نتایج جستجو برای عبارت :

اندر ماجراهای خوشگل کردن

خوشگل ترین زن ایران کیست از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
عکس خوشگل ترین بازیگران زن ایرانی و زیباترین دختر در سال 2019
عکس خوشگل ترین بازیگران باکره در تنها زمان ( ۹۸ زیباترین بازیگر در تنها زمان ( ۹۹ تصویر بازیگر خوشگل باکره فارسی عکسها خشگل ترین هنرمندان همسر .
ادامه مطلب
آهنگ ارکستی عروس خوشگل ما چشمان آهو دارد
دانلود آهنگ اشکان عروس خوشگل ما
متن اهنگ عروس خوشگل ما چشمان اهو
دانلود اهنگ عروس ما چشمای اهوداره حلال ابرو دارد

آهنگ عروس خوشگل ما هلال ابرو دارد از مرتضی اشرفی

اهنگ عروس خوشگل ما اپارات

اهنگ مرتضی اشرفی عروس خوشگل ماچشمان اهودارد
آهنگ شاد عروس خوشگل
آهنگ عروس خوشگل ما هلال ابرو دارد از مرتضی اشرفی
دانلود آهنگ اشکان عروس خوشگل ما
آهنگ ارکستی عروس خوشگل ما چشمان آهو دارد
دانلود اهنگ عروس ما چشمای اهوداره حلال ابرو دارد

متن اهنگ عروس خوشگل ما چشمان اهو
اهنگ عروس خوشگل ما اپارات
اهنگ مرتضی اشرفی عروس خوشگل ماچشمان اهودارد

آهنگ شاد عروس خوشگل
دانلود اهنگ شاد مینا یار خوشگل مینا رهزن دل
مینا یار خوشگل مینا همدم دل

اهنگ مینا یار خوشگل مینا همدم دل
دانلود آهنگ صوتی مینا از حسین بدیعی

آهنگ مینا یار خوشگل مینا رهزن دل

متن آهنگ مینا یار خوشگل مینا رهزن دل
اهنگ تو گفتی میایی که رخ به من بنمایی
دانلود اهنگ مینا جان از امید جهان
باحال ترین و خفن ترین و جالب ترین و دانلود عکس نوشته خوشگل و زیبا برای پروفایل با کیفیت خوب
دانلود قشنگ ترین و عاشقانه ترین عکس نوشته های خوشگل برای پروفایل اینستاگرام و دانلود با لینک مستقیم
زیبا ترین و جدید ترین و بهترین و جالب ترین و دانلود عکس نوشته خوشگل برای پروفایل با کیفیت عالی و خوب
عکس نوشته خوشگل برای پروفایل تلگرام و دانلود عکس نوشته های خوشگل با لینک مستقیم
دانلود جدید ترین و بهترین و جالب ترین و زیبا ترین عکس نوشته های خوشگل بر
امروز موهامو آمبره کردم . برای اولین بار بود چون هیچوقت تا الان هایلایت انجام نداده بودم.
یه تجربه خییییلی جالب و جدید بود .هرچند یکم اذیت شدم و تقریبا میتونم بگم هشت ساعتی توی اون شلوغی آرایشگاه زیر دست آرایشگر بودم اما اون موهای خوشرنگ ابریشمی و شکل جدیدم توی آیینه تموم خستگی رو از تنم دراورد ^_^
+خیلی خوشحالم چون تغییر تقریبا خیلی مثبتی کردم عشق جانمم نگم ک چقدر تعریف کرد و خوشحال شد ..با بوی موهای خوب و نرم و خوشبو و خوش رنگ و با هزار تا حس خو
تا سن هجده سالگی
تمام عروسها و جنس مونث فامیل (با جنس مذکر زیاد ارتباطی نداشتم) بهم میگفتن من خیلی زشتم.
وقتی رفتم خوابگاه
بچه ها بعضیاشون میگفتن که من یه دختر چشم درشت و سفید و خوشگلم.
اصلا باورم نمیشد که خوشگل باشم
دوست پسرمم میگفت زشتم
سالها گذشت
جوونیم سپری شد
و الان یکی دو ساله که باور کردم که منم خوشگلم.
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بستگشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاندزمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشودنسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کردولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکنکه عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصالخطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفتبه خنده گفت که حافظ برو که پ
در ستایش سرور جوانان اهل بهشتسبط پیغمبر تویی یا مجتبیزاده حیدر تویی یا مجتبینور چشم فاطمه دخت نبیحامی مادر تویی یا مجتبیدر سپهر پر فروغ پنج تنچارمین اختر تویی یا مجتبیخوبی خوبان همه اندر تو جمعکان سیم و زر تویی یا مجتبیسرور اهل جوانان بهشتبر کریمان سر تویی یا مجتبیخانه ات را در به روی خلق بازاجود و اکبر تویی یا مجتبیبا فقیران حشر و نشرت بی نظیرلطف را مظهر تویی یا مجتبیچهره ات یادآور ختم رسلبا شکوه و فر تویی یا مجتبیدر شجاعت برتر از وصف و بی
سلام همراهان گرامی اچ پلاسخدمت روی گل شما عرض کنم که جدیداً تو وبلاگ ها که نگاه میکنم تیتر "اندر احوالات" رو زیاد میشنوم حالا خودم دست به کار شدم تا یه اندر احوالات برا خودم داشته باشمپس با من همراه باشید...❤️️اندر احوالات فضای مجازیوالا دیگه ازش خسته شدم . آخه واقعا انسان رو کلافه میکنه . توی دویست تا گروه و کانال باشی ولی اعصاب نداشته باشیجونم براتون بگه یه بار جوگیر شدم زدم تلگرام رو از ریشه حذف کردم . چون داشت اعصابم رو خورد می کرد . البته
 
ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی
اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی
چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی
باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی
این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمی‌کنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمی‌کنی
حا
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
شمع اندر شب بسوزد، عمر خود سازد تباه،
می دمد صبح سفید و میشود روزش سیاه.
گرچه شمع اندر سرش باشد کلاهی همچو زر،
بامرام آخر سرش را م یخورد این زرکلاه.
خانه را روشن نماید شمع از سوزش، ولی
گشته است او قاتل پروانه های بی پناه.
هر قدر این عالم فانی شود روشن ز نور،
سبز گردد هر کجایی سایه ها در روی راه.
سعی کمتر کن برای شهد، که از شهد خود
خانه ویران است زنبور عسل هر سال و ماه.
حقتلاشی خلق را چون حلقه در حلقش شود،
از صوابی گر سخن گویی، شود آخر گناه.
چتر پایه بغل | چتر رستورانی
چتر پایه بغل یا همان چتر رستورانیاین نوع چتر بیشتر به عنوان محصول وارداتی در بازار ایران بوده که با تلاش همکاران تولید این چتر در کشور انجام میشودابعاد این چتر 2*2 و 2.5*2.5* و بزرگترین حالت آن 4*4 میباشدنمونه های مختلفی از این نوع چتر وجود دارد1- چتر پایه بغل هندلی2- چتر پایه بغل معمولی3- چتر پایه بغلتنوع رنگ بسیار زیبای این محصول یکی از نکات بارز این محصول میباشدجهت اطلاعات بیشتر با کارشناسان اترس گروپ تماس بگیرید09120634885
پدر اندر پدر اندر پدرم نوکرتست
افتخارم همه این است سرم نوکر تست
بسته ام شال عزا را به سر کودک خود
باشد آقا که بگویم پسرم نوکر تست
مادرم شیر غم عشق ترا داده به من
هرچه دیدیم به شهر و سفرم نوکر تست
همه ی هستی ما بسته به الطاف شماست
این دل محتضر و مختصرم نوکر تست
دخترانم همگی گریه کن داغ توام
افتخاری است چنین مفتخرم نوکر تست
اشک می ریزم و با داغ شما دمسازم
پدر اندر پدر اندر پدرم نوکرتست
دوست پدر سالهای پیش یک جفت کتانی آدیداس اصل از سوئد برای امیرعباس پست کرده بود. به پای امیرعباس کوچک شد و این کتانی سفید خوشگل ماند برای بهاری که آن زمان دنیا نیامده بود. دیروز بهار برای اولین بار این کتانی را پوشید. بسیار خوشگل شده بود. از قضا دیروز اردوی سرزمین عجایب هم داشتند. ظهر که رفتم بهار را از مهد بگیرم مربی اش میگفت بهار موقع برگشت از اردو بندهای کتانی اش رو به هم گره زده بود، آن هم گره ی کور و تا مدتها مشغول بازکردن گره ها بودیم
آن ۸.۵ ساعت اختلاف زمانی که بین تهران و تورنتوست را یادتان هست؟ 
بالاخره کار دستمان داد
صبح بیدار شدم و در عوالم بین خواب و بیداری دیدم جایی نوشته چند نفری در مراسم تشییع جان دادند
باورم نشد
 
بعد آن ۵ساعتی را که ما در حالت آماده باش جنگی به سر بردیم،‌شما خواب بودید و ما خدا خدا میکردیم همه چیز وقتی شما از خواب بیدار شده‌اید به خیر گذشته باشد
به خیر که ختم نشد اما زبانه شرش کوتاه شد و همان موقع ها که ۴۵ دیوانه توییت کرد All is well، شما هم کم‌کم چ
مثلا اینستا دی اکتیو کردم که درس بخونم. وسعی کردم کار جدید نگیرم. اما راستش حوصله ندارم درس بخونم .دلم می خواهد این ترم بیخیال شم.کار کنم و فکر کنم.و تصمیم بگیرم .و راستش این قدر تاریخ ازمون جامع را نزدیک اعلام کردند که امیدی هم به خوندن ندارم.
پاییز خوشگل و بارونی پشت پنجره ایستاده  و من می تونم لباس خوشگل پاییزی بپوشم و حال کنم اما پتو گرفتم دور خودم و درس می خونم.
چقدر امروز جمعه بود...
سه شنبه یه راز بزرگ بود باید از خدا تشکر کنم واسه سه شنبه ...
شیطان گفته که من در مال و فرزندان آدما شریک میشم! چه جوری؟ خُب معلومه, در مال آدما با گرونفروشی و کم فروشی(به معنی عامش که برای کارمند و نیروی انتظامی و کاسب و روحانی و ... میتونه رخ بده), رشوه و از همه مهمتر, نزول که بانکا در بسیاری موارد کمر همت بستن و اما بنون!
یه راهش اینکه شیطون اومد اسمشو گذاش ازدواج سفید که اول زنا رو گسترش بده بعدم توله ازش در اومد که بهتر.
یکی دیگم کمک از رسانه ملیه! تعجب کردی؟
شبا شبکه 2 یه مجموعه ای رو نمایش میده که پسر صاح
C.A.T آزمون اندر یافت کودکان فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: pdfتعداد صفحات: 18حجم فایل: 762 کیلوبایت قیمت: 17000 تومان 
دانلود پرسشنامه با موضوع C.A.T آزمون اندر یافت کودکان ، 
در قالب pdf  و در 18 صفحه، شامل :
 
فهرست مطالب : 
راهنمای آسمون انذر یافت کودکان
تعبیر وتفسیر آزمون
موضوع اصلی
قهرمان اصلی
خود پنداری
اشخاص، اشیاء ویا شرایط مطرح شده
اشخاص، اشیاء ویا شرایط حذف شده
مفهوم محیط
تعارض های شاخص
دفاع های اصلی
شذت سوپر ایگو
یکپارچگی ایگو
 
پردا
درشب جمعه نگارچشم گریان دیدنی است/اشکها اندر وصالش دُرغلطان دیدنی است/گاه اندر یک عبادت عشق ایزد پرفروغ/نیمه ی شب معرفت درکوی رحمان دیدنی است/یک زمان از خشیت حق اشک جاری میشود/مشکلات شیعه آنجا هست آسان دیدنی است/ازولای آل احمد دل شود باران شوق/باولایت تا شهادت سوی ایمان دیدنی است/یک زمانی هم مجسم کربلابرعاشقان/گریه برغمهای زینب مثل باران دیدنی است/درمسیرحق پرستی اشک طوفان میکند/گریه ازروی بصیرت بهرانسان دیدنی است/از فراق و عشق مهدی شیعه گ
سبط پیغمبر تویی یا مجتبیزاده حیدر تویی یا مجتبینور چشم فاطمه دخت نبیحامی مادر تویی یا مجتبیدر سپهر پر فروغ پنج تنچارمین اختر تویی یا مجتبیخوبی خوبان همه اندر تو جمعکان سیم و زر تویی یا مجتبیسرور اهل جوانان بهشتبر کریمان سر تویی یا مجتبیخانه ات را در به روی خلق بازاجود و اکبر تویی یا مجتبیبا فقیران حشر و نشرت بی نظیرلطف را مظهر تویی یا مجتبیچهره ات یادآور ختم رسلبا شکوه و فر تویی یا مجتبیدر شجاعت برتر از وصف و بیاناز یلان برتر تویی یا مجتبید
اندر نمازجمعه باران رحمت آید/باگوهربصیرت تقواوعزت آید/روح نمازجمعه باشد ولایت ودین/درآن شکوه مردم گلبانگ وحدت آید/هر ظهرجمعه خواند مارابه خودمصلا/برسفره فقیران بسیاربرکت آید/داردثواب حج وصدعمره ای نمازش/بر قلب شیعیان هم گنج ولایت آید/از خطبه های نابش دشمن هراس دارد/برمسلمین عالم هردم بصیرت آید/باشد قرارگاه تقوا وروح اخلاق/درجمعه بهر شیعه توفیق طاعت آید/اندر نمازجمعه زینت بنام مهدی است/بهرظهور مولا برقلب همت آید/
در ایامی نه چندان پیش از این تر        سه خواهر بودی اندر شهر دختر
دو خواهر از یکی دیگر بزرگتر            یکی کوچکتر از آن هر دو خواهر
پدر بر هر سه عاشق تر ز مجنون         به عشق دختر کوچک که برتر
ز عشق بیش او بر دخت کوچک          دو خواهر دوست تر میداشت مادر
پدر چون رخت از این دنیا بدر کرد      حکومت گشت اندر دست مادر
ز ثروت آن دو خواهر را فزون داد       نصیب دختر کوچک که کمتر
چو آن دختر برفت از پیش مادر          به شوهر خار شد زآن کار مادر
تمام عمر با ای
سلام 
بیشتر روی حرفم با خانم هاست، همه مون همیشه خدا مینالیم از ظاهر بینی آقایون توی فرهنگ وجامعه مون، دقت کردین از همون قدیم تا به الان وقتی پسری دختری خوشگل رو انتخاب کنه اطرافیان بهش میگن خوش سلیقه؟ 
تو فیلم ها هم به طور مکرر این ها رو دیالوگ میگن. پسره از دختری خوشش میاد نشون مامانه میده اگر خوشگل باشه میگه قربون پسرم که چه خوش سلیقه است اگرم خوشگل نباشه میگن خاک تو سرت با این سلیقه ات! اینا یعنی چی؟
یعنی کل هویت  یک دختر  صرفا بر اساس قیا
به نام خدا
در بزرگداشت اول اردیبهشت که روز سعدی نام گرفته است
 
در وصف سعدی علیه الرحمه
حجره داری تو به بازار شکر؟
یا فروشی به فلان تیمچه زر؟
از ختن مشک به انبان داری؟
یا گلاب است تو را از قمصر؟
جای واژه نکند یک خرمن
سبزه داری و گل اندر دفتر؟
که متاعت بود این سان عالی
بار نقل است تو گویی،همه تر
سعدیا روی سخن با تو بود
که درخشی همه جا مثل قمر
چه نکونامی و نامیرایی
چلچراغی بر اصحاب نظر
هر دو باغ سخنت از گل پر
و اندر آن نغمه سرا مرغ سحر
چشمه جاری و هو
به نام خدا
در بزرگداشت اول اردیبهشت که روز سعدی نام گرفته است
 
در وصف سعدی علیه الرحمه
حجره داری تو به بازار شکر؟
یا فروشی به فلان تیمچه زر؟
از ختن مشک به انبان داری؟
یا گلاب است تو را از قمصر؟
جای واژه نکند یک خرمن
سبزه داری و گل اندر دفتر؟
که متاعت بود این سان عالی
بار نقل است تو گویی،همه تر
سعدیا روی سخن با تو بود
که درخشی همه جا مثل قمر
چه نکونامی و نامیرایی
چلچراغی بر اصحاب نظر
هر دو باغ سخنت از گل پر
و اندر آن نغمه سرا مرغ سحر
چشمه جاری و هو
آرامش ماه خدا اندر ولای حیدراست/الطاف بیحد خدا بهرعطای حیدر است/حیدر مددکن دائما گنجینه رب وا شود/اینک ولایت محوری درآن رضای حیدراست/زمزم زچشم شیعیان از غربت مولاچکد/گنج فصیلتهای دین از آن صفای حیدراست/قرآن دعا ومعرفت حاصل به قلب مومنین/اندر سحرباگریه ای درآن نوای حیدراست/افطارهم وقت اذان داردصفای دیگری/گنج سعادت شیعه رااندردعای حیدراست/وقت ظهورمهدوی آید به ناگه درزمین/شیعه همیشه مفتخر چونکه گدای حیدراست/
بایادمهدی جمعه ها آرامش دل میرسد/کشتی دین مصطفی بالای ساحل میرسد/آموخته برماخداهر دم ولایت محوری/باعشق مهدی دلبری سرفصل کامل میرسد/اشکی چکان باندبه ات تاهرگره راواکند/زمزم به چشم شیعیان برقلب واصل میرسد/آمادگی کامل شود اندر رکاب نائبش/پایان برظلم وستم یاهرچه باطل میرسد/اندر نمازجمعه ها گنج بصیرت باولاست/باوحدت و فرزانگی عزت به محفل میرسد/ایران اسلامی ما دارد شکوهی جاودان/هردم سلامی برامام خوب وراحل میرسد/یک لشکری آماده محو تمام دشمنان/
                         اتوبار اندر گو 
                          22173179.              
     دااآهااابشرکت حمل ونقل اندر گو       
            متخصص  حمل اثاثیه منزل کالای اداری در تمام                   ل  حمل ونقل در تمام نقاط کشور.
                 شماره های تماس باربری  
             باربری اندرزگو 22173179     
شَ  
با.       هلال
        ااتنووبللش
             پپ
 د  شش
 
امید زیادی ندارم اما مشتاق دیدارم .
 
پسا کرونا فیلم علمی تخیلی یا ژانر وحشت یا درام ؟!
 
نمیدانم !
اما از دوران حال ...
فیلم بسیار بدساخت و زشت در ژانر دلهره . مثل شهربازی های ایران ! 
نمی دانی از دلهره ی ارتفاع دچار تهوع شده ای یا از ترس شکست جوش و پاره شدن تسمه و هزار کوفت غیراستاندارد دیگر !
 
خود ویروس مهیب و بی رحم و سمج یک طرف ؛ اوضاع بلبشو و قمر در عقرب و ناموزون و ناهماهنگ و کلا وضعیت خراب اندر خراب اندر خراب و ...مکان جغرافیایی هم یک طرف .
 
ا
دارم فکر میکنم این سبک نوشتم موضوعات و مطالبم چی رو در خواننده در مورد من القا میکنه؟ نمیدانم. مهم هم نیست چون دیس ایز وات ای ترولی ام!
یس آی کر ابوت دیز سینگز!
۷ و ۱۵ صبح: نرمال استراکچر و فانکشن و تموم کردم‌.
9 و 50 صبح: اومدم دانشکده بلکه خانوم دکتر خوشگل فقط خوشگل رو ببینم ولی خب نبودن! نشستم خودم اینقد با این اپه ور رفتم که فهمیدم جریان چیه و چه اشتباهی میکردم! میخاستم پیش ایزاک هم برم و چسناله کنم که دانشجوهات تنبل اند ولی منشی اش گفت سرش خیلی
چو زین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندها را سراسر کلید
سرش راست بر شد چو سرو بلند
به گفتار خوب و خرد کاربند
پذیرندهٔ هوش و رای و خرد
مر او را دد و دام فرمان برد
ز راه خرد بنگری اندکی
که مردم به معنی چه باشد یکی
مگر مردمی خیره خوانی همی
جز این را نشانی ندانی همی
ترا از دو گیتی برآورده‌اند
به چندین میانجی بپرورده‌اند
نخستین فطرت پسین شمار
تویی خویشتن را به بازی مدار
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
چه دانیم راز جهان آفرین
نگه کن سرانجام خود را ببین
چو کار
درشب جمعه نگارچشم گریان دیدنی است/اشکها اندر وصالش دُرغلطان دیدنی است/گاه اندر یک عبادت عشق ایزد پرفروغ/نیمه ی شب معرفت درکوی رحمان دیدنی است/یک زمان از خشیت حق اشک جاری میشود/مشکلات شیعه آنجا هست آسان دیدنی است/ازولای آل احمد دل شود باران شوق/باولایت تا شهادت سوی ایمان دیدنی است/یک زمانی هم مجسم کربلابرعاشقان/گریه برغمهای زینب مثل باران دیدنی است/درمسیرحق پرستی اشک طوفان میکند/گریه ازروی بصیرت بهرانسان دیدنی است/از فراق و عشق مهدی شیعه گ
باسمه تعالیحاج قاسم سلیمانیمن نمی دانم چرا اشکم شده آبی رواناین خلوص حاج قاسم باعث حزنی چنانمن که باشم وصف او گویم سخن یا گفته ایاو قیامش چون حسین ابن علی در این زمانیاد او ،افکار او، چون راه زهرا و علی استمردم ایران چه زیبا پاس می دارند از آنعلت اصلی که شد باعث، شوی سردار دلدر خلوص است و ریاضت با درونت بی گماناو شهیدی دیگر از یاران جدش کربلاسید و آقای ما باشد قاسم در میاندر قیاس کشتگان کربلا، عاجز منمآنچه ماند از جسد ،انگشتر جدش چه سانوعده
عیدغدیرخم شده راهی آن صحرا شویم/درآستان مرتضی یک قطره ازدریاشویم/برروی دست مصطفی مولاعلی شدجلوه گر/بهرولای حضرتش حامی چون زهراشویم/آنجا تمام انبیاء شاهدبرای حیدرند/پیمان بامولازده محبوب بریکتا شویم/صحرای جحفه درجهان خورشید دلهاگشته است/همراه کل حاجیان ماشیعه طاهاشویم/اندر ولایت محوری شیعه همیشه سرفراز/بهرامیرمومنان عاشق در این دنیاشویم/گنج فضیلتهای او دریای بی پایان حق/باپیروی از علی الگو وهم زیباشویم/دارالشفای بندگی باشد ولایت محو
بین درگیریایی ذهنی امشب؛ بین حرف زدنم با خدا و بین خیلی چیزای دیگه که قابل بیان نیستن پایان امشب شد خوندن این شعر از حافظ
میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمتخوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیستخوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاستگو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای اوگو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت
گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دواگاه پیش درد
مرگ سرخ اندر رکاب مهدی زهراخوشست
 

جنگ با دشمن کنارمهدی زهرا خوشست
اقتدا کردن به راه سرخ عاشورا خوشست
 
زندگی زیباست اما ای عزیزم گوش دار
مرگ سرخ اندر رکاب مهدی زهراخوشستگرچه بسیارست خیل آرزوهای بشر آرزو بهر ظهور دلبر والا خوشستزندگی بی روی مهدی که ندارد لطف و حالزندگی تحت لوای سبز آن مولا خوشستهر طرف بنگر زده سر،فرقه ای ضاله ولی پیروی ازمکتب توحید عاشورا خوشستمد شده ازمکر شیطان بد حجابی خواهرم پیروی ات ازحجاب حضرت زهرا خوشستآرزومند زی
مرگ سرخ اندر رکاب مهدی زهراخوشست
 

جنگ با دشمن کنارمهدی زهرا خوشست
اقتدا کردن به راه سرخ عاشورا خوشست
 
زندگی زیباست اما ای عزیزم گوش دار
مرگ سرخ اندر رکاب مهدی زهراخوشستگرچه بسیارست خیل آرزوهای بشر آرزو بهر ظهور دلبر والا خوشستزندگی بی روی مهدی که ندارد لطف و حالزندگی تحت لوای سبز آن مولا خوشستهر طرف بنگر زده سر،فرقه ای ضاله ولی پیروی ازمکتب توحید عاشورا خوشستمد شده ازمکر شیطان بد حجابی خواهرم پیروی ات ازحجاب حضرت زهرا خوشستآرزومند زی
غزلی ناب از مولوی، دیوان شمسای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفازان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطازین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطاچندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیااز بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو رااز جرم ترسان می‌شوی و
به دنیا اومدن یه بچه ...همیشه منو به این نکته امید وار میکنه که دنیا هنوز میتونه جای خوبی واسه زندگی کردن باشه...
امیرعلی که به دنیا اومد اولین بار بود تو زندگیم که ورق خوردن اولین صفحه سفید یه زندگی رو از نزدیک نزدیک دیدم...و وقتی دست روی پرزهای نرم و بامزه روی سرش میکشیدم همش تو دلم بهش میگفتم این تو و این این دنیات عمه جون...تو رو خدا تو خوشگل بسازش ‌‌...میدونم سخت...میدونم گاهی سیاه...اما نذار این دنیا...دنیای تو رو سیاه کنه...تو دنیای خودتو داری..
کاری سخت و لذت بخش درس خواندن .
با خودم میگم چه کاری بود اینم شد راه زندگی اینم شد روش زندگی بعد دوباره با خودم میگم تو توی همین راه به خیلی از ارزوهات رسیدی ولی فعلا دوست دارم گریه کنم و بگم خدایا سخته من هر کاری کردم امسال راه راحت تر رو برم نشد که نشد اخر افتادم تو دور کنکور دادن هرچی دعا کردم تلاشم کردم راه دیگه ای پیدا کنم انگار حس کمال گراییم نذاشت که نذاشت .
یه پسری توی کتابخونه دانشگاه هست اونم مثل من درس میخونه انگار داره پایان نامه مینو
بعد از اهنگای نازنینم نوبت حرکت بعدی بود:)) بعله ! خرید*_*
ی سری چیزا همیشه دوس داشتم بخرمشون رو یافتم 
دوتا جوراب خوشگل خریدم:))) کی فکرشو میکرد یروز من عاشق جوراب بشم (از قسمت شستنشون بدم میاد)
یه کیف زرد خوشگل دیدم اما نمیدونم چرا مغازه بسته بود:((( همون مونده با کفش و مانتو:/ 
چرا واقعا خرید اینقدر حالو جا میاره!!!!!
+ی سر هم رفتم لیزر:دی پوستم حساسه دیگه گفتم بزار راه بهترو امتحان کنم 
• روز ب روز از دیدن دوستام هیجان زده تر میشم از باهم بودنمون(دی
 
باسمه تعالیوقایع قبل عاشورامسلم ابن عقیلغزل۱در پی صد ها پیام و دعوت از شخص اماممی رود مسلم به کوفه، می دهد حضرت پیاماکثر مردم کنند بیعت با مسلم نخستاو بگیرد عهد و پیمان کثیری از عظاممردمان مشتاق دیدار امام و مقتداجملگی راغب به پیمانی مجدد با اماملیک با نصب عبید الله، مردم در هراس
می کند سرکوب یاران ولی اندر قیامکرد مسلم در ره محبوب جانش را فدااز برای حفظ دین آورده شمشیر از نیاماو شباهت بر پیمبر داشت در روی و جبینبین فرزندان بابش او رشید ا
ما که ایم اندر جهان پیچ پیچ

خودم زیاد با اصطلاح بادیه نشین حال نکردم. شاید چون امروز برداشت های متفاوتی ازش میشه (البته اینم توی پرانتز بگم که همش تقصیر سلبریتی‌ها نیست این فتاوا؛ بخشی ش به سبک زندگی ما برمی‌گرده، و شاید بخشی به بازتولید نشدن فتاوا و مکتب‌های فقهی و...) ما که ایم اندر جهان پیچ پیچ
بازنشر: ترینهای سلبریتی
جوانی رفت از من همره من
به دوریهای دور از دیهه خود.
جوانی با همه عصیان و شورش
چو دریا با ره قسمت روان بود.
جوانی مانده اندر دیهه تنها،
به عشق دختر همسایه پزمان.
چو بگذشت عاشقی کودکانه،
جوانی ام بسوخت از عشق سوزان.
جوانی با همه بازیچه هایش
میان خاک راه افتان و خیزان.
رمیده اسپ چوبینش چو وحشی،
گهی از وقت و گه از من گریزان.
سوار اسپ چوبین زور و مغرور،
ز راه عمر ما بگذشت با شست.
بماند از اسپ چوبینش نشانه
عصا چوبی، که امروز است در دست.
از این بازی، از ای
سلام
واقعیتش سوالی برام پیش اومده که پسر خوشگل از نظر دختر ها چیه؟، بعضی پسر ها که از نظر ما پسرها به اصطلاح بچه خوشگل هستن، وقتی نظر دخترها رو درباره شون میپرسیم میگن بابا این ها انگار دخترن و جذاب نیستن.
یا مثلا من یه دوست چشم آبی دارم عین هری پاتره!، به بعضی دخترها تو تلگرام نشونش میدم غرق میشن که چقد خوشگله و یه کم بزرگتر بشه چی میشه. بعضی ها هم میگن مرد باید جذاب باشه و این جذاب نیست. خب مگه خوشگلی همون جذابیت نیست؟، اگه خوشگله پس چرا جذاب
چو دست بر سرِ زلف‌اش زنم، به‌تاب رَوَد
ور آشتی طلبم، با سرِ عتاب رَوَد
چو ماهِ نو رهِ نظّارگانِ بی‌چاره،
زَنَد به گوشه‌یِ ابرو و، در نقاب رَوَد
شبِ شراب خراب‌ام کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم، به خواب رَوَد
طریقِ عشق پرآشوب-و-آفت است، ای دل
بیفتد، آن‌که در این راه با شتاب رَوَد
حباب را چو فتد بادِ نخوت اندر سر،
کلاه‌داری‌اش اندر سرِ شراب رَوَد
گداییِ درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی زِ سایه‌یِ این در به آفتاب رَوَد
دلا، چو پیر شدی
دختر چندماهه و مامانش روی صندلی کناریم نشستن. دختر کوچولو با کنجکاوی منو نگاه می‌کرد و تا یهو پنجره و بیرون رو دید، توجه‌اش جلب تصاویری که سریع رد می‌شدن، شد. دستم رو به صندلی جلو گرفته بودم تا از ترمزای ناگهانی در امان باشم. وقتی متوجه شدم داره بیرون رو نگاه می‌کنه، قید ترمز و اتفاقات بعدش رو زدم؛ دستم رو برداشتم تا بتونه یه تصویر کامل و بی‌مزاحم که احتمالاً به نظرش عحیب میاد رو ببینه. خواستم سالها بعد وقتی اولین خاطره زندگیش رو یادش میاد
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
ما توی بچگی این ایام که می شد، از این سرودها میخواندیم:
دیدی از آن لحظه که از اردوی کفار ***تیر ستم آمد بر آن امت چو رگبار
از مکه می گویم سخن ***از مکر و کین اهرمن
می گویم از آل سعود*** و از کینه آل یهود
احرامیان را زد شرر*** آن دشمن ضد بشر
بس در خیابان شد شهید*** از مرد و زن های رشید
اندر طواف کوی عشق*** شد کعبه آن مینوی عشق
اندر طواف بیت حق*** شب شد سحر آمد فلق
چادر به چادر دشت خون***صحن خیابا
چند سا ل پیش دوستم یه دفتر کاهی خوشگل بهم هدیه داد که صفحاتش خط کشی نبود و روی جلدش هم طرح ساده و زیبایی داشت
تصمیم گرفتم چیزایی توی اون بنویسم که هرگز از نوشتن اونا و بعدا اگر احیانا موند بعد از مرگم از افشا شدنش، شرمنده و یا پشیمان نشم.
این شد که دفتر دوسال خالی موند
دیدم اوراق زیبا دارن به بطالت می گذرونن
اومدم و نوشتم
گاهی خوشگل
گاهی خرچنگ قورباغه
گاهی قطرات اشک روش چکید
گاهی چیزایی نوشتم که پشیمان شدم
این دفتر عمرم که الآن اییییینهمه از ا
یافتند آن بُت که نامش بود لات // لشکر محمود اندر سومنات
هندوان از بهر بُت برخاستند // ده رهش هم سنگ زر می‌خواستند
هیچ گونه شاه می‌نفروختش // آتشی بر کرد و حالی سوختش
سرکشی گفتش نمی‌بایست سوخت // زر به از بُت ، می‌بایستش فروخت
گفت ترسیدم که در روز شمار // بر سر آن جمع گوید کردگار
آزر و محمود را دارید گوش // زانک هست آن بُت‌تراش این بُت‌فروش
گفت چون محمود آتش برفروخت // وآن بُتِ آتش‌پرستان را بسوخت
بیست من جوهر بیامد از میانش // خواست شد ازدست حالی ر
یافتند آن بُت که نامش بود لات // لشکر محمود اندر سومنات
هندوان از بهر بُت برخاستند // ده رهش هم سنگ زر می‌خواستند
هیچ گونه شاه می‌نفروختش // آتشی بر کرد و حالی سوختش
سرکشی گفتش نمی‌بایست سوخت // زر به از بُت ، می‌بایستش فروخت
گفت ترسیدم که در روز شمار // بر سر آن جمع گوید کردگار
آزر و محمود را دارید گوش // زانک هست آن بُت‌تراش این بُت‌فروش
گفت چون محمود آتش برفروخت // وآن بُتِ آتش‌پرستان را بسوخت
بیست من جوهر بیامد از میانش // خواست شد ازدست حالی ر
دوش، در هوایی که از شدت سرما، خونمان به رنگ آبی درآمده و از هر انگشت دست، قندیلی دو متری آویزان گشته بود و از خز و پالتو و زره، هرچه داشتیم و نداشتیم بر تن کرده و به دنبال ارزاق واجب، سرما بر خود هموار کرده بودیم، گیسوفسونی دیدیم ریزجثه که یک‌لاقبا از منزل به در شده و خیابان گز می‌کرد. شاخ‌هایم به صدا درآمده و از شیخنا (هم‌شیره) پرسیدم "ای عالم به اسرار و ای دانای بسیار! اینان را چه می‌شود؟ آیا سرما بر ایشان اثر نمی‌کند؟"
فرمود "فرزند! چه خود
 
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند
منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
بر در شاهم گدایی نکته
هر طرف که دل اشارت کردشان

می‌رود هر پنج حس ،دامن‌کشان (ناز و کرشمه)

دست و پا ، در امر دل اندر مَلا (ظاهر)

همچو اندر دست موسی آن عصا


دل بخواهد پا در آید زو به رقص

یا گریزد سوی افزونی ز نقص


دل بخواهد ،دست آید در حساب

با اصابع (انگشتان) تا نویسد او کتاب


دست در دست نهانی مانده است

او درون، تن را برون بنشانده است


گر بخواهد، بر عدُو ماری شود

ور بخواهد بر ولی یاری شود


ور بخواهد، کفچه‌ای( کفچه، قاشق) در خوردنی

ور بخواهد، همچو گرز دَه‌ مَنی


دل
سلام دوستای گلم
امروز براتون ی ست براش خیلی خوشگل و ناز آوردم
این ست شامل 6تا براش کاملا کاربردی هست
دستش نشکنه
قابل شستشو هست
با تراکم بالا
ریزش نداره
فوق العاده نرم و لطیف هست
و از همه مهم تر اینکه خودش ی کیف خوشگل و ناز داره
کیفیتش هم عالیه
برای اطلاع از قیمت و موجودی لطفا به پیجمون سر بزنید
@SHIRAZ_BEAUTY2
 
دهم اردیبهشت / ساعت هشت و نیم غروب
 
بیمارستان قدس اراک /
چهل روز از بهار میرفت...........................
زنی آبستن درد است و حامل یک جهان در شکم
و منتظر.....
برای ارتقا به مقام مادری.
اندکی بعد...
 زن آرام شد و صدای کودکی ضعیف حرمت سکوت را به بازی گرفت
یاد ندارم گریه اش از سر حسرت حضور بود یا شوق طلوع
اما امروز چهل سال پس از آن حادثه!
که عده ای از روی وظیفه و اندکی از روی محبت تهنیتش می گویند....
می بیند که خورشیدِ هر روزش از غرب به شرق غروب می کند.
بهتر شدن دنیای
دانلود آهنگ سینا حجازی مه خراب + متن و کیفیت عالی
دانلود کنید و گوش دهید به ترانه جدید سینا حجازی بنام مه خراب از جاز موزیک
Exclusive Song: Sina Hejazi – Mahe Kharab With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ سینا حجازی مه خراب
دیدی که چی شد آخرش عشقم پریده از سرش
چشمون سیاه بار دیگه رفت با یه دلدار دیگه
قسم به جون مادرم شد دیگه بار آخرم
دل ندمو دل نگیرم دیگه یار خوشگل نگیرم
به نام من بوده به کام دیگرون رفته مه خراب اون
روزا همش گیجم آخه شبا میاد پیشم میاد به خواب من
قسم به ج
باسمه تعالیحضرت فاطمه (س)قصیده اولمرغ دل پر می زند سوی مزار فاطمه       گشته روز عاشقان چون شام تار فاطمه چند بیت این قصیده گفته ام اندر بقیعگریه و شیون کنم چون چشم زار فاطمهروزها سر می برم بر پشت دیوار بقیعبلکه جویم تربت و خاک مزار فاطمههر کجا دل میرود مستانه اندر جستجوکی بجوید بی نوا ، آن لاله زار فاطمهمن ندانم در کنار احمدی یا مجتبیحضرت احمد شدی خود هم جوار فاطمه؟مرگ زهرا شد سبب ، از ضرب در بر پهلویشچون ستم شد باعث آن احتضار فاطمهگریه و شی
از آغاز باید که دانی درست
سر مایهٔ گوهران از نخست
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آرد پدید
سرمایهٔ گوهران این چهار
برآورده بی‌رنج و بی‌روزگار
یکی آتشی برشده تابناک
میان آب و باد از بر تیره خاک
نخستین که آتش به جنبش دمید
ز گرمیش پس خشکی آمد پدید
وزان پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز تری فزود
چو این چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند
گهرها یک اندر دگر ساخته
ز هرگونه گردن برافراخته
پدید آمد این گنبد تیزرو
شگفتی نمایندهٔ ن
وارد نیست ولی من واردش میکنم...اعتراضم سیاسیه ولی اول اون اعتراض با دوز پائین و میگم...چرا هرچیز خوشگل و قشنگی هست دخترونه است!؟ ما باطنمون زشته!؟ نمی گم که دیگه لباسای گل گلی بپوشیم (که عیبی هم نداره پوشیدنش) اما چرا چیزای خوشگل دخترونه است!؟ چرا چیزای خوشگل پسرونه نداره!؟ همش مردونه!؟ یه پلنر میخوای بخری همش دخترونه! ما باید عین این مردای گنده سر رسید خشک و با قلب مرده و رو استفاد کنیم!؟ واسه چی همه چی جنسیتی شده!؟ چرا تو کشور هیچی سرجاش نیست!؟ -_
خوب رویان جهان رحم ندارد دل شان باید از جان گذرد هر که شود عاشق شان روز اول که سرشتند ز گل پیکرشان سنگی اندر گل شان بود همان شد دل شآن ... متاسفانه نتونستم نام شاعر رو پیدا کنم , اگر کسی اطلاع داره لطفا به من اطلاع بده تا به شعر اضافه کنم
حال عالَم سر به سر پرسیدم از فرزانه‌ایگفت: یا خاکی است یا بادی است یا افسانه‌ای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟گفت: یا کوری است یا کری است یا دیوانه‌ای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟گفت: یا برقی است یا شمعی است یا پروانه‌ای


ادامه مطلب
#شعر مهدوی

لعن گویم آن " سه بت " را چون همی -
دین حق از جور ایشان پرپر است
در رهایش از کمند ملحدان
راه اولاد " علی " روشنتر است
خاک ذل این جهان از سر فکند -
آنکه تربت از " حسینش " بر سر است
بهر جهل و بی وفایی زنان
خون دلهای " حسن " , خود مطهر است
زینت دین شد چو " زین العابدین "
چهره او از عبادت , ازهر است
علم و دین در " باقر " آمد برقرار
قلب او از مهر تابان انور است
" صادق " آل محمد ( ص ) صدق را -
بهر امت تا قیامت , رهبر است
مر چشیدن زهر تلخ نصب را
کام " کاظم " جمله حلم
درد دارم همیشه .
نمیدونم کجام درد میکنه و چرا !
ذهنم
روحم
روانم
دلم
نمیدونم واقعا .
وراجی میکنم .
الکی میخندم .
فعالیت میکنم .
همه اش واسه اینکه کسی نفهمه که درد دارم . دردم شده حریم خصوصی .
حریمی که شده گوشه ی این وبلاگم .
خوبی مخاطب خاموش همینه دیگه .
فکر میکنی داری توی دفترچه ی یادداشت رمز دار مینویسی . یادداشت های کاملا یواشکی !
بی خیال ربات ها که پست هام را کپی میکنن .
بی خیال اونایی که میخونن و سکوت میکنن .نه من میشناسم شون نه اونا منو.
بی خیال او
۱. رفتم حسن اباد کامواهای خوشگل خریدم + برا مادرشوهر جان یه کیف دم دستی خریدم + برا مامی یه بولیز توخونه خریدم + برا خودم و خواهر جان لباس خانومانه یه عالمه خریدم
۲. تو مترو پرنده پر نمیزد یه عالمه جا برا نشستن بود:دی
۳. دوش آب داغ و حال خوب کن
تو استانبول رفتیم ی کتابفروشی
صاحبش ی گربه گنده کثیف داشت
صداش میکرد عثمان!!!
 
دیروز با پسرجان رفتیم پیاده روی کنار رودخونه
تو همون مسیر ی آقایی بود ی گربه کوچولو و ملووووس آورده بود پیاده روی
من ازش اجازه گرفتم از گربه ش عکس بگیریم و نشستم ی ذره نازش کردم
که به دلیل مسخره بازی بیان الان نتونستم عکسا رو اپلود کنم اینجا
حالا اسم این گربه شیرین چی بود؟؟
نسترن!!!!
 
با توجه به این که از دیروز رگ حیوون خواهی من و پسرجان با دیدن نسترن خانوم خوشگل قل
غزلی ناب از مولوی، دیوان شمس
ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرهازان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کمزان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بدزان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شودچندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شویآن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان می‌ش
۵۰- نسیم وصال خدا چوصورت ابروی دلگشای توبست   گشادکارمن اندر کرشمه های تو بست مرا ومرغ چمن را از دل ببرد آرام       زمانه تاقصب نرگس و قبای توبست زکار ما و دل عنچه بس گره بگشود   نسیم گل چودل اندر پی هواتو بست مرابه بند تو دوران چرخ راضی کرد … نسیم وصال – خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست – غزل ۳۲
منبع : فالگیر
سلام دوستان 
یه هفته دیگه بنیامین رو دیدم و نظرمان راجع به همدیگه مشخص شده 
هر چند میدونم همدیگه رو می پسندیم ولی بنیامین استرس این رو داره نپسندیم منم دچار وحشت می کنه ، یک آن فکر می کنم اگه ازش خوشم نیاد چکار کنم .اگه اون نپسنده سعی میکنم منطقی باشم و مث یک مهمان باهاش برخورد کنم مث یک دوست عادی (البته این تئوری گفتنش راحته ، عملیش ممکنه حتی گریه دار هم باشه )
خب موهامو به درخواست یگانه محبوبم بردم صافی ژاپنی کردم و در حد یک عمل بینی قیافه م ع
مگه وکیل وصی مردمی....... دلم می خوادداشتم از یکی از خیابون های مرکز شهرمون رد میشدم دیدم دختر خانومی یه ساپورت پوشیده با یه مانتوی نخی خیلی خیلی راحتی که همه وجناتش پیدا بود، من که یه خانوم بودم خجالت میکشیدم بهش نگاه کنم.....آخه خیلی جلب توجه میکردرفتم جلو و با احترام بهش سلام دادم و روز بخیر گفتم....... منو دید گفت... ها!!......... چیه لابد اومدی بگی که این چه وضعشه؟........ مگه وکیل وصی مردمی؟........ولی من بهش گفتم که نه باهات کاری ندارم خواستم بپرسم که ساپو
ما چه‌ایم اندر جهان پیچ پیچ
چون الف از خود چه داریم؟ هیچ هیچ
همین دیگه آقا!
دنبال مطلع و مقدمه و میان و مؤخره نباش!
درسته که این‌ها نظم‌اند و طبع انسان ملائم با نظم ولی نه این‌که انسان خودش رو محدود قالب‌ها کنه و از محتوا جا بمونه!
لهذا گفته‌اند مجعول وجود است و ماهیت نفاد و حد وجود.
خط بالا رو هم جدی نگیرید!
امروز تصمیم داشتم صبح پاشم برم کتابخونه وتاآخرشب تشخیص و فارمابخونم.
س۸بیدارشدم ناهارموگرم کردم خوردم و گرفتم خوابیدم تا دوظهر.
ی قهوه بزنم وسریع برم کتابخونه.
 
عنوان نَرّه همون نداره ی خودمونه به لهجه وتلفظ خوشگل کرمانیها.
سر میز شام بابام و داداشم کنار هم نشسته بودن. من و خواهرمم کنار هم. مامان هم سر میز نشسته بود. بابا نشسته بود جلوم.  یهو تو صورتم زل زد و گفت تو همیشه انقدر خوشگل بودی ؟
 
 
 
 
ساعت ده شبه و وقتی به کل روز نگاه می‌کنم، می‌بینم این تنها قسمت خوب امروزم بود‌.
الان توی اتوبوس دختر اومد بالا قشنگ اِنگار تی شرت و شلوار جین پوشیده! لعنتی من یه لحظه نگاهم افتاد بهش چرا اینقدر پفیوز ( خوشگل) هستند اینها من احساس زشتی مضاعف میکنم در مقابل شون! بهتر سرن پایین باشه و نگاه نکنم و سرمو با گوشی گرم کنم
به دفعات خواب دیدم که ۲۱آبان ۹۹ میمیرم.دیشب نیز
رو سنگ گرانیتیه نوشته به علت برق گرفتگی...
شعری که وصیت کردم رو هم ننوشتن روش!میگفتن بازمونده‌ها به وصیتِ میت عمل نمیکنن، باور نمیکردم. الان به چشم خودم دیدم:)))))
 
 
 
+ من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن
یا
ز من اگر که بپرسی چه بردی اندر خاک؟/ز خاک نعره برآرم که آرزوی تو را
 
 
خیلی حال میده یه بچه خوشگل دنیا بیاری خیلی حال میده تو کوچیکی همه جا از ادبش و تو بزرگی از اخلاق و صفا و صمیمیت و معرفتش حرف بزنند
 خیلی حال میده به سن جوونی که رسید وقتی نگاش کنی دلت بره خوشگل،خوشتیپ،شیک 
خیلی حال میده وقتی دفاع از حرم و انسانیت میاد وسط دیگه بی خیال همه چیز بگه می خوام برم  و تو بگی خدا به همراهت مادر 
ولی...
از همه اینا باحال تر می دونی چیه؟
 اینه که وقتی بعد چندین سال چشم انتظاری استخونای پسر خوشتیپتُ بیارن کفن بگیری سمت آسم
تشخیص نمیدم که داشتن مسخره ام میکردن یا نه.
فقط دلم میخواد بشینم وصیت نامه ام رو بنویسم و یه برچسب خوشگل بزنم تهش و چشمام رو ببندم و لبخند بزنم و همین. 
چرا نمیشه همه اش؟ این دنیا دریای خونه. نمیتونم بیشتر از این توش بمونم، چرا درک نمیکنن؟ چرا تموم نمیشه؟  
ی کاج مطبق دارم یک ساله تکون نخورده
نه خشک میشه نه رشد میکنه
یک سااااااااااااااالههه
قبلش خیلی بچه بهتری بود
ولی الان دیگه دلمو زده
قشنگه ها
ولی اگر من میخواستم ی گل خوشگل ثابت و ایستا داشته باشم خو گل مصنوعی می گرفتم
چه کاریه هی من میام پای جنابعالی آب و کود می ریزم و خاکتو هم میزنم و شما هیچی به هیچی:/
چند روز پیش رفتم دفتر سوپروایزر فکس بفرستم دیدم سوپر(خانم شهردار) خیلی کلافه و عصبانیه . من هیچی نگفتم خودش گفت موهام لخت که هست ،شستمشون تمیزه، زیر مقنعه هی عقب و جلو میشه دارم دیوونه میشم(خانوما میدونن یعنی چی). گفتم چرا نبستی ؟ گفت کوتاهه. همون موقع یکی از خدمه ها اومد و من یهو یه فکری به ذهنم رسید وقتی رفت بهش گفتم میخوای موهاتو رو سرت ببافم دیگه تکون نخوره؟ گفت کوتاهه ها. گفتم من میتونم . سریع درو بستیم و مقنعشو درآورد. منم از جلو سرش براش ب
صحبت اصحاب عشق صحبت مستانه هاستاوج شهیدان عشق برکت پیمانه هاستدر طلب آمد دمی گشت عیان شمس ماجمله ی دیدار ها رحمت و لطف خداستگفت نمی خوانی ازآیه ی شکر و حضورگفتمش این آیه هادرک جمال شماستگفت نظر بر مجاز میکنی اندر سماءصاحب اعجاز هامطرب این ساز هاست
 
گاهی آدم دلش میخواد حافظه اش از بعضی خاطره ها پاک شه
هیچ اثری نمونه ازشون ...
سر هیچ چهارراه و بی راه و بن بستی هم دوباره بهشون برنخوره ...
 
 
+ امروز دیدم بوته گوجه ای که خودرو توی گلدون مرجانم درومده بوده، چنتا گوجه سبز کوچولوش، قرمز و خوشگل شده. خوشحال شدم.
 
+ می شود تو برای دل ما "فالله خیر حافظا" بخوانی؟ 
 
 
چند روز پیش مادرم بهم گفت یکی از لباس هاتو بدیم خیاط برات درست کنه.منم قبول کردم چند باری رفتم لباس رو پوشیدم و خانم خیاط لباسو برام درست کرد.آخرین باری که رفته بودم اونجا موقع برگشتنی یه خانمی مادرم رو صدا زد(فروشنده ی مغازه ی نزدیک خونه ی خانم خیاط بود)
من رفتم تو ماشین نشستم.بعدا مادرم گفت خانم فروشنده گفته یکی از دوستام برای پسرش دنبال یه دختر برای ازدواج می گرده می شه شماره تلفنتون رو بدین برای دخترتون خدمت برسن؟
بعد از چند روز بالاخره ام
من داکوتا جانسون رو خیلی دوست دارم.
قیلنا هم عکسشو گذاشتم اینجا،
 
دختر خوشگل، ناز، دوست داشتنی، و خوش هیکلیه.
 
فقط یه مشکل که من میبینم اینه که بعید میدونم این در زندگی زناشوییش به جایی برسه.
 
این باید بره زن دوم این پسره توی فیفتی شیدز آو گری بشه.
یعنی عمرا این رو مردی تحمل کنه.
بعضی ها خوشحالند و خوشحالیشان حتی توی کامنت گذاشتنشان هم مشخص است . بعضی ها الکی خوشند و الکی خوشیشان را فقط می شود از چشمهایشان فهمید . بعضی ها درد دارند و دردشان را همه جا جار می زنند . بعضی ها درد دارند و دردشان را فقط از چشمهایشان می شود فهمید . بعضی ها گریه می کنند اما اشکهایشان، اشک تمساح است . بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشمهایشان معلوم است  که اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه ی چشمشان به کمین نشسته . بعضی ها نیتشان خوب است اما بد عمل می کنند .
انقدر توی این تعطیلات عید، بچه ها شیرین زبونی کردن که دلم نیومد ثبت نشه. 
1. بچه ها رو بردم آتلیه ازشون عکس بگیرم واسه عید. علی دائم از خانم عکاس، درباره لوازم مختلف سوال می کرد و انصافا اون بنده خدا هم همه رو با حوصله جواب می داد. یه هو علی گفت خاله یه وسیله هم اون بیرون دیدم بیا بریم بهم بگو اون چیه. وقتی خانم عکاس خواست باهاش بره علی گفت نه خاله اون بیرون آقا هست، اول روسریت رو بپوش بعد بیا ((((((((((((((((((((((((: یعنی عاشق این امر به معروف خوشگلش شدیم (:
همه ی دخترا دوست دارن یه وقتا 
یکی باشه که فارغ از همچی فقط به حرفاشون گوش بده.
درد و دلاشونو گوش کنه و چیزایی که نمیتونه دختر درست شون کنه رو راست و ریس کنه.
بگیرشون تو بغلش و با تمام عشقش نگاهش کنه.
براش هدیه های خیلی خوشگل و باسلیقه بخره.
دلم برا جدی تنگ نشده.
چرا؟؟
چون اون یه ترسوی بی عرضه هست.
و عقده هایی داره که میخواد سر یه دختر بچه خالی شون کنه.

پ ن: ...
بهتر نبود این لباس صورتی بیمارستان ها سایز بندی داشت؟
خیلی داغون شده تیپم
دارم توی لباسه گم میشم
فعلا بخش اورژانس بستری شدم،اوضاع انقدر خنده داره
خانوم روبروییم نشسته داره تخمه میشکنه :)))
 البته منتظر جواب ازمایش خون هستم
دکتر گفت باس خون تزریق بشه بهم
معراج بلند مؤمنین است نمازسرمایه روز واپسین است نماز  توحید بود اساس سرلوحه ی دینسرسلسله ی فروع دین است نماز      دانی چه بود فلسفه ی ذکر نمازآرامش قلب مؤمنین است نماز  پیوسته مدد بجوی از صبر و صلاتاندر همه جا تو را معین است نماز
ادامه مطلب
یکی از اهالی محل ما به رحمت خدا رفت. خدا رحمتش کنه...
خدارا شکر دستش به دهانش میرسید، وضع مالی خوبی داشت. 
از مدتها پیش در محل ما رسم شده بود به جای شام دادن به نذر میت، هزینه ای به شورای محل اهدا شود که صرف مسائل عام المنفعه شود. به همین صورت، ما در محل مدرسه ساختیم، زورخانه ساختیم، ورزشگاه ساختیم...
ادامه مطلب
از وقتی بهم گفته دوستِ صمیمیش هستم! بیشتر دوستش دارم خب.
حتی امروز فکر کردم اگر یک روز پیشش باشم و ناخوداگاه با صدای بلند گفتم " الهی قربونت بشم"
( خودش نگفت! من ازش پرسیدم صمیمیِ تو هستم یا نه؟ گفت هستی. 
کُشت منو تا گفت! از بس هیچیش معلوم نیس:////)
پ.ن: ملت دوست پسر دارن ما هم  اندر خمِ دوست دخترمون موندیم. #سینه_بزن
مادر بزرگم روزای آخر عمرش خونه ما بود
اوموقع من 10-12 سالم بود
یه روز نشتسم کنارش بهم گفت
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی
که ما اندر دیار خود سری داریم و سامانی

این شعر میتونه کاملش باشه

سرم را سرسری متراش ، ای استاد سلمانی
که ما اندر دیار خود،سری داریم و سامانی
ز وقتت اندکی بگذر ، به روی موی ما سر کن
سر ما را مظفر کن، برادر گر مسلمانی
بزن طرحی نکو لیکن، مزن نقش شیاطین را
که در این سر که میبینی، نباشد فکر شیطانی
دوصد سِّر است در این سر، تو این
خب همون طور که درجریانید یا نیستید ، روابط فامیلی و خواهر برادری در این سریال واقعا پیچیده است! 
من تا نیمه سریال در تلاش برای فهمیدن این روابط پیچیده بودم، پدر همش میخواست بفهمونه بهم که قضیه چیه! و من‌نمیفهمیدم ...
دست آخرم بهم‌گفت تو مگه ارتباطات نمیخونی؟ چطور نمی فهمی این‌جیزارو؟
و 
من
هیچ
من
نگاه!
جامی بزن که دردی، درمان به آن توان کرد 
یاری گزین که با او، طی در زمان توان کرد 
 
مستی مکن چو بلبل، اندر هوای هر گل 
برگی ز باغ من چین، کان را نهان توان کرد 
 
سرگشته ام و حیران، در ابر و باد و باران 
چنگ خمیده بنگر، وز دل فغان توان کرد 
 
ای دل مگو به رندان اسرار می پرستی 
زیرا حدیث جانان، ورد زبان توان کرد 
 
این دل اگر ندارد، در کوی او مقامی
با یاد او سماعی، هم با مغان توان کرد 
 
زاهد اگر شنیدی کاین خرقه در خفا سوخت 
در چله اش جهان در، رطلی گرا
بسم الله الرحمن الرحیم
 
کی باورش میشه یه دخترِ مجرد که توی خونه دست به سیاه سفید نزده یه کدبانوی نمونه بشه که خونه اش مثل دسته گل میمونه؟ 
همه چی با هم هماهنگ، رنگ ها شبیه هم، میز و صندلی در بهترین چینش و ...
کی باورش میشه همون کدبانو برای راحتی بچش از همه چیزایی که قبلا بهشون میگفت قشنگ و لازمه زندگی و غیره بگذره؟
نه این که از قشنگی ها بگذره ها، کلا تعریفش عوض میشه انگار
یه قشنگی خیلی بزرگ توی بچش میبینه که دیگه بقیه چیزا براش بی اهمیت میشه
دیگ
امروز از مامان یه عکس خوشگل گرفتم خیلی خوب شد شاید گذاشتمش بک گراند گوشیم. 
تو فکرم بود از مامان بیشتر بنویسم.
آرامشش از پختگیشه و دلم میخواد درس بگیرم ازش.
من کپی مامانم هستم از نظر قیافه.
دلم میخواد اخلاقمم شبیهش باشه.
مامان از بچگی میگفت که من دین و ایمانشم کاش بتونم ثابت کنم اونم دین و ایمان منه. 
چند روزی مرخصی گرفتم که یعنی چند تا کار انجام بدم
اما
امان از این xilinx اول که تحریمیم نذاشت وارد سایت بشیم
حالا هم که وارد شدیم اطلاعات حسابم رو دیده میگه نمیتونیم این اطلاعات رو تایید کنیم...
هر چند من یکمی "askfhdhf" چرند بجای آدرسو اینا نوشتم ....
مرض داره
سلام اول از همه برای کنکوریامون آرزوی رسیدن به خواسته هاشون رو دارمدومندش منم رسما پشت کنکوری شدم
سومندش من همون ماه گیسویی هستم که بودم =) اگه منو یادتونه که دمتون گرم اگه هم یادتون نیست بازم دمتون گرم
چهارمندش کامپیوترم به نت دسترسی نداره برا همین قالب خوشگل موشگل نمی تونم بذارم
#شعر مهدوی

اینهمه رمز و مثلها را کلید
جمله اندر خانه پیغمبر است
گر بخانه در , زراه در , شوند
این مبارکخانه را در , " حیدر " است
هر که بر تنزیل , بی تاویل رفت
او بچشم راست در عین اعوراست
مشک باشد لفظ , و معنی بوی او
مشک بیبو _ ای بشر _ خاکستر است !
مر نهفته دختر تنزیل را -
معنی و تاویل " حیدر " شوهر است
مشکل تنزیله بی تاویله او
بر گلوی دشمن دین خنجر است
ای گشاینده در خیبر , قرآن -
بی گشایش های خوبت خیبر است
وین گشایش را نمایش در عدد,
هرشب و هر روز , ساعت الظهر
دل تنگم و از دل‌تنگی اشک میریزم. وسط کتابخونه. چندین و چند شبه که خواب آشفته می‌بینم‌. نمیتونم. پر از غلطم و نیاز به تنهایی دادم.
کاش به مادرم نگفته بودم. کاش...
دلم میخواد ببینمت و بهت بگم مسئول اشتباهِ من تویی.
می‌ترسم اسیب برسونم به عین. میدونم چقدر دوستم داره‌. من نمیتونم اندازه ای که اون منو دوست داره دوستش داشته باشم. نمیتونم...
بسم رب الرفیق
حکایت کنند که مردی را زنی بود و در کارِ وی برفته بود.و یک چشم آن زن سپید بود و مرد از آن عیب بی‌خبر بود به فرط‌‌ المحبت.چون آن محبت کم گشت، زن را گفت:این سپیدی کِی پدید آمد؟گفت: آن‌گاه که محبتِ ما اندر دلِ تو نقصان گرفت.
کشف‌الاسرار و عدةالابرارخواجه عبدالله انصاریپ.نشاید این پست بیشتر توضیح بده «شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد» رو!پ.ن.2فرط المحبت!
سلام سلام دوستای گلم
من اومدم با یه پست جدید
هر کسی ویژگی های متفاوتی داره ، اون چیزی که شما رو متفاوت می کنه ممکنه در واقعیت شما رو خوشگل و قشنگ بکنه خوشگلی و قشنگی داشتن پوستی بدون جوش و ... نیست
خوشگلی و قشنگی اینه که : اعتماد به نفس و اعتقاد به خودتون و این که شما به عنوان یک فرد چه کسی هستین
در حال حاضر در سن نوجوانی بدن تغییر می کنه و شاید بعضی از تغییرات رو دوست نداشته باشین مثلا ممکنه صورتتون جوش بزنه و این جوشهای مزاحم احساس خوب بودن نسبت
۱. Bonding time + خوش تیپ کردیم [قربون قد و هیکل دلبرت بشم خوشگل من:*] + [+بیا پایین عزیزم -:*] + گشت و گذار و دور دور زیر شر شر بارون صدا رو تا ته دادیم بالا فق اهنگایی ام گوش دادیم که من انتخاب کردم:-" + جوج و کوبیده و جیگر و بال اسپایسی خوردیم با دوتا نارنج کله گنده 
۲. حس موش آب کشیده تو هوای صبح .. دونه های ریز ریز رو صورتم هوای خوب تو ریه هام .. حس خوشگلی .. زلف کمندم .. حس سبکی .. شهر خلوت و ساکت 
۳. یه عالمه خواب گرم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ارومیه نیوز