▫️
با طنین گام هایت پاگشا کن
و بگذار اقبالم
به لطف طالع بلند و سپیدت
با خوشبختی عجین گردد
که فال همایون من
تنها در گرو حسن حضور توست
#امیر_عباس_خالقودری
─═┅✰❣✰┅═─
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
رسیده آخر اسفند و رو به پایانم
قسم نده! که به جان تو هم نمی مانم
تو و جهان و همه مردمش عوض شده اید
و من هنوز همان شاعر پریشانم
چگونه با تو بمانم؟ بهار نزدیک است
تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم
تو پیش من سخن از روز جشن می گویی
من از تقارن عید و عزا گریزانم
شبی که ماه به بالای شهرمان برسد
من آسمانی ام و تو... تو را نمی دانم ....
#محمدرضا_طاهری
پ. ن: یه وقتایی انگار دیگه زیادی فقط میگذره، یعنی فقط میگذره ها
نه که تند بگذره
بلکه خیلی بی خود میگذره ♂️
همین
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوزپای قولی که تو یادت رفته می مانم هنوزمی نشینم خاطراتت را مرتب می کنمدر مرور اولین دیدار، ویرانم هنوزکاش روز رفتنت آن روز بارانی نبوداز همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوزراه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ایمن برای ردپاهایت خیابانم هنوزبا جدایی نیمه ای از من به دنبال تو رفتبی تو از این نیمه ی دیگر گریزانم هنوزبعد تو من مانده ام با سالهای بی بهاربعد تو تکرار جانسوز زمستانم هنوزدست هایم را رها کردی میان زندگ
آرامم کنای عطری که در فضا پیچیده ای..من آرامش ابدی ام را از تو انتظار دارم..از تو که خداوندتو را برای آرامش من و امثال منفرستاد،مگر جز عطر نرگس ،زمستانم شفا دارد؟....تو را از عطر بهشت خودفرستادوزمین بوی تعفنبوی گناهو دلشکستگی میدادتو برگرد دوبارهما از زمین مهاجرت خواهیم کرد،..ای دلیلو ای آرامش حقیقیِ انسانیت!درست است که زمینیان جایی برای تو نه ساختند..و بوی آلوده ی زمین را نتوانی تحمل آورد..امابعضی هایماناین زمین را بدون ظهورتتحمل نخواهیم کر
دوباره در فضای جدیدی هستم که شبیه گذشته است. این یعنی در دل یک داستان قدیمی گم شدهام و خیالم آن بود که فصل، فصل جدیدی است. غافل از آنکه از دل هر بهار یک تابستان و در دل او پاییز و در دل دل او زمستان و از دل زمستان نه أن بهار، که بهاری نو سر میزند و تابستانی دیگر میزاید. اما برای ما پاییز یکی و زمستان یکی و بهار همان بهار همیشگی است. جوانهها از قبل از فرونشستن یخ و برف نطفههایشان بسته شده و پیش از خودنمایی بهارانه باید که سرما را تاب بیا
بیرون هوا آنقدر سرد است که تمام راه برگشت از سرکار، نفس هایم در سینه حبس شده بود به نحوی که الان محل اتصال دقیق دنده هایم را به گوشت و پوست،احساس می کنم.حالاخزیده ام در تخت و دلم گردن آویزم را می خواهد.آن سال آن را در اعتدال شهریور از میانه ی ده ها گردن آویز مغازه ای در بازارچه برداشتی و گفتی: این خیلی قشنگ است.قشنگ بود،به خاطر نقش گل و مرغ ظریفش که یادآور چقدر شعر و چقدر کلمه و چقدر از همه چیز است.قشنگ است چون می تواند از اعتدال شهریور تا خشو
من گلی خشکیده در بشکسته گلدانم هنوز
از ازل بیمارم و دنبال درمانم هنوز
در پس یک شیشه ی بشکسته دور از آفتاب
شاخه ای بشکسته در بشکسته گلدانم هنوز
گر چه دلتنگ بهار و بلبل سر گشته ام
در پی سرمای جانسوز زمستانم هنوز
رقص گل در زیر باران دلنوازی میکند
من ولی در حسرت یک قطره بارانم هنوز
از همان روزی که با غم عهد و پیمان بسته ام
تا که هستم بر سر آن عهد و پیمانم هنوز
زنده بودن را فقط
شراکت با خدا
پیر مرد کشاورز نگاهی به خرمن محصولش کرد
و آه سوزناکی کشید . این هفتمین سال پیاپی است که در اثر خشکسالی ، زحمت چندین
ماهه اش ، سه چهار گونی گندم تکیده است که کفاف مصرف روزهای سرد زمستان خود و
خانواده اش را هم نمیدهد . چه برسد به عرضۀ محصول به بازار و حصول درآمدی هر چند
ناچیز برای باز پرداخت بدهی هایی که طی این چند سال در اثر همین عارضه ، بر دوش
پیرمرد سنگینی میکند .
با پاهای لرزان ، خود را به سنگی که در
کنار خرمنش که امروز به طرز عجیب
این پست، نقد و بررسی فیلم نیست؛ و برخلاف بیشتر پستهای فانوس، بدون نقابی ادبی است.
دیروز دو بار فال حافظ گرفتم ... شاید بهتر است بگویم دیشب، دوبار برایم فال گرفتهشد؛ چون خودم اعتقادی به فال و تقدیر و سرنوشت ندارم و هر دو بار، جملهای در تفسیرش بود که « اسرارت را فاش نکن.» و من امروز قصد خلافش را کردهام.
حوالی ظهر شنبه، فیلم سینمایی Joker را دیدم. شاید شما هم تجربه کردهباشید، بعضی رخدادها، در لحظه تأثیرشان را بروز نمیدهند ولی مدتی که میگ
دیروز دو بار فال حافظ گرفتم ... شاید بهتر است بگویم دیشب، دوبار برایم فال گرفتهشد؛ چون خودم اعتقادی به فال و تقدیر و سرنوشت ندارم و هر دو بار، جملهای در تفسیرش بود که « اسرارت را فاش نکن.» و من امروز قصد خلافش را کردهام.
حوالی ظهر شنبه، فیلم سینمایی Joker را دیدم. شاید شما هم تجربه کردهباشید، بعضی رخدادها، در لحظه تأثیرشان را بروز نمیدهند ولی مدتی که میگذرد، چند ساعت یا چند روز، آرام آرام میفهمید تغییری درتان رخ داده، سوالاتی میپرس
دیروز دو بار فال حافظ گرفتم ... شاید بهتر است بگویم دیشب، دوبار برایم فال گرفتهشد؛ چون خودم اعتقادی به فال و تقدیر و سرنوشت ندارم و هر دو بار، جملهای در تفسیرش بود که « اسرارت را فاش نکن.» و من امروز قصد خلافش را کردهام.
حوالی ظهر شنبه، فیلم سینمایی Joker را دیدم. شاید شما هم تجربه کردهباشید، بعضی رخدادها، در لحظه تأثیرشان را بروز نمیدهند ولی مدتی که میگذرد، چند ساعت یا چند روز، آرام آرام میفهمید تغییری درتان رخ داده، سوالاتی میپرس
این پست، نقد و بررسی فیلم نیست؛ و برخلاف بیشتر پستهای فانوس، بدون نقابی ادبی است.
دیروز دو بار فال حافظ گرفتم ... شاید بهتر است بگویم دیشب، دوبار برایم فال گرفتهشد؛ چون خودم اعتقادی به فال و تقدیر و سرنوشت ندارم و هر دو بار، جملهای در تفسیرش بود که « اسرارت را فاش نکن.» و من امروز قصد خلافش را کردهام.
حوالی ظهر شنبه، فیلم سینمایی Joker را دیدم. شاید شما هم تجربه کردهباشید، بعضی رخدادها، در لحظه تأثیرشان را بروز نمیدهند ولی مدتی که میگ
درباره این سایت