نتایج جستجو برای عبارت :

دعوا

دارم به چشمام التماس میکنم که باز بمونن چون دارم از دست میرم کم کم. امروز روز بزرگی بود. تشکیل شده از سیالات و الی و مهدی و دعوا و دعوا و دعوا و دلجویی و توجیه و معادلات و کوئیز و کارگاه و آواز و عکس و فیلم نسبیت خاص و... هنوز تموم نشده. تموم شو لعنتی :))
با گذشت ۲-۳ هفته از اون دعوا و فشار عصبی هنوز نمیتونم بخوابم و هرشب خواب دعوا و قتل و... میبینم . هنوزم دلم باهاش صاف نیست و دوست ندارم باهاش حرف بزنم حتی یک مقدار پول دارم میخوام با کمکش لپ تاپ بخرم ولی تو ذهنم کلا قیدش زدم چون نمیخوام باهاش حرفی بزنم . به جز سلام ذاتا هیچ حرف دیگه ای باهاش ندارم . دلم میخواد یا این زندگی تموم شه یا عمر من . چون واقعا درعذابم دیگه تحمل دعوا ندارم ... حالم خوش نیست :( 
کاش یه الزام قانونی هم بود که اونایی که دعوا میکنن، اگه وسط دعوا چیز میز پرت کردن و شکست و خرد و خاکشیر شد خودشون جمع و جور کن، جارو بکشن و تمیز کاری کنن. نه که قرت بزنن بیرون و اون بدبختی که حتی شاهد صحنه لذتبخش گیس و گیس کشی هم نبوده مجبور بشه جور این‌ها رو بکشه.
در ۹۹٪مواقعی که با همسرم وارد دعوا و مشاجره و بگو مگو میشم،نهایتا چیزی که میاد تو ذهنم اینه که ارزششو داشت؟ارزش داشت سر فلان چیز بی مورد با همسرم دعوا کنم و آرامش زندگیمو بهم بزنم؟همیشه هم جوابم اینه که نه ارزششو نداشت.
مشکل من اینه که تحمل بی نظمی و گیج بازی و حواس پرتی برام سخته و دیدن اینها از همسرم باعث میشه از کوره در برم و اون هم بهش برمیخوره شدیدا...
 
آخ چقد این تپش قلب اذیتم میکنه...
زن و شوهرهایی که دعوا نمی‌کنند، طلاق میگیرن.
آیا تا حالا به این قضیه فکر کردید که نتیجه زندگی بدون درگیری، چه چیزی می‌تواند باشد؟ آیا زندگی متاهلی بدون بحث و دعوا امکان‌پذیره؟ اصلا در چه شرایطی بین زن و شوهر بحثی صورت نمی‌گیرد؟
ادامه مطلب
الان، بعد از خوندن چند تا پست(!)، به این نتیجه رسیدم که بیام یه هدف برای خودم بذارم؛
اینکه سعی کنم، حالا که دوستش دارم و اونم این همه خوبه، کمتر دعوا کنیم :|
میدونم خیلی لوسه. ولی خب فکر میکنم خیلی الکی به هم میریزم بعضی وقتا و الکی دعوا راه میندازم.
امشب با همسرم دعوای خیلی بدی داشتیم.خیلی بد...
دیشب هم دعوا داشتیم.خوب که فکر میکنم میبینم در طول هفته چهار پنج بار دعوا داریم.اعصابم خیلی بهم ریخته.بارها و بارها به طلاق فکر کردم ولی هیچوقت مثل امشب جدی بهش فکر نکردم.همش با هم جنگ و دعوا داریم سر چیزای بی ارزش و باارزش...
خیلی همدیگه رو اذیت میکنیم.واقعا زندگی مزخرفی برای خودمون درست کردیم.حالم از زندگیم بهم میخوره.خدایا حالم خیلی بده...
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این و
بهاره یا تابستون؟؟؟!
چرا دعوا شد؟!
چرا گریه ام تموم نمیشه!
چرا امروز دوشنبه اس نه جمعه!
میخوام برم!
برم ....
از اینجا دور شم!
اونقد دور که دست کسی بهم نرسه!
میرم میرم آمریکا که پل برگشتتم شکونده باشم!
از همتون بدم میاد!
تازه میخواستم با محسن حرف بزنم واسه اولین بار!ریدی توش!ریدی تو همه چی!مرسی!
زن و شوهرهایی که دعوا نمی‌کنند، طلاق میگیرن.

آیا تا حالا به این قضیه فکر کردید که نتیجه زندگی بدون درگیری، چه چیزی می‌تواند باشد؟ آیا زندگی متاهلی بدون بحث و دعوا امکان‌پذیره؟ اصلا در چه شرایطی بین زن و شوهر بحثی صورت نمی‌گیرد؟
ادامه مطلب
 به نام خدا
ماهی: راستی حوری، می‌گم شما خیلی خونسردین، حتما هیچ وقت باهم دعوا نمی‌کنین؟!
من: چرا! دعوای خواهری همه دارن دیگه!
دکتر شین: نه بابا! تو حوری رو تصور کن که جیغ می‌زنه، گریه می‌کنه، غر می‌زنه، یا جدی جدی فحش می‌ده:-)))
من: خب منم آدمم دیگه!
دکتر شین: خب نهایتش می‌گی: از تو انتظار نداشتم و بعد پنج دقیقه سکوت می کنی:-))
من: خب معمولا بعد از دعوا سکوت می‌کنن دیگه:/
ماهی: کی واسه دعوا سکوت می‌کنه آخه؟! :|

چنین تصور گوگولی مگولی طوری دوستان از
هیچ‌وقت نیاز نبوده است با کسی دعوا کنم. جز با وحید. آن هم به خاطر این بوده که خانواده تمایل نداشتند ما را در کلاس‌‌های ورزشی ثبت نام کنند (استعدادش را هم در ما نمی‌دیدند). از طرفی با بچه‌های توی کوچه هم روابط خاصی نداشتیم. انرژی‌مان می‌ماند لای عضلات.
هر هفت هشت روز یک بار با هم به توافق می‌رسیدیم که باید سر چیزی با یکدیگر دعوا کنیم. بعدش گلاویز می‌شدیم و روی فرض به هم می‌پیچیدیم. بعد از چند ثانیه دوباره توافق می‌کردیم که دعوا را به روی تخ
از این دعواها خسته شدم
مامان و آبجی  هر روز با هم دعوا می کنن. آرزومه برم برای خودم خونه مستقل بگیرم و از این دعواها راحت بشم.طاهرم آرومه از درون داغون 
یه وقتای با این دعواها ی چند ساله دست و پاهام  میلرزه.سردردهام زیاد شده و تمرکزم رو از دست می دم
از زمانی که ف توی زندگیش مشکل پیدا کرد و اومد اینجا دردسر ما بیشتر شد 
خدایا به ادمات بفهمون با جیغ و داد و بیداد هیچ مشکلی حل نمیشه 
اینا همه حق الناسه.چرا توی یه خونه باید این همه حرفهای تکرار باش
ما شب برگشتیم و دعوامون شد که این چه وضع رفتاره صبا خانم. این همه مگه حرف نزدیم با هم که وقتی خوشحالی یا وقتی عصبانی‌ای آروم باش. چرا آروم نیستی. خلاصه که دعوا شد در حد بزن بزن و آخرش خونین و مالین افتاده بودیم یه گوشه و فکر میکردیم. این پست حاصل فردای اون شبه. الآنم حالم خوب نیست. به هیچکسی هم هیچ ربطی نداره. موضوع فقط خودمم. با خودم حلش کنم دیگه اینجوری دعوا نمیشه.
این عشق های تحمیلی و برخوردهای نابجای والدین در زمان کودکی.
و نوجوانی و پس از آن هم دخالت و تحمیل سلیقه ها در انتخاب کردن .
راه آینده جوانان به واکنش های تلخ و دور از انتظار و همینطور رنج آور .
از طرف فرزندان نسبت به والدین منجر خواهد شد.دعوا با پدر و مادر
برخوردهایی که موجب به وجود آمدن تضاد و درگیری میان آنها و فرزندان می شود.
مطالب و مقالات سایت ” مشاوره خانواده” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.
 برخوردهای نابجای
مشکل از جایی شروع میشه که بنا رو میذاریم به قضاوت در حالی که میتونیم این کارو نکنیم! اگر در مورد یک شخص فکر اشتباهی داریم میتونیم بهش بگیم که توجیهمون کنه نه اینکه اون فکر اشتباه رو اونقدر توی ذهنمون تکرار و بزرگ کنیم که دیگه نشه جمعش کرد.
وقتی با یکی سر یه موضوعی دعوا داریم بهش بگیم فلانی من سر فلان موضوع باهات دعوا دارم. قانعمون کرد چه بهتر نکرد خدا همراهش باشه. هیچوقت نباید حاضر باشیم با فکر اشتباه خودمون یهو رابطه رو خاتمه بدیم و کینه اند
تعبیر خواب دعوا با مرده
در این مطلب از سایت جسارت می خواهمی در مورد تعبیر خواب دعوا با مرده صحبت کنیم. شاید هر کسی این خواب را ببیند ناراحت شود که با مرده دعوا می کند ولی باید توجه داشت بسیاری از خواب ها ظاهر خوبی ندارند ولی تعبیر خواب خوبی دارند مانند تعبیر خواب دعوا کردن.
تعبیر خواب دعوا با مرده همسر
معبرین غربی معتقدند که اگر در خواب مشاهده کردید که به همسر یا نامزد مرده خود دعوا می‌کنید نشانه آن است که شما تلاش می‌کنید تعدادی از احساسات د
به استناد سایت آیین دادرسی دینا و به استناد ماده 270 قانون آیین دادرسی مدنی سوگند بتی یا سوگند قاطع دعوا مستلزم درخواست مدعی یعنی طرفی است که ادعای او بی دلیل بوده و رد ادعا را منوط به سوگند مدعی علیه می نماید . همچنین بر اساس قانون نحوه تقاضای سوگند بتی یا قاطع دعوا می توان به صورت کتبی یا شفاهی باشد ؛ همچنین نحوه درخواست سوگند بتی یا قاطع دعوا به صورت کتبی نیز می تواند ضمن دادخواست و یا به صورت لایحه به دادگاه تقدیم شود . زمان درخواست سوگند بت
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی وقتها آدمها به شوخی یا جدی از دعواهاشون میگن؛ 
من با خودم فکر میکنم ما تو این ١٥ سال یکبار هم دعوامون نشده؛ دعوا به این معنا که یکی اون بگه، یکی من. به این معنا که صدامون بالا بره، که درگیری لفظی پیش بیاد. شده که من دلخور شدم، ناراحت شدم، با سردی برخورد کردم ولی دعوا نشده.
می دونی چرا؟ 
چون او انقدر منیت نداره، انقدر سِلمه، انقدر بی توقعه که هرچقدر هم در مقابلش قرار بگیری، دعوایی رخ نمیده!
انقدر خوبه، که بعضی وقتها
خیلی دلم میخواست با اون آدم فضول دیشب دعوا کنم 
خب چی میگفت یه دلیلی از کار هوشمندانه ش میگفتو طی اقدامی یه
نکته ای از فلسفه ی زندگی بهم یادآور میشد
 
باید از عیب کارش بهش بگم چون امکان داشت اگه یکی دیگه این
رفتارو ببینه باهاش لج کنه اذیتش کنه بگم؟؟
 
به هر حال باهاش خداحافظی کردم :) نمیدونم چرا نمیتونم بدجنس باشم
باهاش خیلی خوب خداحافظی کردم و با لبخندو مهربونی ...اونم اتفاقا :)
اینم از این 
برای اینکه حس خودم هم بد هست 
اما سرکار خیلی گرمه 
خیلی زیاد 
فقط اینکه فردا شبکارم 
خسته ام 
از این زندگی مسخره که همیشه در بزنگاه های حساس با یک دعوا همه چی برچیده میشه خسته ام 
مدت زیادی بود دعوا نکرده بودم 
و حالا دیروز دقیقا دیروز باید دعوا کنم 
سر روزه ای که به عمد و برای میل دلم نبود که نگرفته بودم 
روز اول رمضان میخواستم روزه بگیرم اما چون برای وسواسیم قرص میخورم خواب موندم (دو قرص که هر دو خواب‌آورن) 
و اینو نمتونم به مامان بگم 
که اگ
جلو بچه ها همدیگه رو بوس نمیکنن چون زشته 
ولی جلو بچه ها تا بخوای دعوا میکنن
مگه غیر از اینه که بچه ها از بزرگترا یاد میگیرن ؟
خب چرا به جای محبت کردن به همدیگه ، دعوا رو یاد بچه ها میدیم ...؟
+ خیلی از رفتارای ما ادما مثل یه چرخه ست 
اینکه بزرگ میشیم و یه سری کارا رو میکنیم و یه سری رفتار ها رو داریم بازتاب خیلی اتفاقات بچگیمونه خب بیایم یه جا با این اتفاقات خاتمه بدیم ! هوم ؟
+ از خودم شروع کردم ، تو رفتارم با دور و بریام ! تهش اینه که نتیجه نمیگیرم
+قراری که دعوا را در حدود موضوع خود خاتمه دهد و دادرس با صدور آن به نوعی فارغ از رسیدگی میشود را قرار قاطع گویند.
- این نوع قرارها بدون ورود به ماهیت دعوا صادر میگردد و پرونده را از دادگاه خارج می کند.
-این قرارها غالباً به دنبال ایراد خوانده مانند ایراد به اهلیت و با سمت خواهان و… صادر میشود و گاه بنابر تقاضای خواهان مبنی بر استرداد دادخواست یا استرداد دعوا صادر میگردد.
- به عبارتی قرارهای قاطع دعوا زمانی صادر می شوند که دادگاه نتواند در ماهیت
 
کاترین : از حرفهای من ناراحت نشو؛
           ما هر دو یکی هستیم، نباید عمدأ بین خودمون سوتفاهم بوجود بیاریم.فردریک: چه جوری؟
کاترین: آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوتفاهم بوجود می آرند
           و دعوا می کنند؛
           بعد یهو می بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.فردریک: ما دعوا نمی کنیم.کاترین:  نباید بکنیم؛
       چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین ما بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت دست دیگران میفتیم...
 
راستش نمیدونم گفتنش درسته یا نه ولی خب دوست دارم راهنمایی یا نظرین بدین
من یه پسری ام که امسال کنکور دارم،خانواده ما وضعیتش متوسط رو به پایینه، از موقعی که یادمه تو خانواده ما جنگ و دعوا بودش، من که خودم به شخصه خیلی از این دعوا ها آسیب خوردم، دعوا ها هم فقط بین پدر و مادرم نبود، بلکه بین فامیل هامون هم بود، طوری که انگار به خون هم دیگه تشنه هستن، وضعیت طوری شد که با تمام فامیل هامون تقریبا قطع ارتباط کردیم، درست تو سن اوج نوجونیم که به نظرم س
چرا بعضیا به خودشون می گیرن؟؟؟
بحث درباره BTS هست یع اکسوال میاد میگه: اکسو پادشاه کی پاپه =\
و سر یه دعوا رو باز می کنه (بعضی وقتا هم برعکسه )
یا هم چندتا اکسوال دارن با هم حرف میزنن
یه بلینک میاد میگه: دیدین دوست دختر چن حاملست =\
و یه دعوای دیگه صورت میگیره
یا هم رابطه یکی لو رفته می شینن دعوا می کنن =\
چرا وقتی میبینین بایستون دوست دختر داره 
ناراحت میشین ، یکم به این فکر کنین که اونم دل داره
اصلا منظورم با شخص خاصی نیست 
من فقط یه مولتی فنم 
و همه
دیشب خواب دیدم
د_ف تو خوابم بود و نان استاپ جنگ و دعوا بود
د_ف_ش هم بود و به طرز شدیدا عجیبی فقط نظاره گر بود و دخالتی نمیکرد
اصن یه وضعی بودا
 
سیستمم عجیبه
وقتایی که از یکی شدید شاکیم و امکان دعوا کردن با طرف واسم وجود نداره
شب تو خوابم میاد و یه دل سیر اونچه تو دلمه رو بهش میگم و خالی میشم
میشورم و پهنش میکنم رو بند و خلاصه اونچه تو واقعیت از دستم نمیادو تو خواب حساااببییی جبران میکنم
 
صبحشم که از خواب پا میشم انگار از رینگ بوکس برگشتم، حسابی
به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، سوگند بتی یا سوگند قاطع دعوا سوگندی است که به وسیله آن حسب مورد ادعای مدعی ساقط و یا اثبات می شود . به موجب ماده 1325 قانون مدنی " در دعاوی که به شهادت شهود قابل اثبات است ، مدعی می تواند حکم به دعوای خود را که مورد انکار مدعی علیه است ، منوط به قسم او نماید ". بنابراین در سوگند بتی یا قاطع دعوا ، با سوگندِ تنها ، یا ادعا محکوم به رد شده و یا به اثبات می رسد ؛ بر خلاف سوگند تکمیلی که مکمل دلیل ناقص دیگری است و بر خلاف س
  حس خوبی بهم دست داده.در دقایق اولیه
سال 98 هر اتفاقی که بگی افتاد...سر هرچی دعوا   
 می کنیم،بعد آشتی می کنیم...خیلی
ما جالب هستیم.حالا خوب شد تو مهمونی های عید دعوا نشد.ولی این عید رو خوب ارزیابی
می کنم،چون همه کار رو انجام دادم از جمله شیطونی ها... خیلی حال می ده.ولی اگه بهم بگن 98 اولش و آخر 97 چجوری
بود می گم:بره دیگه برنگرده.چون واقعاً حوصله من سر رفته و خیلی بی کارم.در مورد عیدی ها حرف نمی زنم،چون ممکن
هستش یه کسی دلش بخواد انقد داشته باشه... یه
تا این‌جا روزم چندتا دعوا و دلخوری با دو نفر دیگه در پی داشته. البته الف توی آخرین دعوا ازم معذرت خواهی کرد ولی من هنوزم با بغض نشستم و نمی‌تونم حواسم رو جمع کنم. از سین به‌خاطر حواس پرتی اش عصبانی شدم و اونم ناراحت شد از رفتارم. وضعیت امتحانام هم خوب نیست. امتحان عملی رو نسبتا خوندم و بلدم اما تئوری هیچ در هیچ. به‌خاطر اینکه دانش قبلی اش رو ندارم. فردا هم نمی‌تونم قسمت آخر گیم او ترونز رو ببینم. شایدم تایم ناهار به‌جای درس خوندن اون رو ببینم
از لحاظ شعر حفظی با 28.
 
+ میگه خودتو آماده کن پاییز و زمستون غرفه بگیریم تو پاساژ پروانه. میگم پایه‌ی دست‌فروشی هم هستم. میگه: شت. یافتم پایه‌ی زندگیمو.
++ یهو یه چیز مضخرفی میره رو مخم.
مثلا چرا لباسم تو اون عروسی زشت بود؟! چرا اونیکی لباسم رو نپوشیدم؟ چرا اونکار رو کردم؟ چرا اون حرف رو زدم؟ چقدر حس خجالت تحمیل کردم احتمالا.
چرا اصلا با بابا دعوا کردم که برم عروسی؟ کاش نمی‌رفتم. کاش دعوا نمی‌کردم. لعنت به من.
+++ سین میگه یادته بهت اوریگامی دادم
 به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، دادرس شرایط اتیان این سوگند را مورد بررسی قرار می دهد و در صورت احراز شرایط ، قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا را صادر خواهد کردبا صدور قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا توسط دادگاه ، مشخص می شود که سرنوشت پیروزی یا محکومیت مدعی در اثبات ادعای خود بستگی به این سوگند خواهد داشت . در قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا ، موضوع سوگند و همچنین شخصی که باید این سوگند را ادا نماید مشخص می شود . علاوه بر این ، م
در هر خانواده‌ای ممکن است دعوا بر سر پول و مسائل مالی حتی زوجین را به سمت طلاق پیش ببرد. معمولا افرادی که برای فرار از مشکلاتی مثل بداخلاقی والدین، خلاصی از تنگناهای مالی، تنهایی یا ... ازدواج کرده‌اند بیشتر بر سر پول با همسرشان دعوا می‌کنند. اگر در بیشتر مواقع مسائل مالی موضوع اصلی دعوای شما با همسرتان است و در نتیجه روابط زناشویی‌تان کم رنگ شده است، بهتر است قبل از اقدام برای طلاق و جدایی باری دیگر زندگی مشترک خود را مورد بررسی قرار دهید.
 
 
توی دهی اون دور دورا
یه جای خوب و با صفا
یه پسری بود اسمش حسن
بازی میکرد تو دشت و دمن
همش ولو تو کوچه ها
بازی میکرد با بچه ها
صبح می خوابید تا 10 صبح
چه بچه ای آه و آه و آه
تنبلی میکرد نمیرفت حموم
همه کارش بد و ناتموم
توی خونه یا کنار آب
از صبح تا شب بخور و بخواب
با بچه ها دعوا میکرد
سروصدا به پا میکرد
حسنی به مکتب نمی رفت                وقتی میرفت جمعه می رفت
 
توی دهی اون دور دورا
یه جای خوب و با صفا
یه پسری بود اسمش حسن
بازی میکرد تو دشت و دمن
ه
به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، اتیان سوگند بتی در دادگاه و صدور قرار اتیان سوگند بتی منوط به وجود شرایطی است که از جمله این شرایط می توان به مواردی همچون بدون دلیل بودن ادعای مدعی ، انتساب ادعا به شخص ادا کننده سوگند ، قابلیت سوگند برای ادعای مطرح شده ، وجود شرایط قانونی در شخص برای ادای سوگند اشاره کرد . علاوه بر این ، اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا منوط به درخواست مدعی می باشد . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد شرایط اتیان سوگند بتی یا قاط
چرا بعضیا به خودشون می گیرن؟؟؟
بحث درباره BTS هست یع اکسوال میاد میگه: اکسو پادشاه کی پاپه =\
و سر یه دعوا رو باز می کنه (بعضی وقتا هم برعکسه )
یا هم چندتا اکسوال دارن با هم حرف میزنن
یه بلینک میاد میگه: دیدین دوست دختر چن حاملست =\
و یه دعوای دیگه صورت میگیره
یا هم رابطه یکی لو رفته می شینن دعوا می کنن =\
چرا وقتی میبینین بایستون دوست دختر داره 
ناراحت میشین ، یکم به این فکر کنین که اونم دل داره
اصلا منظورم با شخص خاصی نیست 
من فقط یه مولتی فنم 
و هم
بعد از چند روز دعوا و قهر بالاخره آشتی کردیم.
تو این دعوا خیلی حرفها زده شد و بی حرمتی شد
من میگم: هر دعوایی یک قدم پیش میره به سمت نابودی حرمت ها
به خودم و گذشته ام که فکر میکنم از الان خودم خجالت میکشم
من همونی نبودم که میگفتم احترام
عزت
اقتدار مرد
من همونی بودم که شعار دوستی خانواده میدادم
و...
چقدر شعار و حرف زدم
ولی حالا که باید عمل کنم ؛ تاب کوچکترین مسئله رو ندارم.
من دختری بودم که به خیال خودم داشتم سخت بار میومدم که روزای همسری پرباری داش
  حس خوبی بهم دست داده.در دقایق اولیه
سال 98 هر اتفاقی که بگی افتاد...سر هرچی دعوا   
 می کنیم،بعد آشتی می کنیم...خیلی
ما جالب هستیم.حالا خوب شد تو مهمونی های عید دعوا نشد.ولی این عید رو خوب ارزیابی
می کنم،چون همه کار رو انجام دادم از جمله شیطونی ها...       خیلی حال می ده.ولی اگه بهم بگن 98 اولش و آخر 97 چجوری
بود می گم:بره دیگه برنگرده.چون واقعاً حوصله من سر رفته و خیلی بی کارم.در مورد عیدی ها حرف نمی زنم،چون ممکن
هستش یه کسی دلش بخواد انقد داشته با
همیشه همه ی زخمامو خودم با  دستای خودم مرهم گذاشتم،تنهایی سرمو بالا گرفتم گریه کردم، به خودم برای اشتباهاتم دلداری دادم و از خودم معذرت خواستم،این معنی تنهابودن نیست،معنی خودت ساخته بودنه شاید. تو دلم با بقیه دعوا نکردم با خود گذشتم دعوا کردم خود گذشتمو برای تلاش بیشتر تشویق کردم و اشتباهات گذشته رو تو ذهن خودم قشنگشون کردم،مثل "مردی در تبعید ابدی"ما هممون بعضی وقتا خوشحالیم از ته دلمون بعضی وقتا دلگیریم توی تمام اوقاتمون و بعضی وقتا خست
به استناد سایت آیین دادرسی دینا دادگاه رسیدگی کننده به دعوا باید صلاحیت ذاتی و صلاحیت محلی برای رسیدگی به آن دعوا را داشته باشد ؛ در غیر این صورت ، خود دادگاه باید قرار عدم صلاحیت صادر کرده و پرونده را به مرجع دارای صلاحیت ارسال دارد . علاوه بر این خوانده دعوا نیز زمانی که دادگاه را به لحاظ ذاتی یا نسبی صالح به رسیدگی به دعوا نداند ، می تواند ضمن پاسخ به ماهیت دعوا ، ایراد عدم صلاحیت محلی یا ایراد عدم صلاحیت ذاتی نماید که دادگاه در صورت پذیرش
دوست دارم کامک بهم پیام بده .و ازم بپرسه چرا ازش ناراحتم . و دعوا کنیم .از کات کردنِ اینجوری متنفرم .انگار همه چی توی آدم عقده میشه .ولی اون بدتر از این حرفاست و هیچوقت نمیخواد دعوا و بحث کنه . اگرم بحثی بشه میکشه کنارو آخر همه جمله هاش لبخند چندش آور می‌ذاره. ولی با همه ی اینا میخوام بهم پیام بده . اصلا میدونین من دوس ندارم کات  کنم . ینی بعضی وقتا دوس دارم باهاش دوس باشم .ولی اون خیلی عوض شده .راستش به نظرم عوض نشده فقط وقتی بچه تر بودیم نمی‌تونس
تمام مردم ده کوچک ما خانم و آقای لطفی را می شناختند، آن هم به خاطر پارادوکس رفتاری و تضاد شدیدی که میان این زن و شوهر مسن وجود داشت. خانم لطفی مدام در حال دعوا با پیرمرد بود، اما آقای لطفی هیچ گاه یک کلمه هم جواب او را نمی داد. با این حال آن که همیشه دمغ و ناراحت دیده می شد، پیرزن، بود! مردم می گفتند: جالبه... شوهر بیچاره اش یک کلمه هم جوابش رو نمی ده، اما باز هم همیشه دمغ و دلخوره! این وضع ادامه داشت تا اینکه ناگهان خانم لطفی تبدیل شد به سرزنده ترین
سلام 
کاربرانی که عروسی های خنده دار، خواستگاری های عجیب و خنده دار، خواب های خنده دار یا دعوا های خنده دار دیدین تعریف کنید، من یه دعوای خنده دار مامانم تعریف می کنه؛
مامانم تازه ازدواج کرده بود، پدرم با عموم دعوا می کردن، پدرم از اون آدم هایی هست که دوست داره دعوا کنه مردم جلوش رو بگیرن، به مامانم گفت برو یه چوب بیار، مامانم تو سن کم ازدواج کرده هر کاری بهش می گفتن گوش میکرد، رفت یه چوب بزرگ آورد داد بهش، پدرم گفت بذار زمین بذار زمین چوب رو
​​هشدار:+۱۸
 
 
ابراهیم نبوی یک بار یک خاطره از زندان نوشته بود که درست تلخ‌ترین چیزی بود که در زندگی‌ام خواندم.از یه (تقریباً) پسربچه که وارد زندان شد و همه لات‌ها به او تجاوز کردند و آن پسر معتاد شد، از ریخت افتاد و دیگه سرش دعوا نبود و کم‌کم سرِ نخواستنش دعوا بود، دیگه بابتِ «ک*ون دادن» مواد هم به او‏ نمی‌دادند و افتاد به مصرفِ قرص‌های قرمزی که شهرداری با آن سگ‌ها را می‌کُشد، و در راهرو می‌خوابید، مثلِ اسکلت شده بود تا یه روز که همان‌
وقتی در روابط زوجی دچار تعارض می شویم یادمون باشه:1) حق نداریم به خانواده های هم توهین کنیم.2) حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم.تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث میکنیم.3) شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم.همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن. 4) سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه5) هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه.6) هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره.7) حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم و ب
اهنگ خودت میدونی که من چقدر دوست دارمت

ریمیکس اهنگ خودت میدونی که من چقدر دوست دارم
ریمیکس خودت میدونی که من چقدر دوست دارم
دانلود اهنگ میدونی که من چقدر دوست دارم

دانلود آهنگ خودت میدونی چقدر دوست دارم شماعی زاده
دانلود اهنگ دعوا از شماعی زاده با کیفیت 320
ریمیکس اهنگ ما که دعوا نداریم

دانلوداهنگ ما که دعوا نداریم حسن شماعی زاده
آبجی هلاکمون کرده ،هر دفعه که دعوا می‌کنن میاد میگه میخوام به هم بزنم هفته ای دو سه بار تقریبا 
هر بار ما به مامان میگیم زود دست به کار شو ...مامان طرف پسره رو می‌گیره و هممون کلافه و عصبی با داد و بیداد قهر میکنیم همه با هم قهر ...جو سنگین 
دیروز آبجی بزرگه گفت هر دفعه دعوا میکنید میای اینجا و اعصاب همه رو خورد میکنی وقتی خوبید با هم چرا نمیای بگی این اخلاقش خوبه این کارا رو میکنه 
خوشیت تنها تنها غمت تو دلِ ما، چقد قشنگ گفت 
دیشب پسره نصف شب زن
به استناد سایت آیین دادرسی دینا از جمله آثار قسم قاطع دعوا می توان به مواردی اشاره کرد که عبارتند از : 1) این نوع سوگند سبب خاتمه بخشی به دعوا و پایان یافتن آن می گردد ؛ 2 ) پس از اتیان سوگند بتی ، دیگر دلایل منافی با سوگند مطرح شده مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت ؛ 3 ) در صورت اثبات دروغ بودن سوگند ، آن سوگند ارزش و اعتباری در دادگاه نخواهد داشت و در صورتی که حکمی با استناد به آن صادر شده باشد ، قابل اعتراض خواهد بود . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد
جزوه خلاصه آیین دادرسی مدنی 1 دوره بنیادین در 38 صفحه و در قالب فایل word و قابل ویرایش، بر اساس کتاب دکتر شمس، روزآمد تا دی ماه 1398
بخشهایی از جزوه:
ویژگی های آیین دادرسی مدنی :
با دو ویژگی آمره بودن و عطف به ما سبق شدن مشخص می گردد.
آمره بودن: در تعیین مرجع، شیوه رسیدگی به دعوا و طرق شکایت از آراء در اختیار اصحاب دعوا نیست. افراد نمی توانند خلاف آن تراضی و توافق نمایند و لازم الاجراست.
تشریفاتی بودن(تکمیلی): جهت حمایت اصحاب دعوا از خودکامگی قاضی و ت
از این به بعد دیگه ساکت نمیمونم هر دفه اسممو اورد دعوا درست میکنم, امروز هم با دعوایی که میشه اعلام حجت میکنم که هر دفه اسممو بیاره اون شب به تعداد دفعاتی که اسممو اورد میترسونمش و اذیتش میکنم. چیه؟ اگه با بیشعوریش سوار مامان بابا شده من از اون بیشعور تر میشم. نمیزارم سوار من  بشه. دیگه یک ذره هم رحم ندارم بهش. رقیه هم خیییییییبلیی راحت میترسه خییلی چیه میخوان هر دفه که بخوام بترسونمش یا اذیتش کنم منو دعوا کنن؟ مهم نی الان رقیه داره اذیتم میکن
به استناد سایت آیین دادرسی دینا در مواردی که دادرس یا قاضی ممکن است از بی طرفی خارج شود ، لازم است تا از رسیدگی به آن پرونده امتناع کند و رسیدگی را به دادرس دیگری ارجاع دهد ، بر اساس ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی در صورت وجود قرابت نسبی یا قرابت سببی بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا ، قیمومت و تکفل امور بودن دادرس با یکی از طرفین دعوا ، وراثت دادرس یا خانواده او از اصحاب دعوا ، اظهارنظر سابق دادرس در پرونده ، وجود دعوای حقوقی و جزایی بین دادرس با
دیشب خیلی عصبی بودم. خیلی زیاد. همش احساس میکردم میخوام پریود بشم. ولی تقویم میگفت زوده. دیر خوابیدم و صبح پا شدم دوباره درس بخونم. وااااای که چقدر از شب امتحانی خوندن متنفرم. بعدش هم که سلام بر پریود.
رفتم امتحان دادم و اومدم. نمیدونم دلیلش یا وسواسه، یا بلد نبودن زیاد، یا بلد بودن! امتحانای این ترم رو خیلی مینویسم. دوشنبه استاد بهم گفت بسه دیگه همه رو نوشتی! امروزم برگه رو که دادم استاد یه لبخند عجیبی زد، نمیدونم نشونه خوبیه یا نه.
 
یه انیمه
به نقل از سایت مشاوره کیفری دینا ، برای پاسخ به این سوال که قسامه چیست باید گفت که قسم یا قسامه به معنای سوگند خوردن یا گناه و شاهد قراردادن خداوند است بر اینکه فرد ادا کننده سوگند بیانات خود را درست می گوید . اثبات دعوا با قسامه در جرایمی که مجازات آن تعزیر و حدود است قابل اثبات نیست . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نحوه اثبات دعوا با قسامه در امور کیفری بر روی لینک زیر کلیک کنید :
 
 
www.heyvalaw.com/web/articles/view/1384/قسامه-در-امور-کیفری.html
 
مهرداد مختاری عضو شورای شهر شاهین‌شهر با حضور در دادگاه از مدیر مسؤول پایگاه خبری صدای جویا نزد مراجع قضائی طرح دعوا کرد.
  به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از شاهین‌شهر اصفهان، صبح امروز ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ مهرداد مختاری عضو شورای شهر شاهین‌شهر با حضور در دادگاه در خصوص اخبار منتشرشده در این پایگاه خبری با تیترهای مختلف با ارائه‌ شکوائیه‌ای با وکالت مهدی جعفری علیه نورالله جویا مدیر مسؤول پایگاه خبری صدای جویا نزد دادیاری دادسرای عمومی و
استاد فاطمی نیا:حدیثی
زیبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است که موارد بسیاری به بنده
مراجعه کردند که بعد از عمل به این روایت مشکلشان حل شده است! حضرت در یک
جمله کوتاه میفرمایند: (( الاحتمال ، قبر العیوب ))" تحمل و بردباری قَبر عیب هاست"چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.مردی
برایم نقل میکرد که من تا به منزل میرسیدم، همسرم شروع به دعوا میکرد که
چرا تو فقیری؟! چرا من را بیست سال اسیرخود کردی؟! و...! مرد میگفت من
1. دعوا دلیل جدایی نیست.
2. به تعهدات رابطه پایبند باشید.
3. چیزهای مورد علاقه او را بخرید.
4. هنگام ورود و خروج از خانه، همسرتان را ببوسید.
 5. گاهی کنسل کردن یک قرار، به بودن در کنار همسرتان می ارزد.
6. با خانواده او مانند خانواده خود رفتار کنید.
7. گفتن «دوستت دارم» هر چه بیشتر، بهتر.
8. هنگام بیماری با او مهربان باشید.
9. در نبود یکدیگر، کارهای خانه را انجام دهید.
10. از گفتن جوک های توهین آمیز خودداری کنید.
11. وقت شناس باشید.
12. با افرادی که پشت همسر شما
هر آدمی ممکنه در زندگیش عصبانی بشه و حتی باعث بشه که دعوا کنه.
در تمام عمرم 3 بار به نقطه ای از عصبانیت رسیدم که باعث دعوا شد.   که البته هیچکدومشون شروع کننده اش من نبودم!
اولین زمان دبیرستان بود روز اول دبیرستان که بر خلاف سالهای راهنمایی که صندلی های به هم چسبیده و یا به شکل نیمکت مشترک بود،  در زمانی که وارد دبیرستان شدم مثل همه یک صندلی خالی در کلاس رو انتخاب کردم و نشستم! بعد از دقایقی یک نفر با کم شعور که دو سال مانده به حساب میومد از کلاس
مست بودیم تو خیابون. یه گوشه نشسته کنار نرده های اونجا. گفتم از زندگی خودم اگر بخوام مضمون بشکم بیرون که باهاش داستانی بنویسم، اون اینه که وقتی میدونم نهایت هرچیزی که با یه آدم دارم بالاخره بوسه است و عشق، باهاش دعوا میکنم. بهش بدی میکنم. مریض نیستما یعنی ممکنه یعنی. ولی اگه کسی مهم نباشه چرا دعوا کنی. گفت باحاله ولی چطور میشه باهاش پیرنگی پیش برد؟ گفتم نمیدونم. شاید اصلا پیرنگی با همچین چیزی پیش نره هیچ وقت تو دنیا. گفت شایدم بره و باید کشفش ک
جدا از جالبی و عجیبی ماجرای جانی دپ و همسر سابقش ، یک چیزی خیلی خیلی جالب تر بود ؛ و آن دیدن چگونگی تولید مثل دعواها بود :/ انگار که خشونت، موجود شروری با جنون زادو ولد است که برای تکثیرش هم فقط وجود یک والد کافیست :/ 
جالب بود که چطور یک دعوا بین دونفر ، که تازه آن هم اصلا دیگران از علت و جریانش باخبر نیستند ، تبدیل به دعوایی بزرگتر با علتی کاملا بیربط و متفاوت میان آدمهای دیگر میشود . یک نفر این قضیه را به فمنیسم ربط میدهد!! :// و دیگری میگوید که هم
مانع سوم
هرج و مرج در دعواها !
ما یادگرفتیم که دعوا باید عادلانه باشه!
14 قانون وجود دارد که باید رعایت شود.
1،مشکل به وجود آمده را روشن کنید.
2.فقط روی همون مشکل تمرکز کنید.( مشکلات گذشته رو قاطی دعوا نکنید )
3.سعی کنید ارتباط فیزیکی ملایمی داشته باشید.(قدم زدن و تکان دادن شدید دستان هنگام بحث ممنوع )
(مثلا:دستان همدیگر رو بگیرید .این احساس در آرامش شما و همسرتون بسیار موثر خواهد بود )
4.از طعنه زدن به هم خودداری کنید.حتی اگه همسر شما اهل طعنه زدن اس
انگار مستضعفین باور ندارند که در همین کشور در مقابل قلدرمآبان در حال تقابل و رویارویی هستند! انگار حواسشان نیست که هر کدام از دو طیف می خواهند کار را از دست طیف دیگر خارج کند!
می گویند: آنطور که می خواستیم نشد، دیگر رأی نمی دهیم! این حرف را کسانی می زنند که رأی ندادن آنها فقط به قوت بیشتر طیف مستکبرین داخلی منجر می شود. در رأی به کاندیدای خودی اهمال می کنند. کار به دست کاندیدای طیف مقابل می افتد. بعد تعجب می کنند که چرا دارد کار پیچیده تر می شود!
یه احساس ناخوشی درونم دارم به نام ترسِ از دست دادن، که بعضی وقتا عود میکنه و بعضی وقت ها خاموشه. یکی از آورده هاش برام اینه که همه ش این حس رو بهم القا میکنه که اگه یبار با هم دعوامون بشه دیگه فاتحه اون رابطه خونده ست و تمااام ! بعد هی نگرانم که وای دعوامون نشه! دعوامون نشه! دعوامون نشه!
و این استرسِ "دعوا نشدن" رو خیلی از رفتارهام اثر میذاره ! اثرِ بد! مثلا من بعضی وقتا که میخوام یه حرفی بزنم تا ده تا جمله بعدش رو ناخودآگاه تو ذهنم پیش بینی میکنم و
 اولین نظام دادرسی وقدیمی ترین نظام دادرسی می باشد که مربوط به قرن نهم میلادی است که می توان ریشه هایش را در قانون گذاری رم پیدا کرد و دارای ویژگی هایی  به شرح ذیل می باشد:۱. ضرورت طرح شکایت شاکی یعنی اگر تا زمانی که زیان دیده از بزه شکایتی به عمل نیاورد دادرس مربوطه حق رسیدگی به موضوع اتهام رو نخواهد داشت‌.۲. فقدان نهادی به عنوان تعقیب یعنی دادسرایی وجود نداشت که موضوع تعقیب ورسیدگی را برعهده بگیر وپرونده مستقیما نزد قاضی ارائه می‌گردید.۳.
یکی از مشکلاتی که معمولا در دعاوی حقوقی پیش می آید این است که خوانده (کسی که دعوی علیه او طرح شده است. به دادگاه فراخوانده می‌شود تا به دعوای خواهان پاسخ دهد) در طول مدت دادرسی خواسته (مال مورد دعوا) را به افراد دیگر منتقل می کند و یا بعضا اقدام به آسیب زدن به خواسته می کند. بنابراین قانون گذار در نظام حقوقی ایران برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق خواهان (کسی که دعوایی را طرح می‌کند و از دادگاه می‌خواهد به امری رسیدگی کند)، راهکار قرار تامین خ
یاد دعوا های مامان بزرگ خدابیامرزم و بابابزرگ افتادم. موقع دعوا، مامان بزرگم قهر میکرد و می رفت برای خودش یه چیزی درست میکرد تنهایی میخورد:) و به بابابزرگمم تعارف نمیکرد. بابابزرگمم پا میشد میرفت مغازه. شب که برمی گشت، همه چیز عوض می شد. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. مامان بزرگم کتش رو در می آورد، بابابزرگ می رفت وضو می گرفت و شامشون رو میخوردن. کلی هم قربون صدقه من می رفتند.
یادم میاد چند باری هم مامان بزرگ تهدید به طلاق گرفتن کرد:))) . خیلی ه
سلام 
امشب خیلی دلم برات تنگ شده ... 
دوست داشتم بیاد دیونه بازی های قدیم زنگ میزدم بهت ساعت ها باهم حرف میزدیم ... 
انگار نه انگار که اتفاق خاصی افتاده انگار نه انگار دوسالی دیگه از هم دور شدیم ..انگار نه انگار عوض شدیم و راهمون از هم دور تر ... 
و انگار نه انگار که ادم دیگه ای تو زندگیمون باشه ... 
تو بگی زهرا ...‌من تو دلم ذوق کنم بگم جونم بگو ... تو هم بکی هیچی ... 
خخ یادش بخیر زنگ میزدی چیپس میخوردی حرص منو در میوردی ... البته تو یه خورده بی معرفت بودی
چند ماهی از مستقر شدن در این خانه نگذشته بود که زوجی به طبقه ی دوم اسباب کشی کردند. 
زن و مرد دائما با هم در حالِ دعوا هستند. وقت و بی وقت. صبح و ظهر و شب و حتی نیمه شب. البته بیشتر شب ها. مرد از سرِ کار به خانه می آید و دعواها شروع میشود. داد زدن ها و فحش دادن ها و در کوبیدن ها. 
زن و مردی که حتی تا چند ماه قبل از این، اتفاقی هم همدیگر را در محوطه ی ساختمان ندیده بودیم، حالا میدانستیم که اسمشان چیست، و کدامشان در دعوا بیشتر داد و فریاد راه می اندازد. ک
باز دوباره از تجربه درس نگرفتیم و درباره مسئله ای مهم و بحث برانگیز چت کردیم:( نتیجه ش شد چی؟؟ اینکه طولانی ترین دعوا و بدترین دلخوری رو رقم زدیم! و تا حدود ۳ نصف شب طول کشید بحث. چیشد؟ یه سوءتفاهم بسیار مسخره ک برای مهدی پیش اومد و یه سوال و تعجب مسخره تر از طرف من ک باعث شد اون بشدت برنجه و بخواد بره یهویی وسط بحث. و من ک حس میکردم دلم واقعا داره میشکنه. سر چی؟ سر برداشت مسخره م و مهدی ک نمیفهمید حرفاش چه منظوری رو ب من میرسونه و سنگینه برام. هرچی
    
دوستم که خونه شون دو تا کوچه پایین تر از خونه ماست چند روزی هست شاغل شده و سر کار میره. برای همین ساعت هایی که نیست پسرش رو میاره پیش ما. الآن دو هفته ای میشه که بعضی روزا من مامان سه تا بچه ام :)
این موضوع خوبیای خودش رو داره. شاید یه کم بیشتر خسته بشم ولی از اینکه میبینم دست و پاحنایی بغیر از من میتونه با بقیه هم باشه و باهاشون بازی کنه و بهش خوش بگذره کلی انرژی میگیرم.
بیشتر وقتا دوست دارن از هم تقلید کنن و خب تو قسمت غذا یا میوه خوردن این به
کتاب جامعه شناسی و دینیم به وضعیتی دچارن که اگه دست کسی بیفتن میتونه ازشون به عنوان مدرک ارتداد استفاده کنه و اصلا اگه دیگه خیلی معتقد باشه در جا تو خیابون اعدامم کنه:))
انقدر من اظهار لطف کردم توشون یعنی:)) 
گاهی خودمم به خودم میگم خاک تو سرت این چه وضعشه آخه؟:)) ولی خب آدم نمیشم که. خلاصه اگه من مردم اول این دو تا کتابو بسزونید بعد اینجا رو حذف کنید:))
.
پ.ن1: در نقش یک عنصر تخریبگر و از اونجایی که موفق نشدم در عرصه های دیگه ی خانواده اندیشه ی برابر
این که با اون فرد خاص مشکل داریم به شدت منو عصبی کرده. خواب آشتی کردن باهاش رو میبینم، هر ساعت بهش فکر میکنم، تو فکرم باش دعوا می‌کنم. خلاصه که خیلی وضع بدیه و می‌خوام که یا برام مهم نباشه یا آشتی کنیم. حس میکنم نیاز دارم کمک بگیرم.
زمین بازی، میدان جالبی است برای یاد گرفتن. اصل یاد گرفتنِِ زندگی، وسط همین بازی هاست؛ وگرنه ساعت ها کلاس و سخنرانی و منبر، اندازه یک دعوای ساده در زمین فوتبال چیز یاد آدم نمی دهد، البته به شرطی که یکی باشد که درست دعوا کردن را یاد آدم بدهد، وگرنه از دعوا کردن هم فقط چنگ انداختن، خراشیدن و رنجاندن را به امید برنده شدن یاد می گیریم.
خلاصه که خیلی چیزهای اضافی به بچه‌ ها یاد می دهیم و از یاد دادن چیزهای مهم تر می مانیم؛ تازه اگر خودمان آن ها را بل
5 روز تعطیلیم دبیرمون میگفت بعد عید باید بیاین ماهم کلی دعوا کردیم گفتیم نمیایم ک برا کنکور بخونیم...
اونم میگفت الان برنامه اونجارو بخونین...یکی نیس بگه اخه الان ادم حس درس خوندن دارههههههههههههههههه؟!!!!!!!!!!!
اومدو کرونا گرفتیم مردیم بعد چع کنیم؟
یکی از دوستان خیلی عزیز پستی گذاشته بود در مورد این که برادرجانش اصرار داره موهای دختر باید بلند باشه تا زیر باسن و این که ازش خواسته موهاشو آبی کنه :)
این پست منو پرت کرد به سالها پیش و نوستالژی خودم و برادر کوچیکه
یعنی قشنگ کپی اتفاقات ما بین ما دو تاست :دی
و اما جریانات ما:
این برادر محترم اصرار داشتند که بنده باید چادر سر کنم
کل دوره دبیرستان و بخشی از دوره کارشناسی من هر روز دعوا داشتم سر این قضیه
حجابم به اذعان همه کامل بود ولی واقعا شلخته
یه انسان خردمند میخوامبا چندتا از کتابای سید مهدی موسوی
چون پول خریدشون خصوصا اولی رو ندارم
فعلا نشستم خودمو دعوا کردم که تا قبلیا رو کامل نخوندی حق نداری کتاب جدید بخری :دی
فعلاهم که بچه ی خوبی بودم و به حرفم گوش دادم
ولی بسوزه پدر بی پولی
منی که همیشه مخالف طلاق بودم
و وقتی دوستی میگفت تصمیم گرفته طلاق بگیره
باهاش مخالفت میکردم!
خودم این روزها به شدت به طلاق فکر میکنم
قبلا هم فکر میکردم اما با ترس و لرز
اینبار با جدیت!
زندگی ای که هر روز خدا توش دعوا و جر و بحثِ برای کوچکترین مسئله
واقعا سکوت اختیار کردم فقط انگشتم و میذارم توی گوشم تا نشنوم 
هیچ جوابی نمیدم دیگه
فقط تو دلم با خدا حرف میزنم و اخرشب میزنم زیرگریه از بخت بدم!
من ندیدم خونه ای که همیشه توش دعوا باشه
واقعا منافقِ 
ب
دعوائی که در تاریخ حقوق و قضاوت جهان مدت زیادی به طول انجامیده است به موجب ادعای سرپرست صومعه دورهام انگلیسی به وجود آمد که می گفت باید به هنگام تعطیلات اسقف ها اداره اموال اسقف نشین ها بر عهده او باشد . این دعوا در سال 1283 طرح شد و تا سال 1939 به طول انجامید .
بیشتر از هرچیزی نیاز دارم به دویدن و خنده تو راهروهای مدرسه با ری ری. گیس و گیس کشی سر سیب زمینی سرخ کرده و سمبوسه و اسنک و پفیلاهای بوفه. حتی وسط غذا گریه کردن بخاطر یه ۰.۲۵ کوفتی. مرتب کردن کتابای پانسیون ری ری. قانع کردن ری ری سر اینکه عزیز دلم ۱۸ شما بد نیست چرا غصه میخوری؟ منو ببین ۱۲ شدم دارم قر میدم . جیغ زدن سر ری ری. خالی کردن بی اعصابیام سرش. دعوا سر اینکه پاش خورده به پام و شلوارم خاکی شده :))) دعوا سر اینکه وسایلمو گم میکنه :))) 
تمام امروز
عاشق روزهایی هستم که در حد لالیگا بایکدیگر دعوا می کنیم! اما دست آخر، شب که می شود بازویت را بالشتی می کنم روی سرم و می گویم: باتو قهر هستم، اما حق نداری بالشتم را ازمن بگیری! وتو، بوسه ای روی گونه ام می نشانی و می گویی: آخ که چقدر دلبری می کنی...
انگار مستضعفین باور ندارند که در همین کشور در مقابل قلدرمآبان در حال تقابل و رویارویی هستند! انگار حواسشان نیست که هر کدام از دو طیف می خواهند کار را از دست طیف دیگر خارج کند!
می گویند: آنطور که می خواستیم نشد، دیگر رأی نمی دهیم! این حرف را کسانی می زنند که رأی ندادن آنها فقط به قوت بیشتر طیف مستکبرین داخلی منجر می شود. در رأی به کاندیدای خودی اهمال می کنند. کار به دست کاندیدای طیف مقابل می افتد. بعد تعجب می کنند که چرا دارد کار پیچیده تر می شود!
 جزوه ادله اثبات دعوی عباس کریمی
 جهت مشاهده و دانلود فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید
دانلود جزوه ادله اثبات دعوی عباس کریمی


جزوه ادله اثبات دعوی عباس کریمی جزوه ادله اثبات ،دکتر عباس کریمی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران. دانلود جزوه کتاب ادله اثبات دعوا عباس کریمی  دانلود جزوه کتاب ادله اثبات دعوا تالیف دکتر عباس کریمی از انتشارات پیام نور به انضمام نمونه سوال همراه با پاسخنامه که با کیفیت عالی در قالب pdf توسط وب سایت ...
در اکثر نظام های حقوقی نهاد داوری در کنار دستگاه قضایی، از مراجع رسیدگی به دعاوی شناخته شده است. در برخی کشورها قضات در مقام رسیدگی به دعاوی به طور مطلق یا محدود، مسئولیتی برای جبران خسارت وارده به طرفین دعوا ندارند. در حقوق ما نیز قضات تحت شرایط خاصی وفق اصل 171 قانون اساسی، اگر در راستای رسیدگی موجب ورود ضرر به اصحاب دعوا شوند و منشا ورود ضرر اشتباه یا قصور قاضی باشد، مسئولیتی برای جبران خسارات وارده نخواهند داشت. بدیهی است چنان چه علت ورود
ماده 10 - رسیدگی نخستین به دعاوی، حسب مورد در صلاحیت دادگاههای عمومی و انقلاباست مگر در مواردی که قانون مرجع دیگری را‌تعیین کرده باشد.‌ماده 11 - دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده ، در حوزه قضایی آن اقامتگاهدارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد، درصورتی که‌درایران محل سکونتموقت داشته باشد، در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه درایران اقامتگاه ویا محل سکونت موقت نداشته ولی مال‌غیرمنقول داشته باشد، دعوا در دادگاهی اق
دیشب خواب دیدم.
گویا مامانم با همه فامیل برنامه شام چیده بود ب منم قول داده بود داداشتم هست، من هرچی نگاه می‌کردم نبود. عصبانی شدم و با همشون دعوا‌کردم که «کو داداشم؟ چرا نیست» بعد مامانم گفت تو اتاق خوابه، رفتم بیدارش کردم و سفت بغل کردیم همدیگر رو.
چقد دلم برا بغلش تنگ شده!
کسانی که ساکن الهیه، بهداری و دادگستری هستن کم و بیش راننده های کارسان (بهشون باید گفت مینی، مینی بوس) رو میشناسن.
یکی از اونها اسمش مسعود بود. چند روز پیش رفتم سر ایستگاه منتظر شدم بیان دیدم هیچ خبری نیست. اومدم پشت جایگاهِ ایستگاه تا زیر سایه باشم. دیدم یه اعلامیه زدن. با دیدنش خشکم زد.
خودِ مسعود بود. "جوانمرگ مسعود ریخکی". دنیا رو سرم خراب شد. اینقدر ناراحت شدم که همون لحظه اشک تو چشمم حلقه زد. ناچار شدم با اتوبوس برم خونه. تو اتوبوس هم همه در
در راستای اصل تناظر به طرفین دعوا(خواهان و خوانده) اجازه داده شده است تا از ادعاها و دلایل طرف مقابل اطلاع پیدا کنند.این اصل ایجاب می نماید که اصحاب دعوا بتوانند تمام آن چه را که در رسیدن به خواسته های خود و کشف واقع لازم و مفید می دانند،اعم از ادعاها،ادله و استدلات خود،به اطلاع قاضی برسانند.در عین حال امکان اطلاع از آن چه رقیب در این خصوص ارایه داده است را داشته باشند.همچنین طرفین باید فرصت مورد مناقشه قرار دادن آن  ها را داشته باشند.
به همین
الان واقعا ایمان اوردم تنها کادوی تولدم بهت کادوم بودم. کاموم چی بود؟
هیچی!
 ابجیم رفته بود اردو. مامانم هم بیمارستان بستری بود. بابام هم همراهش بود.منم یک روز و نیم خونه تنها بودم در سکوت بدون نق و دعوا و غر و لجبازی.
#یکی نیست بگه نونت نبود اب نبود اینستا بستنت چی بود اخه
خب خب خب برگردم سر زندگی معمولی و ساده خودم امروز جواب اون مستر دادم و تامام :) از اینستاگرام بیرون اومدم و حس پرنده ی آزاد شده رو دارم دلم میخواد بپرم و بدوم...کلا وقتی حالم خوبه مث اسب میشم خخخ.
از دیشب حس ها و اتفاقات مختلف برام افتاده و شبا بی خوابم ینی دیشب تا ۴ همینجوری زل زده بودم به دستم که رو دیوار گذاشته بودم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم ینی شبا اونقدر برام جاذاب دوست داشتنیه که حتی با زل زدن به دستامم کیف میده حتی اگه هیچ کار نکنم :) 
تاحال
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی یکی از بالا دست می کشیدم روی زخمهای دستم و بعدش می‌رسیدم روی طرح لبخند کمرنگی که یادگار اعزام بیمار بدحال ساعت پنج صبح و دعوا با طب اورژانس بیمارستان مقصد بود، جاش هنوز کمرنگ روی دستم مونده !
ادامه مطلب
فیلم دیدمو صبونه خوردم ... دوش گرفتم ... به تلفن جواب دادم دو تا دروغ الکی گفتم... ناهار خوردم... دعوا کردم ... خوابیدم ... پاشیدم... تلویزیون تماشا کردم ... فیلم دیدمو شام خوردم ...  دلم میخواد این تهش چند تا فحش بدم ولی چون اینجا بچه رفت  و آمد داره خودداری میکنم
هر بارررررررر که بابک میگه
تو هم که کلا یه دونه دوست داشتی توی کانادا
اون هم هر بار باهات یه دعوا راه انداخت قبل دیدنت و هیچوقت توی اون دو سال و نیم ندیدیش
و زیر همه قولهاش هم زد
هررررر بار که این رو میگه
من از خجالت آب میشم
و میخوام زمین دهن باز کنه و برم توش
کاش هیچوقت همچین دوستی نداشتم که بدقول و دروغگو باشه و من بابتش اینقدر خجالت بکشم.
و این کمردرد که خوب نمیشه 
گاهی به اطراف مهره ها می‌ریزه که باعث میشه ترس ازدیسک بیادسراغم 
نسخه ای که دیروزازمتخصص گرفتم امانرفتم داروخونه 
و من همچنان درد دارم 
و حالا 
امشب 
نمازمو نشسته خوندم 
و قهر و دعوا مثل همیشه در آغاز روزهای بیکاریم! 
همممممیییییشه همین اتفاق می‌افته 
همیشه ی همیشه ی همیشه!
یه تیکه بنر گذاشتن تو دانشگاه بالاش نوشتن: "اگر دانشجوی ترم یک بودم...."
داشتم فکر میکردم که خب من اگه دانشجوی ترم یک بودم چیکار میکردم!
راستش تازگیا دارم فکر میکنم که منم اشتباه کردم یه جاهایی!قبلنا میگفتم درسته اشتباه بوده ولی تجربه شده!و از این داستانا!
الان دارم فکر میکنم نه واقعا اشتباه بوده و پشیمونم!و اگر برگردم به قبل ، به اون موقع که ترم یک بودم ، شروع میکنم معاشرت بیشتر با ادم ها ولی باهاشون همون اول راه دوست نمیشم!دوست پسرمو از دانشگا
آدما رو شرایط عوض میکنه عجیبم عوض میکنه.من تا قبل اینترنی واسه تخصص دنبال ی رشته ی پر هیجان بودم.طب اورژانسی ، جراحی، قلبی چیزی
ولی الان مطمئنم امکان نداره حتی در آینده بهشون فک بکنم.بحث ترس نیست.بحث اون فرسایش روحی و جسمی هست ک تو این رشته هاس.اورژانسهاشونو بدو بدو هاشون.ینی تو بخش قلب من تمام مدت درحال بدو بدو بودم.بدو اورژانس..مریضو بدو بدو ببر CCU..بدو بدو برو دارخونه رتپلاز و اس کا بگیر.با پرستار دعوا ک زود باش.با بیماربر دعوا ک کجا موندی با
بچه کوچولو هاتان را خوب مراقبت کنید. چون وختی میارینشان درمانگاه و ما میبریمشان رو ترازو و اندازه شان میگیریم، وختی آزمایش ادرارشان را میخوانیم و نیتریت مثبت اند با یک جرم ناشایع، وختی آنمیک اند، وختی شُل و وِل و خسته و تب دارند، وختی میگویید از نه ماهگی که گذاشتیمشان مهد مولتی ویتامین و فروسولفاتشان را یادمان شده است (مشهدی ها یادشون نمیره، یادشون میشه. مثل شمالی ها که دعوا نمیکنن، دعوا میگیرن). آره وختی میگویید غذا نمیخورد، شیر نمیخورد،
 
 
خواب دیدم. داشتم کیف میکردم. تمام سلولهام داشتن با تمام اشتیاق تماشاش میکردن. میدونى خواب کجا عصبیم میکنه؟ تا اونجاییش که دارى خواب رو میبینى و کیف میکنى که خب بالاترین قسمت بهشته اما یهو یه جایى اون مغز لعنتى که دلم میخواد بگیرم درش بیارم بندازم دور، بلند میشه و میپرسه این خوابه؟ بیدارى نیست واقعى نیست. دوست دارم دندوناشو خورد کنم، لعنتى همین جمله رو میگه و میره. همین جمله کافیه تا حواست پرت شه و از درون خواب به بیرون از خواب پرت شى و همه
 
دعوا  کن ولی با کاغذت !!!اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد ، ھر چه خواستی به او بگوییروی کاغذ بنویس ، خواستی ھم داد بکشی تنها سایز کلمات را بزرگ کن نه صدایت راآرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن آنوقت خودت قضاوت کن .حالا می توانی تمام خشم نوشته ھایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی .دلی ھم نشکانده ای وجدانت را هم نیازرده ای خرجش ھمان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی
گاھی می توان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد
#دکتر_الهی_قمشه_ای
سارا : از بلندی که نمیترسی ؟
من : ن بابا ...
قدم قدم پله ها رو بالا میرفتم 
پایین رو نگاه میکردم 
دست و دلم می‌لرزید :)
...
روی یکی از پله های اهنی حیاط پشتی نشستیم ( تو اسمونا ) و از عشق گفتیم و اینکه چقدر حقیقت داره و قص علی هذا !
...
و روزی که در این دانشکده دعوا نباشد بایست تعجب کرد ... این سری سینا و انجمن اسلامی وارد عمل شده بودن !
...
و چقدر صدای طاهر قریشی را میدوستم !
آمار ارائه شده رسمی کرونا خیلی واضحه و از طریق مجاری رسمی ارائه می شود. ولی یکی میگه آمار صعودیه و یکی میگه آمار نزولیه
به نظرم یکی دست به قلم بشه و این آمار را به چهار تا نمودار ساده تبدیل کنه و بفرسته برای همه و جلوی این همه دعوا را بگیره 
شما بگید بهم. من نمی تونم عاشقش نشم وقتی با همدیگه سر تخت تیمارستانمون بحث می کنیم و هر کدوممون می گیم که تخت کنار پنجره رو می خواییم؟ من نمی تونم عاشقش نشم وقتی دقیقا نیم ساعت بخاطر همچین چیزی دعوا می کنیم و آخرش انقدر می خندیم که نفسمون بالا نمی آد؟ من نمی تونم عاشقش نشم. نمی تونم. نمی تونم.
هرچه در دلتان دارید به خدا بگویید!
اگر میخواهید فوتبال بازی کنید، با خدا فوتبال بازی کنید که اگر توپ را به سمت او شوت کردید مادرش را برایتان نیاورد.
با خدا دعوا کنید که اگر خلقتان به هم ریخت و از کوره درفتید پدرش را برایتان نیاورد. 
ادامه مطلب
2ماهه پیش طلاق گرفتم ومهرم رو بخشیدم پشیمان شدم وکیل گرفتم واسه شکایت مابذل و رجوع به مهریه میخواستم بپرسم آیا تو این دعوا اگه مهریه مو نداد حق گرفتن حکم جلب و بازداشت کردنش میتونم بگیرم یا نه؟ البته وکیلم میگه میگیرم ولی میخوام کامل مطمئن شم ممنون میشم راهنماییم کنین
وقتی با دختر یه خانواده ازدواج می‌کنین، لطفا بعدش یه‌طوری نباشین که آدم روزی هزار بار خودشو واسه اون لحظه که ازش پرسیدن:"نظرت چیه؟" و جواب داده:"من مخالفتی ندارم" لعنت کنه.
یا به این فکر کنه چطور می‌تونه پاره‌ی جیگرش رو ازتون پس بگیره..
پ.ن: هیچی نشده، با دومادمون دعوا نکردم. ناراحتم نیستم. فقط خیلی وقت بود رو دلم مونده بود این حرفا..
اصلاح گری دینی در دنیای معاصر با الگو برداری از روش و منش امام موسی صدر
بیان عیان به زودی، پرونده ویژه "دین، دعوت یا دعوا؟" را با رویکرد معرفتی، سیاسی و اجتماعی خدمت شما تقدیم خواهد کرد. 

امام موسی صدر در جنوب لبنان، حرکتی پویا و مردمی را شروع کرد، دل های مردم را از هر گرایش و مذهب، به هم نزدیک کرد و فرهنگ گفتگو رو گسترش داد. ایشان، قبل از اینکه اصرار بر دیندار کردن مردم داشته باشد، فضای زیستی ایشان را سالم کرد و  روابط آنها را بهبود بخشید! اقت
بارها برای شما هم پیش اومدهصحنه درگیری و نزاع دو راننده رو برای جای پارک یا بوق زدن بیجا دیده باشین
سوال اینجاست؟
اونی که کتک می زنه و طرف مقابل رو نابود می کنه، برنده شده؟
یعنی احساس برد می کنه؟
قطعا احساس برد می کنه که همچین کاری رو انجام میده
دعوا و نزاع رو به میز مذاکره ببریم یعنی به سمت گفتگو
می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!
می‌شود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!
دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...این خیالات قشنگیست که جریان دارد!
من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،ارزشی بیشتر از خنده‌ی شاهان دارد!
گاهی از فاصله ها حال دلم بد شده‌استمی‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!
#فاصله_اجباری#میم_پناهی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها