نتایج جستجو برای عبارت :

عجب رسمیه،رسم زمونه

تو نیمه راهه زندگی دل من پرخونه
اینجا با این قشنگیاش واسه من زندونه
سر راهو گرفتی چه بدکردی زمونه
غرورم رو شکستی چه بی‌رحمی زمونه
بازم این سو و اون‌سو منو خوب میکشی زمونه
ببین کاسه صبرم چه لبریزه زمونه
هرچی باهات راه اومدم تو باهام لج کردی
رفیق نیمه راه شدی راهتو کج کردی
+هایده(زمونه)
دانلود اهنگ عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگو باد خزونه
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه ایرج بسطامی

آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه
عجب رسمیه رسم زمونه شاد


آهنگ شاد عجب رسمیه رسم زمونه
عجب رسمیه رسم زمونه شکیلا
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه شاد

اپارات اهنگ عجب رسمیه رسم زمونه
دانلود آهنگ عجب رسمیه ایرج بسطامی
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه شاد
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه شکیلا
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه

دانلود آهنگ عجب رسمیه شکیلا 320
دانلود آهنگ عجب رسمیه محسن لرستانی
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه قصه ی برگو باد خزونه
دانلود آهنگ عجب رسمیه رسم زمونه میرن آدما
امروز بیمارهایی که به من مراجعه داشتن،با پس زمینه ی صدای آهنگ به غایت غمگین پرتقال من ویزیت شدن...
من میپرسیدم مادرجان دیگه چه مشکلی داری?و صدا میخوند "بودنت هنوز مثل بارونه..."
من میپرسیدم سرفه ی خشک میزنی یا خلطی?و صدا میخوند"آهای زمونه....آهای زمونه..."
امروز اهالی این روستا فهمیدن بی حوصله ام و دلتنگ و غمگین...
به این فکر میکردم بچه های این دوره و زمونه شلوغ و پر انرژی شدن یا پدر و مادر های این دوره و زمونه تنبل و خسته و بی حوصله!؟
به این نتیجه رسیدم هم بچه ها، بچه های دوره قدیم نیستند و هم پدر و مادرا زیادی کم صبر و حوصله شدن!
به پدر و مادر ها حق میدم . به بچه ها هم !
اما پدر مادرها میتونند با مطالعه و یک سری تغییرات ایده آل بشند. پس ...
لطفاً تا زمانی که مطمئن نشدی از این که میتونی یک بچه رو با وچود همه سختی هاش بزرگ کنی. به بچه دار شدن فکر نکن.
بچه پاک و معصوم
سلام دوستان
سوالی که ذهنم رو مشغول کرده اینکه چطور میشه که در این دوره زمونه هنوز ازدواج اجباری داریم؟بعدش این چه جور اجباری هستش، خب در نهایت که خود فرد سند ازدواج امضا میکنه. بعضی اوقات فکر میکنم این افراد که اینجور ازدواج میکنن افراد بی اراده و بی عرضه هستن با عرض معذرت چون یه فرد قوی با آینده ش بازی نمیکنه. آخه چطوری یه عمر هر شب بغل کسی بخوابی ولی تحمیلی، چون به نظرم این ازدواج تجاوز قانونی هستش.
بعدش چطور میشه که فردی در نهایت تسلیم میشه
پشماتون میریزه.
پشماتون میریزه.
پشماتون میریزه.
 
واییییییییییییییییی پشماتون میریزه.
 
پشماتون میریزه.
 
خاک تو سر دولتی که حتی نمیتونه توی این زمونه که هسته ای مسته ای دارن همه، یه دونه سلاح رو خودش بسازه یا بخره و بتونه استفاده ش کنه.
 
پشماتون میریزه.
واقعا امید و انگیزه ای ندارم...
نمیدونم باید به چی و کی وصل شم که بتونم درست کنم همه چی رو. خودم آدم ضعیفیم که نمیتونم رو پای خودم وایسم و مستقل شم، یا نمیتونم محکم حرفمو بزنم به همه.
بگذره این زمونه ایشالا. رو سیاهیشم بمونه برا منِ گذشتم که خیلی ناامیدی حواله میداد بیرون و نمیذاشت به قول حبیب رضایی بشکفم.
دیروز و امروز فکرم درگیر اتفاقی بودزمانه گاهی ما رو مجبور میکنهبه کاری که دلمون نمیخوادما فکر می کردیم از اوناش نیستیم که ...مذمت می کردیم اونایی رو که فکر می کردیم از اوناشن که!زمانه به ما گفت : شما هم از اوناشین که...خداکنه زمونه ما رو بهیچ کاری مجبور نکنهخدانکنه
.
چند روز بعد از مراسم عقد، توی پارک نشسته بودیم بلال میخوردیم خیلی احساساتی شده بودم به خانومم گفتم «خیلی خوب شد به هم رسیدیم! دیگه به جای اینکه غصه‌ی نداشتن همو بخوریم همش غصه‌ی داشتن همو میخوریم.» نمیدونم چرا بلال رو فرو کرد تو چشمم. زمونه بدی شده. ابراز احساساتم نمیشه کرد.
تکست آهنگ حال دلم ادوین
حالِ قلبم بی تو تعریفی نداره میشه برگردی
نمیدونم بهم کاش بگی چرا با دلِ من سردی
نم زده چشامو تو که میگفتی داری هوامو
بیا برس به دادم
اگه میشنوی صدامو
وای از این زمونه
حالِ دلمو هیچکی نمیدونه
غم دوریت داره منو به آتیش میکشونه
جایِ خالیت داره
قلبمو از جا میکنه
خیسِ اشکم دو تا چشمام این حالِ منه
کی به جای من داره
سر روی شونت میزاره میخونه
بی تو اینجا یه گوشه
این دلم میپوسه
این فاصله برام
یه چی مثل کابوسه
سرد و بی روحه
این خ
باید به فائزه، به نازنین، به سجاد یا به رویا بگم؟ سجاد تقریبا از درک مسائل انسانی من خارجه. و متوجه نمی‌شه چی می‌گم. شاید هم مشکل از من باشه - من متوجه نمی‌شم که سجاد داره چی می‌گه.
از مبارزه کردن با شمشیر، در زمونه و زمین تفنگدارها خسته شدم.
از دیابت داشتن‌ام، از لکنت‌ام، از قرص‌های اعصابی که می‌خورم خسته شدم.
مشکلات زندگی و پول و ... هم هستن ولی واقعا خیلی برام مهم نیستن. به کمک هوش‌ام از پس همه اونا بر میام. ولی اینا دارن اذیت‌ام می‌کنن..
یادمه بچه بودم و تو اتوبوس بین دو تا جوون دعوا شده بود و به هم فحش میدادنبقیه مردها هم هی میگفتن فحش ندید خانم اینجا نشستهولی تو این دوره زمونه آدم از خانم ها یه چیزهایی میبینه که اصلا در موردش صحبت نکنیم بهترهیه زمانی زن ها معروف بودن به داشتن حیاولی الان شوخی هایی میکنن که عفت زنانه خودشون رو زیر سوال میبرنچه بلایی سر زن هامون اومده که انقدر بی حیا شدن؟
کل سال یک طرف  و روز اول عید و خانه ی باباجان هم یک طرف....
من شش تا عمو دارم و همه یمان خانه هایمان با یک دریچه به هم راه داشت و نیازی نبود از کوچه به خانه ی هم برویم...
سال که تحویل می شد یک آن میدیدی پسرها از در و دیوار دارند میریزن توی خانه ی ما که بعد از آنجا بدو بدو بروند خانه ی بابا جان
دخترها هم پشت بندشان ..
ادامه مطلب
هرگاه در تنگنا قرار گرفتیهرگاه فکر کردی خدا فراموشت کردههرگاه از زندگیت خسته شدیاین آیه ی زیبای خدا رو بیاد بیار: «لا تنقطوا من رحمت الله»تا وقتی پشتیبانی چون خدا داری چی کم داری؟ «ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکندچون تورا نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور»به خدا توکل کن و بدون زمونه همیشه یکسان نیست و روزای بد میگذره... «دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتدائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور»بنابر این تو حق نداری نا امیدشی! 
ای کاش وبلاگ قبلیمو حذف نکرده بودم. یه چندتا رفیق تازه پیدا کرده بودما.الکی الکی اونا رو هم از دست دادم .
به هیچ کس این دوره زمونه نمیشه اعتماد کرد .حتی به خود آدم. من به خودم اعتماد کردم بعد از ظهر خوابیدم که یک ساعت خواب باشم وقتی پا شدم دیدم هوا تاریکه یه ۵ ساعتی خوابیده بودم
درد دل ما به درد هیچ کس نمیخوره واسه این میام اینجا...
راستش اهل درد دل کردن هم نیستم  شاید به همین خاطره ک به کسی چیزی نمیگم جز روزمرگی ها هوا خوب شده ها اخ اخ دیدی چقدر وسایل گرون شده .گوشت رو دیدی قیمتش چقد زیاد شد .اخی  چقدر زمونه ی بدی شده .خسته شدم از شب وروز های تکراری از زندگی بی هدف ازبی برنامگی از بی ایمانی جدی از این اخری بیشتر خسته شدم من مسلمانم اما ایمانم ...ایمان ندارم جدی میگم ازخودم بیزارم که چی بشه دارم زندگی میکنم و بی برنامه جلو
مرد بودم
 
 
میدونستم اگر تا اینجا اومدمباید تا تهش برم
 
میدونستمتعهد دارم به احساسات پاک یه دختر نجیب.
 
میدونستم
خدا خواسته بشم مونس همه تنهاییا و درداش
 
میدونستم
باید بشم مرهم برای همه سختی ها و دردها
 
میدونستممیدونستم این یعنی "مردونگی"
 
و خب چون بضاعتم مزجات بودباید چند برابر بقیه جون میکندم و کندم.کار کردم.
عمرمو گذاشتم.
چشامو گذاشتم. :)
تا وقتی میگم "رو چشمم"یکی بهم بگه چشمت بی بلا . . .
 
حالا دیگه کسی نیستکه وقتی میگم الهی بمیرمبگه "خف
در حال حاضر، نیاز مبرم به مانتو شلوار برای سرکار دارم و واقعا لباسام بد شدن و خسته شدم از بس همیشه این لباس ها را پوشیدم!!! مردم نمیگن این چقدر بی عرضه و خسیسه که حتی دو تا مانتو نداره.. مخصوصا این دوره زمونه که مردم از شکمشون که بزنن، از لباس و پزشون نمیزنن
این کر.ونا کاسه کوزه همه را شکونده و‌ بازار رفتن را ترسناک کرده

ساعت ۱۸:۲۹ نوشت:
کارای دوخت و دوز و اتوکشی لباس های فردام تموم شد و از شدت بیحالی پفک و شیرینی جات خوردم:)
چند ساله موقع بیحالی و
امشب حس میکنم...
بخشیدی!
بخشیدی؟
قول میدم جا نزنم...
...
میگفت ...عاشورا تاریخ زنده اس !
واسه همینه که شب شام غریبان دلتون داره میپوسه ...
واسه همینه که وقتی عصر عاشورا هرجا رو نگاه میکنین انگار راه نفس کشیدن پیدا نمیکنین...واسه اینه که انقدر دلگیره ...
میگفت به خاطر اینه که یه جای تاریخ ...هرسال اتفاق میوفته ...کربلا ...عاشورا...
بجنبی بهشون میرسی ...
میگفت فکر نکن امام حسین میذاره ادمای خوب این عصر و زمونه فقط به خاطر بعد زمان ازکاروانش جا بمونن..
جا نمونی
لیتل الان درکت میکنم 
هیچوقت فکر نمیکردم توی خونه مامانبزرگم تنها بشم 
البته من خوشحال میشدم ولی خب الان حس خاصی ندارم 
خدایی فهمیدم این همه ادم رفتن حسین اباد خو منم بیدار میکردید:(
این دلسوزیه به نظرت الان؟
منه بدبخت تنهای تنها 
توی این دوره زمونه خراب(حالا خوبه در حالت عادی در حال تلاش کردن براس تنها موندن توی خونه م:)
یه عالمه فیلم دارم که نگا کنم هاهاها ران بی تی اس دان کردم 
ولی حوصله ندارم 
به دوستام بزنگم؟؟(شارژ ندارم....تنکیو گاد:|)
 
یه عده هم هستن فقط به همه چیز اعتراض دارن :-/ و جز نق زدن هیچی بلد نیستن!
من ۴۰ سالمه و کارمندم ولی خونه ندارم! 
من ۳۰ سالمه ولی دستم تو جیب بابامه !
من ۴۰ سالمه نتونستم ازدواج کنم چون زمین کجه !
همه تو این دوره زمونه دارن پول درمیارن من نمیتونم !
اون کنار خانوادشه من نیستم !
......
بس کنین دیگه ! اینقدی که انرژی میذارن سرتون نو زندگی مردمه اگه به فکر زندگی خودتون بودین الان شاید راضی بودین از خودتون -_- (شاید بگین الان سرم تو زندگی مردمه !) 
اگه یکی دوسال
تصمیم گرفتم از امروز دور از شبکه های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام باشم به نظرم خیلی ذهنمو درگیر کرده باید همیشه چک کنم و گاها کار اصلیم رو یادم میره با اینکه توی این دوره و زمونه یه مقدار فاصله از مجازی دور از انتظاره اما این سختی برای تمرکز بیشتر روی کارم باید انجام بدم
شما تا حالا این تصمیم رو گرفتید اگه اره بصورت نظر بفرستید تا هم من هم دیگران استفاده کنند و اگه تصمیمشو نگرفتید خوشحالم میشم در کنار هم این کار رو انجام بدیم و من رو تنها ن
پسر:حوصلم سررفته
پدر:یه ملاقه ازروش بردار
پدریزرگ:میخوای زیرشا کم‌کن
مادر:همین الان اینقدربازی کردیم
مادربزرگ:بیا ببین چی دوست داری بیارم بخوری
پسر:نه میخوام برم بیرون بریم خونه یکی
پدر:مثلا کجاحرف شهربازیا رستوران نباشه ها
پدربزرگ:عجب دوره زمونه ای شده این بچه ها پی حرف نمیرن هی خرج میتراشن
مادر:منم حوصلم سررفته
مادربزرگ :میخوای آش درست کنیم دورهمی بخوریم
امام زمان:یه سربه من بزن حال وحوصلت خوب میشه 
این جمعه هم داره میگذره امام خوبم کج
تا گلالودم ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی رو ببین که چجوری جا گذاشتیش رو زمینمن واسه تو قید دریارو زدم به درو دیوار تنگت میزدم تو بیابون دلت نفس زدمدریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بغلم کن بین نامردا من تک نندازدریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر خوردم بد کم آوردم
بیا و این پخش پلارو تو جمعش کن دوریت داره بد میسوزونه تو کمش کنمن گم شدم تو دل بی رحم زمونه بیا و این دیوونه رو تو باورش کندریا بغلم کن بغلم کن ک
مینا تو دانشکده ما بود. دختر خونگرم و مهربونی بود.
یه روز تصمیم گرفتم دعوتشون کنم خونمون. وقت شام که شد سفره شام رو جدا انداختیم. با اینکه خونه ما خیلی کوچیک بود ولی من و مینا رفتیم تو آشپزخونه تنگ دوتایی نشستیم لوبیا پلو خوردیم. مینا از جدا کردن سفره هامون خیلی خوشش اومده بود. همون شب برام از شروع زندگی شون تعریف میکرد. اینکه چقدر ساده رفتن سر خونه زندگی شون و...
تعریف که میکرد تعجب میکردم ازش. باورم نمی شد که مینا تا این حد ساده زیست باشه. تو ذهن
راننده خیلی با احتیاط رانندگی میکنه، مثل اکثر راننده ها دو ثانیه یه بار گوشی چک نمیکنه، راننده ها رو فحش نمیده، اگه راننده ای سماجت میکنه بهش راه میده.
دارم فکر میکنم وقتی رسیدم، امتیاز کامل بهش بدم و تو نقاط قوت همه موارد رو براش تیک بزنم. یهو یادم میوفته این راننده آژانس سرکوچه است نه راننده تاکسی اینترنتی، نمیشه بهش امتیاز داد!
 
دارم به فکر خودم میخندم که یاد یه قسمت از سریال Black Mirror (قسمت Nosedive) میوفتم که مردم دائما در حال امتیاز دادن به ه
مینویسم. یه روز بخون.
حداقل من به این امید مینویسم. :)
 
دیشب کابوس دیدم.
و یه جوری نصفه شبی بغض کردم که خودم به حال خودم گریم گرفت:)
 
2 دی شناختمت. پارسال.
و کن فیکون شد دل لامصبم.
 
 
آه. یاد ب ا د.
 
الان یادم افتاد.
کاش برات کادو میگرفتم تولدت.:)
حیف.
خیلی چیزا دستامو بسته بود. خیلی چیزا.
 
ولی الان که رو به راه شدم.
تو دیگه منو نمیخوای.:)  زیبا نیست؟ :)
 
د ا ر م   د    ق   میکنم  :      )
 
کاش برات یه ماشین تحریر میگرفتم.:)
 
نامبرده جانم.
من برات کافی نیست
من به دنیای مجازی خیلی اعتقاد ندارم. دنیای مجازی خوبه.
هر وقت پذیرش گرفتم از راه دور و از طریق دنیای مجازی بود.
دوستای مجازی پیدا کردم.
توی این دور و زمونه دیگه خیلی مجازی و حقیقی معنا نداره.
 
ولی اینکه ادم عکس از خاک مادربزرگش و قبرش بذاره و بگه آخ که تو رفتی و... ولی از تنبلی نره یه بار سر خاک،
برای من عجیبه.
 
یا همش عکس از بچگی و این اون بذاری و بگی یادش بخیر فلان شدم یادش بخیر نمیدونم بچه که بودیم دلها به هم نزدیکتر بود و ازین حرفای کلیشه ای و خ
سلام
 
دلم برا اینجا تنگ شده بود 
فکر کنم یک ماهی هست که نیومدم  
ده روز نبود که از کاشون رفته بودم ولی الان که اومدم انگار داخل دانشگاه احساس غربت میکنم نمیدونم چرا هنوز میرم کارگاه تا آروم بشم 
دلیل این دل آشوبی و غربت و نمیتونم درک کنم ولی خب چرا  شایدم بدونم 
وقتی ببینی همه آماده کربلا میشن ولی تو......
 
دلم هلاک نگاه آقاست
حسین جان ........
 
آقا جان دلم و میشکونن  پارسال از غربت اربعین  دستم به کاری نمیرفت ولی دلخوشیم جامعه بود 
ولی الان واقع
متن آهنگ ای وای حمید هیراد
یه چالِ روی گونه ، دو ابروی کمونت
دلم رو میکِشونه ، روزِ وصالمونه
آره روزِ وصالمونه
عشقی که بینمونه ، آره مالِ هر دومونه
میگذره این زمونه ، عشقِ فقط میمونه
عشقِ فقط میمونه
ای وای ای وایِ من ، دلبر زیبایِ من
ادامه مطلب
خب، امروز معاینه چشم پزشکی انجام دادم. گفت از شماره ی فعلیِ عینک خودت 0.25 کمتر ضعیفی، 0.25 بیشتر آستیگماتی!
کلی هم تاکید میکرد که عینکتو بزن! میگفتم میزنم بابا! میگفت نه نمیزنی! :))
با اینکه باز هم نتونستیم دندون پزشکی بریم ولی باز هم از انجام این دو کار در این هفته خوشحالم.
الآن عکس دندون و شماره ی عینک رو دارم و این خودش کلی منو جلو انداخت. با تشکر از مامان که کلی به زحمت انداختمش.
+ میگن نگید شماره عینک بگید نمره! شماره که درست تره خب! دوره زمونه ا
دلم گرفته از زمونه دلخورم
بذار واست گلایه هام و بشمارم.... 
کجایی؟
این شب ها رو کجا سپری میکنی؟
چقدردلم میخواد بیشتر بشناسمتون
چقدر دلم میخواد باهاتون رفاقت کنم
چقدر دلم میخواد باهاتون رفت و امد کنم
خیلی دلم میخواد همه کارهام و به شما هدیه کنم.... 
حتی دلم میخواد براتون سرباز پرورش بدم... 
شاید عمرم کفاف نده ببینمتون ولی دلم میخواد یه نسل عاشق شما از خودم بجابذارم... 
دختر بدی بودم براتون ولی شما بابای خوبی بودی برام... 
میشه نگاهم کنین
میشه دستم
دانلود اهنگ عشق من ناز نکن از سراب لینک مستقیم همراه با متن. عشق من ناز نکن عمرما پایون میگیره. یه روزی دست زمونه تورو از من میگیره. وقتی تنها باتو بودن واسه من زندگیه.
دانلود آهنگ جدید سراب و سروش ملک پور عشق من ناز نکن با لینک مستقیم ... دانلود آهنگ جدید سراب و سروش ملک پور به نام عشق من ناز نکن + متن آهنگ. Download New Music of Sarab & Soroush Malekpour Called Eshghe Man Naz Nakon.
دانلود اهنگ عشق من ناز نکن از سراب (کیفیت 320) mp3 همراه با متن با ... دانلود اهنگ عشق من ناز نکن از سرا
تو دوره زمونه ای که وقت کشی با شبکه های اسما و ظاهرا اجتماعی یه عادت خانمان سوز شده و چه افت ها و اسیب هایی که به زندگی ها نزده، من به لطف بی میلی ای که نسبت به این سبک ابزار ها دارم، اقای خودم هستم...
بیشترین استفاده ای که از بستر مجازی داشته ام در چند سال اخیر مربوط به مطالعه و پژوهش بوده و به ندرت و هر از گاهی هم فیلمی از نظر گذرانده ام...
خوش به حال خودم، حقیقتا از خودم و این بی میلی حال می کنم، وقتم رو می تونم روی خیلی مسائل دیگه سرمایه گذاری کن
از نظر من وجود هر دختر مثل یه مروارید خیلی قیمتی می مونه ، باید برای مدّتی توی صدف بمونه تا قیمتش بره بالا و بالاتر .. تا این که روزی برسه و با ازدواج کردنش این صدف باز بشه و زیبایی مروارید برای مَحرَم ترین فرد زندگیش نمایان و عرضه بشه !
امّا بد زمونه ای شده ، این مروارید های باارزش خیلی زود دارن خودشون رو عرضه می کنن اون هم نه برای همسر بلکه فقط با یک بیرون رفتنِ توی خیابون حداقل برای 100 مرد !! در عجبم که چرا اکثر چنین مرواریدهایی هیچ وقت از خودشو
جزء اون دسته آدم‌هایی بودم و شاید هنوز هم هستم که یه پایان تلخ رو به تلخی بی‌پایان ترجیح می‌دادم. برعکس اطرافیانی که انگار طاقتش رو نداشتند. یک ترسی همیشه زیر پوست‌هامون بود. وقتی موضوعی در اختیار من نبود، من هم محکوم به تحمل تلخی بی‌پایان می‌شدم و کم‌کم ترس زیر پوست من هم می‌رفت. محتاط می‌شدم و دلسوز. اما امروز فکر می‌کردم به پایان‌های تلخ. دیدم پایان تلخ هم می‌تونه بعد از خودش یه تلخی بی‌پایان به بار بیاره. صرفا تموم نمی‌شه که بره. ا
امروز در ادامه‌ی یه بحثی که رفته بود سمت ازدواج مهندس، مهندس گفت زن‌ها ویژگی‌های بدی دارن.
مامان گفتن دستت درد نکنه، یعنی من ویژگی‌های بدی دارم؟
مهندس که گیر افتاده بود، گفت نه، زن‌های این دوره زمونه رو میگم. زن‌های قدیم فرق دارن.
گفتم پس براش یه پیرزن بگیرین!
و خونه منفجر شد از خنده، حتی آقای که داشتن نماز می‌خوندن. منم مثل اینایی که به جک خودشون بیشتر از همه می‌خندن، نمی‌تونستم جلوی قهقهه‌مو بگیرم. مهندس هم هر لحظه بیشتر از قبل عصبانی
متن آهنگ حمید هیراد بنام ای وای
 
یه چال روی گونه دو ابروی کمونت دلمو میکشونه روز وصالمونه آره روز وصالمونهعشقی که بینمونه آره مال هردومونه میگذره این زمونه عشقه فقط میمونه عشقه فقط میمونهای وای ای وای من دلبر زیبای من من به تو مینازمای وای ای وای من مستی دنیای من من به تو میبازمخوشبختم از آنکه کنار من تو هستی خوشحالم از آنکه به قلب من نشستیخوشبختی من اینه چشمام تورو میبینه دلم آروم میگیره دلم آروم میگیره دلم آروم میگیرهای وای ای وای من دلب
 
خدا رو شکر میکنم به وجود شما دوستان خوبم !
پشت انتخاب مانتوی مراسم جشن عقدکنون خواهرزاده ام یه حرکتی علیه من بود که بخاطر رای شما دوستان بخیر گذشت .
ممنونم از تمام شما دوستانی که با حرفاتون و رای هاتون منو مصمّم کردین که رای نهاییم پوشیدن مانتوی خودم باشه !
 
میگه چی :
میگه :
دیگه زمونه عوض شده دیگه اعتمادها  متاسفانه کمرنگ شده 
میگه پشت هر لبخندی نمیشه اعتماد داشت.
همیشه خیلى زود از کوره در میرم نمیدونم چرا؟؟!!! واسم سؤالِ
بماند
که گاهى واقعا اطرافیان غیرقابل تحمل میشن ولى خوب منم نباید زود از کوره
در برم،شاید آدم عصبى باشم ولى عصبانیتم  کلا ١٠دقیقه نمیشه ولى خوبم عصبى
میشم ها
دوست دارم قدر کارى که میکنم و بدونن نه بگن مگه چیکار کردى
این  جمله اندازه یه بمب اتمى یا شایدم هسته اى قدرت تخریب داره. صرفا چون
فلان کس همسن من بوده ٢ تا بچه داشته که  دلیل نمیشه من پخمه باشم. هرکى به
اندازه خودش از پس کاراش ب
به جِد می‌تونم بگم یکی از بهترین فیلم‌هایی هست که تا الان دیدم. دو ساعت نیست که از دیدنش می‌گذره و هنوز سکانس‌هاش توو ذهنم مرور می‌شه. لحظه به لحظه با فیلم همراه بودم و حدس‌هام برای ادامه فیلم اشتباه از آب درمیومد! با خودم می‌گم کاش می‌شد توو این دوره زمونه که همه‌چی داره تغییر می‌کنه و مثل سابق نیست، قوانین جشنواره فجر هم تغییر می‌کرد و دوتا سیمرغ بهترین فیلم داشتیم، اون موقع این فیلم هم به حقش می‌رسید. و دوتا سیمرغ بهترین بازیگر نقش
جز قند شکسته نداشت
خوبیش اما این بود که درشت شکسته بودند! خونه که اومدیم تونستیم از نو بشکنیمشون!!
فکر کنم اولین بار بود از اینکه کسی کارشو درست انجام نداده، ناراحت نشدم که خوشحالم شدم!!
از بدترین ظلمهای زمونه به مردمش دم دستی کردن کارهاست.
تو که قند شکسته دستم میدی نمیگی فشار عصبیمو کجا و سر کی باید خالی کنم؟!
سبزی فریز شده آماده که دستم میدی نمیدونی گاهی از نگاه و لمس و پاک و خرد کردن سبزی، انسان بیشتر لذت و بهره میبره تا از خوردنش؟!
خواهشا حب
محدثه یکسالی است ازدواج کرده ولی قصد طلاق گرفتن دارد و پیش مشاور هم که رفت میگفت شوهرم به من میگوید زشت و مرا دوست ندارد مشاور بعد از چند جلسه دریافت که محبت بینشان از بین رفته و محبت چیزی است که خدا باید در دل باندازد اینطور نیست که محدثه با مرد دیگری خوشبخت شود که دوستش دارد حالا به دلایلی من جمله افسردگی در روابط جنسی سرد است ولی اول تقصیر خودش است و باید به حرم امام رضا علیه السلام برود و نذر و دعا کند نا امواج منفی از داخل خانه بیرون رود مش
من که گروه خونی‌م کلا به اسب‌دوانی و داشتن اسب نمی‌خوره؛ ولی دیدم تمرین دادناشونو؛ تمرین دهنده وای‌میسه وسط‌و حیوون رو دور یه شعاع 5-شش متری می‌دوئونه... از انگیزه مربی گذشته انگیزه حیوون هم هست، که حتما اون موقع به خودش می‌گه، باس آمادگی‌مو حفظ کنم تا صاحابم ازم راضی باشه، باید قدرت مانورمو بالا ببرم بلکه بتونیم با کمک سوارکارم بریم مسابقات،‌ مسابقات که بریم اون‌جا ملت برامون کف می‌زنن فیلم‌برداری می‌کنن... کلی کیف می‌کنیم...
ولی بع
یهو دلمون هوای اردهال کرد، زدیم از خونه بیرون
اردهال زیارتی داره و قتلگاهی در چهارکیلومتری زیارت، دقیقا وسط کوه...
جایی که حضرت سلطانعلی بن محمدباقر علیه السلام، از شر حاکم وقت، به اونجا پناه میبره و پشت تخته سنگی پناه میگیره که نیروهای حاکم سرمیرسن و با لب تشنه سر از بدن حضرت و یارانش جدا میکنن... وبعد مردم میان بدن آقا رو میپیچن تو قالی و میبرن اردهال دفن میکنن.
هیچوقت نمیرفتیم قتلگاه، این بار قصد کردیم بریم
جایی بود وسط کوه، یه جاده مستقیم
روزای بعد از تولدم بود. زانوهامو توی بغلم جمع کردم و خیره شدم به رو به رو، درحالی که هیچی نمی‌دیدم گفتم: دنیای آدم بزرگا چه‌قدر مزخرف و کثیفه.
(با خودم فکر کردم ما تو هر زمان از عمرمون آدمْ بزرگ محسوب می‌شیم، نمی‌دونم می‌فهمی چی می‌گم یا نه.)
بعدش رو کردم بهش و گفتم: بابا دلم می‌خواد برگردم به گذشته. الانا دیگه وقتی می‌خوابم و صبح از خواب پا می‌شم هنوزم نگرانی‌هام سرجاشونن...و این منو واقعا می‌ترسونه.
نگاهم نکرد. گفت: همینه دیگه، هرچی بزرگ
حالا که به آخرای کتابم و ضرب‌العجل تحویلش به ناشر نزدیک و نزدیک‌تر میشم، بیشتر هم به مقدمه‌ی مترجم فکر می‌کنم. به همه‌ی تشکرهایی که می‌خوام توش از آدمای مهم زندگیم بکنم و به همه‌ی حرف‌هایی که باید توش بزنم. می‌دونی، نویسنده یه جای کتابش، تو اوج همون سختی‌هایی که داشته به رفقاش میگه «اصلا شاید یه روز که از اینجا نجات پیدا کردم یه کتاب بنویسم و درموردش به همه‌ی دنیا بگم». و خب کتابش دستمه و می‌دونم که موفق شده بگه! رسیدن آدما به آرزوهاش
1_ امروز رمان یا همون داستان نصف و نیمه ام رو خوندم. خیلی جالب بود بعد از گذشت چند وقت، فکر می کنم قلم خوبی دارم و باید این داستان رو به انتها برسونم :)
2_هفته ای که گذشت پر از حاثه تلخ و شیرین بود 
ترور حاج قاسم(سردار دلها)
تعداد از هم وطنها در کرمان فوت کردن
سقوط هواپیما مسافربری 
امروز هم واژگونی اتوبوس 
بین همه اتفاقات تلخ فقط جواب ترور حاج قاسم از همه شیرین تر بود 
بعد از موشک بارون سپاه یه حس غروری دارم و به کشورم افتخار می کنم :)
دوستت دارم ای
دانلود آهنگ ریمیکس مسیح و آرش AP به نام دریا
ریمیکس آهنگ دریا بغلم کن کاری از دی جی کهزاد تهرانی با صدای مسیح و آرش 
Remix By Dj Kahzad Tehrani
متن آهنگ دریا پیشم مسیح و آرش
♬♬♬
تا گل آلودس ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی ببن که چجوری جا گذاشتیش رو زمین
من واسه تو قید دریا رو زدم به در و دیوار تنگت میزدم توو بیابون دلت نفس زدم
دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بین نامردا منو تک ننداز
دریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر
متاسفم که سرزمینم بیشتر از هنر و هنرمند به کارگر احتیاج داره! 
کارگر هایی که بتونن از ویرانه ها خونه بسازن 
دارم به این فکر می کنم که ما بیشتر از اون چه که فکرشو می کنیم به جامعه مون وابسته ایم. جامعه مون می تونه تعیین کنه ما کجا باشیم و کدوم بخش از وجودمون پررنگ بشه
البته که خودمون هم موثریم اما زمونه ای که توش زندگی می کنیم و جامعه مون خیلی تاثیرگذاره
من نمی تونم یه اتاق امن برای خودم بسازم و فراموش کنم بیرون از اتاقم آشوبه
نمی تونم آدم هایی ک
دانلود آهنگ پرتقال من طاهر قریشی + متن آهنگ 
دانلود اهنگ دلم تنگه پرتقال من ( بودنت هنوز مثل بارونه ) با صدای طاهر قریشی از تهران دانلود
Download Music Taher Ghoreyshi – Porteghale Man + Text Music

متن آهنگ پرتقال من طاهر قریشی 
بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتا الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشماتل و متل، بهار بیرونه، مرغابی تو باغش می‌خونهباغ من سرده، همه گلاش، پژمرده دونه دونهبارون بارونه، بارون بارونه…
دلم تنگه پرتقال من! گ
هیچوقت پوینت خیلی از مقاله هایی که چاپ میشن رو درک نکردم.
توی بایوانالیتیکال کمیستری یه ترمی داریم به اسم سوپرچارجینگ، و یون های فلزی، مثلا وارد کردن جیوه توی پروتئین، جیوه سمیه. چرا وارد بدنش میخواین بکنین؟
ولی هر سال از این جیوه و لانتانوم و کلی فلز دیگه الکی مقاله درمیارن.
هیچوقت نفهمیدم به چه دردی میخوره
چون به صورت واضح، نه به درد صنعت میخوره
نه به درد دانشگاه و ریسرچ
ولی میشه ازش کلی مقاله دراورد،
موضوعش مثل اینه:
با حروف الفبای:
ا
ی
ق
ب
مامان تو یه مغازه‌ای یه رنده‌ی خیلی بزرگ دیدن که تو دو سه ضرب یه کلم رو رنده کرده. خیلی خوششون اومده و برگشتن پرسیدن این رنده رو از کجا خریدین؟ اوشون هم فرموده "قشم"! اومدن خونه و با حسرت ازش تعریف کردن. گفتم تو این دوره زمونه کار نشد نداره. هر جای دنیا هم که باشه میشه سفارش داد براتون بیارن. با این تفکر رفتم پیش گوگل جان گفتم بیا بگو مامانم چی دیده که بعد ببینم میشه خرید یا نه. اول سرچ کردم "رنده‌ی بزرگ" همین رنده‌های معمولی اومد. بعد نوشتم "رند
دانلود آهنگ لری ملک محمد مسعودی لاله سر
Download Music Lori Malek Mohammad Masoudi Laleh Sar
دانلود اهنگ لاله سر از ملک محمد مسعودی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ محلی لرستانی ملک محمد مسعودی بنام لاله سر با بالاترین کیفیت
دانلود موزیک لاله سر ملک محمدمسعودی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
تکست و متن آهنگ ملک محمد مسعودی لاله سر
اور بهارن او تیه لت او تیلت
سیچه وا دشت جونم هر شو نیبارن
با گل سر بهارم بی خزونه
بی تو سیم هر گلی ابو خ
دانلود آهنگ جدید مسیح و آرش دریا
دانلود آهنگ دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها با صدای مسیح و آرش ای پی به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Masih & Arash Ap | Darya With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ دریا مسیح و آرش
♬♬♬
تا گل آلودس ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی ببن که چجوری جا گذاشتیش رو زمین
من واسه تو قید دریا رو زدم به در و دیوار تنگت میزدم توو بیابون دلت نفس زدم
♬♬♬
تکست آهنگ دریا مسیح و آرش Ap
دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن
نام ترانه : درد یتیمی
با صدای دلنشین پوریا سازنده
شعر ملودی و تنظیم : محمدطاها
میکس و مسترینگ : حامد عبدالهی
⏬برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید
 متن آهنگ دردیتیمی پوریاسازنده
خدا جوونوم یتیموم غریبوم
درمون نداره خدا حال عجیبوم
عاشق شدوم از دست عاشقی بیذار
جهاز مادر و خرج مادر بیمار
سخته خدایی دردجدایی
زمونه نامرد شده بابا کجایی
خدا به ظاهر جوون اما مو پیروم
غصه نخور مادر جان واست بمیروم
دنیا نمیدوم یه تار موتو مادر
تو زندگی مو تویی اول و
امام حسین(ع):"مردم بنده دنیایند، و دین لقلقه زبان آنهاست.تا آنجا که دین وسیله معیشت و زندگی آنان است،دین دارند.اما همین که با بلا آزموده شوند،دین داران کم می شوند."|تحف العقول،ص ۲۴۵|
نظر شخصی_۱:این دنیا محل امتحانه! اگر هزار سال هم عمر کنی،تا امتحانت رو پس ندی از نمی میری.یکجایی بالاخره امام زمانت ازت کمک می خواد،حالا به هر طریقی!،این تویی که انتخاب می کنی...
نظر شخصی_۲:خیلی چیز ها رو میشه در این دنیا آزمایش کرد،یکیش همین مسائل معنوی هست!،می خوای
اینقدر تنها باشی و اینقدر تنهایی کشیده باشی که برای رفع تنهاییت به همه عالم و ادم باج بدی...
و همه دست رد به سینت بزنن و تو بمونی با کوهی از درد و غم 
برای این که تنها نباشی و کسی رو داشته باشی که باهاش فقط بتونی حرف بزنی از همه عالم و ادم بکشی
خدایا ازت گله دارم 
تو این روز عزیز بدجوری ازت گله دارم
شایدم از تو نه، از بنده هات.
حالا میفهمم وقتی میگن علی سرش رو میکرد تو چاه و با چاه حرف میزد یعنی چی ...
یا علی 
مردم زمونه عوض نشدن 
اونا احترام توی علی
امروز بعد از ناهار داشتم با مامانم حرف می زدم. گوشیم هم پیشم بود که هی پیام میومد. مامانم هم هی گیر میداد که کیه و کیه و کیه.
هی بهش می گفتم که مامان جون مرضیه است دوباره سریش شده. میگفت من که میدونم تو یکی رو زیر سر داری
حالا بیا بهش ثابت کن مامان من که اهل این حرفا نیستم. انقدر حرصم داد. آخرش داشتم میرفتم اتاق خودم که گفت دخترم داشتم سر به سرت میزاشتم. تو دختر خودمی. خودم بزرگت کردم. تو که مثل این دخترای این دوره و زمونه اهل این چیزا نیستی. میدونم
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
سلام...شبتون بخیر
اول کاری میخواستم یکم از ضرورت {خودشناسی} براتون بگم
همه ما ذاتا عاشق خودمون هستیم و برای خوشبختی خودمون حاضریم هرررکاری کنیم....
ولی اگه یه نگاه به بشریت بندازیم چند درصدشون احساس خوشبختی دارن؟!چند درصد به ارامش واقعی (نه یه لذت و ارامش کاذب و زودگذر) رسیدن؟
هرروزی که میگذره به اختراعات و اکتشافات و پیشرفت صنعت و راحتی زندگی جوامع امروزی بشر اضافه میشه ولی...ولی بیاین ببینیم ادما تو این زمونه زندگی با ارامشی دارن یا صد سال دو
دیروز خیابون دِله اَتّا از شاگردای چن سال پیش ره بدیمه بعد از کَش‌گیرون هاکِردپه از وه و وِنه زندگی خَوِر بَیتِمه. بَدیمه اَسری وِنه چِش هِرت بَکِرده و وِنه دیم ره بَشِسته.باتِمه چه بِرمه کِندی؟باته مه زِنا مه جه جِدا بَیّه.باتِمه چه چیسته؟ باته به خاطر اینکه نتونستمه وِنسته زندگی اون چنونی جور هاکِنم. البته مِن آدِمه تنبل و بیکاره نَیمه امّا با این وضعیت اقتصادی مه دست ویشتر بر نِمو. باتِمه مگه قبلا شه وضع ره وِنِسته ناتی؟باته باهوتمه،
دیروز بعد از مدتها که همه دور هم جمع شدیم، خواهری که یه کم از من بزرگتره تا منو دید یهو هجوم آورد سمت منو همونطور که لُپهاش به اینور و اونور پرتاپ میشدن گفت: سلاااااااااااااااام داداااااااااااش! منم همینطوری سرد و یخ گفتم خوب حالا . سلام. نخوری به جایی.
رسید به من و دو تا دستشو آورد بالا که منو در آغوشش بگیره که یهو گارد گرفتم. 
گفت چته؟
 گفتم تو چته؟
گفت دلم تنگ شده میخوام ببوسمت. 
گفتم منو ببوسی دلت باز نمیشه برو اونور. 
دیدم کوتاه بیا نیست به
تو دوره زمونه ای که شما همه اینستاگرام دارن و عکس ها و ویدیوهای شاخ های مجازی رو میبینن جذاب بودن و جذب کردن افراد به خودتون خیلی سخت شده.
فکرشو بکنید دخترها اگه بخوان تو دید پسرهایی که هر روز دارن این شاخهای اینستارو دید میزنن، جذاب به نظر برسن یا باید ملکه زیبایی باشن در حد تیلورهیل یا باید در حد جنیفر لوپز بدن داشته باشن ، یا اگه هیچ کدوم اینا نیستن، دست به کار بشن و اعضای بدنشون رو یکم متورم کنن. یعنی مثلا لبها، قسمت بالای شکم و قسمت تحتانی
نماز تمام شده بود. همه رفته بودند. من مانده بودم و او. هنوز هم توی صف های از هم پاشیده، نشسته ... مرا ... میل ماندن بود. میل هنوز نشستن. درست در همان صف ِ از هم پاشیده تا رسیدن اذان مغرب. اما به احترام همراه باید بلند می‌شدم.
سجده ای کردم با همان ذکر ِ همیشه ...
" چاره ی ما ساز که بی یاوریم // گر تو برانی به که روی آوریم ...؟ "
من ایمان آورده ی این شعر نظامی ام. سالهاست همدم بحران هاست ...
سر از مُهر که برداشتم، نفس عمیقی کشیدم.اول گیره ی روسری ام را باز کردم
همینطور که کارتن کتابا رو به سختی جابجا میکنه، زیر لب غرولند میکنه:«آخه کی تو خونه ی مستاجری اینقدر کتاب میاره؟ اصلا به چه دردی میخوره اینهمه کتاب؟»
مثل پیرزنا باهاش کل کل میکنم: «حالا اینهمه چیزمیز اشکال نداره تو خونه مستاجری، فقط یه کارتن کتاب زیادیه؟!»
باز یکی اون میگه یکی من... مث پیرزن پیرمردا!
تازه خبر نداره که دوسه تا کارتنِ همینجوری هم خونه ی پدری دارم که وقتی اون خونه فروش بره، مجبورم نصف کتابا رو بیارم خونه و نصف دیگه ش رو با اکراه
خیلی بهتر شد...
نامه مشروطیم امروز رفت در خونه دقیقا دو روز بعد اینکه اومدم خوابگاه دانشکده 
مادرم چندین بار باهام تماس گرفت نشد بردارم قبل از اینکه بفهمم نامه رسیده خونه، اونم بخاطر اینکه تو کلاس بودم گوشی رو حالت سکوت بود...
حالا بدبختیم تکمیل تر شد
زمونه دو هیچ ازم جلوتره
دو هیچ به نفعش
بدبختی پشت بدختی 
ولی همیشه بدتر وجود داره
خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
حالم داغونه
معلق در هواااااا
 
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشمو او در فغان و
سلام
 یه مسئله در مورد دختر خانوم ها می خوام بگم، خدایی نکرده قصد توهین ندارم . ممنون میشم بهش فکر کنید.
چرا بعضی از دخترهای این دور زمونه تو ایران بیشتر سن های ۳۰ به پایین ، تمایل پیدا میکنند به شخصی که با حرف هاش و رفتار هاش خورد و کوچیک شون میکنه، غرور شون رو میشکنه ؟ 
جدی میگم، این ها چیزهایی هست که اکثرا الان دارم می بینم و از اون طرف معمولا یکی هست که غرورش رو براشون ممکنه بارها بشکنه و براشون احترام قائل باشه، شما رو تو اولویت اول زندگیش
یک - حس فوتبالیستی رو دارم که توی بیست و چند سالگی، جوری مصدوم میشه که دیگه نمی‌تونه فوتبال رو ادامه بده. یا میره مربی فوتبال میشه یا میره سراغ یه کارِ دیگه؛ اما همیشه دلش با فوتباله.
خبرنگاری برای من فوتبالی‌ه که همیشه توی زندگیم بوده و نبوده. شاید الان شغل تمام‌وقت‌م خبرنگاری نباشه (که البته با این وضع کاغذ و رسانه‌ها، تعداد کسانی که شغل تمام‌وقت‌شون خبرنگاری‌ه اونقدر زیاد نیست) اما همیشه دلم با خبرنگاری بوده... و گه‌گاه با نوشتن یا تن
یک تفکر نه چندان خوب در اکثر افراد ( حداقل ایرانی ها ) وجود داره بنام همه یا هیچ که باعث به عقب افتادنِ خیلی از برنامه های زندگیمون شده ! یک وقت هایی تصمیم می گیریم کاری رو شروع کنیم و با انگیزه زیاد هم استارتش رو می زنیم امّا شاید کمتر از یک هفته این کار دوام داشته باشه . یکی از دلایل دلسردی و توقف ، موضوع همین مطلب هست یعنی به کم راضی نمی شیم . فکر می کنیم وقتی قراره کاری رو انجام بدیم باید پر و پیمون و طولانی باشه در صورتیکه این تفکر کاملا اشتباه
زن عمو امروز روضه داشت این بعد از ظهری ...
منم در کسوت ظرف شوری برای روضه امام حسن ع داشتم یه کارایی میکردم...
خلاصه آخرین ظرفا رو داشتم میچیدم رو صافی ک ظرف از زیر صافی بالای ظرف شویی در رفت و ششششرررررررررققققققق ...شد انچه نمیباید ...
حال اینکه سکته کردم و خودمم تو حال و هوای روحانی یه جیغ خفیف کشیدم بماااند ...
گروه ضربت که تو روضه نشسته بودن بماااااند...
از همه بد تر مامان بود ک گفت ...چیکار میکنین...پس چرا ظرفای جاریمو میشکنین؟و همه با انگشت دختر
zemheri
خلاصه داستان:
فیروزه و آیاز دو آدم خوش قلب ، دوتا فردی که بار زندگی به دوش میکشند ؛ اونارو تقدیر یکی کرد و بعد جدا کرد الان زندگی به اونا یه عذرخواهی بدهکاره و میخواد عشقی که گرفته رو پس گردونه اما راه سختیه. راه ها مسدود شدند ، هوا و دوره و زمونه آیاز مدتهاست مانند زمستان سخت ( دشواری ) شده و چشمهای فیروزه آبی و دلش آتیشه. باباش که کار ساختمون سازی داره و بخاطر حادثه ی آسانسور باعث مرگ ۱۳ نفر میشه و بخاطر همون مقصر شناخته میشه ، سعی میکنه را
در مورد دختر نجیب و پاک خیلی صحبت شده، ولی بر عکسش نه، منظور از پسر سالم، پسر ساده نیست، چون باوری در ناخودآگاه وجود داره که پسر سالم یعنی بی دست و پا، سالم از نظر ارتباط با جنس مخالف (به معنی خشکی، غرور بیش از حد و ... نیست)، سالم از نظر اهل سیگار و قلیون نبودن (با احترام به افراد سیگاری، منظور بد بودن سیگار هست نه بد بودن فرد سیگاری)، سالم از نظر ذهنی یعنی شکّاک نباشه، نگاه هیز نداشته باشه و با دیدن یک خانم تعادلش رو از دست نده!
برای توضیح بیشت
کلا تو این سه تا داستانی که خوندم یه چیز مشترک بود این که ازدواج اولش خوبه بعد تغییر میکنه اون چیزی نیست که اول هست حالا تو هر کدوم یجور. تولستوی فکر کنم یه خصومتی داشته یا خودش پشیمون بوده نمیدونم والا از من بدتره :دی ادم چندشش میشه میخونه یا فکر میکنه بهش. احساس میکنم همه اینجورین همه این کارو میکنن سخت توضیح دادنش. این که فقط برای روابط جنسی شون ازدواج کردن یا با هم در ارتباطن. منم باور نمیکنم زیاد که این مورد بی تاثیر باشه. هرچند که الان خیل
آدما توسینه شون دل ندارن
هیچکدوم انگاری مشکل ندارن
تودلت اگر غمی نشسته بود
یاکسی دل تو رو شکسته بود
باکسی چیزی نگوازغصه هات
کسی گوش نمیکنه به قصه هات
واسه ی خودت عزاداری بکن
مشکلی داری خودت کاری بکن
به زمین خوردی خودت پاشوبایست
اینجا هیچکسی بفکر کسی نیست
اینجاقلب آدما سنگی شده
زندگی ساز بدآهنگی شده
این روزاهرکی غمش تودلشه
هرکسی خودش پی مشکلشه
دردتو ربط به برادر نداره 
هیچکی حرف تو رو باور نداره
هرکسی تنها بفکر خودشه
خودشو کسی برات نمیکشه
Hamid Hiraad - Ey Vaay 

دانلود آهنگ جدید حمید هیراد 
دانلود آهنگ با کیفیت 128
دانلود آهنگ با کیفیت 320
متن آهنگ حمید هیراد به نام ای وای
یه چال روی گونه
دو ابروی کمونت
دلمو میکشونه
روز وصالمونه
آره روز وصالمونه
عشقی که بینمونه آره مال هردومونه میگذره این زمونه عشقه فقط میمونه عشقه فقط میمونه
ای وای ای وای من دلبر زیبای من من به تو مینازم
ای وای ای وای من مستی دنیای من من به تو میبازم
خوشبختم از آنکه کنار من تو هستی خوشحالم از آنکه به قلب من نشستی
خوشبختی
آهنگ گل با پوچ تیتراژ سریال گلپری با صدای آوا بهرام را در این مطلب روزانه برای دانلود قرار داده ایم. آوا بهرام خواننده زن معروفی است که در ابتدا با موسیقی سنتی آغاز کرد و سپس موسیقی پاپ هم شروع کرد. او با آهنگ سریال فاطما گل بسیار به شهرت رسید. او خواندن تیتراژ چند فیلم و سریال دیگر را هم بعهده داشته است که همگی مورد استقبال قرار گرفتند.
 
متن آهنگ گل یا پوچ آوا بهرام
بازی عشق بازی غم بازی رفتن و کوچه
بازی بازی توی مشتم تو بگو گله یا پوچه
تئی این
یادتونه میگفتم فقط یه مشاور رو تو شهرمون قبول دارم و اونم آشناست و روم نمیشه برم پیشش روضه بخونم؟:)) البته دلیل اصلی نرفتننم اینه که زیادی از آدم تعریف میکنه و نمیذاره قشنگ به خودم توهین کنم:| امروز رفتم. :)) از المپیاد غر زدم، از اینکه تلاش برام بی ارزش شده و از بهم ریختن برنامه ام و گندهای پیاپیم در ادبیات گفتم بهش. در مورد المپیاد که نصیحتش کلا بر محور تموم کردن و کنار گذاشتنش بود، در واقع بستن پرونده اش، چیزیه که لزومش رو خودمم میدونم ولی بعد
طنز جالب و باحال انواع داداش برای برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داد
منوچهر زنگنه کهوایی متولد 1357/6/17 روستای ابراهیمی واقع در شهرستان باغملک استان خوزستان. در سال 1382 ازدواج کرده و حاصل این ازدواج دختری به نام مانیا می باشد. کار خوانندگی را در سنین پایین (ده سال اول) نزد پدر خود که در سال 84 به رحمت ایزدی پیوست آموخت. پدرش صدای دامنه دار و زیبایی داشت که بخش اعظمی از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را حفظ بود.پدرش در خواندن آوازهای محلی ( یار یار ) به سبک های محلی تبحر چشم گیری داشت. ( قابل توجه اینکه پدرش سواد خواندن
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دلم گرفته ...
اومدم تو تختم و کز کردم این گوشه و دارم پرتقال من گوش میدم و حتی گریم نمیگیره 
فقط میدونم اینطوری که الان هست نباید باشه 
یاد عصر پاییزای دوسال پیش میفتم سوز
دانلود آهنگ باغ سیاه از فرشاد عزیزی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی باغ سیاه از فرشاد عزیزی با کیفیت اورجینال
 
و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین
 
 
download new song from farshad azizi called baghe siyah
 
متن آهنگ باغ سیاه از فرشاد عزیزی
 
در شوق گلی در نفس سبز جوونه
 
این باغ خزون، پشت خزون، پشت خزونه
 
نه حوصله ای مونده که از عشق بخونم
 
نه زمزمه ای مونده واسه بغض شبونه
 
نیستی تو و جز اخم کسی همنفسم نیست
 
امروز که تو سینه من قل قل
دیروز تو جلساتمون (جلسات هفتگی کتاب‌خوانی) بحثی رو مطرح کردم که اخیرا ذهنم رو درگیر کرده بود. بحث خوبی شکل گرفت. مثل همیشه‌مون سعی کردیم تو مسائل عمیق بشیم و نظرات همدیگه رو بشنویم، حتی اگر قرار نیست دیدگاه همدیگه رو قبول کنیم. موضوع بحث "میزان دین ما به پدر و مادر، درست یا غلط بودن تزریق حس عذاب وجدان در صورت پیروی نکردن از اون‌ها، حد و حدود احترام به پدر و مادر، یعنی اینکه تا چه میزان باید از خواسته‌های خودمون به دلیل همسویی با خواسته اون
من اشپزیم خوب نیس ...
قبلا هم گفتم...
علاقه ای هم به آشپزی کردن ندارم...
اما بعضی وقتا که خیلی دیوونه میشم و از زمین و زمونه شاکیم ...
دستم میره سمت قابلمه و ماهیتابه ...
امروز یکی از اون روزا بود که از دنده چپ بلند شده بودم...
بعد از کلاس زبان و فهمیدن این قضیه که امتحان اورال رو از روی فعالیتای کلاسی قراره نمره بدن ...و بعد اینکه فهمیدم با حدود ۴ غیبت تقریبا هیچی نمره نگرفتم ....!!!!دیگه واقعااااا زدم به سیم آخر ...
وقتی برای این دو روز اخر ترم برنامه ریخته
دانلود آهنگ لری امید محمودی گل باوینه
Download Music Lori Omid Mahmoodi Gole Bavineh
دانلود اهنگ گل باوینه از امید محمودی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ محلی بختیاری بنام گل باوینه امیدمحمودی
ترانه لری گله باوینه از آلبوم نازک دل اثر امید محمودی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
تکست و متن آهنگ گل باوینه امید محمودی
گل باوینه دلم چی خینه چه روز و چه شو همه س غمگینه
گل بابونه دلم خون هست چه روز و شب ها که همه ش غمیگنم
ز دست مردم ز ای
کمتر از نیم ساعت تا تحویل سال جدید...
الان که خیلی به آغاز سال جدید نزدیک شدیم گفتم بدنیست از ذهنیتم درباره عید و شروع سال جدید بگم...
راستشو بخواید احساس میکنم روز عید یا لحظه تحویل سال هم مثل روزها و ساعت های دیگه خیلی عادیه...فقط ما یکم خوشحالی میکنیم به این خاطر که امید داریم تغییری رخ بده...
یه قسمتی از دعای تحویل سال هست که از خدا خواستار بهترین حال و اخوال هستیم و ازش میخوایم حالمون رو به بهترین حال تغییر بده...اما چقدر این اتفاق میوفته؟اصلا
.
میگم: تو مثل جلالی (آل احمد) و من مثل سیمین (دانشور)
تو نوشته هات اقبال عمومی بیشتری داره...مثل جلال که همون زمانِ زنده بودنش شناخته شد.. نوشته هاش نقد و تفسیر شد...باهاش مصاحبه های مکرری شد...به عنوان فردی سیاسی شناخته شد
.
من، اما سیمین...مخاطب های خاص خودمو دارم...ازون پروپا قرص ها...ازونا که اگر بد بنویسم میان پی ویم گله میکنن...ازونا که حوصله ی خوندن هزارتوهای کلمات رو دارن
.
سیمین چندان ک باید شناخته نشد...اونقدر ک به اجبار به ترجمه رو اورد..‌جور
گاهی دلم برای مردای این دوره زمونه ی ایران میسوزهنمونش همین دوستمخانوادش مذهبی بودن و این پسر تا حوالی سی سالگی محرم نامحرم رو رعایت میکرده و هیچ رابطه ج.نسی هم نداشتهبعد میفهمه که این تربیت ها قدیمی شده و این ارزش ها دیگه زندگیش رو پیش نمیبرههنوز اما، معیارای سنتی رو داره: میخواد یکی رو بگیره که خودش اولین مرد زندگیش باشه اما از اون طرف اعتماد نداره که دختره راستشو بهش گفته باشه که قبلا حتی عاشق هیچ مردی هم نشده باشه چه برسه به رابطه بدنیبه
انشا درباره عاقبت فرار از مدرسه صفحه 81 پایه نهم
انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه انشا درباره عاقبت فرار از مدرسه انشا درباره ی عاقبت فرار از مدرسه انشا کوتاه در مورد عاقبت فرار از مدرسه انشا عاقبت فرار از مدرسه انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه در قالب خاطره انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه طنز انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم انشا درمورد عاقبت فرار از مدرسه با قالب داستان انشای عاقبت فرار از مدرسه
 
دیروز با بابام نشسته بودم و صحبت ا
این مَرَضی که هم دوست نداری تنها باشی، هم وقتی تو جمعی و موضوع بحث واست جذاب نیست، تمرکز نداری و حواست پرت میشه و میخوای سرت رو بکنی تو گوشیت تا حرف های طرف حالا فرق نداره همخونه، پدر، مادر، مادربزرگ، دوست، خانوم نون و ... تموم بشه؛ چیه؟ چقدر رو اعصابه. تکنولوژی آدم ها رو کم حرف و کم حرف تر کرده. 
 یکی از راه هایی که برای فرار از این بیماری پیدا کردم و علاوه بر درمان، جنبه ی تنبیهی هم داره واسم اینه که وقتی وارد جمع میشم، گوشیم رو از کیفم درنیارم
تو این دوره و زمونه از هر کدوم از بچه ها بپرسی کی قهرمانه و چه کسی قویه اکثرا قریب به اتفاق جواباشون یکیه:
یکی میگه اسپایدر من ، اون یکی میگه بن تن ، یکی دیگه میگه زورو و.....
همیشه دوست داشتم یکیشون بگه امام زمان عج
ولی تعداد زیادیشون اصلا اسمی از امام زمان عج به گوششون نخورده و اصلا نمیدونن ایشون کی هستن(میگم تعداد زیاد چون تک و توکی پیدا میشه کسی که شناخت داشته باشه)
خب نمیشه بهشون خورده گرفت،چون کم کاری از ما بوده که ایشون رو به صورت درست و واق
امروز فهمیدم یکی دیکه از دوستامم وارد یه رابطه ی عاطفی شده. خب من بهش گفتم فقط وقتتو میگیره و تو رو از هدفت دور میکنه. اون میگفت من میخوام زندگی کنم و درست اینه که هر دوتای اینا تو زندگیت باشه. من خب در مورد  خودم که فکر کردم دیدم احتمالا اصلا جنبه اشو ندارم. این که مجبوری وقتتو با یکی دیگه تنظیم و تقسیم کنی. گاهی باهاش تو یه فضا و مکانی باشی و مجبور شی ببینیش. این که از یسری کارات احتمالا باید بزنیو کمتر کار کنیو دیگه خودت تنها نیستی. و از این موا
یکمی مغرور  هستم ،از آن دسته دختر هایی که دنبال هیچ مردی نمی روند چه دوست پسر یا نامزد یا شوهر ....مادرم میگوید اخه دختر اخر این غرورت کار دستت میشه ،ناز کن ولی نه دیگه اینقدر ،زیر لب غر میزند و میگوید چیکار میکنی با پسره که از دستت بغض میکنه,حالا هی غرور این پسر بیچاره بشکن تا اخر تو آتیشش بسوزی ،ببین کی گفتم... .تفکر مادرم واسه عهد ناصر الدین شاهه فکر میکنه زن باید مدام دنبال مردش بدوه و ناز و لوسش کنه ،اما این حرفا تو کت من نمیره زن ناز داره زن ب
سلام...من نمیتونم دروغ نگم نمیشه هر کاری کردم نشد...اقا من کلی زور میزنم ولی نمیتونم به اون خانم نامحرم نگاه نکنم نمیشه ...اقا من نمیوتم با خانوادم درست برخورد کنم...اقا این شیطون اصن اجازه نمیده من گناه نکنم...
اقا مگه میشه تو این دوره زمونه گناه نکرد...اقا همه ازادی دارن هر وقت میخوان هر جوری بخوان میان تو خیابون ما چرا نیایم!!!اقا ما آزدای میخوایم خدا هی میگه این کارو بکن این کار رو نکن...این اصن زندگیه که هیچ کاری نتونیم بکنیم؟!!!!پاسخ استاد متفکر
امروز بیشتر وقتم صرف عکسام شد. اخرش که خسته شدم به این فکر کردم این همه تلاش برای چی مگه کسی عکسای منو میبینه. خب فقط دلم میخواد انجامش بدم. عکاسی خیلی وقت بخش جدا نشدنی از زندگیم. یه خورده شبیه شعار میدونم. درسته همیشه دوربین دستم نیست. درسته بعضی وقتها دستم بهش نمیره اما همیشه چیزای دیگه ای هست که من به خاطر عکاسی انجام میدم. من از عکاسی با استادم آشنا شدمو زندگیم تغییر کرد.و خیلی چیزای دیگه. برنامه های روزانم مدتهاست بخشی ازش شامل چیزایی در
بسم الله الرحمن الرحیم
 
خواب های جالبی آدم می بینه....
 
ولی یک مسئله جالب تری این هست
که این دو روز به شدت "می فهمم"
با تمام وجود....
 
اینکه اگر روزی به یکی کمکی کردم
هیچ وقت "کمکم رو"
تعقیب نکنم....
چون ممکنه یکدفعه بیام ثواب کنم، بعدش طرف رو کباب کنم....
 
یک مدت هست که دوست ندارم هیچ آدمی رو ببینم 
دوست ندارم سر بذارم به بیابون....
100 کیلومتر
گاهی به اندازه دور زمین پیاده روی کنم....
 
این قدر این مدت اینجا "تئاتر" دیدم....
که نمی دونم "واقعیت" 
کجا اتفاق
دیروز  تو راه دانشگاه، پشت چراغ قرمز یه پسر بچه ای اومد شیشه پاک کن پاشید رو شیشه ماشینم و با این کاردک های پهن مخصوص شروع کرد به تمیز کردن شیشه ماشینم...انصافا هم خیلی داشت تمیز میشد! بهش اشاره کردم که الان پول همراهم نیست و فقط  کارت عابر همراهم بود..ولی اون به کار خودش ادامه داد! منم هیچی بهش ندادم! سایپای درونم در مقابل حوای درونم حسابی واستاد! آموزه های بلاگر محترمه خانم حوا هم افاقه نکرد! این همه آموزش غیر مستقیم و ....اصلا ما مردها عاطفه ند
دیروز  تو راه دانشگاه، پشت چراغ قرمز یه پسر بچه ای اومد شیشه پاک کن پاشید رو شیشه ماشینم و با این کاردک های پهن مخصوص شروع کرد به تمیز کردن شیشه ماشینم...انصافا هم خیلی داشت تمیز میشد! بهش اشاره کردم که الان پول همراهم نیست و فقط  کارت عابر همراهم بود..ولی اون به کار خودش ادامه داد! منم هیچی بهش ندادم! سایپای درونم در مقابل حوای درونم حسابی واستاد! آموزه های بلاگر محترمه خانم حوا هم افاقه نکرد! این همه آموزش غیر مستقیم و ....اصلا ما مردها عاطفه ند
چه‌قدر شما خفن و باحالید که الان دارید بیرون خونه ما آتیش‌بازی می‌کنید و جیغ و داد و نمی‌دونم چه کوفتی دارید منفجر می‌کنید که هر چند ثانیه یه‌بار حیاط ما عین روز روشن می‌شه! چه‌قدر بافهمید که متوجه نیستید کادر درمانی کشورمون به اندازه کافی سرشون شلوغ هست، به اندازه کافی مشغولیت و خستگی و بدبختی دارن که نتونن سر و صورت سوخته‌ی شما رو مداوا کنن.
چه‌قدر باغیرتید شما که رفتید در حرم رو شکستید، چه‌قدر شما باخدایید که به خاطر یه امر مستحب_ز
آخرین قسمت ماقبل فینال عصرجدید یکشنبه شب پخش شد. خدا رو شکر این دو سه هفته سرمون شلوغ بود ندیدیمش! محیا به زور توی عید من رو می‌نشوند پای این برنامه و من هر شب، چند تار موی جدید سپید می‌کردم!چرا این برنامه رو نمی‌پسندم؟اول اینکه توی دوره و زمونه‌ای که فریادِ نفوذ و تهاجم فرهنگی و غربگرایی و غرب‌زدگی و به طور کلی ترویج سبک زندگی غربی توسط مسئولان فرهنگی مملکت به وضوح شنیده میشه، چطور و با چه متر و معیاری این برنامه مصداق تهاجم فرهنگی نیست و
سلام
در بحث پذیرش تعدد و همسر خوب بودن ، همیشه می گم باید مثل همسران ائمه و پیامبران بود، و در جواب افرادی که می گن همسر ما مثل پیامبران و ائمه نیست می گم تو مثل حصدت آسیه باش . تا در کل بشی یه زن با لیاقت و بهشتی. زنی که ملائک بهت افتخار می کنن...
دوستی می گفت تو این دوره زمانه نمی شه و الان زنها یاغی شدن و ...
 
 
 
ببینید
اگر ما کلا بخوایم ، فارغ از دین، زمونه رو ببینیم و بر طبق زمان عمل کنیم، جدای اینکه هیچ رفتاری ثبات نخواهد داشت، هیچ رفتاری هم در
غم اومد که گریون کنه چشمامو نتونست
شب اومد که داغون کنه دنیامو نتونست
دل من دیگه از غم که شکسته نمیشه
اسیر غم عشقه دیگه خسته نمیشه
کمه فرصت ذیدار تو این عالم مستی
میخوام با تو بخندم به زمونه به هستی
هنوز عشق منی مثل همیشه
دل از خوب و بدت خسته نمیشه
هنوز عشق منی مثل همیشه
دل از خوب و بدت خسته نمیشه
تو ای آمده از راه بازم مثل همیشه
دلم با تو یه رنگه جدا از تو نمیشه
غم و غصه نتونست بگیره تو رو از من
بدون قدر وفامو دیگه دور نشو از من
هنوز عشق منی مثل ه
میم مثل مرگ
میم اومد و قلب من برای چندمین بار پاره شد!
می گن زهره‌ت که بریزه دووم نمیاری! زهره‌م قرناست که ترکیده....
دلم کنده شده.
من ترسیده‌م! کاملا مشخصه؛ دارم جون می کنم که خودمو جمع کنم!
ما آدم ها، عجب غریبه هایی هستیم! 
ولش کن. داستان که به حرف زدن با شما می کشه لال می شم!
دلم گنجینه داره، گنجینه کلام و اما عقلم کار نمی کنه که برسونم دستتون! 
بقول مادربزرگم: 
           از وقتی او رفته گوش هام سنگین شده! نمی دونم چرا! ماهور تو می دونی؟ فک کنم بخ
میم مثل مرگ
میم اومد و قلب من برای چندمین بار پاره شد!
می گن زهره‌ت که بریزه دووم نمیاری! زهره‌م قرناست که ترکیده....
دلم کنده شده.
من دیگ نمی ترسم! 
دارم جون می کنم که خودمو جمع کنم!
ما آدم ها، عجب غریبه هایی هستیم! 
ولش کن. داستان که به حرف زدن با شما می کشه لال می شم!
دلم گنجینه داره، گنجینه کلام و اما عقلم کار نمی کنه که برسونم دستتون! 
بقول مادربزرگم: 
           از وقتی او رفته گوش هام سنگین شده! نمی دونم چرا! ماهور تو می دونی؟ فک کنم بخاطر مغزمه!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزنوشت های من