سلام
من یه دخترم که قبلا هم یه پست گذاشتم راجع به این که چرا تا حالا مورد قبول کسی نبودم, یه مسئله ای پیش اومده خواستم ازتون مشورت و راهنمایی بخوام.
حقیقتا متوجه شدم 6 ماهی میشه یه آقا پسری پایان نامه شون رو ارائه دادن, حالا سوالم کجاست ؟قبل از ارائه پایان نامه شون نگاه هایی به من داشتن, سعی میکردن نزدیکم بشن مثلا دور و اطرافم رفت آمد داشت, چه طور بگم دوست داشت کلا تو دیدش باشم و دیده هم باشه , گذشت و گذشت و ایشونم ارشدش تموم شد و یه چند ماهی ندی
در چند پست پایین تر نوشتم که برای فرار از گرمای تابستان، یکی از این آبپاش هایی که آب رو اسپری میکنن پر از آب کرده و میپاشم به صورت و دست و پا.چند روز پیش در حال اسپری کردن آب روی خودم بود که متوجه شدم مادر با نفرتی هر چه تمام تر داره منو نگاه میکنه و پشت چشم نازک کرده و روی خودش رو با ناراحتی اونور میکنه!
خیلی بدم اومد. بگو آخه حرفی بهت گفتم؟ بی احترامی کردم؟ توهین کردم؟ مزاحمت شدم؟ چی آخه؟
چرا همیشه با من اینطور رفتار میکنی؟ چرا هیچوقت لبخندی نس
روی تختم دراز کشیدم و هندزفری تو گوشمه. میرم و اهنگ های favourit ام رو پلی میکنم و اولین چیزی ک پخش میشه Youth عه و صدای خانومه تو گوشم میپیچه: And if ur still breatging ur the lucky ones! سعی میکنم آروم باشم.
حوزه کنکور هنرم دانشگاه اصفهان بود. و اون موقع ک رفتیم تو دانشگاه و منتظر اوتوبوس بودم و پشت سرم رو نگاه کردم و کل شهر رو دیدم برای اولین بار دلم خاست برم اونجا دانشگاه. حس کردم اونجا پتانسیل اینو داره ک باعث بشه اتفاقات خوبی برام بیفته.
من مثل همیشه ترسیدم و دلم می
سلام :) روزتون بخیر ^^
انگار واقعا با صحبت کردنِ بدون عصبانیت و غرض و مرض میشه خیلی از مشکلات رو برطرف کرد
تو دعوا و دلخوریای بین همسرها معمولا هرکدوم از طرف قضیه طرف مقابل رو فقط مقصر میدونه
چرا یکبار برنمیگردیم و به رفتار خودمون نگاه نمیکنیم
شاید رفتار همسرمون نتیجه رفتار خودمون باشه !
همسر من بارها گفته از زن عصبی و غرغرو بدش میاد ولی متاسفانه من از بعد زایمانم به شدت کم ظرفیت شدم
یک روز فقط تلاش کردم آروم باشم جاهایی که میخواستم غر بزنم
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه؛ یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه...
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم، ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم،
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن، اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟
شاد میکنه یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه، تو ذهنم اول میگم:
قطع راب
روزانه:ظرفیت محدودی داره و هیچ گونه هزینه ای نداره،فقط هزینه اندکی برای خوابگاه داره
شبانه:همون دانشگاه روزانس و با همون بچه های روزانه درس میخونی وکلاس داری فقط تفاوتش تو اینه که هزینه بسیار کمی در حد ترمی یک یا دو میلیون تومان پرداخت میکنی،بیشتر رشته های ریاضی و انسانی شبانه دارن و رشته تجربی چون شهریش خیلی گرونه شبانه نداره
مازاد:همون دانشگاه روزانس و با همون بچه های روزانه کلاس میری اما تفاوتش تو اینه که هر ترم حدود سه تا پنج میلیون ش
"نگاه مکعبی" چیست ؟
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه.
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شاد میکنه یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم ا
تعریف روانشناسی :روانشناسی که بررسی و مطالعه علمی رفتار و فرایندهای ذهنی تعریف شده هدفش توصیف، فهم و درک، پیش بینی و کنترل رفتار موجود زنده است.▪ توصیف: منظور از توصیف این است که با ثبت دقیق مشاهدات رفتاری، آن چه که اتفاق افتاده یا خواهد افتاد را توصیف، نامگذاری و طبقه بندی کنیم.▪ فهم و درک: مقصود از فهم و درک آن است که بتوانیم علل یک رفتار را توضیح دهیم.▪ پیش بینی: منظور از پیش بینی آن است که با توصیف و توضیح یک رفتار می توان به پیش بینی رفتا
من درک نمى کنم چرا بعضى آقایون اینقدر تعجب میکنن از دیدن خانومى که اگر رستوران، کافه یا هرجاى دیگه اى میرند، خودش دوست داره هزینه ى خودش رو پرداخت کنه؟! خیلى قابل تشکر هست این احترامى که قائلن و سعى میکنن مودبانه رفتار کنن ولى اینکه وقتى یه خانوم خودش به اینکار اصرار داره و اونها جورى برخورد میکنند که انگار با این رفتار بهشون توهین شده و زیر بار نمیرن رو نمیتونم درک کنم!
یه چیز بانمک وجود داره در مورد تماشای سریال «بازی تاج و تخت» بین ترمکها. سرصبح وقتی مجبوری کارگاه ُ باشون بگذرونی، با این سوال از بقیهی دوستانشون شروع میکنند « قسمت ۲ که چیزی نبود، ولی آنچه خواهید دیدش خیلی خوب بود، همون تیکهست که آریا فولان.» بهش میگی «عه! قسمت جدید اومده؟» که بفهمه و دهانش ُ بسته نگهداره. دوباره شروع میکنه «دیگه از آریا متنفرم، چرا این کارو کرد؟» [!] این دفعه علنی بهشون میگم «بچهها لطفاً اسپویل نکنید. :]
دانشگاه ملی سئول
همون طوری که خیلیاتون هم میدونید دانشگاه سئول بهترین دانشگاه توی کره هست و به قول معروف کلاسش هم خیلی بالاس. خیلی از اونایی که به کره میان بیشتر میخوان تا توی دانشگاه سئول درس بخونن مگر در مواردی که فرد رشته ای رو دوست داره که به طور تخصصی در دانشگاه های دیگه بهتر تدریس میشه یا جو دانشگاه های دیگه برای فلان رشته مناسب تره.
دانشگاه سئول هم مثل بقیه دانشگاه های دبگه دوره زبان رو پیش لز ورود به رشته اصلی برای دانشجو های خارجی بر
دانشگاه برای من تبادرکننده تلخی است تا شیرینی.. دانشگاه برای من یک جای پرت دورافتاده است که آخر نفهمیدم دقیقا چرا وقتم را برای رفتن به آنجا تلف میکنم.. دانشگاه، اصلا خود کلمه دانشگاه مرا ناراحت میکند.. اساتیدی که نمیفهمند چه بگویند و هیچ دغدغه و مسئولیتی نسبت به دانشجویان خود ندارند و دانشجویان و همکلاسیهایی که فرسنگها از هم دورند... یک محیط سرد که انگار سکوت حرف اول و آخر است... خاکستر مرگ پاشیده بودند در آن فضا.. تبلور آیندهای که بعید است ب
دارم کم کم به خوابگاه عادت میکنم ,به اتاق آروم و تخت قشنگم,به دانشگاه خیلی خوشگلمون و به کلاس های درس... از خوابگاه تا دانشکده مسیر واقعا قشنگی داره که از کنار جنگل رد میشه و گاهی صدای پرنده ها این فضا رو روح نواز تر میکنه... تعطیلات اخیر رو رفته بودم خونه , خونه که برای هر کسی معنای خودشو داره ,واسه من خونه یعنی خونواده یعنی پدر و مادر.... قشنگ بود ,,به تنم چسبید و با حس خوبش راهی شهر دانشگاهم شدم...
توی اتوبوس ,صندلی جلو نشسته بودم و تمام مسیر به ر
دو روز گذشته پدر و مادرم به یک سفر فوری رفتند و من علی رغم میل باطنی ام، مجبور شدم مادربزرگ نفرت انگیز و خون آشامم رو تحمل کنم. در حالیکه هر بار یکی از نمره های وحشتناکم ثبت می شد و فحش های زشتی از ذهنم می گذشت، مجبور به حفظ ظاهر و لبخند زدن و راضی کردن تمایلات کودکانه یک زن پیر 80 ساله بودم. بالاخره اون دوران عذاب و وحشت به پایان رسید و من تصمیم گرفتم رویه غصه خوردن برای وضعیت دانشگاه رو تغییر بدم چون چندتا نمره و عدد که مستقیما به وضعیت روحی و جس
دانشگاه برای من تبادرکننده تلخی است تا شیرینی.. دانشگاه برای من یک جای پرت دورافتاده است که آخر نفهمیدم دقیقا چرا وقتم را برای رفتن به آنجا تلف میکنم.. دانشگاه، اصلا خود کلمه دانشگاه مرا ناراحت میکند.. اساتیدی که نمیفهمند چه بگویند و هیچ دغدغه و مسئولیتی نسبت به دانشجویان خود ندارند و دانشجویان و همکلاسیهایی که فرسنگها از هم دورند... یک محیط سرد که انگار سکوت حرف اول و آخر است... خاکستر مرگ پاشیده بودند در آن فضا.. تبلور آیندهای که بعید است ب
خدا بعضی وقتا کارایی میکنه که خودش رو ثابت کنه.یا بهتر بگم خودش رو یاداوری کنه.
مخصوصا وقتی ما قول ها و وعده هاش رو نادیده میگیریم.
وقتی یادمون میره که قرار و مدارمون با هم چی بوده.
یا وقتایی که «او» رو اولویت آخر زندگیمون قرار میدیم.
به همه چیز و همه کس اهمیت میدیم و فکر میکنیم غیر از« او».
خیلی براش مهمه که ما بهش توجه کنیم و یادمون باشه که حواسش به تک تک ما هست و روی یکی یکی ما به صورت ویژه تمرکز میکنه.
و وقتی ما این چیزا را یادمون میره هر کاری م
خیلی خوبه که این زندگی همیشه حرف جدید برا گفتن داره ، خوبه که میتونه تغییرت بده، یادت بندازه همه مث هم نیستن و میشه باهمین تفاوتا همویگرو خیلی خوب درک کرد خیلی خوب.
چیزایه زیادی از این سه شب مداوم حرف زدن با یه هم اتاقیه خوب دستگیرم شده
چیزایی که باعث شدن تاثیر مهم کلمات رو دوباره و واقعی تر لمس کنم
که این کلماتی که فل بداهه از ذهن و زبان تو میگذرن چه تاثیر زیادی میتونه تو طرف مقابل و اطرافیانت بزاره ،این مسئولیت توعه که بدونی چه کلماتی و چه ن
دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان بزرگترین دانشگاه کشور و سومین دانشگاه بزرگ خاورمیانه شناخته می شود. این دانشگاه با جمعیتی بیش از 1.5 میلیون دانشجو در سال 1361 تاسیس شده است.
دانشگاه آزاد دارای زیرمجموعه هایی چون باشگاه پژوهشگران جوان، مجموعه مدارس سما و مجلات علمی پژوهشی متعدد است.
سلام
خواهر من دانشجو هست و همیشه بهم میگه من اصلا نمیتونم به جنس مخالف نگاه کنم، از لحاظ ظاهری هم دختر محجبه ای نیست که بگم بخاطر حجابشه و طرز تفکرش...، یه جورایی انگار خجالت میکشه از این کار... .
قیافه متوسط و ظاهر مناسبی داره ولی میگه تا حالا نتونستم بفهمم کسی تو محیط دانشگاه یا بیرون و کار ازم خوشش اومده یا نه و سعی داره با نگاهش جذبم کنه...، یعنی یه جورایی سر به زیره کلا و خجالتی و تا کسی مستقیما نیاد بهش چیزی بگه اصلا نمیتونه تماس چشمی یا غیر ک
فکر میکردم زاویه دید کسانی که وارد دانشگاه شدن خیلی جذاب و کامل تره، خیلی روشنتره، خیلی ویژه تره، خیلی دوست داشتنی تر و نزدیک تر و قابل فهم تره،فکر میکردم تفاهم بیشتره ارتباط بهتره....هنوز نمیدونم ولی حس میکنم اعتقاد آره ولی دیگه مثل قبل به این چیزا علاقه ندارم! وقتی آقایون تحصیلکرده روشنفکر رو میببنم و هم کلام میشم وحشت زده میشم! با خودم میگم از چه اقشاری وارد دانشگاه شدن، با توانایی یا فقط پول! یعنی نیستن آدم های با شعور روشن فکر ِِ زیبا سی
خب حقیقت اینه که دنبال کردن ادم ها تو دنیای مجازی بعضی وقتا نه تنها عایدی نداره بلکه افسرده کننده هم هست! بعضا ادم هایی رو میبینی که هر چی به گذشته اون ادم نگاه میکنی میبینی هیچ چیز ویژه و تحسین بر انگیزی نداشت که باعث بشه الان توی این موقعیت قرار بگیره. این موقعیت که میگم هر چیزی رو میتونه شامل بشه. از پذیرش تو یه دانشگاه فوق عالی خارج از کشور تا وضعیت مالی خیلی خیلی توپی که الان داره یا حتی داشتن یه عشق درست و حسابی توی زندگیش.
جدا میتونم بگم
نمیدونم چرا از وقتی دانشجو شدم از زمین و آسمون داره میباره.
تا قبل از ما مثل آدم هشت ترم میرفتن سر کلاس و میومدن. ولی حالا هر ترم یک چالش داریم که علاوه بر امتحانات اگر از اون چالش هم جون سالم به در بردیم میریم ترم بعد.
چالش ترم اول ترس شروع جنگ با آمریکا و حمله موشکی.
چالش ترم دوم ویروس کرونا و دست و پنجه نرم کردن با مرگ. اگر اینو رد کنیم میریم ترم سه به امید خدا.
حالا خدا ترم سه و چهار و ... رو به خیر کنه.
پ.ن: دانشگاه تا آخر سال تعطیل اعلام شد.
(البت
هیچکدوم
اصلا عشق وجود نداره
تنها حسِ خوبِ ما نسبت به آدَماس ...
هیشکی ام نمیتونه بگه دقیقاً تاریخ انقضایِ این حسِ خوب کِی میرسه
________________________فردا کلاس دارم
تا ٦ بعد از ظهر
بعدشم باید دوباره برگردم سرِکار ...
گناه ندارم من ؟؟
زیادی خسته نمیشم ؟؟
چرا ...
ولی ارزششو داره
یکی توو این دنیا وجود داره که گفته دوس داره من استادِ دانشگاه بشم
یکی که برا من خیلی مهمه ...
یکی که انگاری بینِ همه شوخیاشو خنده هاشو شیطنت هاش
اون تَهِ قلبش ...
منو باور کرده
انقدر همه چی در هم شد که کسی متوجه خودکشی رزیدنت ارتوپدی دانشگاه شهید بهشتی به علت فشار کاری نشد این وسط...حالا عامو سقوط هواپیما عمدی نبود ولی له کردن بچه های مردم زیر بار وحشتناک کاری که دیگه دست شماست...بیاید انسان باشید و با فرزندان دلبند دیگران به گونه ای رفتار کنید که دوست دارید با فرزندان دلبندتان رفتار شود!نه اینکه بابای من الان اسم اُرتو رو جلوش ببری جیغ هیستریک بکشه...مرسی اه!
نذر صدوچهارده هزار صلوات...
هی فکر میکنی به ته ذکر رسیدی، به شمارنده که نگاه میکنی میبینی کلی هنو ازش مونده!
تو معنویت هم اگه مثل معصومین نبودند گمان میکردیم به ته معنویت رسیدیم، ولی وقتی به اونا نگاه میکنیم میبینیم کلی عقبیم.
و خوب برخلاف شماره اندازها، کمالات اهل بیت قابل احصا نیستند پس همیشه این حالت وجود داره و نمیرسه وقتی که انسان احساس بی نیازی نسبت به انجام اعمال داشته باشه.
صوفی چه فکر میکنه نمیدونم؟!
حرف از وجدان و دوست داشتن و دوست نداشتن دخترها شد خواستم بدونید همه مثل هم نیستن.
میدونستم سربازه اما مادرم گفت باید تکلیفت رو روشن کنی، از طرفی خودش گاهی اشاره ای نمیکرد به جز اون اوایل و این باعث شد به شک بیافتم که نکنه پشیمون شده.
تو بودی که کم کم علاقهمند شدی، شایدم عشق در نگاه اول بود در هر صورت بعد گذشت مدتی حس ششمم بهم گفت اما من توجهی نکردم، به خودم گفتم حق ندارم رو حساب عشق و دوست داشتن بذارمش ، اون ترم به واسطه یه درس مجبور بودم ازت
هنوز باورم نمی شه که اون همون "ن" قبلیه.خیلی فرق کرده.یعنی یک سال رفتن به دانشگاه این قدر روش تاثیر گذاشته؟وقتی یادم میاد که قبلا دوست صمیمی بودیم باورم نمی شه.باورم نمی شه همون "ن" دوست داشتنی باشه.چی شد که این طوری شد؟چی شد؟بر خلاف "ن" ، "س" هنوز همون "س" قبلیه.تازه "س" دوست داشتنی تر هم شده.
رفتار.....رفتار انسان ها خیلی مهمه.خیلی مهم.مراقب رفتارمون باشیم.
مدرسه و دانشگاه فقط اطلاعات عمومی در همه حوضه ها به شما میده و در اخر صرفا برای دلخوشی تکه کاغذی به نام مدرک به شما میده که عموما به درد نمیخوره....
فقط کسانی که دیوانه درس و دانشگاه باشن بدرد دانشگاه میخورن و ایا واقعا ما این همه دیوانه درس و دانشگاه داریم؟؟؟؟ پس کو تولید با کیفیت بالا؟پس کو اختراعات جدید؟
لطفا برید دنبال عشق تون.... نه دانشگاه و مدرک!! دانشگاه به هیچ وجه یاد نمیده کجا باید پول دربیارین!یاد نمیده فرق بدهی و دارایی چیه! یاد نمیده
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاح است.
یعنی آدم هر عملی را که میخواهد انجام بدهد، از چند جهت به آن نگاه کند.
ما آدمها معمولا از همان یک جهتی که اول به ذهنمان میاید، کاری را انجام میدهیم یا نمیدهیم.
ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویهی دیگر هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز را به دوستم بگویم.
نگاه مکعبی میگوید: اثراتش را هم بررسی کن!
اگر بگویی، اثراتش و عواقب آن چیست؟
شاد میکند یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم می
در اینجا مطلبی نوشتهام با عنوان انسانها از دور قشنگترند. مطلب بسیار مختصری است که با موضوعی که الان میخواهم دربارهاش بنویسم بسیار نزدیک است. البته بگذریم که کوتاه بودن آن برای خودم بسیار جالب است. در زمان ارشد کتابهای استادی از دانشگاه تهران را که میخواندم که کتابهایش بسیار برای من جذاب بود و شیفته کتابهایش شده بودم. کم کم نوشتههایش باعث شده بود که دیدن او برایم شبیه رویا شود.
گذشت و گذشت و من کنکور دکتری شرکت کردم و از ق
کتاب درک رفتار سازه ها محمود گلابچی
جهت دانلود و مشاهده فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید.
دانلود کتاب درک رفتار سازه ها محمود گلابچی
درک رفتار سازه ها : کتاب درک رفتار سازه ها محمود گلابچیو “نمودارهای طراحی اولیه .”این کتاب برای دانشجویان رشتههای مهندسی عمران، سازه و معماری فراهم آمده است. کتاب درک رفتار سازه ها درک رفتار سازه ها ~فولر مور، محمود گلابچی (مترجم) درک رفتار سازه ها-فولر مور-محمود گلابچی-دانشگاه تهران فروشگاه اینترنتی کتاب آ
دوستان، پیرهنِ مشکی با آستینهای ساتن که طرح گل رز طلایی داره مناسبِ دانشگاه نیست. ستادِ امر به معروف و نهی از منکر. (واحد پردیس برادران)
انصافا با اون پیرهن چجوری میخوای معادله صفحه مماس بر رویه رو به دست بیاری؟ چجوری سیالات پاس میکنی با اون؟ چجوری وقتی روزی رو به یاد داری که چنین چیزی پوشیدی میتونی به ذهنت متبادر کنی که دینامیک ماشین پاس میشی؟ جواب بده برادر. چجوری با لباس شبِ دامادی اومدی دانشگاه و همزمان این انتظارات رو از خودت داری
خیلی وقت ها من دارم به یه خانمی نگاه میکنم و یه دفعه به خودم میام و متوجه میشم که زنه با یه حالت نفرت، عصبانیت و چیزی همین حدود داره به من نگاه میکنه! حتما با خودش فکر میکنه که من دارم دید اش میزنم! البته خب حق داره آخه دارم به ((بدن))اش ((نگاه)) میکنم.
ادامه مطلب
در اینجا مطلبی نوشتهام با عنوان انسانها از دور قشنگترند. مطلب بسیار مختصری است که با موضوعی که الان میخواهم دربارهاش بنویسم بسیار نزدیک است. البته بگذریم که کوتاه بودن آن برای خودم بسیار جالب است. در زمان ارشد کتابهای استادی از دانشگاه تهران را که میخواندم که کتابهایش بسیار برای من جذاب بود و شیفته کتابهایش شده بودم. کم کم نوشتههایش باعث شده بود که دیدن او برایم شبیه رویا شود.
گذشت و گذشت و من کنکور دکتری شرکت کردم و از ق
در اینجا مطلبی نوشتهام با عنوان انسانها از دور قشنگترند. مطلب بسیار مختصری است که با موضوعی که الان میخواهم دربارهاش بنویسم بسیار نزدیک است. البته بگذریم که کوتاه بودن آن برای خودم بسیار جالب است. در زمان ارشد کتابهای استادی از دانشگاه تهران را که میخواندم کتابهایش بسیار برای من جذاب بود و شیفته کتابهایش شده بودم. کم کم نوشتههایش باعث شده بود که دیدن او برایم شبیه رویا شود.
گذشت و گذشت و من کنکور دکتری شرکت کردم و از قضا
سلام
ببخشید دیر به دیر می نویسم...
حقیقتاً خسته ام و داغون ، از شنبه اومدم دانشگاه ، با کلی دردسر و بد بختی یک اتاق گرفتم با 6 نفر...
در حالی که فقط جای سه نفره!
نه تخت داره نه کمد نه وسیله گرمایشی ، هیچی به هیچی
خداروشکر فرش داره لااقل!
چه میشه کرد ؟! این هم زندگی دانشجویی...
یک توصیه فنی :
دانشگاه راه دور خواستید برید فقط شهرهای تهران و شیراز و اصفهان ، همه دانشگاه های ایران جز اینا در یک سطحه ، تیپ بندی چرته و مزخرف ...
شهر خودتون یا شهر های نزدیک ک
ما آدم ها همیشه دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم، نگاه می کنیم ببینیم
هرکسی چه عادت یا رفتار و ویژگی بدی داره تا سریع بهش گوشزد کنیم. اما لطفا
انقدر دنبال انتقاد کردن از دیگران نباشید. تنها کسی که می تونیم تغییر
بدیم خودمونیم. ما فقط می تونیم روی خودمون تاثیر بذاریم و باور کنید اگه
خودتون رو تغییر بدید رفتار دیگران هم با شما تغییر خواهد کرد. به جای
تمرکز روی دیگران روی خودتون تمرکز کنید و سعی کنید هرروز بهتر از دیروز
بشید هرروز بیشتر پیشرفت
مهم ترین اصل تو انتخاب علاقست.
.اینو در نظر داشته باشین که خیلی از کار هاش اشباع شده و مهم اینه که شما خودتون زرنگی کنید..کسی که تو دانشگاه های دولتی درس خونده و در طول ترم های دانشگاه هم تلاش کرده قطعا براش کار خواهد بود نه فقط تو رشته زبان بلکه تو هر رشته ای..!
شما اگه واقعا سعی کنید و دانشگاه خوبی قبول بشین و همچنین خوب در طول دانشگاه درس بخونین و مهارتهای لازم رو کسب کنید حتما کار براتون هست..و درباره این ک میگین زبان رو در کنار رشته های دیگه ب
برای این که رقص گوگل را متوجه شوید به مثالی که در ادامه زده می شود توجه کنید : از زمانی که بچه بودیم، بحث حذف شدن کنکور داغ بود، تا همین امروز که هنوز هم هر سال کنکوری داریم و کنکور میدهیم.
من همیشه به یک معضل بزرگ فکر میکردم، وقتی قرار است با معدل وارد دانشگاه شویم، اگر ۵۰۰ هزار نفر معدلشان ۱۹ باشد، کدامشان قرار است دانشگاه بروند؟
وقتی با رقص گوگل آشنا شدم، متوجه شدم گوگل به شکلی خلاقانه با این معضل دست و پنجه نرم میکند. به هر حال اگر
بوسیله گزارش گیرایی شناسایی رسانی وزارت علوم، دکتر مجتبی شریعتی نیاسر معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ابلاغ بخشنامه ای به روسای دانشگاه ها و مراکز آموزش برجسته کشور از آنان خواست تا از سال تحصیلی آینده نسبت به حذف و ممنوع ساختن چاپ کاغذی آخر نامه ها و موارد مثل اقدام کنند. در متن بخشنامه یادشده آمده است: «در راستای سیاست های دولت محترم و با توجه بوسیله نامه شماره 97/100/45423 مورخ 97/11/11 معاون محترم مهتر جمهور و رییس سازمان محیط زیست
چند روز که پیش که با همسر رفته بودیم فروشگاه یکی از نیروهاشون که یه پسر جوونی هم بود داشت قفسه ها رو مرتب میکرد دیدم دختری که تازه شده ارشدشون اومد و یه تذکری بهش داد و پسره گوش نداد.. رد شدیم و دوباره که از همین طرف برگشتیم دیدیم دختره با یه چیز خط کش مانند فلزی داره میزنه به پسره جدی نگرفتیم و بعد از یه مدت که مشغول بودیم دیدیم واقعا داره پسره رو میزنه .. من فقط نگاه میکردم باورم نمیشد بعد هم از سرو صدای اونا مدیرشون اومد و به پسره با تندی گفت
از استدلال های عجیب و غریبی که بعضا می شنوم از آقایون متاهل اینه که می گن مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
این جمله رو وقتی شنیدم که به یکی از دوستان متاهل که شاید نگاه خاصی به دختران خیابون داشت گفتم تو که متاهل هستی و از تو این حرف ها و نگاه ها تا حد ممکن نباید سر بزنه ، که در جواب بهم گفت مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
منم بهش گفتم خیل خب استدلال تو قبول ، ولی قبول کن که خانم تو هم می تونه همین استدلال رو داشته باشه برای خودش ، ت
سلام
من واقعا موندم تو کار بعضی ها، اطرفام دختر هایی هستن که بدجور آمار میدن، (با نگاه شون) حتی از بعضی ها هم شنیدم فلان کس ازت خوشش میاد ولی وقتی میخوام برم نزدیک شون با رفتارشون جوری القا میکنن مثل اینکه خوش شون نمیاد ازم، یا ازم به نوعی دوری میکنن، فرار میکنن.
من نه بد قیافه م نه از نظر خودم بچه خوشگل و جذاب، ولی وقتی میبینم یکی چنین رفتار هایی نشون میده حسابی اعصابم رو خرد میکنه، این رفتار ها رو از ۱۶ سالش تا بیست سالش دیدم، احساس میکنم طلسم
یکی از استادهای دانشگاه تعریف میکرد…چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروههای پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری مینشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً بر
اکیپ های دانشگاه همش برام بی مفهوم ترین چیز بودن!
حتی قبل رفتنم به دانشگاه!
بودن با پسر و دختر هایی که فقط برای وقت گذرونی عه و اکثرا هیچ پایانی نداره و حتی خیلی وقت ها خوش هم نمیگذره و فقط جنبه ی تظاهر و فخر فروشیِ زندگی گذشته ی هر ادمو داره!
مثلا دغدغه ی این که امروز فلان مانتو با فلان رنگ رژ و فلان کیف و کفش رو بپوشم که شاید اقای xخوشش بیاد!
یا اینکه فلان پسر بهم نگاه کرد!اون یکی سلام کردم!این یکی اسمم رو بلد بود و ...
نمیخام بگم من خیلی فلانم و ای
سلام
من هیچ اطلاعات یا تعریفی از خودم نمیدم که بعدا به خودخواهی و خودشیفتگی متهم نشم . نه سن نه تحصیلات نه چیز دیگه ، فقط بگم پسر هستم و بین ۲۰ تا ۳۰ !
سوالم اینه اگه شما به یه فرد باهوش، یعنی بین باهوش و نابغه برخورد کنید، یعنی باهاش برخورد های مکرّر داشته باشید و رفت و آمد کنید، چه رفتاری باهاش دارید؟
این فرد، از خانواده کارگر و طبقه متوسط هست، مغرور نیست اصلا، و خاکی رفتار میکنه. حتی در مدرسه و دانشگاه خاص و نمونه هم تحصیل نکرده، ولی اختراع
دانشگاه تاسمانیا امروز بخاطر نقش خود در اعمال ناشایست در قبال افراد بومی تاسمانی عذرخواهی کرد.در حالی که بیش از 600 نفر در خانه اصلی دانشگاه - Domain House - جمع شده بودند، عذرخواهی توسط صدراعظم مایکل فیلد و پروفسور روفوس بلک معاون معاون صدراعظم انجام شد. بزرگان بومی، رهبران و اعضای جامعه از سراسر ایالت برای شنیدن عذرخواهی حضور داشتند.
پروفسور بلک گفت: "به طور سنتی، هنگامی که ما به عقب نگاه کردیم، این کار به معنای تجلیل از دانشگاه و بازتاب آن با احس
بعد کنکور کلی برنامه داشتم....که به لطف دانشگاه هیچکدوم عملی نشد
سمیه نیا دانشگاه....
بیای دانشگاه اسکول میشی....علاف میشی....
سمیه بیای دانشگاه فقط باید پاس کنی...هیچی رو نمیتونی تجربه کنی...
سمیه....برووووو.. برو پی زندگیت
شنبه دانشگاه مسابقه ی کتابخونیه...کتاب شازده کوچولو....دعا کنین برنده شم
بعلهههع
دختره اومده سر فلان قضیه نصیحتم کنه، که برم علت انگیزههای درونیمو پیدا کنم، و حالا وسط حرفاش میگه: من به دراگ خیلی علاقه دارم. کنجکاوم دربارش. یه دفعه به رفیقم که پسر هم هست، گفتم و با تعجب زل زد تو چشمم و منو نهی کرد که اصلاً سمتش نرم و فلان...این دختره خیلی هم با من رودروایسی داره... یه زمانی رو من کراش داشته و اینا...من کاری به دراگش ندارم. همه چی به کنار.چه لزومی داره که با تأکید بگی که رفیقت پسره؟ :))آقا، من خودم هم داغونم. منم معصوم نیستم. م
بعضی ها هستن که اسم خودشان را رییس دانشگاه (!!) گذاشته اند. بعد سوابق علمی شان را که ملاحظه می کنی می بینی با پول پدر و با رانت در یک دانشگاه رده پایین غربی به زور یک مدرکی گرفته اند.
مقالاتش را نگاه می کنی می بینی یکی مقاله دارد آنهم در مجله ای که خودش مدیر مسئول است چاپ می شود.
ادامه مطلب
سلام
دختری ۲۳ ساله هستم که چند ساله پشت کنکورم و امسال خدا رو شکر قبول میشم در رشته پزشکی، یه سوال دارم من تا الان چون دانشگاه نرفتم اطلاع درستی از زمان بندی های کلاس های دانشگاه ندارم ، سوالم این هستش که یه دانشجوی پزشکی آیا وقت آزاد برای ورزش خصوصا رشته های ورزشی رزمی داره؟
تا الان رشته های رزمی کار نکردم اما هفته ای سه بار رو تمرینات باشگاهی داشتم و هرگز ورزش رو تو زندگیم رها نکردم و دلم نمیخواد حالا که دانشگاه میرم ورزش رو رها کنم و تصمیم
پارت 1.روزی که جواب های انتقالی اومد خوش حال بودم با اینکه من اینجا و ادماش رو هیچ وقت دوست نداشتم ولی حداقل میخواستم خوش حال باشم میخواستم به چشم یه خبرخوب یا شایدهم یه معجزه نگاه کنم
پارت2.روز اول دانشگاه شیراز
صبح که از خواب بلند شدم دیدم تویه خونه تاریک و ساکت باید اماده بشم وبرم دیگه نه صدای حدیث میومد که داشت نیمرو درست میکرد و غرمیزد که اسمان دل بکن از این تخت و نه سارایی که هیچ وقت8 کلاس نداشت و حرص مارو درمیاورد که تا لنگ ظهر میخوابید
آقا یه زن و شوهر استاد تو دانشگاه ما هستن. من یه ترم با شوهره کلاس داشتم. الان یذره باهاش رفیق شدم. ینی مثلا در حد سلام علیک داشتن.
از زنش بیشتر خوشم میاد. روش کراش وحشتناک ندارم ولی این الگوی منه.
خانومش خیلی مهربونه. شوهره عصبیه بیشتر. منم واسه نمره متاسفانه باهاش کنار اومدم.
یه روز دیدمش تو دانشگاه در حالیکه که گفته بود من اون روز ها نیستم دانشگاه. دیدم رد شد رفت تو اتاقش. گفتم خب برم یه سلامی بکنم. رفتم سلام علیک کردم بعدش گفت با من کار دارین؟؟
با این که از قضاوت در مورد بقیه بدم می آد و حتی متنفرم اما دیشب راجع به دوستی که خیلی خیلی باهم صمیمی بودیم یعنی "ن" قضاوت کردم.منظورم پست قبلی ایه که درمورد تغییر رفتار "ن" نوشتم.دیشب کلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شاید برای این کارش دلیلی داره.اصلا شاید محیط دانشگاه و شهر جدید باعث شده که این طوری بشه و اخلاقش عوض بشه.من نباید به خودم جرئت می دادم و در مورد رفتارش قضاوت می کردم.شاید اصلا از رفتارش منظور خاصی نداشته.شاید از نظر خودش خیلی هم
یه کرمی افتاده تو وجودم...(شکلک خبیثانه)
توی آزمایشگاه هستم و سرور دانشگاه هم اینجا قرار داره
بعد بعضی از بچه ها و اساتید از راه دور با سرور کاراشون انجام میدن
بیشتر وقتا حواسم هست ببینم کی استفاده میکنه و اگه یکی از اساتیدم باشه ریست کنم بگم برق قطع شد
(از بس غیرعادلانه نمره داد:پ )
ولی احتمال میدم دانشگاه باشه و منصرف میشم
گیج و خسته ترم
درظاهرو حرف زدن گویا که خوبم
اما یچیزی از درون داره منو میخوره ، هی همه چیز رو هم میزنه و اذیتم میکنه ... ...
در واقع تا یه دلخوشی کوچیک بدست نیارم روز به روز بدترم میشم
چقدر کرونای لعنتی از لحاظ اعصابی داره بهمون ضربه میزنه
چشم نداشت دو ترم دانشگاه رفتن مارو ببینه...
بسم الله الرحمن الرحیم
شش سال دانشجویی بالاخره باید حاصلی جز درس خواندن و رسیدن به مراتب ترقی داشته باشد. ان شاء الله سعی میکنم تجربیات این شش سال را به صورت جسته و گریخته و در قالب خاطره بنویسم تا هم ماندگار شود و هم کم سن و سالترها دید بهتری نسبت به دانشگاه داشته باشند.
بعد مدت ها سلام!
هوای پاییزییتون بی آنفولانزا :|
حقیقت اونقدر حرف ها دارم ک نمیدونم از کجا سر ریزشون کنم تو این پست..
از دانشگاه و امتحان ها بگم؟ از گذر درسِ غولی ترم یک و دو بگم یا برم سراغ شلوغی سرم تو این روزها تو مسئولیت شبه پروژه؟!
خلاصه چی بگم؟
راسی بگید ببینم کسی بوده ک تو انجمن ها مسئولیت داشته باشه یا نه؟
خوبه مسئول شیم یا هیچ منغعتی نداره!؟
سود و زیانش چیه مثلا؟
بهم گفتن در حد اینک یه پیچ اینستا هم بزن براش و مدیریتش کن!
انجمن مسخره ای ن
با مردم باشید، از مردم باشید، رفتار مردمی داشته باشید. فخرفروشی و دنیاطلبی و اشرافیگری خلاف این رفتار است/ این نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این حرف معصوم است:«کسانیکه در خانه نشستند تا به آنها حمله شود دچار ذلت شدند»/ امتداد عمق راهبردی، گاهی از واجب ترین واجبات کشور هم لازمتر است؛ خیلی ها متوجه این نیستند. بعضی هم توجه دارند و به نفع دشمن شعار نه غزه نه لبنان میدادند.
امروز بیرون دانشگاه بین جمعیت یه خانوم هندی مسن شروع کرد باهام حرف زدن....
منم با چشمای متعجب هی تلاش میکردم ببینم چی میگه!
اخرش گفتم من نمیفهمم شما چی میگی...
گفت تو هندی نیستی مگه؟
گفتم نه...من هندی نیستم و زبان هندی هم بلد نیستم....
نکته جالب اینه که هند زبان مدارسش انگلیسی هست و زبان محلی هر شهر تا شهر بعدی کلی فرق داره...طوری که هم ازمایشگاهی های هندی من زبون همو نمیفهمن و با هم انگلیسی حرف میزنن....
اون وقت این زنه چی فکر کرد با خودش؟
چند وقت پیش
بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم دارم به جلو حرکت میکنم ،حرکتی که هنوز شامل تلاشی نمیشه....
الان که دارم این پستو مینویسم همش یه تصویر تو ذهنم میاد ،یه صورت ،صورتی که برام آشنا نیست، احساس میکنم اون صورت تو کل سرم مثل یه عکس متحرکه..
مثل کسی می مونه که انگار داره فرار میکنه ولی همش داره پشت سرشو نگاه میکنه و دقیقا حالت صورتش و ترسش برای نگاه کردن به پشت سرش جلوی چشم من میاد ...
چرا داره فرار میکنه ؟؟؟
چرا این تصویر تو ذهنم قرار میگیره،اونم دقیقا بعد
دانشگاه ترکیه و تحصیل در دانشگاههای برتر دولتی و خصوصی :ما در این مقاله قصد داریم به معرفی دانشگاههای برتر ترکیه و مورد تایید وزارت بهداشت ایران بپردازیم.در ابتدا لیست دانشگاهها برتر ترکیه را بصورت تیتر وار ذکر می کنیم.و در ادامه به معرفی تک تک دانشگاهها به صورت جداگانه خواهیم پرداخت.
برای مطالعه ادامه مطلب لطفا کلیک نمایید
دانشگاه ترکیه
✅فرزند علامه حسن زاده در رابطه با رفتار علامه با فرزندان و خانواده می فرمایند:پدر یک دفتر جیبی کوچک داشتند که هنوز باید در میان وسایل شخصیشان باشد ، آن را خیلی منظم خط کشی کرده و مواردی را در آن نام برده بودند. از جمله نماز ، روزه ، برخورد با مردم ، برخورد با فرزندان و خانواده ، برخورد با شاگردان و.....هر روز برای هر کدام از این موارد به خودشان نمره می دادند.یک بار که دفترچه ایشان را نگاه می کردم دیدم یکی از مواردی که نمره آن بالا بود ، رفتار با ف
«برفک» اثر دان دلیلو.
جک، استاد دانشگاه و هیتلرشناسیه که چندبار و هربار با آدمهای عجیب و متفاوتی ازدواج کرده و از ازدواج های متعددش چندتا بچه داره. و در حال حاضر هم با همسرش بابت و فرزندانش زندگی میکنه. جک و همسرش با ترس شدید و غیرقابل اجتنابی از مرگ دست و پنجه نرم میکنن و هرکدوم برای مقابله با این ترس، راه متفاوتی رو پیش میگیرن.
این کتاب یه اثر پست مدرنه که از نظر جذابیت و کشش داستانی به قدری قوی نیست که هر مخاطبی رو جذب خودش کنه. فضای
ِسلام
من و نامزدم در دانشگاه با هم آشنا شدیم، و بخاطر اخلاقیاتی که داشت ازش خوشم اومد، اصلا اهل دوستی با کسی نبود، مودبانه و خوش برخورد با دیگران رفتار میکرد، ساده اما تمیز لباس می پوشید، این رفتار هاش برای مخ زدن نبود، بی حاشیه بود و توی ۴ سال حضور در دانشگاه، از هر نظر پیشرفت میکرد.
حتی اوایل مسخره هم میشد، ولی همیشه آروم برخورد میکرد تا الان که استاد ها وقتی میاد براش از صندلی بلند میشن، چند بار هم که نظراتش رو درباره موضوعاتی که مطرح م
انتظار داشتن از آدما همون چیزیه که بیشتر از هرچیز اذیتم میکنه. دارم یاد میگیرم که هیچ کس در قبال من هیچ مسعولیتی نداره و کسی نمیتونه از ناکجا بدونه ک من الان انتظار دارم اون چیکار کنه تا من راضی بشم... دارم یاد میگیرم بزارم ادما خودشون باشن و بزارم همونجور که میخان رفتار کنن و از رفتار هاشون بر اساس تفکرات خودم نتیجه نگیرم. دیگ نسبت به اینکه فلانی اون روز اونجوری رفتار کرد یا پیامم سین شد و جواب داده نشد حساس نیستم:) یه نفس عمیق میکشم و ب خودم
انتظار داشتن از آدما همون چیزیه که بیشتر از هرچیز اذیتم میکنه. دارم یاد میگیرم که هیچ کس در قبال من هیچ مسعولیتی نداره و کسی نمیتونه از ناکجا بدونه ک من الان انتظار دارم اون چیکار کنه تا من راضی بشم... دارم یاد میگیرم بزارم ادما خودشون باشن و بزارم همونجور که میخان رفتار کنن و از رفتار هاشون بر اساس تفکرات خودم نتیجه نگیرم. دیگ نسبت به اینکه فلانی اون روز اونجوری رفتار کرد یا پیامم سین شد و جواب داده نشد حساس نیستم:) یه نفس عمیق میکشم و ب خودم
لحظه ای که تصمیم به شرکت گرفتم توی یه گوشه از ذهنم یه چراغی روشن شد که هی دود یه نگاه به خودت بنداز ببین چرخش درجه دار زمین چقدر تغییرت داده ...
باید اعتراف کنم که من یکمی بی حوصله تر و عصبی تر شدم ،دلیلش هم مشخصه چون نیاز به اون مسافرتی دارم که نرفتم ،رفتار هام پخته تر شده و سعی میکنم قضاوت نکنم ؛خلا های روحیم ،جبران شده و قوی تر از گذشته رفتار میکنم ،میفهمم که همیشه حرف زدن موثر نیست و تاثیر سکوت خیلی بیشتره ،گاردم نسبت به رفتارا و کارای بابا
بسم الله
کلا از اسم حمزه خوشم می آد...
هم مفهوم سنگینی داره و هم اسم فردی بزرگ در اسلامه
و هم واژه های ساده داره
اصلا یه معصومیت و اقتدار خاصی داره این اسم حمزه
شاید ابوحمزه هم را به این خاطر دوست دارم
حمزه کلا برام ایستگاه برگشت به نقطه شروع دوباره است
هر وقت درجا می زنم به حمزه و کمیل رجوع می کنم برای بازگشت به دامن خدا
برای زیر نگاه خدا بودن...
حمزه بودن هم آرزوست
دانشگاه پیام نور هر سال تو دو ورودی مهر و بهمن پذیرش دانشجو رو انجام میده . این دانشگاه هم مثل بقیه دانشگاه ها یک سری شرایط خاص برای پذیرش دانشجوهاش داره و فقط کسایی که همه شرایط ثبت نام بدون آزمون دانشگاه پیام نور رو دارن می تونن تو این دانشگاه ثبت نام کنن .
برای مطالعه متن کامل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید :
www.tahsilico.com/web/articles/view/489/شرایط-ثبت-نام-بدون-کنکور-دانشگاه-پیام-نور.html
چند روزیه که هی به خودم بد و بیراه میگم. هی خودم رو مقایسه میکنم و شکایت از این که این چه دنیاییه. این چه وضعیه. نگاه کن فلانیو نگاه تو چقدر ضعیفی. نگاه اون یکی باهات چیکار کرد. نگاه نگاه و خلاصه خاک تو سرت.
امروز یک لحظه به خودم اومدم و دیدم که گناه دارم بابا. این مریضیه که دارم. این که هیچ وقت راضی نیستم. این که گیر کردم تو گذشته و این همه ترس از شکست دارم. این که حالم رو به تنهایی نمیتونم خوب کنم. هی به خوددم گفتم ببین تو همینی. بیا لااقل قبول کن
دلگیریِ امروز و امشب خیلی عجیب بود. از تو دماغ داشت بیرون میزد انگار. مثل امیرِ وضعیت سفید که چشماش رو برق زده و بسته و زیر اون باند بی تابه.
مطلقِ تنهایی. دل گرفتگی. خستگی. اضطراب. منفی نگری. رویا پردازی. کاغذرنگی ها رو تیکه پاره کردن. دونه دونه به هم وصل کردن. حوصله سر رفتن و ولش کن گفتن، ناخن های رنگ و رو رفته. کوتاه. بد فرم. اصطراب دانشگاه و درس ها. همه چیز روی هم.
+ آینده قشنگه.
++ میخوام مغزمو خاموش روشن و ریست کنم.
+++ این دختره خیلی پول پر
این کلیپ «عاشق شدی؟» مهران. مد.ی.ر.ی خیلی روم تاثیر میذاره. اصن هر بار نگاه میکنم به جوری میشم
وقتی میپرسه عاشق شدی؟ و طرف یه خنده تلخ میکنه
یا یه جوری نگاهش میکنه که چی بگم؟
اون منم
فک کردم اگه بهم بگه دوسم داره منم بلافاصله بهش میگم دوسش دارم
دیگه فرصتو از دست نمیدم
....
نشستم رو تخت، با یه لیوان شیر . یه دونه موز.
مقاله رو ادیت میکنم
امروز که کار داشتم کلی مهمون اومد
کلی مقاله خوندم
نه کاملا
از اینا که سرسری نگاه میکنم ببینم اون چیزی ک
من یه پسر ۲۴ ساله هستم. هدفم از این سوال اینه که بیشتر با روحیات خانم ها آشنا بشم. آیا خانم ها از اینکه شوهرشون به اجبار کنارشون زندگی کنه راضی هستن؟، آیا فقط بودن مرد کنارشون براشون کافیه حتی اگه اون مرد ازشون متنفر باشه؟، خب این زندگی چه ارزشی داره؟
من یه برادر دارم که ده سال ازم بزرگتره و ۶ سال پیش عروسی کرد با مهریه ۷۰۰ سکه. اما الان دو ساله که هر وقت تنها میاد خونه ما مدام داره به زنش فحش میده و به پدر و مادرم میگه که چقدر از زنش متنفره. اما ب
دیروز جلسهی اول کلاس گیتار با عری بود. نمیدونم ممد بفهمه چه واکنشی نشون میده. شاید بهتر بود قبل از اینکه با پشمینه پوش و خط مشکی هماهنگ میکردم بهش میگفتم ولی خب اتفاقیه که افتاده. پریروز سر یه موضوع کوچیک واکنش بدی نشون داد. با گذشتهای که اتفاق افتاده حق داره به راحتی شک کنه ولی نه در مورد من اخه! تنها چیزی که برام مهمه اینه که خوب جدا شیم. چند سال دیگه که به روزای دانشگاه نگاه میکنه از یه نفر حس خوب بگیره. ترجیحا اون ادم من باشم :) حالا گذشته ا
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم، خیلی به بارش برف و لذت برف بازی فکر میکردم. یعنی از طبیعت دانشگاه بیشتر همین به ذهنم میرسید.
وقتی که دوران دانشجویی شروع شد تعامل ما هم با طبیعت وحشی! دانشگاه شروع شد. دانشگاه روی دامنهی کوه ساخته شده. به طوری که بسیاری از مسیرهای دانشگاه شیب دارند که بعضیهاشون تنده. اینقدر ارتفاع در دانشگاه تأثیرگذاره که به یک نحوی دانشگاه به سه منطقهی پایین و وسط و بالا تق
در مواجهه با حرفهای بی منطق و رفتار آدمای نادان و کم عقل،قرآن منطق قشنگی داره.
میفرماید که و "اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"
وقتی کسی با نادانی با اونها (عبادالرحمن:بندگان خدای مهربان) حرف میزنه یا رفتار زننده ای میکنه، با بزرگواری و بی اعتنایی ازش دور میشن.
سلام در این آیه به معنی خداحافظی و ترک کردنه، البته نه با جسارت و درشتی و پرخاش، بلکه با سلامت نفس و آرامش.
پس وقتی پستت به آدم بی شعور و ناجوری خورد، انقدر خودتو زجر نده، انقد خودخوری ن
یکی نیست بگه که بشر، بگیر بخواب، مگه مجبوری پست میذاری؟!
منم بهش میگم که مغزم اضافه بار داره، باید درستش کنم...
____
دلم یه کیسه بوکس میخواد! نه، حسش نیس. دلم اصلا چیزی نمیخواد، غلط کرده اصلا چیزی بخواد...
____
بزرگترین لذت این روزا که از پروژههای درسیم آزاد شدم، خوردن آب یخه... در این حد والا و متعالی.
____
شنبه همین هفته برای اولین بار توی چهار سال دانشگاه، به یکی از دخترهای دانشگاه سلام دادم. اعتراف میکنم که تو عمل انجام شده قرار گرفتم.
____
عرفه ۹۴ مصلی دانشگاه
سرم گذاشتم روی شانه ف و گریه کردم ..جلسه دومی که میم میامد ..
عرفه ۹۵ حرم امام رضا بودم ..خون گریه می کردم ...اوج حال بدم بود و رفتن ...
عرفه ۹۶ ...گلستان شهدا بودم ...حالم هنوز خراب ...
عرفه ۹۷ ...مصلی دانشگاه
عرفه ۹۸ مصلی دانشگاه ..بلند بلند گریه کردم و خواستم از خدا که از دلم و یادم بری ...اگه درست نمیشه ....
عرفه ۹۹ ...
عیدتون مبارک ....
پ ن :هرکسی اسماعیلی داره که باید به قربانگاه ببرد ...من منتظر نشونه ام ...
پ ن :به تاریخ اشک های بلند بلن
رفتار با کودکان طلاق از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است چرا که این کودکان نسبت به سایرین آسیبپذیری روانی بالاتری دارند و بیشتر در معرض انواع مشکلات رفتاری هستند. جدایی والدین برای کودکان رویدادی بسیار استرسزا است و سازگاری با آن نیاز به مراقبت و توجه جدی از جانب اطرافیان دارد. به همین خاطر لازم است که پدر و مادرها قبل از طلاق و پس از آن در مورد نیازهای ویژه فرزندشان آگاهی کافی داشته باشند و نحوه رفتار با کودک خود را بیاموزند. مشاوره طلا
شاید باورت نشه اما وقتی عکاسی دانشگاه ثبت نام کردم یکی از دوستام باهام قطع رابطه کرد! چون خودش عکاسی میخواست و رتبه اش نمیخورد و آزاد هم نمیتونست ثبت نام کنه. فقط یه پیام دادو دیگه جوابمو نداد. اون موقع اینو نفهمیدم. نفهمیدم چرا یهو با من بد شد اما الان خب بزرگ تر شدم. فهمیدم گاهی یسری رفتارهای آدما به خاطر این نیست که ما مشکل داریم به خاطر درگیری درونی خودشون هست. دوستم یعنی دوست سابقم، انگار منو مقصر میدونست. با این که جای خوبی قبول شده بود. ا
من یه دخترعمو دارم که همسن مادرمه و در واقع دوست مادرم محسوب میشه.
شاید از این اختلاف سنی تعجب کنین. اما پدرم بچه ی آخر بوده، به خاطر همین همسرش (یعنی مادرم) همسن خواهرزاده ها و برادرزاده هاش بوده.
مادرم عاشق خانواده ی باباست و شدیدا دوستشون داره.
با اینکه زندگی پر فراز و نشیبی داشته، اما هیچ وقت نشنیدم از خانواده ی بابا بد بگه و حتی تو خیلی از موارد جلوی بقیه سینه سپر کرده براشون.
در هر حال بچه ها هم عموما دنباله روی رفتار مادرشون هستن و سعی میک
بابا ب معنای واقعی کلمه یک sexist عه! ب تفاوت ها و جدایی های زن و مرد شدیدن معتقده و ازون عادماییه ک میگه "چون تو زنی.." و یا "چون من مَردم..." فلان اتفاق باید یا نباید بیفته.
ولی در ورای این سکسیت بودن ب نظرم حرفای درستی میزنه. اعتقادات درستی داره و با وجود اینکه تو زمینه های زیادی با هم تفاوت داریم میتونم ب حرفش گوش بدم و چیزای زیادی رو قبول کنم ازش!
براش اولویت داره ک "زن" به خونه و زندگی و بچه و رفاه همسرش اولویت بده و ی سری خاسته های خودش رو برای اونا
۱- با اطرافیان خود سفر کنیداگر می خواهید از شهر بیرون بروید، چند نفر از دوستانتان را هم با خود همسفر کنید. براساس مطالعه ای در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو، افراد در عکس های گروهی نسبت به عکس های تکی بهتر و جذاب تر به نظر می رسند زیرا چهره ها به حالت متوسط نزدیک تر می شود و حتی به افرادی که جذابیت ندارند، کمک می کند.
۲- با بچه ها دوستانه رفتار کنیدبر اساس تحقیقاتی در فرانسه، مردانی که به خوبی با نوزادان بازی می کردند، در جذب زن زندگی شان سه براب
خب. بچه ها تصمیم گرفتم عکوان مطلبو پادشاه رابطه بذادم.
بنظرم یه نوع شخصیت اینشکلی وجود داره
این نوع شخصیت طبق اهداف شون که بد هم نیست جلو میرن با همه ارتباط خیلی خوب و گرم و صمیمی برقرار میکنن. ولی یه باگی دارن.
این افراد در برابر افراد درونگرا خیلی پررنگ دیده میشن و درونگرا ها عموما فکر میکنن که صرفا بخاطر اینکه با اونا صمیمی و اوکی رفتار میکنن ینی ازشون خوششون اومده و خیلی خوب میتونن باشن براشون پس بهشون وابسته میشن. چون اودشون نمیتونن با
لحظه ای که تصمیم به شرکت گرفتم توی یه گوشه از ذهنم یه چراغی روشن شد که هی دود یه نگاه به خودت بنداز ببین چرخش درجه دار زمین چقدر تغییرت داده ...
باید اعتراف کنم که من یکمی بی حوصله تر و عصبی تر شدم ،دلیلش هم مشخصه چون نیاز به اون مسافرتی دارم که نرفتم ،رفتار هام پخته تر شده و سعی میکنم قضاوت نکنم ؛خلا های روحیم ،جبران شده و قوی تر از گذشته رفتار میکنم ،میفهمم که همیشه حرف زدن موثر نیست و تاثیر سکوت خیلی بیشتره ،گاردم نسبت به رفتارا و کارای بابا
دیش پاستاریونی رو نگاه کردم.
درباره پسر بچه ای بود که از بچگی تو اصفهان و بریونی بابابزرگش کار می کرده، و به دلایلی مجبور میشه باید پیش بابای ورشکستش تو تهران. بابایی که میخواد رستورانی که مادر پسره، خیلی دوستش داشته رو بفروشه و بره شمال. داستان اصلی، وقتیه که این پسره، با لهجه اصفهونی و زبون پر نیش و لبدوزش می خواد رستوران رو دوباره راه بندازه
داستان، خیلی قشنگ تلاش پسر بچه، سنگ اندازی رقبا، بی اعتنایی و گاهی اشتباهات بزرگتر ها رو نشون میده
رفتم تو مغازه "شامپو" میخواستم...
گفتم من فلان شامپو رو میخوام !
شامپپو رو گذاشت جلوم گفت مدلهای دیگه هم داره ، و برام چند مدل دیگه اورد !
داشتم مدل ها رو نگاه میکردم و روشون رو میخوندم که دیدم همینجوری داره لوازم ارایشیم میاره ! تند تند هم یه چیزایی میگه!
عین منگ ها نگاه میکردم که اینا چیه!
واسه کجاس !
من ی رژلب و سایه و رژگونه و ریمل بلدم خدایی !
این همه چیز چیه اومده دیگه !!!!
کانتور :/
پرایمر :/
هایلایت !
انصافا هایلایتا خیلی خوش رنگ بودن
خدا وکیلی سوغات هر شهری فقط مال همون شهره حتی مال مرکز استانشم نیست ، آقا من ارده رو همیشه از یه فروشگاهی میخریدم که روش آدرس یزد زده بود ، خوب و تمیز بود ولی همش می گفتم آیا من تو دانشگاه عاشق این ارده بودم؟؟؟؟؟ (من سال ۸۹ دانشجوی اردکان بودم) و رفتم تو برنامه باسلام یه ارده اردکان سفارش دادم ، جاتون خالی اصلا آسمان و زمین اختلاف مزه داره و حلالشون باشه ۶ هزار تومن هم ارزون تر گرفتم نسبت به اونی که اینجا می گرفتم
همه سعی میکنن یا میخوان شبیه او باشن و حتی گاهی اداشو در ظاهر در میارن اما هیچوقت حتی نزدیکشم نیستن. او چیزی داره که بقیه ندارن. یه روح بزرگ. یه شخصیت بزرگ و خود ساخته. او ادا در نمیاره واقعا خودش بزرگ هست و بقیه رو هرچقدرم کم از بالا نگاه نمیکنه خودشو برتر نمیدونه با این که هست. با این که میتونه و حق داره که اینجوری باشه. دست همه رو میگیره با این که وظیفه نداره. کمک میکنه تا آدما بهتر بشن و خودشونو پیدا کنن. بقیه رو بالا میکشه. میخواد که به بقی
یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَنْ نَفْسِهَا وَ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ.
سوره نحل آیه ۱۱۱
خداوند می فرماید:
روزی که هرکسی از خودش دفاع می کنه تا بتونه عذاب رو از خودش دفع کنه.
تصورشو بکن مثلا تو این دنیا گاهی وقتا برامون پیش میاد که مثلا تو دانشگاه داریم برای سومین بار متوالی مشروط میشیم و در نتیجه اخراج از دانشگاه.
تو این وضع چیکار می کنیم؟ از این اتاق به اون اتاق. از این ور به اون ور! هی درخواست مید
تمام فکرم این شد از سلسه رابطه های مغزی ،از تحلیلات روحی دلیل یک بخش بزرگ از افسردگی این میتونه باشه که استرس و اضطراب زیاد در طولانی مدت باعث افسردگی میشه . دانشگاه جای من نیس ، راستش اونجوری که باید میبود نبود نتونست منو ارضاع کنه . هدف ها دانشگاه با من فرق میکن، اونا ردمپ اموزشی رو 40 ساله همونی که هس الانم هست . و خیلی چیزهای دیگه که با رو مسیر من فرق داره ...
پی نوشت : این متن دیشب داشت نوشته می شد ولی نمیدونم چه وقت خوابم برد وسط تایپ :|
سیستم ثبت نام دانشگاه آزاد کرج از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
سامانه ثبت نام و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد سامانه الکترونیکی ورودی های خروج از Minutes نیمسال آغاز تنها زمان ( ترم متداول سه. سامانه جامع دانشگاه مستقل دانشگاه مستقل اسلامی کرج گروه آموزشی شاهد عراقی سامانه آموزش نسخه عنوان کاربری عنوان کاربری را وارد رمز دوره .
ادامه مطلب
هوشیار باش!
اعتراض کردن نسبت به حقی که داره ازت ضایع میشه خیلی رفتار پسندیده ای هست.
چرا که تو انسانی و گوسفند نیستی سرت رو بندازی پایین فقط بِچَری !!!
ولی مواظب باش با لحن بد و نحوه ی بد بیان کردنش گند نزنی به اصل قضیه!
خیلی وقتها محتوای اعتراض وارد هست اما نحوه ی بیانش جوری هست که نمیشه حق رو بهت داد!
عصبانیتت رو کنترل کن مسافر!
وقتی میبینی اوضاع داره به نفعت پیش میره و قاضی حق رو داد به تو از گفتن جملات اضافه که طرف مقابلت رو جَری کنه پرهی
امروز با یکی از دوستان یک بحثی رو داشتیم در مورد سهمیه بندی بنزین و یارانه معیشتی ... دوستم با اینکه تقریبا وضع مالی بهتری نسبت به من داره یارانه معیشتی دولت رو دریافت کرده بود و من نه. البته من انتظاری هم نداشتم و خیلی هم مشتاق نیستم به پیگیری و دریافتش. نگاه من نسبت به این موضوع از زاویه عدالت بود و معتقد بودم باید افرادی که کم برخوردارتر هستن سهم بیشتری از موضوع بنزین و یارانه دریافتیش داشته باشن و افرادی که وضع مالیشون بهتر هست هم قاعدتا نی
الفرد ی پسر دبیرستانی مغروره که القصه خجالتی هم هست در بعضی مواقع موهای فر و مشکی داره و اصلا برای همینه که بهش میگن الفرد (؟) ، پوست برنزه ای داره و رنگ چشم هاش هم تقریبا قهوه ای هستن اما از دور احتمالا شما سیاه تشخیصشون بدین ، لبش به نسبت صورتش بزرگه اما نه اونقد که توی ذوق بزنه !
یه عینک میزنه که غالباً کثیفه ، کثیف که چه عرض کنم ، چرک از سر و روش میباره و از اونجا که الفرد کوسه هست با این که دیگه کف کرده اما هنور ریش نداره و اون هایی هم که داره
به نام خدا
یکی از دغدغه های مهم خانم ها برای ازدواج شناخت آقایون هست که علتش میتونه مسائل زیادی اعم از اختلالات جنسی یا تنوع طلبی آقایون باشه. از این رو بیشتر به دنبال فهم جهان بینی آقایون نسبت به خانم ها هستند.
همان طور که می دونید روانشناسان معتقدند رفتار مردان با خانم ها تابعی از حسی هست که به مادرشون دارند، بعضی ها حس پسر به مادر رو از نوع جنسی و بعضی از نوع غیر جنسی می نامند. کسی که معتقد بوده این کشش از نوع جنسیه فروید پدر علم روانشناسیه
دختر چندماهه و مامانش روی صندلی کناریم نشستن. دختر کوچولو با کنجکاوی منو نگاه میکرد و تا یهو پنجره و بیرون رو دید، توجهاش جلب تصاویری که سریع رد میشدن، شد. دستم رو به صندلی جلو گرفته بودم تا از ترمزای ناگهانی در امان باشم. وقتی متوجه شدم داره بیرون رو نگاه میکنه، قید ترمز و اتفاقات بعدش رو زدم؛ دستم رو برداشتم تا بتونه یه تصویر کامل و بیمزاحم که احتمالاً به نظرش عحیب میاد رو ببینه. خواستم سالها بعد وقتی اولین خاطره زندگیش رو یادش میاد
تنها بچهها نیستند که بچگانه رفتار میکنند. بزرگسالان نیز ورای هارت و پورتهایشان، متناوباً بازیگوش، مضحک، خیالباف، آسیبپذیر، افسارگسیخته، وحشتزده، شرمسار و نیازمند دلداری و گذشت میشوند.
ما در دیدن شیرینی و شکنندگی بچهها و طبیعتا کمک کردن به آنها و آرامکردنشان حسابی خبره هستیم. میدانیم که نزد آنان چطور بدترین وسواسها، کینهجوییها و خشمهای خود را کنار بگذاریم.میتوانیم انتظاراتمان را واسنجی کنیم و توقعات کمتری نسبت به
امروز روز پرحرکتی بود. هم رفتم دانشگاه کارشناسی، هم ارشد و هم دبیرستان... تو دانشگاه کارشناسی خیلیا مثل من اومده بودن که ریزنمرات انگلیسی بگیرن و به قولی دانشگاه کارشناسیم پل رفتن از ایرانه. تو دانشگاه ارشد، هنوز خیلی از دوندگی های اداری مزخرف به دانشجو محول میشه چون سیستم نمی تونه خودش مسئولیت کاراش رو به عهده بگیره؛ وقتی دانشگاه ارشد بر طبل شادانه میکوبه که بزرگترین دانشگاه ایران از نظر تعداد دانشجو هست قشنگ میرینه به اعصاب دانشجو!! مدرس
داشتیم با هم قدم میزدیم روپشت بوم اون ساختمون بلنده ک وقتی پایین رو نگاه میکنی روبه روت یه تابلوی بزرگ تبلیغاته، داشت همه اش حرف میزد از در و دیوار و همه جا خلاصه، یه هو ساکت شد. وایساد،برگشتم ببینم چی شده، گفت چرا تو دیگه نمینویسی!از یه سال بیشتر شده:(حواسم بهت هستاااا قرار بود وقتی پاییز اومد بنویسی ولی شروع نکردی الانمک بهار داره تموم میشه ... یه هو زدم زیر گریه،احساس فروریختن داشتم!چرا باید از نوشتن نه "نوشتن" انقدررر دور باشم نوشتنی ک
چه فراز و نشیبی دارد نگاهها...آن هنگام که به شب نگاه می کنی و جز سیاهی نمیبینی...آن هنگام که به آسمان نگاه می کنی و جز قفس نمیبینی...آن هنگام که به زندگی نگاه می کنی و جز حسرت نمیبینی...آن هنگام که به شعر نگاه می کنی و جز غم نمیبینی....آن هنگام که به تاریخ نگاه می کنی و جز خون نمیبینی...آن هنگام که به خدا نگاه می کنی و جز شرم نمیبینی......چه فراز و نشیبی دارد نگاههاآن هنگام که به قلباش نگاه می کنی و جز نفرت نمیبینی...آن هنگام که به چشم
وای شارژ گوشیم داره تموم میشه :|
...
سوار اتوبوس شدم مای کازین ریچل رو پلی کردم
از اتوبوس پیاده شدم
باروون میومد
سوار مترو شدم
رسیدم قلهک
بارون شدید شده بود
اهنگ الکیِ سارا رو پلی کردم
با جدیت تمام راه میرفتم
و روسری و چادرم زیر بارون خیس خالی شده بود
از عمق وجودم به بارونی هایی که ادما پوشیدا بودن حسرت میخوردم
اخه چطور ممکنه :|
به هرچی که به ذهنم میرسید فکر میکردم
یاد دیروز تو دانشگاه افتادم
و با همان جدیت یهو میخندیدم
در این حد که نگاه حم
تصمیم گرفتم جای دلنوشته های معمول به رویکرد اوایل تاسیس این وبلاگ بازگردم. از همان ابتدا هدف از شروع این وبلاگ، تولید محتوا بود. هرچند که که یادداشت های که در طول این سه سال گذشته ارسال شدند محتوای شخصی و شاید هنری داشتند، اما هدف اولیه این وبلاگ چیز دیگری بود. یادداشت های شخصی شاید دوستی را از حال من باخبر کند اما قلبا دوست دارم راجع به مسائل جدی تر که روی حال و روز ما تاثیر میگذارد بنویسم.
بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه معماری، وقت تازه ا
نگاه هر چه باشد و رویکرد در هر مسیر که باشد، خلوص می خواهد و استقامت.
حضور به آن منظر و جهت گیری می خواهد.
که باشی.
آن بودنی که در آن دیدگاه مورد نظر است را باشی.
نه آنکه ادای کسی را در آوری که در آن مکتب فرض می کنی.
نه آنکه ادای آن طور دیدن در آوری.
در نهایت عمق نگاه است که روی رفتار سوار می شود. هر چه بخواهیم ظاهر رفتار را اتوکشی کنیم، بدون آنکه باورمان باشد، نهایتا یک جایی خودمان را لو می دهیم. صدای درونمان در می آید.
حالا می خواهی به راه اسلام با
درباره این سایت