نتایج جستجو برای عبارت :

کبوترانه

‏کبوترانه هوای تو را پر دارم....
پ.ن:
عیدتون دوباره مبارک باشه
اگه وقت دارید یه دور سرچ بزنید چجوریاست که همه‌ی امامان رئوف و مهربون هستن ولی به امام رضا ع لقب رئوف دادن و معنی انیس النفوس یعنی چی
یه راهنمایی بخوام کنم شما در نظر بگیرید که واسه همه‌ی ائمه زیارت‌هایی که واسشون نوشته شده میگن ایستاده باشید ولی زیارت امام رضا ع قربونش برم میگه بعد از زیارت اولیه بیاید بالای سر مبارک بشینید و سفره‌ی دلتون رو از هرچی باز کنید و ایشون همه رو گوش م
مگر نیامده بودی که یار من بشوی؟
قرار من بشوی، بی قرار من بشوی
کبوترانه نشستی به دام پاره من
به عمد پر نزدی تا شکار من بشوی
قرار شد که بمانی کنار من شب و روز
که ماه منحصری بر مدار من بشوی
قلندرانه بریدم از این جهان که فقط
خودت پلی به خداوندگار من بشوی
شدم پیامبری ناگزیر و خانه به دوش
به شوق این که تو هم یار غار من بشوی
کدام وعده سبب شد به من رکب بزنی؟
رفیق دشمن بی اعتبار من بشوی
تبر کشیدی و آخر به جانم افتادی
تویی که آمده بودی بهار من بشوی
| مرتضی خ
محمدحسین مومنی حکم کبوتر را دارد برای آنان که دل در گروی حرم دارند.
تشییع پیکر پاکش زیر آفتاب تیز قم و گرمای چهل و دو درجه این شهر، بی درنگ ذکر
حسین را بر لب های تشنه و دلهای آتش گرفته فراق، جاری ساخت.

امروز روز شهادت سیدالشهدای احد بود. وقتی خواهر حمزه خواست با پیکر
برادر وداع کند، پیامبر دستور داد پارچه ای بیاورند و بیندازند روی پیکر پاره پاره
حمزه، پاهای او از آن پوشش بیرون ماند، عده ای خاشاک آوردند و رویش ریختند تا بدن
برادر از چشم خواهر د
قسمت اول:
صبح چشامو باز کردم و یه خمیازه کشیدم یه حرکت کششی انجام دادم و به بدنم یه قوس دادم و بالهامو کشیدم و کامل بازشون کردم...چه کیفی میده...صبح زود بود هنوز و خورشید خانم تازه سلام دوستی فرستاده بوداز لبه پرچین نگاهی بهش انداختم و بهش لبخند زدمیه جوری نورش به صورتم تابید که فهمیدم وقت حموم کردنهپر زدم و رفتم لب دیوار نشستمنگاهی به حیاط انداختم و دیدم کسی نیست... مخصوصا پرویز این پرویز کوچولوعه شیطون همیشه دنبال این بود که منو بگیره...پر دی
به نام خدای زنده کننده مردگان
اونروز حالم خیلی بد بود ...دیدم واقعا دارم دق میکنم
به خودم اومدم گفتم من حتی اگه بمیرم باید ایستاده بمیرم من کسی نیستم که جا بزنم تا آخرین نفس میجنگم برای زنده بودن هرکاری میکنم
شال و کلاه کردم در حالی که اشک میریختم رفتم پیاده روی بعدشم رفتم باشگاه ...
اونقدر گریه کرده بودمو هیچی نخورده بودم نای ورزش نداشتم
اما خوب میدونستم ورزش معجزه میکنه اشک میریختمو آروم ورزش میکردم یاعلی میگفتم و بازوها و پاهام جون میگرفتن

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها