نتایج جستجو برای عبارت :

ب یک باره نصفه شبی وی درباره دندونش نوشت

یا ستار العیوب
 
یه دندونم درد میکنه.قبلا درستش کردم. اما دوباره خراب شده به گمانم این قبلا که میگم منظورم 8 سال پیشه. 
تو این کرونایی دندون درد چی میگه
خدایا....
 
 
پی نوشت
امون از خواب های پریشون دختر...
یک خواب هایی میبینم این مدت که قشنگ کابوس... 
خواب ها هم کفاره گناها میشه حساب بشن خدای خوبم؟
 
پی نوشت 2
در مورد ماهیت درد فکر میکنم... 
درد چیزیه که روح حسش میکنه. نه جسم... حتی درد جسمانی. 
به خاطر همین بدنی که روح ارتباطش باهاش قطع شده (بدن فرد مرد
" خواهرشوهر چی کار می‌کنه؟ [همراه با خنده‌ی طعنه‌وار.] "
در راستای سوالاتی که این روزها ازم پرسیده می‌شه؛ باید عرض کنم خدمت‌تون که این چیزا گفتن نداره، ولی در حال برنامه‌ریزی یک قتل تروتمیز هستم. قطعاً تا الان هویت مقتول رو حدس زدین.
 
 
پی‌نوشت: واقعاً خواهرشوهرها فشار زیادی ُ تحمل می‌کنن. بیاین تمیز کنیم این تاریخِ خراب‌مون ُ. 
پی‌نوشت دو: لعنتی! این اولین‌باره که یک صفت این‌قدر پررنگ می‌شه که روی اسم‌م سایه می‌اندازه. آه.
پی‌نوشت
با نیمه عاشق ها ننشین. به نیمه رفقا اعتماد نکن. نصفه نیمه زندگی نکن. نصفه نیمه نمیر. نصفه نیمه امیدوار نباش. برای کسی که نصفه نیمه گوش می دهد نخوان. نصف جواب را انتخاب نکن. روی نیمه ای از حقیقت پافشاری نکن. رویای نصفه نیمه نخواه و نصفه نیمه امیدوار نباش. تا انتهای سکوتت ساکت باش و به حرف که آمدی تمام حرفت را بزن. سکوت نکن که حرف بزنی و حرف نزن که سکوت کنی. نصف، همان چیزی است که تو را میان آشنایانت غریب جلوه می دهد. اگر رضایت داری کاملا راضی باش و اگر
اینجا داره برف می باره؛ از اون برف های رویایی و انیمیشنی :)انگار کن فرشته ها اون بالا داشتن با بالشتا بازی می کردن و رو سر و تن همدیگه می کوبوندن و حالا ترکیده و داره رو سرمون پَـــر می باره ^_^
پــَر...پـــَــــر... پــَــــــــــــــــــر می باره... :)
+ محض تصور دونه های خیلی درشت برف.
امام باقر ع درباره قول خدای عزوجل و بمردم سخن نیکو گویبد فرمود بهتربن سخنیکه دوست دارید مردم در باره شما گویند درباره مردم بگویید. امام. صادق ع در باره قول خدای عزوجل  وخدا مرا مبارک ساخت هر گجا باشم فرمود یعنی سود مند. ساخت رسولخدا ص فرمود احترام گذاشتن بمسلمان مو  سفبد از جمله تجلیل  خداست
 علی بن محمد نوفلی گوید محمد بن فرج من گفت   حضرت بوالحسن  امام هادی ع بمن نوشت ای محمد  کارهایت را بسامان رسان و مواظب خود باش من مشغول سامان دادن کارم بودم و نمیدانستم مقصود حضرت از انچه بمن نوشته چیست که نگاه مامور امد ومرا از مصر دست بسته حرکت داد  وتمام داراییم را توقیف کرد  8 سال در زندان بودم سپس نامه ای از حضرت در زندان بمن  رسید که ای  مجمد یر سمت بغداد منزل مکن نامه را خواندم و گفتم من در زندانم و او بمن  چنین مینویسد این موضوع شگفت ا
    ننه های ما می گفتند اگر گربه دندونش خونی شدٍ ول کن معامله نیست، اون روزها
مادرهای ما تخم مرغ خونگی می گذاشتند زیر مرغ و چوری (جوجه) می شد.
درست تو همون ایام اوایل بهار گربه های ماده هم می زاییدند و برای  شیر دادن به بچه هاشون می آمدند شکار جوجه! . 
 حالا اگر گربه ای راه و چاه خونه و محل جوحه ها رو پیدا می کرد و مزه ی یکی شون
هم زیر دندونش می رفت، منتظر بودیم فردا و فردا ها دوباره برگرده. 
   حالااین شده  حکایت ویروس کرونا و احتمالا سازندگانش !
از پشت تلفن صداش رو می شنوم و دلتنگ میشم براش .
" شبا تنها میخوابم البته برق توی هال روشنه  آخر شب مامان خاموشش میکنه . نصفه شب اگه تشنه ام بشه خودم پا میشم آب میخورم . مامان توی اتاق خودش میخوابه . نمیره که . هستش . نصفه شب میخواد کجا بره آخه ؟ بابا هم بهم جایزه داده . برام لاک صورتی خریده . "
مهسا - اسفند 1398 
از قضا(یی که سعی می‌کنم به آن اعتقاد نداشته باشم!) امروز دردِ دل کردن یک دوستِ نزدیک، درباره‌ی نگرانی‌هایش بابت یک انتخاب مهم و اختلاف‌نظر اطرافیانش با او و این‌که می‌گفت از نظر آن‌ها او اشتباه فکر می‌کند و‌ من در جواب گفتم از کجا معلوم که درست فکر می‌کند و اصلا از کجا معلوم که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، باید همزمان شود با خواندن بخشی از کتاب "جزء از کل" (که هنوز نمی‌دانم دارد چیزهای بسیاری به من می‌آموزد یا وقتم را تلف می‌کند!) که د
امام صادق ع  فرمود هر که در باره بگوید انچه دو چشمش دیده ودو گوشش شنیده پس او از کسانی استکه خدای عزوجل در باره انها فرموده همانا انانکه دوست دارندفراوان یا فاش شود فحشا در باره انان که ایمان اورده اندایشانرا است  عذابی وردناک سوره نور ایه 18  شرح مجلسی ره گوید مقصود اینستکه مورد ایه تنهابهتان نیست بلکه شامل حقی هم که دبده و شنبده است مبشود  داودبن سرحان گوید از حضرت صادق ع ار غیبت پرسیدم که چیست  فرموداینستکه در باره برادرت در دین او بگو یی
به خبری که هم اکنون به دست ما رسیده توجه فرمایید : طی یک عملیات انتحاری که از پیش برنامه ریزی شده و در این باره فکرها شده بود ، نام این وبلاگ از کنکوریوم به یک استوپید تغییر کرد !
 گزارشی را در همین باره مشاهده میکنیم :
چند روز پیش که رفتم و دوباره یک بار تمام مطالب خودم را خواندم دیدم چه وبلاگ چرتی دارم ! همش در باره ی کنکور و اینکه رتبه یک بشمو بعدش و.. نوشتم .
 هنوز برای کنکور 99 استارت نزدم . بعد به این فکر کردم که ایا من قراره تا اخر فقط درمورد کن
نمیدونم چرا تصمیم گرفتم وبلاگ بزنم!
خیلی وقت بود بهش فکر می کردم...
شاید به خاطر این که میشه طولانی تر نوشت شایدم به این خاطر که تصویر خوبی از کسایی که وبلاگشونو دنبال می کردم در ذهنم ثبت شده و اینو تعمیم به همه اهالی اینجا دادم ولی هر چی که هست امیدوارم این یه کارم هم نصفه نیمه نمونه!
احتمالا الان اگه یه لقب بخوان بهم بدند که صد درصد صحیح باشه فعلا یه چیزه:
 
                                                                پدر نیمه کار رها کردن تکِ تکِ امو
اگر شما برای دوستی از جون و دل مایه گذاشته باشین و اونوقت متوجه بشین یه جایی طرف باهاتون رو راست نبوده چه میکنین؟
خواهشا دوستانی که این پست را میخوانند جواب بدهند. 
پست رمزدار بعدی بیشتر در این باره خواهم نوشت.
+ نظرات بدون تایید نشان داده میشود
_چند وقتیه دوس دارم مطلبی بنویسم که قابل خوندن باشه ولی موضوعی پیدا نمیکنم ،البته دلیلشم میدونم اول اینکه رو آوردم به نوشتن تو دفترچه های قدیمم ....دوم  اینکه بیش از اندازه افکارمو نشخوار میکنم و این باعث میشه اون حس تازه بودن مطلب برام از بین بره و منصرف بشم از گفتنش....
داشتم به اتفاقات این چند وقت فکر میکردم ولی هیچ اتفاقی که زندگیمو تکونی بده پیدا نکردم ،البته بجز درس نخوندن این روزهام که خودش به تنهایی قراره کلا آینده امو جابجا میکنه ....
یه
زشته که آدم 29 سالش شده باشه و دفعه اولش باشه که میره شمال؟؟اینجا جاده چالوس، سیاه بیشه! الان از فرط مه غلیظ صبحگاهی، چشم چشمو نمیبینه! شماها چطوری زندگی میکنید اینجا؟
نصفه شب مارو از جاده چالوس آوردن، از کل لذت زیباییهای این جاده فقط تهوع پیچ در پیچش نصیب ما شد! مخصوصا که پشت سریمون هی میگه تو رو خدا! چرا اینجوری میره؟؟ و شوهرش مدام تذکر میده که راننده جوری نمیره! جاده این‌جوریه!
دریا به دریااین کوه به آن کوهخونه به خونهلونه به لونهاین سو به آن سواین کو به آن کوبارون می بارهچک چک و چک چک از قلب ابرابه دامن خاکقطره به قطرهشُره به شُرهمی ریزه پایینرو تنِ زمینبارون می بارهچک چک و چک چک دونه به دونهرو بامِ خونهمی زنه باروناز تو آسمونصحرا به صحرابه امر خدابارون می بارهچک چک و چک چک.
 سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
حکومت نظامی تصمیم حکومت برای کنتل حضور یا عدم حضور مردم در معابر عمومی و در کنار یکدیگر است تا از این طریق جلوی هم اندیشی و هم افزایی اعتراضات آنها گرفته شود. این روزها با حضور فن‌آوری هایی جدید، راه و روش ارتباط مردم نیز تغییر کرده است و گرد هم جمع شدن‌ها بیشتر از این که کف خیابان باشد در شبکه‌های اجتماعی است. امروز که به خاطر اعتراضات، اینترنت از پیش از ظهل در استان فارس )حداقل در شهر ما که اتفاقا محل اعتراض هم نیست) قطع شده، در می‌یابیم که
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
 
این هم پی نوشت:) بالاخره کار این دو فصل تمام شد. تحلیل بخش کمی و بخش کیفی پایان نامه ام.
حدود چهار ساله به خودم نگفتم ایول مریم خیلی خوب بودی!ذوق نکردم برای خودم...تو هیچی انتظار خودمو برآورده نکردم.الان پر از ترسم...تو شروع هر کاری میدونم اون چیزی که میخوام نمیشه و نصفه نیمه رها میشه یا به سختی تموم میشهتو نوشتن هم حتی اینجور شدم...حوصله ندارم مثل چندسال قبل اتقاقات رو با جزییات بنویسم و تحلیل کنمیک ماه دیگه باید برگردم خونه و هیچ برنامه ای ندارم که چجور زندگی کنم و میخوام چیکار کنم...راه زیاده ولی کی میره
مامون بحضرت نامه یی نوشت ودر خواست کرد حضرت در پاسخ  او نوشت در خواست کرد حضرت در پاسخ او نوشت من فردا بحمام نمیروم  وعقیده ندارم تو و فضل هم فردا بحمام روید مامون دو مرتبه دیگر بحضرت نامه نوشت  امام رضا ع باو نوشت یا امیرالمومنین من فردا حمام نمیروم زیرا دیشب پیغمبر ص در خواب بمن فرمود ای علی فردا فردا حمام نرو و من عقیده ندارم که تو و فصل هم  فردا بحمام روید مامون بحضرت نوشت شما راست مبگویی و پیغمبر ص هم راست فرمود من فردا حمام نمبروم و فضل خ
بسم الله الرحمن الرحیم
به علت دلایل غیر قابل ذکر از گذاشتن متن اصلی معذوریم.
این پست فقط پی نوشت دارد.
پی نوشت: دلم میخواد وقتی میرم بیرون یه قاشق با خودم ببرم چشای بعضی هارو از کاسه درآرم...
بعدا نوشت:شب رغبت هاست چه رغبتی بهتر از خواست ظهور یوسف گمگشته ی مان...
اللهم عجل لولیک الفرج
زنگ
درس
فعالیت های انجام شده (تدریس)
فعالیت های خواسته شده (تکلیف)

اول
فیزیک 
حل صفحه دوم برگه داده شده
درباره (سوخت های فسیلی چگونه تولید می شوند ) حداقل 2 صفحه تحقیق کن(یک صفحه درباره نفت و گاز و یک صفحه درباره ذغال سنگ ) ، درباره سوخت های فسیلی تحقیق و جند دقیقه صحبت در باره ان (اختیازی)

دوم
عربی
پرسش از دریس  1 2 3 4 5 ، پرسش از درس 6
پرسش از درس 6

سوم
ریاضی
حل نمونه سوال پیشرفت تحصیلی
امادگی برای جلسه بعد

چهارم
هنر
اجرای کسانی که ساز می زنند
کتاب
هوالرئوف الرحیم
رضوان دخترش رو گاز گرفت و جای دندونش روی بازوی دخترش موند و کبود شد.
اومد به من گفت. گفتم دستش درد نکنه.
بعد هم بلاخره بعد از اینهمه وقت حرفم رو زدم.
گفتم: "دختر من انواع بیماری رو به دخترتون می ده و بهش صدمه می زنه،  خب نگذارید دخترتون با دخترم بازی کنه."
گفت: "کی بهت حرف زده؟ کی مگه بهت چی گفته!"
گفتم: "یه روز میای می گی سرماخورد از بچت. یه روز می گی سل گرفت. وبا گرفت. دیفتری گرفت. بسه دیگه. نمی تونم تحمل کنم."
با توپ پر رفت. گفت: "بدهکار
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
خوابم برده بود ، گیج بودم بدنم ناتوان شده بود ، یهو از درد به خودم پیچیدم، از خواب بیدار شدم ، یکم خون بالا آوردم ، قلبم تیر میکشید ، بزور شب رو به صبح رسوندم...
رفتم دکتر آزمایش نوشت ، نمیدونم چرا اواین باره میترسم از بیماری ، با کسی حرفی نزدم ، حالا تنهایی باید برم سمت آزمایش و پیدا کردن علت حال ناخوش این چند ماهی که گذشت ... دلم میخواد بخوابم ، شاید خوابی ابدی !
خوابم برده بود ، گیج بودم بدنم ناتوان شده بود ، یهو از درد به خودم پیچیدم، از خواب بیدار شدم ، یکم خون بالا آوردم ، قلبم تیر میکشید ، بزور شب رو به صبح رسوندم...
رفتم دکتر آزمایش نوشت ، نمیدونم چرا اواین باره میترسم از بیماری ، با کسی حرفی نزدم ، حالا تنهایی باید برم سمت آزمایش و پیدا کردن علت حال ناخوش این چند ماهی که گذشت ... دلم میخواد بخوابم ، شاید خوابی ابدی !
خسته از پیدا نکردنِ آستر مورد نظر در آخرین مغازه پا به پا کردم و پرسیدم"جناب آستر خز دار دارید؟از اون هایی که شکلِ ببعی هستن میخوام!"فروشنده لبخندی زد که سی و دوتا دندونش پیدا شد و گفت"خانوم به اون مدل میگن آسترِ تدی،خیر نداریم"
با لبخندی در افق محو شدم و درآخر استر مذکور را یافتم اما چون قیمتش متری هشتادتومن بود!نخریدم و به یک آستر زپرتی قانع شدم :| و اینگونه رویای داشتنِ کاپشنی با آستر ببعی طور به فنا رفت.
+پارچه خیلی خیلی خیلی گرون شده.شانس آو
همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید
کمال گرا نباشید. ممکن است چند کتاب را ببینید و بگیرید و بخوانید و در نیمه راه رها کنید. ایراد از شما نیست. بلکه شاید کتاب مناسب و جذاب را پیدا نکرده اید. مطمئن باشید پس از مدتی که سلیقه کتابخوانی خود را بهتر بشناسید، این نوع کتابهای نصفه و نیمه، سهم کمتری را به خود اختصاص خواهند داد.
سلام...
اول نوشت:شهادت امام حسن (ع) رو به همه تون تسلیت میگم...
 
با انگشت های آبی و صورتی درحال پست گذاشتنم...
بالاخره از آبجی دومی یاد گرفتم جوهر پرینتر رو شارژ کنم:)
خوشحالم...^...^
 
امروز (با توجه به ساعت که یک نصفه شبه دیروز حساب میشه)زنگ اول زبان داشتیم که با"ز.ع" رفتیم مکالمه جواب دادیم و هردوتامون هم4/75 از5 شدیم...:/
آخه یه سوالو یادمون رفته بود که باید تو مکالمه باشه و رفتیم دوباره اومدیم...:/
 
زنگ آخر هم دفاعی داشتیم...:/
هنوز با درسش نتونستم ارتباط
بردگان مغزی
اولین اینکه خیلی وقته که دلم می خواد سوالاتی را که توی ذهنم دارم را بنویسم و پاسخ های متفاوتی که راجع به آنها است را پیدا کنم.اما انگار سوالات قانونی ندارند و همه به چشم یک نظرسنجی به آن نگاه می کنند.قصد دارم در سایت شخصی خودم چند نمونه از سوالات این کتاب نصفه کاره و ننوشته شده خودم رو بنویسیم.
1_الگو،واژه ای نامفهوم:در لغتنامه الگو به معنای سرمشق،مدل و... است.
سوال این است که چرا ما باید شبیه یک نفر بشویم
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
سابقه نداشته اینجوری بشه یه ویروس خیلی  باحال از یه حشره مرموز که تازه هشدارش تو سیما شروع شده و من هم جزو اولین نفرات گیرنده هستم . صورتم به گا رفته پوستم به تف بنده انقدر خارش صورت گرفتم که فقط دارم از صورتم به جای پوست های زخمی آبه مایل به زرد دارم جدا میکنم . 
پ نوشت : 50 ت برای سه دقیقه پول ویزت دکتر پوست :(
پ نوشت : حشره ، پروانه و... هر موجود  دیگه که شب و روز تو خیاباون ولن دست نزنید و حتی نزارید روتون بشینن در صورت نشستن به زودی به چیز خواهید ر
*این روزها شبها تا دیر وقت بیدارم 
*صبح زود بیدارم و بعد می خوابم تا لنگ ظهر ( ساعت 9.5 تا 10 )
*بدو بدو اشپزخونه نهار شستن ظرف و بعد این وسط پوشک هم عوض می کنم - به جان خودم دستهام رو می شورم -
*اوووووووووووووه چه پوشک گرون شده ما که نداریم پمپرز ببندیم به دخمله همین مای بیبی 40 تایی هم از 16 رسیده به 22  هزار 
*آسمان تازه یاد گرفته به قربون صدقه رفتن هامون واکنش نشون بده و با دهن بی دندونش بخنده البته نه همیشه بیشتر صبح های زود که اون حال داره و من با چشم
کاغذ های سفید را از کیفش بیرون کشید و کیفش را روی زمین انداخت. به سرعت به سمت میزش که گوشه اتاق بود رفت و صندلی را عقب کشید. پشتی صندلی به دیوار گچی برخورد کرد و کمی گچ رو زمین ریخت.
روی صندلی نشست. قلمش را در دست گرفت و شروع به نوشتن کرد.
موضوعی نداشت، فقط نوشت.
هرچیزی را که می‌توانست نوشت، هرچیزی که توی مغزش بود را روی کاغذ ریخت. انگار هرلحظه گلوله‌ایی به مغزش برخورد می‌کرد و محتویات مغزش روی کاغذ می‌پاشید.
درد دستش را نادید گرفت، خط به خط و ک
یکی از کارای قشنگ عروس چهارمی، اینه که گاهی زنگ میزنه به گوشیه مامانم بعد میگه: مامان یه چیزی بگم؟ مامانم میگه : بگو فرشته ی من زنداداشم میگه چیز مامان، میدونی، خب، راستش، ببخشید چقدر صلوات خونده بودین که هنوز صدقه اش نکردین؟ مامانم هم میگه مثلا فلان قدر بعد زنداداشم میگه خب دیشب محمد ابراهیم دندونش درد میکرد منم از صلوات های شما خرج کردم گفتم دعای شما زودتر مستجاب میشه مامانمم میگه دعای خودت زودتر میگیره دلت پاکتره، ولی خوب کردی دخترم هر و
علی اسباط گوید امام جواد ع بطرف من میامد ومن بسر وپای انحضرت مینگریستم تا اندامش را برای رفقای خود در مصر وصف کنم من در این فکر بودم که انحضرت بنشت و فرمود ای علی همانا خدا در باره امامت حجت اورد چنانکه در باره  امامت حجت اورده چنانکه در باره نبوت حجت اورده وفرموده در کودکی باو حکمت داوری دادیم 13 سوره 19 باز فرمود چون بنیرومندی رسید چهل ساله شد پس رواست که در کودکی بامام  حکمت داوری داده شود چنانکه رواست در سن چهل سالگی باو عطا شود بحدیث 992 رجو
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
 پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
 
 
 
 
ادامه مطلب
در این پست به فوت و فن آشپزی اشاره می کنیم  که شاید به خیلی از این نکات آشپزی عمل کنید و یا در زمان آشپزی و طرز تهیه مواد لازم برای آشپزی به تجربه کسب کرده باشید اما بد نیست که از فوت و فن و تجربیات دیگران، و همچنین از اشتباهاتی در آشپزی که طعم غذا را خراب می کند، در صورتی که می خواهید، حرفه ای آشپزی کنید، استفاده نمایید.

نکات آشپزی سفید کردن برنج
نکاتی در مورد کوفته
نکات مهم در باره ماهی
نکات مهم در باره تخم مرغ
نکاتی در باره کیک
در مورد تهیه
انتخاب روش تحقیق
استفاده از یک روش در پارادایم کیفی دارای مبنا ومنظور خاصی است وداده های آن با داده های روشی که در یک انگاره یا پارادایم کمی به کار گرفته می شود، بسیار متفاوت خواهد بود.روشهای متفاوت تحقیق، دانش متفاوتی در باره پدیده مورد مطالعه تولید می کنند. سؤال درباره اینکه کدام روش بهترین است؟ تنها سؤالی درباره روش نیست بلکه یک سؤال گسترده روش شناختی است که جنبه فلسفی هم دارد.برای انتخاب روش مناسب در تحقیق، بهترین کار در این مورد این اس
چند باره شنیده بودم و هر بار خیالم پر کشیده بود
چندین باره شنیده بودم و باز خندان تر و سبکتر دل را مى گرداند 
از متنش که کنار رفتى
دوباره شنیدمش
اگر چه زیبا بود و خوش آهنگ،
دیگر مرا نگرداند
با تو دلنواز بود
بى تو تنها شاید گوش را نواخت 
جان از تنش جدا شده بود
بر پیکر بى جانش آسمان بارید و زمین سوخت
مى سپارمش به نسیم
 
اکونومیست: ارزشمند ترین منبع دنیا دیگر نفت نیست، بلکه داده‌ است
هفته نامه اقتصادی اکونومیست انگلیس در گزارشی در باره ارزشمندترین منابع دنیا نوشت: دیگر نفت ارزشمندترین منبع دنیا نیست و بلکه داده (data) مهمترین و ارزشمندترین منابع محسوب می شود.
این هفته نامه نوشت: دردنیای امروز کمپانی های بزرگی مانند گوگل، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت ارزشمند ترین بنگاه‌های اقتصادی هستند. سودهای آنها سرسام ‌آور بوده و در مجموع ۲۵ میلیارد دلار سود خالص
اکونومیست: ارزشمند ترین منبع دنیا دیگر نفت نیست، بلکه داده‌ است
هفته نامه اقتصادی اکونومیست انگلیس در گزارشی در باره ارزشمندترین منابع دنیا نوشت: دیگر نفت ارزشمندترین منبع دنیا نیست وبلکه داده(data) مهمترین وارزشمندترین منابع محسوب می شود.
این هفته نامه نوشت: دردنیای امروز کمپانی های بزرگی مانند گوگل، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت ارزشمند ترین بنگاه‌های اقتصادی هستند. سودهای آنها سرسام ‌آور بوده و در مجموع ۲۵ میلیارد دلار سود خالص در
هرسال این موقع ها بیان وبلاگ برتر اعلام میکرد
هرسال لاقل یه تبریک به کاربرا میگفتن
هرسال اینموقع 5 توم عیدی میداد :) کم بود ولی خوب بود خخخ
چی شد امسال خبری نیست از تیم مدیریت بیان؟
نکنه بیانم ...
بروزرسانی:
ممنون از دوست عزیزمون احسان شریعتی که در این باره نوشت دستش درد نکنه :) که تو لینک زیر قابل مشاهده است
کلیک کنید
مهاجرت به کانادا
سلام دوستان
افرادی که قصد مهاجرت به کانادا دارند و می خواهند اطلاعات و مشاوره هایی در این باره کسب کنند می توانند به سامانه کاوالا مراجعه کنند که پست های مفیدی در این باره در آن گذاشته شده است.
برای مثال در پست زیر درباره مهاجرت به کانادا از طریق اکسپرس اینتری صحبت شده است.
 
http://kavala.ir/%d8%a7%da%a9%d8%b3%d9%be%d8%b1%d8%b3-%d8%a7%db%8c%d9%86%d8%aa%d8%b1%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%86%d8%a7%d8%af%d8%a7-%db%8c%da%a9%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b3%db%8c%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7/
 
اکونومیست: ارزشمند ترین منبع دنیا دیگر نفت نیست، بلکه داده‌ است
هفته نامه اقتصادی اکونومیست انگلیس در گزارشی در باره ارزشمندترین منابع دنیا نوشت: دیگر نفت ارزشمندترین منبع دنیا نیست و بلکه داده (data) مهمترین و ارزشمندترین منابع محسوب می شود.
این هفته نامه نوشت: دردنیای امروز کمپانی های بزرگی مانند گوگل، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت ارزشمند ترین بنگاه‌های اقتصادی هستند. سودهای آنها سرسام ‌آور بوده و در مجموع ۲۵ میلیارد دلار سود خالص
تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء
 
یکی از جامع ترین پژوهش ها در مورد بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین، توسط مرحوم شهید قاضی طباطبائی انجام شده است.ایشان برای اثبات تاریخی بازگشت اهل بیت به کربلا در اولین اربعین، در صدد پاسخ به اشکالات مطرح شده  توسط محدث نوری در کتاب «لؤلؤ  و مرجان» برآمده است.این کتاب با عنوان «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء» منتشر شده و در دسترس است.
احسان کرمی درباره فروش میز برنامه نود می گوید
بخش فرهنگی زنان ایرانی - احسان کرمی در واکنش به فروش میز برنامه «نود» در اینستاگرام نوشت: «از پشت این میز هیچوقت کلاه مردم برداشته نشد، حتی الان مرد هندوانه فروش، هندوانه هاشو به شرط چاقو میفروشه.» به‌تازگی عکسی از میز عادل فردوسی‌پور «نود» منتشر شد که صداوسیما پس از تعطیل کردن این برنامه، آن را به یک هندوانه‌فروش فروخته است . ..
منبع : پارسینه
تفاوت بین آکوردهای باره و باز چیست؟
هنگام
تمرین این دو اصطلاح را زیاد خواهید شنید. آکورد‌های باره با استفاده از
انگشت سبابه برای مرتعش کردن هر ۶ تار هنگام نواختن. آکوردهای مختلف با
استفاده از شکل الگوهای مختلف سه انگشت دیگر در هنگام پایین نگه داشتن ۶
تار دیگر ایجاد می‌شوند.
چون که آکورد باره با هر کلیدی قابل اجراست،
شما می‌توانید کلیدهارا به سرعت و به سادگی با بالا و پایین کردن دست خود
روی  دسته تغییر دهید. نوازندگان تازه کار ممکن است ن
 او یک مسیحی بود و مسیحی نیز باقی ماند اما یک عمر مثل پروانه دور شمع وجود امام علی علیه‌السلام گشت و سرانجام «علی‌گویان»، دنیا را ترک کرد. «جرج جرداق» مسیحی را می‌گویم که مشتعل عشق علی شد. همان نویسنده و اندیشمند لبنانی که در جوانی به دام جاذبه علی گرفتار گردید و تا آخر عمر نتوانست از آن فرار کند. وی اگرچه یک مسیحی شمرده می‌شد اما به قول خودش: "عاشق مرام و انسانیت علی(ع) بود." جرداق، همان کسی است که بارها آرزو کرد: "ای کاش روزگار به ما یک امام ع
یک تیتر بزرگ:    رازهایتان را بگویید،رازهای گفتنی تان ربگویید...با خودش گفت الان پر می شود از حس های عاشقانه مثلا: دوستش دارم...باید بهش بگویم که دوستش دارم..نمی داندکه دوستش دارم..باهم قرار ازدواج گذاشتیم...
نوشتند..خواند..آتش گرفت...فکرش..خیالش...گیج بود..گفت از سر شیطنت چه حرف ها می زنند..راه رفت..نفس عمیق...باز نوشتند..گریه اش گرفت..گفت این ها که رازهای نگفتنی بود چرا گفتید...ردشد..بی خیال..ایستاد..اشک..بغض...گفت..باید می نوشت..شایدکسیحواسشجمعشد..شاید
سلام به هر کس که همین الآن در حال خوندن وبلاگ منه. یک سال بود که آی دی و پسوردم رو تایپ نکرده بودم. اصلا یادم رفته بود که وبلاگ دارم.
چند وقت پیش مطالب شاهین کلانتری رو می‌خوندم؛ حس کردم بهتره برگردم به وبلاگ نویسی. اقرار می‌کنم پارسال هم که مصطفی بهم پیشنهاد وبلاگ نویسی داد و من هم نصفه و نیمه به حرفش گوش کردم، چندان نتیجه‌ی دلچسبی نداشت. قبول دارم وبلاگم به درد بخور نبود. 
هنوز هم زیاد با فوت و فن وبلاگ نویسی آشنا نیستم، اما حالا فهمیدم که بر
سندرم گیلن باره چیست؟
سندرم گیلن باره (Guillain-Barré syndrome)‏ اختلال نادری است که در اثر حمله سیستم ایمنی بدن به اعصاب محیطی ایجاد می شود.
 به دنبال این حمله، احساس ضعف در ماهیچه ها، بی حسی، گزگز و گاهی اوقات فلجی دیده می شود.


ادامه مطلب
در این پست به فوت و فن آشپزی اشاره می کنیم  که شاید به خیلی از این نکات آشپزی عمل کنید و یا در زمان آشپزی و طرز تهیه مواد لازم برای آشپزی به تجربه کسب کرده باشید اما بد نیست که از فوت و فن و تجربیات دیگران، و همچنین از اشتباهاتی در آشپزی که طعم غذا را خراب می کند، در صورتی که می خواهید، حرفه ای آشپزی کنید، استفاده نمایید.

نکات آشپزی سفید کردن برنج
نکاتی در مورد کوفته
نکات مهم در باره ماهی
نکات مهم در باره تخم مرغ
نکاتی در باره کیک
در مورد تهیه
هوادار داماش در ورزشگاه جایی نداشت، تیم شان به زمین نیامد. بازیکنان پرسپولیس از هواداران خواستند برای طرفداران تیم حریف جا باز کنند، هوادارن گوش ندادند و بازی لغو شد. اما نه. نه. برگردید بازی برگزار می شود و بیشترشان برگشتند
بازی تمام شد و حدود نزدیک 2 نصفه شب بالاخره کاپ قهرمانی را به برنده دادند. بچه که بودم برخی بازی های جام جهانی را این موقع شب دیده بودم اما این بار در کشور خودم و بدون اختلاف ساعت زمانی، نصفه شب فوتبال می دیدم
مضحکه ای به
سلام دوستانمطابق رسم هر سالهو با توجه به اهمیت دانشیک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت استان شاالله بر ان شدیم بسته های نوشت افزار جهت دانش اموزان نیازمند تهیه نماییم.با کمک خیرین و همت جوانان انقلابی  بسته های نوشت افزار به دانش آموزان نیازمند اهدا گردد....اجرتان عندالله
در آستانه سال تحصیلی
سلام دوستانمطابق رسم هر سالهو با توجه به اهمیت دانشیک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت استان شاالله بر ان شدیم بسته های نوشت افزار جهت دانش اموزان نیازمند تهیه نماییم.با کمک خیرین و همت جوانان انقلابی  بسته های نوشت افزار به دانش آموزان نیازمند اهدا گردد....اجرتان عندالله
در آستانه سال تحصیلی
نخودچی من توی ٩ماه و هفت روزگی دندونش شروع کرد به در اومدن امروز دیدم لثه بالا هم نیش زده و داره دندونش میاد بیرون
یه دونه پایین و یه دونه بالا دراورده 
سال قبل این موقعا شیکمم اندازه یه طالبی بیرون زده بود و الان اون طالبی رو وقتی بغل میکنم پاهاش به رون پای من میرسه 
به شدت خوش اخلاق و خوش خنده اس 
عاشق لبخندای به پهنای صورتشم 
مخصوصا وقتی با لبخندش چشمای قشنگشم بسته میشه 
اولین کلمه ای که گفت بَ بَ بود و الان بَ بَ و مَ مَ و ا مَ رو راحت میگه 
اول امسال بود که داشتم با خودم فکر می‌کردم تقریباً به طور میانگین، هر دو - سه سال یک‌بار کارم رو عوض کردم و توی این زمینه چه آدم منطقی‌ای هستم. از سال ۸۶ که نصفه نیمه و غیررسمی وارد بازار کار شدم، تا سال ۸۸ که رسماً وارد مطبوعات شدم، و بعدش تا سال ۹۰ که وارد تلویزیون شدم، و تا سال ۹۳ که رفتم توی سازمان فرهنگی هنری، و تا سال ۹۵ که همزمان با یه کار اینترنتی، تقریباً برگشتم تلویزیون، و تا همین اردیبهشت ۹۸ که دوباره از تلویزیون جدا شدم؛ به طور میا
تحقیق در باره امام حسین (ع) کسی که مصباح الهدی بود ه  و هست به معنی
چراغ نجات . این تحقیق زندگی امام حسین (ع)و حوادثی که بر ان حضرت اتفاق افتاده است را در جریان تاریخی روایت می کند. مطالعه این تحقیق را به دانش پژوهان پیشنهاد میکنم .  
                                    سفارش فایل
یه جوری دیروز باکتری خوندم که خودمم باورم نمیشد این حجم زخمی کردن درس:))) امیدوارم بتونم تا اخر هفته همینجوری پیش برم و درسا رو جلو ببرم.
+pulp fiction رو نصفه نیمه دیدم. به اون محشری که میلاد توصیفش میکرد نبود تا اینجای کار:))
 
+برا ارائه باکتری هم استاد اسممونو نوشت! این میشه اولین ارائه عمرم! برا منی که سر کلاس زبان وقتی ریدینگا بهم میفتاد با صدای کاملا لرزون میخوندمشون جلوی بقیه:))) حالا پیدا کردن اعتماد به نفس کافی برا ازائه جلوی ٤٥ نفر سخته:)) و فق
کسی را اگر میخواهید برایش همه باشید، همه بودن برای یکنفر سختی دارد، خستگی دارد اما آخرش توی همان لبخندی که پشت جمله ی " تو جای خالی همه را برایم پر میکنی" روی لب هایش می نشیند آدم را سبک می کند.
بودن نصفه نیمه به هیچ دردی نمی خورد اینکه یک نفر را درست وقتی باید رفیقش باشی تنها می گذاری یا به وقت بیماری کنارش نمی مانی و ناله هایش را به جان نمی خری یعنی نصفه نیمه ای، اینکه وقتی می خواهد از روی جوب بپرد دستش را نمی گیری یا پا به پای دیوانگی هایش لبه ی
ابو حمزه گوید  شنیدم امام باقر ع میفرمود همانا علی ع دریست که خدا انرا بروی بندگانش گشوده هرکه از ان در وارد شود مومن است و هرکه از ان خارج شود کافر است وهر کس  نه داخل شود و نه خارج شود بیطرف باشد با انحضرت را نشناید در زمره کسانی است که خدای تبارک و تعلی در باره ایشان فرموده است من د.ر باره انها بخواست خود رفتار کنم یا ببهشت وبابدوزخشان برم
ابواصباح کنانی گوید خدمت امام صادق ع بودم بر انحضرت وارد شد و عرض کرد یا ابا عبدالله من از فرزندانمو ناسپاسیشان و از برادرانم و جفا کاریشان نزد شما  شکایت اورده ام با این ساالخوردگی من حضرت صادق ع فرمود ای پیر مرد همانا برای حق دولتی است   برای باطل هم دولتی است وهرکدامیک از ایندو در دولت رفیقش خوار است و همانا کمترین مصیبتی که در دولت باطل بمومن رسدازار کشیدن از فرزندان و جفا کاری برادران اواست و هیچ مومنی نباشد که در دولت باطل اسایشی ببین
سلام . 
امکان نظر دهی به صورت ناشناس رو در این پست فعال کردم . 
لطفا نظر خودتونو درباره ی من بدهید ؟ چجور ادمی هستم ؟ و یا هر چیزی در باره ی من ؛ نقد یا پیشنهادی :)
مرسی ...
+اگر ناشناس نظر دهی یعنی به من احترام گذاشتی ! و پیشا پیش بخاطر احترامی که به من میزاری ممنونم :)
+تمام مطالب قبلی به حالت "نمایش" در امد !:))
محمد بن حجر بحضرت ابیمحمد ع نامه نوشت و از عبدالعزیز دلف و یزیدبن عبدالله شکایت کرد امام در پاسخش اما شر  عبد لعزیز از تو بر کنار شد و اما یزید ترا باو نزد خدا مقامی است برای داد خواهی سپس عبدالعزیز بمرد و یزید محمد بن حجر را بکشت 26 حضرت ابو محمد ع را نحریر که کویا مستخدم  باغ وحش بوده سپردند تا نزد او زندانی باشد او بر حضرت سخت میگرفت و اذیتش  میکرد زنش باو گفت وای بر تو از خدا بترس نمیدانی چه شخصی در منزل تو است  و شایستگی حضرت را برای او بیان
من در خط به خط دفتر چشمان تو یک دنیا مکر و حیله‌ی عاشقانه می‌بینم!
گویا که مردمک چشمانت دانه، پلک و مژ‌ه‌هایت دام و چشمان من بی‌تاب هم صید...
.
پی‌نوشت: تا میای که خودت رو قانع کنی که سمتش نری، آروم آروم از کنارت رد میشه و میگه که من هنوز هستم! اگه میتونی منو بگیر!!!
پی‌نوشت: به قابلیت تشخیص فقط با احساس حضور رسیدم!
چه خوب بود اگر همه چیز رو میشد نوشت . اگر میتوانستم افکار خودم را به دیگری بفهمانم میتوانستم بگویم . نه یک احساساتی هست.. یک چیزهایی هست که نه میشود به دیگری فهماند.. نه میشود گفت .. ادم را مسخره میکنند....هر کس مطابق افکار خود دیگری را قضاوت میکند.زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است
-صادق هدایت
یک تیتر بزرگ:    رازهایتان را بگویید،رازهای گفتنی تان را
گفتند...با خودش گفت الان پر می شود از حس های عاشقانه مثلا: دوستش دارم...باید بهش بگویم که دوستش دارم..نمی داند
که دوستش دارم..باهم قرار ازدواج گذاشتیم...
نوشتند..خواند..آتش گرفت...فکرش..خیالش...گیج بود..گفت از سر شیطنت چه حرف ها می زنند..راه رفت..نفس عمیق...
باز نوشتند..گریه اش گرفت..گفت این ها که رازهای نگفتنی بود چرا گفتید...ردشد..بی خیال..ایستاد..اشک..بغض...گفت..
باید می نوشت..شایدکسیحواسشجمعشد..شای
توی سفرمان چندجایی حس کردم افسردگی دارد و مواد مصرف میکند.
برایش نوشتم: سفر که بودیم حواسم بهت بود گاهی. گفت خب تو که حواست بوده چه نتیجه ای گرفتی؟ نوشتم: این نتیجه که بدوعم بیام بهت بگم مواظب خودت باشی❤
حواسم بود که پیامم میتواند لاس باشد ولی فضا داشت کی از همه عاقل تره میشد و لازم بود تعدیلش کنم. نوشت: عزیز منی شما خااااااانم❤
حساب کار را کردم. 
کمی بعد نوشت: میدونستی چپ چپ نگاه میکنی جذاب تر میشی؟ 
حرف هایی که باید در مورد افسردگی میزدم را ز
چند نکته عجیب در باره زنبور عسل



چند نکته عجیب در باره زنبور عسل
۱-  زنبور عسل با سرعت بیست و پنج  کیلومتر پرواز می  کند
۲- قبیله زنبورهای عسل حدود ۲۰ تا ۶۰ هزار زنبوردارد.
۳- یک زنبور عسل ذر همه عمرش فقط به اندازه یک دهم قاشق چایخوری عسل طبیعی تولید می کند.
مطلب کامل را در سایت دیجی عسل بخوانید
شگفتی های زنبور عسل
پی‌نوشت مطلب قبلی:
مریم داشت صحبت می‌کرد و من داشتم خودم رو می‌دیدم که چه قدر از خودم دورتر و دوتر شده بودم. از منی که چه تلاش کرده بودم بسازمش.
اگر توانایی دقیق‌کردن داشته باشم، سعی می‌کنم راجع به تغییراتی که کرده‌م بنویسم.
جدیدا شبکه نهال کارتونای جالبی پخش میکنه. خیلیاشونم انیمه هستن البته، و دوبله هاشون از حق نگذریم خیلی خوبن. با اینکه اسما همه فرق می کنن با نسخه اصلی. مثلا نبض رویش(باراکامون) هایکو(آبشار سرنوشت) قهرمانان تنیس(ستارگان تنیس) پیمان دوستی(آسمان آبی رومئو!) و داستان هایی از نویسنده معروف، آگاتا کریستی(پوآرو و مارپل)
یه سر زدم به پرتالشون ببینم چه خبره، دیدم وای... عجب شلم شورباییه. یه سری اومدن اعتراض کردن به اینکه چرا همه این کارتونای قشنگ نصفه پ
خواستم یک متن تحلیلی درباره سیل گلستان و همه موارد مشابهش بنویسم. چند خطی هم جلو رفتم. ولی آن قدر ذهن و دلم پر بود که وسطش از دستم در رفت و نتواستم سیل ذهنم را کنترل کنم. رئیس ذهنم معلوم نبود کجاست و استاندارش هم خارجه است. برای همین رهایش کردم و این متن هم به گورستان مطالب نصفه نیمه پیوست. شاید یک بار دیگر که اتفاقی رخ داد که پای سلبریتی ها، مسئولین بی مسئولیت و مردم گیج وسط بود، مطلب را از نو بنویسم و منتشر کنم. اما عجالتاً دو سه خط ابتدایی آن ر
با اینکه همه ادعا می کنند که درباره مسائل جنسی و زناشویی بیشتر از بقیه می دانند، اما همواره بیشترین آمار طلاق در کشورمان مربوط به نارضایتی های جنسی می شود و اینکه زوجین از پس برآورده کردن نیازهای هم بر نمی آیند.
روزیاتو اقدام به معرفی سی کتاب در این باره کرده که هر یک در نوع خود بسیار ارزشمند هستند. از اینجا می توانید به این مقاله دسترسی داشته باشید.
حتی اگر فکر می کنید که در روابط زناشویی استادید و خیلی حرفه ای عمل می کنید، پیشنهاد می شود یکی
کفش کودکی را دریا برد.
کودک روی ساحل نوشت؛دریای دزد...
آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت ، روی ساحل نوشت:دریای سخاوتمند...
جوانی غرق شد. مادرش نوشت؛دریای قاتل...
پیر مردی مرواریدی صید کرد ؛ نوشت: دریای بخشنده.
موجی نوشته ها را شست.
دریا آرام گفت: به قضاوت دیگران اعتنا نکن ، اگر می خواهی دریا باشی .
بر آنچه گذشت، آنچه شکست، آنچه نشد ...
حسرت نخور!
هوالرئوف الرحیم
خب اتفاق شکررررر دار این چند شبه دندون موش موشکم بود که به حمدلله در اومد و بلاخره شب راحت می خوابه.
دنبال آش دندونیم که به نیت سلامتیش بپزم پخش کنم انشاالله.
جالبیش اینه که از لحاظ زمانی با رضوان یکی شد. 
من شب بیست و یک بهمن توی رضوان بی قراری دیدم و شب بیست و سه بهمن که اتفاقی دستم داخل دهانش رفت با اون کوچولوی تیز سفید تو دندونش آشنا شدم.
مال فسقلک رو از رو بی قراری های شبش متوجه شده بودم. ورم دندونشم دیده بودم و همینطوری روند
کرونا عامل بیولوژیکی‌ئه یا نه، آمار چین واقعی‌ئه یا شوخی تلخ، این داستان واقعاً توی چین تموم شده یا اونا هم مثل این‌جا می‌گن سلامتی مردم مهمه ولی «چرخ اقتصاد هم باید بچرخه»، نمی‌دونم. و هیچ ذهن عاقلی هیچ گزاره‌ای رو به‌طور قطعی رد نمی‌کنه وسط این دریای گل‌آلود. ذهن‌م خیلی وقته وسط این اخبار مونده و به هیچ سمتی تمایل نداره، ولی خیلی می‌ترسم از جهان ناشناخته‌ی پساکرونا. 
 
 
پی‌نوشت: روزگار قرنطینه‌م ُ با «آن فرانک» مقایسه می‌کنم که
بوسیله گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از گاردین ادریس آلبا روز دوشنبه ۲۶ اسفند داخل توئیتی در این باره نوشت: «آزمایشکووید-۱۹ من امروز صبح مثبت شد. حالم خوب است. فعلا هیچ علامتی ندارم، اما به فکر کردن قرارگرفتن احتمالی ام در معرض ویروس ایزوله شده ام. مردم در خانه بمانید و عملگرا باشید. من بوسیله خبر رسانی درباره وضعیت سلامتم دنباله خواهم رحم. وحشت نکنید.» هفته پیش آشکار شد که البا در یک مراسم در لندن با سوفی گرگور ترودو، همسر جاستین ترودو، ش
من اینجام تو خونمون توی راه پله رو به روی یه لپ تاپم براتون تایپ میکنم . این جا همون جای که حس نوشتن پیدا میکنم به زودی از قطعه های کوچیک خونه و شهرم براتون عکس خواهم گرفت و راجب خیلی چیزها خواهم نوشت این روز ها حس میکنم دارم یه نفس درست درمون می کشم . 

یه لپ تاپ ، هارد اکسترنال  همین

پی نوشت اول : این جا خیلی بهم ریختس راستش نمیدونم من باید جمع کنم یا مامان :| فردا یه کارش میکنم .
پی نوشت دوم : اون کسیه ها برنج " سبز بهار " تو تصویر بالا می بینید جز ا
آفتاب نیوز: دایان فاینشتاین ، عضو دموکرات کمیته دادگستری سنای ایالات متحده ، یادداشتی را نوشت که خواستار برگزاری همایش بین مقامات تهران و واشنگتن در سطح کابینه برای کاهش اختلافات و تمرکز بر روی مبارزه با تاجی ویروس است.
وی با اشاره به اینکه ایجاد چنین کنفرانسی می تواند زمینه ساز توافق بیشتر باشد ، نوشت: “ایالات متحده و ایران به یک برنامه صلح برای تاج ویروس احتیاج دارند.”
فاینشتاین با هشدار درباره عواقب بیماری همه گیر کورونویروس ، پیشنهاد
خبر بمامون رسید  فضل بن ذوالر یا ستین باو گفت یا امیرالمو منین اگر امام رضا با این وضع  بمصلی  محل نماز عید  رسد مردم فریفته او شوند  و صلاح اینستکه از او بخواهی برگردد  مامون بسوی  حضرت کس فرستاد ودر خواست بر گشتن کرد  اما رضا کفش خود را طلبید سوار شد و مراجعت فرمود 8 یاسر خادم گوید چون مامون از خراسان بعزم بغداد بیرون رفت و فضل ذوالریاستین هم بیرون رفت ما نیز همراه امام رضا  ع بیرون شدیم در یکی نامه یی برای فضل بن سهل از برادرش حسن بن سهل امد
گاهی حرفهایی هست که توی دل آدم سنگینی میکنه و دلت میخواد با یکی در میون بذاری که دلت آروم تر بشه. خودت آروم تر بشی. و هر گوشی پیدا نمیشه برای شنیدن اونا و هر چشمی برای خوندنش. چه خوبه که آدم حرف بزنه. تا آروم تر بشه. تا سبک تر بشه.  چه خوبه که میشه نوشت.
ن روز‌ها با هر پیشکسوتی که درباره استقلال حرف می‌زنید، از روز‌های فصل نقل و انتقالاتی و پایان قرارداد ۸ تن از بازیکنان این تیم حرف می‌زنند.
خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :
روزبه چشمی، محمد دانشگر، فرشید باقری، علی کریمی، داریوش شجاعیان، فرشید اسماعیلی، مرتضی تبریزی و محسن کریمی بازیکنان استقلال هستند که در پایان فصل قراردادشان به پایان می‌رسد ولی ظاهراً هنوز اقدامی برای تمدید قرارداد آن‌ها صورت نگرفته است.
۸ نفری که چندی
وشاء گفت: حسین بن علی به من گفت من ودائیم اسماعیل بن الیاس درسفرحج بودیم، نامه ای به ابوالحسن امام کاظم علیه السّلام می نوشتم، دائیم نوشت: من دختران زیاددارم، پسری ندارم، مردان طایفۀ ماشهیدشده اند،زنم راکه حامله است درخانه باقی گذاشته ام، تودعاکن که بچه اوپسرباشد ونامی برای اوبنویس که درپاسخ نوشت قدقضی…
ادامه مطلب
سلام
دیشب ساعت ۳ اومدیم رشت
اخه من نمیدونم چ گناهی کردم ک نصفه شب باید راه میفتادیم
حالا
خعلی هوا دم داره دارم ب بخار اب تبدیل میشم
همین 
ها تو راه ی املت خریدیم انق
د خووووشمزه بود
ب بابام گفتم گفت از مال من ک بهتر نبود 
من:/
خوبین؟
امروز یه اقا پسر ایرانی دیدیم
 
بچه ها کپییییییییییی حرفایی که من هر روز اینجا مینویسم حرف میزد.
 
دقیقاااا ایده هاش درباره سوشال دموکراسی، اینکه اینا همه سر و ته کامیونیزمن
درباره کانادا
درباره زندگی
درباره اروپا
درباره امریکا
همه چی!
 
انگار کپی من بود!
 
میگفت وقتی توی جامعه خیلی بچرخی و خیلی فکر کنی و خیلی درگیر جزئیاتش بشی همین میشه!
 
قراره باز همو ببینیم و گپ بزنیم!
اگه فیلم درباره‌ی الی با بازی زیبای بازیگرهاش خصوصاْ خانوم گلشیفته فرهانی رو تماشا کرده باشید. احتمالاْ متوجه موسیقی مسحور کننده‌ی این فیلم شدید. این آهنگ آرامش بخش رو می‌تونم ساعت‌ها گوش بدم و در دنیای خودم غرق بشم بدون توجه که پشت سرم چی می‌گند. ​دانلود موسیقی
به همت خیرین محترم و جوانان انقلابی شهرستان آبادانخدا را شاکریم امسال نیز طبق سنوات گذشته موفق به تهیه و توزیع بیش از *۱۲۰ بسته نوشت افزار ایرانی_اسلامی* جهت دانش آموزان نیازمند شهرستان آبادان و حومه شدیم.ان شاءالله در راستای گام دوم انقلاب نوجوانان و جوانان انقلابی در عرصه *جهاد علمی* موفق و پیشگام باشند.*نحن ابناء الخمینی**پای کار حسین ایستاده ایم*
از جمله فواید تابستان برای یک دانشجو این است که حالا می تواند با خیال راحت به دنیای «شب بیداری» پا بگذارد.نه دیگر نگران کلاس بیهوده هشت صبح است و نگران امتحانی که خرابش کند!!می تواند پشت میز دوست داشتنی اش بشیند و و کتابی باز کند و در سکوت بینظیر شب غرقش شود. می تواند لپ تاپش را روشن کند و فیلم نابی ببیند.می تواند از پنجره اتاقش به بیرون خیره شود و به صدای جیرجیرک ها گوش بسپارد.می تواند قلمی بردارد و دفترچه خاطراتش را باز کند و از اعماق ذهنش خاط
به نام اوی من و تو...
اصل مطلب: دیشب با خودم قرار گذاشتم که این وبلاگ نوپا را سر پا نگه دارم و‌نگذارم خاک بخورد.اینقدرررررر دلخور هستم از کارهای نصفه و نیمه و نیمه و نصفه...یک بازه ی صد روزه (یعنی: از یازدهم آبان تا بیستم بهمن) برای خودم معین کردم برای اینکه حتی اگه شده روزی دو خط اینجا بنویسم، بنویسم.شده ام شبیه بنده خداهایی که میگویند: عااااااشقتم خدااااا و مُدام پروفایل و استوری و پُست عاشقانه برای خدا میگذارند که مثلا خدا بیاید و پروفایلشان
خواهشا این ترانه را بگذارید برای عصر جمعه که غم از در و دیوار می بارد و دست هایِ تنهایی آدم را خفه می کند.برای صبح جمعه باید اندی و حمید هیراد و حامد همایون و ... گوش کرد. من هم همین کار را می کنم. صبحتان را با غم شروع نکنید، غم لازمه ی زندگی است اما جای خود را دارد، شروعش در صبح نیست.موسیقی مانند دارو است، آیا شما همه ی داروهایتان را یک باره استفاده می کنید؟ مطمئنا خیر.#چاوشی شربت تلخ است، به شما و فهم شما از زندگی کمک می کند ولی باید در زمانش گوش د
ونیز امام صادق ع فرمود مردی بابی ذر نوشت  ای اباذر چیزی از علم چیزی از علم بمن تحفه بده در جوابش نوشت  همانا علم بسیار است ولی اکر بتوانی بانکه دوسش داری بدی نکنی انرا بکن  انمرد گعت ایا. تا کنون کسی را دیده ای که بانکه دوسش دارد. بدی کندگفت اری  تو خودت را از همه کس بیشتر دوست داری و چون نا فرمابی خدا کنی بدان بدی. کنی بدای بد کرده ای
چشم نزنم دارم تراکتوری می خونم
هرچند از چند جهت پاره شدم ولی دارم درو می کنم درسا رو
پی نوشت 1:البته نه در اون حد هاااا که همه رو تمیز درو کنم
شلخته درو می کنم که چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاد
همین سر و گردن و فیزیو و بیو و نورو رو تا یه حدی جمع کنم تو یه هفته هنر کردم

پی نوشت2:یه دختر پسره م میز کناریمن مثلا اومدن درس بخونن(ارواح عمه شون)
رو میزشون به اندازه یه رستوران یا کافه رفتن ما خوراکی هست :/
هی این به اون تعارف می کنه
هی اون به این تعارف می کنه
کمی درباره من و دنیای کد تخفیف ها!
همون طور که در صفحه درباره من نوشته ام ، قصد دارم که درباره تجربیاتم در زمینه سئو و پروژه های مختلفی که در زمینه در دست دارم بنویسم. البته درباره تجربه سایت پرتخفیف مطلب تحت عنوان " بازاریابی محتوایی با طعم کد تحفیف " نوشته ام که اگر مایل باشید می توانید آن را مطالعه کنید. البته در این وبلاگ هم چیزهای خواهم نوشت که غیر تکراری باشد.
 
بازاریابی محتوایی را چطور مطالعه میکنم؟
معمولا برای بازاریابی محتوایی می توا
بی دلیل دارم فکر میکنم و بی دلیل به دنبال امید در افکارمم ...
شاید دلیلش احساساتم باشه ولی اونقدر  براش ارزش قائل نیستم که دلیلی برام محسوب بشه ،چون دلیل عاقلانه به حساب نمیاد ....
مگه احساسات عاقلانه وجود داره ؟؟؟؟
بعضی از  آدما درباره ی فعال بودن کودک درونشون حرف میزنن ، من باید داد بزنم نوجوونه درونم فعال شده !!!
به حالتی از خود مسخره گی رسیدم که خودم به خودم می خندم ...
و نشخوار فکری این چرخه ی باطل، درباره ی این موضوع شده قوز بالا قوز....
پی‌نوش
چه لذت بخش است احساس گرمای آغوش خدا ...
درست لحظه ای که همه دانسته هایت، دوس داشتنی هایت، اصلا همه داشته هایت را کناری می گذاری و از عمق جان، ندای "الهی و ربی من لی غیرک" سر می دهی ...

تبریک نوشت: عید دیروز و امروزتون خیلی خیلی مبارک
دعا نوشت: آغوش گرم خدا نصیب هممون
 
نویسنده: سلطان علی نایبینخستین ترجمه قرآن در تاریخ به زبان های غربی،ترجمه ای است که کشیش بزرگ مسیحی و رئیس کلیسای دیر«cluny»، « پطرس عالی قدر» فرانسوی «peter the venerable» در سال 1143 م .انجام داد.( زمانی،1385،ص31).بنا بر گزارش هایی که غربی ها از مطالعات قرآنی خود اعلام کرده اند، تا پیش از سال 1800 م. این پژوهش ها اکثراً با رویکردی جدلی وبا عنوان ردیه نویسی بر قرآن انجام می پذیرفت.(پارسا،فروغ،1390،ص58)رساله ها و کتب مختلفی که درباره این موضوع تألیف شد همگی به ح
امروز 
امروز ساعت 7 و نیم شب کاری انجام دادم که به خاطرش بسیار شرمنده ام . از دست خودم ناراحتم . چون برام ساعت 1 نصفه شبِ آخرین روز اسفند سال 97 رو یاداوری کرد 
و چقدر که حالم بد شد 
خودم رو هیچ وقت نمی بخشم 
فقط کاش بتونم دوباره فراموش کنم ....
نمونه ای از نظرات امام خمینی (ره) پیرامون مسائل طب اسلامی
1- خوردن چیزی که برای انسان ضرر دارد، حرام است. (توضیح المسائل م2630)
2- بعداز غذا #خِلال (مستحب است)، ولی (خلال کردن) با چوب انار و چوب ریحان و نِی و برگ درخت خرما، مکروه است.(توضیح المسائل م2636).
(پی نوشت: اگر به نوشته روی خلال های دندان های موجود توجه کنید ، اکثر خلال دندان های موجود در بازار از bambo یعنی «نی» است که چند روایت پیرامون مذمت خلال کردن با نی داریم که از جمله آثار آن در روایات به «است
کاش یک الگوریتم بودم. آن‌وقت که هر وقت می‌خواست تصمیم بگیرم، امید ریاضی سود مسیر‌های مختلف را حساب می‌کردم، واریانس مسیر‌های مختلف را هم حساب می‌کردم و با توجه به تابعی و پارامتری از ریسک‌پذیری مسیر بهینه را انتخاب می‌کردم و سپس بعد از آن به پیمودن آن مسیر می‌پرداختم تا مسیر بعدی پیدا شود. این بین هم خیلی به گزینه‌هایی که قبلا داشتم و می‌شد طی کنم و رد کردم فکر نکنم! اما مگر می‌شود؟ آدمیزاد است دیگر. گاهی دلش می‌خواهد در زمان سفر کند!
کاش یک الگوریتم بودم. آن‌وقت که هر وقت می‌خواست تصمیم بگیرم، امید ریاضی سود مسیر‌های مختلف را حساب می‌کردم، واریانس مسیر‌های مختلف را هم حساب می‌کردم و با توجه به تابعی و پارامتری از ریسک‌پذیری مسیر بهینه را انتخاب می‌کردم و سپس بعد از آن به پیمودن آن مسیر می‌پرداختم تا مسیر بعدی پیدا شود. این بین هم خیلی به گزینه‌هایی که قبلا داشتم و می‌شد طی کنم و رد کردم فکر نکنم! اما مگر می‌شود؟ آدمیزاد است دیگر. گاهی دلش می‌خواهد در زمان سفر کند!
آه. بسه دیگه! اگه بگم که چقدررر نوشته ام در این مدت، شاخ بر کله‌ات سبز خواهد شد. اوووو. فایلای وردی که این ور اون ور ذخیره شده، دفترچه های مختلف، درفتهای بیان، درفت های اون ور، یادداشتهای گوشی... هی میگم اینو باید فلان موقع بذارم. اینو باید بشینم سانسور کنم. اینو باید درست کنم. اینو باید عکس بهش اضافه کنم.... اووو کی میره این همه راه رو.
چهل دقیقه تو رختخواب غلت زدم تا به این نتیجه رسیدم که ساعت هشت یه مقدار برای خواب زوده و باید راه بهتری برای فرار
یه فیلم داریم به اسم غول چراغ جادو. اولین بار وقتی راهنمایی بودم دیدمش. نمی‌دونم مال کجاست، چه سالی ساخته شده و چقدر معروفه. داستانش مربوط به پسریه که به شدت درس‌خون و منطقیه و دوستای زیادی هم نداره. یه روز یه شعبده‌باز یه شیئ قوری مانند تو خونه‌ی این پسر جا میذاره و اون هم اتفاقی شروع می‌کنه به تمیز کردنش و یه غول ظاهر میشه. طبق معمول، غول به پسر میگه حاضره آرزوهاش رو برآورده کنه به شرط این که بعدا پسر آرزو کنه که غول برگرده به سرزمینش.
پسر
سال ۸۲یا شایدم ۸۳ بود...
من چن ساله؟
۴ ساله یا ۵ ساله...
چی شده بود؟
وبا اومده بود...
من چم شده بود؟
دچار مسمویت غذایی شده بودم...
نصفه شب بود...
من یهو حس کردم دارم بالا میارم...
بدو بدو ... و گلاب به روتون...
حالا مامان دنبال من...بابا و داداش خوابالود پریده بودن تو دستشویی که فاطمه چش شد؟
من ساعت ۳ نصفه شب دااااااد میزدم:...یکی نیییییس به داد من برررسه؟من داااارم میمیرم و شماااااهاااا عین خیالتووون نییییی؟من وباااا گرفتم ...من میمیرم و شما می مونیااااا
به نام اوی من و تو...
اصل مطلب: دیشب با خودم قرار گذاشتم که این وبلاگ نوپا را سر پا نگه دارم و‌نگذارم خاک بخورد.اینقدرررررر دلخور هستم از کارهای نصفه و نیمه و نیمه و نصفه...یک بازه ی صد روزه (یعنی: از یازدهم آبان تا بیستم بهمن) برای خودم معین کردم برای اینکه حتی اگه شده روزی دو خط اینجا بنویسم، بنویسم.
شده ام شبیه بنده های خدایی که میگویند: عااااااشقتم خدااااا و مُدام پروفایل و استوری و پُست عاشقانه برای خدا میگذارند که مثلا خدا بیاید و پروفایلش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها