نتایج جستجو برای عبارت :

گاهی وقتا خوب کردن حال آدما سخت نیست

بعضی وقتا آدما بیش از حد به خودشون مینازن،اینجوری میشه که صفت مغرور میچسبه به ته اسمشون
اما گاهی هم آدما برای حفظ جایگاه و احترام گذاشتن به خودشون،مغرور بودن رو انتخاب می کنن و این عالیه
چرا؟چون توی این دنیای گرگ ها اگر مغرور نباشیم،گرگا ما رو با بره اشون ، اشتباه می گیرن.
باید گرگ بود ولی نباید بره گرفت.
بعضی وقتا دلت میخواد با یکی بری بیرون
بعضی وقتا دلت میخواد خودت باشی و خودش
بعضی وقتا دلت میخواد سرتو بزاری روی شونش
بعضی وقتا دلت میخواد اینقدر ببوسیش که خسته بشی
بعضی وقتا.....
همش توی کلمه " کاش " خلاصه میشه 
و به قول معروف
کاش رو کاشتن ولی سبز نشد
بعضی وقتا یه اتفاقایی می‌افته که بعدش دیگه هیچی مثل قبل نمیشه...
مثل یه گسل بزرگ بعد از زلزله. مثل سوختن یه جنگل، مثل شکستن یه سد و سیلی که هست و نیست آدمی را با خودش ببره. این وقتا به خودت میای و میبینی هیچی برات نمونده الا یه احساس سوزش شدید توی قفسه سینه‌ت، احساسی مثل جای دشنه در قلب، اون هم از عزیزترین کس.
اینجور وقتا کمر آدم می‌شکنه دیگه نمیتونه رو پاش وایسه. 
گاهی وقتا لازمه فقط کاری و که میدونین درسته رو انجامش بدین حرفای بقیه رو پشت بذاریم و به جلو حرکت کنیم
مبادا که تو مسیر چشممون به دهن یکی بیفته اون بدون در نظر گرفتن همه چی یه حرفی بزنه و اون موقع کاری که نباید بشه میشه...
ما از سرعتمون به سمت موفقیت کم میشه ومدام به دنبال یکی دیگه میگردیم ببینیم اون چی میگه 
نمیگم همه ی آدما بدن و منفی نگر اما عقاید همه آدما با هم فرق میکنه ممکنه کسی که عقایدش کاملا مخالف شماست سر راهتون قرار بگیره
پس لطفا در م
گاهی اوقات مثل الان صدای سوت کشیدن مغزمو میشنوم
سرم درد میگیره
اهلِ قُرص و مُرص و اینا نیستم اما بعضی وقتا خیلی طبیعی خیلی زیاد داغ میکنه کله ام
حس میکنم این آدمایی ک دارم میبینم دیگه بدرد نمیخوره ، وقتی از خواب بیدار میشم و وِز وِز تلویزیون رو میشنوم که داره خبرِ مرگِ باباش و میگه دلم میخواد برم سرم و بکوبم تو تلویزیون تا یا تلویزیون یا خودمو بفرستم گوشه مریضخونه
آرامش لازم دارم ، خالی شدن لازم دارم
بعضی وقتا دلم میخواد برم کنار رودخونه آی
از طرف میپرسن میشه با کفش نماز خوند؟ میگه ما که خوندیم شد!
نمیدونم این از نظر شما بی معنیه یا بی مزه س یا چی. ولی راستش برای من خیلی الهام بخش و تلنگرطور بوده همیشه! خیلی وقتا آدما میگن نمیشه فلان کار رو کرد. وقتی میپرسی چرا؟ جواب میدن کیو دیدی اینکارو کنه؟ یا تا بوده همین بوده و از این حرفا. ولی فکرشو که میکنی میبینی خیلی وقتا یه سری قانون های خودساخته دارن محدودت میکنن که انقدر بهشون بها دادی که راستی راستی باورت شده از ازل توی طبیعت وجود داشت
راجع به آدما حرف زدن چقدر سخته دستت میلرزه نکنه یه جا خطا کنی تعریف بی جا انتقاد بی جا نکنه ناراحتش کنی و... ایرانم که فرهنگش اخلاق حرفه ای نمیشناسه جنبه ها هم که همه مثل من پایین تا دلت بخواد. خلاصه حرف زدن درباره آدما اینجا مثل رفتن به جنگ بدون سپره.
احتمالا میدونید و خبر دارید هولدن یه هو رفته الانم یه چند ماهی میشه خبری ازش ندارم شاید بقیه (مخصوصا رفقاش اینجا) بدونن چی شده. کسی که خیلیارو دوباره علاقه مند به وبلاگ نویسی کرد و خودشم از ایران ب
اِدی: من می خوام برم پیش خواهرم، اونجا یه شیرینی فروشی بزنم. برای روز تولدت یه کیک بزرگ می فرستم.
جک: من از کیک تولد بدم میاد.
اِدی: چی؟ بدت میاد؟ چرا؟
جک: می دونی ، اینایی که میگی ، به روحیه ات نمی خوره. تو دوباره میری سراغ دزدی چون تو یه دزدی.
اِدی: آدما عوض می شن جک 
جک: روز ها عوض میشن، ماه ها عوض میشن ، فصل ها عوض میشن، ولی آدما هرگز عوض نمیشن.
ادی: چرا عوض می شن، خود تو هم عوض میشی. می دونی می خوام رو کیک تولدت چی بنویسم ؟ جک موزلی. هه آره برات می فر
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
خدا اگه بخواد آدما رو از هر گوشه جهان و در هر قید و بندی که باشن بر می‌داره و بهم می‌رسونه. چرا مثال بزنم از ملیکاخاتون و امام حسن (ع) که بگیم این بخاطر شرایط ویژه شونه  ؟ مگه یلدا و آووکادو ی بلاگ قصه شون کم عجیبه؟
ولی کاش خدایی که آدما رو انقدر عجیب بهم وصل میکنه، همینجوری هم کنار هم نگهشون داره. ما آدما خیلی کار خراب کنیم‌. انقدر که بعد چندتا سختی همه معجزه های جلوی چشممون رو انکار کنیم و با خودمون بگیم : "ما آدمِ هم نبودیم، این اشتباهی بود که
خیلی وقتا با خودم میگم چرا این لطفو در حق این آدم میکنی؟ چرا داری از جون و دل برای کار یه نفر دیگه مایه میذاری در حالی که اون نمیبینه و شاید واقعا قدردانت هم نباشه؟! خیلی وقتا خودمو دعوا میکنم و زورم به خودم نمیرسه!
و یه موجود لجباز در من میگه: من کارمو درست انجام میدم، چون اینطوری خودم حس بهتری دارم، حالا اون فرد بخواد نمک نشناس باشه یا قدردان!
و همیشه هم میترسم که مورد سواستفاده قرار بگیرم، که بارها قرار گرفتم و خودم متوجه نشدم! 
انگار دوتا مو
به گذشته که برمیگردم میبینم هشتاد درصد زندگیمو وقف امور ناشدنی زندگی دیگران کردم اصلا اونقدر که برای بعضیا تلاش کردم برای خودم نکردم ...گاهی وقتا فک می کنم یه مادر فداکارم که بچه هام گذاشتنم پرورشگاه ...اگه تو لیست مخاطبین این آدما برم منو به اسم ۱۱۵سیو کردن و هروقت بهم زنگ میزنن میگن سلام خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود ()گفتم یه زنگی بزنم "راستی میتونی برام..."باور کنید که در تمام عمرم هیشکدوم ازین لعنتی ها دلشون واسم تنگ نشده ...اخرین باری که به یکن
زندگی ما شاید سخت باشه و عذاب از جهات مختلف بکشیم
ولی همونطورکه میبینید غم سختش میکنه
دلمون بعضی وقتا میگیره و تنگ میشه و یا موقعی که عشقمون میره
ولی همونطور که میبنید انتظار تنگش میکنه
جوانی که عاشق میشه برا این میشه که عشقش و خانومش باهاش بمونه و عشق زیباست
ولی همونطور که میبنید دروغ زشت و ناپسندش میکنه
دلا بعضی وقتا خوبن بعضی وقتا بد...!و بعضی وقتا آروم
ولی همونطور که میبینید روزگار سنگش میکنه
*عرفان ترانه
یه وقتا مطالب قبلیه وبلاگمو میخونم.
بعد با تعجبی وصف ناپذیر با خودم میگم این من بودم اینارو نوشتم؟
من این همه سختی کشیدم؟
پس کو اون همه فشار؟ پس کو اون همه من دیگه تحمل ندارم‌ها؟
چقدر داغون بودم یه وقتا. همش حس می‌کردم تموم نمیشه.
بماند یه وقتا هم آدم خودش جو میده.
و داشتم به این فکر می‌کردم خدایااااا بزرگ شدن چققققدر خوبه.
چقدر خوبه که دیگه برا هرچیزی ناراحت نمیشی. برا هر چیزی زانوی غم بغل نمی‌گیری. جو نمیدی، عصبانی نمیشی.
دانلود آهنگ سهیل مهرزادگان حواس
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * حواس * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , سهیل مهرزادگان باشید.
دانلود آهنگ سهیل مهرزادگان به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Soheil Mehrzadegan called Havaas With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ سهیل مهرزادگان به نام حواس (اجرا شده در برنامه دورهمی 4 مهران مدیری سال 99)
تو دیگه حواس نمیذاری واسه دلی که رو هواس ساده میگه دوست داره و ب
دانش‌آموخته فیزیک میاد کوانتوم رو به اخلاق و انصاف و منطق! ربط می‌ده. :)))) من چی بگم خدایا؟!
حالا اخلاق و انصاف که به کنار. کوانتوم حتی با منطق روزمره ما هم سازگار نیست. 
واقعا کاش خوددارتر بودم. ولی خب نیستم، بعضی وقتا فوران می‌کنم. در حد خودم، نمی‌تونم اجازه بدم آدما با هر چرت و پرتی بیان و ادعا کنن.
 
 
یکم پیش دوباره داشتم فکر می‌کردم چقدر از قضاوت شدن می‌ترسم. اصلا همین که خیلی چیزا رو علنی نکردم برای همینه.
خب بالاخره اون آخونده تو اون کوچه هه نشونه بود دیگه
ولی من که نفهمیدمش
***
خیلی وقتا آدم اشتباهاتش یادش میاد
اما بعضی وقتا عمیقن یادش میاد و متاسف میشه
امروز چندبار درگیر این لحظه شدم، درباره اتفاقای خودم و محدثه. خصوصن اون دوتا 
 
 
شده براتون پیش بیاد یه وقتایی سر ناسازگاریتون بد بگیره؟!
میدونید اینجوری به خودت بیشتر سخت میگذره ولی نمیخوای ازش کنده شی..
میدونی بهونه است باید قوی باشی و نمیخوای.
وهزار تا چیز دیگه که میدونی!ولی نمیخوای!
انگار خودتو یه بچه فرض کردی که میخوای گولش بزنی!
میدونی کدوم وقتارو میگم؟اونوقتا که هیچی با دلت سازگار نیست!
اونوقتا که انقدر همه چی ناسازگاره که خودتم میزنی به ناسازگاری، به خودزنی، به خود آزاری
اون وقتا که که تنها باشی درد بیکسی خفتت
فک کن که research که همیشه جای امن و خوشحالت بوده هم خراب شه ):
به خاطر آدما... خسته ست مهسا، خسته ):
دست از سرم چرا بر نمی دارن؟ چرا؟ جای خوشحالم کجاست دیگه؟ :)
من چرا از حقم دفاع نمی کنم؟ چرا به بقیه آدما اینقدر وزن می دم؟ اینقدر اثرگذاری در نظر می گیرم؟ :)
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
+ لعنتی... آدما رنگین...کاش آدما عدد بودن!-  ولی اعداد خشن ان، زمختن و حوصله آدمو سرمیبرن...هیچکی آدمای عددی رو دوست نداره...+اما اونا دروغ نمیگن...درسته که عبوس و خشمگین میشینن جلوت ولی تو میتونی تا ابد بهشون اعتماد کنی...تا ابد میتونی به اون پنج زشت کچلی که ابروهاش تو هم گره خورده و دست به سینه جلوت نشسته و چپ چپ نگاهت میکنه اعتماد کنی که پنج میمونه! زبونشون رو که بفهمی میتونی راحت باهاشون کنار بیای... اما امان از رنگ ها...همین آبی دشمن! یه روز برمیدا
دلم برای آدما میسوزه. ما هیچ وقت دوست داشتن رو زندگی نکردیم. فقط بلدیم خیانت کنیم، پشت پا بزنیم یا از هم فرار باشیم. نشد یه بار چیزی رو به خودمون وابسته کنیم بعد پرتش نکنیم یه گوشه برای خودش بپوسه. اما آدما تکراری شده بودن، خیانت کردن بهشون لذت بخش نبود. این بار از یه شهر با تموم پیاده روهاش دست کشیدیم و تو تنهای رهاش کردیم. اگه یه روزی برسه که برگردیم، دیگه هیچ چراغی تو خیابونا قرمز نمیشه تا ما رو یه دل سیر نگاه کنه. اونا عادت کردن به زندگی بدون
بعضی وقتا برای نیاز های شخصی لازم میشه که یه پسوورد قوی و تصادفی تولید کنیم یا اینکه بعضی وقتا تو بعضی از سایت ها مثل سرویس جیمیل و ... میبینیم که بعضی وقتا خودش یه پسوورد پیشنهاد میکنه که امنیتش نسبتا بالاست که ما هم اینجا یه همچین برنامه ای تولید میکنیم که یه پسوورد تصادفی از خودش تولید کنه که کسی نتونه حدسش بزنه
ادامه مطلب
به آدما نچسبید ، درک کنین که آدما توی زندگیاتون رهگذرن ، اجازه ی گذر بدین ، بزارین وقتی که حس نیاز داشتن بیان پیشتون ، سعی کنین کم باشین برای آدما اینجوری توقعتونم ازشون کمتر میشه ، و همه چیز برعکسشم هست ،‌ شما هم برای بقیه رهگذرید ، رهگذرای خوبی باشین...
پ.ن: متنی از دوست عزیزی به نام مستعار عنسان
آدما چجوری میتونن انقدر راحت حالتو از خودت بهم بزنن فقط به خاطر اینکه خسته شدی از این حجم تنهایی و دلت میخواد از اینجا به بعد زندگیت ی سری رفیق داشته باشی...
هیچی نمیتونم بگم جز اینکه رفیق میسپرمت به خدا...امیدوارم قلب کس دیگه ای رو نشکنی...(:
آره خب رفیق! آدما تغییر میکنن.یهو به خودت میای میبینی دیگه هیچ حرف مشترکی بینتون نیست. 
آدما توی سکوت تغییر میکنن. چشم که ازشون برداری تغییر میکنن. آدما توی خشم خاموش تغییر میکنن. وقتایی که رنج های عمیق میبینن تغییر میکنن. آدما با بی مهری تغییر میکنن. وقتایی که زل میزنن به صفحه چتی که دیگه ایز تایپینگ نمیشه تغییر میکنن. آدما وقتی تنها میمونن، تنهایی که خراب میشه سرشون تغییر میکنن.
نذار تنها شه. نذار حرفا توی دلش بمونه. نذار خشمش رو مخفی کنه. نذ
یادمون باشه: آدما متفاوتن+ آدما تغییر میکنن.
با اینکه یه مقدار دپ هستم ولی باید مهم ترین کاری که بیشترین تاثیر مثبت رو رو روند کل زندگیم داره رو این روزا انجام بدم.
باید شادی درونی بدست بیارم بقیه چیزا کشکن، با یه فوت می خشکن.
خیلیا می‌گن قضاوت کردن کار بدیه و اه و پیف و فلان. اصلا قضاوت نکنیم و کینه‌هارو بریزیم دور و پر از حس خوب باشیم!! اما به نظر من تنفر از آدمای نفرت‌انگیز خودش حس خیلی خوبیه. و قضاوت کردن هم کار بدی نیست به شرطی که مستند باشه. آقا ما با توجه به رفتارِ دیده‌شده از یک آدم، که اتفاقا خیلبم توش دقیق شدیم، نحوه‌ی برخوردش رو پیش‌بینی می‌کنیم... یا مثلا اتفاقی که براش افتاده، یا دلیل رفتارش رو حدس می‌زنیم. معمولا هم اشتباه نمی‌کنیم. لذت هم می‌بریم. پ
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
نگاه صحیح به آدما شاید اینجوری باشه:اونی که بیشتر میگه نمیدونم،بیشتر میدونه!اونی که قویتره،کمتر زور میگه!اونی که راحت تر میگه اشتباه کردم،اعتماد به نفسش بالاتره!اونی که صداش آرومتره،حرفاش با نفوذتره.اونی که بیشتر طنزمیگه،به زندگی جدی تر نگاه میکنه.قضاوت در مورد آدما سخته.
بعضی وقتا که همه تلاشت برای بهبود شرایط به هیچ تبدیل میشه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که زمین و زمان کفرتو بالا میاره و دیگه خون به مغزت نمیرسه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که فکر میکنی برای هر کاری خیلی دیر شده :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
هر از چند گاهی باید دورتر وایستیم ، یه نفس عمیق بکشیم ، یه نگاه به کارمون بندازیم و ببینیم کجاش درسته و کجاش غلط .
ما چیزی جز انتخابامون نیستیم ، اگه از امروزمون د
جاله بدونید که توی نور کم، احساسات آدما بر عقلشون غلبه می‌کنه. اینو از اونجایی فهمیدن که توی یه فروشگاه، اگه نور یه راهرو یه ذره کمتر باشه، خریدارها کمتر منطقی عمل می‌کنن.به خاطر همینه که نور کافه‌ها معمولاً کمه...به خاطر همینه که آدما شبا صادق‌تر می‌شن...
یه وقتا هم میشه با وجود داشتن خانواده، فامیل و دوست نگاه میکنی اطرافتو می‌بینی تنهایی. هیچ کسی رو نداری باهاش حتی درد و دل ساده بکنی، کسی نمیفهمه تو رو، درکت نمی‌کنه، نمیدونه یه وقتا قلبت می‌خواد از جاش دربیاد، نمیتونی بفهمونی به دیگران که دیگه نا نداری تو این دنیا نفس بکشی.
با خدا حرف میزنم. درد و دلم رو می‌برم پیش خدا، اما کاش خدا پیشم بود بغلم می‌کرد. دستمو می‌گرفت دلداریم می‌داد.
این حجم از اتفاق بد تو یه روز بی‌سابقه‌ست. 
بعضی وقتا یکیو دوست داری 
ولی شرایط یه جوریه که هیچ وقت نمیشه به هم برسین
اون وقته که مجبوری خودتو کم کم دور کنی 
سرد شی
حاضری خودت اذیت شی
حاضری خودت تنهایی بکشی
ولی اونی که دوستش داری اذیت نشه
مجبوری بهش بگی دیگه نمی خوامت
دیگه دوستت ندارم
گفتن این حرفا واسه آدم خیلی سخته
قلبت از گفتنش درد میگیره 
ولی طرف مقابلت هیچ کدوم از اینا رو نمی دونه
فقط بهت میگه نامرد 
میگه قلبمو شکستی 
میگه تنهام گذاشتی 
کاش همدیگر و درک می کردیم 
کاش می فهمیدیم هم
امروز داشتم فکر می کردم که من هنوزم همونقدر خجالتی ام با این تفاوت که دیگه کسی اینو نمی دونه 
از مدرسه که زدم بیرون (کاملا زدم بیرون) تصمیم گرفتم یه تصویر دیگه از خودم به آدما نشون بدم 
دوست نداشتم مظلوم و کودن و ساکت و سر به زیر به نظر بیام . دوست نداشتم چون ساکتم آدمای پرحرف دوستم داشته باشن. دوست نداشتم چون بی آزارم و به قول یه دوست، پر رو نیستم، ادما به طرفم بیان
من خیلی چیزای دیگه بودم و اصلا اونی که اونا فکر می کردن نبودم
همیشه هرکسی میگفت
زمان میگذره و میفهمی که باید از آدما دور بشی 
بری به سمت آرامشی 
آرامشی بدون حضور هیچ آدمی 
هیچ دختری 
خودت و خودت 
و شاید با یه دوست صمیمی 
توی یه کلبه ی کوچیک 
جایی که دور و برت بشه دشت و دمن پیدا کرد 
همینطور کوهستان 
و ساحل و دریا 
جایی که بتونی بدون ارتباط با ادما در آرامش کامل زندگیتو بکنی 
بدون اینکه اهمیتی بدی به هیچ کس و هیچ چیزی 
این زندگی هیچ چیز جدیدی نداره 
همه ی فشاراشو داره وارد میکنه با تمام قدرت با تمام وجود 
نمیدونم چی باید ب
-قلب من، عاشق شاد تر شدن و بهتر کردن حال بقیه است، هر تلاشی میکنه که کسی غصه نخوره، کسی آب تو دلش تکون نخوره، قلب من از انجام این کارا انرژی میگیره، خوشحال میشه ولی بعضی وقتا مبینه هی آدما چقدر بی معرفتن! می بینه هیچکس اون موقعی که کسی باید باشه نیست در حالی که اون همیشه برای بقیه بوده، میبینه آدما خیلی وقتا بودن یا نبودنش براشون فرقی نداشته، غصه میخوره، می شکنه، باز اونا رو میبخشه و دوباره شروع میکنه، میگه اشکال نداره و دوباره برای بهتر بودن
همیشه همه ی زخمامو خودم با  دستای خودم مرهم گذاشتم،تنهایی سرمو بالا گرفتم گریه کردم، به خودم برای اشتباهاتم دلداری دادم و از خودم معذرت خواستم،این معنی تنهابودن نیست،معنی خودت ساخته بودنه شاید. تو دلم با بقیه دعوا نکردم با خود گذشتم دعوا کردم خود گذشتمو برای تلاش بیشتر تشویق کردم و اشتباهات گذشته رو تو ذهن خودم قشنگشون کردم،مثل "مردی در تبعید ابدی"ما هممون بعضی وقتا خوشحالیم از ته دلمون بعضی وقتا دلگیریم توی تمام اوقاتمون و بعضی وقتا خست
عجیبه ولی چند وقتیه حس حماقت می کنم وقتی حس می کنم ممکنه یکی ازم خوشش بیاد ! شاید چون پیش خودم میگم توهمه و از حس بعدش می ترسم ، از حس بعدش وقتی بفهمی کاملا اشتباه میکردی و یه رفتار دوستانه ی ساده بوده ، آخ که چقد از دنیای دو جنسیتی بدم میاد:)))
جالبه حتی وقتی می بینم کسی صفحات اجتماعیم،مثل توییتر، رو فالو کرده تعجب میکنم ، چون فکر می کنم اگه خودم مخاطب صفحه ی خودم بودم فالوش نمی کردم و مثل یه صفحه ی معمولی و گذرا بهش نگاه می کردم !! یعنی واقعا بعضی
بعضی وقتا....
بعضی وقتا هیچی نمیشه گفت فقد باید سکوت کرد
امروز تقریبا تا مرز گریه پیش رفتم.یه لحظه قیافه خودمو تو انعکاس شیشه قطار دیدم و خودمو جمع کردم
ما هیچک کدوممون نمیدونیم توی زندگی بقیه چی میگذره بقیه هم نمیدونن توی زندگی ما چی میگذره
فقط یک روز ازش خواهم پرسید.حتا اگر آخرین روز زندگیم باشه
شناخت بعضی آدما سخته... ممکنه مدت ها باهاشون در ارتباط باشی حتی زیاد ولی واقعا شناخت دقیقی ازشون نداشته باشی...
اما بعضی آدما...
بعضی آدما خیلی خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکنی اون شخصیت تاریکشونو نشون میدن
یا ویژگی های مزخرف و احمقانه شون... 
یا تفکرات ناپخته و عجیبشون...
ازین آدما فاصله بگیرید...
اینا یه دیگ بزرگ از ادعا هستن...
یه قانونی داشتیم که میگفت : حاصل ضرب توان در ادعا یک مقدار ثابته. 
یعنی چی؟ 
به زبان ساده یعنی هر چی ادعای کسی بیشتره، ب
دانلود آهنگ جدید امیرحسین شهرایینی آدما
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ به همراه لینک مستقیم
آدما امیر شهرایینی
 
دانلود آهنگ امیرشهرایینی به نام آدما
Download new music Amirhossein Shahrainy – Adama
متن ترانه امیر شهرایینی به نام آدمااز هرکی که تو فکر کنی پشت پا خوردم رفیق
بند دلم به دست غم زنجیر و غصه زخم وتیغ
پر پر زدم هیچکی ندید هیچکس صدامو نشنید
لعنت به دست روزگار هیچ جا به دادم نرسید
گوشواره
آدما سردن دروغن اونکه میگفتن نبودن
آدما پیشت یه چیزن پشت تو کل
آدما همیشه میخوان ثابت کنن اونی که راجع بهشون فکر میکنی اشتباهه. حتی اگه فک کنی بهترین آدم دنیان...انگار این اتفاقا افتاد که ثابت کنه آدم رو‌به روم آدم بیشعوریه.
من آدما رو خوب میشناسم ولی متاسفانه وقتی تو ذهنم میگم این آدم فلان جوره، پشت بندش وجدان یا نمیدونم چه موجود احمقی تو ذهنم بهم میگه: مریم تو تا وقتی که چیز واضحی رو نبینی حق نداری اینجوری فکر کنی. بعدش با اون آدم خوب برخورد میکنم و درنهایت اون ویژگی بد و توش پیدا میکنم، غصم میشه واسه هم
بسم الله
بعضی چیزا رو نباید گفت
چون تا بگی ناپدید میشن!
 بعضی چیزاهم باید بگی
اگه نگی ناپدید میشن
شاید آدما زندگی می کنن تا همینو بفهمن
و باور کنن
و آدما
کارایی رو می کنن که بهش باور دارن
پ.ن: آسمون بالای سر شما رو نمیدونم اما اینجا اونقدری ستاره داره که به فردا امید داشته باشی:)
پ.ن: یه زندگی سبز برای همه...
گاهی وقتا بعضی از آدما یه سری از واقعیتای زندگی رو بهت میگن ولی تو حاضر نیستی قبول کنی چون اگر اون واقعیت ها رو قبول کنی مجبوری پیش فرض های خودت رو به هم بزنی ولی توی دلت مطمئنی که حرفشون درسته  
این نوع لجبازی در مقابل پذیرش واقعیت ها میتونه مسیر زندگی آدم رو عوض و توی یه مرحله ای وقتی جوونی و دورانی که میتونی خیلی از کارها رو بکنی گذشت تازه میفهمی که اون واقعیت هایی که ازش فرار میکردی رو اگه پذیرفته بودی شاید اولش با دلت هماهنگ نبود اما چقدر
من خیلی وقتا خودم دست خودمو گرفتم 
خودم اشکای خودمو پاک کردم 
خودم موهامو نوازش کردم 
خودم خودمو آروم کردم 
خودم تو آیینه قربون صدقه خودم رفتم 
خودم خودمو رها کردم 
خودم حال خودمو پرسیدم 
من خیلی وقتا خودم هوای خودمو داشتم 
بهترین دوست زندگیم فقط و فقط خودم بودم ....
دانلود آهنگ وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا، دانلود اهنگ زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
Ahang vay az daste adama che bi rahman bego chera
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا | زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم | دانلود اهنگ
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا
شکسته بی تو قایقم چرا نمیکنی نگام
زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
خدا یه کاری بکن بال پرنده نشکنه
بیا یه کاری بکن قایق من بی مقصده
بی مرامن آدما دور میشن ازت چرا
نمیدونم نمیدونم
لینک دانلود آه
یادم می‌ره دیگه ندارمت. وقتی دارم با دوست صمیمیم حرف میزنم و میگم تو این موضوع گیر کردم ولی باکی نیست از جانم کمک می‌خوام. نگاه ترحم‌آمیزش یادم میاره دیگه کسی که به طور معجزه‌آسایی همه‌ی مشکلاتو حل می‌کرد نیست. دیگه کسی نیست که وقتی دارم با شور و حرارت یه داستان رو براش تعریف میکنم بگه خوشگل و من با لبخند رها بشم رو سینش و بگم خب دیگه یادم نیست چی داشتم می‌گفتم. کسی که وقتی عصبانی میشدم از دستش می‌گفت: «هاجر داری چرت و پرت میگی جوابتو نمید
فکرم هنوز به تو درگیره دلم به عشق تو بد گیرههنوزم اسم تو که میاد آتیش میگیرهمنو به عشق تو میشناسن همون دیوونه ی وسواسمکه بعد تو رو همه آدما حساسمفکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کردهدیدن عکسای تو دل منو بی تاب کردهدربدر شد آخرش دل بیچارهبعد تو این قلب من دیگه با همه آدما سردهتو نفهمیدی بری از تو یادگاری فقط درده از تو یادگاری فقط دردهتنهایی پرسه توو نیمه شبا کار منه به خدا به خداحالمو جای تو خوب میدونن فکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کر
- میدونی؟ آدما خیلی متناقض اند.. حتی به خواسته های خودشون هم ارزشی نمیدن
+ چرا اینو میگی؟ چی شده؟
- من فقط نگاه میکنم، از بچگی همین بوده.. ولی آدما انجام میدن
و آره خب تقصیر اوناست که اینقدر حرفاشون با اعمالشون متناقضه...
اونا به خودشونم باور ندارن.. همین آدما باعث میشن که
یک طفل معصوم، خودشو از دست بده. دنیا پر از دروغ عه!
علاوه بر اینکه کلی مثال واسه حرفم دارم؛ هیچ مثال نقضی هم پیدا نکردم که اثبات بشه.
+ میدونی، ...
- هیسسس! هیچی نگو! دنیا هنوز قشنگیا
من از نود و هفت یه چیز خیلی بدیهی یاد گرفتم و شاید برای شما که اینجا رو می خونید چندین ساله ثابت شده ولی خب من امسال بهتر از همیشه فهمیدمش. اینکه هیچوقت فکر نکنم کسی رو شناختم. حتا اونموقعی هم که شناختمش فکر نکنم شناختمش. از آدما تو ذهنم بت نسازم چون هرچیزی از هرکسی بر میاد. هرچیزی از هرکسی به معنای واقعی کلمه. آدما دیگه شگفت زده م نمیکنن. سال سختی بود. امیدوارم نتیجه ش رو بگیرم
امروز داستان عجیب و جذاب یکی از دوستام رو گوش دادم 
اینکه که برای یه کار مهم که هیچ کس نمیتونسته انجامش بده توکل کرده بود یه توکل واقعی از جنس آرامش یعنی توکلی که هیچ استرسی تو دلش نبوده.
و در آخر هم همه چیز به نفعش تموم شده....گاهی وقتا ما آدما زورمون به بعضی کارا نمیرسه باید کسی رو وکیل مدافع خودمون قرار بدیم و فقط تلاشمون رو بکنیم و قطعا نتیجش به نفع خودمون میشه
مگه میشه خدا خودش گفته باشه کسی که اون رو وکیل کار خودش قرار بده کفایتش میکنه و بع
بعضی آدما هستن که انگار آفریده شدن برای اینکه حال دلتو خوب کنن...
وقتی می بینیشون دیگه یادت میره چقدر ازت بزرگترن،چقدر باهات فاصله داره عقایدشون و چیزای دیگه؛
انگار که داری با صمیمی ترین دوستت حرف میزنی که پایه ی هرکاری هست.
بعضی آدما هستن که غمشون توی دلشونه و لبخندشون رو به همه می بخشن بدون هیچ خساستی
بعضی آدما هستن که در زمان حال زندگی میکنن و کاری ندارن گذشته چیشده،آینده قراره چی بشه؟
همین الان خوشن و حال بقیه رو هم خوب میکنن...
بعضی آدما ه
نمیدونم چه اتفاقی میفته که آدما انقدر سطحی میشن و دیگه چیزی نیست که براشون جذاب باشه!رفاقت، محبت، صمیمیت! ما عمیقا بهشون نیاز داریم.اما انقدر سطحی از همه چیز، آدما‌ و احساسات میگذریم که یادمون میره، شاید اینا آخرین بار باشه.شاید هرگز تکرار نشه...میدونی، نمیشه دلگرم‌ بود به بودن کسی این‌روزا... عجیبه.خیلی عجیب‌...
دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام از این آدما دورم کن
هم اکنون دانلود کنید آهنگ از این آدما دورم بد و خوب نداره خستم از کن مسعود صادقلو  با لینک مستقیم کیفیت ۳۲۰ به همراه متن موزیک از رسانه آپ آهنگ
Download New Music By : Masoud Sadeghloo – In Rooza

ادامه مطلب
خب موضوع اینه که من بی مقدمه شروع میکنم بعضی وقتا (شایدم خیلی وقتا) و یه راست میرم سراغ اصل حرفم (اصلا همین خودش شاید مقدمه س! چمیدونم!) و چیزایی که توی ذهنم هست رو خالی میکنم اینجا. حالا هیچوقتم واقعا به اون خوبی که توی ذهنم شکل گرفته، نمیتونم اینجا پیاده کنم ولی به هر شکل سعیمو میکنم. 
میخواستم در مورد این موضوع صحبت کنم که اکثر ما آدما توی رنج و سختی هستیم. حالا درجات و نوع رنج و سختی که توش هستیم متفاوته و به شرایطمون، به خانوادمون، به شخصیتم
هر کاری که میکنم نمیتونم خودمو متقاعد کنم که یکی از آدمای اینترنتی باشم. حتی با اینکه میدونم چقد فایده میتونه داشته باشه اما نمیتونم یکی از اون آدما باشم!!
اینستا باعث میشه خودم نباشم. تویی.تر باعث میشه از آدما بدم بیاد بدون اینکه شرایطشونو بدونم. و حتی این روزا تلگرامم باعث میشه احساس کنم همش درگیر سو تفاهمم...از این در ارتباط بودن زیاد خوشم نمیاد:(
برای آدما زندان نسازیم  !!
به اسم دوست داشتن بال پریدن کسی رو نچینیم...
دستبند نزنیم به دستایی که می خوان رویاهاشون رو به دست بیارن..
آدما رو پشت دیوارای بلند شرط و شروط ها، شاید و اما و اگر ها، باید و نبایدامون حبس نکنیم...
آدما رو زندانی اصول و تعریف های خودمون نکنیم، اونقدر که ترس از عکس العمل و قضاوتامون باعث شه هیچ وقت خود واقعیشون نباشن...
به اسم خیر خواهی پای هیچ کسی رو زنجیر نکنیم تو راهی که خودش هیچ علاقه ای به ادامه دادنش نداره...
هر آدمی ب
در هرچیزی استثنایی وجود داره، مثل سطح الزامی شیشه وقتی تمام پنجره‌های یه فضا، روی یه دیوار باشن و فاصلهٔ اون دیوار تا دیوار روبرو بیش از ۴/۵ متر باشه. 
منتها این فکر که با خودت بگی من تو فلان چیز استثنام، بهمان قانون شامل من نمی‌شه، گاهی وقتا نتیجهٔ مخرب داره و باعث می‌شه به اندازهٔ پنجره‌های دیوارای دیگه تلاش نکنی برای جذب نور؛ گاهی وقتا هم به خودت می‌باوَرونی که بهرحال وظیفه‌ت ایجاد نورگیری و تهویه‌س، تحت هر شرایطی، اونوقته که چه رو پ
فک کنم که دوم یا سوم راهنمایی بودمصبح ها خیلی زود با مینی بوس میرفتم مدرسه و ظهر هم ساعت ۳ این حدود ها برمیگشتیم با همون مینی بوس سفید و اون راننده ی مهربون...چند ماهی میشد که مامان مریض شده بود و وقتی میومدم خونه کسی نبود ک در رو باز کنه و بیاد استقبالم.خب اخه من عادت کرده بودم همش مامان باشه و در رو باز کنه!اون موقع ها مامان نمیتونست زیاد سرپا وایسه و راه بره و خیلی چیزای دیگهبعضی وقتا عمه ها و بعضی وقتا مامان جون و بابا غذا درست میکردنمنم اخه خ
فکر کردن سخته. درد داره. کار هرکس نیست. بعضیا فکر میکنن فکر میکنن اما همش خیاله. فکر کردن کیلومتر شمار آدم رو صفر میکنه باعث میشه همه پل های پشت سرت خراب شه. باعث میشه گذشته ی خودت رو زیر سوال ببری باعث میشه تازه متولد شی. واسه همینه بعضیا میترسن فکر کنن فقط میگذرونن با باورهای دیروزشون با باور های سال و دهه قبلشون.
گاهی وقتا فکر می کنم این بود چیزی که میخواستم. چقدر تو مسیرم کج شدم. چقدر خودمو گم کردم. چرا اینقدر عجله می کنم با این عجله ها قراره چ
‍ #معلم به بچه ها گفت: 
بنویسید به نظرتون #شجاع ترین آدما چه کسانی هستن❓
هر کسی یه چیزی #نوشت اما این نوشته دست و دل معلم رو #لرزوند،تو کاغذ نوشته شده بود:
♨️ "#شجاع ترین آدما اونان که #خجالت نمیکشن و #دست پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ #قبرشونو...❗️❗️
معلم در حالی که قطره #اشکی روی صورتش لغزید، زیر لب گفت:#افسوس که منهم شجاع نبودم...
به #پدر و مادرمون تا هستن خدمت کنیم.... و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب #وجدانمون، به هیچ دردی نمیخوره
 
گاهی وقتا لازمه یه صدا یه صدای آشنا تو رو بکوبه و بکوبه تا به خودت بیای تا به خودت یادآوری بشه که کجای کاری که داری خودت با خودت چیکار میکنی 
خیلی وقتا ما خودمون مسبب حال بد خودمون میشیم نه هیچ کس دیگه ای
و اینو انگار لازم بود که یکی بهم یادآوری کنه که بهم بگه کجای زندگیم وایسادم که بهم بگه حواسم به خودم نیست اصلا هم نیست 
که منو اونقدر بکوبه تا به خودم بیام و بگم دیگه نمیخوام مثل اون من قبلیه باشم کسی که به خودش اهمیت نمی داد کسی که خییلی وقت بو
یه سری از آدما وقتی غمگینن یا عاشق میشن یا حس های دیگه میاد سراغشون؛ جمله های قشنگ میگن، ادبی صحبت میکنن، اصلا یهو اون رگ نویسندگیشون میزنه بالا و یه جورایی شکفته میشن. 
دسته ی دیگه ی آدما توی حسای عمیقی که دارن گیر میکنن و غرق میشن. حرفاشون نه کلمه میشه نه جمله و شعر؛ بلکه تبدیل به سکوت میشه.
انگار حرف زدن خیانتی میشه به حسی که دارن تجربه میکنن؛ چون حرفاشونو نمیتونن تبدیل به کلمه ای کنن که واقعا بیانگر حسشون باشه، که بتونه حق مطلب رو ادا کنه.
دانلود آهنگ ای وای همه چی خوب بود چشمون کردن / این آدما خیلی نامردن Asef Aria – Cheshemoon Kardan
دانلود آهنگ ای وای همه چی خوب بود چشمون کردن / این آدما خیلی نامردن آصف آریا
تو مَرَامُ تو نبود که أَزَمَ خسته بشی تو مَرَامُ تو نبود که بری دَسْتُ بکشی چی شَدَّ عِوَضُ شدی تو بگو چی شُدَّهُ چی شدی تو ای وای هَمَّهُ چی خوب بِوُدِّ چشمون کردن آخرشم گرفتنت أَزُّ من این آدما بدجوری نامردن ای وای هَمَّهُ چی خوب بِوُدِّ چشمون کردن آخرشم گرفتنت أَزُّ من این آدما خی
آدما دو دسته هستن:
دسته ای از آدما که نمی تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل خانواده ت 
 و یه دسته ی دیگه از آدم ها که می تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل صاحب کارت
مهم اینه که،هیچ وقت کاری نکنی که مجبور بشی یکی از دسته ی اولو حذف کنی یا اینکه کاری نکنی که مجبور بشی یکی از آدمای دسته ی دوم رو به زور تحمل کنی
خلاصه اینکه از این دو تا دسته توی زندگی همه هست،باید مدیریت داشته باشی و روابط رو هندل کنی
[سینا مشیریا]
خیلی از شماره هارو پـاک کردم تا بتونم با ماشین زمان آدما رو یکی و دوتا فراموش کنم ! وقتی شماره خیلیاشونو پاک میکردم به این فکر میکردم نکنه اون آدما یه روز خودشونم تصمیم منو تحسین کنند ...
ولی من توی اوج حال خرابی اینکار رو کردم ! چون حس میکردم اگه قراره حالم خوب باشه باید چشمام رو ببندم و آدما رو حذف کنم ! من شرمنده خیلی از آدمـا شدم ، شرمنده اگه شما به گناه دیگری از زندگی من حذف شدید :)) من آدم مزخرفی ام شما منو ببخش به بزرگــی خودت :)) 
خیلی دلم میخ
پا پیش می‌ذارم برای شناخت آدما و جالب به نظر میان اما هر کدومشون چیزی از خودشون نشون می‌دن که باعث می‌شه بکشم عقب.چیزی که هیچ‌جوره قابل چشم‌پوشی نیست و این غمگینم می‌کنه.و واقعاً کو اون شور و اشتیاق برای شناخت آدما؟ و کو اون تصورات مثبتی که واقعی می‌شد؟هیچ آدمی نیست که بعد حرف زدن باهاش بگم دتس ایت.همینه.نهایتاً این مدلی می‌شم که خب اوکی کیوت و جالب به‌ نظر میاد بذار باشه.کجان آدمای جالبی که بودن باهاشون و حرف زدن باهاشون باعث شفافیت رو
 
بیشتر آدما دوست ندارن توی تنهایی بمیرن. چی از این خودخواهانه تر؟ چی از این مضحک تر؟ کنارِ دیگران زندگی میکنی، اونا رو به خودت وابسته میکنی، آدما دوستت خواهند داشت و بعد، کنارِ اونا می میری. زنده ها؟ رنج می کشن، اشک میریزن، به خاطر نبودنت، به خاطر نداشتنت ناامید میشن از زندگی و تو کجایی؟ 
زنده ها مجبورن برات مراسم ختم و یادبود بگیرن و با چشمایی که اشکاش خشک شده ببینن که عده ای به بهانهء تسکین اونا دور همدیگه جمع میشن و حرف میزنن و میخندن. زند
و من با دیدن بعضی آدما به این نکته پی بردم که چطور میشه همه جای دنیا رو دید اما دنیا دیده نشد ...و چطور میشه هیچ جا جز شهر خودتو ندیده باشی اما از دنیایی سر دربیاری...و این فقط به نگاه برمیگرده...نگاهی  که میتونه حقیقت رو تو هر چیزی‌‌‌..حتی چیزای کوچیک ببینه با نگاهی که همه چیزو فقط با چشمای ژله ای که بعد یک متر فاصله با هرچیزی عینک لازم میشه ...زمین تا آسمونه فرقش!!!
امشب برف میباره و دلم هوای ستاره دیدن کرده...کشف صور فلکی و اجرام غیر ستاره ای...
که ا
میخوام بذارم همه روزای خوب و خاطره های خوب، همونطوری که هستن بمونن. 
مثلا دیگه نمیخوام برگردم به اون جایی که یه روزی خیلی بهم خوش گذشته، یا نمیخوام سعی کنم که بازم با همون آدما، همونجا، همون شکلی دوباره خوشحال باشم.
بنظرم اگه سعی کنی دوباره اون حس و حال و تکرار کنی، دیگه هیچوقت خاص نمی‌مونه واست.
میخوام همه روزا و حس و حالا و حتی آدما خاص بمونن. نمیخوام تکرار کنم. میذارم همون شکلی بمونه و رد میشم ازش.
بعضی وقتا ارزو میکنم کاش هیچکسیو دورم نداشتم کاش تنهای تنها بودم 
کاش از اون اول اجازه نمیدادم کسی بهم نزدیک بشه
بعضی وقتا داشتن ادمای نزدیک بیشتر از هرچی میتونه بهت اسیب بزنه میتونه فکرتو درگیر کنه میتونه قلبتو بشکنه شاید خواسته و ناخواسته اذیتت کنن
یه وقتایی ادما خیلی دوست نداشتنی میشن
یه وقتایی ارزو میکنم کاش همون ادم گوشه گیر و تنها بودم کاش حتی یبارم کسی در این اتاقو نمیزد و وارد نمیشد کاش هیچ راه ارتباطی با دنیای بیرون نداشتم
آدما همدیگه رو از چشاشون می شناسن؟.حراست دانشگاه می گه "آقا! کارت دانشجویی!"می گم "بفرما!"می گه "عینکت رو وردار!"کارت دانشجویی رو می گیره. زل می زنه توی چشام! چند ثانیه نگاه می کنه و بعد می گه "برو"می گم "آدما همدیگه رو از چشاشون می شناسن"می گه "چی؟!"می گم "هیچی! یعنی انقدر حراستی‌عه امروز؟!"چیزی نمی گه.کنارش یکی دیگه ست، می گه "صبر کن!" و بعدش کارت دانشجوییم‌ رو ازم می گیره و می گه "خودتی؟!"می گم "امام علی می گه وقتی توی یه خونه از یه در فقر وارد بشه، از
قبول کنیم یا نه! باید بعضی چیزارو بیخیال شد تا درست بشن
شاید اونجوری ک توقع داری نه اما بالاخره راه خودشونو پیدا میکنن..
کلا تجربه نشون داده وقتی زیادی پیله ی یه چیزی بشی ازت دور میشه
یا حتی آدما!
کافیه بیخیال بشین
دو حالت پیش میاد
حالت اول؛ کلا قضیه تموم میشه و بعد مدت کوتاه یا بلندیم با خودتون میگین چه خوب شد که نشد!
حالت دوم؛ اون جریان میافته رو روال و براحتی پیش میره بدون اینکه نیاز به حرص خوردن شما باشه
به نظرم خوشبخت ترین آدما اونایین که ب
جالبه دلم برای هیچکس و هیچ روزی تنگ نمیشه ! الا بابام ! که اونم جز استثنا قرار میگیره :)) کافیه یکم آدما ازم دور بشند کم کم توی ناخودآگاهـم فراموششون میکنم خیلی روتین وار !البته مامانم جز استثنا قرار میگیره !چون جزیی از وجودمه ! 
چند روز پیش داشتم فکر میکردم کی ممکنه یه روزی برام تا ابد بمونه حالا ابدم نشد حداقل اگه زنده بمونم تا سن سی الا چهل سالگیم !دیدم تنها امیدم همین مامان خوش قلبمه ! بقیه خیلی خیلی عادی کنار میرن !
همینقدر حسابمـون از آدما خ
جزو اون دسته آدما هستم
که همیشه در حال تلاش برای شاد بودنن
اگه یکی خوش نباشه تلاشمو میکنم تا حس و حال لحظشو عوض کنم
ولی بعضی وقتا ک روحم از تلاش کردن خسته میشد
شخصیتمو به دو نیمه تقسیم میکردم
میذاشتم نیمه ای از من به حال خودش باشه
و نیمه دیگه من به تلاش ادامه بده
و این دوگانگی باعث شد گاهی با خودم غریبه شم
که نسبت به همه چیز حس نامطمئن بودن بم دست بده
اما وقتی تصمیم گرفتم که دوست صمیمی همدیگه باشیم
کاملا مطمئن بودم که اشتباه نمیکنم
یه وقتایی ب
بعضی وقتا نمیدونم واقعا مشکلات تقصیر خودمونه یا دیگران!
مثلا همین امتحان! خب این سوالارو به متخصص کلیه بدی زیر 50% جواب میده!
آخه یعنی چی مریض با ادم و پروتئین اوری اومده تشخیصتون چیه!؟ 
یا مثلا زدن بعضی حرفا! نمیدونی بگی یا نگی! اگه بگی اتفاقات بعدش تقصیر توعه یا دیگران؟ 
اگه نگی و اتفاقی بیوفته چی؟
 من به شخصه از اونی که بنزینو گرون کرده( تا این لحظه خبری از مسئول این اتفاق نیست) تشکر میکنم!
حتی ساعت 2 ظهر که اوج شلوغی خیابونا بود، فلکه پارک خلو
 هنوز هم وقتی دلم گرفته و پر از بغضم و احساس می‌کنم از آدما کتک خوردم، دلم میخواد بیام کنارت، به محض اینکه می‌شینم سرِ مزارت  سلام می‌کنم بی اختیار می‌زنم زیر گریه و همه چیز رو تعریف می‌کنم و با صبر و حوصله همیشگیت گوش می‌دی و وقتی بلند میشم که برم حداقل نصف غم هام سبک شده. من فکر میکردم نهایتِ عمرِ این کارا و مسخره بازیا ، اینکه آدما با شهدا مانوس میشن و اینا .. برای دبیرستانه یا اوایل دانشگاه! یا دیگه ته ته ش هر چی باشه برا قبل ازدواجه! ولی
این روزا زندگی خیلی جالب شده برام . البته خود زندگی نه ، بلکه رفتارای آدما ، عکس العملاشون ، یا به قول نا معروف لایف استایل آدما و نحوه بر خورداشون با مشکلات.از بس جالبه که به طرز مسخره ای دلم می خواد بزنم زیر گریه. خیلی دلم می خواد برم ازونی که همیشه فاز مثبت اندیشی داشت و ادعا می کرد زندگی خیلی خوبه و می گفت همیشه باید شاد بود و از حال لذت برد ، بپرسم :چطوری ایرانی؟! :)البته شاید کرونا گرفته ; مرده :)زمان : یازده و پنجاه و نه دقیقه قبل از ظهرمکان : م
نهی از اعتماد بیجا حتی به نزدیک‌ترین افراد
ثقة الاسلام کلینی و ابن شعبه حرانی رضوان الله علیهما روایت کرده‌اند:
محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن علی بن إسماعیل، عن عبد الله بن واصل، عن عبد الله بن سنان قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: لا تثق بأخیك كل الثقة فإن صرعة الاسترسال لن تستقال.
امام صادق علیه السلام فرمودند: حتی به برادرت اعتماد كامل و تمام (بدون ملاحضه) مكن؛ زیرا زمین خوردن ناشی از اطمینان كردن، قابل جبران نیست.
الکافی، تالیف ثقة
اومدم بنویسم که فردا بعد از کلاسش یه برنامه توپ میریزم واسه ترکوندن همیشگی که تو ذهنم بوده... یادم میاد که این یکی دیگه از هزاران و شاید میلیون ها تصمیم هیجانی و شخمیه که تو این مدت راجع به مسائل مختلف گرفتم. اگر قرار به ترکوندنه چرا الان نه؟؟
 
 
ن دوست صمیمی این مدت من بوده ولی میخوام بگم در ارتباط با جنس مخالف کمترین اعتمادی بهش ندارم :) و به راحتی میتونم بگم عامل مخرب یک ارتباط میتونه باشه ... یه آدم میشه گفت زیبا و مهم تر سفید !:)) نمیدونم به عز
《کم‌کاری خودتو پای دیگران نذار، مسئول کارات باش، کار رو به نحو احسن انجام بده اما اگه ندادی گردن بگیر.》
یاد بگیرید مسئولیت کارتون رو بپذیرید، این چیزیه که همیشه تو حساس‌ترین موقعیتای زندگی از عامری-استاد ریاضی کنکور- یادم می‌افته..هر بار که میام توجیه کنم، عصبانی می‌شم و تقصیر  همه‌چیز رو می‌اندازم رو دوش  بقیه، وقتایی که غرورم اجازه نمی‌ده عذرخواهی کنم و سرمو بالا بگیرم بگم این اشتباه منه و بابتش معذرت می‌خوام و خودم درستش می‌کنم.
مهم‌ترین چیزی که در رابطه با آدما باید یاد گرفت، به‌نظر من اینه‌که بدونیم بعضی‌وقتا نبودنمون نیازه. هی نپرسین چی شده؟ چرا ناراحتی؟ از من ناراحتی و فلان. به‌جاش سعی کنین کمتر توی میدان دید طرف بمونین و کمتر رو اعصاب و رومخ باشین.  وقتی با یکی دعوا می‌کنین و تقصیر خودتونم هست، یه‌مدت -بسته به میزان خرابی‌ای که به‌بار آوردین- اون آدم رو با فکراش تنها بذارین و بعد براش جبران کنین. باور کنین اینکه هی میپرسین و هی لبخند میزنین هیچ تاثیری ندار
این ایلان ماسک فوق العاده اس!!! اگه تو دنیا ده تا آدم به درد بخور باشه، قطعا یکیش این ایلان ماسکه
اینم وانت تسلا موتورز که ایلان ماسک ازش رونمایی کرد. چند روز قبل هم اسپیس ایکس ( شرکت فضایی که ایلان ماسک بنیانش گذاشته) با یه موشک همزمان 60 ماهواره رو تو مدار قرار داد.
ما آدما خیلی خوشانسیم که وقتی میگن تو دنیا 7 میلیارد آدم زندگی میکنه، ایلان ماسک رو قاطی بقیه آدما میکنن و میشمرن!!!
متن آهنگ ارباب شهر من امیر خلوتهمه چی توو دنیا میچرخه فقط سرِ توهمه بیشترشو میخوان ، بیشتر به ضربِ دوعددِ بالا ماشین حساب یعنی قدرتاگه داشته باشی راحتی حتی توو غربتتوو زمینِ خدا گرفتی جای خدا روآدما میپرستنت شدن نسخ و خمارتتو زدی به هم قانونِ برابریتویی دلیل قهر و آشتیدلیلِ خنجر اَ پشتِ برادریآدما سرِ تو حیله میکنن ، بهت پیله میکنندخترِ جوونو زیرِ پیر مرد میکنن
ادامه مطلب
امروز درسای زیادی داشت واسم. امروز فهمیدم روی هیچکس نباید حساب باز کرد. آدما، منفورترین، دروغگوترین و دوروترین‌ها هستن. آدما اونقدر بهت نزدیک میشن و اونقدر اعتمادت رو جلب میکنن که تو به عنوان خواهر و برادرت ازشون یاد میکنی. بعد با یک حرکت، بهت میفهمونن که هفت پشت غریبه‌ن. بعد اون‌وقت حرصت می‌گیره. از کی؟ از خودت. که چرا همیشه چنین آدمی بودم؟ که چرا ذره‌ای تغییر نکردم و نمیتونم تغییر کنم! که چرا عاقل کند کاری آخه؟
عصبانیم. ولی یه عصبانیِ خو
امروز یه روز معمولی بود. خیلی معمولی. هنوز خیلی خوب نشدم توی کار کردن. حواسم پرته یه خورده. اما در مقایسه با روزای دیگه بد نبودم. کتاب خوندم مقاله خوندم زبان خوندم. همین. 
هنوز بعضی وقتا شک میکنم به واقعیت. بعضی وقتا انگار بیفتم تو یه تله. هی بخوام ازش بیرون بیام هی نشه. حرف زدن راجع بهش سخته. نمیتونم با کسی راجع بهش حرف بزنم. هیچکسو ندارم. بعضی وقتا نمیدونم چی درسته یهو شک میکنم به همه چی. کاش هیچکس جای من نباشه خیلی دردآوره. 
دلم میخواد های های گ
میدونین خیلی وقتا خیلی چیزا اونجور ک خود ادم میخاد پیش نمیره
یه وقتایی ادم میخاد لحظات خوشی برا خودشو بقیه بسازه اما دقیقا همون لحظات میشه بدترین لحظات زندگی ادم 
.
.
.
.
‌.
یه وقتاییم هست که ادم‌فک میکنه گند زده به همه چیزو ... اما نه 
یهو میبینه اون لحظع بد دوباره توی بهترین خاطراتش بایگانی میشه ... 

پ . ن : یه ادم همونقدر ک میتونه با دوس داشتنو دوس داشته شدنش حال یه نفرو خوب کنه ... همونقدر ک میتونع کاری کنه ک اون ادم از زندگیش از زنده بودنش از همه
بعضی وقتا....
بعضی وقتا هیچی نمیشه گفت فقد باید سکوت کرد
امروز تقریبا تا مرز گریه پیش رفتم.یه لحظه قیافه خودمو تو انعکاس شیشه قطار دیدم و خودمو جمع کردم
ما هیچک کدوممون نمیدونیم توی زندگی بقیه چی میگذره بقیه هم نمیدونن توی زندگی ما چی میگذره
فقط یک روز ازش خواهم پرسید.حتا اگر آخرین روز زندگیم باشه

پ ن:  امروز فهمیدم جدا شده! خیلی ناراحت شدم براش.فهمیدم ت هم داره بهش نزدیک میشه و دیگه مطمن شدم نقشه هایی تو کله داره و باز هم نگرانم براش.نگرانم ب خ
یه پیشنهاد کوچیکحتما دیدید کسانی رو که مدام دنبال این هستند که چرا این زبان بهتره و باید کار بکنند و ...مهم هم نیست چه زبانی باشه اونها همیشه دنبال جواب این سوالند توی مدتی که من توی حوزه برنامه نویسی مشغولم سعی کردم با روش های مختلف جواب بدم بعضی وقتا باهاشون مخالفت می‌کردم و دلایل خودم برای بهتر بودن سی پلاس پلاس رو می‌گفتم.بعضی وقتا براشون توضیح می‌دادم که برای هر کاری توی هر حوزه‌ای که وارد می‌شید ممکنه یک زبان برتری داشته باشه با توجه
آدما به ندرت اهل تفکرن و از بین اونا که اهلشن، به ندرت به تفکر و استنتاج درست میرسن. کمتر کسی میتونه زیر دو دقیقه اسم پنج تا نویسنده مورد علاقه ش یا پنج کتابی که اخیرا مطالعه کرده رو بگه. اولویت بیشتر مردم به روز و سالم بودن موبایل شونه و دربرابر، قرار ملاقات با پزشک کاریه که حتی بعد از تحمل یه دوره درد، با اکراه بهش «تن میدن». دنیا رو خبر ندارم، اما شهر من پُر شده از ناباوران. کسانی که به هیچ پایبندن. نه دین نه سیاست نه خانواده. و سوای اینا، اخلا
_همیشه تو قلبم نگه ش میدارم ..._از ترس تنهایی؟؟
*لطفا آدما رو تو آب نمک قرار ندیم ...
برا روز مبادا...
اگه قراره نباشن ...اول از دلتون و بعد از زندگیتون پاکشون کنین ...نذارین امیدوار باشن که یه روزی شاید شرایط بهتر شه ...
اگه میدونین تو آینده اتون جایی ندارن ...بذارید برن ...این بودنای نیمه کاره و نصفه نیمه اس که آدما رو پیر میکنه ...
نذارید به جای مسخره و کوچیکی که تو قلبتون دارن و ممکنه فردا نداشته باشن دلخوش باشن ...
همون قدر که تنبیه چیز ناخوشایندیه، تشویق هم هست. احساس خوبی بر می انگیزه، و همین باعث می شه که اشتباه بودنشو نفهمیم.
مسیله اینه که باید متوجه بود که به آدما نباید جهت داد، بذاریم راه خودشونو برن. حالا چه خوشایند ما باشه و چه نباشه.
یه مسیله دیگه هم اینه که شاید باید تمام این قضایا رو به پای گوینده گذاشت. در واقع گوینده داره با احساساتش دست و پنجه نرم می کنه در اون لحظات. و خب به شنونده ربطی نداره جز اینکه اگه بخواد در کنار گوینده و احساساتش قرار
بعضی وقتا بعضی آدما، یه کارایی میکنن که عجیب توی ذهنت خراب میشن، یعنی با خودت می گی همه ی کارای رو مخش به کنار، این یکی به کنار... و البته این تقصیر خود منه، چون ظرفیت و جنبه ی اون شخص رو اشتباه سنجیدم، از روی احساسم سنجیدم و اونو به یه شخص والا توی ذهنم تبدیل کردم، در صورتی که این طور نیست، اون فرد خود رو اعصابش رو نشون داد. می دونید، اصلا باورم نمیشه یکی انقدر بی جنبه باشه، باشه بابا فهمیدیم نباید روت به عنوان بهترین معلم و دوست داشتنی ترین معل
دارم فکر میکنم خیلی از آدما گاون! از اون گاوا که کلی شیر میدن بعد تهش پاشو میزنن توش همه اش میریزن :/ بهش میگیم گاو نو من شیر ده (شاید هم نه من ) نمیدونم .
آدما میان با کلی دردسر یه کاریو میکنن یا یه زحمتی قبول میکنن بعد لابه لاش اینقدر طعنه و منت و زخم زبون میزننننن که آخرش طرف ساعت ۱۰:۳۰ شب برا فرار از حرفا ع خونه با بچه هاش میزنه بیرون میره پارک بعدددددد ما میریم برمیگردونیمشون:/ 
دراین حد نیکوکار:) 
فک کنم تا صبح در اثر استنشاق بوی نعنا خفه میشیم
 
هر آدمی که به ما می‌خوره و ما باهاش ارتباط می‌گیریم یه ردی از خودش به جا می‌ذاره، مهم نیست این ارتباط یک سلام ساده باشه یا یک معاشرت عمیق و دوستی چندین و چند ساله، همه‌ی اینا یه ردپایی از خودشون توی روحمون باقی می‌ذارن، ما سعی می‌کنیم آدم‌ها رو فراموش کنیم، بدی‌ها رو از یاد ببریم، اما حقیقت اینه که همیشه یه چیزی از وجود آدما تهِ قلبمون باقی می‌مونه، ته‌مونده ای از احساس که باعث می‌شه رد نگاهی رو دنبال کنیم، به سلام کردن اون آدم و واکن
دانلود آهنگ ناصر عبداللهی یه رویا
Download Music Naser Abdollahi Ye Roya Ye Roz Az Hamin Rouza
دانلود آهنگ بسیار زیبای ناصر عبدالهی با نام یه روز از همین روزا “یه رویا”
این اهنگ با اسم (یه روز از همین روزا) هم شناخته میشود
دانلود آهنگ یه رویا ناصر عبداللهی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
تکست و متن آهنگ یه روز از همین روزا با صدای ناصرعبدالهی
یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم توی قاب لحظه ها عکس فردا میذارم
تا که خوب خوب بشه زخمای دلواپسی عشقو مرهم میک
چرا آدما میرن؟چون گاهی فکر میکنن این تنها کاریه که ازشون برمیاد؟چون فکر میکنن پاهاشونو که تکون بدن یه نقطه بزرگ قراره بیاد ته جمله هاشون و تموم؟اما آیا واقعا میخوان که تموم بشه؟آدما گاهی فک میکنن که باید برن!‌ اینجوری خودشونو از گناهاشون تبرئه میکنن‌.آدما گاهی به رفتن فکر میکنن که برگردن اما وقتی پاشونو تا ته روی گاز میره اجازه دنده عقب گرفتن ندارن. چون آدم زمانی میتونه افکارش رو پس بزنه یا تغییرشون بده که عملشون نکرده باشه.طبلی که برای ی
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
بعضی وقتا آرزو میکنم کاش اونم یه وبلاگی چنلی چیزی داشت و من میتونستم بدونم تو سرش چی میگذره ، اخلاقش چطوریه و چطوری فک میکنه.
پوف .... پس کنکور کی میاد :/ چقدر این پروسه طولانیه :/ ... حس میکنم فلجم و نمیتونم هیچکاری کنم :/ مغزم همه چیزو پس میزنه و میگه نه الان وقت گفتن این چیزا نیست ، نه الان وقت خوندن این چیزا نیست ، نه الان وقت حرف زدن با آدما نیست، نه الان وقت اینجا رفتن نیست،وقت دیدن این فیلم نیست :/// 
چیه این کنکور :/ گوه خالص :/ یه مشت جملات سراسر ش
حالا که به آخرای کتابم و ضرب‌العجل تحویلش به ناشر نزدیک و نزدیک‌تر میشم، بیشتر هم به مقدمه‌ی مترجم فکر می‌کنم. به همه‌ی تشکرهایی که می‌خوام توش از آدمای مهم زندگیم بکنم و به همه‌ی حرف‌هایی که باید توش بزنم. می‌دونی، نویسنده یه جای کتابش، تو اوج همون سختی‌هایی که داشته به رفقاش میگه «اصلا شاید یه روز که از اینجا نجات پیدا کردم یه کتاب بنویسم و درموردش به همه‌ی دنیا بگم». و خب کتابش دستمه و می‌دونم که موفق شده بگه! رسیدن آدما به آرزوهاش
بعضی وقتا یه سری حرفا بدجور آدم و بهم میریزه...
اما اینکه بهم میریزیم تقصیر خودمونهدرسته شاید حرف خیلی ناراحت کننده بوده اما روحمونم نباید اینقدر نازک نارنجی باشه اینکه یکم بهش بربخوره خب ولی حق نداره ناراحت شه و دیگه یادش نره
چون خیلی بزرگه اگه یادش بمونه و کینه بشه وسعتش زیر سوال میره روح ما انسان ها خیلی بزرگ و زیباس نباید با این چیزای کوچیک کوچیک خراب بشه
نمیدونم چرا ولی بعضی وقتا یادم میره اینا رو به و شدت از یه حرفی ناراحتی میشم اما تو د
یه جایی نوشته بود : «بعضی وقتا یکی رو اینقد دوس داری که حتی حقیقتم نمیتونه نظرتُ عوض کنه.»آره بعضی وقتا اینطوریه .ولی تو فقط یه احمقی.و اینکه آره من احمقم. می‌دونم چی باعث میشه اسمم احمق بشه، ولی نمیتونم چیز دیگه ای به جز یه احمق باشم . من خیلی سعی میکنم با حقیقت قانع بشم. ولی یه بخشی از مغزم نمیتونه .انگار برای ادامه ی زندگی ، گاهی به توهم احتیاج داریم .نمی‌دونم این پست چرا اینقدر خرد خرد نوشته میشه. ولی من راحت ترم که خیالبافیامُ باور کنم . الب
تا گلالودم ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی رو ببین که چجوری جا گذاشتیش رو زمینمن واسه تو قید دریارو زدم به درو دیوار تنگت میزدم تو بیابون دلت نفس زدمدریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بغلم کن بین نامردا من تک نندازدریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر خوردم بد کم آوردم
بیا و این پخش پلارو تو جمعش کن دوریت داره بد میسوزونه تو کمش کنمن گم شدم تو دل بی رحم زمونه بیا و این دیوونه رو تو باورش کندریا بغلم کن بغلم کن ک

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش کسب درآمد از اینترنت ابوالفضل بیهقی مورّخ، ادیب، نویسنده و پدر نثر پارسی