آنکس که از اصلاحات هنوز سخن میگوید،
باید در فکر تعریفی تازه از این مفهوم باشد. چهل سال از تجربه جمهوری اسلامی میگذرد.
اصلاحات باید نشان دهد این تجربه را خوب جمع بندی کرده است. با جلب توجهات دوباره
به صندوق آراء دردی درمان نمیشود. به رغم وجود همه شاخصهای بحرانی، باید صبور
بود، سخن گفت، و اجازه داد مفاهیم بی اعتبار شده دوباره اعتبار پیدا کنند.
نظام سیاسی در تجربه چهل ساله
خود، بر تحقق «اهداف مقدس یا نامقدس» استوار بوده است. تحقق بخشی ب
پوستِ شیرِ ابی را گوش میدادیم. برای تمامِ شبهایی که بیدار بودیم و فکر میکردیم و فکر میکردیم. به تکتکِ آدمهای آمده و نیامدهی زندگیهامان. به آدمهایی که مدعیِ دوست داشتنمان بودند، به آدمهایی که دوستمان داشتند و نمیدانستیم، به آدمهایی که در گذرِ روزها گم شدند، به آدمهایی که پاییز رفتند و برگشتنشان را کسی ندید، به چشمانِ درشتی که برای همیشه بسته شد، بدونِ اینکه برای آخرین بار قطرههای زلالِ اشکهای همیشگیاش را از نگا
داریم تو نقطهای از تاریخ و جغرافیای دنیا زندگی میکنیم که توش "مقدسات" زیادی وجود داره و اگه خوش شانس نباشی، روزی چندین بار واژهی "مقدس" یا مشتقاتش رو میشنوی، میبینی، یا به هزار روش سامورائی لمس میکنی...
اتفاق عجیبیه!
تا یه جایی از تاریخ، درکی از واژهی "مقدس" نداشتم... نمیفهمیدم که چرا باید چیزی توی دنیا وجود داشته باشه که نشه نقدش کرد... نمیفهمیدم چطور ممکنه چیزی پیدا بشه که برای همه کار کنه و همه قبولش کنن....
یه کمی که گذشت، دیدم آد
شما هم فکر میکنید پایتخت زیادی تخیلیه؟ یعنی میدونی، من با اینکه یه مُرده بعد از پنج سال زنده از کار در بیاد مشکلی ندارم، مشکلم اینه چطوری زنش که توی این پنج سال این مرگ رو پذیرفته و بعدش هم دو سال تو گیرودار ازدواج با یکی دیگه بوده، انقدر راحت همهچیز رو پذیرفت و به زندگی پنج سال پیش برگشت؟ یا بیایید به این فکر کنیم که نمایش تعهد به خانواده با نادیده گرفتن تخیلی کنشها و واکنشهای روانی یه زن چقدر میتونه نخنما و تهوعآور باشه. شخصاً
شما هم فکر میکنید پایتخت زیادی تخیلیه؟ یعنی میدونی، من با اینکه یه مُرده بعد از پنج سال زنده از کار در بیاد مشکلی ندارم، مشکلم اینه چطوری زنش که توی این پنج سال این مرگ رو پذیرفته و بعدش هم دو سال تو گیرودار ازدواج با یکی دیگه بوده، انقدر راحت همهچیز رو پذیرفت و به زندگی پنج سال پیش برگشت؟ یا بیایید به این فکر کنیم که نمایش تعهد به خانواده با نادیده گرفتن تخیلی کنشها و واکنشهای روانی یه زن چقدر میتونه نخنما و تهوعآور باشه. شخصاً
زمان در دیدگاه انسان اعصار قدیم به دو گونۀ مقدس و نامقدس تقسیم میشد. «زمان مقدس» زمانی بود که صرف امور مقدس و ایمانی میشد و «زمان نامقدس» آن بود که در گذران زندگی روزمره و امور عادی به کار میرفت. این زمانهای مقدس خود چند دسته بودند. دستۀ اول زمانی بود که صرف امور دینی، نمازها و خواندن سرودهای ایمانی میشد. دستۀ دوم زمانهای اسطورهای بودند که آدمیان با تکرار آنها و بازساختن آنها، سعی داشتند خود را به زمانهای کهن اسطورهای و وقا
واقعا تو خوابم موندم. تا حالا هیچوقت اینقدر نمیخوابیدم و اینقد ظهرا خوابم نمیگرفت. درسته باید تا قبل از سربازی قشنگ استراحت کنم، ولی با این وضعیت تو خدمت میمیرم به خاطرِ خواب.
این مدت همش زمانِ خوابم بد بوده. روزایی هم که صب به موقع و نسبتاً زود بیدار شدم، ظهرش قدّ یه ثریا قاسمی خوابم گرفته و گرفتم خوابیدم و باز شبش دیر خوابم برده و دوباره تایمِ خوابم واسه چند روز به هم ریخته.
موندم چیکار کنم با این خوابِ اسطوره ای. واقعاً تو طول زندگی هیچوقت
دروغ و تهمت، هرگز!
سخن یک خطیب...: همانطور که در جنگ، برخی اوقات، خلاف شرعها جایز میشود، در جنگ سایبری هم خلاف شرعها جایز میشود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان میرسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید. چون شما نزنید، دشمن شما را میزند.(خبرگزاری فارس)
سخن شهید مطهری:...بعضی آدمهای کمسواد این «باهِتوهُمْ» (در سخن پیامبر اسلام) را اینطور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد میگویند: اهل بدعت، دشمن خدا
دروغ و تهمت، هرگز!
سخن یک خطیب...: همانطور که در جنگ، برخی اوقات، خلاف شرعها جایز میشود، در جنگ سایبری هم خلاف شرعها جایز میشود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان میرسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید. چون شما نزنید، دشمن شما را میزند.(خبرگزاری فارس)
سخن شهید مطهری:...بعضی آدمهای کمسواد این «باهِتوهُمْ» (در سخن پیامبر اسلام) را اینطور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد میگویند: اهل بدعت، دشمن خدا
اما در سال ۱۲۳۸ میلادی (۶۳۶ هجری) مغولان به فرماندهی درخشان سوبوتای ، این جنگاور پیر ، برای بار دوم ناغافل به باختر تاختند . روسیه نخستین ضربه را خورد . مسکو که در آنزمان شهر کم اهمیتی بود در همان سال سقوط کرد ، دو سال بعد منگو و باتو ، نوههای چنگیزخان ، کیف بزرگ را تصرف و غارت کردند . در اوایل بهار سال بعد ، اردوی زرین با استفاده از تاکتیکهایی که برای باختر ناآشنا بود از گذرگاههای کارشات عبور کرد . لهستانیها و شوالیههای تیوتون که به کمک
از آن روزی که تو سرت را بر زمین گذاشتی، تو گویی که تمام این سرزمین را متر به متر، قبر به قبر، یک مین کار گذاشته باشند. اینگار قرار نیست کسی از ما زنده بماند. زندگی دَهَنی شده است و کاری از دست سازدهنیها ساخته نیست. اصلا از آن هزار و سیصد و هشتاد و هشتی که تو رفتی، این سالها همه جشن تکلیف مرگ و دَشت اول قاضی القضات، برادرِ مرگ بر، بوده است. دیگر تنها تصادف نیست که بوی مرگ میدهد، تنها یک تصادف است که انسان را زنده به خانوادهاش پس میده
اول اردیبهشت 96 من برای خدمت نامقدس سربازی به پادگان شهید بیگلری در شهر مشکین شهر اعزام شدم. روز قبل از رفتن سرم رو با ماشین 4 تراشیدم (مدرک لیسانس داشتم ! ) ولی بعدا پشیمون شدم و با ماشین صفر تراشیدم .
روزی که خواستیم سوار اتوبوس بشیم تا به سمت شهر مذکور رهسپار بشیم ، متوجه شدم که خیلی ها حتی سرشون رو نتراشیدن. نمیدونم شاید امیدوار بودن اونجا ازشون بگذرن که ممکن نبود اینطور بشه !
اتوبوس بسیار اتوبوس داغونی بود ولی نکته مثبتش این بود که من دو صندل
چندی پیش بالاخره تسلا اولین خودروی پیکآپ تراک خود را معرفی کرد که تسلا سایبرتراک نام گرفته است. تسلا سایبرتراک تا به امروز به خاطر ظاهر خود نقدهای زیادی دریافت کرده که به طور کلی آنها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ برخی آنرا آیندهنگرانه و زیبا میدانند و برخی دیگر مستقیما آن را «خودرویی زشت» مینامد. هیچ حد وسطی هم در این میان وجود ندارد!
رسانههای مشهوری مثل Mashable و Forbes، به ظاهر این خودرو ایراد گرفتهاند و Forbes آن را با خودروی پو
درباره این سایت