نتایج جستجو برای عبارت :

از تحلیل خوشم میاد

غمزه و ناز و ادای تو خوشم می آید،
عفّت و شرم و حیای تو خوشم می آید.
گر دوصد بار مرا طعنه و توهین بکنی،
هم دوصد بار صدای تو خوشم می آید.
پیرو قافیة بیت لب میگونت،
من ردیفم ز قفای تو، خوشم می آید.
چه جفا است بلای غم دیرینة تو،
چه بلا است جفای تو، خوشم می آید.
نرود یاد رخت هیچ گهی از یادم،
دم مرگم ز ادای تو خوشم می آید.
من خوشامد بکنم، لیک نیاید به تو خوش،
خوشی دهر برای تو خوشم می آید
از این هم خوشم نمیاد که به هیچ جا بند نباشه طرف و به هیچ چیز اعتقادی نداشته باشه و هی این ور اون ور شه.
حالا خودم این جوریم ولی خب خوشم نمیاد.
ازون دسته قبلی‌ها هم که خوشم نمیاد.
نمی‌دونم از چی خوشم میاد.
حالا خیلی که مهم نیست.
آهان ازین که هی بگم مهم نیست هم خوشم نمیاد. پس چی مهمه. :‌)) 
معمولا اینجوری فکر میکنم که از خودم خوشم نمیاد. نه! بدتر. از خودم بدم میاد.
اما وقتی دقیق‌تر فکر میکنم و میبنیم تا حالا چند ده بار برگشتم و نوشته‌ها قبلیم رو میخونم میفهمم که در واقع از خودم خیلی خوشم میاد و تظاهر میکنم، خوشم نمیاد! بلکه اینجور متواضع به نظر برسم. با این فکر بیشتر از خودم خوشم نمیاد. نه! بدم میاد.
خوشم از آنکه موج جان بخیزدخوشم کشتی دلِ توفان بخیزد
خوشم از مردن و از تازه جستنخوشم با درد تا درمان بخیزد
مرو ناخوش ز پیشم ای دل خونبتپ تلخیده تا قندان بخیزد
غریبی پیش گوشم دوش می‌گفتهر آیینه که شب رقصان بخیزد
سحر روح دگر از تخت جستمچنان اینی که فردا آن بخیزد
بگفتی راه و گفتم راه این استتو ویران گشتی و ویران بخیزد
بهُش حلمی که این ره خواب‌گیر استهر آنی لشکر عصیان بخیزد
Loga Ramin Torkian and Azam Ali - Feathers of Fire
از جشن ها خوشم می آید
از تولدها خوشم می آید
از جشن تولدها نه
که فراموشیشان فراموشی صاحبانشان تلقی میگردد!
از گره زدنهای بیجا نه
از دمندگان در گره ها که پناه
+ قل اعوذ برب الفلق
من شر النفاثات فی العقد
-تفسیر جدید و بکری شد بر آیه-
برای چه باید یکی وبلاگ اضافه می زدم؟
راستش...نمی دانم. شاید چون از فضایش خوشم می آید. از صقحه انتشار و دکمه سبز و خوشرنگ ذخیره خوشم می آید. از نظراتی که برایم می آیند خوشم می آید. از آدم هایش خوش می آید.
شاید چون از پنل کاربریم کمتر از فولدر پیشنویس دوم اورسینه می ترسم. 
شاید چون...میخواهم بهتر و مرتب تر و سامان یافته تر بنویسم. 
شاید میخواهم احساس مفید بودن...نه تحصحیح میکنم. کمتر مضر بودن داشته باشم.
پس من...از امروز... از روز بیستم اردیبهشت سال 1399،
متن آهنگ حمید هیراد بنام خوشم میاد
 
نظر بازی نکن با دلم بازی نکن راضی نمیشم تو طنازی نکن هی با دلم بازی نکن راضی نمیشمنازتو کم کن که شدم شیفته آمده در دامنم آویخته نگاه مارا به هم آمیخته جام شرابی به دلم ریختهخوشم میاد این دلمو بزنی به نامت تا ته این قصه میدونی همش میخوامتخوشم میاد هوایی میشم با سلامت تموم دنیا یه طرف خودم میخوامتیار نمیدونی کوچه باغای دلم چه حالی داره دل تو هر شب مست و غزل خونه سر به سرم میذارهنمک نمک داره چقدر اداتون کشته م
عزیزم دارم راست می‌گم
من اگه می‌دونستم انقدر از شلدون و مدلش خوشم میاد هیچ‌وقت بیگ‌بنگ تئوری رو نگاه نمی‌کردم:))
به هرحال پنی هم زیادی بامزه‌ست.
فکر می‌کردم این حرفا نهایتا مال دوران راهنماییه! :دی
 
پ.ن: من خیلی خوشم میاد که کسی بتونه بخندونتم. البته کم هم پیش میاد با یه فیلم واقعا بخندم! خدایا شکرت که این سریال ساخته شده:]
عزیزم دارم راست می‌گم
من اگه می‌دونستم انقدر از شلدون و مدلش خوشم میاد هیچ‌وقت بیگ‌بنگ تئوری رو نگاه نمی‌کردم:))
به هرحال پنی هم زیادی بامزه‌ست.
فکر می‌کردم این حرفا نهایتا مال دوران راهنماییه! :دی
 
پ.ن: من خیلی خوشم میاد که کسی بتونه بخندونتم. البته کم هم پیش میاد با یه فیلم واقعا بخندم! خدایا شکرت که این سریال ساخته شده:]
از اون سریال های محشری که اگه نبینینش از دستتون رفته، من که خیلی خیلی خوشم اومد و باید امیدوار باشم که فصل پنجمی هم داشته باشه، سرچ که کردم ریلیز دیتی برای فصل پنجش نیافتم. کلا خیلی از سریال های کارآگاهی خوشم میاد، مخصوصا از نوع کلاسیکش مثل پوآرو  و  خانم مارپل ولی سبک این سریال متفاوت بود و البته جذاب. خیلی لذت بردم.
کتاب جدید رضا امیرخانی هم چاپ شد. مدت‌ها منتظرش بودم. حتماً می‌خونمش...پ.ن: امیرخانی واسه من نویسنده‌ایه که شاید زیاد از قلمش خوشم نیاد ولی حس معتادگونه‌ای دارم به کتاباش. چون خاصه. چون صاحب سبکه. چون اگه یه صفحه کتابشو بذارن جلوت، بدون ذکر نام نویسنده، در لحظه می‌فهمی امیرخانی نوشته... و من از آدمای اورجینال با ایده‌های اورجینال خوشم میاد...
از بزرگ شدن خوشم میاد 
کلی حس و حالای ادم تغییر میکنه 
هرچی بیشتر به جلو میری بیشتر یاد میگیری،بیشتر کنار میای و خودتو وفق میدی بیشتر لذت میبری،صبور تر میشی
بزرگ شدن چیز باحالیه؛ازش خوشم میاد
مثل دیدن یه نوازنده که لباسای مشکی براق پوشیده لاک مشکی زده گوشاش پر از گوشوارست و کلی انگشتر داره و گیتار الکتریک میزنه و بالا پایین میپره 
مثل گوش دادن به راک میمونه^^
دانلود آهنگ جدید حمید هیراد به نام خوشم میاد با لینک مستقیم و کیفیت 320
موزیک زیبا و شنیدنی و جدید حمید هیراد خوشم میاد را گوش کنید
Hamid Hiraad - Khosham Miad
ترانه و موزیک : حمید هیراد ؛ تنظیم : امیر میلاد نیکزاد
+ متن ترانه خوشم میاد از حمید هیراد
نظر بازی نکن با دلم بازی نکن / راضی نمیشم تو طنازی نکن
هی با دلم بازی نکن / راضی نمیشم

ادامه مطلب
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خیلی ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خیلی خیلی خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
دیدین بعضی فیلما رو تماشا میکنین با خودتون میگین چقد ایده داستان فیلمش عالی بود؟! و شاید فیلمای زیادی نباشن که این حسو به آدم منتقل کنن و اینکه هر کسی با کدوم فیلم همچین احساسی رو بکنه متفاوته. من خودم یکی از فیلمایی که خیلی از ایدش خوشم اومد فیلم In Time بود که واقعا جالب بود موضوعش حالا امکان داره فیلم ضعیفی بوده باشه از لحاظ ساخت و بازیگراش که من به شخصه از بازیگراشم خوشم میاد. اینکه هر آدمی از ۲۵ سالگی به بعد ظاهرش تغییر نکنه و آدما بجای پول ب
ببخشید من پسرم، تازه نامزد کردم، بیست و شش سالمه و مذهبی هستم، نامزدم بهم میگه از لباس پوشیدنت خوشم نمیاد. میگه مثل آدم های چهل ساله لباس میپوشی و من خوشم نمیاد.
دوست دارم نامزدم شیک پوش باشه، اما من شلوار پارچه ای و پیراهن گشاد میپوشم اما اون دوست داره شلوار لی و پیراهن جذب بپوشم و به اصطلاح مدرن باشم و میگه خوشم میاد لباس اندامی بپوشی، همیشه بهم انتقاد میکنه، به نظر شما چکار کنم؟
البته من از نظر صورت و ظاهر خوبی دارم و تغییر دادن پوشش و لباس
تصمیم گرفتم دیگه به نظرشون ذره ای اهمیت ندم
خوشم اومد میگم آره و مجبورشون میکنم که کاری که میخوام انجام بدن ... خوشم نیومد هم میگم که نه و هیچ اهمیتی به نظرشون نمیدم.
واقعا از دستش خسته شدم. همیشه سر بهانه ها و مسائل جزئی باید ده بار بحث کنیم آخرش باز بر میگرده خونه اول میگه خب میگی چیکار کنم؟
میگم هیچی.... بزار تا ده سال دیگه ما فقط هی حرفامون رو تکرار میکنیم و فرداش از اول.
انگار نه انگار که من دو ساعت حرف زدم و مقدمه و بدنه و نتیجه گیری کردم و جو
دیشب به کوب نشستم کل سیزن دو سریال13 reasons why رو دیدم ... با اینکه فصل یک این سریالو دیده بودم و خوشم نیومده بود ازش ولی دیگه سریال نداشتم ببینم ... :| 
اسپویل
سیزن دو اومده بود به موضوعی پرداخته بود ک نبود اون باعث شد از سیزن یک خوشم نیاد ... اونم ساید دوم داستان بود. ما داستانو از ساید هانا شنیده بودیم ولی همیشه یه قضیه یا ی داستان یک ساید دیگه هم داره و حتی گاهی چند ساید داره ... اما در کل هنوزم خوشم نیومده ازش .  نمیدونم چرا ... اما در کل بنظرم ازش دیدن د
یه چیزی که در مورد ورزش فهمیدم اینه که با وجوده این که وقت میگیره باعث میشه یه جوری کار های بیشتری هم بکنی مث اینه که زمان کند بشه الان یه ۲ هفته ای بود که هیچ گونه تحرکی نکرده بودم تو همین مدت زبان رو ول کردم و با "هیچ کاری کردن" کلش گذشت (یا هیچ کاری نکردن؟!) خلاصه که حس میکنم ورزش ادم رو سریع تر میکنه 
یه چند تام کتاب پیدا کردم که خیلی خوشم اومد (نخوندمشون البته) از اسمش و اینکه فک نمیکردم وجود داشته باشه خوشم اومد  http://bayanbox.ir/info/6847822293273488737/epdf.tips-
داشتم توی سایت اپارات اهنگ محسن نامجو گوش می کردم اتفاقی به یک اهنگ جانم باش آرون افشار خوردم از شعرش خوشم اومد اما زیاد با یک تیکه های از اهنگش خوشم نیومد
شنیدنش خالی از لطف نیست
اهنگش فکر کنم تلفیقی هستش نه سازهای سنتی و صنعتی قاتی داره
لینک  اپارات : https://www.aparat.com/v/EhXfk
 
   ریمیکس حمید هیراد خوشم میاد
   Download New Music Hamid Hiraad_ Khosham Miad
 دانلود ریمیکس آهنگ خوشم میاد به همراه متن آهنگ از رسانه ویک موزیک  با بالاترین سرعت و قابلیت پخش آنلاین
       با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ بهمراه پخش آنلاین و متن آهنگ
   برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …

برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
ادامه مطلب
سلام
ممنون میشم دوستان بخونن و راهنمایی کنن مخصوصا دخترا
پسریم 23 ساله. ترم چهار دانشگاه توی یکی از کلاس ها یه دختر رو دیدم که ازش خوشم اومد (خیلی خوشگل و مغرور بود)، یه مدت بهش نشون ندادم که ازش خوشم میاد اما بعد یه ماه و اینا با نگاه و رفتارم نشون دادم که ازش خوشم میاد و اونم فهمید. 
از اون به بعد اونم با نگاه و رفتارش یه جورایی نشون میداد که اونم ازم بدش نمیاد، من میخواستم از علاقه ی اون نسبت به خودم مطمئن شم بعد برم جلو که بعد یه مدت مطمئن شدم ا
سلام
دختری ۲۰ ساله هستم، چادری و با حجاب، زیبایی در حد متوسط، از یک خانواده ی خوب. نه اهل دوست پسری بودم نه هستم، از یک پسری خوشم میاد ولی هیچ وقت بهش نگفتم، چون فعلا از قیافه ش خوشم میاد چیزی راجع به اخلاقیاتش نمیدونم. 
خواستگار خوب هم زیاد دارم وقتی کسی به خواستگاری بنده میاد خانواده م اصلا توجه نمیکنن، یعنی خیلی براشون مهم نیست به جز برادران بزرگم، پدرم هم نظر نمیدن میگن هر چی خودش میگه و این برای من عذاب دهنده ست، اگه ناراضین خوب بگن، ولی
1.هیچوقت فکرشو نمیکردم روحیم چقدر میتونه روی اعضای خانواده تاثیر بذاره:| همیشه فک میکردم آخرین نفری که تو این خانواده سهمی داره ،منم!تا این حد ناامید:/
2.چقدر پشیمونم که اینهمه سال لای باور های غلطم نفس کشیدم...چقدر پشیمونم که ی حرف باعث شد کور و کر بشم و اینهمه محبت مامان و بابا رو نبینم...چقدر پشیمونم که لذت شاد کردنشونو از خودم گرفتم...و چقدر خوبه که هنوزم نفس میکشم((:
3.تفاوت من و میم در حدیه که مثلا من چتر های شیشه ای رو میپسندم...اون این رنگی رن
سلام به همه ...
امروز در تاریخ ۱ مرداد ۹۸ شروع به ساخت این وبلاگ کردم
و میخوام از ساده ترین نوع نوشتن استفاده کنم ...
خوشم نمیاد از جملات نامفهوم استفاده کنم ولی میخوام از ته دلم براتون بگم که مطمئنم زدن این حرفا برای شما سودی نداره اما شاید کمی دل من سبک بشه 
یه نکته بگم : من به هیچ وجه از کپی کردن خوشم نمیاد و تمام تلاشمو میکنم که متنا از خودم باشه ، اگر هم کپی کردم ، حتما منبع رو ذکر میکنم ...
ممنون میشم با دنبال کردن و شنیدن حرفای من ، بهم آرامش بد
سلام به همه ...
امروز در تاریخ ۱ مرداد ۹۸ شروع به ساخت این وبلاگ کردم
و میخوام از ساده ترین نوع نوشتن استفاده کنم ...
خوشم نمیاد از جملات نامفهوم استفاده کنم ولی میخوام از ته دلم براتون بگم که مطمئنم زدن این حرفا برای شما سودی نداره اما شاید کمی دل من سبک بشه 
یه نکته بگم : من به هیچ وجه از کپی کردن خوشم نمیاد و تمام تلاشمو میکنم که متنا از خودم باشه ، اگر هم کپی کردم ، حتما منبع رو ذکر میکنم ...
ممنون میشم با دنبال کردن و شنیدن حرفای من ، بهم آرامش بد
 
هیچی یعنی واقعا هیچی !
مثلا قدامون :)
تو بلندی و چهارشونه
ولی من قدم کوتاست :( به قول "م" که وقتی میخواست بهت معرفیم کنه و گفت قد متوسط شایدم با ارفاق بشه گفت قد متوسط.
سیگار تو دستت کلی تفاوته :)
روابطتت با ادما کلی تفاوته ! کلی درده :)
هرچند من از همین خونگرمیت خوشم اومد.
از همین بامرامیت.
از همین رفیق بازی های تا ته خطت.
بهت گفتم ؟!
نه نگفتم.
وقتی اون شب گفتی این 6 تا همونایین که پایتن تا ته خط چقدر ذوق کردم که منم جزو همون شیش تام.
:)
خیلی خیلی خیلی خ
دیروز یه بازی دانلود کردم خیلی باحاله ینی از اینجور بازیا خیلی خوشم میاد بازیش عین زندگی واقعیه اول بازی رفتم گواهینامه موتور گرفتم و بعدش در یک پیتزا فروشی به عنوان پیک مشغول  کار شدم بعد پول دراوردم رفتم گواهینامه پایه ۳ رو گرفتم و امتحان دادم قبول شدم و لباس کار خریدم شغل دومم رفتگر شدم :) حالا شغل بعدیم که باید براش لباس بخرم و چیزایی که میخواد جور ونم ساختمان ساز میشم و برای تک تک این چیزایی که گفتم پول میخواد و برای پولش باید کار کنم حا
سلام
یه آقایی هستش واسه من یه گزینه ازدواجه و منم واسه اون یه گزینه هستم. تا حدی با هم مرتبطیم. گاهی صحبتی حرفی بینمون میشه. یه روز روبروی خودم از زبون مبارکش گفت من وقتی ازدواج کنم خوشم میاد زنم لباس های شیک بپوشه و به اصطلاح شیک پوش و مد روز و این ها باشه و اصلا با مانتو جلو باز و اینا مشکلی ندارم و خیلی هم خوبه مد روز و فشن مشن.
یه دفعه تو همون روزها رفتم تو اینستا به اسم یه دختر دیگه که مثلا خود من نیستم و اون نمیدونست باهاش چت کردم. دیدم بین صح
پنج روزه گوشیم خراب شده و دارم به دور از تکنولوژی و دوستهام زندگی میکنم. خوبه بعضی وقتها چند روز نباشید ببینید اون دوستهایی که هر روز توی مجازی باهاشون در ارتباطید دنبالتون میگردن یا نه! کی واقعیه و کی جاش توی همون فضاست فقطراستش اصلا برام سخت نیست ببوسم بذارمش کنار اما وقتی تصمیم خودم باشه نه جبر
گهگاهی با گوشی بابام یا مامانم میم رو میبینم فقط
خیلی چیزها تو سرمه که دوست داشتم بنویسمشون اما راستش با لپتاپ احساس امنیت توی وبلاگم ندارم
و حتی
یه بار دیگه هم بهش گفتم حرفات اصلن شوخی نیستن بلکه یه نوع مسخره کردن به حساب میان!
بهش گفتم باهرکی میخوای شوخی کنی شوخی کن من خوشم نمیاد
خیلی هم جدی بهش گفتم اما باز امروز جو گیرشد توی جمع یه حرفی زد بشدت بهم برخورد و پاشدم رفتم... حالا شاید که اومد دنبالم و حرف هم زدیم خیلی عادی و بازم بهش گفتم شوخی چرت و پرت نکن اما تصمیمم قطعی شد رابطه صمیمی ای نداشته باشم باهاش..
هرکسی ممکنه از یه چیزی بدش بیاد منم از مسخره کردن و شوخی کردن بشدت بدم میاد و هرکس
یه چیزیو یادم رفت بنویسم: موقع خوندن آنا کارنینا وقتی که کم کم داشتم از این کتاب لذت میبردم؛ دچار حس دوگانه‌ای شدم. هم میخواستم این کناب تموم شه برم سراغ بقیه کتابها و هم اینکه خیلی خوشم اومده بود ازش و میخواستم ادامه دار باشه و حالاحالاها بخونمش . عجیب بود. در نهایت پی بردم که شاید این کتاب لذت بخشه و خوشم میاد و فلان اما بالاخره باید تموم شه تا برم سراغ کتابای دیگه که اونا هم لذت بخشن و شاید لذت بخش تر هستن و جذاب و جدید و خلاصه تجربه بعدی.
و ا
از داستانایی که شخصیت اصلیشون خیلی تخس و تا حد زیادی انزوا طلبه و از اکثر ادما یه ایرادایی میگیره و بدش میاد شدیدا خوشم میاد :)
مردی به نام اوه ، ناطور دشت :)
هردوشون شخصیت اصلیشون دقیقا همینطوریه :))
جذاب جذاب جذاب :)
هرچند به نظرم وجود بعضی فصلاش بیخود بود :| یعنی کش داده بود خیلی الکی :|
بعد یهو رفت یک نیویورک تایمز شد :) نمیدونم :) کتابای جذاب تر از مردی به نام اوه هم خوندم ولی نمیشه بگم بد بود که :)
اوه بامزه بود :) یه پیرمرد تنهای منزوی متنفر و منتق
دیروز یک سریال ترکی پیدا کردم به نام Bir Ask Hikayesi  یا A love Story یا حکایت یک عشقداستان در مورد یک پسری هست که تو پرورشگاه بزرگ شده با خواهر دو قلوش.
خواهرش بر اثر یک سانحه تصادف ماشین خل وضع میشه و خود پسره هم توسط یه زوج آلمانی به فرزند خوندگی گرفته میشه و میره آلمان. اونجا پدر و مادرش میمیرن و این پسر آواره میشه... یک شب یک دختری رو میبینه که توسط چند تا پسر گیر افتاده و اونا میخوان بهش تجاوز کنن. جون دختره رو نجات میده.
چند وقت بعد میره ترکیه و تو یک بر
با اسمی که رفته ز یاد طُ بگو چه میکنی !؟












متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

































متا
عزیزم از تهران تا اینجا بیش از نود درصد حرف‌ها حول کرونا می‌گرده. از آدم‌هایی که ماسک می‌زنن خیلی خوشم نمیاد. به نظر می‌رسه آدم‌های سطحی باشن که فکر می‌کنن ماسک به کمکشون میاد!
جانم تو از مرگ فرار نکن. این‌جوری وحشی و هار دنبالت میدوئه. آروم باش و حتی اگه نیاز بود بغلش کن:)
سلام
صرفا جهت آزمایش
داره کم کم از اینجا خوشم میاد
نسظتبسـبینسابیمهشسیمسهشبمسشبتعسشبتمسشنبتشینبتشیسبتیوتبیوتبشینتبسینمتلمیسنلتسیمنتلسنمیتلمی
بکمیکنبمکیشنتبکمینتبمنشیتبنیتلنسیتلنسبیتلنتسینلتسینلتسینلتمسی
یبنسیالنسیالنتس
نبسایتبیللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
 
سلام به همه خانواده برتری های گل و عزیز
یک هفته ای هست که برای پرسیدن سوالم دو دلم . چون اینقد به نظر خودم غیر عادی و مسخره هست که حتی بهم بخندید .
ولی خوبیش اینه که شما منو در واقعیت نمیشناسید و حتی اگرم مسخرم کنید !
من یک دختر جوان هستم که کلا اهل دوست و رفیق و بیرون رفتن از خونه و دور همی های دوستانه و... نبودم از اول. همین جوری تو خونه بزرگ شدم  سرم تو درس بود و کتاب و اصلا رغبتی به رفتن در اجتماع،حتی عروسی و عید دیدنی و... نداشتم .
درونگرا و خجالت
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی چشمانت مرا سپرده دست رویا (هوروش بند) با کیفیت بالا Mp3
Ahang chashmanat mara seporde dase roya az Hoorosh Band
دانلود آهنگ چشمانت مرا سپرده دست رویا (هوروش بند) با کیفیت بالا Mp3
نیست بجز هوای تو در سرم...♪
با تو خوشم ای همه ی باورم
آرام جان من تویی بمان کنار من همیشه.....♪.♪
مرا از این شبای نیلوفری...♪
از خواب خوش تا به کجا میبری...♪
نفس تویی و بس فقط بمان کنار من همیشه
چشمانت مرا سپرده دست رویا...♪
♪♪♪ ♫♫♫ ♪♪♪
نیست بجز هوای تو در سرم...♪
ب
دوس دارم یه فیلمی ببینم از این ژانرهای سفر در زمان.یه ساینتیست (منظورم کسیه که پژوهش میکنه،نمیدونم کلمه ی دانشمند براش مناسبه یا نه ولی من خوشم نمیاد.) بره تو اون زمانی که یه کشفی داشته انجام میشده و طنز موقعیت درست شه:)حالا اگه فیلم این مدلی میشناسین معرفی کنین.
20 قسمت ده دقیقه ای: داستان راجع به مردیه که یه شرکت تولید سرگرمی! داره و با دیدن یه دختر می خواد که باهاش قراردادی ببنده تا بتونه معروفش بکنه؛ دختره بالای کوه زندگی می کنه! دیگه زیادی خنگ بازی در میاورد! نمادِ از پشت کوه آمدن! عاشقانه فیلم که در نیومده بود. کمدیش هم همینطور و خیلی کم بود اونم بیشتر خنده های بامزه و از سرِ کیف و تمسخرآمیز روانشناسه بود! در کل فیلم بسیار خسته کننده ای بود و ارزش دیدن نداره. تا من باشم الکی با خوندن چند تا کامنت سریا
Post your favorite movies that you never get tired of watching 
مستند زیاد میبینم درستش میشنوم.
قشنگ ترین مستندی که دیدم مهندسی خلقت(ژنتیک) بود در مورد تولد انسان و اینجاست که آدم به قدرت خدا پی میبره.
از بین فیلم های دیگه سریال دکتر هاوس رو بارها میتونم ببینم و همچنان برام همراه با هیجان باشه .
سریال خانم جی یونگ منزوی رو تو دو روز دو بار دیدم به طرز معرکه ای عالی بود .
فیلم hitchو how lose a guy in ten daysرو هم چندین بار دیدم یه جور طنز بانمک دارن و در عین حال حرفای جدی میزنن. مخصوصا ا
سلام به تمام دوستان
بچه ها یه چیز واسم سوال شده ...، چیزی که واقعا به هیچ وجه نمیتونم جواب سوالم رو پیدا کنم!، من فکر میکنم یکی از پسراهای فامیل دورمون که اختلاف سنیمون ۳ ساله و نیمه، یه جورایی دوستم داره. از ایشون اطلاعات زیادی ندارم و فقط میدونم که پسر خوبیه (بنا به تعریفات بعضی از افراد فامیل).
یه چند دقیقه نشستم با خودم عاقلانه فکر کردم، که آیا نگاه هاش از روی علاقه س یا نگاه معمولیه، آیا سلام نکردن هاش دلیل خاصی داره؟ یا به خاطر اینه که بهش
بسم الله الرحمن الرحیم
تجمع المراكز الثقافیة التاسع 1441هـ هـ
ملف النقاش : دراسة میدانیة للفترة الزمنیة التی نعیشها مع انتشار فایروس كورونا : تحدیات و فُرص

ت
العناوین 
الرابط

1
إطلالة على أبعاد تكامل الانسان و نماذج على التحدیات

2
دراسة میدانیة للتحدیات و تحویلها إلى فُرص: تخطیط و إجراء و تقییم

3
دراسة الفرص المتاحة فی الوضع الراهن

4
 آلیات التبلیغ الإلكترونی: تحلیل و نقد
دیروز بعد از اینکه از حرم اومدم بیرون، از نمایشگاه نزدیک حرم کتاب سلام بر ابراهیم جلد یک و دو رو خریدم.انقدر که تعریفشو شنیدم باعث شد تا کتابشو بخرم.چند صفحه ای رو ازش خوندم فعلا.به احتمال زیاد قسمت هاییشو که خوشم اومد می نویسم براتون.
دانشگاه که فعلا تعطیله
از فرط بیکاری تو کانالای دانشگاه میگشتم تا رسیدم به لینک کانال کراش دانشگاه !
همینجوری پیامارو میخوندم ؛تا رسیدم به این پیام:
سلام من رو خانمی که تو دانشگاه 15 خرداد هستن شنبه ساعت 2:30 تو کلاس 204 بودن مانتو مشکی بلند پوشیده بودن شلوار لی آبی و کتونیشون طوسی بود و کیفشون قرمز  گل گلی بود کراش دارم خیلی خوبی تو دختر#مهندس پزشکیشون
 
 
اینا مشخصات منه
من عاشق اون دقتشم.درکل تا قبل از دیدن پیامای این کانال اصلا فکرشم نمیکردم
بسم الله الرحمن الرحیم
تجمع المراكز الثقافیة التاسع 1441هـ هـ
ملف النقاش : دراسة میدانیة للفترة الزمنیة التی نعیشها مع انتشار فایروس كورونا : تحدیات و فُرص

ت
العناوین 
الرابط

1
إطلالة على أبعاد تكامل الانسان و نماذج على التحدیات

2
دراسة میدانیة للتحدیات و تحویلها إلى فُرص: تخطیط و إجراء و تقییم

3
دراسة الفرص المتاحة فی الوضع الراهن و آلیات التبلیغ الإلكترونی: تحلیل و نقد

 
دانلود آهنگ جدید غمگین از هوروش بند به نام نیست بجز هوای تو در سرم ارام جان من تویی بمان کنار من همیشه با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang nist be joz havaye to dar saram aram jan man toei n\beman kenare man az Hoorosh Band
دانلود آهنگ نیست بجز هوای تو در سرم ارام جان من تویی بمان کنار من همیشه (هوروش بند)
نیست بجز هوای تو در سرم
با تو خوشم ای همه ی باورم
آرام جان من تویی بمان کنار من همیشه
مرا از این شبای نیلوفری
از خواب خوش تا به کجا میبری
نفس تویی و بس فق
سلام
من از دوران ابتدایی همیشه درسخون بودم و معدل بالا داشتم، 19 سالمه و امسال دومین باریه که کنکور میدم، سال اول رتبم 15000 شد و هم خودم هم خانوادم خیلی جا خوردیم، رفتار مامان بابام به خاطر متلک های فامیل و اینکه از رتبه م ناراضی بودن عوض شد باهام که کاملا بهشون حق میدم... من تلاش نکردم و نتیجه ش هم این شد...
امسال با اینکه خیلی هم بیشتر از پارسال نخوندم رتبم 9800 شد، اولش مامانم اینا گفتن خوبه و تعین رشته کن، حتی تحقیق که کردم از رشته ی تغذیه خیلی خو
علی بن الحسین ع می فرمود من خوشم میاید از مردی که هنگا،م غضب بردباری اورا در یابد      اما باقر ع فرمود خدای عزوجل شخص با حیای خویشتن دار را دوست وارد  رسولخدا ص فرمود خدا هیچگاه کسی را بسبب جهل عزیز نساخته وب سبب بردباری دلیل نداشته است
#هم_رنگ_جماعت
نگاهی از روی خشم به من انداخت و گفت:_"تو...واسه چی به همه چیز اعتراض می کنی؟""من؟"_"آره دیگه، خودت!""مگه به چی اعتراض کردم؟"_به همه چیز، از این مارمولکای روی دیوار گرفته تا همین دری که از تو دلش رد شدیم...آخه تو چیکار داری که در، رو یه پاشنه می چرخه یا دو تا...تازگیا هم به همین جلسه کتاب خونی کتابخونه...ببینم تو سر پیازی یا ته پیاز؟"با دلخوری گفتم:"من نه سر پیازم نه تهش...اصلا من از پیاز خوشم نمیاد که بخوام سرش باشم یا تهش."_"اگه از من می شنوی،
یادت نره دختر خونه
مهلت موندنت، مهلتمونه
اگه یه شب بی محلی کنی
شاید خدا داداشت و به صبح نرسونه
-شایع
پ ن: از یه بلاگر یه کتاب هدیه گرفتم . (به مناسبت تولدم) و برام جالب بود که مطمئن نبود از کتاب خوشم میاد کلا یا نه . 
پ ن: دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
پ ن: آی ام آیرون من (اون لحظه آخر البته)
پ ن: 
پ ن:
دانلود آهنگ جدید مهرداد عبدالهی حس پروانگی
رسانه آهنگ تاپ جدیدترین آهنگ مهرداد عبدالهی را برای شما عزیزان با کیفیت های 128 و 320 آماده دانلود کرده است
آهنگ مهرداد عبدالهی به نام حس پروانگی با لینک مستقیم
 
حس میکنم تورو رویای دلخوشمهر لحظه با تو و رویای تو خوشمحس میکنم تورو تکرار مهربونم
حس قشنگ این احساس من بمونپر میشه از تو دست نوازشموقتی کنارمی با عطر تو خوشم
حس میکنم تورو ای همیشه خوندنیتو حال خوب این پروانه بودنیحس میکنم تورو رویای صاد
می توانم بگویم حقیقت این است که از این رداهای بلند، از کیکی که میخاهید رویش یک نماد از صلح بگذارید احتمالن و عکسهایی که قرار است در آنها کلاهمان را بیندازیم بالا خوشم نمی آید، پس دلم نمی خواهد در جشن فارغ التحصیلی شرکت کنم!؟ و حتی اگر اینها هم نبود بی هیچ دلیلی همیشه از این جشن مسخره و قسمتی از آن بودن خوشم نمی آمد پس در آن شرکت نمیکنم!؟ نه! همانطور که بعد از کارشناسی نتوانستم به بچه ها چیزی بگویم، آنها تمام این نمادها را دوست دارند، دوست دارند
آن لحظه را هزار بار خریدارم؛
در را گشودی، 
لبخندت را گستردی، 
پنهان کردی که خسته‌ای از کار، پوشیدی که بی‌حالی از روزه. 
زنِ ناخوشِ رها شده روی کاناپه‌ات را،
به اشاره گفتی بلند نشو.
و شمرده شمرده و ناز خواندی:
سلام برگِ سبزِ چای...
من همه شکُفتم مرد
با سبزیِ صدایت خوشم
من آدم لیوان بازی هستم. هرجا که لیوانی ببینم که ازش خوشم بیاید، حتماً می‌گیرم‌اش. فکرم هم در آن لحظات کار نمی‌کند و ممکن است هر مقدار پولی را بابت لیوان پرداخت کنم.

یک بار لیوانی را به قیمت 35000 تومان از متروی تهران خریدم که چون خیلی خیلی ازش خوشم آمد، برای دوستم هم که پیش‌اش می‌رفتم، یکی دیگر به هدیه بردم. ولی کمتر از یک ماه بعد همان لیوان را بنده‌ی خدایی کنار خیابان ولی عصر تهران بساط کرده بود و 15000 تومان می‌داد. از همین طریق یک کلکسیون از
من آدم لیوان بازی هستم. هرجا که لیوانی ببینم که ازش خوشم بیاید، حتماً می‌گیرم‌اش. فکرم هم در آن لحظات کار نمی‌کند و ممکن است هر مقدار پولی را بابت لیوان پرداخت کنم.

یک بار لیوانی را به قیمت 35000 تومان از متروی تهران خریدم که چون خیلی خیلی ازش خوشم آمد، برای دوستم هم که پیش‌اش می‌رفتم، یکی دیگر به هدیه بردم. ولی کمتر از یک ماه بعد همان لیوان را بنده‌ی خدایی کنار خیابان ولی عصر تهران بساط کرده بود و 15000 تومان می‌داد. از همین طریق یک کلکسیون از
چند روزی میشه که با مح آشنا شدم یه بچه‌ی ۲۱ ساله و البته از این تریپای غمگین و پیرطور. اولش با موسیقی شروع شد. اون برام موسیقی میفرستاد شبا و گوش میدادیم. یه روز بهش گفتم موسیقی برام خسته کننده‌ست، کمی ناراحت شد، شبش خوابیدم و نصف شب که بیدار شدم دیدم نوشته موسیقی که تعطیل ولی خب همینجوری شب‌بخیر خالی، دلم خوش شد به حرفش و ازش خوشم اومد تا اون روزا فکر می‌کردم دوروبره ۲۵ سالش باشه، یه شب پی‌ام‌اس فشار اورد و گفتم می‌خوام باهام حرف بزنی بعد
گاهی بعد از اتمام ساعات اداری قدم زنان به فلان قسمت فلان پارک می‌روم. آنجا گردِ حوض بزرگی پیرزن و پیر مرد ها ورزش گروهی انجام می‌دهند و من این اتفاق را از کمی عقب تر، روی یک نیمکت سبز رنگ دنبال می‌کنم... یکی از پیر زن ها ، دوست ندارم اینطور صدای‌ش بزنم! چرا که خیلی پویا و پر انرژی‌ست! ست ورزشی سفیدی به تن دارد که روی آنها نخل های سیاه است! هر روز رنگ شال‌ش را عوض می‌کند و چهار شنبه ها هم شال سفید... همیشه لبخند دلنشینی به لب دارد و تمام حرکات ر
همیشه و از وقتی که چیزی به اسم فانوس دریایی رو شناختم ، از فانوس دریایی خوشم میومد و هنوز هم خوشم میاد.نمی دونم ولی حس خوبی داره.فانوس دریایی همیشه و همیشه کنار دریا قد برافراشته و برای ماهیگیرهای گرفتار طوفان (توفان؟؟؟؟) نورافکنی می کنه و برای اون ها حس گرما رو توی سرما تداعی می کنه.یعنی برخلاف سردی و خیس بودن اطراف ، درون فانوس دریایی گرم و خشکه.خلاصه این که فانوس دریایی و دریا با وجود تضادی که دارن به طور خاصی در کنار هم قرار گرفتن که انگار
+
اامه پست قبلی:
و حرفای دلتون رو به آدمها بزنین.
حتی اگه یه نفر رو دوست دارین و غرورتون اجازه نمیده
اینکارو انجام بدین.
بهش بگین که دوسش دارین.
بزرگترین منفعت های زندگیم رو بابت این کارم گرفتم.
که به آدمها گفتم که دوسشون دارم یا ازشون خوشم میاد.
تترون های ژاپنی
عطرهای فرانسوی
برنج های پاکستانی
چای های هندی
در عزای تو همه ی جهان جمع اند
ما هم آمده ایم
با نامه های کوفی
 
 
::سعید بیابانکی::
.
.
.
 
نه تابلوهای فلکسی
نه شمایل سه در پنج
نه استریوهای هشت باند
نه انبوه جمعیت
چه مجلس خلوتی داریم اینجا
من و دوازده بند محتشم
 
_____________________________________
• این مجموعه ی شعر رو خوندید؟
کمی، فقط کمی متفاوت تر بود، خوشم اومد
 
 
درود
پسرم 21 سالمه، من از یک شخصی خوشم اومد و هنوزم میاد، بهش پیشنهاد دادم رد کرد که این اولین بار تو زندگیم بود و هم آخرین بار، از اون موقع سیستمم به هم ریخت، تا الان که حدودا هشت نه ماه شده، رفتم دکتر، با دکتر کلی حرف زدم که یه جاش برام جای سوال شده، گفتم من از آینه فراری ام (خوشم نمیاد خودم رو ببینم)، نمیدونم چرا ولی از این حرفم نسبت به حرف های قبلیم بیشتر تعجب کرد، و سوال من از شما؛
یعنی نشده شما از خودتون متنفر باشید؟
قرص نوشت سرترالین و B6
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
به نام خداوند بخشنده مهربان 
سلااااااااااااااام دوستانِ عزیز
گفتم یوقت بدنباشه وبلاگ ندارم
واااااااااااااای چه لذتی داره واسه اولین بار وبلاگ داشتن
ندید پدید هم خودتونین
کلا اینجا رو درست کردم واسه اینکه... 
هر چیزی رو خوشم بیاد تو وبلاگ ام قرار بدم
 
حال همتوووونم خووووب
ای من ریدم تو کله اون دوتا هم اتاقی دیگه ام که الان خوابن و من ی ساعته بیدارم
که برا این تخمیا اتاق بگیرم
خو جونتون دراد شما شلا یه بار یه کاری کنین همش فرار میکنن از زیرش
خیلی خوشم میاد از هم اتاقی بودن باهاشون 
خودمم بابد دهن خودمو بگام برا اتاق گرفتن باهاشون
عنینه های متظاهر ریا کار
قبلا انقد از کلمه ی جون بدم میومد
مخصوصا اونایی که کشدار میگن جوووون
الانم بدم میادا ولی کمتر
ولی جونم به این جزوه رو از موقاری عزیزم یاد گرفتم و خیلیم ازش خوشم میاد
جونم به این بارون❤
جونم به این پرنده که یه بار اومدم نشستم تو حیاط پرش دادم و الان دوباره برگشته داره دون میخوره
جونم به این هوا
گفتم از آتش عشقت ، که مرا سوزاندهکان منی برده و خاکستر آن جا ماندهگفتم از نور دو چشمت که به راهم اوردمطلع شعر مرا ، بیت تو زیبا کردهگفتم از ساغر ساقی ، که به جانم میریختمستی ی هر شب ما ، ذکر تو بر پا کردهگفتم از حال خوشم ، شور سماعی خاموشپر شدن از خود و هر چیز که او پر کرده
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خیلی حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم میاد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
آخ که چه دل‌خوشم با ادبیات. 
و کسی نمی‌تواند ادبیات را از من بگیرد. و این «عیش مدام» را چه خوب پرانده بودی آقای فلوبر.
قسمتی از پهنای دیوان فروغم سیاه شده. قسمت مربوط به دو سه دفتر آخر. همان اتّفاقی که برای شانزده جزو قرآن عثمان‌طه‌م افتاده بود. وقتی که قرآن حفظ می‌کردم. و چه خوشایندست این تعویض کتاب مقدّس.
قابوس‌نامه و گلستان و شاهنامه. آخ. پس نیفتم.
به تصور بیا , تویی که به دل نقش می کشم  همه شب را خیال خوش ز تو آ غوش می کشم    در هراسم که فاتحش زند آتش به پایتخت  از تو در جانم آتشی ست که چنین شعله می کشم    با سرابی که تشنه ام به جنونم کشانده ای  چه خوشم من که بی توام که غمت دوش می کشم    در رهایی مرا بخواه که خودم بند می شوم  تو نباشی به سادگی ز خودم دست می کشم  بی تو شاید که مرده ام زنده ای مثل مرده هام  بین این مرگ و زندگی نفسی سرد می کشم    تو بلایی به جان من به خیالی که از تو ماند  و به
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خیلی حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم میاد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
نه از اون سر طیف خوشم میاد که در لحظه حزب بادن و خودشون رو جر میدن و بدون اطلاعات کامل و صحیح دست به انتشار خبر خودسوزی و تصاویر جعلی اون دختر میزنن و دو روز دیگه یه باد دیگه میاد همه به یه سمت دیگه میوزن...
نه از اون یکی سر طیف که همییییشه خودشون رو جر میدن تا فجایع رو یک امر عادی و بی اهمیت جلوه بدن :))...
نه از اون سر طیف خوشم میاد که ایام عزاداری پشت هم اعتراض میکنن به سر و صدای دسته ها و فقط تو همون ایامه که مریض دار میشن...
نه از اون یکی طیف که تا ی
هر وقت آهنگ عاشقانه گوش میدم کسی نمیاد توی ذهنم یعنی کسی نبوده !!!! همین هیچ کس !!!! یعنی کسی ها بوده ازشون خوشم اومده ام خوب فراموش کرده ام همین فقط یه لحظه بهرحال انگار دنیا برای آدم های سالم ساخته شده آدم های که از لحاظ جسمی و روحی و روانی سالم باشند و نه برای کسی مثل من مریض !!! هستیم
بدترین وجه اشتراک من و بنی تمایل به خودکشی هست 
و همدیگرو عمیقا درک می کنیم 
وجه اشتراک دیگه ای که داریم اختلال add هست که دوتامون دچارش هستیم 
من دیر این بیماری رو متوجه شدم و از مخفی کاری خوشم نمیاد و به او هم گفتم, و بن هم گفت خب منم این مشکل رو دارم و حتی سراغ شیوه های درمانیش رفته بود.
وجه اشتراک دیگه ای  که داریم تمایل به تاریکی هست 
و حساس بودن به نور 
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نو شم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نوشم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
اینجا یه صفحه ای هست که ته مونده و آپدیت نمیشه
خیلی دلم میخواد یه بار صفحه مدیریت رو باز کنم و ببینم...
هیچوقت از اینجا خوشم نیومده و نخواهد اومد
کاش میدونستم چرا برای همیشه غیب شدی
اگه بدونم باعث و بانی این اتفاق حدس منو درست کنه، برای همیشه از صحنه ی روزگار محوش میکنم
دعا کن اون روز نرسه
من موندم و چندتا وویس و صدا از تو
به همینم قانع ام
:)
تو بودی داشتم کم کم عارف میشدم . تو نیستی دیگه کسی نیست برام آهنگهای عارفانه و سنتی بفرسته دوباره شدم همون خانم قری سابق . برای خودم آهنگ قری میذارم میرقصم . 
اینم حال میده حداقلش اینه که با خودم خوشم احساس آویزون بودن و مزاحم خوشی دیگری بودن بهم دست نمیده . 
فیلم «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت به نظر من معرکه بود و خیلی توصیه میشه این روزا برید سینما و ببینیدش.
فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» ساخته سال ۹۴ ه و من که اصلا از حامد بهداد خوشم نمیاد، عاشق بازیش تو ابن فیلم شدم، دیگه فک کنید شباهنگ چی میشه!! :))  فیلمش غمگینه ولی خیلی معرکه ست، این مای پوینت او ویو.
۱. کتاب Harry potter & the half-blood prince 1 ـو شروع کردم [چق دلم تو اخر کتاب قبلی برا سیریوس گرفت .. مرگش خیلی یجوری بود]
۲. ماکارونی با قارچ خوشمزه [میدونم بنظر داغون میاد ولی روش ترشک زردآلو ریختم خوشمزه شد] + چایی داغ
۳. لول ۱۳۵۲ بازی candy crush soda saga رسیدم .. از طرح پشتش که شکل موزس و از نقاشیاش خوشم میاد
و حتی خرمایی!
با این پچ پچاشون...  اصلا از اولشم از پچ پچ خوشم نمیومد. چیه این. از دیشب با کلی ذوق دنبال وقت مناسب چایی‌ام که بخورمش. اونوقت الان که با کلی دنگ و فنگ توی لیوان دمنوش چایی دارچینی دم کردم، انگاری یه ذره شکلات از کنارش رد کردن. یادم به فطیر شکلاتییایی افتاد که از نونوایی تازه و داغ میخریدم. والا شکلات ازشون چکه میکنه. چیه این؟ دیگه نمیخرم
حالا همه این وری میرن، من اونوری میرم
بنده متاسفانه یا خوشبختانه اهل حفظ ظاهر نبودم و شما از هزاران کیلومتر دورتر متوجه میشدید من از فلانی خوشم نمیاد با از کاری بیزارم
امروز روز، حفظ ظاهرم اصن وا وی لا. میخوام تدریس کنم دیگه
ولی عمیقا از مردم بیزارتر شدم. تو مغزم هی میگم I hate people که حالا چرا هی انگلیسی میگم، واقعا تحت بررسیه.
بسم الله الرحمن الرحیم 
الحرب الناعمة فی نهج البلاغة 
شهر رمضان 1440هـ 


ت
عنوان المحاضرة
الرابط

1
تأملات فی الخطبة 28: الحرب الناعمة و أسباب ضعف الهمة فی مواجهتها 

2
تأملات فی الخطبة 25: خیانة الأمانة 

3
تأملات فی الخطبة 32: الحركة القهقرائیة للأمة الإسلامیة و أصناف الناس بعد النبی الأكرم صلى الله علیه و آله

4
تأملات فی الخطبة 145: اختیار المسیر و ترك البدَع

5
تأملات فی الخطبة 31 و 148 و 84: تحلیل نفسی لبعض من نقض العهد
خب رفتم عکاسیو اومدم. زیادم طول نکشید همین دورو اطراف خونه بودم. میدثنم یه خورده زود رفتم دلم میخواست خلوت باشه که البته زیاد نبود. زیاد عکس نگرفتم همش ۳۲ تا. چون تکراریم توش بود کمتر میشه. اومدم خونه عکسامو نگاه کردمو ۱۴ تاشو جدا کردم. خب باید روش کار کنم اینجوری نیست که بگم واوووو عالی بود کارم. نه برای چند ماه دست به دوربین نبرده خوب بود خب هرچی بیشتر عکاسی کنم بهترم میشه باید به یسری چیزای دیگه اشم فکر کنم الان فقط میخواستم ببینم چجوری میشه
از این قسمت از کتابِ رهش خوشم اومد. همینجوری...
شاید برای اینکه لیا، مادرِ ایلیا رو شهرآشوب خطاب کرده! 
و جالب، اینکه ایلیا، عبریِ کلمه ی "علی" ـه...
لیای شهرآشوب، مادرِ ایلیاست
و منِ ام شهرآشوب، مادرِ علی... 
یه جورایی با لیا همزادپنداری میکنم، با این تفاوت که اون خیلی آرمانگرا تره!
۱۶: از یه سنی از ماشین های کهنه خوشم اومد. ماشین های بزرگ و کهنه. پاترول. پاترول های قدیمی من رو به سمت خودشون جذب میکنن. ازونا که قار قار صدا میدن و جون حرکت کردن ندارن.
۱۷: از یه سنی از شلوارای تنگ بدم اومد. از اون موقع تغریبا همیشه شلوار ورزشی یا شلوار کوه پوشیدم. اگر هم اسپورت نبود بالاخره گشاد بود. شلوار های گشاد (البته نه خیلی گشاد) آدم رو جدی تر جلوه میدن. من دوست دارم آدم جدی ای باشم.
۱۷: از یه سنی از موهای طبیعی خوشم اومد. از اون موقع دیگه موه
تازه بعد از این همه سال دارم متوجه می شم و در واقع می پذیرم که من چندان از سرما خوشم نمیاد و چندان پاییز و زمستون رو دوست ندارم و ارتباط خوبی باهاشون ندارم. حداقل پاییز و زمستون های اینجا رو و از این جهت مهم هم نیست که چه فصلی به دنیا اومدم‌. من عاشق بهار و تابستون و گرما و آفتابم. انرژی می گیرم ازشون
و این گونه تصمیم می گیرد دست از تلقین بردارد
خب من فقظ اومدم سریع بگم که چه کتابایی خوندم. اولیش درک یک پایان بود. که خیلی چیزای فلسفی داشت و خوشم اومد از این. اما داستاتش بد نبود. اگه بخوام بگم چی یاد گرفتم فکر کنم فقط قضاوت نکردن رو البته به اضافه اینکه اون چیزای فلسفی قشنگ بپد همونطور که گفنم.  
دیگه الان النور و پارک رو دارم مبخونم. با گوشی سونی اومدم الان. دیگع سخته تایپ باهاش :دی.  
خوشم میاد خدا تا یه کار اشتباهی انجام میدم یا از سر ندونم کاری یا حالا هر اشتباهی به ۴۸ ساعت نکشیده چوبشو میزنه!!پ.ن: تیتر یعنی اینکه هرکی که چوب خدا رو میخوره صداشو خودش میشنوه و صدا هم منظور صوت نیست منظور فهمیدن اینکه چجوری خورده...
دلم رابطه جنسی میخواد!
میدونم زشته این حرفا رو زدن، ولی خب وبلاگمه و دوست دارم توش بنویسم.
واقعااااااااااااااااااا دلم رابطه جنسی میخواد و تمام بدنم و فکرم و همه چیم بهش معطوفه و به شدت درد دارم.
متاسفانه هرگز خودارضایی نکردم و یه بارم در جوانی خواستم انجام بدم و دیدم اصلا خوشم نیومد و به روحیاتم نمیخوره.
جدا دلم رابطه جنسی میخواد.
پسرک: از آقایونی که رو چونه‌شون ریش داره خوشم نمیاد!
من: همه رو چونه‌شون ریش دارن. بابا هم رو چونه‌ش ریش داره.
پسرک: نههه اونایی ‌که میشناسم که هیچی، اشکالی نداره، ولی مردهای غریبه از اونهایی که چونه‌شون ریش داره بدم میاد.
من: خودت هم بزرگ بشی رو چونه‌ت ریش در میادااا! :دی
پسرک: مهم نیست. مطمئن باش تا اون موقع این حسم رو فراموش کرده‌م!
من: :/

وااااقعا تا حالا هیچ‌وقت اینطور قانع نشده بودم :))
صدا ذهنم را خراش می دهد اصلا از صدای ترمز قطار بدم می آید، نه خوشم می آید اصلا هردو چون از یک طرف ذهنم را پاره پاره می کند و از طرف دیگر صدای رسیدن است آهسته آهسته قطار می ایستد از این لحضه که همه بلند می شوند و شلوغی هم بدم می آید انگار با سرنگ استرس را وارد بدن می کنند
ادامه مطلب
ترجیح میدم راحع به خیلی چیزها حرف نزنم
تا واکنشی رو نبینم ، که توقعش رو ندارم
کاش آدما "همه ی" فکراشونو می گفتن. قبل از اینکه ببینن درسته یا غلط. می گفتن. می گفتن
صاف. مستقیم.
 
من از فلانی بدم میاد ، چون پر روئه
من از کوله پشتی ئه تو خوشم میاد
من از راه رفتن اون بدم میاد
بهت گفته بودم دندونات خیلی گنده ن ؟
یادم بنداز بهش بگم مامانش خیلی مهربونه
تو قشنگی. و این آخرین حرف امروزمه.
سلام دوستان
بنده مدتی هستم که می خوام ازدواج کنم. مادرم چند تا گزینه به من معرفی کردن ( از فامیل ها)، از دو نفرشون خوشم اومده، موندم کدوم شون رو انتخاب کنم.
من فرد مذهبی هستم، یکی از این دخترها خانواده شون تقریبا مثل ما مذهبی هست. دختره رو زیاد ازش اطلاعی ندارم ولی خواهر دوستم هست و دوستم رو هم کاملا میشناسم، آدم خیلی خوبیه. (شهر خودمون هم هستن). 
اون دختر دیگه خانواده شون زیاد مذهبی نیست، ولی خب اهل دین هستن. (مثلا دختره گیتار میزنه) و مانتویی
دیشب تا ساعت ۴ صبح داشتم این رمان جذاب میخوندم خیلی قشنگ بود سیر طبیعی زندگی با اتفاقات جذاب!قابل باور بود من که خیلی خوشم اومد تو کل رمان هی همش حواسم به "سهیل" داستان بود :)))  امروز از صبح تا الان دیگه تمومش کردم.زندگی معصومه و ارمیا هم جذابیت خودش داشت.
پیشنهاد میشه رمان مرد من نویسنده یگانه اولادی. حدودا ۷ فصل بود.
#عاشقانه #اجتماعی
اولش خوشم نیومد راستش از کتابش. ه همش تکرار می‌کرد یه حرفایی رو. ولی ازونجایی که شروع کرد به بررسی انواع بیشعور‌ها موضوع جالب شد D: هرچند اروپا از دوران بیشعوری گذر کرده انگاری، ولی برا جامعه ما هنوز صادقه حرفاش متاسفانه. یکمم اعصاب خورد کنه چون آدم برا هر نمونه یه مثال میشناسه. 
جالبه برام که بعضیا نمیدونن این کتاب طنزه و خیلی جدی شروع میکنن به خوندنش D: 
شما خوندینش؟ 
 
عملا از هیچ فیلم طنزی در طول زندگیم اونقدر که همه لذت میبرن لذت نبردم بیشتر از اون عذاب دیدم، از اونایی که دوست داری پاشی بری فیلم رو ول کنی ولی برای اینکه نصفه تمومش نکنی میمونی، همین باعث شده  توی زندگیم هیچوقت از جری (تام و جری) و میگ میگ و باگز بانی و...خوشم نیاد، وقتی liar liar رو میدیم متکام رو گاز میزدم.
در کل نمیخواستم به چیز خواصی برسم ولی فیلم های طنز رو در کل دوست ندارم.
من عاشق تکنولوژیم عاشق برنامه نویسی وب و کلا پیدا کردن سایت های به دردبخور و پربار ! 
برای همین زیاد از این گوشی های تاچ خوشم نمیاد و هرچند وقت یه بار میفتم به جونش و برنامه هاش رو پاک میکنم! چون هم کوچیکن هم اینکه آدمو به خودشون معتاد میکنن! صرفا پیام و تماس و همین کارای ضروری!
شاید قرار باشه یکسری قوانین پایه بذاریم که قاعدتا از حوصله من خارجه و طبق معمول باعث میشه منو درگیر حاشیه کنه ولی در هر حال:
 
جیغ و داد نداریم. فحش و فحش کاری نداریم. چیزاهایی که میخونید قرار نیست جبه بگیرید و یا فکر کنید تو جبه خاص سیاسی یا اقتصادی یا هر چی
 
و همینا. کلا زیاد اهل قانون گذاشتن نیستم. :دی
 
 
یک چیزی هم هست که من دائم امکان داره تغییرات بدم تو پست ها. یعنی هر لحظه ممکنه از چیزی خوشم نیاد .
 
دو چیز باعث استرس و هیجان من شده
یکی اسمش
یکی خواسته ش
به جرات دومین باریه ک کسی باعث هیجان من شده
گاهی تا یک ماه آینده رو بازسازی میکنم
گاهی کل مسئله رو ناکام میبینم
همیشه من از کسانی خوشم میاد ک خانواده کمترین علاقه رو بهشون نشون میدن در ابتدا.
چقدر نظرم متفاوت بود
و چقدر تو نگاه اول به دلم نشستن
کاش پسر بودم....
یه امشبو بزار عاشق بمونیم
عاشق چیو نمیدونم 
فقط یه حسی توی بدن ادم چرخ میزنه
شایدم الان از زندگی خوشم‌میاد 
شاید فقط متنفر نبودن حس خوبی بهم داده 
شاید یه وقتایی یه چیزایی ریزی به چشمت میاد توی اسمون تاریک شب 
شاید چراغای روشن شهر شاید بادی که از پنجره ماشین میخوره به صورتت
شاید یه اهنگ که معنیشو هم حتی نمیفهمی
شاید یه زبون دیگه 
ولی هرچی که هست قشنگه 
هنوز فکر چارشنبه‌ی بردنه، یه عمره که باخت‌هاشو رج می‌زنه.
پ.ن. حس می‌کنم منتظرم برگردم به ریتم روتین زندگیم، و حواسم نیست که اون ریتم روتین زندگیم تموم شده خیلی وقته. 
نه این که الآن خیلی عجیب‌غریب باشه، و نه این که خوشم بیاد از داشتن ریتم روتین ... صرفا داشتم فکر می‌کردم الکی و شاید غیرارادی منتظر برگشتن به یه حالتی‌م که مدت‌هاست ازش گذشتم.
اگه امروز آخرین روز عمرت باشه چکار میکنی؟.

این رو ساعت 8 شب بعد از پیام صوتی 3 دقیقه ای که همینجوری از هرجا حرف زده بود ازم پرسید. 

مثل هر روز امروزم دیر رسیدم و بازم دیدم که این پسره مثل هر روز اون گوشه ی راهرو نشسته و داره به شاگردش آلمانی یاد میده. دیدم که نگاهش دنبالم کرد اما مثل هر روز یادم رفت!
بعد از کلاس مثل همیشه اومدم بیرون منتها تو حیاط جا نبود بنابر این نشستم تو راهرو با یک عدد تیتاپ و دنت. تو دنیای خودم غرق بودم. و هزاران کاری که باید

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها