دنیا خلاف خواسته ی ما گذشته استدیروز پیش روست و فردا گذشته استتقویم من پر است از "امروز دیدنت"امروز یا نیامده و یا گذشته استدر جستجوی بخت به هر جا رسیده اماو چند لحظه قبل، از آن جا گذشته استدر بین راه، عشق همان عابری ست کهبا غم به من رسیده و تنها گذشته استای گل! همین که موقع بوئیدنت رسیددیدم که عمر من به تماشا گذشته استاین غیرت است یوسف من، هی نگو هوساز گیسوی سفید زلیخا گذشته استبا آن عصای معجزه بشکاف نیل رانشکافی آب از سر موسی گذشته استمثل قد
فراموش کردی
قول و قرارا رو فراموش کردیگذشته رو فراموش کردی
مگه همه دردت این نبود که چطور پدرت گذشته رو فراموش کرده؟گذشته ای که تو لحظه به لحظه به یادش هستیدلت میگیره. بغض میکنی. گریه میکنی
پس اینو باید بفهمیکه گذشته فراموش کردنی نیست
چون گذشته ست، که امروز ما رو میسازه
منتاوان اعتماد به گذشته رو پس میدمو توحتی حاضر نشدی سر حرفات بمونی
و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
گذشته رو کندوکاو نکنیم
گذشته رو رهاکنیم به حال خودش چه خوب چه بد چه با لبخند چه باگریه
گذشته رو نبش قبر نکنیم تا قصرخیالی مون تبدیل به ویرانه نشه
گذشته هرچی که بود گذشت
که بعد از همه اون روزها اون ادم ها
فقط یه اسمان در استانه 21 سالگی مونده ...
اخر همه ی قصه ها فقط خودمون میمونیم
خودتو بغل کن!!!
گذشته من بخشی از وجود و هویت من هست و من نباید اونو طرد کنم. معنای رشد همین هست و یک پله بالاتر رفتن به معنای انکار و طرد پله های پایین تر نیست.
پذیرش و قبول گذشته، حس بهتری بهم میده تا طرد کردن اون. وقتی گذشته خودم رو طرد می کنم از خودم بیزار میشم. پس گذشته خودم رو هر چه هست می پذیرم و در کنار خودم نگه میدارم.
#آنیناگهان یک نگاه یک تلنگر یک نفس...تو را میبرد به تمام زجه هایی که زدیتمام زجر هایی که کشیدیو روحی که بشدت کتک خورد و سر بریده شدهیچگاه گذشته نمیگذررد ...گذشته همیشه باقی خواهد ماند ... :)و همین حال خرابی که گذشته ی فرداست... :)#دلساخته_های_آنی
گاهی وقت ها قبول کردن اینکه گذشته ها گذشته کار سختیه!
یعنی چی که همه چی گذشته باشه و دستت بهش نرسه؟
توی ذهنم تصورش میکنم
خیلی زنده
مثل اینکه همین الانم تو همون روزا زندگی میکنم
ولی دیگه هیچ کاری نمیتونم بکنم
هیچ تصمیمی درموردش نمیتونم بگیرم
گذشته ها گذشته
و این شده داستان تلخ این روزهای من.
پی نوشت:چقدر این قطع شدن نت سخت داره میگذره.سرمونو تو نت گرم میکردیم کمتر احساس تنهایی میکردیم کمتر به غصه هامون فکر میکردیم.از ساعت ۵ عصر تا ۹ شب خوابیدم
اگر همچنان در گذشته باقی بمانیم و همچنان افسوس بخوریم و یا حتی مغرور گذشته باشیم، قطعا ره به جایی نخواهیم برد. زندگی مانند رود در حال حرکت است و باز نخواهد ایستاد. ما نباید نگاهمان به گذشته باشد. گذشته گذشته است. خوب یا بد دیگر بر نمی گردد. ولی آینده از آن ماست. اگر بتوانیم به خوبی برنامه بریزیم و برای آینده مان خوب فکر کنیم، قطعا دچار پشیمانی کمتری می شویم.
ولی برنامه ریزی باید تا حد ممکن واقع گرایانه باشد. بر اساس داشته ها و پله به پله
می ت
1. اگر دیدی مردم از تو خوششان می آید؛ پس بدان آنها از نعمتی که خداوند به تو عطا کرده خوششان آمده؛ واز عیوبی که خداوند آنها را ستر کرده خبر ندارند؛ پس خدا را شکر کن و به خود مغرور نشو.
2. اگر می خواهی خوشبخت باشی؛ خیلی به خاطرات گذشته توجه نکن؛ ودنبال کسی که به تو نمی اندیشد ندو؛ چون کسی در فراق کسی نمی میرد؛ پس خدا را بر نعمت فراموشی شکر کن.
3. انتظار نداشته باش که از دیگران بهتر باشی؛ ولی انتظار داشته باش تا از گذشته ی خودت بهتر باشی.
ادامه مطلب
در زندگی، از چیزهای زیادی میترسیدم؛ونگران بودم،تا اینکه..... آنها را تجربه کردم!وحالا ترسی از آنها ندارم!از "تنهایی" میترسیدم، یاد گرفتم؛ "خود را دوست بدارم"!از "شکست" میترسیدم؛ یاد گرفتم؛"تلاش نکردن،یعنی شکست!"!از"نفرت مردم" میترسیدم؛ یاد گرفتم،"بهرحال هر کسی نظری دارد"!از "درد"،....میترسیدم؛ یاد گرفتم،"درد کشیدن، برای رشد روح لازم است!"از "سرنوشت"،....میترسیدم؛یاد گرفتم، "من،....توان تغییر آن را دارم"!از "آینده"،....میترسیدم؛ یاد گرفتم،"میتوان، آین
سلامحرف مهمی ندارم امایک در سفیدی بود که یک نقش سرخی روی سفیدیاش زده شده بودیک سالی گذشت که آمدند یک رنگ سفیدِ دیگر زدند روی سرخی و سفیدی قبل. بعد باز کسی آمد روی سفیدی جدیدِ روی سفیدی و سرخیِ گذشته، رنگِ سرخ زد. من فقط خودم لابد میفهمم اینها نماد چهاند توی ذهنِ سفیدِ حال و گذشتهی مناما به هر حال خداحافظ.
وقتی دعوت سید جواد به چالش "نامه ای به گذشته" را خواندم،دقیقا داشتم در وسط گود،با گذشته کشتی می گرفتم،ضربان قلبم،چند برابر شده بود،ماهیچه های صورتم منقبض بودند، دستانم می لرزید و خلاصه بدجوری در منجلابِ دعوا با گذشته گیر کرده بودم...
ادامه مطلب
یکی از تفریحاتم در مترو این است که حدس بزنم آدمها در کدام ایستگاه پیاده میشوند. میدانی، دوباره از همان احساسات مخلوط گذشته و آینده است. مقصد آنها برای خودشان در گذشته معلوم شده، اما برای تو در آینده معلوم میشود. حالا این مقصد در کجای زمان قرار دارد؟ ذرهای احساس استقلال از زمان را به دست میدهد
هیچ کس نمی تونه به عقب برگرده و شروع تازه ای داشته باشه اما هر کسی می تونه از الان شروع کنه و یک پایان شاد بسازه
مخور غم گذشته، گذشته ها گذشتههرگز به غصه خوردن، گذشته بر نگشتهبه فکر آینده باش، دلشاد و سرزنده باشبه انتظار طلعت خورشید تابنده باشعمر کمه صفا کن، رنج و غمو رها کناگه نباشه دریا، به قطره اکتفا کنعمر کمه صفا کن، گذشته رو رها کناگه نباشه دریا، به قطره اکتفا کن ،به قطره اکتفا کن قسمت تو همین بوده که بر سرت گذشتهنکن گلایه از فلک،
برخی از افراد یکی در دست و عده ای دیگر بسته ای در جیب دارند. هیچ گونه منعی برای مصرف آن در سطح شهر وجود ندارد. تا همین چند سال گذشته، مشاهده چنین صحنه ای در جامعه تعجب برانگیز و تابو بود و قبح اجتماعی داشت، امّا این روزها به ویژه در روزهای سرد و بارانی بیشتر شاهد این عمل توسط دختران هستیم. وقتی پای صحبت شان می نشینم از نداشتن تفریح و سرگرمی، داشتن لذت و آرامش ناشی از مصرف آن، کاهش استرس و اضطراب و یک عادت به عنوان دلایل استفاده از آن می
- میدونی کی آمادگی ساختن آینده ات رو داری؟
+ از کجا بدونم؟ لابد هروقت ماهی رو از آب بگیری تازه است. از همین الان؟!
- نههه لحظه ای که با گذشته ات احساس رفاقت کنی و محکم بغلش کنی. مهم نیست اگه پر از اشتباه بودی مهم نیست اگه سردرگم بودی مهم نیست هر چی بودی به خدا مهم نیست چون گذشته در گذشته. با گذشته ات رفیق باش و با ساختن آینده رفیق های بهتری برای خودت دست و پا کن
گفت:بهتر است گاه برای ساختن خودت به گذشته سفر کنی
گفتم:اگر گذشته هم مرا نخواهد چه؟!
عجیب بود،برگشتن را می گویم،گذشته ام شبیه دشتی بی سر و پا شده بود،نه ابتدایش مشخص بود،نه انتهایش...چیزهایی دیدم که در لحظه باورشان نکرده بودم...شاید هم نخواسته بودم...اما هرچه بود و نبود،گذشته بود
گفت:کاش راهی برای باز گرداندن گذشته بود
گفتم:اگر من هم گذشته را نخواهم چه؟!
ناگاه دیوار ها لرزیدند،سقف ها ریختند،آدم ها مردند و از میان خاک و خل آدم های جدید سر برآوردن
مجاهدین کلا در بر این باور هستند که هرکس که آنها را قبول دارد و حاضر است که از جان و مال و همسر و فرزند و همه چیزش برای آنها بگذرد، آدم خوبی است و هرکس که حاضر نباشد که این کارها را برایشان انجام دهد آدم رژیم است و مامور وزارت اطلاعات! مجاهدین کلا در این توهم بسر میبرند که قبله عالم مسعود و مریم رجوی هستند. معیار درستی و غلطی هر جریان سیاسی و کلا هر شخصی به میزان نزدیکی یا دور بودن آن پدیده به رهبری سازمان سنجیده میشود. در خصوص جداشدگان هم داستان
دوچیز انسان را نابود میکند
مشغول بودن به گذشته و مشغول شدن به دیگران
هرکس در گذشته بماند آینده را از دست می دهد
هرکس نگهبان رفتار دیگران شود آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
گذشته هایت را ببخش
زیرا آنان همچون کفش های کودکی تو هستند
نه تنها برایت کوچکند
بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند
می گویند گذشته دیگه گذشته ولی آیا می شود بدون نگاه به تو ای گذشته عزیزم به سوی آینده رفت ؟
من کلا تو رو خیلی دوست دارم و آرزویم این هست که برگردم پیش تو و خیلی کارهایی که باید می کردیم و نکردیم را از نو باهم انجام دهیم اما وقتی به تو فکر می کنم می بینم از تو متنفر هم هستم ! حکایت تو و من حکایت عجیبی است.
ادامه مطلب
ژوزی تو را گذاشتهام آن گوشهی امنی که میدانم قرار نیست خطری تهدیدت کند. همانجایی که یادها و خاطرات تکرار نشونده و شکنندهام را میگذارم. تو را کمی دم دستتر قرار دادهام برای روزهایی که نیاز به سر بر شانهات نهادن دارم بیآنکه مجبورم باشم تمام گذشته را زیر و رو کنم.
آری من هم هزار بار از خودم پرسیدهام که نگاه داشتن چیزهایی که قرار نیست هیچ وقت به آنها حتی گوشه چشمی هم بیاندازم چه فایدهای دارد اما مگر میشود تمام گذشته را ناگ
کاش یکم تاریخ می خوندم
یکم بیشتر از گذشته ها می پرسیدم
این کمبود رو میشه توی زندگی خیلیامون دید، وقتی تاریخ رو ندونی قدر یه چیزایی رو نمی دونی
نمی تونی درک کنی کسایی که الان باهاشون زندگی می کنی، چطور به زندگی نگاه می کنن
دونستن تاریخ .. یه دید و نگاه تازه بهت میده
این دونستن می تونه از تاریخ زندگی پدر و مادر هر کسی شروع بشه .. ما آدما همگی از دنیاهای متفاوتی هستیم که با هم در زمان و مکان مشترکی زندگی می کنیم .. یه گوشه از گذشته .. چند ورقی ا
در از آن روز هایی بِ سر می برم کِ ثانیه بِ ثانیه توانایی نفرت از خود در من جاندار تر می شود.
اشتباهاتم فشرده شده اند و برخی از آنها کِ مرتبط با اشتباهات گذشته ام هستند دیگر دارند مغزم را روی دیوار می پاشانند.
همش کله ام پر است از چرا آن کار را کردی ها و چرا آن کار را نکردی ها،
پر از حرف های تند و حرف های نا بِ جا،
پر از کم کاری های مشهود و پر از رخوت و سستی ای بی دلیل.
شده ام پر از قضاوت هایی کِ هرگز تا سال گذشته در من نبودند،
پرم از حسادت ها؛ حسادت ها
چقدر خوبه که آدم دست آویزی به گذشته باشه. انگار گذشته هویت تو رو جمع میکنه تو یه ظرفی که وقتی میری سراغش درشو باز میکنه و تنها چیزی که میبینی احساس امنیته. امنیت اینکه خود خودتو پیدا کردی. حتی تو دردهای گذشته هم آرامش و تکسین نهفته س. چون عمیقا برا توئه. نه برا هیچکس دیگه و نه از هیچکس دیگه. از خودت و برای خودت.
در ماه های اخیر تحولات بسیار مهم سیاسی در منطقه و جهان به وقوع پیوسته و همچنان ادامه دارد. البته وجه تسمیه این تحولات در لاک پشتی بودن آنها است. به نحوی که علیرغم مهم بودنشان و کفایتشان بصورت کند حرکت کرده اند. در سنوات گذشته(دهه های گذشته) جهان در بعد سیاسی هر وقت چنین حالتی از سرعت و چالشهای سیاسی مطرح بوده، بعد از مدتی تحولات بصورت مثال شعله ور شدن آتش زیر خاکستر پیش رفته است. چنانچه در حال حاضر علامتی هم به نفع این تز وجود دارد، و آن سوگیری
برای نوشتن از زمانِ حال، باید دیوانه باشی.
زمان به دو دسته تقسیم پذیر است: گذشته و آینده. که گذشته دائما آینده را بلعیده، بزرگ و بزرگتر میشود. برای چشیدنِ طعم زندگی، آینده را که نه، باید گذشته را سفت چسبید.
پ ن: توی دفترچه ی پالتوییِ راه راهم نوشته بودمش، همین تابستون. ولی وقتی دیدمش یادم نیومد کی نوشتم، اصلا و ابداً. پس حتماً قبل از خوابیدن نوشتمش.
کتابی را شروع کردم با نام نخل و نارنج از نویسنده ای که زیاد از او خوشم نمی آید یامین پور، تا اینجا که رسیدم بد نبود شاید مروری بر آن داشتم. عیدتان هم مبارک با یک روز تاخیر برای ایرانیان و دو روز تاخیر برای باقی مسلمانان. بگذریمالقصه داستان امروز روایت جالب استاد روانشناسی است از زمان حال، ربطی هم به روانشناسی ندارد اصل حرف جذاب است. گفت "تمام این حرف ها که می گویند در حال زندگی کن غلط است ما زمان حالی برای زندگی نداریم یکی گذشته است یکی آینده،
شخصیت دیگر خود را بشناس
✍️ زندگی هرکس از گذشته خیلی دور شروع میشود. کودکی، دوران نافذ و مهمی است.
بههمین دلیل، بخش قابل توجهی از وجود ما را کودک درون کنترل میکند.
این کودک در جریان رشد، سرکوب میشود، طوریکه در نوجوانی میگوییم: «وقتی بچه بودم، مثل بچهها حرف میزدم، مسائل را مثل بچهها میفهمیدم و مثل بچهها فکر میکردم. اما حالا بزرگ شدهام و باید کارهای بچگانه را کنار بگذارم.»
اما باید گوشزد کنم که این حرفها در سطح هشیاری
روزها در حال دویدن هستن و من رو محکم به دنبال خودشون می کِشَن ...
خیلی هفته گذشته رو خوب شروع کردم بر عکس این هفته،کلاً این هفته انگیزه هام نابود شدن و خاکسترشون رو تو فضای اتاقم می بینم،خاکستر شدن اتفاق خوبای آینده رو هم ...
کاش سر عقل بیام و اون گذشته رو همون جا،جا بذارم و تو حال زندگی کنم ...
این 5شنبه مهمونی دعوتیم و تهِ دلم یه خوشیِ کوچولو دارم و نمی دونم چرا؟!!!
عجیب ترین اتفاق تو این یه سال گذشته رو از سرگذروندم و هنوزم زنده ام ...
چیه این انسان
خوب بریم برای دعوت مه سو جانم البته با کلی تاخیر
ببخشید دیگه این چند روز خیلی درگیر بودم و از اونجایی که همش در حال تایپ کردن
و نوشتن بودم سعی کردم به دستم استراحت بدم و این پست رو آخر هفته بنویسم
اووووووووووووووووم من خیلی آدم گذشته نیستم
یعنی گذشته برام گذشته و دیگه قرار نیست برگرده و تکرار بشه
هر چی بوده رفته
بیشتر آدم آینده ام
اما میدونم تو نقطه از زندگیم هر چی که هستم و هر ویژگی مثبت یا منفی دارم
نتیجه و امتداد گذشته ی منه
قراره ی نامه بنو
زمان گذشته بعید(گذشته کامل):
خبری مثبت:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل میافزاییم:miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + mmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + nmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + kmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüzmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar
مثال:
gitmekرفته بودمgitmiştimرفته بودیgitmiştinر
وقتی از خواب بیدار شدم تموم بدنم می لرزید. استرس داشتم و بدنم خشک شده بود. باورم نمی شد این خواب از کجا سروکله ش پیدا شده بود من اصلن به اون آدما فکر نکرده بودم. خواب دیدم آدمایی که تو گذشته بدم وجود داشتن توی خونه م جمع شدن و یهو همه ی آدما میریزن توی خونم و وقتی اونا رو می بینن، گذشته من رو می فهمن، آبروم میره :| توی خواب از شدت شرم و خجالت و نگرانی بیهوش شدم و وقتی چشمامو باز کردم توی اتاقم بودم....
احساس می کنم تمام اتفاقات الان یعنی علافی ها و ان
هوای حاضر | سه شنبه ۲۲ بهمن
سرعت باد: ۱ متر بر ثانیه, ۳ کیلومتر بر ساعتنم نسبی: % ۷۶دید افقی: -بارندگی 24 ساعت گذشته: ۸.۸ میلیمتر(از ساعت 06 گرینویچ دیروز تا ساعت 06 گرینویچ امروز) بیشینه دما در 24 ساعت گذشته: -۴° cکمینه دما در 24 ساعت گذشته: -۲۳° c
سر پیچ از هم جدا شدند. یکی زندانی بود، دیگری زندانبان. زندانی دوره محکومیتش را گذرانده بود و زندانبان دوره خدمتش را. چمدان هایشان پر از گذشته بود، حوله کهنه، ریش تراش زنگ زده، آینه جیبی و... آنها سرنوشت مشترکی داشتند. هر دو خاطرات خود را پشت میله ها گذاشته بودند. و وقتی سر پیچ از هم جدا شدند، برف بر هر دوی آنها یکسان می بارید....
رژیم صهیونیستی اذعان کرد، سه جوان فلسطینی را که در بیست و یکم ماه گذشته میلادی «ژانویه» سعی داشتهاند از مرزهای شرقی منطقه «الوسطی» نوار غزه وارد اراضی اشغالی شوند، شهید کرده و پیکر آنها را نزد خود نگه داشته است.
بر اساس گزارش «فلسطین آنلاین»، این رژیم ابلاغیهای رسمی برای امور مدنی فلسطینی فرستاده و در آن به شهادت « محمد هانی أبو مندیل، سالم زوید نعامی، و محمود خالد سعید» اذعان کرده است.
در آن زمان خانوادههای این سه جوان خواستار تعیین
گذشته
هرچه باشد
هم متعلق به من است
و هم گذشته است
پس
فرار از گذشته
شاید تنها یک بیراهه باشد
برای بیخیالی
بیراهه ای برای
خود فراموشی!
نه پاک کردن گذشته!
پی نوشت :
فاصله می توند انسان سازی کند
می توند موجب قوی شدن شود
و هر مقدار تقویت بیشتری صورت گیرد
نه تنها نیازی با پاک کردن گذشته نیست!
بلکه پل های پشت سر را هم باز سازی می کند!
چهار سال پیش برایت این آهنگ دنگ شو را فرستاده بودم که میگفت: فقط تو میمونی با من.. چهار سال گذشته و من شبیه آدمی که توی این چهار سال از تو جدا شده و همه جا رفته و همه چیز را تجربه کرده و همه جوره دلش شکسته و تنها مانده باز هم برگشتهام به تو. مثل چرخیدن دور محیط دایرهای که بالا و پایین زیاد داشته و حالا یک دور تمام شده و رسیدهام به همان نقطهی اول. به تو. و خوب میدانم که از تو گریزی نیست. و از تو رها نمیتوان ماند و تو را رها نمیتوان کرد. چ
این روزا دارم عمیق تر به خودم فکر میکنم
الانی که ۶ماه از تولدم گذشته؛
.من کلا به فکر کردن مشکل دارم زیاد که فک میکنم مغزم هنگ میکنه وعملا جای راه حل بیشتر گممیشم و کلافه...
بماند
به این فکر میکنم چطور باید دست ازسرعالی بودن بردارم ،چجوری بیخیال گرفتن تصمیمای بی عیب بشم ،چیکار کنم انتظاراتماز خودم کم بشه!!!
تو حال زندگی کنم و دست ازسرگذشته بردارم
متاسفانه یا خوشبختانه من تو گذشته ام زندگی میکنم♀️
حالا ۶ماه وقت هست تا قبل فوت شمع تولدم از
بعد از شهادت امام حسین(ع)، بسیاری از کوفیان بودند که از کرده خود پشیمان شدند. آنها دست به قیامی زدند که قیام توابین نام گرفت. یکی از مهمترین اهداف این قیام انتقام از قاتلان امام حسین(ع) بود تا بدین وسیله، اشتباهی را که مرتکب شده بودند جبران کنند، هر چند در این راه کشته شوند.در مورد پذیرش توبه آنها؛ هم ما و هم خود آنها اقرار داشتهاند که در واقعه کربلا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. در سمت دیگر، توبه کردن آنها نیز نقل اخبار و گفتارها ا
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان(عج)
ای شیعه ما
ما از لغزشهایی که از شما سر می زند از وقتی که بسیاری از شما میل به بعضی از کارهای ناشایسته ای نموده اند که نیکان گذشته از آنها احتراز می نمودند و پیمانی که از آنها برای توجه به خداوند و دوری از زشتی ها گرفته شده و آنها آن را پشت سر انداخته اند اطلاع داریم.
توقیع به شیخ مفید
گذشتهام افسردهام کرده است و درگیر آیندهی پیش نیامده شدهام درحالی که الانم در حال تلاش برای نجات من است من بیاعتنا صبحم را شب میکنم.
از گذشته بگویم، تلاشهای نکرده،استعدادهای هدر داده شده، نظام آموزشی و تربیتی غلط،دشمنی روزگار، الویتبندیهای اشتباه ،اشتباهات والدین خوبم ،شخصیتی که با توانش یکی نیست و از همه مهمتر اشتباهات مهلک خودم با تمام توان سعی در افزایش فشار و بیش از پیش افسردهتر و نابود کردن من دارند و در این راه از
من دارم به گذشتهام برمیگردم. کدام گذشته؟ گذشتهای که در آن نوجوانی پانزده شانزده ساله با کوچکترین ناملایمت و خشم به گریهی بیصدا میافتاد و مدام تلاش میکرد آن را پنهان کند، که نمیشد. حالا چرا دارم اینها را اینجا مینویسم؟ چون که دارم میترکم از ناملایمتها، از اتفاقات و ترکیبشان با ناملایمتها. در من امروز هیچ اتفاقی تماشایی نیست. کاش حتی وقتتان را صرف خواندن این چند خط نکنید. اگر هم کردید نادیده بگیرید و بر من ببخشید ای
من دارم به گذشتهام برمیگردم. کدام گذشته؟ گذشتهای که در آن نوجوانی پانزده شانزده ساله با کوچکترین ناملایمت و خشم به گریهی بیصدا میافتاد و مدام تلاش میکرد آن را پنهان کند، که نمیشد. حالا چرا دارم اینها را اینجا مینویسم؟ چون که دارم میترکم از ناملایمتها، از اتفاقات و ترکیبشان با ناملایمتها. در من امروز هیچ اتفاقی تماشایی نیست. کاش حتی وقتتان را صرف خواندن این چند خط نکنید. اگر هم کردید نادیده بگیرید و بر من ببخشید ای
یه لحظه دقت کردم دیدم نه به گذشته فکر میکنم نه به آیندهمنی که تمام عمرم توی رویاها و اهداف آینده ام بودم و هیچ کاری به گذشته نداشتم
و یک ماهی بود که اسیر گذشته شده بودم
الان؟هیچی و هیچی
با اینکه هدف دارم واسه زندگیم ولی فکرم درگیر هیچی نیست
در طول روز فقط به همون لحظاتی که دارن میگذرن فکر میکنم.اگه خوب بود که فبها
بد بود سعی میکنم درستش کنم.همین
آیا راه درستش همینه؟! باید صبر کنیم زمان بگذره ببینیم چی میشه.
خیلی دارم پست میذارما :D
شب گذشته در دیدار شاعران: در شعرهایتان از زیباییهای رفتار ملت ایران تمجید کنید. رفتار ملت ما در قضیه سیل شمال و جنوب بسیار زیبا بود. آنها که مطلع هستند میدانند که چه شکوه و حماسه زیبایی مردم آفریدند. وقتی اینها را در شعر می آورید، شعر شما میشود پرچم هویت.
این روزها خبرهای بسیار ناراحت کننده ای درباره شیوع یک ویروس جدید به نام کرونا در کشور بزرگ و پرجمعیت چین همچنین سرایت این ویروس به دیگر کشورهای جهان می شنویم . این اتفاق ترسی عمیق و بزرگ را در دل همه انسانهای کره زمین انداخته است. بسیاری از ماها چینی ها را در این زمینه مقصر می دانیم؛ عادت های غذایی بد شان را با چندش و استهزا به رخشان می کشیم ؛ از اینکه آنها سوپ خفاش یا موش می خورند، حالمان به هم می خورد و شاید در دل مان هم گوییم حق چینی هاست که
زودتر از این ها باید شروع می کردم به فرارفرار از این دو گروه
فرار از این دو نوع نگاه
...
یکی آن ها که در گذشته ها گیر کرده اند و مغز آدم رو با خاطرات نه چندان واقعی از قهرمانی های خود در گذشته می خورند
و دوم آن ها که همش از رویاهایی در آینده می گویند، البته آینده ای که کسی دیگر برایشان بسازد
آشنایی با خواص شگفت انگیز وازلین
نسل های امروزی بر خلاف نسل های گذشته استفاده چندانی از وازلین نمی کنند. اما جالب است بدانید وازلین کاربردهایی متعدد دارد که با مروری بر این کاربردها متوجه
می شویم چرا نسل گذشته تا این حد از وازلین استفاده می کردند.
به گزارش سرویس آی تی و فناوری انتخاب وازلین کاربردهای جالبی دارد که شاید از آنها اطلاع ندارید:
ادامه مطلب
گذشته و آینده زمان حال را به سرقت میبرند انسان باید گذشته را با احترام یاد کند ولی اگر او را در چنگال خویش گرفته است آن را به فراموشی بسپارد آینده را نیز با این اطمینان که برای او را برطرف کند و به دنبال شادی های بسیار برق در مقام میآورد نیک بنگرد ولی کاملا در زمان حال زندگی کند
علیرغم اینکه اهمیت و تاثیرگذاری رسانه ها مشهود است یک فیلتر و هدایت گر مناسبی برای آنها در نظر گرفته نشده و هدایتگری فرهنگ یک جامعه را بدون هیچ گونه گزینش و نظارتی به دست افرادی سپرده ایم که در میان آنها بی سوادانی پیدا می شود که به یک رفتار بسیاری از ارزش ها را مورد هدف قرار داده و ضد ارزش ها را بلد می کنند.
سلبریتی هایی که مشهور بودن و دیده شدنشان را مرهون رسانه ها به خصوص صدا و سیما هستند و مردم بیش از گذشته آنها را می شناسند متشکل از افراد
پایان ناامید کننده ای برای حماسه فضایی
این یک بررسی دارای اسپویل از فیلم خیزش اسکای واکر است - پیچ و تاپ های داستان مشخص نشده ، نام ها یا اتفاقات تعحب آور ذکر نشده ، اما به هر حال در صورت ندیدن فیلم با مطالعه متن در معرض خطر اسپویل هستید...
"بگذار گذشته ها بمیرند. اگر مجبور شدی آن را بکش. " کایلو رن ، آخرین جدای
ریان جانسون در فیلم آخرین جدای فهمیده بود که برای زنده ماندن و حیات جنگ ستارگان ، ابتدا باید خود جنگ ستارگان بمیرد. به واقع این فلسفه او ب
راهپیمایی روز قدس در زرند باشکوهتر از گذشته برگزار میشود
فرماندار زرند گفت: با توجه به اقدامات فتنه انگیز اخیر آمریکا، راهپیمایی روز قدس امسال با شکوه تر از گذشته در زرند برگزار می شود.
به گزارش ندای زرند، حبیب الله خنجری ظهر امروز ۵ خرداد در ستاد گرامیداشت و هماهنگی روز جهانی قدس در زرند، افزود: دستگاه های اجرایی برای حضور پرشور مردم ولایت مدار در راهپیمایی آخرین روز جمعه ماه مبارک رمضان، برنامه ریزی مدونی داشته باشند.
خنجری اظهار داشت: ب
گذشت زمان، بر آنها که منتظر میمانند بسیار کند،
بر آنها که میهراسند بسیار تند،
بر آنها که زانوی غم در بغل میگیرند بسیار طولانی، و بر آنها که به سرخوشی میگذرانند بسیار کوتاه است...
اما بر آنها که عشق میورزند، زمان را آغاز و پایانی نیست♥️
ویلیام شکسپیر
لباسی از آتش به تن داشت. به تنش چسب نبود. مثل شنلی آزاد و رها ولی سنگین روی شانه هایش را پوشانده بود. شراره های آتش رنگ عوض می کردند همان طور که لباس های شب پولک دار با نور قایم باشک بازی می کنند.
می رفت بالا. می آمد پایین. می چرخید و روی نوک پا چرخ زنان می خندید.
گفتم:داری می سوزی!
با ترحم و ترس و دستپاچگی گفتم. اما او با خوشحالی گفت: از چی بسوزم! شاید تو می سوزی از حسادت ...
گفتم: کی هستی تو؟
گفت: دختر آتش! خود تو کی هستی؟
فکر کردم . به خودم نگاهی اندا
«گذشته» را نمیشود دور ریخت. نمیشود از حافظهی بقیه پاک کرد. نمیشود از آن فرار کرد. اما میشود بخشهایی از آن را فراموش کرد. میشود آن را ویرایش کرد و قسمتهایی را crop کرد و باقی قسمتهای قابل تحملش را به عنوان یک یادگاری نگه داشت.دیشب، «گذشته» شدهبود یک عکس دو نفره که بعد از دو سال به طور ناگهانی از ته کمد پیدایش کردم. از این عکسهایی که با لباس محلی میگیرند. اول فکر کردم چه حیف که این عکس تکی نیست و باید دور بیندازمش.مثل خیلی از عکس
نویسنده: Alison Green
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز، چند سال است که در یک شرکت کار میکنم. مدتی است که میخواهم
حوزه فعالیتم را عوض کنم و دنبال یک شغل جدید هستم. پس از مدتها جستوجو و
چند مصاحبه با یک شرکت، از بین چند متقاضی، من و یکی دیگر انتخاب شدیم و
به دور نهایی رفتیم. حالا دو هفته از مصاحبه
نهایی گذشته اما هیچ خبری از آنها نیست. هفته گذشته، رئیس فعلی ام بدون
مقدمه به من گفت که میداند با آن شرکت مصاحبه کردهام. ظاهرا یکی از
مسوولان مصاح
منبع خبر:
ورق جامه های عرشه ، ورق خشت حصار ، ورق کاشی لانه زنبوری
همانطور که می دانید سقف های سقفی این سقف های شیب دار است که بعضی اوقات از ورق های شیروانی ساخته می شوند ، از جمله: ورق های فلزی ، ورق
ورق گالوانیزه ، روبان ، ورق آلوزینک ، ورق آلومینیوم ، ورق سفال ، ورق پالرمو ، ورق اردبز ، ورق سایه خط و ورق ذوزنقه ای.
آنها مواد دیگری را انجام می دهند و گاهی از آنها استفاده می کنند.
جالب است بدانید که در گذشته از گلها در بیشتر مناطق در دماوند و در
اگر عاشق کسی دیگر شوم، دیگر همانند گذشته دلتنگات نمیشوم!
حتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمیکنم،
در تمام جملاتی که نام تو در آنها جاریست، چشمانم پُر نمیشود.
تقویم روزهای نیامدنت را هم دور انداختهام.
کمی خستهام، کمی شکسته
کمی هم نبودنت، مرا تیره کرده است.
اینکه چطور دوباره خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفتهام،
و اگر کسی حالم را بپرسد، تنها میگویم خوبم!
اما مضطربم
فراموش کردن تو علیرغم اینکه میلیونها بار به حافظهام سَر میزنم
و نمی
روز های خوبی نیستند. از خوابیدن می ترسم و از بیدار شدن بیزارم. احساس میکنم زمان با بیشترین سرعتی که می توانم تصور کنم در حال گذر است. قبل از اینکه به خودم تکانی بدهم روز ها و هفته ها گذشته است. برای برقراری یک تماس برنامه ریزی می کنم و وقتی به خودم میایم چند روز از موعد آن گذشته است.
دنبال فلش گمشدهام بودم. کلی دعا کردم که دست کسی نیفتاده باشد چون عکسهای خانوادگیمان توی فلش بود. امروز فلش را پیدا کردم. تمام مدت توی کیف پولم بوده.
احساس میکنم اتفاقات زندگی ما هم در درون ما هستند. آنها تمام مدت حضور دارند. اما ما آنها را به ترتیبی مییابیم، که قبل از یافتنش برایمان آینده و بعد از آن برایمان گذشته است.
بعد از هر طوفان و شکست و اتفاق بدی که توی زندگی میفته، به یه دوره ریکاوری نیازه که ذهن استراحت کنه و بتونه یه کار دیگه رو شروع کنه یا تلخی اون اتفاق کمرنگ تر بشه. من هیچوقت این دوره رو جدی نمی گرفتم و بیشتر خودم رو تحت فشار میذاشتم. الان نسبت به ماه گذشته تغییر چندانی نکردم و گذشته رو هم پشت سر نذاشتم؛ اما قکر میکنم آماده ام که قدم بعدی رو بردارم.
گذشته خیلی وسوسه انگیزه
شاید چون روزی بوده شاید چون آشناست احساس امنیت بیشتری نسبت به آینده ای که نمیدونیم با خودش چی داره داریم
اما مهم نیست چقدر وسوسه انگیزه
مهم نیست چقدردلت میخواد حتی شده یه کوچولو برگردیو توش سرک بکشی
مهم نیست چقدر حس آشنایی داره
مهم نیست...
اشتباهه...
برگشتن به گذشته فقط چون ترسیدی و نمی دونی چیکار کنی اشتباهه...
هم زدن حس ها و خاطرات گذشته حتی از روی کنجکاوی هم اشتباهه...
هیچوقت از جستجو تو گذشته چیز جالبی گیرمون نمیاد...
+
امروز روز نهم بهمن ماه است و این یعنی هفت روز دیگر تعطیلات طولانی من تمام می شودخب بالاخره هر طولانی روزی به پایان می رسدشش ماه تعطیلی را حدود ۱۳ سالی می شد که تجربه نکرده بودم.جالب و تکرار ناشدنی بود.چیز های زیادی یاد گرفتم
در ابتدای آن وقتی فقط یک روز از کنکور گذشته بود پشت میز نشستم کاغذ سفیدی روی میز گذاشتم و قلم به دست از کار هایی که دوست داشتم در تعطیلات به آنها بپردازم نوشتم
لیست متشکل بود از دو دسته ی کار ها و اهداف کوتاه مدت وکار ها و
اینکه رابطه ی عاطفیت با یه نفر به هم خورده، از نظر همه به این معناست که دیگه گذشته، گذشته و تموم شده و حال و آینده ی اون آدم هم کلا دیگه به تو چه! ولی از نظر من اینطور نیست.
یه وقتایی یهو! به پشتوانه ی هوش سرشارِ خودت (قربونِ هوشِ خودم برم!) متوجهِ یه داستانایی تو گذشته میشی! مثلا میفهمی اون ج*ده ای که باهات بخاطرش کات کرده، از دو سال قبل باهم بودن! مثلا خارجه باهم میرفتن، باهم توی خارجه استخر مختلط میرفتن و خیلی کارهای دیگه باهم میکردن و بعده دو س
دانلود آهنگ جدید حمید عسکری گذشته
Download New Music Hamid Askari – Gozashte
پخش از رسانه سلطان موزیک از لینک پایین صفحه
دانلود آهنگ جدید حمید عسکری گذشته با لینک مستقیم
متن آهنگ گذشته از حمید عسکری
+++
ترانه زیبای گذشته حمید عسکری کامل
دانلود با دو کیفیت 128 و 320 به همراه متن ترانه و پخش آنلاین موزیک
منبع :
https://sultanmusic.ir/%d8%ad%d9%85%db%8c%d8%af-%d8%b9%d8%b3%da%a9%d8%b1%db%8c-%da%af%d8%b0%d8%b4%d8%aa%d9%87.html
همیشه روز معلم که میگذرد انگار برای من سکانسی تهیه میشود و تصویر معلمهایم یکی یکی از جلوی چشمانم عبور میکند. من حسرت میخورم حسرت اینکه نمیدانستم یک نوشته در ابتدای کتاب چقدر میتواند حال یک معلم را خوب کتد. الان که برخی دانشجویان لطف دارند و در روز معلم کتاب و نوشتهای میآورند، میتوانم درک کنم یک نوشته و پیامک هرچند کوتاه کوتاه چقدر حس خوب میتواند داشته باشد. اگر به گذشته برمیگشتم حتما روزهای معلم نوشتهای، کتابی چیزی
چند بار باید یک اتفاق به شکل های متعدد در زمان های مختلف رخ بده تا من بفهمم جای درستی نیستم. امروز با یک ماه پیش حالم فرق داره همه ی یک ماهه گذشته تلخ گذشته. هرشبی که به خواب رفتم امید داشتم صبح بیدار شم و بگم چه خوابی بود خداروشکر که خواب بود... دریغ! امان از نشونه ها... هر بار خواستم نادیده بگیرمشون چنان قد کشیدن وسط زندگیم که من موندم و ناباوری.
می دونم باید خوب باشم خیلی خوب تا از پس این روزها هم بر بیام و یک روزی فقط یک خاطره محو ته ذهنم بمونه. م
به نظر می رسد در بین بسیاری از بازاریابان آنلاین شرایطی وجود دارد که “گوروس ها” افراد بدی هستند. از این گذشته ، آنها پول بیشتری از دزدان دریایی کسب می کنند و محصولات خود را به همه کسانی که از آنها سؤال می کنند ارائه نمی دهند. بنابراین آنها باید واسطه باشند.مراقب باش. اغلب اوقات ، ضرب و شتم بیشتر شخص ، این کلاهبرداران کمتر در تجارت آنلاین خود موفق می شوند.به دام اعتقاد همه بدی که در مورد معلمان خوانده می شود قرار نگیرید.ابتدا اگر به تعریف “معل
تقریبا به وضع موجود و فضای غالب عادت کردم. در گذشته گاهی به دنبال تغییرات میرفتم یا با شخص خاصی درباره احساساتم حرف میزدم. اما این روز ها خیلی کمحرف تر از گذشته شدم. چون فهمیدم با حرف زدن بیشتر اذیت میشم. دلم میخواست یه اتاق به مساحت یک متر مربع داشتم و کس دیگه ای اونجا نبود. واقعا بهش احتیاج دارم؛ ولی امکانش وجود نداره و حتی توی این فضای شلوغ، میز تحریر هم در دسترسم نیست!
با نگاهی به عملکرد هشتگ هایی که در گذشته از آنها استفاده کرده اید می تواند یک راه عالی برای تصمیم گیری در مورد هشتگ هایی باشد که دوباره در آینده استفاده کنید.
ابزار تحلیلی بومی اینستاگرام Insights برخی از این داده ها را نگه می دارد - می توانید تعداد افراد را بر اساس هشتگ هایی که استفاده کرده اید روی پروفایل شما فرود بیایند:
اگر در یکی از برنامه های پرداخت شده بعدی قرار ندارید ، می توانید از "Hashtag Analytics" متعاقبا نیز برای ردیابی بینش های کلیدی درباره
دانلود سریال Red Ruby زیرنویس فارسی
سریال یاقوت سرخ؛ در سالهای دور و در گذشته، عده ای از دانش آموزان شهر میل وود برای کنجکاوی به غاری می روند ولی با ورود آنها غار ریزش میکنه و همه با هم می میرند، ولی بعد از چند سال همه آنها در شهر نمایان میشن، ولی آنها اصلا پیر نشده اند و میل زیادی به خوردن خون دارند و ...
قسمت : 1 تا 7
کیفیت :720p / WEB-DL / E-AC3 2CH / x264 / MyS
حجم :350 MB
دانلود
زیرنویس
کیفیت :480p / WEB-DL / AAC 2CH / x264 / ION10
حجم :170 MB
دانلود
زیرنویس
فیلم ترمیناتور 6 ; بیش از دو دهه از زمان سارا کانر جلوگیری از روز داوری ، تغییر آینده و دوباره سرنوشت نسل بشر گذشته است. دنی راموس (ناتالیا رئیسی) با برادرش (دیگو بونتا) و پدر زندگی می کند که یک ترمیناتور بسیار پیشرفته و کشنده - یک Rev-9 (گابریل لونا) در مکزیکوسی زندگی ساده ای را پشت سر می گذارد. او را بکش بقای دانی به نیروهای پیوستگی او با دو جنگجو بستگی دارد: گریس (مکنزی دیویس) ، یک سرباز پیشرفته از آینده ، و یک سارا کانر سخت جنگ (لیندا همیلتون). هما
چقدر از خودم ناراحتم. از خودم میپرسم که در سه سال گذشته با خودم و زندگیام چه کردهام و جوابی ندارم.
در گروه پنج نفره دوستانم حرف میزنیم و همه چیز قاطی میشود و حرفی را به دل میگیرم. اشکم سرازیر میشود. بیشتر از پیش درمانده شدهام و میپرسم با خودم چه کار کردهام؟
نمیدانم.
نمیدانم.
اشکم بند نمیآید. کاری از دستم بر نمیآید. رهایش میکنم که سرازیر شود. یخ میکنم. سعی میکنم به خودم مسلط شوم. کمی صبر میکنم، سرخی و تورم صورتم کم می
چالش نامه ای به گذشته به تهیه کنندگی سیدجواد عزیز در وبلاگم
برگذار نخواهد شد.
زیرا، من دلم نمی خواهد برگردم به گذشته ام و از اون یادی کنم و
این کار را موجب درگیرشدن ذهن خودم و کم شدن حس خوب الأنم می دونم.
و این کار ضد باور من است.
و از ایشان بابت تهیه کنندگی این چالش مچکرم و از شرکت کنندگان
در این چالش مچکرم و ازاین که در این چالش شرکت نمی کنم، از این
عزیز و شما عزیزان شرکت کننده عذر می خواهم.
♦️من قربانی گذشتهام هستم
شما قربانی گذشتهتان نیستید، اما به خاطر گذشتهتان، قربانی زمان حالتان میشوید. البته فعالیتهایی که قبلا انجام دادید بر شما تأثیر میگذارد، اما وسواس نسبت به گذشته و تحلیل بیپایان آنچه که دیگر گذشته است، میتواند به اشتباهات بیشتری منجر شود.
♦️زمانی که فلان چیز را داشته باشم، خوشحال خواهم بود
خوشحالی با رسیدن شما به هدفتان به دست نمیآید. احساس لذت و رضایت موقت و زودگذر است. سعی کنید بدو
برای فراموش کردن گذشته، باید با مرگ ها، طلاق، یا فقدان های مختلف کنار
بیایید و در این مقاله توصیه هایی برای روبه رو شدن با شکست هایتان،
خداحافظی کردن و گذشتن از آنها معرفی کنیم.
برای فراموش کردن گذشته، باید
با مرگ ها، طلاق، یا فقدان های مختلف کنار بیایید و در این مقاله توصیه
هایی برای روبه رو شدن با شکست هایتان، خداحافظی کردن و گذشتن از آنها
معرفی کنیم.
فراموش کردن گذشته تان، چه ترک
یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از
دکتر مسعود نیلی
ما در عرصه سیاستگذاری ظرف چند دهه گذشته یک راهبرد مشخص را مبنا قرار دادیم که آن را «ایدئولوژی سیاستگذاری» نامگذاری میکنیم. این ایدئولوژی به نحوی بوده که از بیرون بازخورد نمیگرفته، انعطافپذیر نبوده و روی خطوط راهبردی خود تاکید دارد.
مطمئنم که یکی از ریشههای معضلات کنونی اصرار سیاستگذار به پایبندی به این استراتژی مخرب بوده است. این رویکرد سیاستگذاری در سیر زمان نطفه دامنه گستردهای از عدم تع
#حدیث_مهدوی
امام صادق(ع)
«منا اثنا عشر مهدیا، مضی ستة و بقی ستة، یضع الله فی السادس ما احب».
12تن هدایتگر از ما هست که شش تن از آنها گذشته، و شش تن دیگر باقی است. خدای در ششمی آنها، آنچه می خواهد قرار می دهد».
بحارالانوار/ ج51/ ص145
<<نه به گذشته می بایست فکرکنم و نه به آینده. گذشته شبیه کتابی بود تلخ و شیرین که حتی خواندن یک سطرش شهامتم را از بین می برد و قدرتم را زایل می کرد. آینده کتاب نانوشته ی کاملا سفیدی بود...شبیه دنیا پس از طوفان نوح.>>
ما بی عشق، ما بی شور، ما بی امید، ما بی میل به استقامت و قدرت ورزیدن، ما بی لبخند، ما بی تحمل و تاب آوری، ما بی نبوغ، ما بی اشتیاق، ما بی دلیلی برای تلاش کردن، آنچنان زنده نیستیم.
به نام خدای شنهای طبس
محمود محتشمی پور، از اعضای با سابقه حزب مؤتلفه اسلامی و مبارزین انقلاب، صبح جمعه گذشته درگذشت.
مرحوم
محتشمی پور که پدر همسر مصطفی تاجزاده بود، در ایام فتنه سالهای 88 و 89،
با صدور اطلاعیه ای، از رفتار کسانی که آنها را عامل آب به آسیاب ریختن
دشمن می دانست اعلام برائت کرده بود. به بهانه درگذشت این مبارز انقلابی،
اطلاعیه وی که در برائت از فتنه گران که مصطفی تاجزاده نیز جزو آنها بود،
در ادامه میآید.
«اینجانب سید محم
گلمحمد گفت :
- به هرجا که خیال میبرم میبینم تا امروز ما برای بابقلی بندار بد نبودهایم . ها ؟
خانعمو گفت :
- نه که ؛ ما برای او بد نبودهایم . اما پابندِ ذات مرد دغل نمیتوان شد . عقرب به عادت نیش میزند . از این گذشته ، یکوقت میبینی درِ باغ سبز نشانش داده باشند . همهاش که نباید به کسی بدی کرده باشی تا گمان تلافی داشته باشی ! معامله ! آنها که سرِ دوستمحمدخانِ سردار را گرد تا گرد بریدند ، چه بدی از آن مرد دیده بودند ؟ دوستمحمد چه بدی در
از چند روز گذشته است و چند هفته میشود که چیزی ننوشتهام. هنوز خوانندهای ندارم و هنوز آنقدر با کسی در این فضا خودمانی نشدهام که زنگ بزند و بگوید کجایی پسر. من هنوز آن رهگذرم. آن رهگذر که یک روزی از پشت پنجره شما گذشته است. آن رهگذر که حتی کنجکاوتان نکرده. اما خب مسیر همین است، همین که بنویسی، بخوانی، معاشرت کنی، گفتگو کنی. از همین گذر کردن سالی به ماهی یکبار است که می شود آشنا شد. می شود مخاطب پیدا کرد و می شود دوست شد.
اینجا یکی از چیزایی که یهو به خودت میای و حس میکنی دلبستگیه
دلتتگی به مدیرگروهمون به غروبا حتی به یهو خوشحال شدن تو سلف از نفس کشیدن
تو چند ماه گذشته خیلی تغییر کردم خیلی از درون تا بیرون
این روزا حواسم بیشتر به خودم هست بچه ها با حرفاشون اذیت میکنن حرفا رفتارا دخالتا نگاها ممکنه اذیتم کنه اما من خودمم ساکت یه گوشه کار خودمو میکنم
گذشته هرطوری که گذشت دیگه اجازه نمیدم هیچ چیز جلومو بگیره ...
کتاب آئورا توسط فوئنتس در پنج فصل نوشته شده است و به نظر میآید که لازم است پیش از شروع بررسی زوایای گوناگون این کتاب، مختصری از فصول کتاب آئورا بیان شود.
فصل نخست :
فلیپه مونترو، تاریخ دانی جوان، هنگامی که بر صندلی کافه نشسته است، آگهی استخدامی میبیند که با ویژگی هایی که دارد تماما شباهت دارد. فلیپه به محلی که در آگهی ذکر شده بود میرود. او وارد خانهای میشود که به هیچ وجه نور گیر نبود. در آن جا با همسر ژنرال مرده، «کونسوئلو» که پیرزنی فر
نگین فیروزه از دوران باستان تا امروز طرفداران زیادی دارند. دلیل این ماجرا هم زیبایی و کمیابی نگین فیروزه است. در گذشته خیلی از اقوام از سنگ های قیمتی به عنوان دارو استفاده می کردند و بعضی دیگر تصور می کردند این سنگ ها به آنها قدرت و شجاعت می بخشند و ... با گذر زمان درستی یا نادرستی تمام این تصورها ثابت شد اما هیچ وقت از طرفداران آنها کم نشد.
ادامه مطلب
دمنوشها و جوشاندههای گیاهی، نوشیدنیهایی هستند که اغلب افراد، نوشیدن آنها را زمانهایی مناسب حالشان میدانند که بیماری خاصی دارند و از دردی رنج میبرند یا استرس و اضطراب و تنش روحی، آرام و قرارشان را گرفته است. از این گذشته، اغلب دمنوشها را میتوان مانند چای به صورت روزانه صرف کرد.
ادامه مطلب
10 علامتی که دیگر شما را نمی خواهنداین که آیا شما سالها با هم هستید یا فقط چند ماه در کنار هم هستید ، مهم نیست که در بعضی از موارد او دوست نداشته باشد بلکه این را به روش خودش نشان دهد. تنها کاری که باید انجام دهید رمزگشایی از علائمی است که به طور قطع گذر کرده اید ، آنها را جاسازی کرده و سپس تصمیم گیری می کنید. از این گذشته ، علاوه بر کلمه عزت ، باید در نظر داشته باشید که هیچ کس نیست و هیچ کس نمی تواند در رابطه با زور بماند.1. اجتناب از شما:
اگر معمولا
در حال حاضر، مردم یک نقطهی خاص از شهر مقدس مشهد، نسبت به دو سال گذشته، بیشتر پشت رنگ قرمز یک چراغ عابرپیادهی خاص میایستن.
اینو کسی بهتون میگه که پونصد و پنجاه روز از هفتصد و دوازده روز گذشته رو پشت اون چراغ عابر پیادهی خاص ایستاده.
این رو تعمیم بدیم به همهی چراغهای عابر پیاده و غیرپیادهی کشور؟ درصد قابل توجهی از مردم در دو سال گذشته، دقتشون به این بخش مویرگی از قانون or فرهنگ بیشتر شده.
دیشب گردهمایی آدم های گذشته در خوابم بود!
صبح باعوارضِ خوابم( دلتنگی،نفرت و علامت های سوال حل نشده )درگیر بودم تا اینکه یکی از دوستان سابق را در دانشگاه دیدم!
حاشیه امن را چسبیدم و سریع گذشتم،گرم صحبت بود و من را ندید وگرنه باید احوالپرسی مسخره شروع میشد!
ریسمانی که بریده شده هیچ وقت ترمیم نمیشود برای همین ترجیح میدهم با هیچ کس از ادم های مرتبط مراورده نداشته باشم.
دلم میخواهد فردا صبح که از خواب بیدار میشوم، هیچ یک از خاطرات تلخ یکسال گذشته را در حافظه نداشته باشم.
دلم میخواهد به من بگویند تمام یکسال گذشته یک سوءتفاهم بد بوده و دیگر لازم نیست نگرانش باشی.
حداقل بگویند، این مورد آخری که خواب و خورت را بهم زده، یک سوءتفاهم بوده.
دلم میخواهد بگویند تو اشتباه کردهای و هیچ اتفاقی نیفتاده.
دانلود آهنگ جدید حمید عسکری به نام گذشته
هم اکنون دانلود آهنگ گذشته با صدای حمید عسکری با لینک مستقیم کیفیت عالی 320 و 128 به همراه متن موزیک از سایت آپ آهنگ
حمید عسکری گذشته
Download New Music By : Hamid Askari – Gozashteh
ترانه سرا : مریم فلاح / آهنگساز: حمید عسکری / تنظیم: هادی کولیوند
ادامه مطلب
یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوقالعاده زیبا است ازدواج کرد.اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند.
طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهرهای بسیار معمولی است.
اما به نظر میرسد که دوستم بیشتر و عمیقتر از گذشته عاشق همسرش است.
عدهای آدم فضول در اطراف از او میپرسند:...فکر نمیکنی همسر قبلیات خوشگلتر بود؟
دوستم با قاطعیت به آنها جواب میدهد: نه! اصلا
با عرض سلام و احترام خدمت دوستان عزیز و دنبال کننده های گلم
همون جور که قبلا گفتم وب مون در چند روز گذشته فیلتر بود و من مجبور شدم آدرس وب تغییر بدم با این شرایط رتبه مون در گوگل اومده پایین.
برای همین تصمیم گرفتم امروز پست های محبوب گذشته دوباره اپدیت کنیم .
انشالله از فردا دوباره فعالیت گذشته شروع میکنیم
ممنونم میشم یه مدت بیش تر هوای من نویسنده هام داشته باشید نت رتبه مون بره بالا دوباره.
تشکر میکنم از همه دوستان قدیم و جدید که باعث شدن
گفتوگوی بهروز افخمی با ابراهیم فیاض درباره سلبریتی را مشاهده کردم. چند نکته داشت که در این متن آورده ام:
1. فالوورها در یک صفحه لزوما طرفدار نیستند، درصد مهمی از فالوورها برای زیر نظر گرفتن سلبریتی ها او را دنبال می کنند.
2. افرادی که لایوها را تماشا می کنند لزوما جذب صاحب لایو نشده اند، بلکه به دنبال سرگرمی هستند.
3. سرگرمی در اینجا معادل رخداد غیر عادی است که منتظریم در آینده رخ بدهد؛ مردم به آینده توجه می کنند چون گذشته ای وجود ندارد؛
یک اشتباه بزرگ: بدتر دانستن جنس مردم زمان خود از مردم زمان گذشته
خدا که این همه لجاجهای اقوام گذشته با پیغمبران خودشان را در قرآن بازگو کرده است، برای این است که همه و خود پیغمبر بدانند که ای پیغمبر! اگر مردم تو لجاج و عناد به خرج میدهند گذشتگان از اینها بدتر بودند، و مردم مسلمان هم اینقدر یأس و ناامیدی به خودشان راه ندهند.
یکی از فکرهای بسیار غلط همین است که ما مردم زمان خودمان را جنساً از مردم زمان پیشین بدتر بدانیم، چون وقتی که بدتر ب
خدمات باغبانی ؛ هر خانه و آپارتمانی دارای فضای سبز است؛ با گذشتن از کوچه ها و تردد از جلوی درب منازل می توان دریافت که با وجود این مسئله که اکثر آپارتمان ها به مرتب بودن فضای سبز محل زندگی خود اهمیت ویژه ای می دهند اما برخی از مردم به این موضوع بی توجهی می کنند.
برخی به دلیل مشغله های بیش از حد و پیچیدگی زندگی از رسیدگی به فضای سبز محل زندگی شان غافل شده و برخی نیز مهارت، ابزار و انرژی مورد نظر برای رسیدگی به این مسئله را ندارند.
در گذشته اکثر اف
چیزی نتونسم براتون بذارم اخه هنین الانشم دزدکی اومدم
بلداتون پر از مهر و صفا و صمیمبت باشه
فال حافظ من ابن دراومو که قدر زندگیتو بدون..قدر لحظلتو بدون..
از ادماب دورو و مکار دوری کن...با اونا هم صحبت نشو..
به گذشته فکر نکن...
غم و غصه ارو فرلموش کن و غصه چیزی که گذشته ارو نخور...
امبدوارن فالتون خوب باشه...
اگه قابل میدونین فالتونو بگین دورهن فیض ببرین...
نظرات آزاده عشقولیا...
شبتون بخیررررررر..♥♥
آنجا که نسبتی بین ما و دیگران برقرار است، دوگانگی هنوز وجود دارد. وحدت حذف نسبت هاست. در نسبت ما با امور بیرونی، همواره امر زمان پنهان است. ما یا گذشته را درک میکنیم یا آینده را. اما به زمان حال دسترسی نداریم، حال دسترسیناپذیر است چرا که به محض آن که به شناخت در میآید به گذشته تبدیل میشود.
از طرفی "حال ما" خود ماییم. در واقع حال یگانگی نفس است با خودش. و نفس نمیتواند خودش را بشناسد چون لازمهی شناخت دوگانگی است. پس چگونه میتوان حال
چرا برخی مردم بیوقفه در زندگی شانس میآورند درحالی که سایرین همیشه بدشانس هستند؟
مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را شانس میخوانند، ده سال قبل شروع شد. میخواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضیها را میزند، اما سایرین از آن محروم میمانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم خوششانس و عده دیگر بدشانس هستند؟
آگهیهایی در روزنامههای سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکردند خوششانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس ب
وقتی حیوانات به مزرعه تسلط می یابند، تصور می کنند زندگی بهتری در انتظار آنهاست. آنها در رویاهایشان دنیایی را در نظر می آورند که در آن همه ی حیوانات با هم برابرند و در تمامی اموال و مستقلات سهیم هستند.
اما به زودی خوک ها کنترل اوضاع را به دست می گیرند و یکی ار آنها به نام ناپلئون رهبری همه ی حیوانات را به عهده می گیرند. اصول و مبانی انقلاب یکی پس از دیگری زیر پا گذاشته می شود، طوری که آزادی حیوانات حتی نسبت به گذشته محدودتر می شود!
قلعه ی حیوانات
اول اینکه :
هرگزعادت به بازگوکردن مشکلات خود نزد همه نکنید.بازگو کردن مشکلات ، وزن آنها را زیاد میکندعلاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید ، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکندو این یعنی تمام زمانی که میتوانستید بادوست خود شادباشید و کلی خوش بگذرانید صرف یاداوری مشکلات وسختیهایتان شد
دوم :
فقط به زمان حال فکر کنید گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتا
یکی گفته: تفاوت ما بین من و پادشاهان در یک روز است و آن همان روزی است که در او می باشم، چه آنکه روز گذشته، گذشته است؛ دیگر پادشاهان لذت او را نمی یابند و من نیز سختی او را نمی یابم.و اما نسبت به روز آینده، من و پادشاهان هر دو در خوف و ترس هستیم که نمی دانیم چه خواهد شد؟! پس فرق ما بین من و پادشاهان در همین روز حاضر است.ترجمه معدن الجواهر و ریاضه الخواطرتالیف ابوالفتح کراجکی، مترجم شیخ عباس قمی، ص 17
به پشت سرم نگاه میکنم. صورتم در هم مچاله میشود. آفتابی را میبینم که آنقدر درخشان است که تصاویر را اکلیلی بر شبکیهام مینگارد. آفتابی که وقتی به روبهرویم نگاه میکنم انگار قوت همیشگی اش را ندارد.
زندگی کردن در زمان گذشته اندوهبار و طاقت فرسا است. با تکرار کردن خاطرات بهشت گونه در ذهنم، روانم را زیر مشت و لگدهای نوستالژیک خرد میکنم. آنقدر محو سراب گذشته میشوم که یادم میرود امروز همان گذشتهای است که فردا خاطرات خوشش شلاقی بر رو
کتاب نامه های بلوغ عین.صاد،تموم شد ،کمتر کتابی بود که بعد از تموم کردنش به فکر حساب کشیدن از گذشته بیفتم اما وقتی این جملات رو خوندم فهمیدم که یکی از نتایج این کتاب،باید برای من حساب کشیدن از گذشته آمادگی و برنامه ریزی برای آینده باشه:
ادامه مطلب
در حقیقت من از اون دسته از آدما نیستم که باور داشته باشم گذشته هرکس به خودش ربط داره. این خلاف حقیقتیه که همیشه از پشت درخت ها و پشت سایه ها بهمون نگاه میکنه.
شاید هم قرار باشه خودمون رو گول بزنیم ولی همیشه گذشته ای هست که دنبالمونه و هرچقدر هم بیخیال باشیم بهش، مثل برادر بزرگتر زورگویی هر از گاهی یه پس گردنی میزنه تا حساب کار دستمون بیاد. ولی در کل گذشته ما با خیلی عن مغز های جامعه رابطه تنگاتنگی داره و به نحوی گره خورده. شاید خودمون رو بتونم ب
چگونه افکار منفی و خودشکن را از بین ببریم؟
چگونه می توانیم افکار و رفتارهای خودشکن را پشت سر بگذاریم؟
اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که مدام افکار و رفتارهای خودشکن را در ذهن خود می پرورانند، درک دلیل اصلی ریشه این افکار و رفتارها برایتان بسیار مهم خواهد بود.
خود رفتارهای خودشکن انقدرها قوی نیستند که نتوانید بر آنها غلبه کنید. در واقع درک موقعیت خود در زندگی و چالش های گذشته باعث ایجاد چنین مارپیچی از الگوهای خودشکن خواهد شد که می تواند
درباره این سایت