نتایج جستجو برای عبارت :

می خواهیم بگیم دوستون داریم.

خیلی دوستون دارم، خیلی قشنگ میخندید، خیلی دوستون دارم... خیلی خوب آدمای اطرافتونو درک میکنید، اذیت میشم که نمیتونم اونی که میخوایید باشم... من خیلی دوستون دارم ... نمیتونم درست ازتون تعریف کنم فقط میدونم خیلی دوسِتون دارم.
خدا حفظتون کنه و برای من نگهتون داره، آمین:)
ب.د.س.ف.و.د.ح.ز.......
سلام به همگیخواستم بگم چوکاهههههههههصد روزه شدمممممم
 
نمیدونم چی بگم..۱۰۰ روووووز اینجا بود دلم
پیش شما خواهریای گل و البته عشقم و البته ویستا که تازگیا خیلی دعوا کردم باهاش..
مانی و هانی و ویستا و جیگول و نفس و ددی و بقیه اش اسمشون یادم رفته به بزرگی خودتون میانه..
خیلی دوستون دارمممم
بابت حمایتم ممنونم ازتووووووون
بابت روز های خوشی که باهم داشتیم هم خیلی گوماوووووووووو
.
.
.
برای جبران هم شاید بتونم دو پارت از داستانمو آپ کنم براتوووون
الب
با وجود تیکه پاره شدن هم وطنام
بی خانمان شدن خیلی ها
تیکه پاره شدن مردم منطقه ای که ازش بیرون اومدم و توش به دنیا اومدم
فقر، نداری، 
ولی امید و انرژی ای که توی هم وطنام، هم زبان هام (که محدود به کشورم نیستن) و همه کسانی که از منطقه من بیرون میان، مخصوصا اونهایی که مثل خودم معمولی و عادی بزرگ شدن، دارن، از همه مردم کشورهای مرفه بیشتره.
خیلی دوستون دارم.
 
قلبم تیکه تیکه و ریش ریش هست.
 
حداقل سه هفته میشه که درست نخوابیدم.
 
غم دوری، مهاجرت، نداری
حرف آخر این هفته اینکه:
بچه ها بهش گفتم!
پیام داده بود فحش میداد
(اینجا رو خونده قاط زده که چرا بهش گفتم دیشب لاس میزد)
منم بهش درباره دوستم توی انتاریو گفتم که دانشجوی دکتراس (ولی شیلین نازم رو نگفتم :))) شیلین مال منه اصا :)))) میخوام یه پسر دیگه براش پیدا کنم)
الان اگه بلیط گرفت اومد اینجا منو زد
تقصیر شما مخاطبای الاغمه که منو تشویق کردین.
بچه ها از شما چه پنهون سه ماهه که دلم یه عروسی میخواد
این خواهر دیوسم عروسیش نه ماه دیگه هست.
من یه عروسی میخ
با وجود تیکه پاره شدن هم وطنام
بی خانمان شدن خیلی ها
تیکه پاره شدن مردم منطقه ای که ازش بیرون اومدم و توش به دنیا اومدم
فقر، نداری، 
ولی امید و انرژی ای که توی هم وطنام، هم زبان هام (که محدود به کشورم نیستن) و همه کسانی که از منطقه من بیرون میان، مخصوصا اونهایی که مثل خودم معمولی و عادی بزرگ شدن، دارن، از همه مردم کشورهای مرفه بیشتره.
خیلی دوستون دارم.
 
قلبم تیکه تیکه و ریش ریش هست.
 
حداقل سه هفته میشه که درست نخوابیدم.
 
غم دوری، مهاجرت، نداری
جالبه
ادم اینقدر زنده میمونه تا به فاک رفتن و بدبخت شدن همه کسایی که به نحوی اذیتش کردن،
رو ببینه.
 
کسایی که من الان دلم میسوزه براشون، کسایین که چند سال قبل به هر نحو ممکنی اذیتم میکردنو لذت هم میبردن.
حکمت دنیا.
اخر هفته تون عالی.
دوستون دارم.
امروز دومینمونه..
دومین ماهگردمون..
باورم نمیشه دوماه گذشته عشقای من..
خیلی خوشحالم باهاتون..
همیشه هستم براتون ..
میمونم پیشتون..
وایمیستم پشتتون...
خیلی دوستون دارم..
تو دلم کارخونه قند اب کنی میسازن وقتی بهتون فکر میکنم..
مرسی که بین این همه ادم منو انتخاب کردین..
دوستون دازم تا ابد..
نه..
تا ابد و یک روز..
سلام به همه دوستای گلم و همه کسایی که دوستم نیستن و قراره که بشنبچه ها هدف من از ساختن این وبلاگ فقط و فقط به اشتراک گذاشتن کارام با شماست.نه آدم حرفه ای هستم نه کارای عالیی دارم ولی دوست دارم باهاتون درارتباط باشم نظراتونو راجب کارام بدونم .فلورا دوستون داره
ای کسایی که دوستون دارم لطفا مراقب خودتون باشید. کسی نمیتونه جای شما رو بگیره. واقعن اعصابم به هم میریزه وقتی حالتون خوب نیست.
با مامان دارم دعوا میکنم که چرا سهل انگاری کردی و رفتی اون بالای ارتفاع اخه چی کار داشتی اونجا الان خوب شد ازون بالا افتادی :((( نکنید دیگ نکنید.
مواظب خودتون باشید. بخش بیشتر حال خوب من حال خوب شماست:(
ششمی‌ها را دوست دارم
همه‌یشان را... عمیق دوستشان دارم.. دلم برایشان‌تنگ میشود.. با شوق و ذوق بر سر کلاسشان می‌روم... و همه این حسهای خوب را از خودشان می‌گیرم...
وقتی با همه بزرگ بودنشان بغل می‌کنند و در دلنشین‌ترین حالت ممکن می‌گویند دوستون داریم خانم...
از غصه‌یشان غمم میشود... امروز بهانه کوچکی، غصه دو هفته دل یکیشان را به اشک بدل کرد، آنقدر گریه کرد که حتی لباس من هم خیس شد... 
 
این دوست داشتن معلم شاگردی که چند وقیست تجربه میکنم عجیب برایم
سلام دوستان.حالتون چطوره؟ امیدوارم که عالی باشین.
دوست داشتم این وبلاگ رو بزنم تا به کمک اون در مورد مسایل مختلف از جمله خشکسالی صحبت کنیم. لذا سعی می کنیم که یک بعدی نباشیم و در مورد مسایل مهم گوناگون و کاربردی علمی نیز مطالبی را با هم به اشتراک بگذاریم.
از اینکه اینجا هستید خیلی خوشحالم و از شما سپاسگذار.
دوستون دارم.
والا من میالم و دوست دارم کمکتون کنم.
 
و دارمم میکنم.
 
مشکل اینه که کلی اسپم توی این وبلاگ میاد و میره و مسخره بازی درمیاره.
 
برای همین واقعا خیلی وقتا نمیتونی بفهمی کی واقعا کمک نیاز داره.
 
anyways
 
خنگولتون به جز سفرهای کوتاه هفتگیش (یه روزه و دو روزه)
سه سفر خواهد رفت:
 
یه سفر تنهایی خنگولی یک هفته ای،
 
یک سفر یک هفته ای بعد ازون،
 
یک  سفر به کشورش ایران
 
و یه سفر نهایی برای همیشه ازینجا. و دیگه برنمیگرده. 
:)
 
برای خنگولتون دعا کنین.
 
دوستو
یکی از دغدغه های ملت دور و بر من، 
اینه که میگن ماه مارچ-اپریل (از هر کدوم یه تیکه) که داری میری خونه،
هواپیماتو میزنن.
 
میگم بابا هر روز نمیزنن که. میگن نه نرو.
والا من تصمیمم اینه با اتوبوس برم ترکیه برگشتنی (احتمالا دیگه هیچ پروازی کاور نکنه).
همه رو نمیزنن که.
میرم ترکیه ازونجا میام یا میرم اروپای غربی شمالی و میام اینجا.
هواپیمایی که میخواد وارد خاک بشه رو هم که نمیزنن.
ملت گیر هستنا.
 
به هر حال اگه مردم، بدونین که دوستون دارم. و لطفا عکس های
یه سری از افکار آدما هست که نمیتونی کاری دربارش بکنی
هرچی‌ بیشتر بهش فکر کنی عین آتیشی میمونه که بهش فوت کنی
فقط بزرگ‌تر میشه.
گاهی مواقع باید فکرای آزار‌دهنده رو رها کنی،فقط اینجوریه که میتونی ازشون خلاص بشی...








+اگه کسی واسش مهمه که اینجام،بابت همه کم‌کاریای اخیرم ازش معذرت میخوام.
حالم خوبه فقط یکم مشغله‌هام زیاد شده و وبلاگ رفته تو اولویت‌های آخرم.
دوستون دارم⁦♥️⁩
ممنون که حالمو میپرسید⁦⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩
معذرت میخوام
یه سری از افکار آدما هست که نمیتونی کاری دربارش بکنی
هرچی‌ بیشتر بهش فکر کنی عین آتیشی میمونه که بهش فوت کنی
فقط بزرگ‌تر میشه.
گاهی مواقع باید فکرای آزار‌دهنده رو رها کنی،فقط اینجوریه که میتونی ازشونخلاص بشی...








+اگه کسی واسش مهمه که اینجام،بابت همه کم‌کاریای اخیرم ازش معذرت میخوام.
حالم خوبه فقط یکم مشغله‌هام زیاد شده و وبلاگ رفته تو اولویت‌های آخرم.
دوستون دارم⁦♥️⁩
ممنون که حالمو میپرسید⁦⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩
معذرت میخوام
بهم میگی مجبور نیستم همه رو دوست داشته باشم

نمیدونم شاید ... 
اما میخام اینو بدونی که من همه رو دوست ندارم 
کلا دایره دوستای من خلاصه میشن ب ۴ نفر ... 
۴ نفری ک ازشون فاصله گرفتم ... اونم خیلیی زیاد 
بی معرفتم . بی مرامم احمقم همه اینارو میدونم و بخاطرش هم متاسفم
اما تنها چیزی ک میخام بدونی اینه که من هنوزم دوستون دارم و بهتون فکر میکنم
یاسمن . تارا . نرگس و گوهر شماها تنها ادمایی هستین ک دلم میخاد همیشه داشته باشم.... 
انتظار باور ندارم اما این حرفا
 
دلم برای حال و هوای محرم و ماه رمضان تنگ شده.
 
شاید بگین وات ده فاک،
من ادم مذهبی ای نیستم، ولی دلم برای ماه محرم و رمضان و مسجد رفتن و یا حتی کنار خیابون راه رفتن و حرف زدن با دوست و اشناها تنگ شده.
 
:( حال و هوای ایران رو هم میخوام مسجد اینجا برم چیکار؟ برای دوپس دوپس و حس و حالش میرم.
 
بچه که بودیم بعد مدرسه با خانواده یا همسایه ها یا گاهی اگه فامیلی نزدیک خانه ما زندگی میکرد میرفتیم مسجد و کلی حرف میزدیم.
 
و اون اخونده که سخنرانی میکرد همه ش
 
 
سلام بچه ها من بعد مدتها پست گذاشتم....و خیلی ببخشید ک نتونستم بیام...الانم میخواستم ک ی عکس واسه پست بزارم ک هرکاری میکنم نمیشه و میگه شما از صندوق بیان خارج شدید و این حرفا کسی میدونه بگه این چه مرگشه.....و اینکه چرا این مدت نبودم.....ببخشید بچه ها درگیر خرید البومم بودم....الان هنوز نرسیده دستم ولی وقتی رسید و اگه این مشکل کوفتیه عکس حل شد عکسشو واستون میزارم....دلم واسه همه بچه ها تنگ شده....دوستون دارم...امیدوارم همتون خوب باشید با این شرایط....م
توی این دوسالی که یکی از نویسنده‌های بیان بودم با خیلیا آشنا و با خیلیا غریبه شدم ( منظور فقط توی وبلاگ نیست )به هرحال خیلی از خاطرات قشنگم توی بازه‌زمانی‌ای رخ داد که نویسنده‌ی بیان بودم
حقیقتش از بیان خسته شدم ، میرم و دیگه فعالیت نمیکنم
این وبلاگ حذف میشه تا راه ارتباطی نمونه
ببخشید میدونم الان خیلیاتون میگید علیرضا بی‌معرفته ولی باید واقعا ببخشید ، خیلی جاها ، خیلیاتون بهم لطفای خیلی بزرگی کردین
باعث لبخندام بودین
حقیقتا خیلی چیزا ه
سلام مهربونم 
از دیروز بدجوری دلم گرفته هرچقدر هم که فکر میکنم تا دلیلشو بفهمم متوجهش نمیشم راستش رو بخواید حس میکنم دلتنگ شما هستم خیلیی زیاد دلم یه حال خووب میخواد با شما یه خلوت قشنگگگگ پر از حس بودن شما و آروم شدن روحم و لبریز شدنش از عشق شما چقد خوبه بودنتون هییچ آرامشی تو دنیا جای آرامش حضورتونو نمیتونه بگیره ، همه آرامشای دنیا زیباییای خودشونو دارن و هر کدومشون برای نزدیکتر شدن به شما جایگاه خودشو داره مهربونم ممنونم بابت همه قشنگیه
ازینجا دارم میرم
یه جوری میرم
دیگه هرگز برنمیگردم به این استان
حتی برای مراسم جشن فارغ التحصیلیم هم بازنخواهم گشت.
دقت کنین کانادا کشور دوست داشتنی ای هست
و مردم به شدت خوب و مهربون و با قلب پاک داره
واقعا اگر این مردم نبودن من چقدر اینجا بهم سخت میگذشت
ولی ازینجا میرم چون دو سال و نیم از سخت ترین روزهای زندگیم رو اینجا گذروندم
هیچوقت برنمیگردم
حتی کانشکنای پروازام رو هم دیگه به هیچ عنوان نمیذارم از این استان عبور کنه.
اینقدر دلم شکسته.
دلم ا
سلام عشقای من دوستای گلم سنبلم ^^ دلم براتون خیلی تنگ شده بود...
شرمنده که بی خبر رفتم
معذرت میخوام
یه مسائلی پیش اومد که الان حل شدن...
من دیگه فعلا تا تابستون زیاد نمی تونم بیام وب
برا همین پیج اینیستامو بهتون می دم تا اونجا اگه حرفی حدیثی داشتین بهم بگین...
دوستون دارم خیلی زیادددددددددد
@jikook0548
وبلاگم شده مثل اون خونه‌های قدیمی منم شدم مثل اون پیرزنی که دم در میشینه هرکی رد میشه یه سلام علیکی باهاش میکنه و حالشو میپرسه =)
حالا بگید ببینم خوبید آیا؟! =)
خوشید آیا؟! =)
سلامتم که الحمدالله هستید دیگه؟!
چه میکنید با قرنطینه؟
چیکارا میکنید با زندگی؟!
میگذره؟!
گذشتن که مهم نیست اول و آخر میگذره =)
مهم چجوری گذشتن خالی هم نیست
مهم اینه که بدونید اونجوری که دوست دارید میگذره =)
آقا حقیقتشو بخواید دلم براتون تنگ شده =(
خیلی تنگ
بیشتر از اونچیزی که
از همگی بابت این تاخیر چند روزه در قرار دادن رمان پوزش می طلبم
متاسفانه در یک حادثه چند روزیه که گوشیم رو از دست دادم و اطلاعاتم روی گوشی بود
 
ولی خوشبختانه این فضای مجازی با تمام بدی هاش یه خوبی داره اونم ذخیره ی اطلاعاته البته اطلاعات نه چندان مهم
 
ولی خوب تا دسترسی من به یه گوشی دیگه غیر گوشی نازنینم باید حداقل تا پایان روز دوشنبه صبر کنید
 
از تمامی دوستای خوب و همراهای همیشگی و انرژی مثبت بده ها عذر می خوام
خیلی دوستون داریمااااااااااا
میشه گفت شیش سال که بلاگرم، خیلی خوندم خیلی نوشتم اون اوایل خیلی کپی کردم خیلی رفیق پیداکردم با خیلیا دعوا کردم کراش زدم متنفرشدم وبلاگ واسه من به همین صحفه سفید روبه روم خلاصه نمیشد خیلی چیزا و اتفاقات بود وبلاگ واسم بیشتر شبیه زندگی بود.این اخرین پست من داخل این وبلاگ یاهروبلاگ دیگه ایه! 
از نقدکردنم متنفرم(: ولی خب بعداز شیش سال میشه نقدهاروهم شنید نه؟
دوستون دارم، و شایدباورتون نشه که خیلی وقتها بهتون فکرکردم و دعاتون کردم.
-حذف نمیشه و
یه اتفاق یا حالا هرچی خوب دیگه که داره برام میفته
اینه که 
دارم بی تفاوت میشم
شروع کردم به گذاشتن تمرکز جدی روی کارهام
و کلا ایگنور کردن ادمهای منفی یا ادمهایی که به هر دلیلی یه دوره ای باعث رنجش من شدن.
این احساس رو من خیلی دوست دارم.
فانتزیم بود به این احساس برسم.
راستی دو تا صدای پرنده براتون ضبط کردم از بیرون، میفرستم
به زودی از ونکوور عکس میذارم واستون :)
دوستون دارم :)
دریافتحجم: 355 کیلوبایتتوضیحات: پرنده 1
دریافتحجم: 186 کیلوبایتتوضیحات: صد
کاش محمدرضا گلزار میگفت از چه ذکرایی استفاده کرده که یه وقت ما نگیم مثل اون بشیم خدای نکرده 
ولی کلیپ گلزار رو دوباره بببیند، یه جوری داشت حرف میزد انگار نفر قبلی از دستشویی بیرون نمیاد، اینم دیگه نمیتونست خودشو نگه داره :))))))
 
فکر کنم گلزار موقع سولار انقدر غرق در ذکر گفتن میشه فراموش میکنه باید از تو دستگاه پاشه بیاد بیرون، واسه همینه که هر بار پوستشو میبینی سیاه تر از قبله
 
فقط قیافه مولانا و شمس وقتی میفهمن رضا گلزار گفته من تو دنیا بیش
یه جوری اسم گذاشتم واسه پستم انگار اتفاق نادریه! :|
نود و نه درصد مواقع همینم!
.
عاشق رانندگی ام ولی از دنده عقب متنفرم!
.
دلم میخواد یه چیزی بنویسم که همه دچار سوءتفاهم بشن، و بعد بیوفتم دنبال آدمایی که برام مهمترن و از سوتفاهم درشون بیارم! ولی الان یه جوری شده که اصن دچار سوءتفاهم نمیشین! به یه شناخت نسبی رسیدین درحدی که تهِ تهش با خودتون میگین این دیوونه باز قرص آنتی قاطیشو نخورده!
.
آبجی آرام باز وبشو بسته
.
همه وبایی که فالو میکنم یه جوری درحا
سلام
عرض تسلیتِ شهادت امام صادق علیه السلام که شیعه ی اثنی عشری مدیون زحماتِ بسیااااار ایشونه.
دوسال پیش همین موقع ها بود که با محدثه خانم صحبت می کردم. گفتم فاصله ی روضه ی فاطمیه تا محرم سال بعد خیلی طولانیه! دوست داشتم یه روضه دیگه تو این مدت داشتیم....
گفت: خوب نزدیک ایام شهادت امام صادق علیه السلامه... برای ایشون روضه بگیرین. اما اون سال فرصت برنامه ریزی نداشتیم و توفیق نشد.
الحمدلله پارسال حواسم بود و از ماه مبارک با خانم جلسه ای قرار گذاشت
بچه ها یه سوالی،
من چطوری میتونم با نوشتن وبلاگ فارسی پول هم دربیارم.
 
دیروز توی پادکست Happier with Gretchen Rubin شنیدم که یه نفر با نوشتن وبلاگ و فقط شرح سفرهاش! و نه حتی خرت و پرتای روزانه، تونسته هر ماه حداقل 6000 دلار دربیاره.
 
بارها و بارها از سایتهای مختلف ملت بهم پیام دادن که نوشته هامو میبرن جاهای دیگه به اسم خودشون پست میکنن.
 
چطوری میشه با وبلاگ فارسی پول دراورد؟
 
نمیخوام انگلیسی بنویسم نه بلدم خیلی خوب بنویسم نه اینکه مخاطبی خواهم داشت.
 
دی
یه آزمون جمع بندی خیلی عالی و استاندارد برای دوازدهمی های گل
بچه ها دقت کنید همونطور که شاید به خیلیاتون گفتم سوالات آزمون های گاج تو بعضی درسا مخصوصا شیمی یه مقدار سخت تر از حد استاندارده بنابراین از کم زدن ناراحت نشین و فقط سعی کنید تمام اشکالاتتونو کامل کامل رفع کنید
دوستون دارم 
برای دانلود اینجا کلیک کنید
یکم تو صفحه پایین برید لینکا رو پیدا میکنید 
من ناراحت نمیشم ازین که کسی وبلاگم رو بخونه.
حقیقتش، چند ماهه، که خیلی هم خوشحال میشم.
قبلنا حس میکردم که اینکار که یه اشنا وبلاگمو بخونه ازارم میده.
ولی الان حس خوبی هم پیدا میکنم.
 
قبلنا منو این خیلی ناراحت میکرد،
که کسی اونم کسی که از من این همه سال بزرگتره (هفت هشت سال عدد خیلی خیلی بزرگیه، وقتی سنتون میره بالاتر اینو درک میکنین) بیاد ریز به ریز و بند به بند رو بخونه و اطلاعات تکمیلی هم بگیره از من،
و منو با نوشته ام قضاوت، و حتی مجازات کنه!
ازونجایی که هردفه قرار بوده برم، یه جوری تقدیر منو ضایع کرده،این بار هم اومدم اینجا بنویسم دارم میرم تا انشاالله تقدیر ضایعم کنه باز
نمیخام پستم غمگین بشه چون قرار نیس یه خدافظی تلخ داشته باشیم
قرار نیس تلخ باشه چون قرار نیس بشتافم ب دیار باقی
رفتنم نهایتا یکی دو هفته
نشد، یکی دو ماه
نشد، یکی دو سال
خیییییلی دیگه بخاد نشه ، پنج سال طول میکشه
الان خنده هام یه چی توو مایه های خنده های جوکره
یه وخ با خودتون فک نکنین که این آدم(ینی اینجانب) که خود
سلااام مهربونترینم
صبح قشنگ شما بخیر ( خب دوست دارم به شما که عزیزترینم هستین هم صبح بخر بگم حتی اگه مسخره بنظر برسه) اومدم بگم دوستون داااارم مهربونترینم خیلیی خیلیی دوستون دارم بار آخری که نوشتم زمانی بود که فک میکردم قراره جنگ شه بین ایران و آمریکا اما هیچ اتفاقی نیفتاد فقط خواستن حال روح ماها رو داغون کنن که کردن روزهای سختی بودن اینکه هر روز صبح بیدار شی و یه خبر خیلی بد از مرگ هم وطنات ببینی خیلی دردناکه و دردناکتر اینکه اصلن اون بالای
شعر : رضا کاظمی اردبیلی محاوره ای 
موضوع : نقاب 
 
وار   دوسلارین    بعضی لَری گولور     یالان نان     اوزومَه گوزو   گوتورمی یَن   دوسلار قولاق     آسین لار    سوزومَه
 
عزیز  یولداش آچیخدیر  یولمَنه  سَن نَن  قاقاش چیخماز قَشَح  یولداش   اولار قارداشخَفادَه     قارداشین    ییخماز 
 
حَسادت دَن    اولان  یولداش گَلیب    اولماز   مَنه   قارداش خَفادَه    تَخریب چی   اینسان اولام ماز   هِچ زامان سیرداش
 
اینسانی    ایستی یَن    این
قلقلی یکساله شد
دسسسست جیییییییییییییییییییغ هووووووووووورااااااااا 
راستش اصلا فک نمیکردم یکسال بمونم اما الان با وجود دوستای خوبی مثل شما ها فک نمیکنم بتونم از اینجا برم خیلی دوستون دارم ❤❤❤❤
 چالش:یکی از سوتی هایی که تا حالا دادین رو بنویسید (شرکت کنید ضایع نشم:-))
خب از خودم شروع میکنم یادمه یه بار رفتم پاسپورتم رو بگیرم اقایی که مسئول اونجا بود بهم گفت برای چه کاری اومدین بجای اینکه بگم پاسپورت گفتم ساپورت خیلی لحظه بدی بود هیچوقت
سلام دوستان نمیدونم چرا ولی نشد که برا همیشه برم انگار نمیتونم
خب اومدم دوباره کلی غرر بزنم از همه چی
خیلی خیلی تنها شدم دیگه میتونم بگم هیچ کسو ندارم
از دو طرف زهرا ها رو از دست دادم(یکیشون دختر عموم که کیش رفت)(یکیشون دختر داییم که ساریه) خب حرفام تو حلقم میمونه و گم میشه 
یادم نمیاد اخرین بار کی اینقدر تنها بودم!
خب اینم بد نیست خب خیلی بیشتر درس میخونم و خب بازم میگم نمیتونم وارد هیچ رابطه کشکی بشم حتی طرف اگه خودشو جلوم بکشه هم نمیشه
خب درس
بچه ها این ویدئو رو حتما ببینین،
اینجا میگه که جاستین ترودو صندلی های مجلسو (پارلمان هرچی) رو برد،
یادتون هی دو سال بود میگفتم داگ فورد داگ فورد یه کاری کرده مردم دیگه عمرا (مردمی که زیر سلطه اونن) دیگه به کانزرویتیو ها ای نمیدن؟
من گفته بودم که یه بار یه اسبه میرسه به یه شتره؟
بله ایوشن هم اینجا میگه.
با همه حرفاش هم موافقم.
 
لینکش اینه
 
JJ McCullough
 
خنگولتون 4 تا از نقاشیاش رو قاب کرده بود که خستگی درکنه،
مردش بهش گفت که اینا رو بده ببرم بزنم سر ک
دوستان عزیز یک بار دیگه سلام به همه شما .
امید وارم دکه تو قرنطینه خانگی حال خوشی داشته باشید . 
امروز میخوام براتون یک لینک بزارم که مستقیم در اپارات باز میشه و شما میتونید از اونجا استاپ موشن جالبی ببینید و لذت ببرید .
دوستون دارم و ایام به کام.
استاپ موشن لگویی
 
1.سلام..:)از اتفاقای این اخیر که بگذریییییم و بعدا اینجارو بترکونیم اومدم بگم نویسنده ی این وبلاگ دانشجو شده..دانشجوی رشته ی روانشنااااااااسی...شدیدا استرس ثبت نام فردارو داره و ترش کرده با وجود خستگی زیاد خوابش نمیره!
 
 
2.من دارم خاص ترین و باحال ترین روزارو تجربه میکنم...اینجا پاییزش پاییزه..درخت گیلاس جلوی خونه برگای زردش بوی پاییز میده و هوا بس ناجوانمردانه سرررردهههههه!
 
 
 
 
3.بعد بیست روز تازه دوروزه که از تهران اومدیم و من فردا میرم ث
سلام
من سایه م نویسنده فیک های بهشت یا جهنم زندانی عشق و ...
این وبلاگو زدم تا هم شما تو کامنت گذاشتن راحت تر باشید هم من تو جواب دادن.
 
برای خوندن فیک های تمام شده م روی لینک پایین کلیک کنید
 
فیک های تمام شده
 
فیک هام هنوز هم به طور مرتب توی کانال @fic_sujuاپ میشن و از اونجا هم میتونید دنبالشون کنید
دوستون دارم و مرسی ک حمایتم میکنید❤️
سلام
من سایه م نویسنده فیک های بهشت یا جهنم زندانی عشق و ...
این وبلاگو زدم تا هم شما تو کامنت گذاشتن راحت تر باشید هم من تو جواب دادن.
 
برای خوندن فیک های تمام شده م روی لینک پایین کلیک کنید
 
فیک های تمام شده
 
فیک هام هنوز هم به طور مرتب توی کانال @fic_sujuاپ میشن و از اونجا هم میتونید دنبالشون کنید
دوستون دارم و مرسی ک حمایتم میکنید❤️
شاید تاریخ و ساعت مشخصی براش وجود نداشته باشه اما از یه جایی فهمیدم که چقدر همیشه دوست داشتم بدون این که دوست داشته بشم،چقدر همیشه بی‌دریغ محبت کردم بدون این که محبت ببینم. نه معلومه از کجا شروع شد و نه معلومه چرا اینجوریه! انقدر بدون انتظار برگشت محبت و دوست داشتن انجامش دادم و به طرف مقابل فکر نکردم که انگار هیچ‌وقت حواسم نبوده که این بی‌برگشت بودن و ببینم و لمسش کنم. 
ولی حالا و همین امشب مثل پتک تو سرم کوبیدمش که بابا بسه دیگه خستم کردی
سلام دوستای عزیز و دوست داشتنی من امروز می خواهم لینکدونی اصفهان رو به شما معرفی کنم، این لینکدونی برای چت شما بچه های اصفهانی تشکیل شده است .امیدوارم که فضای شاد و صمیمی در کنار هم داشته باشید.
این چتکده برای این است که بتوانید دوستان خوبی که مناسب اخلاقیات و روحیات شماهستند رو داشته باشید اما از شما درخواست دارم که احترام یکدیگر رو حفظ کنید و اینکه قوانین گرو رو که مدیر تدوین کرده اجرا کنید که بتونید در گروه بمونید و لذت ببریدو این رو هم بد
خب....
امسال هم با تمام بدی ها و خوبی هاش تموم شد و رفت تو بایگانی دلمون♥.امسال کنارهمدیگه اتفاقای زیادی رو پشت سر گذاشتیم؛باهم قهرکردیم،بعد چندروز آشتی کردیم.باهم دعوا کردیم اما بعداز یه مدت کوتاه دوباره شدیم همون اکیپ سابق‍‍‍.
به خاطرهمدیگه بابقیه دعواکردیم.باهم بازی کردیم.باهم بزرگ شدیم.باهم گفتیم و خندیدیم.باهم و برای هم گریه کردیم.برای همدیگه کادو خریدیم.برای همدیگه تولدگرفتیم.باهم بحث کردیم.باهم کل کل کردیم‍♀‍♀.همدیگه روسورپرای
سلام دوستای عزیز و دوست داشتنی من امروز می خواهم لینکدونی اصفهان رو به شما معرفی کنم، این لینکدونی برای چت شما بچه های اصفهانی تشکیل شده است .امیدوارم که فضای شاد و صمیمی در کنار هم داشته باشید.
این چتکده برای این است که بتوانید دوستان خوبی که مناسب اخلاقیات و روحیات شماهستند رو داشته باشید اما از شما درخواست دارم که احترام یکدیگر رو حفظ کنید و اینکه قوانین گرو رو که مدیر تدوین کرده اجرا کنید که بتونید در گروه بمونید و لذت ببریدو این رو هم بد
اگه زیاد تقدیمی نمیزارم میانه،ى مشکلاتى ھس ک نمیشه خیلی سارانگھھھھھ

اینم تقدیم ب پیشول و سحرو آرمیا
سحر
 میانه وبت کم میام
پیشول
بابت قالب ممنون
لیندا
خیلی ممنون ک ھستى
خشمزھ
ممنون ک منو دوستت میدونى
جیسوک
فایتینگ نامید نشو
شادى
خعلى مھربونى  بوج
و 
بقیتون
سسسسارانگھھھھھھ
بوس بوس

تھ تھ*
یاسى خعلى دوستتون داره ھا^*منم دوستون دارم آرمیاى گل س**ى
البته ن ب اندازه یاسى

ھانیو نگفتم
خعلى بھم کمک کردى^^بوج
مامی
عاشقتم
مانى ،نورا،ملى و،،،،ساراند
هیونگه خوبم من تازه فهمیدم که می خواستی سوپرایزم کنی^^و واقعا خیلی خوشحال شدم که می خواستی این کارو برام بکنی^^ و الان خیلی خیلی خوشحالم که کساییرو دارم که به فکرمن و حتی اگه کم دوسم دارن ^^من واقعا نمی دونم چجوری این محبتتون رو واین مهربونیتونو جبران کنم ^^هیونگ و بقیه بچه ها  واوینا شما هر کاری بمنین وهر چی بگین من به هیچ وجه ناراحت نمی م که هیچ خوشحالم می شم که کساییرو دارم که حتی اگه کم به فکرمنو می خوان منو خوشحال کنن الان دارم واقعا گریه می
هیونگه خوبم من تازه فهمیدم که می خواستی سوپرایزم کنی^^و واقعا خیلی خوشحال شدم که می خواستی این کارو برام بکنی^^ و الان خیلی خیلی خوشحالم که کساییرو دارم که به فکرمن و حتی اگه کم دوسم دارن ^^من واقعا نمی دونم چجوری این محبتتون رو واین مهربونیتونو جبران کنم ^^هیونگ و بقیه بچه ها  واوینا شما هر کاری بمنین وهر چی بگین من به هیچ وجه ناراحت نمی م که هیچ خوشحالم می شم که کساییرو دارم که حتی اگه کم به فکرمنو می خوان منو خوشحال کنن الان دارم واقعا گریه می
سلام
خوبید
خوشید
اومدم اما خسته....خسته ازین کارایی که رودوشمه...اخه میدونید!30ِِرداد جشن (شیرینی خورنمهیا همون جشنِ عقد و طلا زنی که شما بش میگید.
الان سوال پیش میاد"اخه بعدِ 11 ماه؟؟؟؟؟"
اره
بعد یک سال میخوایم بجشنیم چون زمانِ عقدمون درست روزِ گروه خون رفتنمون
وقتی جواب ازمایش اومد و داشتیم خوشحال میشدیم خبر دادن مادربزرگ اقامهدی
فوت کردن
خب من بدون بله برون و با 7روز تاخیر خیلی ساده و اروم محضرعقدکردم و عهد کردیم بع. سال جشن بگیریم
الانم زما
خاص ترین عیدی که تا حالا گرفتم❤❤ .صدیقه‌ی من! مهندسْ رفیقِ من! این ایام بهونه خوبیه برای اینکه بخوام بهت یه عیدیِ خاص بدمیه عیدی از جنس کلمات☺️ و بهت بگم چقدر این رشته به تو میاد... درسته که تو یک مهندس هستی، اما بنظر من بیشتر از اونکه در اعداد و ارقام و حساب و کتاب مهندس باشی، در منش و خُلق و خو مهندسی!
بیشتر از اونکه یادگرفتی چطور با دستگاهها و ماشینها سروکار داشته باشی، بلدی چطور با مِهر و عشق سروکار داشته باشی! تو معمار انگیزه، مهندسِ عش
 
       
 
عیدتون مبارک عزیزای دلم
خیلی خوشحالم که این مدت باهاتون بودم
سر سفره همتونو دعا کردم
میخواستم تک تک ازتون تشکر کنم اما خوشبختانه خیلی زیاد بودین و مغز منم زوال داشت:)
دوستون دارم عشقولیا
لفطا همو دوست داشته باشین و مراقب هم باشی

       
         
 
                 
                                  
                  
 
 
چقدر دوستامو زجر دادم.
مجبورشون کردم چه چیزایی ببینن و بشنون سکوت کنن چیزی نگن چیزی نپرسن که فقط حال من بدتر نشه. میگه اگه حرفی نزدم به خواسته خودت بوده هرچی باشه خیلی وقته حواسم بهت حالتای جدیدت و... هست:) میگه همش خودتی بعضیا رو قبلا داشتی بعضیا رو الان :/// من فقط پوکر :///
دوستام عجیب صبر و تحملی داشتند، واقعا نمیتونم درکشون کنم چرا این همه مدت تحملم کردند و تازه الانم باز میگن که دوسم دارن و پیشمن. 
اینااگه ماه نیستند پس چین؟ اگه فرشته اسمو
سلام اممم این اولین و آخرین پست من توی سال نود و نهه. رفتنم نه از ناراحتی و قهره، نه از ترس و دلخوری، نه از افسردگی و تنهایی، نه هیچ کدوم از اینا، آمم خوب به فکر تغییرات جدیدم، میخوام توی وجود خودم تغییرات جدید ایجاد کنم و خوب میخوام که یه وبلاگ جدید بزنم بدون اینکه شما آدرسش رو داشته باشین،‌یه جورایی از صفر شروع کنم و خوب این توی ایجاد تغییر در خودم به من کمک میکنه قطعا و سال 1400 برمیگردم همین جا و شاید اون یکی وبلاگ رو هم لو بدم. در واقع من نرفت
بچه ها دلم به شدت براتون تنگ میشه .....
 
به خاطر قضیه ی مشابه نفس منم باید برم ....
 
اونی هانیه : تو این مدت مامان خیلی خوبی  برام بودی .......ممنونم ....
 
ددی : عاااشقتم یادم نمیره محبتاتو ......
 
یاسی : ممنون که وب زدی ......اگر نمیزدی من هیچ وقت پیداتون نمیکردم ...
 
بهارک : ازت ممنونم بابت کلکلات بامن .......خواهر خیلی خوبی بودی ...فراموشت نمیکنم دخمل ..
 
اونی مبینا : بابا جوونم خیلی دوست دارم .....فکر رفتن به سرت نزنه هاااااااا
 
سیما شی : امیدوارم همون درسی که د
میدونم که میدونید همیشه حوالی تون پرسه میزنم...
و همین دور و ورا با ی اسم دیگه دارم مینویسم... نه ی جا...بلکه دو جا...(:
اما دیگه نمی بینیدم...نه برای اینکه شما آرووم شید..فقط برای اینکه خودم خیالم راحت بشه...که دوباره اتفاقی نیفته...
این وبلاگ پر شده از خاطره های بد که هر وقت بهش نگاه میکنم حالم از خودم بهم میخوره...
تا حالا شده حالتون از جایی بهم بخوره؟
اینجا آخرین جایی از زندگیم بود که حالم ازش بهم خورد...دیگه چیزی برام نمونده...
گاهی وقتا فکر میکنم خیل
نه گذاشتند اتاقمو رنگ کنم.
نه برام میزخریدن
تابستون تموم شد
خیلی سر حرفتون موندید:)) ممنونم. منو این  خوشبختی محاله. محاله:)) چقدر دوستون دارم:)) چقد. عاشق اتاقمم اصن کیف میکنم واردش میشم پشت میز میشینم و جلومو نگاه میکنم از تزییناتی که روی میز چیدم، یک صد و هشتاد درجه میچرخم و طرحی که با دستای خودم رنگ کردم رو میبینم و یک دنیا عاشق اتاقم میشم!
 
کی از این خونه ی نکبتی میایم بیرون؟!
 
عاعااااه تازه الان  هم خوشحالم! خاله هام یک روز قبل تولدم میان خ
سلاااام به مهربونترینم
رسیدیم به روز تولدم روزیکه شما صلاح دونستید و من رو وارد این دنیا کردین و از اون روز شروع شد زندگی من شروعی که پر بوده از تجربه و یاد گرفتن و رشد کردن و در این بین چقدررر تغییر بوده چقدر فهمیدن و یاد گرفتن تو اووج ناامیدی برام چنان آتشی از نور ساختین که روحم پرواز کرده به سمتتون و هر وقت نگران بودم و دلتنگ و هراسناک از اینکه منو یادتون رفته جوری خجالت زده م کردین از نگاه و توجهتون که حض کردم از اینهمه عشق گاهی میمونم من ع
توی این سه روزز اخیر فکر کنم 20 ساعتی پای تلفن و پشت صف مراکز مختلف بودم!
از صبح دارم تلاش میکنم این نوشته را تمام کنم ولی نمیشد.
من تا همین سه روز قبل،
اگه میدیدم بلایی داره سر مردم میاد
قلبم اتیش میگرفت و شرحه شرحه میشد
الان هم اتیش میگیره و خواهد گرفت و شرحه شرحه خواهد شد.
شب تا صبح خواب خانواده و اقوامم رو دیدم.
دیدم انگار سیزده به دره
یا که عروسیه
یکیش
نمیدونم
و دیدم که همه دختر عمه ها و دختر خاله ها و بقیه فامیلا جمعیم و داریم والیبال بازی می
 
سلااااااام گلهای تو خونه دوست جونیای نمونه قول بدین پست های بنده یادتون بمونه همچنین منو تو اینستا و تلگرام دنبال کنین..... میدووووونم این اخری ریتم شعرمونو بهم ریخت ولی خیلی مهمههه خیلیییییییی نگم براتون خلاصه
خب خب خب اینم کیک تولد خفن طووووری خامه ای با تزیینات فوندانت و البته تکنیک جذاب نقاشی رو فوندانت برا آبجی خانومی دیگه یادشم نبود و اصلا تو این اوضاع قرنطینه فکرشم نمیکرد براش ی همچین کیک خوشملی درست کنم خلاصه ک کلی سورپرایز شد جا
مردها رو مخصوصا مردهای مهاجر رو، تقریبا اینجا روانی کردن.
من اینجا وقتهایی که تنها میرم بیرون یا با دوستای دخترم میرم بیرون، میبینم که مردها چه مهاجر چه کانادایی میریزن سر ما، توی هر سنی. تا میبینن تو سخت نمیگیری دنیا رو و راحت میتونی بخندی و میتونی تعامل کنی و اثری از روانی بازیای دخترای سفید در تو نیست، فوری میان جلو و فوری میخوان باهات دوست بشن.
من خاطر خواه اولم یه پسر خاورمیانه ای بود (روز دوم ورودم باهاش اشنا شدم) و دومی یه پسر ایرانی بو
اینجای ونکوور، یه پلی هست، که از زیر آب رد میشه! 
ازش رد شدم!!
:|
 
 
اروپا ازین ها خیلی زیاد داره ولی توی کانادا دیدن این بانمک بود برام :)))
 
بچه ها، 
Angry Birds 2 خیلیییییییی بانمک بود! به اندازه inside out or Zootopia and etc. معنا و مفهوم نداشت،
ولی به عنوان یه انیمیشن معمولی خیلی خوب بود.
 
ماجرا درباره دو جزیره بود، جزیره پرنده ها، و جزیره خوک ها.
این دو تا خیلی با هم کری خوانی و لج بازی داشتن.
 
تا که، یه روز، ازین بمب های یخی پرت میشه سمت این خوک ها،
جالبه که س
به بابا گفتم...اصلا نمی تونستم نخندم...همینکه زنگ زد فقط میخندیدم مثل دیوونه ها..وقتی بهس گفتم تعجب کرد، اونم انتظارشو نداشت،واقعا نداشت که مامان کوتاه بیاد...واقعا نمی دونم چی شده که نظرش عوض شده و ازم نظر خواسته، احتمالانم هیچوقت نخواهم فهمید...ولی مهم اینه که کابوسام بلاخره تموم شدن...البته هنوز مونده...بابا گفت چون آخر ماهه زودتر از  سوم چهارم مرداد نمی تونه بیاد،این یعنی بیشتر از یه هفته دیگه ولی دیگه سخت نیست..دیگه راحتم آرومم...
خدایا شکرت
دانلود آهنگ مهدی احمدوند درد | کیفیت خوب و عالی
و اکنون برای شما کاربران گرامی ، موزیک جدید درد با صدای مهدی احمدوند همینک با متن از جاز موزیک
Exclusive Song: Mehdi Ahmadvand – Dard With Text And Direct Links In jazzMusics.blog.ir
متن آهنگ درد مهدی احمدوند
»───♫♫●|●|●♫♫───«عشق درده ، خیلیارو دیوونه کرده … !وقتی اسیرت کنه روزای ـه خوشت برنمیگرده … !»──|♫●|──«همیشه معشوق شاهه ، عاشق مثه برده … !همیشه عاشق قبلشو یه جایی گم کرده─|♫●|─افتادم ، به پای اونکه ، نمیخوادم … !و
جدی،
برای من باارزشه که تو عکسای پروفایلت رو دیلیت کردی چون بهت اینجا گفتم پشت مو داری و تر و تمیز نیستی. نشون میده پسر خیلی تمیز و مرتبی هستی ولی دختر خوب دور و برت نبوده که بهت اینها رو بگه.
از طرفی از من دلت نگیره. من خیلی وسواسی تمیزم. اگه پوست من سفید و قرمز نبود هر روز میرفتم ارایشگاه اگه مو داشتم.
کلا هر پسری هر ادمی با من بچرخه شیک تر میشه.
تو همین دوست پسر منو میدیدی تو ایران. قبل از من با یه تنبون و یه تی شرت میچرخید. بعد آشنایی با من، این
مدتی ست، این ترکیب باب شده است، ظاهرا این عبارت بیشتر زمانی استفاده می شود که کسی محتوایی را منتشر می کند و به دنبال ارائه ی توضیحی برای آن است.
چون که عروسیشه . (در توصیف عکس عروسی یک بنده ی خدا. )‌
چون که اتوبوس خنکه. (در توصیف عکس پا. )
چون که دوستون دارم. (در توصیف عکس همبرگرهای دوستانش)‌
{انگار برای ما سوال باشد، چرا غکس پا یا همبرگر یا عروسی می گذارید. }
به این ترکیب ِ بی ریخت آلرژی پیدا کرده ام، ‌عزیز من، یه کم خلاق باش! آن روز، تا آمدم به این
اینقدر این روزها به همه گفتم کار دارم کار دارم کار دارم که بعید نیس مردم بگن تو مگه رئیس جمهوری؟ اما واقعا کار دارم و تنها وقتی با تاکید این جمله رو میگم که واقعا درگیر باشم.الان هم به شما میگم کار دارم و لپ‌تاپم رو روشن کردم اما همونطور که از عصر نتونستم کار کنم، الان هم نشد و میز و کار و لپ‌تاپ رو رها کردم تا بنویسم‌.من از عصر بهترم. نه چون مشکل حل شد یا سوتفاهم‌ها و مجهولات ذهنم روشن شد، چون زمان گذشت. فقط و فقط همین.زمان گذشت و من تونستم بدو
مشکل اومدن به کشورهای دیگه اینه که انگلیسی خیلی کلمه ها رو یاد میگیری ولی فارسیش رو نمیتونی بگی
عین اذری، که من خیلی کلمه به اذری بلدم یا به ترکی استانبولی یا المانی، ولی فارسیشون رو نمیتونم بگم
dungeon هم همین جوری شد
میبینی معنیش رو میفهمی ولی نمیتونی فارسی رو بگی.
من دو تا شهر مختلف ونکوور بزرگ زندگی کردم و به جرات میگم تنوع کلمات حتی در این دو شهر که نزدیک همن هم زیاده.
همه اینها باعث میشن که مغز قاز بزنه.
 
یه هم خونه ای داشتم توی انتاریو،
که
رفیق و دوست خیلی فرق داره دوست میتونه همکار،همکلاسی یا هرکسی باشه ولی رفیق یه چیز دیگست!!!رفیق هرکسی نیست رفیق دنیاست❤
به افتخار3رفیق عزیزم که عاشقانه دوستشون دارم و آرزو میکنم به آرزوهاشون برسند و هزاران سال عمر با عزت و سلامتی و شادی داشته باشند❤
دوستدارتون:فاطمه
NILOFAR
FATEME
FARZANE
نیلوفر جون دوست بیانی عزیزم و بهترین دوست مجازیم که خیلی دوست دارم خیلی،با کلمات نمیتونم بگم اما همین و بدون که خیلی دوست دارمندیدمت صدات و نشنیدم ولی دوست دارم می
دیروز صبح چشمامو که باز کردم دیدم ساعت 7:30 واسه همین دوباره چشمامو بستم که بخوابم ولی یهو....با صدای ماشین چشمام باز شد...تو چند ثانیه از ذهنم رد شد که بابا داره میره بیرون،تنهایی،یواشکی، بدون من و....تو کسری از ثانیه از تخت پریدم پایین و همونطوری بدون دمپایی پریدم تو حیاط و جلوی در که داشت کم کم باز میشد دست به سینه وایسادم تا بابا با ماشین جلوم ترمز کرد -_-
یه چند ثانیه با لبخند نگام کرد و بعد اشاره کرد که برم کنار ولی من همینجوری -_- نگاش میکردم...
د
بچه ها همین الان خبر رسید که دو روز میرم ویکتوریا!
 
لااااااااااااووووووووووووووووووووووووو یوووووووووووو آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآاالللللللللللللللللللل
 
ماها، یعنی ماها ادمایی که پیر درون رو نداریم و زندگی رو خیلی سخت نمیگیریم،
معمولا ادمهای بساز و صبوری هستیم
 
و ما شاید بگم تنها گروهی هستیم که این افراد متکبر و جدی رو تحمل میکنیم،
یعنی صبر میکنیم
صبوری میکنیم
ایزی گوئینگ هستیم
سخت نمیگیریم
 
ولی وقتی به یه جایی میرسیم که از توهین ه
یک هفتس با مامانم یک سریال کره‌ای به اسم «who you came from the stars» رو شروع کردیم. پسره با یک سفینه فضایی برای انجام یک سری تحقیقات، برای یک دوره 400 ساله به زمین اومده. الان که فقط 3 ماه تا رفتنش وقت باقی مونده، عاشق شده. بنده خدا نشست کلی فسفر سوزند که چیکار کنم چیکار نکنم، آخرش گفت دیگه چاره چیه، میرم بهش واقعیت رو می‌گم که دیگه بیخیال ما بشه. رفت به دختره گفت آقاجان من آدم فضاییم از فضا اومدم، الانم وقت رفتنم رسیده و باید برم.
فکرم یهو رفت سمت سناریوه
بدترین حس دنیا اینه که ندونی چرا حالت خوب نیست...اونقدر دلیل برای بد بودن حالت داشته باشی که ندونی اصن چرا حالت باید خوب باشه... بدترین حس دنیا تنهاییه...چیزی که حتی حس کردنش باعث میشه تمام وجودم یخ کنه...باعث میشه حس کنم سال هاست روحم مرده....ولی چه فایده..چون آدم ها نفس هایت را برای زنده بودنت ملاک قرار میدهند...کیه که فکر کنه ی آدم بعد این همه نفس کشیدن لا به لای همینا ممکنه مرده باشه....حتما که نباید زیر خروار ها خاک خوابیده باشی تا که بمیری....بدتر
ساعت یازده و نیم رسیدم فرودگاه و از ساعت دوازده دیگه همش بابا رو میگرفتم که تا گوشیشو روشن کنه باهاش حرف بزنم
ساعت دوازده و بیست دقیقه جواب داد.گفتم الان دقیقا کجایید؟ گفت تو اتوبوس فرودگاهم،  دلم یه ذره شده برات بابایی میرم هتل جا به جا که شدم میام دنبالت شام باهم بریم بیرون...فقط به مامانت بگو.
گفتم بابا شما دلتون یه ذره شده ولی من دیگه دل نداشتم دلم کلاااا تموم شده بود دیگه:))  ایندفعه دیگه من اومدم دنبال شما فقط به راننده اتوبوس بگید یه کم ب
امروز صبح که پاشدم نبود...رو در یخچال یادداشت گذاشته بود که: جایی کار دارم ولی زود برمیگردم اگه خواستی با دوستات جایی بری که بهم زنگ میزنی اگر نه برنامه بریز رسیدم بریم بیرون...
منم یه یادداشت نوشتم چسبوندم کنارش که:
با دوستام رفتم بیرون.دوستون دارم :* 
ولی نمیخواستم جایی برم ،فقط میخواستم اذیتش کنم یکم:)) 
( آخه می دونید کم این روزا اذیتش کرده بودم گفتم یه کم جبران شه ://// )
وقتی برگشت شروع کرد صدام کردن که حاضرم بریم ؟ و برنامه چیه؟
چون زنگ نزده بو
چی چی رو آخه من عاقلم؟ من اتفاقا خیلی هم احمقم. خیلی هم نادونم. خیلی هم جاهلم. والا. تعارف ندارم که باهات. باور نمی کنی؟ به هیچیم اصلا. اون روز داشتم بهش همینا رو میگفتم سر خاک. چیزی نمی گفت. فقط سرش رو مثل بر اخفش تکون می داد. هر چی باشه این که بدونی احمقی بهتر از اینه که خودت رو عاقل بدونی وقتی که نیستی؟ ها؟ نه؟ چرا؟ ولش کن اصلا. دستت رو بده بریم یکم اون ورتر. آهان همینجا. آره. همینا رو می گفتم بهش. گفت چرا اینجوری هستی آخه تو؟ گفتم چه جوری؟ گفت این
روز مادر بهانه‌ای است که از زحمات ماد‌‌رمان قدردانی کنیم و به او بگوییم که دوستش داریم. اما چطور می‌توانیم این کار را به بهترین شکل انجام دهیم تا او خوشحال شود؟ در این مقاله چند ایده را مطرح کردیم تا به کمک آن بتوانید هدیه‌ی مناسبی را برای مادرتان انتخاب کرده و قلب او را پر از شادی کنید.شما می تواندی از روش های خنداندن پدر هم برای مادرتان استفاده کنید.
اگر می خواهید مادرتان خیلی خوشحال شود، لازم نیست که هدیه تان خیلی گران باشد،‌ فقط کافی ا
قسمت اول را بخوان https://t.me/peyk_dastan/14991
قسمت 65
اکنون نگرانی های مادر را درک می کنم.
هیچ کس تا مادر نشود درک نمی کند.
یاد این سخن از سیمین بهبهانی افتادم.
«در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی..
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که
خب... همونی شد که منتظرش بودیم!
چند روز پیشا بود که با شایان حرف زدم...وقتی دیدم داره کارای رفتنشو میکنه یه لبخند غمی زدم به صفحه ی گوشیم و دانسته هامو به همین محدود کردم که تا مهر ایرانه و بعدم به مقصد امریکا اینجا رو ترک میکنه!کدوم شهر؟ کدوم دانشگا؟نمیدونم!فقط میدونم امید دارم به دیدن دوبارش :)
همون چند روزه بعدش بود که با ارمین حرف زدم...خیلی کلافه و عصبی بود از جوابی که نیومده!دوست داشتم بهش بگم که بازم به نیمه پر لیوان فک کن و درست میشه!ولی نتو
بازار های کیش
سلام بچه ها. رها هستم. حتما در مورد اطلاعاتی رو در وبلاگم خوندین. و پست قبلم رو هم مطالعه کردین که راهنمای سفر به کیش بوده. تو این پست هم میخوام در ادامه مقاله قبلی در مورد کیش و بازار های کیش صحبت کنم. بی شک خیلی از افرادی که به کیش سفر می کنن ، میتونم بگم 99 درصد اون ها ، به دنبال خرید کردن هستن. خب هممنون میتدونیم که کیش یک منطقه آزاد هست و اجناس در اون با قیمت های مناسب عرضه میشن. اما خب بازار های زیادی داره و کالا های متفاوتی هم دار
 
 
رزین سختی گیر رزینی
رزین سختی گیر شرکت اطلس آب کیمیا کالای سازنده انواع سوخت گیری های بنزینی به صورت فلزی و اف آر پیکانال رزین مختلف در بازار توسط می باشد اکثر این رزین ها ساخته ایالات متحده و اروپا می باشد که در بازار عرضه می‌شود از بین این رزینها رزین پایه ماتریس پلیس دارای بیشترین مصرف در سختی گیر رزینی می باشد ظرفیت اولیه انتخاب رزین استاین ظرفیت ها با ظرفیت معاوضه که در آن معیار کارکرد اصلی رزین تحت بررسی برخی شرایط مانند ترکیب آب خ
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
 
خب من اعتراف میکنم که نحوه ی زندگیم واقعا تغییر کرده!
 
چه حالی چه احوالی به لطف باده مستم
به لطف باده مستم یه خورده پاره هستم :)))
 
پارسال همین موقع ها اگه این سوال واسم پیش میومد که خب خوشحالی واقعا چی هست ، چی کار میکردم؟ نهایتش یه ساعتی فکر میکردم یه بادی به غب غب مینداختم و شروع میکدم طز دادن!
الان اینجوری نیستم!الان دارم
 
 
رزین سختی گیر رزینی
رزین سختی گیر شرکت اطلس آب کیمیا کالای سازنده انواع سوخت گیری های بنزینی به صورت فلزی و اف آر پیکانال رزین مختلف در بازار توسط می باشد اکثر این رزین ها ساخته ایالات متحده و اروپا می باشد که در بازار عرضه می‌شود از بین این رزینها رزین پایه ماتریس پلیس دارای بیشترین مصرف در سختی گیر رزینی می باشد ظرفیت اولیه انتخاب رزین استاین ظرفیت ها با ظرفیت معاوضه که در آن معیار کارکرد اصلی رزین تحت بررسی برخی شرایط مانند ترکیب آب خ
6مدل های ارزش نام تجاری:
بررسی مدلهای چند در حوزه مدیریت نام ونشان تجاری
در محیط متلاطم کسب وکار امروز مدیران ارشد به طور فزاینده ای به صورت ساخت و حفظ نام ونشان تجاری به عنوان ضامن کیفیت پایدار مورد ملاحظه قرار گرفته و ازهمین رو کاهش دهنده ریسک عملکرد و سطوحی از تفکیک ارائه می دهد که به عنوان ارائه دهنده ی ارزش مالی در سازمان مشخص می شود.(آندریوپلوس و گوتنسی ،2000)
مدل آندریوپلوس وگوتنسی [2000] م محققان پیشنهاد می­دهند که سازمان های خلاق نیازمند
اصول ومبانی مهارتهای زندگی
 
 
 
 
 
 
 
 
خودآگاهی:
       یکی از مهمترین عواملی که به ما کمک می کند زندگی خوب و موفقی داشته باشیم ، این است که خود را بشناسیم ، احساس خوبی در مورد خودمان  داشته باشیم و از کسی که هستیم، شاد و راضی باشیم.
عزت نفس چیزی است که افراد می توانند از طریق تجربه آن را افزایش دهند.
برای داشتن عزت نفس بالا افراد باید اول بدانند چه چیزی در آنان احساسات خوب بوجود می آورد و سپس به گونه ای برنامه ریزی کنند که این نوع رویدادها د
این لیوانیه که برام هدیه آوردن:

توش ازین strainer ها داره، صافی؟ ازینا. 
خیلی حال میده چایی خوردن توش :)
به عنوان حرف آخر این هفته،
باید بگم که:
1. مرد باید شیکم داشته باشه
2. زن نباید گن بپوشه. موقع عکسا من به شخصه شکمم رو یه ذره میدم جلوتر که گنده تر به نظر بیاد که بعدا که ندادم جلو ملت بگن لاغر شدی!!!!
:)
میدوم روانیم
ولی خب حسش خوبه :)

هفته قبل، فکر کنم یه روز یا دو روز بود که secret life of pets قسمت دومش اکران شده بود.
بدو بدو از سفر دو روزه مون برگشتیم و رفتیم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها