نتایج جستجو برای عبارت :

حس بی کران بودن.

«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
از بیدار شدن صبح، تا خوابیدن شب،
از ساحل دریای بی‌کران در طلوع، تا نوای پرستوهای غریب در آسمان غروب،
از دوری تمام‌نشدنی تو، تا چشمان منتظر فرزند پدری که غرق عرق شرم است،
از سراب رسیدن به تو، تا تنهایی رقت‌انگیز ستاره‌ای تنها در دل شب به انتظار خورشید،
از سرمای بی‌کران جان من، تا گرمای مطبوع آغوش دست‌نیافتنی تو،
از همه‌ی آن‌چه در تمامیت من است و به دنبال جلوه‌ای از تو می‌گردد...
 
 
 
 
 
وسعت جهان، عظمت خداى بى کران
اگر با سرعت نور حرکت کنیم...( سرعت نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر است . )۱ ثانیه بعد به ماه می‌رسیم ؛ ۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه بعد به خورشید می‌رسیم؛ ۲۰۰۰ سال زمان لازم است تا از کهکشان راه شیری خارج شویم ؛
و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار سال طول می‌کشد تا به «آندرومیدا» ، نزدیک ترین کهکشان مارپیچی به راه شیری برسیم !!آیا ما در این عالم تنها هستیم ؟؟؟( ألم یعلم بأن الله یرى_آیا انسان نمى داند که خدا مى بیند) 
۶۹-ازکران تا به کران روضه خلدبرین خلوت درویشان است     مایه محتشمی خدمت درویشان است گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد   فتح آن درنظر رحمت درویشان است قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت   منظری از چمن نزهت درویشان است آنچه زر م یشوداز پرو آن قلب سیاه     کیمیاییست که … ازکران تا به کران – روضه خلد برین خلوت درویشان است – غزل ۴۹
منبع : فالگیر
برای اجرای ادامه دار job ها در لاراول یک کران جاب بصورت زیر ایجاد کنید :
 
 
/usr/local/bin/php /home/my_project_path/artisan queue:listen --tries=10

 
البته روش بالا برای اجرای این دستور اصلا پیشنهاد نمیشه و صرفا برای این بود که شما بدونید که با کران جاب هم میتونیم دستورات داخلی لاراول رو هم که با artisan اجرا میکنیم رو هم اجرا کنیم.
چرا که این روش باعث میشه منابع سیستم بشدت مشغول بشن و روش بهتر استفاده از زمانبد خود لاراول هست و یک کران جاب برای اجرای زمانبند لاراول که خواستم مق
فاطمه‌ زهرا سلام‌اللَّه‌علیها کلمةاللّهِ پرمضمون و مانند یک دریای ژرف و عمیق است. هر چه فکر انسان، ذوق انسان، طبع ظریفِ صاحبان طبع در این زمینه تدبر و تأمل بیشتری کند، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد.
۱۳۸۷/۴/۴- رهبر انقلاب
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خنده‌ی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خنده‌ی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
موسیقی: Sleep D
 
ولی واقعا من اینجوری شدم که وقتی یکی ناراحتم میکنه به جای تلافی کردن یا گله کردن، خودمو براش کمرنگ می کنم. 
یعنی چی؟
یعنی اینکه هر بار شکستم درصد کمتری از من درگیر اون آدم میشه. مثلا بعضیا دیگه اصلا منو ندارن ولی خودشون نمی دونن ... 
+ پ.ن1: من اینجوری نبودم! 
 
دل بر گذر قافله لاله و گل داشت / این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری / بینی که گل و سبزه کران تا به کران است 
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی / دردیست در این سینه که ه
   بَه چه وِصالیست ! که جان میرسد
   بویِ خوشش  ،  به عاشقان میرسد
   سُفره ی عدلش ، به درازایِ عشق
   از این کران  ،  به هر کران  میرسد
 
                        شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلص به سِتین
                                               شهریورماه 1397
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
در اکثر سیستم ها جهت اجرای درخواست های دوره ای خود مانند تهیه بکاپ , بررسی تنظیمات و مشخصات سیستم , دریافت مداوم اخبار و به روز رسانی های در MS ها از Cronjobs استفاده می شود . تنظیم Cronjobs در سطح سرور با استفاده از دستورات SSH به آسانی قابل انجام است که این …https://blog.iranserver.com/cronjob/
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله الرّبّ العالمین که چون مهلت هدیه عطا می فرمایید پس از هدیه عطا فرموده شدن وقت، فراغت از کارها، بلاها و ابتلاها، رهایی از رنجها دردها بلاها فشارها سختی ها بحران ها کارهای بغرنج و کارهای طاقت فرسا، بهره مندی از ایمنی امنیت سلامتی آرامش آسایش، در پناه حفاظت خدا بودن، بهره مندی از تسهیل در کارها و معافیت های بی کران، تا در راه خدمت به خوبی ها و استراحت صرف شود و دریغا که خیلی اوقات به هوس رانی و بندگی نفس صرف م
صورتت را هم  یادم رفتهولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد  بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم   تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی شعر نمی باف
صورتت را هم  یادم رفته ولی خودت را نه ...  غمی بی پایان دارم  شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم  طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید  نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد   بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من  من و درد تو به هم خو کرده ایم ...  تو خوش باش که غمت را من می خورم  حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم    تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود  اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی
انتخابات شورای دانش آموزی آموزشگاه ابتدایی پیام کران در تاریخ یکم آبان در محمل آموزشگاه برگزار گردید.
نتایج شمارش آراء به شرح ذیل است:
 
1-ابوالفضل امامی  ................. 42 رای
2-مهدی مردانی .................... 35 رای
3-علی اصغر سلیمانی ............ 31 رای
4-امیر محمد باقری ................. 27 رای
5-ابوالفضل شمس  ................ 22 رای
 
همچنین محمد مهدی شمس و حمید تیموری به عنوان اعضای علی البدل انتخاب گردیدند.
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
با خود می‎گفت: « زندگی با بی خبری از این که کی هستم و چرا هستم ممکن نیست، دانستن این راز از من ساخته نیست. در نتیجه زندگی برایم میسر نیست.
در لحظه ای از ابدیت، در میان ماده ای بی‎نهایت، در نقطه‎ای از فضای بی‎کران حباب کوچکی پدید می‎آید و لحظه‎ای می‎پاید و بعد می‎ترکد. من همین حبابم. »
آنا کارنینا |جلد دوم| - لئون تولستوی - سروش حبیبی - انتشارات نیلوفر - | صفحه‎ی 963 |
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
سه ماه دیگه در چنین روزی چه حالی دارم؟!
١) با خیالی آسوده سر به بالین میگذارم
٢) با خیالی آسوده در جزایر اینستاگرام عید دیدنی(!) میکنم
٣) با خیالی آسوده فیلم های منتخبم رو میبینم در حالیکه از شدت خوردن تخمه به حالت استسقا رسیدم :|
٤) با خیالی آسوده سرم رو میذارم زمین و میمیرم :| :دی
+ "کاشکی بد نشود آخرِ این قصه ی بد!"
+ امیدوارم اسمش اولین شبِ آرامش باشه، همین! خواسته ی زیادیه؟ :)
+ همیشه که تونل زمان برای یادآوری گذشته نیست، گاهی هم برای آینده ای هست ک
نگاهش سمت دیگر بود
ورای آشیان جایی
سرایی، کوچه‌ای، باغی، شباهنگ فریبایی
به هر پر آتشی از کوچ و هر رگ جرعه‌ی داغی
پرستو داشت در سینه سر خورشید پیمایی
شبی را تا سحر جوشید
تلاطم‌هاش دریا شد
پرش با آسمان آمیخت
سرش گرم تماشا شد
سوار بال‌های کوچ، خیالش رفت تا آغاز
و فصل اولش را زیست
به زیر سایه‌ی پرواز
پر از شور و پر از بودن، کران آسمان را گشت
پرستو رفت
پرستو رفت
پرستو باز هم برگشت
نه دیگر بال بر تن داشت
نه رد آشیانش بود
بدون میل کوچیدن، بدون شهوت
باد سرد شدیدی میاد که سوز نداره . یه باد خنکِ زیبا که انگار قراره فردا بارون بیاد . رادیو یه آهنگ گذاشته که همهمه بچه ها نمیذاره بفهمم واقعا صدای داریوشه یا نه ولی زیبا بود ولی زود تموم شد و قطع یه یقین داریوش نبوده. بعد گوینده گفت حالا که الان  همه جا جشن و سروره یه آهنگ شاد میذاریم براتون ...پشت سریم داشت گزارش میداد که یه ساعت رفتم کتابخونه چیزایی که امروز بهمون گفتن رو یه دور خوندم میرم خوابگاه دوباره می خونمشون ، شاید خوب باشه . بیدل رو برمی
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان استاین اشک شور گونه، شیرین ترین بیان استاز عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شددر خیمه ی حسینی، دلها همه جوان استبالاترین عبادت، شادی قلب زهراستشادی قلب زهرا، ذکر حسین جان استزهرا تمام ما را با اسم می شناسدنزدیک درب هیئت چشم انتظارمان استاین سرخی بدن ها، یا این به سرزدن هااز جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان استآهی کشید خواهر در ماتم براد
تکبر بر پیغمبران و امامان مانند کسانیکه بانهانگرویدند و گفتندانومن لبشرین مثلنا بلکه بایشان ناسزا گفتند و انهارا کشتند تکبر بر بندگان خدا وسبب تکبر چند چیز است 1 علم ودانش 2 عمل و عبادت3 حسب و نصب نژادی 4 چمال وزیبایی 5 ثروت و داریی  6 زور وبازو و نبرومندی 7 دوشتن پیروان و یاران و شاگردان و نو کران و فامبل و خوبشان  اما معالجه تکبر دو راعلمی و عملی دارد راه علمیش اینستکه انسان بحقارت و پستی خود و عظمت و کبریایی پروردگارش اگاه شود ولی این دو اگا
سه روز هست ندیدمش و دیگر مثل قبل دیوانه نشده ام یا نرفته ام داخل پی ویش و بگویم دلم برات تنگ شده بعد اون هم با خونسردی تمام بنویسد ای بابا...وقتی فقط مینوشت ای بابا اعصابم خورد میشد انگار تمام غرورم را له میکرد بعد با خودم فکر میکردم مگر میشود اون آدمی که وقتی بهش گفتم اصن دیگه نه من نه تو زد زیر گریه حال نبود من برایش اینقدر راحت باشد پس تکلیف این عشق چی میشه این وسط؟ نمیخواهم این پست را به موضوع عشق ربط دهم یه پست منحصرا برای عشق مینویسم. داشتم
سوال اینجاست داستایفسکی واقعا چجوری تونسته که این همه رو اینجوری بنویسه. زندگی خلق کرده ها. ادم کف میکنه.
کتاب برادران کارامازوف ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان ، نشر مرکز
از رنج نمی‌ترسم ، حتی اگر بی کران باشد. حالا از آن نمی ترسم؛ قبلا می‌ترسیدم. ... به نظر می آید حالا به قدری قدرت در من هست که می توانم بر هر چیزی غلبه کنم ، بر همهٔ رنج ها فقط برای این که‌بگویم و هر لحظه به خود بگویم : من هستم! در میان هزار عذاب ــ من هستم؛پیچ
دور قلبم را مُهر و موم کرده ام !
 که به این راحتی ها ؛
گشوده نمی شود این قفل! 
آن جا که برایم بال پروازی باشد به بی کران
 آن جا که دستی به سمتم دراز باشد بی هیچ دلهره ای 
آن جا که مرا نه با دروغ ، نه با ستم
 آن جا که مرا آنطور که هستم ؛
آنجا که مرا باور !
 چقدر فنجان چای و نسیم صبحگاهیِ بهاری، 
نم زده از باران شب می چسبد ! 
#فاطمه_جلائی_زاده
بإسمک الأعظم   یکی از زوایای ناشناخته‌ی امام عصر علیه السّلام، مهر و محبّت آن بزرگوار به انسان ها و به ویژه شیعیان است. متأسفانه از گذشته‌ی دور چنین بوده است که امام را تنها با شمشیر و خونریزی و قهر و انتقام معرفی کرده و چهره‌ای خشن از آن حضرت نشان داده اند؛ حال آنکه آن حضرت مظهر رحمت بی کران الهی و پدر مهربان امّت و همدمی دلسوز و همراهی خیرخواه است.
ادامه مطلب
بلوچستان تو ای زیبا دیارم ، تو را از جان و دل من دوست دارمتو را ای سرزمین پاک بازی ، همیشه همدم و همراه و یارمتو را در لوح دل با جوهر خون ، به رسم الخط زیبا می نگارمتو را ای بی کران دریای عشقم ، چو موجی پر خروش و بی قرارمبود هر سنگ تو مانند گوهر ، بود خاک تو چون باغ بهارمحیاء و غیرت فرزند این خاک ، بود گنج گران و افتخارمبلوچستان ما هویت ماست ، من این نعره ز جان و دل بر آرمبلوچستان نامی ماندگار است ، صدای مردمش باشد عیارمبلوچستان بلوچستان بمانداگر
    اون قسمت پام که قبل از عید رو بریدم، هنوز کامل خوب نشده، پوستش هنوز مو نداره، صاف نشده و مهم تر از همه اینا، هیچ حسی هم نداره، شده یه شکاف با شخصیت مستقل خودش.
    اون قسمت از قلبم هم که دست خاطرات بچه ها بود با نسبت کمی که در من داشت هم شده مثل پوست پام، شکسته شکسته، بی حس، کاری که این دوستان با هم کردن هم مارو زارتی انداخته بین این شکاف، رو به پایین تا مرکز بی گرانش در کران افق خاطرات به جامونده از نسخه قبل شاخ شدن اونها!
    سقوطی که تنها کار
جان همی کندم و زین حادثه جانی بردمجان ز کف رفت و عوض جان جهانی بردم کشتی باده به صد آتش و طوفان راندمبی‌نشان گشتم و گم تا که نشانی بردم قاصد مرگ به هر ثانیه دورم می‌گشتمرگ را کشتم و هر ثانیه آنی بردم خیر و شر هر دو ز صد گوشه ندایم می‌دادهر دو را سر زدم و شاه شهانی بردم منطق از منزلت خویش جدایم می‌بردعاقبت عشق شدم عیش عیانی بردم ساقی از قسمت پیمانه دو جامی دادمخان‌و‌مان سوختم و خانی و مانی بردم کُه بدم، کاه شدم، باد ببردم به فلکبی‌کران گش
تاریکى رو بیشتر از نور دوست دارم
نور برعکس پاکى درونى که داره واسه من اذیت کنندس
باعث سردردم میشه.شاید میگرن دارم خدا داند 
هر وقت حوصله ام سر میره دوست دارم آشپزى کنم
تعریف از خود نباشه دستى به آتش دارم
بهترین تفریحم غذا خوردن، بالاخره هرکسى با یه کارى یا چیزى
خودشو سرگرم میکنه.اهل ورزش هستم شاید بهتره بگم بودم
 خودمو محکم رو این تکه چوب نگه داشتم تا ببینم  رحمت بى کران پروردگارم تو این دریاى بى انتها منو به کدوم سمت میبره
آیا ساحلى هست؟؟؟
ای رمز تو آسمان گرفتهراه تو سپاه جان گرفته
نور تو زمان ستانده از خودموسیقی تو جهان گرفته
راه تو رهی ز آسمان استبر روی زمین کران گرفته
اسم تو بزیستیم و خوش بوداین زیستن امان گرفته
هر کس ز تو گفت کار خود کردوه زین شب گفتمان گرفته
من گفتم و این تو بود در مندر هم ز تو گفتِ مان گرفته
ای اهل ادب چه گویی از ما؟ای جمله خران نان گرفته!
حلمی چو قلم ز ماه بگرفتعشق از نو خط بیان گرفته
موسیقی: Sleep Dealer - The Way Home
سرگشته و حیرانم زین بازی جان‌فرساپیدا و کرانم نیست زین عشق کران‌فرسا سامان خراباتی در چشم تو می‌بینمپیمانه لبالب ده ای جان جهان‌فرسا ساقی چو تویی باید تا مست ز پا افتدافتانم و خیزانم زین جام نهان‌فرسا تا تاج دهی جان را تاراج دهی جان راما باج خراباتیم ای تیر کمان‌فرسا راهیست که سامانش بیکاری و بیماری‌ستما کار نمی‌جوییم ای کار امان‌فرسا زین دام رهایی نیست، جز راه تو راهی نیستما قسمت صیّادیم زین صید روان‌فرسا تا باد بهار آورد طوفان
امروز تنها بودم.هیچ اسنرسی نداشتم.
گفتم خوبه بشینم چیزهایی را از آنها لذت می برم،بنویسم.
نشستم فکر کردم و فکر کردم.....
۱- از با دوستانم بودن لذت می برم....
۲-از با فرزندانم بودن لذت می برم.....
۳-از با همسرم بودن لذت می برم.....
۴_از با پدر و مادرم بودن لذت می برم....
۵- از با خواهرم بودن....
۶-با برادرم بودن....
۷-با خواهرزاده هام بودن....
۸-با پدر و مادر شوهرم بودن....
۹-با خواهرشوهرهایم بودن....
۱۰-با بچه های خواهرشوهر ها بودن....
۱۱-با برادرشور و جاری بودن....
۱۲-در
یاعلی سرفصل خوب درعبادت بودن است/عشق حیدرمعنی آن باولایت بودن است/گشته آغاز پرستش باعلی و مصطفی/شیعه راگویم که بااو درسعادت بودن است/کیست مانندولایت ریشه دین مبین/سروقامت مثل حیدردرشجاعت بودن است/یاوران حضرت او قله های افتخار/رمزاسلام محمدبا بصیرت بودن است/حامی خوب علی شدمثل زهراو حسین/کربلاقاموس دینی درصلابت بودن است/رهبرم سیدعلی راهست تیغ ذوالفقار/چون سلیمانی برایش درارادت بودن است/میرسدکم کم ظهور مهدی صاحب زمان/مسلمین آنجا زمان باش
پشت پرده بازی پنهان کندجان بگیرد از گِل و گِل جان کند
خانه‌ی خواب است و ویران خوش‌تر استروز دیگر بگذرد این آن کند
واصل جامانده سوی خانه شدبادبانی جرئت توفان کند
خانه و این رنج راه بی‌کرانهر که را آتش به خود فرمان کند
عاقلی خشمید از کار عاشقیتا مگر این سوختن درمان کند
این چنین راه نجاتش هیچ نیستتو بگو حتّی به سر قرآن کند
چاره را در معبر میخانه جوجرعه‌ای جان دیو را انسان کند
حلمی از صبح ازل دیوانه بودنه چنین دیوانگی پنهان کند
موسیقی: (Ash - Mosaïq
به گزارش واحد رسانه خادم الشهدا،با اکران سراسری فیلم ارزشی"منطقه پرواز ممنوع" ویژه نوجوانان و جوانان،عرضه بلیط نیم بها توسط خادمین شهدا که در دو نوبت صبح و عصر در حال اکران این فیلم در سینما جوان شهرستان داراب هستند.
این فیلم سومین فیلم ارزشی که توسط قرارگاه خادم الشهدا شهرستان داراب جهت بازدید حداکثر مردم در سطح شهرستان در حال کران می باشد.
از ویزه برنامه های این اکران اجرای گروه سرود نجوای آسمان قارگاه با سرود بالاتر و برگزاری و ساخت اور
آینه چشمانت مرا مسخ خودش ساخت
 
من در آنها چیزی را دیدم که وصف ناشدنی بود
 
من خودی را دید چون تو و توی را دیدم چون من
 
من که بودم گه مسخ در آینه چشمانت به نظاره نشستم
 
و در آنها خدایی را دیدم که مرا مهربانانه دوست میداشت
 
من خدایی را دیدم که سرای زیبایهایی بی پایان بود
 
من در آنجا ندای را شنیدم که نا گفتنیست
 
من در آنجا بودم و خودی را دیدم
 
آری آن من بودم
 
منی که بی نهایتها را به نظاره نشسته بودم
 
بی نهایت عظمت
 
بی نهایت شکو
 
بی نهایت بزرگ
 
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیندو این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
در کمال تأسف و شوکی بزرگ باخبر شدیم «استاد مهدی سلطانی » دار فانی را وداع گفت
این ماتم جانگداز رابه،خانواده ارجمند سلطانی صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر
و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب میکنم.
 
 
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط به "نبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
این روزها حتی نسبت به آدم های بزرگتر از خودم هم حس مادری دارم. مثلا همین امروز که پست وبلاگ آسیاب را می خواندم،  دلم حس مادری را داشت که فرزندش را گذاشته توی دنیا و رفته پی ادامه ی مسیر جاودانگی اش. می خواستم به فرزندم بگویم، آرام باش فرزندم، با قوت ادامه بده، عشق جاری شده بین ما تنها شمه ای از عشق بی کران خدا به مابوده و هست.
به تو از این جهت که مادری عاشقانه همه جوانب جسم و جانت را در آغوش پر مهر پرورانده تا قد و قواره ات از هیکل زنانه ی او درشت
زن بودن در جهان مردسالار کار دشواری است ولی زن بودن در جامعه ی ایرانی به نظر دشوار تر می آید. جامعه ای که پُر است از ما مردان بلاتکلیف...زندگی در کنار ما مردانی که همه چیز را با هم میخواهیم خود نوعی خشونت است.پدران ما از مادرانمان تنها خانم خانه بودن را می خواستند. آنها
ادامه مطلب
ما میخوایم ازاد باشیم
ولی خب ازاد بودن یعنی چی
هیچوقت نمیشینیم معنیش کنیم یعنی چی
وقتی بتونیم داد بزنیم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم لخت بریم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم 
ما روش هایی که انتخاب میکنیم درسته
اما در عمل کارهای اشتباهی میکنیم
در واقع همه کارهایی که تو رو به سمت خودت بودن میبره یعنی ازاد بودن
اما چی؟
لخت بودن؟
لخت بودن انتخاب خودته یا بقیه انقدر تبلیغ کردن فکر میکنی لخت بودن انتخاب خودته؟
ازادی یعنی خودت بودن
منتهی چند  نفر از اونایی که
آسمان
صاف کویر، یکی از زیبایی های جاذبه ای کویرنوردی است. آسمانی آبی که از هرگونه
آلودگی به دور است و با پرواز در آن می توان نظاره گر بودن زمین و لذت بردنش را از
تماشای آسمان، مشاهده نمود و با لمس خنکای نسیم حاصل از پرواز، حس آرامش در قلب
آسمان بی کران کویر، دوچندان کرد. اگر به دنبال گذران روزی پرهیجان در کویر
هستید کمپ کویری سندباد را به شما پیشنهاد می کنیم، کمپی در چند قدمی یزد که هر
آنچه از یک کویر انتظار دارید را در آن تجربه خواهید کرد. تجر
آسمان
صاف کویر، یکی از زیبایی های جاذبه ای کویرنوردی است. آسمانی آبی که از هرگونه
آلودگی به دور است و با پرواز در آن می توان نظاره گر بودن زمین و لذت بردنش را از
تماشای آسمان، مشاهده نمود و با لمس خنکای نسیم حاصل از پرواز، حس آرامش در قلب
آسمان بی کران کویر، دوچندان کرد. اگر به دنبال گذران روزی پرهیجان در کویر
هستید کمپ کویری سندباد را به شما پیشنهاد می کنیم، کمپی در چند قدمی یزد که هر
آنچه از یک کویر انتظار دارید را در آن تجربه خواهید کرد. تجر
امام صادقم توییتویی تمام آرزوتو گفته ای کلام حقبه ما لطیف و مو به موتو گفته ای که می شودپرید و چون پرنده شدتو گفته ای که می شودپر از امید و خنده شدتو داده ای به قلب ماامید و مهر بی کرانامام مهربان مندرون قلب من بماننشسته مهر پاک توبه قلب ما،به جان مامحبت تو لحظه اینشد از این دلم جدا
شاعر: شکوه قاسم نیا
 
*************
پس از امام پنجممتویی امام شیعیانتویی امام بعد اوتویی امام مهربانپس از امام پنجممچراغ رهبری توییستاره هدایتیشکوه حیدری توییپس از اما
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فر
زن بودن در جهان مردسالار کار دشواری است ولی زن بودن در جامعه ی ایرانی به نظر دشوار تر می آید. جامعه ای که پُر است از ما مردان بلاتکلیف...زندگی در کنار ما مردانی که همه چیز را با هم میخواهیم خود نوعی خشونت است.پدران ما از مادرانمان تنها خانم خانه بودن را می خواستند. آنها دوست داشتند
ادامه مطلب
مرا تهدید نمودند به جرم زن بودن                                  که ناتوان و ضعیف و کم طاقت بودن
مرا به طبخ در آشپزخانه به جارو                                    شستن کهنه کودک تمجید نمودن
که تو زن هستی و همچون ریگی کوچک                          درون رود می چرخی بی هویت بودن
که زن را ناتوان است در امر مدیری                                  که ریگ را در رودخانه سرگردان بودن  
که دنیا بهر زن چشم طمع داشت                                   به سرکوب کردن زن در خانه نمودن
خی
دریای بی‌کران فضلیت‌ها، رشادت‌ها و شجاعتهای آن صدیق اکبر و فاروق اعظم که فضائل و مناقب ژرف و بی‌کران آن صفحات دفتر خاطره‌های تاریخ را کمر خم نموده است
در سوگ بزرگ فرمانده و شجاع ترین مبارز اسلام، حبیب پیامبر خدا، برادر و جانشین همیشه مظلوم او نشسته ایم، مظلومی که سنگینی دردهای ناسورِ دل او را، فقط شب تاریک و چاه‌های مخوف مدینه احساس کرد، مظلومی که دوستان از ترس و دشمنان از کینه لب فرو بستند تا هرکدام به بهانه‌ای برای پوشاندن فضائل و من
چشم‏هایم که به اشک می‏ نشینند، لبخندهایم را فرشته‏ ها می‏ نویسند. دعاهایم، پرنده‏ هایی می‏ شوند و تا آسمان هفتم پرواز می‏ کنند. 
دلم می‏ لرزد؛ اما پاهایم را استوار بر پلکان توبه می‏ گذارم و تا آستانه بخشش بی‏کران خداوند می‏ آیم و از پله‏ های لغزنده غرور و گناه رو می‏ گردانم. شب‏های قدر، تمام دنیایم را سراسر در آبشارهای شفاعت می‏ شویند تا لحظه‏ های معصوم را بتوانم لمس کنم. در این شب‏هاست که می ‏توانم روشن‏تر از همه ماه‏ های کامل، د
مقدمه:
زیبایی های جهان پیرامون ما غیرقابل شمارش است. آنقدر زیبا نقاشی شده است که نه می توان زیبایی اش را آنطور که هست وصف کرد و نه می توان صدایش را آنطور که هست ضبط کرد. چیزی مثل زیبایی آبشاری خروشان و صدایی مثل شر شر آب.
تنه انشاء: زیبایی های دنیا آنقدر بی کران اند که هر چه شمرده شود باز زیبایی دیگری جا می ماند! زیبایی هایی که هم تصویرش بهترین صحنه ی خالق است و هم صدایش آرامش بخش ترین موسیقی دنیاست. به طوری که تو را بیش از پیش راغب می کند به ماند
من از قوی بودن میترسم!از آن جنس قوی بودن ها که در ذهن اتفاق نمی افتد… که فقط تظاهر است، نمایش قدرت است…از آن ها که وقتی کسی غمی دارد، سکوت می کند، معمولی رفتار می کند، لبخند می زند تا به همه نشان دهد که محکم است اما در حقیقت آنقدر به گذشته فکر می کند که امیدهایش زیر خروارها حسرت دفن می شوند، و احساس زنده بودن را از خودش می گیرد …قوی بودن، خودسانسوری نیست سکوت نیست…گریه کن !فریاد بزن به در و دیوار مشت بکوب دلت را خالی کناما بعدش روی پاهایت
 
-چیستی زیبایی
آیا یک گل در نفس خود زیبایی دارد؟ آیا تبسم چمن‌های پیچیده درهم زیبا است؟ آیا زیبایی معادل نیکی است؟ آن‌ گاهی که انسان شاخه‌ای گل را نظاره می‌کند، زیبا می‌نماید امّا برای زنبوران عسل منبع غذایی است. چمن‌زار در هنگام طلوع آفتاب چشم‌نواز است امّا گونه حیوانی دیگر را چاره‌ای جزء تغذیه نیست لذا اشیاء و حضورهای زیبا در نفس خویش زیبا نیستند بلکه زیبایی وابسته به نگاه ناظر است. زیبایی معادل نیکی است از آن جهت که خواستگاه اجتم
پسرک عزیزم!
امروز آخرین روز از 28 سالگی، و اولین روز از 29 سالگی منه
هرچند که مامان بزرگت، به واسطه ی پربچگیش، یادش نمیاد هرکدوممون رو چه ساعتی از روز زاییده و هروقت این سوال رو ازش میکنیم الکی به هممون میگه دم سحر بدنیا اومدی! ولی خب همین که ثبت احوال روز 19 خرداد رو توی سند تولد من ثبت کرده جای شکرش باقیه...!
پسرم!
28 بهار از زندگیم گذشت، و من هنوز دارم به این فکر میکنم که در آینده چه کاره بشم!
28 بهار گذشته... بهارهای شیرین، بهارهای تلخ...
و من اکنون در
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی. ممنون لطف و محبت های بی کران تون هستم. الحمدلله رب العالمین من خوب هستم. از قدیم گفتند بادمجان بم آفت ندارد. خلاصه که این داستان من هم هست. بیماری و گوشواره و النگوهای مربوط بهش هستن :)) ولی مهم نیست. باید زندگی کرد و شاد بود. داستان های زیادی از سر گذروندم این مدت :)) که خب الحمدلله از همه فرازها و فرودها. بهترین اتفاقات این مدت دوره تندخوانی و تقویت حافظه ای بود که رفتم. به کمک تمرینات دوباره جدول ضرب را حفظ کر
میدان همراهی ست 
هنگام همگامی است 
برخیز باید رفت تا قله ی عزت
برخیز ای همدل 
ای آشنای لحظه های  همدلی هایم 
همراهی ات را چشم در راهم 
با حرفها با گام ها با دستها همراهی بنما 
من مرد میدان 
دلتنگ یارانم 
از نسل دیروزم 
همرنگ فردایم 
برخیز باید رفت 
تا بی کران  آشنایی ها 
رنگ صداقت دارد احساس تمنایم 
همراهی ات را چشم در راهم 
بعد از چند ماه، بالاخره اومدم و یه چرخی توی وبلاگا زدمخیلیا رفته بودن خیلیا بودن خیلیا هم در حال تصمیم گیری برای رفتن بودنخیلیا هم زیر اب بودن و به ظاهر خبری ازشون نبود دوست داشتم یه پست بنویسم و منتشر کنم، رفتم دیدم یه پست نیمه تموم توی پیش نویسام دارم اومدم کاملش کنم که دیدیم حالشو ندارم احتماا فردا منتشرش کنم تاریخ نوشتنش 27 فروردینه :|
«بسم‌الله الرحمن الرحیم»
 
خدای من؛درست است که اگر قرار بود کسی غیر از تو بر گناهم آگاه شود، آن گناه را نمی‌کردم؛اما این بخاطرِ این نیست که تو در نظرم بی‌قدر و بی‌اهمیت باشی،بلکه بخاطرِ آن است که تو بهترینِ ستّاران و پرده‌پوشانی...
فرازی از دعای ابوحمزه‌ثمالی
 
ایام مثل همیشه از پسِ هم گذشتن و باز آه و حسرتی موند بر دلم!
ماهِ شمسی از پسِ شمسی و ماهِ قمری از پسِ قمری؛
قریب به یک هفته از ماه رمضان گذشت و فرصت‌های طلایی هم مثلِ نسیمِ زودگذر ب
ساقیا! باز خماریم به جامی بنواز / خاطر خسته ما را به سلامی بنواز
گر میسر نشود بگذری از کوچه ما / گاه گاهی دل ما را به پیامی بنواز
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز
تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز
 
 
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
 
سلام من به غنچه ای که صبحدم به خنده باز می شود
 
* * * *  پیامک مخصوص سلام کردن * * *
 
سلام  بهونه قشنگ من برای زندگی آره بازم منم همون بهونه همیشگیفد
کانال ما در سروش #مثبت_دیدن ➕ ツ  یاد بگیرید محکم بودن را،قوی بودن را،کوه و سنگ بودن را،لازمتان می‌شود برای وقت‌هایی که آدم‌های زندگیتان دستشان می‌رود روی نقطه ضعفتان و دلتان را بند می‌کنند به نبودنشان...یاد بگیرید که هیچ جای زندگی ‌جواب محبت‌هایتان چیزی نمی‌شود که شما می‌خواهید...از من به شما نصیحت! قوی بودن را یاد بگیرید برای تمام روزهایی که قرار است تنتان بلرزد از آدم‌هایی که قلبتان می‌لرزانند..
مقیاس کیهانعظمت و گستردگی کیهان زمانی قابل درک و تجسم خواهد بود که برای ابعاد حقیقی اجرام آسمانی و فواصل بین آن‌ها، شاخص‌هایی برای مقایسه داشته باشیم. به‌عنوان نمونه، ابعاد یک انسان و محیط پیرامونش می‌تواند شاخصی برای این قیاس باشد، چرا که تعیین بزرگی و کوچکی کاملاً نسبی است و این انسان است که از زاویه‌ی دید خود، بزرگی و کوچکی کلیه‌ی موجودات زنده و غیرزنده را تعیین می‌کند. بنابراین قامت یک انسان شاخص خوبی برای این سنجش خواهد بود.
واحد
مرز بین یه سری چیزا خیلی باریک هست. 
یه سری چیزها رو با دقت زیاد میشه از یه سری چیزا تمییز داد و ولاغیر. شاید هم کلا جواب قطعی ندارن این چیزا.
مرز بین با سیاست بودن٬ رند بودن٬ محاسبه گر بودن در عین حال معصوم بودن و تو دنیای سیاهِ خاله زنک ها وارد نشدن...
ادامه مطلب
مدیریت مخاطبینمدیریت مخاطبین از دیگر قطره های دریای بی کران موبایل سکوریتی می باشد. امروزه از تلفن های همراه در وب گردی، عکس برداری، تماشای ویدیو، شنیدن موسیقی و... استفاده می شود.با این حال کاربرد ابتدایی و اصلی این دستگاه برقراری تماس با مخاطبین هدف می باشد. این روزها توجه به این نکته تا مقدار زیادی به دست فراموشی سپرده شده است. به همین دلیل مخاطبین را با نام های مختلف و گاه تکراری ذخیره کرده و به دفترچه تلفن اضافه می کنیم.
برای کنترل و مدیر
پاره شدن تسمه پروانه یا شل بودن آن. 
 کمی آب رادیاتور. 
کثیف بودن رادیاتور و گرفتگی شیارهای آن. 
کار نکردن واتر پمپ (پمپ آب) 
خراب بودن ترموستات. 
نامیزانی دلکو. 
 نامیزانی باد لاستیک. 
تازه تعمیر بودن موتور یا نو بودن موتور. 
 بار زیاد. 
استفاده زیاد از دنده های سنگین. 
سربالائی زیاد. 
نامیزانی سوپاپها. 
عدم تنظیم فاصله پلاتین. 
شکستن پره های پروانه. 
کثیف بودن فیلتر هواکش کاربراتور 
خرابی درب رادیاتور 
سوراخ بودن رادیاتور 
سفت بودن یا کار
دعای روز بیست‌و‌چهارم ماه مبارک رمضان
ای خدایی که زود راضی می‌شوی و با بی‌کران رحمتت، توبه‌کنندگان را می‌نوازی، نمی‌گویم از من راضی باش و چنانم کن که مورد رضایت حضرتت باشم؛ چون باور دارم که چنین درخواستی گستاخی بزرگی است؛ من که هستم و چه دارم که از درگاه کبریایی‌ات طلب رضایت کنم!؟ بلکه با تمام جان از درگاهت مسئلت دارم که مرا به مقام رضا برسانی و از خودت راضی کنی؛ آنگاه هرگز نخواهم خواست جز آنچه را که رضای تو در آن است.یا سریع‌الرضا در ا
شراره می‌کشدم آتش از قلم در دستبگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود، آخر این چه خاصیتی استکه با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حُسن تو را نور می‌برد بر دوششکوه نام تو را حور می‌برد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بودوگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آن‌که بیفتد به کار یار، گرهطناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بستشد اسب، کشتی و آن
1- جاذبه های بی نظیر امام راحل:
✅ ناکامی دشمنان در کم رنگ کردن یاد و نام امام در طول سالها✅ ماندگاری روز قدس بعد از چهل سال آن هم به وسیله توده های مردم✅ حضور اجتماعات عظیم مردمی در مراسم ارتحال بعد از ۳۰ سال
2- سرّ جاذبه امام راحل:
✅ حکیم و باتدبیر بودن امام✅ شجاع و مجاهد بودن امام ✅ پارسا و پرهیزکار بودن امام✅ ظلم ستیز و حامی مظلومان بودن ✅ عدالتخواهی و صادق بودن
هر کس با این خصوصیات باشد دلها به اوجذب میشود این وعده خداست
ادامه مطلب
زن بودن شگفت انگیزترین وجه بودن است،خوب که نگاه مى کنم مى بینمخنده یعنى زن، گریه یعنى زن،خیال یعنى زن، خط و خال یعنى زن،پرنده یعنى زن، قمار یعنى زن،برنده یعنى زن، بهار یعنى زن،شروع یعنى زن، تبار یعنى زن،نگار یعنى زن، شکار یعنى زن،ستاره یعنى زن، سه تار یعنى زن،پنجره یعنى زن، غبار یعنى زن ومرد یعنى زن...همین که عطر خوش زن از مشام شعر رد مى شودتمام هستى شعر مى شود زن، مى شود من.در جهانى که بر مبناى زن بودن شکل گرفتههر روز، روز زن است.روزتان مبارک
خون خدا 
خون حسین نه بر خاک که برآسمان پاشیده شد مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست؟عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است. تنها راه نپوسیدن، فوران فریادهای فروخفته نفس هایی است که در گلو خفه شده اند.کربلا،آزمون دادخواهی و عدالت گستری است واین حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است.مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند.وبه آب و نانی، ایمان می فروشند، برایشان چه تفاوت می کند که حسین برمسند حکومت باشد یایزید؟ که یزید حتی بیشتر به کار ای
خیلی دوست دارم آدم‌هایی، هر چند انگشت‌شمار، باشند که حرفهایم را ناگفته بخوانند و آنطور که باید و هستم، حالم را بفهمند و بدون تحقیر، ترحم یا که برچسب زدن و بی انصافی کردن، با من همدلی کنند و خودم را نشانم دهند. گره‌های جانم را یکی یکی با لطف‌شان باز کنند‌، یا که آرامشی از جنس ایمان نصیبم. 
.
انگار که فرسنگ‌ها از خواسته‌ام دورم، از خودم. 
.
.
.
تمامِ ناقص و شرمسارِ منِ سیاه‌رو، در آستانِ بی‌کران شما؛ همیشه‌رفیق.
.
.
.هر دم، هزاران بار،خودت ر
نماز چون دفتری است که یک خط در میان رکوع و سجده دارد. روز و شب هفده بار به سوی خدا می رویم و هربار به خودمان بر می گردیم. آنقدر از خدا دور شده ایم که باید از خودمان تا خدا سفر کنیم!نماز مثال آسمانی با ستون نهان است و دریایی بی کران. هر آنقدر که عظمت اقیانوس نماز را بنگری کرانی بر آن نخواهی دید. سپاس خدایی را سزاست که آدمی را برای عبودیت آفرید و قرآن را برای هدایت  و نماز را کلید در بهشت.نماز پاک ترین اعمال و زیباترین عبادات و سالم ترین مناجات و ساد
یکی بود یکی نبود
و شروع مشکلات از همان بودن بود
بودن یا نبودن مسأله ای نیست
مسأله در بودن است
وقتی بود بودی
مسأله ات چرا بودن است
چگونه بودن
و مشکلات ات شروع میشود با دیگر بود ها
نگران بی انصافی میشوی
نگران مظلوم واقع شدن
نگران دیده نشدن
نگران ندانستن
نگران نادان خوانده شدن
و اگر بودی مسلماً آزاد نخواهی بود
اگر بودی به ناچار باید حرکت کنی
و باید بسازی
و ساختن و ایجاد کردن بدون ساخته شدن و ایجاد شدن معنی ندارد
ذات نایافته از هستی بخش که تواند
دیروز غروب پارک بودم. دو تا گربه مقابل هم ایستاده بودن و برای هم غر غر می کردن. بعد کم کم حالت درگیری شد. پیشونی هاشون رو چسبونده بودن به هم و حالت دعوا گرفته بودن . چند دقیقه همین مدلی بودن و هی غرش ریز می رفتن. بعد یکیشون نشست. اون یکی هم نشست کنارش. یکیشون روبرو رو نگاه می کرد و اون یکی یه سمت دیگه رو. انگاری قهر بودن.
خیلی ناز و دوست داشتنی هستن گربه ها.
داشتم به همراهم می گفتم من گربه خیلی دوس دارم و از این حرفا و کلی برای همین اتفاق ساده ای که اف
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_  ۱۵ رجب ۹۸ حسینیه صنف لباس فروشها
آن بانویی که داشت نورش جلوه ی ربآن بانویی که بود نامش زینتِ أبآن بانویی که جلوه بخشیده به مکتبدر بستری بی سایه بان می سوخت در تبای روزگار پست، بد کردی به زینببا صبرِ زهرایی حماسه آفریدهیک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!بی بی چه زجری بین نامحرم کشیدهدر ازدحام دشمنانش شد معذبای روزگار پست، بد کردی به زینبآن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دیدآن قدر داغ و روضه های بی کران دیدآ
من از نوشتن اسم واقعی ادمها اینجا هیچ ابایی ندارم.
ولی فکر میکنم اوج بی شخصیتی، عجول بودن در حین تصمیم گیری، چیپ بودن، بی عقل بودن، و لاشی بودن من و مشابهات من هست،
که بخوایم برای بالا بردن خودمون، از اسم بقیه استفاده کنیم.
برای اینکه خودت رو بکشی بالا یا نشون بدی که با ادم حسابیا سر و کار داشتی یا با ادمای دروغگو و بدقول و ناحسابی تعامل داشتی، نیازی نیست اونها رو معرفی کنی. همین که خود اون ادمها بخونن و بفهمن کارشون زشت بوده کافیه.
به نام خالق توانا
تو:
حس می‌کنی؟
من:
- چی رو؟
تو:
هوایی که در حال جریانه.
من:
- نمی‌فهمم!
تو:
رایحه گل‌هایی از جنس شهادت.
من:
- بازم نمی‌فهمم.
تو:
دستت رو بده به من
من:
-...
تو:
اونجا رو می‌بینی، افقی که به رنگ سرخه؟
من:
- آره.
تو:
اون سرخی، شهادت مردیه که مردونگیش بالاترین مردونگی تو دنیاست.
من:
- آهان حالا فهمیدم.
تو:
پس حالا تونستی حس کنی؟
من:
- آره. حس شروع روزهای بی‌نظیری که باید قدر دونست، روزهایی که فرصت
خوبیه برای زیبا و معطر شدن به عِطر وجود برتر
 

   حقانیت رهبر معظّم انقلاب را نه رسانه های داخلی می توانند صد در صد اثبات کنند؛ و نه علمای دین؛ و نه حامیان نظام اسلامی در داخل و خارج از ایران.
   اثبات حقّانیت امام سید علی خامنه ای فقط از بی بی سی و صدای آمریکا و ایران اینترنشنال (بخوانید عربستان اینترنشنال) برمی آید ... جیره خوارانی که چون هیچ نقطه ضعفی در افکار و افعالِ رهبری عظیم الشّان نمی یابند، برای تخریب چهره او، دستاویزی جز دروغ و تهمت و شایعه پراکنی ندارند ...
 
   آنها که گفتند "ره
یکی از عوامل یا بهانه‌های بی‌حجابی بانوان علاقه آن‌ها به شیک بودن است؛ و به این بهانه آرایش‌های زننده و محرک می‌کنند و هرگونه لباس نامناسبی را بر تن می‌نمایند درحالی‌که شیک‌پوشی باید در چارچوب قوانین و ضوابط شرع و عقل باشد چون بسیاری از به‌اصطلاح شیک بودن‌ها بسترساز ارتکاب گناه از جانب دیگران است […]
نوشته رابطه تمایل به شیک بودن و بی‌حجابی اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
یادم باشه خیلی از کسایی که در برابرشون حس مدیون بودن و کم بودن داشتم و فک میکردم بهم دارن لطف میکنن اشتباه میکردم...
جز در موارد معدود در دنیا... در باقی موارد و روابط هیییچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره...
 به عبارت بهتر هیچ کس بدون نظر گرفتن منافع خودش کاری نمیکنه و خودش رو قربانی نمیکنه...
دیگه هیچ وقت عذاب نمی کشم از حس کم بودن و مورد عنایت بودن از استاد و دوست و بقیه....
جای دولا راست شدن و تشکر کردن باید حقمو بگیرم با خجالتی نبودن و شل و ول ن
یا باقر العلوم بشر محتاج علم الهی تو...
بشر در جست وجوی دانش، به هر کجا که سرک بکشد و هر دری را هم که بکوبد، باز باید کلون باب تو را بگیرد و در محضر تو زانو بزند! اگرچه اهل قرن های بعیدی، ولی تا همین امروزِ امروزین، همواره در راهِ آمدنی به سوی هر تمنایی که حقیقت را تنها از شباهت های خداوند بجوید... اصلا زمان حال و گذشته ندارد... تو که زوال نداری؛ هر لحظه می توان صداقت و عجز خویش را در کف اخلاص نهاد و به جست وجوی حکمت بی کران تو رفت؛ آن هم وقتی تو خودت
بسم الله الرحمن الرحیم
عرضم به حضور انورتون که من دوران دبستان و قسمتی از راهنمایی یک آدم قرتی بودم به لحاظ رقاص بودن
یعنی کسی نمیتونست منو جمع کنه...
دوم سوم راهنمایی حرام بودن رقص رو متوجه شدم و مقداری کنترل کردم این اسب سرکش رو
در دوران دبیرستان که با یه جو مذهبی رفیق شدم و به شدت مبارزه کردم البته گاهی دچار وسوسه میشدم و...
دوران دانشجویی گند زده شد به همه مبارزاتم چجوری؟عرض میکنم
اتاق روبرویمون یه ترم از ما بالاتر بودن رکیک ترین حرفایی که
 
"لی" گیاهی است که در کناره های تالاب و یا مکانهای باتلاقی و آبگیر نزدیک به دریا روییده می شود. این گیاه به خودی خود و بدون هیچ مراقبتی، به وفور و بدون هیچ هزینه ای قابل دسترس می باشد، که البته این از برکات و رحمت بی کران خداوند است. به مکانهایی که این گیاه با وسعت و تراکم بالا رشد می کند "لیجار" گفته می شود.
کیفیت "لی" بستگی به میزان رشد ارتفاع ، رنگ ، حجم و مرغوبیت جنس آن دارد.
در این میان ، روستای حسن رود از توابع شهرستان بندر انزلی با وسعت چندین
آدم بایدتوی زندگیش استراتژی داشته باشه، اینکه بدونه اهدافش چیه،چه کارهایی رو باید انجام بده و چه کاری رو نباید انجام بده
مسئله فقط دانش آموز بودن،دانشجو بودن،پزشک، مهندس،تاجر،رئیس و کارمند بودن نیست...ی موضوع مهم شناخت خودمون،و دیگران هست.
ادامه مطلب
من خیلی گریه کرده بودم،سرمم بالا گرفتمو گریه کرده بودم،به زمین زمان فحش داده بودم و بی قرار شده بودم،برای از دست دادنای بی معنی برای درجا زدنای تکراری برای حسای مزخرفی که بی وقت به سراغم اومده بودن،برای تکه های جدای روحم برای خلا های طولانی،برای یه دختر تنها بودن(عجیبه آدم تنها بودن با دختر تنها بودن فرق داره حس بی پناهیش بیشتره) اما اگه همه ی اون مچاله شدن ها لازم بود تا منِ الان ساخته بشه میتونم کم کم دوسشون داشه باشم
امروز همونطور که دیشب با دوستم صحبت کردم قرار شد برای معاینات پزشکی با هم به کرمان برویم چون پدر جان سرکار بودن ومن وسیله نداشتم.
ساعت 6/30 دقیقه از شهر به سوی مرکز استان حرکت کردیم و وقتی که به دانشگاه رسیدیم دیدیم بلللله بیشتر همکلاسی هام می خواهند بروند فرهنگیان ...
ولی خب در کل تعداد خیلی کمتر بودن با اینکه از سه تا شهر بودن ...
بعداز اتمام مراحل به سوی شهر(قبل از ظهر ) حرکت کردیم.
یک چیزهایی تجسم انسان بودن است. مثل لحظه‌ای که به غذا خوردن نیازمند می‌شوی. مثل نیازی که به دیگری پیدا می‌کنی.یک چیزهایی تجسم انسان بودن است مثل وقتی که کلمه‌ها توی سرت خودشان را به این سو و آن سو می‌زنند، به دنبال راهی برای خلاص شدن.یک چیزهایی تجسم انسان بودن است مثل آن حجم کریه ادرار و مدفوعی که روزی چند بار می‌بینی که از تو دفع می‌شود. مثل دسته مویی که می‌ریزد. مثل رشته موهایی که سرخ می‌شوند، زرد می‌شوند، سفید می‌شوند. مثل بدنی که بو م
 
"لی" گیاهی است که در کناره های تالاب و یا مکانهای باتلاقی و آبگیر نزدیک به دریا روییده می شود. این گیاه به خودی خود و بدون هیچ مراقبتی، به وفور و بدون هیچ هزینه ای قابل دسترس می باشد، که البته این از برکات و رحمت بی کران خداوند است. به مکانهایی که این گیاه با وسعت و تراکم بالا رشد می کند "لیجار" گفته می شود.
کیفیت "لی" بستگی به میزان رشد ارتفاع ، رنگ ، حجم و مرغوبیت جنس آن دارد.
در این میان ، روستای حسن رود از توابع شهرستان بندر انزلی با وسعت چندین
می دونی چیه! ما بد وقتی به دنیا اومدیم! درست زمانی به دنیا اومدیم که شعر بزرگان خودشو پیدا کرده، موسیقی ساز بزرگان این قلمرو هنری رو شنیده و نویسندگی قلم نویسنده های بزرگ رو به خودش دیده. نه فقط شعر و موسیقی و نویسندگی، که اصلا کل هنر؛ یعنی نقاشی و خطاطی و منبّت و فیلمسازی و معماری و هرچی که توی این اقلیم بِگُنجه!پس باید معمولی باشیم. معمولی بودن به منزله ی زندگی نکردن و تلاش نکردن نیست، بلکه مفهومِ غاییِ پذیرشِ "خود" رو می رسونه.این که باشیم، ه
بیا و در کنارم بنشین،بیا و کفش هایم را بپا کن خواهی دید که اندازه ات نخواهد شد،خواهی دید که یک من ماست چقدر کره میدهد،خواهی دید که انسان هر چقدر هم که دانا باشد باز هم در دریای بی کران حکمت صدفی بیش نیست...
اینها چرندیات یک ذهن مریض نیست حقیقت محض است...
همه ی ما به بدترین کار ها و به بدترین روش ها برای رسیدن به لذت چه مادی و چه معنوی آگاهیم ولی به وقتش از آنها استفاده ی مفید کرده و روحمان را درگیر هوس میکنیم و قلب را آلوده میسازیم....
اصلا نمیدانم م
یک روز همه ی شیشه های دنیا روی سرم خراب شد. تنم زخمی... روحم کبود.. و تو نبودی که مراقبم باشی... داشتی روی خرده شیشه ها می رقصیدی و من دورت می گشتم و سعی میکردم رد خونی را که از پاهایت به جا می ماند با اشکهایم پاک کنم... اما همه دنیایم را خون گرفت و تو آن قدر درد می کشیدی که دنیای مرا نمی دیدی...
من به دنبال فتح تو نبودم. فقط میخواستم در سرسبزترین روستای سرزمین چشمهایت، به تماشای مردی بنشینم که دستهایش خانه امن رویا است و چشمهایش، دو پنجره به سمت افقها
میگه که : فتقطعوا امرهم بینهم زبرا
              کل حزب بما لدیهم فرحون
و من به این فک می‌کنم که فرح بودن ما معنیش این نیست که داریم راه درستی رو می‌ریم. و تازه بعدش هم میگه فذرهم فی غمرتهم حتی حین. یعنی بذار خوش باشن... 
اینروزا خیلی حس می‌کنم مردم معیار "خوب" بودنشون "خوش" بودن شده. حتی خود منم از این مردم مستثنی نیستم. باید دنبال چیز دیگه‌ای بگردم. 
بعدش میگه : ایحسبون انما نمدّهم به من مال و بنین
                   نسارع لهم فی‌الخیرات
             
چون خلقت مصوّر گشت، هر ذره خاک در پیچ و خم هستی، به دنبال مرکز و محور حقیقت سرگشته و حیران به عشق پیوست و با جان یافتن ز منبع نور، در قالب انسان به ظهور رسید. این حقیقت، جلوه ای از جمال یار بود که ظهور معرفت را در زیباترین تصویر آفرینش، به حقیقتی جاوید پیوند زد. در این هستی بی کران ذرات خاک، سرگشته و مست یار، عاشقانه غرق نور همبستر زمین خاکی گشتند تا زین وصل و هجر، چهره نوینی از آفرینش را مزین به لطف و رحمت یار نمایند.
هر ذره بی نشان چو فریاد نمود
به نام خالق طبیعت روح‌پرور
سینه‌اش را گشوده بود تا هوای مردگی روحش را ترک کند.
رکود و سکون را تا به انتها رفته و چیزی جز تاریکی در آن نیافته.
خسته از سکونی پر از سردی، راه به اشتباه را برگشت زد تا راهی جدید را در
آغاز، به آغاز بنشیند.
آینه به دست گرفته و سفری را به تماشا نشست که خود نقش اول آن را به 
همراهی نشسته بود. سفری که تنها مسافرش خودش بود. فرصتی پیش 
آمده، تا با مرور سفر از سرگذشته دوباره فرصتی را به دست آورد تا راه‌های
به اشتباه قدم زده
یکی از ویژگی های ممتاز و منحصر به فرد حقایق قرآنی، عمق و ژرفای شگفت آور آن است. قرآن، مانند یک چشمه جوشان است که همیشه بر بشریت جاری است. تاریخ نیز نشان داده است که راز جاودانگی و ماندگاری قرآن در طول زمان، تازگی و طراوت همیشگی آن برای افکار و اندیشه‌ های بشر همین عمق و ژرفای حقایق آن است که هم چون دریای بی کران غواصان فکر و فهم را جذب خود نموده و هیچ گاه به نقطه پایان نمی رسد. قرآن کلام خدا و تجلی اسم جامع و اعظم الهی که همه ی بشریت و اندیشه‌ ها
علاوه بر تنهایی افراطی که داشتم / بودن با چند نفر بهم آرامش خاصی میده / اولیش خدا / هر وقت ازش دور میشم و کاری که باعث ناراحتیش میشه انجام میدم ناراحتیش رو از درون خودم حس میکنم / امیدوارم منو ببخشه / با خدا بودن خیلی لذت بخش و آرامش بخشه / دومیش مادر / نمیدونم در وصفش چی بگم / خلاصه که مادره مادر! / و با خانواده بودنو دوست دارم...تمام اشخاص زندگی من...
خانم‌هایی که در نبود همسرشان حتی یک بستنی هم نمی‌توانند برا خودشان بخرند کم کم از چشم همسر میفتند
یک خانم جذاب در عین طناز بودن و زن بودن، مستقل بودن را فراموش نمیکند. 
اگر برای کارهای خیلی کوچک هم به شوهرتان وابسته باشید ممکن است که فکر کند که خانمش بی‌عرضه است و هیچی بلد نیست.
البته حواستان باشد کارهای مردانه به خصوص در حضور همسر به هیچ وجه بر عهده شما نیست.
 
 
باسمه تعالیگفتگووصف استادجمکران خانه ی زیبای همه منتظرانمیثمی کرد دعا بهر خود و هم دگرانیاد استاد نمودست و کند شکر خداچون رجالی بود استاد همه استاداناو نه تنها به ریاضی است که ماهر باشدمرد تقواست و اخلاق، بود از خوبانهر چه را داشت رجالی، بنماید عرضهآسمانی است سخی و بود او پر بارانگر چه بسیار توان صرف کند در تعلیممهربان است به حال همه ی همکارانافتخاریست که شاگردی او را بکنیمچون پناهی است برای همه ی ره پویانشعرهایش چو مقالات پر است از م
رهبر معظم انقلاب اسلامی:عدالت به معنای یکسان بودن همه برخورداریها نیست، به معنای یکسان بودن فرصت هاست،یکسان بودن حقوق است. همه باید بتوانند از فرصت های حرکت وپیشرفت بهرمند شوند. باید سرپنجه عدالت گریبان ستمگران ومتجاوزان از حدود را بگیرد و مردم به این اطمینان پیدا کنند.1385/8/20
 
این یعنی عدالت علی وار.
یک عمر دنبال دلیل گشتمچرخیدم
دور زدم
با خودم اندیشیدم
ولی
غافل از اینکه برای شاد بودن زیاد نباید دنبال دلیل باشی
همین لحظه و همینجا می تونی شاد باشی
می تونی امیدوار باشی
فقط به دور و بر نگاه کن
هزار و یک دلیل میشه پیدا کرد برای شاد بودن
و هزار و یک دلیل هم برای ناراحت و غمگین بودن
اینکه تو به کدوم تمرکز می کنی
اینکه من در بدترین شرایط قابل تصور زندگی می کنم
حرفیه که هر کسی در هر زمانی برای هر نقطه ای از دنیا می تونه بزنه و مصداق هاشو پیدا کنه
اما
بعضیا باید تلاش کنن آدمای بهتری باشن. دوستاشونو اذیت نکنن، خانوادشونو به ستوه نیارن، حتی حیوونا رو آزار ندن. بعضیا اما، باید در محبت و بخشندگی خودشونو تعدیل کنن. جلوی قلبشونو بگیرن و به عشقشون «همیشه» اجازهٔ بروز ندن. بعضیا باید سعی کنن کمی خساست، بی تفاوتی، غرور و خودخواهی و حتی بدخواهی کسب کنن. ایده آل آدما در خوب بودن نیست، همونطور که در بد بودن نیست! در تعادله. در خاکستری بودن. در سیاه یا سفید نبودن.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها