عرق پونه برای درمان، کنترل و پیشگیری از بسیاری بیماریها مفید و موثر است. گیاه پونه از خانواده نعنا بوده و دارای ترکیبات شیمیایی مشابه گیاه نعنا میباشد و در آن اسانس روغنی منتول به مقدار فراوان وجود دارد.
پونه انواع مختلفی داشته پونه کوهی و پونه وحشی از خواص درمانی و دارویی فراوانی برخوردار هستند. مصارف شناخته شده آن در آشپزی، شیرینیپزی و در طب سنتی به عنوان آرامبخش و مسکن و نیز در سقط جنین به کار می رود.
اسانس آن در صنعت عطرسازی کاربرد د
عرق پونه برای درمان، کنترل و پیشگیری از بسیاری بیماریها مفید و موثر است. گیاه پونه از خانواده نعنا بوده و دارای ترکیبات شیمیایی مشابه گیاه نعنا میباشد و در آن اسانس روغنی منتول به مقدار فراوان وجود دارد.
پونه انواع مختلفی داشته پونه کوهی و پونه وحشی از خواص درمانی و دارویی فراوانی برخوردار هستند. مصارف شناخته شده آن در آشپزی، شیرینیپزی و در طب سنتی به عنوان آرامبخش و مسکن و نیز در سقط جنین به کار می رود.
اسانس آن در صنعت عطرسازی کاربرد د
پونه گیاه کمیابی نیست و درغذاهای مختلف استفاده می شود و قرنهاست که این ادویه به عنوان گیاه دارویی کاربرد دارد ،این گیاه انواع بیماریها بخصوص بیماری های عفونی را درمان می کند.
یکی از بهترین راه های بهره از خاصیت درمانی نوشیدن یک فنجان چای پونه است چای پونه گلو دردحتی گلودرد میکروبی را درمان و با ویروس و عفونت های بدن مبارزه میکند. آنتی اکسیدان موجود در پونه سیستم ایمنی را تقویت می کند و حاوی رزمارنیک اسید و تیمول است. مطالعات نشان داده ترکیب
داروگیاهی لقمان حکیم:
پونه نوعی گیاه دارویی با طعم و بوی خوب است.این گیاه از خانواده نعناع است و ساقه ای کوتاه به رنگ سبز با برگ هایی به شکل نعناع اما سبزتر و کوچکتر است. چای پونه به خاطر خاصیتش در ایجاد آرامش، تسکین دردهای روده و بهبود گوارش معروف شده است. از آن برای طعم دار کردن غذا ها و نوشیدنی ها نیز استفاده می شود.
ادامه مطلب
عرق پونه حاوی ترکیبات آنتی هیستری است که موجب تسکین اعصاب و مغز میشود. این بخصوص برای بیماران مبتلا به هیستری که از حملات این بیماری مختلف مانند تشنج، رفتارهای خشونت آمیز و غش کردن رنج میبرند، مفید است. برطبق وبسایت Organic Facts، اثرقدرتمند این گیاه درمقابل هیستری برای دور کردن حملات این بیماری اهمیت دارد. به همین ترتیب این گیاه دارای خواص آرام بخش است که به کاهش عصبانیت کمک میکند.
بیماران مبتلا به آرتریت و روماتیسم هم ازاین گیاه سود خواهند برد.
بعد از رفتن پونه، بعد از غمی که رو دلمون سوار شد، و با غمی که همچنان رو دل بعضیهامون سوار هست، چندین بار توی وجود خودم و اطرافیانم حس کردم که سعی میکنیم برای هم «پونه» باشیم. هزاران هزار بار فکر کردم که پونه کی بود که رفتنش اینطور سنگینی کرد به دلم.برای آروم کردن دل خودم، برای به یاد آوردن شخصیت پونه، و برای قدردانی و قدرشناسی، هر بار رفتم و کلی از عکسها و حرفهای قدیم رو برای خودم زنده کردم.
توی عکسا، تولدی بود که پونه برام تدارک دیده ب
بهار آمده و برگ ریز مانده دلم
دلم شکست خدا ریز ریز مانده دلم
هوای عربده در کوچه های شب دارم
ولی خمار شرابی غلیظ مانده دلم
سرم هوای «سرم چرخ می زند» دارد
در آرزوی «عزیزم بریز!» مانده دلم
به این امید که شاید به دیدنم آیی
به رغم حرف پزشکان مریض مانده دلم
به آن هوا که بلندش کنی مگر از خاک
هنوز روی زمین سینه خیز مانده دلم
تو آمدی و به زندان عشق افتادم
به لطف نام تو اما عزیز مانده دلم
صدای تو، نفس تو، نگاه کردن تو
هنوز عاشق این چند چیز مانده دلم
هنوز ما
میگفت پونه تازه ترم 2روانشناسیه..
مامان پونه گفته به هرکی که نگاه کنه از حالت صورتش تشخیص میده مشکلش چیه
میگفت مشکل افسردگی دارید پیشش بریدخیلی کمکتون میکنه
وقتی مامان بابا حامیت باشن چطوریه؟
خیلی کیف میده؟میدونید من تاحالا مامانم حمایتم نکرده...
مامانم وقتی بقیه بهم بدوبیراه گفتن،نزد تو دهنشون بلکه باهاشون همکلام شد...
تف به این زندگی
پ.ن:دلم میخواد یه دل سیر گریه کنم و یه نفر باشه که بهم بگه حق باتوئه،ناراحت نباش
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نو شم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
همه ارزویم، چه کنم که بسته پایم؟!
دچار استیصال می شوم ... کاش می توانستم پی دل تو بروم ... کاش می توانستم پی دل خودم بروم ...
چند قدم مانده تا رهایی؟! چند قدم مانده تا درک حضور تو؟! چند قدم مانده تا اغوشت؟!
تو فقط اذن بده به دیدارت، تو فقط بگو بیا ...
دل می کنم از هرچه هست...
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نوشم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
چیزی که از من باقی مانده تهماندهایست از گذشتهام. شبحی از آرزوها، علایق، انگیزهها، نفرتها و عشقهایم. به من میگویند با این تهمانده کاری بیش از آن که پیشتر میکردی بکن. من خودم را پیدا نمیکنم.
انگار یک نفر کشتیگیر را تا سرحدّ مرگ زده باشی و بعد به بدن رنجور و لتوپارشدهاش نگاه کنی و بگویی بلند شو. فینال قهرمانیت مانده. بعد بگویی چرا ضربههایت کاری نیست. لابد چون ضربههای پیشین کاری بودند.
من خستهام. خستهام و خستگی
مانده ام تنها
به چه مانند کنم این غم تنهایی خویش
به کجا بگریزم
مقصد یار کجاست
شاید آن گوشه نورانی میخانه یار
خلوتی باشد به کنار
تا رها سازم اندوه دلم را
چو خزانی که در آن برگ ها
از غم هجر تو بی تاب کنان
فتادند زمین
شاعر : ابراهیم حجتی نژاد
عرق پونه سلاحی قوی برای درمان ....
عرق پونه دارای خواص دارویی و درمانی بسیاری است، درمان سینوزیت، درمان سرماخوردگی، رفع جوش های صورت تنها چند نمونه از خواص عالی عرق پونه هستند.خواص دارویی درمانی بسیار مهم عرق پونه
در بین گیاهان دارویی گیاهی به اسم گیاه پونه از خانواده نعناع وجود دارد که ترکیبات شیمیایی آن مشابه با گیاه نعناع می باشد که دارای مقدار فراوانی اسانس روغنی منتول می باشد. برای آشنایی با خواص بی نظیر این گیاه با بخش سلامت نمن
چهار سال پیش برایت این آهنگ دنگ شو را فرستاده بودم که میگفت: فقط تو میمونی با من.. چهار سال گذشته و من شبیه آدمی که توی این چهار سال از تو جدا شده و همه جا رفته و همه چیز را تجربه کرده و همه جوره دلش شکسته و تنها مانده باز هم برگشتهام به تو. مثل چرخیدن دور محیط دایرهای که بالا و پایین زیاد داشته و حالا یک دور تمام شده و رسیدهام به همان نقطهی اول. به تو. و خوب میدانم که از تو گریزی نیست. و از تو رها نمیتوان ماند و تو را رها نمیتوان کرد. چ
(زمان:"25)
هر روز در دفترچه ی #یادداشتش، روزهای مانده تا #چهل #سالگی اش را می شمرد:
سه شنبه 98/05/22، 41 روز مانده تا چهل سالگیچهارشنبه 98/05/23، 40 روز مانده تا چهل سالگیپنج شنبه........... 39 روز مانده تا....
روزی همسرش دفترچه اش را دید و با تعجب علت #روزشماری اش را پرسید:
گفت:«چهل نقطه ی #عطف #زندگی من است... اگر تا #چهل برای «#ماندن» کوشیدم، از #چهل به بعد باید برای «#رفتن» بکوشم»
@dasanak
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
خواص پونه
فودنه،
پودنه، پونه، فودنج یا فود (نام علمی: Mentha pulegium) از گیاهان خانواده
نعنائیان است. برخی از خواص درمانی شگفتانگیز و مهم پونه کوهی عبارتند از
توانایی آن در محافظت از سیستم ایمنی بدن، جلوگیری از شروع بیماریهای
مزمن، بهبود فرآیند هضم، سمزدایی بدن، تقویت استخوانها، بهبود سلامت قلب،
افزایش سطح انرژی، و حتی محافظت از بدن در برابر دیابت نوع یک و دو . در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره مضرات و خواص پونه کوهی خشک و آو
راه های ارتباط با شرکت معماران کارینا
البرز ، گلشهر ، بلوار پونه ، پونه شرقی ، برج میلاد ، طبقه ۴ ، واحد۷ | ساعات کاری : شنبه تا چهارشنبه ساعت ۸:۳۰ الی ۱۸ و روز پنج شنبه ساعت ۸:۳۰ الی ۱۴
۰۲۶۳۴۲۴۱۷۸۰ - ۰۹۰۲۴۹۱۷۹۶۴
info@memarankarina.com
سایت ما : طراحی دکوراسیون داخلی
کابینت کلاسیک - کابینت نئوکلاسیک - کابینت مدرن
وسط روز یک متن بلند بالایی نوشتم در مورد وقاحت همکارم و عدم اقتدار خودم, ولی شلوغی کار فرصت کامل کردن و پست کردنش رو بهم نداد.
الان هرچند از خشمم کم شده ولی اضطراب یکی از جلساتم رو دارم, بعد از رسیدن به خونه فکر کردم که دست بردارم از این فکر ایده آل که مسائل کار و خونه رو قاطی نکنم, من اضطراب داشتمو نمیتونستم انکارش کنم, ولی میتونم به خودن فرصت بدم که باهاش کنار بیام که یواش یواش ته نشین بشه که هی پرتش نکنم دورتر و اون درست عین بومرنگ محکمتر برگ
برای من که آدم ماجراجوییم، اینکه در مقابل اولین بار دیدن بعضی آدما انقدر گارد دارم خیلی عجیبه! انگار هنوز ندیدمشون اما یه سری اشعه منفی به سمتم پرتاب میکنن :(
+ راستی یادم بمونه : لال شم اگه دیگه درباره اون آدم صحبت کنم. به من چه اصلا! :)
مانده ام تنها
به چه مانند کنم این غم تنهایی خویش
به کجا بگریزم
مقصد یار کجاست
شاید آن گوشه نورانی میخانه یار
خلوتی باشد به کنار
تا رها سازم اندوه دلم را
چو خزانی که در آن برگ ها
از غم هجر تو بی تاب کنان
فتادند زمین
مانده ام تنها
شاعر : ابراهیم حجتی نژاد
#همسفر_ابرها
خودت را رهابگذار بدود میان گیسوانت نسیمدره هافریاد اسم زیبای تو میان مخمل صخره هایندای جدا مانده از سالهای سبزه و گلخودت را رهافانوسی باش در رهگذار بیدریغ اردیبهشتپای بگذار بر این شهر خموشبگذر از بن بست تنهاییبخند و باز هم بخندکه از آستین تو باید خورشید را دید!
بی خیال هر آنچه می آید و می رودبازونت را بسپار به خیال یک درخت توتذهنت را پر از یاس های زرد شادشالت را بسپار به کبوتران قصهکنار یک صخره دمی آرام بگیربا خودت بردار،طعم
به آینه که می نگرم پیر شده ام
و خطوط شکسته ای بر دیواره ی چهره ام به من می خندد
به آینه که می نگرم حتی
خاطرات زیباییت را گرد و غبار زمان پوشانده است
و این تنها باد پاییزی ست که مانده است
به آینه که می نگری شاید هنوز زیبا مانده ای
بی هیچ خط شکسته ای
و روزهای پاییزی سرکشی ات شاید هنوز زنده اند
بی هیچ سد نشسته ای
به آینه که می نگرم افسوس
تنها منم و این همه خطوط شکسته...
من مانده ام تنهای تنها: از تنهایی دربیایید با خواندن این کتاب
من مانده ام تنهای تنها : محمدحسین قدیری
معرفی:
تا حالا شده فکرکنی تنهایی؟ تا حالا شده حس کنی اونهایی که درکت می کنند نیستند و وقت ندارند؟ تا حالا پیش اومده حس و حال دویدن، کار کردن، درس خواندن یا حتی شوخی وخنده نداشته باشی؟ به نظرت همه مردم یه روزی حس کرده اند که تنها هستند یا این شکل بعضی از آدمهاست؟ حالا درستش چیه؟ و باید چه کار کرد؟
بریده کتاب:
از زمان های بسیار قدیم تاکنون ما تل
وقتی به آسمان آبی عصر های بهاری خیره میشوی و باد موهایت را تکان میدهد .درحالی که زیر درختی نشسته ای و بوی پونه ی تازه ی کنار جوب ،مغزت را پر میکند .وقتی که شاهد اوج گیری پرنده ای در دور دست هستی و دلت قرص است. از به دنیا امدگانِ شکنجه شده یاد کن .از دلگیری پرنده در قفس .
آبشار پونه زار فریدون شهرآبشار زیبای پونه زار در دره پونه زار و در دل ارتفاعات رمز به فلک کشیده زاگرس مرکزی قرار گرفته و از جذاب های ناشناخته استان اصفهان است . این آبشار با دیواره های پوشیده از خزه ای خوشرنگ , فضایی بس رویایی و طرب انگیز خلق و خوی نموده است .فریدون شهر که در مسافت ۱۵۵ کیلو متری اصفهان قرار گرفته , ما فی مابین استان های لرستان و چهار محال و بختیاری واقع شده و ناحیه ای کوهستانی میباشد .آبشار پونهزار آبشاری خزه ای ب
گیاه مفید و دارویی پونه دارای طبیعت گرم و خشک است و با داشتن روغنهای معطر باعث رفع نفخ شکم و مشکلات گوارشی میشود که میتواند به علت تجمع گاز در رودهها ایجادشده باشد. پونه بهعنوان یک آنتیبیوتیک و ضدعفونیکننده قوی برای انواع عفونتها مخصوصاً برای عفونتهای خانمها و یک مسکن قوی و سودمند برای گرفتگی و درد عضلات هست.
معرفی پونه
پونه Pennyroyal نام علمی: Mentha pulegiumپونه یک گیاه بسیار خوشبو و با خاصیت دارویی مفید هست. پونه در خانواده
حوالی ساعت ۷ بعد از ظهر بود کنجکاو بودم ببینم چند ساعت تا لحظه تحویل سال باقی مانده. "ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه و ۳۰ ثانیه". لحظهای به خودم آمدم و از ترس به خودم لرزیدم. فقط نیم ساعت به تحویل سال مانده و تو ماندهای و سیل این همه کار باقی مانده و ناتمام که روی هم انباشته میشوند. یک آن به خودم آمدم و تاریخ نوشته شده کنار ساعت را خواندم: روز یکم فروردین ۱۳۹۹. نفس راحتی کشیدم. ساعت هفت صبح فردا سال تحویل میشود نه هفت بعد از ظهر امروز. نمیدانم چرا دیگر آ
بسم الله
به دولت حق بدهید. بعد از چرخاندن همزمان چرخ کارخانهها و صنعت هستهای، بعد از بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی (که شاهکارش را در محدودهی مجاز حرکت وزیر خارجهمان در نیویورک دیدیم!)، بعد از ایجاد چنان رونقی که خود مردم میگویند دیگر به یارانه نیازی نداریم، هیچ وعده و کار بر زمینماندهای نمانده جز حضور زنان در ورزشگاهها؛ که عزم دولت برای رفع خداپسندانهی این مشکل و دغدغهی اساسی هم جزم شده...
اصلا کاری با اولویت بیشتر
از حساب اینترنت مخابراتم 120 گیگ اینترنت مانده است و دو روز هم زمان. چیزی که از دفعات قبل یادم مانده این هست که اگر استفاده نکنم حتما گیگ ها می سوزد.
به خاطر کارم و وبگردی مجبورم ماهیانه حجم زیادی بخرم. اما در ده روز گذشته با قطع شدن اینترنت بین الملل عملا نتوانستم استفاده کنم.
الان هم تنها کاری که می توانستم باهاش بکنم دانلود بیخودی بود.
فکر کردم تعدادی فیلم دانلود کنم. اما ازکجا؟
آخرش دست به دامن آپارات شدم
این هم از ماجراهای ما و ج.ا و حق الناس
در سالواره هزارمین، نشستن روی صندلی های تکراری ای ک خوب می شناسمش و صحبت کردن از شرح حالی ک پیشتر زیاد گفته ام. در یک کلامِ کوتاه، به تکرارمین بارِ این هزار، نشسته ام و هیچ چیز فرق نکرده است. بی آنکه تفاوتی قائل باشی نسبت به من، یا ک آگاه از این صحبت های ناجدید من باز هم به این مکررات مقید مانده ام. همچون روزمرگی هایی ک بدان وفادار مانده ام. اما تو، بی من سرازیر در مسیرِ سیاهِ دلخواسته ات، لبخند به لب داری از این طغیان و فارغ بال از تمام دل هایی ک
در سالواره هزارمین، نشستن روی صندلی های تکراری ای ک خوب می شناسمش و صحبت کردن از شرح حالی ک پیشتر زیاد گفته ام. در یک کلامِ کوتاه، به تکرارمین بارِ این هزار، نشسته ام و هیچ چیز فرق نکرده است. بی آنکه تفاوتی قائل باشی نسبت به من، یا ک آگاه از این صحبت های ناجدید من باز هم به این مکررات مقید مانده ام. همچون روزمرگی هایی ک بدان وفادار مانده ام. اما تو، بی من سرازیر در مسیرِ سیاهِ دلخواسته ات، لبخند به لب داری از این طغیان و فارغ بال از تمام دل هایی ک
مواد لازم سوپ حبوبات و آب مرغ:
1 قاشق غذاخوری روغن کلزا 15 میلی لیتر1 پیاز ، ریز خرد شده 200 گرم2 سیر میخک ، فشرده یا چرخ کرده1 1/3 فنجان انواع توت ها 260 گرم1 1/2 فنجان مخلوط حبوبات خشک 260 گرمگوجه فرنگی کنسرو شده 3/4 لیوان (تکه ای) 200 گرم2 فنجان آبگوشت مرغ 500 میلی لیتر3 فنجان آب 750 میلی لیتر1 نمک نمک [اختیاری] 0.2 گرمفلفل دلمه ای برای طعم دادن [اختیاری]1 قاشق غذاخوری پونه کوهی خشک 1 گرم
طرز تهیه سوپ حبوبات و آب مرغ:
اگر نمی توانید یک مخلوط حبوبات خشک را در فروشگاه
کتاب سطرهای انفرادیشاعر: محنا امیری
✍
تنها نشسته است غمی در اتاق منفنجان و چای کهنه دمی در اتاق منتو نیستی و خیس شده چشم پنجرهباران گرفته است کمی در اتاق منچون آفتاب بود ولی ساکت و صبورمی زد غروب ها قدمی در اتاق منوقتی به جای خاطره ها مانده جای تواین روزها صدای بمی، در اتاق من...!حس می کنم که گردنه ای سخت پیش روستجا مانده است پیچ و خمی در اتاق منبا واژه های توی سرم رنج می کشدهر پنجشنبه عصر غمی در اتاق من
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینس
تنها
زُل می زند،پُشتِ سکوتش نقطه چین ، تنهاست ؛تنهامجموعه ای از شعر هایِ خوش نشین، تنهاست؛تنها
نصف النهار ِهر نگاهش رو به قطبِ آرزوهایخ می زند چون بی جهت، رویِ زمین تنهاست؛تنها
ثبتِ حقایق می کند، گاهی، ولی این عکس ها تلخند قابِ دو چشمی که به قلبِ دوربین تنهاست؛تنها
هِی قهوه می نوشد اثر از فالِ خوب اما نمی بینددر حالِ او تأثیرِ گُنگِ کافئین تنهاست،تنها
تبعیدیِ عشق است و در اعماقِ تفکیکی غریبانه چون تکه ای جامانده از یک جو
طرز تهیه سوپ فلفل دلمه ای:
1 پیمانه گوشت گاو بدون چربی2 قاشق غذاخوری روغن زیتون ، تقسیم شده استفلفل سیاه نمکی و تازه خرد شده1 پیاز کوچک زرد خرد شده (1 فنجان)1 فنجان فلفل زنگ قرمز خرد شده (کمی بیش از 1/2 از یک medium)1 فنجان فلفل زنگ سبز خرد شده2 سیر میخک ، چرخ کرده2 قوطی (14.5 اونس) گوجه فرنگی ریز خرد شده1 (15 اونس) می تواند سس گوجه فرنگی باشد1 (14.5 اونس) آب گوجه فرنگی کم سدیم دارد2/1/2 قاشق غذاخوری جعفری خرد شده خرد شده ، به علاوه بیشتر برای تهیه خوراکی1/2 قاشق غذاخ
جوانی رفت از من همره من
به دوریهای دور از دیهه خود.
جوانی با همه عصیان و شورش
چو دریا با ره قسمت روان بود.
جوانی مانده اندر دیهه تنها،
به عشق دختر همسایه پزمان.
چو بگذشت عاشقی کودکانه،
جوانی ام بسوخت از عشق سوزان.
جوانی با همه بازیچه هایش
میان خاک راه افتان و خیزان.
رمیده اسپ چوبینش چو وحشی،
گهی از وقت و گه از من گریزان.
سوار اسپ چوبین زور و مغرور،
ز راه عمر ما بگذشت با شست.
بماند از اسپ چوبینش نشانه
عصا چوبی، که امروز است در دست.
از این بازی، از ای
واقعا توصیفی بهتر از عنوان کتاب براش نمیبینم D:
من اولین کتابی بود که ار بوکوفسکی میخوندم و یه پرویز خاصی تو وجودش میبینم :))))) پرویز پونه اینا منظورمه
انگار تو هر جملهش یه " اسیر شدیم " نهفته و این اسیر شدیمو تف میکنه تو صورتت
چند جمله از کتاب :
بعضی آدمها همیشه می خواهند جایی بروند :
"بریم یه فیلم ببینیم"
"بریم قایق سواری"
"بریم دختربازی"
من هم همیشه می گویم : گوربابای همه شون. بذارید من اینجا بشینم!
***
همه ی مردم در لس آنجلس دارند همینکار ر
سلامبا مطالعه پیام های پرمهر و انگیزه بخش شما عرق شرم بر پیشانی ما نقش می بندد و از اینکه خداوند متعال توفیق خدمتگذاری به بهترین جامعه کاربران ایرانی را نصیب ما کرده است به خود می بالیم.لذا به احترام شما کاربران عزیزمان از این پس در هر سال حداقل 6 مطلب جدید منتشر خواهیم کرد که همانند گذشته ارتباط نزدیک تری با شما داشته باشیم.در آستانه این شب قدر پر عظمت، از همه همراهان خوبمان درخواست داریم تا برای محمد صالحه و آرش پور ضرابی از همکاران سابق بی
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود . زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فریاد زد
روش درمان خانگی برای مراحل اولیه بیمار مفید است.
فیستول مقعدی شاید نامی باشد که بارها به گوش شما خورده است . یکی از شایع ترین بیماری های مقعدی که معمولا بسیار ناخوشایند و آزاردهنده است .
فیستول در اثر به وجود آمدن یک ارتباط و اتصال غیر طبیعی میان دو بافت و یا دو ارگان بدن به وجود می آید که از طریق یک مجرا به یکدیگر متصل می شوند.
از آنجایی که این بیماری بیشتر به عنوان یک بیماری و عارضه ی ثانویه به وجود می آید روش پیشگیری و کنترل آنچنان خاصی ندارد
«مار از پونه بدش میاد، در لونه اش سبز می شه»این را آرش گفت، وقتی که قطار به ایستگاه قم رسید و بیرون قطار رو به روی کوپه ی ما آخوندی منتظر بود تا در واگن باز شود و او سوار.آرش رو به من کرد و گفت: شرط می بندم این حاجی می آید سر ما خراب می شود و هم کوپه ای ما است.بعد رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! دو ساعت دیگر به اراک می رسیم، نگذاشتی این دو ساعت با خوشی و آرامش برسیم؟ آدم قحط بود آخوند سراغ مان فرستادی.
ادامه مطلب
«مار از پونه بدش میاد، در لونه اش سبز می شه»این را آرش گفت، وقتی که قطار به ایستگاه قم رسید و بیرون قطار رو به روی کوپه ی ما آخوندی منتظر بود تا در واگن باز شود و او سوار.آرش رو به من کرد و گفت: شرط می بندم این حاجی می آید سر ما خراب می شود و هم کوپه ای ما است.بعد رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! دو ساعت دیگر به اراک می رسیم، نگذاشتی این دو ساعت با خوشی و آرامش برسیم؟ آدم قحط بود آخوند سراغ مان فرستادی.
ادامه مطلب
دکتر گفته بود "بدنم به #سروتونین و #دوپامین و #استیل_کولین نیاز داره" و من هم همون روز و همون ساعت بهش گفته بودم #مامان_بزرگ می گه "وقتی دل آدم می گیره، به یکی نیاز داره که بشینه کنارش تا با هم چایی بخورن و اگه چایی شون کنار هم سرد بشه یعنی خیلی همدیگه رو دوست دارن. یعنی هرچی چایی سردتر، عشق و علاقه ی بین اون دو نفر بیشتر".مامان بزرگ خوب نمی شنید، یعنی تقریبا چیزی نمی شنید و لب خونی می کرد. توی دنیای مامان بزرگم پزشک ها کاره ای نبودن. مامان بزرگم
تصمیم دارم در آینده هم که قطعا خونه ی بزرگتر و با امکانات تری میگیرم و احتمالا مهمون ها ی بیشتری دعوت میکنم همینقدر ساده و راحت برگزار کنم پذیرایی هام رو!
حدس میزنین هلناز برای نهار مهمونش امروز چی تدارک دیده بود ؟؟؟
بعله
آبدوغ خیار !!!!
مواد لازم :
خیار
ماست
آب
کمی دوغ ترش
نمک
فلفل
گل محمدی
پونه
نعنا
گردو
کشمش
نان سنگک تست شده ی خشک شده !
بعله ...
شما همه رو با هم مخلوط میکنین از شب قبل ، میذارین یخچال و ظهر که همزمان با مهمونتون م
با سلام
دانش آموزانی که از سال تحصیلی گذشته مانده حساب دارند لطفا جهت پرداخت شهریه مانده خود به مدرسه مراجعه و پرداخت نمایند . در غیر اینضورت هیچگونه خدماتی از مدرسه ارائه نخواهد شد. تعداد این افراد 17 نفر می باشد !!!!!
نخبگان برتر
باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست،
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند.
یک نفر باز صدا زد: سهراب
کفشهایم کو؟
سهراب شاید دلی زخم خورده داشت، جانی که هیچکس تکه هایش را نچسباند، بخیه نزد. خسته بود از مردمان خاکستری، آدم های فراموش شده در گذشتن و رفتن پیوسته، در تکرار روزها، در روزمرگی ها. از نارفیقان فراموش کننده در قهقه های خوشی. شاید درک نمی کرد چ
ایران تنها کشوری است که ۶۸ در صد مساحتش را با زور اجانب یا خیانت شاهان از دست داده است.
ایران از معدود کشورهایی است که شاه خائن( پهلوی) آن نه با زور شمشیر و نه با رای مردم سر کار آمده است.
ایران از معدود کشورهایی است که به خاطر شاهان خائن چند صد سال عقب نگه داشته شده است.
ایران تنها کشوری است که شرق و غرب علیه او ۸ سال جنگ تحمیل کردند ولی یک وجب از خاکش را از دست نداد.
ایران از معدود کشورهایی است که مورد تهاجم بمب شیمیایی اهدایی اروپا قرار گرفته اس
یه وقت های فکر می کنم از من بی کس تر در دنیا وجود ندارد ...
حدایا فقط تو مانده ای برایم ..مانده ای ؟
این روزها تمام میشه ..اخرش همه میمیریم ..اما من هیچ وقت زخم زبون ها فراموش نمی کنم ..تنهایی هام ..بی صدا گریه کردن هام را ...بی کسی هام را ..
دلم می خواست برم یه جایی که هیچ کس نباشه ..یه جایی که خودم باشم ..نترسم از حرف زدن ...نترسم از ادم ها ..
نمی دانم چرا در فصل غمها ،مانده ای تنهاگذشته کاروان دل، چرا جا مانده ای اینجامگر عاشق نبودی تو ،خراباتی نبودی توکه در خمخانه مستی، تو ماندی وغمی والانه شوری در سرت مانده، نه سودای وصال یارغمین وخسته ماندی تو، میان سیل ماتم هااز این مردم تو رنجیدی به روی عشق خندیدیبه طعنه این سخن گفتی، چه شد مهر ووفا مارابه دنیا ناسزا گفتی زرنج وغصه نالیدیمگر عاشق نبودی تو، در این شط شب رویادلت را شاد کن ای یار، بیا یکرنگ وصادق شوکه در این معرکه عشق است ومن ی
آیت الله جاودان:حاج آقای حقشناس یک بار فرمودند که من جایگاه آخرتی خودم را دیدم؛ اتاق بزرگی بود که همه جای آن درست شده بود مگر گوشهای از آن که خالی مانده بود؛ ما خوشحال شدیم که عمر ایشان هنوز باقی است. چون این مقدار باقیمانده را باید در باقی عمر خود میساختند.
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است .
می خواهم بگویم که معذرت می خواهم. می خواهم بگویم که دلم برایتان تنگ شده. میخواهم بگویم هر باز که به چهره هاتان نگاه می کنم دستانم را مشت می کنم تا اشک نریزم.
می خواهم بگویم که این روز ها هر وقت عکس شما جایی در رسانه ها باز می شود، مردم تند تند ردش می کنند. یک دسته که قلبشان پاره پارهست و می خواهند از متلاشی شدنش جلوگیری کنند و عده ی دیگر راستش را بخواهید خب، ناراحتند ولی غمگین نیستند که دشمن شاد نشود. فقط متاسف اند که اینطوری شده هرچند که شما ب
۱. یکروز فکر میکردم میشود با ادبیات، خیلی چیزها را درست کرد. یکروز فکر میکردم باید داستان معاصر را از آشفتگی نجات داد تا به درد جامعه بخورد. امروز اما فکر میکنم همهٔ فکرهای گذشتهام پوچ و بیفایده بوده و به درد هیچچیز نمیخورد. :)
۲. تا آمدم یکدل شوم و خرگوش لوپ برای خودم بخرم، خوره افتاد به جانم که خرگوشها خنگاند و فقط میخواهند غذا بخورند و جیش میکنند و داشتنشان سخت است و... . درنهایت بادکنک شوقم ترکید و دوباره به پیشنهاد م
امروز رفتیم پیش عزیزدلمون و بعدشم دور دور توی خیابون و نزدیک اذان مغرب که بود رفتیم کنار یه جوی آب نزدیک خونمون و کمی آرامش و انرژی از طبیعت گرفتیم.آخ که چقدر بوی پونه خوبه، حیف که ترسیدم و دست بهشون نزدمبعدشم که افطار و کارای خونهب دلش میخواد من جواب آره به درخواستش میدادم ولی من با هزار افسوس که همه چیز قضیه اکی هست بغیر.... غصه میخورم ولی به لباسایی که چند شب پوشیدم قول دادم و ازشونم قول گرفتم که حتما حتما حداکثر ۱۰ روزه میرم سراغشون و میپوش
تمام عشق من به تو ، از آن ، نگاه اولین
برای بردن دلم ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
اینجا هنوز تابستان است. تابستان داغ و کوفتی 2010 که هلند لعنتی به فینال جام جهانی اش صعود کرد. هنوز پاییز در راه مانده و ما داریم کم کم نگرانش می شویم.
کجا مانده؟ چرا هنوز به خانه هامان هجوم نیاورده و همه را اسیر گلو درد و آبریزش بینی نکرده؟ چرا شهر را خیس و خالی از آدم نکرده؟ مگر نمی داند ما از آدم ها بدمان می آید و از دانشکده جدید و از آب انبه و پیاده روی و شامپوی تخم مرغی؟ شاید فهمیده که ما از خود پاییز هم بدمان می آید و برای همین قهر کرده؟
پاییزی
بعضی جداییها را نه جایی ثبت میکنند نه شاهدی دارند و نه کسی متوجهشان میشود. تنها میشوی، تنهاتر میشوی، میشکنی، خرد میشوی، از بین میروی بدون اینکه کسی بداند، کسی بفهمد، بدون اینکه جایی ثبت شود یا امضایی از کسی گرفته شود. تو خسته میشوی، سرخورده میشوی، ترک میکنی بدون اینکه حلقهای از دستت جدا شود بدون اینکه عکسی پاره شود، خاطراتی سوزانده شود، فریادی زده شود. تو آب میشوی، دگرگون میشوی بدون آنکه چیزی در دنیای بیرونت سانتی
الهه وسط فرش خوابش برده بود. هیچ کس دلش نیامد بلندش کند و روی تشک بذارد. مبادا که بدخواب یا بیدار شود.
دخترک سه ساله اش از خستگی پشت بوته های خار خوابش برده بود. تنها، از قافله جا مانده، دور از عمه ای که سپر بلا شود. با تازیانه بیدارش کردند. سلام بر رقیه ی حسین.
عاشقان
رفتند و من جا مانده ام
از وصال مرقدش وا مانده ام
با سر و سجده همه
در کوی یار
من اسیر و
گیر ویزا مانده
ام
این دل بشکسته ام اینک چرا
رفته آنجا خود
به اینجا مانده ام
سر نشد همراه
دل سوی حسین
چون به
آن روز تنها بودم؛ و من و تو ساعتها با هم حرف زدیم. باران برای تو که آن سر شهر بودی زودتر شروع شد و برای من که این سر شهر بودم دیرتر آمد. تمام چیزهایی که غلط بودند حس درست بودن داشتند. یا آن عید را یادت هست؟ و آن کتاب را؟ باآنکه سرت شلوغ بود برای خواندنش وقت گذاشتی؛ و در آخر حتی دوستش نداشتی؛ و من فهمیدم چقدر من و تو فرق داریم؛ و فهمیدم چقدر میتوانیم حسهای جدید از هم یاد بگیریم. یا آن روز را یادت هست که گفتی شب حالت بد شده بود؟ و من چقدر از اینکه
✅استاد ملک زاده: روش شناسی بر زمین مانده استیکی دو دهه است که بحث روش شناسی بر سر زبانها افتاده است و میگویند جای روششناسی در حوزه خالی است و خوب است کسی وارد شود، اما در عمل این مسئله بر زمین مانده است.دو تعریف در مورد اجتهاد داریم که برخی آن را از مقوله ملکه و برخی از مقوله فعل دانستهاند؛ از منظر اول، اجتهاد امری درونی و ذهنی و ملکه است ولو این که فرد به کار هم نبرده باشد، ولی از منظر دوم، آن را تحصیل احکام شرعی فرعی از ادله با نهایت ت
امروز کنکور داشتم...
تنها حلقه نزدیکان خبر داشتند...
سخت است بخواهی رشتهات را عوض کنی و نخواهی کسی بفهمد...
در حال کنکور خواندن باشی و تنها افراد کمی بدانند.
آنهایی هم که میدانند کاملا ندانند چه رشتهای!
با وجود توکل و اعتقاد به اینکه اگر نخواهد نمیشود...
صبح کمی دلهره داشتم.
این یک هفته مریضی و کارهای مانده و دیر شروع کردن و ...
یک جمله حال دلم را به هم ریخت... خونم را به جوش و خروش آورد.
«اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح میشود»
انگار قدم
آه ای چلچله ها
خبر آرید مرا
خبر آرید ز کوچیدن آن کفتر تنها از باغ
آن کبوتر که پرید
از سر شاخه ی آن سرو بلند
و دگر بازنگشت...
*********
هان،
برگ برگ درختان این سرزمین
شیدای من اند
و همانند تو که دوستم داری
دوستم دارند
********
کابوس بود انگار
دستانت در دست دیگری
و من گریان
**********
برخیز
ای ستاره قطبی
شب،
روزگارِ شهرِ مرا تیره کرده است
این شهر مانده یکسره تنها
بی کورسوی شمعی و بی نور شب چراغ
برخیز
ای ستاره قطبی
برخیز و چشم شب بِدَرآور
با نورِ خویش قاتلِ شب ب
چنان گل ساده ای تا بی نهایت
خردمندی ، بزرگ و با کفایت
چو ساحل امن و چون دریا عمیقی
بُوَد هر اهل عشقی مبتلایت
گوهر هستی تو را پیرایه ای نیست
هنر کم می نمایاند برایت
تفکّر در حریمت مانده مسکوت
اصالت مانده در اصل و بهایت
چنان باغ انار مُلک اجداد
پر از میوه وجود با صفایت
در این دوران سخت بی وفائی ،
کند حفظ از بد دوران خدایت .
یک عفونت قارچی واژن ( واژینال کاندیدیازیس
) به علت رشد بیش از حد یک قارچ در داخل واژن ، ایجاد می شود . رشد بیش از حد قارچ ، موجب سوزش ، التهاب ،
خارش و ترشحات دردناک می شود. اغلب زنان، یک عفونت قارچی
را در طول دوران زندگی خود تجربه کرده اند .اگر شما یک عفونت قارچی برگشت پذیر
داشته باشید ، یا اگر نخواهید که راه تجویز نسخه با یک کرم ضد قارچ را انتخاب کنید
، راه های دیگری هستند که می توان امتحان کرد تا یک عفونت قارچی درمان شود .
ماست یونانی
یک مرور کل
به نام خدای شنهای طبس
روی سخن، پیش از همه با دینداران است، آنان که فریاد هل من ناصر حسین
بن علی را از کربلا شنیدهاند، اما در میان ضعفا و قاعدین در خانه
ماندهاند و اخبار جنگ را تنها از رادیوها گوش کردهاند و پنداشتهاند
که در ثواب مجاهدین راه خدا نیز شریک هستند. آیا میتوان در خانه خفت و
در ثواب مجاهدین راه خدا شریک بود؟http://dl.aviny.com/multimedia/aviny/rf5/dar-atrafe-pol-01.mp3
روی سخن، پیش از همه با دینداران است، آنان که فریاد هل من ناصر را شنیدهاند، اما در خ
غذاهای مانده ، بیات و فریز شده:غذا های فریز شده آرام آرام ماهیت ماده غذایی خود را از دست داده و خواص آن ها کمتر شده و حتی طعم آن ها نیز تغییر خواهد کرد. انجماد دشمن اصلی ویتامین ها خصوصا ویتامین E است. غذا های مانده، بیات و فریز شده سودازا بوده و باعث بروز انواع بیماری های روحی و روانی، غلظت خون، بیماری های پوستی و ... می شود.
ادامه مطلب
ما مدام از این مینالیم که زمانه بد شده و آدمها بد . ولی هیچکاری برای باقیماندهی آدمهای خوب دنیا نمیکنیم ، حمایتشون نمیکنیم ، دائما از خوبی و صداقتشون سوءاستفاده میکنیم ، دائما بهشون شلیک میکنیم . بعد دوباره میایم و مینالیم که زمانهی بدیه و آدمها بدتر ...
خدایا این روزها سردم است، تک و تنها میان بلاها مانده ام.
اشک هایم بر گونه ام می غلتند و دستی جلوی راهشان را نمیگیرد.
دستانم تهی ست و دلم پر....
پاهایم رمق ندارند و وزنم بر آن ها سنگینی می کند.
چشمانم از انتظار و امید خالیست و لبم از ورد و دعا...
بیا پایین خدای من، در آغوشم بگیر که آغوشت مرهم تمام این هاست.
در تاریکی بی آغاز و پایاندری در روشنی انتظارم رویید.خودم را در پس در تنها نهادمو به درون رفتم: اتاقی بیروزن تهی نگاهم را پر کرد.سایهای در من فرود آمدو همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد.پس من کجا بودم؟شاید زندگیام در جای گمشدهای نوسان داشتو من انعکاسی بودمکه بیخودانه همه خلوتها را بهم میزددر پایان همه رویاها در سایۀ بهتی فرو میرفت.
من در پس در تنها مانده بودم.
کاکوتی
گیاهی از تیره نعنائیانه که کاربرد های غذایی و دارویی داره و عطرش چیزی
شبیه به آویشنه. این گیاه توی خیلی از نقاط ایران، توی مسیر جویبار ها و
رودخونه ها، و یا در مناطق کوهستانی، مثل پونه و نعنا، رشد میکنه. برگ های
کاکوتی رو برای استفاده در ماست یا دوغ خشک کرده و در هر فصلی استفاده می
کنن، و بذرش هم به عنوان داروی گیاهی می شناسن.
در تصویر زیر چند نکته مهم در مورد کاکوتی که دونستنش در زندگی روزمره به
شما کمک می کند را نشان می دهد .
ادامه م
نکند این همه که دوستتدارم را ، بابت عذاب وجدان داشته باشم؟
نکند حس میکنم جایی برایت کم گذاشته ام که حالا میخواهم توی هر نفسی که میکشی یقین بداری عاشقت هستم؟
نکند کسی جایی برایت کم گذاشته و حالا داریم زور میزنیم جای خالی چیزی را پر کنیم نگار؟
عاشقانه دوستت دارم نگار. نه. نقل هیچکدام از این حرف ها به تنهایی نیست. همه شان درست، کمت گذاشته ام و کمت گذاشته اند. ولی تو تنها چیزی هستی که در این جزیره متروک برایم مانده. دارم میسازم. دارم بالای درخت ها خ
تا چه اندازه کمر به شکستن بسته ای؟ همان ابتدا که آمدی خورده شکسته های گم و گور شده در اتاق را به دستان مصمم تو سپردم. حال چرا مصمم تر از همیشه مشت می زنی؟ نه دیواریست که تاب بیاورد نه پنجره ای که طعم خون را بچشد. تنها زمینی مانده خشک و بی باران. هرچه می خواهی فریاد بزن ,تکرار کن گذشته ی زشت و کثیف را. اینجا پژواکی هم به سویت روانه نیست , دل خوش به پاسخی هم نباش.نه جانی به جسمی نه آبی به کامی نه نوری به چشمی. پلی هم نمانده , تنها راهیست به تاریکی لهجه د
مواد اولیه : برای 6 نفربادمجان 1کیلوسبزی 5قاشق غذاخوری (شامل نعنا،جعفری و پونه خرد شده)گردو 5قاشق غذاخوری (ساییده شده)کشمش 3قاشق غذاخوریسیر 3حبهپیاز 1عددنمک به میزان لازمفلفل به میزان لازمگلپر به میزان لازمزردچوبه به میزان لازمرب انار 2قاشق غذاخوری
ادامه مطلب
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود . زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فر
من سالهاست دور ماندهام از تو
و بهانهای نیست برای اینکه استخوانهای نحیف ما در هم بروند.
و ببین حبیبی
چون مارهایی شدهایم که فلسهایشان گرمای هیچ تنی را هدیه نگرفتهاند جز آنگاه که بلعیده باشند. گرمای تن هم را هدیه نگرفتهایم جز آنگاه که بلعیده باشیم. و من دور ماندهام از تو.
اما در سرمای حافظه گرمای بلعیدنت را در میان استخوانهام نگاه داشتهام اگر که در یاد تو باشد.
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالیچه آغوشی؟!چه امیدی به این احساس تو خالی؟!
کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار!
در این دنیای تو در تو ، تو دیگر از چه می نالی؟!
یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟!
کلاغ آخر قصه هنوزم مانده در راهست!
برای آخری زیبا،دگر پیدا چه تمثالی؟!
بمان تنها که تنهایی به این تن ها شرف دارد...
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی ...!
تنها دو هفته مانده.
هر روز صبح که بیدار میشوم و به سراغ کتابها میروم، بیشتر از قبل به خودم لعنت میفرستم و ناامیدتر میشوم.
به نتیجه کنکور در خرداد فکر میکنم، به طعنههای بابا، به نگاه ناراحت مامان، به خودم که هیچوقت خوشحالشان نکردم و باعث افتخارشان نبودم.
کنکور تنها راه نجات از این جهنم بود که خودم خراب کردم و لعنت به من.
پ.ن: به گذشته که فکر میکنم، میبینم هیچوقت موثر نبودم، بابت چیزی به خودم افتخار نکردم و پس چه سود ادامه دادن ا
طبق تحقیقاتی که سالیان سال داشتم، خوردن قرص سرماخوردگی نه تنها باعث خوب شدن نمیشه، بلکه بهش شدت هم میده و اصلا روند درمان رو کندتر میکنه! حالا چون روایت داریم که سرماخوردگی رو درمان نکنیم و بذاریم خودش خوب شه، احتمالا بر اساس این روایت اونو تولید کردن! فلذا من فقط از (گیاه) پونه برای تسکین درد خود موقع سرماخوردگی استفاده میکنم... اصلا هم نمیخواستم بگم که سرماخوردم!
از اینجا به بعد رو افراد متعصب به زبان های محلی و بی جنبه ها و غیرتی ها و نژاد
در تاریکی بی آغاز و پایاندری در روشنی انتظارم رویید.خودم را در پس در تنها نهادمو به درون رفتم: اتاقی بیروزن تهی نگاهم را پر کرد.سایهای در من فرود آمدو همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد.پس من کجا بودم؟شاید زندگیام در جای گمشدهای نوسان داشتو من انعکاسی بودمکه بیخودانه همه خلوتها را بهم میزددر پایان همه رویاها در سایۀ بهتی فرو میرفت.
من در پس در تنها مانده بودم.
وقتی تو احساس تنهایی میکنی، حس استیصال به من دست میدهد. حس میکنم هرکاری که میکنم - اصلا اگر کاری تابه حال برای تو کرده باشم- هیچ فایدهای برایت ندارد و تو تنهایی و با گوش کردن به موزیک زندگیات را میگذرانی. من توی زندگیات هستم؟حس میکنم افسرده شدهام. روزهای زیادیست که در خانه ماندهام. چیزهایی که میخواهمشان. آرزویی که در جانِ ناسالمم پرورشش دادهام بسیار دور است. دوست دارم بنویسم. دلم میخواهد زندگی کنم. دلم میخواهد با
تمام زندگی امانگار،عشقی که از پهلوی من چکه چکه می ریزد بر سرزمین های فراموشی!
کنار قرمزی هزاران خاطره عشق،
چه رنجی دارد رنگ خاکستری تنهایی!
با من بمان!بی من نرو!با من بیا!می خواهم در شب بوسه های چشمانت پنهانی دستان سحر را با عریانی خورشید عشق پیوند زنمو دیگر،هیچ از خواب لرزان آهوان عاشق نیایم بیرون!
اگرچه پاییز لانه کرده در افکار شعرهایم من از جنس بهارانم هنوز!می خواهم تا حومه های اردیبهشت زنده باشم!یادت هست،تو باران را دوست داشتیم
چشمانت در یاد مانده
همان چشمانی که خنده هایت را معنا میبخشید
همان چشمانی که سال ها من را بیتاب تو گردانده
همان چشمانی که آرامش من را گرفته است
همان چشمانی که آرزوی دیدنش را دارم
همان چشمانی که با آن ها حرف دارم
چرا حسرت دیدن دوباره ات به دلم مانده است
دلم برای نگاهت تنگ شده است
دگر تا کِی باید با خودم درد و دل کنم
.....مثل فیلمی که هر روز از اول برگردانیمش.کنار ساحل اروند به هم می رسیدیم و درختان و فنس های پشت سرمان ، ما را از چشم ها مخفی می کرد و صذای ام کلثوم که از دور می آمد با ترانه هایی مثل: بین دوری ات و میلم به تو/ و بین نزدیکی ات و ترسم برای تو/...ای عشق من پریشانم....و از کافه ی دورتری باز صدایش که می آمد:..آیا عشق تا کنون مستانی چون ما دیده است/چه خیال ها که در سر نداشتیم/و در چه کوره راه های بارانی که قدم نزدیم....زیبایی های شب را زندگی می کردیم و ام کلثو
دوغ با نعناع و پونه : به ترشح شیره معده و هضم غذا کمک میکنه و نفخ حاصل از خوردن دوغ را رفع و دل پیچه را التیام میبخشد همچنین باعث گردش بهتر خون شده و مجاری گوارشی را ضدعفونی میکند
دوغ با کاکوتی : مقوی قلب و معده بوده و مسکن سردردهای ناشی از گرمای هواست ، همچنین به دلیل خاصیت ضدعفونی کنندگی ، کرمکش قوی بوده و خلط آور است ! دوغ حاوی کاکوتی برای التیام علائم رماتیسم عالی است !
دوغ با گل محمدی : دوغ حاوی گلبرگهای گلمحمدی بسیار معطر، مقوی قل
حرفی نیست دگر از گذشته و بر آینده هم چشمی ندارم. حالِ من خالی ـست و هوای محیطم راکد و ساکن. پنجره ها بسته است و نگاهم دائم بر اجسامی تکراری می افتد و بهاری ک پشت در مانده است. از شب تنها سکوتش را می شنوم و آرزو و خیالم این روز ها بیش از همیشه اش سبز است و سرگردان توی تپه ها، می لرزد با نسیمِ سردِ موهومی و ارضا می شود از دیدنِ اسب های وحشی، جایی خیلی دور و خیالی و بار دگر آرزو می کنم پشت کردن بدین شهر را. رفتن، قندِ دلم را آب می کند و دلکندن از این "مصن
حرفی نیست دگر از گذشته و بر آینده هم چشمی ندارم. حالِ من خالی ـست و هوای محیطم راکد و ساکن. پنجره ها بسته است و نگاهم دائم بر اجسامی تکراری می افتد و بهاری ک پشت در مانده است. از شب تنها سکوتش را می شنوم و آرزو و خیالم این روز ها بیش از همیشه اش سبز است و سرگردان توی تپه ها، می لرزد با نسیمِ سردِ موهومی و ارضا می شود از دیدنِ اسب های وحشی، جایی خیلی دور و خیالی و بار دگر آرزو می کنم پشت کردن بدین شهر را. رفتن، قندِ دلم را آب می کند و دلکندن از این "مصن
سالهاست در معنی انتظار مانده ام . نمیدانم شما منتظر هستید یا من !
من ابرها را خیره به جایی دیدم که روزی آخرین قطرهی باران از آنجا عبور کرده بود و باران را ؛ هنگامی که با پای برهنه در جست و جوی ابرها آسمان را می گشت...
من ماه را وقتی دیدم که در انتظار شب ، بر پنهای صورت اشک می ریخت و شب ، هر روز نشانی ماه را از پرندگان می خواست..
ادامه مطلب
خب اینم از روز آخر... برخلاف توصیه های بقیه روز آخری رو درس خوندم اما خیلی سبک. بیشتر با مامانم گپ زدیم و کلی خاطره بازی کردیم و همین باعث شد از استرسم یکم کم بشه. همچنین یک دست PES زدم باشد که رستگار شومD: پرونده مطالعه برای کنکور سراسری 98 رو همینجا می بندم و امیدوارم همگی موفق بشیم! اهالی بلاگر دعام کنیدا((:
تنهای تنهاشدعلی ازبعد زهرا/باچاه دارد دردل بسیارمولا/گشته فراق فاطمه هرلحظه جانسوز/شداشک چشمان علی راهی دریا/بهریتیمانش علی مرهم گذاراست/آرامش شیعه فقط این عشق آقا/دخت نبی مهمان بابادربهشت است/راحت شده از ظلم دشمن بهردنیا/رکن ولایت فاطمه درزندگانی است/سخت است بهرمرتضی مولای تنها/با یادمان فاطمیه زنده مانده/یک انتقامی سخت دارد سوی اعدا/دیگر علی همتا وغمخواری ندارد/یار ولایت گشته است مهمان یکتا/سوی بقیع وکربلاهم سوگوار است/او انتظاری میک
حالا که این ها نوشته میشوند بعد از روز ها بالاخره توی رخت خواب خودم خوابیده ام. دیروز روی بالکن خانه ی آن پسر کسی که چند دقیقه قبل به دوست داشتنم اقرار کرده بود من را بوسید. دو بار. و من خالی از هر حسی تنها نظاره گر چیزی بودم که داشت اتفاق میافتاد. ناتوان از مکالمه و حرکت. زیر پتوی آبی رنگی که مادرم برایم فرستاده بود تا سردم نشود و از شب یلدا آنجا جا مانده بود. گه توی همه چیز.
بر سینه ی تو ضربه ی مسمار
مانده است
یک عمر داغ آن در و دیوار مانده است
شب ها همیشه چشم تو بیدار
مانده است
در دام درد و غصه
گرفتار مانده است
برخیز و باز بار امامت به دوش گیر
برخیز و باز بار هدایت به دوش گیر
«برخیز و کوله بار محبت به دوش گیر
سرهای بی نوازش
بسیار مانده است»
از میخ در شکسته سرت یا که از
جدار
یا خورده ای تو سیلی از آن پست نابکار
«با تو چه کرده ضربه آن تیغ زهردار؟
مانند فاطمه(س) تنت از کار مانده است»
آن ضربه ای که خورده ای از آن
لئیم پ
دوست نداشتم توی اینستا بنویسم. چرا که قصد نداشتم یه عالمه آدم بخوننش. و دوست نداشتم حتی نوشتههام باعث ناراحتی دوستاش بشه. یا هر برداشت دیگهای. اما نیاز داشتم که بنویسم. باید مینوشتم. پس مینویسم اینجا ...اول دبیرستان سر کلاس المپیاد بود. دو نفر اومدن میز پشتی نشستن و یواش گفتن تو مطیعیای؟ و وقتی جواب دادم که بله ریز ریز خندیدن.نمیخوام که ریز ریز بنویسم ولی تصویر اول کامل واسم شفافه و دوست داشتنی. آستین لباسش از مانتوش مشخص بود و تا روی د
هم وزن غزل های منی ای غزل من
حوای منی ، لیلی و شیرین، عسل من
در خاطر من مانده هنوز آهوی چشمت
جای تو همین جاست فقط در بغل من
احساس من احساس قشنگی است یقینا
مدیون من پس تو فقط در قِبَلِ من
من مانده ام اما تو چرا رفته ای از دل
حیرت زده ام من خود من از عمل من
بی تو دگر از حال دلم هم خبری نیست
من منتظرم تا برسد پس اجل من
28/4/1398
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از علما ماجرای ملاقات خود را در حرم حسینی اینگونه نقل می کند: امام زمان علیه السلام که جانم به قربانش را دیدم که خطاب به سیدالشهداء علیه السلام می فرمود: "شما درکربلا تنها ماندید٬ من هم دراین زمان تنها مانده ام!" در اینجا آن حضرت توجه خاصی به من نمود و فرمود: زیارت عاشورا را بخوان٬ من می خواستم زیارت عاشورا بخوانم ناگهان به جای زیارت عاشورا به طور ناخودآگاه شروع به گریه کردم آن حضرت خودشان مشغول خواندن زیارت شدند و
درباره این سایت