نتایج جستجو برای عبارت :

مرخصى استعلاجى، سه روز

وقتى زنى را ناراحت و عصبى مى کنید ولى او فریاد نمى زند، آرام آرام نگاه تان مى کند و سکوت تنها حرفى است که اطراف او چنبره زده، در باورش چیزى براى جنگیدن باقى نمانده است. شاید ارزش شما حتى از تابلوى نقاشى روى دیوار کمتر باشد و این جاى قصه باید گفت: الفاتحه.
شادى دیروزها!
خرید رو اگه کنار بذاریم، فیلم خوب! فیلمش خیلى خوب بود! هنر و تجربه یه فیلم داره " دوباره زندگى" . خیلى دوست داشتنى بود برام. خیلى یاد گرفتم ازش. یادم باشه از اون چراغاى رنگیش بگیرم ، یه بار قبلاً رفته بودم بگیرم نداشت آقاهه. از اون ریسه ها که هر چراغش یه رنگه... خیلى دوسشون دارم...
و لباس مرتب پوشیدن! بله ، برام شادى داره! کلاً مرتب بودن! احساس "همانطور که میخواهم، هستم" . آخه رفتیم خونه مادرشوهرم و بعد به مامانم اینا سر زدیم که خونه دوست
جشن حکومت زن در روستاى افوس، از توابع شهرستان فریدن، ‌ در سال‌هاى قبل به شکلى باشکوه برگزار مى‌شد. این روستا در ۳۸ کیلومترى غرب فریدن قرار دارد.این جشن مصادف با زمان برداشت محصول است و معمولاً ۸۰ روز بعد از فروردین برگزار مى‌شود. در یکى از روزهاى اواخر بهار، انجمنى از ریش‌سفیدان و بزرگ‌ترها و تنى چند از زنان گیس سفید و مسن که سرد و گرم روزگار را چشیده باشند، ‌ تشکیل مى‌شود. وظیفهٔ‌ اصلى این انجمن تعیین روز قطعى برگزارى جشن است. ضمناً، ان
شادم
چرا؟
چون دیروز یه مهمونى خیلى زیبا دادیم و خیلى خوب بود مهمونى.
شما تصور کنید: یه مهمونى پر از انسانهایى که دوستشون دارى.
به مظرم زیبایى یک مهمونى به زیبایى درون افرادیه که توشن ؛ هرچند تعداد افراد مهمونى خیلى کم باشه یا از سن هاى مختلف باشن
ما دیروز نه نفر بودیم.
نه نفر انسان شاد!
دوست من اومده ایران و چندوقت دیگه هم میره.
مامان من از دوست من خوشش میاد و همیشه دعوتش مى کنه
این بار چون مامانم دستش درد مى کرد ( که توى پستهاى قبلى توضیح داده بو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها