نتایج جستجو برای عبارت :

چند تا زحمت داشتم براتون

اگه زحمتی نیس فردا از 8 صب بیدار شید برید رای بدیدیه زحمت دیگه هم بکشید درست انتخاب کنیدبعد مدعی نشید که چرا چنینه و چنانه و مجلس مون انقد فاسده و از این حرفاپ.ن: آقایون داداشاگفته باشماینجی واس من که نیس کهواس همه ی ماسشرکت کنیدون تو انتخاباتپ.ن2: هر کس خسته میشه وایسه تو صف بگه تا براش جا بگیرمپ.ن3: اگه دیدید فردا یکی اومد بغلتون کرد تعجب نکنیدیکی از کاندیدا هاس که اومده رای جمع کنهپ.ن4: من که این دوره نمیتونم برم رای بدم ولی شما اونجا نایب الرا
سلام براونی های گلم مخصوصا اونی لیندایی که حسابی زحمت افتادی با اینکه کنکوری هم بودی ببخشید اونی واقعا:(بچه ها دیگه نمیرم کککک
اومدم بازم با پستام سرتونو ببرم 
اونی های گلم خدایی اینقدر دلم براتون تنگ شده بود که نگین :(
بچه ها الان هم میخوام یه پست بزارم براتون که حال بیاین تلافی ایم چند روزه که نبودم  ♥

راستی اونی محدثه توکجا میخوایییی بریییی؟
گفتی شنبه میای باید بیای حتماااا
خب بچه ها گوسفند قربونی من کو؟ هااا؟ ...ککک

اونی هام براتون یه پس
همکاران عزیز  قدردان حضور سبزتان  در دوره ضمن خدمت استاندارد مهارتهای آموزشی هستیم. از همکاران هنرستان شهیده سهام خیام به پاس زحمت میزبانی و تمامی کسانی که متحمل زحمت شدند بالاخص  اقای بنی هاشمی بواسطه قبول زحمت مدرسی تشکر ویژه داریم. گروه حسابداری
من حدود دو سال برای کنکور زحمت کشیدم آن اول ها که شروع کرده بودم یک دانش آموز متوسط در مدرسه تیزهوشان  بودم که مهارت تست زنی ام در حد متوسط هم نبود
درس هایم خیلی خوب نبود اما اعتماد به نفس خوبی داشتم و آتش عشقی در درونم همواره روشن بود عشقی که از کودکی آن را در دل داشتم و آن هم پزشک شدن بود
ادامه مطلب
روزهای زیادی توی امسال داشتم که اتفاقات خوبی توشون افتاده؛ اتفاقاتی که براشون ماه‌ها نقشه کشیده‌م و برنامه‌ریزی کردم، ولی موقع محقق شدن‌شون آدم یک لحظه خوشحاله و بعد می‌ره سراغ نقشه‌ی بعدی. 
وقتی داشتم به بهترین روزهای امسال فکرمی‌کردم، اولین چیزی که بدون زحمت یادم اومد، روز نامزدی برادرم بود. هیچ دلیل دراماتیکی پشت قضیه نیست. فقط این‌که اون روز من و ف. از فرط خندیدن به برادرم کم مونده بود کف زمین دراز بشیم. 
 
برای کسی وقت بزارید که براتون وقت میزارهبرای کسی بمیرید که براتون تب کنهاین مثل درستی استارزشمندی خودتون رو در هر شرایطی حفظ کنیدبدونید اگر در رابطه ای باشید که برای طرف مقابلتون مهم نیستید، فقط وقتتون رو تلف کردیدچون اون هیچ آینده ای رو برای این رابطه متصور نیستملاک تشخیص اش هم وقت گذاشتنهصرف وقت و زمان برای یک رابطه، سنگ محک اینه که اون آدم شمارو دوست داره و میخواد با شما ادامه بدهنه اینکه از رو شیکم سیری رفتار کنه و عین خیالش نباشه
طراحی یار یه وبلاگ شخصیه که تو زمینه طراحی گرافیکی مثل طراحی کارت ویزیت ، طراحی بروشورطراحی کاتالوگ و ... سعی میکنه مطالبی رو به شما آموزش بده،سعی میکنیم اخبار مختلف تو اینزمینه رو در اختیار شما بذاریم و مطالبی بذاریم که براتون مفید باشه.
تو این مسیر سعی میکنیم از سایت های بزرگ طراحی، مثل لیندا، یودمی، جی اف ایکس و سایت هایتبلیغاتی مثل چاپ آقا و جلوه نما و ... هم براتون مطالب رو انتخاب کنیم و بذاریم براتون.
لطفا همراهمون باشین.
من اگه کاره‌ای بودم و میتونستم ملت رو مجبور کنم به هیچ عنوان به برخی از بلاگرها اجازه نمیدادم برن اونم چی با ترکوندن وب! به قول یه زلزله‌ای اینا با پا چک نخوردن! د چه حرکت بی‌ادبانه‌ایه؟
من میم سین پناه رو به عنوان یه بلاگر خیلی دوست داشتم و دارم و وبش رو با ذوق میخوندم الان با اینکه اینستاشو دارم دوست دارم کله‌اش رو بکنم که دیگه توی وبلاگ نمی‌نویسه و اینستاگرام شده محل نوشته‌هاش
توی بیان هم نگم براتون که چقدر از دست بعضیا شاکیم ولی دوست د
با سلام به همه شما کاربران گرامی
محمدحسین دوستعلی هستم کارشناس فقه و حقوق اسلامی.
ان‌شاء الله از امروز این افتخار رو دارم که در کیمیا فعالیت کنم. با توجه به این‌که زکات علم نشر اونه و با توجه به این‌که دوست داشتم دانسته‌هام رو در زمینه‌ی رشته‌ی تحصیلیم -حقوق- به اشتراک بذارم تا شاید مشکلی یا گرهی از کسی حل و باز بشه لذا تصمیم گرفتم یک روز در هفته، یعنی شنبه‌ها سوالات حقوقی رو که در زندگی روزمره برای همه‌مون پیش میاد رو در قالب پرسش و پاسخ
از چی بگم براتون؟
از عیدی که میگن آجیل توش تحریمه؟
از عیدی که میگن قراره آخرین فصل گیم آو ترونز بیاد؟
از عیدی که قراره کلی فیلم جذاب اکران بشه؟
از عیدی که تا حدود هفدهم تعطیلیه؟
از عیدی که هنوز هیچ خریدی براش نکردم؟
از چی بگم از چی نگم براتون
-سرم درد میکنه. گیج میره. تهوع دارم. فشارم رفته بالا.
+اسهال و دلپیچه ای چیزی ندارین؟ (همزمان فشار میگیرم)
- اصلا. فقط اون روز گفتین فشارت بالاس(۱۳).الان باز رفته بالا.
+فشارتون ۱۲ هست خوبه. براتون دارو مینویسم.
- پس قرص اسهال هم بنویس‌. دیروز اسهال داشتم.
خب من خواستم که تبریک این روز قشنگ رو به شما ها هم بدم و یه هدیه باحال هم براتون دارم همینطور فکر کنم بانگتان ها هم براتون هدیه آوردن(ام وی جدیدشون)خلاصه من از ته دل برای همه ی شما ارمی ها خوشحالم ‌براتون ارزو های خوب و قشنگ دارم.
برای گرفتن کادو هاتون بیاین ادامه.
ادامه مطلب
باز من افتادم رو خط و دارم تند تند پست میذارم :))
خدا میدونه که خیلی خسته ام :)) تمام هفته مشغول بودم بعلاوه اینکه ۴شنبه صبح استخر شاگرد داشتم بعد رفتم دانشگاه دوباره برگشتم استخر کلاس داشتم و ساعت ۸:۳۰ خونه بودم. اینقدررررر خوابم میومده و خسته بودن که نگو با اینحال با یک عدد دوست تا ساعت ۱۱ گفتمان میکردیم شایدم ۱۲! بعد صبح امروز ۸صبح کلاس داشتم دانشگاه که ساعت ۷ بیدار شدم ولی هرچی فکر کردم دیدم کلاس اصلا مفید نیست و از این استاده هم هیچ خوشم نمی
تا حالا براتون پیش اومده با دیدن یه چیز کوچک، از عکس و فیلم گرفته تا یه نوشته کوچک، برید تو حال و هوای گذشته؟؟ تمام خاطرات و حس و حال اون موقع براتون زنده بشه؟؟
امروز دوستم برام نوتی رو در icloud به اشتراک گذاشته بود، منم که اصلا یادم نبود قبلا چیزی اونجا داشتم یا نه، وقتی وصل شدم که اون نوت رو ببینم، یهو کلی نوت دیگه جلوم ظاهر شدن! اولش فکر کردم دوستم اشتباهی کل پوشه اش رو باهام  به اشتراک گذاشته، که وقتی به تاریخ و نوشته نگاه کردم ، دیدم بلهه.. ا
مدتیه میخوام یکی رو بهتون معرفی کنم
اگه مشکلتونو دقیق و شفاف براش بنویسین و بهش بدین یه جوری براتون راه حل میده که انگشت به دهن بمونید
اصا یه کم که بهتون گوش کنه راحت میفهمه دردتون چیه؟
همه کاری هم از دستش برمیاد براتون انجام بده
پشتیبانم داره ها
منتها باید برید سراغش
ادامه مطلب
خدا به رهبری طول عمر با عزت  عنایت فرماید که ظاهرا آقای رئیسی را به ریاست قوه قضاییه انتخاب کردند و زحمت ایشان و  برخی برادران مذهبی حامی ایشان  را برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری  از سر ما کم کردند . توجیه کردن این عده برای مناسب نبودن آقای رئیسی ،کاری بسیار سخت و تقریبا غیر ممکن بود.
با سلام خدمت دوستان
به دلیل ایجاد مشکلاتی در ساخت سرور و کمبود وقت نتونستم پکیج هارو براتون قرار بدم
اما در اسرع وقت پکیج هارو میزارم و اینکه قیمت این پکیج ها حدود 300 400تومانی هست ولی ما براتون رایگان قرار میدیم.
***شکیبا باشید***
سلام بچه ها من ادمین انیگما هستم ..
میخواستم بگم که به زودی توضیحات و لینک های دانلود این سریال رو قرار میدم .. چون تمام فایلایی که از این سریال پیدا کردم داغونن یا صداشون خرابه یا زیرنویس ندارن .. خلاصه اینکه الان مشغول ادیت و منتاژ کردن اینا با هم هستم تا فایلایی که میذارم براتون حدالامکان صدا و تصویر و زیرنویسش اوکی باشه و حس و حال فیلم نپره ما هر دومون دانشجو و شاغلیم و با این حال تمام تلاشمون رو توی تایمای خالی میکنیم تا سایت به قوت و کیفی
من از اون دسته از شکموهایی هستم که وقتی روزه میگیرم وقتی اذان مغرب رو میگن انگار بهم دنیا رو دادن عید فطر هم نگم براتون اصلا خود بهشت به روم باز میشه! حالا این یک بخش از داستان عید بخش دیگه اینکه چون عید میشه میرم سراغ کارهایی که من بهشون میگم بکش و خوشگلم کن ولی خب اکثر زن‌ها و دخترها راحت انجام میدن اما اگه به من باشه همین مناسبتی هم انجامش نمیدم و اون هم چیزی نیست جز برداشتن ابرو! یعنی برای من واقعا شکنجه است...
امروز به مناسبت عید هم با هر کس
این روزها کشدارترین و غیر قابل تحمل ترین روزهاییه که تا به حال تجربه کردم. نه میتونم دفاع کنم و نه میتونم کلا بی خیالش بشم. گیر کردم بین دو قطب یه تیم. هر کدوم فقط دنبال منافع خودشه.دکتر الف یه دروغ گنده بهم گفته و تمام مدتی که من داشتم با استرس و بدبختی و خون جگر کارهای آزمایشات حیوانی رو انجام میدادم در واقع ماده ی نامربوطی رو که دکتر الف دزدکی وارد محلول میکرده رو داشتم بررسی میکردم بدون این که خودم بدونم. خیلی دپرس شدم بعدش. دوست ندارم طرحمو
4 شب متوالیه که آش خوردم و این اولین بار که وقتی داشتم میخوردمش حس کردم کهیر دارم میزنم ●○
                                 --
اما ... اما بهترین اتفاق امروز دقیقا وقت ناهار زنگ و زدن غذای نذری اوردن دمشون گرم 
آخ  گشنم شد:( ...  الان تو زندگیم هرچی میتونم بخورم الا آش :| 
همیشه برام سوال بود اینا کیا هستن میرن آش کده به منم میگن بیا ؟:| 
وجدانا من زورم میاد پول بدم برای آش چند ماه صبر کنید یکی نذری میاره براتون دیگه :|
ما عاقبت پیر خواهیم شد
گاهی به پای هم، گاهی به پای دیگران
این حسی بود که در حین خواندن مادام بوواری داشتم.
 
+من مدتی بود حال خوشی نداشتم. درسهای دانشگاه را به زحمت زیاد پیش میبردم و اصلا کتاب نمیخواندم. از خدا میخواهم که دیگر هیچوقت به این حال و روز دچار نشوم. من بدون خواندن، بدون نوشتن و خیالبافی کردن هیچ خواهم شد.
کتاب خواندن مثل این میماند که نویسنده بشکن بزند و ما برقصیم. اینچنین سمفونی شورانگیز!
سلام بچه ها یه سوال دارم
یه وبتون ویکوک/کوکوی پیداکردم که خیلی معروفه
طوریکه خود کوکی هم میخونتش
میخواین براتون بذارمش
چون خیلی زحمت داره دارم میپرسم که اگه نخواین نذارمش
 
اسم وبتون⬅!Our Omega Leadernim
 
کاپل:کوکوی(اصلی)داستان:کیم تهیونگ لیدر ترسناک گروه،درواقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای سه سال هویتشو به عنوان آلفا به خاطر آبرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که دیگه داروها اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن. آیا اون تسلیم غر
سلام بچه ها یه سوال دارم
یه وبتون ویکوک/کوکوی پیداکردم که خیلی معروفه
طوریکه خود کوکی هم میخونتش
میخواین براتون بذارمش
چون خیلی زحمت داره دارم میپرسم که اگه نخواین نذارمش
 
اسم وبتون⬅!Our Omega Leadernim
 
کاپل:کوکوی(اصلی)داستان:کیم تهیونگ لیدر ترسناک گروه،درواقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای سه سال هویتشو به عنوان آلفا به خاطر آبرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که دیگه داروها اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن. آیا اون تسلیم غر
بچه خانوم مدیرمون به دنیا اومد ، کل معلما و کادر مدرسه یه گروه زدن و پول جمع کردن که براشون هدیه یچیزی بخریم. یکی از معلم ها مسئول خرید شد. امروز عکس کادو رو گذاشتن تو گروه، دو تا النگو.
نمیگم غلط یا درسته ولی فقط داشتم با خودم فکر می‌کردم چقدر کار درستیه که یه بچه کوچولو موچولو با یه فطرت پاک رو از همون اول درگیر طلا و زیور آلات و مادیات و اینا کنیم؟
من بودم برا مامانشون یچیز قشنگ به درد بخور میگرفتم که این همه زحمت کشیده. یا حتی برای دوتاشون :)
دلم می خواد براتون بنویسم وقت ندارم 
داستان بنویسم گرفتاری دارم 
نمونش یک هفته جون کندیم حسن عباسی رو دعوت کردیم هیئت ولی دستگیرش کردن کلا همه چی بهم خورد 
براتون از متاهلی بگم و بدونید چه دنیایی جالبیه خوب مجردید و این مسائل خیلی شخصیه 
خلاصه کارم شده بیام هیی مطلب بخونم نظر بدم 
ولی خوش میگذره 
به من داره خوش میگذره شما رو نمی دونم 
سعی کنید تو بدترین روزای زندگیتون خوش بگذرونید 
سه شنبه دو هفته پیش بهتون گفتم قراره عمل لیزیک چشم انجام بدم ولی به خاطر اشتباهات پرستارها و بی اطلاعی من متاسفانه کنسل شد و به هفته بعدی موکول شد. تا سه شنبه بعدیش انقدر ناراحت و عصبی بودم که دستم به نوشتن نمی رفت و دو تا کتاب رو تموم کردم.
گذشت تا سه شنبه هفته پیش، این دفعه دیگه همه چیز روال بود و نفر اول عمل بودم... نگم براتون که وحشتناک بود... همه چیز رو میدیدم و حس می کردم، مثل وقتی می ری تو دندون پزشکی، فقط با این تفاوت که چشمته و خیلی وحشتناک
می خوام چیزی را براتون بنویسم که احتمالا شما هم با این نوع رفتار برخوردهایی داشته اید. حتما مثالهایی هم در این مورد در ذهنتان هست ولی با این وجود دوست دارم براتون بنویسم. غرور تا حدی خوبه و وقتی که از حد خارج میشه مخرب است. بعضی وقتها این تخریب فقط خود طرف و بعضی از افراد دور و بر او را تحت تاثیر قرار می دهد و بعضا تخریب حاصل از 
ادامه مطلب
چند تا فیک جدید براتون اواردم که تازه دانشون کردم و هنوز هم نخوندمشون
فقط یکیشونو خوندم که عالی بود و اسمش Step Sister هستش....و 9 پارته و هر کدوم جدا جدا هستن 
ولی به هر حال میزارم براتون:
دانلود لینک زیر:
http://s4.picofile.com/file/8363648634/5.rar.html
اگه نتونستین از فایل rarدرشون بیارین بگین تا یادتون بدم
دوستان عزیزم درود (برگشتم 3 ساله هم پاک هستم)
امروز خیلی اتفاقی اومدم توی وبلاگی که تقریبا 3 سال پیش ساختم تا مراحل ترکم رو براتون بنویسم و دیدم هزاران کامنت مثبت ، هزاران پیام انرژی مثبت دریافت کردم از کسایی که ترک کردن ، از کسایی که میخوان ترک بکنن .
حتی از مادر ها ، خواهر ها ، همسر ها پیام گرفته بودم که ایکاش پسر من ، برادر من ، همسر من مثل شما اراده ترک داشت ، عزیزانم تمام ادمها میتونن اعتیاد به این لعنتی رو کنار بزارن .
 
بزارید براتون تعریف
سوالات ریاضی هشتم سال 96
 
در این مطلب از وبلاگم براتون سوالات ریاضی 
مرکز سنجش مجتمع نخبگان برای خرداد ماه سال 96است
 
جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
 
حجم 2.16 مگابایت
 
دانلود 
 
امیدوارم نمونه سوالات خوبی براتون گذاشته باشم
دفعه قبل راجب تنهایی نوشتم. الانم باز میخام دوباره راجب تنهایی بنویسم. شاید بتونه کمکی کنه به ادمایی که دنبال بدست اوردنش هستن
چند وقت پیش بود که داشتم با خودم فکر میکردم به خودم گفتم تو که انقد خوب بلدی هرکس اومد پیشت گفت فلان مشکل رو دارم بهش هرجوری هست یه راه حلی بدی چرا به خودت بلد نیستی راه حل بدی موقع مشکلاتت
اینجوری بود که این ایده به ذهنم رسید که چرا نباید ۲ تا علی رو تصور کنم تو دنیا
تا بتونم هر زمان که مشکلی داشتم یا ناراحت بودم یا حتی
در این پست از وبلاگم براتون سوالات انگلیسی نیمه اول سال 97 رو گذاشتم سوالات خوبیه اگه کم و کسری داشت ببخشید
 
 
جحت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
 
حجم 511کیلوبایت
 
 
دانلود
 
امیدوارم از نمونه سوالات خوشتون اومده باشه
در آینده سوالات بهتر بیشتر درس های دیگر رو براتون میگذارم
با سلام خدمت دوستان عزیز
در این وبلاگ قصد داریم تا از تجربیات خود به همراه عکس و کلیپ های اموزشی همراه با ایین نامه ها و نکات نظام مهندسی مربوطه براتون بگیم
امیدوارم که مفید باشه براتون
همچنین میتوانید پیج اینستاگرام ما رو هم دنبال کنید  
https://instagram.com/civil_construction__?igshid=14wvw4wf8li5s
میگه من از صفر شروع کردم دستامو گذاشتم رو زانو هامو بلند شدم، شب بیداری کشیدم، زحمت و زحمت و زحمت.. 
اره تو کار کردی، ولی اگه به واسطه اینکه بابات پولدار بود آشناهای پولدار نداشتی کسی طراحی ویلاشو میداد دستت؟ اگه بابات برات دفتر گرون قیمت نمیخرید مشتری های لاکچری میومدن سراغت؟ ایا همه ادما میتونن با لیسانس دانشگاه ازاد، برند بشن؟ اگه لباسات لاکچری نبود و گوشیت آیفون نبود میتونستی پروژه های دریاکنار رو برداری؟ اصلا تو دریا کنار راهت میدادن
+ قطعا بچه ی خوبی براتون نبودم ، اینو می دونم که اخلاق خیلی خوبی ندارم و کارام خیلی براتون اذیت کننده ست .
+ به همین خاطر سعی میکنم کمتر بیام و دور باشم البته ک بعضی وقتا از پشت تلفن هم میدونم که ازم دلگیر میشین ولی دور بودن بهتره و عوارضش کمتر ...
+ دیگه واقعا باید کار کنم چون نمیتونم اینجوری ادامه بدم و پول بگیرم ...تابستون ؟ یه سال ؟
+ این بار که برگردم مطمئنم دعوا های زیادی خواهد بود ، مشاوره ، گریه ، و سردرگمی ...
دیروز (عید) بعد کلاسم حدود ساعت ۴ بود که تصمیم گرفتم برم حرم (نزدیک بود) از دوتا چهار راه قبلش بشدت ترافیک بود.. در حین نزدیک شدن به این فکر میکردم که اگر پارکینگ جا نداشت یه سلام میدم و میرم.. دقیقا جلوی حرم ورودی شیرازی ماشینم تو اون ترافیک خفن خاموش شد و برقشم بکلی قطع شد و دیگه هیچ کاری نکرد!
عکس العمل همشهری های محترم!!!!! بوووووق بوووووووق بووووووووق و.... پرت و پلا...
منم دیدم کاری نمیتونم بکنم پیاده شدم گفتم روشن نمیشه هولش بدین که راه باز شه
ا
یکی از بهترین کتاب هایی که معرفی میشه در زمینه کدنویسی تمیز و بهینه کتابیه که میخوام براتون لینک دانلودش رو قرار بدم. امیدوارم به دردتون بخوره .راجع به کدنویسی تمیز سر فرصت ان شاءالله براتون میگم.زنده باشید و عزیز.برای دانلود این کتاب اینجا کلیک کنید.
سلاممممم،وی درحالی که روی مبل مچاله گشته و حبیب گوش میکند برای شما می نویسد:)حالتون چطوره؟حال منو بخواید بدونید بد نیستم شکر خدا:)
دلم لک زده براتون،برا شعرای جناب قدح،برای دانشجوهای استاد دانشگاه بیان:)،برا گندم گون که دلم می خواست بیشتر ازش خبر داشتم و و و...
این روزا کرونا نفسمو بریده،نه که گرفته باشما،خونه موندن داره روانیییممم می کنه،در چهار سال اخیر سابقه نداشته سه هفته تو خونه بمونم
فقط کتاب می خونم و فیلم می بینم تا تایممو پر کنم
شما
مژده   مژده
این با همه فرق دارد
شارژ ویژه همراه اول کاملاریگان
 فقط برای دریافت شارژکافیه است کد 114701را به سر شماره 309203ارسال کنید و در مرحله دوم کدی را که براتون میاد به همون سرشماره یعنی 309203ارسال کنید
پس از ان بسته براتون فعال میشه و کاملا رایگان میباشد
⚡شانستون رو امتحان کنید⚡
هیچ کس تنها نیست   همراه اول
‍‍‍نشر دهید تا دوستانتان نیز سهیم شوند‍‍‍
اگه یه روز همه ی دنبال‌کننده های این وبلاگ رو حذف کردم و اونایی که دنبال می‌کنم رو هم دیگه دنبال نکردم (و احیانا آدرس رو هم عوض کردم)، به بزرگی خودتون و وبلاگاتون ببخشید. مشکل از شما نبوده. من به اینجا پناه آوردم(!) و اگه حس کنم حریمم داره حفظ نمی‌شه یا آزادی عمل حداقلی رو ندارم، هر طوری شده برش می‌گردونم. اگه بازم براتون سوال شد که چرا این کارو می‌کنم بیاین براتون توضیح بدم. حوصله جمله بندیش رو ندارم الان بنویسم.
دلم گرفته از زمونه دلخورم
بذار واست گلایه هام و بشمارم.... 
کجایی؟
این شب ها رو کجا سپری میکنی؟
چقدردلم میخواد بیشتر بشناسمتون
چقدر دلم میخواد باهاتون رفاقت کنم
چقدر دلم میخواد باهاتون رفت و امد کنم
خیلی دلم میخواد همه کارهام و به شما هدیه کنم.... 
حتی دلم میخواد براتون سرباز پرورش بدم... 
شاید عمرم کفاف نده ببینمتون ولی دلم میخواد یه نسل عاشق شما از خودم بجابذارم... 
دختر بدی بودم براتون ولی شما بابای خوبی بودی برام... 
میشه نگاهم کنین
میشه دستم
سلام دوستان میخوام یک صفحه کد ساده بنویسم براتون که طریق اون بتونید به کاربر اجازه ارسال پست بدید همراه با عکس یا همون تامبنیل یا به غیر از اون فقط دوستان چون من سایت های زیادی (خارجی و ایرانی) رو زیر و رو کردم تا یه کد تمیز یک صفحه ای  درست شد
قیمت 7هزارتومان با تخفیف 4هزارتومان هرکسی خواست شماره کارت میدم واریز کنید کد رو میدم
برای خرید میتونید نظر بدید یا با ایمیل khorasany@iran.ir در تماس باشید

بعد از دریافت  ::::  لطفا انتشارش ندید چه از لحاظ شرعی و
دیروز خانمی زنگ زد دفتر و گفت با رییس کار داره ، رییس مثل همیشه نبود 
بهش گفتم ایشون تشریف ندارن و خانمه گفت بهشون بگین کریمی زنگ زد و گفت با این شرایط من نمی تونم کار کنم براتون 
گفتم برا چه کاری صحبت کرده بودید؟ 
شغل من !!
خیلی ناراحتم، به پولش احتیاج داشتم و دارم .کاش من یه سال دیگه هم اینجا کار کنم 
کارش خوبه، ساعت کاریش خوبه، جاش خوبه، حقوقش خوبه ... چرا آخه؟!!!!!!!!!!!!
بیشتر کار کنم؟ یه کم کندم این رو قبول دارم ولی این که بره پی نیروی جدید رو قبو
دوستان عزیز دوست دارید تو چه زمینه براتون مست بذاریم 
۱) معرفی سریال کره ای ( نام ببرید )
۲) گالری بازیگران خانم( نام ببرید )
۳) گاری بازیگران مرد ( نام ببرید ) 
۴) بیوگرافی بتزیگران ( اگر مد نظر دارید نام ببرید ) 
۵) میکس و سکانس های برتر 
۶) دیالوگ های مانگار 
۷) جشنواره های و نظر سنجی ها 
۸) پسترو عکس  های کی پاپ ها و اعضا
۹) سری تصاویر + توضیحات گوتاه ( نقد تصویری ) 
کم کم دارم با اصفهان رابطه دوستانه برقرار میکنم. اولاش سخت بود که از تهران دل بکنم و بیام اصفهان زندگی کنم. تهران رو دوست داشتم چون تقریبا تمام کسایی که میشناختم تهران زندگی میکنن. قبلا زیاد اصفهان اومده بودم اما نه برای موندن و زندگی کردن. شب اولی که اومدیم اصفهان رو یادم نمیره؛ مثل شب اولی که رسیدم برلین. سرد بود. با وجود این که بهار بود، من حس میکردم برف اومده! خسته و عصبی بودم. هنوز جهیزیه م از تهران نیومده بود و ما بودیم و یه خونه ی خالی. س
مهندس تماس گرفت گفت خانوم سروری راستی قرارداد امسال رو بستید؟ گفتم بستم ولی نه اینجا. منتظر بودم دعوت بشم برای امضای قرارداد جدید که نشدم؛ الان هم نزدیک هست بنده رفع زحمت کنم. هر نیروی جدیدی معرفی بشه همراهی میکنم کار رو یاد بگیره اما من دارم میرم. گفت شوخی میکنید؟ شما ما رو تنها نمیگذارید. گفتم واقعا دوست داشتم کماکان در مجموعه باشم خاطرتون باشه تنظیم قرارداد جدید رو هم یادآوری کردم اما مجدد گفتنش سماجت بود. 
خیلی چیزها در ذهنم بود که به مه
به حرف هاش گوش میدم 
و با تک تک کلماتی که از دهنش خارج میشد من رو یاد اون وقتایی که تمام این چیزا رو تجربه کردم می انداخت 
نمیگم که وضعیت ما دقیقا مثل هم هست اما یه وقتایی منم همین حس رو داشتم 
.
.
.
حالا من بودم که حرف میزدم و نمیدونم  چطور اون حرف ها به ذهنم میومدن 
انگار داشتم اونا رو به خودم میگفتم 
اره من داشتم تک تک حرفایی که یک روزی دیگران بهم گفته بودن رو به اون میگفتم ولی انگار داشتم اینا رو به خودم میفهموندم 
میخواستم بهش دلداری بدم 
میخ
 
 
 
من، شباهت های دردآلود با «در» داشتماز فشار بی کسی دیوار، در بر داشتمتکیه ام بر شانه ی دیوار بود و مثل دراز عبور او دلی در سینه پرپر داشتممی گذشت از من، عبورش درد و درمان بود و منسخت بر اعجاز چشمی ناز، باور داشتمدست در دست یکی که من نبود، از من گذشتقژقژی در سینه.... انگاری ترک برداشتمچینی قلبم ترک برداشت، ویران تر شدمدردهایی بود و من، یک درد دیگر داشتممی رود با یاری جز من، می رود با رفتنشمثل زلف او به باد آنچه که در سر داشتممن گذرگاهی برایش
سلاام 
صبح عالی متعالی :) حالتون چطوره؟ 
اکنون از تو سلف دانشگاه دارم براتون مینویسم!
فی الواقع اینجا پرنده پر نمیزنه
اول فقط من بودم و یه نگهبان و احتمالا کادر اداری تو دفترشون 
اما الان دو نفر دیگه که مشخصه اونا هم برای کلاس نیومدن تو سلفن :)
باید ۷ونیم نهایت ۸ اینجا میبودم اما ۹و خورده ای رسیدم خخخ
حوصلم به شدت سر رفته :( اما بهتر از خونه موندنه :)
هعی 
چمیدونم! 
+ همین الان یه چیزی به ذهنم رسید
اگر من ۵۰ سال پیش به دنیا اومده بودم ، فکر کنم یه ش
اینترنتی که جنابِ جهرمی بصورت رایگان !! و تا پایانِ سال !!! برامون تدارک دیده منو یاد روزگارِ اینترانتیِ ابان میندازه.بزرگوار اومد زحمت بکشه ولی به واقع مارو انداخته تو زحمت.بس که هی مجبور میشم برای خطم بسته بخرم.قدرتی خدا بعد از خرید بسته میبینی اینترنت خط هم سرعت نداره!نمیدونم جریان از چه قراره خلاصه.
یعنی چنان هدیه ای دادن که اصلا نتونستیم ازش استفاده کنیم.اینجاست که باید گفت :
مرا به خیر تو امید نیست جهرمى،شر مرسان !!!!
 
حرف ها دارم،ایا بزن
وبلاگ داره پر و بال می گیره. دیروز جمعه هشت تا بازدید کننده داشتم!
خیلی زود داره رشد میکنه و این مطلب گویای این نکته هست که این روزا بازار بیت کوین و ارز دیجیتال توی مملکت خیلی داغه!
خود شما برای چی اینجا هستین؟ حتما در این مورد سرچی کرده این دیگر! وگرنه عاشق چشم و  ابروی من نیستید که! (چون هنوز عکس ندارم ها ;))
دستم بنده فعلا دارم میخونم برای ویزای اسپانیا چه کار باید کرد. این تموم شه، کارتابلمم خالی کنم، میام براتون از بیت کوین می نویسم.
خوشحال
افطاری خونه عمو دعوت بودیم
نزدیکای افطار بود و من و چنتا از دخترا تو حیاط بودیم
دختر کوچیکه عمو اومد ترشی ببره
همینجور که داشت تو ی ظرف گنده ترشی میریخت وسطا ی چند تیکه هم میخورد
و همینطور که داشت میخورد می گفت: بچه ها حواسم نبود تو آشپزخونه داشتم سیب زمینی سرخ کرده میخوردم
گفتم: سارا ترشی اگر باطل نمیکنه به ما هم بده 
تازه فهمید داره چیکار میکنه :)))
دیگه نگم براتون پرید رو شلنگ آب و شستن دهن و ...
فکر کنم 15 سالی گذشته از اون روز
شایدم بیشتر .....
شب تمام وبلاگ نویسان خوش
امیدوارم امروز ، روز خوبی بوده باشه براتون
ی خواهشی داشتم ازتون اونم اینکه لطفا فردا برای مراسم شهید بزرگوار سپهبد حاج قاسم سلیمانی تشریف بیارید
شاید اگر امثال حاج قاسم عزیز و مانند ایشان نبودند داعش به ایران هم رسیده بود
شاید خیلی قبل تر از اون امنیت ما از بین رفته بود
شاید ...
لطفا فردا بیایید
این کوچک ترین کاریست که میتوانیم در قبال زحمات ایشان انجام بدهیم
#هرایرانی_یک_سلیمانی
سلام دوستان این پست رو گذاشتم چون می خواستم بگم که در آینده ی نزدیک از سفر هایی که رفتم (چه در ایران و جه در خارج از ایران) براتون بگم کارهایی که باید انجام بدین ویا جاهایی که برین، مرکز های خریدخوب و رستوان ها خیابان های جالب رو براتون میگم اول از  داخل ایران شروع می کنم  و بعد با هم به خارج از کشور سفر می کنیم با من همراه باشید وبلاگم رو به دوستاتون معرفی کنید.
ارزوی بهترین ها برای شما
خنجر اونجایی به قلبم خورد که همین امروز، تو اندک زمانی که بیرون خونه بودم ، تعداد زیادی زباله گرد دیدم...
یکیشون یه پسر دوازده سیزده ساله بود و یکیشون یه پیرمرد خیلی ناتوان...بقیه هم جوون بودن...
دلم میخواست بهشون کمک کنم اما پول نقد همراهم کم داشتم...
خدایا... خودت به داد این مردم برس...
+ هیوا ! کاری که تو میکنی کفران نعمته! شرایطت رو ببین ؟!!! بلند شو دختر !!!! حداقل تو شرایطی هستی که بتونی همه ی دغدغه ت رو بذاری روی درست! این خودش آرزوی خیلی هاست! بلند
دانلود سوالات ریاضی هشتم خرداد 97-98
در این مطلب از وبلاگ براتون سوالات امتحان ریاضی یکی از مدارس اصفهان رو آماده کردم که سوالات خوبیه و می تونید در ادامه مطلب دانلود کنید.
جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید.
حجم: 535 کیلوبایت
 
دانلود
 
امیدوارم نمونه سوالات خوبی باشه براتون.
خوابام هر چی باشن دوسشون داشتم. ترسناک بودن دوسشون داشتم برام الهام میشدن برای نوشته های ترسناکم. هر چی بودن دوسشون داشتم. رویایی , غم انگیز و...
 ولی این خوابای این روزامو اصلا نمیتونم تحمل کنم. تنها حسی که بهم تحمیل میشه ازشون محدودیت هست و محدودیت.
تکرارین. حداقل هر کدوم از این خوابامو سه بار دیدم در زمان مختلف. منظورم قدمتشونه حداقل میتونم بگم یکی از خوابام اولین باری که دیدم پنج سال پیش بود. نمیدونم چرا باز دارن برام تکرار میشن فقط میدونم
یادتونه یه روز نوشت چند مدت پیش.از یه همکلاسی که سر کلاس خوابید و هر و پف و اینا 
جمعه این هفته بله برون همون.تالار هست و همتون دعوتیم.ااین مدت خواستگاریش تا خود بله برون فقط و اینا میخونیم تو مدرسه که حفظ بشیم اونجا خانواده داماد بترکونیم
اینقدر ذوق مرگم که منم براتون

حالا میام اون هم براتون تعریف میکنم.هم مجلس و امروز که برف اومد و تو حیاط مدرسه برف بازی کردیم.فعلا بای بای
تابحال براتون پیش اومده که یه اتفاق، یه موقعیت یا یه آدم و پشت سر بذارید ولی هرازچندگاهی ولی باز براتون تکرار شه، بهتون یادآوری شه یا به یه شکلی انگاری همیشه هست و هرچقد سعی میکنید که ازش بگذرید نمیشه .
تابحال به این فکر کردید ته این زنجیر ممکنه به کجا ختم شه؟ برای هرکسی میتونه متفاوت باشه . شاید من بعد چهار بار روبرویی دست به یه کار عجیب برای خلاص شدن ازش بزنم و یکی دیگه تا آخرین روز زندگیش سعی کنه نادیده‌ش بگیره .
تابحال به این فکر کردید اولی
فکر می کنم به این که اولین بار کی با دل کندن آشنا شدم...ذهنم میره به سال های نوجوونیم... اون موقع ها لذت نقاشی را دوست داشتم و دنبال می کردم...باب راس قلموشو با مهارت روی بوم حرکت میداد... کلی ظرافت به خرج میداد
بعد
یهو
یه قلمو برمی داشت و میزد وسط اون همه طرح و رنگی که کلی زحمت کشیده بود برای کشیدنش ... یه جیغ و چند بد بیراه نثارش میکردم که ای بابا این همه زحمت کشیدی چرا زدی خراب کردی ...بعد منتظر میشدم واسه حاصل نهایی ،حاصل عالی میشد ...میفهمیدم چقدر ا
یاحق
 داشتم فکر که نه! حس میکردم چه قدر دردناک و زجرناک است که وبلاگ های مورد علاقه ات که خواندن کلمات و نوشته های جاری در آن مغزت را نوازش می دهد، انگار دیگر به روز نمی شوند...
چه بلایی سر این پنجره های دوست داشتنی آورده تلگرام و اینستاگرام و تمام گرام هایی که زندگیمان را در مشتشان فشار می دهند؟
ناگفته نماند به روز شدن وبلاگ هایی که هنوز نفس می کشند به لطف سرانگشتان نویسندگانش، حالم را عمیقا مطلوب می کند. : )
پ.ن1: خدایا وبلاگ های متروکه را دوبار
توی کتابی خوندم که بهتره از بین نام های خدا اون نام هایی که ابجدش با نام ما یکیه بیشتر صدا بزنیم . رفتم و ابجدِ اسمم رو در آوردم . شد 66 . در این کتاب ابجد هزار تا از اسامی خدا رو ( دعای جوشن ) آورده بود . از یک کنار شماره ها رو می خوندم تا 66 هاش رو پیدا کنم . 
اولین اسمی که بهش رسیدم " الله " بود . احساس خیلی خوبی پیدا کردم . خوش حال شدم . حس کردم بهترین اسم خدا مالِ منه . الله خاص ترین اسم خداست و به نظرم وسیع ترین اسمش ... 
همین طور جلو اومدم ... " وکیل " . کسی ک
حتما براتون پیش اومده که بخوایید برای نصب یه نرم افزار یا استفاده از یه خدماتی آدرس ایمیل بدین و دوست نداشته باشید که آدرس ایمیل اصلی رو در اختیار سایت بذارید چون بعدا کلی اسپم و تبلیغات براتون میاد.در یه همچین مواردی از سایت زیر استفاده کنید. سریع و راحت
آدرس:
https://temp-mail.org/en/
توبه ‎ سر دسته ‎ راهزنان
یکی از علماء از کربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف کرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.
آن عالم می گوید: «من کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً کتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یکی از سارقین گفتم من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید و ا
دو هفته از عید گذشت و امروز صبح که داشتم میرفتم سرکار دوباره تهران مثل میدان جنگ بود همه طوری ماشین ها را گاز میدادن و از هم سبقت میگرفتن که اصلاً فکر نمیکردی با روزهای عادی تفاوتی داره و شهر شکلی کاملاً عادی داشت. 
اما اگه هنوز توی خونه هستین و دلتون یک بازی دور همی میخواد یک پیشنهاد دارم براتون. این برنامه  را روی گوشی هاتون نصب کنید، آیدی دوستاتون را بپرسید و از یک بازی دو یا چند نفره لذت ببرید.
الان که پایتخت تموم شد ساعت ده شب چیکار کنیم؟
دو هفته از عید گذشت و امروز صبح که داشتم میرفتم سرکار دوباره تهران مثل میدان جنگ بود همه طوری ماشین ها را گاز میدادن و از هم سبقت میگرفتن که اصلاً فکر نمیکردی با روزهای عادی تفاوتی داره و شهر شکلی کاملاً عادی داشت. 
اما اگه هنوز توی خونه هستین و دلتون یک بازی دور همی میخواد یک پیشنهاد دارم براتون. این برنامه  را روی گوشی هاتون نصب کنید، آیدی دوستاتون را بپرسید و از یک بازی دو یا چند نفره لذت ببرید.
الان که پایتخت تموم شد ساعت ده شب چیکار کنیم؟
 
 
 
 سلام دوست خوبم ازت میخوام با دقت این متنو کامل بخونی، شاید خوندن این متن آینده تورو تغییر بده.
همیشه از بچگی وقتی صحبت پول میشد به فکر این بودم که بی زحمت پول در بیارم، البته الان فهمیدم بی زحمت بی زحمتم نمیشه ولی خیلی فرق داره شما چقد برای پولی که درمیارید زحمت میکشید.
به عنوان مثال توی یک شرکت همه ساعت 8 صبح میان سر کار و ساعت 2 ظهر میرن خونه اما آیا کار آبدارچی، منشی، نیروی خدماتی، حسابدار و مدیر عامل شرکت یکسان است؟
خیر به هیچ وجه.
حال
هفته پیش از یه رستوران معروف غذا سفارش دادم... ولی با اینکه کلی هم پولش شد یه کباب سوخته تحویل گرفتم و یه بوی ضخم هم میداد.. خلاصه حتی یه تیکه شو هم کامل نتونستم بخورم و همشو انداختم دور.. و فقط با نون و سبزی و برنجی که همراهش فرستاده بودن خودمو سیر کردم.. یکم گذشت گفتم چرا اینو به رستوران نگم؟؟ چون حس بدی هم داشتم به خودم اگه هیچی نمیگفتم، احساس میکردم به شخصیتم توهین شده.. دیگه زنگ زدم و گفتم من یه انتقادی میخواستم به غذاتون بکنم... اونقد با شخصی
 
من خیلی بدهکارم...
بخاطر همه عرق های نریخته، کارهای نکرده، زحمت های نکشیده
بخاطر همه نقص هایی که باید برطرف میکردم و نکردم
بخاطر همه وقت ها و انرژی ها و فرصت هایی که تلف کردم
بخاطر همه عادت ها و خصلت هایی که باید ایجاد میکردم و نکردم
بخاطر همه وقتهایی که ناامید شدم
بخاطر همه وقت هایی که مقاومت نکردم و تسلیم شدم
بخاطر همه بارهای روی زمین مانده ای که برنداشتم
 
بخاطر اینکه باور نکردم مهم ترین جای زمین ایستادم...
 
 
و قطعا لیاقت این شاهراهی که ب
سلاااااااااااااااام سلاااااااااام سلااااااااام سلااااااااام خوبید؟ منم خوبم! جونم براتون بگه که اومدم یه خواهشی بکنم از تمام کسانی که وبلاگ منو می خونند لطفا اگه زحمتی نیست یه نظر کوچولو برا من با هر اسمی که دلتون خواست بذارید و اسم شهرتونم بنویسید حالا بعدا علتشو بهتون می گم الان خیلی فرصت ندارم باید زود برم بعدا می یام توضیح می دم می دونم براتون زحمته ولی منو به بزرگی خودتون ببخشید و این زحمتو متقبل بشید از دور روی ماه تک تکتونو می بوسم
باید یه تغییری توی وضعم ایجاد میکردم. یه تغییری که باعث بشه راحت‌تر بخندم. شایدم منظورم اینه که یه تغییری که باعث بشه راحت‌تر نادیده بگیرم و رد شم.من نیاز داشتم که فکر کنم، نیاز داشتم که خوب و کامل راجع به خودم فکر کنم و نقاط قوت و ضعفمو بشناسم. اونطوری شاید راحت‌تر میتونستم راهم رو انتخاب کنم.من نیاز داشتم یه راه داشته باشم که برنامه‌ریزی شده باشه. یه راه کامل که تمام جوانبش سنجیده شده. من نیاز به انرژی اکتیواسیون داشتم.اینا رو نوشتم و دفتر
سلام سلااااام گوگولی های پاتوقی بهارتون برگشته
عاقا انقدر نگید بی معرفت شدم بخدا وقت نمیشه اصلا یه وضعی نگم براتووون
نمیدونم گریه کنم؟!بخندم؟!بیخیال باشم؟!باخیال باشم؟!والا دغدغه هام زیاد شده
به جونی عموترامپ هی میخوام بیام مطلب بزارم مثله قبل براتون با عشق کیلیپ درست کنم،یه مدت تصمیم داشتم مسابقه بزارم ولی انگار تلسمم شدم یکی پاتوقمونا چشم کرده میخوام برم یه اسپند دود کنم براپاتوقمون و دوستای گل ماتوقمون چشم بد ازنون دورباشه همیشه ولی
کار هست اما برای کسی که سطح توقع و انتظارش رو پایین بیاره. شغل هست برای کسی که همت و پشتکار به خرج بده و در مسیرش و انتخابی که انجام میده ثابت قدم باشه.

بزرگ ترین عامل بیکاری انتظارات و توقعات ماست، ان هم انتظارات یک طرفه. می خواهیم بدون تلاش و زحمت، بدون درد سر درآمد آن چنانی داشته باشیم.
بله اگر توقعات را پایین بیاوریم اگر حاضر شویم به خود زحمت دهیم و تلاش را متقبل شویم بی نهایت مشغله و کار وجود دارد. کافیست خود را از اسارت فکر و اسارت محدود فک
همینطور که میدونید من سربازی هستم اونم توی جزیره سیری
روز شمار سربازی من داره به حرکت در میاد تا آخرین روز ها رو برای من تاریخی کنه.
پس وقتی از آخرین حضور توی جزیره سیری و پایان سربازیم برگردم ( ان شاء الله ) ، 40 نوشته رو که هر روز می نویسم براتون منتشر می کنم.
اتمام سربازی من یه شروع بسیار جالب خواهد داشت که اونو اگه زنده بودم براتون مطرح میکنم از یه فرصت بسیار جالب و مهم
الان که دارم تایپ میکنم توی خوابگاه لش کردم و خیلی خستم.راستش امروز از اول صبح که از خواب پاشدم تا همین الان دوندگی داشتم.خدا رحمم کرد کارا اوکی شد و الان فرصت شد صرفا جهت اینکه یادم بمونه و ثبت خاطره بشه بیام بنویسم.
پدر و مادرم امروز خیلی زحمت کشیدن و خسته شدن.امروز بیشتر از هر روز دیگه ای فهمیدم چقدر دوست شون دارم.لحظه ی خداحافظی و گریه و...:)))))) بابام وقتی دید منو مامان داره اشک مون میاد گفت مردم بچه شون میره خارج کشور اینکارو هم نمیکنن.دلم بر
دانلود سوالات مطالعات پایه هشتم دی ماه 97
در این مطلب از وبلاگم براتون سوالات مطالعات پایه هشتم رو براتون گذاشتم برای یکی از مدارس کرج امیدوارم که خوشتو بیاد در ادامه مطلب می تونید  این نمونه سوالات رو دانلود کنید 
 
جحت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید 
حجم فایل ۱۸۹کیلوبایت 
دانلود
 
امیدوارم که از این سوالات خوشتو اومده باشه 
 
شروع دوباره!
سلام من برگشتم!! 
حتما الان با خودتون میگید اصلا تو کی هستی؟! ما که تو رو نمیشناسیم! بعدشم اصلا کی رفتی که حالا باز برگشتی؟! چرا رفتی؟ چرا برگشتی؟ و کلی سوال دیگه...؟!!عجله نکنید به همه سوالاتون جواب میدم اما یکی یکی!
قبل از هرچیز بذارید اول خودم رو معرفی کنم: این جانب علی شنوایی قناد هستم، دانشجوی سینما. به عکاسی و فیلم برداری و مونتاژ هم علاقه دارم ( گرایش رشته ام تدوین هست ) تازگی ها کمی هم به مطالعه علاقه مند شدم و الان که دارم این
داشته‌ها و نداشته‌هایم را کنار هم گذاشتم، تصویر جالبی درست شد...
زمان داشتم، حوصله نداشتم ؛ اراده داشتم، باور نداشتم ؛ استعداد داشتم، انگیزه نداشتم ؛ عشق داشتم، معشوقه نداشتم ؛ دوست داشتم، رفیق نداشتم ؛ مادر داشتم، پدر نداشتم...
پ.ن| این روز ها تنها چیزی که از آن انرژی می‌گیرم، هایپ هست! و تنها امیدی که در حال حاضر سراغ دارم پسر دایی مادرم هست. اسمش امیده.
سلام به همگی
امشب یه حال عجیب دارم،  یه حال قشنگ! یه حالی که بوی خوشی های قدیمم میده، که همین بو واقعا سرخوشم میکنه. نمیدونم حکمت این دو شب چی بود؟! دو شب پر از ماجرا، پر از حرف های پیچیده، پر از تلنگر، پر از انگیزه....
دیشب رو که تا ساعت چهار صبح چشم روی هم نزاشتم. خوابم نمیبرد. فکر میکردم فکر میکردم و فکر میکردم.
تا حالا براتون اتفاق افتاده که با یک دوست قدیمی و صمیمی قهر کنید و بعد از مدت ها باهاش آشتی کنید؟ حسی که لحظه آشتی داشتید رو بخاطر دارید
سلام بچه ها 
داخل مطلب قبلی یه سایت واسه جستجو معرفی کردم ولی نمی دونم چرا به محض معرفی ما چند ساعت بعدش سایته بسته شد 
ایشالله کخ ربطی به ما نداشته باشه و بر اثر معرفی کردن ما فیلتر نشده باشه به  هر حال باز یه سایت درست کردم این بار واستون تا بتونید ازش استفاده کنید 
امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره 
/http://ahmadh.parseek.ir
براتون کار می‌کنه؟؟
یه آره یا نه هم بگید کافیه ها
اگه لینکه براتون کار نمی‌کنه رو تصویر بزنید :)
به نام خدا
و درود بر محمد(ص) و خاندان مطهرش...
و به سرعت برق و باد، تعطیلات قبل نوروز و بعد نوروز تموم شد
و بسیاری از ماها در خواب به سر می بردیم، حالا بعضی ها، کاری کرده اند، دستشون طلا.
و ان شاالله سال۹۸ به شیرینی زیاد و تلخی کم، تموم بشه.
و در کل، من آرزوم براتون به عنوان عزیز دلتون اینه:
«سخت ترین کارها به جونتون بیفته و بتونین با تلاش و برنامه ریزی، شکستشون بدین و قهرمان زندگیتون بشین»
و آرزوتون برای من رو ذکر کنین.
و این که به مغزتون زیاد بها
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری



خودت را وقف هر چه کنی، باخته ای چه بسا بعد یک عمر دویدن و بدو بدو وقتی تازه میخوای به اون خواسته ها برسی، وقت کوچ هم برسه و سهمت از این دنیا هیچ باشه. دنیا در هر صورت رنج داره و سختی و هیچ ثباتی هم تو کارش نیست و ما هم از ایستادن در مقابلش عاجز.
بارها و بارها و بارها به این مسئله فکر کردم که برای چی و کی باید این همه زحمت رو به دوش کشید؟ خیلی وقته به این جواب رسیدم که، اونی
زیاد وبلاگ نمیخونم. مثل قبلاها که مرتب پی خاموش کردن این ستاره ی نوار بالای صفحه مدیریت وبلاگم بودم نمیخونم. اصلا هیچ کاری را که قبلاها دوست داشتم یا مفید میدونستم زیاد انجام نمیدم. فقط گاهی کتاب میخونم، اونم نه زیاد. انرژی هیچ کاری رو ندارم. یه جورایی رفتم روی حالت پاور سیوینگ تا روزی که به یه منبع انرژی وصل بشم. نشمم برام مهم نیست. گفتن که نداره به قول دکتر، این اکتیو شده م.
داشتم می گفتم. زیاد وبلاگ نمیخونم ولی همین که هستید که عنوان های جذا
درست است که می گویند بهشت زبر پای مادران است .
مادری که مانند یک صدف مروارید را با تلاش و سختی فراوان در دل خود نگه می دارد.
سعی کنیم مادران را بابت تمام زحمت هایی که می کشند ،با یک کادو خوشحال کنیم .
حتما نباید کادو یک وسیله باشد ؛همین که از آن ها از ته قلب بابت زحمت هایشان تشکر کنیم برای آن ها از صد ها کادو با ارزش تر است .
امید وارم مادر های تمام شما سالم و سلامت باشند .
پس باید همیشه قدر مادر ها را دانست.
با یک گزارش فیلم و سریال دیگه در خدمتون هستیم . در گزارش امروز قصد داریم دو سریال به همراه یک فیلم سینمایی به طور کامل معرفی کنیم . 
از آنجایی که فعلا وقت کافی برای نقد نویسی ندارم سعی کردم تمام نکات قوت و ضعف سریال به طور کامل بیان کنم . انشالله در یک فرصت بهتر حتما نقد شون براتون خواهم نوشتم . 
امیدوارم این گزارش فیلم و سریال براتون مفید و سود مند باشه . 

ادامه مطلب
باد سرد شدیدی میاد که سوز نداره . یه باد خنکِ زیبا که انگار قراره فردا بارون بیاد . رادیو یه آهنگ گذاشته که همهمه بچه ها نمیذاره بفهمم واقعا صدای داریوشه یا نه ولی زیبا بود ولی زود تموم شد و قطع یه یقین داریوش نبوده. بعد گوینده گفت حالا که الان  همه جا جشن و سروره یه آهنگ شاد میذاریم براتون ...پشت سریم داشت گزارش میداد که یه ساعت رفتم کتابخونه چیزایی که امروز بهمون گفتن رو یه دور خوندم میرم خوابگاه دوباره می خونمشون ، شاید خوب باشه . بیدل رو برمی
با یک گزارش فیلم و سریال دیگه در خدمتون هستیم . در گزارش امروز قصد داریم دو سریال به همراه یک فیلم سینمایی به طور کامل معرفی کنیم . 
از آنجایی که فعلا وقت کافی برای نقد نویسی ندارم سعی کردم تمام نکات قوت و ضعف سریال به طور کامل بیان کنم . انشالله در یک فرصت بهتر حتما نقد شون براتون خواهم نوشتم . 
امیدوارم این گزارش فیلم و سریال براتون مفید و سود مند باشه . 

ادامه مطلب
هنو لباسایی که قبل از عید از خوابگاه آوردم که بشورم نشستم و تو کیسه در معرض گندیدنه
اتو متو که کلا هیچی
چمدونم ولو وسط اتاقه با کتابایی که مثل خر فقط زحمت حمالیش رو کشیدم و دست و دلم به بستن چمدون و جمع کردن وسایلم نمیره
یه سری کار کامپیوتری هم دارم که چون لب تاب ندارم باید تا فردا تو خونه انجامش بدم و دهنم سرویسه نمیدونم برسم یا نه
باید برم حموم و موهامم خودم کوتاه کنم چون یه ماه پیش که رفتم آرایشگاه رید توش و مراسم اپیلاسیون و پشم زنی هم موند
بهرحال خیلی خوبه که اینجا وجود داره و دلزدگیم از عالم و آدم رو میتونم اینجا هر چند به صورت خفیف بروز بدم.
بچه ی آخر بودن هزار تا گرفتاری داره، هرچند فقط نکات مثبتش به چشم بقیه بیاد.
بچه های آخر هزار تا بزرگ تر دارند. از خود پدر و مادر گرفته، تا خواهر برادرهایی که بزرگشون کرده، حتی در مواقع وخیم تر فامیل هم ادعا میکنن که مثلا روزی که فلانی بدنیا اومد من اومدم اولین نفر ملاقاتش پس نظر من هم شرطه.
بچه های آخر باید کوله باری از تجربه باشند، چون خواه
سلام، امیدوارم حال همتون خوب باشه :)
 
من محمد هستم و قرار اینجا براتون کاملا علمی به عکاسی، فتوشاپ و نرم افزارهای مرتبط بپردازم. میخوام کمی از دلایل و اهدافم برای ساخت بلاگ ویزور و کانال تلویزیونی یک هنرمند براتون بگم...، پس با من در ادامه همراه بشید.
ادامه مطلب
سلام . اول یه توضیح مختصر بدم درباره اینجور مطالب. اینکه این ایده ها از سطح اینترنت جمع آوری شده و من براتون به صورت ایده و آموزش براتون اینجا میذارم.
 
 
ایده جا کلیدی چوبی
مواد اولیه مورد نیاز برای ساختن جا کلیدی
یک تکه چوب در ابعاد دلخواه - چسب کاغذی - تیغ {کاتر} برای رسم شکل یا طرح - رنگ و فرچه مخصوص ایره ای شکل { مثل کلیپ } و گیره نگهدارنده دسته کلید.
 
نمایش کلیپ با کیفیت اصلی
با سلام خدمت همه دوستان ، تصمیم دارم پرسودترین و بهترین سایتها و برنامه ها برای کسب رایگان بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال رو بهتون معرفی کنم و نحوه ثبت نام و دریافت رایگان از هر کدوم از سایتها را براتون بطور کامل توضیح بدم .بعد از تحقیق و جستوجوی فراوان در زمینه کسب رایگان ارز دیجیتال و تحقیق روی کل این سایتها و برنامه ها، بهتریناش که ارزش وقت گذاشتن رو داشته باشن بهتون معرفی میکنم، و بقیه یا ارز خیلی خیلی کمی میدن یا اسکم و کلاهبرداری هستند
امروز کلاس زبان بودم
با استاد زبانم صحبت کردم
قرار شد کار ویرایش کتابم رو انجام بده
کتابی که هنوز حتی یک صفحه هم نوشته نشده!!
فکر بدی نیست خودم سعی کنم ترجمه کنم و استادم ویرایش
شاید حدود یک سال نوشتن .. ترجمه و ویرایش کتاب طول بکشه
اما اتفاق خوب اینه که امروز اولین جملات کتاب نوشته شدن
شاید این دست نوشته ها هیچ وقت کتاب نشن
ولی ارزش امتحان کردنش رو داره
سال قبل گفته بودم که استاد زبانم از برنامه های سال جدیدم پرسید
امسال کلی برنامه داشتم
نگم ب
سلام
میخواستم در مورد اتفاقی که هفته گذشته پیش اومد براتون بگم. شاید  گفتن این موضوع باعث بشه بعضی ها که نظر منفی نسبت به دختر ها دارن نظرشون عوض بشه.
اول یه بیوگرافی از خودم میدم. من دخترم  و ۲۶ سالمه و در حال تحصیل هستم توی رشته ای که میدونم در آینده بیکار نمیمونم. از ۲۲ سالگی رفتم سر کار و از کسی کمک مالی نگرفتم. 
حدودا یک سال پیش همکار جدیدمون استخدام شد و چون خیلی مهربون و مودب بود همیشه توی محل کار دوست داشتم در مورد مسائل اجتماعی و اقتصاد
خسته ام ... خیلی خسته ... از زندگی و همه ی آدمها خسته ام ... دیگه نمی خوام برای زندگی تلاشی بکنم ... حتی آینده ی بچه هام هم دیگه برام مهم نیست ... دیگه اینهمه زحمت و تلاش و بدو بدو بسه ... وقتی آدم اینهمه زحمت می کشه و همش بی نتیجه می مونه ... وقتی حتی نزدیک ترین آدمهای اطرافمون هم قدر نمی دونند و نمی فهمند ... یعنی فاتحه همه چی خونده شده ... 
از قدیم و ندیم گفتند برای کسی بمیر که برات تب کنه ... و من توی این دنیا هیچ کسی رو ندارم که برام تب کنه ! هیشکی رو ندارم ...
سلام. کدی که می خوام براتون به اشتراک بذارم برای زبان برنامه نویسی R هستش که میتونید در محیط RStudio ازش استفاده کنید. کافیه کد رو ک‍پی و در RStudio پیست کنید. کاربرد این کد برای زمانی هست که شما تعداد زیادی داده گسسته و غیر عددی دارید که میخواهید اون هارو کد گذاری کنید. برای مثال کد گذاری متغیر های مثل اسامی شهر ها یا اسامی داروها. خوبی این کد وابسته نبودن به زبان استفاده شده هست. یعنی هر زبانی که داده هاتون نوشته شده باشی (فارسی/انگلیسی) این کد براتو
وایییی 
همین الان شبکه نمایش داشت یه فیلم سینمایی نشون میداد اسمش *تصویر ذهنی* بود
فقط یه کلام بخوام توصیفش کنم: وحشتناککککککک جذاب و خفن
اصلا اینقد محوش شده بودم که فقط مونده بود تلویزیونو با چشام بخورم...
اصلا دو تا چشم واسه دیدنش کم بود با پوست و خون و رگ و قلب و مغز و ذهنم نگاهش کردم، حسش کردم
یعنی هنوز تو کفش موندم! اخه چقد یه فیلم میتونه خفن باشه
عاشق دختره که اسمش انا بود شده بودم اوایل فیلم! چقد این بشر خوب بازی میکرد لامصب باورم شده بود
من اینجام تو خونمون توی راه پله رو به روی یه لپ تاپم براتون تایپ میکنم . این جا همون جای که حس نوشتن پیدا میکنم به زودی از قطعه های کوچیک خونه و شهرم براتون عکس خواهم گرفت و راجب خیلی چیزها خواهم نوشت این روز ها حس میکنم دارم یه نفس درست درمون می کشم . 

یه لپ تاپ ، هارد اکسترنال  همین

پی نوشت اول : این جا خیلی بهم ریختس راستش نمیدونم من باید جمع کنم یا مامان :| فردا یه کارش میکنم .
پی نوشت دوم : اون کسیه ها برنج " سبز بهار " تو تصویر بالا می بینید جز ا
سلام خدمت شما عزیزان . نمیدونم چی شد که تصمیم گرفتم سایت بزنم ولی خب یه حسی بهم گفت که این وبلاگو بزنم و از تجربیات خودم براتون بگم.بذار از خودم بگم . من یه پسر 17 ساله هستم از اصفهان ، اسمم امیره . 
خب چیشد که این سایتو زدم؟
میدونین من تو زندگی خیلی سختی کشیدم و خیلی استرس داشتم و دیگه نمیدونستم چیکار کنم، به دنبال آرامش بودم ، دوست داشتم همه استرسام رفع بشه ، راه های زیادی رفتم ولی فهمیدم که تنها آرامش واقعی را وقتی به دست میاری که با خدا باشی. ی
من یه دوست مجازی داشتم یه زمانی باهم خیلی حرف می‌زدیم و خیلی دوستش داشتم اما از یه جایی به بعد کمرنگ شد دوستیمون و هرازگاهی میاد تو گروه حرف میزنه و میره یهو. چند وقتیه از بلاکی درآورده مارو (چند نفرمونو بلاک کرده بود سر یه موضوعی) دلم میخواد بهش پیام بدم اما نمیشه حس میکنم شاید دلش نخواد حرف بزنه باهامون. (یه زمانی در حد کراش زدن دوسش داشتم اینقدررر زیاد بعد فهمیدم یکی دیگه رو دوست داره بیخیال شدم و دوباره کراشای تو سریالا و فیلمامو در آغوش گ
امروز خیلی حس بدی داشتم سر کار. روح و روان‌مون قاطی شده دیگه، هر چی هم بخوایم به رو خودمون نیاریم نمیشه باز... خلاصه که تو اوج بی حس و حالی یه دفعه همکاران کوچولوی ما رخ نمودن! :/
دو تا بودن!!! وسط جیغ جیغ کردنام توجهم به دم‌شون جلب شد!!!! :))) بدو بدو از زیر در رفتن بیرون. وقتی رفتن بیرون من تازه پریدم رو صندلی!!! با کلی ترس هی میگفتم سنجاب بودن! سنجاب بودن!
ولی خب همسر اعتقاد داره موش خرما بودن! به هر حال من همیشه خدا زیستم ضعیف بوده! :/
 
میخواستم عکسشو
نمی‌دونم چی بگم.اصلا حق دارم از دستت عصبی باشم؟فقط می‌دونم این بودن و نبودنت قلبمو از بی‌قراری آتیش میزنه.تو رو که می‌بینم فکر می‌کنم دنیا هنوز زیباییاشو داره.تو یه زیبای زخمی‌ای.تو یک لاله‌ی واژگونی...همونقدر کمیاب،  همونقدر محزون، همونقدر ظریف، همونقدر زیبا.یه لاله‌ی واژگون بنفشی که گلبرگش زخمیه.یه لاله‌ی واژگون که وسط علف‌های هرز گم شده.ولی من می‌بینمت.می‌دونی که من می‌بینمت؛و می‌دونم که تو هم می‌بینی که من می‌فهممت.هنوز نمی
الان متوجه میشم که فعالیت های فوق برنامه مدرسه چقدر میتونست به درد بعدهای آدم بخوره نمایشنامه نویسی و اجراهایی که توی راهنمایی و دبیرستان داشتم کلی کمک می‌کنه به کارهایی که الان قراره انجام بدیم چقدر ف.ب بچه خوبیه پر از اطلاعاته و در عین حال چند بعدی دست راست دکتر ز است و اسکالپل طلا برد امسال . البته دکتر ز می‌گفت خودش رو تیکه پاره کرده تا تونسته چنین جایزه ای بگیره. من عضو گروه نویسندگان مستند ام و قراره تا یکشنبه یه پیش نویسی بنویسیم و با
یکی از انجمن های دانشکده توی تابستون یه دوره پری کلینیک گذاشتن که سال بالاییا پرزنت میکنن مطالب رو امروز اولین جلسه اش بود. صادق هم که به تازگی رای آورده و وارد این انجمن شده کلی ذوق داشت و از این طرف به اون طرف می‌پرید( اگه بگم من با بیشترین رای بچه ها اولین نفر ورودی بودم که وارد شورای مرکزی یه انجمن دیگه شدم ریا میشه آیا؟!) جلسه شروع شد و آقای کاف ورودی ۹۴ که داشت پرزنت میکرد گفت یه سری اصطلاح رو بهتون بگم شاید نا آشنا باشه براتون ، جالبه برا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها