نتایج جستجو برای عبارت :

گرداب

به نظرم زنهای خانه دار در یک گردابی می افتند به نام گرداب اون به فکر خودشه و به ما نمیرسه 
خیلی گرداب وحشتناکیه ذهن بهت میگه ببین اون داره خودش خوشی میکنه به تو بچه ها نمیرسه 
حالا هر زنی به یک شکلی حرفهایی که دیروز ظهر از زنهای همسایه میشنیدم هم داشت همینو به من میگفت همه زنهای خانه دار تو این گرداب هستن 
مثلا اون زنی که مامان مبینا میگفت که با بچه هاش میومده خونه صداهایی از اتاق خواب میشنیده بعد میگفته بچه من تره بار خرید دارم بریم بیرون . ی
تنها،تنهایی را احساس میکنم، میان احساس های خموش دریایی که در جزر و مدّ احساس ها،احساس خویش را گُم کرده اندتو تنها بمان!تا وقتی که به خودت ملحق شوی،تنهایی ام راشریک نمیخواهم..تو از خودت میگریزی ومن از تو به توفکر نکن مزاحمت هستمتنهایی استدر گرداب احساس تو از مناز خودت رفته ایو من تنهایی هایم (احساساتی که در اطرافم به من القا میشوند را)قایم میکنمتا تو از بزرگی این گرداب بیش تر مترسیتا تو تنها،تنهاییم بمانینه تنها،یک تنها....
انگار کن که شب، در ظلمت دریا، در میانه آب، تخته پاره‌ایست بر موج.
کجاست و به کجا می‌رود؟ نمی‌‌داند. 
ایستادن و ماندن و فهمیدن هم نمی‌تواند که توان و اختیار ندارد. که بی‌معنی است در آب یک جا ماندن، که می‌برد تو را به هر کجا که خواهد...
آن تخته پاره، منم. گیج و گنگ و منگ. پریشان و گم‌شده و غرق.
نه به این سویم نه به آن سو. و نه توان ماندن دارم در میان این دو سو.
طوفان است و گرداب و شب و وحشت.
خورشید را در کجا جست‌وجو کنم؟
این شب چرا سحر نمی‌شود؟
 در ازدحام این همه ظلمت بی عصا 
چراغ را هم از من گرفته اند 
اما من
دیوار به دیوار
 از لمس معطر ماه 
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
 پس زنده باد امید 
 در تکلم کورباش کلمات
 چشم های خسته مرا از من گرفته اند 
اما من 
اشاره به اشاره
 از حیرت بی باور شب 
به تشخیص روشن روز خواهم رسید 
پس زنده باد امید 
 در تحمل بی تاب تشنگی 
میل به طعم باران را از من گرفته اند
 اما من
شبنم به شبنم
 از دعای عجیب آب
 به کشف بی پایان دریا رسیده ام 
پس زنده باد امید
 در
کتاب گرداب سکندر نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات: سوره مهر
کتاب گرداب سکندر : قصه ی شب های دراز زمستان مردم بندرهای جنوب...
کتاب گرداب سکندرنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات: سوره مهر
معرفی:
این داستان کسی است که سال ها پس از مرگش، قصه ی شب های دراز زمستان مردم بندرهای جنوب بود.از این داستان یک فیلم سینمایی و یک مجموعه سیزده قسمتی عروسکی ساخته شد. این کتاب فوق العاده جذاب است.
بریده کتاب(۱):
ماجرا بسیار ساده آغاز شد. یک روز که در وسط دریا بودند طوف
درجه ابهام 2 از 4
معنا: استثنائا گفته نمیشود
در بین صدای رعد و برق و بالا و پایین رفتن قایق چوبی ام در میان امواجِ اقیانوسِ سیاه تنها یک راه آرامش برای خود میبینم...
و آن گرد آبی هولناک است که باید در عمقش فرو بروم و درونش به خود بپیچم و دست و پا بزنم و غرق شوم...
تا بعد، از آن طرف زمین بجوشم... 
و تبدیل به اقیانوسی آرام و وسیع گردم که مایۀ استفاده ی بسیاری از جانوران و گیاهان شوم...
تا پس از  آن حداقل کسی در من قایق چوبی اش شبانه، درگیر موج ها و نا آرام
جهان ابدی، به مدارای من بشتاب که جهانم به جای دگر گریخته است نیم نگاهی به درمان زخم هایم کن که درونم از هم به هم ریخته استبار سفر از هردو مکان بر بسته ام چونان الکی مانم که آردش را آویخته استنا امید از خلق نشدم نا امید بودمبه خدا قسم که جانم به خدا آمیخته استبهانه امروز و فردا ماندنم از نداری استکه خود را چو سیل به گرداب ریخته است
در ازدحام این همه ظلمت بی عصا
چراغ را هم از من گرفته اند 
اما من
دیوار به دیوار
از لمس معطر ماه
به سایه روشن خانه باز خواهم گشت
پس زنده باد امید 
در تکلم کورباش کلمات
چشم های خسته مرا از من گرفته اند
اما من
اشاره به اشاره
از حیرت بی باور شب
به تشخیص روشن روز خواهم رسید
پس زنده باد امید 
در تحمل بی تاب تشنگی
میل به طعم باران را از من گرفته اند
اما من
شبنم به شبنم
از دعای عجیب آب
به کشف بی پایان دریا رسیده ام
پس زنده باد امید 
در چه کنم های بی رفتن سف
فرقی نداره چقد حرف داشته باشی وقتی می دونی گوشی نیست که بخواد بشنوه...ولی مهسایی...ممنونم...که بهم جرات دادی راز شبامو بگم بهت...نمیدونی حرفای نگفتنی چقد...دردناکن...چون تکرار میشن و تکرار میشن...و هربار این گرداب پایین تر میره...تیتر پست...فقط جمله ایه که تو آهنگی که گوش میدم دوست دارم...غیرتی نشو محدثه خانومم^^
اگر تکه تکه اینه سکوت میکند دلیلش ان نیست که حرفی نداردبلکه مانند اسیری شده که بسیار حرف دارد در روزهای اغازین اسارتش
اما با گذر زمان این زمزمه ها رنگ و بوی تکرار میگیرد
اما عجیب ان است که رنگ شاید تکرار شود
اما بو هرگز
شاید حتی اگر چشما تاب بیاورند رنگها هم متفاوتند
چرا که هر روز رنگی از پرتوی خورشید به زمین میتابد
و این پرتو در هر ساعتی زاویه ای و در هر مکان بازتابهایب دارد که بازتابی بدیع را بوجود می اورد
و دیدن‌هر انچه پیرامون است نیز به ه
باید سرپوش همه‌ی احساسات دردناکم رو کنار بزنم، باید همشون رو عریان و واضح جلوی صورتم صف کنم، باید با تک تکشون تنهایی و عمیق و روبه‌رو شم و نترسم. من از افتادن دوباره‌ تو رودخونه‌ی عشقت و غرق شدن تو گرداب‌های سهمگین غم می‌ترسم. واسه نوشتن به این هیولاهای آدم‌خوار احتیاج دارم. به این اسیدی که توش دارم حل میشم. نوشتن منو به بند کشیده. ترکیب افیونی عشق تو و نوشتن داره منو از پا میندازه پسرم.
عاشق هیچگاه دلمرده نمی شود ... 
عاشق هیچگاه از حرکت در مسیر عشق و معشوق خسته نمی شود .... 
خستگی راه عشق هم زیباست ... 
گرمای چادر و آستین بلند هم زیباست ... احساسی با طعم پیروزی در دل .... 
زیباترین زیبایی دنیا حیا و مقاومت جوان در برابر دنیایی است که زیباترین گرداب ها را تزیین کرده ........
*خدایا من رو خیرخواه اطرافیانم قرار بده. خیرخواه خانواده ام، خیرخواه دوستانم، خیرخواه همکارانم.
*خدایا به من صبر بده.
*خدایا من در این گرداب آشفته به دنبال تو می گردم. خدایا من در این کثرت به دنبال وحدت تو می گردم. خدایا مدعیان وصل تو این روزها هر یک تو را یک جور تعریف می کنند. خدایا این روزها من تمام تلاشمو می کنم بدون هیچ تعصبی تو رو جستجو کنم . میدونم که تنهام نمیذاری. میدونم که یه جایی سر یه دوراهی میزنی پس کله ام و به راه خودت هلم میدی.
همین.
جهان ابدی، به مدارای من بشتاب
که جهانم به جای دگر گریخته است 
نیم نگاهی به درمان زخم هایم کنکه درونم از هم به هم ریخته استبار سفر از هردو مکان بر بسته ام چونان الکی مانم که آردش را آویخته استنا امید از خلق نشدم نا امید بودمبه خدا قسم که جانم به خدا آمیخته استبهانه امروز و فردا ماندنم از نداری استکه خود را چو سیل به گرداب ریخته است
#فاطمه اشرفی
نمیدونم تا حالا با کلمه ای یا جمله ای، شنیدن حرفی یا دیدن صحنه ای بهتون تلنگر وارد شده یا نه!؟ من خودم با همه ی این ها تلنگر خوردم. ولی جمله ای که توی زندگی کاری من بیشترین تاثیر رو  داشت یک جمله از وبلاگ دوست خوبم اقای شاهین کلانتری بود که میگفت:
"قلم، از ماهی لیز تر است! دست نجنبانی سر میخورد توی گرداب روزمرگی"
چقدر راست میگفت. چقدر این جمله پر معنا بود. من گاهی اوقات حتی اگه یک روز بخاطر مشغله های زندگیم دست به نوشتن نمیبردم. روز بعد تن به اهمال
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
میترسم… خیلی هم میترسم…
از این غبارآلودِ رو به روم میترسم… 
از نرسیدن و داغِ پشتِ داغ میترسم…
از حسرت میترسم…
از گذشته و حال و آینده میترسم…
از آخرین باری که از ته دل خندیدم و ماضی خیلی بعید بوده میترسم…
از این جنون و گرداب هایل میترسم…
از این حیرونی و ویرونی و خودِ ترس میترسم…
از این بغض بی سرانجام و دو پای ناتوان میترسم…
از سنگینی نگاه و پچ پچ عوام میترسم…
از این ابرهای تیره و تار… از سیل میترسم…
از تکرار پشت تکرار… تکرار… تکرار… و
چشم پوشم، تا دمی اندوه و غمها بگذرد،
چشم را وا م یکنم، بینم، که دنیا بگذرد.
عاشقیها از دل و دیوانگی از سر نرفت،
از سر شورید هام صد شور و سودا بگذرد.
غرق گشته در گناه خود ببین تردامنی،
تا به خشکی خشک او گرداب دریا بگذرد.
نوبهار آخر بگشت و دیر شد ایام گل،
بلبل شوریده هم با جان شیدا بگذرد.
گر خطایی بگذرد از ما، سزای ما جزاست،
هر جزای ناسزا هم از سر ما بگذرد.
انتظارم م یگذاری تا به فردا تو مرا،
زندگانی با امید روز فردا بگذرد.
+ می‌ترسم. نکند دوباره در آن گرداب بلغزم...+ایمان آن بلندای روشن و نورانی است که هر از چندگاهی در پس ابرهای تردید گمش می‌کنم.+ایمان همان خلایی ست که وجودم را تهی کرده. نمی‌دانم به دنبال چه چیزی به دور خود می‌چرخم. سرگردان و حیران و گمگشته هستم بدون کوچک‌ترین ادراکی. کاملا کور.به یاد ندارم که برای چه پا به اینجا گذاشته بودم. اکنون به جبر در راهی بدون برگشت هستم که نمی‌دانم از کجا شروع شده و به کجا می‌انجامد. هیچ آشنایی نیست ک دستم را بگیرد. همه
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
شاید باورش برایت سخت باشد، که هنوز هم در تلاطمم.
اما دگر رد این تلاطم را در چهره ام نمی‌بینی، چون قلبم را در چاله ای عمیق دفن کرده ام؛ مباد صدای آه و ناله اش به جایی برسد.
و تناقض...آری همان‌ کک‌هایی که مسبب ازهم گسیختگی تار و پودم اند.
همان‌ها که جانم را به لبم میرسانند.
همان‌ها که آهم را بغض و طاقتم را طاق میکنند.
خودت ببین:
تک تک سلول های مغزم "Bella ciao" را فریاد می زنند.
قلبم پوزخند میزند: آخر مقاومت؟در برابر چه؟ ای چشم های نابینا جز پوچی چه می‌
چشم هایم مدام به دنبال زیبایی ها میگشت
از وقتی دوربین دست گرفته بودم عادت کرده بودم به بادقت نگریستن در پدیده ها
این پدیده ها گاه جاندار بودند و گاه بی جان
اما هرگز چیزی به آن زیبایی ندیده بودم...
 
وقتی دیدمش چند صباحی چشم هایم به دنبالش راه افتادند سپس قدم هایم و پس از آن دلم....
دیگر آن سراپا پوشیده در سیاهی را از دور هم که میدیدم میشناختم؛ از توازن گامهایش و از نجابت نگاهش
 
هرقدر که او نجیب بود من سرکش شده بودم
و هرقدر سکون صدایش بیشتر می‌شد
شهید امیر حاج امینی در روستای علیشار از توابع زرند ساوه در سال ۱۳۴۰ متولد شد. امیر حاج امینی از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است. بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله بود. دهم اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه در عملیات کربلای ۵ .به شهادت رسید. به مناسبت سی امین سالروز شهادت امیر حاج امینی وصیت نامه این شهید بزرگوار را با هم می خوانیم:
سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این ن
چه گردابی است میان بیتابی و صبر
و  شاید همین است که باعث رشد هر دلی است
گرداب و برزخ میان خوف و رجا
برزخ میان عجب و غرور
برزخ میان ...
آری گاهی ندایی خدایی تو را امیدوار میکند
و گاهی ندایی دنیایی تورا نا امید
و ندایی شیطانی تو را مایوس
گاهی به امید وعده خدا پر ازنشاط میشو
و گاهی با نشانه ای دنیایی او را فراموش میکنی
گاهی با حرفهای دیگران غرق در ناامیدی میشوی
و گاهی با ندایی درونی، پرتویی از امید را در خود میبینی
و در انجاست که در میابی تنهایی خود
نوجوانی مرحله ای حیاتی از زندگی ما است. در این سن، تغییرات هورمونی متعددی در بدن اتفاق می افتد. این همان مرحله رشد است و برای دختران نوجوان تنها با یک رژیم لاغری دخترانه ساده امکان پذیر است. متأسفانه، فقدان فعالیت بدنی و مصرف مواد غذایی ناسالم، نوجوانان را به گرداب چاقی کشانده است. اضافه وزن، بر اعتماد به نفس نوجوانان تأثیر می گذارد و اغلب برای رسیدن به اندام متناسب، به رژیم های سخت روی می آورند، تا وزن مطلوب خود را بدست آورند.
 
ادامه مطلب
همه چیز به سرعت سیاسی می‌شود و عجیب‌تر این‌که آن‌ها که در گرداب سیاست قرار می‌گیرند، ساده‌ترین و بدیهی‌ترین چیزها را اول به دست فراموشی می‌سپارند. عجیب‌تر جامعه‌ای است که به سرعت باور می‌کند. بگذارید چند دقیقه وقت شما را برای روشن کردن دو نکته که فقط با کاربرد ساده جمع‌ و تفریق، و جدول ضرب به دست می‌آید، بگیرم. سه گزاره این روزها از سوی سیاسیون، و برخی دیگر طرح می‌شود. 
ادامه مطلب
استان لرستان از استان های غربی ایران است که مرکز آن شهر خرم آباد است.این استان به دلیل پر آب بودن و داشتن چشمه ها و آبشار های زیاد و همچنین آب و هوای خوب برای گردشگران بسیار محبوب است.
جاذبه های لرستان :
قلعه فلک الافلاک:این قلعه در مرکز شهر خرم آباد واقع شده است. قدمت ساخت آن به زمان ساسانیان می رسد و به دژ شاپور ساخت معروف بوده است اما احتمالا نام فلک الافلاک در دوران قاجار به ان اطلاق شده است. این قلعه علاوه بر زیبایی علی الخصوص در شب روایتگر
جو عشق میں حیدر کے گرفتار ملے گا
اللہ و محمد کا وفا دار ملے گا
جو عزمِ ولایت کا علم دار ملے گا
باطل سے وہی بر سرِ پیکار ملے گا
جس شخص کے آئینہِ فطرت پہ نہیں گرد
خم خانہِ حیدر کا وہ مے خوار ملے گا
حیدر کی ولادت کی گھڑی آنے تو دیجے
در آپ کو در سینہِ دیوار ملے گا
پیدائشِ حیدر ہے یا معراج کی شب ہے
مطلوب جہاں طالبِ دیدار ملے گا
نیند آئے گی تلواروں کے سائے میں علی کو
جب نفس کا خالق سا خریدار ملے گا
یہ عشق کی وادی ہے سقیفہ نہیں واعظ
ہر شخص یہاں میثمِ تمار م
نقد رمان طوفان دیگری در راه است
نقد رمان طوفان دیگری در راه است : همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!
 
طوفان دیگری در راه است نوشته ی سید مهدی شجاعی
داستان تحول انسان­هاست، جوانی با استعداد که در اجتماعی فاسد تمام استعدادها و دارایی­ های درونیش بر باد می­ رود، این جوان ­مرد و زنش فرقی ندارد اما تنها خواستن است که هر دوی آن­ها را به خوش­بختی می­ رساند. پسری خوش استعداد که به خاطر خانواده و جامعه توسری­ خور است، تشنگی محبت، او را به
نقد رمان طوفان دیگری در راه است

نقد رمان طوفان دیگری در راه است : همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!

طوفان دیگری در راه است نوشته ی سید مهدی شجاعی

داستان تحول انسان­هاست، جوانی با استعداد که در اجتماعی فاسد تمام
استعدادها و دارایی­ های درونیش بر باد می­ رود، این جوان ­مرد و زنش فرقی
ندارد اما تنها خواستن است که هر دوی آن­ها را به خوش­بختی می­ رساند. پسری
خوش استعداد که به خاطر خانواده و جامعه توسری­
این عکس که با عنوان «ظهور شکوفه فیتوپلانکتون در یکی از پر رفت و
آمدترین گذرگاه‌های نفتی جهان» امروز (جمعه) در تارنمای رصدخانه زمین ناسا
(Earth Observatory) منتشر شد، در تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۹ (۲۴ مهر ۱۳۹۸) توسط
تصویربردار عملیاتی زمین (OLI) بر روی ماهواره لندست ۸ ثبت شده است.

ناسا در توضیح این عکس و با اشاره به گرداب فیتوپلانکتون در این منطقه
نوشت: نفتکش‌ها در هر روز حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت خام (چیزی در حدود ربع
میزان مصرف جهانی) را از تنگه هرمز جابه‌
سرایشی از مشیری
پرکن پیاله را کاین آب آتشین دیریست ره به حال خرابم نمی برد این جامها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم نمی برد

..... من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بیکران عالم پندار رفته ام تا دشت پر ستارة اندیشه های ژرف تا مرز ناشناختة مرگ و زندگی تا کوچه باغ خاطره های گریز پا تا شهر یادها دیگر شرابم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد پر کن پیاله راهان ای عقاب عشق از اوج قله های مه آلوده دور دست پرواز کن به
نقشه فرار یک به قدری بد بود که حالم در میانه آن بهم خورد. جز 15 دقیقه اول آن که کمی جذابیت کاذب آن هم برای مخاطب عام داشت جز مزخرف چیزی از آن ندیدم. نه تعادلی نه داستان منسجمی نه قهرمان درست حسابی نه ضد قهرمان خاصی گویی اکشنیست برای زیر پنج ساله ها.
بیشتر از این درباره بد بودن فیلم نمی گویم از همه متدها و مترهای استاندارد اکشن زمان خود سنگ فرس ها دور است زبان قادر به بیان افتضاح بودنش ندارم.
ما جمله ای به نام فیلم بد بود بازیگری خوب نداریم بازیگر
بایداون توباشه.این حرف استیو دررابطه باچاه جادوگرفائزه بود.جادوگرفائزه دختری ازنسل جادوگران عهدعتیق بودکه درعصرپادشاهی اسکندرمقدونی به چاهی عمیق انداخته شده بود.بعدازگذرزمان از چاه هروقت آبی برداشته میشدونوشیده میشدافراددچارحسی همچون علاقه به کشتن نوزادانسان پیدامینمودند.
چماق خوردن این افرادباعث میشدنسیمی همچون بادصبابه زندگی افرادسرازیرگردد.امااین افرادتازمانی که چاه وجودداشت نابودنمیشدند.
سیلویانگاه به ته چاه انداخت جزسیاه
برمودا در اصل نام جزایر زیبایی در شمال اقیانوس اطلس و در نزدیکی امریکا است که جزو سرزمین‌های فرادریایی پادشاهی بریتانیا محسوب می‌شوند. اکثر افراد، نام برمودا را به خاطر حوادث عجیب اتفاق افتاده در منطقه معروف به «مثلث برمودا» شنیده‌اند، غرق شدن کشتی‌ها، ناپدید شدن هواپیماها و گم شدن افراد در این منطقه بسیار خبر ساز بود و برای مدت زیادی مردم معتقد بودند نیروهای فراطبیعی باعث این اتفاقات هستند.عده‌ای این فرضیه را مطرح کردند که آدم فضایی
برای بار هزارم می‌گویم که دوستت دارم
چگونه می‌خواهی شرح دهم چیزی را که شرح‌دادنی نیست؟
چگونه می‌خواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم؟
اندوهم چون کودکی‌ست...
هر روز زیباتر می‌شود و بزرگ‌تر.
بگذار به تمام زبان‌هایی که می‌دانی و نمی‌دانی بگویم
تو را دوست دارم
بگذار لغت‌نامه را زیر و رو کنم
تا واژه‌ای بیابم هم‌‌ اندازه‌ی اشتیاقم به تو...
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمی‌داند چگونه آب در برش گرفته
و به یاد نمی‌آورد چگونه گرداب در همش شکسته
ظاهراً بازداشت زم  جز خود زم نتیجه خاصی در بر نداشته است. قوه قضاییه هرگونه بازداشتی در دولت , مجلس و جاهای دیگر را تکذیب کرده است .گرداب نیز از کسانی که باب  آمدنیوز ارتباط داشته‌اند خواسته است خود را معرفی کرده و اظهار پشیمانی نمایند. اگر با دستگیری زم  مرتبطین با او نیز دستگیر می شدند باید تا به امروز که حدود ۱۰ روز از بازداشت زم می‌گذرد  افرادی  معرفی می شدند ؛اما به جز محمد حسین رستمی ارتباط کسی با روح الله زم و آمدنیوز فاش نشده است. آن گ
رویکرد به معنویّت بعنوان یک راهکار برای خارج شدن یا به حداقلّ رساندن برخی دغدغه های ذهنی و امور دنیوی و در شکل متعالی تر برای "رسیدن به رستگاری"مطرح است.
در این رویکرد گزینه های مختلفی متناسب با نوع نیاز و خواسته فرد مورد پذیرش قرار میگیرد:دین و شریعتعرفان دینیجریان های معنوی
هرسه جریان ذکر شده سعی در ایجاد تغییرات و اصلاحاتی به نام "تعالی روح "در حوزه رفتار فردی و اجتماعی انسان دارند.آنها به روابط فرد با خودش و دیگران و دنیای پیرامونی می پرد
«روم»
در ابتدای قرن بیست میلادی بر باقیمانده روم جنگهایی صورت داده شد تا دیگر « روم اسلامی » نباشد. دو جنگ ویرانگری که عثمانی یا همان ترکان و به تعبیر صحیح « روم » در گرداب آن افتاد؛ همان دو جنگ بین‌الملل بود. روم در جنگ بین‌الملل اول رسما حضور داشت ولی در انتهای جنگ دوم بین‌الملل صدمات فراوانی خورد. روم دیگر آن روم نبود ، سالها در جنگهای عقیدتی _مذهبی _ دینی بسر برده بود و از این لحاظ ید طولایی داشت ولی فرسایش امری حتمی ست. 
روم دیگر ، آن رومی
یادم رفته نوشتنو. اینکه بنویسم از چیزایی که نمی‌تونم بگمشون. می‌دونی؟ زندگی سخته و اینکه نتونی از سختی‌ش بگی، سختترش می‌کنه. سه هفته‌ست که سیگار نکشیدم. هیچی. باورت می‌شه؟ سه هفته! که قول داده‌ای و داده‌ام قوی باشیم. که قول داده‌ای و داده‌ام.. ولی سخت است! می‌دونی چجوریه که ساعت چارصب دلت بخواد قولِ سه‌هفته‌ایتو بشکونی؟ وقتی نمی‌تونم حرف بزنم چی باید بگم دیگه تو ادامه‌ی این کلمه‌ها؟ از روزی بگم که کسی که به عنوان یه دوست روش حساب کرد
 
مستی نه از پیاله نه از خُم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
 
خورشید، ذره بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد
 
موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
 
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم، شروع شد
 
فاضل نظری
 
شعر موشّح: حروف اول مصرع اول هر بیت در بردارنده ی یک رمز است
برده ام چشمان خود چشمان یار
می بَرد، از دل نگاهش اختیار
سیل اشکم زان گواهی می دهد
سد راهش گاه، آهی می شود
مهربانی می کند بغض گلو
دل ستانی می کند آواز او
ای خدا آمد دلم آغوش عشق
در دلم هرگز نکن خاموش عشق
لاله گونم زان نیازم کن روا
دفترم را پر کنم از بیت ها
لول لولم کن مرا میل مِی است
بس که خوردم خون دل خونابه بست
هرچه دارم از تو دارم ای خدا
هرچه خواهم از تو خواهم ای خدا
اهل سودایم دلم دارد
دانلود آهنگ راغب دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , راغب باشید.
دانلود آهنگ راغب به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ragheb called Didi Ke Rosva.. With online playback , text and the best quality in mediac
 
 
متن اهنگ راغب به دنبال دل
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلمدیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدمبا آن همه آزادگیبر زل
گرداب های حق طلبی را به جان بخر

 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



مدت زمان: 4 دقیقه 48 ثانیه
پمپ پیمایش خلاء کره
خلاء پمپ پیمایش کره خلاصه:
این اختراع مربوط به نوع جدیدی از پمپ خلاء پیمایشی بدون روغن است. ساختار ویژه قاب اطمینان حاصل می کند که پمپ خلاء کاملاً جدید و منحصر به فرد به منظور پاسخگویی به الزامات قطر و اندازه واقعی پمپ خلاء برای وسایل نقلیه است. به منظور اطمینان از مونتاژ پمپ خلاء ، ساختار پوسته موتور برای طراحی منحصر به فرد جدید. سنسور فشار خلاء به کنترلر موتور متصل است که یک طرح کاملا جدید در مقایسه با طرح موجود در وسیل
غزلی ناب از مولوی، دیوان شمسای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفازان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطازین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطاچندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیااز بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو رااز جرم ترسان می‌شوی و
رمضانمان را لحظه دیدار بگردان!

قدم قدم نزدیک می‌شوی. عطرت از دورادور به مشام همگان
می‌رسد. تو مظهر خوبی‌ها و نورهایی. تو نابود کننده‌ی تاریکی‌ها و ظلمت‌هایی.

آری تو! خود تو را مقصود است؛ ماه عزیز خدا، ماه نیکو
و زیبای رمضان…

زمانی که در گرداب ظلمت و غفلت غرق آرزوهای دنیا شده
بودم، زمانی که در دریای تاریکی دست و پا می‌زدم، عطر تو که به مشامم رسید لحظه‌ای
به خود آمدم؛ نه تنها من، بلکه تمام بندگان غافل و ناغافل خالقم.

ناغافلان را که خوشا ب
نخ پشت نخ
دود پشت دود
میخوام اتاق رو پر کنم از بوی سیگار تا دیگه بوی ادکلنتو نتونم تشخیص بدم لای تک تک خاطراتی که باهم توو این اتاق گذروندیم. میخوام یادم بره دستات رو ، عمق بی پایان گرداب مردمکت رو و خب ... نوت صداهات رو
یادش بخیر یه روزایی صباش انقدر باهات توو خیابونای این شهر بالا پایین می رفتم که دیگه شبارو نمی فهمیدم از خستگی چجوری میگذشتن ولی خب الان تازه طولانی بودن شب هام رو با جزء جزء وجودم حس می کنم.
اوایل خیلی برام سخت بود ...
وخــــــب ا
سریال: فرهاد و شیرین Adını Feriha Koydum ژانر: درامسال انتشار: 2019کشور: ترکیه زمان پخش: جمعه ها ساعت 20:30زیرنویسشبکه پخش: Fox tvخلاصه داستان: داستان یک عشق غیرممکن. الهام گرفته از داستان ایرانی ” شیرین و فرهاد”..فرهاد ، شیرین و بانو : آنها آگاه نیستند که به گرداب کشیده میشوند و معجزه عشق و ناکامی را تجربه خواهند کرد. داستانی از عشق غیرممکن.. بانو بزرگترین مانع بین فرهاد و شیرین خواهد بود.
 
 سریال İçerde ایچرده ( نفوذی ) ژانر : درام ، جنایی , هیجان انگیزبازی
بسم رب الرفیق

مادری را طفل در آب اوفتاد
جان مادر در تب و تاب اوفتاد

در تحیّر طفل می زد دست و پای
آب بردش تا بناب آسیای

آب از پس رفت و آن طفل عزیز
بر سر آن آب از پس رفت نیز

مادرش درجست او را برگرفت
شیردادش حالی و در برگرفت

ای ز شفقت داده مهر مادران
هست این غرقاب را ناوی گران

چون در آن گرداب حیرت اوفتیم
پیش ناو آب حسرت اوفتیم

مانده سرگردان چو آن طفل در آب
دست و پایی می زنیم از اضطراب

آن نفس ای مشفق طفلان راه
از کرم در غرقه خود کن نگاه

رحمتی کن بر
متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۴)
وَ جَاهِدْ فِی اَللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و با تمام توان در راه خدای متعال تلاش کن، آن طور که در نهایت تلاش و غایت آن را ادا کنی
وَ لاَ تَأْخُذْکَ فِی اَللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
و تأثیر نگذارد بر تو در راه خدای متعال سرزنش ملامت‌گران
وَ خُضِ اَلْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَانَ
و فرو برو در گرداب‌ها و مشکلات برای حق هرجا که باشد
وَ تَفَقَّهْ فِی اَلدِّینِ
و دانش عمیق کسب کن در دین (دین را بخوبی
همه ی ما در طول روز هزاران فکر به ذهنمون میرسه که بعضیا مهم و برخی دیگه هم انقدر سطحی هستن که بدون جزئیات میگذرن و تموم میشن.یه قسمت از این فکر ها شامل پیش فرض ها هم میشن.پیش فرض های ما یا به نوعی قضاوت ها، میتونن یکی از تاثیر گذارترین مسئله برای تصمیم گیری هامون باشن.
همه ی پیش فرض های ما همیشه درست از آب در نمیان.مثلا تا نصف یه رمان رو میخونیم و بقیش رو حدس میزنیم (بدا به حال نویسنده اگر پیش بینیمون درست باشه!)، یا رفتار آدم های دور و برمون.چقد
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

با تمام خستگی
خواب ب چشمانم نمی آید
غریب و تک و تنها و بی کس
در این شب، در این لحظه، در این ساعت
ب سوی تو پناه آورده ام مولای من
مرا دریاب
سایه ای پوسیده و مانده در گرداب دنیا
بی پناهی ناامید
غرقه ا
گاهی باید میان کوچه پس کوچه های ذهن، اتوبان های مغز، خیابان های فکر تابلوی پارک ممنوع کاشت، گاهی نباید چیزهایی بماند. فریاد های سراسر تحقیر که آدم ها در صورتت تف کردند، اشتباه ها،ترس های احمقانه، گوشزد هایی که پوست نازک لبت هایت، ناخن هایت را ویران کرده اند. باید در شهر ذهن مسافر باشند، چند روزی که استراحت کردند و گشت زدند بروند، نمانند تا شب ها بی خواب شوی. این اخبار کثیف، که بختک امیدت می شوند و تاریکی را به جانت می اندازند، حرف های چرند ک
پای‌بست دنیا متزلزل بود ، چراکه قلب انسان متزلزل بود : زیر آوار سنگ‌هایی که انسان‌ها اورشلیمش می‌خواندند ، زیر آوار پیش‌گویی‌ها ، ظهور منجی‌ها ، مراسم مذهبی ، زیر یوغ فریسیان و صدّوقیان ، اغنیایی که می‌خوردند ، فقرایی که گرسنه بودند ، و زیر سیطره‌ی خداوند یهوه ، که از محاسنِ او خون بشریت ، قرن‌ها و قرن‌ها ، به‌درون گرداب مرموز روان بود ، خُرد گشته بود . از هر دری که با این خدا وارد می‌شدی ، فریادش بلند می‌شد . اگر کلامی محبت‌آمیز بر ز
کمتر از یکساعت مونده به اذون . سر خیابون منتظر تاکسی با له ترین حالت ممکن ایستادم . آقای مسنی با پراید درب و داغون نیش ترمز میزنه. مقصد رو میگم. میگه دو مسیره ها!میدونم دو مسیره. سوار میشم.شروع میکنه از مشکل رفیقش میگه. از اینکه دکتر ها باعث بدبختیش شدن، خواستم اظهار همدردی کنم اما حال نداشتم. ادامه میده و چشم هام برای فرورفتن در گرداب اشک آماده میشن...آره دکترا گفته بودن بچه توو شکم زنش پسر بوده و بدنیا که اومده این رفیقمون میبینه دختره سکته میک
غزلی ناب از مولوی، دیوان شمس
ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان می‌ش
سوال وارده: اگه شروع کنم به پست‌گذاشتن مجدد خیلی بی‌ثبات به نظر می‌رسم؟ :| دلم تنگ شده.
-.-.-.-.-.-.-.-.
پیش‌نیاز این پست: یک | دو
عکس عزیزان نام‌برده در متن شعر: کلیک
فایل صوتی: 












متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را
یه چیز خوشمزه بگم؟ :  
-کشک و بادمجون دلپذیر! 
- باقالا قاتوق دلپذیر!!!
آقا؟؟
یه دونه عالیس بدید؟ 
دوغشو بدم هولوشو بدم......؟؟؟
همه شو بده!:) (راستی هنوز برای این جوک نساختن؟)
ضمیرناخودآگاه ما رو پر کردن با این اراجیف!:) 
منم که خوره رادیوی ماشین!! یهو حواسم پرت میشه بزنم یه کانال دیگه! فقط خوشحالم که حداقل سروش جمشیدی افتاد تو کار تبلیغات!
اون سریال مسخره ی سروش صحت که دیگه حال آدمو بهم میزنه!
 حداقل سروش جان میخوای انواع روشهای مخ زدن رو آموزش بدی(
هر صبح یک آیه:اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
«فَمَا کَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا إِلَّا أَن قَالُوا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ»
و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنى نداشتند جز این که گفتند: «ما ستمکار بودیم.» (ولى این اعتراف به گناه دیگر دیر شده بود.)
(سوره مبارکه اعراف/۵)
تفســــــیر ❇️ 
در آیه بعد، سخن را چنین ادامه مى دهد: آنها به هنگامى که در گرداب بلا گرفتار مى شدند و طوفانِ مجازات، زندگیشان را در هم مى کو
لب دریا نسیم و آب و آهنگشکسته ناله های موج بر سنگمگر دریا دلی داند که ما راچه توفانهاست دراین سینه ی تنگ...تب و تابی است در موسیقی آبکجا پنهان شده است این روح بی تاب؟فرازش شوق هستی شور پروازفرودش غم سکوتش مرگ و مردابسپردم سینه را بر سینه ی کوهغریق بهت جنگلهای انبوهغروب بیشه زارانم درافکندبه جنگلهای بی پایان اندوهلب دریا گل خورشید پرپربه هر موجی پری خونین شناوربه کام خویش پیچاندند و بردندمرا گردابهای سرد باوربخوان، ای مرغ مست بیشه ی دورکه ر
مرا
دیوانه می خوانند در میخانه عاقل ها
همان هایی که می دانند خود را جزو کامل ها

مرا
راهم نمی دادند دانایان به جمع خود
مبادا کم کند از علم آنها جهل جاهل ها

به
من گفتند کمتر کن از این پس عشق بازی را
که هردم عشق بازی ها پدید آورده مشکل ها

من
استفتاء نمودم راز عشق و عشق بازی را
نجستم پاسخی اما به توضیح المسائل ها

نباید
دور باطل زد در این دار فنا هرگز
کسی نابرده سودی از دویدن حول باطل ها

چنان
دست گدایی سوی آل الله باید برد
که گردی زین عمل ضرب المث
  
کتاب رنج مقدس۲ : ادامه ای از یک کتاب بی نظیر…
 
کتاب رنج مقدس۲نویسنده: نرجس شکوریان فردانتشارات عهد مانا
معرفی:
در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، این‌بار خانم شکوریان‌ فرد سراغ سوژه‌ی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کرده‌اید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد می‌کنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید.
 
 خرید کتاب رنج مقدس ۲ : ر
دلگویه‌ای دربارهٔ نهج‌البلاغۀ پارسی
امروز به بهانه‌ای سراغ کتاب ارزشمند «نهج‌البلاغهٔ پارسی» جناب استاد علی‌اکبر مظاهری رفتم. با بازکردن و تورق آن، به متنی که روی جلد نوشته شده بود، بیش از پیش ایمان پیدا کردم: «گزیده‌ای از زیباترین و شورانگیزترین خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج‌البلاغه».خیلی شگفت‌زده شدم و لذت بردم از اینکه این کتاب به‌طور کامل فارسی است و متن عربی عبارت‌ها در آن آورده نشده است! چراکه در آثار نویسندگان دیگر - غال
یک: امروز شد بیست و ششمین روزی که نه توییتر و نه اینستاگرام لاگ‌این نکردم. و می‌تونم ادعا کنم که در این بیست و شش روز زندگی‌م چیزی کم نداشت. مسئله بی‌خبری نیست، مسئله دائما در معرض چیزی بودنه. دائما دست به وصل وی‌پی‌ان بردنه. چنان غرق شدنه که خروج از گرداب بمباران اطلاعاتی سخت باشه.
دیروز به فائزه و امیرحسین گفتم که وقتی کسی تاثیری توی زندگی‌مون نداره، تصویری هم نباید داشته باشه. 
 
دو: کم‌کم افراد بیشتری رو مطلع می‌کنم از زندگی جدیدم. دو
تقسیم‌بندی کشورهای جهان سوم
بر اساس بهره‌برداری از برنامه‌های توسعه و ابزارهای تکنولوژیک
در
روند توسعه‌یافتگی کشورهای جهان سوم چند حالت فرضی، مطرح و قابل‌بحث است. حالات چهارگانه‌ای
که بر محور برنامه‌های توسعه  و نیز
ابزارهای تکنولوژیک به وجود می‌آیند. حالت اول آن است که  برنامه توسعه از خارج از کشور اخذ گردد ولی
تکنولوژی ساخت داخل همان کشور  (کشوری که
قصد توسعه‌یافتگی دارد) باشد. حالت دوم آن است که برنامه توسعه و تکنولوژی هر
دو  از
Weibable Vibrator Clitoris and G-Spot Stimulator Remote Control Vibrate Masturbation Toys Dildo برای بزرگسالان ، لرزاننده پوشیدنی نامرئی قابل حمل USB USB قابل شارژ سیلیکون کلیتوریس واژینا ماساژور برای زنانتوسط Treediride4.4 از 5 ستاره 1،278 رتبه بندی | 39 سؤال پاسخ دادندشماره 1 بهترین فروشنده ویبراتورهای پروانه ایقیمت: 22.96 $ حمل و نقل رایگان به سفارشات بیش از 25.00 دلار توسط آمازون ارسال می شود و یا سریع ، حمل و نقل رایگان با آمازون نخست دریافت کنیدرنگ: گل سرخMotor دو موتور و هیجان مضاعف: G-spot و clitoris در
 
بِسمِ رَبِّ الزهرامتفاوت ترین نیمه شعبانی بود که در زندگی ام دیدم.به بعد از این فکر میکنم.خیال کنیم این ویروس شرش را از سر همه مان کم کرد و گم گور شد.چه اتفاقی می افتد... دانشگاه باز میشود،ترم تابستان رامیگذرانیم.کارمند ها سر کار میروند.با مشکلات اقتصادی خو میگیریم.بعضی میخورند و میبرند.بعضی سکوت میکنند.بعضی با نان بخور نمیری زنده میمانند.سیاستمداران بر سروکول هم میزنند.هر روز گرداب رسانه ای جدیدی روح و روان مردم را قورت میدهد...ازدواج میکن
چه عظیم است کهکشان
که از همۀ نقاطش به همین شکل دیده می‌شود
***
 
از تمامی خواهرانی که به احترام ماه محرّم ماتیک مشکی زدند تشکّر می‌کنیم.
اجرتان با اباعبدالله
***
 
"از رهنمودهای مقام معظّم رهبری متشکّریم"
ولی کار خودمان را می‌کنیم
***
 
"از آیت‌الله یزدی عذر می‌خواهم"
یک عذرخواهی هم به آیت‌الله رئیسی بدهکار هستی
***
 
تا چه مدّت بعد از اذان، اوّل وقت نماز محسوب می‌شود؟
به اندازۀ ایراد خطبه‌های نماز جمعه.
***
 
"زنان را همین بس بود یک هنر
نشینند و
روم به دنبال گسترش بیشتر 
نویسنده : اشکان ارشادی از کرمانشاه 
در آدرس زیر می توانید هر پرسشی از وزن شعر و ادبیات داشتید را بپرسید.  و همچنین از مطالب فراوان در باب ادبیات و پیرامون آن بهره‌مند شوید.
با آرزوی موفقیت شما 
اشکان ارشادی 
http://gerdabha.blogfa.com
روم ، امپراتوری ای بود عظیم و بسیار نیرومند، روم توسط سلاطین ترک اداره می شد و ارتشی داشت منظم. 
ارتش روم همیشه نظم مشخصی داشت و حجوم امپراتوری در اکثر مواقع به معنی پیروزی و تیره بختی دشمنش بود. ر
اول مرداد، عصر ، راه آهن تهران ، مقصد مشهد الرضا
امید، نا امیدی ، خوشحالی ، غم
ملغمه ای از چیزهای متناقض
حرف آخر ... "تمام"
و در نهایت اشک ... اشک ... اشک
قطار ... اشک
حرم ... اشک
شکستن دل ، خرد شدن غرور ، سوختن جگر ... درماندگی!
امتحان ، سخت ... شک ... اشک ... شک ... اشک اشک اشک
چشمم چشمه ای که انگار قصد خشکیدن نداره!
پناه گرفتن در آغوشِ مهربان مهربانترین ... خودم رو به تو می سپارم ... هر طور صلاح میدونی آرومم کن ... به خیر بگذرون ... توان بلند شدن دوباره رو ندارم ...
من از همان روز اول می‌دانستم این ماجرا پایان خوشی ندارد، البته اگر بشود پایانی برایش متصور شد. من از همان اول می‌دانستم ته این ماجرا برای من چیزی جز تنهایی نخواهد بود. ولی مگر تنها نبودم؟ مگر همه‌ی عمر، از همان روز اول تا همین امروز تنها نبودم؟ حالا گیرم تنهایی‌ام کمی بزرگتر شود. گیرم کمی بیشتر فرو بروم. یک وجب یا صد وجب، دیگر چه فرقی می‌کند؟ نه فقط من، هر آدم دیگری با یک آی‌کیوی متوسط و حتا پایین‌تر از حد متوسط هم می‌توانست پیش‌بینی کند
معرفی فیلم: بیایید برای اکشن، بقیه را نادیده بگیرید. فیلم های اکشن اورجینال Netflix از این بازی کوچک و هیجان انگیز یعنی (Spectral، 2016) گرفته تا بزرگ و با سرو صدایش(شش زیرزمینی)، صرف نظر از کیفیت کلی آنها - در زمینه اکشن چیزی کم نداشته اند و فیلم The Night Comes for Us اوج مطلق آنها بوده است. اما جدیدترین فیلم اکشن آنها هرچند نمی تواند در دسته مشترک فیلم Timo Tjahjanto قرار بگیرد، اما موفق می شود یک اکشن شدید و سرگرم کننده را برای بیننده به ارمغان بیاورد. لذت اصلی فیلم "
این منم...
وسط آشوب...
در مرکز گرداب زندگی ...
همه چیز با سرعت باور نکردنی ای داره از کنارم رد میشه و ویرانی به بار میاره...
میدونم تقصیر من نیست...
میدونم میشه نفس عمیق کشید و ادامه داد...
میدونم باید خدا رو شکر کرد...
میدونم سختی مال زندگی همه اس ...
میدونم همه آدما یه روزا و شبایی رو سخت به سرانجام میرسونن و هممممه اینایی که گفتین و گفتن و میگن!
اما این منم...
قبل از این اتفاقا...یه دختر ۲۱ ساله ...با یه عاااالمه کار ...هدف و انگیزه بودم...
که برای هر لحظه اش .
نشسته ام لب تخت. یک پایم خم روی بالش است و دیگری روی زمین سرد اتاق. هر دو پایم یخ کرده. ارنج چپم را روی زانوی خمیده ام میگذارم، سرم را تکیه میدهم. به شلوار مشکی افتاده در خط دیدم نگاه میکنم و گریه ام میگیرد. افسردگی! علایمش را در کتاب درسی هم خوانده ام. گریه بی دلیل؟ سلام افسردگی!
ناامید میگویم که اره. انگار افسرده شدم و هیچ راهی هم برای خلاصی ازش نیست. 
اشک هایم را پاک میکنم. سم میگوید یوگا! حداقل نرو یوگا! این یک کار که از دست بر می اید؟
راست میگوی
حالا نه اینکه من آدم خیلی خوشحالیم،اتفاقا یه مدتیه رو دور غرغر و بداخلاقی افتادم
امیدوارم چند سال دیگه که اینجا رو خوندم(که اگه عمری باقی بمونه و بیانی باشه)فقط خاطرات خوبش یادم بیاد.مثلا یادم نیاد چه اتفاقای بدی بین دوستام افتاد،
یاد شکستن دلم،
یاد توصیه‌هایی که دیگران بهم میکردن و من توشون شکست خوردم،
یاد روزای سخت و مریضی،
یاد روزایی که «تاوان»اشتباهات دیگران رو دادم،
یاد تاوان‌های سختی که بابت انتخاب آدمای اشتباه پرداختم،
یاد دو سال
به نام خدا
چند سال پیش انتظار داشتم روز تولدم روز بزرگی برای من باشد. روز تغییر بزرگ. عبور از فصلی به فصل دیگر. ولی آن طور که باید نشد. یعنی اصلا هیچ طور دیگری نشد. روزی شد مثل تمام روزهای دیگر. بعدها که روز تولدم در بحبوحه امتحانات ترم گذشت دیگر اصلا فرصتی برای تبدیل این روز به نقطه عطف زندگیم نبود. از روز تولد که ناامید شدم، دوست داشتم تغییر سال برای من هم تغییر بزرگی باشد. تصمیمات بزرگ بگیرم و آخر سال که رسید به عملی شدن تصمیماتم با افتخار نگا
یکی از کانال های صدا و سیما بود که یک مشاور خوش صحبت داشت درس زندگی میداد. میگفت به آدم های اطرافتان که نگاه کنید هر کدام در بعضی چیزها خوب هستند. اون رفتار ها رو بگیرید و بهش خلاقیت خودتون رو اضافه کنید و تقلید کنید، یعنی تقلید صرف نکنید بلکه خودتون هم درش نقش داشته باشید. 
نشسته بودم و داشتم به خودم فکر میکردم. ادم وقتی توی یه چیزی خوب میشه توش احساس پختگی میکنه. یک حس خوب. این یک نشانه برای ماست. وقتی توی چیزی به حدی که لازمه برسیم نه تلاشی لاز
88-  و من خطبة له (علیه السلام)
> و فیها بیان للأسباب التی تهلک الناس <
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبَّارِی دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِیلٍ وَ رَخَاءٍ وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ وَ فِی دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ وَ مَا کُلُّ ذِی قَلْبٍ بِلَبِیبٍ وَ لَا کُلُّ ذِی سَمْعٍ بِسَمِیعٍ وَ لَا کُلُّ نَاظِرٍ بِ
فواید عیادت بیماران : 
1- شاید آن شخص از اولیاء الله بوده باشد که در زندگانی عادی او را نشناخته بودی . زیرا ما مردم غالبا به اشخاص و حوادث با چشم دل نمی نگریم . 
2- اگر آن بیمار از اولیاء الله نباشد ، حد اقل همراه گذرگاه زندگی تست . اگر هم روح بزرگ الهی نباشد ،حد اقل سواری از سواران قافله حیات خواهد بود و پیوستگی و همدردی یاران این راه اسرار آمیز را غنیمت بشماریم . خواه جزو پیادگان باشند و خواه جزو سواران . 
3- فرض می کنیم که بیمار دشمن تست . آیا بهتر
خاطرات انتخابی هستند چیزهای زیادی هستند که ما فراموش می‌کنیم اما در زندگی هر یک از ما لایه‌هایی از خاطره‌ها، مثل لایه‌های رسوبی صخره‌ها وجود دارد. افراد و نقاطی هستند که ما را به کودکی‌مان، نوجوانی‌مان و سال‌های بزرگسالیمان پیوند می‌دهند. 
آن‌ها ما را برای بهتر یا بدتر شدن شکل می‌دهند. آن وقایع، احساس‌ها، ترس‌ها و شادی‌ها که در عمق رسوب خاطره‌ها دفن شده‌اند پایه آنچه را پیش می‌آید تشکیل می‌دهند. 
ما نمی‌توانیم از گذشته‌ی خود ف
دانلود مجموعه داستان سایه روشن از صادق هدایت
در
این مطلب با همکاری کانال تلگرام مرسی بوک , مجموعه داستان های کوتاه صادق
هدایت نویسنده شهیر ایرانی به نام سایه روشن را برای دانلود شما قرار داده
ایم. همچنین شما می توانید تمام کتاب های صادق هدایت را در کانال تلگرام
مرسی بوک دانلود نمایید
سایه
روشن نام مجموعه داستان کوتاهی از صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۲ برای
اولین بار به چاپ رسیده است. این مجموعه داستان شامل هفت داستان کوتاه به
نام های س.گ.ل
به طور کلی هر میکسر از سه قسمت اصلی تشکیل شده است: موتور، بازوی همزن و ظرفی که در آن عمل مخلوط کردن غلات صورت می گیرد. 
میکسرها بر اساس حالت فیزیکی غلات و نیز ویسکوزیته آن تقسیم بندی می شوند که بر این اساس سه دسته میکسر داریم که به شرح آنها می پردازیم.
لازم به ذکر است که در مورد مایعات، واژه همزن بیشتر کاربرد دارد.
میکسرهای ویژه برای مایعات با ویسکوزیته کم و متوسط:
انواع مختلفی از همزن ها را برای میکس کردن مایعات در مخازن دارای تیغه و فاقد آن به
خاطرات انتخابی هستند چیزهای زیادی هستند که ما فراموش می‌کنیم اما در زندگی هر یک از ما لایه‌هایی از خاطره‌ها، مثل لایه‌های رسوبی صخره‌ها وجود دارد. افراد و نقاطی هستند که ما را به کودکی‌مان، نوجوانی‌مان و سال‌های بزرگسالیمان پیوند می‌دهند. 
آن‌ها ما را برای بهتر یا بدتر شدن شکل می‌دهند. آن وقایع، احساس‌ها، ترس‌ها و شادی‌ها که در عمق رسوب خاطره‌ها دفن شده‌اند پایه آنچه را پیش می‌آید تشکیل می‌دهند. 
ما نمی‌توانیم از گذشته‌ی خود ف
درمان زخم دیابتی


تشخیص و درمان هدف اولیه درمان زخم پای این است که هر چه زودتر درمان را به دست آورد . هر چه درمان سریع‌تر باشد ، شانس کمتری برای ابتلا به عفونت وجود دارد .
عوامل کلیدی متعددی در درمان مناسب زخم پای دیابتی وجود دارد : پیش‌گیری از عفونت با استفاده از فشار بر روی ناحیه ، به نام " off " به کار بردن دارو یا مرهم گذاشتن گلوکز خون و دیگر مشکلات سلامتی که همه زخم‌ها آلوده نیستند ، با این حال ، اگر مبتلا به بیماری مبتلا به عفونت باشد ، یک بر
فکر می کنید برای مدتی در استان آنتالیا خواهید بود؟ خب برای تفریحات آبی به کچا خواهید رفت. اصلا چنندتا پارک آبی را میشناسید؟
 
1- شهر تفریحی آکوا
این پارک آبی دارای شخصیت و ویژگی های زیادی است که می تواند شما و شما را سرگرم کند. از جاذبه های این جا می توان به زمین بازی فوق العاده اسپری اکشن ، ایده آل برای کودکان خردسال ، رافینگ اسلاید و آکوآتوب اشاره کرد. علاوه بر مجموعه فوق العاده سرگرمی های آبی که انتظار آن را دارید ، انتخاب خوبی از جذابیت های
بسمی تعالی
نویسنده : اشکان ارشادی 
      http://gerdabha.blogfa.com
آغاز داستان 
همه جا جنگ بود ، بدتر از همه قحطی و خشکسالی بود که گریبان همه را گرفته بود . مالیاتها به موقع داده نمی شد. قزلباش ها عصبی بودند ولی می دانستند که نباید حرکتی کنند که دامن همه را بگیرد. محمود آن مردی که پسر میرویس بود چندی قبل سیستان تا کرمان را مسخر کرده بود و می دانست ایندفعه قزلباش توانایی کمتری نسبت به دفعه‌ی قبلی دارد. قزلباش ها در آنسوی بلوچستان جنگی با مغولان کبیر کرده ب
بسمی تعالی
نویسنده : اشکان ارشادی 
      http://gerdabha.blogfa.com
آغاز داستان 
همه جا جنگ بود ، بدتر از همه قحطی و خشکسالی بود که گریبان همه را گرفته بود . مالیاتها به موقع داده نمی شد. قزلباش ها عصبی بودند ولی می دانستند که نباید حرکتی کنند که دامن همه را بگیرد. محمود آن مردی که پسر میرویس بود چندی قبل سیستان تا کرمان را مسخر کرده بود و می دانست ایندفعه قزلباش توانایی کمتری نسبت به دفعه‌ی قبلی دارد. قزلباش ها در آنسوی بلوچستان جنگی با مغولان کبیر کرده ب
از سم به من به تو و خاصه به همه انهایی که منتظر اعلام نتایج اند: 
همه مان به نوعی در ماشین قانونمند قرن ۲۱ اسیر شده ایم. دنیایی که برای همه چیز اولتیماتوم های خاص خودش را دارد. برای موفق بودن، برای شاد بودن، برای ادم معقولی در جامعه شدن و در انتها برای رسیدن. رسیدن به هر چه! اگر رویایتان آنی است که برای رسیدنش گرفتار سد متعفن و نجس آموزش این مملکت شده اید، آه فرزندانم! آغوش سم از شما دریغ مباد! کارتان به پدرکشی سهراب بی شباهت نیست از شدت تراژدیک
بشر به مقتضای حُب ذات و طبیعت جست وجوگر خود همواره به سرانجام دنیا می اندیشد و اکنون که فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعیض و ناجوانمردی، استعمار و استثمار، انحصارطلبی قطب سلطه گر و صدها و هزاران پدیده نا میمون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به صورت وحشتناکی بر جوامع بشری چنگ انداخته و عرصه را بر انسان های آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانی تنگ نموده، این سؤال که آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است.
و اهمیت بیشتر
سلام سلام ^_^ 
به قول اون نی نیه سالام سالام باچاها ^_______^
 
1. آقا دیدین چیشد؟ سال آخری عاشق مدرسمون شدم :) به مناسبت شب یلدا بهمون اگه گفتین چی دادن؟ پففففففییییییلاااااااا ^______^ با اینکه فقط موفق به کسب یک مشت پفیلا شدم ولی در عوض 5 تا نارنگی برداشتم و یه حس انتقام و پیروزی در وجودم رخنه کرده منتها جای خالی پفیلا هنوز توی قلبم حس میشه :')
2. مشاورمون بهم گفت ببین عملکردت بهتر از نمودته :/ حقیقتا رگ به رگ شدم و برام توضیح داد که ینی از اون بچه ها نیستی
  
کتاب رنج مقدس۲ : ادامه ای از یک کتاب بی نظیر…
 
کتاب رنج مقدس۲نویسنده: نرجس شکوریان فردانتشارات عهد مانا
معرفی:
در ادامه کتاب پرفروش رنج مقدس، این‌بار خانم شکوریان‌ فرد سراغ سوژه‌ی فرعی داستان کتاب قبلی خود رفته است و داستان، درباره مصطفی و حوادث پیرامون او شکل گرفته است.اگر با رنج مقدس، ارتباط برقرار کرده‌اید و از نکات شیرین سبک زندگی ایرانی اسلامی آن بهره بردید، پیشنهاد می‌کنیم، رنج مقدس ۲ را از دست ندهید.
 
 خرید کتاب رنج مقدس ۲ : ر
دین در بر آوردن برخی نیازها، بی بدیل و بی رقیب است و علم هر قدر هم پیشرفت کند نمی تواند پاسخگوی این نیازها باشد در این مقاله بله برخی از دلایل نیاز بشر به دین خواهیم پرداخت:
۱-معنا بخشی به زندگی:
یکی از مهم ترین کارکردهای دین، معنا بخشیدن به زندگی دنیوی است. از نگاه انسان خدا باور، زندگی منحصر در حیات مادی نیست بلکه مرگ آغاز زندگی حقیقی است و حیات جاویدان انسان پس از مرگ شروع می شود. این تفسیر از مرگ به زندگی معنا می بخشد. در مقابل، کسانی که مرگ
برای من که ارتباطم با خیلی از دوستای نزدیکم این روزا از طریق تلگرام یا دایرکت و این چیزا شده، یه وقتایی اون عدم وجود body language خیلی آزاردهنده به نظر میاد. همین دیروز بود. اون یادگاری که سحر فرستاد و نتونستم گیف / استیکر یا حتی حرف مناسب برای جواب دادن بهش رو پیدا کنم و خب سخت بود. بهش گفتم کاش می‌شد برگردم به اون روز لابی مثلا، ولی خب نمی‌شد. ولی با این حال، تجربه‌ی این مدت دور بودن و از دور حرف زدن یه چیزایی رو بهم فهمونده. مثلا همین یه « :) » ساده
ونیز را در خرم آباد تجربه کنید
 
هر چند محله شاه آباد خرم آباد به ونیز ایران معروف است، اما متاسفانه مورد کم لطفی گردشگران قرار گرفته است. اما چطور محله شاه آباد لقب ونیز ایران را از آن خود کرد؟
این محله دارای یک چشمه طبیعی است،
چشمه ای که با حجم 964 لیتر در ثانیه از میان محله شاه آباد می گذرد باعث
شده تا ونیز دیگری در قلب خرم آباد شکل بگیرد. محله ای که آب از میان آن می
گذرد و می تواند در جذب توریست بسیار تاثیر گذار باشد.
جالب است بدانید بخشی از آ
ماده‌ای که ما باشیم دارای دو صفت مکان و زمانیم و در یک زمان فقط می‌توانیم در یک مکان باشیم؛ برعکس جناب خدا که نه زمان دارد و نه مکان؛ به همین جهت ما در زندگی محدودیت‌هایی داریم و در هر زمان باید انتخاب‌های خودمان را دقیق انجام دهیم.
شاید دوستان دانشگاهی مشکلاتی که ما داریم را نداشته باشند و انتخاب‌هایشان را زمانِ انتخاب رشته کرده‌اند ولی حوزه این طور نیست. بعد از چندین سال کاوش در حوزه برای پیدا کردن اسلام به نتیجه‌ای نرسیده و در گرداب ا
شما ممکن است عبارات "عاشق کسی شدن" و "دوست داشتن کسی" را به طور متناوب استفاده کرده باشید. هر دو عبارت بر محبت شما نسبت به شخص دیگری تمرکز دارد ، اما تفاوتهای مهمی بین معانی آنها وجود دارد. روانشناسی ترزا ای دی دیوناتو می گوید: جرقه ای که تجربه عشق در نگاه اول را تعریف می کند بهتر است به عنوان یک جذابیت قوی همراه با گشودگی به روابط آینده توصیف شود. "عشق رمانتیک بیشتر درگیر است و اجزای عاطفی ، شناختی و رفتاری را در بر می گیرد.
همچنین این چیزی نیست ک
سلام.
اولین پست این وبلاگ رو با بیان توضیحاتی از خودم و شرایطم شروع می کنم باشد که سبب خیر گردد!
خب من امیر هستم . دانش آموز داوزدهم تجربی ! قضیه از جایی شروع شد که ما وارد پایه دهم شدیم از قضا این کمترین(بخوانید من) در مدرسه نمونه دولتی پذیرفته شدم.!
خب دیگه همین باعث قرار گرفتن در شرایط کنکور و کنکوری ها بود از اون روز 1 مهر کذایی یادمه که هر روز می خواستم فرداش شروع کنم ! دیگه قضیه رو ادامه نمی دم دیگه خودتون حدس بزنید چه اتفاقی افتاده که الان ای
خیلی از فیلم و سریال‌بین‌ها، اگر تماشا نکرده باشند، حداقل اسمش را شنیده‌اند... سریال Rick and Morty ... داستان ماجراجویی‌های پدربزرگ نابغه‌ی دانشمندی به اسم ریک و نوه‌اش مورتی در نقاط مختلف کیهان. بعضی‌ها آن را با شخصیت‌های Back to the Future مقایسه کرده‌اند، با این تفاوت که اینجا خبری از سفر در زمان نیست، بلکه سفر به هرمکانی و حتی ابعاد دیگر و دنیاهای موازی با «تفنگ پُرتال» ریک ممکن می‌شود. 
این پست برای معرفی نیست، روزنه‌ای است به قسمت دوم چهارمین
صبح زود سپیده نزده برادر محمد زنگ‌ می‌زند. می‌گوید حاج قاسم. می‌زند به گریه. اخبار را زیر و رو می‌کنم. دست ِ حاج قاسم روی زمین افتاده است. روضه‌ی علمدار در ذهنم پیچ‌ می‌خورد. بغض امانم نمی‌دهد. منتظر تکذیبیه می‌گردم. سپاه خبر شهادتش را تأیید می‌کند. جهان زیر و رو می‌شود. علمدار دیگر بر نمی‌گردد. اهل خانه هم برای نماز برخاسته‌اند. خبر به آنها می‌رسد. بغض و گریه‌ی بلند اهل خانه دیوانه‌ام می‌کند. قربانت برم آقا.. چه کشیدی وقتی خبر علمدار
ای تلالو فروغ امامت، ای زمزمه هدایت، ای نور درخشان شمس فضیلت، و ای تاج ولایت بیا که تورا انتظار می کشیم.
ای که تیر عشق را نشانی و در جسم شیعه همچو جانی و بر نور چون آسمان، ای مهدی صاحب زمان بیا که قلب تشنگان شراب وصال تو، از «ثبات» فراقت «متزلزل» گشته است.
آقا... بنگر این اسیران در بند دنیا و گرفتاران آفت سرای تمدن را.
اگر فریاد نیاز ما را لبیک نگویی ترسیم که در گرداب تغافل، بدل به مرداری متعفن گردیم و آن قدر عفن شویم که فرشتگان لطف تو از آسمان دو
« داماهی » اسطوره ی قدیمی جنوب است . گشتم . یک جا نوشته ماهی خوش یمنی است که داخل شکمش آرمان شهری وجود دارد . جای دیگر نوشته راه عبور از گرداب «کوش» را نشان دریانوردان میداده و آن ها را به سلامت به ساحل هند و زنگبار میرسانده . کسی نوشته موجود تکثیر دهنده ی عشق بود . 
امروز برای ما ، نام یک گروه موسیقی است . سبک کارهایشان تلفیقی است : تلفیق موسیقی محلی جنوب ایران و جز ، رگه ، موسیقی هند که گاهی می توان راک هم بین کارهایشان شنید . « در من برو شکار » اسم
« داماهی » اسطوره ی قدیمی جنوب است . گشتم . یک جا نوشته ماهی خوش یمنی است که داخل شکمش آرمان شهری وجود دارد . جای دیگر نوشته راه عبور از گرداب «کوش» را نشان دریانوردان میداده و آن ها را به سلامت به ساحل هند و زنگبار میرسانده . کسی نوشته موجود تکثیر دهنده ی عشق بود . 
امروز برای ما ، نام یک گروه موسیقی است . سبک کارهایشان تلفیقی است : تلفیق موسیقی محلی جنوب ایران و جز ، رگه ، موسیقی هند که گاهی می توان راک هم بین کارهایشان شنید . « در من برو شکار » اسم
عاقبت توتالیتاریسم
می گویند تقدیر این بودکه ملت آلمان به جای انقلابی سوسیالیستی، در دام فاشیسمِ حزب نازی بیفتد. اما چرا چنین شد؟ بی‌گمان بسترهای اجتماعی و سیاسی برای این اتفاق مهیا بوده‌اند و مهمتر از همه، ملت آلمان  (در اواخر دومین دهه از قرن بیستم) به التیام غرور جریحه‌دار شده خود (با شعارهای پرشور نازی‌ها که قرار بود دوباره آنها را به اوج اقتدار بازگردانند) می دادند، بیشتر گرایش داشتند، تا رسیدن به بهشت برابری که مارکسیست‌ها وعده می
نمایشنامه قصه زمین بچه ها عاشق اجرای نمایش و بازی کردن هستند. اجرای نمایشنامه یک نوع از نمایش خلاق هست که در حین بازی کردن کودکان یادگیری دارند و خیلی ار مفاهیم آموزشی را در کنار مهارت کلامی می‌توان آموزش داد.
 در نمایشنامه یک سری نقش‌هایی به کودکان از قبل داده می‌شود. نقش‌ها را تمرین می‌کنند و بعد روی صحنه اجرا می‌کنند. برای هر نقشی لباس مخصوص آن نقش تهیه کنید. 
نمایش خلاق و انواع آن نمایشنامه قصه زمین
 نقش ها: قصه گو، زمین، جنگل، کوه، در

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها