نتایج جستجو برای عبارت :

از خنده بچم می‌خندم !

1. گفتم معلم جدید اوردن؟ خیلی باحال می خنده :)) ری ری minute رو گفت مینیت و کم مونده بود برم برا خانومه چایی نبات بیارم خنده ش بند بیاد :| بعد اصن به همه چی می خندید. بعد من از خنده های اون خنده م گرفته بود، اون میگفت چرا میخندی؟ گفتم از خنده شما خنده م میگیره. 
اونم گفت منم از خنده تو خنده م میگیره. 
منم گفتم منم از اینکه شما از خنده من خندتون میگیره خندم میگیره.
اونم گفت منم از اینکه تو بخاطر اینکه از خنده من که بخاطر خنده توعه خنده ت گرفته، خندم گرفته.
❆ #خنده:
 
 
ارزش خنده ام راکسی نفهمیدبه اجبار عکاس استاگر می‌خندم سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
طرف داره یه چی می گه که تو هم اصلا حرفش رو قبول نداری ، ولی بعد از این که حرفاش رو می زنه با یه صدای خنده انگار تو رو مجبور می کنه به خندیدن و تایید کردن اون !
اغلب اوقات هم شکست خوردم و حتی شده خنده تلخی کردم ..
اما چه کنم که گهگاهی احساس می کنم دارم گناه می کنم ! با این وجود که دست خودم هم نیست ..
چند روز پیش برای اولین بار به فکر فرو رفتم که آخرین باری که خندیدم کی بوده... البته لبخند که زدم... اما خنده را یادم نمی آمد... همین الان دراز کشیده بودم و داشتم توییتر فارسی میخاندم و ناگهان خندیدم... چنان خندم گرفت که سرمو کردم تو بالش... بعد در حین خنده پوست لبمو روی دندونام حس کردم... عضله های گونه م رو روی بالش حس کردم... بعد صربان قلبم و حس کردم... بعد نفس هامو... و همچنان داشتم میخندیدم. .. خنده ی خودمو بعد از مدت ها احساس کردم... بغضم گرفت... منقبض شدم.
وانتی تو کوچه داد میزنه سبزی دارم سبزی تازه.
من فکرمو بلند بلند تکرار میکنم: کاش من جای این وانتیه بودم. سبزی می فروختم. می رفتم.
خواهرم بلند بلند می خنده.
منم بلند بلند می خندم.
اما جنس خنده هامون فرق می کنه و این رو فقط من می دونم.
یادش بخیر 
یه روز مهدی یه کارتون برای فاطمه خانوم پخش میکرد، دخترش می خندید و مهدی هم می‌خندید ولی دیرتر از فاطمه ...
گفتم چرا دیر میخندی ؟! گفت خدا وکیلی این کارتونه خنده نداره و از خنده بچم میخندم ...
فاطمه جان ...
بابا اون بالاست ...
بازم داره بهت لبخند میزنه ...
صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین ...
خنده در بهبود روابط انسان بسیار موثر است.
 
خنده در طولانی نمودن عمر نقش موثر دارد.
 
خنده فشار خون را تعدیل می‌کند.
 
خنده سن افراد را کمتر نشان می‌دهد.
 
خنده زبان مشترک همه جهانیان است.
 
خنده هیچ هزینه‌ای ندارد.
 
خنده پیامی زیبا دارد و آن این است: به سوی من بیایید.
 
خنده ، خنده می‌آورد و مسری است.
 
خنده در هیچ حیوانی دیده نمی‌شود و مختص آدمی است.
منبع: beytoote.com
×امشب ساعتها یک ساعت به عقب برمیگرده، همون ساعت قدیم گذشته میشه 
دردسر منم با خواهرم شروع میشه :|
شوهر خاله من همیشه همون ساعت قدیم رو میگه 
هر چی هم میگیم ساعت رسمی کشوره باز قبول نمی کنه 
×× خب بزارین یه چیزی تعریف کنم 
هر وقت کسی زمین بخوره، بعد از اینکه مطمئن شدم اتفاقی براش نیفتاده 
کلی میخندم (عمدا نمی خندم .خب خندم میگیره )
پله های ما خیلی سُره ، خواهرم چند باری خورده زمین 
چند شب پیش برای زنداداشم تعریف می کردم و می خندیدم /می خندیدیم 
م
یکی از بچه ها زنگ زده  بعد با حالِ داغون 
من خندم گرفته بود
واقعا نمیدونم چرا؟
هرچی میگفت میخندیدم اونقد ک خندیدم بازم مثلِ دیروز سر درد گرفتم
الانم هی میخندم
واقعا رد دادم ! 
اونقد که به زندایی مامانم خندیدم دیگه حالم بدِ ، البته اون داشت منو خر میکرد منم حالشو گرفتم
سردرد نمیدهد امان ،خنده مرا رها نمیکند!
خوابمم میاد، 
مهمان چیزِ خوبی نیست!!!!!! 
همه میدونن من از مهمون بدم میاد وقتی میخوان‌برن میگن مرده زنده مارو فحش نده منم میگم سعی میکنم
بچگیام با تمام وجود می‌خندیدم
قدیما با چشمام
یه بازه‌ای که خیلی هم دور نیست، با لبم..
و الآن، با دلم!
یه وقتاییش چشممم توش دخیل میشه.. اما نه همیشه
اصلا یه جاهایی هست که ظاهرم تغییر نمی‌کنه اما دارم می‌خندم!
 
خنده‌ی الآنم نادر و عمیقه
خنده‌ی قدیمام قشنگ بود
خنده‌ی بچگیم پر از زندگی
و من
گاهی دل‌تنگ انواع دیگه‌ی لبخندم میشم :)
من می‌نشینم از دور دعواها را تماشا می‌کنم، گاهی می‌خندم، گاهی لذت می‌برم، ولی بیشتر می‌خندم. چندوقتی هم هست دعوای مترجم‌ها را تماشا می‌کنم، و از آنجا که دعوای "دیتا ساینتیست"ها با هم، و دعوای پارتنرها با هم، و دعوای زن‌وشوهری، و دعوای حزبل و اصلاحاتی، و دعوای شریفی با غیرشریفی، و دعوای نویسنده با نویسنده، نویسنده با ناشر، استاد با استاد، و مجموعا دعواهای زیادی دیده‌ام، می‌توانم بگویم تماشای دعوای مترجم‌ها لذت‌بخش‌تر است. آنچه که
شیرهای خونه ما اکثر اوقات خرابه . جنس مغزی ها خوب نیست یا چکه میکنه یا گرفته هی باید تعمیرش کرد
شیر ظرفشویی توی اشپزخانه را تازه تعمیر کردیم دو روزه.
اینجوره ک وقتی باز میکنیم اب ازش میاد چند ثانیه بعد دیگه یهو قطع میشه
........... و ادامه داستان
امروز.. درواقع دیروز صبح زود وقتی خواستی نماز صبح بخونی شیر رو باز کردی برای شستن دستت  اب اومد دستت در همون چند ثانیه شستی  اب قطع شد. بلند و با خنده گفتی : شیرمون هوشمند شده حتی بهتر از لمسی ها یا سنسوری ه
یعنی تنها نقطه تردیدمو از بین بردی...حالا که فهمیدم با من مشکلی نداری و منو میخوای و دوسم داری حتما دیگه همینجا میمونم تا ابد.اصلا الان پاسپورتمو پاره میکنم:///
+بعضیا این همه اعتماد به نفس و از کجا میارن؟
++به آخرین چیزی که تو این دنیا نیاز داشتم انگیزه ها و نصیحت های آقای دکتر بود :|| یعنی قراره بمیرم امشب؟!!! :///
+++ به خدا خندم گرفته بود..کشتم خودمو تا نخندم....یعنی اولش که مامان منو کشوند پشت پیانو و بعد از زدن دیدم غیب شده و فقط منم و جناب دکتر مخم د
رفیقام یجوری میگن رفتی سرکار بذا ملت روت کراش بزنن ببینیم میتونیم شوهرت بدیم یان؟
ک انگار من دختری در حسرت شوهر هستم که برا اینکه شوهر تور کنم رفتم سرکار-_-
+گاهی خندم میگیره که تنها دغدغه ی بعضیا هم شوهرکردنه
+ برا خوشبخت بودن/ شدن منتظر نمونید یکی بیاد بگیرتتون و ازدواج کنین
+ازهمه خنده دارتر اون دخترایین که تا شوهرمیکنن یجوری رفتارمیکنن انگار آُسمون سوراخ
شده و خدا این تاپاله رو مخصوص اون انداخته پایین ،بابا شوهرکردی اورست که فتح نکردی
دم
دیوان شمس دریاست، آرامش آن زیبا و هیجان آن فتنه انگیز است، مثل دریا پر از موج، پر از کف، پر از باد است. مثل دریا جلوه گاه رنگ های بدیع گوناگون است، سبز است، آبی است، بنفش است، نیلوفری است. مثل دریا آیینه آسمان و ستارگان و محل تجلی اشعة مهر و ماه و آفرینندة نقش های غروب است. مثل دریا از حرکت و حیات لبریز است و در زیر ظاهر صیقلی و آرام، دنیایی پر از تپش و پر از تلاش دارد.
دیوان شمس دیوان شعر نیست غوغای یک دریای متلاطم طوفانی است. دیوان شمس انعکاس یک
رسمش نبود که چنین بیگانه وار مرا
آواره ی کوه و کمر و بیابان کنی
من گفته بودمت که مرا فکر رفتنت
دیوانه میکند و بگفتی مزاح میکنی
من از پس تمام نگاه و حرفها برامدم
اما تو هر لحظه مرا دیوانه میکنی
من در میان گریه خندم و در خنده گریستم
آری چنین با دل من رفتار میکنی
دیریست خو گرفته ام با حرف مردمان
رسمش نبود با من بیچاره چنین کنی
دیگر چه باشی و نباشی  فرقی نمیکند
وقتی کنارمی اما نگاه نمیکنی
ای کوه ای دشت ای اسمان ببین
من خون گریستم اگر کتمان نمیکنی
تن
چشمانم را میبندم.... همه جا سفید است... دشتی پراز گل های زیبای سفید را می‌بینم.... گوش تا گوش گل است... پاهایم را تکان می دهم.... گل ها به انگشتانم چسبیده اند... اما حسش را دوست دارم... رطوبت و سرمای گل را دوست دارم.. شروع به دویدن می کنم.... باد موهایم را از خود بی خود کرده است... تکان تکان می خورند... انگار مست کرده اند.... می دوم جیغ می کشم ... گاهی می خندم بلند بلند.... صدای خنده هایم توی گوشم می پیچد... چشمانم را می‌بندم ... زمین می خورم.... بلند میشوم مثل دیوانه ه
همه افراد جامعه اعم از زن و مرد تلاش می‌کنند که چهره زیبایی داشته
باشند. یکی از مشکلاتی که در این بین، این زیبایی را تهدید می‌کند خط خنده
است. می‌توان گفت که بیشتر بانوان و آقایان خط خنده را بر روی چهره خود
دارند و با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. البته ناگفته نماند که اگر
دچار این مشکل هستید خوشبختید…! چون شما یک انسان خوشحال و خنده‌رو هستید.
ادامه مطلب
باز برای آسمون                  از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه                 با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون                دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید          دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد               خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد        پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید              رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد             به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید            اشک چشاشو ندید
خ
با هم شوخی می‌کنن و میگن و می‌خندن، اما با من خیلی ارتباط خاصی ندارن هنوز. فقط می‌شنوم و بدون این که به سمت‌شون برگردم می‌خندم. ولی شاهد اولین تلاش‌هاشون برای برقراری ارتباط هستم.
مثلا اون روز یکی‌شون درحالی که داشت بعد از وضو آستین‌هاش رو می‌کشید پایین، وارد سالن شد و یهو بلند گفت:«خانم الف! نمازخونه‌ی خانم‌ها ... اون آخر راهرو یه در هست... اونجاست!»
واقعا لازم بود بزنم زیر خنده یا حداقل یه دوستی باشه که بهش نگاه معنی‌دار بندازم!
+ از الا
سلام خدمت دوستان عزیز
من پسری هستم ۲۳ ساله، من دارم به ازدواج فکر می کنم ولی یک مشکلی دارم، به نظر خونوادم که خیلی سعی کردم تغییر کنم ولی نمیشه اصلا.
اونم اینه که در هر حالتی خیلی شوخی می کنم و همیشه در حال خندیدن. گاهی وقت ها اینقدر می خندم تا سر درد بگیرم، گاهی حتی دلیل خنده هم از دستم در میره. کلا ذهنم در این یه مورد به خصوص خیلی خلاقه و سعی می کنم از بدترین مشکلات چیزهای خنده دار بسازم و شاد باشم. باورتون نمیشه حتی مجلس ختم دختر عموی ۶ ساله م
جوک های خنده دار جدید
 
یه روز سه تا بنده خدا نشسته بودن جایی، یکیشون یه عدد میگفت بعد همه شون هرهر میخندیدن و ریسه می رفتن.یه نفر می رسه میگه آقا قضیه ی این عددا چیه؟میگن ما حال نداریم جوکها رو کامل تعریف کنیم واسه ی هر جوک یه عدد گذاشتیم. وقتی یکیمون اون عدد رو میگه ما یاد اون شماره جوک میفتیم و میخندیمبهش میگن حالا تو یه عدد بگو. یارو میگه 37یهو هرسه تا میزنن زیر خنده از شدت خنده اشکشون در میاد میگن ای ول دمت گرم این یکیو تاحالا نشنیده بودیم
یک بار هم زنگ زده بودم منزل نقى‌زادهاسمش فرامرز بود و با یکى دیگر که هیچ یادم نیست، سه نفرى روى یک نیمکت مى‌نشستیم.مادرش که گوشى را برداشت، اسمش یادم رفت،_منزل نقى‌زاده؟از بابام یاد گرفته بودم بگویم منزلِ فلانىمادرش شاکى و عصبى گفت:با کى کار دارین؟_با ... پسرتون.کدوم‌شون؟تک‌پسر بودم و فکر اینش را نکرده بودم که در یک خانه شاید بیش از یک پسر وجود داشته باشد.شاکى‌تر و عصبى‌تر پرسید:کدوم‌شون؟ با کدوم‌شون کار دارى؟هول شدم. یادم نیامد که مثلن
رفته بودیم مهمونی
همه بودن آشنایان و دوستان
دارم بین خواب بیداری مینویسم اونم فقط چون خیلی سرش خندیدم
با یک دوستی حرف میزدم بعد از کلی حرف اقتصادی و سیاسی و حال و احوال پرسی
میگه: خب کادو تولدت جا گذاشتم کتاب بود دفعه دیگه دیدمت میارمش
میگم: اردیبهشت تولدم بود الان تیره کادو نمیخوام دست شما درد نکن من اصلا اون سبکی نمیخونم
از اون اصرار که کتاب خوبیه از من انکار که نثر سنگین نمی خونم خوشم نمی اد
دید حریفم نمیشه گفت: خب پس کادو چی بگیرم؟
منم رگ
سر سفره داشتن درمورد سیبیل گذاشتن و سبیل زدن و اینا حرف میزدن که بعضی مردا میاد به بعضیا نه و چقدر تغییر میکنن وقتی بعد یه مدت سبیلشونو میزنن.انقدر حرف زدن درمورد این موضوع منم یهو دلم خواست سبیل بزارم:/.بهم میاد ینی؟؟؟!

امشبم فهمیدم من یه وقتایی چقدر گرسنه میشم:/ سه تا بشقاب غدا خوردم.حالا دیگه اخراش بود مردا بلند شده بودن مامانا داشتن راجب بزرگ کردن بچه هاشون حرف میزدن و من همونجا بود که فهمیدم چقدر کودکی دردناکی داشتم و از اینکه الان زندم ک
خانمِ شیرزادِ عزیز،این فقط تو نبودی که همیشه همه چیز را با هم اشتباه میگرفتی و بعد هِرهِر میزدی زیر خنده!خیلی از ماها هم تقریباً شبیه تو هستیم و همیشه در زندگیمان چیزهای ساده ای مثلِ:هدف و آرزو ! گَند زدن و تجربه کردن ! عشق و اختلالات هورمونی ! اُمیدواری و فریب دادن به خودمان ! انعطاف پذیری و سُست عنصری را با هم اشتباه میگیریم و بعداً هِرهِر میزنیم زیر خنده !خنده های تلخ...خنده هایی که تلخی اش را فقط خودمان میفهمیم و بَس!
مراقب خنده هات باش ، ممکنه بعضی وقتا با خنده ای که می کنی مُهر تاییدی بزنی بر رفتار اشتباه دیگری ، رفتار اشتباهی که با خنده ی تو بیشتر تکرار بشه و به هر نحوی دل کسی برنجه ، قُبحی شکسته بشه و گناهی صورت بگیره !
روز حسابرسیِ اعمال که می شه یهو می بینی توی پرونده اعمالت ، مواردی هست که هیچ جوره نمی تونی درکش کنی ، همش می گی خدایا من که این کارا رو نکردم و بعد هم جواب می شنوی که درسته که این کار رو نکردی ولی خنده ی تو ، لایک تو ، انتشار مجدد تو باعث شد ک
اگر بدنبال یک مرکز معتبر برای تزریق ژل خط خنده هستید پیشنهاد می کنم سری به مرکز تزریق ژل آوا بیوتی بزنید.
ما به عنوان بهترین مرکز تزریق ژل خط خنده در تهران با بهترین مواد و کادر پزشکی اماده ارائه خدمات به شما عزیزان هستیم.
همچنین هزینه تزریق ژل خط خنده در مرکز زیبایی آوا بیوتی بسیار پایین تر از سایر مراکز می باشد.
برای کسب اطلاع درباره تاثیر تزریق ژل خط خنده و مراقبت های بعد از تزریق ژل خط خنده با ما تماس بگیرید. 88502120 - 021
1.خب میدونین من شکست عشقیامم مسخرس. یه عکس یارو رو تو اینستا میبینم، کسی که پشتش وایساده رم میبینم مثل دیوونه ها میزنم زیر گریه. بعد میرم تلگرام با صبا کلی می خندم و همه چی یادم میره. خوبه دیگه اینجوری... فراموشی اینجوری قشنگه.
2.دیوونه شدم! یه کم دارم درس میخونم این روزا چون حالم بده! حالم که بد میشه درس میخونم چون بلد نیستم هیچی رو و یه بهونه موجه برای گریه کردن پیدا میکنم. موقع خوندن، جمله ها مغزمو میجون! قول دادم اون تایما چون وسط درسه سمت گوشی
خانمِ شیرزادِ عزیز،این فقط تو نبودی که همیشه همه چیز را با هم اشتباه میگرفتی و بعد هِرهِر میزدی زیر خنده!خیلی از ماها هم تقریباً شبیه تو هستیم و همیشه در زندگیمان چیزهای ساده ای مثلِ:هدف و آرزو ! گَند زدن و تجربه کردن ! عشق و اختلالات هورمونی ! اُمیدواری و فریب دادن به خودمان ! انعطاف پذیری و سُست عنصری را با هم اشتباه میگیریم و بعداً هِرهِر میزنیم زیر خنده !خنده های تلخ...خنده هایی که تلخی اش را فقط خودمان میفهمیم و بَس!
 
 
یه متن قشنگ از دوست
خانم "میم" همیشه به خاطر سیگار کشیدناش باهاش دعوا میکرد. ولی فک کنم آقای "الف" ، همه ی جمله هایی که حول محور
امیدوارم با همون لعنتیا خفه شی 
میچرخید رو دوست داشت. اخه کی بهتر از اون میتونست اینجوری نگرانیشو ابراز کنه. 
اون شب وقتی باز جلوی اخرین پنجره ی خونه - که پنجره ی همیشگیش بود - سیگار میکشید، رو به روش نشسته بودم. با خنده ی همیشگیش بهم گفت:
برو سریع در رو ببند. اگه "میم" بفهمه جفتمون باید رو کاناپه های خونه بخوابیم.
از خنده ی ارومش خندم گرفت. و
وقتی که تو آمدی دوبارهاز هر طرفی سپیده سر زددر باغ، شکوفه شد شکوفاپروانه به سوی غنچه پر زد
در خانه و کوچه و خیابانگل های قشنگ خنده روییداز شادی دیدن تو آن روزهم غنچه و هم جوانه خندید
گیسوی قشنگ سبزه آن روزبا دست نسیم شانه می شدباغ دل ما ز دیدن توسر سبز و پر از ترانه می شد
********** شعر کودکانه دهه فجر **********
از آسمون دوبارهبارون گل می بارهتو این هوای برفیتولد بهاره
بادکنکای رنگینقل و گل و شیرینیشروع جشن فجرهلاله ها رو می بینی
********** شعر کودکانه دهه
میدونی من جمع اضدادم.دیگه این روزا خوب به این نتیجه رسیدم که جمع اضداد رو اصلا از رو من ساختن!
من همون دختر چادر به سری‌ام که در نگاه اول خانوم و مظلوم به نظر میام اما حالا که ترم ۳ هم گذشت می‌تونم ببینم بچه‌های بسیج چقدر ازم شاکین و تو دلشون میگن کاش این دختره‌ی جلف چادری نبود! می‌بینم نگاه بچه مثبتارو وقتی صدای خندم تو دانشکده می‌پیچه. وقتی گرم صحبت با پسری می‌شم و یهو می‌زنم زیر خنده.
اما من مهمه مگه اینا برام؟ من سبک زندگیمو انتخاب کردم
آقای جیم عزیز، چهل و یک روز از لحظه‌ای که برای تعمیر ساعت‌تان، درب را باز کردید گذشته‌ست. ساعت‌تان ایرادی نداشت! مشکل آهن‌ربای انتهای بند بود، آهنربا که در مجاورت صفحه پشتی قرار می‌گرفت، عملکردش را مختل می‌کرد. هر وقت برای گرفتن ساعت‌تان بیایید، خنده‌ای سر می‌دهم و می‌گویم "آقای جیم عزیز حواس‌پرت! مشکل آهنربای بند بود، حواس‌تان باشد که آهنربا در مجاورت صفحه قرار نگیرد؛ و این‌گونه چهل و چند روز حساب زمان از دست‌تان در نمی‌رود و سا
عکس های خنده دار جدید بزرگسالان 1398
عکس های خنده دار
عکس های خنده دار جدید
جدیدترین عکس های خنده دار روز
عکس های خنده دار و با مزه
زمین بازی کودکان
عکس خنده دار بزرگسالان
عکس های خنده دار
عکس های خنده دار جدید بزرگسالان 1398
ادامه مطلب ...برچسبrobeka robeka.ir جدیدترین عکس های خنده دار جدیدترین عکس های خنده دار روز روبکا زمین بازی کودکان سایت روبکا عکس خنده دار بزرگسالان عکس خنده دار پدر و فرزندی عکس های خنده دار عکس های خنده دار از بچه ها عکس های خنده
به عنوان یک درس مهم؛ همیشه در پروسه‌ی طراحی و اجرای نقشه‌ی تلافی‌کردن، خونسرد و با خنده‌ی محو و پاسخ‌های خنده‌دار موضوع‌ رو پیش ببرید.
و مهم‌تر از همه حواس‌تون باشه نقطه‌ضعف‌هاتون تو آرشیو حافظه‌ی کسی وارد نشه. ؛؛) 
 دانشکده جدید را دوست ندارم. واقعا بزرگ است.  بیشتر از دانشجوهایش ظرفیت دارد و بیشتر از هر چیزی در دنیا من را کسل می کند. پای کوه قاف واقع شده و سیمرغ بر بالای قله هایش به پرواز در می آید و از آن بالا به ریش نداشته ما هار هار می خندد.
من هم می خندم. به خودم بیشتر از باقی چیزها. آنقدر می خندم که اشک از چشمانم جاری شود و بعد هق هق می کنم و ناله که جوانی هم بهاری بود و بگذشت. البته اوضاع تا همین دیروز چندان هم بد نبود. تا همین دیروز که من هنوز قدم در دانش
تو پارک نشستیم، یهو مقنعه‌مو می‌کشم رو صورتم.
پرنی می‌گه: اوا داری گریه می‌کنی؟
می‌خندم. می‌گم: نه بابا، حساسیته، کل صورتم می‌خاره. 
دوری با یه نگاه موشکافانه نگاهم می‌کنه و می‌گه: کسی که صورتش می‌خاره، چشماش پر اشک می‌شن و هی دماغشو می‌کشه بالا؟
لبخند می‌زنم. 
عزیزم!
دوتا خبر بد دارم و یه خبر خوب.
خبر بد اول اینه که پایان‌نامه ام اصلا پیش نمی‌ره و حسابی خسته‌ام کرده لعنتی.
خبر بد دوم اینه که امروز رفتم قیمت دوربین‌ها رو دیدم، باورت می‌شه دوربین 33 میلیونی هم داریم؟ حتی گرون‌تر از این هم هست! با این شرایط فعلا نمی‌تونم دوربین بخرم.
اما خبر خوب اینه که شوهرت انقدر به خودش و توانایی‌هاش ایمان داره که مطمئنه یه پایان‌نامه خیلی خفن می‌بنده و یه دوربین خیلی خفن هم می‌خره. بعد یه روز که با هم رفتیم سفر
به نام خالق بی‌همتا
صدای خنده‌هاش فضای تنهایی‌هاش رو پر کرده بود
انگاری می‌خندید تا هیولای تنهایی و خستگی‌هاش
جرئت حمله به قلبش رو پیدا نکنه و تو همون پستوی
انتهایی چشماش دوران اسارتش رو بگذرونه.
از خنده‌هاش یه نقاب رنگی ساخته بود تا یادش نره
تنها سلاحی که براش مونده تا با اون هیولاها بجگنه
همین خنده‌های بی‌صدای جسم و روحیه که دلش
تاب باختنشون رو نداره.
آخه اگه یه روزی همین رو هم از دست می‌داد باید
مثل یه کویر، همیشه تشنه دیدن حتی یه سر
نفسم پشت ماسک پارچه ای تنگ شده و دستم توی دستکش لاتکس عرق کرده. 
پنج تا زن جیغ جیغو روبه روم نشستن و با هم مشاجره می کنن. سعی میکنم نظم جلسه رو دستم بگیرم، اما مثل همیشه نیستم. 
زود ساکت شون می کنم و آخرین خط صورتجلسه رو می بندم و می گم دیگه سوالی ندارم امضا کنید و به سلامت. 
چشمم به کاغذای جلوی رومه اما حواسم به عطر گل شدیدی که از سمت بازار گل همراه با نسیم ملایم آخر اسفند از پنجره به صورتم می خوره پرته.
آقای -ه- از دفتر زنگ می زنه و می گه ارباب رجو
چند نوشته آخر این دفتر پاره را خواندم و خنده‌ام گرفت. اصرارم بر تکرار گذشتن و میگذرد و زمان و این‌ها خنده دار است.
بگذارید به پای اینکه آخرین‌ها سوزناکند. گویی تکه‌ای از گوشت گوشه ناخنت را می‌کنند و می‌برند و تو می‌سوزی.
روز‌های آخر این دانشگاه!
توان جنگیدن ندارم دیگر خدا رو شکر...
پشت  تلفن خانم فلانی نشسته است به تشریح ماجراها... که حرفش را به من ثابت کند ...
و من هیچ حرفی برای گفتن ندارم... تک جمله می‌گویم.. گاهی می‌خندم و تمام...
حتی غمم نمی‌شود از این اتفاقات... 
این اتفاق خوبیست...
 
همونطور که میدونید قلقلک یه فرآیند زجرآوره اما در عین حال خنده رو با خودش به همراه داره! اما چرا قلقلک باعث خنده ما میشه؟ چرا نمیتونیم خودمون رو قلقلک بدیم؟ یا چرا بعضیا اصلا قلقلکی نیستند؟ توی این مطلب میخوام همه چی رو درباره قلقلک براتون توضیح بدم. راستی، بعد از خوندن مطلب حس تون نسبت به قلقلک رو توی نظرات بنویسید! 
ادامه مطلب
به ادامه مطلب بروید ...
 
عکسهای خنده دار و جالب شکلک های بامزه روی میوه ها را در این بخش از سایت ایران ناز مشاهده می کنید.
 
هنرنمایی روی میوه ها در بعضی اوقات بسیار جالب و خنده دار می شود به طوری که می توان از عکس آن ها به عنوان تصاویر خنده دار استفاده کرد و دل تعدادی از افراد را شاد کرد. در ادامه عکس های خنده دار از هنرنمایی بامزه روی میوه ها را ایران ناز گردآوری کرده است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بوی محرم می آید و فضا پاییزی میشود فضا غرق در سکوت میشود...
چه سکوت شگفت انگیزی انگار همه مرد میخواهند گریه کنند در این موقع خنده ها تمام میشود و بغض جای همه ی آن خنده ها را میگیرد
و این موقع محرم است..
خب دوست های عزیز دیگه محرم داره نزدیک میشه و من دیگه به خودم اجازه نمیدم تا آخر محرم پست خنده دار بذارم ولی پست های دیگه ای میذارم که براتون جالب باشه و لطفا همچنان به وبلاگ من سر بزنید
ممنونم 
یاحسین
نظر لطفا یادتون نره
روی خاک ها نشسته بودیم.داشتیم خاک بازی می‌کردیم.من کامیون پلاستیکی قرمز رنگم را آورده بودم.او هم بیلچه ی کوچک اسباب بازیش را.خاک ها را با بیلچه اش جع می‌کرد،می‌ریخت پشت کامیون.من هم کامیون را حرکت می‌دادم و به چند متر آن طرف تر می‌بردم.خاک ها را خالی می‌کردم و بر می‌گشتم.با همین بازی ساده و حتی احمقانه،یکی دو ساعتی مشغول می‌شدیم.چقدر می‌خندیدیم.با بی مزه ترین اتفاق ها.مثل وقتی  که چرخ جلوی سمت راست کامیونم که لق لق می‌زد از جایش در می‌آ
یارو ازم پرسید کارت چیه گفتم تو کار فرش و تلوزیونم گفت یعنی چی....گفتم رو فرش میخوابم تلویزیون نگاه میکنم
 
♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ جوکهای خنده دار لاین و وایبر ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦
 
دیشب شام سوپ داشتیمبه مامانم میگم تو کشورای خارجی سوپ پیش غذاس نه شامبرگشته میگه بابات خارجیه یا اون عمه فلان فلان شدتیعنی اصلاً لزومی نداشت پای عمه مو بکشه وسطانیتش فقط این بود که یه فحشی بهش بده
ادامه مطلب
وی از معدود انسان‌هایی بود که بین «صبا عزیزم، دخترم» و «رابطه با تو واسه من سمه»اش اندک فاصله‌ای بود :)))
 
پ.ن این منم. با همه‌ی نوسانات خلقیم. با همه‌ی روان‌پریشیم و همه‌ی خنده‌های وسط زار زدن چون یادم به یه چیز خنده‌دار افتاده. اگه نمیتونی این انسان معمولی رو دوست داشته باشی مشکل از من نیست :)
حرکت نوسانی از هروئین منی تو به سم.
واو سو ماچ این ا یر!
۱.  دارم برای مهدی (۷ ساله) املا می گویم. با خودش پاک کن نیاورده است و یک کلمه را اشتباه می نویسد. با ناراحتی می گوید: "خاله پاکنتو میدی؟" میگویم: "نمی دونم کجا گذاشتمش. خودت برو تو اتاقم پیداش کن بیار." با لحن جدی و طلبکار می گوید: "خاله مگه من نوکرتم برم پاکنت رو برات پیدا کنم؟!"
۲. مامان دوست سارا (۷ ساله)، دوست سارا را به خاطر کار بدی که انجام می داده دعوا کرده است. سارا خیلی جدی و با اعتماد به نفس گفته: «به نظر من بهتره ببریدش پیش خانوم دکتر امیریان
۱.  دارم برای مهدی (۷ ساله) املا می گویم. با خودش پاک کن نیاورده است و یک کلمه را اشتباه می نویسد. با ناراحتی می گوید: "خاله پاکنتو میدی؟" میگویم: "نمی دونم کجا گذاشتمش. خودت برو تو اتاقم پیداش کن بیار." با لحن جدی و طلبکار می گوید: "خاله مگه من نوکرتم برم پاکنت رو برات پیدا کنم؟!"

۲. مامان دوست سارا (۷ ساله)، دوست سارا را به خاطر کار بدی که انجام می داده دعوا کرده است. سارا خیلی جدی و با اعتماد به نفس گفته: «به نظر من بهتره ببریدش پیش خانوم دکتر امیریان
وسط ویس فرستادن سکسکه ام گرفته‌بود، غش کردم از خنده! 
یادم آمد که هرچه غمگین تر باشی، عمیق تر میخندی. آنقدر که ارتعاش خنده ات می‌رسد به آن غصه های ته دلت. هلش می‌دهد؛ ولی به جای اینکه گورش را گم کند، بیشتر رو می‌آید؛ تا که همان خنده تلخ مصنوعی را هم بر لبان بی جانت بخشکاند. 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال
مرد میانسالی در محله ی ما زندگی میکند که من از بچگی اورا میشناسم
آدم تو دار و خنده روییست...
همیشه صورتش سه تیغ و پیراهن شاد میپوشد...
او حتی محرم هم پیرهن سفید میپوشه...
من هرگز اونو توی هیأت و مسجد و امامزاده ها ندیدم..
به قول بابام اصلا شاید کافر باشه...
ولی هیچوقت کسی ازش بدی ندیده سرش تو کار خودشه...

زنش هم تقریبا حجاب آنچنانی نداره خیلی عادی میپوشه...
همیشه دوست داشتم بدونم که چرا اهل مسجد و هیأت نیست...
تا اینکه یه روز دل و به دریا زدم و توی یه مس
دانلود آهنگ جدید علی عرشیا به نام خنده ناب
متن آهنگ جدید خنده ناب - علی عرشیا
Скачать новую песнюAli Arshia Khandeye Nab
Текст песни Khandeye Nab Ali Arshia
ذهن من درگیرت شده کوتاه بیاДавай, мой разум вмешивается
قلب من پیگیرت شده باهام راه بیاМое сердце гонится за мной
یاد من به شب تارم بیا ماه شبام

ادامه مطلب
1-خنده یک مکانیسم دفاعی و کنار آمدن با استرس، تحقیر، خجالتزدگی و درد است. 2-خنده باعث افزایش سطح انرژی بدن میگردد. 3-خنده باعث کاهش استرس و تنش روانی میگردد. 4-خنده باعث کاهش درد میگردد. 5-خنده باعث افزایش روحیه فرد و احساس خوب نسبت به خود داشتن میگردد. 6-خنده باعث بهبود کارکرد مغز میگردد. خنده باعث تحریک هر دو نیمکره مغز گردیده و در عملکرد آنها تعادل ایجاد میکند. 7- خنده باعث ماساژ دادن ارگان های شکمی و بهبود کارکرد آنها، تقویت عضلاتی که ارگانه
سینا درخشنده خوش خنده ی من
دانلود آهنگ جدید سینا درخشنده به نام خوش خنده ی من
Sina Derakhshande - Khosh Khandeye Man
ترانه : ساره رسولی ؛ موزیک : فرزین کاتب ؛ تنظیم : شجاعت شفایی

دلبر خوش خنده ی من / حرفاتو با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام
بمون همیشه تو دلم نازتو دائم میخرم / بخند تا از غصه درآم

ادامه مطلب
خنده دارترین مطالب طنز و با حال
مطالب طنز و خنده دار همیشه در بین سایر مطالب سرگرمی طرفداران بیشتری دارد به همین دلیل در این سری از مطالب طنز و خنده دار جدیدترین جوکهای باحال و طنز نوشته های خنده دار را برایتان گردآوری کرده ایم تا لحظات خوشی را کنار ما تجربه کنید.
سه تا برادر می خواستن مرغداری بزننیکی شون لجباز بودهبهش می گن:تو شریک نیستی!میگه:به ارواح عمه اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش
******************************  
زن و شوهر دعواشون میشه زن
هیچ وقت این قدر باهات صمیمی نبودم که بهت بگم رفیق گرمابه و گلستان، حتی این اواخر هم خیلی کم ازت خبر داشتم، ولی آخرین بار از امیر -که همین دو هفته پیش تو فرودگاه مسقط به شکل کاملا معجزه‌وار دیدمش- راجع بهت پرسیدم و گفت که هم اتاقیشی تو کانادا و باهم الکترونیک قدرت می‌خونید. شاید رفیق آنچنانی نبودیم اما همون چند تا کلاسی که با هم داشتیم و تمرین‌هایی که باهم کپ زدیم و امتحانایی که با هم دادیم باعث شد یه دوستی بین‌مون شکل بگیره. کد دوستیمون «عجب
یه دختره هست فامیل مونه
دو سه سالی ازم کوچیکتر بود
باهام میومد کلاس زبان
حکم ننه شو داشتم
بهش می گفتم خپل
الان مامانم خبر داد آخر هفته عروسه خپله
یه خنده کردم
نمیدونم از رو بی عاری بود
تعجب بود
افسوس بود
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است بود
خلاصه خودمم نمیدونم چی بود
هنوزم دارم میخندم
اصلا از اینجا تا تالارشون از اینا
 
 
پی نوشت1:ولی ناموسا خیلی بچه بود ها
من الان خودمم بخوام عروسی کنم خنده م میگیره
جدی رو چه حسابی بچه رو میفرستن تو دهن گ
متن آهنگ خوش خنده ی من سینا درخشنده
دیدمت ، عشق میانِ قلبِ من دامن گرفت
آسمانم از سرِ خوشنودی باریدن گرفت
چشمهایت غصه را از زندگی من گرفت
از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت
دلبرِ خوش خنده ی من ، حرفاتو با خنده بزن
لحن قشنگت رو میخوام
بمون همیشه توو دلم ، نازتو دائم میخرم
ادامه مطلب
...خنده گرمی کرد و این خنده ی او، جرج، میتوانست تمام دنیا را گرم کند و اگر تمام مردم دنیا می توانستند او را ببینند در یک آن، همه ی جنگ ها، خصومت ها و دشمنی های روی کره ی زمین از بین می رفت یا دست کم یک آتش بس بسیار طولانی اعلام میشد.
 دختر پرتقالی/ یوستاین گاردر
خنده گرم چجور خنده ای میتونه باشه؟ چقدر دلم میخواد میتونستم خنده شو ببینم تا بفهمم چطوریه.
البته فکر میکنم حتما چون بین کسی که خنده رو می دیده و دختری که میخندیده حسی بوده اونو گرم میکرده.
من تمام لحظه هایم، خنده هایم، گریه هایم
اشک هایم، درد هایم، غصه هایم، زجر هایم
شادی و آرامش من، کودکانه خنده هایم 
با تو بوده، با تو مُرده، سر به نیستی ها سپرده
التماست، گریه هایت، زجر توأم با صدایت
خنده هایت، ترس هایت، بغض هایت، درد هایت
مرگ شیرینْ خنده هایت، حاصل خبط تو بوده
با دورویی با دورنگی، خاطراتم با تو مرده
دوست دارم تو بدانی رفتنت پایان من شد
این منی که می‌نویسد، زاده باران غم شد
میخواهم فرار کنم. از محیط تنگ این حصار. حصاری که مرا نگه میدارد. از دویدن در دشت عشق. از پریدن و شیرچه زدن در دریای زلال ماجرا‌ها با تو. از یخ زدن در سرمای زمستان در کوه‌های پر برف.
از شنیدن خنده‌هایت.
آخ که شنیدن خنده‌های تو زیبا است. آخ که دلم میسوزه و اشک و خون دلم هیزمش می‌شود و میسوزد و میسوزد. آخ از زمان. آخ از رویای کودکی. آخ از فکر فرصت هایی که در دلم خواهند آمد ولی در حقیقت نه.
سلام 
کاربرانی که عروسی های خنده دار، خواستگاری های عجیب و خنده دار، خواب های خنده دار یا دعوا های خنده دار دیدین تعریف کنید، من یه دعوای خنده دار مامانم تعریف می کنه؛
مامانم تازه ازدواج کرده بود، پدرم با عموم دعوا می کردن، پدرم از اون آدم هایی هست که دوست داره دعوا کنه مردم جلوش رو بگیرن، به مامانم گفت برو یه چوب بیار، مامانم تو سن کم ازدواج کرده هر کاری بهش می گفتن گوش میکرد، رفت یه چوب بزرگ آورد داد بهش، پدرم گفت بذار زمین بذار زمین چوب رو
روی چانه ام جوش زده،دوتا جوش زیر لب پایینم درست روی یک خط و دقیقا وسط لبم،محل دلفین بیتز:)جای جوش ها زخم شده چون با ددمنشی تمام عیاری زخمشون کردم البته بیشتر سوراخ شده تا زخم،منظورم از اون زخم های عمیقیه که کلی طول می‌کشه تا خوب شه آخرش هم لکه هایش تا چند ماه دهنت رو آسفالت می کنه.الان زیر لبم جوری زخم شده انگار بعد از پیرسینگ دلفین بیت گذاشتم سوراخا خودش بسته شه..لامصب اینقدر خودمو واسه پیرسینگ به آب و آتیش زدم که بدنم اتومات خودش داره سوراخ
شدیییییییییییییدا خنده داره بروبچ..
توصیه میکنم دستمال کاغذی بذارین پیشتون نه برای گریه بلکه برای اشک های سرازیر شده
از شدت خنده...منکه مردم و ترکیدم ینی...بااینکه یکم قدیمیه ولی خدایی خیلی فانه..ارزش دیدن داره..
نماشا...کلیک بنما^^
عکس های میوه و سبزیجات جالب و خنده دار را در سایت روبکا ببینی و شاد باشید.
میوه و سبزیجات جالب

میوه و سبزیجات جالب و خنده دار
 سبزیجات زنده
عکس میوه های عجیب
میوه های زنده
میوه شبیه حیوانات
میوه شبیه انسان


گردآوری:روبکا
عکس های میوه و سبزیجات جالب و خنده دار
ادامه مطلب ...ادامه مطلب ...robeka robeka.ir تزیین میوه سایت روبکا سبزیجات زنده عکس میوه عکس میوه های عجیب میوه زنده میوه شبیه انسان میوه های زنده میوه های عجیب میوه و سبزیجات جالب میوه و سبزیجا
ورود شاهانه :)))
دوست دارم بنویسم تا یادم باشه چیکارا کردم :)))
دیروز یعنی ۱۳ فروردین من به تهران بازگشتم.خوشحال و خندان اومدم سمت خونمون
در واحدمونو باز کردم‌دیدم بوی سطل اشغالای سر کوچه رو میده!!!
چراغا هم که روشن نمیشد
خلاصه رفتم نگهبانیو اینا فهمیدم فیوز پریده
بیچاره این نگهبانه اومد فیوز زد
در فریزر رو وا کردم دیدم حاجیییی هررر چی توش بوده ترکیده!!!
ببین گند برداشته بود فریزرو!
طبقه اخر ماهیا بودن!اینا کپک زده بودن بعد ابشون را افتاده بود ر
یک احساس عجیبی دارم این روزا. احساس «انجماد حافظه». این‌که چندسال گذشته برای شخص خودم خیلی دور به‌نظر نمی‌رسه و انگار تمام ۹ سال گذشته، سرجمع یک‌سال پیش اتفاق‌افتاده‌باشند، ولی گذر زمان توی حافظه‌م نمود پیدا می‌کنه‌. مثلاً اون آرایه‌های ادبیات ُ وقتی می‌خوام الان توی شعرها پیداشون کنم، اسم‌شون ُ یادم نمی‌یاد. می‌دونم که هستند یا بودند، اثرشون روی مغزم حک‌شده و خودشون محو شده‌ن. یک‌هفته‌ پیش می‌خواستم گهواره‌‌ی گربه رو برای ه.
یادش بخیر..
وبلاگ و وبلاگ نویسی...
آخرین بار  که یه وبلاگ داشتم رو راستش یادم نمیاد.. شاید 12 سالم بود. شاید کمتر...
تمام کودکی و ابتدای نوجونی من توی اینترنت و چک کردن وبلاگ بازیگرای هم سن و سال خودم گذشت :) الان که بهش فکر می کنم حتی خندم میگیره.. و بعد هم حسرت میخورم به حال زمانی که به بدترین شکل ممکن از دست رفت ...
ادامه مطلب
نمی‌دونم ریختن اشک از سر ذوق، چقدر می‌تونه شیرین باشه! ولی دیدنِ کسی که از خوشحالی، نمی‌دونه بخنده یا گریه کنه، خیلی به نظرم شیرینه...امروز، یه زوج رو در درمانگاه دیدم. دمِ در، خانوم داشت می‌خندید. بعد رفت توی بغلِ همسرش و همینطور داشتن با هم می‌خندیدن. اول فکر کردم موضوع خنده‌داری برای هم تعریف کردن و مثل من، که اینطور مواقع میرم توی بغل طرف، دارن از خنده، غش می‌کنن. اما یهو صدای خنده‌ی خانوم به گریه تبدیل شد. تعجب کردم. آخه آقا هم داشت ا
غنچه با دل گرفته گفت:
"زندگی،
لب ز خنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است."
 
گل به خنده گفت:
"زندگی شکفتن است
با زبان سبز، راز گفتن است."
گفت و گوی غنچه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد...
تو چه فکر می کنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
 
قیصر امین پور
 همه اش خنده ام می گرفت. به حرکت پرده در باد می خندیدم، به ناخن های دو پوست شده ام، به غذای ریخته روی فرش، به مردی که توی تلویزیون سبیل نوک سیخی داشت. خلاصه به همه چیز خنده ام می گرفت. و نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم. خودم هم از این خنده ها عاصی شده بودم. این دیگر چه کوفتی بود! مریض بودم؟ شاید. 
دلم می خواست بدوم توی خیابان و به تک تک آدم هایی که می بینم فارغ از جنسیت و سن بگویم دوستت دارم. بعضی هاشان را بغل کنم و ببوسم و بگویم زندگی قشنگه! 
شک ند
برای توی مینویسمبله، خود خودت. همان جوهر. همان که آدم‌ها نمیفهمندش. من میفهمم. میدانم.من فروغ چشمان تو را میشناسم. پشت صدای بلندت، ضربان نازک قلبت را میشناسم. خنده‌های تو حتما به معنای خنده‌ی چشمانت نیست. من خنده‌های قلبت را میشناسم. تو همان آشنای دوری که دیر دیدمت. ای تو که دلت به وسعت دریاست، به کوچکی قرص ماه از روی زمین و به نازکی ساقه‌ی گندمی در تابستان. با توام.‌ تویی که بوی تلخ تنهایی‌های دنجم را میدهی. و رنگ دوست داشتن‌هایت تاریک است
روضه ما اولین خنده تو بود، بعد از وفات پدر!پی‌نوشت:نقل کرده‌اند: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات پدرش هرگز خندان دیده نشد، جز آن‌که یک‌روز لبخندی زد، آن‌گونه که دندان‌هایش آشکار شد.(الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷۳؛ حلیه الاولیا،ج۲، ص۴۳)این یکبار هم زمانی بود که آن حضرت تابوت خود را مشاهده کرد و خوشحال شد که بدنش را نامحرمان نخواهد دید...(تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵)
Post five things that make you laugh-out-loud
کلا آدمیم که خیلیییییی کم و سخت میخندم خیلی چیزهای کمین که انقدر برام جذاب باشن که بخندن .
اگر کسی چند دقیقه از ته دل بخنده باعث میشه بخندم.
یه وقت ها خواهرم کاری میکنه که باعث خنده ام میشه.
یه وقت هایی تیکه های طنز ریوندی و مکس امینی 
یه وقت هاییم میفتم رو مود خنده و به ترک دیوار هم میخندم
نرگس جار همند سر نزنی
تیر هاکرده کوتری پر نزنی
ته ماه تتی سوئی آرزویی
دل پرچم کر س سر نزنی
 
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
 
افتاب سوخنک رنده کنه
سرمست گل لاله خنده کنه
ته سه اشکوفنه اوشمک گل
ته خنده گل متار زنده کنه
 
کندی دره هوا دره
گندم تاش هوا سیو میا ره
 
جوک جدید خنده دار
 
جوک آمپول دختره
دختره به پسره میگه میخوای جایی ک آمپول زدم رو نشون بدم؟
پسره با خوشحالی گفت آره !!!
دختره میگه ساختمان روبرو طبقه دوم :))))))
برای دیدن جوک های بیشتر روی لینک زیر یا تصویر بالا کلیک کنید
جوک چدید
 
امروز رفتیم مدرسه ،جلسه گذاشته بودن خانم مدیر.
مدیر تو جمع گفت خبر دارم جواب گزینشت اومد.منم گفتم:مگه من رفته بودم!!!!!!یعنی واقعا یه لحظه حس کردم رفتم!آخه تمام همکارا رفته بودن اراک ولی من نه!نرفته گزینشم قبول شد چون تحقیقات به عمل اومده از همسایه ها همش خوب بود:)دمِ خدا گرم،وبعدشش دمِ همسایه ها گرم،جالبِ که شماره یکی رو داده بودم که مدیر مدرسه ست،کلا رک و راست هرچی درموردم میدونستو گفته بود وبهمم زنگ زده بود که من همه چیزو در مورد شما گفتم ،با
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بسیار این داستان را شنیده آید که((خانمی میگوید در سالن زنانه صدای خنده شوهر رفیقم می آمد،دوستم در حالی که بچه بغلش بود گوشی را به من داد و گفت برایش پیامک بده که خفه شو  آبرویم با صدای خنده هایت رفت...
من هم از گوشی دوستم برای شوهرش اینگونه نوشتم، فدای خنده هایت شوم کاش همیشه شاد باشی ولی صدای خنده هایت تا سالن زنانه می آید کمی آرامتر خوشبختی مان را چشم میزنند...))
این داستان را زیاد شنیده
ببین منو! داری میبینی منو؟ من هنوزم هر آهنگ بی‌کلامی که دلمو بلرزونه، یا فکر کنم یه روزی ممکنه دلمو بلرزونه، سیو می‌کنم. واسه تئاترم! واسه آرزویی که از وقتی فهمیدم یه روزی به‌دستش شاید بشه آورد، داشتم زندگی میکردمش. واسه اون استیج لعنتی ای که همه ی عمر خواستم روش پا بکوبم. بخندم. اگه صدامو میشنوی، اگه این یه کمدی لعنتیه، هیچ‌جاش خنده‌دار نیست. من نمی‌خندم. من دارم میسوزم. قلبم داره میسوزه از مرور خاطراتی که میتونستن رقم بخورن یه جای تاریخ
بهش گفتم دو ساعت این وسط تایم اضافه داریم. چه
کنیم؟
خندید
خیلی می خنده ، هر موقع می دونه باید چی بگه ،
می خنده ، هرموقع نمی دونه باید چی بگه هم می خنده. کلا زیاد می خنده ، بهش می گم
اینکه تو به هرچیزی می خندی ، زیادی شیرینه ، زیادی خوبه ، بازم می خنده
بهش می گم : می خوای بریم یه طرفی؟
بازم غش غش می خنده
بهش می گم: چرا فقط می خندی؟ آدم احساس می کنه
داری ایسگاش می کنی. نکنه چیزی کشیدی؟
بازم می خنده. می گه : غروب قشنگیه .
میگم: خیلی ، خیلی قشنگه.
میگه تا حا
متن آهنگ سینا سرلک بنام بهار

تقویم من با تو پر از عطر بهاربا خنده ی تو سال من تحویل میشهآرامش دنیامو مدیون تو هستمخوشبختیه من با نگات تکمیل میشهبرفایه خونه با حضورت آب میشندخورشید و با عشقت به قلبم هدیه کردیپیش از تو سرما سهم ما از زندگی بودتو با دل بی اعتماد من چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای خنده هایه توتو با دلم بگو چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای
دستای کوچولو و یخ زده ش رو توی دستم می گیرم و میگم: الان که فصل آب بازی نیست. ببین چه یخ کردی. سرما میخوریا ! لبخند شرورانه ای تحویلم میده و میگه: بذار سردت کنم. بعد فوری دستاش رو میذاره روی گونه هام و از واکنشم خنده ش میگیره.
 به خاطر همین شیطنتاش، خنده ی نمکینش، کلمه های قلنبه سلمبه ش و دستای مهربونشه که بیش تر دوستش دارم. 
سلام هیک عزیزم
حالت چه‌طور است؟
اوضاع بر وفق مراد می‌گذرد؟
من خوبم، خدا را شکر. سفر هم خوب است، بد نمی‌گذرد. خلاصه ملالی نیست جز دوری شما. 
الان از چند خیابان آن‌طرف‌تر از حرم امام رضا برایت می‌نویسم. اولین سفری‌ست که با میل خودم پا شده‌ام و رفته‌ام حرم. دیشب می‌خواستیم بمانیم، اجازه ندادند. من که می‌دانم امشب هم نمی‌مانیم، همه‌ش وعده‌های الکی. مثل وعده‌های قبل از انتخابات ریاست جمهوری. 
خیلی دعا کردم هیک. راستش نمی‌دانم واقعا دعا ک
دانلود سریال ن.خ در سایت ها این سریال کمدی قرار است
برای شبکه اول سیما ساخته شود
سریال ن. خ سریالی زیباست و برای پخش در ایام عید ساخته شده است
توجه داشته باشید که در 16 قسمت متفاوت ساخته می شود
و این قسمت ها نقاط مشترکی با هم دارند
از جمله نقاط مشترک این قسمت ها
وجه خنده ی تمامی آن هاست
وجه خنده ی تمامی آن ها را باید حفط  نماییم چرا که اگر وجه خنده تمامی قسمت های آن را
حفظ نکنیم
ریزش مخاطبین در ط.ل سریال امری حتمی خواهد بود
شما باید قسمت ها را پیگی
با هزار ذوق دستشو میگیرم و میگم تو راه مدرسه ی دری وری اومد به ذهنم کردمش شعر...بخونم برات ببینی خوبه یا بد؟میگه:درباره چیه؟
میگم:درباره یار...
میگم:ذوقمو کور نکن دیگه برای اولین بارمه سعی کردم ی بیت شعر با قافیه بگم...(اینجانب علاقه مند به نوشتن شعر نو است..)
میگه:خب...باشه بخون ببینیم(:
خودمم خندم میگیره از اینکه چجوری اصن فکر کردم که این کلمه ها رو گذاشتم کنار هم و الکی ادای شعر نوشتن در آوردم...اول کتابمو باز میکنم و میخونم براش:
گر بر ره من راهی...
همیشه تو خونه گفتم جای فلان وسیله فلان جاست، فلان وسیله رو فلان جا نذارین، این باید اینجا باشه، اون نباید اونجا باشه.
گاهی با زبون خوش، گاهی با صدای بلند، گاهی با دلیل و منطق.
امروز دوباره دیدم طبق معمول یه وسیله ای سر جای درستش نیست.
خندم گرفت و گذاشتم همونجا بمونه.
زندگی با همین کل کلاش قشنگه :)
یه رای گیری تو کلاسمون برگزار شد
کل کلاس موافقش بودن
بعد من و ف دیشب واسه خنده و از سر بیکاری
رفتیم رای مخالف دادیم
میخواستیم امشبم پسش بگیریما
بعد الان نماینده مون که خیلیم باهاش رو دروایسی داریم
اومده باهامون مذاکره
که رای مونو پس بگیریم و موافق شیم چون اجرا شدنش به امضای تک تک بچه ها نیاز داره
الان ما هم مجبوریم الکی ادای مخالفایی که به احترام نماینده موافق شدن در بیاریم‍♀️‍♀️‍♀️
من خوب نیستم، با این‌حال از صدای گنجشک‌ها لذت می‌برم و منتظرم تمشک‌های ملس جنگلی از راه برسند، می‌خندم و مادربزرگ را سفت و سخت در آغوش می‌گیرم. من خوب نیستم، با این‌حال به کاکتوس‌هایم آب می‌دهم و با یادآوری اینکه تولد امسالم در روز پنج‌شنبه است، لبخند می‌زنم. حال آدم‌ها را می‌پرسم و وقتی جواب نمی‌دهند، به تریج قبایم برمی‌خورد و سعی می‌کنم قدر آدم‌هایی که حال مرا می‌پرسند بیشتر بدانم. به گمانم زندگی همین است. مجموعهٔ خوب‌بودن‌ها
زهرا گفته اسمش رو بیاری تو دهنت فلفل می ریزم...خنده م گرفت.
گفتم بدون فلفل هم دیگه اسمش رو ازم نمیشنوی؛ خودمم دیگه از خودم نمیشنوم مطمئن باش. انقدر بامزه و خنده دار تلخی ها رو تحلیل میکنه که فکر میکنم ده سال پیش که زهرا در زندگیم نبود با چه فیلتری تلخی ها رو میشکافتم.زهرا یه حالِ شیرین و با دوام هست برای من...
Saman Jalili
Binazir
#SamanJalili
ساده میپوشه ساده میگرده
با همین کاراش عاشقم کرده
خوبه اخلاقش برنمیگرده
با همین چیزاش عاشقم کرده
شدی مال من 
تو هستی ایده آل من 
با تو عجیبه حال من 
خوش اومدی به قلبم
تو به تنهایی 
واسه خودت یه دنیایی 
چقد خوبه که اینجایی 
خوش اومدی به قلبم
شدی مال من 
تو هستی ایده آل من 
با تو عجیبه حال من 
خوش اومدی به قلبم
تو به تنهایی 
واسه خودت یه دنیایی 
چقد خوبه که اینجایی 
خوش اومدی به قلبم
پرسه تو این شهر میچسبه با اون 
عاشق کافه ست
ایست!!
اینجا ایستگاه #خنده است.باحال ترین #جوک های تلگرام را همراه با جالب ترین #کلیپ ها و مطالب روز,اینجا بخوانید ✨هر کجا خندیدیم،      هر کجا خنداندیم،             زندگانی آنجاست                  بی خیال همه تلخی ها@shgok
روی لینک کلیک کنید
ایست!!
اینجا ایستگاه #خنده است.باحال ترین #جوک های تلگرام را همراه با جالب ترین #کلیپ ها و مطالب روز,اینجا بخوانید ✨هر کجا خندیدیم،      هر کجا خنداندیم،             زندگانی آنجاست                  بی خیال همه تلخی ها@shgok
روی لینک کلیک کنید
 
کاش می شد خنده را تدریس کرد کارگاه خوشدلی تاًسیس کردکاش می شد عشق را تعلیم داد ناامیدان را امید و بیم دادشاد بود و شادمانی را ستود با نشاط دیگران ، دلشاد بودکاش می شد دشمنی را سر بریددوستی را مثل شربت سر کشیددشمن بی رحمی و اجحاف بود دوستدار نیکی و انصاف بودکاش می شد پشت پا زد بر غروردور شد از خود پسندی، دور دوربا صفا و یکدل و آزاده بود مثل شبنم بی ریا و ساده بوداز دو رنگی و ریا پرهیز کردکینه را در سینه حلق آویز کردکاش می شد ساده و آزاد زیستد
کاش میدانستی این روزها خسته‌ترم، ولی بیشتر کار می‌کنم...
با دوستانم قطع ارتباط کرده ام. می‌توانم همه چیز را فراموش کنم. دلم که تنگ میشود میخوابم. چیزی نمی‌بینم. چیزی نمی‌شنوم. چیزی نمی‌خواهم. اشتها ندارم. زیاد حرف نمیزنم.
از اتاقم بیرون آمده‌ام. همه‌ی دنیا گوشه‌ی اتاق من است. با دری که روی خودم قفل کرده ام. با پنجره‌ای که گاهی از آن برای عابران دست تکان میدهم...
حوصله‌ی کتاب خواندن ندارم. شعر‌های عاشقانه احمقانه به نظر می‌رسند. می‌‌خندم
خنده از نگاه هانری برگسون

ھانرى برگسون فیلسوف فرانسوى (١٩۴١-١٨۵٩ (یکى از فیلسوفـانى است که به مبحث خنـده به طور جـدى پرداخته و با نگاھى فیلسوفانه به آن
توجه کرده است. او در رساله اش با نام خنده سرچشمه ھاى ذھنى، روانى و عاطفى خنده را مورد بحث و بررسى قرار داده و نیروھاى برانگیزاننده
خنـده و ماھیت انرژى آزاد شـده در اثر خندیـدن را مطالعه کرده است. 
برگسون در سال ١٩١٠ این کتـاب جـذاب خود را تألیف کرد یعنى درست در آن
زمان که مى خواست براى رفع خسـ
۴ ساعتِ نشستیم ، گفتیم ، خندیدیم و میخواییم نماز بخونیم :)))
میشه کوفتمان نشود؟! ممنونم:)خیرباشد ....
خدا خیربدهد تورا... نمیدونید چطور ادای مایکل هاشمیان رو درمیاورد ، دلم میخواست زمینو گاز بزنم...
و پارت دوم قشنگیای زندگی من بارون ِ الان بود:) ازهمه خنده دار تر وقتیه به سَما پی ام میدم میگم چ بارونی ، میگه اینجا بارون نیست که بعد باباشم بیداره میگه: ما یهودی هستیم و سمت شیعه ها بارون میاد
5:04
 
م.ن حال خوشی نداشت! شامش رو که خورد رفت یه گوشه اما کاملا توو دیدم  با حرص شلوارشُ در آورد!
خندم گرفت و گفتم : چته زومبه؟! با تنبون هم دعوا داری !
گفت : یعنی من نمیتونم دو دقیقه با خودم و این تنبونم تنها باشم؟؟ 
از اون طرف س. هـ : گفت: نِــــــه ،نِمیشِد! اینجی کلش واس ماس!
بعد م.ن دز یک حرکت انتحاری گفت: عجب حالا که اینجوریه؟! پس بیا اینم مال ِ تو!
شعور نداره که  بی  شخصیت دوست داشتنی ِ بی تربیت !
 
نزدیک یک ماهی میشه که چیزی ننوشتم، نه که چیزی نداشته باشم واسه نوشتن! نه اصلا این طور  نیست! 
هزار   و یک کار داشتم و دارم  و در مجموع از زندگیم در دو ماه گذشته لذت بردم. 
رنج می کشم ، می خندم و  شادی میکنم و این ها همه یعنی این که زنده هستم و انسانم.
احتمال داره کارم به زودی به دادگاه پاسگاه کشیده بشه ، احتمال هر چیزی هست. 
از نمک نشناسی بعضی دور و بری ها ناراحتم ولی چیزی نیست که بخام چماقش کنم بکوبم تو سر دیگران..
All is well
کلنگ  همچنان با شماس....
همچو شب باده تو از باده شب آمد ه ای،
ساغر لاله به کف بزم طرب آمده ای.
از کویری، که همه تشنه دیدار تو بود، 
ز سراب نظری دشت عرب آمدی،
 خنده شید شده دشمن هر شبنم گل،
جان به لب آمد و تو خنده به لب آمده ای.
کُشته ای غمزدگان را همه با غمزه و ناز،
از غزای غرض خود به غضب آمده ای.
روی خود تابی ز من، این دل من تاب نداشت،
تب طبخاله به لب حال عجب آمده ای.
همچو شب باده تو از بادیه شب آمده ای،
که برون از حد معیار ادب آمده ای.
هر وقت که میاد، هر چهار نفرمون به نوعی تو مضیقه میفتیم. آدم بدی نیست ولی افکار خاص خودش رو داره. اعتقادات خاص خودش رو داره... بسیار بسیار هم دلسوز و نگرانه. نگرانی و مسئولیت پذیریش رو میریزه تو قالب اعتقاداتش و میخواد به ما تحمیل کنه. هی میخوای احترام نگه داری و حتی شده با باشه گفتن الکی خلاص بشی از پند و اندرزهاش، ولی فقط اعصابه که سوهان کشیده میشه! 
امروز صبح زنگ زد. هر بار که حرف میزنیم میفهمم که دره ی بین مون چه قدر شکافش عمیق تر شده. نامحسوس د
اس ام اس های خنده دار و سرکاری
 از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی، تقسیم پشه ها بین اعضای خانوادست..
به خدا سوگند اگر ماه را در دست راستم و خورشید را دست چپم قرار دهید .....حس درس نیستتتتت!
یارو میره یخ بخره پول کم میاره به یخ دست میزنه میگه از این سردتر نداری؟
فصل عینک دودی بر همه ی هیزان عزیز مبارک. با آسودگی همه جای طرف را دید بزنید در حالیکه سرتان در آن راستا نیستانجمن هیزان مجرب و مجرد
تابلو هلال احمر رو به غضن
تو چه میدانی غریبه از دردهایم؟
تو چه میدانی از گاه و بیگاه و ناگاه شکستنهایی که چشیدم
از تنهایی هایی که سر کردم و خواهم کرد
از بی چاره بودنهایم
از....
از همان هایی که هرگز حتی فکرش را هم نکردی...
و بغض پنهان پشت لبخند
نگاه های پر از خشمی که پشت پلکم زندانی اش میکنم
تا شادی تو درد نگیرد
و تو تااازه به این فکر میکنی که من چرا با سکوتم، قصد آزار تو را کردم
خنده دار است...
گریه های دل من خنده دار است!
برای آسودگیه که این همه خستگی هایم را لای خاطرات و پشت
بعضی هرچه می شنوند و یا می بینند به آن می خندند بدون اینکه موردی برای خنده ببینند، البته خنده های بی مورد از مجانین تکلیفی ندارد، چون عقل از شرایط عامه تکلیف محسوب می شود. ولی چنین عملی از کسانی که بظاهر عاقلند مذموم است و به شدّت مورد نکوهش قرار گرفته است، سرچشمه چنین حرکاتی، جهالت و نادانی است.
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها