نتایج جستجو برای عبارت :

ولی گرخیده بودمااااا

دو روز پای یه جلسه نورو بودم که اخرم یه صفحه ش موند و تموم نشد
گفتم اگه همه ش اینجوری باشه که هیچی دیگه نمی رسم بخونم و رسما جر می خورم واسه خوندنش
کلی زور زدم سر همون یه جلسه تا درنهایت نه کامل اما تا حدود خوبی فهمیدمش
الان بچه ها اومدن گفتن سخت ترین قسمتش همون یه جلسه س و بقیه ش خوبه ولی اونو اصلا نفهمیدن
الان امید به زندگیم برگشت :)
میرم که با قدرت بقیه شو ادامه بدم

 چهارشنبه درحال خوندن همون جلسه:
دیشب توی کودک شو یه سوال از بچه پرسیدن که کجا احساس بهتری داره بره، زنه جواب داد خونه خانواده من، مادر من، قیافه مرده هم جوری بود که نمیخواست مخالفت کنه چون حوصله اعصاب خوردی بعدیش رو نداشت و حس میکردم زنه خیلی دوست داره سلطه گری کنه و مرده اجازه داده بوده زنه اینطور رفتار کنه...
وقتی جواب به بچه رسید گفت خونه عمه م ...
 
وقتی دوربین از بچه برگشت پیش پدر مادر، زنه با لحن تحقیر آمیزی گفت آره عمه ش راننده مهد کودکه واسه این میخواد بره پیش اونا
 
این

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها