نتایج جستجو برای عبارت :

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در
 متن شعر زیبای شعر کوچه از فریدون مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودمدر نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیمساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ما
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچید
یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ماه فرو ریخته در آبشاخه ها دست برآورد
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم 
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
 
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت خود خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
 
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
 
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروریخته در آب 
ش
کانال ما در سروش
من گذاشتم مثل پاییز توی کوچه ها تنهادل سپردم به یه نشونی روی دل برگهاراه افتادم توی کوچه دنبال رد پا هاترد پا ها منو کشوند زیر اون درخت خاطراتتو نبودی،تو نبودی تکه بدم به شونه هاتدست  کشیدم رو درخت که حس کنم گرمای تو روولی از گرما نبود و روی تن اون درخت...
میلاد شکیبا ✒
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
مهتاب کرامتی  نه فقط یک سلبریتی و یک بازیگر زن ایرانی بلکه سفیر مهربانی و چهره ای جهانی است. او زنی است که از شهرتش برای کارهای عام المنفعه و کمک به کودکان استفاده و حالا همین کارها هم شهرت او را بیشتر کرده‌ است.
 
مهتاب کرامتی سالهاست سفیر صلح و حسن نیت یونیسف است و حضور او در جشن برند معروف جورجیو آرمانی که برند پوشاک است جهانی شدن این سلبریتی ایرانی را به رخ کشید. 
 

ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
بیوگرافی مهتاب کرامتی
مهتاب کرامتی متولد 25 مهر سال 1349 در شهر تهران است.  به خاطر مأموریت پدرش یحیی کرامتی، چند سالی را در محلهٔ گلسار رشت زندگی کرد. کرامتی دو خواهر دارد، مادرش استاد دانشگاه و دانش‌آموختهٔ مهندسی صنایع غذایی، خواهر بزرگترش داروساز است.
او بازیگر، تهیه کننده فیلم، کنشگر حقوق کودکان و مدیر هنری ایرانی است و همچنین سفیر حسن نیت و صلح از سوی یونیسف نیز می باشد.
مهتاب کرامتی مدرک رشته میکروبیولوژی دارد. او در سال 1375 دوره های
maryam rad:*نجوا ▪️ وضو گرفتم به اشکهایت تطهیر شدن مسلک من است تیمم می کنم به نگاهت مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت لبخند می زنم به خنده هایت نجوا می کنند که اغوا شده است ▪️چشم ها را می بندم دریچه ی بسته سو سو نمی زند و از چشم هایت از خنده هایت از دستهای نوازشگرت گذشتم گذشتن سهم کوچکی از من بود هنگامی که ضرورت عبور بود مثل عابری ساده از رد پای خاطرات من عبور عبور عبور ▪️سجاده سجاده سجده کردم به رد پای تو انگار حک شده است عطر تنت در کوچه پس کوچه
#من_او
« مَنِ او »
نویسنده: #رضا_امیرخانی
خلاصه:داستان مربوط به خانواده فتاح‌ها از خانواده‌های ثروتمند و مذهبی تهران قدیم است. حاج فتاح دو نوه‌اش -مریم و علی- را بسیار دوست دارد و همیشه سعی می‌کند لوطی‌گری را به آن‌ها یاد دهد. داستان بر محوریت علی فتاح می‌چرخد، پسری که عاشق دختر کلفت‌شان -به نام مهتاب- است. در پِیِ کشف حجاب، مریم به فرانسه می‌رود و بعد از مدتی مهتاب نیز به پیش او می‌رود و علی هم‌چنان عاشق است و مهتاب هم‌چنان عاشق است اما ..
بیوگرافی مهتاب کرامتی
مهتاب کرامتی متولد 25 مهر سال 1349 در شهر تهران است.  به خاطر مأموریت پدرش یحیی کرامتی، چند سالی را در محلهٔ گلسار رشت زندگی کرد. کرامتی دو خواهر دارد، مادرش استاد دانشگاه و دانش‌آموختهٔ مهندسی صنایع غذایی، خواهر بزرگترش داروساز است.
او بازیگر، تهیه کننده فیلم، کنشگر حقوق کودکان و مدیر هنری ایرانی است و همچنین سفیر حسن نیت و صلح از سوی یونیسف نیز می باشد.
مهتاب کرامتی مدرک رشته میکروبیولوژی دارد. او در سال 1375 دوره های
هتل آپارتمان مهتاب مشهد
یکی از هتل آپارتمان کیفیت خوب مشهد می باشد که در نزدیکی و جوار حرم مطهر
حضرت امام رضا (ع) واقع شده است و با توجه به فاصله بسیار کمی که تا حرم
مطهر دارد , از این رو هتل آپارتمان مهتاب مشهد را می توان از جمله هتل آپارتمان مشهد
نزدیک به حرم به شمار آورد. این هتل آپارتمان دارای واحد های دو تخته , سه
تخته , چهار تخته و پنج تخته می باشد و با امکاناتی نظیر رستوران مجهز با
غذاهای متنوع و خوش طعم , فروشگاه, خودپرداز, لاندری , سیستم
 
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست ب
مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنی
همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شود
وقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم
خیلی دوستت دارم بهترینم
روز عشقمون مبارک
هتل آپارتمان مهتاب مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل آپارتمان در خیابان امام رضا 5 با فاصله حدود 6 دقیقه پیاده تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مطهر و موقعیت مکانی ایده آل از جمله مهم ترین مزیت های انتخاب هتل آپارتمان مهتاب برای اقامت در مشهد م
آهنگ میدونی قلبم اروم نداره از هایده و معین
دانلودآهنگ مهتاب با صدای معین
دانلود آهنگ مهتاب از معین با کیفیت 320
دانلود آهنگ جدید میدونی قلبم آروم نداره

مهتاب معین 320
ریمیکس به دیدن من بیا
به دیدن من بیا مهتاب در اومد هایده ویکی صدا
اهنگ میدونی قلبم اروم نداره ریمیکس
گذشتم تا گذشت، اینجا رسیدمبه کوی و منزل آوا رسیدم
دمی دیروز و هم فردا ندیدمز حالا بودم و حالا رسیدم
پریدم تا پرید از دل غم دل ز بالا بودم و بالا رسیدم
می خونین‌دل رقصیده در عشقبنوشیدم که نوش‌آسا رسیدم
سرم تا قلّه‌های مست پاشیداز آن نادرکجا در جا رسیدم
نه درجایی و ناجایی ندانمکه بی‌خود بودم و بی‌جا رسیدم
چو بی‌دنیا بدم آسان گسستم چو با زیبا بدم زیبا رسیدم
مرا گوید شبیه عشق گشتیبلی شکل تو گشتم تا رسیدم
به حلمی بس کن این شیرین‌زبانیکه تلخی
توی جاده ی زندگی ام که قدم برمیداشتم ، از جنگل ها گذشتم ، از علفزار ، از سایه ی آن دیوار بلند که گل‌های کاغذی بغلش کرده بودند در یک عصر تابستانی با پیراهن زرشکی که دامنش در باد شنا میکرد گذشتم ، رفتم و گذشتم ، رفتم و رفتم . حالا اینجا ام . یخ زده ام . اینجا سرد است ، خیلی سرد.خاکستری است . بوی خاکستر هم میدهد . منجمد و خاکستری. آدمهای اینجا همان اسم های قبلی را دارند . اما انگاری این یک تشابه اسمی است. اینجایی که  جاده ی زندگی ام مرا آورده هوا گرگ و م
maryam rad:
*نجوا 
▪️  وضو گرفتم به اشکهایت 
تطهیر شدن مسلک من است 
تیمم می کنم به نگاهت 
مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت 
لبخند می زنم به خنده هایت 
نجوا می کنند که اغوا شده است 
▪️چشم ها را می بندم 
دریچه ی بسته سو سو نمی زند 
و از چشم هایت از خنده هایت 
از دستهای نوازشگرت  گذشتم 
گذشتن سهم کوچکی از من بود 
هنگامی که ضرورت عبور بود 
مثل عابری ساده 
از رد پای خاطرات من 
عبور عبور عبور 
▪️سجاده سجاده 
سجده کردم به رد پای تو 
انگار حک شده است
دلم گرفته برای اوناییکه واسه ابراز عشقشون ؛ 
ماههاست فقط حساب کتاب میکنند دریغ از یه ارزن دلیری! 
ابتهاج میگفت “باید عاشق شد و رفت” و خوب چیزی گفته
البته که عشق یکسره موجب دردسره، 
البته که حساب عاشقی و ازدواج را باید با هم کمی تفکیک کرد
البته که عاشق یه پفیوز نباید شد
البته که عاشقی شیرجه زدنه و وای به حال شیرجه زنی که شنا بلد نباشه
ولی؛
بی عشقی، “نداشتنِ” تلخیست. 
یکی باید باشه غیر خودمون که به خاطرش حسودی کنیم و واسش یقه پاره کنیم ؛
به به
بسم الله
نه آذر!؟
چقدر زیاد نبودم!
نه فاطمه؟!
فکر می کردم ته تهش چند ماه
نه حدود یکسال!
حالا شروع کنم؟
برای کی؟!
چرا؟
بذار اینجا مثل این چند ماه خاک بخوره
قلمم خشک شد وقتی دیدم گذشتم با حالم چقدر فرق داره!
از ترس آینده قلمم خشک شده...از ترس اینکه خودم نباشم!
پ.ن:
آن گاه از خودم ترسیدم
که وقتی باران گرفت
زیر چتر رفتم و ترسیدم از خیس شدن!
آن روز فهمیدم با باران غریبه شدم
با زمین قهر کرده ام
و دیگر خودم را دوست ندارم
......
حوالی شهریور
که از قضا باران می ب
 
سفر، بهانه ی خوبی برای رفتن نیست
نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست!
نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست
زنی که اشک نریزد قبول کن زن نیست
خبر رسیده که جای تو راحت است آنجا
قرار نیست خبرها همیشه...اصلن نیست
شب است و بی تو در این کوچه های بارانی
و پلک پنجره ای در تب پریدن نیست
حسود نیستم اما خودت ببین حتی
چراغ خانه ی مهتاب بی تو روشن نیست
(مرا ببخش اگر گریه می کنم وقتی
نوشته ای که غزل جای گریه کردن نیست)
***
زنی که فال مرا می گرفت امشب گفت :
پرنده فکر عبور اس
نام ها: Love in the Moonlight – ماه پشت ابر – عشق در مهتابمحصول: 2016 کره جنوبی از شبکه KBS2ژانر: عاشقانه | تاریخیتاریخ پخش: 01 شهریور 1395 – 22Aug2016قسمت ها: 18 + 2 قسمت دوشنبه و سه شنبه هاوضعیت: پایان یافته استبازیگران:Park Bo Gum – Kim Yoo Jung -Jung Jin Young
تا قسمت آخر با زیرنویس فارسی اضافه شد.
ost کامل اضافه شد.
 
خلاصه داستان:“هونگ را اون” کسی هست که برای بقیه ملاقات ترتیب میده. اون برای یکی از مشتریهاش نامه ای مینویسه و همین باعث دیدار اون با ولیعهد “هیو میونگ” میشه, در حا
 
بهارزمانی است که حتیبا کفش های پر از گِل و لای هم حس و حالِ سوت زدن دارید...
 
"دوگ لارسون"
 
پ.ن:
من از خزان به بهار از عطش به آب رسیدممن از سیاه‌ترین شب به آفتاب رسیدم
هم از خمار رهیدم، هم از فریب گذشتمکه از سراب به دریایی از شراب رسیدم
به جانب تو زدم نقبی از درون سیاهیبه جلوه‌ٔ تو به خورشید بی‌نقاب رسیدم
اگر نشیب رها کردم و فراز گرفتمبه یاری تو بدین حُسن انتخاب رسیدم
شبی که با تو هم‌آغوش از انجماد گذشتمبه تب، به تاب، به آتش، به التهاب رسیدم
یکی از قشنگ ترین شعرهای فاضل نظری به نظرم این شعر هست که اون بیت معروف « مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست» توی این شعر اومده. سالها قبل این بیت رو شنیدم بودم و نمیدونستم از فاضل نظری هست. امشب بیت اولش روی زبونم بود و با خودم زمزمه میکردم
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاستآه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال
_____________________
______________
برای نوشتن دلیل میخواستم... 
دلیلی پر از آرامش که شعرهایم را آنچنان در خود غرق کند که جایی  
برای مضمونی جز تو باقی نماند. 
تو آن گمشده ای که سالهاست قلبم را به تسخیر خود در آورده و من  
آن شاعر بی پناهم که در کوچه پس کوچه های شعر پرسه می زند تا  
بلکه خبری یا اثری، و یا نشانی از تو بیابد. 
افسوس که همه ی شعرها بی تو غمگینند و همه ی کوچه ها بن بست...

✅ انتشار چاپ اول مجموعه شعر " همه ی کوچه ها بن بستند"
بهمن ماه ۱۳۹۷
مجموعه اشعار ح
دانلود آهنگ جدید کامی یوسفی نسبت
Download New Song Kami Yuosefi Nesbat
دانلود اهنگ نسبت از کامی یوسفی با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ غمگین کامی یوسفی بنام نسبت با بالاترین کیفیت
دانلود موزیک نسبت کامی یوسفی
بزودی از پلی نیو موزیک …
برای دانلود آهنگ یه ادامه مطلب مراجعه کنید …
تکست و متن آهنگ کامی یوسفی نسبت
میپرسن نسبتت باهاش چیه ؟ میگم به فکرشم خطور نمیکنم
مگه نگفتی خورشید زندگیتم من اینجام هیچوقت غروب نمیکنم
میپرسن نسبتت باهاش چیه
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
کوچه ها باریکن دکونا بستس
خونه ها تاریکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، امید و از بد گله نداره
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم

دانلود
 ‍ عاشقم…..
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به کسی
شده ام بت پرست تو
شده ام بت پرست تو
شب هجرون دیگه تمومه  گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه  که برای تو زنده ام
شده ام بت پرست تو قسم به چشمون مست تو
به کنج میخونه روز و شب شده ام جام دست تو
آه شده ام جام دست تو
به تو چون سجده میکنم شرر تو هر سینه میزنم
به قصه میخوام که بعد از این بت روی تو بشکنم
آه  بت روی تو بشکنم
شب هجرون دیگه تمومه گل مهتاب بر سر بومه
عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام
آه که برای تو زنده ام
روم از هر
بوی خاک عطر باران خورده در کوهسار...
خواب گندم زارها در چشمه مهتاب...
 
 
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن...
 
 
 
+انصافا لحظه ای چشمتان را ببندید و با خودتان فکر کنید در زندگی هرکدام از ما چندبار این پیشامدهای شگفت افتاده است. تا حالا شبی را در گندم زارها زیر نور مهتاب صبح کرده ایم؟ وقتی که صبح میشود، شبنم اردیبهشت تنمان را که میگیرد، گوسفندان را برای چرا به کوهسار ببریم. چندبار در زندگی بوی خاک باران خو
دیروز ...
عبور تو در کوچه ها وزید ...
و هنوز ...
راستی !
اگر تو نبودی ...
این کوچه ...
با کدام بهانه بیدار می‌شد ؟!
و این شب ...
با کدام قصه می‌خوابید ؟!
پ.ن : نام گذاری کوچه خانه پدری شهید لطفی نیاسر 
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
مرور خاطرات، کار خطرناکیه. مخصوص که با یادآوری هر صحنه، حسی جز دلتنگی بهت دست بده. اسمش رو می ذارم مرور حماقت هایی که ازشون لذت بردیم. و همین مرور، خودش حماقتی بسی بزرگتر از قبلی هاست. در واقع، یادِ هیچ کدوم از آدم هایی که توی زندگیم بودن، دیگه من رو به وجد نمیاره. همشون خاطرات به شدت دور و غیرحقیقی به نظر می رسند و تنها غمگینم می کنند. همین. 
- روزی که همدیگه رو توی راک دیدیم، وقتی دستش رو برای آخرین بار گرفتم، فهمیدم دیگه حسی ندارم. توی اوج، حب
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مه تاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو ر
تو اون شام مه‌تاب
کنارم نشستی
عجب شاخه گل‌وار
به پایم شکستی
قلم زد نگاهت
به نقش آفرینی
که صورت‌گری را
نبود این چنینی
پریزاد عشقو
مه آسا کشیدی
خدا را به شور
تماشا کشیدی
تو دونسته بودی
چه خوش‌باورم من
شکفتی و گفتی
از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی
تو گفتی یه بی‌تاب
تا گفتم دلت کو
تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه
که عاشق‌ترینی
تو یک جمع عاشق
تو صادق‌ترینی
همون لحظه ابری
رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای
مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری
از اون لحظه‌ی
قسمت اول را بخوان قسمت 40
_میخوابی یا بخوابونمت؟!
دهانم بسته شد! تک سرفه ای کردم و بلند شدم. لبخند پر از شیطنت روی لبهایش را دیدم...حتی اگه نمیخواست کسی ببیند، چالی که زودتر از لبهایش خودنمایی میکرد لو میداد!
_منم دیگه سوالت رو جواب نمیدم!
با بیخیالی جواب داد.
_سوالی ازت ندارم!
چشم ازش گرفتم.
_سرتق!
_شنیدم.
دهن کجی کردم و زیر پتو خزیدم.
****
_چه بویی راه انداختی مهتاب خانم!
لبخند زدم و بشقاب قورمه سبزی ام را برداشتم و از کنارش گذشتم.عمدا غذایم را نگه دا
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
یکی رو مخمه که میخواد هر جور هست منم بیاره توی بازیش ولی نمیذارم
و باید یه مدت دیگه تحملش کنم متاسفانه
شاید واسه اینه که بعد ۸ روز اومدم
گفتم با خونه م حرف بزنم بهتر شه حالم 
باحاله ...
مریم میگه تو آخرش دلت براش می سوزه. ولی من دیگه دلم برای کسی نمی سوزه. نمی دونه اینو نه ؟ 
بهش میگم این فقط برای عذاب روح منه. برداشت مثبت تر اینه که برای آزمودن من در مسیرمه!! برداشت دیگه هم اینه که یکی از اتفاقات طبیعیه که سر راه من زیاد قرار می گیره
از آدم فیک خوشم
سلام سلام سلاااام...
بی مقدمه بگم(البته اگه خود اینو یه مقدمه به حساب نیاریم)،تا جایی که یادمه از کلاس پنجم عاشق شعر بودم و هرجا صحبت از شعر میشد فوری هوش و حواسم پر می کشید اونجا...
 
یادمه کلاس هفتم بودم که تصمیم گرفتم بزنم تو خط شعر و شاعری...
فکر می کردم به همین سادگیه!
خیلی سعی کردم؛خیلی خیلی!
اما نتیجش فقط سه تا شعر شد که یا قافیه هاش لنگ می زدن!
یا وزنش دست و پا شکسته بود!!
یا کلا شعرم حتی با عصام به زور راه می رفت):
اما خب هر چی که باشه دوسشون دار
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچیک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به یک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
Artist: BAMBINO | Music Name: Moonlight Shower | Genre: Pop | Released: 2016 | Album: 2nd Digital Single Moonlight Shower | BAMBINO – Moonlight Shower (Music Video)

هنرمند: بام بینو | نام موزیک: دوش مهتاب | سبک: پاپ | تاریخ انتشار: 2016 | ملیت: کره جنوبی
دانلود موزیک ویدیو کره ای گروه (بام بینو) BAMBINO با نام (دوش مهتاب) Moonlight Shower
ادامه مطلب
 
(شام مهتاب)
دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است
ببار ای آسمان امشب، که قلبم باز بی تاب است
 
نه روز آرامشی در دل، نه شب در چشم من خواب است
برایت شعر می گویم، که امشب شام مهتاب است
 
من امشب با تو می گویم، همه ناگفته هایم را
دمی با تو به سر بردن، خودش آرامشی ناب است
 
بخوان از چشم من امشب، چه حسی با تو من دارم
بزن باران و خیسم کن، نه... انگار آسمان خواب است
 
مرا دریاب و باور کن، تو در این لحظه ی زیبا
بمان امشب کنار من، که امشب شام مهتاب است
نشستم فکر کردم درد انسان را نفهمیدم
گذشتم از خودم اما خیابان را نفهمیدم
نشستم زیر چتر باغ و دیدم سیب می افتد
ولی منظور این کار درختان را نفهمیدم
جلوی چشم من دارا انارش را به سارا داد
چرا یک بار هم این درس آسان را نفهمیدم
برایم آبشاری ریخت روی شانه ها اما
حواسم پرت بود و باز جریان را نفهمیدم
گذشتم بی تفاوت از کنار جنگل شاتوت
گذشت و مزه ی قند فریمان را نفهمیدم
نشستم بارها از ابتدا عطار را خواندم
ولی منظور او از شیخ صنعان را نفهمیدم
درون کافه های
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر،گریه نکنم
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچیک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به یک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
دم غروب، داشتم به خانه بر می گشتم که ناگهان کسی صدایم زد:- علیرضا!برگشتم سوی صدا، تعجب کردم. مسجد ثامن الائمه بود که با لبخندی، در آن سوی خیابان ایستاده بود و مرا صدا میزد. یعنی بروم پیشش؟ چقدر دلم برایش تنگ شده. مدتی است که الکی الکی درس را بهانه کرده ام و مسجد نرفته ام. چه می شود اگر فقط چند دقیقه بروم پیش مسجد و زود زود برگردم کنار درس ها؟ در این فکر ها بودم که عقل‌ با گستاخی به حرف آمد که: - بیخیال بابا! دلت خوش است! برگرد خانه درس هایت را بخوان
قبل از ورود به اتاق به ساعت نگاهی انداختم
سه و بیست و پنج دقیقه را نشون می داد
وارد اتاق شدم
پرتوهای خوشرنگ و کم رمقِ مهتاب از لابلای چینِ پرده ها روی فرش وِلو شده بودن
نشستم کف اتاق و روی حریر لطیف مهتاب دست کشیدم
چقدر زیبا بود..
چقدر جادویی بود..
و چقدر دلم می خواست توی اون نور ظریف و مطبوع دراز بکشم
چقدر دلم می خواست توی اون نورِ دلربا خودم رو به خواب بزنم و تو از بالای سرم، سر برسی
چقدر دلم می خواست سر برسی و بی هیچ حرفی تا ساعتها به والسِ پرده
برایم هیچم سخت نیست
من که همیشه جایم هست 
تا نبودن دیگری
منی که چمدان خاطرهایم
پشت درب فراموشی ست
کنار آمدن باقاب خالی اتاق
نشستن در سکوت تنهایی مهتاب
فوت کردن به فال خوش فردا
سخت نیست
برای من که سنگفرش
کوچه های رفاقت دیروز
هیچ ردی از مهربانی ندارد
برایم هیچم سخت نیست
من که همیشه جایم هست 
تا نبودن دیگری
منی که چمدان خاطرهایم
پشت درب فراموشی ست
کنار آمدن باقاب خالی اتاق
نشستن در سکوت تنهایی مهتاب
فوت کردن به فال خوش فردا
سخت نیست
برای من که سنگفرش
کوچه های رفاقت دیر
هیچ ردی از مهربانی ندارد
 مهتاب و مین و من 
 
چون گل معطریم، مهتاب و مین و مننشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
 
شرح جنون ما مقدور عقل نیستیک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
 
سر تا به پا دل‌ایم در بارگاه عشقباغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
 
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
 
شمع‌ایم و روشن است تکلیف راه ماراز منوّریم، مهتاب و مین و من
 
میدان عاشقی، تسلیم ترس نیستاز مرگ می‌بریم، مهتاب و مین و من
 
بیگانه نیستیم، با خلق و خوی همبا هم برادریم، مهتاب
1- فیلترهای مخصوص تصفیه هوای محیط2- قابلیت کنترل خنک کنندگی بخش های مختلف خانه3- خنک کنندگی محیط در زمان کمتر4- مصرف نکردن آب به عنوان خنک کننده5- بدون صدا بودنمشاور فروش: 9174939001آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 28/1
 مهتاب و مین و من 
 
چون گل معطریم، مهتاب و مین و مننشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
 
شرح جنون ما مقدور عقل نیستیک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
 
سر تا به پا دل‌ایم در بارگاه عشقباغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
 
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
 
شمع‌ایم و روشن است تکلیف راه ماراز منوّریم، مهتاب و مین و من
 
میدان عاشقی، تسلیم ترس نیستاز مرگ می‌بریم، مهتاب و مین و من
 
بیگانه نیستیم، با خلق و خوی همبا هم برادریم، مهتاب
 
مینویسم و پاک میکنم...
یاد یکی از خاطره های ابوالفضل کاظمی افتادم توی کوچه نقاش ها... یاد یکی دیگر از خاطره های همدانی توی مهتاب خین شاید...
 
+جمع شده بودند بروند بگویند یا ما یا او، پروپاگاندا راه انداخته بود و مظلوم نمایی، مجبور شده بود بهشان بگوید: بروید هر چه گفت، گوش کنید. بینشان اختلاف افتاده بود، یک عده رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند. عده ای دیگر ماندند که رفیق نیمه راه نباشند و سوخته بودند. بعضی هایشان از خدا طلب مرگ کرده بودند و به
دیشب تو هیئت، یه خانمی کیک پخش میکرد. فقط به بچه ها میداد. اومد کنار ما و به بچه ها تعارف کرد و رفت. چند دقیقه بعد یه دست از پشت سرم یه کیک گذاشت تو دامنم و رفت. با تعجب به اطرافیانم نگاه کردم و همه خندیدن. گفتم مگه این واسه بچه ها نبود؟ بغل دستیم گفت انگار داره به پیرزنام میده!
من دقیقا کدومشونم؟ o_O
من ازدلدارو عشق خود گذشتم
چو دیدم خواستار بودنم نیست
چو دیدم انکه او را میپرستم
به هنگام غیابم غرق شادی است
کسی را که مرادیگرنخواهد
چگونه در کنارش سر نمایم
بسی مشتاق اوهستم و لیکن 
به ذلت برنداردگام  پایم
ندادم اشتیاقم را مجالی
که درهم میشکست اینسان غرورم
من از دلدار دیرینم گذشتم
ازاین پس سرنمایم بی سرورم
✍️ مجیددادرس خالدی -حقوقدان 
امروز در میان هیاهوی نوشته های سال گذشته خودم به این متن برخوردم که نامش سمفونی آرامش بودو چون که فردا نمیتوانیم طبق سنت گذشته به دل طبیعت برویم ، نصمیم گرفتم دل و جانتان را به عمیق ترین و دل انگیزترین نقطه خلقت یعنی کویر ببرم امیدوارم از خواندنش لذت ببرید 
♦️در کوچه پس کوچه های کویر در میان بوته های خشک و تشنه بیابان پرسه زنان به مانند قطره ای هبوط کرده در کویر ، در نقطه ای دور دست که کویر با آسمان قرابتی دیرین
 کوچه عشق(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
 
در خیابانی قدم میزدم هر کوچه عطر و طعم خودشو داشت به اولین کوچه رسیدم اسمش عشق بود که رگه های سیاه قلم بر روی دیوار های سپید نمایان بود روی دیوار نوشته بودعاشقم اهل همین کوچه ی بن بست کناریکه تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا؟کوچه کجا؟من کجا؟عشق کجا؟کوچه ی عشق پر از پیچک ها وسرو های سرسبز بود ولی بعضی وقتها کوچه تاریک میشد و بوی جدایی می داد و بعد از چند ثانیه رنگ خودشو به دست م
 کتاب سفر بر مدار مهتاب: کتابی برای جوانان نالان از پیچ و خم زندگی
کتاب سفر بر مدار مهتابنویسنده: مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودیانتشارات: سوره مهر
معرفی:
توجه توجه! این کتاب را جوان هایی بخونند که ازمشکلات جزئی زندگی خسته شدند ودائماً میگن چقدر زندگی سخته باخوندن این کتاب تازه می فهمیم بابا چقدر خوش بحالمونه خبر نداریم؟!!! مخصوصاً تازه عروس ها!!
بریده کتاب:
شهیداندرزگو چند سلاح کمری و خشاب داشت. گفت فردا باید برویم مشهد. آن وقت ها در پاسگاه
زندگی فرصت پرواز در آگاهی توبا غم عشق نشستنسر آواز تو بودتوی تنهایی کوچههمه ی فکر و خیالم پی توتا ته کوچه دلممحو تماشای تو بودمیزند باز در این باغقناری به هوایت چه چهمرغ تنها به خیالشهمه سودای تو بودچون که با عشق توپرواز کشیدمسر هر کوی رسیدمجلوه ای از هنرخلقت بی تای تو بود
تغییر روش زندگی سخته
ولی گاهی جز این چاره ای نیست
همیشه فکر میکردم همه خانوادم یاورم اند و قرار تا ابد دوسشون داشته باشم
برای همین خیلی مواقع گذشتم از خودم براشون
حتی زمانی که خردم میکردن یا توهینی ازشون میشنیدم
زود فراموش میکردم چون فکر میکردم تموم دارایی ام همینان و خانواده یعنی همین که گذشت کنی
فکر میکردم اگه خانوادمو دوست نداشته باشم یا باهاشون نباشم دیگه کی رو دارم. خانوادم اینن باهام ،غریبه ها دیگه چی اند؟ 
برای همین به روی خودم نمیا
من ازدلدارو عشق خود گذشتم
چو دیدم خواستار بودنم نیست
چو دیدم انکه او را میپرستم
به هنگام غیابم غرق شادی است
کسی را که مرادیگرنخواهد
چگونه در کنارش سر نمایم
بسی مشتاق اوهستم و لیکن 
به ذلت برنداردگام  پایم
ندادم اشتیاقم را مجالی
که درهم میشکست اینسان غرورم
من از دلدار دیرینم گذشتم
ازاین پس سرنمایم بی سرورم
از گرمای 47 درجه ، از گرد و خاک، از برگشتن موکب ها، از فشار هشت روی ‌‌‌‌پنج ، از ریزش کوه ، از مسمومیت غذایی ، از ضعف و حدودا 24ساعت غذا نخوردن، از درد و مثل مار به خودم پیچیدن  گذشتم و بالاخره رسیدم خونه:)))))
(هیچ جا خونه خودمون نمیشه )
با سلام
شمع مهتاب تولید کننده استندهای اسم گچی با بهترین کیفیت در تهران میباشد و همینطور تولید کننده انواع شمع تزئینی و مصرفی ...در حال حاضر در تولید استندهای گچی از نظر قیمت و کیفیت در رنگ و طرح برترین هستیم از دیدگاه مشتری .چون تامین مواد اولیه ما هم از طرف بزرگترین تولیدکنندگان گچ بوده و با نازلترین قیمت به علت آشنایی ما با این تولیدکنندگان .هیچ برند تولید استند قادر به رقابت کیفیت و قیمت با ما نمیباشند...تمام تولیدکنندگان استند کفی های اس
این کوچه ای که می بینید مسیر قدیمیه ماهان-بم هست. این سمت کوچه یه کاروانسرا بود که درشو گل گرفته بودن. و فقط ورودی شو میشد دید؛ مثل همین باغی که عکسشو می بینید[که درشو گِل گرفتن]. خیابان اصلی الان، با فاصله حدودا 10 متری موازی با همین کوچه قرار داره. 
 
خیلی از بنا های قدیمی توی مکان های گمشده ای از ایران قرار دارن که قدمتشون زیاده و به دلیل بی توجهی بهشون و عدم رسیدگی و مرمت، همینجوری رها شدن؛ در حالی که معماری اصیل ایرانی رو به تصویر میکشن، حتی
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.
محصولات ما در فروشگاه یزد تهویه:
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفل
پکیج و رادیاتور های ایران رادیاتور ، بوتان ، ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر، پالمو، یوکسل
دستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کا
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
پروانه پدرام: همزمان با اطلاعیه هیئت کوهنوردی و صعودهای
ورزشی و انجمن های طبیعت گردی استان فارس و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، برنامه مهتاب نوردی به همت انجمن
طبیعت گردی تاگاره اوز در منطقه مربط (مربوطی) روستای کهنه برگزار شد.

ادامه مطلب
شب‌های سرد و طولانی را محبوب من
بگو چگونه از سر بگذرانم
وقتی در آن دورتاریک، کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرم 
صدایم می‌کنی
مرا به خود می‌خوانی
در چشمانم خیره می‌شوی 
برای لحظه‌ای گذرا
می‌گذاری به تماشایت بنشینم
وقتی‌که باد می‌پیچد در گستره‌ی بازوانت و نوازش می‌کند نازکای بی‌رنگِ گردنت را.. و می‌پیچاندم در آنجا و می‌میراند مرا.. 
 آنجا که مهمان از نفس‌افتاده و از راه دورآمده‌اش منم و جز آنجا همه‌چیز ملال است و سکوت..
آنجا که چشم اگر بینداز
مو به مو قدم قدم
به زلفِ تو قسم قسم
رسیده عشقِ تو به جانِ من
به یاده تو نفس نفس
بریده ام از این قفس
زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوانِ من شد
رفتی غمت پایانِ من شد
از هر گناهی توبه کردم
چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه
مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود
از عشق بیزارم کنی
به یاده تو من
هرشهیدی را که دوستش داریکوچه دلت را به نامش کنیقین بداندر کوچه پس کوچه هایپر پیچ و خم دنیاتنهایت نمےگذارد...
بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد.دست در دست #شهدا بگذار و ببین چطور #زندگیت تغییر میکند و به #خدا نزدیک می شوی،رفیق شهید پیدا کن
همه ی #راه_هاکه با پا پیموده نمیشنوند#دستت را به #رفیق_شهیدت بده و معجزه ببین...شهــدا صدایت زده انددست دوستے دراز ڪرده‌اندبـہ سویتـــــ ...
همراهے با شهـدا سخت نیستـــــیا_علے ڪہ بگویـے 
گروه تاسیساتی یزد تهویه نمایندگی انحصاری دارنده چندین برند ایرانی و خارجی در استان فارس به شرح زیر می باشد:
پکیج و رادیاتورهای ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر ، پالمو و یوکسل 
اسپلیت های اُجنرال، گری، تراست و اِیرفل 
دستگاه های تصفیه آب رویال، پوریتِک، آرتِک، سافت واتر، آکوابِست، آی واتر و سی سی کا
مدیریت: 9177375800-9174935800
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنا
بیا با هم به افتتاحیه های گالری‌های بالاشهر فحش بدیم.
بیا به باکلاس‌های بی‌کلاس، پرافاده‌های تو خالی، پرحرف‌های بی محتوا، ادعا‌های پوچ، ادعاهای پوک،
هیاهوها، هیاهوها، هیاهوهایی که آخرش هیچ حرفی ازشون در نمیاد.. بیا به همشون بیراه بگیم 
امروز چندبار رفتم توی برنامه ی lichess که بلکه حریفی چیزی پیدا بشه یکم بازی کنم قوی بشم ولی خیلی منتظر شدم و کلی هم آدم توش بود ولی هیچکس نیومد باهام بازی کنه :( والا خر من از کرگی دم نداشت حالا چه توی دنیای واقعی چه توی دنیای مجازی. از خیر شطرنج آنلاینم گذشتم.
واقعا امید و انگیزه ای ندارم...
نمیدونم باید به چی و کی وصل شم که بتونم درست کنم همه چی رو. خودم آدم ضعیفیم که نمیتونم رو پای خودم وایسم و مستقل شم، یا نمیتونم محکم حرفمو بزنم به همه.
بگذره این زمونه ایشالا. رو سیاهیشم بمونه برا منِ گذشتم که خیلی ناامیدی حواله میداد بیرون و نمیذاشت به قول حبیب رضایی بشکفم.
 
 
«میا» عاشقانه‌ای تمامیادداشتی درباره‌ی رمان «دختران مهتاب» جوخه الحارثی به قلم مظاهر سبزی. منتشر شده در گاه‌نامه‌ی صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران
 
دختران مهتاب به قلم جوخه الحارثی و ترجمه‌ی نرگس بیگدلی، داستان کشمکش شخصیت‌هایی به‌هم پیچیده است.الحارثی دکتری ادبیات عرب دارد و نخستین نویسنده‌ی عمانی است که آثارش به زبان انگلیسی ترجمه می‌شود. او به خاطر نگارشاین کتاب برنده‌ی جایزه‌ی من‌بوکر سال 2019 شد.دختران مهتاب
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه28/1
مدیریت: 9177375800-9174935800
تو مسافر عشقی و من هر دم در یادت.
فکر کردن به تو، چنان در بیداریم جاریست، که هر لحظه حضورت را احساس میکنم.
چشمانم را هم که میبندم، کنارمی.اما اینبار پر رنگ تر.زیباتر. ملموس تر...
این پاییز فقط دستانت را کم دارد تا کوچه های باغ فردوس را قدم بزنیم و کنار کوچه ی دلبر عکسی به یادگار بگیریم و من از این عشق سرمست شوم و انتظار باز دیدنت را هرچه طولانی، هرچه بیشتر بکشم...
 
امروز که در کوچه‌ پس کوچه‌های شهرم در حال پیاده‌روی بودم، مکان خاص و زیبایی نظرم را جلب کرد. مسحور آرامش و تنهایی‌اش شدم. گفتم که مگر می‌شود در میان این همه ساختمان و سازه‌های چند طبقه و سنگین نما، چنین مکانی هم باقی مانده باشد. شاید چشمانم سحر شده باشد و همینطور هم بود.
ادامه مطلب
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفل
قیمت کلیه کولر گازی و اسپلیت با برندهای ایرانی و خارجی به روز بوده و طی تماس با شماره 09174939001 اعلام میگردد و تخفیف های مورد نظر مصرف کنندگان در زمان خرید لحاظ می گردد.
کلیه مدل های پکیج های دیواری گازی در فروشگاه یزد تهویه  موجود می باشد
مدیریت: 9177375800-9174935800
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت
• بسم رب الزهرا •
در شبهای سرد بی هدفی
در زمهریر تباهی
تنها تو پناهی
 در کوچه های نم گرفته باران
در میان عطرِ ترِ کاهگل های کوچه باغهای همسایه
وقتی نسیم ترنم یاس و محمدی و شب بو را می آمیزد
تو در کنار منی
تنها ترین آشنا یا رباه
 
• میم‌بن‌شین • 
تصمیم داشتم به رئیسم پیام بدم و برای مرخصی فردا، اجازه بگیرم که از خیرش گذشتم و اعصابم همین یه روز تعطیلی از حرکات و رفتار خورد شد. کوزت بازی را ایشالا به یکشنبه موکول میکنم. حالا چون نظرم عوض شده، اتو کردن لباسهای کارم و حموم به برنامه ام اضافه شده:///برای هزارمین هزار بار، کااااش خونه خودم با عشق زندگی میکردم
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
امروز دلم دوباره هوایِ دِعبل را داشت
روایتش را که میدیدم
حالِ دلم را چون دِعبل آواره دیدم
کوچه به کوچه 
شهر به شهر
میچرخد دلم برای لحظه ای زیارتت
بیخود نشد که شاعر شد دلم
مجنون که شوی 
دلت باهیچ چیزِ دنیایی و مادی
خام نمیشود....
من تو را می خواهم  همچون دِعبل خزاعی....
بویِ پیراهنِ یوسف کم نیست باورکن.
مرا در دردِ فراقت بمیران;همین.
اللهم عجل لولیک الفرج
بسیاری از گردشگران اهل ایران استانبول را برای مهاجرت تعیین می نمایند تا در بین بناهای تاریخی اش گام بزنند و یا این که تعدادی روزی را در دل کوچه پس کوچه های امروزی و تاریخی شهر گردش نمایند . گزینش نخستین خیلی ها عرصه تکسیم و خیابان استقلال با آن دکان های مالامال زرق و برق اش است .
ادامه مطلب
غصه می‌سوزد مرا، باران ببار کوچه می‌خواند تو را، باران ببار 
 ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار 
 خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار 
 باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار

+پشت پنجره نشسته ام و باران می بارد
ناودانی چشمانم سرازیر شده است
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفلپکیج و رادیاتور های ایران رادیاتور ، بوتان ، ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر، پالمو، یوکسلدستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کامدیریت: 9177375800-9174935800آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 28/1 
من فراموش شدمهیچ خریداری نیستنه دلی هست نه دلدارهواداری نیستساکن کوچه ی عشقیم ولی نیست صداآه ای خالق خوبی! چرا یاری نیست؟گفته بودم که دلم پیش کسی...نه! هیچ، هیچ!مرده ام من؟خاک سرد است؟چرا زاری نیست؟آی ای ساکن آن کوچه ی متروکه ی ما...پس کجایی که دلم را چو تو دلداری نیست؟هیچ میخوانی تو ای شاهد نومیدی منشعر زخمی شده ام را که سپهداری نیست؟خسته امزار شدمدور مشوحرف بزن...بس کن اینبار بیاتا دل و جانم بدهمتا نگویم که دگر هیچ خریداری نیست!
شعر: فاطمه اف
رخصت بده از کوچه و از در نگویماز دست‌های بستهٔ حیدر نگویم
آنجا که کوچه معنی‌اش دستان بسته استآنجا که جان مرتضی از کینه خسته است
این قصه را بگذار تا آخر نخوانماین اشک دریا می‌شود دیگر نخوانم
پس‌لرزه‌های شانه‌هایش را نگویمیا غربت دردانه‌هایش را نگویم
دیگر نگویم درد دل با چاه می‌گفتآری خدا هم در غم او آه می‌گفت
آه از سقیفه از تب دنیاپرستیاز بی‌وفایی و نفاق و کفر و پستی
دیگر نگویم شعلهٔ آتش چه‌ها کردآتش چه‌ها با خانهٔ امن خدا کرد
دیگر نگ
بیاییدبیاییدتا همگان بر سر همرطل گران* بکوبیمو از نداشته هایمبه سرابی پناه ببریمیا از عمق چاهبه عکس ماه صعود کنیمبیاییدبیاییدشعر مهتاب را در دلهایمانتا ابد حفظ کنیمو از بر عشق بسراییم. 
رطل گران: کنایه از پیاله و پیمانه بزرگ است
دانلود فیلم کوچه ژاپنی ها
دانلود فیلم ایرانی کوچه ژاپنی ها با لینک مستقیم و کیفیت عالی (اچ دی)
شما عزیزان میتوانید فیلم کوچه ژاپنی ها را از رسانه مجاز تب مووی با سرعت بالا دریافت نمایید.
کارگردان : امیرحسین ثقفی
نویسنده : امیرحسین ثقفی
تهیه کننده : علی اکبر ثقفی
ژانر : اجتماعی
مدت زمان فیلم : – دقیقه
نمونه کیفیت : کلیک کنید
بازیگران : به زودی اعلام میشود
خلاصه ای از فیلم : به زودی اعلام میشود
سایر عوامل : به زودی اعلام میشود
ادامه خواندن دانلود ف
متن آهنگ لالایی ها از بنیامین بهادری
لالای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا
لالای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی
مامان خوبت پیشت میمونه قصه میخونه دونه به دونه
دونه به دونه ...
لالای لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خوابه حالا
لالای لالایی گل نی نی خوابای خوب ببینی روی ابرا بشینی
بخواب عزیزم خواب تو نازه فدای چشمات که نیمه بازه
دانلود از تاپ صدا
گروه تاسیساتی یزد تهویه نمایندگی انحصاری پکیج ایران رادیاتور و بوتان در استان فارس با بهره گیری از کادر مجرب و متخصص در فروش و خدمات پس از فروش آماده همکاری با تمامی هم وطنان عزیز می باشد.
مدل های پکیج ایران رادیاتور  : eco22ff، eco24ff , m24ff , m24cf , L24ff , L24cf , k24cf , L28ff , L28cf , L36ff 
رادیاتور ایران رادیاتور : مدل پانلی ایران رادیاتور و پره ای اکو ، ترمو ، سولار ، کال
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزی
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که من آتش شوم سیلی به گوشت میزنماین ذات منفور تو را از روی صحنه می برموقتی که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های عاشقیبا عشق هم بستر شوم_______________________وقتی که من آتش شومسیلی به گوشت میزنماین کشور مهروهنراز لوس تو خالی کنموقتی که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های شهر خودبا عشق هم پیمان شوممرتضی متقیان
گاهی وقتا به خاطر بقیه کارایی میکنم که نباید بکنم
اینو حسو دارم که از خود قبلیم فاصله گرفتم
البته این فاصله گرفتن طبیعیه تا حدی، بالاخره همه رشد میکنیم و بالاغ تر میشیم ولی این چیزی که الان دارم از خودم میبینم پس رفته ...
ولی دیگه نمیخوام حتی اگه از چشم بقیه بیوفتم و ازم ناراحت شن یا حتی اگه ادم باحال سابق نباشم ... مهم اینه اثبات شدم برای بعضیا 
تا همینجاشم زیاد از اصولم گذشتم ولی دیگه نه 
اولین قدمم الان برداشتم که استادم در مقابل زیاده خواهی
گروه تاسیساتی یزد تهویه با پخش بهترین اتصالات و لوازم جانبی پکیج و رادیاتور آماده اعزام تکنسین های مجرب جهت نصب و تعمیر انواع سیستم گرمایشی و سرمایشی اعم از پکیج دیواری ، رادیاتور ، کولر گازی ، کولر آبی ، آبگرمکن ،  اسپلیت و دستگاه تصفیه آب می باشد.
لذا جهت مشاوره و هماهنگی جهت خدمات پس از فروش و خرید انواع محصولات می توانید با شماره 9174939001 تماس حاصل نمایید.
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  ب
هنوز فکر چارشنبه‌ی بردنه، یه عمره که باخت‌هاشو رج می‌زنه.
پ.ن. حس می‌کنم منتظرم برگردم به ریتم روتین زندگیم، و حواسم نیست که اون ریتم روتین زندگیم تموم شده خیلی وقته. 
نه این که الآن خیلی عجیب‌غریب باشه، و نه این که خوشم بیاد از داشتن ریتم روتین ... صرفا داشتم فکر می‌کردم الکی و شاید غیرارادی منتظر برگشتن به یه حالتی‌م که مدت‌هاست ازش گذشتم.
قواعد پارک‌کردن در کوچه‌هایی که #بن‌بست نیست :
❌ فضای کوچه، به عموم مردم تعلق داردو غیر قابل تملک است و هر کسی می‌تواند از منافع آن بهره‌مند شود.تا زمانی که سد معبر نکرده باشید یا در جایی که توقف ممنوع اعلام نشده، پارک در کوچه حق وسهم شماست، مگر با یک استثنا ؛@pl_as هر کسی با مالکیت، صاحب حق‌هایی می‌شود که برای بهره‌برداری از آن ملک در اموال دیگران وجود دارد. اگرچه کوچه در مالکیت عمومی است، اما خانه‌های در کوچه در حد رفت و آمد خود نسبت به آن
رضا بابایی از دنیا رفت—رحمة الله علیه. او را هرگز از نزدیک ندیدم و هیچ‌گاه گفتگویی نداشتیم، ولی در دورانی نسبتاً طولانی مخاطب وبلاگش بوده‌ام و از او بسیار آموخته‌ام. دیدم امروز چند نفری آخرین یادداشت‌های وبلاگ یا کانال تلگرامش را دوباره منتشر کرده‌اند. من ولی این یادداشت او را که بسیار به‌جانم نشسته، برای انتشار دوست‌تر می‌دارم:
 
«محمد مهتاب در خانه نشسته بود، در جمع اصحاب. یکی پرسید: خبر چیست؟ مهتاب گفت: چند روزی است که خروس ما خوش ن
خیاباندر‌ خیل شکوه بارانچه پرنده هاکه پر می زدند عشق را در آسمانباران که می آیدمی شوم دلتنگدلتنگ بوی خاک دشتدیدن تولد رنگین کمانو قدم زدن با تو در خیابان
باران آمده تا بشوید دستها را!باران آمده تا بشوید غم ها را!
 
به سخره گرفتیم باد راصدای باران گیج کرده بود مراتو محو بارانمن در تماشای توکنار آن کوچه باغمنکنار توتو در کنار منباز و به بازودست در دستچه زیباست کنار حتی خیال توباز هم زندگیباز هم عاشقیحتیقدم زدن تنهایی را در ترانه باران
باران

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها