نتایج جستجو برای عبارت :

افسانۀ تلخ

حسام حسین‌زاده
تنها چند روز مانده به آن سفر کذایی که صمد را برای همیشه از ما گرفت، او یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین قصه‌های قلبش را برایمان گفت، ماهی سیاه کوچولو. دربارۀ اینکه صمد کیست، خصلت قصه‌هایش چیست و اینکه چرا هنوز پس از گذشت نیم‌قرن از مرگش باید او را بخوانیم می‌توان کلمات زیادی نوشت، چنان که نوشته شده است. اما دغدغه‌ام اینجا چیستی و کیستی صمد و ضرورت خوانش آثارش نیست. می‌خواهم قصۀ یک قصه را برایتان بگویم. یک شب وقتی آماده می
نه امیدی که بر آن خوش کنم دل نه پیغامی نه پیک آشنایی نه در چشمی نگاه فتنه سازی نه آهنگ پر از موج صدایی ز شهر نور و عشق و درد و ظلمت سحر گاهی زنی دامن کشان رفت پریشان مرغ ره گم کرده ای بود که زار و خسته سوی آشیان رفت کجا کس در قفایش اشک غم ریخت کجا کس با زبانش آشنا بود ندانستند این بیگانه مردم که بانگ او طنین ناله ها بود به چشمی خیره شد شاید بیابد نهانگاه امید و آرزو را دریغا آن دو چشم آتش افروز به دامان گناه افکند او را به او جز از هوس چیزی نگفتند در
دوازدهم آذر، زادروز یگانه هنرمند جاودان موسیقی راک ایران، جناب کوروش یغماییه.
کوروش یغمایی اولین کسی بود که همزمان با اوج گرفتن گروه های مطرح راک دنیا در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، با امکانات محدود و شرایط سخت کار در موسیقی در اون زمان؛ موسیقی راک رو به شنوندگان و مخاطبین ایرانی و فارسی زبان معرفی کرد.
متاسفانه کوروش یغمایی، با اینکه قصد ترک کشورش رو نکرد و همینجا موند تا به فعالیت هاش ادامه بده، اما موفق نشد آلبومی بصورت رسمی و با اخد مجوز، منتشر
✅ اسب تروجان یا بطور ساده تروجان در ظاهر به نظر می رسند که برنامه ی مطلوبی هستند، اما درر پشت صحنه عملکرد مخرب دارند. اینها از نظر تکنیکی ویروس نیستند و به آسانی می توانند دانلود شوند. آنها همچنین می توانند به وسیله رسانه های قابل حمل به ویژه فلش های USB به یک کامپیوتر منتقل شوند. یک نمونه از تروجان یک فایل است که در یک برنامه دانلود شده مانند یک Key generator با عنوان keygen مورد استفاده قرار می گیرد.
✅ لغت تروجان برگرفته از افسانۀ یونانی جنگ تروجان اس
1. یادداشتی دیدم از
آقایی به نام ید الله موقن که: «نجف دریابندری مترجم  مشهور درگذشت. 
چون من از نسل قدیمی‌تری هستم مطالبی در مورد ترجمه های ایشان می‌دانم که
شاید نسل جوان نداند. من خودم از نوجوانی ترجمۀ "تاریخ فلسفۀ غرب"
برتراند راسل و کتاب "عرفان و منطق" مقالاتی از راسل را  به ترجمۀ دریابندری خوانده بودم. دریابندری برای
کسانی که در فرانکلین به کار ترجمه اشتغال داشتند بت بود ومرادشان بود. من وقتی که
از انگلستان برگشتم  در جلسات جنگ اصفهان
شر
گاهی اتفاق می افتد که ما در مسیر زندگی به باورهایی می رسیم که انگار میکنیم ، آن باورها ، همان باورهای مطلق و یا همان مدینۀ فاضله ای هست که در پی آن بودیم و بالاتر از آن ، هرگز هیچ اتفاقی ممکن نخواهد بود . معمولا این موضوع زمانی گریبان ما را سفت و سخت می چسبد که ما خیال می کنیم در اوج فهم هستیم و فهمی بالاتر از آن نیست که ما ، در درستی و نادرستی باورمان شک کنیم و یا دست به انکار و اثبات و یا ترمیم آن بزنیم . فرقی نمیکند این باور در چه زمینه ای باشد . م
به علت وحشیانه نویسیِ امشبم، فقط یکی از عناوین را بخوانید...
«آش شله قلم کار یا مقدمه»
کشکول‌م را ببرم پیش خزانه دار کلماتم تا آن را پر کند و پستی داشته باشم در این نیمه شبِ خسته!
اگر کارما واقعیت داشت، در زندگی قبلی‌ام در چه کالبدی زندگی می‌کردم؟ شاید إبن سینا بودم که الآن در شرایطی دیگر متولد شده‌ام، با سردی جات ضعفِ حافظه دارم و حتی یک بیت شعر را نمی‌توانم حفظ کنم، نه من علاقه‌ای دارم و نه آن بخشی که در ذهنم مشغولِ حفظِ شعر است شعور کافی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها