میخوام بگم تا اونجایی که من میدونم یکی از روش های خیلی طاقتفرسای شکنجه اینه که طرف رو پیشونی طرف قطره قطره آب میریزن . اولش هیچی نیست اما بعد یه مدت جای قطره ها شروع به درد کردن میکنه . تا اینکه بعد چند ساعت هر قطره ی آبی که میریزه ، مثل یه جکش میمونه که میکوبونن تو میشونی طرف . در همین حد دردناک .
میخوام بگم بعضی از مشکلات زندگی هم مثل همین شکنجه میمونن . در واقع اگه یکی دوبار اتفاق بیوفتن شاید ناچیز باشن ، شایداگه از بیرون نگاه
به هر کسی که رو بدی از سر و کولت بالا میره
میخواد یه آدم غریبه باشه
میخواد یه دوست باشه
یا حتی خاله خودت
ما خانوادگی فوتبالی هستیم
"لنگی" هم از دهنمون نمیفته. به طرفداران تیم لنگ صغیر میگن لنگی. لنگ دستمال قرمز رنگیه که کاربردهای فراوونی داره. لنگی یعنی طرفداران لنگ. به منظور تحقیر هواداران تیم لنگ بکار میره و لفظ دوستانه ای نیست. اما فحش هم نیست.
داداش احمقم به خاله م گفته بود که خانواده م به دوستام فحش میدن. (به دروغ)
دیروز یه کلمه از دهنم در ا
در حال ترک نکوتین است. نمیتوانم کنارش سگرت بکشم. در مسیر خانه یک نخ روشن میکنم. سگرت کشیدن یکی از احمقانهترین کارهای دنیاست. من خودم شخصا به هر کسی که معتاد به سگرت باشد به چشم کسی که کنترل زندگیش را ندارد، نگاه میکنم. اما این روزها حالم خوب نیست. کارهای شرمناک زیاد میکنم. مثلا بیرون رفتن از خانه در این روزها. در خانه احساس خفگی دارم. برای نفس کشیدن میرفتم آزمایشگاه. امروز صبح ایمیل آمد که دانشجوهای لیسانس این سمستر حق کار روی پروژهها
درباره این سایت