نتایج جستجو برای عبارت :

مستان !

دانلود آهنگ مستان سلامت میکنند + متن و بهترین کیفیت
هم اکنون رسانه جاز موزیک برای شما کاربران ترانه رندان مست با صدای محمدرضا شجریان را آماده کرده است
Download New Song BY : MohammadReza Shajarian | Rendan Mast With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ مستان سلامت میکنند
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
رندان سلامت می کنند جان را غلامت می کنندرندان سلامت می کنند جان را غلامت می کنند ♩♬♫مستی ز جامت می کنند مستان سلامت می کنندغوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر ♩♬♫خورشید ربانی نگر
دانلود آهنگ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید + متن وکیفیت
هم اکنون رسانه جاز موزیک ترانه دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید از همای مستان را آماده کرده
Exclusive Song: Homaye Mastan – “Divane” With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید  :
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یه ساغرو پیمانه و دلدار نشایدپیمانه بباید زد‌‌ و تردید نباید
!!♩♬♫♪!!
بر دلبر دیوانه بگوئید بیایددیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
!!♩♬♫♪!!
هنگام به کوی در میخانه گذار استمی
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
 
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
 
 
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
 
گروه تلگرام مستان عشق
 
‍♀مسـ͈͈͈͈͈͈͈͈̎̎̎̎̎̂̂̂̂̂ـتان عــٰٰٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖ۬ـٖٖٜـٰٖٜٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۬❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜشق‍♂
بعضیا هیچوقت گرسنه نمیموننچون حسرت گروه ما رو میخورنالڪے ڪه نیست:
 
لطفا دوستان تهرانی و کرجی وارد گروه بشند.
 
برای عضویت در گروه مستان عشق روی لینک زیر کلیک کنید.
 
https://t.me/joinchat/LWPHq021iPjM_CxLvTn3fQ
 
دانلود آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
Download Music Mastan & Homay Safar Dozakh
دانلود اهنگ سنتی سفر دوزخ از مستان و همای با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ سنتی آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫زیر کفنم خمره ای از باده گذارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
ترم دوم یکی از اساتید آزمایشگاه‌مون در وصف پروژه‌ی کارشناسی اینطور میگفت زمانی میرسه که دیگه از این دکمه‌ی استارت سیستم حالتون بهم میخوره. خواستم بگم اگه اون موقع تو دلم مسخره‌ت کردم و خندیدم بهت، شکر اضافه خورده بودم. 
دانلود آهنگ جدید محمد مستان دورم زدی
دانلود آهنگ محمد مستان به نام دورم زدی کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده دورم زدی با صدای محمد مستان از جوان ریمیکس
ترانه و ملودی : محمد مستان و علی علیزاده, تنظیم : ایمان تیموریان
Download New Music Mohammad Mastan – Doram Zadi

آهنگ جدید محمد مستان عزیز منتشر شد.
ساخته جدید این خواننده نو ظهور، دورم زدی نام گرفته که در سبک پاپ قرار دارد.
این موزیک در تاریخ ۳۱ تیر منتشر شد.
کفاره ی شرابخوریهای بی حساب
هشیار در میانه ی مستان نشستن است
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
«لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون»
قسم به جان تو (ای پیامبر) که آنان در مستیشان سرگردانند .
سوره ی حجر آیه ۷۲
داستانی رو از کودکی شنیده بودم مضمونش این بود:
جادوگری نیمه ی شب معجون دیوانگی رو داخل چشمه ی شهر که مردم ازون آب میخوردند میریزه
یکی از مردم  متوجه میشه فردا هرچی به مردم میگه آب چشمه آلوده شده هیشکی گوش نمیکنه و همه از چشمه آب میخورن و همه دیوانه م
محتسب آن مرد را می‌زد به‌زور // مرد گفت ای محتسب کم کن تو شور
زانکه کز نام حرام این جایگاه // مستی آوردی و افگندی ز راه
بودیی تو مست‌تر از من بسی // لیک آن مستی نمی‌بیند کسی
در جفای من مرو زین بیش نیز // داد بِستان اندکی از خویش نیز

منطق‌الطیر ( فریدالدین محمد عطار نیشابوری )
محتسب آن مرد را می‌زد به‌زور // مرد گفت ای محتسب کم کن تو شور
زانکه کز نام حرام این جایگاه // مستی آوردی و افگندی ز راه
بودیی تو مست‌تر از من بسی // لیک آن مستی نمی‌بیند کسی
در جفای من مرو زین بیش نیز // داد بِستان اندکی از خویش نیز

منطق‌الطیر ( فریدالدین محمد عطار نیشابوری )
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف
شاعر که شدم، 
آسمان را دوست دارم.
 زمین را عاشقم. 
ماه را می ستایم.
 برگ های درخت را می بوسم. 
عطر گل ها را نفس می کشم. 
سنگ را دلسوزم بر ماهیت سختش. 
از پروانه نشدن پیله ای دلگیر می شوم.
 از خشکیدن غنچه ی نشکفته ، می میرم. 
نامم چیست؟!
 شاعر؟! 
عاشق؟!
 دیوانه؟! 
فقط می دانم مثل شماها دانشمند نیستم. 
معروف نیستم. 
فقط یک آدم معمولیه با احساس!
 #فاطمه_جلائی_زاده 
@sorna_paradise
http://t.me/sorna_paradise
بیا کز عشق تو دیوانه گشتموگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز خان و مان بریدمبه درد عشق تو همخانه گشتمجنان کاهل بدم کان را نگویمچو دیدم روی تو مردانه گشتمچو خویش جان خود جان تو دیدمز خویشان بهر تو بیگانه گشتمفسانه عاشقان خواندم شب و روزکنون در عشق تو افسانه گشتمبه جان جمله مستان که مستمبگیر ای دلبر عیار دستمبه جان جمله جانبازان که جانمبه جان رستگارانش که رستمعطارد وار دفترباره بودمزبر دست ادیبان می نشستمچو دیدم لوح پیشانی ساقیشدم مست و قلم
امروز تونستم ساعت چهار این طورا دوباره بیدار شم. هووورااا. خب فکر میکردم خواب میمونم اما بیدار شدم‌. دارم شهرام ناظری گوش میدم هنوز شروع نکردم البته نوشتم اول کارایی رو که باید انجام بدمو تا شب که بیخودی هدر ندم وقتو. احتمالا یا امروز یا فردا کتابم تموم میشه. خیلی زوده نه؟ چون نشستم پاش یعنی خب این کتابو دوست دارم چون در مورد چیزی هست که بهش علاقه دارم و دغدغه امه. اینقدر گشنمه که الان نمیتونم کار کنم. منتظرم حاضر شه چایی. همین امروز رو شروع کن
اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش

گرت بیند زندگانی تا ابد باقی شود
ورت بیند مرده هم داند که جانی شاد باش

همچنین تو دم به دم آن جام باقی می‌رسان
تا شویم از دست و آن باقی تو دانی شاد باش

بر نشانه خاک ما اینک نشان زخم تو
ای نشانه شاد زی و ای نشانی شاد باش

ای هما کز سایه‌ات پر یافت کوه قاف نیز
ای همای خوش لقای آن جهانی شاد باش

هم ظریفی هم حریفی هم چراغی هم شراب
هم جهانی هم نهانی هم عیانی شاد باش

تحفه‌های آن جهانی می‌
قل حق می‌زند جان مخمّر تو این دیدی و من آن مخمّر 
تو با مستان به ظاهر حکم کردیندیدی هست پنهان مخمّر
ندیدی جوشش آن روح رقصانسرور پاک چرخان مخمّر
تو را با خودخوشی بیچاره‌ای کردرها از قول و پیمان مخمّر
چنین آزادی‌ای ننگ است یا ربمبادا هول هجران مخمّر
سزاوارم به یک جام عدم‌گیرسر زاهد زنم چان مخمّر
شریعت خواندم و جامی نگیراندطریقت راندم از کان مخمّر
حقیقت‌پیشه‌ای بی‌جامه آزادچنین باشم به قرآن مخمّر
بیا حلمی سرای باده وجد استبچرخان جان و د
کم‌کم صدای پای محرم در کوچه‌ پس کوچه‌های شهر می‌پیچد و جامه‌های سیاهِ عزا بوی حسین می‌گیرد!
کم‌کم پرچم‌های مشکی جای ریسه‌های رنگی غدیر را می‌گیرند و هلهله‌‌ی شادی در صدای سنج‌ و دمام شهر گم می‌شود!
کم‌کم نم‌‌های نشسته‌ زیر چشم‌ها دانه‌های اشک می‌شود، یک قطره، دو قطره و بعد ... سیل می‌رسد!
 ارباب صدای قدمت می‌آید ...
+ از همین اول محرمی تک‌خور نباشید، خیلی محتاج دعام، التماس دعا!
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب
دیوار اشعار  هر روز یک شعر از من و یکی یک شعر در همین موضوع هم از خواننده ها این طوری کلی شعر و کلی درس زندگی یاد میگیریم
خیلی ممنون که سعی میکنید این دیوار اشعار را تمیز نگه دارید و چیزی رو ش نمی نویسید ولی لطفا روش بنویسید این طوری خیلی قشنگ تره
موضوعی بخوانید ...
همه پیمانه شکستند،دلم ناله کند
درِمیخانه ببستند،دلم ناله کند
زخجالت نرسدباده به مستان،سرِشب
همچودیوانه بخندند،دلم ناله کند
نشتابندبه پروازکه مرغان هوا
همچومن لانه پسندند،دلم ناله کند
ماهیان ازدلِ دریا به سواحل زغمت
همه ازحال برفتند،دلم ناله کند
مه وخورشیدوفلک،غم بسرایندبه هم
رختِ چون سایه بپوشند،دلم ناله کند
شمع وپروانه به هم چشم بدوزندزشوق
به جدائی،چوتوسوزند،دلم ناله کند
گل وگلزارببازند،چنان غنچه ی خود
همه ازریشه بپوسند،دلم نال
به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاکبه ترانه گفت با دل که بخیز چست و چالاک
سر غم قمار می‌کن به شعف نثار می‌کنسپه‌اش غبار می‌کن به فَرَش بتاز بی‌باک
سر غم گرفتم آن دم به دو ضربه‌ی مصمم کمرش به باد دادم کت و کول کهنه بر خاک
پدرش سیاه‌جامه سوی من سحر روان شدقد و شانه همچو رستم دک و پوزه همچو ضحّاک
کمر پدر گرفتم که سوی پسر فرستمغم و خصم هر دو خوشتر ته گور سرد نمناک
قمرم بگفت حلمی به سر سجاده‌ی می  سحری دعای مستان برسد به گوش افلاک
«دل غم هلا
ناکسان بی‌مایگی دکّان کنندعاشقان گوهر به جان پنهان کنند
گوهر پنهان درخشد از نهانزان فیوضات نهانی آن کنند
جهل دائم خلق را چون چرخ کردگوش خود بر عوعوی گرگان کنند
چون که جان با موسقی بیگانه شدلاجرم عرعر به گوش جان کنند
گرچه با جان خلق دون بیگانه استهرچه را دیوان بگویند آن کنند
تو برو بشنو نوای گونه‌گونورنه در گوش خرابت لان کنند
تو برو گوش خرابت باز کن حلمیا این کار را مستان کنند
موسیقی: Mark Eliyahu - Through Me
ای بس عجب که خامان از عشق دم‌زنانندترسندگان ز حقّت در صورتت دوانند
بی هیچ نای رفتن از وصل لاف دارنداز تیرها گریزان در حسرت کمانند
از خطّ زنده فارغ، با آنچه رفته عاشقبن‌بست خودپرستی در کوچه‌ی گمانند
این گونه سالکانی از موسقی گسستهدر خویش تار بسته، خود گفته خود بخوانند
ای خام! راه دور است، برخیز و جاده فرساصد پخته از تو خوش‌تر خونیده می‌کشانند
از مرگ باک داری، تو خوی خاک داریتو عاشقان ندیدی خون رزان چشانند
ما تک به خویش خوانیم، این جمع‌ها
عهد کردم که دلم از تو نخواهد جز تو
در دلم هم هوسی پا نگذارد  جز تو
مهر خاموش زدم بر لب خود با نامت 
تا کسی قفل دلم را نگشاید  جز تو
خسته از من شده ای لیک تو خود میدانی
تا ابد این دل من هیچ نخواهد جز تو
مرغ دل را هوسی جز تو به بستانت نیست
اندر این باغ نگاری که نشاید جز تو
عشق  بر تار دلم زخمه ی بی تابی زد
گفت زین زخمه و زین تار ندارد جز تو
آن که چون من هوس عشق و کله داری کرد
در همه کون و مکان شاه نداند جز تو
عاقلی کو که کند فهمِ زبان مستان
یا بنوشد قدحی
هیچ زن و مردی به طور طبیعی عقیم نیستند مگر این که حاوی یکی از این دو نشانه باشند؛ یکی آن که زن عادت ماهانه نشود و دیگر این که عانه‌ی زن و مرد بی مو باشد. فقط در این دو صورت زن یا مرد عقیم می‌شوند و راهی برای بچه‌دار شدن آنها نمی‌ماند و غیر از این دو دسته، هر زن و مردی ممکن است حتی پس از گذشتن سالها از ابتدای ازدواجشان بچه‌دار شوند.(حضرت استاد صمدی آملی)
 ** البته شیخ رئیس بوعلی سینا در قانون احتمال بچه دار شدن 4 دسته را ضعیف می‌شمرد؛ اولین دسته
نگاهم کنای غمزه ی پرخاشمرا از توسن سرکش نگاهت گریز نیست / منکوب توامنگاهم کنای موج کولاکمرا از ژرفای دریای نگاهت پرهیز نیست / مغروق توامنگاهم کنای معبود برملامرا از صلیب امتحان نگاهت گزیر نیست / مصلوب توامنگاهم کنای عشقای شهسوار چشمانت / مردآور شهزادگان فاتحای خمکده ی چشمانت / قبله گاه مستان مردای چشمانت چشم و چراغ ایل / در تاریکخانه ی شبمرا بنگرای سحر نگاهت رعشه ی شعربر باریک اندام واژگانم / ساحر منیمرا بنگرای تغزل نگاهتطلیعه ی الهام بر شب
زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا
چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا
از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم
نه از کف و نه از نای نه دف‌هاست خدایا
یقین گشت که آن شاه در این عرش نهانست
که اسباب شکرریز مهیاست خدایا
به هر مغز و دماغی که درافتاد خیالش
چه مغزست و چه نغزست چه بیناست خدایا
تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانی
ز تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا
نی تن را همه سوراخ چنان کرد کف تو
که شب و روز در این ناله و غوغاست خدایا
نی بیچاره چه داند که ره پرده چه باشد
هر کس به عقیده جان داد، بار دیگر به رقص برخیزد. هر کر آخر شنوا شود و هر کور آخر بینا. هر کس پوچ مرد، بار دیگر برخیزد تا پرمیوه بزید. هر خواب آخر بیدار شود. هر خشک‌کام، آخر لب تر کند و عالمی از مستی خویش بجنباند. هر بی‌هنر آخر گوهر خویش پیدا کند و به عالم بتاباند. 

از کلام محض بخار نخیزد، بخار از دل است. دل اگر زنده است، بی‌کلام نیز می‌جوشد و می‌جوشاند. عوالم از زنده‌دلان برپایند. تنها مستان دل با حق محشورند، زمین از ایشان چرخان است و محشر از ای
بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه توای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تومن همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه توهرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تومن که به دریاش زدم تا چه کنی با دل منتخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه توای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه توشور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه توهمتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشدای همه خورشید تو و خاک و با
بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه توای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تومن همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه توهرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تومن که به دریاش زدم تا چه کنی با دل منتخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه توای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه توشور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه توهمتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشدای همه خورشید تو و خاک و با
یک شب به میخانه نرفتم. با فلانی به هم زدم و نرفتم. با رفیق شفیقم می نخوردم...
حالا با چشمان ضعیفم از دریچه‌ی کوچک  در میخانه، مستان را نگاه می‌کنم. پیاله پیاله می‌نوشند و می‌رقصند و می‌گریند و می‌خوانند و می‌خندند و از مستی یکی‌یکی هلاک می‌شوند. اولی که پرپر می‌شود دیگری با ولع لنگ‌لنگان خودش را و دهانش را به سر خُم لبریز از می نزدیک می‌کند.و چنان سَر می‌کشد که گویی طاقت دیدن افتادن قطره‌ای از آن بر کاشی‌های‌ فیروزه‌ایِ کف میخانه
چه خوشند این رقیبان که ز خود مقام دارندز دُم عقاید خویش همه ننگ و نام دارند
به جهان زر که تصویر همه هستی خسان استبه میان مرگ و میلاد به خسی دوام دارند 
دل من ولیک خوشتر که کسم به هیچ نشمردبه میان بزمهایی که خران خرام دارند
به درون چاه دنیا عجبا چه مستفیض‌اندلب حلقه آی و بنگر که چه وهم بام دارند
طربم مرا به در برد و حراج عیش بنمودبه طرب خدای‌مردان ز خدای کام دارند
ز غبار جلوه رستم که به تخت دل نشستمچه فروتنانه شاهان سر دل هوام دارند
گرچه ره عذا
 

کلامِ تنهایی
مقیم گشته دلم در مقام تنهایی
وناتمامِ تمامم، تمامِ تنهایی
درون دفترِ شعرم غزل شد اشک آلود
ردیف می شود اینجا کلامِ تنهایی
چو پینه دوزِ کهنسالِ دیده کم نورم
که وصله ها زده بر التیامِ تنهایی
منم که بامنِ خودگویم این سخن هرشب
"سلام جامِ مقدس، سلامِ تنهایی"
فروغ ماه گوارای بزم مستان باد
ستاره ای ندرخشیده بامِ تنهایی
سکوت می کنم اما سکوتِ درد آلود
قسم به بغض گلویم، به شامِ تنهایی
#فرشید_فلاحی    
 
 
 
چو روزی من گذر کردم به نارستان.........ز خود بیخود شدم چون جمله مستان
تلو خورد یکی تنه زدم من.........بجستم کیست کو را عذر دهم من
چو چشمانم به اندامش بیوفتاد...... دل و دینم به یکجا رفتش از یاد
درونم حس کردم بی تابی از او.....که من دیدم فقط زیبایی از او
فریبا که شنیدم اینجا بدیدم...... قسمت خود دیدم و زودش بچیدم
گرفتم من نشاندم او را به زانو.......ظرافتش دیدم چون جسم بانو
کشیدم دست خود به روی گونه......بکردم موهایش با دست شونه
چو نفسم فطرتم را فائق امد...... دگر
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
دل داده‌ام به یاری شوخی کشی نگاری
مرضیّةُ السجایا محمودةُ الخصائل
در عین گوشه‌گیری بودم چو چشم مستت
و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل
******
پی شعر۱:غزل کامل نیست ...یه بخشی از غزل رو گذاشتم فقط!
وااای ...من عاااشق این بیت آخرم
*****
یکی را دست حسرت
بسم الله
اول وادی حیرانی آن است که ضمیری جز او نباشد و هر چه هست و نیست همه اوست 
حیرت از مقامات عالیه عرفان اسلامی است .بر خلاف آنچه در عرف به حیرت یاد میگردد و آن ظلالت و سرگردانی است ،در عرفان حیرت بدیهه ای است که بر قلب عارف وارد میشود و این نهایت معرفت او به ذات اقدس الهی است .
برخی حیرت را نهایت دین ورزی میدانند . در حدیث از قول حضرت محمد مصطفی (صلوات الله علیه) میخوانیم : اللهم زدنی تحیرا فیک
ابن عربی معتقد است عقل عاجز از ادراک ذات اقدس اله
منم که سائل یار و گدای خوبانمعبید روسیهی در سرای خوبانمتمام عمر اسیر نوای خوبانمخوشم که تا به ابد مبتلای خوبانم
فقیرم و شده ام اشکبار شاه نجفمن از ازل شده ام بی قرار شاه نجف
علی است کوه کرامت علی است سرِّ مماتعلی است باب امامت علی است راه نجاتعلی است شاه قیامت علی است رمز حیاتعلی است مرد شهامت علی است معنی ذات
چو لعن دشمن او تا همیشه کار من استغلامی حرمش تاج افتخار من است
کبوتر حرمم آب ودانه می خواهمزیارت حرم او شبانه می خواهممنی که از سر کوی
جمعی به سر کوی تو پیمانه بدستند 
بعضی شده حیران، ره میخانه نشستند
موجی لبِ پرگار به حالِ دَوَرانند 
جمعی ره خمخانه گرفتند و برستند 
آنان که شده رهروِ این وادیِ جان گیر
جامی بِرُبودند و ز دنیا، بگذشتند 
تا عشق تو شد در دل مستان همه جا، می
پیمانه گرفتند و دو صد توبه شکستند
ساقی مکن امشب غم دوران تو بهانه 
کاین خیلِ* خُماران همه پیمانه بدستند
بنما ز کَرَم راه نهان ، از درِ دیگر
هر چند رقیبان، درِ میخانه به بستند
زین ره نشود بی می و معشوق گذر کرد
گفت ما اول فرشته بوده‌ایمراه طاعت را بجان پیموده‌ایمسالکان راه را محرم بدیمساکنان عرش را همدم بدیمپیشهٔ اول کجا از دل رودمهر اول کی ز دل بیرون شوددر سفر گر روم بینی یا ختناز دل تو کی رود حب الوطنما هم از مستان این می بوده‌ایمعاشقان درگه وی بوده‌ایمناف ما بر مهر او ببریده‌اندعشق او در جان ما کاریده‌اندروز نیکو دیده‌ایم از روزگار...

مولانا
دانلود آهنگ نوحه و مرثیه سرایی کویتی پور ممد نبودی
Download Nohe Koweiti Pour Mamad Naboodi
آهنگ غمگین مخصوص آزاد سازی خرم شهر با صدای غلام کویتی پور بنام ممد نبودی
دانلود مرثیه و نوحه بسیار زیبا ممد نبودی با صدای ماندگار غلام کویتی پور
دانلود آهنگ خاطره انگیز ممد نبودی غلامعلی کویتی پور
شعر این سروده توسط جواد عزیزی از هم رزمان ”شهید محمد جهان آرا”
به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار سروده شده است ….
برای دانلود نوحه به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن نوحه و م
درود
مطلبی که قرار می دهیم بر گرفته از وبلاگ اسم دخترانه است که البته به کوشش آقای کوروش نامی، معنی اسم های فارسی زیبا نیز تهیه گردید تا لیست کاملی از نام ها معرفی شوند. این نام ها به صورت جفت جفت ارائه شده اند برای فرزند دختر دوقلو. که امیدوارم مورد توجه ایرانیان عزیز (زوج های ایرانی) که به زودی صاحب دوقلو می شوند قرار گیرد.
لیست نام ها:
نام های دوقلوی دختر دختر
دُرنیان یعنی از نژاد مروارید و در  با ریشه عربی پارسیدُرجان به معنی مروارید جان با


ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش
شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش
سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم
نظری کن که شود حال حریفان تو خوش
به شب ساغر ما بادهء روشن برسان
تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش
و ببینیم درین آینه، فردا شده اند
مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش
باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز
خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش
سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط
طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش
هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند
زنده رود و


ساقیا جام جهانبینی ایمان تو خوش
شمع تابان تو خوش، جمع جوانان تو خوش
سوی میخانه‌ی خرداد تو باز آمده ایم
نظری کن که شود حال حریفان تو خوش
به شب ساغر ما بادهء روشن برسان
تا بنوشیم به شکرانهء احسان تو خوش
و ببینیم درین آینه، فردا شده اند
مردمان تو خوش و میهن ایران تو خوش
باغ غارت شدهء بهمن خونین تو سبز
خاوران از گل پیروزی خوبان تو خوش
سرزمین تو پر از شادی آزادی و قسط
طالقان تو خوش و مشهد و تهران تو خوش
هیرمند و خزر و ارژن و کارون و سهند
زنده رود و
گورِ ما روزی ز گل همچون گلستان میشود
تربتم آغشته با ساغرِ مستان میشود 
 
در بهاران وعده گاهِ گل و بلبل خاک ما
در زمستان رهروان را چون شبستان* میشود 
 
نغمه های هجر ما را گر که دیوانی کنند 
بیدلان را چون کتابی در دبستان میشود 
 
بلبلان‌ از عشق گل اندر گلستان میپرند
وز نوای بیدلان دنیا گلستان میشود 
 
عشق بازی راه و رسمی و طریقی داردی 
ورنه تنها با شریعت ماتمستان میشود 
 
گر شریعت را گُزیدی، هان طریقی پیشه کن 
چون که شوره زار دل همتک* بُستان میش
اینجا منم پنهان شدم
همسنگ با سیمان شدم
درجستجوی ماه خود
محبوس در نسیان شدم
اینجا که من با آه خود
همدست با مستان شدم
 
اینجا که من بی فاصله
دور ازخود وبستان شدم
داغی به دل دارم  قشنگ
آتش به نخلستان شدم
  مهتاب من این رابدان
ماه غریبستان شدم
 
من شاه بودم در نیام
با آه همدستان شدم
اینجا مرا گفتند سکوت
چون در نما عریان شدم
ای گل مرابویت خوش است
محض رخت ریحان شدم
ای باغبان رحمی نما
من تازگی انسان شدم
 
 
  حمید رضا ابراهیم زاده.
 21 سپتامبر2014
 30شه
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم زهدی نه که در کنج مناجات نشینیم وجدی نه که در گرد خرابات برآییم نه اهل صلاحیم و نه مستان خرابیم اینجا نه و آنجا نه که گوییم کجاییم حلاج وشانیم که از دار نترسیم مجنون صفتانیم که در عشق خداییم ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم ما را به تو سِرّیست که کس محرم آن نیست گر سَر برود سِرّ
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
 
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
 
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
 
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
 
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و م
این روزها شاهد  گزافه گویی های بن سلمان ولیعهد نابخرد سعودی مبنی بر نابودی خاک ایران در 8 ساعت هستیم که این اشعار در جواب او سروده شده است
 
هیچ می دانی تو صدامک که ایرانی کجاست
غیرت مردان حق را یادگار از کربلاست
ای تو بن سلمان که هستی زادۀ شیطان پیر
نقش تو نقشی شکسته روی دریای بلاست
هشت ساعت کار ایران را به نابودی کشی
گنده گویی از دهان تو فرا زین حرف هاست
دریمن شیران تنهای غیور زنده دل
نقش می بندد سعودی را که از اهل فناست
گنده گویی را رها کن نق
بسم الله الرحمن الرحیم .
از روز قبل نخود و لوبیا خیسانده بودم و چند بار آبشان را عوض کرده بودم. حوالی ظهر گذاشتمشان بپزد. جزء قرآنم را خواندم بعد هم نماز و کم کم آماده شدیم برویم نمایشگاه بین المللی قرآن . 
هوا به شدت گرم بود. ساعت دو ظهر روز جمعه از خانه زدیم بیرون. حوالی ساعت سه همینطور که از زیر یکی از پل های روگذر رد میشدیم چشمم به بنر تبلیغاتی نمایشگاه خورد ! نوشته بود از ساعت ۱۷ تا ۲۴ !!!!
زود آمده بودیم دو ساعتی وقت داشتیم . رفتیم تجریش ! بازار
                
باده ای خواهم جهانسوز و دلی باده گسار
تا که باز آرد دلم را، در شکیب و در قرار
تا خرابم سازد از آن می که بر بادی دهد
لشگرِ این زهد پوچ و شیوه ی لیل و النهار*
گر خطرها باشد اندر وصل آن لیلی چه باک 
هر که مجنون باشد او، بر کف گذارد جانِ زار
کاروان سالار راهم کو، در این راه خطیر؟
جز یکی رطلی گران*و یک دلی بی اعتبار
نقطه ی عشقی که بر نیش و خَمِ پرگار شد
میکشد دل را به سوی حلقه های بیشمار
زین تنِ خاکی ملولم، ساقیا نقشی بزن
تا خزانم بُگذرد و
چون سنگی عاشق
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
بر ستیغ صخره، باز بود دستانم
ایستاده بر پیشانی چروک قله تاریخ
انگار هبوط کرده میان اجدام
و چون همیشه نگاهم به آسمان!
چونان سیاه مستان هوشیار،
چشمانم
مرا تُرکی است مشکین موی
و نسرین بوی و سیمین بر
سُها لب، مشتری غبغب،
هلال ابروی و مَه پیکر
 
چو گردد رام و گیرد جام و
بخشد کام و تابد رخ
بُوَد گلبیز و حالت خیز و
سِحر انگیز و غارتگر
 
دهانش تنگ و قلبش سنگ و
صلحش جنگ و مِهرش کین
به قد تیر و به مو قیر و
به رخ شیر و به لب شِکّر
 
چه بر ایوان، چه در
میدان، چه با مستان، چه در بستان
نشیند تُرش و گوید تلخ و
آرد شور و سازد شرّ
 
چو آید رقص و دزدد ساق و
گردد دور، نشناسم؛
ترنج از شَست و شَست از دست
و دست از پا و پا
غزل شمارهٔ ۷۱۲                    درد دل خـــویـــش بــا کــه گــویــم          داد دل خــــویــــش از کــــه جــــویــــم          چون چهره بخون دیده شستم          دســت از دل خـسـتـه چـون نـشـویـم          کـــر گـــشـــت فـــلـــک ز هـــای هـــایـــم          پـــرگـــشــت جــهــان ز هــای و هــویــم          دادم بـــــــــــــــــهــــــــــــــــوای روی او دل          تــــا دیــــده چــــه آورد بــــرویـــم       
این همه منیت تا کی...؟
جان من مگر من های سایه به سایه را نمی بینی؟
همیشه دغدغه داریم که نامی از من در میان جمعی باشد
همیشه مترصد این هستیم که در دلو گوشهایمان نام من را بریزند
همیشه در فکر آنیم که بر روی هر اثری نامی از من بر جای ماند.
هماره چشمهایمان در جستجوی نامی از من در صفحات گیتی است.
هماره زبان ما در تقلا برای زمزمه نام من است.
آری چشم ، گوش و زبان و دست و پا در خدمت من است تا نگذارند ردپای من از صفحات روزگار حذف شود
فکرها می زایند و م
هوا سرد است.شاید بادی نمی‌ورزد و بارانی خیابان‌ها را خیس نمی‌کند و برفی فرو نمی‌ریزد اما هوا سرد است آن هم نوع بس‌اش.نیازمان به شجریانیست که بخواند هوا بس ناجوانمردانه سرد است.نمیدانم پدر یا پسر کدام مناسب‌تر هستند برای اجرای این قطعه در سوز سرمای این زمستان شوم.با نوای پدر که بحران‌های اقتصادی،سیاسی و اجتماعی،دوران ریاست محمود و باراک،گرانی و تحریم دهه نود و تهدید به جنگ‌های بوش پسر را پشت سر گذراندیم و خواندیم تفنگت را زمین بگذار و
امسال وقتی نتایج کنکور را اعلام کردند فکرم درگیر این بود که چه کسانی ورودی ۹۸ رشته تحصیلی ام هستند. هر چند خود را با قبول مسئولیت ملزم کرده بودم که در روز های ثبت نام ورودی ها در دانشکده حضور داشته باشم اما اهدافی هم از حضور بینشان داشتم. شاید باورتان نشود ولی دانشجویان تازه واردی که اشتیاق وصف ناپذیری برای دانشگاه و درس دارند منبع پر بار انرژی مثبت و امید و هیجان اند. وقتی در جمعشان که اغلب با پدر و مادر هایشان حاضر شده اند می‌روی روحت شاد می
به‌سان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند،گرفته کولبارِ زادِ ره بر دوش،فشرده چوبدست خیزران در مشت،گهی پرگوی و گه خاموش،در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می‌پویند،
ما هم راه خود را می‌کنیم آغاز.
سه ره پیداست...
نوشته بر سر هریک به سنگ اندر،
حدیثی که‌ش نمی‌خوانی بر آن دیگر.نخستین: راه نوش و راحت و شادی.به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی.
دو دیگر: راهِ نیمش ننگ، نیمش نام،اگر سر بر کنی غوغا، وگر دم درکشی آرام.سه دیگر: راه بی‌برگشت، بی‌
امروز پس از آن همه توهین و تحقیر و فحش و بیرون زدن رگ گردن فهمیدم که در زندگی‌ام مطلقا هیچ گهی نخواهم شد. همین که بتوانم پند سال دیگر زنده باشم و تمام این مصیبت‌ها را تحمل کنم و در روزهای آخر هم مثل اولین روزهایش، زخم‌هایم را دوست بدارم و تا آنجایی که می‌توانم از درد ورنج کسانی که دوستشان دارم، بکاهم تنها کاری‌ست که از من عاجز و شکست‌خورده برمی‌آید. این روزها که بیش‌تر از وقت دیگری این همه ریا و تزویر و دروغ و دوروییِ ادمین را می‌بینم، بی
سوم فروردین هزار و سیصد و نود و هشت است.در آغازین روز های سال ایستاده ام و به آن چه که برای این سال می خواهم می اندیشم. به گمانم برایم سال سختی خواهد شد. پر از تنش، اضطراب و ترس. ترس ِ نشدن، ترسِ نرسیدن. پر از حرف های دیگران ... پر از چرا هایی که میلی به پاسخ دادن ِ به آن ها نخواهم داشت. 98 سالی خواهد شد که نزدیک ترین افراد ِ زندگی ام هم ، در نقاطی قدرت درکم را نخواهند داشت. و بدین ترتیب 98، تنهایی را برایم عمیق تر خواهد کرد ... 
98 را سال ِ توقف نامگذاری
  اسامی داوران قضاوت کننده در دیدارهای هفته دهم لیگ برتر فوتسال اعلام شد.


بخش ورزشی مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار

به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، اسامی داوران به شرح زیر است:

پنجشنبه 7 شهریورماه

آذرخش بندرعباس – ملی حفاری ایران

فرزین صالح – میلادامیری – مهدی صادقی – میلاد مستان

ناظر: علیرضا یگانه

سوهان محمدسیما قم – هایپر شهر شاهین شهر

محمدعلی ترحمی – زیاد فروتن – بهنام نبی پ
از درب اصلی امام زاده عبدالله  که وارد صحن شوید، بعد از سلام و صلوات و ادای احترام به مقام نورانی حضرت، سمت راست و کنج شرقی صحن اصلی آرامگاه، مقبره خانوادگی با نمائی قدیمی و تاریخی است. پنجره ای کوچک و فلزی هم روی زمین قرار دارد که بنور "سبز" آشناست و رو به سرداب مقبره باز می شود. مقابل این پنجره فلزی نیز زمین به روغن سیاه و قیرگونه ای آغشته است که نشان از شمع نذری مردم دارد. تلنباری از شمع های سوخته که نشان از کهنگی گره گشائی این پنجره می دهد.زا
عشق در ادبیات فارسی، از جنبۀ عشق حقیقی و عشق مجازی در شعر شاعران، مورد بررسی قرار می‌گیرد. عشق ودیعه‌ ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرتِ وی عجین شده است. گفته شده که عشق، راه رسیدنِ انسان را برای رسیدن به سعادت و کمال میسر می‌سازد و اساساً خداوند آدمی را خلق کرده تا عاشق باشد و از تفاوت های اصلی انسان با فرشته در این است که فرشته از درکِ عشق عاجز است و عشق، خاصِ انسان است و از روز ازل در وجودِ او نهاده شده است. سعدی شاعر شی
امروز فر موهام خیلی زیبا شده و من از صبح که بیدار شدم دارم هر یک ربع یک بار یک عکس از خودم می‌گیرم و بعد از خودم می‌پرسم خب چرا؟ و صرفا می‌گم به ده سال دیگه فکر کن که ممکنه دیگه هیچ‌وقت فر موهات قشنگ نباشه! این بیشتر شبیه اینه که نمی‌خوام با این واقعیت مواجه شم که خب آدم‌ها گاهی نیاز دارند دوربین جلوی گوشیشون بیشتر از دوربین پشتش کار کنه و وقتی به هاردشون سر می‌زنن لااقل عکس‌هایی که از خودشون دارن به اندازه یک درصد عکس‌هایی که از در و دیوا
جلوه هایی از سبک ادبی ابوالفضل بیهقی 
اول آبان، روز بزرگداشت #بیهقی ، پدر نثر فارسی است. بهتر دیدم به شکل کاملا مختصر جلوه هایی از سبک ، بیان روایی، دقت و ریز بینی او را، مصداق مشت نمونه خروار از کتاب ارزشمند «تاریخ بیهقی» در اینجا بیاورم با یادآوری این نکته که او این تصویر دقیق و شفاف در توصیف منصفانه جامعه و حاکمان را در زمان و زیر نگاه خود آنان با چنین زیرکی برای نسل های بعد از خود نگاشته است:
✔️روش روایی Flash Forwardفاش کردن پایان داستان در آغ
غزل شمارهٔ ۱                    ای رســـتـــخـــیـــز نـــاگـــهـــان وی رحـــمـــت بـــی‌مـــنــتــهــا          ای آتــــشــــی افـــروخـــتـــه در بـــیـــشـــه انـــدیـــشـــه‌هـــا          امــــــروز خــــــنـــــدان آمـــــدی مـــــفـــــتـــــاح زنـــــدان آمـــــدی          بـر مـسـتـمـنـدان آمـدی چـون بـخـشـش و فـضـل خـدا          خــورشــیــد را حــاجـب تـویـی اومـیـد را واجـب تـویـی          مــطــلــب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معجزه مزاج