نتایج جستجو برای عبارت :

خب تا بوده ، اشتباه بوده

داشت تعریف میکرد میگفت :
وقتی بردنش بازجویی و برگه اعتراف رو گذاشتن جلوش همه ی همه چیز رو نوشته بوده بعد که ازش پرسیدن خب چرا این کارو رو کردی گفته چون بالای برگهه نوشته بوده "الصدق فی النجاه " ...
+ خب ادم عاشق این همه انسانیت نشه ؟
+ بحث از اینجا شروع شد که گفت یکی از ادوار پیام داده بوده حیف این همه انرژی که ما واسه اینا گذاشته بودیم بعد اونم در جوابش گفته بوده نه من اصلا پشیمون نیستم چون هدفم فرق داره ! 
+ اینکه یه ادم منطق داشته باشه و بتونه حرف
از سرنوشت خویش در آزار بوده امعاشق ولی رها رغم یار بوده امشب‌های من همه طی شد به بی کسیلیکن رهین عشق وغم یار بوده امروزم به شام حسرت لبخند ماند وبسیا همنشین این دل غمبار بوده امفردای من چه می شود از این همه خیالرسوا شوم اگر که عشق خریدار بوده امناگه به آسمان خیالم وزید عشقضمناً به طعنه گفت که ناچار بوده امصاحب کرامتی به دلم پا نهاد و گفتآصف بیا که بهر تو من یار بوده امیاران به لحظه ای به دلم عشق جان گرفتنالید دل که بی تو گرفتار بوده امروزم بسی
شتباهات کودک را گردن کسی نیندازید!
بچه من نبوده!شیطون گولش زده !پسر ما نبوده؛ امیرعلی بوده!امروز مریم اینجا بوده این کارها را انجام داده!
زیرا: دراین حالت به دنبال مقصر هستیم ،مقصریابی و توبیخ شخص اشتباه است.با این کار به فرزندمان می‌آموزیم مسئولیت کارت را نپذیر!دروغ‌گویی و مخفی‌کاری را یاد‌ می‌گیرد. کار صحیح آموزش داده نشده و تمرکز بر روی کار اشتباه است.
این خیلی بده که بی‌عدالتی‌ها و دزدی‌ها رو ببینی و نتونی کاری کنی ، نه که توی یک کشور یا یه اجتماع خیلی بزرگ، که توی زیر گرو‌ه‌های کوچک‌تر ، ببینی که هر قشری برای خودش یه کلونی تشکیل داده و اونجا مشغول دزدی و کلاه گذاشتن سر بقیه‌ست. تازه اگه هم یه روز صدات در بیاد و چیزی به کسی بگی ، یه لبخند ژکوند تحویلت میده و میگه "ای بابا، تا بوده همین بوده" . این یعنی ما به لجنزاری که توشیم عادت کردیم و خسته‌تر از اونیم که برای شرایط کاری کنیم . 
..."به یاد می آورم زمانی را که برایت ارزشمند بودم،نه اشتباه میکنم!مگر اصلا روزی برایت ارزش داشته ام؟به خاطر دارم لحظاتی که مرا میخواستی،نه اشتباه میکنم!مگر اصلا لحظه ای خواهان من بوده ای؟در خاطرات عاشقانه ای که باهم داشته ایم میپویم،نه اشتباه میکنم!مگر خاطره ی عاشقانه ای باهم داشته ایم؟"...
از ربکا میپرسم و میخواهم برایم بگوید دلیل این وصف های اشتباه چیست،ربکا لبخند میزند و آرام میگوید چه قدر بی رحمانه.
+چه قدر بی رحمانه؟همین؟دیوانه شدن آن ه
ایران 3 روزه عذر خواهی کرداما مالزی 2ماه و روسیه 10 سال بعد خبر دادند!!
در تصویر بالا، سه مورد مشابه با حادثه هواپیما اکراین در ایران مورد بررسی قرار گرفته است؛ تا متوجه شویم چقدر زمان نیاز بوده است تا مسئولین کشورها مسئولیت سوانح مشابه را بپذیرند؟
مردانگی یعنی اینکه وقتی مسئولیت سنگین انتقام سخت از آمریکا را بر عهده داری و همزمان و علی رغم هشدار برای لغو پروازها، کسی دیگر مرتکب اشتباه می‌شود، صادقانه در برابر دوربین بایستی، از آبرویت بگذری
چندمدت پیش...  شب ... عمم از تلفن خونه...  شماره پسرعممو گرفته بود بعد اشتباه گرفته بود همین که طرف گوشیو برداشت عمم گفت مهدی دیروقته بیا خونه تا تو نیای من خوابم نمیبره.بعد اون طرفم مرد بوده گفته مادر جان اشتباه گرفتی من مهدی نیستم ولی تو بخواب مهدی خودش میاد
گلدان ها میگویند: قارقار
و کلاغ ها بوی خوش میدهند. 
چیزی در این دنیا اشتباه است. تو دیگر با نوازش های من آرام نمیشوی، دیگر بهانه خنده هایم را نمیگیری. برای تو، برای چشمهایت، برای ما که اینهمه تنها شده ایم، چیزی اشتباه بوده است...
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
الکسیس کارل در کتاب انسان موجودناشناخته میگوید
بزرگ ترین اشتباه دکارت این بوده است که فکر میکرد روح و جسم با هم ارتباطی ندارد و هردوباهم اختلاف دارند و این غلط مدتها انسان را به اشتباهات زیاد انداخت...
یه وقتی آدما رو سر راه زندگی اشتباه می گیری .. بعد یه مدت متوجه میشی .. بعد یه مدت که رهگذر بودنشون برات مشخص میشه ..
حرف از تعلق نیست ..
حرف اینه که اشتباهی که بگیری 
زیاد بها می دی .. 
اصل کاری رو از یاد می بری 
فکر می کنی اونی که اشتباه گرفتی، منشا اثری بوده 
و فکر می کنی اونه که خیر خواه بوده 
در حالی منشا اثر اوست .. یا هو ..
 
 
کیستی که منجز اونمی بینم و نمی یابم ؟!!دریای پشت کدام پنجره ای؟که این گونه شایدهایم را گرفته ایزندگی را دوباره جاری نموده
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم
کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم
مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین
تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم
می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست
راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم
قلاده ام ببند، بمانم کنار تو
بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم
شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد
هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم
می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی
دلگرمی ام امام زمان بوده از قدیم
من عاشق تمام ائمه شدم ولی
در سینه جای دوست سوا بوده از ق
میای بر حسب حال برنامه ریزی میکنی بعد میبینی هرچی که نقشه ریخته بودی اشتباه از آب در میاد! حدسیاتت اشتباه بوده! بعد نمیدونی چیکار کنی! دوباره برنامه ریزی کنی! یا به روش بدون برنامه ریزی زندگی کنم!واقعا نمیدونم! دوباره تلاش خودمو میکنم ببینم چجوریاس!
شعر شاید روزگاری فنِّ مردان بوده باشد
بر گلوی ظالمان چون تیغِ بُرّان بوده باشد
شعر شاید روزگاری دور، در مُلکِ خراسان،
با ابوالقاسم پیِ احیای ایران بوده باشد!
شعر شاید روزگاری در ردای حرفِ حقّی
همدمِ پیری به غُربتگاهِ یُمگان بوده باشد!
گاه شاید در میانِ تُرکتازی‌های دونان،
با گُمانِ مصلحت در لاکِ عرفان بوده باشد
یا میانِ دلبران در پوششِ باغ و گلستان،
شعر شاید در پیِ اصلاحِ انسان بوده باشد
گاه هم شاید به سعیِ شاعرانی سست عنصر،
تا کمر در خدم
آدمیزاد اشتباه میکنه. من نباید از خودم توقع صد بودن داشته باشم. نه از خودم و نه از دیگران. ولی اشتباهو ادم یه بار میکه بار دوم اشتباه نیست خریت. بدی قضیه اینجاست نفهمی اشتباه کردی یا کجای کارت غلط بوده. من از این میترسم. اما چیکار میشه کرد. رویاها یه روزه محقق نمیشن. آدم تو مسیره. مسیرم صاف نیست حداقل برای من ممکنه زمینم بخوره. ولی باید بلند شد حتی اگه پات شکسته. میخوام دوباره بلند بشم. وایسمو راه بیفتم دوباره برای رویاهام تلاش کنم. بقیه برای اشت
دلم می‌خواهد فردا صبح که از خواب بیدار می‌شوم، هیچ یک از خاطرات تلخ یکسال گذشته را در حافظه نداشته باشم.
دلم می‌خواهد به من بگویند تمام یکسال گذشته یک سوءتفاهم بد بوده و دیگر لازم نیست نگرانش باشی.
حداقل بگویند، این مورد آخری که خواب و خورت را بهم زده، یک سوءتفاهم بوده.
دلم میخواهد بگویند تو اشتباه کرده‌ای و هیچ اتفاقی نیفتاده.
 
یکی از روش های شکایت از احکام، اعاده دادرسی در دادگاه تجدید نظر و بدوی می باشد.
اما چرا این امر صورت می گیرد؟
همانطور که میدانید هدف اصلی دادرسی اجرای عدالت و حفظ حقوق است و دادرس مسئول این امر می باشد. دادرس نیز مانند دیگران جایزالخطا بوده و ممکن است در صدور رای قطعی دچار اشتباه و خطا شود، از این رو برای جلوگیری از این امر و نیز برای این که رای قطعی دادگاه (بدوی یا تجدید نظر) بدون هیچ گونه خطایی باشد، اعاده دادرسی از طرف مراجع قضایی در نظر گر
تهرانیه تو هواپیما بوده حوصلش سر میره، گیر میده به حیف نون که بغل دستش نشسته بوده...میگه بیا نفری 2 تا سوال از هم بپرسیم
هر سوالی که تو اشتباه جواب دادی 5 هزار تومن بده بهم


هر سوالی که من اشتباه جواب دادم 50 هزار تومن بهت میدم. حیف نون با بی میلی قبول می کنه...
خلاصه طرف شروع میکنه: فاصله بین زمین و نزدیک ترین ستاره به اون چقدره؟
حیف نون بدون فکر 50 تومن در میاره میده به طرف
حالا حیف نون میپرسه: اون چیه که با سه پا از کوه بالا میره و با 4 پا میاد پایین؟
خیلی خیلی سخت بوده
راه طولانی سختی بوده
از هزار چیز خودمو جدا کردم
با درد
با وحشت
با حس اینکه دارم اشتباه میکنم
حالا میفهمم چقد چیزهای اضافه تر وجود داره که جدا شدن ازشون قرارم نیس به سختی قبل باشه
....
شروع خوبی داشتم با نوت هایی که برای خودم میذاشتم :) تقریبا رسیدگی بهشون روتینم شده
....
امیدورام این ترم درسم تموم شه :) بعدش دنیا از چیزی که تا بحال بوده فراخ تر شه
وقتی بهش فکر میکنم تو این دوره، این درختا، این فضای باز خلوت چیزی بوده که بهش احتیاج
اولین خسران، اولین ناامیدی‌ات، اولین باری که مطمئن می‌شوی امیدت اشتباه بوده، که بیهوده دویده‌ای، که برای مسابقه‌ای تلاش کرده‌ای که نتیجه‌اش از قبل معلوم بوده. اولین باری که قدرت جبر را اینقدر ملموس از درون خودت احساس می‌کنی، آن لحظه‌ی عظیم فرو ریختن تمام باورها و شکستن تمام آرزوها و رویاها و در آغوش کشیدن حسرت... اولین کلماتی که پس از آن زمزمه می‌کنی "آخ که چقدر ساده بودم!" کی خواهد بود... آخ. کاش خبردار نشوم...
خودم رو گذاشتم جای خانواده مسافرین هواپیما....
یکبار وقتی خبر سقوط هواپیما رو شنیدم و فهمیدم همه سرنشینانش جان باختند... من مردم... 
بعد چند روز باخبر میشم که عزیزانم اشتباهی مردند! 
اینبار اما بارها از داغ این درد میمیرم و زنده میشم و هیچ چیزی آرومم نمیکنه ... 
فکر کن بخاطر یه اشتباه 
یک اشتباه
پشت این یک اشتباه هزاااااار اشتباه من و شما پنهان شده!
هزااااار اشتباه من و شما پنهان شده!!
همه‌ی حرف های قشنگی که می‌زنم برای من دو بعد داره‌. یه بُعدِ قشنگ داره. چون اون حس برای من قشنگه. ابرازش هم. یه بُعد زشت هم داره. منو یاد موقعیت خودم و عین می‌ندازه. ولی برعکس. و خیلی زشته اونجا‌. وقتی به این که ممکنه ه در اون رابطه در موقعیت من در اینکه رابطه باشه و همون شکلی نگاه کنه دلم میخواد هیچ حرف قشنگی نزنم. رها کنم برم. خاک کنم. یا اصلا هیچ بشه ناگاه. ولی یه حسی بهم میگه فرق داره.
+ میتونم یه روز یکی دیگه رو واقعا دوست بدارم؟
++ کاش در گذشته
دوستان عزیزی که آزمون نظارت داشتن و کد دفترچه شان C بوده، یک بار دیگر نتیجه خود را بر روی سایت مشاهده فرمایند!
✅ ماجرا از این قرار است که پاسخ صحیح این سوال در دفترچه C باید گزینه 4 میشد که در کارنامه‌ی دوستانی دفترچه شان این کد بود، به اشتباه 1 اعلام شده بود و تبعا اگر درست زده بودند اشتباه محسوب شده و خیلی از دوستان لب مرزی به همین دلیل مردود شده بودند که با اصلاح دفترچه و افزایش نمره، قبول خواهند شد.
❓مشخص نیست کسانی که از این اشتباه متنفع شد
اشتباه بزرگم اومدن به این دانشگاه بود
اشتباه کردم
باید با اقتدار و با عزت میومدم سمت علاقه ام ، نه اینجور
کم کاری کردم 
سنم هر روز داره بیشتر میشه ، توان اینکه بخوام بشینم دوباره برا کنکور بخونم رو ندارم ، اما بشدت دوست دارم بشینم بخونم و شر همه چیز رو بکنم 
اما میترسم ، از شرابط کنکور میترسم
 
کاش کسایی کنکور ریاضی دادن میومدن حتی اگه شده بطور ناشناس بهم میگفتن ، سطح سوالا و کنکور و نتایج چجور بوده :)
 
 
همه ی ما گرفتار توهین ها و چرند گویی های دیگران شده ایم، ادم هایی که زندگی خودشان ویرانه ای بیش نیست ولی در مقام قضاوت، هر حرفی که دلشان می خواهد میزنند.
1- بی عقل نباش
در برخورد با چنین مسائل روزمره ای، یعنی توهین ها یا اظهار نظر های نادرست دیگران که باعث رنجش ما می شود مهم ترین کار این است که آرامش مان را حفظ کنیم، در صورتی که گرفتار اضطراب و رنجش شویم، عقل مان از کار خواهد افتاد و واکنش های نادرستی نشان خواهیم داد.
 
2- از حرف هایشان نرنج
قدم دو
تا مدت‌ها پیش اعتقاد محکمی داشتم که اگر آدمیزاد قدم در مسیری بگذارد و بعد از گذشت مدتی متوجه شود که به اشتباه مسیرش را انتخاب کرده، هر جایی که هست باید کفش آهنین به پا کند و از مسیر رفته، بازگردد. این روزها این باور هم مثل تمامی اعتقادات و باورهای دیگر در معرض آزمون الهی قرار گرفته است. انتخاب مسیر، طی‌کردن بخش بزرگی از آن و بعد، درک این‌که کلیت این انتخاب و تمامی این مسیر نتیجه‌ی یک اشتباه بوده و حالا این پرسش را سر راهت را قرار می‌دهد که:
- "بهم گفت هر کس تو زندگیش فقط یه بار میتونه بزرگترین اشتباهش رو انجام بده! سعی کن اون اشتباه تو این سِن نباشه!"این بخش از صحبت هاش خیلی درگیرم کردداشتم فکرمیکردم که چطور میشه که آدم میدونه داره اشتباه میکنه اما با علم و یقین بزرگترین اشتباه زندگیش رو مرتکب میشه :||
تو از من دور و من دل تنگ
تو آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
همیشه قصه این بوده
توی یک لحظه ، توی یک دیدار
یک زخم از زهرِ یک لبخند
تمامِ عمـــر فقط یک بار
پس از اون ، زخم پروردن
پس از اون ، عادت و تکرار
ولی نصفِ یک روح این ور
یک نیمه اون ورِ دیوار
همیشه قصه این بوده
یا مرگِ قصه یا آدم
ته دریاچه های عشق
می جوشند چشمه های غم ..
یه تیکه بنر گذاشتن تو دانشگاه بالاش نوشتن: "اگر دانشجوی ترم یک بودم...."
داشتم فکر میکردم که خب من اگه دانشجوی ترم یک بودم چیکار میکردم!
راستش تازگیا دارم فکر میکنم که منم اشتباه کردم یه جاهایی!قبلنا میگفتم درسته اشتباه بوده ولی تجربه شده!و از این داستانا!
الان دارم فکر میکنم نه واقعا اشتباه بوده و پشیمونم!و اگر برگردم به قبل ، به اون موقع که ترم یک بودم ، شروع میکنم معاشرت بیشتر با ادم ها ولی باهاشون همون اول راه دوست نمیشم!دوست پسرمو از دانشگا
کارای درست و صحیحم برام توی دو دسته جا میگیرن. یه دسته اونایی که دقیقا میدونم دارم چکار میکنم و نتیجه،  ماحصل براوردهای خودمه. دسته ی دوم هم اونایی که نتیجه ی درست، عموما حاصل شانسه و اتفاقی.
این روزا که دارم یه مهارت جدید رو یاد میگیرم، هربار که شانس باهام یار نیست و کار اشتباه پیش میره، کاری که شاید پنجاه دفعه ی قبلی به صورت اتفاقی درست از آب دراومده بوده، یه جوری خرکیف میشم از این اشتباه کردن که هرکی ببینه فکر میکنه من نمیدونم دروازه مون کد
دکتر مسعود نیلی امروز در گفت‌وگویی، الزامات باورپذیری اصلاحات اقتصادی را تبیین کرده است. برخی از نکات مهم این گفت‌وگو:
 
شخصاً با توجه به تجارب خود در نظام تصمیم‌گیری، معتقدم زمانی اصلاح اقتصادی باورپذیر می‌شود که قبل از آن گفته باشیم که اشتباه ما چه بوده است. اگر نگوییم اشتباه کرده‌ایم و آن اشتباه به‌صورت دقیق چه بوده است اصلاح ‏، معنای واقعی خود را از دست می‌دهد. 
 
بررسی تجربه جهانی در اصلاح ساختارهای اقتصاد نشان می‌دهد که بسیاری ا
سلام العلیکم 
حقیقت یکی از سوالهای بنده خیلی خیلی بی جواب مانده! 
جریان بلاگرهای دهه هشتاد چه بوده؟ 
مگر آنموقع چه چیزی می توانستند بنویسند که الان نمی توانند ؟ اصلا جریان چه بوده؟ 
آنموقع مگر چه فضایی حاکم بوده؟ که اینقدر دوستش دارید ؟ 
آنموقع اگر اشتباه نکنم فقط بلاگفا و دو یا سه سرویس دیگر بودند که اصلا هم امکانات درخوری ندارند. فقط بلاگ اسکای خوب بود که اینهم..... قالبهای مزخرفی گذاشته. 
الان به من که هیچ ، ولی کاش یکی می‌نوشت ، چه حالتی د
نویسنده : اشکان ارشادی از کرمانشاه 
عراق ، امروزه نام کشوریست. در گذشته به دو ناحیه مجزا اطلاق میشده :
۱. عراق عجم شامل کرمانشاهان و آذربایجان  و لر و بختیاری تا ری و اصفهان
۲. عراق عرب که شامل بصره و بغداد و بیابان بزرگ شمال شبه جزیره و کویت و پیرامون 
در شاهنامه زمان انوشیروان چهارمین ایالت محسوب شده و شامل تمامی نواحی کردستانات و بین النهرین و... بوده 
خیلی از جنگهای رومیان با ایران در عراق رخداده 
 پایتخت ایران چند میلیون کیلومترمربعی در ع
لطفا سکوت نکنید.
شی ای در حال نزدیک شدن به حریمِ نظامی تهران بوده و ارتباطی هم با برج مراقبت نداشته 
1- افسرِ کشیک باید نامه نگاری میکرده تا تصمیم گرفته بشه با اون هواپیما چه کنند؟
2- باید میزده و شلیکش کار درستی بوده
3-غلط کرده
4- اشتباه انسانی بوده
5-کنترل هواپیما هک شده بوده و گزینه یک و یا دو.
6-تقصیر آمریکاس. و باز گزینه یک و دو.
7-برخورد موشک ها جلوه های ویژه ی ویدئویی بوده و هواپیما به خاطر نقص فنی سقوط کرده
8-با توجه به تصویربردای های مختلف از ز
اصلا گور پدر هر چه خیر و مصلحت و آینده است!
وقتی دو نفر میخواهند به هم برسند، بگذار برسند!
تهش این است که میفهمند نمیشود و جدا میشوند دیگر. غیر از این است؟
به ما چه که انتهای این راه بن‌بست است!
به ما چه که آن دو از زمین تا آسمان فرق دارند!
تا بوده همین بوده! آدمی تا خودش تجربه نکند، درس نمیگیرد.
وقتی با گذشت چند سال و با وجود ازدواج، هنوز بگویند: «نگذاشتند که ما به هم برسیم»
وقتی هر چه بگویی و دلیل بیاوری به خرجشان نرود که نرود؛
بگذار به سنگ بخورد
یکی از عادت‌هایی که تقریبا اکثریت ما کم یا زیاد در خود داریم ندیدن اشتباهات خود است. در حالی که در دیدن اشتباهات دیگران بسیار تیزبین هستیم و هنوز اشتباه انجام نشده، ما آن را به دیگران متذکر می‌شویم. همین الان که به خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم عادت‌های اشتباهی دارم که در چند سال گذشته همراه من بوده است اما انگار نه انگار که این کار اشتباه است با اینکه کلی هم نسبت به خود سخت‌گیر و حساس هم هستم. داشتم فکر می‌کردم که چرا تلاشی برای تغییر آنها ن
سلام العلیکم 
حقیقت یکی از سوالهای بنده خیلی خیلی بی جواب مانده! 
جریان بلاگرهای دهه هشتاد چه بوده؟ 
مگر آنموقع چه چیزی می توانستند بنویسند که الان نمی توانند ؟ اصلا جریان چه بوده؟ 
آنموقع مگر چه فضایی حاکم بوده؟ که اینقدر دوستش دارید ؟ 
آنموقع اگر اشتباه نکنم فقط بلاگفا و دو یا سه سرویس دیگر بودند که اصلا هم امکانات درخوری ندارند. فقط بلاگ اسکای خوب بود که اینهم..... قالبهای مزخرفی گذاشته. 
الان به من که هیچ ، ولی کاش یکی می‌نوشت ، چه حالتی د
واقعیت این است
که اگر در زندگیتان اشتباه نمی کنید مطمئن باشید که جز مردگانید در غیر اینصورت
شما زنده اید و اشتباه هم میکنید مهم اشتباه کردن یا نکردن شما نیست مهم رفتار ما
بعد از یک اشتباه است اول از همه عبرت و درس مربوط به آن اشتباه رو بگیریم و با
خودمان مهربانتر باشیم و خودمان را ببخشیم و در آخر در کمال پر رویی اشتباه را
فراموش کنید گویی که اصلا آن را انجام نداده اید و بدانیم که اشتباهات هیچ چیز از
ارزش هایمان را کم نمی کند و ما همچنان خودمان
امشب اومد پی ویم و باهام حرف زد
و فقط ذهنمو بهم ریخت و رفت....
هم حس شیطنتم گل کرده بود که به حرف بیارمش و مجبورش کنم بگه چی تو فکرشه
هم بشدت عذاب وجدان داشتم ک خب ما مهدی رو داریم و اصن درست نیس پسر دیگه ای رو وادار کنیم از احساسات احتمالیش برامون بگه
فقط اونجاش برام جالب بود ک فهمیدم تمام اون حسایی ک پارسال فکر میکردم داره واقعی بود و حس ششمم گند نخورده
که بعله. ی خبرایی تو ذهن آقا بوده
ولی چرا بعدش رفت از دوستم خواستگاری کرد؟
و چرا الان میگه منو
یه سنی هست که آدم خیلی سریع تغییر میکنه البته شایدم در مورد همه اینطور نیس و واسه هر کسی یه جوریه. ولی خب واسه خود من این تغییرات سریع خیلی جالب و شگفت انگیز بود و هست. 
وقتی دو سال گذشته ی زندگیم نگاه میکنم، اینقدر تغییرات زیاد و سریع میبینم که با خودم Holy F.u.ck 
یادم نمیاد اولین مطلبم رو توی این بلاگ کی نوشتم و چی بود و اصلا علت اینکه اومدم سراغش چی بود، ولی اینو میدونم که از اون روز تا الان خیلی چیزا عوض شده.
شاید شروعش به خاطر یه مثلا عذاب وجدان
هنگامی که شما پی به اشتباه خود بردید. پیشه صحیح و مسئولانه این است که اشتباه خویش را بپذیرید. و در چنین مواقعی پاسخ عواقب کارتان می‌تواند گذرگاه حلی برای برون رفت از این اشتباهات باشد. نوع اشتباه خود را تشخیص دهید و خویش را برای رویارویی با آن حاضر کنید. در این مورد با طرف روبرو خود گفتگو کنید و از اشتباهی که چهره گرفته است، عذر خواهی کنید. سپس موقعیت را ترک کنید تا کمی اوضاع آرام شود.
 
تشخیص اشتباه 
شما باید خودتان را برای گونه ها سرزنش‌ها آ
از نوشتن ادامه ی سفرنامه منصرف شدم.چون اتفاق خیلی خاصی هم در ادامه نیافتاد.دیگر نه مثل قبل جزیره را بهترین جای دنیا می‌دانستیم و نه از تفریحاتش،لذت خاصی می‌بردیم.با تحقیقاتی که بعدا انجام دادیم فهمیدیم که احتمالا آن زهرماری ای هم که کشیدیم،ماری جوانا نبوده!یا اگر بوده هم دوز بسیار بالایی داشته!در هر صورت کش دادن بیشتر موضوع،بیهوده است.
همیشه عادت دارم خاطرات تمام سفرهایم را مکتوب کنم.مثل خیلی های دیگر.ولی قصد نوشتن خاطرات این سفر خاص را ه
چرا باید آل سعود از بین برود؟
تصمیم گیران کرونا نه تخصص طبی دارند و نه آمار! به همین جهت پیش بینی های انها غالبا اشتباه در می اید. مثلا اعلام کرده بودند که بعد از 13 تهران، همه جا کرونا بیشتر می شود ولی حالا بعد از چند روز هیچ اتفاقی نیافتاده و آمارها کمتر شده که بیشتر نشده، حالا چرا اینطور شده است؟ چون یکبار همه تست شده اند و 14روز هم نبودند لذا نشان ندارند و همگی سالم هستند. اگر کسی هم مراجعه می کنند بخاطر ترس و تبلیغات است، والا طبق آمار صحیح رو
 
ما برای درد کشیدن آفریده شدیم 
اشتباه کردیم که خیال میکردیم روزی تو ایوون خونه‌ای گرم میشینیم و به روزهای سخت گذشتمون فکر میکنیم و با خودمون میگیم که ارزشش رو داشت
اشتباه میکردیم که فکر میکردیم روزی کسی که عشق رو برای ما معنی کرده رو در آغوش میگیریم و یادمون میره تنهایی چقدر سخت و جانکاه بود ، یادمون میره چقدر مردیم تا یه بار زنده شیم
اشتباه میکردیم که تو رویا میدیدیم که دلمون گرم شده ، پشتمون گرم شده ، خیالمون گرمه 
بهار اشتباه بود ، سال
زود قضاوت نکن !!!از اواخر سال ۹۷ تا به امروز چندین‌ مورد پیش اومده که افرادی رو در درون خودم قضاوت کردم که بعد متوجه شدم که اشتباه بوده و بعدش حس خیلی بدی رو تجربه کردم.این اخلاق بدی که تازگی خیلی روش زوم کردن رو اینجا ثبت میکنم تا دیگه تکرار نکنم :)
ته دلم خالی شده . چرا ؟ چون دلم قرص بوده به آدم ها . اولش با رفتن حاج قاسم دلم خالی شد . بعد با اومدن مردم به میدون و جواب سپاه پر شد از امید . و بعد با اشتباه سپاه باز خالی شد ... این ها همه اسباب بودن و همه کاره خداست . اگه خدا حاکم دلم می بود هیچ وقت خالی نمی شد ... این خانه ، خانه ی توست ... برگرد ...
زیر فشار فکر لابه لای غم میری نیس کسی درک کنه حالو روز تو رو به اجبار اومدیو داری نخواسته میری جمع کن بنیان کج غم شبوعرضه ادبو احترام       چن سالیه که درگیر اجتمام   ههَاشتباه رو اشتباه   سرتا پا توجیه شده اجتمامَمدور و بریامم اتفاقا  میخوان اشتباه کنم از ته چاهمنَ چشمام بازه رو هدفمم وقتی میخونم دشمنا استتار کَر
دندونو ساییدم  کفریم از قشرِ راحت ترین راه این بوده که بخونمو بشم استوارترترو خشک سوختن پای هم ولی من سریعترینم نمیذارم بمیرم
البته اینم یه حرف جالبه که ما تمومه حرفامون حق به جانبههه ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه منم به خیلیا کم بدی نکردمپول دختر موقعیتم خدایی بد نبوده عمقه نیتمولی بذار بدو بیراه هارو حوالم کنن بلکه خالی شنو منو حلالم کننمنم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون پ توجیح نداره کارم اشتباه بوداگه درد دارم بوده حقم .ون لقمیه حساب کتابی بوده که مونده از قبلبگذریم اینم با یه دیده روتینبشنو بگو بسه بس که دیکته خوندی تو هم اگه زندگی مارو دیده بودیتو صدتا ترک سر ت
البته اینم یه حرف جالبه که ما تمومه حرفامون حق به جانبههه ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه منم به خیلیا کم بدی نکردمپول دختر موقعیتم خدایی بد نبوده عمقه نیتمولی بذار بدو بیراه هارو حوالم کنن بلکه خالی شنو منو حلالم کننمنم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون پ توجیح نداره کارم اشتباه بوداگه درد دارم بوده حقم .ون لقمیه حساب کتابی بوده که مونده از قبلبگذریم اینم با یه دیده روتینبشنو بگو بسه بس که دیکته خوندی تو هم اگه زندگی مارو دیده بودیتو صدتا ترک سر ت
 
فکر می‌کنم برای نوشتن، جایی بهتر از اینجا نباشد.
جایی که اگر یک نفر هم بیاید، برای خواندن می‌آید.
 
همیشه سوالی که برای من مطرح بوده و برخلاف مسائل دیگر زندگی‌ام نتوانسته‌ام آن را حل کنم، آن است که در تصمیم‌گیری‌ها کفه ترازو را به سمت عقل هُل بدهم یا احساس.
اغلب انتخاب‌های عاقلانه، برای من سخت و طاقت‌فرسا بوده اما به ظاهر درست و نتیجه‌بخش.
و انتخاب‌هایی که هیجانات و احساسات در آن دخیل بوده همیشه برای من به شدت شیرین و جذاب بوده اما گاه
خدایا خدایا پس تو کجایی ؟من کجای کار اشتباه کردم که دستانت را از من دریغ کردی ؟خدایا من کجای کار اشتباه کردم که دیگر تو را در قلبم احساس نمیکنم ؟خدایا من کجای کار اشتباه کردم که دیگر "الا بذکر الله تطمئن القلوب" هم به دلم آرامش نمی دهد؟خدایا من کجای کار اشتباه کردم که مسحق چنین مجازاتی شدم؟هر چه بیشتر نشانی تو را می جویم کمتر به مقصد می رسم و گم می شومدر خلوت من هیچ کس نیست .........خدایا آرام کن این دریای طوفانی دلم راقایقم دارد غرق می شود ،آخر تح
۱۰ اشتباه وحشتناک در اسباب کشی در این مقاله ۱۰ اشتباه وحشتناک در اسباب کشی مورد بررسی قرار می گیرد ، برای آشنایی بیشتر توصیه می کنیم تا پایان این بحث را دنبال کنید. اسباب کشی می تواند یکی از استرس زا ترین وقایع زندگی باشد که ما تجربه می کنیم. بسیاری از اشتباهاتی که […] ۱۰ اشتباه وحشتناک در اسباب کشی
منبع : سپند بار
سه شب است که نمی‌توانم درست و حسابی بخوابم. خوانده بودم که وقتی خوابت نمی‌برد، در خواب کس دیگری بیداری. یعنی رفته‌ای در خواب یک بنده‌خدایی.کابوس یا رویایش شده‌ای. 
سه شب است که کابوس یا رویای کسی شده‌ام. 
دلم می‌خواهد که این سه شب در خواب تو بیدار بوده‌ باشم. 
دقیق‌تر بگویم دلم می‌خواهد این سه شب را رویای تو بوده باشم. 
مثلا با یک لبخند در خوابت بر بالینت بیدار بوده‌ام و تو را نوازش می‌کرده‌ام. 
یا مثلا کنارت بیدار نشسته بوده‌ام و یک ق
لطفا اشتباه نخوانید!
می نویسم تنگ بخوانید تنگمی نویسم کشتی بخوانید کشتیحتی می گویم کشتی بزرگی در دریا نمایش دادندولی دریا اسم سالن بود، پس بخوانید کشتی
می نویسم غیبت بخوانید زندان بخوانید سیاهی بخوانید نفرین هیچ شباهتی نیست؛این تاریکی یک موضوع کاملا روشن است ولی باز اشتباه می خوانیم و می گوییم غیبت؛ یعنی میشود همین طور ادامه داد، یعنی شلوغش نکن اینجوریاهم نیست
عجیب است این اشتباه خواندنلطفا غیبت را اشتباه نخوانید!
روند بدین شرح است:
یک فرضی می‌کنی
طبق اون فرض خیال‌بافی می‌کنی و خیال‌بافی و خیال‌بافی
نتیجتا تلقین و تلقین و تلقین
و از خیالش، رویاش، توهمش لذت می‌بری
و بعد می‌فهمی که فرض اشتباه بوده
و حالا لحظات خوبی رو برات آرزومندم
فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد
فتنه شاید در لباس میش، گرگی تیز دندان
در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد
فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی؛
فتنه لازم نیست حتماً در خیابان بوده باشد
فتنه شاید در صف صفِین می جنگیده روزی
فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد!
فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده
یا که در طیّاره ی پاریس_تهران بوده باشد
فتنه شاید تابی از زلف پریشان نگاری
فتنه شاید خوابی از آن چش
 
یکی از بازی های نوستالژی زمان قدیم که بین پسر بچه ها رایج بود، فوتبال دستی بوده. این بازی هیجان انگیز دارای دو تیم با آدمکهای کوچک و 8 دسته بوده که توسط 4-8 نفر اداره می شود.یکی از بهترین فوتبال دستی ها که هم دارای قیمت مناسب بوده و هم زیبایی و کیفیت بالایی دارد، فوتبال دستی آذیموس مدل AZ F۲۰۰۶LPG می باشد. این فوتبال دستی از جنس بدنه MDF FP 15ml ساخته شده و جنس دسته های آن پلاستیکی می باشد.
برای کسانی که دارای اتاق بزرگ بازی یا باشگاههای ورزشی که امکان
عنوان رشته ی دلخواهم را کنار اسم یک نفر دیدم.
از خودم پرسیدم:یعنی چند نفر از این ها واقعا فقط و فقط به قصد قبولی در این رشته،وارد دانشگاه شده اند؟چند نفر،قصدشان رشته ای دیگر بوده اما قسمتشان این رشته شده است؟چند نفر این رشته را فقط به خاطر رویای استخدام پس از آن انتخاب کرده اند؟
چه کسی باورش می شود که یک نفر آنقدر دیوانه باشد که کنکور ارشد را فقط به قصد قبولی در یک گرایش از یک رشته- که کل ظرفیت قبولی اش در کشور زیر 15نفر است -برود و بدهد؟یعنی آن
جفری برگشت :)
یه هفته تو خیابونا پرسه زده بوده تا اینکه رفته تو محل کار یه خانمه که خیلی هم اون اطراف مسکونی نبوده و خانمه بهش غذا داده بوده و عصرش برده بودش پیش یه دامپزشک و اون هم چیپ ستی رو که تو بدنش بوده رو اسکن کرده بود و زنگ زده بود به جنی که گربه تون اینجاست.
این جوری بود که جفری بعد از یه هفته سرگردونی برگشت خونه و خیلی ها رو با برگشتش خوشحال کرد. طفلک آلزایمر داره و حالا باید بیشتر مراقبش بود تو این مدت هم کلی ضعیف و نحیف شده.
به نام او
گاهی آدم اشتباه میکنه و متاسفانه خودش نمیخواد قبول کنه که بدجوری هم اشتباه کرده گاهی ورود بعضی ادما از اولشم به زندگی ما یک اشتباه مرگ بار بوده.
با همه این اتفاق ها با همه اومدن و رفتن ها ولی زندگی با ریتمی بی رحمانه در حرکته در همون لحظه ای که کسی در سوگ عزیزترین شخص زندگیشه کس دیگه ای تازه رابطه ای رو شروع کرده و یا در جشن و سرور هست زندگی اینطوریه برای هیچکس از از توقف باز نمی ایسته......
ولی یه جاهایی از زندگی یه ادمایی اشتباه میکنن م
نوتیف Web MD برام اومده بود و فاصله ی بین دو کلاس رو با خوندنش سپری کردم. 
مطلبش جالب بود و کوتاه. نوشته بود تخمک میگرده از بین اون همه اسپرم، بهترین رو از لحاظ محتوای ژنومی برمیداره، صرفا اتفاق و احتمال نیست، تخمک هوشمندانه عمل میکنه...
خلاصه ی مقاله این بود. 
همین جور که داشتم درمورد این سلکتیو عمل کردن یه سلول فکر میکردم، پروفایل نرگس رو دیدم. دختری که در آستانه ی طلاقه. آستانه که چه عرض کنم کار تمومه. انتخاب اشتباه، کارهای اشتباه، بچه دار شدن
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته‌سیاه کرد:
9 × 1 = 79 × 2 = 189 × 3 = 279 × 4 = 369 × 5 = 459 × 6 = 54
وقتی کارش تمام شد به دانش‌آموزان نگاه کرد، آن‌ها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند.
وقتی او پرسید چرا می‌خندید،یکی از دانش‌آموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
معلم پاسخ داد: "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم... دنیا با شما همین‌گونه رفتار خواهد کرد."
همان‌طور که می‌بینید من 5 معادل
وسط بل بشو روزگارم برام عجیب است که پس پدرم کجاست؟ و همیشه بوده اند ادم های کثافتی که نشسته اند زیرپایش و گفته اند: اولاد به چه دردت میخورد؟ ولشان کن! 
ادم های عوضی همیشه بوده اند نگار و من بغضم گرفته. چه قدر زندگی بی رحم است. با من یکی که تا سر حد مرگ! 
بعد از اینکه فایل ترجمه شده رو نگاه کردم و در نهایت تعجب دیدم که فقط اسم و فامیلم درست نوشته شده؛ برای اقای محترم نوشتم که مردممون به حرام خوری عادت کردن.
توی ریزنمرات ارشدم همه ی نمرات اشتباه وارد شده.
توی دانشنامه به جای her نوشتن his.
یهویی وسط ریز نمرات یه درس اصلا وارد نشده.
ظاهرا بعضی جاها که ترجمه براشون سخت بوده ترجمه نشده.
اسم دانشگام اشتباه نوشته شده.
و هزار تا ایراد ریز و درشت دیگه.
 
دوباره خودم از نو نشستم همه رو درست کردم تا بهشون بگم
نافع بن ارزق بامام باقر ع عرضکردم بمن بفرماییدخدا  از چه زمانی بوده  فرمود مگر چه زمانی نبوده تا بتو گویم از چه زمانی بوده  منزه باد انکه همیشه  بوده و همیشه باشد  یکتا بی نیاز است همسر و فرزند  نگیرد 2 مردی از پشت نهر بلخ امد و خدمت حضرت رصا ع رسید و عرضکردمن از شما مساله ای میپرسم اکر  چنانچه میدانم جواب گویی بامامنتت معتقد شوم  امام فرمود هرچه خواهی  بپرس عرضکرد بمن بگو پروردگارت  از کی بوده و کجا بوده وچگونه بوده وتکیه اش بر چیست امام فرم
ببینید چقدر خاطرات مهم یکروزش کوتاه بوده، قرضش کم و رفت و آمدش کوتاه: به تهران رفتم، حدود دومیلیون قرضم را پس دادم و یک کتاب خریدم. همین.
در همین نوشته دنیایی از حرف وجود دارد:

امکان کارت به کارت برای صاحب قرض وجود نداشته احتمالا در آن زمان
قرض داده میشده است
قرض را با صاحبان قرض داده یعنی رقم قرض گرفته شده از چند نفر بوده.
گیرنده قرض متعهد به پرداخت بوده و اقدام می کند
رقم قرضها و طبعا نیاز گیرنده قرض بالا نبوده است
برنامه ریزی داشته است که حد
همینچند وقت پیش بود داشتم فکر میکردم ما توی رابطه زناشوییمون چقدر رشد کردیم و بزرگ شدیم داشتم فکر میکردم چقدر تباه کردیم لحظه های رو ک به جای گفت و گو در مورد مشکلات مون با هم قهر کردیم چقدر ذوق کردم ک این اواخر اگه مشکلی داشتیم با صحبت حلش کردیم... من به شخصه وقتی با همسرم مشکلی دارم یا دلخورم با رفتارم یا صحبت کردن بهش میفهمونم اماا اون هیچی نمیگه و دلخوریاش رو جمع میکنه توی دلش و یدفعه منفجر میشه و حرفایی میزنه ک من به این راحتی یادم نمیره و
میخواستم بی خیال شم 
اما نمیشه 
این روزا منو یاد روزای پیش دانشگاهی میندازه
همه وضعیتشون از من بهتره 
نمیدون معیار های من اشتباه بودیا بقیه دارن جو الکی میدن 
حس همون گمشده رو دارم که همه چیزو گم کرده ...
نه واقعا نمیخوام ناشکردی کنم ولی وقتی این چیزار میشنوم نگران آیندم میشم
انگار همه حواسشون بوده به یه موضوع و فقط من فکرشو نکردم 
نمیدونم چرا اینطوری شد 
ولی همه چیز خیلی عجیبه 
تو بگو من عجله کردم ؟ تاوان چیزی رو پس میدم ؟ اشتباه کردم ؟ جایی
تو خیال می کنی چرا ما در اینجا ماندگار شده ایم؟ ما را، یا تبعید کرده اند، یا برای چنگ با افغانها، ترکمنها و تاتارها به این سر مملکت کشانده اند. ما همیشه شمشیر و سپر این سرزمین بوده ایم. سینه ما آشنای گلوله بوده،اما تا همان وقتی به کار بوده ایم که جانمان را بدهیم و خونمان را نثار کنیم. بعدش که حکومت سوار می شده، دیگر ما فراموش می شده ایم و باز باید به جنگ با خودمان و مشکل هایمان بر می گشته ایم.
 
از کتاب کلیدر - نوشته محمود دولت آبادی 
 
پ ن: شبیه ح
تو خیال می کنی چرا ما در اینجا ماندگار شده ایم؟ ما را، یا تبعید کرده اند، یا برای جنگ با افغانها، ترکمنها و تاتارها به این سر مملکت کشانده اند. ما همیشه شمشیر و سپر این سرزمین بوده ایم. سینه ما آشنای گلوله بوده،اما تا همان وقتی به کار بوده ایم که جانمان را بدهیم و خونمان را نثار کنیم. بعدش که حکومت سوار می شده، دیگر ما فراموش می شده ایم و باز باید به جنگ با خودمان و مشکل هایمان بر می گشته ایم.
 
از کتاب کلیدر - نوشته محمود دولت آبادی 
 
پ ن: شبیه ح
توجه توجه:سوالی که درباره ی زنبور ملکه بود جزء امار حساب نمیشه!
.
.
پاسخ ها:
سوال اول:  زگ تون/استودیو زگ
سوال دوم: زنده شدن زنش
سوال سوم:2020
سوال چهارم: 4 تا (ویز،نورا،پلگ،تیکی)
...
خلاصه:
قهرمانان(تمام سوال ها)                         سعود یافتگان(با یک پاسخ اشتباه)                              حذف شدگان(ممکن است برگردند)
       حامد و شاه                                           *** /سوفیا/امیررضا/سالم/لایلا                                        فاخر/رینانورا/sogand/ ...
غرورش، عاشقم کرد
همان روزی که قهوه می خورد،
و من را که کنار میزش ایستاده بودم،
با گارسون اشتباه گرفت!
آری!
مغرور بود اما ،
زیبایی اش بر غرورش
چیره بود.
حال او را کنارم دارم.
فروتنی اش متعجبم میکند!!
از او پرسیدم:
غرورت کجا و خاکساری ات چرا؟!
چه زیبا گفت برایم:
<در این دنیای گرگ ها،اگر مغرور نباشی،تو را با بره ی خود،اشتباه گیرند،>
ادامه ی حرفش متعجب ترم کرد؛
<همان طور که من تو را با گارسون اشتباه گرفتم،مغرور باش.>
‌‌
اکنون دیگر "در دسترس" بودنت مهم نیست چون دیگر نه "مشترک" هستی و نه "مورد نظر" ...!
هوا سرد است اما نگران نباش سرما نمیخورم ، کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را پوشانده...!
هرکس ک سراغت را میگیرد ، نمیگویم وجود نداری ، میگویم وجودش را نداشتی...!
فکر نکن تو فوق العاده بوده ای ، قطع به یقین من کم توقع بوده ام...!
حالا هم که اتفاقی نیفتاده ، حادثه ی بین ما ، فقط یک زد و خورد ساده بوده ! تو جا زدی ، من جا خوردم....!
زمانی "نبودنت" همه هستی مرا نابود میکرد ولی حالا
سازه های مسقفی که در حیاط ها  باغ ها و یا روی بام و ایوان ساختمانها ساخته می شود. معمولا از این نوع سازه در کنار دیوارها و یا گذرگاه ها برای ایجاد نمادهای زیبای بصری و یا فضای سبز و یا سایه بان استفاده می نمایند. سیستم معمولا مشبک این سازه اجازه می دهد که گیاهان پیچک مانند به زیبائی سطح آن را پوشانده و بر زیبائی محیط بیافزایند
پرگولاهای زیبا نیز با شبکه ها و طراحی های چوبی زیبا ساخته می شوند و گاه نیمکتهای چوبی کوچکی نیز برای دمی آسودن در آنها
از بدو تولد شروع می کنیم تکه های پازل شخصیتمان را بچینیم!برخی تکه ها به اجبار از ابتدای تولد بوده اند.هم میتوان برشان داشت و تکه های دیگری  جایگزین کرد و هم میتوان متناسب با آنها تکه های جدید را چید.گاهی اشتباه می چینیم و زود متوجه می شویم و اصلاحش می کنیم!گاهی تکه ای  را گم می کنیم و شاید در ادامه پیدایش کنیم و شاید هم تا زمان مرگ نه! گاهی به دیگران اعتماد می کنیم و مطابق نظر آنها چند تکه ای رامیچنیم.یا از این اعتماد نتیجه می گیریم و یا اینکه
هرگاه جرایم ارتکابی بعضی مقدمه بعض دیگر بوده و یا از لوازم آن بشمار آید و مجموع آن عنوان جزائی خاص داشته باشد تعدد معنوی بوده و مجازات جرمی داده می شود که جزای آن اشد است.مثل جرم فروش اسلحه غیر مجاز که خرید،حمل و نگهداری آن مقدمه و لازمه فروش بوده و با عنوان جزائی فروش سلاح غیر مجاز قابل شناسایی است.برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به فصل پنجم قانون مجازات اسلامی و نظریات مشورتی مربوط به آن
روزهایی بوده که جوان نبودم و جوانی نکردم! روزهایی که حسرت اتلافش هنوز هم به دلم مونده! اما روزهایی بوده که جوونی کردم و این دقیقا همون موقع‌هایی بوده که خودِخودم بودم! یه نگاه به دور و برتون بندازید ببینید با کیا باشید جوونی می‌کنید با همونا خودتونید نه بدلِ یه شخصِ فرضیِ در ذهن دیگری!
بیاین اگه قرار بود زندگی هر روزمون رو در یکی از کانالهای تلویزیون نشون بدن، اونی نباشیم که با دیدن دو روز کسل‌کننده از زندگیش بگن اَه اینکه تکرار دیروزه بزن
دی‌شب از شاپور بنیاد تو استوریم نوشتم:
« دیگر
نه می‌گریزم
نه به فتح جهان‌های متروک می‌روم »
از دی‌شب سبکم. رهام. مثل بغضی که گریه شده باشه. مثل یه چیزی که تو حلقم بوده باشه و بتونم بیارمش بیرون..حالا راحت نفس می‌کشم. مثل زنجیری که به پام بوده و‌ نمی‌تونستم راه برم..حالا‌ می‌دَوَم. مثل دستبندی که به دستم بوده و دستام رو به هم چسبونده بوده... حالا می‌رقصم
درد و جای حالت قبلی رو تن و روحم مونده اما فعلا تو حال و هوایِ لذت رهایی ام، خیلی به جایی
شاید با دیدن عنوان این متن فکر کنید که شاید این یک متن تبلیغاتی بوده و جنبه آموزشی ندارد. اما اشتباه نکنید این مواردی که در ادامه همین پست مطرح و پست های آینده مطرح می شود روش هایی است که امتحان شده است و خودم به شخصه آن‎ها را تجربه کرده ام. حال به این روش هایی که می شود بدون بودجه به درآمد خوبی رسید را به شما معرفی می کنم.

ادامه مطلب
وقتی که راه نمی روی زمین هم نمی خوری. این "زمین نخوردن" محصول سکون است نه مهارت.
 
وقتی تصمیم نمی گیری وکاری نمی کنی،مسلما اشتباه هم نمی کنی؛ این "اشتباه نکردن" محصول انفعال است نه انتخاب.
 
خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را برخود ببندی و فقط پرهیز کنی؛ خوب بودن در انتخاب های صحیح ماست که معنا پیدا کرده و شکل می گیرد.
 
اشتباه کنید اما آن را مجددا تکرار نکنید!!
 
املای ننوشته غلط هم ندارد...
ساعت نه تونستم برم افطار بخورم 
همکارم ساعت یازده اومده میگه میای جای من من برم افطار؟ خشکم زد! گفت فقط یه استکان چای تونستم بخورم :| 
سر میز شام دوستمو دیدم 
با هم حرف زدیم 
میگه اگه میخوای طول بکشه و بعد بگی نه... نمیخوام داداشم ضربه بخوره 
میگم خوب چیکار کنم؟ ما هیچکدوممون نباید اشتباه کنیم دوباره 
گفتم باید این فرصتو بدی 
گفتم قرار نیست هر خواستگاری ای میشه دلبستگی و وابستگی ایجاد شه (یکی اینا رو به خودم بگه:/ ) 
گفت داداشم دقیقا همون موقع ک
 
نزدیک شهر کرمان قلعه‌ای است معروف به قلعه هفت دختران و می‌گویند در زمان اردشیر بابکان شخصی در آنجا بوده که هفت دختر داشته و کار آنان چرخ‌ریسی بوده. 
 
روزی یکی از آن دختران به شهر می‌رود که پشم بخرد در بین راه درخت سیبی می‌بیند که باد سیبهای آنرا به زمین انداخته بود. 
 
یکی از سیبها را بر می‌دارد و در جیبش می‌گذارد وقتی‌که بر می‌گردد و مشغول دوک‌ ریسی بوده آن سیب در ماسوره چرخش می‌افتد.
 
از آنروز به بعد حاصل کار او روز بروز بیشتر و بهت
یک مطالعه که در لنست پری پرینت می باشد این موضوع را بررسی کرده است. در بین 50 کودک با تست RT-PCR مثبت: 5 کودک تست ابتدایی منفی داشته اند که بعدا مثبت شده اند. در بین این کودکان، هیچ کدام به عنوان اولین عضو آلوده خانواده نبوده اند. شدت بیماری به این صورت بوده است: 4% بدون علامت، 10% خیلی خفیف، 82% خفیف، 0% شدید و 4% بحرانیعلائم اژمایشگاهی: 20% لنفوپنی، 8% لنفوسیتوز، 16% ترومبوسیتوز و 18% سی آر پی مثبت داشته اند14% یافته ای در سی تی نداشته اند. شایعترین یافته سی ت
هر نفس آواز عشقمی‌رسد از چپ و راستما به فلک می‌رویمعزم تماشا که راستما به فلک بوده‌ایمیار ملک بوده‌ایمباز همان جا رویمجمله که آن شهر ماستخود ز فلک برتریموز ملک افزونتریمزین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاستگوهر پاک از کجا عالم خاک از کجابر چه فرود آمدیتبار کنید این چه جاستبخت جوان یار مادادن جان کار ماقافله سالار مافخر جهان مصطفاست
گویا مدت ها بوده که برخلاف دل سیاه نگارنده عصفور یک صفحه سفید بوده، بی آنکه افاضات بنده صفحه سفید نمایشگرتان را سیاه کند.
اولا خدا را شکر! این ها از الطاف خفیه الهی است که بسی ستارالعیوب است، ثانیا عذرخواهم اگر این مورد رنحیده تان کرده که گویا مشکل از قالب وب بوده و ثالثا این نشانه نیست از جانب ذات اقدس اله به وساطت بیان که «برادر به جای نوشتن همان خواندن و تاملت را پیش بگیر؟»
اشتباه و خطا بخش بلامنازعه ی زندگی هستند .
نمیشه بدون خطا و اشتباه رشد کرد و به واقعیت زندگی نزدیک شد .
حذف هر انچه که روند طبیعی زندگیه باعث میشه ما درجا بزنیم مثل دروع ناخواسته؛ خطا و اشتباهات و ...
آدمی که هرگز اشتباه نکنه یعنی هیچوقت هیچ کاری نکرده !
آدمی که هرگز خواسته و ناخواسته دروغ نگفته یعنی وجود خارجی نداره یا خیلی زود از زندگی حذف شده !
روح وحشی
+وجدان کمک میکنه به سلامت از خطا و اشتباه بسوی واقعیت عبور کنی .
وجدان کمک میکنه از دروغ عمدی
یکی از کارایی که همیشه میخواستم انجام بدم ساختن پادکست بوده حتی به پیشنهاد یکی از دوستان قرار بود پادکست با موضوع فیلم و سینما بسازیم ولی خب هیچوقت نشد عملی بشه شاید بیشترین ایراد از من بوده که نداشتن امکانات و جایی واسه ضبط و حتی تسلط نداشتن روی نقد فیلم رو بهونه کردم نمیدونم شاید از تنبلیم بوده. خب اما هیچوقت ایدش از ذهنم خارج نشد و هنوز کنارش نذاشتم هنوزم امید دارم روزی انجامش بدم کسی چه میدونه.
دأب سیاست‌های مسلّطِ عالم این بوده و هست که  جنبش‌های عدالت‌خواهانه‌ی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمه‌ی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبش‌ها و حرکت‌های مردمی و عدالت‌خواهانه را از بین ببرند؛ این کار در ایران هم اتّفاق افتاده بود. جنبش مشروطه و نهضت ملّی شدن صنعت نفت به دیکتاتوری رضاخانی منتهی شد که از استبدادهای قاجار، بدتر و شقاوت‌آمیزتر و قساوت‌آمیزتر بود. این رسمِ جاری دنیا با نهضت‌های عدالت‌طلبانه‌ی ملّت‌های
مامان تعریف می‌کرد وقتی مرا باردار بوده، اتفاقی رخ داده که بابا قول داده رفقایش را دعوت کند منزل مان. به عنوان شیرینی. 
این رفقای بابا، همکارانش هم بوده اند. آن سال هایی که بابا هنوز ازدواج نکرده بود توی آن شهر و اداره با آن گروه، همکار و رفیق شده بود. 
خلاصه این‌که بابا و مامان دو نفره سور و سات را مدیریت می‌کنند. 
رفقای بابا شام را که می‌خورند، بزرگ ترشان می‌آید به مامان می‌گوید دست به هیچ چیزی نزند. یکی از همان گروه که ماشینش تویوتا پیکا
فردا به خ زنگ می‌زنم. ازش می‌پرسم درست و غلط چیه. هر چند اون همیشه میگه هر چی حستون بهتون میگه انجام بدین ولی خب مطمین نیستم. اگه بگه غلطه اینجا رو تعطیل می‌کنم. اونجارم همین‌طور.
 
+خدایا چجوریه که به یه ور بی‌حسی می‌دی به یه ور نمیدی؟ یا به اونورم ندادی؟ یا به منم قراره بدی؟ یا چی؟ به هر حال زمانش هم مهم‌ه. یعنی هم‌زمانی‌ش.
++ همواره این ابراز ها اشتباه بوده گویا.
+++ ولی مهم نیست، دوست داشتن رو باید داد زد. یا به قولی عشق است و همین لذت اظهار
*به خاطر کمبود وقت مطالب کم و خلاصه شدن
انگار همین دیروز بود که فصل دوم اومد و مارینت با استاد فو نگهبان میراکلس ها آشنا شد.همون طور که همه یادمون هست استاد فو همیشه خدا داشت راجب اشتباهاتش عذاب میکشید و ما رو یه فصل منتظر گذاشت و بلاخره فرصت رو خوب دونست که این راز رو برامون باز کنه وبگه کار اشتباه اون چی بوده؟؟
ادامه مطلب
 
این دیکشنری گوشی‌ها خیلی باعث آبروریزی میشه اگه حواست نباشه. با یه خانمی در مورد عدم امکان زدن ماسک موقع اصلاح سر و صورت در ارایشگاه مردونه صحبت میکردم.
پیام رو ارسال کردم: چون اگه شورت باشه که باید برداشت برا زدن.اگه موی سر باشه، کش ماسک مانع زدن بغل و پشت سر میشه!
 
نمیدونم دیکشنری گوشی چطور ریش رو به شورت تغییر داد ولی خداروشکر با این خانم یه کم راحتترم و فهمید اشتباه دیکشنری بوده! :))))
 
 
جز امام عصر عجل‌الله‌تعالی فرجه چه کسی از درد دل هر فرد با خبر است؟
 
گاهی اوقات کاری می‌کنی که اشتباه هست و این اشتباه گریبان گیر زندگی‌ات می‌شود. زندگی‌ات را آن‌طوری که نمی‌پسندی برایت رقم می‌زند.
ولی خب، مگر نه اینکه ما باور داریم که خدایی هست. خدایی که بخشنده و مهربان هست و هر روز نام او را با این دو صفت بر زبان جاری می‌کنیم.
می‌شود که چنین خدایی که رحیم و رحمن و غفور است بعد از اینکه تو فهمیده‌ای که کاری را اشتباه انجام داده‌ای  و پ
خلاصه میگم که وقتتون رو نگیرم
اتفاقاتی که توی یکی دو هفته اخیر افتاد ، باعث شد نظرم تغییر کنه
یعنی الان باید بگم اشتباه فکر می کردم ...
این وبلاگ هیچ ربطی به کنکور لعنتی نداره
که به خاطرش تعطیل بشه یا نشه
یا حتی حذف بشه
به خاطر شرایطی که دارم
چند وقته نمیتونم درست درس بخونم
اگه دانشگاه قبول بشم، میتونم پست بزارم
ولی اگه قبول نشم ... نمیدونم 
نمیدونم در آینده چی میشه ... الله اعلم
ولی این وبلاگ رو هیچوقت حذف نمیکنم
حالا هم که
هر وقت تونستم پست میزا
برای دیدنش برین لینک زیر:
https://www.namasha.com/v/5rNzYgwH
نام اهنگ :이 밤 ...امشبمترجمش خودم هستم و فقط یه اشتباه کوچیک داره که اونم خواهشا به بزرگی خودتون ببخشید (به زودی که نوشتم اشتباه بوده چون تلفظش یه جوری بود که به شک انداختم و الان متوجهه شدم که شکم بیجا بود خخخ )خب به بزرگیتون ببخشین دیگه انسانه جایز الخطا ست♥
پست امروز در رابطه با کسب درآمد از سایت آپارات بوده و مخاطب اصلی آن مدیران وب سایت آپارات می باشد. در همین ابتدا عنوان می کنیم که این مطلب تنها یک گلایه از مدیران آپارات بوده و ما به هیچ عنوان قصد تخریب چهره آپارات را نداریم و نقدی که در این پست عنوان می گردد صرفاً دلسوزانه بوده و امیدواریم که مدیران وب سایت آپارات با مطالعه این پست درصدد رفع مشکلات عنوان شده برآیند.
ادامه مطلب
یکی از مهم ترین آلاینده های زیست محیطی در دو قرن گذشته گازهای گلخانه‌ای شامل دی اکسید کربن، اکسید نیتروژن، متان و غیره بوده که نتیجه آن گرمایش دمای کره زمین ، تغییرات شدید آب و هوایی و از بین رفتن گونه های گیاهی بوده است.
کشورهای چین ، ایالات متحده آمریکا ، اتحادیه اروپا ، برزیل ، ژاپن ، آلمان ، روسیه جزء بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانه‌ای بوده است.
  جالب توجه این است ایران در سال ۲۰۰۵ رتبه ۱۷ داشته ولی در سال ۲۰۱۴ به رتبه ۹ رسیده که ن
این روزها اولین کلمه‌ای که به ذهنم میرسد خستگی است...
خستگی، خستگی، خستگی...
گاهی چنان زندگی می‌پیچاندت که بعضی حرف‌ها برایت خنده‌دار می‌شود!
کلماتی مثل خستگی ناپذیر!
حرف بزنی اشتباه است، کاری کنی اشتباه است، در بروی اشتباه است!
باید بمانی و بار را به دوش بکشی و سکوت کنی... و جز این هر چیزی اشتباه است!
زندگی بقیه را می‌بینی، حرف‌های بقیه، دلخوشی‌های بقیه حسرت بخوری هم اشتباه است!
می‌دانم... قرآن باز کنم یا داستان یونس در دل ماهی می‌آید...
یا
حواستون به خواهر برادر هاتون باشه
نزارید حرفاشونو بریزن تو خودشون.انقدر باهاشون صمیمی بشید که تمامی حرفاشونو به شما بگن .اونا الان شکننده تر از همیشه هستند و ممنکه دست به راه ها و کار های اشتباه بزنند واگه راهنمایی نداشته باشند مسیر زندگیشون عوض میشه 

سعی کنید اگه اشتباهی ازشون دید بجای سرزنش و دعوا کردنشون بالطافت و ارامش بهشون گوش زد کنید که کار اشتباه بوده و عواقب درستی نداره . اینطور برخورد ها باعث میشه اگر دفعات بعدی دچار اشتباه شدند
یادم است چند وقت پیش یکی از بلاگر ها نوشته بود گیاهی داشته که چند روزی فراموش کرده است به آن رسیدگی کند اما آن گیاه همچنان شاداب و سبز بوده است و او از این بابت خوشحال بوده تا یک روز میبیند گیاهش از بین رفته و دیگر گیاه نمی شود و به این فکر کرده بود که با وجود عدم رسیدگی تا مدتی سبز و زنده ماند اما از درون پوک و خالی شده بوده آن گیاه.
داشتم به این فکر می کردم که افکار آدمی درست شبیه یک گیاه است. اگر به آن رسیدگی نشود، اگر غذای خوب بهش نرسد، اگر تشنه
یادم است چند وقت پیش یکی از بلاگر ها نوشته بود گیاهی داشته که چند روزی فراموش کرده است به آن رسیدگی کند اما آن گیاه همچنان شاداب و سبز بوده است و او از این بابت خوشحال بوده تا یک روز میبیند گیاهش از بین رفته و دیگر گیاه نمی شود و به این فکر کرده بود که با وجود عدم رسیدگی تا مدتی سبز و زنده ماند اما از درون پوک و خالی شده بوده آن گیاه.
 
داشتم به این فکر می کردم که افکار آدمی درست شبیه یک گیاه است. اگر به آن رسیدگی نشود، اگر غذای خوب بهش نرسد، اگر تش
الان که نصف کتاب تاریخ علوم نوشته پی یر روسو و ترجمه حسن صفاری رو خوندم، می تونم بگم نظرم عوض شد و کتاب فوق العلده خوبی هست. قسمتی که به علم در قرون وسطی پرداخته بود خیلی خیلی قشنگ بود.
فهمیدم که ریاضیدان ایتالیایی کاردانو فوق العاده آدم شیادی بوده و خیلی دلم به حال کپلر سوخت، این بنده خدا کپلر کلی تو زندگی بدبختی کشیده بوده. ما شالله ۱۲ تا بچه هم داشته. با اینکه در تمام زندگی با فقر و مشکلات درگیر بوده به هیچ وجه در تولید بچه کوتاهی نکرده بود!!!
چند روز پیش وبلاگ رو باز کردم ، و عنوان پست قبلی رو ، که "شُکر" بود ، به اشتباه "شِکَر" خوندم.و این اشتباه چقدر به کامم شیرین اومد.
آخه همون امتحانی که ازش می ترسیدم و نسبت بهش نا امید بودم رو خوشبختانه با موفقیت پشت سر گذاشتم و مرحله ی اولش رو قبول شدم.
دوغ با نعناع و پونه :  به ترشح شیره معده و هضم غذا کمک میکنه و نفخ حاصل از خوردن دوغ را رفع و دل پیچه را التیام می‌بخشد همچنین باعث گردش بهتر خون شده و مجاری گوارشی را ضدعفونی می‌کند
دوغ با کاکوتی : مقوی قلب و معده بوده و مسکن سردرد‌های ناشی از گرمای هواست ، همچنین به دلیل خاصیت ضدعفونی کنندگی ، کرم‌کش قوی بوده و خلط آور است ! دوغ حاوی کاکوتی برای التیام علائم رماتیسم عالی است !
دوغ با گل محمدی : دوغ حاوی گلبرگ‌های گل‌محمدی بسیار معطر، مقوی قل
 
شیشه شیر طلق ۱۵۰ میلی لیتر چیکو
شیشه شیر طلق شیشه شیر طلق ۱۵۰ میلی لیتر از برند معتبر چیکو ایتالیایی می باشد که در رنگهای آبی و صورتی به بازار عرضه شده است. جنس بدنه این شیشه شیر از طلق بوده و مناسب برای نوزادان از بدو تولد می باشد. سری این شیشه شیر گرد و ساده بوده و از جنس سیلیکون می باشد.شیشه شیر چیکو دارای انحنا روی دیواره هایش بوده و در دست گیری این وسیله را بسیار راحت می کند.بهتر است این وسیله را به صورت دستی بشوییم.
برچسب‌ها: شیشه شیر ط
وقتى اسم وبلاگ رو اینجورى انتخاب کردم دیگه از دیگران چه انتظاریه منو ببینن! من واقعیم منظورمه، نه مادر کسى یا دختر کسى ، منى که کلى احساس تلنبار شده ى تاریخ گذشته رو با خودم اینور اونور میکشم، منى که تمام تلاشمو میکنم خواسته هامو توى مشکلات همیشگى زندگى گم و گور کنم! منى که وقتى دلم میگیره به رگ زدن فکر میکنم بس که نا امیدم از بودن! منى که یه روزى عاشق شده بود ولى ...
نمیدونم انتخابم اشتباه بود یا همه ى اون تلاشهایى که واسه تایید شدن میکردم، اون

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها