نتایج جستجو برای عبارت :

دستهایم را بفشار

▫️
زلزله ی رفتنت
در ویرانی شعرهایم پیداست
#بهزاد_حیدری
─═┅✰❣✰┅═─
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
11-  و من کلام له (علیه السلام)
> لابنه محمد ابن الحنفیة لما أعطاه الرایة یوم الجمل <
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.
خطبه 011-خطاب به محمد حنفیه 
آموزش نظامی 
اگر کوهها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را
مثل مادری که داره قصه ی زندگی تک تک بچه هاشو از طفولیت تا اوج رشد میبینه...
مثل پیر فرزانه ای که هزاران قصه ی عجیب از زندگی ادما دیده...
دارم قصه ی زندگی دوستام و آدمای اطرافمو میبینم...
از لحظه ی درد تا لحظه ی آرامش...
از لحظه ی دویدن های بی امان تا رسیدن به توانایی فکر کردن به آرزوهای بزرگ...
حالا...هر آدم جدیدی که وارد زندگیم میشه...
وقتی از رنج و غصه هاش میگه...
وقتی از مشکلاتش با استادش میگه...
وقتی از تنهایی و بی عشقی میگه...
من همه قصه هایی که دیدمو یا
عباس نورزائی
 
من رام هستم در کف مردان بی‌باک            نی مردم سیلی‌خور هر خار و خاشاک
در پنجه‌ات بفشار دست تیشه‌ات را              همراه کن با این توان، اندیشه‌ات را
بار دیگر همهمه‌ی کبود آب، در اوج ناامیدی سیستانیان، امید برای ماندن و ساختن این دیار اهورایی را زنده کرد. هیرمند خروشان، لب بر صورت زیبای دشت و بستر هامون گذاشت. با به‌سر آمدن فراق بیست ساله، آرام گرفت و مخملی سبز برتن محبوبش گستراند. چهره‌های غمگین، از هم شکفت، در هر
وَالعَصر
قسم خورده است ب « عصر»
« فشردگی»
فشاری ک در خود، تلاطم دارد و قبض و بارش و رویش
وَ أنزلنا مِنَ المُعصِراتِ ماءً ثَجّاجاً
گفته اند مُعصِر زنی است ک تازه بلوغش رسیده
بلوغ
مبدأ رویش
مبدأ بارش
و تو را صاحب عصر نامیده اند.
و بحق، صاحب عصری
صاحب قبض
صاحب بارش
صاحب رویش
مرا هم بفشار.
عصاره ام را از وجود من خارج کن
بگذار تا خودِ خودم ببیند ک چیست؟ کیست؟ چه می خواهد و کجا می رود؟
و جای تأمل است در سنخیت عصیر و مُعصِر و ماء
ک جوهره و طینت هر دو یکی
ب: کاری بیاغازبرای چه اما؟:درآمد بالا؟تولید کالا (آیا مفید، مُضِر است یا؟)؟انجام خدمات؟گذران روزمرگی؟خیانت؟جنایت؟فریب و نیرنگ و دغل»آتش»«فشانی«ستم (آزاروغمزایی)؟جمع «توشه» برای «کوله»ی «فردا»؟غم زداییشادی زایی»عطش»«نشانی«
پیش از تصمیم به کار ابتدا میزان زلالی (خلوص) و صداقت (روراستی)ات را با شخص خدا رودر«رو» محاسبه کن و بپا تا به ضرورت انجام کار اطمینان یابی (یا ایتها النفس المطمئنةُ إرجعی الی ربکِ راضیةً مرضیةً ...(سپس پیدا کن چرا ...؟
و
سیل‌زده‌ها و تقی‌زاده‌ها «امروز
منتهاالیه حاشیه‌ اروند مرکز تاریخ است. از اینجاست که عاقبت زمین معین
می‌گردد. اگرنه، به من بگو که در کدامین نقطه‌ کره‌ زمین حادثه‌ای از این
عظیم‌تر در جریان است. آیا قرن پانزدهم هجری قمری قرنی است که در آن کشتی
طوفان‌زده‌ تاریخ به ساحل آرام عدالت می‌رسد؟ آنها با ‌اشتیاق از میان
گل و لایی که حاصل جزر و مد آب خور است خود را به قایق‌ها می‌رسانند و ساحل
را به سوی جبهه‌های فتح ترک می‌کنند...رزمنده‌

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها