نتایج جستجو برای عبارت :

دلشکسته

دلشکسته که باشی
ساده ترین حرف ها , اشکت را در می آورند..
دلشکستگی پیچیده نیست
یک دل , یک آسمان , یک بغض آرزو های ترک خورده ...
به همین سادگی
حالم خوب است...اما , دلتنگ روز هایی هستم , که میتوانستم از ته دل بخندم
دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم... ,
بغض هایم را زیر شرشر آب داغ میترکانم... ,
تا همه فکر کنند , قرمزی چشمانم از دم کردن حمام است ... 
دل شکستگی درد دارد معنا ندارد 
تمام اتفاقات چند سالی که گذشت رو مرور می کنم ،قلبم به درد میاد اشک توی چشمهام حلقه میزنه یه بغضی عجیب داخل گلوم میشینه که می خواد منو خفه کنه. دنیای سراسر سختی .
هر بار که اتفاق جدیدی پیش میاد این سختی رو بیشتر حس می کنم .بعد چند وقت دوباره برای من عادی میشه 
همیشه با خودم می گم همه ما ادما مشکلاتی داریم .ولی یه نفر از همون دوران کودکی سختی بکشه و دردهای روحی زیادی رو تحمل کنه سخته :/. نگاه دیگران و دلسوزی اونا بدتره 
گاهی اوقات همین آدمهای دلسوز
عـݪـۍ:
پولدار ک باشی
حرف مفتت سنده
چاقم باشی باز خوشتیپی
کچل ک باشی شیکی
بی سوادم باشی باز باشعوری
لاشی بازیات میشه معرفت
پولدار که باشی
وقتی بیای تو یه مجلسی هرچقدم ازت بدشون بیاد
بازم واست تا ناف دولا میشن
خلاصه پول که داشته باشی خدام بت پا میده...
سلامتی ما بی پولا✌️
تا شنبه هفته پیش همه چیزمو باختم. دیگه هیچی ندارم. یه دلشکسته بازنده تمام عیارم. دیگه بیشتر ا این ضربه بهم وارد نمیشه. 
خداااا
تو که میدونستی من از زندگی چی میخوام چرا یه چیز دیگه جاش دادی که من برای به دست آکزدن خواسته خودم به جایی کشیده بشم که حالا بخوای مجازاتم کنی‌. 
 
اون چیزی که میخواستم تو بهترین سالهای عمرم ندادی حداقل الان بده . من گناهی نداشتم که زندگیم این بشه. فقط یه چی میخواستم. حقم این نبود. این نبود
بعضی وقتا دلم میخاد فقط چارشنبه بشه و خودمو برسونم خونه و زار زار گریه کنم
مث امروز که خسته بودم و نا امید و دلشکسته
اما وقتی میرسم خونه نمیتونم گریه کنم. نمیخام مامانم بفهمه چقدر ضعیف و الکی ام
بعد میام اینجا مطلب جدیدو باز میکنم و هی میخام حرف بزنم اما همون موقع مغزم خالی خالی میشه
خدایا یادته اولش چی خواستم ازت؟ یه اتفاقی بزار تو زندگیم ک تموم شه این بی خاصیتی و بی شوقی
سلام
شاید نمی دونستی که نباید هر حرفی رو جلوی یه دلشکسته ی جون به لب رسیده بزنی
شاید خبر نداشتی که عاشق حسوده و نمی تونه بعضی حرفها رو بفهمه
وگرنه طوری حرف نمی زدی که یه ویروس بیفته به جون من و ساعت به ساعت حالم بد تر بشه 
 
می دونی داستان از کجاش جالب می شه؟!
از اون جایی که اینقدر تو دیر سر می زنی به این وبلاگ، که وقتی اینا رو می خونی اصلاً یادت نیست و از خودت می پرسی کشکِ چی مشکِ چی
 
بماند
این نیز بگذرد
ما نیز بگذریم
ولی خدا داند و دل من و بلایی ک
هر بار که دلشکسته را می‌بینم با مشکلاتی که در مسیر عشق تو پیش می‌آید گریه می‌کنم.  گریه ام می‌گیرد؛ مخصوصا اگر تنها باشم. البته در دلم تو را تحسین می‌کنم که -نمی‌دانم با کدام خصلتت- نفس را عاشق خودت کردی و  حتی نمی‌دانم اول کدامتان دلباخته‌ی دیگری شد. 
 
در طول همه‌ی این مشکلات وقتی مادر باشخصیت و مهربانی را در کنارت می‌دیدم دلم آرام می‌شد. همینطور مشورت و بزرگتری کردن‌های استاد رضوی دوست داشتنی امیدوارم می‌کرد که بالاخره راه حلی برا
نام کتاب: #تسلی_بخشی_های_فلسفه | نویسنده: #آلن_دوباتن | مترجم: #عرفان_ثابتی | #انتشارات_ققنوس | ۲۸۹ صفحه.این کتاب می کوشد تا با استناد به آثار شش فیلسوف بزرگ راه حل هایی برای مشکلات روزمره ی ما ارائه کند. با خواندن این کتاب از #سقراط می آموزیم که عدم محبوبیت را نادیده انگاریم؛ #سنکا به ما کمک می کند تا بر احساس یاس و ناامیدی غلبه کنیم، #اپیکور بی پولی ما را چاره می کند. #مونتنی راهنمای مناسبی برای درمان ناکارآیی ماست، عشّاق دلشکسته می توانند با خوان
در برکه‌ی خاموش دلم‌ ماه ندارمجز ترک تو ای عشق دگر راه ندارم
انگار همه سوی دلم سنگ پراندَند...انگار دگر راهی به جز چاه ندارم
دیوانه مَخوانید منِ سَر به هوا را ...من توشه‌ای جز این سرِ گمراه ندارم
دیروز دلم خرمنی از عشق تو را داشت امروز به غیر از تَلی از کاه ندارم
هر کس به طریقی به دلم سنگ جفا زَددر سینه‌ی خود جز غم جانکاه ندارم
#آشتیانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برگرفته از @JanJiyarlr
بازباران باترانه/میخوردبربام خانه
یادم آمدکربلارا/دشت پرشوروبلارا
گردش یک ظهرغمگین/گرم و خونین
لرزش طفلان نالان/زیرتیغ و نیزه هارا
باصدای گریه های کودکانه/واندرین صحرای سوزان
می دودطفلی سه ساله/پرزناله دلشکسته،پای خسته
آه باران،قطره قطره می چکدازچوب محمل/آه باران،کی بباردبرلب عطشان یاران
ترکنندازآن گلورا،آه باران...آه باران
 
 
شور مناجاتی و احساسی امام حسین (ع)
شب دوم محرم 98
هیئت مکتب الزهرا (س) تهران
حسین طاهری
با اینکه نوکر نالایق توام
 
 
(متن و سبک این شور زیبا رو در ادامه مطلب ببینید ... کربلا نصیبتون)
 
متن مداحی:
با اینکه نوکر نالایق توام
هر لحظه بیشتر از قبل عاشق توام
مثل گذشته ها دست مرا بگیر
باز آمدم حسین پیش تو سربه زیر
ارفع رأسک بگو یا ایها الارباب
چون حر این دلشکسته را دریاب
ای عشق رویایی آرام دلهایی
ارفع رأسک بگو یا ایها الارباب
چون حر این دلشکسته را دریاب
ا
سلام تو از من چی میخای از یه دلشکسته خسته که بلد نیست عاشق بشه چون میترسه طرف جدی جدی بخاد زنش بشه چه موقه هایی بود که دخترا مجنون میشدن میشد انتخابشون کرد تو ذهن ولی حالا ک کسی نیست محبت بده اگه بده قول میدم گناه نکنم لامصب میتونم جلوی شهوتم رو بگیرم دیگه قوی شدم و فیلمای زشتم روم تاثیری نداره چ برسه عشق و محبت یه دختر که دوسم داشته باشه غرورم نمیزاره خودم برم باهاشون دوست شم رل بزنم باید خودش بیاد سراغم میترسم از عشق میترسم دلشو ببرم بعدا قه
چند روزه دلشکسته هستم 
دلم میخواد برم پیش یک مشاور ولی از هزینه هاش میترسم کاش یه آدم منصف پیدا بشه بتونه راهنماییم کنه. 
من و همسرم با عشق ازدواج کردیم ولی الان نسبت به هم سرد شدیم .دیشب حتی دوست نداشتم بغلم کنه . چقدر بده چرا من نمی تونم دوسش داشته باشم . کاش بتونم دوباره پر از عشق باشم بتونم با عشق برای همسرم و بچه هام غذا درست کنم برنامه تفریح بذارم برنامه سفر و گردش بذارم . فکر میکنم اینکه مربی پسرم گفت فعلا برای آزمون سنجش آماده نیست در روح
کاش میشد دلی را نشکنیم .....کاش میشد مغرورانه به ان شکستن نبالیم..... کاش میشد فقط امروزرا نبینیم و نگاهمان را  وسعت ببخشیم.....کاش میشد فردایی بهتر نه فقط برای خودمان بلکه برای همه ارزو کنیم... کاش توان ان را داشتیم که به گذشته بازگردیم و دلهای شکسته را بند بزنیم..... کاش فراموش نکنیم هیچ دل شکسته  ای مانند روز اولش می شود...هنوزم مثل بچگیامو هرکیو که بیشتر باهامون بازی میکنه رو بیشتر دوسداریم
ادامه مطلب
کلیپ های بیشتــر در کانال تلگرامی ما
https://t.me/joinchat/AAAAAFDLd0rO-4eyqUgrpA












متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
راستش وختی از بی حالی ُ گرسنگی زدم شبکه سه
 و مادرش رودیدم  
و تاته ِ حرفاش نشدبشینم 
و ازبغض ُ گریه بلندشدم اومدم توی اتاقم  
جرقه زد که بیا این بارم امتحان کن...  
ناله نکن ! حرف بزن برای کسیکه توان ِ کمک کردن داره
فوری اسمشو سرچ کردم عکسشو دانلود کردم
 و باهاش حرف زدم.
  گفتم ببین برادر !
 از همه کسایی ک مث خودت شده سرنوشتشون 
 هزار بارخواستم ولی نشد
  گفتم داداش بزرگـ تر ندارم غیرتی بشه 
نذاره آب تو دلم تکون بخوره  
 برام برادری کن  
جات هم
نه که خیال کنی آدم جا زدن باشم! نه.من فقط ترسیده ام، نگرانم!دلم گرفته و حس میکنم جای من کاکتوس کوچکی ست کنج خانه، خارج از دید همه... کاکتوسی که خودش می ترسد رنج خارهایش کسی را برنجاند..همیشه اینطور نیست! خیلی وقت ها دست می اندازم زیر بازوی خودم. خودم را بلند میکنم از زمین. گرد غم را از لباسم میتکانم، به چشم هایم لبخند میزنم...میفرستمش پی دیوانگی، پی دلدادگی، پی عاشقیپارچه متر میکنم تا لباسی برای آمدنت بدوزمصندل میخرم برای راه رفتن کنارتکتاب دست
خدایی اگر باشد سیبهای گاز زده را باز به شاخه ها آویزان میکند.
ما انسان هایی هستیم که پل های شکسته به راه های مستقیم ترجیح میدهیم.
و اگر تو آنی که با بوسه ات قورباغه به شاهزاده ای تبدیل میشود...و جایگاهش کاخ های بلورین میشود...
 ومن آنیم که  تحریم شدم...از دیدن چشمات...
و تو بی وفا مرغک دلم را چنین دلشکسته کردی....
ونگذاشتی پروانه کوچک عشقم بر روی گلبرگ های نازک عشقت لحظه ای بنشیند...
اما بدان...
بدان که خدای من...آن خداییست که مرهم  دلهای شکستس...
خداییک
 
 گاهی فکر میکنم چه نیازی به اینگونه زیستن. نمیدانم، حتی در آن حد و اندازه‌ها خودم را نمی‌بینم که بگویم کاش جای جوانان پرپرشده امروز بودم؛ بالاخره آنها به درجه‌ای از شجاعت و لیاقت و داشتن آرزوها حتما رسیده بودند که هوای عزیمت کرده بودند. من چی؟! من که پایم به زمین بسته شده است، من که مانده‌ام بیشتر برای آنکه درمانده‌ام، من که در خانه خودم هم احساس غربت میکنم، در آینه نیز غریبم، من که آرزوهایم را از یاد برده‌ام، من که از خودم و اینگونه زی
به وقت پایان سال نود و هفت 
به رسم هر سال که این روزها برای خودم مینویسم از سالی که گذشت ...
اما اینبار شاید غمگین تر از گذشته ...
یک غزاله ام... پر از فکر و خیال و غم و اضطراب ... به قول مه تاب :" دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت "
دغدغه ی همه چیزم را دارم ... درگیر آدم هایی شده ام که آرامش ام را از من ربوده اند ... من هیچوقت حسود نبوده ام ، نیستم ... ولی آسودگیشان برایم یک حسرت است ...حالم را بهم ریخته اند ... دغدغه هایم را زیاد کرده اند ...
این روز ها فاصله ی اشک و
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
 
 اواخر دی ماه، گردان به بچه ها مرخصی داد. وقتی به تهران رسیدیم من و  [ برادرم شهید] محسن [گلستانی] و چند تا دیگر از بچه های دسته، بعد از دو روزی ماندن در خانه، عازم مشهد شدیم. دو شب که در قطار رفت و برگشت بودیم، دو روز هم در مشهد ماندیم. در حرم امام هشتم، نگاهم که به آینه کاری صحن افتاد، به محسن گفتم: خیلی قشنگ کار کرده اند...
 
[گفت]: قشنگی اش در این است که کسی نمی تواند خودش را در آینه های شکسته ببیند. زائر وقتی وارد حرم می شود باید متواضع و دلشکسته
شادیِ عزیزم سلام.
امروز صد و شصت و چهارمین روزیه که ملاقاتت نکردم و امید دارم به زودی توی نگاهم بشینی. شادی جان راستش یک روزی دلم براش تنگ شد. ولی بعدش فهمیدم دلم برای خودم تنگ شده بود، خودِ آغشته به تو وقتی که میدیدمش. دلم برای تو تنگ شده بود. این روزها که نیستی و دنبال تو میگردم، چیزهای عجیبی رو کشف کردم. دیدم که تو عمقِ تاریک اقیانوس دلم یه کلبه‌ی بی‌نور داری. فهمیدم که بعضی وقت‌ها احساس آدم نسبت به بعضی چیزا اینقدر عمیق میشه که شادی داشتنش
Post your favorite movies that you never get tired of watching 
از اونجایی که فیلم های موردعلاقه ام زیادن سعی می کنم اونایی رو بگم که واقعا بیش از یک بار تماشاشون کردم و خسته نشدم:
انیمه your name: فکر می کنم هر بار یه نکته ای داشته باشه که بهش پی ببرید. دو بار دیدمش. بار اول اونقدر حجم داستان تازه اش، پیچیده، زیاد و عجیب بود که فقط قورتش دادم و لذت بردم؛ تاره بار دوم اندکی هضم شد و آهان آهان گفتنام شروع شد :)) و قطعا دوست دارم برای بار سوم هم ببینمش.
سریال فرار از زندان:  سه چهار
سلام دوستان
دختری ۲۷ ساله هستم و شاغل، چند سال پیش درگیر یه پسری شدم و حس هم دو طرفه بود، اما درست وقتی رابطه مون داشت به اوج خودش میرسید متوجه خیانت اون آدم شدم و وقتی به روش آوردم به جای اینکه تلاش کنه قضیه رو درست کنه با لجبازیش کار رو بدتر کرد، یعنی اولش که مطرح کردم باهاش گارد گرفت منم رابطه رو با وجود علاقه ی زیادم تموم کردم، بعد ها متوجه شدن که اهل روابط متعدد بوده و فهمیدم انتظار وفاداری از این آدم رو نباید داشته باشم.
بعد چند ماه این پس
سلام
وقتی دارم این متن رو می نویسم حالم خیلی خیلی بده، چون افسردگی و وسواس دارم، شرایط ازدواج رو ندارم، وجدانم قبول نمیکنه با افسردگی برم خواستگاری، من بهترین روان پزشکان رو رفتم، بهترین مشاوران رو رفتم، اما فایده نداشت، تنهایی خیلی بهم  فشار میاره، افسردگیم رو بیشتر میکنه، با اینکه اخلاقم خوبه و به قول خانواده ام و دوستانم ظاهر خوبی دارم، رفقا بهم میگن کسی که زن تو بشه خیلی خوشبخته، اما از درونم خبر ندارن که چقدر آشفته ست و حالم بده و خیل
دانلود ریمیکس رادیو جوان آب و آتش 112 از دی جی تبا با کیفیت بالا و پخش آنلاین از دلشکسته
۱ . Shahram Shabpareh – Khooneye Eshgh
۲ . Shohreh – Ashegh Zar
۳ . Sattar – Bi Nazir
۴ . Martik – Faghat Yekbaar
۵ . Aref – Yare Ke Bodi
۶ . Shahram Shabpareh – Leila
۷ . Leila Forouhar – Do Parandeh
۸ . Shahram Solati – Ahoo Khanoom
۹ . Hayedeh – Shoorideh Sar
۱۰ . Shadmehr Aghili – Emrooz Farda
۱۱ . Andy – Dance Mix
۱۲ . Sandy – Dokhtar Haji Almas
۱۳ . Shohreh – Jomeh Be Jomeh
۱۴ . Faramarz Assef – Haji
۱۵ . Nooshafarin – Mosafer
۱۶ . Ebi – Khanom Gol
۱۷ . Viguen – Masto Kharab
۱۸ . Susan Roshan – Areh
۱۹ . Afshin – Dige Azat Badam Miad
۲۰ . Shamaizadeh – Berkeh
۲
پرده ها رو میکشم تا اتاق یکم خنک بشه تا بتونم بنویسم, قطعا گلدونام این چند دقیقه بی نوری رو میبخشن به من, روز سوم از دستم رفت و زندگی هیچ معطل من نموند, دیروز روز غمگینی بود, غمگین و دلشکسته پر از حس تنهایی پر از کدورت, اینجا نمیخوام بگم کدوم مقصریم, قطعا هر دو, همسرم از حواسپرتی من اذیت میشه از اینکه من دائم میخورم تو در و دیوار, میرم تو رویا, حواسم نیست, هی تصادف رد میکنمو با چای و قهوه خودم رو میسوزونم, من از درک نشدن میرنجم از اینکه کسی تعمدی نب
بسم الله الرحمن الرحیم
در خانه امام حتی جای سوزن انداختن هم نبود.بحث داغ داغ بود.
امام یک طرف و بقیه در طرف دیگر.
در اوج بحث ها ناگهان بانگ اذان برخاست.
_وقت نماز است سوال هایتان باشد برای بعد از نماز.
مرد مسیحی اصرار کرد:
_نرو جواب هایم را گرفته ام تنها چند سوال کوچک مانده تا ایمان بیاورم.
امام اما با همان آرامش همیشگی به محراب نماز رفت و با خدای خود مشغول راز و نیاز شد.
مرد که این عقیده استوار را دید بی درنگ ایمان آورد و از مدافعان پروپاقرص اسلام
کرامت شهید
پای مادرم به شدت درد میکرد؛ به گونه ای که نمی توانست قدم به بیرون خانه بگذارد. حتی مدت ها بود که نتوانسته بود حتی به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شود. به مادرم گفتم: ناامید مشو؛ به شهدا متوسل شو؛ شاید گوشه چشمی بیندازند و سلامتی ات را بازیابی. به یاد شهید لطفی افتادم؛ شهید مدافع حرم محمد مهدی لطفی نیاسر؛ همان که پدرش از اساتید مبارز حوزه علمیه قم بود و در مراسم تشییع فرزند شهیدش چنان باصلابت در دفاع از نظام و رهبری و سپاه سخن گفت که انگار
نمیدونم دقیقا شب چندمیه که باهاتون حرف میزنم یه چند شبی به خاطر یه سری مشکلا و همچنین تنبلی نتوستم براتون متن بنویسم پوزش میطلبم عزیزانم:))))))))))))))
تو این روزای کرونایی بیشتر مراقب خودتون باشین و هم واسه سلامتی خودتون و خانوادتون و هم واسه جامعه تون نرین بیرون دوستان:)
خب حالا بریم سر مطلبی که امشب میخوام درباره ش واستون حرف بزنم
همه ادما حداق یه بار تو زندگیشون عشق رو تجربه میکنن حالا به هر نوعی واسه همه عشق اول خیلی خاص و به یاد موندنیه حسی ک
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : پشت صحنه اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را به همتا نگ
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیست و دوم اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را به ه
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیست و چهارم اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را ب
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیست و ششم (پایانی) اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیق
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیست و پنجم اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را به
_ یه جایی توی زندگیت یه شکستی خوردی یا مرگ عزیزی رو تجربه کردی که بهت صدمه زده
 
این جمله رو چند وقت پیش یه مشاور بهم گفت. بهم گفت و من مدتهاست بهش فکر میکنم، آخه من از مرگ عزیزی صدمه نخوردم، یعنی مرگ شخص خیلی عزیزی رو تجربه نکردم، البته تو بچگیم مادربزرگم فوت کرد ولی من اونموقع خیلی بچه بودم.
حالا همش به این فکر میکنم که من کجای زندگیم شکست خوردم، اونم شکستی که بهم صدمه زده باشه.
من تو زندگیم شکست های کوچیک و بزرگ زیادی رو تجربه کردم ، شکست هایی
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
شب فراگیر است
آسمان در دامِ چرک-آلودِ یک دیوانه زنجیر است
سرد و بی روح و تناور ، تیرگی اطراف
دیوِ قدّیسی به حربِ لرزه ای با مغزهای اهلْ درگیر است
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
این یگانه جایگاهِ من
هرشب از جایی که من هرگز نمی دانم
می کِشد با چنگکی مخروب
ذهنِ تارم را به سوی خاطری از ناکجایِ خاکیِ ویرانه های دور
باز می دارد عمیقِ چشم خیسم را
بر فضایِ مرده ی بی نور
رفته در آغوشِ هم، پست و بلندِ خانه های پایتختِ کور
سروها با قامتی کوت
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیست و یکم اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را به ه
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | سال انتشار: 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی‌
آپدیت : قسمت بیستم اضافه شد...‌

خلاصه داستان: کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به دلداده‌اش همتا یکی را انتخاب کند. جدایی دو عشق در شبی زمستانی رقم می‌خورد. کاوه جواب رد به همتا می‌دهد و همتا دلشکسته می‌رود. کاوه اما حقیقت را به همتا
همینطور داشتم استراحت میکردم و به آینده شاگردانم فکر میکردم که ناگهان یکی از مریدانم با حال ضایع و دلشکسته ای گفت: استاد انتسیکلپدیست بزرگوار! ای کسی که از همه چیز خبر داری چه کنم؟من هم گفتم: ماساژ درمانی!شاید بگویید اصلا از کجا چنین تجویزی کرد!از آنجایی که ما از همه چیز آگاهیم فهمیدیم این مریدمان از بس خوابیده است بدنش خسته شده... تنها درمان بی ضررش هم همین ماساژدرمانیست!از ماساژ درمانی برایتان بگویم که حدود ۴۸۰۰ سال است که در چین شناخته شده
  فروشگاه دیدم که اون قایق فقط یه ماکت بوده و سرجمع نیم کیلوگرمم وزن نداره و پوسته ی کاغذیش پاره شده و توی هوا تاب میخوره ، سریع چهره ی شهروز توی ذهنم تداعی شد ، نگاه کردم دیدم ته فروشگاه هنوز یه موتور سیکلت هارلی دیویدسون پارکه ، که روش نوشه ، شهروز
رفتم و شلنگ بنزینش را پاره کردم ، یه فندک زدم و در رفتم 
کل وجودم خشم بود ، برگشتم خونه ، دیدم جلوی خونه مون شلوغه ، با تعجب دیدم که قایق رو شهروز آورده و با پدرش دارند تحویل میدند ، 
رفتم جلو ، شهرو
می گویم: "من امید داشتم که امام کار را تمام کند. امامی که نتواند کار را تمام کند شاید... اصلا شاید که امام ..." حرفم را می خورم.
_ شاید منتظر بودی امام جای همه تشخیص بدهد، جای همه تصمیم بگیرد، جای همه اقدام کند، جای همه تقاص پس بدهد؛ اگر امام و پیشوا چنین باشد، آن وقت مأموم و پیرو وظیفه اش چیست؟ پیرو باید بنشیند تا پیشوا تاریخ را پیش براند و خودش نظاره گر باشد؟
...
_ پیشوا دعوت می کند و پیش می خواند و راه می نماید، مردم یا می پذیرند و بیعت می کنند یا رو م
سیده تکتم حسینی
من دلم را داده ام در این هیاهوها به تو

ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو
شب پناه آورده با انبوه شب بوها به تو
بغض خود را ابرها پیش تو خالی می کنند
از غم صیاد می گویند آهوها به تو
ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین تر است
لحظه ای که می رسد دست النگوها به تو
چون کبوتر دست برمی داشتند از رسم کوچ
فکر می کردند اگر روزی پرستوها به تو
نسخه ی درماندگان است آب سقاخانه ات
ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو
نغمه ی نقاره یک سو، یک طرف هو هو
دلم یک عاشقانه به سبک فیلم دلشکسته میخواهد، تو آن مَرد مؤمن خجالتی باشی که پیراهن های یقه دیپلٌمات میپوشد و همیشه تَه ریش دارد، رنگ تسبیح هایش را با انگشترش سِت میکند و خوب بودنش به همه ثابت شده است من آن دخترِ بدقِلق و حاضرجواب که به محبوبیت و مهربانی أت حسودی میکند و گاهی تورا از دور زیر نظر میگیرد ، حجابش کامل نیست و اعتقادش خیلی چیزها کم دارد .
 بعد یکجور که اصلا فکرش را نمیکنی عاشقم شوی، آنوقت هیچ چیز سر جای خودش نباشد، هر روز که میگذرد ب
#سردارچقدر دوست داشتم این خبر شایعه باشه...صبحِ زود این خبر برام مثلِ یه شوکِ سنگین بودخبرها رو می‌بینم و باز باورم نمی‌شهانگار یه خوابِ تلخهکاش بیدار می‌شدیم و می‌گفتن: سردار شهید نشده... اشتباه شده... کاش... اما...چقدر خورشید ِصبحِ امروز غم‌انگیز طلوع کردو چه غروبِ غم‌انگیزتری داشت این جمعه...دلم خیلی گرفته... چقدر واژه‌ها حقیرن برای نوشتن درباره‌ی آدمی که آدمیت رو به تمام داشت#سردار_سلیمانی یکی از کسایی بود که فارغ از هر مرزبندی‌ای دوستش
سگ‌های پاگ به عنوان سگ‌هایی قوی و نسبتاً کوچک بخشی از دستهٔ توی داگ در باشگاه امریکن کنل هستند. نژاد سگ پاگ به دلیل لوده بازی زیاد و علاقه به خودنمایی کردن، از دلقک سگ سانان به حساب می‌آیند. این سگ‌ها در اصل به عنوان سگ دست آموز پرورش داده شده‌اند؛ نژاد پاگ در زمینهٔ همراهی و دوستی با انسان‌ها هم پیشرفت کرده است.
صورت خنده دار با چروک‌های عمیقی که اطراف چشم‌ها و صورت گرد و صاف این سگ‌ها وجود دارند، شما را در لحظه به خنده وا خواهند داشت. ی
آدمها وقتی تو راهی قدم میذارند به اسم خودشناسی 
بازتاب تخلفاتشون رو بسیار گسترده تر میبینند به گستردگی جهان هستی.
تخلفاتی ساده مثل دل کسی رو شکستن، به کسی بی اهمیت بودن، تحقیر کردن کسی، کوچک شمردن دیگران ،غذور و خودبرتر بینی، به دیدار کسانیکه دوستمون دارند نرفتن و از این قبیل تخلفات 
آدمی که تو را خودشناسی قدم برمیداره اولش تخلفات معمولی که دیگران خیلی راحت انجام میدن رو برای خودش مجاز نمی دونه مثل دزدی و تخلفات بزرگتر تا اینکه بعدها میفه
بزرگان وادی معرفت برای دستیابی به کمال و سعادت، سه گام اساسی را سرلوحه عملی
خویش قرار داده و بر آن تأکید می­ ورزند؛" اذکار، اخلاص و احسان". بدین
معنا که می بایست انسان در همه حالات به یاد خدا باشد«
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ »؛(حدید؛4)، کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد« إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ
جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»؛(انسان؛9) و در صورت
توانایی، مساعدت نم
سلام!
من رفتم فرانسه و توی یکی از جشنواره های قدیمیِ عکاسی خبری شرکت کردم. زمان خیلی خوبی بود که توانستم با دوستام بگذرانم. و انگیزه پیدا کنم برای عکاسی و حرفه ام.
به خاطر اتفاقات زیاد، خلاصه می نویسم :)
دیروز دبیرم تو برنا حالم رو پرسید. بهش گفتم یادتونه به من برنامه نمی دادین به خاطر یه حلقه که از دماغم آویزون بود؟ حالا روزنامه هر جوری که دلم بخواد می توانم کار کنم.رسانه هامون داغونن! داغون!
اینستاگرامم رو بستم چون حس خوبی بهم نمی داد و یک عالم
دانلود قسمت اول سریال ایرانی مانکن با کیفیت عالی 1080p Full HD
سریال مانکن قسمت 1 به کارگردانی حسین سهیلی زاده
دانلود قسمت اول سریال مانکن, دانلود سریال مانکن قسمت اول, قسمت 1 سریال مانکن
کارگردان: حسین سهیلی زاده | ژانر: اجتماعی، درام | سال تولید: 1397 | تاریخ انتشار: سال 1398
پخش از شبکه نمایش خانگی | تعداد قسمت ها: 26 اپیزود | کیفیت ویدئو: WEB-DL
فرمت: MP4 | حجم: متفاوت با هر کیفیت | تهیه کننده: ایرج محمدی
خلاصه داستان:کاوه باید بین کمک به خانواده‌اش و رسیدن به د
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست 
قسمت 1 ،  قسمت 2 ، قسمت 3 ، قسمت 4 ، قسمت 5بنابه درخواست جناب مرتضا د و کلی فکریاد فیلم دلشکسته افتادم که خانم فریبا گوثری نقش استاد دانشگاه رو دارن و خانم بیتا بادران عاشق پسر خانم کوثری (شهاب حسینی ) شده اندخانم کوثری لیلی و مجنون میخونن  
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا ای
هر روز عاشوراست
چند روزی می شود که حرف های یکی از فعالان عرصه حقوق بشری کشور را شنیده ام. حرف هایش مدام در ذهنم می چرخند. شاید بشود گفت که تمام هستی اش را در همین راه صرف کرده. راه دشوار و پر سنگلاخ، بی مزد و بی عنایت. شرح قصه زندگی او را نمی خواهم اینجا بنویسم، بیشتر در سرم هوای روضه زنده ایست که تجلی می کند  و نمی شنویم. عیان است و نمی بینیم. دلم پر است از یاد خادمان بی نام و نشانی که برای رشد و توسعه این کشور برای برپا نگه داشتن حقوق بشر کار می کن
ســـــــــــــــلام
بعدازمدتی دوباره  اومدم
ببخشید اگه رفت و آمدم کم شده
 صادقانه بگم  دلیلش.
 روحیه خوبی نداشتم
 ازکجا شروع کنم
گفته بودم تنها جایی ک ارومم کنه وبلاگمه
کلی دلگیرم.از  همه ووووو  همه
روزگار بلایی سرم برد که کلا نمی دونم زنده ام یانه...
خیلی چیزا یادم رفت بعضی ها فراموشم شدن
کاش الزایمرم شدیدتر می شدتافراموش می کردم...

هیــــــــــــــس
خیلی وقته مرده ام دوستان
...اره خیلی وقت است مرده ام...دلــــــم می خواهد ببارم،کسی نپر
همه ما دیرترین زمانی که با شعر نو، آن هم نیما آشنا شدیم، به وقت مدرسه بود، آن هم با این شعر:
ترا من چشم در راهم شباهنگامکه می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهیوزان دلخستگانت راست اندوهی فراهمترا من چشم در راهمشباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگاننددر آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دامگرم یاد آوری یا نهمن از یادت نمی کاهمترا من چشم در راهم...
درست زمانی که شعر نو با روح و جانمان پیوند خورده بود، پای سهراب به میان آ
بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:
روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت
و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود.
خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد
خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی
خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند
خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست
خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است
خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوستسلاماز اون جایی که خودم وقتی داستان رو میخوندم کنجکاو بودم ادامشو ببینم چی میشه یک شب در میان سعی میکنم قسمت جدید از داستان لیلی و مجنون رو ارسال کنم.
لیلی و مجنون 
قسمت اولقسمت دومقسمت سوم
پدر مجنون عزم قبیلۀ لیلی می‌کند و اهالی قبیله که از آمدن سید عامری باخبر می‌شوند به استقبال او می روند.سران قبیله لیلی دلیل آمدن سید عامری را پرسیدند و او پاسخ داد:
گفتا که مرادم آشناییست
آن هم ز پی  دو روشناییست
 سپس
شب گذشته برایش آیین نکوداشت برگزار شد اما جایش میان تمام مهمانان و خیرین خالی بود؛ مراسم بدون حضورش بی لطف وجود و بدحال کننده؛ نبود تا با شور کلامش، بازار دار مجلس شود و آنچنان با انرژی و جذاب از فقره نه دبیرستان سازی بگوید که دل ها بلرزد و کام کار خیر ایجاد شود.   ساکت بود و تو پشت این چهره آرام، بی آرامی از دست دادن فرزند کبیر و نوعروس خانواده را پنهان می کرد؛ هرچند گاهی روایت روزهای پر اب هجران را به تعبیر می آورد و این خاطره تلخ را سرآغاز
متن پروفایل اینستاگرام
همیشه نمیشود زد به بی خیالی و گفت: تنها آمده ام، تنها میروم
یک وقت هایی شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای کم می آوری... دل وا مانده ات یک نفر را میخواهد...
     ****
از آدمها بت نسازید...! این خیانت است... هم به خودتان.. هم به خودشان...
خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند..! وشما در آخر میشوید سرتا پا کافر خدای خود ساخته...
     ****
یک نفر باید باشد خیالت را از بودن روزهای بد راحت کند... آنقدر که وقتی نگاهت میکند و میگوید: "بیخیال، همه چیز
بسم الله الرحمن الرحیم
مطلب طولانی ست، اگر میبینید کار واجبتری دارید نخوانیدش.
بِسمِ اللّه الرَحمنِ الرَحیم
 
زمستان سال 1396 در بحبوحه درس و مشقهایمان بود که میم تصمیم گرفت برای تشکیلاتشان برنامه ای ترتیب بدهد. یک عالم فکرها و ایده های جورواجور داشت و نهایتا گفت که میخواهد یک نمایشگاه فروش محصولات ایرانی برگزار کند. چند وقتی دنبال دوندگی های گرفتن مجوز نمایشگاه و طلب بودجه برای راه اندازی اش افتاده بودند. نهایتا با کلی تاخیر و پشت چشمهایی
بسم الله الرحمن الرحیم
مطلب طولانی ست، اگر میبینید کار واجبتری دارید نخوانیدش.
بِسمِ اللّه الرَحمنِ الرَحیم
 
زمستان سال 1396 در بحبوحه درس و مشقهایمان بود که میم تصمیم گرفت برای تشکیلاتشان برنامه ای ترتیب بدهد. یک عالم فکرها و ایده های جورواجور داشت و نهایتا گفت که میخواهد یک نمایشگاه فروش محصولات ایرانی برگزار کند. چند وقتی دنبال دوندگی های گرفتن مجوز نمایشگاه و طلب بودجه برای راه اندازی اش افتاده بودند. نهایتا با کلی تاخیر و پشت چشمهایی
به نام حضرت دوست ، که هرچه داریم از اوست
قسمت 1 ،  قسمت 2 ، قسمت 3 ، قسمت 4
قسمت 5
ابن‌السلام شخصی را با شیربهای بسیار به خواستگاری لیلی می‌فرستد. وی به لیلی و خانواده او وعدعه هزار گنج شاهی و گله‌های حیوانات را داد تا بلکه به این شیوه بتواند نظر مساعد آنها را به خود جلب کند. وقتی واسطه به سراغ خانواده لیلی می‌رود و در مورد خواستگاری ابن سلام از لیلی صحبت می‌کند، پدر و مادر لیلی از او می‌خواهند که مدتی به آنها فرصت دهد، چرا که لیلی قدری بیمار
از یه جایی حس میکنم بعضی از اتفاقاتی که تو زندگیم میفتن دارن کم کم تکراری میشن. هر مساله ای پیش میاد، اولش کمی تعجب میکنم و حس میکنم با یه چالش جدید رو به رو شدم، ولی کمی که داستان جلو میره ناخودآگاه مشابه اون اتفاق رو تو گذشته ام پیدا میکنم. حتی گذشته های خیلی دور... و در کمال ناباوری میبینم حتی جزئیات داستان هم تغییر نکرده! حس میکنم شاید لازمه گاهی این اتفاقات بیفته تا زندگی بیش از حد تحمل هم غیر قابل پیش بینی نباشه...
***
تا قبل از 6 سالگی تقریبا
بدترین ساعت‌های
روز بهترین زمان برای رفتن به کتاب‌فروشی است؛ مثلا ساعت 14 و 53 دقیقه. علت این
تقارن خلوت بودن کتاب‌فروشی است. خلوت بودن هم به این دلیل مهم است که غالبا کتاب‌فروشی‌ها،
نسبت به تعداد کتاب‌های‌شان، کوچک هستند و فضای حرکت میان قفسه‌ها تنگ است. به
جاده دوطرفه یک بانده می‌مانند. اگر طرف مقابل از جنس موافق نباشد که دیگر هیچ. به
دلایل فرنگی و فرهنگی باید با چنان مهارتی مماس و موازی او رد شویم که حتی یک
مولکلول از دو طرف به هم نخورن
آقا باید بودید و می‌دیدید فقط! الان من هر چقدر هم بگم باز واقعیت اتفاق افتاده رو نمی‌شه تجسم کنید ولی بذارید شماها هم در خنده من سهیم باشید. 
تارزان غیرتی از همون اواسط تعطیلات گفته بود که بچه‌ها اولین دوشنبه بعد تعطیلات ناهار نیارید می‌خوام یه جای خیلی خفن ببرم‌تون. 
لوکیشن : ساختمان دانشکده شیمی طبقه سوم آزمایشگاه بیوشیمی، مورخ دوشنبه نوزدهم فروردین نود و هشت شمسی
تارزان غیرتی: ناهار که نیاوردین؟
من: نه، اتفاقاً دیشب می‌خواستم بگم با
حس میکنم انقد ادم لال های دورم زیاد شده منم لال شدم :)))
امروز شنبه اس!ولی من میخوام از پنجشنبه بنویسم!از اخرین روز سال ۹۷ که تو تهران گذشت!تهرانی که هر چی بیشتر میگذره حس غربتم میپره و حس میکنم شهر منه!
شاید از قبل تر بگم اصن از چهارشنبه!بعد از امتحان و اخرین روز دانشگا تو ۹۷!
فک کنم واقعا دیگه کسی تو دانشگا نبود خلوت خلوت..
ما هم دو ساعت داشتیم تصمیم میگرفتیم این روز اخری کوجا جمع شیم بریم که شاید باورتون نشه ولی رفتیم بوفه مرکزی :)))ینی از دانشگا
متن و جمله های غمگین و گریه آور + جمله های کوتاه گریه دار + متن های زیبای غمگین برای همسر و عشق زندگی
جملات غمگین
تکرار مسواک زدن در همه شبها ، دندانها را سفید میکندو تکرار خاطرات در همه شبها ،موها را
مجموعه ای از جملات تنهایی و غمناک
به مانند شیشه شکستنم آسان بودولی….دیگر به من دست نزن این بار زخمیت خواهم کرد
متن های غمگین
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماندو تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنیچه بلاتکلیفند خاطراتمان
غمگین
نه اینکه حرفی نب
مدتها بود عبارتی از آیات کریمه ی قرآن حکیم مرا بخود مشغول ساخته بود. برداشتهای مختلف از این عبارت قرآنی، تحلیلها، سوء استفاده ها و...
زنی نیستم ک نسبت ب وظایف شخصی و خانوادگی و اجتماعی خویش بی مسؤولیت باشم. و آنقدر فکورم ک برای هر کاری و هر اتفاقی و هر مسأله ای ساعتها بلکه روزها فکر می کنم و ابعاد و زوایای مختلف امور پیش آمده را بررسی می کنم، و سرانجام ب این نتیجه می رسم ک ما هنوز هم ک هنوز است سردرگمیم. در خیلی مسائل. خیلی مسائل.
هنوز ابعاد مختلف
 
 
 
فرازهای این دعا عبارت است از: ۱- در نگاه روشن شب زنده داران ۲- دلی ز«بارقه» روشن ۳- «تن» در خدمت «جان»
أَللّـهُمَّ نَبِّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحارِهِ وَ نَـوِّرْ فـیهِ قَـلْبی بِضیـآءِ أَنْـوارِهِ
وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضآئی اِلَی اتِّباعِ آثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَـوِّرَ قُـلُوبِ الْعارِفینَ.
در نگاه روشن شب زنده داران
اگر لذّتِ ترک لذّت بدانیدگر لذّت نفس، لذّت نخوانی
هزاران در، از خلق، برخود ببندیگرت باز باشد دری آسمانی
سفرهای عِ
″اوس(استاد) عزیز″ پُکی به سیگارِ لایِ انگشتانش زد و کنار پنجره رفت. پرده را کنار زد و به خیابان نگاهی انداخت. نم‌نم بارانِ بهاری، مردمِ عابر را مجبور کرده بود که چتر بر سرِ خود بگیرند. عده ای هم که چتر نداشتند در کنار ساختمان هایِ بلند راه می‌رفتند که کمتر خیس شوند و تعدادی هم با قبول دست پر لطف و برکت باران، عاشقانه زیر نم‌نم باران قدم بر‌می‌داشتند.- بزار یه خورده هوایِ اتاق عوض بشه.و با گفتن این حرف‌ها، ″اوس‌ عزیز″ پنجره را باز کرد. همر
شعر کوتاه عاشقانه
برای ابراز احساسات راه های زیادی وجود دارد یکی از این راه ها فرستادن پیام محبت آمیز است یا نوشتن جمله ایی احساسی بر روی جعبه یک هدیه کوچک بدون بهانه. اگر به دنبال خوشحال کردن اطرافینتان هستید ازم نیست که کارهای عجیب و غریبی را انجام دهید. در این مجموعه از شعر های کوتاهی که برای شما جمع آوری کرده ایم می توانید استفاده کنید تا دل مخاطب خود را بربایید.
 
زندگی گوشه قلب تو بهشت است بگو ...رهن مخروبه ترین گوشه ی قلبت چند است ..
عاش
بچه ها جونم سلام.
 
دلم میخواست یه کم میتونستم این پست رو پربار تر و تخصصی تر بنویسم اما انقدر این روزها چندین نفر مساله شون همین بود و من گفتم میخوام یه پست بذارم درباره اش فعلا تصمیم گرفتم حداقل چیزهایی که برای گفتن دارم رو بیام بگم براتون.
 
بچه ها من زبان رو از وقتی راهنمایی بودم شروع کردم با کتاب های کودکانه ی Lets Go
البته کلاس میرفتم .
هر کی منو میشناسه تو این چند سال میدونه زبان همیشه یکی از چیزهایی بوده که من عاشقشون بودم و البته این مشخص ن
-وصیت نامه سردار شهید سر تیپ حاج غلامرضا یزدانی فرزند محمد
بسم الله الرحمن
الرحیم
« اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم»
« اشهد ان لااله الا
الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهدا ان علی ولی لله
لا اله الا الله و لا
نعبد الا ایاه     لا اله الا الله حسبی جل
الله    لا اله الا الله ما فی قلبی
غیرالله
بار الها: بنده ای هستم
پر گناه و روسیاه که با کوله باری خالی از صالحات و دوش سنگین از سیئات و گناه بر
پیشگاهت رهسپارم.
بار الها: روسیاهی
دلشکسته، سرگردانی م
-وصیت نامه سردار شهید سر تیپ حاج غلامرضا یزدانی فرزند محمد

بسم الله الرحمن
الرحیم

« اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم»

« اشهد ان لااله الا
الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهدا ان علی ولی لله

لا اله الا الله و لا
نعبد الا ایاه     لا اله الا الله حسبی جل
الله    لا اله الا الله ما فی قلبی
غیرالله

بار الها: بنده ای هستم
پر گناه و روسیاه که با کوله باری خالی از صالحات و دوش سنگین از سیئات و گناه بر
پیشگاهت رهسپارم.

بار الها: روسیاهی
دلشکسته، سرگردا
  در آنسوی محله‌ی ضرب ، درون باغ درختان هلو،  هاجر   پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند و چستو چابک به ابتدای ورودیِ باغ میرسد ، او قصد رفتن به صف نانوایی را دارد٬ اما در این چندصباح هرگز به هدفش از خرید نان نیاندیشیده. زیرا او در نهایت امر تنها میتواند عطر نان را استشمام کند. . اما چون هنوز در شوک و اضطراب حوادث شب گذشته سیر میکند ، یادش رفته تا کلیدها را با خودش ببرد. او چون تازه وارد است ، هنوز س
در آنسوی محله‌ی ضرب ، درون باغ درختان هلو،  هاجر   پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند و چستو چابک به ابتدای ورودیِ باغ میرسد ، او قصد رفتن به صف نانوایی را دارد٬ اما در این چندصباح هرگز به هدفش از خرید نان نیاندیشیده. زیرا او در نهایت امر تنها میتواند عطر نان را استشمام کند. . اما چون هنوز در شوک و اضطراب حوادث شب گذشته سیر میکند ، یادش رفته تا کلیدها را با خودش ببرد. او چون تازه وارد است ، هنوز سرگ
  داستان شهر خیس  بقلم شهروز براری صیقلانی .    قسمتی از داستان بلند ادبی .   اپیزود های 10 _ 11_ 12 . 
 
.    در آنسوی محله‌ی ضرب ، درون باغ درختان هلو،  هاجر   پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند و چستو چابک به ابتدای ورودیِ باغ میرسد ، او قصد رفتن به صف نانوایی را دارد٬ اما در این چندصباح هرگز به هدفش از خرید نان نیاندیشیده. زیرا او در نهایت امر تنها میتواند عطر نان را استشمام کند. . اما چون هنوز در شوک
   
 
  . 
/√– در آنسوی محله‌ی ضرب ، درون باغ درختان هلو،  هاجر   پابرچین ، و با احتیاط ، از بین شاخه های شکسته و به زمین افتاده راه خود را باز میکند و چستو چابک به ابتدای ورودیِ باغ میرسد ، او قصد رفتن به صف نانوایی را دارد٬ اما در این چندصباح هرگز به هدفش از خرید نان نیاندیشیده. زیرا او در نهایت امر تنها میتواند عطر نان را استشمام کند. . اما چون هنوز در شوک و اضطراب حوادث شب گذشته سیر میکند ، یادش رفته تا کلیدها را با خودش ببرد. او چون تازه وارد
زندگی نامه ای کوتاه از شهید
روز جمعه ماه محرم سال ۱۳۳۶ در یکی از محله‌های مستضعف نشین اصفهان به نام «کوی کلم» خانواده با ایمان خرازی مفتخر به قدوم سربازی از عاشقان اباعبدالله (ع) گشت. هوش و ادب، زینت بخش دوران کودکی او بود و در همان ایام همراه پدر به نماز جماعت و مجالس دینی راه یافت و به تحصیل علوم در مدرسه‌ای که معلمان آنجا افرادی متعهد بودند، پرداخت. اکثر اوقات پس از تکالیف مدرسه به مسجد محله به نام مسجد «سید» رفته با صدای پرطنینش اذان و تک
شعر همانند پرنده‌ای است که از قلب شاعر عاشق پرواز می‌کند تا خود را بر فراز قلب معشوق برساند و در آنجا منزل کند. شعر عاشقانه هرچه کوتاه‌تر باشد، زودتر می‌تواند در دل جای بگیرد؛ آسان‌تر حفظ شود و در خاطر معشوق بماند و پس از آن تمام عاشقان جهان آن شعر عاشقانه کوتاه را برای معشوقشان زمزمه کنند. گلچینی از شعر کوتاه عاشقانه شامل اشعار سنتی، اشعار معاصر و تک‌بیت‌های عاشقانه در مطلب پیش رو جمع‌آوری شده است. 
 
گزیده اشعار سنتی عاشقانه کوتاه 
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌های چوبی گاه سکوت را جر میداد و با هر صدا بر سرعت قدم های ضربدری‌اش افزود
وارونگی هویت_  نشر  آبرنگ . بقلم شهروز براری صیقلانی.  داستانی حقیقی. 
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌
وارونگی هویت_  نشر  آبرنگ . بقلم شهروز براری صیقلانی.  داستانی حقیقی. 
 
 
اپیزود. سوم
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد ، پشت سرش خانه‌ای در آتش میسوخت و صدای شکسته شدنِ ستون‌
پندهای خدا به عیسی علیه‌السلام

اشاره

پندهای خدا به عِیسی علیه‌السلام
علی بن ابراهیم از پدرش از علی بن اسباط از ائمه معصومعلیهم‌السلام
نقل کرده که: در پندهای خداوند به عیسی بن مریمعلیه‌السلام
آمده است:
ای عیسی! من پروردگار تو و پروردگار پدرانت هستم،
نامم واحد [و یکتا] است، و من یگانه ای هستم که همه چیز را به تنهایی
آفریدم، و هرچیز ساخته من است، و همه به سوی من باز می گردند.
ای عیسی! تو به فرمان من مسیح
هستی، و تو به اذن من از گِل همچون پرنده
عکس پروفایل دخترونه
گاه دلـــــــم میگیرد ازصداقتـــــم که نمیدانم لایق کیست…گاه دلــــــــم تنگ میشودبرای وعــــده هایی که میدانستم نیست اما برای دلخوشیم کافــــی بود….گاه دلــــــــم میگیرد از سادگـــــی هایم….گاه دلـــــــم میسوزد برای وفـــــــاداری هایم…گاه دلـــــم میسوزد برای اشکهایم…..گاه دلـــــــم میگیرد از روزگــــــــــاری که درآنم….این نبـــــــــــــــود آنچه درانتظارش بــــــــــــــــودم……..
عاشق که باشی!س
همواره پاییز برای افسردگان ِ این شهر ، غم انگیزتر ورق میخورد ، با گذر روزها در خزان به مرور و پیوسته نشاط و طراوت از درختان توت درون باغ ابریشم‌بافی به آرامی رخت بربست و برگ برگ درختان شهر زرد شد و ماه آبان به دو نیم قرینه گشت ، تاریکیِ شب شهر را در آغوش کشید ، در دل شهر سکوتی معنادار حاکم گشت، گربه ی سیاه و پیر نگاهش به آسمان چسبید ، قدم های طوفان همیشه بی صداست ، چنین سکوت سردی برای پاسبان پیر آشناست. این سکوت بمنزله ی نهیب و عربده ایست که
   رمان  زیبای  پارادوکس جنسی 
     بقلم شین براری .              تقدیم به شما آیدا آغداشلو.   گوتنبرگ.  Jun 2020
 
 
 
 
 
 
 
اپیزود سیاوش یا سوگند 
 
ﺳﺎ ﺑﺰﺭ ﻪ ﻮﻝ ﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺎﺭﺦ ﺭﻭ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻨ ﻣﺮﺩ، ،ﺎﻫﺎ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺮﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺼﺎﺶ ﺸﺪﻩ ﻣ ﺷﺪ . ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﻧﻔﺲ ﻣ ﺸﺪ . ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﺷﺖ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺪﻧﺶ میچکید قدم‌های کوتاه و بلندش با ریتم تندتری میگرفت، گویی از مهلکه‌ی دوزخ متواری میشد
  
پارت سوم از رمان پستوی شهر خیس . بقلم شهروز براری صیقلانی
             
خزان 
همواره پاییز برای افسردگان ِ شهر رشت ، غم انگیزتر ورق میخورد ، با گذر روزها در خزان به مرور و پیوسته نشاط و طراوت از درختان توت درون باغ ابریشم‌بافی به آرامی رخت بربست و برگ برگ درختان شهر زرد شد و ماه آبان به دو نیم قرینه گشت ، تاریکیِ شب شهر را در آغوش کشید ، در دل شهر سکوتی معنادار حاکم گشت، گربه ی سیاه و پیر نگاهش به آسمان چسبید ، قدم های طوفان همیشه بی صداست ، چنی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها