نتایج جستجو برای عبارت :

روضه رضوان

بخشش ماه مبارک هرشبی را آرزوست/بنده مومن سحرها معرفت راجستجوست/در تکاپوی عبادت روضه رضوان طلب/وقت اخلاص وپرستش لحظه ای درکوی دوست/عشق پاک آل احمد دروصال ایزدی/رحمتی داردفراوان تامقیم کوی اوست/زمزم اشک بصیرت فتح راهی تابهشت/قلب انسان باولایت دائما درشستشوست/انس باقرآن نماید پاکی اعمال را/شیعه با آیات ایزدلحظه هادر گفتگوست/اوج این ماه مبارک همدم مهدی شدن/دل سپردن برولایت بهرشیعه آبروست/
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم
من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم
حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش
این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا
فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست
پرده‌ای بر سر صد
درحریم پاک رضوان خداآرامش است/باادب درمحضراو هرکجا آرامش است/خالق یکتاهمیشه مهربان و پرعطاست/معرفت را کسب کن که دردعاآرامش است/اهل بیت مصطفی رایادکن از عاشقی/قلبهای باصفای باولا آرامش است/نینوا یک صحنه ای دارد ز شور وبندگی/یادمان لحظه های کربلا آرامش است/گنبد پاک رضا هم متصل برعرش حق/درجوار روضه ناب رضاآرامش است/کشورایران ماشد باشهیدان اسوه ای/باولایت لطف حق گرددعطا آرامش است/یادکن از مهدی و روز ظهورحضرتش/همره یاران او بامقتداآرامش است/
خادم امام حسین علیه السلام...
▪️مرحوم آقاى همایونى در اوّل محرّم دوازده شب روضه داشتند و روضه شان بسیار با اخلاص و نورانى بود.
▪️مرحوم حضرت آیةالله انصارى رضوان الله علیه تا وقتى در قید حیات بودند در این روضه شرکت میکردند.
▪️ایشان مى گفتند: یک سال نزدیک ایام روضه رفتم روضه خوان را دعوت کنم. منزلشان در کوچه اى بود که در میان آن پیچى قرار داشت. وارد کوچه شدم و از پیچ که عبور کردم دیدم سگ درنده بزرگى نشسته است.
▪️آن سگ معروف بود و آن قدر قوى بود
چند روز به روضه مونده و هزینه کمی برای برگزاری روضه داریم 
ولی من و همسرم دوست داریم روضه مادرمون  به خوبی و باتشریفات برگزار بشه ..
آقا محمد با نگرانی بهم گفت:دوست دارم روضه امسال مثل پارسال با تشریفات برگزار بشه . بهش گفتم فکر می کنی پارسال هزینه روضه را تو دادی یا خود مادرمون . گفت  این حرفتا می دونم  ولی... 
ولی نداره خوده مادرمون  شخص می کنه روضمون چه طور برگزار بشه ،
من باور دارم که میزبان این مهمانی حضرت زهراست . و ما  افتخلر نوکری پیدا کر
بی برنامه ی قبلی ( مثل اکثر موارد)  قسمت شد برویم روضه. اول مجلس که صدای دلنواز مداح که حدیث کساء را می خواند، دلم را برا توی سحر ماه رمضان.
روضه خوان روضه می خواند.
روضه ی نیمه شب سختی که بر امیرِجان ها گذشته.
روضه ی لحظه ای که حضرت سجاد، روی قطعه خاک مقدسی نوشت، هذا قبر حسین.
تمام این روزهایی که داغ سردار را توی دلم کنار فرزندم می پرورانم،به این فکر می کنم که غربتتان را اصلا نمیتوانم تصور کنم.نه.نمیشود آن همه غربت را تصور کرد.دلم پر می کشد برای ک
روضه اصحاب چیست؟ نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
روضه اصحاب چیست؟ : روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
 
روضه اصحاب چیست؟نویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
معرفی:
هر کسی که بر زمین می افتاد حسین فاطمه شتابان خودش را بالای سر او می رساند. روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
بریده کتاب:
درروز عاشورا عده ای ازقبل صحنه ها را تخمین نزده بودند و
سلام 
امروز بعد مدت ها رفتم چهار شنبه بازار . و بعد مدت ها غذا درست کردم ولی آخرش یادم اومد تو عدش پلو روغن نکرده بودم . مهمون هم داشتم :)
امروز مهمونمون خونه رو دسته گل کرد که از فردا سه روز روضه داریم . (همچین مهمون دار هایی هستیم ما ) 
اربعین امسال شنبه است و روضه ما پنج شنبه جمعه شنبه . فکر کنم همه برن روستاهاشون . به روضه خون گفتم یه وقت اومدی دیدی منم و خودت بهت برنخوره . برا تبرک شدن خونه جدید روضه گرفتیم و آروم شدن دل خودمون از نبودن در کربلا ر
با عجله بهم زنگ زد ،وسط مراسم آغاز مدرسه ی پسرش بود....
تو اون شلوغی می‌گفت امشب بیا خونمون مراسم و روضه خوانی داریم....
گفتم چقدر یهویی و بی مقدمه...
گفت نمی‌دونم چرا یهو به دلم افتاد روضه بگیرم ...
*******
شب هفت امام بود و من وسط یه روضه ی یهویی
دلم می‌لرزید همه ش ،حتی وقتی چای می ریختم توی استکانها....
یهو اشک هجوم می آورد به چشمام....
من امسال سر این که سرگرم اومدن بابا مامان بودیم هیچی از محرم نفهمیدم....
به زنداداشم می گفتم من همیشه محرم که میشد آپدی
یا حـ سـ یـ ـن
 
ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای؟
مگر اینگونه که ماتی تو شه انداخته ای...؟
 
نیر تبریزی
 
 
این بیت روضه همیشگی ایت الله حاج آقا فاطمی نیا ست در روز عاشورا. همین تک بیت با مقدمه و توضیحات مختصری از آرزوی شهریار که ای کاش همه اشعارش را نمی داشت و به جای آن همین تک بیت برای او می بود. آدم که لطیف می شود دیگر نیازی به توصیفات و روضه های سهمگین نیست... گاهی همین تک بیت تکراری مردم را دیوانه می کند...
خدا ان شا الله سلامتش بدارد. می گو
با چه حالی رسانده ام خود رابه محرم به بزم یا زهراالسلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا مولا
در فراق امام خوبی ها
پای روضه همیشه بی تابم
روز روشن تو را نمی بینم
در فراقت چگونه می خوابم
گریه با من نبود می مردم
اشک روضه مرا نجاتم داد
اربعین سال قبل آقا
اشک روضه مرا براتم داد
شب اول بیا و طوفان کن
بعد سقا چگونه بلوا شد
با زبان رقیه می خوانی
سر یک گوشواره دعوا شد
...
دختر حرمله چه مغرور است
به من از روی بام دف تکان می داد
او خبردار شده یتیم شدم
پدرش را به
سال‌ها می‌گذرد و طعم خوش روضه همچنان پای دندانم است. به همین خاطر محرم را دوست دارم و مرور خاطراتش را بر خیلی از چیزها ترجیح می‌دهم.»
کتاب حاوی قصه‌هایی از خاطرات اصحاب روضه است که سه فصل دارد. فصل اول درباره خدای تعالی و حضرات معصومین، فصل دوم درباره عالمان دینی و فصل سوم درباره شهدا، پیر غلامان و هنرمندان است.
از فکر درباره اینکه اون بنده خدا گفت شما خیلی عجیب و غریبید چون گفتم خواب ابوعلی جبائی و ابولحسن اشعری دیدم پرت شدم به این قسمت روضه که: مگه یادم میره من بودم و یه دل مضطر...
قبلاً فلسفه و عرفان رو خیلی دوست داشتم به مثال علاقه طفل به پستان مادر ولی انسان که بخواد رشد باید علایقش هم رشد کنه که شاید چون رشد می‌کنه، علایقش رشد می‌کنه و یا بالعکس که حرفی در این نداریم.
الان می‌خوام روضه‌خوان بشم و اینکه تو روضه کارم تموم بشه، همین.
بگذریم آقا..‌‌
میخوام برات بنویسم اما چون بلد نیستم دست به دامن جناب حافظ شدم ...
من که از آتش دل چون خم می در جوشممهر بر لب زده خون می خورم و خاموشمقصد جان است طمع در لب جانان کردنتو مرا بین که در این کار به جان می کوشممن کی آزاد شوم از غم دل چون هر دمهندوی زلف بتی حلقه کند در گوشمحاش لله که نیم معتقد طاعت خویشاین قدر هست که گه گه قدحی می نوشمهست امیدم که علیرغم عدو روز جزافیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشمپدرم روضه رضوان به دو گندم بفروختمن چرا ملک جهان را به جوی نف
حاج حسن ،گوشه آبدار خانه هیئت دست بر پیشانی بلند و پینه بسته اش می کوبد و با خودش  زمزمه میکند:
(توی هیئت پیر شدم آقا..از روضه ت سیر نشدم آقا)
 
چندسالی هست که تو اینستا منتظرم تا یک متن بگذارد و ساعت ها بخوانمش و هر بار زیر یک جمله اش خط بکشم.من بهش
میگم دکی طلبه.یک آدم ساده و اونقدر خودمانی که نه شبیه دکترها هست با اون رورپوش سفید و من میدانم هایش،نه شبیه
طلبه هاست با کلی کتاب زیر بغل و سری پایین که هر لحظه با خودت میگویی الان مستقیم میرود توی دی
چرا روضه و هیات می‌رویم؟
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:
٤- حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق رحمه الله، قال: أخبرنا أحمد بن محمد الهمدانی، عن علی بن الحسن بن علی بن فضال، عن أبیه، قال: قال الرضا علیه السلام: من تذكر مصابنا وبكى لما ارتكب منا كان معنا فی درجتنا یوم القیامة، ومن ذكر بمصابنا فبكى وأبكى لم تبك عینه یوم تبكی العیون، ومن جلس مجلسا یحیى فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب.
امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس مصیبت ما را به یا
مامان بزرگ یه شبکه رادیویی پیدا کرده رادیو محرم ...
صبح که از خواب بیدار میشه ...تلویزیونو میذاره رو حالت رادیو ...
کسی دست به کنترل بزنه با تیر میزنش ...
از صبح تا شب روضه میخونه ...و مامان بزرگ گریه ...مامان گریه ...
من دیگه مهاجرت کردم طبقه بالامون ...
نمیخوام روضه بشنوم خو ...
قصی القلب میکنه ادمو روضه زیادی ...علاوه بر اینکه صدای گریه مردها رو مخمه ....بدجووووور ...۲۴ ساعته روضه بخونه یکی!!! آدم دیوونه میشه خب !
خلاصه اینکه گفتم سرجدتون بیاین اول محرمی یه
 
کاش مداح های روضه ها یاد بگیرند که برای پر شور نشون دادن روضه هاشون الکی اسم مادر یا پدر رو وسط نکشن !!
مثلا میاد میگه :
اونایی که مامانشون پیش شون نیست ! اونایی که نازتون دیگه خریدار نداره ! یه مادر بود نازتون رو میخرید / یه پدر بود میخرید 
الان میفهمین بی مادر و  بی پدر بودن چه دردیه و بهمان و بیسانه :|
یا درد بی مادری و بی پدری رو حس نکردی !! یا خیلی بی رحمی هر بار اشک یه جماعت عزادار
حسین رو به خاطر این مورد نه عزاداری حسینی در میاری !! ( بماند من
سحرآهنگ خوب بروصال است/تجلی گاه حق سوی کمال است/در آن بیداری است وحق پرستی/نگارستان رب ذوالجلال است/دراین ماه خدا اخلاص گیرد/زمان دیدن فیض جمال است/سحرعشق نبی وآل پاکش/دفاع از ولایت با عیال است/طلوع مغفرت در آن فراهم/درخت خوب ایمان را نهال است/بگردد روضه رضوان مهیا/گذشتن از دل مال ومنال است/قیامت رابه مومن کرده آسان/رخ آمادگی بهر سوال است/سحرآمادگی سوی ظهور است/زمان انتظارش ماه وسال است/
درسحریک قطره اشکی دیده رابینا کند/زمزم اشک وتوسل راهی دریاکند/درکمندعشق بازی نیمه شبهادلگشاست/متصل این عبدخاکی برخودیکتاکند/بانمازعارفانه میرسد باغ بهشت/گوهرخوب ولایت ثبت دردلهاکند/دورسازدنفس وجان راازپلیدی وگناه/درتوسل یادمان عصرعاشوراکند/روضه رضوان ایزد دراطاعت ازخداست/اهل دل باش وتوسل بندگی معناکند/درسحرفرما دعایی برظهور منتظر/تابه تن رخت فرج رایوسف زهراکند/
یادم به اون روزایی افتاد که
دنبالت گریه میکردم
که منم باخودت روضه ببری....
حتما علی لای لای هایی که خوندی
و توشکمت بودم
منو عاشقِ روضه و مجلسِ گریه کرد...
الان حسرت همون پابرهنه دنبالت دویدن هارو میخورم...
درست همون لحظه ها که زمین میخوردم
تا منو باخودت ببری...
کاش بودی تا باهم روضه بریم
کاش بودی تا مغرب ها نمازجماعت بریم
کاش بودی سحرهای رمضون خودت بیدارمون کنی
کاش تکرار بشه اون روزا...
#از کودکی_ زمین _خورده ات _شدم_یاحسین
#فاصله های _لعنتی
روزه داری یک شعف درلحظه افطاری است/برسلامت گنج خوبی موقع بیماری است/هست آثارزیادی بهرشخص روزه دار/وقت افطاروسحرها گلشن بیداری است/روضه رضوان ایزد شدمهیای فرود/برنگارستان رحمان زمزم دیداری است/اشک چشمان رابهاری میکنداندرسحر/سوی شیطان ستمگریک نماد خواری است/درنمازو دردعاهامتصل بر خالق است/بهرغمهای دل ما حالتش دلداری است/روزه ریان بهشتی سوی جنت میبرد/دررکاب مهدویت خودنشان یاری است/
هزار سال دیگر هم که بگذرد
هزار ضریح مطلا هم که برایت بسازند
ما باز هم برای کهنه پیراهنی که از تو دریغ شد، گریه می‌کنیم.
+مردهای خانه عازم تواند و باز من جاماندم...
+از ما جامانده‌ها چه بر می‌آید جز اینکه دور هم بنشینیم به روضه خوانی و اشک...
+الحمدلله علی کل نعمه
+المستغاث بک یا صاحب الزمان
گریه کن بهرعلی وقت عزای فاطمه است/شیعه مولانگر زیرلوای فاطمه است/حامی خوب ولایت پشت درب خانه رفت/روضه رضوان حق هم آن رضای فاطمه است/یاس احمد خورده سیلی درمیان کوچه ها/ناله شهرمدینه آن صدای فاطمه است/کوثرقرآن گرفته دربغل مسمار ودر/مرتضی شاهدبرای آن لقای فاطمه است/اشک باران میشوداز لحظه سخت فراق/مجلس مادرهمیشه ازصفای فاطمه است/یااباصالح بیابر درد زهراچاره باش/شیعه تاروزقیامت هم گدای فاطمه است/
 
 
هنوز دردها یادم نرفته است.
هنوز روضه‌ی حضرت زهرا که می‌شنوم،
یادم می‌آید به تلخی، که برایم روضه خواندی و
چند روز بعد سیلی تو بر صورتم...
هنوز یادم نرفته است قدرت دست‌هایت را روزها پس از دیگری.
 
 
#نه_به_خشونت_علیه_زنان
آسمان بندگی امشب پراز ایمان شود/روی سرازبهر بخشش آیت قرآن شود/هرمسلمانی ببارد دیده اش ازمعرفت/در تجلی ولایت قلب رااحسان شود/هم شب قدرخداو هم شب سوگ علی/شیعه تاروز قیامت بهراو گریان شود/از سرشب تاسحر آید سلام جبرئیل/رحمت وبرکت فراوان جاری ازرحمان شود/ماهمه مهمان حق ودردعا هم غوطه ور/بابصیرت مزدانسان روضه رضوان شود/نامه اعمال شیعه دست مهدی میرسد/سختی دنیاوعقبا بهرماآسان شود/
ای برادر ارزشت ایمان توست/پیش ایزد دست دراحسان توست/گوهر خوب پرستش شرط حق/اعتقادت بر خدا رحمان توست/گشته است قرآن وعترت رهگشا/باعث پیروزی وسامان توست/ریشه دین در ولایت محوری است/هربصیرت لطف از یزدان توست/گرکمک کردی فقیران را زیاد/روضه رضوان فقط ارزان توست/ازیتیمان دستگیری میکنی/آن دعایش درد را درمان توست/پاک کن ازدیده اش اشک یتیم/گوهر خوب رضابرجان توست/باش دلسوز تمام بندگان/جمع هرثروت فقط زندان توست/میشود الگوی شیعه اهل بیت/کن توسل که همان
فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی استروضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی استآن قدر نامش بها دارد میان شاعراننام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی استهر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شودحب زهرا، برترین کردار اهل بیتی استمهر زهرا را علی در سینه ی ما ریختهدل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی استاین که بر همسایه می بخشید نان خانه راگوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی استحاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرشفاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی استگریه بر زهرای مرضی
فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی استروضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی استآن قدر نامش بها دارد میان شاعراننام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی استهر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شودحب زهرا، برترین کردار اهل بیتی استمهر زهرا را علی در سینه ی ما ریختهدل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی استاین که بر همسایه می بخشید نان خانه راگوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی استحاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرشفاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی استگریه بر زهرای مرضی
لحظه دیدارنزدیک است گام آخر است/ماه زیبای خدا وماه پاک حیدر است/برنبی وآل او بسیارمیگویم سلام/مقتدای هردوعالم بهرشیعه کوثراست/نردبان آسمان است این ولایت درجهان/وقت هم عهدی شیعه باامام ورهبراست/برکت افطاری آن شادمانی میدهد/درسحر اشک نیایش لحظه های برتراست/سفره قرآن همیشه پهن هرمحفل شده/روضه رضوان ایزد منشعب ازسروراست/بابصیرت شخص مومن میزند شیطان دون/احمد وآل پیمبرشافع درمحشراست/هست تقدیرظهورمهدوی درشام قدر/اوامیدحق پرستان وارث پیغمبر
مومن دراین ماه خدا مهمان رحمان میشود/ازسفره فیض وعطا بسیاراحسان میشود/برکت ورحمت جلوه گر در کوچه های بندگی/سختی مشکلها براو هرلحظه آسان میشود/تیرعبادت می خورد بر قلب ابلیس ستم/شیطان وهمدستان او محبوس وزندان میشود/وقت سحر افطار را نزدیک کن باعاشقی/فصل بهاری بردعا یاکل قرآن میشود/گنج ولایت شیعه راتا روضه رضوان برد/اندر شب قدرش نگرتقدیر انسان میشود/آیدنشان ازمهدی وروز ظهور حضرتش/آماده بهرمقدمش رهبر وایران میشود/
هو
 
روضه‌ی عاشورای امسال جان‌‌کاه‌تر از تصورم بود. آن‌قدر که نیمی از روضه را از خود بی خود شده بودم و فقط فریاد بود و شیون. آن هم نه فقط من، تمام آن‌هایی که از ابتدای روضه دل داده بودند به سرایش غمبار نوحه‌خوان. امسال همه چیز خیلی روضه‌تر از هر سال بود، همه‌ی روضه‌ها، زمینه‌‌ها، حتی شورها... از همان شب اول که بیش‌تر صلابت است و دلتنگی عزای حسین. امسال که عجیب‌تر از هر سال دل‌ سنگ ما در روضه زیر و رو می‌شد. امسال عصر عاشورا از همیشه جان‌
سلام علیکم
امروز با خواهرم به نیت همراهی با پیاده رو های اربعین از خونشون تا شهدای گمنام نزدیک خونشون پیاده رفتیم و زیارت عاشورا خوندیم و تو راه مداحی گذاشتیم و اومدیم .چند وقتی هست که براشون یادمان درست کردن. فکر کردم به تازگی اومدن . اونجا فهمیدم پنج ساله که اینجان و من بارها از کنارشون رد شدم . شرمنده شدم . انگار باید حتما اون یادمان با سقف طلایی می بود که بیام چون تو مرور ذهنیم میدونستم انگار اینجا هستن
امروز زنگ زدم روضه خون دعوت کنم . هنوز
ای آنکه قبرت بی چراغ و سایبان استروضه نمی خواهی؛ مزارت روضه خوان استگلدسته ات سنگی ست، روی تربت توگنبد نداری...گنبد تو آسمان است
شهادت جانگداز بنیان‌گذار نهضت علمی علوی و شکافنده علوم الهی، حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد. 
 
خاطره ای از سید رضا علیزاده از ذاکرین اهل بیت از شهید مدافع حرم حسین محرابی
: او گفت: یک روز به بهشت رضا رفته بودم در کنار مزار شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی خلوت کرده بودم. شهید حسین محرابی کنارم آمد و دستم را گرفت و گفت بیا. گفتم کجا؟ گفت بیا یک روضه حضرت رقیه(س) برام بخون . گفتم شما برو من میام. یک ربع منتظرم شد تا رفتم پیشش. خانواده شهید محرابی هم اونجا حضور داشتند. کنارش نشستم. گفت برام روضه حضرت رقیه(س) را بخون. گفتم کدوم روضه ایشان را بخونم. گف
میان ربناهای سحرتفیسر ایمان است/شکوه بندگی حاصل برای اشک چشمان است/رودتا زمزم گریه به روی گونه مومن/بهشتی ایزدی آنجا برای بنده ارزان است/ثواب روزه و سختی دراین ماه خدازیباست/ولایت محوری گنجی برای شیعه احسان است/به عشق احمدوآلش دعاگوی همه باشید/به دستان مسلمانی نگارستان قرآن است/سحر افطاری مومن فراهم روضه رضوان/تمام سختی دنیا برای خلق آسان است/دعا کن بر ظهوراو که مهدی منتظرباشد/شب قدرعلی دائم نشان ازجان جانان است/
تو ذهن من و شاید تو ذهن خیلیای دیگه، اسم آقاجون با چایی روضه گره خورده. انگار این دو تا اسم یه معیت و همراهی خاصی با هم دارن. 
از وقتی یادم میاد - فرقی نمی‌کرد کجای تهران و چه ساعتی از روز و شب - بساط چایی روضه با آقاجون بود. از روضه عارف‌نظر و علامه‌ی مداح تو خیابون ایران و خونه‌ی غنی‌پور تو بهارستان، تا قلهک و نیاوران و کلی جای دیگه، همیشه بساط چای روضه رو آقاجون اداره می‌کرد. 
صبح زود از خونه می‌زد بیرون تا وقتی گریه کنای حضرت میان برای جلس
 
 
﷽.مداح بود.تمام روضه‌ها را از بَر بود.انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آمد!مخصوصا روضه علی اکبر(ع)مخصوصا اربا اربامخصوصا کمر خمیدهمخصوصا عبا و تن چاک چاک__________.ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند.همین دو دقیقه‌ی قبل #روح‌الله به رویشان لبخند زده و گفته بود:«اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم می‌کنه»حالا چطور می‌توانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان می‌سوزد، قتلگاه رفقایشان اس
هوالرئوف الرحیم
خب اتفاق شکررررر دار این چند شبه دندون موش موشکم بود که به حمدلله در اومد و بلاخره شب راحت می خوابه.
دنبال آش دندونیم که به نیت سلامتیش بپزم پخش کنم انشاالله.
جالبیش اینه که از لحاظ زمانی با رضوان یکی شد. 
من شب بیست و یک بهمن توی رضوان بی قراری دیدم و شب بیست و سه بهمن که اتفاقی دستم داخل دهانش رفت با اون کوچولوی تیز سفید تو دندونش آشنا شدم.
مال فسقلک رو از رو بی قراری های شبش متوجه شده بودم. ورم دندونشم دیده بودم و همینطوری روند
 خودش خیلی وقت ها با صدای گرفته هم روضه میخواند فکر این را نمی کرد که ممکن است بگویند چقدر صدایش بد است. می گفت الان وظیفه ام روضه خواندن است حتی با صدای گرفته. آخر روضه هم نصیحت می کرد : "رفیق نکنه جا بمونی! نکنه ارباب تو رو نخره! نکنه روسیاه بشی! اگه نخره آبروت میره." داداش حالا که ارباب تو رو خرید و ما جاموندیم، یه کاری کن آقا مارو هم بخره... امشب شب جمعه که میری پیش ارباب سفارش مارو هم بکن.. بگو آقا ما رو بخره.. شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
 @
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ فاطمیه اول ۹۸
فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی استروضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی استآن قدر نامش بها دارد میان شاعراننام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی استهر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شودحب زهرا، برترین کردار اهل بیتی استمهر زهرا را علی در سینه ی ما ریختهدل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی استاین که بر همسایه می بخشید نان خانه راگوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی استحاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهب
در‌سال‌۶‌هجری‌پیامبر‌اسلام‌ومسلمانان‌تصمیم‌گرفتند‌،برای‌انجام‌عمل‌عمره‌به‌سمت‌مکه‌حرکت‌کنند،وقتی‌به‌منطقه‌حدیبیه‌رسیدند،مشرکان‌مکه‌از‌ورود‌آنان‌به‌مکه‌جلوگیری‌کردند،در‌اینجا‌بود‌که‌پیامبر‌از‌مسلمانان‌خواست‌که‌با‌اودر‌برابر‌مشرکان‌‌مکه‌بیعت‌کنند،‌واز‌جان‌‌پیامبر‌دفاع‌کنند،که‌این‌بیعت‌بنام‌بیعت‌رضوان،یابیعت‌الشجره‌معروف‌است،چون‌
زیر‌درخت‌مخصوصی‌این‌بیعت‌انجام‌گرفت،آی
محض اینکه خودم یادم نره: 
سوسنسیمین = گلیمائدهفرشته خخخخسپیدهبهارمریمنجمهنرگس خاموش
...............................
 
پیام داده ک اشمش لوردی"اشمش لوردی" کیه دیگهآقای دکتر ی تایپ درست هم بلد نیست بکنه والادو ساعت بعد :
بعد دو ساعت تونستم بخونم "بس که اسمشو آوردی"سوسن ک تاجاییکه میدونم پی ادامه تحصیل نیستسیمینم که گفته بود قبول نشده. مائده ام ک داره درس میخونه. نورا هم ک کلا قیدشو زده بود اینجور ک فهمیدم فرشته ک قبول شده بود همون قبل دیگهسپیده و نجمه و فاطیم
 
به سر سربند یازهرا به دستم بیرق سقا به لب ذکر دعا دارمبه خون دل رفیقانم رهاگشتند وحیرانم هوای کربلا دارمگریه کن عزای تو دل گشته مبتلای توآقای غیرت وادب دلها همه فدای توارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل سردم به خون خفته غم عشق ترا گفته ببین از دیده خون بارمشکسته بال و پر ماندم غم عشق ترا خواندم هوای کربلا دارمدلتنگ روضه هات منم عمریه مبتلات منمکاشکی بگن که اربعین راهی کربلا منمارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل
دل با معرفت یعنی بفهمی درد مولا رابدانی علت غیبت چه صغری و چه کبری رادل با معرفت یعنی سراپا وقف دین باشیبسوزی پای این مکتب، بفهمی حرف زهرا راشهید بی نشان باشی دو تکه استخوان باشیبه راه او دهی جان و سر و دست و تن و پا رارسیده یک شهید اینجا، شب شش ماهه مولاتو امشب روضه خوانی کن، بخوان تو روضه ما رالب اصغر به هم خورد و دعای مادرش این بودعمو می آورد حتماً تمام آب دریا را

با تغییرات
دل با معرفت یعنی بفهمی درد مولا رابدانی علت غیبت چه صغری و چه کبری ر
ولادت امیر المومنین علیه السلام در کلام علمای شیعه (۱)
۱- شیخ صدوق رضوان الله علیه
سید بن طاووس رضوان الله علیه می‌نویسد:
كتاب مولد مولانا علی علیه السلام بالبیت تألیف أبی جعفر محمد بن بابویه.
شیخ صدوق کتابی در مورد ولادت امیر المومنین علیه السلام در کعبه نوشته است.
الیقین، تألیف سید بن طاووس، باب ۴۳، صفحه ۱۹۱
ای اهل حرم میر و علم ‌دار نیامد
تصویر با کیفیت از ورودی روضه منوره حرم حضرت ابوالفضل (ع)
این تصویر با فرمت JPEG در سایز 868×1580 پیکسل بصورت فایل فشرده شده قرار داده شده است.قابل ذکر است این تصویر با کیفیت مناسب قرار گرفتن به عنوان پس زمینه کامپیوتر شما مى باشد.
سایز : 577 کیلوبایت

دانلود تصویر با کیفیت از ورودی روضه منوره حرم حضرت ابوالفضل (ع)
سلام
شاید خنده دار باشه تو قم باشی و این رو بگی, 
اما دلم یه روضه ی خونگی می خواد!
یه چای روضه...
یه غذای نذری...
دلم برای خونمون و محلمون و مجلس های کوچیک خونگی اش تنگ شده! اون موقع که داشتمشون قدر نمی دونستم!
+ چند شب پیش خواهرم از مسجدشون غذا آورده بود، یه بشقاب برامون داد، اما شب بعد  که غذا آورد، من  نادون، دیدم بچه ها عدس پلو نمی خورن پسش دادم، که حروم نشه... با اینکه خودم دلم می خواست! :((((
+ یه مدت کامنت ها رو بستم، دلخور نشین لطفا! شاید خلوت حالم
سکوت بعد از روضه از چایی اش شیرین تر است. چند لحظه بین تمام شدن روضه و شروع دعای بعد از آن. زن ها هنوز زیر چادر گریه می کردند. مردها آن طرف هنوز روی پایشان می زدند و یا حسین های خفه ای می گفتند.
 
+ رست خیز (کآشوب 2) - دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده
هوالرئوف الرحیم
یه روزایی از خودم خیلی راضیم.
مثل امروز.
روز سوم جدول جوایز بود. روز دوم یه روز کاملا موفق بود که جایزه ش رفتن پیش خاله و مامان جونش بود.
صبحانه رو خوردم و بند و بساط خورشت کرفس رو به خواست رضوان، فراهم کردم و لحظه ی آخر، وقتی گوشت و نعناع و جعفری رو تفت داده بودم و رسما دیگه داشت خورشت کرفس شکل می گرفت، دیدم کرفس ندارم.
بابا پیشم بود ولی به بابا نگفتم. خودم لباس پوشیدم که با فسقلک برم، رضوان هم دلش خواست بیاد و سه تایی رفتیم کرفس
 
محمد ابراهیم خان معمار باشی ملقب به وزیر نظام مردی زیرک بود و مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حکومتش شهر تهران در نهایت نظم و آرامش بود.روزی یکی به وزیر نظام شکایت کرد که چون عازم زیارت مشهد بودم، خانه ام را برای نگهداری به فلان روضه خوان دادم.اکنون که مراجعت کردم مرا به خانه راه نمیدهد و میگوید که من متصرفم و تصرف قاطع ترین دلیل مالکیت است.وزیر نظام بر صحت ادعای شاکی یقین حاصل کرد و روضه خوان غاصب را احضار نمود تا اسناد مالکیت ر
دیدگاه شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه در مورد ابن عربی
آیت الله شیخ علی نمازی شاهرودی رضوان الله علیه می‌نویسد:
ابن العربی : هو محی الدین ، صاحب الفتوحات المكیة والفصوص ، من أركان المتصوفة ، له دعاوی فاسدة وكلمات مضلة ،  ذكرنا بعضها فی كتابنا " تاریخ فلسفه وتصوف " . وتقدم شطر منها فی " حیى " بعنوان محی الدین . مات سنة ٦٣٨ ، وله ذموم وخرافیات ، كما فی البحار . نقله هنا فی السفینة "
ابن عربی: او محی الدین، صاحب فتوحات مکیه و فصوص می‌باشد. وی ا
 
بنال ای دل نوا دارد رقیه/به هر دردی دوا دارد رقیهمرض او را ز پا انداخت ،امّا/مریضان را شفا دارد رقیهالسلام علیک یا رقیه
مراسم روضه اباعبدالله
با نوای کربلاییانبهنام زارععلیرضا دهقانیهرشب از ساعت 19:30مجمع عاشقان ثامن الائمهمبلغ مجلس اهلبیت باشیم

محمد نوقانی و مشاهده کرامت از امام رضا علیه السلام
جناب آیت الله محمد باقر بیرجندی رضوان الله علیه عالم جلیل القدر شیعه می‌نویسد:
✍ شیخ صدوق (رضوان الله علیه) در آخر عیون اخبار الرضا می‌فرماید: به آنچه ظاهر شد در وقت ما از برکت این مشهد و استجابت دعا در آن، پس جمله‌ای از کرامات آن روضه متبرکه ذکر کرده؛ از آن جمله از محمد نوقانی به یک واسطه روایت کرده که در شب تاری خوابیده بودم در غرفه‌ی خود در نوقان، دیدم نوری ساطع است از مشهد علی بن موسی
شب قدر مداح به مردم می گفت مسجد هزینه دارد روحانی مسجد خرج دارد خادم مسجد خرج دارد آب و برق و گاز مسجد هزینه دارد خواهشمندم فطریه روزه خود رابه این مسجد کمک کنید .
دراین حال خادم مسجد که خیلی از این حرف مداح ناراحت شده بود از انتهای مجلس داد زد ؛لامصب فقط خادم وروحانی خرج دارند چرا مداح رو نمی گی یعنی خودت خرج نداری؟همه مردم خندیدند ومداح که حسابی ضایع شده بود گفت یک صلوات بفرستید وشروع کرد به خواندن روضه .مجلس حسابی گرم شده بود یک خانوم به شدت
*سحرنوشت ۶*آسمان بوسه زد به روی دلتربنا آتنا سبوی دلتیاد تو از خیال شهر گذشتمست شد کوچه‌ها به بوی دلتاستخاره زدم به چشمانتتا شوم گرم گفتگوی دلتکنج خانه، دخیل سجاده ستعاشقت غرق جست و جوی دلتاشهد انک خدای منیاشهدُ روی من به سوی دلتتشنگی در دلم زبان واکردروضه ای خواند با گلوی دلتروضه تا سمت علقمه پیچیدمشکی افتاد روبروی دلت با خودش گفت با غم بسیار:نرود کاش آبروی دلت!بغض سنگین توست باران شدمن بمیرم، چه هاست توی دلت!به خودت میدهم قسم شایدبپذیری
وقتی که می خرد دل ما را امام عشقپاسخ دهد ز خون گلویش سلام عشقنامش تبرکی است به جان های مبتلابا خون نوشته بر سر دلها کلام عشقجان و سر و وجود عزیز و پسر دهدتا ثبت و جاودانه شود این پیام عشقاین بیرقی که بر سر عالم نهاده استاین مکتب حسین علی با قیام عشقبرخیز تا به روضه ی او گریه ها کنیمسینه زنیم در غم او با مرام عشقسرباختن به راه خدا از مرام اوستدر خون نوشته حرف ورا اختتام عشقدر روضه اش ز عالم امکان فرا رویموقتی که می خرد دل ما را امام عشق
خدا را شکر امسال قسمت شد و در پیاده‌روی اربعین شرکت کردیم.
دو زوج بودیم. من و بانو به همراه دوستش و همسرش. من با آن‌هایی که می‌گویند پیاده‌روی اربعین جای خانم‌ها نیست مخالفم. مسلما همراهی با یک خانم در طول مسیر سختی‌های خاص خودش را دارد اما نمی‌شود گفت این سختی‌ها بد است یا نباید باشد. اتفاقا خوب است. بعضی چیزها را برای انسان ملموس‌تر می‌کند. به هرحال خانم‌ها تاب و توان کم‌تری از لحاظ جسمی دارند و این طبیعی است.
وقتی کم‌کم پاها شروع کند
اینا حرفاییه که به یکی از دوستام گفتم؛
پیچک:یه چیزی بگم...
درسته که غم دارم ولی نمیدونی چه قدر دلم روشنه.
یه جور غم پویا
از جنس هوای خنکی که وقتی از روضه امام حسین علیه السلام بیرون میای وارد سینه ت میشه.
هنوز اشکت خشک نشده
جاش خنک میشه و دلت سبک
خیلی دلم سبک و روشنه
هرچند هی بغض میکنم و اشک توی چشمم میاد و میگم قتل الله قوماً قتلوک
 
 
 
هرچی دقت میکنم میبینم جنس غم حضرت آقا هم هرچند خیلی عظیم و سخته ولی از همین جنسه. چون وسعت دل ولی خدا به وسعت دل
بسم الله الرحمن الرحیم ...
من ناامید نشدم از در خونتون آقا ، به ۲۴ ساعت نکشید مجوز جور شد ... چیکار میکنید با دلمون آقا ؟
کسی که دوس داره بچه داشته باشه ، کسی که عاشق بچه ست ، روضه ی علی اصغر چه میکنه باهاش؟ این روضه منو میکشه آخر... آخ فقط برسم به کربلات... اینو گوش بدم تو کربلات آقا ...
دریافتحجم: 3.34 مگابایت 
#پویش_روضه_خانوادگی
با خانواده نوکر این خانواده ایم.
حیات قلب در گریه است.و آن « قتیل العَبرات » کشته شدتا ما بگرییم وخورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت کنیمو برف ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود" و تنها علاج از مسیر روضه می گذرد. این روزها در هر خانه ای مشعلی برای ارتباط با امام روشن می شود اگر تا قبلا هیئت خط مقدم برای بکا بر امام بود امروز در این شرایط حساس خانه هایمان را حسینیه می کنیم و در سر سفره روضه؛ امام را می خوانیم و می خواهیم و
 
شهادتی که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را تجسم بخشید/ جمله‌ای از امام خامنه‌ای که مرهم دل پدر شهید حدادیان شد
«فرهاد حدادیان» پدر شهید امنیت، «محمدحسین حدادیان» با بیان نحوه شهادت فرزندش توسط دراویش شورشی، گویی که روضه شهادت امام حسین (ع) را خوانده باشد، به حدیث معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» عینیت بخشید.
کد خبر: ۳۷۳۳۹۳
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰۴:۲۱ - 09December 2019
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، این‌روز‌ها حرف از شهیدی اس
هوالجابرسلام شهیدجابرداداشم...سلام روضه ی مجسم...چه قدردوروبرت روآدم گرفته بود...همه مشکی پوشیدنچقدرآروم خوابیده بودی...سرت رو شکستن..به پهلوت چاقوزدنتشنه کشتنت....یاصاحب الزمان...شبِ شهادتی چه دلی سوزوندی داداشاین اجرارومتوسل شده بودم به حضرت قاسم..بعید نیس چراکنارتابوتت همه روضه ایشون رو خوندن.آه فدای غیرت توقاسماذن شهادت ازمن گرفتی جان عموروموقع رفتن گرفتی،افتادی ازاسب باگونه برخاک...توروهم باصورت زدن زمین داداش جابرمچکارکردی اینطورخر
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
قسمتی از متن نوحه »
میگن روضه دلمردگیه میگن گریه افسردگیه …نمیدونن خبر ندارن حسین آغاز زندگیه  ♬♫♪اتفاقا روضه نور میده دلارو اتفاقا گریه میبره بلا رو …اتفاقا حسین زنده کرده ما رو ما پای همین پرچم  ♬♫♪دلخوش به تولاییم با گریه به ثارالله فاتح دنیاییم …
این سوز و آه و بکا لا تبرد ابدا میگن بسه غصه بسه غم  ♬♫♪میگن بازی شال و علم نمیدونن با روضه شدیم رها از زیر بار ستم …اتفاقا این غم باعث نشاطه اتفاقا این شال پرچم ح
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
قسمتی از متن نوحه »
میگن روضه دلمردگیه میگن گریه افسردگیه …نمیدونن خبر ندارن حسین آغاز زندگیه  ♬♫♪اتفاقا روضه نور میده دلارو اتفاقا گریه میبره بلا رو …اتفاقا حسین زنده کرده ما رو ما پای همین پرچم  ♬♫♪دلخوش به تولاییم با گریه به ثارالله فاتح دنیاییم …
این سوز و آه و بکا لا تبرد ابدا میگن بسه غصه بسه غم  ♬♫♪میگن بازی شال و علم نمیدونن با روضه شدیم رها از زیر بار ستم …اتفاقا این غم باعث نشاطه اتفاقا این شال پرچم ح
هوالرئوف الرحیم
دیروز با رضا کل شهرک رو پیاده روی کردیم. 6 و نیم راه افتادیم، با احتساب زمانی که با داداش حرف زدیم و سون خرید کردیم و آخرم رضوان رو بردیم پارک،  سر اذان مغرب رسیدیم خونه. 
این ساعت از شبانه روز که شاید ماها خیلی بهش توجه نکنیم، توجه رضوان رو به خودش حسابی جلب می کنه.
زمانی هست که هنوز هوا روشنه ولی دارن اذان مغرب می گن. همیشه این موقعها ازمون سوال می کنه:
الان شبه یا روزه؟
 
 
 
 
چراغها را که خاموش می‌کنند، زنها راحت‌ترند. می‌توانند چادر توی صورتشان بکشند و از گره‌های کور زندگی بلند بلند گریه کنند. می‌توانند غم‌هایشان را یکی یکی بهانه اشک کنند. می‌توانند بی مراعات بغل دستی زار بزنند و غصه‌های ریز و درشتشان را بچینند روبرویشان. این مال اول ماجراست. هر چه می‌گذرد صدای زنها بلندتر می‌شود و گریه‌هایشان جانسوزتر. لابلای صدای هق هق‌، «حسین جان» می‌گویند و پرشورترها «بمیرم برات». مداح که برای  اموات صاحب ا
عجیبه. می‌گن محبت از شناخت میاد، ولی می‌تونم قسم بخورم این محبت، این اشکی که سه روزه تموم نمی‌شه، این غمی که هر لحظه تازه‌تر می‌شه، این که امروز صبح فهمیدم نمی‌شه، باید پاشم برم تهران تو اون اقیانوس آدما یا غرق شم یا حداقل بتونم به جای گریه‌های بی‌صدای توی اتاق، با صدای بلند زار بزنم، اینا فقط از شناخت نمیاد. مگه من کلا چقدر از تو می‌دونستم یا همین الان می‌دونم سردار؟ اشکم بند نمیاد ولی... غصه‌م تموم نمی‌شه انگار...همهٔ روضه‌ها انگار ا
هوالرئوف الرحیم
امام زمان عزیزم سلام.
حواسم هست که هم تولد فسقلک هم رضوان، به شما گره خورده بود. 
فسقل روز میلادتون و رضوان روز جمعه که متعلق به شماست.
پس نظر لطف و عنایتتون رو از سر اونها و از سر  من و رضا به عنوان پدر و مادرشون، بر ندارید. بگذارید به یاد و نامتون عمرشون برکت پیدا کنه. جوری بشن که شما می پسندید و برای شما مفید باشن. و ما رو دعا کنید تا بتونیم آنچه صحیح هست، انجام بدیم و هرچی غلط هست رو کنار بگذاریم.
 
سپاس از لطف و مهربانی شما، ا
می‌خواستم لباس بپوشم که برویم فیضیه، مجلس حاج‌آقا میرباقری. فاطمه را زودتر آماده کرده بودم. دیشب تصمیم گرفتم امروز صبح جلسه‌ی خانگی‌اش را بروم اما خواب ماندم. به خودم دلداری دادم که شب هم در حرم منبر دارد و هم در فیضیه. جدای از سخنرانی، روضه خواندنش را دوست دارم. حاشیه نمی‌رود. ساده می‌خواند. روضه را کش نمی‌دهد. برای این‌که از ما اشک بگیرد اهل بیت را نیم ساعت به خاک و خون نمی‌کشد. خواستم قبل از پوشیدن مانتو وضو بگیرم که امدم توی هال و دیدم
هوالرئوف الرحیم
تعداد شبهایی که دخترک از روز تولدش تا الان اذیت کرده و بیدار بوده، 3 یا 4 شب هست. گرسنه بوده یا دلدرد داشته یا اصلا خوابش نمی اومده و ساکت و آروم زل زده به من. در حالی که من مرحله ی آخر خستگی و خابالودی بودم.
یه شب دم دمهای صبح نشستم و گریه کردم. انقدر که فشار عصبی روم بود. پریشب از زور خستگی و خواب و بسکه بهش شیر داده بودم به تهوع افتادم. یه وضی.
ولی بازم در حکم قیاس بچه اول و دوم اینیکی راحت تره.
چون رضوان فلک زده تمام ماه اول رو جیغ
ولادت امیر المومنین علیه السلام در کلام علمای شیعه (۲)
۲- شیخ مفید رضوان الله علیه
شیخ مفید رضوان الله علیه می‌نویسد:
ولد بمکة فی البیت الحرام یوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ، ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله تعالى سواه إکراما من الله تعالى له بذلک وإجلالا لمحله فی التعظیم .
حضرت امیر المومنین علیه السلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سی سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وی کسی در خان
روضه واشک و توسل میرساند تاخدا/گریه ام البنین دارد پیام از کربلا/شدمدینه شاهدی بر اشکهای فاطمه/در دفاع از ولایت آمده آن باصفا/گریه کرده بر ولایت برحسین سرجدا/باپیام فاطمیه روضه ام البنین/دین ماجانی گرفته باولایش بارها/دربقیع یادحسین وزینب وعباس بود/روزعاشورای دیگر در مدینه شد بپا/تسلیت گویم به مهدی هم به عباس علی/مادران برشهیدان رادهد صبروعطا/
هوالرئوف الرحیم
امشب داشتیم فیلم و عکسهای زیر یکسال رضوان رو می دیدیم، رضوان خیلی ذوق زده بود.
داشت می خوابید گفت:
"امشب خیلی خوشحالم!"
بعد هم چهار قل و آیه الکرسیش رو که خوندم. داستان کوتاه کتاب امام رضاش رو خوندم و فرت شد. بی بحث و جدل مرسوم این شبهامون. 
 
 
 
 
الهی شکرت خدا بخاطر بچه ها
بخاطر رضا
بخاطر زندگیم
چشم ازم بر ندار لطفا
متشکرم...
شب های احیا در فراق تو گذر شد
عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
از اول ماه خدا یاد تو هستم
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
آقا اجازه شب شب قدر است و روضه
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
اما امان از روضه ای که خون تو گریی
آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد
بی تو چه سخت است از سر و سرنیزه گفتن
مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد
طشت طل
بسم الله الرحمن الرحیم
 
جلسه دفاع از پایان نامه ام برگزار شد.دفاع بود یا روضه نمیدونم.شاید هم دفاع از روضه بود!
نیت روضه کرده بودم. سخنرانش که خودم بودم و مقاله ام رو ارائه دادم. مداحش هم خودم بودم. پاکت هم نگرفتم :)
اولِ جلسه رو با بسم الله و سلام به امام حسین شروع کردیم. پذیرایی هایی رو هم که خریده بودم به نیت روضه ی امام حسین گرفتم و یه نذری مختصر و مفید هم دادیم.
بابا که با ماشین پیچیدن توی بیمارستان و سوار شدم تا بریم سمت ساختمان محل برگزاری
بسم الله الرحمن رحیم
السلام علیک یا فاطمه الزهرا
اطلاعیه لایه باز روضه شهادت حضرت زینب(س)
هرگونه استفاده تجاری و فروش طرح مورد رضایت ما نیست.
جهت دانلود رو لینک زیر بزنید
دانلود اطلاعیه _ حاج عمار
رمز فایل:hajammar135
التماس دعا
هوالرئوف الرحیم
تولد رضوان هم به بهترین شکل ممکن برگزار شد. ورای تصور عالی. به رضوان انقدر خوش گذشته که الان دو شبه قبل از خوابش با جمله ی :
"تولدم خیلی بهم خوش گذشت"
ازمون تشکر می کنه. 
باز هم نتیجه گرفتم که بسپرم بخدا. رها کنم. بهترین شکلش اتفاق بیفته.
اونهمه فکر و خیال و استرس و گریه زاری، همگی فرت. و چرت بود.


پی نوشت:
خدایا!
دوست دارم چله ی بچم، برم پابوس پدربزرگ.
وسائل رفتن و راحت رفتن و دردسر نکشیدن رو برام فراهم کنین اگر خیر و صلاح هست.
‍ ‍
شرح احوالات؛ڪرامات؛ مڪاشفات اولیاءاللہ
 
✨احترام به روضه حضرت سید الشهدا علیه السلام...
 
 آقای حاج آقا محیی الدین انواری از آقایی نقل می کرد که می گفت: 
منزل آقای میلانی شخصی منبر می رفت که من به منبرش خیلی علاقه داشتم... 
- بر من غسل واجب شد و دیدم که اگر بخواهم غسل کنم و بعد به جلسه بروم، آن منبر از دستم می رود!
غسل نکرده با همان حالت جنابت به منزل آقای میلانی رفتم.
آقای میلانی کنار در می ایستاد و به واردین خوش آمد و "مرحمت عالی زیاد" می گفت
از پله های آجری پایین می رویم. نگاهی به قاب آجری روی دیوار خانه می اندازم. دلم نمی خواهد داخلش بنشینم. دلم نمی خواهد دیگر به این روضه ی بابا بیایم. شاید دیگر دلم نمی خواهد دنبالش روضه بروم. با خودم می گویم خدا کند عمو رضا از فردا بیاید و بابا را ببرد روضه. از پله ها که پایین می آییم بابا می فهمد شُل شُل راه می روم. نمی دانم چطوری به او بگویم اما بالاخره حرفم را می زنم. «دیگه این جا نیا روضه.»
مکث می کند. ابروهاش را درهم می کشد و پلک هاش می افتند روی د
روضه خوان قدیمی هیئت
واژه ها را چه خوب می داند
فاطمیه
برای هر روضه
با کنایه
همیشه می خواند
وسط روضه یک نفر آورد
سینی چای قند پهلو
را
دم گرفت و به سینه
اش می زد
توی دستش گرفت بازو
را
روی شمعی که پای منبر
بود
اندکی خیره چشم خود را دوخت
چند گلبرگ یاس
رویش ریخت
چقدر یاس زود می سوخت
توی مجلس
برای خانم ها
روضه را مادرانه
تر می خواند
و گریزی به کوچه
ها می زد
از گل سینه بیشتر می خواند
او همیشه به واژه ایمان
داشت
روضه را تا کنار در
می برد
آتشی توی دل به
سلام
عرض تسلیتِ شهادت امام صادق علیه السلام که شیعه ی اثنی عشری مدیون زحماتِ بسیااااار ایشونه.
دوسال پیش همین موقع ها بود که با محدثه خانم صحبت می کردم. گفتم فاصله ی روضه ی فاطمیه تا محرم سال بعد خیلی طولانیه! دوست داشتم یه روضه دیگه تو این مدت داشتیم....
گفت: خوب نزدیک ایام شهادت امام صادق علیه السلامه... برای ایشون روضه بگیرین. اما اون سال فرصت برنامه ریزی نداشتیم و توفیق نشد.
الحمدلله پارسال حواسم بود و از ماه مبارک با خانم جلسه ای قرار گذاشت
باید توبه کرد، توبه به معنای واقعی‌اش که همان بازگشت است. یعنی مسیر غلط‌آمده را به عقب برگشتن و راه درست را طی‌کردن.
عمری است جلسه‌ی روضه‌ای می‌روم، پای روضه‌ی مداحی می‌نشینم، وعظ واعظ و عالمی را می‌شنوم و استادی را استاد و استادم می‌دانم که امام حسینی که من دوست دارم را برایم به تصویر می‌کشد، امام حسینی که بر عقاید من منطبق است؛ در حالی که باید امام حسین را آن چنان که هست می‌شناختم، آن چنان که هست نه آنچنان که من می‌پسندم.
حسین جان! ه
باید توبه کرد، توبه به معنای واقعی‌اش که همان بازگشت است. یعنی مسیر غلط‌آمده را به عقب برگشتن و راه درست را طی‌کردن.
عمری است جلسه‌ی روضه‌ای می‌روم، پای روضه‌ی مداحی می‌نشینم، وعظ واعظ و عالمی را می‌شنوم و استادی را استاد و استادم می‌دانم که امام حسینی که من دوست دارم را برایم به تصویر می‌کشد، امام حسینی که بر عقاید من منطبق است؛ در حالی که باید امام حسین را آن چنان که هست می‌شناختم، آن چنان که هست نه آنچنان که من می‌پسندم.
حسین جان! ه
نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینمپای بساط اهل بیت از راغبینمبر پنجم شعبان گره خورده است دینممدیون خیر و لطف زین العابدینماز برکتش شد خانه ی مولایمان شادآمد علیِ دوم ارباب، سجادآمد به ما آموخت طرز بندگی راپای مناجات و دعا، پایندگی راآورد با خود راه و رسم زندگی راآموخت با رفتار خود بخشندگی راایثار و بخشش در وجودش منجلی بودکیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بودگَرد فراموشی ازین آیین زدودهدین را دوباره با دعا احیا نمودهابواب رحمت را سوی مردم گشودهدر هر
روزهای اول محرم روضه اش جگر سوز تر هست. 
همه هستند.عمو..علی اکبر..رقیه..دل سکینه گرم بودن عمو و مشک های پر از آب هست.ارباب توی خیمه هنوز یک طفل دارد.
نگاه همه به عمه سادات هست تا نکند کسی،جسارتی،نگاه بدی،دل همه قرص بودن حسین بن علی هست. حرف های توی
خیمه به وقت نامردی کوفیان هست.روضه خوان از قصه یتیمی فرزندان مسلم می خواند. بچه ها دورشان مینشینند و با زبانه
کودکانه میگویند: تنها نیستید..عمو هست..بابا هست
آشفته‌ام. از درون نه، از بیرون‌ هم نه. کلا هنوز نه. فقط یک گردباد دارد نزدیکم می‌شود. همه اشیا اطراف را بالا کشیده و دور خود می‌گرداند و خود دور من می‌گردد. اما انگار قصد رقصاندن من را ندارد. به رضوان گفته‌ام عاشقشم. گفته‌ام همه چیز تغییر می‌کند، ما هم تغییر می‌کنیم و شاید یک روزی دیگر نتوانیم روبروی هم یک گفتگوی معمولی داشته باشیم. اما نه آینده و نه گذشته (منظورم روزهایی بود که سر کلاس سرش غر میزدم که چرا انقدر بلند حرف میزند و با این ذوق‌
هوالرئوف الرحیم
خیلی امروز کار کردم. خیلی یعنی خیلییییی.
پروسه ی لباس شستن من بسیار پر مرحله و انرژی بر هست. تا ساعت 2 تقریبا گرفتار این کار و مرتب کردن خونه بعد از مسافرت بودم و تازه 2 رفتم نهار بپزم.
با اینکه هی سعی می کردم یه چیزی بخورم غش نکنم، ولی باز احساس ضعف می کردم.
رضا زود اومد و حالش خوب نبود و این یعنی همچنان بی استراحت ادامه بده...
هیچی. فسقل هم جیغ زدن یاد گرفته و برای همه چیز جیغ می زد. اعصااااب خرد کن. خودمم که جیغ جیغو شدم به کنار. ر
۶۹-ازکران تا به کران روضه خلدبرین خلوت درویشان است     مایه محتشمی خدمت درویشان است گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد   فتح آن درنظر رحمت درویشان است قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت   منظری از چمن نزهت درویشان است آنچه زر م یشوداز پرو آن قلب سیاه     کیمیاییست که … ازکران تا به کران – روضه خلد برین خلوت درویشان است – غزل ۴۹
منبع : فالگیر
 
 
ساعت هشت،آلبوم ، یک عکس دیدم از روزگاری نه چندان دوردور تا دور خانه با لبخند عطر نان می رسد ز پای تنورمادرم ظهر اربعین ها راروضه ای خانگی به پا می کردآش نذریِ روضه اش هرسالهمه ی کوچه را صدا می کردروضه خوان اهل دل، ولی خستهشعر دعبل برایمان می خواندتوی این مجلس بدون ریا همه ی خاطرات من جا ماندمادرم توی چای روضه ی خودخاک تربت همیشه دم می کرد چایی اش بوی کربلا می دادچایی اش کار محتشم می کردپای آن دیگی نذری اش با اشکهمه حاجات خود رقم می زدمثل هر
امسال از بیچارگی من بود که نتونستم برم هیئت درست حسابی...امشب، شب تاسوعا، شب سوممه...رفتیم هیئت نزدیک خونهو من دارم دیوانه میشم از فضاشدوست دارم پاشم برم بیرون...روضه خون روضه ی سنگیییینی می خونه که بنظرم انقدر باز درست نیست.بار محتوایی هم نداره کلا. یعنی انگار ما یه عده داغدار بیچاره ایم که بهترین هامون رو به بدترین وضع کشتن، همین. نه هدفی داشتیم، نه پایان خوبی داشته، نه ...یعنی به سطحی ترین وضع میخواد اشک مردم رو دربیاره!بعد آدم هایی که دورم ن
مراسم روضه خوانی      حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام
به یاد شهید حاج سید محمدعلی علوی
و به یاد پدر و مادرش حاج سید ابراهیم علوی و حاجیه زهرا فیاضی
همزمان با فرا رسیدن ایام فاطمیه
زمان: سه شنبه۱۳۹۸/۱۰/۱۷ به مدت سه شب بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: مسجد جامع شهیدیه
 
حالم بدون تو تماشایی ندارد-روضه                حجم: 12.8 مگابایتاومدم راهی افلاکم کنی- پیش زمینه             حجم: 3.19 مگابایتکجایی دوای دردای رقیه- زمینه                      حجم: 4.7 مگابایتمن فقط تو روضه ها حالم خوبه -شور             حجم: 2.26 مگابایتهزار سال گذشت از حکایت لیلی-روضه پایانی  حجم: 3.12 مگابایت 
 
مراسم روضه خوانی      حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
به یاد سردار رشید اسلام                     شهید حاج قاسم سلیمانی 
و به یاد شهید والامقام مهدی سیفی
زمان: جمعه ۱۳۹۸/۱۰/۲۰ بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: مسجد جامع شهیدیه
 
 گردان کمیل خط شکن محور جنوبی و پاسگاه بود، یکی از فرماندهان لشکر آمد و برای بچه های گردان شروع به صحبت کرد.... صحبت هایش که تمام شد. بلافاصله ابراهیم شروع به مداحی کرد، اما نه مثل همیشه! خیلی غریبانه روضه می خواند و خودش اشک می ریخت. روضه حضرت زینب علیها السلام را شروع کرد.  
 
بعد هم شروع به سینه زنی کرد... در پایان هم گفت: بچه ها امشب یا به دیدار یار می رسید یا باید مانند عمه سادات، اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید.
عجیب بود که تقریبا
هوالرئوف الرحیم
امروز به یکی گفتم که فسقلک خیلی زود داره بزرگ میشه و من انقدر کار دارم وقت نمی کنم ببینمش.
گفت بجای کوکی پختن و لباس دوختن به لچت نگاه کن.
فکر کردم که شاید بعضیا با نفس کشیدن زنده بمونن. ولی من با این کارها.
مخصوصا که کوکی پختن روشی بود برای وقت گذروندن با رضوان. که بسیار مشتاقشه. ولی از کارهام نمی گذرم. اما اون زمانی که توی روز برای فسقلک و رضوان تخصص دادم رو با وسواس بیشتری سپری می کنم. لحظه هاش رو می بلعم و با چشمهام تمام ثانیه ه
سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله بر پیکر پاک حضرت ابو طالب علیه السلام
علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در جنازه‌ی او (جناب ابو طالب علیه السلام) حاضر شد و فرمود: صله‌ی رحم کردى، خدا تو را جزای خیر دهد، ای عم من! به درستی که مرا کفایت و تربیت نمودی در خردسالی و یاری و معاونت نمودی در بزرگی؛ پس رو به مردم گردانید و فرمود: براى عم خود شفاعتی بکنم كه جن و انس، از آن در تعجب مانند!  
حیاة القلوب، تالیف علامه مجلس
مجازات قیاس غیرمعصوم با اهل بیت علیهم السلام
در حدیثی طولانی و مشهور به حدیث الخیط طبری شیعی رضوان الله علیه روایت کرده است که امام محمد باقر علیه السلام به جابر جعفی رضوان الله علیه فرمودند:
یا جابر، إنّا أهل البیت لا یقاس بنا أحد، من قاس بنا أحدا من البشر فقد كفر.
ای جابر، به ‌درستی که با ما اهل بیت علیهم السلام احدی قابل قیاس نمی‌شود، پس هر کس شخصی را با ما مقایسه کند، همانا کافر شده است.
نوادر المعجزات، تالیف طبری شیعی، صفحه ۲۶۷، چاپ منش
بسم رب الحسین علیه السلام
روز تاسوعا بعد از پذیرایی مجلس عمویتان و جابه جایی آن سینی های بزرگ به خانه که رسیدم...
گلویم سخت درد گرفت حالم ازین رو به آن رو شد تب و لرز سردرد ...
اما خودم را به مراسم شب عاشورای پدرتان رساندم ...میدانید آقا از اول محرم با خودم گفتم اشک هایی که در مجلس ابی عبدالله بریزد فقط و فقط باید برای حسین و فرزندان و اهل و عیالش باشد و بس...
نباید ذره ای بخاطر غم های خودم اشک بریزم
و همین هم شد الحمدلله در مراسم فقط حسین بود که جلو چ
دانشجویان زیر هرچه سریعتر تا قبل از شروع امتحانات به امور فارغ التحصیلان مرکز مراجعه نمایند.
نجمه حمید زاده
سیده زینب پورفرجی
افروز درزی
فاطمه دلفی اهوازی
فرزاد چرخاب
محمد عمرانی
ضغرا کایدی زاده
ریحانه قاسمی زاده
هدا عفراوی
رضوان شریفات
فردین حسنی
محسن طالب زاده شوشتری
سودابه غلامیان
هدا بنی عقبه
مولود گرامی
سینا خلیلی
آتنا آتشی
سحر داودی
هیام نواصر
احمد وشاحی
فرحنوش جهانگیری
محمد داودی سنگ چینی
آتنا سعید طرفی
محمد جعفری پور
عاطفه سلام
ضمن گرامی داشت ایام فاطمیه 
و به مناسبت چهارمین سالگرد در گذشت مادری مهربان و دل سوز مرحومه ی مغفوره شادروان
مرضیه اسعدی شورکی ( فرزند مرحوم احمد قاسم علی )
مراسم روضه خوانی اباعبدالله الحسین برگزار می گردد:
زمان: شنبه 98/11/5 به مدت سه شب بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: مسجد جامع شهیدیه
روضه خوانی      حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
 به یاد‌‌ شهید بزرگوار غلامرضا کارگر
و یاد بود  شهید حاج قاسم سلیمانی
 و یاد بود پدر بزرگوارش مرحوم علی‌ کارگر و مادر مرحومه اش
زمان : دوشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۱۴ به مدت چهار شببعد از نماز مغرب و عشا
مکان : مسجد جامع شهیدیه
مراسم روضه خوانی      حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
 به مناسبت سالگرد عروج ملکوتی شهید قنبر کارگر و همچنین یاد و خاطره والدین گرامیش را به برپایی مجلس عزای اباعبدالله الحسین (ع) گرامی می داریم:
زمان : از جمعه مورخ 98/11/18 به مدت سه شب ( بعد از نماز مغرب و عشاء)
مکان : مسجد جامع شهیدیه
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
با نور عشق، دل غمِ ظلمت نمی کشدبا اهل بیت، خواری و خفت نمی کشدآزادگی است سیره ی مردان روزگارعبدِ نگارِ فاطمه، ذلت نمی کشددر فتنه ها، مریدِ حقیقیِ فاطمهدست از حمایتش ز ولایت نمی کشدهر کس که بار عشقِ امام زمان کشیدصحرای حشر، بار ندامت نمی کشدبا یک سلام، روزیِ ما می رسد رفیقکارِ زبان، به گفتنِ حاجت نمی کشدبی منت است لطفِ امام کریم مااین جا گدا ز شاه خجالت نمی کشدعبدی گناهکار که محتاج بخشش استصورت به جز
امشب دلم گرفته بود و بدجور برای حرم حضرت معصومه (س) تنگ شده بود. من از وقتی که خودم را شناختم در قم بودم و نمکگیر سفره خانم حضرت معصومه (س). اما الآن یک ماه است که به سوریه آمده ام و همسایه حضرت زینب (س). خدا را صد هزار مرتبه شکر. زیارت حضرت زینب(س) آن هم بعد از این سالهای غربت که حرامزاده های داعشی به صد متری حرم رسیده بودند و مناره های حرم را نشانه گرفته بودند، آرزوی خیلی هاست. چی از این بهتر که حضرت زینب (س) دعوتت کرده باشد و یکی دو ماه همسایه و زائر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها