نتایج جستجو برای عبارت :

فیلم سینمایی تابو،شکنجه وازدواج زوری،.

بیب الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
فیلم تابو
تصویری خشن از ایرانی ها
با کتک دختری را مجبور به ازدواج با پیرمرد میکنند
برای گرفتن اعتراف هم شکنجه می کنند
آیا انتقال این مفاهیم درست است؟
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و الغلبه
دانلود رمان جدید شکنجه گر من
دانلود رمان زیبای شکنجه گر من
دانلود رمان شکنجه گر من نسخه pdf
دانلود رمان زیبا و جدید شکنجه گر من
دانلود رمان شکنجه گر من بهترین رمان از نظر طرفدار
دانلود رمان شکنجه گر من با لینک مستقیم
ادامه مطلب
 شکنجه سفید یکی از وحشتناکترین شکنجه هاست که روی روان تاثیر داره که بعد از مدتی باعث خودکشی و کور کردن خود میشه! در این اتاق تمام وسایل به رنگ سفید است. 
☁️' طوری که جز رنگ سفید چشمان شخص چیز دیگری نمیبیند! مدت زیادی نمیکشد (حدود دو روز) که فرد تقریبا کور میشه. چند روز بعدم شروع به خودزنی و در نهایت خودکشی میکنه.
ادامه مطلب
 شکنجه سفید یکی از وحشتناکترین شکنجه هاست که روی روان تاثیر داره که بعد از مدتی باعث خودکشی و کور کردن خود میشه! در این اتاق تمام وسایل به رنگ سفید است. 
☁️' طوری که جز رنگ سفید چشمان شخص چیز دیگری نمیبیند! مدت زیادی نمیکشد (حدود دو روز) که فرد تقریبا کور میشه. چند روز بعدم شروع به خودزنی و در نهایت خودکشی میکنه.
ادامه مطلب
دانلود شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار علی براتی
شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار از علی براتی
شدم عاشقت علی براتی
دانلود کلیپ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار از محسن لرستانی

دانلوداهنگ شدم عاشقت منه بیتاب و گرفتار
اهنگ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار
شدم عاشقت من بیتاب گرفتار محسن لرستانی
آهنگ بیا تا بگم بی تو میمیرم بابا جون
چیزی مونده برامون؟ جز چشم ها و گوش ها
چشم ها که ببینیم ظلم رو ببیینم کشتار و قتل عام و شکنجه هارو
گوش ها که بشنویم فریاد های زده نشده رو
صدا نداریم
پا نداریم
دست نداریم
آخ که دیگه قلب هم نداریم
اگه قلب داشتیم که تنها نمیذاشتیم. اگه قلب داشتیم تو این وضع که خودمون شکنجه نمیکردیم...
اون سالی که Black Swan اومده بود و کلی اسکار برده بود تمام مقاله هایی که راجع بهش نوشته شده بود رو خوندم. چه فارسی ها توی روزنامه های هر روز، چه تیکه هایی از مقاله های انگلیسی روی اینترنت. تمام داستان رو می دونستم از بس که در موردش نوشته بودن و خوندم بودم. دیدنش اما برام تبدیل شده بود به یه جور تابو. پریشب این تابو رو شکوندم. فیلم رو دیدم. مگه می شه آدم فیلمی رو که تو اوج تموم می شه دوست نداشته باشه؟!
+ چه قدر خوب شد که اون موقع تلاشی نکردم برای دیدن فیل
Ehaam
Taab o Tab
#Ehaam
امشب از دیدنمان 
همه انگشت به دهان می مانند
همه خوب حال مرا 
حالو احوال  مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا برپا کن
من که در تابو تبم تو بتابانو شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این توو این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از منو حالم
وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد
به چه شبی بگو امشب مارا می طلبی
بگو همچون من در تابو تبی در تابو تبی
تاج سرم مگ
در هر ۱۰ ثانیه در نقطه‌ای از دنیا دختری را ختنه می‌کنند.
 و این برای دختران و زنان ختنه شده آغاز زندگی‌ای است پر درد، عفونت، و ناباروری
اینها تنها برخی از پیامدهای ختنه زنان‌اند. 
▪️سازمان ملل متحدبریدن آلت جنسی زنان تحت عنوان «سنت و آیین» را مردود و عمل ناقص‌سازی اندام جنسی زن را مصداق بارز «شکنجه» می‌داند.
تابو
تابو
 کارگردان: خسرو معصومی
تهیه کننده:جواد نوروزبیگی
داستان فیلم

سالار یکی از ملاکین بانفوذ منطقه‌ هزارجریب، در آرزوی فرزندی تصمیم می‌گیرد برای چهارمین بار ازدواج کند. آق‌عمو که معتاد به مواد مخدر است و در گاوداری صالح مشغول به کار است، می‌پذیرد در ازای پرداخت بدهی که به صالح دارد، دخترش را به عقد برادرش سالار در بیاورد. بهار که از قبل دل در گرو کسری داشته، در مقابل این پیشنهاد به شدت مخالفت می‌کند...

1) دانلود با کیفیت 480

2) دانلود
امروز سحر خواب موندم و بدون سحری روزه گرفتم تموم روز از سر درد داشتم میمردم و ۴ساعت ظهر خوابیدم و همش روی پاور سیوینگ بودم! افطارمو با خامه نارنجکی(نون خامه ای) باز کردم :)) 
حس میکنم دارم استیبل میشم و به یک ثباتی از نظر شخصیتی دارم میرسم.به عبارتی دارم بزرگ میشم.دیگه نگران قضاوت های مردم نیستم! نگران حرف های مردم هم نیستم ،من اونقدر عاقل و بالغ شدم که بفهمم چی درسته و چی غلط،۲۰ و اندی سال دائم نگران حرف مردم بودم از الان به بعد میخوام برای دل خ
ذهنش به تله اسکرین کشیده شد و گوش های تیز و همیشه بیدارش که منتظر شکار بود. آن ها شب و روز می توانستند جاسوسی آدم را بکنند، اما اگر آدم مغزش را به کار می انداخت، می توانست به راحتی آن ها را دور بزند. با تمام زرنگی شان، آن ها تاکنون نتوانسته بودند به این راز دست یابند که در ذهن دیگری چه می گذرد. شاید وقتی که آدمی در چنگ آن ها اسیر بود، وضع غیر از این بود. هیچکس نمی دانست در وزارت عشق چه می گذرد، اما می شد گمانه زنی کرد: شکنجه، مواد، ابزار پیچیده برای
مدتی پیش یکی یه پستی گذاشته بود که به طبع اینکه معمولا تابویی واسم وجود نداره و میتونم در مورد اکثر چیزا نه تنها در دنیای مجازی بلکه در دنیای واقعی حرف بزنم،هر کاری کنم و در مورد هر چیزی فکر کنم،اما نظر خصوصی ارسال کردم.قرار بود نظر خصوصی نباشه اما یهو خصوصی شد. :دی
اصولا مسئله تابو بستگی به اعتقادات و فرهنگ و قراردادهای اجتماعی یک جامعه و برای کنترل رفتار انسان میتونه شکل بگیره و ریشه تابوها رو باید در اونها جستجو کرد که میشه گفت اساسا به ع
همه چیز اومده جلوی چشمم. تمام زجر هایی که کشیدم.انتظار هایی که تموم نمیشدن.خود خوری ها، فریاد های ساکت درونی.
منم وایمیسادم جلوی پنجره.مثل امشب. با این تفاوت که سه تا درخت های کاج جلوی اتاقم و سر نبریده بودن اون موقع.
سرم جیغ میزد. انگار یک مار زرد خوشگل دور حلقم پیچیده بود. و من داشتم خفه میشدم. و از طرفی عاشق این خفگی.
سخت بود. سخت بود...
من چجوری دووم آوردم؟
کاش تمام اون شکنجه ها یک آدم میشد تا محکم ترین سیلی دنیا رو توی گوشش بزنم.
ریتم: 4/4         گام: ‌‌‌#F
F#m          Bm          D               F#m
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
E           Bm    Bm7               F#m
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
F#m          E           D          E
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
F#m          Bm          D             F#m
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
E       Bm    Bm7         F#m
زخم نمیزنی به من که مبتلاترم کنی
F#m          E           D          E
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
E        Bm      Bm7     
دانلود کتاب صوتی توتم و تابو اثر زیگموند فروید
توتم و تابو فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 21 حجم کل فایل ها: 137 مگابایت مدت زمان پخش: 9 ساعت و 59 دقیقه نویسنده: زیگموند فروید مترجم: دکتر ایرج پورباقر زبان ترجمه: فارسی گوینده: آزاده شعبانی نوبت چاپ: اول تعداد صفحات: 272 دسته بندی: روانشناسی - کتاب های صوتی ...
دریافت فایل
زنی که توسط برادرانش شکنجه و سپس در یک قبرستانی زنده به گور شده بود توانست با بیرون آمدن از قبر جانش را نجات دهد.
زن میانسال اکراینی که در یک قبر زنده به گور شده بود با خوش شانسی از این حادثه جان سالم بدر برد. " نینا رُدچِنکو " ۵۷ ساله که توسط دو برادر ۲۷ و ۳۰ ساله اش مورد شکنجه
ادامه مطلب
اون لعنتی‌ای که از ذهن مریضش داستان های پرنسسی رو خلق کرد و زر زد که '' و در پایان فور اور افتر درکنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند '' رو باید با تمام روش هایی که به دهن بشر میرسه شکنجه کرد و بعد برای اعدام انداخت جلوی انواع حشرات و حیوانات وحشی تا ذره ذره بمیره ، اون احمقی که این جمله رو گفت باید قبل شکنجه و اعدام توی سازمان ملل اعتراف کنه به این که ذهن عموم خانوم ها رو مسموم و به صورت کاذب رویایی کرده .
دیزنی باید جوابگوی سازمان حقوق بشر باشه با
اون لعنتی‌ای که از ذهن مریضش داستان های پرنسسی رو خلق کرد و زر زد که '' و در پایان فور اور افتر درکنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند '' رو باید با تمام روش هایی که به دهن بشر میرسه شکنجه کرد و بعد برای اعدام انداخت جلوی انواع حشرات و حیوانات وحشی تا ذره ذره بمیره ، اون احمقی که این جمله رو گفت باید قبل شکنجه و اعدام توی سازمان ملل اعتراف کنه به این که ذهن عموم خانوم ها رو مسموم و به صورت کاذب رویایی کرده .
دیزنی باید جوابگوی سازمان حقوق بشر باشه با
می‌خوام بگم تا اونجایی که من می‌دونم یکی از روش های خیلی طاقت‌فرسای شکنجه اینه که طرف رو پیشونی طرف قطره قطره آب می‌ریزن . اولش هیچی نیست اما بعد یه مدت جای قطره ها شروع به درد کردن می‌کنه . تا اینکه بعد چند ساعت هر قطره ی آبی که می‌ریزه ، مثل یه جکش می‌مونه که می‌کوبونن تو میشونی طرف . در همین حد دردناک .
می‌خوام بگم بعضی از مشکلات زندگی هم مثل همین شکنجه می‌مونن . در واقع اگه یکی دوبار اتفاق بیوفتن شاید ناچیز باشن ، شاید‌اگه از بیرون نگاه
سلام وقت بخیرروز خوبی رو براتون آرزو میکنم .حجتالاسلام توحید فتحیزاده طلبه فوق لیسانس از حوزهبه سوالات شما پاسخ داده میشود.
 
wa.me/989102110326واتسآپ_
 
راهکارهای مذهبی ومعنوی_پاسخگویی مجازی و حضوریزندگی مشترک وازدواج و تعریف های دینیتربیت,فرزندان,بلوغ از نگاه دین و معنویت تعارضات فردی وآسیبهای اجتماعیبا جهت گیری دینی و معنویت دینیوسواس های با منشا افکار دینی و رفتار دینیآموزشهای دینی اعتقادی و اخلاق اسلامیاجرای کارگاههای موضوعات دینی معنوی
 طلاق در همه فرهنگ ها امری مردود و نکوهیده است و کمتر عقل سلیمی را می توان یافت که فی نفسه طلاق و جدایی را تأیید کند.
ولی گاهی چاره ای نیست ! وگرنه قانون مُتارکه و طلاق را در نظر نمی گرفتند!
اما اینکه بیایند یک نفر را که ۲۷ بار تقاضای طلاق کرده و همه به دلیل کتک خوردن از شوهرش بوده و این شکنجه را سالیانی است تحمل کرده به عنوان الگو صبر معرفی کنند هم از آن کارهای ناب هست !
طرف شب عروسی از شوهرش سیلی خورده و تمام این مدت تحت شکنجه توسط یک فرد روانی ب
یکی از این حضرات که سال‌ها از طرف طواغیت و ظالمین محاصره‌شده و در زندان‌ها مورد شکنجه قرار گرفت، حضرت ابوالحسن امام موسی بن جعفر علیهماالسلام بودند.

در فرازهایی از زیارت‌نامه آن امام همام به بخش‌هایی از این ظلم‌ها و شکنجه‌ها اشاره‌شده است. در آنجا که عرضه می‌داریم:
ادامه مطلب
سمینار رایگان۱۰۰%تضمینی
❤❤جذب عشق وازدواج❤❤❤
زمان ۳مرداد
⏰ازساعت۱۶الی۲۰
مکان :شریعتی جنوبی /مجتمع تجاری کریستال/طبقه۲واحد۴
#موسسه_تحقیقاتی_ذهن_خلاق
همراه با قرعه کشی برای رزروعدد۱ را به
:۰۹۱۴۴۱۲۱۴۴۰.
.
@dr.reza__beygi
@zehne_khallag
http://zehnekhallagg.blog.ir/
#تبریز_خبر#دخترونه #دخترونه #ازدواج #ازدواج_آسان #ازواج_موفق#دوخترونه#سمینار_آموزشی#سمینار_رایگان#عشق#طلاق#زندگی#ایران#فمنیسم#چهارشنبه_های_سفید#ایران#مستند_راز#زبان_عشق#تضمینی#قرعه_کشی#مهارت_ازدواج#موف
دختر بزرگ خونه که باشی ، روزگار همه دل نگرونی های بقیه افراد خونه رو به خوردت میده ... بی صدا !
مثل مامور شکنجه،  با چکمه های سیاه چرمی و دست دستکش پوشیده بیخ گلوت ! با لبخندی اغواگرانه و نگاه بدذاتانه! 
شاید هیچ وقت ،هیچ کس نفهمه که تو ، کنج اتاقت همچنان که بقیه فکر میکردند داری برای امتحانت میخونی ،از دلشوره ی آینده ی برادرت و اوضاع و احوالش ، قلبت ضرب گرفته باشه ... تا اونجا که دست به دامان پروپرانولول شده باشی! 
شاید هیچ وقت کسی نفهمه که تو نگر
عوارض خودارضایی از نظر علمی از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
خودارضایی مضر نیست اما Telegraph
اعتیاد با خودارضایی خسارت های زیادی از مشاهده جسمی و جنسی با تنها اهل عوارض جسمی خود ارضایی یکی از اثرات روانی خود ارضایی. خودارضایی سر رضا ‌های دینی یک مسئله تابو دوست با دیدگاه علمی رفتاری قابل گرفتن سر پیش شرایط حالِ موجود جامعه و رده شنونده ِ این مقاله این بدین.
ادامه مطلب
عبدالغنی نوری، ولسوال گلران در ولایت هرات گفته، روی اجساد پیدا شده، آثار شکنجه دیده می شود.
شماری از اعضای مجلس نمایندگان افغانستان هم گفته بودند مرزبانان ایرانی، ۴۵ نفر از شهروندان این کشور را که قصد ورود غیر قانونی به ایران داشتند به رودخانه انداخته‌اند. آقای نوری این عدد را ۵۵ نفر اعلام کرده.
ایران ادعای انداختن شهروندان افغان به رودخانه و دست داشتن مرزبانان این کشور در آن را قویا تکذیب کرده است.https://bbc.in/2WdFJvh@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبا
خواب بعد از ظهرم زهرمار شد و جیغ و داد های دختر همسایه که نمیشناسمش اما از صداش معلوم بود نهایتا چهارده پونزده سالش باشه خنجری بود و هست به قلبم. 
نمیدونم چیکار کرده بود و چه اتفاقی افتاده بود اما عاجزانه داد میزد و پدرش رو التماس میکرد که کتکش نزنه. صدای کتک هاش میرسید. 
دلم داشت ریش ریش میشد. میخواستم تلفن رو بردارم زنگ بزنم ۱۱۰ اما گفتم زنگ بزنم چی بگم؟ نکردم اینکارو. 
نمیدونم دختره چیکار کرده بود و حق با پدر بود یا دختر. اما هیچ گاه برای من
هر کسی خدایان را به شکل و هیأت پدرش تصور می کند. و خط مشی هر کسی نسبت به خدایانش، تابعی است از رویه ی او نسبت به پدر خاکی اش. و به همین ترتیب دستخوش تغییر و تبدیل می گردد. و خدایان در حقیقت پدری است با شایستگی بیشتر.زیگموند فروید در کتاب توتم و تابو نمونه طراحی جلد کتاب توتم و تابو ، در کلبه گرافیک همراز به مناسبت 6 مارس روز تولد فروید ..
09056057434
وقتی به بلاگ بیان امدم تازه رتبه های کنکورسراسری امده بود و من درگیرمشاوره رفتن وانتخاب رشته بودم،4سال پیش یعنی 5مرداد94اومدم واینجا وبلاگ زدم،محدثه ی ان سالهابامحدثه ی الان خیلی فرق دارد،من بزرگترشدم ورنگ ارزوهاورویاهاوحتی طعم نوشته هام هم تغییرکردن،دراین4سال اتفاقات بسیاری افتاد،مثلا داداشم دانشگاه قبول شد یافوت ناگهانی پدربزرگ ومادربزرگم،اومدن بچه دوم عمه وازدواج وطلاق دخترعمو وخیلی اتفاقات دیگرحقیقتاخیلی ادمهابه زندگیمون اضاف
اعتراف عالم بزرگ زرتشتی به محبت ایرانیان به اهل بیت و آزار ایرانیان به این دلیل توسط بنی امیه ملعون
رشید شهمردان تاریخدان، ایران شناس و اوستا پژوه بزرگ و متعصب زرتشتی در کتاب خود می‌نویسد که حکومت خلفای غاصب بنی امیه ایرانی‌ها را به خاطر علاقه و به خاطر محبتی که به فرزندان حضرت علی علیه سلام داشتند شکنجه و اذیت می‌کردند. وی می‌نویسد:
خلفای اموی ملل تابعه به ویژه ایرانیان و زرتشتیان را به نظر حقارت و پستی می‌نگریستند و هرنوع شکنجه و آزار
این ذهن وحشی بلاتکلیف،هر لحظه یه کاری می خواد بکنه و انگار چیزی به اسم ثبات براش اصلا تعریف نشده!همون لحظه ای که می خواد یه جا آروم بگیره و بشینه و ریلکس کنه تصمیم میگیره تو تاریکی مطلق ساعت 2 نصفه شب بزنه تو خیابون و برا خودش قدم بزنه.وقتی تصمیم می گیره بعد از مدت زیادی خونه نشینی با یکی قرار بزاره و باهاش بره بیرون خودشو تو اتاقش حبس می کنه که حتی خانوادشم نبینه!بعضی وقتا که دلش یه چیز خنک میخواد سریع میره چایی دم می کنه! بار ها اتفاق افتاده ک
 
مدتها بود فیلمی را نیمه کاره رها نکرده بودم. مخصوصا از داخل سینما. ولی صدای اهسته ی افشین هاشمی روی اعصاب بود. فیلم که داستان خودش را زود لو می دهد. واقعا ان همه نریشن که رویا تیموریان می خواند لازم است؟ بدون انها فیلم حرف خودش را نمیزند؟
ظاهرا هرکسی میتواند فیلم بسازد اما مسلما هرکسی فیلمسازنخواهد شد. حتی اگر دست بگذارد روی موضوعی تابو وار از سرزمینش.
 
 
واقعا برخی حتی بدون یک ضربه سیلی تمام مرتبطین خود را لو می دادند و همین افراد گاهی به دروغ به عنوان سمبل مقاومت شناخته می شدند. ...نظیر مسعود رجوی، وقتی در شهریور 50 دستگیر شد تا سال 53 شکنجه نشد و صحنه آرایی ها و دفاعیات وی در دادگاه همه و همه به گونه ای بود که همه می پنداشتند به واقع او یک قهرمان است.
یکبار از رجوی پرسیدم: «فلانی که قبلا سمپات شما بود می گوید من در سال 50 خیلی شکنجه شدم. آیا واقعا راست می گوید یا نه؟ مسعود گفت: نه! من که در مرکزیت و در
 
مدتها بود فیلمی را نیمه کاره رها نکرده بودم. مخصوصا از داخل سینما. ولی صدای اهسته ی افشین هاشمی واقعا روی اعصاب بود. فیلم که داستان خودش را زود لو می دهد. واقعا ان همه نریشن که رویا تیموریان می خواند واقعا لازم است؟ بدون انها فیلم حرف خودش را نمیزند؟ ا
ظاهرا هرکسی میتواند فیلم بسازد اما مسلما هرکسی فیلمسازنخواهد شد. حتی اگر دست بگذارد روی موضوعی تابو وار از سرزمینش.
 
 
یه وقتایی سرتو گرم یه کار می کنی و هر چقدر که می تونی درگیر اون کار میشی تا از شر فکرهای بی خودی که تو سرت میاد خلاص شی..
بعد از اون لحظات شاد و لذت بخش، انقدر خسته و کوفته میشی که بجز فکر کردن عملاً نمی تونی کار دیگه ای انجام بدی...شکنجه بدتر از این؟!
+اثرات جانبی کمک در اثاث کشی  
وقتی به آسمان آبی عصر های بهاری خیره میشوی و باد موهایت را تکان میدهد .درحالی که زیر درختی نشسته ای و بوی پونه ی تازه ی کنار جوب ،مغزت را پر میکند .وقتی که شاهد اوج گیری پرنده ای در دور دست هستی و دلت قرص است. از به دنیا امدگانِ شکنجه شده یاد کن .از دلگیری پرنده در قفس .
پر از اغراقم...
اگر بخواهم چیزی یا کسی را توصیف کنم،اغراق می‌کنم...
در نشان دادن احساساتم،اغراق می‌کنم...
در تعریف کردن وقایع گذشته،اغراق می‌کنم...
وقتی می‌خواهم علاقه ام را به کتاب یا فیلم یا شخصیت خاصی نشان دهم،اغراق می‌کنم...
همین حالا که می‌خواستم درباره اغراق کردن هایم بنویسم،قصد داشتم که مثلا خودم را در یک اتاق بازجویی تاریک تصور کنم که بازجویی می‌آید و شروع می‌کند به اعتراف گرفتن،شکنجه کردن و فحش دادن!خاطرات مختلفم را مرور می‌کند
چرا اینجا رو یادم رفته بود؟ چرا برام بی اهمیت شده بود؟
بعدا باید به این سوالا جواب بدم ولی قبلش باید بخوام از خدا و امام‌زمان که کمکم کنن ،من میخوام برم با بچه های هیئت برم رودهن ، و الان نیازمند اجازه ی بابا عم... و باید امشب اگه حالش خوب بود بهش بگم ، واقعا از خدا میخوام کمکم کنه و اجازه بده...♡
چون واقعا نیاز دارم به اجازه ش ، و واقعا آبرو بریه اگه نذاره، دوست دارم باشم تو هیئت و نقش داشته باشم...ایشالا که خدا کمکم کنه...
.
بعدا باید راجع به روز شک
حدود 4 روز است که صدای پمپ آب ساختمان غیر قابل تحمل شده. یکسره کار می‌کند و گاهی آن لا به لا نفس می‌گیرد. زندگی در طبقه‌ی اول شبیه به شکنجه است. 2 روز پیش آیفون زدند و گفتند که فعلا آب کمتری استفاده کنیم. فردا صبح پمپ را می‌برند برای تعمیر و تا غروب آب نخواهیم داشت. باید تشت‌ها و بطری‌ها را پر کنم.
نباید بنویسم...نباید حال بد این روزهام رو تو محیط پخش کنم و حال نه چندان خوب دیگران رو بد...اما من حالم بده بچه ها...کرونا و احتمال عقب افتادن این امتحان لعنتی که دهن به دهن میچرخه...این امتحان لعنتی...خدایا راضی نشو به ادامه ی این شکنجه،این زجر...خدایا راحتمون کن...
 
~التماس دعای خیلی زیاد.
     خب میرسیم قسمت دوم ماجراهای منو دختر عمه:)
یه روز رفته بودیم پیک نیک.. تاب بسته بودیم نوبتی بازی میکردیم.. اعتراف میکنم من هرچقدم خشونت به خرج بدم انصافا کارای خیلی خطرناکو انجام نمیدم ولی دختر عمم چرا( کی میگه ماستمن ترشه ). ماجرا از اونجایی شروع شد که من که نشسته بودم و دختر عمه جوون قرار بود هلم بده، تابو برد بالا یه لحظه من متوجه شدم یکم شله گفتم همونجوری نگه دار یکم طنابو سفتش کنم.. تا یه دستمو ول کردم از طناب یهو از همون بالا هلم داد!!
ا
یه مدتیه که مغزم گزینشی عمل می‌کنه تویِ به یاد آوردن و به خاطر سپردن افراد و اتفاقات و این عجیبه وقتی که صبح یه چیزی می‌شنوم که عمیقا ناراحتم می‌کنه ولی تا یک ساعت بعدش حتی مضمون اون جمله رو هم یادم نمیاد، در حالی‌که هنوز ناراحتی‌شو حس می‌کنم. مغزم گزینشی عمل می‌کنه و من می‌ترسم. می‌ترسم که لا به لای این گزینشا، خودمو فراموش کنه و کم کم جا بذاره منو بین چیزایی که نمی‌خواستن منو یا من نمی‌خواستمشون. مثل اون چیزی که نوشته بود که فرد موقع ش
داستان در مورد مرد میانسالی به اسم رحمانه که سرطان مردونه(!) گرفته و دکترش بهش میگه به زودی میمیره. رحمان هم که آبدارچی یه شرکته و همیشه درگیر مشکلات مالی با چهارتا بچه بوده، تصمیم میگیره یه کاری کنه پسر رئیسش اونو بکشه و دیه‌ش برسه به خانواده‌ش. چون خودش در هر صورت قراره بمیره. 
داستان و اتفاقات بامزه بودن، ولی بازم من متنفرم از یه چیزایی که به زور چپوندن تو فیلم تا مثلاً مخاطب بخنده! مخصوووصاً من متنفرم از یه سری شوخی‌های جنسی که دلیل خنده
پروژه ام کی الترا
کنترل ذهن از راه دور
پروژه نامحسوس
بوسیله کاشت ایمپلنت و ریز تراشه میکرو چیپ ست
پروژه سازمان یافته برای کنترل ازهان و رفتار
بوسیله ی شکنجه های روحی و فیزیکی
 
http://mct-mrt.blogfa.com
 
http://bayanbox.ir/info/3909659395884702931/BingSiteAuth
 
من هیچ وقت هیچ
جایی (غیر وبلاگم البته) هیچ کس را لعنت نکردم. نه به این خاطر که
مثلا کار زشتی است، نه. چون فکر می کنم بی‌فایده است. اما جالبه که خیلی‌ها انگار اصلا این حق را برای من قائل نیستند که عصبانی باشم و خشمم را نشان بدهم (پست قبلی). عجیبه که انتظار ادب بیش‌تری دارند. درست مثل این که از یکی که زیر شکنجه است بخواهی
با تو، با شکنجه‌گرش، با ادب و متانت
به گفتگو بشیند یا نه، حتی بپذیرد که باید شکنجه بشود و اعتراضی هم نکند. چرا
همچین انتظاری دار
تازه خبر سوختن و حال وخیمش تو دنیای مجازی و سایت های خبری دست به دست میشد که گفتند: فوت کرد.
سراغ پیج های خبری رفتم و دیدم آنقدر عشق فوتبال و استادیوم داشته که به خاطر راه ندادنش خودش را آتش زده.بماند قصه
زندان و دادگاهش که بی خبرم و بدون موثق.
نه از فوتبال خوشم می آید و نه علاقه ای به استادیوم رفتن.نگید تو ایران آدم ها بددهن هستند که هر استادیومی توی این دنیا
بروید،مردها بد دهن هستند و شعارها نا به جا.نگویید که خب اگر زن ها بروند مردها آرام میشو
 
 
این که با اخلاقت که کنترلی روش نداری، انقدر شکنجه روانی برا همکارات ایجاد کنی که دیگه حاضر به کار کردن نباشه و حاضر باشه روزیش قطع شه و به سختی بیفته اما زیر بار تحقیر نره. وقتی با یه نفر این برخورد رو داری ماحصل اتفاق خوشحالت می کنه؟ حس قدرت بهت می ده؟
 
 
 
 
 
 
 
بیان یه سری مسائل تو جامعه ما تابو محسوب میشه اما گاهی گفتن یه سری چیزها از نگفتنشون بهترهتو وب قبلیم از یکی از دوستام نوشتم که تو مسجد دیدمش و بهم گفت به گناه خود ارضایی دچاره و ازم کمک خواستاون روز مونده بودم که چیکار کنم تصمیم گرفتم بیام و تو وبلاگم این مسئله رو مطرح کنم و از کمک مخاطب هام استفاده کنمبا راهکارهایی که دوستان دادن خدا رو شکر تونستم مشکلش رو تا حدی حل کنم و تعداد دفعات خودارضایی رو کم کرد منم ولش کردم و چسبیدم به زندگی خودم تا
روزى عمر بن خطّاب نشسته بود که پرونده پنج نفر زِناکار را نزد او آوردند تا حکم
مجازات هریک را صادر نماید. عمر دستور داد تا بر هریک ، حدّ زنا اجراء نمایند.
امام علىّ علیه السلام که در آن مجلس حضور داشت ، خطاب به عمر کرد و فرمود: این
حکم به طور مساوى براى چنین افرادى صحیح نیست و قابل اجراء نمى باشد. عمر گفت :
پس خود شما هر حکمى را که صلاح مى دانى صادر و اجراء نما. امام علىّ علیه
السلام اظهار داشت : باید اوّلین نفر اعدام و گردنش زده شود، دوّمین نفر س
آیت الله فاطمی نیا:
 گاهی تحمل همسر بداخلاق ، خودش نوعی سلوک است.
یکی از اولیاء خدا که بسیار مرد بزرگی بود و گفته اند امام زمان علیه السلام در تشییع جنازه ی او حاضر بودند ، همسر بسیار بداخلاقی داشت که سی و پنج سال او را شکنجه میداد ولی او تحمل میکرد !
بله ،تحمل کنید ، اصلا خیلی از اینها با تحمل و گذشت حل میشود .
☘️ گاهی هم اگر تحمل شود ، مثل نماز شب برای انسان سلوک الی الله است...
1-آدم خواریدر دیپ وب میتونید سایت هایی پیدا کنید که گوشت انسان خرید و فروش میشه.. در این سایت ها همچنان ویدیوهایی هست از کسانی که در حال خوردنه گوشت انسانند!علاوه بر این میتونید یه آدم رو پیدا بکنید با هم قرار بذارید که هم دیگه رو بخورید..ینی مثلا دست های همو میبورید و میخورید! .
2-اتاق شکنجه⛓توی دیپ وب سایتی وجود داره به نام Red Room شما با پرداخت پول میتونید به صورت آنلاین «Live» شکنجه شدن یه شخصی رو ببینید !جالب تر اینجاست که میتونید نظر بدید که با
اگر شما هم از آن دسته افرادی که به دنبال هیجان و ماجراجویی هستید با ما همراه باشید. موزه مکانی است که با نمایش گذاشتن آثار هنری، تاریخی، فرهنگی، سطح دانش و اطلاعات مخاطب را در زمینه های مختلف افزایش می دهد موزه های متعددی در دنیا وجود دارد که نمایانگر تاریخ و فرهنگ و تمدن کشورها می باشند اما در این مقاله می خواهیم به معرفی ترسناک ترین موزه های دنیا بپردازیم.
6 موزه ترسناک دنیا
1-    موزه مومیای های دلاس
2-    موزه کاتاکمب دی کپوچینی
3-    موزه
 
صحبت در مورد عادت ماهانه با کودکان

به گزارش نی نی کا به نقل از ایرنا، بلوغ یک انتخاب نیست بلکه سیر تکامل است. بهتر است بلد باشیم که چگونه به طور درست کودکان را با این موضوع آشنا کنیم. احساس شرمساری عادت ماهانه، آن را به یک موضوع سری و محرمانه تبدیل کرده است. موضوعی که باید درباره آن پشت درهای بسته صحبت کنیم چرا؛ به دلیل اینکه عادت ماهانه یک تابو است.
ادامه مطلب
 
زن جوان وقتی پس از ماهها آزار واذیت توسط جن ها ناچارشد تن به خواسته های آنها بدهد و با چشمانی اشکبار در دادگاه کرج حاضر شد. این زن و شوهر جوان پس از چند سال زندگی برای اینکه زن جوان از شکنجه ها و آزار و اذیت جن ها نجات یابد طلاق گرفت . 
ادامه مطلب
در دیدار دست اندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر که دوشنبه ۲۳ دی ۹۸ برگزار شده بود صبح امروز در بوشهر منتشر شد: کسی از دوستان ما میگفت اگر شهید نادر مهدوی متعلّق به کمونیست ها بود، یک چگوارا از او درست میکردند؛ یک چهر ه بین المللی مبارز. حضورش در منطقه خلیج فارس، آن درگیری اش با آمریکایی ها، بعد هم دستگیری و شکنجه و شهادتش/ رئیسعلی دلواری، آدم به این عظمت، آدم کمی که نیست، در بین نسل جوان ما چند درصد او را میشناسند؟ چند درصد اسم او را شنیده
سلام...
امروز به همراه چند تا از دوستان رفتیم موزه عبرت...
توصیه می کنم با افراد بزرگتر یا با چند تا از بچه های نترس برید...و اینکه اگر مشکلی دارین مثلا مشکل قلبی اصلا نرید...
افرادی که دوست ندارن می تونن قسمت تعریف و توصیف رو نخونن...
 
توضیح مختصر:موزه عبرت همون زندان ساواک قبل از انقلاب اسلامی است که بعد ها ماکت هایی از نحوه ی شکنجه و محلشون درست کردن و اینجا تبدیل به موزه عبرت شده.و اینکه عکس هایی که توی این مطلب گذاشتم عکس موزه ست و اون افراد درح
قاتل دارک وب که بیشتر با عنوان هیتمن شناخته می شود، فرد یا سازمانی است که در ازای دریافت پول از طریق اینترنت و اتصال به شبکه دارک وب، برای پرداخت کننده پول، افرادی را دستگیر، زندانی و مورد شکنجه قرار می دهد و در نهایت حتی می تواند آن ها بکشد.
ادامه مطلب
قاتل دارک وب که بیشتر با عنوان هیتمن شناخته می شود، فرد یا سازمانی است که در ازای دریافت پول از طریق اینترنت و اتصال به شبکه دارک وب، برای پرداخت کننده پول، افرادی را دستگیر، زندانی و مورد شکنجه قرار می دهد و در نهایت حتی می تواند آن ها بکشد.
ادامه مطلب
سلام صبح بخیرشاید بگید دیگه داره از صبح می گذره ولی من از ساعت نزدیک 4 که برای نماز بیدار شدم تا همین حالا داشتم زندگی می کردم..
آره زندگی
بعد نماز برای سر حال شدنم دوش گرفتم و رفتم سر وقت پستی که قرار گذاشته بودم تو اینستا بذارم
این چند مدت ذهنم درگیر این بود که حرف های زدنیم رو جایی که فقط برای خودم نمونه بزنم و بالاخره اون تابو شکست و از دیروز شروع کردم به نوشتن
 هرچند مبتدی و ساده اما برای خودم دلچسبه
بعدصبحونه هم گفتم وقتشه یه سر به لب تابم،
 
به یاد وطنم ایرانحسن 4 سال در اسارت بود می گوید خیلی شکنجه شدم هر روز تهدیدمان می کردند که شما را می کشیم چون ما مفقودالاثر محسوب می شدیمبا دیدن ماه نو در آسمان خوشحال می شود می گوید تنها زمانی که عراقی ها دست از شکنجه ما بر میداشتند در هنگام عید فطر بود واین ماه نو برایم خاطره ای خوش استعراقی ها رفتارهای غیر انسانی زیادی با ما داشتند یک اسیر ایرانی را می آوردند و بعد مثلا من را صدا می زدند بیا این را کتک بزن و من به جای اینکه هموطنم را کتک بزن
نقد و بررسی فیلم ققنوس سیاه Dark Phoenix 2019فرنچایز «مردان ایکس»ِ فاکس با فیلم «فونیکس سیاه» که جایگاه خودش را به عنوان شرم آورترین پایان بندی این سری فیلم ثابت می کند، برای همیشه به اتمام رسید و خودش را با رویی سیاه تسلیم مارول استودیوز کرد!
بگذارید همین ابتدای کار حس و حالی که پس از دیدن این فیلم داشتم برایتان توصیف کنم: «سایمون کینبرگ» در قسمت پایانی حکم شکنجه گری را داشت که ما را در خرابه ای متروک، مخوف و تاریک به صندلی آهنی و سختی بسته و آرام آ
امام صادق ع میفرمود مردی نزد پیغمبرص امد  عرضکرد یا رسول الله مرا سفارشی کن فرمود چیزیرا بخدا شریک مساز اگر چه باتش سوخته شوی و شکنجه بینی  همواره دلت بایمان محکم باشدوپدر ومادرت را فرمانر و با انها نیکی کن زنده باشند یا مرده و اگر دستور دادند خاندان و مالت را کنار گذار این کارا بکن که ایمانست شرح مرحوم کلینی از کلمه براحسان بوالدین را فهمیده ولی ممکن است احسان بهرکس را شامل این حدیث کنایه از اینستکه احسان بزودی محسن را داخل بیشت کند ودر مح
من و مادرم اخلاقیاتمون نقطه مقابل همه .
آهنگ هایی که من گوش میکنم مادرم دوست نداره و  آهنگ وفیلمایی که اون خوشش میاد من نمیپسندم.
سلیقمون تو خرید کردن وانتخاب لباس هم .... تفاهم نداریم.
ولی کاملا باهم کنارمیایم و به علایق همدیگه احترام میزاریم.
اما تنها مسئله ای که باهاش به تفاهم نمیرسیم اشپزی و خیاطیه...
هرچقدر اون خیاطی و دوخت ودوز  دوست داره من بیزارم 
اصلا منو شکنجه کنند ولی نگن بیا خیاطی یادبگیر :)
ادامه مطلب
کتاب جیغ های صورتیشاعر: ژاله افشاری مقدم

تنِ کبود شیونش به بوسه فکر می کندشکنجه های در تنش به بوسه فکر می کندبه لحن عاشقانه اش دوباره ترس می پردولی زبانِ الکنش به بوسه فکر می کندزنی که رقص موی او اسیر سایه ها شدهصلیب دور گردنش به بوسه فکر می کندزنی که زیر چادرش بهار رخنه کرده استگلِ کنار دامنش به بوسه فکر می کنداز آخرین دریچه ها به عشق خیره می شودو چشم های روشنش به بوسه فکر می کنددر انتهای جاده ها به شهر عشق می رسدهمیشه قبلِ رفتنش به بوسه فک
بی پشت و پناهی چه بخواهی چه نخواهی
محکوم به آهی چه بخواهی چه نخواهی
 
دلتنگی و هر ثانیه یک قرن شکنجه است
هی خیره به راهی چه بخواهی چه نخواهی
 
هرچند که او رفته ولی بر در و دیوار
جا مانده نگاهی چه بخواهی چه نخواهی
 
باید که لگدکوب شود خوشۀ بغضت
انگور سیاهی چه بخواهی چه نخواهی
 
دیوانه که باشی به خیالی که می آید
دلواپس ماهی چه بخواهی چه نخواهی
 
یک عکس زمین می زندت کنج همین قاب
گاهی به نگاهی چه بخواهی چه نخواهی
 
از خاطره غم مانده و از عشق هم
27. سورۀ بروج
شناسة سوره
این سوره به مناسبت کلمات به کار رفته در آیۀ اول، "بروج" و "السماء ذات البروج" نامیده شده و به اتفاق همۀ دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی مکی است.
جداول ترتیب نزول این سوره را در ردیف بیست و هفتم، پس از سورة شمس و پیش از سورۀ تین، قرار داده‌اند.
سورۀ بروج در ترتیب مصحف رسمی در جزء سی ام قرآن، ردیف هشتاد و پنجم، بعد از سورۀ انشقاق و قبل از سورۀ طارق قرارگرفته است و 22 آیه دارد.
مقصود سوره
تقویت قلب پیامبر9 و مؤمنان و اطمینان خاطر ب
می دونم که قبلا از زهرا نوشتم 
و از اینکه حس می کنم سرنوشتم مثل اون خواهد بود 
یهو یاد برادرشوهر محبوبه افتادم 
که محبوبه برام در نظرگرفت 
من موافقت کردم 
با مامان تو دعوا بودم! مثل همیشه
زنگ زدن 
مامان بردلشت 
پسره ۲۸ ساله مطلقه و مکانیک بود 
مامانم گفت به دختر ما نمیخوره چون کوچیکتره 
و قطع کرد 
فکر می کنم ۳۰ ساله بودم اون موقع 
محبوبه مودبانه ناراحت شد 
بعدها مادربزرگ بستری شد 
مامان کنارش بود 
محبوبه شیفت بود 
نرفته بود پیش مامان 
ماما
عباس نورزائی
روزها، ماه‌ها و سال‌ها یکی پس از دیگری سپری می‌شوند. در مقاطع مختلف زمانی، طرزتفکرها، بینش‌ها، وجهه‌نظرهای مختلف و گاه متناقضی در بین اقشار مختلف جامعه حکم می‌راند.
چهل سال پیش، در فضای انقلابی حاکم بر جامعه، جوانان افکارشان با مسائلی درگیر بود که جوانان امروز بعد از چهل سال شاید به سختی بتوانند آن را مجسم یا ادراک نمایند، بنابراین تصمیم گرفتم این یادداشت را اختصاص بدهم به هوای چهل سال پیش جوانان در ایرانِ درشرف اسلامی‌ش
شبکه های اجتماعی رو قطع کردین که جلوی چیو بگیرین؟ فکر می کنین اینجوری کسی از اوضاع باخبر نمیشه؟!
خطوط تلفن رو هم قطع کنید، ولی بازم راهی پیدا می کنیم. 
ما دیگه جوونای 57 نیستیم که گول اسلام و مسلمونیتون رو بخوریم. ما نسل قربانی جهالت پدرانمون هستیم. ما نسل تحریم و زندان و شکنجه ایم. ما نسل کارگران و دانشجوهای دربندیم. ما نسل قربانیان اسیدپاشی هستیم. ما نسل دختر آبی و دختران انقلابیم. ما نسل کشتارهای سیستماتیکیم.
این نیز بگذرد ولی به راحتی از شم
طرح کتاب‌خوان بهمن ماه با ارائه کتاب‌های «بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدک» نوشته حاج‌آقا مجتبی‌تهرانی، «در طلوع آزادی» حمیدرضا شاه‌آبادی، «شکنجه‌گران می‌گویند» نوشته قاسم حسن‌پور، «گرگ‌سالی» نوشته امیرحسین فردی و «موهای تو خانه ماهی‌هاست» نوشته محمدرضا شرفی خبوشان معرفی شد.
برخی از افراد یکی در دست و عده ‌ای دیگر بسته ‌ای در جیب دارند. هیچ گونه منعی برای مصرف آن در سطح شهر وجود ندارد. تا همین چند سال گذشته، مشاهده چنین صحنه ‌ای در جامعه تعجب برانگیز و تابو بود و قبح اجتماعی داشت، امّا این روز‌ها به ویژه در روز‌های سرد و بارانی بیشتر شاهد این عمل توسط دختران هستیم. وقتی پای صحبت شان می ‌نشینم از نداشتن تفریح و سرگرمی، داشتن لذت و آرامش ناشی از مصرف آن، کاهش استرس و اضطراب و یک عادت به عنوان دلایل استفاده از آن می
این روزها نامه و سخنانی از علیرضا زاکانی در سطح رسانه ها نقل می شود که حکایت از دست داشتن چند نفر از مسئولان ارشد وزارت اطلاعات در بعضی مفاسد اقتصادی دارد.
وزارت اطلاعات یا هر نهاد دیگری تابو نیست و ممکن است بعضی عناصر آن گمراه و فاسد باشند. این مسأله اتفاق عجیبی نیست و باید با فساد در هر نقطه ای مقابله کرد.
اما
طلبه عدالتخواه سیرجانی را یادتان هست؟ حجت الاسلام علی رضا جهانشاهی که گاه تحصن هایش در اعتراض به بعضی مفاسد باعث خشم مسئولان می شد و
راستش را بخواهی اوائل ک این وبلاگ را ساختم قرار روزانه ای با خود داشتم ک هر صبح یا شب چند پست خوب با شما به اشتراک بگذارم
اویلش همه چیز خوب بود اوضاع روتین وار میگذشت و من مسروراز شکستن تابو و کمک به هم زبانانی ک این مطالب را میخواندند اما کسی نمیداند ک بازی روزگار چگونه خواهد بود کم کم گذشت و بار و فشار زندگی بیشتر مرا درگیر کرد
روزگارانی بر منو شما گذشت ک گفتنش جز زخمی بر زخم و دردی بر درد نمی افزود
سختی هایی از جنس مرگ درد و زلزله،از جنس از دس
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که تصور می‌کنید، در جستجوگر گوگل همه‌چیز پیدا می‌شود. خُب اشتباه می‌کنید! محتوا و آدرس‌های اینترنتی وجود دارد که در گوگل ردپایی از آن‌ها پیدا نمی‌کنید. اگر آدرس آن‌ها را در مرورگرهای معمولی مثل موزیلا یا گوگل‌کروم وارد کنید، متوجّه خواهید شد که چیزی برای نمایش وجود ندارد. خُب مدّت‌ها پیش، کنجکاوی بر اینجانب موثر واقع شد که آنجا چه خبر است و به آن سو شتافتم.
|.......|
+پست اخیر موقت خواهد بود. توجّه داشته
تنبلی تخمدان چیزی بود که حدود دوسال پیش متوجهش شدم.امنوره های طولانی ، چربی بالا و کبد چرب هم از عوارضش بود و ازون بدتر اینکه اگر کنترل نشه تا ۱۰ ،۱۵ سال دیگه حسابی ریسک سرطان رو بالا میبره‌ اون هم با این ژن عالی که به من رسیده‌
معمولا کسایی که این بیماری رو دارن چند ماه یک بار پریود میشن اما من بدون قرص به هیچ وجه نمیشدم ! 
یادم نمیاد اخرین باری که بدون قرص پریود شدم کی بود !اما مطمئنم بیش از یه سال و نیم پیشه! اما امروز با کمال ناباوری دیدم ^خو
چقدر عادت کردن و وابستگی راحته و آدم متوجه اش نمیشه خصوصا در مورد عادت ها و رفتار های بد و مضر و وقتی میخوای ترکش کنی انگار بند بند وجود آدمو زیر شکنجه بردن!
واقعا چجوری میشه یه عادت بد رو از سر خودمون بندازیم و به زندگی سالم برگردیم؟
مواد لازم: 
نفرت از اون عادت                                                          به مقدار زیاد
اراده از بین بردن هرگونه راهی برای برگشتن به اون عادت      به مقدار خیلی خیلی زیاد
همه ما یه علاقه مندی داریم که به هردلیل
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد: حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.
این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان
 
- لطفا هویت متهم رو مشخص کنید.
- دکتر "ویلیام چستر ماینر"، پزشک جراح در ارتش آمریکا، بازنشسته
- دکتر ماینر به سواحل ما پناه آوردن
- در کشورِ خودشون ایالات متحده
ایشون در تعقیب مردی بودن که قصد شکنجه و کشتنشون را داشتن
درست در همون شب، هفدهم فوریه، مدعی ناگهان از خواب میپره
با واهمه از اینکه بزودی اون مرد پیداش میکنه و میکشتش
او ادعا میکنه، فرد تعقیب کننده،" دکلان رایلی"، اون شب در اتاقش بوده
دکتر ماینر هفت تیرش رو برمیداره و اون رو تعقیب میکنه
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان
بهمن ماه با ارائه کتاب‌های «بحثی کوتاه پیرامون خطبه فدک» نوشته حاج‌آقا
مجتبی‌تهرانی، «در طلوع آزادی» حمیدرضا شاه‌آبادی، «شکنجه‌گران می‌گویند»
نوشته قاسم حسن‌پور، «گرگ‌سالی» نوشته امیرحسین فردی و «موهای تو خانه
ماهی‌هاست» نوشته محمدرضا شرفی خبوشان معرفی شد.
ادامه مطلب
سوال اینجاست داستایفسکی واقعا چجوری تونسته که این همه رو اینجوری بنویسه. زندگی خلق کرده ها. ادم کف میکنه.
کتاب برادران کارامازوف ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان ، نشر مرکز
از رنج نمی‌ترسم ، حتی اگر بی کران باشد. حالا از آن نمی ترسم؛ قبلا می‌ترسیدم. ... به نظر می آید حالا به قدری قدرت در من هست که می توانم بر هر چیزی غلبه کنم ، بر همهٔ رنج ها فقط برای این که‌بگویم و هر لحظه به خود بگویم : من هستم! در میان هزار عذاب ــ من هستم؛پیچ
اسیر 11 ساله و مقاومتش در برابر بعثی هاقنبرعلی بهارستانی آزاده ای است که دوران سخت و پرمشقت اسارت را اینگونه بیان می کند:ما در آبادان ساکن بودیم. وقتی جنگ شد پدرم پیرمردی 70 ساله بود و من هم که نوجوانی 11 ساله بودم، به همراه او خانواده ام را به یکی از شهرهای دور از خوزستان منتقل کردیم. سپس به آبادان برگشتیم، اما در هنگام عبور از جاده ماهشهر_ آبادان به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم. دو برادر دیگرم هم در روزهای اول جنگ شهید شده بودند و یکی دیگر از آن
تا همین لحظه داشتم مستند «من هیث لجر هستم» رو تماشا می‌کردم. من شیفته‌ی کاراکتر «جوکر» نیستم. شیفته «انیس»، «پاتریک»، «کازانووا» یا «ویلیام» هم نیستم. شاید دلیلش این باشه که هر چیزی تو یک بازه زمانی نامشخصی جذابیت داره. ممکنه یک ساعت، یک روز، یک سال، ده سال یا تا آخر عمرت برات جذاب باشه و بعدش تموم بشه. مردن هم یک نقطه‌ی پایان برای اتمام هر جذابیتی می‌تونه طلقی بشه!! بعد از اون فضای جذابیت پذیر ذهنت کمبود جا پیدا می‌کنه و مجبوری مثل درایوه
 

تاریخ انتشار : 08 اسفند 1397 17:36

نوشته شده توسط : تیم خبری علاءالدین تراول

شاید درباره شکنجه های عصر صفوی کمابیش چیزهایی شنیده باشید، اما کمتر کسی درباره آدمخواران شاهان صفوی شنیده است. گزارشهای تاریخی جالب در این خصوص را اینجا بخوانید
 
 
گاهی نام شکنجه‌های قدیمی را که درمیان کتابهای تاریخی میخوانیم و یا در داستان‌های سینه به سینه که نقل می‌شود تنمان را می‌لرزاند. چون کور کردن مردم شهر کرمان به خاطر نگشودن دروازه شهر، به سوی آقا محمد خا
بسم الله 
در امن ترین جای دنیا برای مسلمانی مان زندگی کرده ایم ، بابت یا علی گفتن نه زندانی مان کرده اند نه سرمان را بریده اند نه تکه تکه مان کرده اند، با خیال راحت زیر علم امام حسین سیاه پوشیده ایم و سینه زده ایم بدون اینکه نگران این باشیم که بهمان حمله کنند و به جرم شیعه بودن خونمان را حلال بریزند ! 
بماند با این نعمت چه کرده ایم، ولی الان که دنیا در تب خبر کرونا دارد دست و پا می زند عده ای به جرم مسلمانی در هند در سرزمین مادری شان دارند کشته می
من از قهوه به عنوان ابزار تهدید استفاده می‌کنم. چون چندین روزه که آفتاب رو ندیدم و شب و روزم یکی شده اگه روزها بخوابم، شب هم می‌خوابم و کل روزم می‌ره. از طرفی من روزها نمی‌تونم بیدار بمونم چون نیاز دارم که حداقل چهار یا پنج ساعت در سکوت مطلق زندگی کنم و از این عن‌بازی‌ها. خلاصه که حیات کاری و اجتماعیم به شب بنده. اما دلمم برای تختم زیاد تنگ میشه و چشمام بازی درمیاره. این جور رقت‌ها یک لیوان قهوه غلیظ دم می‌کنم و میذارم جلوی چشمم. نمی‌خورم!
 
✝️ حضرت مسیح (درود خدا بر او) را امروزه به عنوان پیامبر صلح و دوستی می‌شناسیم.در دوران سیاه قرون وسطی، اما چنین نبود.مسیح (ع) در آن زمان به مدت چند صد سال، پیامبر زدن و کشتن و سوزاندن و جهل و خرافه بود.گفتار او که در کتاب مقدس گرد آمده بود، ابزار نفی مسلمات علمی بود.
⚫️ روحانیون مسیحی، سده‌ها با نام پیامبرشان هر بلایی توانستند بر سر مردم آوردند.مردم جاهل را البته خیالی نبود که این روحانیت بر گرده‌ی آن‌ها سوار است و به نام دین و به نام مسیحی
2486 - «امیرعباس فخرآور» ضدانقلاب فراری با
افشاگری درباره «احمد باطبی»، او را یک «فاحشه سیاسی» نامید و گفت: “باطبی
که به‌عنوان نماد جنبش دانشجویی ایران معروف شد، در زمان حوادث 18تیر 78
حتی دیپلم هم نداشت و بعدا یک نفر به جای او امتحان داد و دیپلم گرفت. به
دروغ می‌گفت ماموران او را شکنجه کرده‌اند و سرش را درون توالت فرنگی
می‌کردند، در حالی که زندان اوین اصلا توالت فرنگی نداشت ... حتی وقتی به
آمریکا رفت خودش را فرزند موسوی معرفی می‌کرد!”لین
3-5-11 بازم یادم رفت بخورم داروهامو
ازاده میگه سرفه هات تو وجهه ی کاریت تاثیر داره هااا
خب درواقع این فقط یه غرق شدن من صبح تو ذهنم میسپرم ولی ساعت 11 غرق میشم تو زندگی یادم میره
اگه هم یادم بیاد یا اب نست یا شربته نیست
بطری اب معدنیم هنوز تو کیفمه و دست نخورده ... 8 تا لیوان اب که پیکش یه بطریم نخوردم ... غرق بودم اخه
صلوات شمارم رو عدد 100 و خورده ای مونده از اسفند 96 تا الان ارزو به دلم موند 60 روز تموم رو عدد 400 ببینمش ... نشده ولی
 
 
 
امروز ساعت 6 و نیم بی
 
خیلی در مورد پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک سخن شنیده می شود
در زیر یک نمونه از مجازات های ایران در زمان ساسانیان اورده می شود تا ادعای برخی که آیین انها محبت و مهربانی و .... است دیده شود
  انواع مجازات ها در ایران قدیم. برای ترسانیدن متهمین آلات و ادوات مختلف شکنجه را در برابر چشم آنها می گستراندند . زندانیان را گاهی با انگشت بنصر می آویختند. و گاهی واژگون و گاهی با یک پا سرنگون بردار می کردند و با تازیانه هایی بافته از پی گاو میزدند. در زخم
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">













بسم الله الرحمن الرحیم
اینها
را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">













بسم الله الرحمن الرحیم
اینها
را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه
احمد شاملو
زیبا ترین حرفت را بگوشکنجه پنهان سکوتت را آشکار کنو هراس مدار از آن که بگویندترانه بیهودگی نیستچرا که عشقحرفی بیهوده نیستحتی بگذارآفتاب نیز برنیایدبه خاطر فردای ما اگربر ماش منتی است؛چرا که عشق،خود فرداستخود همیشه استبیشترین عشق جهان را به سوی تو میاورماز معبر فریادها و حماسه هاچراکه هیچ چیز در کنارمناز تو عظیم تر نبوده استکه قلبتچون پروانه ییظریف و کوچک وعاشق استای معشوقی که سرشار از زنانگی هستیو به جنسیت خود غره ایبه خاطر
 
#هر_روز_با_شهدا 
 
❇️ شهید احمد کاظمی
 
چند بار ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بد جوری شکنجه اش داده بودند. روزی که آزادش کردند,وقتی میخواست برود حمام, دیدم زیر پیراهنش پر از لکه های خشک شده ی خون است, اثر تازیانه ها. بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایی که سرش در آورده بودند چیزی نگفت.هروقت مادر میگفت این از خدا بی خبرها چی به روزت آوردن؟ میگفت هیچی مادر.
 
بینی اش را هم از خونهای لخته شده ای که هر روز صبح روی بالشش مید
«دو عاشق» یکی از آثار رضا عباسی، نگارگر و خطاط معروف عصر صفویه است که حدود چهارصد سال پیش و در اواخر عمر او خلق شده. آنچه در این مینیاتور جالب است، نمایاندن معاشقه و مغازله در یک اثر هنری در جامعه‌ای بوده که در آن بروز و ظهور چنین اعمالی در عرصه عمومی تابو و خلاف عرف تلقی می‌شده. توجه به عشق دنیایی و ناسوتی در زمانی که فرهنگ، ادبیات و هنر ایرانی عمدتاً عشق معنوی و لاهوتی را می‌ستود، نکته‌ای است که در آثار رضا عباسی می‌توان مشاهده کرد. با این
↓↓ لینک دانلود و خرید پایین توضیحات ↓↓
فرمت فایل: word 
 (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:13
 
 
قسمتی از متن فایل دانلودی:
سازمان «عفو بین الملل» در چندساله اخیر نه تنها به وضعیت زندانیان سیاسى مى پردازد بلکه احقاق حقوق از دست رفته گروگان ها، پناه جویان، بى کاران و بى خانمان ها را هم از وظایف خود مى داند. گستردگى این وظایف و مأموریت ها براى سازمان موجب معضلات زیادى از جمله ناکارآمدى شده و به عبارتى این مسئله اعتبار و نفوذ این
طبق چیزی که من دیدمطبق اون برداشتی که من تا اینجای زندگی داشتمجا انداختن یک چیز بد، یک راه خیلی جالب داره«تکرار»نمی‌دونم در مورد خوبی هم صدق می‌کنه یا نهیعنی اون چیز بد رو انجام میدی (تابو رو می شکنی) بعد وایمیستی مردم عکس العمل نشون بدن و خالی بشنترجیحا سعی میکنی براش یه توجیهی پیدا کنی و جواب سوالات و ابهام ها و عکس العمل ها رو بدیبعد دوباره تکرارش می‌کنیدوباره مثل دفعه اول عکس العمل میبینیدوباره مثل دفعه اول یک سری هاشو پاسخ میدیو دوبا
در دو ماه گذشته دو کتاب با نثر و ادبیات قاجاری خوانده ام. اولیش کتابی بود از ایشی گورو به اسم بازمانده روز؛ نویسنده ای که در ژاپن متولد اما در انگلستان بزرگ شده است؛ با ترجمه ای خوب از نجف دریابندری. دومیش کتاب پری دخت اولین اثر منثور حامد عسکری؛ شاعر جوان معاصر. پریدخت، دختریست اهل پامنار تهران که به عقد سید محمود درآمده و شویش برای تحصیل طبابت به دیار فرنگ رفته است. کتاب نامه نگاری بین این دو عاشق دلداده است و در مدت کوتاه بعد از رونمایی به چ
صبح مامانم از خواب بیدارم کرده میگه: خانوم معین اس ام اس داده من امروز تا ساعت یازده بیکارم. میخوای بیای فیلم ببینیم؟ و من اصلا شوک بودم که گاااد چقدر سریع و اصن هی وای من! چرنوبیل رو ریختم رو فلش، یه کیک و چای خوردم و زدیم به چاک جاده! :دی! ولی خب بگم براتون که خود اس ام اسم دیدم و نوشته بود امروز پایه های دوستیمونو بتون ریزی کنیم :) بعد که زنگو زدم و آیفونو برداشت گفت: بدو بدو سیمانا رو درست کردم بریزم رو سرت. وسط بارم یه بار گفت که ظهر رفتی سیمانا
گوشیمو پس گرفتم...شاید بگید خب اینو که قبلاً گفتی ولی خب آخه این وسطا یه دوهفته ای دوباره توقیف بود که نگفته بودم.یعنی اونقدر اوضاع بد بود و اعصابم بهم که حتی وقتی نت هم داشتم باز حوصله نوشتن و پست گذاشتن رو نداشتم.
یعنی شما یه لحظه تصور کنید که تو قرنطینه خونگی باشید و همه چیزم تو خونه واستون قرنطینه شه -_- همههههه چی :/ 
سر چی؟ اینکه با دوستام رفتم بیرون یکساعت...البته قبول دارم واقعا کار کوچیکی نبود ،ولی خداوکیلی مقصر فقط من نبودم، به غیر من کر
 
خوش بگذره و التماس دعا.
 
 
ممنون
فردا شب میرم.
میخواستم تلفنی ازت خداحافظی کنم که صداتم بعد مدتها بشنوم ولی......
بهرحال حلالم کن خیلی بهت بدهکارم و خییلی اذیتت کردم..
مراقب خودت باش.
 
 
 
 
 
مرسی
سالگرد ازدواج شما هم مبارک
حلال کن
دارم‌ میرم‌ کربلا
حتما دعات میکنم و نایب الزیارت هستم..
 
 
 
 
 
امشب خیلی گریه کردم.
 
خیلی.
گاهی فکر میکنی موفق شدی دلتوبه زنجیر بکشی و توی اعماق سیاهچاله ی عقلت دفنش کنی.
ولی اشتباه میکنی.
چون گاهی یه تلنگر ، یه نو
تعلل کردن، و گرفتار زندان ذهن شدن تلخ ترین شکنجه ای است که یک نفر میتواند تجربه کند، بالاخره مرگ یکبار و شیون یکبار اما این تعلل کردن ها و یا بهتر بگویم این ترسیدن ها زندگی تان را از هم متلاشی می کند و شما را مجبور می کند به زندگی ایی تن بدهید که هرگز نمیخواستید داشته باشید.
 
مسئله انگیزه دادن نیست
اشتباه نگیرید من آنتونی رابینز نیستم که برایتان سخنرانی انگیزشی بکنم، بیشتر شبیه کسی هستم که خودش رنج دیده است و حالا با تمام وجود برسرتان فریاد
گیر کرده تو دلم که بگم از ام شهرآشوب متنفرم و هیچوقت نبخشیدمش 
و بیشتر بدم اومد چون فکر کرد چون شوهر کرده و زاییده پس برتره و حق داره هرچی به ذهن کثیفش و دهن ....ش رسید بهم بگه و فکر کن که کوچیکتره! 
و از خودم ناراحتم چون اون ع ن یی جوری وانمود کرد که خودمم هوا ورم داشت نکنه تقصیر منه و اومدم تو وبم پست حلالیت گذاشتم و اوشون چی کار کرده بود؟ در وبشو تخته کرده بود رفته بود طاقچه بالا گذاشته بود و یکی هم اومده بود تو خصوصی منو زیر شکنجه روحی گذاشته بو
هیچ کس مرا برای خودم نخواست! هر کس مرا دید با کادری آمد و پوست تنم را کند و سپس با خونسردی مرا بلعید. کسی نبود بگوید، دردت چیست؟! آرزوت چیست؟! شاید اشتباه می کنم و از مرگ پاداشی بهتری نصیبم نخواهد شد. وقتی مرا از مادرم جدا می کردند. مادرم اشک نریخت، فقط آروم زیر گوشهامون گفت؛ با لبخند خورده شوید. _محمد، مرا کی می خوری؟! _چرا می پرسی؟!_زمان مرگ خیلی مهم هست، مثل زمان بوسیدن معشوقه. _هنوز تصمیم به خوردنت نگرفتم._با این کارت شکنجه ام می کنی. چون هر گا
این که شهرت، اهرم سبک تر از پَرش را بگذارد زیر سنگ آدم و تا روشنایی بالا ببرد، و بعد آدم را با هفت تا کرم و یک ساس آزاد کند، غنیمتی است.
الان می گویم چطور می شود. چند ماه قبل یکی از بچه ها آمد پیش من و گفت: «یه رمان نوشته ام . توام یکی از شخصیت هاشی.»
این را که گفت من حسابی سر حال آمدم. خودم را فوری گذاشتم جای قهرمان یا شخصیت منفی یک ماجرای عشقی: «دستش را روی سینه ی دختر گذاشت و بخار نفس هایش عینک دختر را کدر کرد،» یا «به گریه های دختر خندید و بعد مثل ک

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتاب حقوق اساسی 3 – منوچهر طباطبایی موتمنی