نتایج جستجو برای عبارت :

یک رهبرِ به تمام معنا

 
 
 
 
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
قاسم سلیمانی تا که بر جسم علی رهبرِ ما جان باشد
تا که ایران وطنم مهد دلیران باشد
تا که راه من و تو در ره قرآن باشد
دشمنِ کشورمان گرچه فراوان باشد
ما به شمشیر خدا با همه شان می جنگیم
راه را بر همهُ قوم دغا می بندیم
________⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ادامه مطلب
ای عزیز، روزها بر من گذشته اند و اکنون، ۲۶ سال ِ تمام، از تو عمر گرفته ام. با فهمی پخته تر از قبل، با سری بدون کلاه و با احترام بیشتری به جهان آفرینش، وارد ۲۷ سالگی می شوم. با تمام وجود تورا شاکرم. قدر می شناسم این نعمت های نقد ِ این دنیاییت را، پدر و مادر را، خانواده ی جدیدم را. اگر یک چیز فهمیده باشم - و بیش تر از پیش فهمیده باشم - در لطیف و عزیز بودن خانواده است. یک مجموعه ی گرم صمیمی ِ امن، محبت به تمام معنا. دوستشان می دارم و تک تکشان که می خندن
در دلی و در جانی، قاسمِ سلیمانیمست جام ایمانی، قاسم سلیمانیپای رحمت حیدر، پای سفره ی مادرفاطمیه مهمانی، قاسم سلیمانیبر لب ملک اسمت، گریه کرده بر جسمترهبرِ خراسانی، قاسم سلیمانیای غریبِ از میهن، شد سرت جدا از تنای شهید قربانی، قاسم سلیمانیای علم به دوشِ یار، یاعلی بگو سرداربا نوای طوفانی، قاسم سلیمانیشد به ذکر یا زهرا، انتقام سخت مااز عدو به آسانی، قاسم سلیمانیشیر لشکر زینب، تا ابد در این مکتبعزت شهیدانی، قاسم سلیمانی
محمد جواد شیرازی
در دلی و در جانی، قاسمِ سلیمانیمست جام ایمانی، قاسم سلیمانیپای رحمت حیدر، پای سفره ی مادرفاطمیه مهمانی، قاسم سلیمانیبر لب ملک اسمت، گریه کرده بر جسمترهبرِ خراسانی، قاسم سلیمانیای غریبِ از میهن، شد سرت جدا از تنای شهید قربانی، قاسم سلیمانیای علم به دوشِ یار، یاعلی بگو سرداربا نوای طوفانی، قاسم سلیمانیشد به ذکر یا زهرا، انتقام سخت مااز عدو به آسانی، قاسم سلیمانیشیر لشکر زینب، تا ابد در این مکتبعزت شهیدانی، قاسم سلیمانی
محمد جواد شیرازی
مرگ اختراع و کاتالیزور رشد و شناخت هستی است تصور کن اگه مرگ نبود و صرفا تولد جاودانه انسان بود کره زمین چه جور جایی می شد مرزهای رشد و تحول و اخلاق و دانایی و کشف و علم و اقتصاد و تاریخ همه چیز جابجا می شد و چه بلوایی بپا می شد بسیاری از دست و پا زدن ها در هستی بخاطر مرگ هست.مرگ آمده است تا هستی را تمام و کمال به ما معنا کند.در بسیاری از کتاب هایی که درباره فلسفه و معنای هستی نوشته اند مرگ را گرانیگاه معنا کردن هستی دانسته اند. اروین یالوم روانپزش
انسان برای زندگی کردن نیاز دارد تا معنایی برای زندگی بیابد ، معنایی برای بودن ، معنایی برای وجود داشتن و ادامه دادن .
آنچه که به زندگی معنا می دهد همان چیزی است که در آن امید ادامه دادن را ایجاد می کند .
چیزی که امید را می سازد یک هدف است ، یک آرمان ، یک ارزش معنادار .
 
اگر میخواهید معنای زندگی خود را بیابید توصیه میکنم حتما کتاب انسان در جستوجوی معنا نوشته ویکتور فرانکل را بخوانید .
همچنین برای شناخت بیشتر خودتان به عنوان یک انسان از کتاب مثنو
هربار که می‌روم بیرون، متوجه می‌شوم که چقدر این شهر چیزی ازش باقی نمانده است. احساسِ دلتنگی و غربتی که با هر قدم توی این شهر بیشتر در وجودت ریشه می‌دواند. انسان چقدر در برابر احساسِ غربت و دلتنگی بی‌دفاع است. چقدر در برابر تنهابودگی بی‌دفاع است. به این فکر می‌کنم که از کِی تا حالا من این‌قدر تنها شدم. یادم می‌آید این شهر هنوز وقتی تو بودی زنده بود. وقتی بودی و حرف می‌زدی، بودی و می‌رفتی و می‌آمدی، بودی و سرِ سفره می‌نشستی، بودی و می‌گفت
سکولاریسم از این نقطه آغاز می‌شود که ماده و معنا، دو امر بی‌نسبت و ازهم‌گسیخته و بلکه رقیب یکدیگر دیده شوند.با هم نگری معنویت و مادیت از مبانی نظری اسلام است و این با " سکولاریسم معنوی شرق" یا " سکولاریسم مادی غرب"     سازگار نیست.
حسن رحیم پور ازغدی. هنر و تجربه شوریدگی
 
سلام
امروز خیلی حالم بد بود
رفتم زیارت شهدا و امامزاده..
بعدم هیات داخل امامزاده...
خیلی خوب بود...فاطمیه انگار شروع شده برام
راحت گریه کردم راحت اشک هامو پاک کردم راحت یادت کردم
بابت حس و حال بدت نمیدونم چی بگم ولی یادمه قبلا بااین حرفم اروم میشی 
ان الله معنا
 
 
باز در خاطره ها ، یاد تو ای رهروِ عشق
شعله سرکشِ آزادگی افروخته است
 
یک جهان بر تو بر همّت و مردانگی ات
از سرِ شوق و طلب ، دیدهِ جان دوخته است
 
نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان
می درخشد ، چو فروغ سَحَر از ساحل شب
 
پرتویش بر همه کس تابد و می آموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب
 
چهرِ رنگین شفق ، می دهد از خون تو یاد
که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد
 
رهروِ کعبه عشقی و در آفاق وجود
با پرِ شوق سوی دوست برآری پرواز
 
جان به قربان تو ای رهبرِ آزادی و عش
و چه قدر خسته ام از «چرا؟»از «چه گونه!»خسته ام از سؤال های سختپاسخ های پیچیدهاز کلمات سنگینفکرهای عمیقپیچ های تندنشانه های با معنا، بی معنا...دلم تنگ می شود گاهی،برای یک «دوستت دارم» سادهدو «فنجان قهوه ی داغ»سه «روز» تعطیلی در زمستانچهار «خنده ی» بلندو پنج «انگشت» دوست داشتنی...
+مصطفی مستور
تو برای من شبیه ادبیات بودی. 
معشوقی که بی‌دلیل و بی‌بهانه رها کردم. رها کردن بی‌دلیل وجه اشتراکتان بود. آن‌قدر آرام اتفاق افتاد که حتی درست به خاطر نمی‌آورم چطور و چه زمانی به انتهای مسیر خود رسید و آن‌قدر بی‌دلیل که هنوز بعد از تمام روزها و ماه‌ها دلم نمی‌خواهد از خودم بپرسم که چرا. 
 
- پیاده رفتن قسمتی از مسیرم که به ناچار از کوچه‌ی قدیمی‌تان گذشت وقتی که تمام مدت باران می‌بارید، بهانه نوشتن این جملات بی‌معنا..
☝️ پاسخ رهبر انقلاب به کسانی که کلمه مستضعفین را بد معنا می‌کنند
️ رهبر انقلاب: #مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیب‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالَم بش
در آیه ۷ سوره مبارکه نبأ آمده است:
 
«وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا»
«وکوهها را (چون) میخ‌هایى نگذاشتیم؟»
 
«اوْتَاد» جمع «وتد» به معنای میخ است.
خدای سبحان در زمین ظاهری کوه‌ها را به عنوان میخ قرار داده تا از تزلزل زمین (مواد مذاب و زمین لرزه) جلوگیری کند با توجه به اینکه بین خلقت کوه و قطره آب برای حضرت حق تفاوتی نیست مفسرین می‌گویند: جزییات و کلیاتی که در زندگی افراد وجود دارد همه و همه کار خداست و همان‌گونه که زمین ظاهری را با کوه‌ها حفظ کرده
پاک سرزمین شاد باد! / کشورِ حَسین شاد باد!
تو نشانِ عزمِ عالی شان، ارضِ پاکستان!
مرکزِ یقین شاد باد!
پاک سرزمین کا نظام /  قوتِ اخوتِ عوام
قوم، مُلک، سلطنت، پاینده تابنده باد!
شاد باد منزلِ مراد!
پرچمِ ستاره و هلال / رهبرِ ترقی و کمال
ترجمانِ ماضی، شانِ حال، جانِ استقبال!
سایه ی خدای ذوالجلال!
متن بالا سرود ملی پاکستانه. بعد از استقلال پاکستان از هند سروده شده. سال 1954 برای بار اول به صورت گسترده و از رادیو پخشش کردن.
صدف، همکلاسی پاکستانیم، هر کد
ویکتور فرانکل سی‌وهفت ساله، توسط نیروهای آلمانی اسیر شده و بعد منتقل شده به اردوگاه آشویتس. اردوگاه آشویتسی که در آن مرگ یک رویداد تکراری و پیش‌ پا افتاده است. اردوگاهی که ساده‌ترین راه فرار از آن، خودکشی با برق سه فاز حصارهاست.
ویکتور فرانکل آدمی است که تا دیروز مطب خودش را داشته؛ جایگاه اجتماعی و احترام اجتماعی خودش را داشته؛ خانوادۀ خودش را داشته؛ دوست و آشنای خودش را داشته؛ زندگی خودش را داشته و حالا، حالا  به یک‌باره، همۀ چیزی را که
من هزار باره باید به تو، خودم، و تمام کسانی که می‌شناسم یادآوری کنم که زندگی هستی یافتن از عدم است. ارغوانم، خبری از حضور تو تا ده ماه پیش در زندگی ما بود؟نه. خبری از حضور من در این جهان تا سال‌‌‌‌‌‌‌های قبل از هزار و سیصد و هفتاد بود؟ نه جانکم.
زندگی همینقدر ناگهانی و نابهنگام است. و حضور افراد زندگی دیگران را دست‌خوش تغییر می‌کند. زندگی آمیختگی هرلحظه‌ی نیستی و هستی، غم و شادی، لبخند و گریه، ترس و شجاعت،سکوت و صدا،پوچی و معنا، و شکست و
«هیچی» یعنی «همه‌چیز». روزی که برسی به هیچی یعنی رسیدی به همه‌چیز. آن وقت است که می‌توانی همه‌ی آن نیروهای به سایه رفته‌ی درونت را بشناسی و به کار بگیری. می‌توانی حتی خودت اتفاق جالب خودت باشی. «خلاقیّت» همان‌جا شکل می‌گیرد. همه‌ی این‌ها مثل پازل از قبل در آدم تعبیه شده‌است که به آن نقطه برسیم. به قول علی‌اکبر بقایی «نیاز ماست که نیاز ماست. نداشتن داریم و قدرش را نداریم».
"در زندگی نیازی به جست و جوی معنا نیست
زندگی نه بی‌معناست نه با معنا
معنا یک چیز ذهنی است
زندگی یک طعم است
آیا تا به حال فکر کرده‌ای طعم چه معنایی دارد؟
به هنگام خوردن اسپاگتی، آیا میپرسی که طعم آن چه معنایی دارد؟ 
به هنگام نگاه کردن به غروب آفتاب، با رنگ‌های بسیار زیادش که در تمام افق پخش شده است، آیا پرسیده ای که غروب آفتاب چه معنایی دارد؟
سوال اشتباه بپرس تا به جواب اشتباه برسی."
اوشو
از یه قسمت از شخصیتم به شدت متنفرم... اینکه وقتی با آدمای
یک حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أجْزِی‏ بِهِ»
اگر فعل «اجزی» را معلوم بخوانیم یک معنا و اگر مجهول بخوانیم معنایی دیگر به دست می آید.
اگر اجزی را معلوم بخوانیم معنی این می شود: 
خداوند فرمود: روزه مال من است و من پاداش آن را می دهم
اما اگر اجزی را مجهول بخوانیم معنا این می شود: 
روزه مال من است و من به روزه جزا داده می شوم
(یعنی من پاداش روزه ی روزه دار می شوم)
که معنای دوم یک معنای عر
احساس گناه می‌کنم به خاطر انفعال.ارزششو داره من برای بهتر کردن کشورم تلاش کنم؟!دلم میخواد داشته باشه،زندگی آزادانه دوست دارم،زندگی مرفه دوست دارم ولی بدون ایران انگار برام معنایی نداره.قبلا فکر می‌کردم برم خارج خیلی همه چیز زندگیم بهتر میشه و این حال بدم درست میشه..ولی از وقتی حال خوب رو بیشتر پیدا کردم،از وقتی فهمیدم منبعش بیش از خارج در درون خود ما آدماست زرق و برق خارج از ایران برام خیلی کم شده...حس می‌کنم یکی از بزرگترین دلبستگی‌های ز
زندگی همین است که میبینی . به دنبال معنا و مفهوم بودن مشغله یا بهتر است بگویم مفری است که خودمان برای خودمان درست کرده ایم تا از حس پوچی فرار کنیم .
حس پوچی هم ناشی از همین نگرش است که به دی ان ای ما نفوذ کرده و ما را با این پیش شرط به دنیای خاکی فرستاده . بیایید اسمش را بگذاریم بدگشت در مقابل فرگشت !
تناقض کلیشه ی ذهنی ما با حس غریزی مان هیچ دستاوردی ندارد به جز همین حس پوچی .
حالا بیایید فرض کنیم که زندگی فقط زندگیست . و معنا و مفهوم هیچ محل اعرابی
احساس گناه می‌کنم به خاطر انفعال.ارزششو داره من برای بهتر کردن کشورم تلاش کنم؟!دلم میخواد داشته باشه،زندگی آزادانه دوست دارم،زندگی مرفه دوست دارم ولی بدون ایران انگار برام معنایی نداره.قبلا فکر می‌کردم برم خارج خیلی همه چیز زندگیم بهتر میشه و این حال بدم درست میشه..ولی از وقتی حال خوب رو بیشتر پیدا کردم،از وقتی فهمیدم منبعش بیش از خارج در درون خود ما آدماست زرق و برق خارج از ایران برام خیلی کم شده...حس می‌کنم یکی از بزرگترین دلبستگی‌های ز
گلدون های گل عوض کردم...یکی از گلدون ها سفالی با طرح اشک بود که استاد نون برای من طراحی کرده بود،خیلی دوستش داشتم اما سرم گیج رفت و دوتا از گلدون ها از دستم افتاد و شکستن...صداش تو سرم پیچید چند دقیقه بعد که به خودم آمدم هیچ اثری از گلدون های طرح دارم نبود .صحنه که باهاش روبه رو بودم مثل یک ویرانه بود.خداروشکر ریشه گل ها آسیب جدی ندیده بود اما تقزیبا برگ ها و اشک هاشون ریخته بود،خیلی ناراحت شدمشاید اشک هم ناراحت شد از اینکه حالا گلدونش شکسته...گل
دانلود کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا (پژوهشی در معنادرمانی) اثر ویکتور فرانکل + pdf    
دانلود کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا (پژوهشی در معنادرمانی) اثر ویکتور فرانکل + pdf
مشخصات کتاب: فرمت فایل های صوتی: mp3 تعداد فایل ها: 15 کیفیت فایل ها: عالی حجم کل فایل ها: 109 مگابایت مدت زمان پخش: 7 ساعت و 11 دقیقه نویسنده: ویکتور فرانکل مترجمان: دکتر صالحیان و مهین میلانی زبان ترجمه: فارسی ناشر: مترجم درباره کتاب: این کتاب در بر دارنده ی خاطرات ...
دریافت فایل
دان
خانم امیلی اصفهانی در کتاب "قدرت معنا" می خواهد به این سوال جواب دهد خوشبختی مهمتر است یا داشتن معنا؟ و با بررسی موئلفه های خوشبختی و روانشناسی مثبت گرای مارتین سلیگمن و سایر یافته های روانشناسی در این کشف از "چهار ستون معنا" سر در می آورد: 
تعلق داشتن(Belonging)،هدف(Purpose)،تعالی(Transcendence) و داستان سرایی(Storytelling)
خانم امیلی در یک سخنرانی تد می گوید:
در گذشته فکر می‌کردم که تمام هدف از زندگی پیدا کردن خوشبختی است. همه می‌گفتند موفقیت، راه رسیدن به خوشب
بزرگ‌ترین چالش زندگی هر انسانی، مواجهه با مسئله‌ی معناست؛ جست‌وجو و یافتن پاسخی برای این پرسش سهم‌گین: «که چی؟». خیلی از آدم‌ها، تا جایی که من دیده‌ام، اساساً با این مسئله مواجه نمی‌شوند؛ دغدغه‌ی‌شان نیست و شاید متوجه نمی‌شوند که هر کاری را برای چه‌غایتی انجام می‌دهند. در مقابل، برخی دیگر از آدم‌ها به‌این جمع‌بندی می‌رسند که اصولاً زندگی چنان تصادفی و بی‌معناست که جست‌وجوی غایت برای آن بی‌هوده است؛ این‌ها از آغاز تکلیف‌شان ر
{آخرالزمان - شماره 1}
 
آخرالزمان کلمه ای عربی، به معنای دوره پایانی جهان است که در همه ادیان الهی به آن اشاره شده است. جریان مهدویت و آخرالزمان، دو موضوع به هم وابسته هستند. بنابراین در ابتدا باید معانیِ آخرالزمان در روایات را بررسی کنیم:
معنای عام: در این معنا، آخرالزمان از بعثت پیامبر خاتم و پا به عرصه‌ی وجود گذاشتنِ کامل ترین دین آغاز می شود و ما امّت آخرالزمان به معنای عام هستیم.
معنای خاص: در این معنا، آخرالزمان از شهادت امام حسن عسکری(ع)
اگر گاهی می بینیم که پاره ای به اموری بسیار تاکید دارند و یا اصرار می ورند و بسیار با تو سخن و برای تو بسیار غصه می خورند، بدین معنا نیست که چقدر خود را برای این ها پیله یا سریش هستند و یا به تو نیازمندند بلکه گاهی بدین معنا است که بسیار دلسوز شما هستند به طوری که گویی در حال هلاک کردن خود هستند.
ادامه مطلب
پرسیدمش اینهمه شعر و فغان بهر کیست گفت دلبرم!
چشمانش با خط معنا تضاد داشت...
عالم معنا دیدم توهمی در دل بسته و سیال به دوش میکشد!
این همه وصف و حرف کتابت نمیشود ...
فقط خواندم که ما همه درگیر اوصاف خیالاتیم...
ادمهایی که نیستند و ما همواره زندگی میکنیم بودنشان را!


آدنا
فکر میکنم که فرق خیلی از اونهایی که موفق میشن،
با اونهایی که اصلا موفق نمیشن یا یه زندگی سگ دو زنی معمولی دارن،
اینه که
یه عده ریسک میکنن
و از کامفورت زون خودشون بیرون میان.
 
کامفورت زون ممکنه توی کشور ما بی معنا باشه،
 
ولی توی کانادا و اروچا و استرالیا که دولت خیلی از مینیمم ها رو به شهروندها میده، خیلی معنا پیدا میکنه.
چون میتونن مسیر زندگی رو عوض کنن و بستر فراهمه.
و در کمال تعجب اینها نه تنها از جاشون تکون نمیخورن بلکه توی سن بالای پنجاه ت
هنوز تا پر شدن مربعهای تقویمِ ۳۰ سالگیم سه ماه و خوردی وقت دارم! اما نمیدونم چطوری بتونم از این بحران عبور کنم! آخه، برای اینجور مواقع برنامهٔ مشخصی ننوشتم و در لحظه زندگی کردم، چون اصلــــن منتظر یک چنین حال و هوای بهم ریخته ای نبودم! اما دیگه کافیه!!! حس میکنم تمام این ۱۵ سالِ اخیر زندگیم رو مثل یه احمق به تمام معنا روی هوا گذروندم! امشب جای اینحرفها نبود! باید عید رو بهتون تبریک میگفتم، آهنگ شاد میذاشتم و یکم میرقصیدیم و با هم خوش میگذروندیم
توضیحات فایل:
دانلود مبانی نظری معنا درمانی با فرمت ورد
دانش پژوهان گرامی،این فایل حاوی مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنا درمانی میباشد که با فرمت ورد قابل ویرایش در ۳۵ صفحه نگارش شده است.در صورت تمایل می توانید این محصول را از وبسایت خریداری و دانلود نمایید.
توضیحات کامل :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنا درمانی در ۳۵ صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docفصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همراه با منبع نویسی درون متنی
اصل فازی بیان می دارد که همه چیز نسبی است.
حالت فازی نامی رسمی در علوم دارد که عبارت است از حالت چند ارزشی. مخالف
حالت فازی، حالت دو ارزشی یا دو مقداری است که در آن برای هر سوالی دو
پاسخ می تواند وجود داشته باشد: درست یا نادرست، یک یا صفر.

فازی بودن به معنای چند ارزشی بودن است. این بدان معنا است که در پاسخ به هر سوال سه انتخاب یا بیشتر وجود دارد، و شاید طیف نامحدودی از انتخاب ها به جای فقط دو انتخاب نهایی وجود داشته باشد. این بدان معنا است که ما
معنا گرایی

معنا گرایی
مفهومی در نقطه مقابل ظاهر گرایی ، سطحی نگری یا حس گرایی می باشد ، معناگرایی با
درون نگری ، ژرف نگری و عمق گرایی هم افق است ، معنا گرا ، به دنبال یافتن هدف ،
علت و حکمت پدیده های مختلف می باشد
معنا گرایی می
تواند عاملی برای حرکت و انگیزش انسان به سوی آرمان ها و اهداف زندگی باشد
معنا گرایی
جهت و مسیر انسان را در زندگی  تعیین
نموده  و در ارتباط نزدیک با مقوله
"معنویت" است ، معناگرایی می تواند زمینه ساز انسان برای جهت گیری های
_ برخی عشق را چنگکی می‌دانند که نیازهای تنشان را به آن بیاویزند. لحظه‌ای را که نیاز غلیان می‌کند حادثه‌ی عشق می‌نامند و آن را با تمنا می‌جویند و‌آن گاه که نیاز فروکش کرد، عشق را از یاد می‌برند. عشق محصول انس است و بعد از نیاز تن و در غیاب آن آغاز می‌شود. غیر از این تعریف را برای حضرت عشق، توهین‌آمیز می‌دانم.
_ جایگاه تن کجاست؟ آن را نادیده می‌گیری و به حساب نمی‌آوری؟
_ تن و لامسه واقعیتی انکارناپذیر است. ولی عشق نه با آن آغاز می‌شود و نه ب
آیا تمام وب سایت های بزرگ در HTML و CSS نوشته شده اند؟
پاسخ کوتاه به سوال شما این است: بله تمام وبسایتها (بزرگ یا کوچک) باید در HTML و CSS نوشته شوند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها فقط باید در HTML یا CSS نوشته شوند. با توجه به ماهیت سوال شما، به نظر می رسد که شما نسبتا جدید در زمینه توسعه وب است، بنابراین اجازه دهید از یک قیاس استفاده کنم تا اطمینان حاصل شود که چه چیزی در مورد معرفی به چه معناست. 

ادامه مطلب
زندگی همین است که میبینی . به دنبال معنا و مفهوم بودن مشغله ایست که خودمان برای خودمان درست کرده ایم تا از حس پوچی فرار کنیم .
حس پوچی هم ناشی از این نگرش است که به دی ان ای ما نفوذ کرده و ما را با این پیش شرط به دنیای خاکی فرستاده . 
تناقض کلیشه ی ذهنی ما و حس غریزی مان هیچ دستاوردی ندارد به جز همین حس پوچی .
حالا بیایید فرض کنیم که زندگی فقط زندگیست . و معنا و مفهوم هیچ محل اعرابی در این وادی ندارد .
کلا ذهنمان را از شرطی شدگی ها در مورد زندگی رها کن
باورم نمیشه بدنم با دمای ۲۱.۸ خانه خو گرفته باشه! که از متوسط دمای خانه‌های اینجا دو تا سه درجه بالاتره هنوز. باورم نمیشه بدون حمایت فیزیکی خانواده درجه یک (که دو تا کوچه بالاتر بودند) دو سالگی رو رسوندیم به دو سال و نیم! باورم نمیشه نزدیک به شش ماه است کار نکردم، اونم تو حوزه کاریِ من که اگه الان هم برگردم انگار باید دوباره از صفر استارت بزنم! چند روز پیش فکر کردم حالا استفاده نکنم، آیا نباید لپ تاپ را بزنم به شارژ؟ باتری‌اش خراب نمیشه یعنی؟
{وظایف منتظران - شماره 40}
 
تجدید بیعت با امام زمان
 
این تجدید بیعت که از تکالیف مومنان است بهتر است بعد از هر نماز واجب یا دست کم یکبار در هر روز یا هر هفته انجام شود. به این معنا که فرد بیعت کننده عهد کند پیمان محکم ببندد که یاری خود را از امام زمان دریغ نکند و او را با جان و مال خود تا میتواند، یاری کند. پیامبر نیز در خطبه غدیر، به تمام امّت امر فرموده تا با ائمه اینگونه، بیعت شود.
در این نوع بیعت چند چیز شرط است:
۱-شخص بیعت کننده در قلب، تصمیمش م
برای اقتدا به حرف بکت که: "دوباره تلاش کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور." با سرعت هرچه تمام‌تر برای از دست دادن‌ها و شکست خوردن‌ها و شکست‌ها و افسوس‌ها و زخم‌های جدیدتر قدم برمی‌دارم. اعداد بی‌معنا هستند. رد محوی همه خط‌ها را از روی تقویم پاک کرده است. عقربه‌های ساعت را از حرکت باز داشته‌اند. همه چیز با هاله‌ای از مه پوشانده شده است. زندگی در ایده‌آل‌ترین شکل خود ادامه دارد. دوست داشتم برای سال‌های متمادی همین گونه بماند تا بتوانم
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی وقتها آدمها به شوخی یا جدی از دعواهاشون میگن؛ 
من با خودم فکر میکنم ما تو این ١٥ سال یکبار هم دعوامون نشده؛ دعوا به این معنا که یکی اون بگه، یکی من. به این معنا که صدامون بالا بره، که درگیری لفظی پیش بیاد. شده که من دلخور شدم، ناراحت شدم، با سردی برخورد کردم ولی دعوا نشده.
می دونی چرا؟ 
چون او انقدر منیت نداره، انقدر سِلمه، انقدر بی توقعه که هرچقدر هم در مقابلش قرار بگیری، دعوایی رخ نمیده!
انقدر خوبه، که بعضی وقتها
امروز مثل یه احمقِ به تمام معنا برگشتم به جفتشون گفتم معذرت می خوام
چه کار کنم؟ دلم تنگ بود..
یادم رفت چقدر موقعی که از خودِ واقعیم فرار می کردم که به اونها صدمه نزنم، ازم فاصله گرفتن و سکوت کردن
یادم رفت حتی یکی شون دستش و نذاشت روی شونه م بگه عیبی نداره.. بمون.. باش..
یادم رفت آدمها از خداشونه از شرِّ روانی ها خلاص بشن
حتی اگر اون روانی دلشون رو با مهربونی هاش برده باشه
شاید اگر تو بودی انقدر با هم دیوانگی می کردیم که هیچ احتیاجی به برگشتن سمتِ ا
«آخرین رویای فروغ» اثر سیامک گلشیری.
فروغ زن مسنیه که بیماره و رو به مرگ. در آخرین روزهای قبل از مرگش از نوه‌ش خواهش میکنه تا اونو به شمال ببره و همه اعضای خانواده رو هم دعوت کنه.
یه فیلم ایرانی به تمام معنا بود :| خیلی بد بود بنظرم ..
آمده عیدغدیرخم به گلبانگ سرور/میدهدبرشیعیان عشق علی شورو شعور/نردبان آسمان شدهجده ذیحجه نصب/باولایت گشته معنا آن تجلی حضور/مصطفی درجحفه آمد بهرحیدرباهدف/آسمان بندگی را مرتضی دریای نور/اسوه قرآن وعترت شدعلی اندرجهان/این ولایت تاقیامت هست یک برگ عبور/زمزم دلدادگی را شیعه معنا کرده است/باولایت تاشهادت خصلتی مملوزشور/افتخارات زیادی کسب کرده است مرتضی/بهرعشاق ولایت میرسدحس غرور/دررکاب رهبرخود کربلایی مسلکیم/اوبود موسای دوران درتجلیگاه طو
معنویت و زندگی روزانه
شاید سرراست ترین معنا برای معنویت، معناداری زندگی باشد. از این منظر زندگانی دارای معنا و هدف، معنوی است و زندگی روزمره و سردرگم فاقد معنا و معنویت است.
هرگز معنویت را نمی توان تنها در محدوده نماز و عبادت محصور ساخت؛ بلکه معنویت روحی ماورایی و نامریی حاکم بر کل هستی است.
اگر قرار باشد که روزگار آدمی تنها در پی خوستن، داشتن و انجام دادن خلاصه شود، به سادگی روی سکون و آرامش را نخواهد دید. بلکه در بی قراری مدام گرفتار می شود.
به قلم دامنه : به نام خدا.  فهم، علم، معنا. در «مشتاقی و مهجوری» اثر آقای مصطفی ملڪیان (ڪه سال ۱۳۸۵ مطالعه و یادداشت‌برداری ڪردم) می‌توان از این سه مفهوم: فهم، علم، معنا  بیشتر سر درآوُرد. فشرده‌ی برداشتم این است:
 
فهم و علم: هر دو پدیده‌اند. پدیده‌‌ی علم محلِ بحث معرفت‌شناسی است، اما پدیده‌‌ی فهم محلِ بحث هرمنوتیڪ. مثلاً خواننده و شنونده، نوشته و گفته‌ی دیگران را فهم می‌ڪند. اما نسبت به «بشقاب»، «سیگار»، «لِنت ترمز» علم دارد. چه برای ن
خلاصه مطلب(۳)| دو شخصیت هستند که در آثارشان عالی‌ترین تبیین را از ولایت و امامت ارائه کردند: حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی
ولایت یک حقیقت ملکوتی است که اولین اسم صادر از پروردگار است و تمشیت کل امور عالم را مقام ولایت ثابت می‌کند. ولایت یک چیزی است که تمام امور عالم را اداره میکند. ولایت یک امر حقیقی است. 
▫️لذا ما در مسئله ولایت اگر تمام عمرمان را اختصاص بدهیم و اگر تمام تلاشمان را برای فهم ولایت بکنیم نه‌تنها ضرر نکردیم بلکه این مدخلی
این پست حاوی مقادیری یادآوری گذشته است. و من از نوشتن درباره ی شان ابایی ندارم. یکشنبه استاد سر کلاس یک کلمه گفت و من زیر و رو شدم. ذهنم شروع به فرضیه سازی کرد و انگار جواب سوال مهمی را پیدا کرده باشد، ناگهان حس رهایی را به تمام بدنم مخابره کرد. معمای رفتنت را حل کرده بودم. فهمیدم چرا از همان روز اول آن سه ماه، شوق زندگی در من بیداد می کرد. "معنا". من معنایی برای زندگیم پیدا کرده بودم. او معنای زندگیم شده بود . به راستی، چه حسی ست که یک آدم، معنای زن
وقتی خبر شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد همه جهان اسلام شروع کردند به فرستادن پیام تبریک وتسلیت .درمیان این همه بیانیه ها متن یک پیام حق سردار سلیمانی را ادا کرد.
سید حسن نصرالله عنوان سیدالشهدای محور مقاومت رابه سردار عزیز داد.
الحق والانصاف این عنوان تراز سردار است 
کربلایی تصور کنید که حضرت ابا عبدالله الحسین  دران نباشد به نظر شما ایا ان هفتاد ودو تن شهید کربلا معنا پیدا می کند؟! ایا ان فداکاری های حضرت ابالفضل،فداکاری های ز
وقتی خبر شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد همه جهان اسلام شروع کردند به فرستادن پیام تبریک وتسلیت .درمیان این همه بیانیه ها متن یک پیام حق سردار سلیمانی را ادا کرد.
سید حسن نصرالله عنوان سیدالشهدای محور مقاومت رابه سردار عزیز داد.
الحق والانصاف این عنوان تراز سردار است 
کربلایی تصور کنید که حضرت ابا عبدالله الحسین  دران نباشد به نظر شما ایا ان هفتاد ودو تن شهید کربلا معنا پیدا می کند؟! ایا ان فداکاری های حضرت ابالفضل،فداکاری های ز
#انسان_در_جستجوی_معنا#ویکتور_ای_فرانکل#صوفی_فتیده
این منحصر به فرد بودن و بی همتایی است که افراد را از یکدیگر متمایز می کند و به وجود هر فردی معنای ویژه ای می بخشد...هنگامی که بپذیریم که هیچ شخصی نمی تواند جای شخص دیگری را بگیرد، مسئولیت هایی را که  در زندگی به ما واگذار شده می پذیریم و آن را ادامه می دهیم تا همه ی عظمتش را درک کنیم.شخصی که از مسئولیت خود در قبال بشریت آگاه است و می داند انسان هایی وجود دارند که از صمیم دل و از ژرفای وجود در انتظا
همین الان، و دقیقا همین الان این پست آیلار رو خوندم. و به پهنای صورت اشک ریختم و فکر میکنم دقیق ترین توصیفی از احساس من نسبت به وضع موجوده. 
من، در آستانه ی جوانی، و به عنوان انسانی به شکل افراطی معناگرا، و درست در خاورمیانه ی آشوب زده، این کشور زخمی ، این کشور همیشه غمگین رو دوست دارم. کشوری که برایم آرامش مطلق، زندگی راحت، خیالی آسوده را، فراهم نکرد. کشوری که از آینده ام تصویری تماما مبهم، کمی تاریک و دشوار ساخت. کشوری که از هموطنانم مقلدان
معنویات- می‌دانیم که ادیان به زندگی پیروان خود معنا می‌بخشند. دین می‌تواند به نحوه‌ی زیستن آدمیان سمت و سو بدهد و مسیر حرکت آنها را عوض کند. من همیشه با خود اندیشده‌ام که اگر از جامعه‌ی ما این معنا‌بخشی‌های دینی کم شود، چه باقی می‌ماند؟! رک و راست بگویم که با چنین اقدامِ بازیگوشانه‌ای تمام جوامع دینی و خاصه جامعه‌ی خودمان بسیار نابهنجار و غیرمعمولی جلوه خواهند کرد و حتی قضاوت‌های‌مان بعضاً تا صدوهشتاد درجه تغییر جهت خواهند داد. در ا
ای عطر خوش نارنج، سلام!
به عنوان آخرین پیام،
به عنوان آخرین سلام،
به عنوان آخرین کلام.
به تمام کوچه‌های نادیده‌ی شهرم،
به تمام پرستوهای این آسمان،
به تمام گل‌های ناروییده‌ی این جهان.
به تمام عزیزانِ گوشه‌ی قلبم،
به تمام خال‌های کُنج لب،
به تمام اشک‌ها و چشمِ تر.
به تمام دفتر‌های شعر خالی‌ام،
به تمام قلم‌های شکسته،
به تمام درختان خشک این دیار.
به هرکجا که رسیدی،
به هرکسی که دیدی،
به هر صدایی که شنیدی،
« برسان سلام مارا »
خداحافظ؛
بنگ!
و
سخت نگیریم. با خودمان و دیگران دوست و رفیق باشیم و بدانیم «تفاوت‌ها ارزشمند هستند». زیباییِ دنیا به تفاوت‌هاست.
یکی قدبلند و یکی کوتاه، یکی چاق و یکی لاغر، یکی سبزه و یکی سفید. این تفاوت‌هاست که زیبایی ایجاد می‌کند. اگر تاریکی نباشد، روشنایی معنا پیدا نمی‌کند. اگر زرد نباشد قرمز معنا پیدا نمی‌کند. نخواهیم که همه مثل هم بشویم.
نخواهیم همه از یک راه برویم یا مثلِ هم بپوشیم یا مثل هم بخوریم یا مثل هم فکر کنیم.
خلق تفاوتها حکمتی دارد
تفاوت‌ها
 
دریافتحجم: 7.15 مگابایتتو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شبتبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آن گاهچه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شبتماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر منکه پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شبمرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوستچگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شبچنان دستم تهی گردیده از گرمای دست توکه این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شبتمام سایه ها را می کشم بر روزن
هجده نوزده ساله بودم که رسیدم به چلچراغ، با بسم الله دلنشینی که عرفان می‌نوشت، عرفان نظرآهاری، که همان قدر پسر بود که شرمین نادری :)
بعدتر اما من بودم و کتاب‌های چاپ شده‌شان، "شب نشینی در جهنم" ابراهیم رها، "مارک و پلو" منصور ضابطیان، و عرفان نظرآهاری، عرفان ِ "لیلی نام تمام دختران زمین است"...
شنبه‌ای که گذشت از نزدیک دیدمش، اینجا، در جلسه‌ای که درباره‌ی استعاره برایمان صحبت کرد و یادمان داد که چطور استعاره می‌تواند به ما در حل مشکلات ز
بعضی وقتاهم ذهنم خالی از هر نوع ایده ی خاصی واسه نوشتنه ولی دلم میخواد یه چیزی بنویسم.
اولین تیتری که به ذهنم رسید رو میچسبونم بالا و شروع میکنم به تایپ کردن. 
دیگه نمیدونم کلمات و جملات چطور سر هم میشن، فقط میدونم که خودشون راهشونو پیدا میکنن. 
هر روز زندگی ما آدما پر از اتفاقات متفاوته اما چیزی که حداکثر تاثیر رو روی زندگیمون میگذاره انتخابای کوچیک و بزرگ و خواسته و ناخواستمونه. 
دیدین توی این فیلما، وقتی میخوان به گذشته سفر کنن چقد حواسشو
پر از بغضم. از خشم فروخورده. خالی از شاخه‌های درخت تنم که اول بی‌برگیشان را تماشا کردم و حالا خشک شدن و به دست نابودی سپرده شدنشان. 
کاش با دکتر میم حرف میزدم؛ اما دیگر حرفی برای گفتن ندارم. آن‌قدر خودم را به سکوت احمقانه و بی‌معنایم دعوت کردم که بیشتر از هر وقتی توانایی ترکیب کردن کلمات و ساختن جملات معنادار را از دست داده ام. کاش یک بار برای همیشه مطمئن میشدم که اشتباه کردم یا نه. نمی‌دانم باید ادامه بدهم و در جستجوی روزنه‌های نور، خودم ر
بسم الله

شخصیت و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) از زوایای گوناگون، پیام‌ها و درسهای بی‌نظیری برای انسانها به‌همراه دارد؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یک «الگو» و «اسوه» است. قطعا بهره‌مندی از این دریای عظیمِ «معنویت و معرفت و مجاهدت» نیازمند این است که شناخت کافی از ابعاد گوناگون شخصیتی این بانوی بزرگوار و سیره و سبک زندگی و مجاهدت‌های ایشان پیدا کنیم.بخش زن، خانواده و سبک زندگی (ریحانه) پایگاه اطلاع‌رسان
بسم الله

شخصیت و مجاهدت‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) از زوایای گوناگون، پیام‌ها و درسهای بی‌نظیری برای انسانها به‌همراه دارد؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یک «الگو» و «اسوه» است. قطعا بهره‌مندی از این دریای عظیمِ «معنویت و معرفت و مجاهدت» نیازمند این است که شناخت کافی از ابعاد گوناگون شخصیتی این بانوی بزرگوار و سیره و سبک زندگی و مجاهدت‌های ایشان پیدا کنیم.بخش زن، خانواده و سبک زندگی (ریحانه) پایگاه اطلاع‌رسان
#حدیث_مهدوی 
کلام امام زمان(عج)
«و لیعلموا أن الحق معنا و فینا، لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی، فلیقتصروا منا علی هذه الجملة دون التفسیر، و یقنعوا من ذلک بالتعریض دون التصریح، ان شاء الله».
ای شیعه ما همگان باید بدانند حق با ما و نزد ماست؛ جز ما، کسی این سخن را بر زبان نمی راند مگر دروغگوی تهمت زن. و غیر از ما، احدی این ادعا را نمی کند مگر آنکه گمراه و گمراه کننده است. به همین جمله از ما اکتفا کنند و تفسیرش را نخواه
#حدیث_مهدوی 
کلام امام زمان(عج)
«و لیعلموا أن الحق معنا و فینا، لا یقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، و لا یدعیه غیرنا الا ضال غوی، فلیقتصروا منا علی هذه الجملة دون التفسیر، و یقنعوا من ذلک بالتعریض دون التصریح، ان شاء الله».
 
ای شیعه ما همگان باید بدانند حق با ما و نزد ماست؛ جز ما، کسی این سخن را بر زبان نمی راند مگر دروغگوی تهمت زن. و غیر از ما، احدی این ادعا را نمی کند مگر آنکه گمراه و گمراه کننده است. به همین جمله از ما اکتفا کنند و تفسیرش را نخوا
mahdialmasi313 | من گدایی درت را دوست می‌‌دارم حسینسائلان محضرت را دوست می‌‌دارم حسین.دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس استنوکری نوکرت را دوست می‌‌دارم حسین.«بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!»این دعای مادرت را دوست می‌‌دارم حسینپ.ن : #خستگی برای حسین (ع) معنا ندارد #صلی_الله_علیک_یا_سیدنا_المظلوم #غریب_مادر #حب_الحسین_یجمعنا
September 22, 2019
به خاطر باور داشتن به «معنا» فکر می کردم روحی مؤمنانه تر از جعفر دارم. تا این که دیدم جعفر وقتی جسمِ قرآنش را دست می گیرد چه حس آرامشی دارد. دیدم که مفاتیح چه عزیز است برایش. دیدم که راحت تر از من می رود سراغ روضه ها و سخنرانی ها. حتی راحت تر سینه می زد، پس جعفر برای چه گریه می کرد؟ برای چه سینه می زد؟ جعفر می گفت حادثۀ کربلا جوری طراحی شده که هر کدام از اجزای حادثه به تنهایی تکانت دهد.
 
+ رست خیز (کآشوب 2) - دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده
دانلود
پاورپوینت خلاصه کتاب اندیشه اسلامی2، در قالب ppt و در 210 اسلاید، قابل
ویرایش، شامل بخش یکم: وحی و پیامبری، تعریف و ضرورت نبوت، الف) معنا و
مفهوم پیامبر، ب) معنا و مفهوم وحی، معنای لغوی وحی، 2- ب) وحی در قرآن،
تعریف وحی
 
 
هی می گفتم، همه آدمهای شهر زیبایند و انگار من وصله ای ناجور برای این جمع هستم. 
هی می گفتم من کافرم، قرآن این چنین می گوید. بازش کردم همین را گفت.
مادروپدر صدایم کردند. ساعتی نشستیم و صحبت کردیم. متوجه شدم دیدم به دنیا پشت طلق سیاه تفکرم، تاریک شده بود.
 
عزیزم چه بد است وقتی همه آشنایان فکر می کنند که نگاه مثبتی به زندگی دارم، که حتی خودم را نیز با این خیال فریب داده ام. ولی در چنین موقعیت هایی می بینم که چه نگاه خودتخریبگری دارم. چه قدر خود ر
#معرفی_کتاب ..«انسان در جستجوی معنا» روایت تجربیات او در دوران فاجعه‌باری است که به عنوان یک یهودی در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی حضور داشت و در خلال آن، به اهمیت معنای زندگی برای انسان در سخت‌ترین شرایط می‌پردازد.___________با ۵ درصد تخفیف اعضا و ارسال رایگانسفارش ازطریق #سایتwww.amirabook.irسفارش به صورت تلفنی۰۷۱_۳۲۳۲۱۴۳۲۰۷۱_۳۲۳۲۰۸۸۱_۳سفارش ازطریق تلگرام
باامیراکتاب در پیام رسان #ایتا،#سروش وو#تلگرام همراه باشید.@amirabook___________________
#امیرا_کتا
شخصیت حضرت زهرا(س) از ادراک ما خارج است
حجت الاسلام علی سرلک گفت: شخصیت حضرت زهرا (س) از ادراک ما خارج است. آن هایی که اهل معنا هستند و می‌فهمند و حکیم هستند می گویند که ما نتوانستیم این ابعاد را بشناسیم.
به گزارش ایکنا، مهر نوشت: حجت الاسلام علی سرلک گفت: شخصیت حضرت زهرا (س) از ادراک ما خارج است و همان قدر می‌دانیم که درباره ایشان گفته شده: انسیه الحوراء. جنبه انسانی ایشان و وجوه زمینی ایشان در نهایت رشد و کمال و شکوفایی استعدادها بود. ایشان یک
قتل طلبه همدانی اتفاق تکان دهنده و تلخیست که کاملا به نهیلیسم بر میگردد.
قاتل نمی دانسته دهانش را آسفالت می کنند؟ چرا!اما برای زندگی خودش اینقدر ارزش و
لذت و معنا قائل نبوده است که به این راحتی آن را از دست ندهد! اصلا این نسل  مدرنیته ی
متاخر اگر اهل جنب و جوش و گاها هزینه دادن های بسیار اند نه اینکه معنا و هدف
دارند و برای تحقق آن هدفی که از درونشان می جوشد می جنگند ! نه! نهیلیسم نیچه ای همه جا سایه افکنده به خصوص در
عوام مردم (کسانی که به این موض
شما اما اگر توانستید ببوسید تمام گونه‌های از گریه خیس شده را؛ به‌خصوص اگر هوا سرد و تاریک بود و برف می‌بارید. ببوسید تمام چشمان از انتظار کم‌نور شده را. تمام لب‌های مشکوک به بوسه را. تمام دست‌های پاک آلوده شده به تن یار را. تمام قلم‌های از معشوق نوشته را. تمام چین‌های افتاده از انتظار بر پیشانی‌ها را. من نتوانستم اما اگر شما توانستید ببوسید تمام زخم‌های عاشقان را؛ که از بوسیدنی‌تر در جهانمان وجود ندارد...
ناخن های رنگ پریده می توانند نشانه هایی از کم خونی (سطح پایین آهن خون)، کمبود مواد مغذی (تمام منابع ویتامین ها)، نارسایی احتقانی قلب و بیماری کبد باشند.


به گزارش : بدن شما نشانه های پنهان بسیاری را ارائه می کند و نکته مهم این است که بدانید به کجا نگاه کنید، به دنبال چه چیزی باشید و نشانه هایی که مشاهده می کنید به چه معنا هستند.
ادامه مطلب
مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
مفهوم بسیج 
در بی‌معنا‌ترین حالت ممکن به سر می‌برم. دیگر نه مثل سابق می‌توانم برای خودم دلایل انرژی‌بخش بیاورم و از آن دلایل نیرو بگیرم و نه دیگر همچون گذشته این پوچی و بی‌معنایی مرا شدیداً افسرده می‌کند. ناگاه، وسط تمام خواسته‌ها و کارهایم مغزم می‌گوید خب که چه؟ ذهنم به اول و آخر این دورِ تکرارشونده فکر می‌کند و روحم چونان مار زخم‌خورده‌ای از این همه بی‌معنایی به خود می‌پیچد و می‌پیچد و می‌پیچد. از تأسف سری تکان می‌دهم و بعد؟ هیچی، به زندگی
دست‌هایت هست، صدایت هست، گرمایت هست، لبانت را می‌شنوم که کلماتِ شعر را به زیباترین شیوه‌ای که شنیده‌ام معنا می‌کنند. می‌دانی، من شاملو را با صدای تو می‌خوانم، هربار. صدایت در کلماتت می‌پیچد، کلماتت در سرم می‌پیچد و صدایت و کلماتت دلتنگی‌ام را بیشتر می‌کند. 
نفس‌کشیدنت را دوست دارم. نفس‌هایت معنای آرامش‌اند. نمی‌دانم شب‌ها چگونه بدونِ نفس‌هایت خوابم می‌برد. لابد بی‌هوش می‌شوم، وگرنه بدونِ این‌که گرمیِ نفس‌هایت گردنم را نواز
شیعه هستم
شیعیان را همه در دل دارم
کینه ی ظلم ستمکاران را
سالها هست
که بر دل دارم...
شیعیان!
رهبرِ من
سرور مظلومان است
پسر ام ابیها
پسر حضرت زهرا
پسر مادر محبوبان است
پدرش
شیر جهان است
علیست
 
یاور منجی خوشقول زمان است
همره ناجی اسلام ، محمد
حامیِ بندگیِ قرآن است
..............
من
قلم در دست دارم
شعر من مال من است
بیت های غزلم
مثنوی ام
صحبت و احوال من است
من قلم در دست دارم
اما
گر شود روزی جنگ
جای نقطه
سنگ برمیدارم
جای خط ، شمشیر
جای هر واژه ، یورش میبرم
دین زنده می ماند هماره از خون سیدالشهدا
تا بیاید صاحب الزمان منتقم خون سیدالشهدا
خون می بارد بر عالم به عشق ذره ای از ثارلله
عالم همه معنا گرفته از سجود وجودت یا ثارلله
آیا شود که بفهمیم مهلت تمام گشت و عمری تباه
بلکه کشاند به معنای فهم بی نصیبان را ثارلله.
#دوستان عزیزی که نماز و روزه و ختم قرآن قضای اموات(ره) برگردنشان میباشد می توانند با مراجعه به منوهای بالای صفحه وبلاگ وارد گزینه نماز و روزه استیجاری شوند واین دین بزرگ را از خود ساقط کنند..  /\   /\
 
 
#حدیث_مهدوی#نرم_افزار_جامع_مهدویت
کلام امام زمان
ان الله معنا ولا فاقة لنا إلی غیره والحق معنا فلا یوحشنا من قعد عنّا فنحن صنائع ربّنا والخلق بعد صنائعنا
ای شیعه ما خداوند با ماست، و به جز ذات پروردگار به چیزى نیاز نداریم، و حق با ماست. اگر کسانى
من آدم روزهای بلند تابستان نبوده و نیستم. هیچ وقت، حتی روزهای کودکی و در ایام تحصیل هم نزدیک شدن به این فصل برایم خوشحال کننده نبوده. جنب و جوش پاییز، سرما، شب های بلند، چای ِ داغ دور هم، مدرسه و درس و هزاران چیز دیگر همیشه دلم را می بُرد و باعث می شد در پاییز مست شوم و مستانه وارد زمستان و سال جدید شوم.
این روزها اما حس عجیبی دارم. حسی که در آن خبری از شور و شوق همیشگی نیست و به جایش تا دلت بخواهد غم هست. این روزها غمگینم. شاید چون اولین مهری است ک
من امروز از این لحظه تمام کسانی که بر من حقی دارند می بخشم، من امشب تمام کسانی که من دا از خود رنجانده اند می بخشم، من از امشب تمام خاطرات بد کودکی را فراموش میکنم، من از امشب تمام کاستی های زندگیم رو فراموش می کنم، من از امشب دوران بد دانشجویی و مدرسه را فراموش می کنم، من از امشب تمام معلم هایم را می بخشم، من امشب تمام استادهای دانشگاهم را می بخشم، من امشب تمام مسئولین کشورم را که به من ظلم کردن می بخشم، من امشب تمام کسانی را که باعث بی کاری من
بسم الله الرحمن الرحیم
دین زنده می ماند هماره از خون سیدالشهدا
تا بیاید صاحب الزمان منتقم خون سیدالشهدا
خون می بارد بر عالم به عشق ذره ای از ثارلله
عالم همه معنا گرفته از سجود وجودت یا ثارلله
آیا شود که بفهمیم مهلت تمام گشت و عمری تباه
بلکه کشاند به معنای فهم بی نصیبان را ثارلله.
 
هدف اصلی فلسفه
فلسفه قرار بود خود چیزها را نشان دهد. مثلا خود عدالت را. فیلسوف هم قرار بود حکیمِ  حاکمی باشد تا جامعه را به خود عدالت برساند. 
 
فاصله ی نخست 
مشکل از زمانی آغاز شد که معلوم شد برای رسیدن به خود عدالت ، نخست باید تعریف عدالت را دانست. تلاش برای تعریف عدالت اولین فاصله از فلسفه بود. دو هزار سال است که نظریه های عدالت به دنبال تعریف این مفهوم هستند و هنوز تعریفی از عدالت نداریم تا به هدف اصلی فلسفه برگردیم و خود عدالت را پیدا ک
وقتی به دیده به دنیا می نگریم جز جسم نیست، در یک مثال ساده خانواده یک کلمه است اما ارتباطی که با شما پیدا می کند معنی خانواده است و خانواده با معنی برای شما شکل گرفته پس جسم در کنار معنی یا همان ارتباطی که با شما دارد تکامل می یابد.
جسم به تنهایی کاربردی ندارد و اگر تمام موجودات حتی خودتان را جسم بدانیم آنوقت به اهمیت ارتباطی که میان آنهاست پی خواهیم برد.
پس میان هر دو چیز یک معنی برای ارتباط است از جمله ثروت، تکامل، مهر و ..
نکته مهمی که قابل ذک
یک تیم خوب همیشه از جمعی از افراد آن تیم بهتر است.
( به این معنا که اعضای یک تیم خوب در کنار هم علاوه بر توانایی هریک از اعضا، شامل نکات مثبت و استعدادهایی هم خواهد بود که نه متعلق به یک شخص بلکه متعلق به کل تیم است.)
ادامه مطلب
این روز گذشته را در کنار خانواده و با یاد ماندنی ترین اسطوره عشق در روحو روانم گذراندم و بسیار از سلامتی خود شادمانه جشن گرفتم و خدا را شکر کردم که باز هم توانستم یک روز زیبا برای عزیزانم خلق کنم، میدانی از تو یاد گرفته ام که منتظر آمدن روزهای خوب نباشم بلکه آن را در کنار خانواده بیافرینم، درس بزرگیست همیشه یادم می ماند اصولا شاگر زیاد خنگی نیستم
امروز اما خودمان را شهید کردیم اما نتوانستیم دل از گیسوی بافته مان بکنیم و آن را مدل دار کوتاه کن
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
معنا شناسی - انسان چیست؟
13- ولی آیا انسان چیست؟ من خودم چیستم؟ زن و مرد، زشت و زیبا، کافر و مومن، فقیر و پولدار، خوشبخت و بدبخت، سالم و بیمار، جوان و پیر وو ... آیا انسان بدین وسیله معنا می یابد و برای خودش وجود می یابد و از عدم می رهد؟ برای مدت کوتاهی چنین است. ولی در بلند مدت هیچیک از این معانی و مجموعه ای از این معانی هم برای انسان در نزد خودش معنائی کافی نیست و به او هستی نمی بخشد.
14- معنای انسان چیست؟ معنای معنا چیست؟
15- انسان، معناگر و معنای جه
دربارۀ اهمیت فارسی گفتن و آفریدن معنا در زبان فارسی
خلاصه - زبان، نشانه‌های آشنای یک ملت از مفاهیمی است که از معانی حاضر در وجودشان برخاسته. دشوار هنگامی است که اهل یک زبان با معنایی در زبان دیگر مواجه شوند و بخواهند آن را در زبان خود بازگویند. اگر همان معنا را با واژگان آشنای اهل زبان خود بازنساختیم، ناچار در به تطابق مفهومی بسنده می‌کنیم یا بدتر، نعل‌به‌نعل صرفاً برمی‌گردانیم. زبان اینگونه ضعیف می‌شود؛ عامه، مثل ناادیبانشان، با معانی
علم اقتصاد درباره‌ی اشیاء و دارایی‌های مادی محسوس نیست، بلکه علم اقتصاد درباره‌ی انسان ها، درک آن‌ها و کنش‌های آنهاست. کالاها، محصولات، ثروت و دیگر وجوہ کرداری، عناصر طبیعت نیستند: آن‌ها مؤلفه‌های کردار و درک انسان اند. (وجود کردار انسان است که به آن‌ها معنا می‌دهد.) کسی که می‌خواهد به بررسی آن‌ها بپردازد، نباید به دنیای خارجی توجه کند، بلکه آن‌ها را باید در معنا، مفهوم و شناخت افراد کنشگر جست‌وجو کند.
مفهوم بسیج در غدیر امامت معنا گرفت
وقتی پیمبر دست علی بالا به پهنا گرفت
مفهوم بسیج با حضرت آدم در اول خلقت
وقتی ز نور اهل بیت آدم تن رعنا گرفت
مفهوم بسیج را فاطمه خوب تفسیر کرد
در دفاع از ولایت میخ و در جان آنا گرفت
مفهوم بسیج با امام حسن گرامی تر شد
برای حفظ دین از معاویه صلح بینا گرفت
مفهوم بسیج خون ثارلله است تا بینهایت
دین زنده از آن و بسیج از آن مبنا گرفت
مبنای بسیج حضرت عباس بن علی است
 مشق ما داد و هماره لشکر توانا گرفت
مفهوم بسیج 
نکاتی در خصوص طراحی و چاپ سربرگمرحله اول برای چاپ سربرگ طراحی آن می باشد،  طراحی کارت ویزیت طرح سربرگ می بایست دارای یک لوگو و یا آرم، محلی جهت نوشتن تاریخ، شماره و پیوست و همچنین طرح پس زمینه بی آلایش و چشم نواز باشد و مهمتر از کلیه محل تالیف آن به جور ای باشد که متن ها بسیار سهل و آسان قابل مشاهده باشند .طراحیکارت ویزیت طراحان فن ای جهت سربرگ هایی که نیاز میباشد در تیراژ بالا چاپ شود سعی می کنند که طرح خویش را تک رنگ و یا دو رنگ طراحی کنند تا د
بسته شد بازهم کمر از ما
تا بگیریم یقه از آمریکا
دامب دامب ترامپ شر شده است
ضرب شصتی نخورده تا حالا
نیستیم اهل جنگ و خونریزی
دور باشد خدا کند از ما
وقت تحمیل آن دگر ساکت
ننشینیم مثل پشمک ها
دودمان خراب آل سعود
میرود جمعشان به روی هوا
جنگ جنگ است و عزت و شرف است
یک کتاب است بحث این معنا.
احمد_یزدانی
ارتباطات فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به شرط همسان بودن معانی بین آن‌ها است. معنا در علم ارتباط شامل مفاهیم ذهنی و احساسات هر دو می‌شود. ارتباطات فرایندی ست که در آن معنا بین موجودات زنده تعریف و به اشتراک گذاشته می‌شود. ارتباط به یک فرستنده، پیام و گیرنده درنظرگرفته شده نیاز دارد، هرچند گیرنده نیاز ندارد حضور داشته باشد یا از منظور فرستنده برای برقراری ارتباط در زمان ارتباط آگاه باشد‍؛ بنابراین ارتباطات می‌تواند در سرتاسر
تق تق زینگ زینگ واق واق شپ شپ میو میو این ها فقط برخی از حرف هایی هستند که ما در زندگی مان به کار میبریم که در واقع خیلی شباهتی به صدای اصلی شان نیستد اصلا انگار کلمات ناتوان اند اونقدر ناتوان که حتی قادر به ساختن صدا ها هم نیستند پس چطور میتوانند احساسات را بیان کنند مثل همین الان که انگار نمیتوانم احساساتم را بیان کنم  احساسات زندانی کلمات شده اند نه شاید هم بالا تر آدم ها اسیر کلمات شده اند ما یک سلام داریم ولی کلی سلام داریم یه دوست دارم دا
موفقیت کلمه ای است که غالبا دارای تعاریف گوناگونی می باشد. در بعضی موارد، این کلمه پر معنا، معنای واقعی خود را از دست داده است چرا که همه ما آن را می خواهیم و تعریف موفقیت برای هر یک از ما متفاوت است.
بعضی از ما می خواهیم خانواده بزرگی داشته باشیم. برخی از ما یک کسب و کار موفق می خواهیم. برخی از ما پول زیاد می خواهیم تا بتوانیم چیزهای لوکس بخریم و تمام این ها سبب می شوند موفقیت برای هر یک از ما ریشه در چیزی متفاوت داشته باشد.
ادامه مطلب
شب یلدا یا شب چله یکی از جشن‌های باستانی در ایران است که با بلندترین شب سال مصادف می‌باشد. ازاین شب به عنوان انقلاب زمستان، شب تولد خورشید، میلاد اکبر یا میلاد خورشید نیز یاد می‌شود. در شب چله که با حضور گرم و پرشور خانواده و فامیل همراه می‌شود، برپا داشتن آداب و رسوم مخصوص این شب مانند روشن کردن آتش، قصه گویی، شعر خوانی، فال حافظ و شاهنامه خوانی می‌تواند مزین کننده مجلس باشد. همه ساله در نقاط مختلف کشور جشن‌ها و شب نشینی‌هایی به منظور ز
روزانه یا در طول هفته موسیقی‌های مختلفی را می‌شنویم. ممکن است پاپ باشد یا کلاسیک، راک، محلی یا الکترونیک و مدرن. اما آنچه ناخودآگاه رخ می‌دهد، نوع شنیدن هرکدام از این موسیقی‌هاست. واکنشی که انسان در مقابل هر سبک از موسیقی نشان می‌دهد. یا به بیان استاد «نادر مشایخی»: شِنَوِش - روشِ شنیدن.
مثلا در یک کنسرت راک، نشستن روی صندلی و با دقت گوش دادن آن‌چنان متعارف نیست! این نوع موسیقی شما را وامی‌دارد با آن تعامل داشته باشید و هم‌گام و هم‌ضرب ب
تق تق زینگ زینگ واق واق شپ شپ میو میو این ها فقط برخی از حرف هایی هستند که ما در زندگی مان به کار میبریم که در واقع خیلی شباهتی به صدای اصلی شان ندارند  اصلا انگار کلمات ناتوان اند اونقدر ناتوان که حتی قادر به ساختن صدا ها هم نیستند پس چطور میتوانند احساسات را بیان کنند مثل همین الان که انگار نمیتوانم احساساتم را بیان کنم  احساسات زندانی کلمات شده اند نه شاید هم بالا تر آدم ها اسیر کلمات شده اند ما یک سلام داریم ولی کلی سلام داریم یه دوست دارم
چیزی که در ادبیات کلاسیک، به خصوص در ادبیات کلاسیک روسیه، به خصوص در قصه های داستایوفسکی دوست دارم نوشتن از مواجهه انسان با اجتماع است. حتی اندیشه و فلسفه ای که در قصه وجود دارد اکثرا از اجتماع بر می آید. قصه ها آگاهی می دهند و تحلیل می کنند و اگر حرف از معنویتی باشد، به شکل فرم/محتوا در نمی آید تا به خورد مخاطب برود. کلمات در خدمت هیچ چیز به جز آگاهی و تحلیل و هرچه بهتر انتقال دادن آن ها نیستند.
این روز ها از خودم میپرسم، من در مواجهه با چه چیز م
آیت الله جوادی آملی: خطبه‌ای است که وجود مبارک حضرت امیر دُرفشانی می‌کند برزخ را معنا می‌کند، ساهره قیامت را معنا می‌کند. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌گوید: اگر ادیبان و بلاغت‌شناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها می‌فهمند که این سجده دارد. همان طوری که بعضی از آیات قرآن سجده دارد. ما این مطلب را به عرض استاد علامه طباطبایی رساندیم که این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نی
انسان در جستجوی معنا، کتابی است که بر پایه‌ی تجربیات فاجعه‌بار ویکتور فرانکل در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس نوشته شده است. ویکتور فرانکل در این دوران، پدر و مادر، همسر و برادرش را از دست داد. خواهر او تنها کسی بود که از این وضعیت نجات پیدا کرد. با وجود تمام سختی‌ها، رنجی که می‌کشیدند، گرسنگی، سرما، بی‌رحمی و خشونتی که در اطرافشان موج می‌زد، اما او باز هم زندگی را شایسته و ارجمند می‌دید. در بخش دوم کتاب انسان در جستجوی معنا، او از خا
در وادی عشق اصل و مبنا هستند
آنها که ز باده های معنا مستند
از ساغر وحدت ار تورا هم بدهند
در چشم خدا بین همه اجزاء جهان او هستند
آن منتظرانی که ز آیین هایند
گویید بیایند که اینجا همگی یک دستند
ادراک شبانگاهی ما درسی بود
تا باز شود چشم و بگویم همه در پیوستند
 در تنگنای زمان کنار یک دیوار
تمام قصه خود را به شعر می گفتم
صدای من از سمت شرقی دیوار
و روبه روی نسیمی که تند می تازد
به یک اشاره سنگی تمام می گردد
و من برای قفس می سرایم این شعر را
به یک نشانه آبی سلام باید کرد
به یک شکوفه لبخند نگاه باید کرد
می دانم صدای یخ زده ام را شنید ساحر صبح
نگاه غم زده اش
صورت سپید کران را
به سیلی خشمی
کبود خواهد کرد!
نشسته
 ُمنتظر
کنار یک دیوار
تمام قافیه ها را ردیف می کردم
و با تمام وجودم گلایه می کردم
کجاست روشنی فک
هوا تاریک میشود و پشت پنجره ی خیال مینشینم 
نگاهم به انتهای خیابان دوخته میشود...
خالی!
پوچ!
همانند وجودم!
سکوت عمیقی بر همه جا حاکم است...
اما صدای کلاغ های پارک رو به رو... 
چقدر همه چیز بی معنا...
چقدر همه چیز غم‌انگیز...
سردرد امانم را برید...
در عمق این تاریکی گم شدم... 
صدایی در من گفت: «...»

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

server