هرچه کُنی بکن، مَکنترکِ من ای نگار منهرچه بَری بِبَر، مَبَرسنگدلی به کار منهرچه هِلی بِهِل، مَهِلپرده به روی چون قمرهرچه دَری بِدَر، مَدرپردهی اعتبار منهرچه کِشی بِکِش، مَکِشباده به بزمِ مدّعیهرچه خوری بخور، مخورخونِ دلِ فگار منهرچه دَهی بده، مَدهزلف به باد، ای صنمهرچه نَهی بِنِه، مَنِهدام به رهگذار من هرچه کُشی بکُش، مَکُشصید حرم که نیست خوش هرچه شَوی بـِشو، مَشوتشنه به خونِ زار منهر چه بُری بِبُر، مَبُررشتهی اُلفتِ مراهرچه کَن
چهارشنبه سوری برای من همیشه از آن شب هایی بوده که همه شب های سال یادم می آید آدم ها اتفاق ها شرایط گذشته نامعلوم بودن آینده خواسته ها زندگی دوست داشتن های بی جواب نگاه های یک طرفه حس های یک طرفه کتاب های خوانده نشده نوشته های نوشته نشده اتفاق های نیفتاده و داشته ها ...
آخ از داشته ها همین داشته هاست که آدم را سرپا نگه میدارد حتی اگر حواسمان نباشد مثلا حواست نباشد برای همین نفس کشیدن کلی فرآیند انجام میشود که اره قضیه خیلی علمی شد داشتم فکر میکر
دوباره روزهای سختی که باعث و بانی اش خودم هستم شروع شده و من غرق این دریای طوفانی شده ام
انگیزه ای برای هیچ چیزی ندارم دست خودم نیست چیزهایی که دوستشان میداشتم مثل ماهی از دستانم سر میخورند
من ایمان دارم که ستاره ها جفت هستند حالا هرچه که می خواهد بشود هرکه بخواهد سنگ بیندازد تو برای منی من برای توام ما برای همیم
امام على علیه السلام ـ در پاسخ به زندیق فرمود :
خداى تبارک و تعالى، کارها را هر گونه که بخواهد تدبیر مى کند و از آفریدگان خود، هر که را بخواهد به هر کارى که بخواهد مى گمارد. ملک الموت را در خصوص هر یک از آفریدگانش که بخواهد مى گمارد و فرستادگانِ از فرشتگانش را مخصوص هر کس از آفریدگانش که بخواهد مى گمارد و فرشتگانى را که خداوند عزّ و جلّ نامشان را برده است نیز مخصوص هر که از آفریدگانش که خود خواهد مى گمارد. خداى تبارک و تعالى، امور را هر گونه که
#نماز_حاجت_روز_پنجشنبه
آیتالله بهجت قدسسره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند و میفرمودند: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهای برای او میرسید».
شیوه خواندن نماز از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس
چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)
1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید
3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید4⃣ در رکعت چه
دروغ و تهمت، هرگز!
سخن یک خطیب...: همانطور که در جنگ، برخی اوقات، خلاف شرعها جایز میشود، در جنگ سایبری هم خلاف شرعها جایز میشود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان میرسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید. چون شما نزنید، دشمن شما را میزند.(خبرگزاری فارس)
سخن شهید مطهری:...بعضی آدمهای کمسواد این «باهِتوهُمْ» (در سخن پیامبر اسلام) را اینطور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد میگویند: اهل بدعت، دشمن خدا
مثل نویسی درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر می آید باز افرینی مثل درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر میاید درخت هرچه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می اید حکایت درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر انشا درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر گسترش مثل خفته را خفته کی کند بیدار
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
دروغ و تهمت، هرگز!
سخن یک خطیب...: همانطور که در جنگ، برخی اوقات، خلاف شرعها جایز میشود، در جنگ سایبری هم خلاف شرعها جایز میشود. یعنی الان شرایطی است که شما با هرچه که به دستتان میرسد بزنید. ملاحظه هیچ طرف را هم نکنید. چون شما نزنید، دشمن شما را میزند.(خبرگزاری فارس)
سخن شهید مطهری:...بعضی آدمهای کمسواد این «باهِتوهُمْ» (در سخن پیامبر اسلام) را اینطور معنی کردند: به آنها تهمت بزنید و دروغ ببندید. بعد میگویند: اهل بدعت، دشمن خدا
بدون شرح؛
راست میگه
مریم رو میگم
راست گفته
وقتی دنیای دَنی و دنیای دون، اشک های مرواریدگونه ی مریمِ من را از گونه ی سرخ فام و زیبایش سرازیر کرد، فقط و فقط قلبِ مادرش هست که می لرزد
البته به غیر از مامانِ دختردوستِ مریم یکی دیگه هم هست
که اگر آب در دلِ نازکِ مریم تکان بخورد؛ دلش می ترکد
اگر اشک مریم در آید؛ جان از بدن او بیرون خواهد آمد
یکی هست که دین و دنیا و شادی و غمش مریم است
ولی چرا خواهرِ عزیز تر از جانِ من، یادش به این یک نفر نبود؟؟
«٤٠»قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (زکریّا)گفت:پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود،در حالى که به پیرىِ رسیدهام و همسرم نازاست؟!(خداوند)فرمود:این چنین خداوند هرچه را بخواهد انجام مىدهد.
پیامها: ١-در نومیدى بسى امید است. «أَنّى یَکُونُ لِی غُلامٌ... کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ» ٢-در
ادامه مطلب
هر آنچه آدمی درباره دیگران بگویددرباره او خواهند گفت ...و هر آنچه برای دیگری آرزو کندهمانا برای خودش آرزو کرده است ...
لعن و نفرین به خود دشنام دهندهبر می گردد ...اگر انسانی برای کسیبدبختی بخواهد بی تردیدبدبختی به سراغ او خواهد آمد.
اگر بخواهد به کسی کمک کندتا به موفقیت برسد ...همانا راه موفقیت خود راهموار کرده است ...
#فلورانس_اسکاول_شین
خدایا
هرچه گفتی هرچی دستور دادی قبول کردیم
هرچه کردی هرچی قسمت دونستی قبول کردیم
چه اونی که بعدا فهمیدیم چه اونی که هرگز درکش نکردیم
هرچه قضا و قدر بود هرچی زدی دم نزدیم
سخت بود سختی کشیدیم
درد داشت دردشو کشیدیم
اما دیگه الان خسته ایم
بفهم..
یه بارم تو بفهم..
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
آنانکه آنقدر ذلیل و ترسو و بزدل و بی وجود هستند
به جای مطالبه حق خود
به اعتیاد رو می آورند
در تخدیر خود دیگر دردی احساس نمی کند...تا بخواهد اصلاح کند
دیگر ناموس ندارد ..دیگر غیرت ندارد که بخواهد نگران ناموسش باشد...دیگر درد دین و درد وطن و ...اصلا درد ندارد....
انگلستان میدانست چه چیز را به ایرانیان هدیه کند....
«٤٧»قالَتْ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (مریم)گفت:پروردگارا! چگونه براى من فرزندى باشد،در حالى که هیچ انسانى با من تماس نداشته است؟خداوند فرمود:چنین است(کار) پروردگار،او هرچه را بخواهد مىآفریند.هرگاه اراده کارى کند،فقط به آن مىگوید:باش! پس(همان لحظه)موجود مىشود. نکتهها: ارادهى
هر طرف که دل اشارت کردشان
میرود هر پنج حس ،دامنکشان (ناز و کرشمه)
دست و پا ، در امر دل اندر مَلا (ظاهر)
همچو اندر دست موسی آن عصا
دل بخواهد پا در آید زو به رقص
یا گریزد سوی افزونی ز نقص
دل بخواهد ،دست آید در حساب
با اصابع (انگشتان) تا نویسد او کتاب
دست در دست نهانی مانده است
او درون، تن را برون بنشانده است
گر بخواهد، بر عدُو ماری شود
ور بخواهد بر ولی یاری شود
ور بخواهد، کفچهای( کفچه، قاشق) در خوردنی
ور بخواهد، همچو گرز دَه مَنی
دل
جات اینجا خیلی خالیه ...
کاش منم اینطور بشم که شما بهم بگی:
خواهر من! دختر من! جای تو هم اینجا وسط بهشت، کنار سید الشهدا خیلی خالیه....
با همون لحن و همون صدا و همون لهجه ....
و بیای دنبال من، خواهری که جانانه، براش جان دادی، جانم به فدای شرافتت
یادم میاد همیشه میگفتی رفیق شهیدی برای خودتون انتخاب کنید
چه میدانستم امروزی میاد و خودت میشی رفیق شهیدم....
از:
ب.ک.ف.ا.ش.ع.ش.ف
به:
س.ش.ح.ق.س
اگر خدا بخواهد....و من شوق و امید و تمنا دارم که خدا بخواهد....
زندگی کردن را از بهار بیاموزیم؛ که باوجود همهٔ تلخیها و تاریکیها، باوجود همهٔ دردها و ناخوشاحوالیها، هر صبح گل لبخند روی لبهایش میشکفد. رهای رهاست در عین محدود به فصل بودنش. هروقت بخواهد میزند زیر گریه، هروقت بخواهد بلندبلند میخندد. لاکهای رنگارنگ به ناخنهایش میزند و با لباسهای گلگلی در خیابان راه میرود. یکعالمه حرف پشت سرش هست اما مگر برایش مهم است؟ نه! یکی میگوید بهار ثبات ندارد، یکی میگوید فروردین موهایش خ
آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند...آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند ...آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند ...آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند ...آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند ...آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند ...آنکس که نداند و نخواهد که بداندحیف است چنین جانوری زنده بماند...!(وا
بسم الله الرحمن الرحیم
ضرورت الگوپردازی صحیح در کارزار فرهنگی با هدف تحقق تمدن اسالمی
پای حرکت آدمی بندِ نیت های اوست. چنانچه رسیدن به هدفی را نیت کرده و "بخواهد"، موتور حرکت روشن شده است و نکته ی کلیدی آن که: حرکت و استقامت بر آن ، به منزله ی "پیروزی" ست. با این مقدمه می توان نتیجه گرفت که هرچه آدمی را متوقف کند، یک عملیات در جهت شکست اوست. و برای تحقق تمدن اسلامی، پیروزی و
حرکت پیشرونده در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظام
اگر برابر حکم دادگاه، شوهر با فروش جهیزیه به عنوان فروش مال غیر،محکوم شود علاوه بر مجازات مقرر درخصوص کلاهبرداری مکلف است عین مال یا در صورت نبودن عین مال،مثل یا قیمت آن را به زوجه برگرداند و برای این امر نیازی به ارائه دادخواست حقوقی نیست.◀️نکته:1⃣اگر زن بخواهد با شکایت کیفری موضوع فروش مال غیر را پیگیری کند،باید در دادسرای محل وقوع جرم یعنی دادسرایی که جهیزیه در آن حوزه به فروش رفته شکایت کند. 2⃣اگر بخواهد با تقدیم دادخواست حقوقی اقامه
تا به حال حتی پایش را داخل خانه هم نگذاشته بود...
معتقد بود خانه ای که سر درش رنگ صورتی خود نمایی میکند جایی برای یک پیرمرد 70 ساله نیست...
با اینکه سر در خانه صورتی نبود... و او هم 70 سالش نبود،اما...
واقعیت این است که هیچوقت وقتش نرسید...
من او را تنها یک بار دیده بودم..
و این زمان لعنتی همه چیز را تغییر داد..
این زمان لعنتی آدم را از امروز به فردا پرت میکند...فارغ از آنکه شاید کسی دلش بخواهد امروزش را بار ها و بارها زندگی کند...
شاید کسی دلش بخواهد تمام فر
هرچه تاریخ ایران را مطالعه میکنم، تقسیمبندیهای جامعهشناسان، بیشتر زیر سوال میرود!
دور کیم میگفت در جوامع سنّتی، نظم مکانیکی و در جوامع مدرن، نظم ارگانیکی حاکم است!
امّا در عصر صفوی و قاجار که مدرن اوّلیه به حساب میآیند، هرچه به شهرها و مراکز پیشرفت، نزدیکتر میشویم، دین حضور پررنگتری دارد(نظم مکانیکی) و هرچه به روستاها نزدیکتر میشویم، از لحاظ عقاید و سنّتها، آزادی بیشتری وجود دارد.(نظم ارگانیکی)
برای مطالعهی جنبهها
تو مسافر عشقی و من هر دم در یادت.
فکر کردن به تو، چنان در بیداریم جاریست، که هر لحظه حضورت را احساس میکنم.
چشمانم را هم که میبندم، کنارمی.اما اینبار پر رنگ تر.زیباتر. ملموس تر...
این پاییز فقط دستانت را کم دارد تا کوچه های باغ فردوس را قدم بزنیم و کنار کوچه ی دلبر عکسی به یادگار بگیریم و من از این عشق سرمست شوم و انتظار باز دیدنت را هرچه طولانی، هرچه بیشتر بکشم...
حس من امروز این بوده که وارد ماهی شدیم که هرچه آرزو کنم و از خدا بخواهم برایم برآورده میکند و از دیروز به این فکر میکردم که پارسال ماه رمضان از خدا چه خواستم و خدا چه کرد و همینجور که با خودم مرور میکردم میدیدم هرچه خواستم بهبهترین شکل عطا کرده است و امروز روز اول ماه رمضان با قوت و انگیزه بیشتر از خدا طلب حاجت دارم...
نیمه های کتاب بعدی ام
حس ادامه دادن به هیچ چیز را ندارم.
نمیخواهم هیچ چیز را تمام کنم.هیچ چیز
فقط میخواهم شروع کنم و در ادامه ترکش کنم.همه چیز
به کلی نگاهم به رابطه تغییر کرده است.انگار هیچ کس نمیتواند مرا بخواهد.
آنجا که براهنی گفت : «مرا نمیخواهد،مرا شخصا به او بخواهانید» من همان جا ایستاده ام.
حتا اگر مرا بخواهد هم من دیگر میلی به او ندارم.
به تمام جهان حسی ندارم و فقط میخواهم بنویسم و تئاتر بسازم.دغدغه هایم گفتنی نیست.باید تماشایش کرد
مانند
از جمله حرف هایی که احساس می کنم درست است اما می دانم غلط است :
1- فقیر که هستیم بیشتر یاد خدا می افتیم پس فقر بهتر است از ثروت ...
2- وقتی دانسته هامان کمتر باشد و بی خبر تر باشیم از این عالم و در یک کلمه هرچه "ساده" تر باشیم بیشتر احساس عجز می کنیم و بیشتر احساس نیاز می کنیم که به خداوند توکل کنیم . و هرچه عالم تر باشیم انگار حس می کنیم که همین علم برای رفع مشکلات ما کافی است ...
3- هرچه مشکلات و گرفتاری ها بیشتر باشد ندای یا الله ما هم بلند تر می شود و هر
در کوچه پس کوچههای ذهن ول میگردم و دنبال یک نشانهام که شوق و میلی برای زندگی در دستانم بگذارد. خستهام، خیلی خسته، دلم هیجان و آدرنالین و جوانی میخواد. هنوز با خودم و سنم و محدودیتم کنار نیامدهام. خستهام از این اوضاع و سردرگمم و افسردگیم بیش از آنکه هورمونی باشد ناشی از بیهدفی و بیانگیزگیست.
راستی من از زندگی چه میخواهم؟ شاید هنوز امیدوارم که شق القمری کنم و این عذابم میدهد. راضی نمیشوم و این پرفکشنالیسم خود اشتباه زندگ
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر کرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد که بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را که دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودکه بدنش سالم باشد .
وقتی
انتخاب جنسیت فرزند با تغذیه
لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاء یَهَبُ لِمَنْ یَشَاء إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَن یَشَاء الذُّکُورَ.
از آن خداست فرمانروایی آسمانها و زمین هر چه بخواهد میآفریند، به هر که بخواهد دختر میبخشد و به هر که بخواهد پسر میبخشد. آیه 49 - سوره شوری
ادامه مطلب
برخلاف اینکه دوره های قبل جمع زیادی از مردم را با ابزار «ترس» به پای صندوق ها می کشاندند، اما این بار صندوق های رأی در غیاب آنها برگذار شد، و این بود که نتیجه کاملاً متفاوت با دوره های قبل در آمد.- در غیاب ترسوهای کرونایی
- در غیاب سایه ی جنگی که در سایه ی اقتدار این روزهای کشور بی خاصیت شد
- در غیاب عروسک های دست ماهواره که هرچه دشمن ما دیکته می کرد، در لیست انتخاباتی دیکته می کردند.
می رسد روزی که هرچه فریاد داریم سر توسوهای داخلی می زنیم و می
قضاوت ساده ترین کار است ...
برای همین است که انسان ها قضاوت میکنند ...
تو که مرا نمیشناسی ، چگونه میتوانی خودخواهانه مرا نقد کنی؟!
تو که از چیزی خبر نداری ، چگونه میتوانی به راحتی حکم بدهی ؟!
دنیا را هرکسی از منظر خودش میبیند ...
درسته دنیا تاریکِ تاریک است ... من هیچ گاه نخواستم که کسی را اذیت کنم که حال اینگونه مرا مورد قضاوت قرار دهی ...
حال هرچه میخواهی بگو و هرچه میخواهی فکر و قضاوت کن ...
یاعلی !
اسفند
هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند،
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
اسفندِ رابطه ات در گذر است
خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
#پریسا_زا
دلِ مِرگان میخواست برخیزد و برود روی گونهی پسرش را دزدانه ببوسد . اما چیزی مثل لایهای نامرئی مانعش میشد . از اینکه محبت خود را بنمایاند شرمنده بود . مِرگان چنین بود . مهر خود را نمیتوانست بهسادگی بازگو کند . عادت نداشت . شاید چون بروز دادن عشق ، فرصت میخواهد . گهگاه هم اگر مِرگان گرفتار قلب خود میشد ، ثقل خشک و خشنی سد راهش بود . پس بیانِ مهر گویی خود بیگانهترین خصلت او شده بود . گرچه جوهر مهر ، عمیقترین خصلت مِرگان بود . بهجای ه
وقتی به شپش موجود در خوابگاه فکر میکنم، تمام تنم شروع به خاریدن میکند.
احتمالا دوست داشتن هم چیزی شبیه به همین است.
وقتی به تو فکر میکنم، تمام سلولهایم با فریاد دوستت دارم، میخوانندت و خواهان داشتن تو هستند.
چیزی شبیه به یک تلقین و توهم فکری است انگار.
شپش باعث خارش میشود. پس وقتی به آن فکر کنی، خارش شدیدی را حس میکنی. تو هم باعث دوست داشتنی، یعنی وجودت باعث میشود که دلت بخواهی کسی را دوست داشته باشی. پس وقتی به تو فکر میکنم، ن
من از الان: می خواهم کاری برای کسی انجام بدهم، نمی گم ان شاء الله و امثالش.
می تونم انجامش بدهم، می گویم: انجامش می دهم
نمی تونم انجامش بدهم، می گویم: انجامش نمی دهم
غیر از این دو برای من قابل قبول نیست.
+به بازی گرفتن مردم با حرف های خدابخواهد، ان شاء الله، در انجام کاری، چیز خوبی نیست.
گفتن ان شاءالله و خدا بخواهد، سرجایش، خیلی هم خوبه.
نکته ای که جا انداختم: کاری که می بینم می تونم انجامش بدهم را قبول می کنم
و می گویم ان شاءالله انجامش می دهم.
قالیشویی ستارخان در غرب تهران بزرگ
دارای نمایندگی های بسیار فعال و همکاری تیمی مناسب پرسنل حس خوبی را با قالیشویی ستارخان تجربه میکنید.
تاثیر پیشرفت تکنولوژی در ترویج قالیشویی بعنوان شغلی خدماتیپیشرفت تکنولوژی چگونه باعث ترویج شغل قالیشویی میشود؟ پاسخ این سوال واضح است . به دلیل این که اگر دستگاه های پیشرفته و امروزی قالیشویی وجود نداشتند،کمتر کسی به فکر این میفتاد که یک قالیشویی راه بیاندازدو بخواهد تمام فرش هایی را که تحویل گرفته ب
این دامن مدل طبقاطی هست تعداد طبقه دلبخواهی هست و بسته به دو چیز دارد:
یکی قد که هرچه بلند تر باشد ارتفاع طبقه ها بیشتر است و هرچه کوتاه تر ارتفاع کمتر
دو به مقدار پفی که می خواهیم داشته باشیم اگه بخواهیم پف تر باشد طبقات نزدیک تر و ارتفاع ار کوچک به بزرگ و تعدادشان بیشتر
در این مدل از حریر برای رویه دامن و تور ارگانزا که باعث پف دار شدن آن میشود که زیر حریر دوخته می شود و ارتفاع آن کمتر از حریر رویه هست
و ساتن که لایه آخرین هست که طبقات را به هم
فسخ به معنای پایان دادن یکطرفه به یک قرارداد است . دارنده حق فسخ می تواند بدون رضایت طرف مقابل اقدام به برهم زدن اجاره نماید . البته این گونه موارد بین مستاجر و موجر پیش می آید .
موارد مصرح و قانونی در خصوص این گونه موارد وجود دارد که در قبیل این گونه موارد موجر حق خواهد داشت تا فسخ و عین تخلیه مستاجر را از دادگاه بخواهد . در مواردی از قبیل انتقال ملک مورد اجاره به غیر بدون کسب اجازه از موجر ، عدم پرداخت اجاره بها در تاریخ مقرر ، تعدی و یا تفریط
نگرانم، ولی چه باید کرد
عشق، دلواپسی نمی فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد...
بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه ِ نامرئی
خسته ام از ضوابط عُــرفی
خسته ام از روابط شــرعی
هیچ کس، هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم
تف به هرچه اصــول، هرچه فـُـروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گـــُـناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل جن ّ است و عشق بسم الله
چشم هایت نگاه خیسم را
مثل ِ برق سه فاز میگیرد
حسادت را مکر زنان میدانند و غیرت را زینت مردان؛ اما تو هرچه دلت میخواهد نامش را بگذار.
هرچه باشد، از عجایب زندگی من هم این است که از هر شب پیچیدن بوی ادکلنت در راهروی خوابگاه، آن هم در این موقع شب، میسوزم. از دیدنت با او، از فکر بودنت با او میسوزم. از صمیمیت بینتان میسوزم. از اینکه هنوز هم نمیفهمم رابطهتان صرفا دوستانه است یا ماجرای خاصی بینتان برقرار است هم میسوزم. حتی اینکه مطمئنم هیچ حسی نسبت به تو ندارم و تو را از روی خود
فکر نورانی
دلم می خواهد فکری نورانی داشته باشم.. فکر نورانی چیست ؟ اول فکر تاریک را بشناس .آنهـایی که هرچه برایشـان آیه و روایت بخـوانیم و مـوعظه کنیم و هرچه قـدر پنـد و انـدرز و نصـیحت کنیم، هیـچ فایـده ای برایشان نداشـته باشـد. فکر تاریک
ادامه مطلب
شهر آزادگان رحیم آبادمیدرخشد به شرق گیلان شادقلب جنگل و روح دریاهاستهرچه دارد محلّه ی زیباستپل رود است جاری اندر شهرمی رود تا خزر تو را به سفرچهره ها شاد و مردمی خندانآبروی تمامی ایراناهل علم و تلاش و دانائیمقتدر ، مظهر توانائیعشقشان رشد دانش و فرهنگبوده با جهل دائماً در جنگیک محل دارد آن که بالنگاستعشق و شور و نشاط من آنجاستدر بهاران به نبش چارم منساکنم از برای گل چیدنقطب گردشگری سفیدابهپاتوق آفتاب و مهتابهجای زیبای اشکور لشکانهرچه دید
آقاجون عادت داشت غذایش را در ظرف مشترک با من بخورد. دفعه اول غذا تخم مرغ بود. خیلی بچه تر از آنی بودم که بتوانم تحلیل اجتماعی کنم. یک تکه از تخم مرغ مانده بود که من نصف کردم و خوردم. آن نصف باقیمانده را آقاجون نصف کرد و خورد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه اندازه بند انگشت تخم مرغ ته ظرف مانده بود. هیچکدام از ما یکباره آن تکه را نمیخورد و برای نفر بعدی نصفش را میگذاشت.ناگهان چنان کشیده محکمی زیر گوشم نواخت و گفت: توله سگ! همیشه پدر به فرزند میبخش
✅نکته طلایی هجدهم: توجه عاطفی بیشتر به دختر
⬅️اسلام بین دختر و پسر فرق نمیگذارد و ملاک برتری را در تقوا میداند و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر میدهد. مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد.⬅️قرآن کریم میفرماید: «یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ اَو یُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً اِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر میدهد و یا پسر و دخت
عالم ز برایت آفریدم گله کردیاز روح خودم در تو دمیدم، گله کردیگفتم که ملائک همه سرباز تو باشندصد ناز بکردی و خریدم،گله کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردی با این که گنه کاری و فسق تو عیان استخواهان توأم، تویی که از من گله کردیهر روز گنه کردی و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله ک
میدانید فکر میکنم نیمه ی گمشده همان کسی ست که میتوانی جلویش هرچه که ناراحتت میکند بگویی و از آن نترسی که برای کمبود هایت روزی سرزنشت کند یا بخاطر ضعف هایت تورا رها کند . بتوانی جلویش هرچه را که خوشحالت میکند بگویی و نترسی که احمق و ساده لوح خطاب شوی. و بتوانی به راحتی در مورد احمقانه ترین چیز ها حرف بزنی و نترسی که مبادا روزی بخاطرش مسخره شوی.
برای همین هم نیمه ی گمشده وجود خارجی ندارد و همه ی آدمها همیشه رویایش را دارند.
سردارشهید حاج علی شوشتری
دیروز از هرچه بود گذشتیم و امروز از هرچه بودیم،آنجاپشت خاکریز بودیم واینجا در پناه میز،دیروردنبال گمنامی بودیم وامروز مواظبیم ناممان گم نشود،جبهه بوی ایمان می دادواینجا ایمانمان بو می دهد.
بارالها، نصیرمان باش تا بصیر گردیم ، بصیرمان کن تا تا ازمسیر برنگردیم وآزادمان کن تا اسیر نگردیم.
این که مسیح میگوید: «من دردِ شما را به دوش میکشم.» چه معنیای دارد؟
درد: به زبانآمدنِ گره، و لبگشودنِ عقده.
پس مسیح میگوید: «من گرهِ شما را به زبان درمیآورم و عقدهی شما را لب باز میکنم. یعنی درونیترین حفرههای شما را از آنِ خودم میکنم. و آن وقت که همگیِ شما از آنِ من شدید، من نه شما را و دردِ شما را، بلکه دردِ خودم را و خودم را (که حالا تمامِ شماست) به دوش میکشم.»
حس میکنم که این نوشته را هرچه زودتر باید تمام کرد. صورتِ این گزا
اسفند هر چه سرد،هرچه سخت اما در پی اش بهاری هستدرست مثل زندگی کهروزهای سختش هرچه طاقت فرسااما در گذر است!آدم ها می آیند با خودشان شوقمی آورند،امید و رشته های نازک دلبستگیرشته ها که طنابی ضخیم شداز ترس به دام افتادن میرونداز آنها کوله باری می ماندپر خاطره و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشوداسفندِ رابطه ات در گذر استخاطره ها را درست کن،و بهار را با حال دیگری آغاز کن!
ابن بکیر از امام صادق ع پرسیدم ایا مومن به جذام و پیسی و امثال ان مبتلا میشود فرمود مگر بلا مومن جز برای مومن نوشته و ثابت شده است امام صادق ع. فرمود مومن نزد خدا خدا ارجمند است تا انجا که اگر بهشت را با هرچه در انست از خدابخواه. باو عطاکند بدون انکه از ملک او چیزی کم شود وکافر نزد خدا خوار و پست است تا انجاکه اگر دنیا را با هرچه در انستاز خدا خواهد باو دهد بی انکه از ملکش چیزی کم شود و خدا بوسبله بلا از بنده مومنش دلجوبی کند چنانکه. مسافر یا
ما را رها کنید در این رنج بیحساب
با قلب پاره پاره و، با سینهای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و، ماهی بُرونِ آب
حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی
پیری رسید غرق بطالت، پس از شباب
از درس و بحث مدرسهام حاصلی نشد
کی میتوان رشید به دریا ازین سراب؟
هرچه فرا گرفتم و، هرچه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب
هان ای عزیز! فصل جوانی بهوش باش!
در پیری از تو، هیچ نیاید بغیر خواب
این جاهِلان که دعوی ارشا
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان(عج)
ای شیعه ما خداوند ما و شما را به رحمت خود از خطرها، بلاها، بدیها و ناملایمات حفظ کند، که او ولی رحمت است و بر آنچه که بخواهد توانا است، و او ولی و حافظ ما و شما است.
توقیع به مردم قم-ابن ابی غانم قزوینی- الاحتجاج/ ج2/ ص7-466
او معتقد است که در هزاره فعلی آگاهی بیشتر از جهان پیرامون مساوی است با فشار عصبی بیشتر. هر چقدر از وقایع و رخدادهای بیشتری باخبر میشود افسردگیش عمیقتر و امیدها و آرزوهایش بیرنگ و لعابتر میشود. هرچه اسناد و حقایق منتشرنشده تازهتری افشا میشود از قضاوتها و تصورات پیشینش سرافکندهتر است و در کجفهمی و زودباوری خود را مستعدتر مییابد. هرچه در مطالعات موردی جلوتر میرود از بلاهت برداشتهای پیشینش وحشتزدهتر میشود. هر چه به ف
چگونگی امر به معروف و نهی از منکر در مورد کسانی که حاصر نیستند از گناهان علنی و عمومی دست بردارند
در نزدیکی منزل آیت الله محمد علی شاه آبادی، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونهای که از صدای آنها، همسایهها ناراحت بودند.
ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمیکنم و شما هر اقدامی که میخواهید بکنید.
مرحوم ش
من سر نوشتن خیلی با خودم درگیرم. هربار که شروع به نوشتن داستان میکنم، انگار یک سطل آب یخ روی خودم میریزم. ناامیدی تمام وجودم را در خود مچاله میکند و حس میکنم هرچه رشتهام پنبه شده است. به خودم میگویم من که عرضهٔ نوشتن یک داستان کوتاه خوب را ندارم و نمیتوانم سر و تهش را خوب هم بیاورم، من که هیچ نگاه تازه و نویی به اتفاقات پیرامونم ندارم و همهاش از یکمشت کلیشه مینویسم، چرا باید دلم بخواهد نویسنده شوم؟ چرا یک مشت اراجیف چاپ کنم و ا
روال کانال انتشار مطلب در روزهای سه شنبه هر هفته بود که به دلایلی امکان ارسال در نوبتهای گذشته محقق نگردید و استثنائاً امروز جمعه پست جبرانی منتشر میشود.
در دو بخش گذشته اشاراتی به مساله خشم و غضب الهی داشتیم و در نهایت به این جمع بندی رسیدیم که قاعدتاً نباید خداوند نباید دچار دگرگونی احوالات شود و برای خطا(گناه) بندگانش اقدامات غیر منتظره خشن انجام بدهد !و نتیجه آن شد که گفتیم خداوند در قرآن تمام احوالات زمینی ها را دارد چون از منظر زمینی ب
جمعه هاآرامشی سوی وصال مهدی است/شیعه دائم منتظربهرجمال مهدی است/هست طاووس بهشتی حضرت صاحب زمان/مسلمین راافتخاری از جلال مهدی است/دشمنان حضرت اومثل شمرو حرمله/ذلت آنان به عالم درقتال مهدی است/شیعه رابایدکه باشداهل اصلاح درون/هرچه می خواهی سعادت درسوال مهدی است/ازوجود اوهمیشه میرسد لطف وکرم/هرچه دارداهل عالم لطف ومال مهدی است/تاظهوریوسف حق گام آخرمانده است/عالم پراز عدالت درخیال مهدی است/
دیده ام در یک شب تاریک راز
گور بود و من در آن بودم دراز
فرق بسیاری میان من و من
مثل فرق بانماز و بی نماز
بندگی میکردم از روی ریا
بوده ام از ذلّت خود سرفراز
هر بدی را مرتکب در خلوتم
باطنی مسموم ، ظاهر سروناز
هرچه گفتم هرچه کردم با نظر
از حقیقت دور ، در بند مجاز
چون اسیری که شدم گُم در خودم
کفر و ایمان کار و کسبم ، یک نیاز
یک تصادف روشنی شد در دلم
عبرتی آورد با خود کارساز
بندگی از سر گرفتم ، بنده ام
میکنم از نفس و شیطان احتراز
باقیش را من نمیدانم دگر
زراره گوید-خدمت امام باقر ع بودم مردی از اهل کوفه از انحضرت راجع بقول امیرالمومنین ع و هرچه خواهید از من بپرسبد هر چه از من بپرسید شما خبر دهم سوال کرد حضرت فرمود هیچ کس علمی ندارد جز انچه از امیرالمومنین ع اسفاده شده مردم هر کجا خواهند بروند بخدا علم درست جز اینجا نیست وبا دست اشاره بخانه خود کرد مقصود خانه وحی و نبوتست نه خصوص خانه ملکی انحضرت توصیح این عبد البر در کتاب استیعا خود گوید هیچ کس از صحابه جز علی بن ابیطالب نگفت هرچه خواهید از
حق طلاق زن
بر اساس قانون و عرف طلاق حق زوج مرد استت و هر زمان بخواهد می تواند زن زوجه را طلاق دهد. البته این قانون بدین معنا نیست که زوجه زن نتواند خود را مطلقه سازد. در واقع قانون به این شکل است که مرد برای درخواست طلاق نیازمند به ارائه ادله نیست اما زوجه یا زن اگر بخواهد درخواست طلاق بدهد می باید دلایل قانونی کافی و محکمه پسند به دادگاه ارائه دهد.
حال این کار یک وکیل مجرب است که بتواند ادله کافی برای قانع کردن قاضی و دادگاه جمع کند که ازجمله
و هرچه فشار دولت و ستمگستران و
استثمارگران شدیدتر باشد ، به همان
اندازه لذایذ جهان ماورایى که دین
معرفى مىکند ، رنگینتر است !
#زیگموند_فروید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
•جروبحثشان سر یک چیز بیخود بود و از جایی که میدانستند این تهدید و خط و نشان کشیدنهاشان برای یکدیگر، دیگر روی احساسات من اثر ندارد، لذا از مستر به عنوان سفیر سوییس استفاده میکردند. اگر فکر میکنید اینجور وقتها هم من اتریشبازی درمیاورم و میانجیگری میکنم باید بگویم که سخت در اشتباهید. راستش من گینهی بیسائویی بیش نیستم.قبلترها روسیه بودن جواب میداد حالا اما نه. داشتم میگفتم، نشستهبودم و کف پاهام را به میلههای بخار
حضور موثر اولیا در کنار مربیان و دبیران بی شک در رشد و بالندگی دانش آموزان نقش بسزائی دارد و این همکاری و تعامل به حل بهتر مشکلات دانش اموزان و شناسایی هرچه دقیق تر خصوصیات و توانایی های آنها و فراهم نمودن زمینه مناسب برای رشد و ترقی هرچه بیشتر آنها کمک می نماید .به این جهت برآن شدیم تا بستری را برای تعامل و آشنایی بیشتر اولیا با دبیران و هنرآموزان فراهم نمائیم
19 آذر 98
شعار ما
هر فرزند نوائی
یک شهروند شاد هدفمند و مسئول
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاده بودم !
چه غصه هایی که فقط به سپیدی مویم حاصل شد در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !
به همین سادگی ...
ایدز که یکی از بیماری های ویرانگر دنیای امروزی است توسط ویروس نقص ایمنی انسانی یا HIV (اچ آی وی) ایجاد می گردد.ویروس اچ آی وی با ورود به بدن می تواند به بیماری AIDS و یا سندروم نقص ایمنی منجر شود. علائم HIV متفاوت اند و بسیاری از مردم تا سال ها بعد از ابتلا، هنوز نمی دانند به این بیماری مبتلا شده اند. در حالی که دانستن علائم این بیماری می تواند در تشخیص هرچه سریع تر بیماری مفید باشد.
ما در اینجا ۱۰ علامت شایع بیماری ایدز را بررسی خواهیم کرد. در صورتی ک
خیلی احمقانه است اگر فکر کنید روزی فراموشش میکنید و کنار دیگری همه آن عاشقانههایی که با او تصور کردهاید را همراه این یکی زندگی میکنید. فوتوشاپ که نیست سر این را بذارید روی بدن آن یکی و زندگی شیرین شود. هرچه بگذرد شاید آن احساس اولیه از تب و تاب بیفتد و سردتر بشود ولی به ناگزیر تلختر هم خواهد شد...
گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
نفیسه مو
عِمران خنجر را در پارچه می پیچد و می گوید: "تا خراسان چقدر راه است؟"
پینه دوز به افقی دور نگاه می کند. "به حساب آنکه روزها در راه باشیم و شب ها اتراق کنیم، نزدیک هفت روز."
"پس راهی نیست."
پینه دوز لبخندی می زند و نگاهش می کند. "همین راه که در نظر تو اندک و کوتاه می آید، چه آدم ها که سال به سال، در دل، رفتنش را نیّت می کنند و در عَمَل، پاهایِ شان حتی یک قَدَم همراهیِ شان نمی کند. حدیثِ خراسان، حدیثِ شهرهای دیگر نیست جوان! حدیث اقبال است. اگرچه خانه عل
دیشب شب حر بود به ماه قمری و فرداش به شمسی صبح بیست و سه، چهار یا باز مگر چه فرقی میکند؟ هرچندسالگی من که هرچه بودهام حر نبودهام. سحر تا شام و سحر امروز و شب اما چقدر گیج و منگ بود. از معلقِ پل صدر تا ماهِ نیمهجانِ خروجی تونل نیایش که ترک موتورِ رو به سوی ارغوان سوم غربی روان بودم و روانه، تا ظهرش که پیچهای داغِ آسفالتهای لواسان را میراندم و امشبی که امام علی را تا انتها سرد شدیم، تا افسریه و بعد دوباره چهارراه اسدی، که هر صبح سپید
نام کتاب: #آویشن_قشنگ_نیست | نویسنده: #حامد_اسماعیلیون | #نشر_ثالث | ۷۳ صفحه.شیش تا داستان کوتاه که در عین مستقل بودن، به هم مرتبطن. در اصل هفت تا بوده، اما یکی از داستان ها حذف شده چون یه جورهایی می گن در مورد اتفاقات سال ۸۸ بوده و همون قضیه ی معروف #کوی_دانشگاه که ریختن توی خوابگاه کوی دانشگاه و کلی دانشجوی مظلوم رو پرپر کردن. این کتاب جایزه #هوشنگ_گلشیری رو در سال ۸۸ برنده شد و همون سال در #جایزه_ادبی_روزی_روزگاری به عنوان اثر شایسته ی تقدیر مورد
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشدهرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد
تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیستاو بعکس تو به هرچیز مردد باشد
تو به هر در بزنی تا که به دست آوریشو جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد
بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگریکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد
همه دلداده ترین فرد تو را بشناسنداو به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد
شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟
تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقتپیش چشمان تو با او که
هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم فرق بزرگی ست میان من و اویی که گرسنگی ونداشتن اجبارِ همیشگی اش است ! هرچقدر که ننوشم نبینم ، بازهم این ترازو هم سان نمیشود، خیال ویرانی یک شب او ، به اندازه ی تمامی سی روز من و توست که بی تشویش از فردا سحر میشود. . .واقعیت از این قرار است، تنها فقر نیست که آدم را بیتاب میکند ، سخت است بی رویایی از فردا شب را به صبح برسانی وقتی نداشتن ، اجبار هر روز و هرسال تو باشد !هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم روزه ی من ، تنها روزه ی نخورد
در طول سالهای عمرم همیشه تلاش کردم و به نظرم جز دسته ادم های پرتلاش محسوب میشم.
اما تموم این سالها همیشه به خودم گفتم استعداد چیز دیگه ای .... ادم های با استعدادی رو توی این سالها دیدم که چیزی رو که من در طی روزها یا هفته های یا حتی ماهها میخوندم یا مینوشتم یا طراحی میکردم یا میساختم در عرض چند روز یا هفته میتونستن انجام بدن. به خودم میگفتم هرچه قدر ضعیف باشم میمونم توی این مسیر ... این چیزی که من میخام و براش حاضرم از خیلی از چیزیهای زندگی بگذرم. گ
باید عشق به جا آورده شود. اگر جان بخواهد، بخواهد. تن چه میخواهد؟ عشق را تن چه کار؟ تن را نگاه دار چنان، تا عشق به جا آری.
جهان از کف دست چون دود بر میخیزد. ناآشنایی را خوش است. ناشناسی را شناختن خوش است. ندانسته را دانستن خوب است. خوب است؟ نه؛ درست است، مهرآمیز است و حقیقی. تنها ناآشنا حقیقت است.
من شناس نمیشناسم. خاص نمیشناسم و عام نمیدانم. تنها آن بهخودتپیده میدانم که از خویش فرو ریخته است.
در خرابات میگذرم، از میان این دنیای خ
از هم بپاشانم به آسانی، مهم نیست
این ها برای هیچ طوفانی مهم نیست
آغوش من مخروبهای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با درد خنجر، درد خار از خاطرم رفت
بعد از تو غمهای فراوانی مهم نیست
یک مُرده درد زخم را حس میکند؟ نه!
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
دار و ندارم سوخت در این آتش اما
هرچه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
حالا چه خواهد شد پس از این؟ هرچه باشد!
ای
اینو فهمیدم که این گروه از ادما وقتی از سد سخت رد شدن جذابیتشون از دست میدن و شروع میکنن ب خزعبلات تکراری گفتن
اینجا همه زیادی شبیه هم شدن
جوری ک با شناخت کامل ی نفر میشه رفتار یکی دیگه رو تو اینده نزدیک حدس زد ک این هم خوبه ،هم بد
بده چون کسل کنندس زندگیت رنگاشو از دست میده
خوبه چون احتمالا شکست و ضربه خوردنت کمتره
اینجا خلاقیت مرده و برا احیا کردنش اصلا تلاش نمیکنن و تنها چیزی ک براشون اهمیت داره جواب مطلق درسته و اگه اشتباهی باشه مسخره و ط
{دلایل عقلی امامت و مهدویت - شماره 38}
اینجا تقلید جایز نیست!
مبحث امامت، چیزی جدای از «عقل» نیست. لذا کلیهی دلایل دینی، حتماً عقلی هم هست و کلیهی دلایل عقلی اگر صحیح باشند، حتماً عین دین هستند و اساساً حق و باطل، هستی و نیستی، ضعف و کمال و... با عقل شناخته میشوند. پس، بدیهی است وقتی اسلام بر اساس فرامین الهی میفرماید: «اصول دین تحقیقی است و در اصول تقلید جایز نیست»، یعنی باید برای آدمی با استدلال عقلی به اثبات رسد.
اصول اعتقادی نه تنه
بسم او ...
خودش شاید نمی داند اما از اولین باری که دیدمش برایم باعث خیر شد. کمک کرد راهم را پیدا کنم. هرچند که خودش دیرتر از من رسید. کمک، واژه ایست که با اسمش در ذهنم عجین شده. چه خودش بخواهد و چه نخواهد به من کمک می کند. با حرف هایش، با کارهایش و گاهی حتی با نگاه کردنش...
ادامه مطلب
خیلی از افراد هستند که دوست دارند چه تمام وقت چه نیمه وقت از اینترنت پول در بیاورند،اینکه بتوانید در منزل شخصی خودتان کسب درآمد کنید یک ایده درستی است درآمد درمحیط وب محدود نیست وشما با پیشرفت خودتان میتوانید برای افراد دیگر هم ایجاد اشتغال کنید،با دسترسی فراگیر اینترنت شما باید توانایی ارائه اطلاعات کاربردی که مشکلی از کاربر را حل کند را داشته باشید تا کاربر قصد اینکه بخواهد زمان خود را درصفحه شما بگذارند داشته باشد،روش درآمد زایی در ای
یاحق...
خیلی وقت ها، با مسائلی رو به رو می شویم که هرچه فکر می کنیم که چه شد که این طور شد، به نتیجه ای نمی رسیم! با خود می اندیشیم که نکند فلان کار را درست انجام ندادم یا زمانی که کار تمام شد، دوباره راه رفته را بررسی نکردم و فکرهایی این چنین!
گاه حتی گام را فراتر می گذاریم و فکر می کنیم که نکند کسی را ناراحت کرده ایم و قلبی شکسته ایم و مشکلِ پیش رو، عقوبت آن دل شکسته است!
گاهی در جستجوهایمان، سرنخ مشکلات را پیدا می کنیم و درصدد رفع آن برمی آییم و گ
حال ولی زمانه چه مسکین است!
اجسادمان چون روزنامه های مچاله در کوچه های پرت جهان می پوسند
روزی پیاله را سر می کشم سر می کشم
لبخند حسن نیت ساقی آخر مرا خواهد فریفت
براهنی
زندگی چه مسکین است که ما را از هم دور نگه داشته است.که ما را برده به جاهایی که خودش میخواهد که قدرت نمایی کند.نمیداند دلِ ما بی قرار است و بی مکان!هر جا که بخواهد ما را ببرد ما به بوی گلِ کوچکی برمیگردیم...
*عنوان شعری از براهنی است.
بسم الله
راستش چیز خاصی برای نوشتن ندارم.بی حوصلگی های مداوم برای کارهای لذت بخش یعنی یک جای کار خراب شده.خراب شده و انگار نمیخواهد هم درست شود.همیشه بعضی آهنگ ها مرا میبرد در جایی که حالم بی نهایت زیباست.میخندم و هر لحظه فکر جدیدی به ذهنم میرسد و ذوق میکنم.ذوق.اما خب دنیای ذوق کردن چند وقتیست که همان جا مانده.بین فکرهای سه تا پنج عصر که بیشتر از سرخوشی آفتاب دم غروبند و نه چیز دیگری.از آدم های اطرافم فاصله میگیرم و دور میشوم.بعد نزدیک.دوباره
بد نیست نکاتی را که در ادامه مطرح می شود، برای استفاده هرچه بهتر از کولر به خاطر بسپارید. این روزها با گرم تر شدن هوا نصب یا راه اندازی دوباره کولرهای آبی رونق گرفته است.بسیاری از شهروندان سرویس و راه اندازی کولر را خودشان انجام می دهند و عده ای هم ترجیح می دهند کار را به کاردان بسپارند. با این حال، بد نیست نکاتی را که در ادامه مطرح می شود، برای استفاده هرچه بهتر از کولر به خاطر بسپارید. _ هر چه مسیر کانال کشی کولرهای آبی پر پیچ و خم و طولانی
ادامه تفسیر بیت اول گلشن راز شیخ محمود شبستری رحمه الله علیه
بنام آنکه جان را فکرت آموختچراغ دل به نور جان برافروخت
روشن شد که جان انسان دارای فکرت است، تفاوت نفس آدمی با جان سایر جانوران، همین است که نفس انسان ناطقه است و دارای فکرت است. و این فصل ممیزی است که انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده است. در واقع همین فصل خاص انسان، آدمی را خلیفه و اشرف مخلوقات کرده است. این فکرت نور جان است. این نور جان، که در حقیقت همان فکرت است، دل را روشن می کن
این سرگردانی، این بی تو بودن، این تنهایی، سخت است. امانمان را بریده است ولی امیدمان را نه.
روزها میگذرند و ما همینطور غرق میشویم، نه که امروز نجات پیدا کنیم و فردا باز غرق شویم، نه، هی غرقتر میشویم. انگار هرچه دست و پا میزنیم در جهت عکس حرکت میکنیم. به دنبال یک دستیم، یه دست راهگشا یک دست گرهگشا یک دست نورانی.
آسمان با تمام وسعت بر ما تنگ شده و زمین انگار از دستمان خسته است. نکند او هم دلش تنگ است؟ نکند او هم هرچه دست و پا میز
بسم الله الرحمن الرحیم
ختم 1= از روز جمعه شروع کرده روزی سه بار یس بخواند تا روز پنج شنبه و هر روز بعد از آنها دعای یامن تحل به عقد المکاره را بخواند و به جهت دشمن سه شنبه شروع کند وجهت عزت یک شنبه و جهت معیشت پنج شنبه
شب نیمه شعبان سه بار یس را بخواند مرتبه اول طول عمر و بار دوم عافیت از بلا و بار سوم توفیق انجام وظیفه و هر بار بعد از آن یامن تحل را بخواند
ختم 2= در یک مجلس 21 بار یس بخواند ودر خاتمه دعایی که در با لا ذکر شد
ختم3= روز جمعه صد صلوات
بسم الله
سلام هدهدجان،
سیمرغ می نویسد:
داشتم به کار دنیا می اندیشیدم. هرقدر که پیش می رویم داشته های مختلفی از دنیا را تملک می کنیم.
وقتی کودکیم تنها دارایی مان پدر و مادر و سلامت جسم و جانمان است.
اما آرام آرام دنیا روی خوشش را به ما نشان می دهد.
کم کم پر و بال می گیریم. مال و اموالی جمع می کنیم. خانه ای می خریم. خانواده تشکیل می دهیم.
فرزند می آوریم. کاری می کنیم و خلاصه حسابی دنیا پای ما بند خودش می کند.
آرام آرام وقت دل کندن از دنیای ساخته مان، پ
((به نام خداوند مهربان))
مثل کبریت کشیدن در باد ، زندگی دشوار است.
من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم!
آخرین دانه ی کبریتم را می کشم در باد... هرچه باداباد...
((سهراب سپهری))
سلام!
تقریبا در شرایطی هستی که دو سال پیش، من هم همان شرایط را تجربه می کردم. ماه رمضان سال 97 شمسی بود که تازه از بارداری همسرم مطلع شده بودم، تازه آزمون جامع را داده بودم و از کرم امام حسین (ع) شرایط خرید خانه محیا شده بود و خانه ای را پسندیده بودیم و رفته بودیم برای قولنامه. این تقریبا همان شرایطی است که تو هم داری. بخواهیم دقیق تر تطبیق بدهیم، خانواده های هردویمان در تهران نیستند، و همان طور که ما تقریبا بچه را تنهایی بزرگ کردیم، قرار است تنه
درحالیکه دونالدترامپ درکلیساداشت ازکشیش که اهل تجاوزجنسی بود درخواست مینمودکه خداوندگناهانش بابت کشتاردرایالات متحده بواسطه آزادی سلاح و جنگ های نابخردانه راببخشاید.تلفن او زنگ خورد.ملانیابودوازاوخواسته بود هرچه زودتربیایدچون ایوانکاوملانیادچاردیابت بودندوپمادزخم پای افراددیابتی در ایران ساخته شده بودانهافرمول این دارووحتی امتیازساخت این دارو که در دست ایران بودرانداشتندوبه مرور زمان باخطر قطع انگشتان پا مواجه میشدند.
دونالدگ
6 روز از شروع قرص خوردنم گذشته و گمان میکنم که بهترم. ذهنم ساکتتر شده و دیگر از «کار مفید نکردن» عذاب وجدان ندارم. به خودم مرخصی دادهام. قرار است این دو هفته نگران هیچ چیز نباشم. 5 روز اول سخت گذشت. بدنم بسیار سست بود و چیزی مرا به سمت زمین میکشید. میل عجیبی به دراز کشیدن داشتم. مدام توی تخت بودم و گاهی چشمانم آنقدر گرم میشد که هر لحظه ممکن بود خوابم ببرد. متوجه شدم که کتاب خواندن در این وضعیت فایدهای ندارد چون اصلا حواسم سر جایش نیست. ام
در هرجای حاشیه ایستاده باشم یا هرجای متن، فرقی نمی کند. فصل ها عوض می شوند.این را سایه روشن عبور ابرها برشیشه های نورگیر می گوید. برگ های گل های گلدان های پنجره ها. این همه واژه، این همه اگرها و اما ها، واژه هایی از اعماق سال ها و قرن ها، واژه هایی کهن که تو عاشقشان هستی و من سرگردانشان. بی بضاعتی من، سکوت من، بهانه های من، بیهودگی های روز، هراس های شب، به قاعدگی های آدم ها، بی قاعدگی های من، روزگار پریشان خاطری ها، این همه ها! چه فرقی می کند. فص
حتما اسم اسماعیل بخشی را این روزها شنیدهاید. کارگری که در اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه بازداشت شد. این جناب وقتی از زندان در میآید در اینستاگرامش از شکنجهاش در زندان میگوید و اینکه نمیدانم کجاهایش درد میکند و کبود شده است. نامهی سرگشادهای هم مثلا به وزیر اطلاعات مینویسد و از وضع بدش شکایت میکند. غرض گفتن این مطالب نبود که با یک سرچ ساده به دست میآیند. غرض چیز دیگری است.
کافی است اسم «اسماعیل بخشی» را در گوگل بزنید و سایت
ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان روز چهارشنبه پس از دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اعلام کرد کشورش آماده است هرچه سریعتر به پروژه خط لوله گاز روسیه به اروپا موسوم به ترک استریم (TurkStream) بپیوندد.
او در جریان این دیدار که در بوداپست برگزار شد، تاکید کرد حضور در این پروژۀ استراتژیک برای مجارستان یک اولویت است. آقای اوربان گفت: «ترک استریم برای ما یک اولویت است. هرچه سریعتر به آن بپیوندیم، بهتر است.»
تا کنون گاز روسیه از مسیر اوکر
بگفتم من ز آن یک باغ گردو که دعوت می نمود حامد به اردو
گذشت از آن زمان چندین و چند سال دقیق تر گویمت پانزده و اند سال
در این مابین آن سال تا به الآن بی افتاد اتفاقات فراوان
ببستند درب آن افزار ماشین فروختند هرچه افزار هرچه ماشین
به جای آن همه دستگاه و افزار شده آن هر دو سالن همچو انبار
تمام کارگران و کارکنانش برفتند جای دیگر از
شاید جای تعجب داشته باشد که چه عاملی باعث میشود که یک یک زن نیمه شب با عشق و علاقه از خواب ناز خود بیدار شود و نگاهش را به کودکش بدوزد که مبادا در حین خواب اتفاق بدی برایش بیفتد و اذیت شود و یا نتواند به خوبی بخوابد. این در حالی است که میداند این کودک هیچگاه نه میخواهد و نه اگر بخواهد میتواند که این زحماتش را جبران کند.
ادامه مطلب
قفل ضد سرقت غیر قابل رویت و غیر قابل دسترس بی نظیر ساخت شرکت هیوندایی کره این امنیت را برای شما فراهم خواهد نمود
غیر قابل رویت و دسترس برای افراد غیر
امنیت بالا با 250.000.000کد مختلف
ظاهر زیبا و بدنه ی فلزی مستحکم
کاربرد دو گانه ی برق و باطری
دارای 4 ریموت کنترل و قابل افزایش تا 16 ریموت کنترل
نصب آسان وسریع
برای دریافت این محصول بی نظیر و امنیت هرچه سریعتر منزل یا محل کار خود هرچه سریعتر تماس حاصل فرمایید
09051577346
علی حیدری
«٧٤»یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (خداوند)هرکه را بخواهد به رحمت خویش اختصاص دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است. نکتهها: این آیه،تصوّر غلط یهود را که خداوند هیچ قومى را مانند یهود مورد لطف خویش قرار نمىدهد،نفى کرده و مىفرماید:خداوند بهتر مىداند چه کسى را
ادامه مطلب
هو
میخواستم یک رنگ جدید رژ لب بخرم. و یک کانسیلر. هر دو هم تخفیف خوب و درست درمان خورده بودند. برای من که با این اوضاع گرانی دستم به خرید رژلب های چند صد هزار تومانی نمی رود انصافن خوب بود. اما هرچه فکر کردم نتوانستم خیلی قاطع تصمیمم را بگیرم. چند بار فکر کردم مگر این رژ لب های توی کشو چه ایرادی پیدا کرده اند که یکی جدیدتر میخواهی؟ مگر کانسیلر چقدر اهمیت دارد برای تو که نه سیاهی دور چشم داری و نه میخواهی هر روز هر روز آرایش کنی؟ اصلن از کجا معلوم
شما چه شغلی را می شناسید که اینقدر با زندگی خصوصی مردم سر و کار داشته باشد؟ یک نظافت چی چه بخواهد و چه نخواهد وارد جیک و پیک زندگی مردم می شود. منظورم نظافتچی داخل خانه هاست. هیچ مشتری ای قادر نیست شخصیت خانوادگی و فردی خود را از یک نظافتچی تیزهوش و کنجکاو و فضول ( بلانسبت بنده ) پنهان نگه دارد
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم چقدر واقعی دارد ...شاید
از بی بی سی با او تماس گرفتند و گفتند از پخش بی بی سی فارسی هستیم برای برنامه .... میخواهیم با شما گفتگو داشته باشیم
در پاسخ گفت
بد بخت مردم کشورم که بخواهد صدای .... خودش را از لندن بشنود
چقدر به شیعه نزدیک است این پاسخ
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر والغلبه
به تازگی متوجه شده ام که با دو گروه از آدمها نمیتوانم معاشرت کنم:
خصوصا اگر این رابطه بخواهد عمیق باشد.
دسته ی اول مزخرف و سطحی اند ، که ارزش معاشرت ندارند.
دسته ی دوم خوب و باارزش اند، که خودم را لایق معاشرت با آنها نمیدانم.
و چون انسان ها از این دو دسته خارج نیستند؛ بالطبع تنهایی را ترجیح میدهم و خودم را تحمل میکنم...
گرچه من هر دو دسته را دوست میدارم.
به تازگی متوجه شده ام که با دو گروه از آدمها نمیتوانم معاشرت کنم:
خصوصا اگر این رابطه بخواهد عمیق باشد.
دسته ی اول مزخرف و سطحی اند ، که ارزش معاشرت ندارند.
دسته ی دوم خوب و باارزش اند، اما خودم را لایق معاشرت با آنها نمیدانم.
و چون انسان ها از این دو دسته خارج نیستند؛ بالطبع تنهایی را ترجیح میدهم و خودم را تحمل میکنم...
گرچه من هر دو دسته را دوست میدارم.
جایی جملهای آلبرکامو خواندم که گفته بود:" به آنچه که ما را به برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم." راستش از آلبرکامو رمان بیگانهاش را که خواندم تا یک هفته بعد در خلا بودم.حس میکردم چطور یک شخصیت اینقدر بیتفاوت، بیاحساس و کرخت میتواند نسبت به زندگی مسایلش و اطرافیانش باشد. این رمان آنقدر قوی بود از نظرم که شخصیت اول داستان را کاملا احساس میکردم وقتی خواندمش.یکجور بیتفاوتی افسردهوار...بعد از آن تصمیم گرفتم سراغ کامو نروم خ
Directx دایرکت ایکس نرم افزاری از شرکت بزرگ مایکروسافت است که برای اجرای هرچه بهتر بازی ها و ویدئو ها کاربرد دارد . بسیاری از ما نرم افزار Directx را به هنگام نصب بازی های مختلف بر روی سیستم خود مشاهده کرده ایم . تکنولوژی های مختلفی که در هر نسخه از نرم افزار دایرکت ایکس به کار رفته باعث بالا رفتن کیفیت ساخت و پردازش بازی ها شده است . از این رو برای اجرای هرچه بهتر بازی ها و نرم افزار های مختلف نیاز به به روزترین نسخه از نرم افزار Directx کاربرد دارد.
ا
یک دریا تنهایی، دختر آبی سپیده زد.این جایی که روی آن خفته ام اصلاً راحت نیست.تمام بدن از وسعت فراغ، فراموشی گرفته، دیگر درد را حس نمی کند؛سردی را گرمی را مرگ را دچار بی حسی شده!شاید روح از بدن ستانده اند و من بی خبر از چهار جهت، هرصبح راهی اش می کنم به شمال.باخود می گویم چرا جواب محبت هایم به غرب نمی آید؟ نگو زمانی چند است! روح محبت را به دریا بخشیده ام!صدایم مانند صدایت به وسعت دریا آرام شده،موهایم مانند موهایت به سان موج ها رقصان شده،چشم هایم
درباره این سایت