نتایج جستجو برای عبارت :

حسادت

یه درجه‌ای از صداقت و رک‌بودن توی دوستای قدیمی هست که جای دیگه‌ای نیست. دیشب بهم گفت: بهت حسودیم می‌شه که این که با درسات حال کنی برات مهمن؛ من انگار بی‌حس شده‌م.حسادت تو رو به جون و دل می‌خرم؛ گرچه اون طوری که می‌شناسمت تو حسادت نمی‌کنی، تحسین می‌کنی. ولی ممنونم که بهم گفتی که یه هم‌چین چیزی اساسا حسادت داره. این طوری دارم می‌تونم یه سری چیزهایی که پیش می‌اومد رو درک کنم که چرا اون طوری شد. چون من متاسفانه این عقیده رو که اصالت آدم به ا
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...
من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،
شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت
وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت ...
اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت
کاش هرکس غیر من، ای کا
در از آن روز هایی بِ سر می برم کِ ثانیه بِ ثانیه توانایی نفرت از خود در من جاندار تر می شود.
اشتباهاتم فشرده شده اند و برخی از آنها کِ مرتبط با اشتباهات گذشته ام هستند دیگر دارند مغزم را روی دیوار می پاشانند.
همش کله ام پر است از چرا آن کار را کردی ها و چرا آن کار را نکردی ها،
پر از حرف های تند و حرف های نا بِ جا،
پر از کم کاری های مشهود و پر از رخوت و سستی ای بی دلیل.
شده ام پر از قضاوت هایی کِ هرگز تا سال گذشته در من نبودند،
پرم از حسادت ها؛ حسادت ها
برشی از کتاب 
حسادت پایه ای ترین هیجان انسان است، و تاحدی همه ی انسان ها حسادت می ورزند. اما همانطور که متوجه شده اید، همه ی افراد به یک اندازه حسادت ندارند، و این ویژگی بر زندگی همه حاکم نیست. به بزرگ سالان اطراف خود نظری بیندازد و ببینید آیا می‌توانید تشخیص دهید که حسادت در زندگی برخی از کسانی که می شناسید و از شادی کمتری برخوردارند نقش ایفا میکند.
ادامه مطلب
 
 
 
. همیشه دوس داشتم بقیه هم خوشحال باشن ...همیشه سعی کردم تو خوشحال شدن موفق شدن بقیه کمکشون کنم... 
اماقضیه تو جداس ... حتی اگه یه وقتایی که به روم نیارمو بی تفاوت نشون بوم خودمو
واسه توصیف حالم این شعره بهتر از پسش بر میاد 
.
.
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنتمن به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنتمن به بارانی که با لذت نگاهش می کنییا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنتوقتی انگشتان
 
 
 
حسادت تهدیدی جدی در روابط شماست
حسادت می تواند تهدیدی جدی در روابطتان باشد. گاهی کنترل حسادت از دست شما در  می رود و بدون اینکه  خودتان متوجه باشید احساس حسادت می کنید.
درضمن اگر نسبت به همسر خود دچار بد گمانی و سو ظن های شدیدی شده اید، راه حلش این نیست که او را بیشتر تحت کنترل در آورید ،بلکه باید
ادامه مطلب
بالزاک در رمان باباگوریو، به یکی از حس های بشری اشاره می کند. همچنانکه نویسندگانی چون رومن رولان نیز این کار را کرده بود. بالزاک می گوید: بدتر از بی مهری این دخترها به پدرشان، حسادتی ست که نسبت بهم دارند! 
حسادت احساسی است که حماقت را بعنوان یک حالت نسبتاً پایدار با خود دارد. وقتی حسادت تا اینمحد دهشتناک است آیا خدا هم محصول حماقت نیست؟ چیزی که خدا را مغلوب یا غالب می کند، همین ویژگی هاست. ساده لوحی و حماقت، عامل پیدایی خداست. 
در پایان، در جمع
خب چرا درباره خواستگارای من انقدر فوضولی میکنی که آخرش حالت گرفته بشه؟
خوب شد الان؟
هی بگو کی بود چکاره بود
روانی دوست داشتنی!
من صدبار بهت گفتم به هیچکس حسی ک ب تو دارم رو نداشتم
گفتم با هیچکس انقدر ادامه ندادم
باز بیا بپرس
چه اشتباهی کردم گفتم دو سه جلسه حرف زدم
حسادت جناب رو تحریک کردم :(
حسادتِ غیر منطقی چیست؟
بارها و بارها از من می‌پرسند که حسادت غیر منطقی را چگونه باید تحت کنترل خودمان دربیاوریم. به طور معمول، افراد متوجه می‌شوند که احساس آن‌ها هیچ دلیل و یا هیچ مدرک موثقی را همراه خود ندارد، اما قادر با کنترل این احساس نیستند. به علاوه، فرد معمولاً متوجه می‌شود که این احساس یک ذات خبیث‌تر از نفسِ خویش را نیز دارا است، این ذات که شما حتی نمی‌توانید با آن مخالفت کنید و یا رهایش کنید، حال آن‌که از نتایج مخربش آگاهی داری
هممون میدونیم حسادت خوب نیست، اما هممون هم گاهی اوقات حسود میشیم!من اصولا توی رابطه، آدم حسودی هستم. حالا نه صرفا رابطه ی عشقی، رابطه ی مادر و فرزندی، رابطه ی دوستی..به این صورت که اگر فرد مذکور، به کسی، یا چیزی، بیش از من نزدیک باشه یا علاقه داشته باشه، بهم میریزم و اون حس حسادت، شروع به فعالیت میکنه و ناراحتی های عالم میاد توی دلم!خب بله، الان هم حس حسادتم نسبت به کسی که فکر می‌کردم فقط دوست منه و قرار بود بیام اینجا و خبر خاله شدنم و مامان ش
وقتی یه نفر ازم تقلید میکنه اصلا خوشحال نمیشم ! نه حسودم نه بخیل !خوشَ م نمیاد کاری رو که شروع میکنم یکی بیاد از روی حسادت همون کارا رو انجام بده !این نشانه کوچیک بودن خودشه !
تقلید خوبه ولی نه از روی حسادت بعضیا واقعا از روی حسودی اینکارا رو انجام میدن ! واقعا تو کتَ م نمیره و فقط اون لحظه دلم میخواد فاصله بگیرَ م ! 
مقدمه
یکی از بیماریهای اخلاقی که سلامت جسمی و روحی فرد را به خطر انداخته و موجب اختلال و برهم ریختگی امور عادی زندگی می شود، «حسادت» است. حسادت، بحران روحی است که بیش از همه، خود حسود را آزار می دهد و تا حد عذاب، اضطراب دائم و به خطر افتادن سلامت جسمی نیز پیشرفت می کند. حسادت لایه های پنهان فراوانی دارد که گاه خود حسود نیز از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی، و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل اس
خب:
1- دلم برای نمایشگاه کتاب رفتن غنج میره.اما وقتی تصور میکنم که باید کلی راه برم بین اون همه شلوغی و چشم تو چشم شدن با کتاب
های نخوانده ام،یک ای بابایی میگم و از کنارش رد میشم.اما راه رفتنبین اون همه کتاب خیلی باحاله
2_چند روز پیش یک پیجی را توی اینستا بررسی میکردم که با خودم گفتم خوشحال بعضی ها که اینقدر راحت و قشنگ و ساده مینویسند.
روزمرگی ها و ماجراهای ساده ای را که می بینن بامزه می نویسند.اینم از یک حسادت کوچیک
⭕️سم چیست؟
هر چیزی که بیشتر از ضرورت ماست، سم است. قدرت، ثروت، گرسنگی، نفس، حرص و آز، تنبلی، عشق، جاه طلبی، نفرت یا هر چیز دیگر.
⭕️ترس چیست...؟
عدم پذیرشِ "عدم قطعیت".
اگر ما "عدم قطعیت" را بپذیریم، ترس تبدیل به ماجراجویی می شود...!
⭕️حسادت چیست؟
عدم پذیرش خوبی در دیگران.
اگر خوب بودن شخصی را قبول کنیم، حسادت تبدیل به  الهام گرفتن میشود...!
⭕️خشم چیست؟
عدم پذیرش چیزهایی که خارج از کنترل ما هستند.
اگر این را بپذیریم، خشم به تحمل تبدیل می شود...!
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی داردفقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنندبعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ستو نه سیاهی نشانه زشتی...کفن سفید اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش...قبل از اینکه سرت را بالا ببر
بدون شک اشخاص یا زنانی که حسود و بخیل هستند سعی میکنندبرای بروز دادن رفتار بخیل بودنشان و
خالی کردن خودشان از هر دلیل بی پایه و اساسی و حرف های ابلهانه و جاهلانه استفاده کند تا بلکه این
فشاری راکه بخاطر بیماری حسادت دراوست را بیرون بریزد و این بیماری سر ریز شده در وجودش را فروکشد.
این گونه اشخاص افرادی بسیار جاهل و نادان هستند و حاضرنیستند که ببینند طرف مقابلش به نوعی از او
بهتر است یا از امکانات یا چیزهایی برخوردار است و همیشه سعی میکنند ا
بدون شک اشخاص یا زنانی که حسود و بخیل هستند سعی میکنندبرای بروز دادن رفتار بخیل بودنشان و خالی کردن خودشان از هر دلیل بی پایه و اساسی و حرف های ابلهانه و جاهلانه استفاده کند تا بلکه این فشاری راکه بخاطر بیماری حسادت دراوست را بیرون بریزد و این بیماری سر ریز شده در وجودش را فروکشد.
این گونه اشخاص افرادی بسیار جاهل و نادان هستند و حاضرنیستند که ببینند طرف مقابلش به نوعی از او بهتر است یا از امکانات یا چیزهایی برخوردار است و همیشه سعی میکنند ای
در فرهنگ شهر ما واژه ای وجود داره به نام لَـلِـه LALE. این واژه رو خانم ها خطاب به آقایون به کار میبرن. این برچسب رو خانمها به مذکری نسبت میدن که خودشو وارد امور زنانه میکنه.
جالب اینجاست که این واژه معادل معکوس نداره، در صورتی که بیشتر این خود خانمها هستند که در امور آقایون سرک میکشن. متاسفانه این موضوع برخاسته از حسادت زنهاست. همه میدونن که یکی از ویژگی های بارز جنس مونث حسادته و کلآ جنس مونث هست که به جنس نر حسادت میورزه. من قصد توهین به همه خا
در فرهنگ شهر ما واژه ای وجود داره به نام لَـلِـه LALE. این واژه رو خانم ها خطاب به آقایون به کار میبرن. این برچسب رو خانمها به مذکری نسبت میدن که خودشو وارد امور زنانه میکنه.
جالب اینجاست که این واژه معادل معکوس نداره، در صورتی که بیشتر این خود خانمها هستند که در امور آقایون سرک میکشن. متاسفانه این موضوع برخاسته از حسادت زنهاست. همه میدونن که یکی از ویژگی های بارز جنس مونث حسادته و کلآ جنس مونث هست که به جنس نر حسادت میورزه. من قصد توهین به همه خا
هنوز برای موضوع حسادت پاسخ دقیقی دریافت نکردم. خ می‌گفت کنکاش نباید کرد. من کنکاش نمی‌کنم. ولی دیدن هست به هر حال. شنیدن. می‌گفت آدم ها رسالت های متفاوتی دارند وبه اندازه‌ی رسالتشان داشته دارند. می‌فهمم ولی راه حل نیست. پاسخ خودم اینه: حال آدم با خودش خوب بودن و به اندازه‌ی کافی برای خود خوب بودن و تلاش برای خوب تر بودن برای خود. و یه چیز مهم تر: در موقعیت مقایسه قرار نگرفتن و خود را از این موقعیت ها دور کردن.
 
+ البته خ میگه در حسادت بدخواهی
به جرئت میتونم بگم یکی از عواملی که باعث افسردگی من میشه و هیچ جوره نمیشه از بین برد شخصیت من هست
روحیه پرفکشنیست من بزرگترین عاملی بود که توی دوران کنکور من رو نابود میکرد و اون صدای منتقد درونم که خودش بزرگترین بدخواه زندگیم بود (و نه فامیل و دوست و همسایه و آشنا)
و دومین عامل حسادت بیش از حد من به همه و در هر زمینه
چشم دیدن اینو ندارم که ببینم یکی از من یه چیزی بیشتر داشته باشه 
چشمشو ندارم ببینم کسی رتبه ش از من بهتر شده
جشنی که برای رتبه ها
یه غمی هست که حسادت نیست، غبطه نیست، حسرت، نه کاملا، نه، نیست؛ غمه. و بی نهایت سنگینه. چگاله و تا بیاد حل شه، ساعت ها و بلکه روزها رفته. غمِ دیدن یه زندگی استیبل، امن، آروم، پایدار، عاشقانه، منطقی، میوه دار، ریشه دار. که اگه یه آدم معمولی باشی و عاشق نباشی این غم میشه حسادت. اگه عاشقیت تلخ و پوچ باشه این غم میشه غبطه و حسرت. اما تو عاشقی، و این غمه که داره وجودتو میخوره، و هر آن بهت یادآور میشه که معشوق نیست، زندگی ای که می تونست در جریان باشه، عا
از زندگی به کل عقبم البته اگه بشه بهش گفت زندگی نمیدونم چرا باید شرایطم اینقدر خاص باشه اینقدر ...
همیشه حسرت خوردنامون متقابله یعنی یک طوریه من به شرایط تو حسادت میکنم تو به شرایط من و هیچ کدوم از زندگی راضی نیستیم
یعنی میدونید چی خوب بود اینکه هرچی داشتیم رو بهم میدادیم و کسی حسرت نمیخورد ...
نمیخوام بگم این همه فرق بین آدما چرا هست و چرا من نمیتونم به چیزای ساده ای که اونا بهشون رسیدن برسم
بعدش با خودم 2 2 تا 4 تا میکنم میگم حتما من مثل اونا خوب
نکوهش حسادت در احادیث ائمه اطهار 


 
حدیث درباره‌ی حسادت

 
حسادت یکی
از زشت‌ترین و قبیح‌ترین خصلت‌هایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود، در
نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت
به برادرش هابیل بود که بر اثر حسد چنین اتفاقی افتاد.
پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم:
الحاسدُ جاحِدٌ لأنّهُ لَم یَرضَ بِقضاءِ الله.
آدم حسود ـ در حقیقت ـ یک آدم لَجوج و ستیزه‌جو است. زیرا او به قضا و مق
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات کرد . 
 
این دو دوست بینوا که تا آن زمان با گدایی امرار معاش می کردند ، همچون دو
 
روی یک سکه جدانشدنی به نظر می رسیدند . 
 
 
پادشاه که آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی بکند. پس به هر کدام
 
پیشنهاد کرد آرزویی کنند. ابتدا خطاب به دوست کوچیک تر گفت: به من بگو چه
 
می خواهی قول می دهم خواسته ات را برآورده کنم . اما باید بدانی من در قبال
 
هر لطفی که به تو می کنم ، دو برابر آن را به
جمعه دچار حسادت شدم.... حالتی که به شدت  ازش بدم میاد ولی گاهی بدجور به سراغم میاد...
جالب اینجاست نسبت به کسی این حسو داشتم که خیلی دوسش دارم ....
وجالب تر اینجاست نسبت به مسئله ای که تو ذهن خودم شکل گرفته ، پیشروی کرده و نتیجه گیری شده....
بعد از مدتها تو جمعی قرار گرفتم که درکنارشون بودن باعث استرسم میشد و این بیشتر به حسادت من دامن میزد....
از اینکه حرفی برای گفتن در این جمع داشتم ولی نمیخواستم با بیانشون باعث جلب توجه بشم ناراحتم نمیکرد چون میدون
مولوی د ر مثنوی به سوال جواب داده:
در دل نه‌دل ، حسدها سَر کُند (در دلی که واقعا دل نیست حسدها ظاهر شود)

نیست را هست این چنین مُضْطَر (درمانده) کند
این زنانی کز همه مُشفِق‌ترند

از حسد دو ضَرّه خود را می‌خورند


تا که مردانی که خود سنگین‌دل اند

از حسد تا در کدامین منزل اند؟
می گوید این زنان که از همه مهربانتر و طبعا عاطفی و نازک دل اند ، اما وقتی هوو ( ضره) یکدیگر می شوند از حسادت می خواهند همدیگر را از بین ببرند. تا چه رسد به مردانی که ذاتا سنگدل
وقتی شوهر کنم عمرا عکس شوهرمو همه جا بذارم :|||| ( منظورم کاملا با اینستاست ! ) 
+ دختره ( یکی از دوستای قدیمیم ) از وقتی ازدواج کرده نان استاپ عکس شوهرش یا استوریه یا پست ! 
بابا حاجی ! چرا اخه ؟
ازدواج کردی باشه اوکی ، شوهرت خوش قیافه ست بازم باشه اوکی یه پست دو پست نه دیگ انقدر ... به خاطر خودتون میگم ! 
بعد جالبیش اینه که پیجش پرایوته و عکس شوهرشو تنها میذاره ... بعد از اون ور خواهرش بدتر :| یه مدت استوری هرشبش این بود که ما و داداش محسن ( شوهر خواهرش ) ف
در زندگی حسادت کرده‌ام؛ به سلمان فارسی، به حارث همدانی به سهل‌ بن حنیف انصاری!
سلمان که منا اهل بیت شد و تکلیفش برای همه مشخص است.
اما به این فکر می‌کنم که حارث به در خانه علی رفته و گفته کاری نداشتم جز آن‌که دوستی تو مرا وادار کرد که بیایم...آه! چه دشوار است روزگار بر ما. نه پیغمبرمان را می‌بینیم و نه اماممان را! فکر اینکه دق الباب کنی دری را و علی گشاینده آن در باشد ...
 
سهل هم که نمونه عجیبی است! مدالی بر سینه دارد که تا قیام قیامت می‌درخشد:
«
سلام دوستان 
من یه پسر 25 ساله هستم، یه مشکلی هست که منو چند ساله داره اذیت می‌کنه، من نسبت به آدم های متاهل حسادت شدید دارم، چون میبینم نیاز های جنسی و روحی شون تامین میشه ولی من باید عذاب بکشم.
البته من تا دو سال دیگه ازدواج میکنم خونه و ماشین دارم، کارمند هم هستم، اینکه میگم دو سال برای اینه که پس اندازی جمع کنم برای مراسم عروسی و هزینه های دیگه، ولی کلا این احساس حسادت داره اذیتم می‌کنه چکار کنم؟
مرتبط:
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می ک
یه بنده خدایی از دوستهامون چند روز قبل عکس گذاشت که عقد کرده ، و هممون کلی خوشحال و تبریک و ...
من اصلا همسرش رو نمیشناختم ...
از بچه های سراسری ترم پایینی بود ...
هیچی خلاصه همون موقع دوست من که از دی ماه مهمانی گرفته رفته تهران به من پیام داد که اینا چجوری آشنا شدن و کی آشنا شدن و...؟ 
گفتم والا من نمیدونم ! 
یهو گفت این پسره تا همون دی ماه به من پیام میداد  ، پیشنهاد میداد ‌...
اضافه کنم که این دوستم هرکی ازدواج میکنه یا دوست میشه میگه شوهر طرف یا دو
ماریای خوبم اکنون یک سال و چند قرن است که تو را ندیده ام و دستهایم دستهای تو را نبوسیده اند و لبهایم لبهایت را نوازش نکرده اند، مهربان زیبا رویم من به نسیمی که عطر موهای تو را احساس میکند حسادت میکنم و به مردمی که نفس می کشند هوایی را که به نفس های تو آغشته شده به دیده ی نفرت می نگرم.
از مواردی که باعث بر انگیخته شدن حس حساسیت و یا حسادت و دلخوری همسران می  شود و یا دست شیطان را جهت مکر و فریب باز می گذارد مخفی کاری است. وقتی مخفی کاری صورت بگیرد شیطان خیلی راحت می تواند ورود کند و حسادت زن را بر بیانگیزد.
خدا رو شکر ما این مورد رو به این صورت حل کردیم.
یک گروه سه نفره تشکیل دادیم و در این گروه با هم صحبت می کتیم. علاوع بر درد دل و ... ، صحبتهای عاشقانه در این گروه هم رد و بدل می شود و این موجب می شود اصلا حساسیت نداشته باشیم.
حتی ا
اگر یک نفر توی دنیا باشه که واقعا بهش حسادت کنم اون مهشیده...
لعنتی هر صبح چشماش رو که باز میکنه چشم تو چشم کسی میشه که من آرزو دارم تا زنده ام و زنده ست بتونم قدر یک شب با صداش برقصم و عشق کنم...تف!
 
*اگر همین الان یک نفر آهنگ هزار و یک شب ابی رو برای خود خود خودم بخونه چشام رو میبندم و میگم یس و تمام!
سلام به تمام دوستان گل
من دختری ۱۹ ساله هستم. اصلا حسود نیستم. تو دوران مدرسه چون با بچه ها رقابت داشتیم؛ هر وقت یکی از همکلاسی های درس خونم میرفت درس جواب بده دعا میکردم که نمره ش بالاتر از من نشه. به خاطر اینکه گاهی اوقات رفتارشون با من خوب نبود (اونم به خاطر حسادت : اینو مطمئنم)، خودم همیشه باهاشون خوب ودوستانه برخورد کردم. واینکه دوست داشتم شاگرد اول بشم چون خیلی سختی کشیده بودم. یه کمی هم حسادت بود چون وقتی طرف یه نمره خوبی میاورد من ناراحت
سلام به روی ماه دوستای بلاگی عزیزم
ما رو نمیبینید خوبید؟خوشید؟
مرسی از همه منم خوبم
حسادت من از اینجا شروع میشه:
یه دختری توی این طبقه بلوک مون هست گیر داده من بهش حسادت می کنم
قضیش اینه یه شب کتریشون رو گاز بود و جوش اومده بود شعلش هم کم بود بهش گفتم ببخشید میشه بردارید
گفت نه ما باید آب چایی مون زیاد بجوشه گفتم خب حداقل شعلشو زیاد کن
بعد خودم اومدم شعله رو زیاد کنم خاموش شد اونجا که کلی بهم حرف زد که بیشعور و فلان و فلان هیچی نگفتم
بعد یه روز ف
«٩٠»بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ‌ أَنْفُسَهُمْ‌ أَنْ‌ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ بَغْیاً أَنْ‌ یُنَزِّلَ‌ اللّهُ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌ عَلى‌ مَنْ‌ یَشاءُ مِنْ‌ عِبادِهِ‌ فَباؤُ بِغَضَبٍ‌ عَلى‌ غَضَبٍ‌ وَ لِلْکافِرِینَ‌ عَذابٌ‌ مُهِینٌ‌ 
چه بد است آنچه که خویشتن را به آن بفروختند که از روى حسد،به آیاتى که خدا فرستاده بود کافر شدند(و گفتند:)که چرا خداوند از فضل خویش بر هرکس از بندگانش که بخواهد،(آیاتش را)نازل مى‌کند.پس به ق
دو روز از حال و هوام نگفتم که این پست با عدد رُند را بذارم برای دیشب( بله خرافاتی بودن را به حد اعلا رسوندم) و با تمام مثبت اندیشی هایی که از قضا برام خیلی سخت شده و امیدواری هایی که به خودم دادم و...
دیشب اونی که مدنظرم بود نشد و از طرفی واکنش نامحسوس و سکوت خانواده بیشتر کلافه ام کرده.. خدایا خب چرا منو نمی بینی؟؟؟ دقیقا این مورد مثل دو سال پیش رخ داده که همه چیزش تقریبا اکی بود بغیر...
یعنی اگه اینو رد کنم، ممکنه دو سال دیگه همچین موردی پیش بیاد؟؟
باورتون میشه خواهرم از شدت حسادت نه پیام هام رو سین میکنه. 
نه جواب تماسم رو میده 
و حتی برای خواهر بزرگم و بچه هاش و حتی دومادمون سوغات فرستاده داده دست مسافر ، برای من‌ هیچی...
و من از خیلی قبلترش یه مانتو داشتم  طرح هندی دوخته شده بود از قشم سفارش داده بودم فقط ۳ بار پوشیده بودم رو از خیلی وقت پیش بهش گفتم اینو برات پست می کنم و حتی لحظه ای که مانتو رو با ساعتی که بنی براش آورده بود براش پست کردم خواهرم از چند روز قبلش جواب تماسم رو نداده بود
هوالرئوف الرحیم
تو این مهمونی بهم خوش نمیگذره اصلا.
امشب سر سفره که نشسته بودم، داشتم فکر می کردم چرا. فهمیدم.
یه مقدار زیادش حسادت بود. یه مقدار زیادش هم قمپز بودن اونها. 
امشب و امسال هم گذشت. 
خداروشکر که زخمی نخوردم.
ولی کلا حال و حوصله ندارم. نمی دونم چی شده...
خودت را به هیچ زبانی برای کسی ترجمه نکن آنکس که دوستت دارد باید همه آنچه که هستی را از لا به لای حرف های نگفته ات از عمق نگاه ساده ات از حسادت دستهای مهربانت  بفهمدآدمها رااز روی عکس هایشان نشناسید…آدمها ازبی حوصلگی هایشان…ازخستگی هایشان…ازدلتنگی ها…ازغصه هایشان…عکس نمی گیرند!
سلام 
من یه دختر ٢٣ ساله ام، میخواستم یه موردی رو مطرح کنم، راستش من واقعا هیچ دوست واقعی ای ندارم، کسانی که اطرافم هستن دوستم ندارن، مثلا توی دانشگاه یا محل کارم با کسی طرح دوستی میریزم، اما اکثرا علاقه قلبی بهم ندارن و دنبال هدف و خواسته ی خودشون از رابطه هستن و رابطه ی عمیقی بین مون نیست. 
حتی حاضر نیستن کوچیک ترین فداکاری ای برات بکنن در صورتی که من سعیم اینه که خیلی صاف و صادق و مهربون باشم و هم دردی کنم اما سریعا گارد میگیرن یا پز داشته ه
سلام
چرا زندگی توی شهر با زندگی توی روستا خیلی تفاوت داره؟ چرا فرهنگ ها تفاوت داره؟ من یه دخترم و به دخترهای روستایی که شوهر میکنن بهترین شهرهای کشور خیلی حسودیم میشه. دست خودم نیست٬ آخه من خودم مثلا شهری ام و هیچ وقت شهری و روستایی نکردم اما وقتی میبینم دختره شوهر کرده فلان شهر و کلا انگار کوبیدنش و از نو ساختن٬ از همه نظر شخصیت و ظاهر و فرهنگ و ... ، حس بدی بهم دست میده که مثلا توی شهر زندگی می کنم ولی از امکانات به خوبی استفاده نمی کنم.
آخه دو
یکی از وقتای واضحی که حسادت میکنم به مردم، تمام وقت‌هاییه که میگن ذوقشونو برای عید از دست دادن
یا ناامید شدن نسبت به زندگی
یا نمیدونم همه چی سخت تر شده بزرگ شدن
تا جایی که از زندگیم یادم میاد - ویچ تو بی انست ایر نات عه لات - تنها دلیل تلاش برای بیدار شدنم توی عیدا این بود که موفق نشم و بعدش از دست خودم عصبانی/متنفر باشم که حتی این کارم نمیتونم بکنم :)))
عید همگیم مبارک ^^
من بیشتر از اینکه صبور باشم، حسودم.
به چی یا کی، خیلی مهم نیست، من به هر اتفاقی که یه سمتش تو باشی و طرف دیگش خودم نباشم حسودم.
من ساعتای زیادی به عکسای تو خیره می‌شم و به آدمایی نگاه می‌کنم که چقدر شبیه من نیستن. به لبایی که تو رو صدا می‌زنن، به گوشایی که از تو می‌شنون،  به چشمایی که تو رو می‌بینن.
و به این فکر می‌کنم که چقدر آرزو داشتم، تا همه اونا من بودم.
آدما، مرگ مشخصی دارن که حتما ازش بی‌خبرن، اما من مطمئنم از حسادت دق می‌کنم.
شعر : رضا کاظمی #اردبیلی 
#محاوره ای
#حسادت
گور نَقَدَر  چونوب  زامان 
آبیر    قالمییب     اصلانا
بی عیدَه تولکی   آبرسین
توکوب دو  قویمیوب قالا
زَمانَه   بیر    زَمانَه    دور 
چوخدو اوردا  حسود آدام
فیکیر    وِرمَه    سوزلَرینه
هورسَه دال دا  حسود آدام
چوخ  قارغالار  قارتال لارا 
دال دادا خَط  نیشان چَکیر
یاخین  ناشان  دا  سَن اونا 
گورورسَن  هِچ قارتال دَگیر
چوخ لو    تولکولَر    تانیام 
اوزون   اصلانا   تای   توتار
اوردا   بوردا   
 
غبطه بخوریم یا حسود باشیم؟
یکی از اموری که قرآن کریم  به آن می پردازد بررسی علل و عوامل انحرافات انسانی است. خداوند مهربان علاوه بر این که انسان را به علت های انحراف آشنا می سازد به درمان و معالجه ی آن نیز می پردازد.
 از جمله انحرافات اخلاقی که در بین مردم رواج دارد و قرآن نیز به آن می پردازد ویژگی حسد است.
حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند: «حسادت همان تمنای سلب و قطع نعمت از دیگری است که به صلاح او باشد به عبارتی حسود علاقه مند است ک
هوالرئوف الرحیم
آقا این "جیم" مارو انداخته بود به تکاپو. با اینکه می دونستم 26م روز زنه، چون گفته بود پس فردا طلاهه رو می خواد و بدو بدو اومد گرفت که ببره پرداختش کنن، معادلاتمون بهم ریخت و همینطور چشم براه بن بودیم.
حتی ظهر به رضا گفتم اول 22 بهمنه چند روز بعدش تولد حضرت زهرا. ولی بازم هر دو فکر می کردیم که باید اون روز همین شنبه ی پس فردا باشه.
هیچیییی دیگه. رضا که از سرکار اومد یه گل باقچه ی ایستگاه ولی خیلی خوشگل(رز سرخابی ریز با برگهای بنفش)و یه
مهم نیست در چه شرایط وموقعیتی هستید... میلیونها نفر حاضرند هر کاری انجام دهند تا موقعیت شما ر داشته باشند.سعی کنید جنبه های مثبت زندگیتان را تحسین کنید..در نتیجه آرامتر خواهید شد...
کتاب"660نکته روانشناسی ساده"
به قلم"پنلوپ ساچ"
 ترجمه"سپیده خلیلی"
-آرام‌تر شده‌ام‌
-دیدن شادی و تفریح بقیه دیگر در من حس حسادت و عقب‌ماندن از خوشی‌های دنیا را ایجاد نمی‌کند
-راحت حرف‌ میزنم و نظرم را بدون شرمندگی بیان میکنم
-اگر کسی بخواهد خر فرضم کند اعتراض می‌کنم
-برخلاف قبل ، در فکر کردن به مردم و اینکه چه نظری راجبم دارند غرق نمی‌شود
-خودم را کمتر سرزنش می‌کنم
-دیگر هیچکس را شاخص و بری از ویژگی‌های مشمئزکننده درنظر نمی‌گیرم
-انتظار خاصی از هیچ‌کس ندارم 
-و امیدوارم که این ویژگی‌ها در من درونی و ه
یک جایی از فیلم shawshank Redemption،مردی که سالهای سال در زندان زندگی کرده و همونجا پیر شده بود بالاخره برگه ی آزادی رو گرفت و بعد از گذشت سالها وسط شهری که نمیشناختش رها شد...برای من تکان دهنده ترین قسمت این فیلم معرکه جایی بود که جسم بی جان به دار آویخته شده ی اون مرد رو دیدم...مردی که بلد نبود بیرون از مرزهای زندان زندگی کنه...حتی با یادآوریش موهای تنم سیخ میشن.
دیروز برای تایید عکسهایی که برای چاپ داده بودم باید میرفتم آتلیه.فرستادنم طبقه ی بالا تا ط
چرا دیگه اینستا پست و استوری نمیذارم؟ این همه جاهای خوب و حس های قشنگی که فیلم میگیرم اما دیگه نمیذارم بقیه هم ببینن . یه آدم حسودم. حسادت به احساس . نمیخوام به اشتراکش بذارم و آلودش کنم .نمیخوام کسی فکر کنه که از درد سینگل بودن یا یه همچین چیزیه.خوشم نمیاد کسی بدونه چه احساسی دارم:/
گویند حاتم طایی برادری داشت بنام خاتم طایی. برخلاف حاتم، خاتم نه هنری داشت، نه ذوقی نه سخاوتی اما تا دلتان بخواهد خودبزرگ‌بین و تشنه آوازه و شهرتی مانند برادرش بود و از حسادت چشم دیدن موفقیت‌های برادرش را نداشت.
ادامه مطلب
دیگران زندگی تجملی دارند، فلانی روابط خوبی با دیگران دارد، دیگری از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و ... آیا وقتی حسادت می کنی متوجه شده ای که تصویرشان بارها و بارها توی ذهنت نمایان می شود؟ و این تصاویر باعث بی قراری و تنفرت از خودت و زندگی می شود؟
 
تصاویر، خاطرات و تمام افکار منفی را از ذهنت پاک کن
تو نخواهی توانست دقیقا مثل آن ها باشی، آن ها در شرایط متفاوت و تربیت متفاوت و محیط و زمان متفاوتی قرار دارند، همین حالا که مشغول تنفر ورزیدن هس
بچه ها شاید بعد ها یه داستان بنویسم که شخصیت هاش واقعی باشن.
شخصیت هایی که تو زندگیم دیدم و شناختم شون.
 
این یکی شخصیت مون 
یه گدا گشنه 
آویزون
و پر لز مشکلاتی هست که بچگیش بوجود اورده.
پر از عقده
کینه
حسادت
و عدم عزت نفس هست
از شهری که توش بدنیا اومده بدش میاد و سعی میکنه بقیه رو سرکوفت بزنه.
دنبال تلافی کردن کار های بد هست و چیزای خوبو یادش نمیمونه.
دهنش لقه
بی ادب و بی شعوره.
متاسفانه ترکه.
و اسم ترک ها رو خراب میکنه.
دقیقا یه زالو رو تصور کنی ه
مهم نیست در چه شرایط وموقعیتی هستید... میلیونها نفر حاضرند هر کاری انجام دهند تا موقعیت شما ر داشته باشند.سعی کنید جنبه های مثبت زندگیتان را تحسین کنید..در نتیجه آرامتر خواهید شد...
کتاب"660نکته روانشناسی ساده"
به قلم"پنلوپ ساچ"
 ترجمه"سپیده خلیلی"
 
 
"حسد" که در فارسی از آن به "رشک" تعبیر می شود، به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگران است[1]، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد. حسد یکی از صفات ناپسند اخلاقی است و در نفس برخی انسان ها وجود دارد که باعث ضرر و زیان رساندن به شخص حسود می شود،چرا که امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: اَلحَسَدُ یُضنِى الجَسَدَ ؛حسد، بدن را فرسوده و علیل مى کند[2].
 
ادامه مطلب
امروز کشیک بودم و فراموشم شده بود. همگروهیم با اینکه دید نیومدم اما اصلا زنگ نزده بود بهم یادآوری کنه. آخرش بعد اینکه خودش آف گرفته و رفته بوده بهم پیام زده رزیدنت دنبال شماست زود برید پیشش! دنائت و حسادت تا چه حد؟! سری قبل خودش زود میخواست بره رزیدنت گفت یکیتون باید بمونه وگرنه آف نمیدم من گفتم من هستم شما برید و اینم جبران خوبیم. کلا آدما خیلی خوب خوبیامونو بهمون برمیگردونن. :)
پ.ن: حتا تو هم خوب خوبیامو جواب میدی. ؛)
امروز کشیک بودم و فراموشم شده بود. همگروهیم با اینکه دید نیومدم اما اصلا زنگ نزده بود بهم یادآوری کنه. آخرش بعد اینکه خودش آف گرفته و رفته بوده بهم پیام زده رزیدنت دنبال شماست زود برید پیشش! دنائت و حسادت تا چه حد؟! سری قبل خودش زود میخواست بره رزیدنت گفت یکیتون باید بمونه وگرنه آف نمیدم من گفتم من هستم شما برید و اینم جبران خوبیم. کلا آدما خیلی خوب خوبیامونو بهمون برمیگردونن. :)
پ.ن: حتا تو هم خوب خوبیامو جواب میدی. ؛)
هیچوقت هیچ چیز رابی جواب نگذارجواب نگاه مهربان رابالبخندجواب دورنگی راباخلوصجواب مسئولیت راباوجدانجواب خشم راباصبوریجواب گناه رابا بخشش...
 
افکار منفی مثل  حسادت، نفرت و خشم نسبت به دیگرانمثل این است که زهر بخوریم اما امیدوار باشیم دیگران بمیرند...
 
پولدار بودن یا نبودن،ازدواج کردن یا نکردن،درس خوندن یا نخوندن، 
خوشگل بودن یا نبودن، مساله این نیست،مساله خوشحال زندگی کردنه! لذت بردن!
سلام 
  امیدوارم حال شمایی که الان دارید این مطلبو می خونید خوب باشه، چند ثانیه ی توی فکر فرو رفتم که چی بزارم عنوان این مطلب رو برخلاف همیشه چیز واضحی به ذهنم نرسید، اما چرا مبهم؟ زیاد نیست ولی چند روزیه حس عجیبی دارم مبهمه خیلی حس مبهمیه بین غم، شوق، کمی حسادت، دلتنگی، اشتیاق، انگیزه هووم شایدم پوچی... اره دقیقا همه ی حس ها هستند. نمیدونم چرا خوردم به پوچی یه مدت خیلی کوتاهیه حس پوچی میکنم حس اینکه این همه درس خوندی این همه تشویق شدی آخرش چی
دو شب پیش جشن یلدای یکی از انجمن هایی بود که معمولا هر هفته تو جلساتش شرکت میکنم. بعد از هفته ی پر استرسی که داشتم لازمم بود. ازش لذت بردم ولی کیفیت جشن مثل سال قبل نبود. دیروز صبح هم رفتم جلسه هفتگی خودیاری و این شد که ظهر رو تا عصر خوابیدم. دیشب یلدای انجمن دیگه بود که نرفتم و الان از دیشب مدام دارم تعریف تمجید های بقیه رو از جشن میشنوم و کم کم داره حسودیم میشه از اینکه نرفتم.
شکستن خانواده اغلب برای کودکان مشکل است. والدین می توانند با ارائه توضیحات صادقانه و حمایت احساسی از بچه ها کمک بگیرند.
کودکان در تمام سنین طیف وسیعی از احساسات خجالت زده را در زمانی که والدین خود را جداگانه میبینند خواهند داشت.
این ممکن است غم، خشم، ترس، حسادت و ناامیدی را شامل شود.
ظرفیت فرزند خود را برای درک آنچه که در اطراف آنها اتفاق می افتد، نادیده نگیرید.


ادامه مطلب
متوسط عمر عقاب 30 سال است و متوسط عمر کلاغ 300 سال.
عقابی در بلندای قله ی رفیعی لانه داشت.عقاب به پایان عمرش نزدیک شده بود، اما نمی خواست بمیرد.
به یاد آورد که پدرش از پدرش که او هم از پدرش شنیده بود که:در پایین قله کلاغی لانه دارد.
چهار نسل از خانواده ی عقاب ها این کلاغ را دیده بودند اما کلاغ هنوز به نیمه ی عمر خود نیز نرسیده بود!
عقاب در دلش به کلاغ حسادت کرد؛ تصمیم گرفت به
ادامه مطلب
این وبلاگمه و بجز اینجا جایی رو ندارم حرفای دلمو بزنم
پس مجبورم یه جور خودمو خالی کنم
پست قبلی گفتم برام مهم نیست حقیقتا ته دلم یکم مهمه،مهمه بدونم کی اینارو میگه!
مامانم حدسش روی یکی از اقوامشه
این قومشون من تا به امروز فکر میکردم یک درصدم من توی زندگیشون اهمیتی ندارم
چند تا دختر داره
فقط یکشون دانشجوی دکتری یه رشته هست که اصولا اینده شغلی انچنانیم نداره:) و کلن هم همه دختراش دانشگاه دولتی نبودن
بقیه توی کارای زیبایین
ولی درعوض هم خودشون هم
 
افراد حسود به اندازه تفکر خود، به شما آسیب می رسانند! سوال این است که آیا راهی برای پیدا کردن افراد حسود وجود دارد، نشانه های آدم حسود چیست؟ بدون شک شما حتما در زندگی روزمره خود با این گونه افراد روبرو شده اید. افرادی که با حسادت به دیگران، باعث ایجاد کدورت و ناراحتی می شوند. شما می توانید بر طبق تعاریف زیر افراد حسود را شناسایی کرده و به این ترتیب در مورد ادامه روابط خود با آن ها، تجدید نظر کنید: خصوصیات و نشانه های آدم حسود
 
1- انتقاد همراه
دوست ندارم درمانگر عشاق باشم، شاید دلیلش حسادت است. آخر من هم تشنه ی افسون عشقم. شاید هم دلیلش این است که عشق و روان درمانی از اساس با یکدیگر نمی خوانند. درمانگر خوب با تاریکی می جنگد و در جست و جوی روشنایی است، در حالی که عشق، به رمز و راز زنده است و به محض تفتیش فرو می ریزد؛ و من از جلاد عشق بودن بیزارم.
اروین یالوم
کلاغ ها خیلی دوست دارند عقاب ها را اذیت کنند. کلاغ با اینکه از عقاب کوچک تر است، اما چون چابک تر است، می تواند سریع بچرخد و مانور دهد. گاهی اوقات هنگام پرواز، بالای سرعقاب قرار میگیرد و به سمت آن شیرجه می رود، ولی عقاب می داند که می تواند اوج بگیرد.
عقاب به جای اینکه از آزارهای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر و بیشتر اوج می گیرد و سرانجام کلاغ عقب می افتد. وقتی کسی از روی حسادت و غرض ورزی اذیت تان می کند، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت سرتان رها ک
هوالرئوف الرحیم
امروز نبرد خیر و شری برپا بود دیدنی.
سر دست بند مامان که شین شین سوسن خریدش. در واقع جیم به عنوان روز زن برای شین خرید.
هعی.
دستبند دوست داشتنیم داره میره تو دست آدمی که...
خیلی با خودم جدل کردم. خیلی.
این روحیه ی یک زن منتظر ظهور نباید باشه.
پاشدم براشون اسفند دود کردم. که اینهمه انرژی منفیم سمتشون نره و نرسه.
حسادته دیگه. شاخ و دم که نداره. آدم باید با خودش حداقل صادق باشه.
خدایا پلیز هلپ می برای عبور از این "حسادت" که گویا داره فلجم
 
اخلاق فقط  تو خوب حرف زدن و بیان کردن خلاصه نمیشه !
بلکه اخلاق تو غیبت نکردن دیگران ، تهمت نزدن به دیگران ، بدگویی نکردن ، 
حسادت نکردن به دیگران و پشت دیگران حرف نزدن 
فضولی نکردن و سرک نکشیدن تو کارای دیگران ؛ یک کلاغ چهل کلاغ نکردن عملی  هم معنی میده !!
شاید بقول بعضی ها من خوب نتونم حرف بزنم و گاهاً خشنم و بداخلاق
 شاید بقول اونا من ادب و اخلاق ندارم !
ولی از خودم  مطمئنم حتی اگر از کسی بدم بیاد و ازش متنفر باشم نمیام پشت سرش بد بگم و ازش انت
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور 
از سرزمینی با دو دوست جوان 
ملاقات کرد
 
➖این دو دوست بینوا که تا آن زمان 
با گدایی امرار معاش می‌کردند
همچون دو روی یک سکه جدا نشدنی 
به نظر می‌رسیدند
 
پادشاه که آن روز سرحال بود 
خواست به آنها عنایتی کند
پس به هر کدام پیشنهاد کرد 
آرزویی کنند
 
ابتدا خطاب به دوست کوچک‌تر گفت: 
به من بگو چه می‌خواهی 
قول می‌دهم خواسته‌ات را برآورده کنم
 
اما باید بدانی من در قبال هر لطفی 
که به تو بکنم دو برابر آن را 
به دو
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: و قَالَ (ع) صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَد. 
سلامتی بدن از کم بودن حسادت ناشی می‌شود. 
نهج‌البلاغه، ص۵۲۳
---
علامه محمد تقی بهجت(ره):
احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل میکند.
---
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
در سه چیز برای امّت خود احساس خطر می کنم: گمراهی، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. گمراهی ها و لغزش های به وجود آمده از فتنه ها. مشتهیات شکم، و آرزوهای نفسانی و شهوت پرستی.
---
سلام . هیئت

« گناهان کلیدى‌‌‌‌‏»   ✨
#حجت_الاسلام_قرائتی 
✍  همان گونه که پیرى و ضعف، زمینه هجوم کسالت و بیمارى‏هاى گوناگون مى‏ گردد، گاهى عیب و یا گناهى زمینه و کلید انواع گناهان مى ‏شود. مثلاً:
 ✅   1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند کارشکنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مى ‏کند. امام صادق علیه السلام فرمود:
 «ان الحَسَد یَاکُل الاِیمانَ کَما تَاکُلُ النّار الحَطَب» (بحار، ج‏73 ص‏255)
 «همان گونه که آتش، هیزم را مى ‏بلعد، حسادت ایمان
لطفا این جملات را با دقت بخوانید و به خاطر بسپارید
 در زندگی آموختم که با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه ی خود باقی بماند.
در زندگی آموختم که با انسان وقیح و بی حیا بحث و جدل نکنم چون او چیزی برای از دست دادن ندارد و فقط روح مرا طباه میکند
آموختم که از حسود دوری کنم چون اگر همه ی دنیا را هم به او بدهم باز هم از زندان تنگ حسادت خویش بیرون نخواهد یافت.
در زندگی آموختم که گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی دیگر نفسی برای ما باقی نمیماند تا کنار
یلدا شبی ست مُردّدمیانِ رفتن و ماندن،که نمی داندما را کنارِ هم‌ تماشا‌ کند یا به آغوش صبح برسد!یلدا شبی ست کوتاه که از حسادت موهایِ تو کِش می آید به تنِ ماه!یلدا شبی ست عاشقکه شعرهایم را با عطرِ پیرهنتبرای یک ‌دنیا میخواند!یلدا شبی ست دلتنگکه پشت پنجره با صدایِ مرغِ سحر سیگار می کشد!یلدا شبی ست رویاییوقتی قرار است برای تماشا کردنِ تو از راه بیاید!یلدا شبی ست که بیشتر دوستت خواهم داشتطولانی تر کنارم خواهی ماندو دیرتر پشت پلکهایم به خواب خوا
به تصّور من زندگی مثل دریا بود ،نرم و ملایم همراه با امواجی که به پستی بلندی و ناملایمات زندگی می ماند ولی گویا زندگی رویی دیگر هم دارد که به خشکی می مانَد ،چندان هم بی ربط به خشکی روی زمین نیست .خشک و بی روح مثل یک دریای بی آب که سالهاست در انتظار قطرات بارانستبچه گیهام که  یادم میاد بزرگترایی را میبینم که با بچه گیهای من زندگی میکردن و من که زندگی أنان را بازی میدیدم گاه با گریه شان میخندیدم و شایدم با خنده هاشون میگریستم من بازی میکردم و
آقای حسن روحانی بیان می کند چرا برای بعضی افراد به هر اتهامی ، پرونده سازی می کنید (منظور پرونده حسین فریدون برادر ایشان است)
این سوال مطرح است که آیا هر فردی که به مصالح مردم ایران خیانت می کند ، نبایستی تحت کنترل و با وی برخورد شود. آقای رئیس جمهور یا شما با ایشان همدست هستی یا این که از اینکه نمی توانی همچون قوه قضائیه به مردم خدمت کنی ، حسادت می کنی یا اینکه ناقلا داری از مصالح مردم ایران بهره برداری سیاسی می کنی در حقیقت نوعی خیانت به مردم
انسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند،
انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ می گویند.
انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند، انسانهاینا امید همیشه آیه یاس می خوانند.
انسانهای حسود همیشه فکر می کنند که همه به آنها حسادت می کنند.
انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند،
انسانهای شریف همه را شرافتمند می دانند.انسانهای بزرگواربیشترین کلامشان، تشکر
 ۱) دیروز از حرف چند تا از بچه‌ها فهمیدم کیفیت نسبتا خوب فیلم جوکر اومده، ازشون گرفتم و شب نشستم دیدم. آقا خیلی خوب بود. خیلی خوب و اعصاب خورد کن بود! شصت بار وسط فیلم اشکم دراومد :/ آخرشم خیلیی جالب تموم شد! کلی هیجان‌زده شدم از دیدنش. حیف که می‌خوام اسپویل نکنم!

۲) دوشنبه یه امتحان میانترم دادم که باعث شد کلا نسبت به درسای مرتبطش از ترم سه کارشناسی تا الان شک کنم که چطور اینا رو پاس می‌کردم :/

۳) ترکیبی از حس حسادت و خوشحالی دارم برای دوستم.
«١٠٥»ما یَوَدُّ الَّذِینَ‌ کَفَرُوا مِنْ‌ أَهْلِ‌ الْکِتابِ‌ وَ لاَ الْمُشْرِکِینَ‌ أَنْ‌ یُنَزَّلَ‌ عَلَیْکُمْ‌ مِنْ‌ خَیْرٍ مِنْ‌ رَبِّکُمْ‌ وَ اللّهُ‌ یَخْتَصُّ‌ بِرَحْمَتِهِ‌ مَنْ‌ یَشاءُ وَ اللّهُ‌ ذُو الْفَضْلِ‌ الْعَظِیمِ‌ 
کافران از اهل کتاب و مشرکان،دوست ندارند که هیچ خیر و نیکى از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود.در حالى که خداوند،رحمت خود را به هرکه بخواهد اختصاص مى‌دهد،و خداوند صاحب فضل بزرگ است. 
نکته‌ها: 
ا
روزی دو دوست توی یه جنگل قدم میزدن که یه شیر جلوشون در میاد، یکی از اونها شروع میکنه به سفت کردن بند کفشش، دوستش میگه ، داری چی کار می کنی؟ تو که نمی تونی از شیر جلو بزنی و این جواب میده: من که نمیخوام از شیر جلو یزنم، فقط کافیه بتونم از تو جلو بزنم! (این رو چند سال پیش توی یک وبلاگی خونده بودم ولی الآن آدرس اون وبلاگ بادم نیست که بهش ارجاع بدم.)
----------
وقتی که مشکلات بوجود میاد، یه عده از آدما سریع شروع میکنن به محکم کردن بند کفش هاشون ولی عده ای دی
هوالرئوف الرحیم
قصه از یه حس بد و بغض شروع شد. کنکاش کردم و فهمیدم حسادته.
حسادت به اینکه چرا رضا سال خدمتی و تحصیلاتش از اونها بالاتره ولی وضع زندگیمون اون جور... برای هر بار شارژ کردن پول خونه اینجوری به مذیقه بیفتیم و کل زندگیمون رو تحت و شعاع قرار بده، ولی اونها رو نه. همیشه پولشون آماده باشه و اگر این وسطها کسی لازم باشه خونه بخره یا طلا بفروشه، تندی شریک می شن و طلا رو هم می خرن.
بعد به این نتیجه رسیدم که"به تو چه؟" و اینکه"خدا دلش خواسته به ا
خوراک روح که عوض شود
هربلایی برسرت می آید
جوری که دیگر نمی فهمی 
چرا همان آدمِ سابق نیستی!!!!
برسرِ روح هایمان چه آمده
که بهترین شب و روزهایِ سال
می آید ومی رود
و ما نفهمانه رد می شویم
از تک تکِ خوراکی های روح!
روحِ آلوده خور
ناپاک تر از آن است که
اینگونه واردِ رمضان الکریم شود...
شنیده های روح مان غیرالهی
گفته هایش شیطانی و عبث;
نگاه هایش حسرت و حسادت
و فکروخیالش افسار گریخته....
اینهمه را چقدر به دوش باید کشید؟!
اما بااین همه وصف
استغفار وغفران
سف
برای اینکه بتوانید در زندگی کنترل خودتان و تقدیرتان را بدست بگیرید نیاز دارید تا انرژی تان را روی یک موضوع یا جهت خاصی بگذارید و از تلف کردن بیهوده آن جلوگیری کنید. منظور از این حرف چیست؟
تمرکز در برابر آشفتگی
ما معمولا عادت داریم که با هزاران هزار فکر یا احساس مختلف خودمان را مشغول کنیم. به آرزو های دور و دراز و گاها متناقضی فکر کنیم که شاید هرگز به آن ها دست نیابیم. لحظه حال را از دست بدهیم و عملا هیچ کار مفیدی برای زندگی مان انجام ندهیم.
در
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم. فهمیدم که بیمارم …
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده...
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد...
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود …
و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به بخش ارتوپدی رفتم. چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم
آمد و دنیای من آن لحظه شاد و خوب شدعطسه ای کرد و دلم یکهو پر از آشوب شدقدرت پرتاب عطسه آنچنان کوبنده بودتا شعاع بیست متری کلهم مرطوب شددور من سرشار ویروس و اتاقم خانه ییک کرونای بزرگ و چابک و مرغوب شدتا کمی نزدیک می‌شد، من فراری می شدمفیلم تعقیب و گریزم شاخ یوتی‌یوب شدگفتمش دیوار بین ما نمی‌ریزد، برو!رفت و در شهر مجازی سیتیزن محسوب شدتا که چت های مرا با شخص *وی بهداشت* دیداز حسادت گرم تایپ نامه ای مکتوب شددر توییتر رفت و زد هشتگ #کرونایی_شدمم
✨﷽✨
داستان کوتاه پند آموز
مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر»ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند.
پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیا
"خدای قشنگم...سبیلوی از جآن عزیزتر...صبر و طاقتم رو بیشتر کن...تحمل بنده هات روز به روز سخت تر میشه و زخم هاشون عمیق تر و تن من خسته تر...توانم بده جانم...عزیزترینم"
+من کمتر پیش میاد به حال کسی غبطه بخورم اما اعتراف میکنم به تمام کسانی که مجبور نیستن توی یک سیستم گروهی که نتیجه ی کارت وابسته به کیفیت کار دیگرانه کار کنن حسادت میکنم...خسته ام از همکشیکی هایی که جز سختی و رنج چیزی برام نداشتن...از تک و توک پرستارهای ناجنسی که بدی هاشون باعث شد خوبی های
حق دوستِ دوست
22- حسادت و عداوت زن و شوهر با بستگان و دوستان همدیگر(به این معنا که همسر حق ندارد هیچکس دیگری را دوست داشته باشد)، حسادت و عداوت خواهران و برادران با همدیگر در قبال محبت والدین، حسادت و عداوت همکاران نسبت به همدیگر در قبال توجه رئیس و حسادت و عداوت یاران نسبت به همدیگر در قبال محبت پیر یا امام، کل بنیاد شرارت و فساد و نابودی نسل بشر است. پس مصادره عاطفه و محبت و استکبار عاطفی، ذات همه مفاسد و مظالم و جنون و جنایات و کفر بشر است. زیر
تولد گرفته. بازهم همان همیشگی ها و بازهم همه شان کنارهم با لبخند به دوربین نگاه میکنند.دلم لحظه ای و فقط لحظه ای برای تک تکشان تنگ میشد. برای تمام روزهای گذشته برای جمع جیغ جیغو و پرسروصدایشان. اما لحظه ی بعد دلم حسادت میکند به جمعشان و به پایبندیشان و به نبود خودم درمیانشان. از همان روزی که یکیشان مهمانی گرفت و من از شنیدن اسمم میان پچ پچشان فهمیدم قرار نیست دعوت شوم و نشدم فهمیدم که فاتحه این رابطه خیلی وقت است خوانده شده حلوایش هم میل شده. ن
چسبید! خیلی هم چسبید! فوتبال را می‌گویم! فوتبالی که با تیم مضیف العتبه العلویه بازی کردیم! بالاخره پچ‌پچ‌ها و کری‌خوانی‌های داخل مطبخ کار خودش را کرد و ما را به مستطیل سبز فوتبال رساند! فوتبالی که پرشور بود ولی پرحاشیه نبود! جنجالی بود ولی کل‌کلی نبود! رقابت بود ولی حسادت نبود! فوتبالی که می‌توانستی اتحاد و همبستگی، عشق و صفا بین دو کشور را نه‌تنها ببینی بلکه لمس کنی!
داستان سه یار دبستانی (البته برخی در صحت آن تردید کردند)
می گویند خواجه نظام الملک توسی ، عمر خیام و حسن صباح باهم در یک مکتب تحصیل میکردند . 
آنها باهم قرار گذاشتند که هرکدام به جایی رسید آن دوی دیگر را فراموش نکند . 
بنابراین وقتی  نظام الملک وزیر سرآمد در دوره سلجوقی شد ، عمر خیام که از او باغی برای پژوهش در نیشابور خواست 
به او داد . 
اما حسن صباح از نظام الملک مقامی سیاسی خواست ، ولی نظام الملک خودش به استعداد صباح حسادت می ورزید .
بنابراین
تو بهترینی...رهایت نمیکنم...کاش میتوانستم هیچ وقت هم رهایت نکنم...نگذارم بروی ..میدانم که تو هم مثل من برزخی داری که در ان گم میشوی ،مثل من بحران های روانیی که امکان ندارد بروز دهی ،سرکوب هایی از جنس احساسات ،همان احساسات شکست را میگویم،چیز هایی که اغلب مردم به ان میگویند غرور،سرکوب احتیاج به بقیه و محتاج بودن ،خودت هم میدانی که من چه برج زهرماری هستم . انسانی نکته سنج و واقعیت طلب ،ان هم از نوع عصبی اش:)با این حال در برابر تو متحول میشوم،خیال پر
از همین جاها شروع می شود... 
مذهبی ها گفتند: ما هم بلدیم!
و عشق را مسلمان کردند!
عاشقانه ها را مشروع کردند،حریم های خصوصی را عمومی کردند،پرده ها را کنار زدند تا دیده شوند،حسرت ها و حسادت ها را برانگیختند،تعریف حجب و حیا را تغییر دادند،و اقتضاء زمانه را بهانه کردند،
این است سبک زندگی علوی و فاطمی...؟!
از همین جاها... آسمانی ها، زمینی می شوندواز همین جاها...جاهلیت مدرن آغاز می شود.
وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ...
 
هرچی میگذره اوضاع بدتر میشه
اون از خانواده که اعصاب منو خط خطی کردن سر انتخاب رشته و اینکه بعد و قبل شیراز چه شهرایی بزنم
اون از اضطرابم واسه اینکه شیراز میارم یا نه (خدایی نمیتونم تصورشم بکنم که جایی غیر از شیراز برم دانشگاه)
اون از اقوامم که نمیذارن برم شیراز و هی اینور اونور دعوتم میکنن بلیط نمیذارن بخرم برم دنبال بدبختیم (لار هستم) (کم کم دارم به فاز افسردگیم برمیگردم فقط بخاطر دور بودن از درس)
اونم از بازم اقوامم (البته فقط یکی دونفرشون ب
«١٩»إِنَّ‌ الدِّینَ‌ عِنْدَ اللّهِ‌ الْإِسْلامُ‌ وَ مَا اخْتَلَفَ‌ الَّذِینَ‌ أُوتُوا الْکِتابَ‌ إِلاّ مِنْ‌ بَعْدِ ما جاءَهُمُ‌ الْعِلْمُ‌ بَغْیاً بَیْنَهُمْ‌ وَ مَنْ‌ یَکْفُرْ بِآیاتِ‌ اللّهِ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ سَرِیعُ‌ الْحِسابِ‌ همانا دین(مورد پذیرش)نزد خداوند،اسلام(و تسلیم بودن در برابر فرمان خداوند)است و اهل کتاب اختلافى نکردند،مگر بعد از آنکه علم(به حقّانیت اسلام)برایشان حاصل شد،(این اختلاف)از روى حسادت و دشمنى م
 
 
باسمه تعالیانبیای الهیحضرت آدمغزل۱
اولین پیغمبر حق بر همه خلق جهانحضرت آدم بود، از بهر مردان و زنان
ترک اولی کرد آدم ، زین جهت او رانده شداولین معصوم می باشد، ولی مومنان
می خورند حوا و آدم ، میوه ی ممنوعه رااین بود مذموم بر اهل بهشت و حوریان
خلق آدم از گل است و آب و امواجی چو بادمی دمد حق روح را، تا او بیابد جسم و جان
می کند تمجید و تسبیح خدا را هر ملکچون که انسان بهترین مخلوق ممکن در جهان
می کنند سجده به آدم، جز که شیطان رجیممی دهد حق فرصتی
برای تو می نویسم
ای فرشته رویاهای زندگیم
برای تو ای آرزو
برای تو ای حسرت سالهای عمر
برای تو می نویسم
توکیستی که چنین رشته افکارم را به خود مشغول کرده ای
تو کیستی که از میان زنان عالم تنها به تو می اندیشم
شبانگاهان را به صبح و صبح را به شب می رسانم
در خلوت خود با تو ساعتها گفتگو می کنم
به امید پیامی از تو ثانیه ها را می شمارم
تو کیستی که آرزوی دیدار چشمانت
شنیدن صدایت
و بوییدن عطر لطیف زنانه ات
مرا از همه زیبارویان عالم بی نیاز کرده
تو کیستی که در
گویند حاتم طایی برادری داشت بنام خاتم طایی. برخلاف حاتم، خاتم نه هنری داشت، نه ذوقی نه سخاوتی اما تا دلتان بخواهد خودبزرگ‌بین و تشنه آوازه و شهرتی مانند برادرش بود و از حسادت چشم دیدن موفقیت‌های برادرش را نداشت.
این موضوع مدت‌ها فکر او را مشغول کرده بود تا اینکه بالاخره روزی فکری به ذهنش رسید و بی‌درنگ تصمیم به عملی کردن آن گرفت...
ادامه مطلب
چشم‌ها درون آدم‌هارو نشون میدن. درونت که چرک باشه از کینه/حسادت/خشم نگاهت به آدم‌ها و چیزها میشه نفرت و نفرت... اون نگاه پر از نفرتش اول متعجبم کرد و بعد عصبانی. حالا اما حسم شبیه به دلسوزی شده و با این که باعث بی‌خوابی امشبمِ اما براش دعا می‌کنم، برای آرامشش و رهایی از بندِ تاریک کینه.. آمین! 
+ دارم "سیل" گوش میدم. می‌فرماید که "چون تحویلت نمیگیرم بدمُ میگی/اما می‌دونم پشمات میریزه منو می‌بینی" . بی ادبِ چقدر :)) ولی خیلی راست میگه :دی 
+جای دی
حقیقتا حاضرم یکی از کلیه هام رو بدم ولی جای کسایی باشم که امروز کنکور دادن.همیشه صرفنظر از گندی که روی برگه زدم،روزهای امتحان های مهمی که تاالان دادم جزو شادترین روزهای زندگیم بودن!
هیچوقت یادم نمیره روزی که کنکور دادم،از امتحان که برگشتم ناهار خوردم و تمام کتابهام رو ریختم توی جعبه و گفتم نتیجه هرچه که بشه امکان نداره دوباره بخوام تجربه اش کنم.بعدش هم راحت ترین خواب زندگیم رو داشتم...درحالی که حتی نمیتونستم حدس بزنم نتیجه چی میشه و تا روز ا
 میگن یکی از این سه گزینه باعث پیشرفت میشه:
1) عشق
2) پول
3) انتقام
من گزینه سوم رو انتخاب میکنم
انتقام از کسایی ک نفرت و کینه رو ایجاد میکنن، کسایی ک حسادت رو به جونشون میخرن، کسایی ک از کوچیکترین مسائل مسخرشون پست و استوری میزارن درصورتی که کارهاشون هیچ ارزشی نداره
خیلیا از کارهای من خبر ندارن، خیلیا نمیدونن من الآن کجام و حتی قرار هم نیست بدونن
خسته ام از این همه تکبر و فخر فروشی و طبل تو خالی بودن، اهداف پوچ و مسخره ای ک هزاران نفر اون رو داشت
"اگر بت ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده ای ،وقتی واقعا شهامت خواهی داشت که خوی بت پرستی را در درون خویش از میان برداشته باشی‌."
نیچه
کسی هست که خیلی دوستش دارم، هم از بودن باهاش لذت میبرم هم رنج می کشم، هر نگاهم و هر حرفم مملو از علاقه و حسادت به طور همزمانه. مگه میشه دوتا حس همزمان نسبت به یکنفر وجود داشته باشه، هم عشق و هم نفرت :/
در واقع هر وقت میبینمش دلم می خواد جامو باهاش عوض کنم، موقعیت، خانواده، ظاهر و هر چیزی که داره رو داشته باشم، اینج
فاسقان در آیه ۴۴ سوره مائده کیستند؟
علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:
از حضرت باقر و صادق علیهما السلام منقول است که: حق تعالی نصیبی از خمس از برای آل محمد صلی الله علیه و آله فرض کرد و ابا کرد ابو بکر از آنکه نصیب ایشان را بدهد به سبب حسادت و عداوت و حق تعالی فرموده است که: هر که حکم نکند به آنچه فرستاده است خدا، پس ایشانند فاسقان.
حق الیقین، تالیف علامه مجلسی، صفحه ۳۴۰، نشر سرور
مهمان نوازی و رفتار دوستانه
وقتی
یک زن بتواند با آغوش باز پذیرای دوستان و خانواده همسرش باشد مقام و
منزلتش نزد همسرش چند برابر می شود. مردها خصلت مهمان نوازی و از خودگذشتی
را در زنان می پسندند.
از سکوت همسرتان نهراسید
مرد
ها دوست ندارند تمام مشغله های کاری و فکری خود را با همسرشان در میان
بگذارند و سکوت می کنند بهتر است در این مواقع از سکوت همسرتان آشفته و
نگران نشوید و به او فرصت دهید تا تنها باشد و با آرامش به موضوع فکر کند.
 
ویژگی زن خوب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها