نتایج جستجو برای عبارت :

این فصل از زندگی ام داغونه

 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



دلم بدون تو شده داغونه داغون
عایا همه تو این مراحل انقدر اذیت میشن یا منم ک دهنم داره سرویس میشه؟
ینی طبیعیه؟!
+ هروقت هروقت هروقت ذهنم میاد یکم آرامش بگیره و ب نتیجه نزدیک شه یکی از راه میرسه قشنگگگگ بنزین میریزه رو افکارم و یه کبریت هم براحتی روش میکشه و تامام!
1_ پریروز تولد یکسالگی پسر کوچیکه بود:) میخواستم بیام یه چیزی بنویسم براش که نشد. هفته ی دیگه هم تولد سه سالگی پسر بزرگه هست:) برای پس فردا شب، پنجشنبه شب، مهمون دعوت کردم انشاالله جشن تولد پسرا را بگیریم:))
2_ هر شب که میخوام بخوابم میگم فردا صبح هشت صبح بیام کتابخونه اما باز صبح که میشه اینقدر کارهای ریز ریز هست که تا بجنبم و به اینها برسم باز میشه نه و نیم که کتابخونه ام:( باید جدی بگیرم این یک ساعت و نیم صبح را.
3_ دارم برای تافل میخونم یعنی هدفم ا
حال روحیم داغونه. یه کوه از نفرت و بغضم
حالم از همه کس بهم میخوره
و سریع به گریه میفتم
و جایی رو ندارم که برم
و احساس تنهایی باهامه
و احساس پوچی
و احساس بی لیاقتی
نمیتونم پول آنچنانی دربیارم
(کمی دارم درمیارم البته)
و چی؟
و حس میکنم پروداکتیو نیستم 
و همه اینا باعث میشه با کوچکترین جرقه ای به گریه بیفتم....
واقعا راهی هست من از این خونه برم؟؟؟
هووف چقدر امروز خسته شدم رفتم پای تخته با اینکه هیچی بلد نبودم :( کلی تمرین حل کردم ینی استاد خودش تند تند میگف :) خلاصه که اوصاعم خیلی داغونه و گف از کل کلاس چهارشنبه و شنبه و دوشنبه اینده قسمت بندی کرد که امتحان بگیررره تازه امروز یک کوچولو یاد گرفتم و از اون قاطی بودن دراومدم.
البته معما چون حل شود آسان شود :/ 
عععع راستی خیار ترشیم آماده شده امشب با ماکارونی میخوریم :)) فک کنم ۳ روز شد! 
یه فیلم دیدم، اون هنرپیشه استرالیاییه توش بود. همون تپل بلوند خوشگل بانمکه که به شدت عاشقشم. ولی مسخره بوده! اصلا اون فیلم در حد اون هنرپیشه نبود! یه فیلم کمدی موزیکالِ بی نهایت آبکی و بی داستان و لوس و خلاصه الکی!
××××× الآن یادم افتاد! اون فیلم گُلدِن رَس‌بِری برنده شده! یعنی تمشک طلایی برده! یعنی اون فیلم کلا داغونه و من وقتمو هدر داده بوده کردم :|
چــقدر حالم خرابه چقدر درب و داغــون واقعا شاید خدا داره منو اماده میکنه برای روزای بدتراز این حالت نمیدونم ...
از همه آدمــا بریدم حتی اونی که من از خانوادمم بیشتـر میدونستمــش غرورش اینقــدر زیاد هست که لهم کرد به همین راحتی ...
به جایی رسیدم که دلم نمیخواد با کسی حرف بزنم ...
اینقدر درون خودم ریختــم که اصلا حواسم به خودم نیست !
خیلی دلم میخواد همه چیو بزنم کنا ودوباره کنکور بدم!
اما هم حال روحیم هنوز داغونه
هم هزینه کردم برا این 3ترم
هم پول ندارم کتاب بخرم ویه جورایی از خانوادم میترسم!
حسرت پزشکی به دلم موند...
گرچه ژنتیک پزشکی هم میشه خوند با رشتم !
نمیدونم شاید از سال بعد کنار دختر خالم که میره نهم بخونم هرسال کتاباشو!
دلم میخواد قایمکی بخونم بدون اینکه کسی بفهمه!
نمیدونم چی میشه!
 
پ ن :کاش دوستی بود بشه باهاش حرف زد.قدم زد ویه دل سیر از دلتنگیات گفت...
بالاخره روزهای متوالی غصه خوردن معدمون رو باز ناراحت کرد 
و وقتی معده درد می گیرم دیگه همه چی فراموش میشه و فقط معده 
خیلی حالم بده ,من مستحق این درد کوفتی نیستم
باید برم پیش پزشک .
وبنیامین حالش خیلی بده,  خیلی دلتنگه خیلی داغونه 
نمی دونم چکار کنم بهتر بشه ....
کلا روز تعطیلی هاشو با گریه سپری می کنه...
من اینور دنیا غصه افزایش نرخ همه چی و بیکاری خودم و تنش محیط کار و و این اواخر درد معده  نمیزاره به عشق فکر کنم ...نمیزاره دلتنگ شم فقط ته قلبم یک
سلام
شب تولد امام رضاست
اما دل من ناآروم ترینه
تنهای تنها
امشب رفتم هیات و توی مراسم مولودی برای دل غم زده خودم گریه کردم
ولی باز دلم داغونه
انگار با هر باد دلم تکون میخوره
دلتنگی گاهی نفس رو توی سینم حبس میکنه..
هنوز با آهنگ های قدیمی و یا غمگین بی هوا دل من می پاشه از هم...
رفتم داروخانه....-!
امروز رفتیم واسه فروش و بد نبود
خیلی کلافه ام
خیلی دلم میخواد مسیری و دری برام باز بشه..
سرده...حال دلمو میگم..سرد و تاریکه
خیلی دیره..چرا خواب نمیرم...
بیخیال..
سلااااام
امروز اولین جلسه رو رفتم یه موسسه زبان استخدام شدم از ماه ششم بیمه دارم و کلا ۶ ساعت در روزه.
 ای خووووبه ولی ناراحت همه دقایقی هستم که از سید دورم...
تقریبا ۲ یا ۳ ساعت اومده رو ساعات ددری قبلیمون....
عووووضی فهمید قراره سوپرایزش کنم برا کفش...
ولی همچنان سر جاشه در اولیییین فرصت.
اوضاع مالی این برجمون یه ذره خیییییلی داغونه... 
از برجای بعدی بهتر میشه مطمئنم
من
نباید
یادم
بره
قراره
معلم
بشم
نه؛
کارمند امور اداری زبانکده!!!
#
محمدم همه تل
متن آهنگ بزار برو
تو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیست دیگه بهونه نیار بروخاطرات زود از بین میرن حرفاتم که بی تاثیرن پس معطل چی ایحالم از وقتی‌ رفتی‌ مثل آسمون گرفته داغونه داغونههوا هم که با ما قهره انگار پره باد و تگرگ و بارونه بارونهدل من هواتو کرده میون این همه ویرونی ویرونیتوی این شهر شلوغو تاریک مثل من دیگه داغون نیستتو خوب بودی هیچ شکی نیست میخوای بری خب حرفی نیستدیگه بهونه نیار بذار خوب تموم شه زودتر بذار بروخاطرات زود
اعصابم خوردده...23روز دلتنگی
خیلی حس بدیه
عزیزتراز جانم دلم برایت تنگ میشد...لعنت به قوانین و تقویم مسخره ی ایران که همش تعطیلیه
اههه....نمیدونم این رئیس روساش کارو کاسبی ندارند که انقدر تعطیلات میزارند
همین کارارو میکنند که مملکت رو به گند کشوندند و دیدن مارو هم نابود کردند
بابا من نخوام 23روز ازش جدا نباشم چه کنممم...:(
هوووف اعصابم به شدت داغونه،دقیقا از فردا نمیبینمش تااااا17فروردیننن1398...
ازاین بدتر هم مگه میشه:(
امیدوارم که بتونم ببینمش..کم
آروم بگیر قلبم آروم ، درد نکش اینقدر 
چت شده اخه؛ باز بازی درآوردی...
انگار قلبمو با میخی چیزی سوراخ کردن ، حس میکنم قلبم توی دستم بوده و پرت شده 
افتاده شکسته ، تند میزنه؛ میخواد دیگه وایسه و نزنه....
چیکار میکنی قلبم؟
بهتره بگم چی به سرت آوردم که اینقدر سیاهت کردم؟! پر از نفرت شدی ، خالی از عشق
چیشدی؟! بخاطر آرزوهام تورو اذیت کردم؟! آره..
من دست کشیدم از همه چیز و همه ...‌ 
حتی چیزای مهم...
دلم خواست حرف زدن با  نیک رو ، سر به سر گذاشتن ؛ دعوا گرفتن..
آروم بگیر قلبم آروم ، درد نکش اینقدر 
چت شده اخه؛ باز بازی درآوردی...
انگار قلبمو با میخی چیزی سوراخ کردن ، حس میکنم قلبم توی دستم بوده و پرت شده 
افتاده شکسته ، تند میزنه؛ میخواد دیگه وایسه و نزنه....
چیکار میکنی قلبم؟
بهتره بگم چی به سرت آوردم که اینقدر سیاهت کردم؟! پر از نفرت شدی ، خالی از عشق
چیشدی؟! بخاطر آرزوهام تورو اذیت کردم؟! آره..
من دست کشیدم از همه چیز و همه ...‌ 
حتی چیزای مهم...
دلم خواست حرف زدن با  نیک رو ، سر به سر گذاشتن ؛ دعوا گرفتن..
بسم الله مهربون :)
دیروز چیزی حدود 7 واحد اختصاصی با هم امتحان داشتم. یعنی این ترم به حدی واحد ها و برنامه ی امتحان های من داغونه که فقط امیدوارم زنده بمونم دی:
ولی خب بعدش 12 ساعت خوابیدم که تلافی شه. امتحان بعدیمم آناتومی اعصابه که بی نهایت برای من سخته. قشنگه ها، خیلی قشنگه. من هرموقع میخونم واقعا از قشنگی و پیچیدگیش لذت میبرم ولی خب در عین حال سخته. استادمون خیلی جزئیات گفت که همه ش رو هم باید بدونیم.
+ یه گلدون حسن یوسف چند روز پیش هدیه گرفتم،
سازمان لیگ در یک مصوبه من دراوردی و مسخره اعلام کرده که اگه یه تیم هر دو تورنومنت ( لیگ و حذفی ) رو ببره دیگه نیازی به برگزاری بازی سوپر جام نیست و بدون بازی قهرمان اعلام میشه.
بعد این من هوادار متوهم استقلالم که میگم سلطانی فر، عراقچی، سازمان لیگ، مازیار ناظمی و و و و  لنگی هستن
آره من متوهمم که سلطانی فر گفته برانکو رو بر میگردونه
من متوهمم که استقلال و پرسپولیس هردو برای یک ارگان هستن ولی این استقلاله که هر فصل اوضاعش داغونه
من متوهمم که رئی
الان که توى ماشین نشستم و سرم رو تکیه دادم به شیشه سرد ماشین دارم به دختر بچه پست قبل فکر میکنم:(…خیلى تنهاست و سرد…خیلى داغونه!!!خدایا امشب رو تو هواش رو داشته باش…تو جاى حق نشستى بهش نگاه کن!!اون معصومیت نذار از بین بره…هنوز صداى جیغش و اون خونى که روى دماغش جارى بود جلو چشم هامه:(…کاشکى!!کاشکى یه قدرتى داشتم میتونستم نجاتش بدم…اما من هیچى نیستم!
همین که میفهمم هیچ کارى از دستم برنمیاد حالم از خودم بهم میخوره…اون مادر خراب کودکى اون بچه ر
بیشتر از اونچه که بشه فکرش رو کرد توی زندگیم فحش و توهین شنیدم و خشونت دیدم و کمتر از اونچه که فکرش رو بکنید توی زندگیم محبت شنیدم و عشق و احترام دیدم. 
خیلی سعی میکنم برعکس این چیزایی که تجربه کردم و سرم اومده رو بروز بدم یعنی محبت و عشق بیشتر و خشونت و تنش کمتر! ولی یه جاهایی واقعا دیگه از وجود خودم حالم بد میشه و میخوام جوری محو شم که انگار هیچوقت نبودم.
دلیل اینکه هیچوقت نمیخوام بچه دار بشم از خودم اینه که میدونم چقدر داغونه روح و روانم و میت
آخرین نفسامه و بی تو 
دارم حس می کنم که میمیرم 
 
چقدر حال داد شنیدن این آهنگ بعد از یه خستگی مفرط 
 
واقعا چه تایمهای زیادی رو در طول این زندگانی نکبت بار در آهنگ ها غرق میشدم... خدا من رو نجات داد از غرق شدن! ولی من عادت کردم به اون خودکشی و تباهی
خوبه که مدتهاست با آهنگها فاز نمی گیرم. دچار ناگیرایی شدم. بیماری ناگیرایی!
 
الان با مازیار زدیم و رقصیدیم ... دیوانه وار
 
به هفده هیجده تا خواننده پر و پاقرص نیازمندیم! این یک
دو اینکه کاش اسلحه رو از
ساعت ۸ونیم زنگ زدم دانشگاه گفتم آقا ثبت نام من انجام نشده چیکارکنم وصل کرده یه خط دیگ بعد گفته چنددقیقه دیگ تماس بگیر دوباره زدم‌ میگ بیا دانشگاه پردیسان.رفتم کافینت سایت باز بودم انجام دادم رفتم دانشگاه میگ اینجا نباید بیای باید بری شاه سیدعلی :|
بعد یه سایت رسیدم شاه سیدعلی کلی صبرکردم تا ۱ونیم خانومه درحالی که لقمه میذاره دهنش وچشماشو میبنده وقورت میده میگ تایید تحصیلی نداری
بایه دختره کوبیدیم رفتیم پیشخوان سیستم قطع بوده 
خلاصه افتاد
اعصابم داغونه. روش های رفع بی حوصلگی افرادی که اعصاب شان ضعیف شدهاعصابم داغونه، حال و حوصله ی هیچ کس حتی خودم هم ندارم، دلم می خواد به جایی برم که کسی نباشه و مدتی را تنها باشم.
آدم ها اصلا مراعات هم را نمی کنند و جدیدا با کوچک ترین چیزی به هم می ریزم و دوست دارم جواب سفت و سختی به پر توقعی و بی احترامی های دور و بری هایم بدهم.
البته قبلا اینطور نبودم و مدتیه که احساس می کنم اعصابم ضعیف شده و زود عصبانی می شودم و از کوره در میرم. لطفا کمک کنید تا بت
اعصابم داغونه. روش های رفع بی حوصلگی افرادی که اعصاب شان ضعیف شدهاعصابم داغونه، حال و حوصله ی هیچ کس حتی خودم هم ندارم، دلم می خواد به جایی برم که کسی نباشه و مدتی را تنها باشم.
آدم ها اصلا مراعات هم را نمی کنند و جدیدا با کوچک ترین چیزی به هم می ریزم و دوست دارم جواب سفت و سختی به پر توقعی و بی احترامی های دور و بری هایم بدهم.
البته قبلا اینطور نبودم و مدتیه که احساس می کنم اعصابم ضعیف شده و زود عصبانی می شودم و از کوره در میرم. لطفا کمک کنید تا بت
نت داغون 
قیافه پسرا داغون
خونه سیل زده ها داغون
قیافه پسرا داغون 
وضع اقتصادی داغون
قیافه پسرا داغون 
ابولفضل با دغدغه شتر مرغش داغون
قیافشم داغون
شیر پر چرب داغون ...
حالا اینا به کنار 
قیافه پسرا رو گفتم؟؟
لامصب داغون داغونه 
بعله، فوقع ما وقع، پس شد آنچه شد :) 
دوباره موسم رفتن به خوابگاه رسید. خوابگاه جدید، همون قدر که قبلی خوب و تمیز و درست و حسابی بود؛ خیلی پکیده و درب و داغونه و البته دور از دانشگاه که تنها مسیر مناسب، پیاده رویه. و از همه چیز بدتر اینه که باید همزیستی مسالمت آمیز داشته باشم با جانوران زبان آدم نفهم، اعم از: سوسک و مارمولک و گربه که در اتاق ها و راهرو ها رویت شده و علاوه بر اونها، هم اتاقی ها. گاهی تحمل کردن این شرایط برام خیلی سخت و آزاردهند
همیشه فکر می کردم هیچ کس نمی تونه من را خسته کنه. اینقدر انرژی داشتم که تک نفره قادر به حرکت چندین نفر و انرژی دادن به اونها بودم. اینکه می گم بودم ، نه اینکه دارم از سالیان دراز قبل صحبت می کنم. نه
 
همین دو سال پیش مثل بمب انرژی بودم. اعتقاد داشتم که قادر به تغیرات اساسی در سیستمها هستم. پیش خودم می گفتم باید برای پیشرفت شرکت و کشور و ... تلاش کنم تا بچه هامون بتونند خوبتر از ما زندگی کنند. در آن برهه ها بسیاری از افراد به من می گفتند که فکر نکن می
بیشتر از اونچه که بشه فکرش رو کرد توی زندگیم فحش و توهین شنیدم و خشونت دیدم و کمتر از اونچه که فکرش رو بکنید توی زندگیم محبت شنیدم و عشق و احترام دیدم. 
خیلی سعی میکنم برعکس این چیزایی که تجربه کردم و سرم اومده رو بروز بدم یعنی محبت و عشق بیشتر و خشونت و تنش کمتر! ولی یه جاهایی واقعا دیگه از وجود خودم حالم بد میشه و میخوام جوری محو شم که انگار هیچوقت نبودم.
دلیل اینکه هیچوقت نمیخوام بچه دار بشم از خودم اینه که میدونم چقدر داغونه روح و روانم و میت
دانلود آهنگ جدید به نام دلم میخواد عاشق بشم باز انتخابت کنم (ندیم)
Ahang delam mikhad ashegh besham baz entekhabet konam az nadim
دانلود آهنگ دلم میخواد عاشق بشم باز انتخابت کنم (ندیم)
لج کردم با خودم دارم عشقو از دست میدم رد دادم ای خدا تاوان چی رو پس میدم ...♪
تصمیمشو گرفت داغ بودم نفهمیدم وقتی که میرفت از تعجب میخندیدم ...♪
دلم میخواد عاشق بشم باز انتخابت کنم به هر کاری دست میزنم تا عشقمو ثابت کنم ...♪
از این دلم نگذر نرو همین که باشی کافیه تو باش تا قسمت کنم زندگیمو باها
یادتونه گفتم موقع ثبت نام دانشگام بابام آبرو ریزی کرده و زیر انداز پهن کرد وسط محوطه و پیک نیک و چایی با کتری داغونه و... ‍♀️
گویا روزی که بابا اینا رفتن تهران خونه افرا اینا ورداشته اینو واسشون با افتخار تمام تعریف کرده
الان که افرا اینا ناهار مهمون مون بودن شوهرش نشست کلی سوژه م کرد :/
عن آقا میگه بیام دانشگاه چوب و هیزم بیارم اون وسط یه آتیش درست کنیم یه چای بذاریم و... 
یکی نیست بگه خو پدر من آپولو که هوا نکردی میری شاهکاراتو با افتخار واسه
"شروعی تازه؟!"
سلام رفیق! میدونم داری با خودت میگی که این بلاگ که هیچی نداره و خیلی دربه داغونه! آره نظر خودم هم همینه! قضیه از جایی شروع شد که نیاز به یه تریبون داشتم که بتونم یه سری ایده هایی که توی ذهنم جرقه زده بود  رو توش پیاده کنم. منتها توی یه جایی دو بار کارم رو تخته کردن <اینستاگرام :-)> ! اومدم که برای سایت خودم بلاگ بزنم و اینا، ولی بدلایل بسیار زیادی بازم نمیشد این کار رو کرد! بنابراین تصمیم گرفتم که یه بلاگ مستقل از همه چی بسازم. آره..
دیشب اینقدر تپش قلب داشتم نمیتونستم بخوابم.تا صبح بیدار بودم.حالم اینقدر بد بود که نه میتونستم بشینم نه می تونستم بخوابم و نه درس بخونم.یک چیزی در حد مرگ!
الان اونقدر خوابم میاد که از درمونگاه یک راست اسنپ گرفتم اومدم خونه
یادم اومد باید کاری را انجام میدادم :/ که فراموش کردم به کل! 
خیلی وقتا به این فکر میکنم خوب من دقیقا دارم چکار میکنم تو زندگیم.زندگی فقط خوردن و خوابیدن نیس.فقط اینکه زنده باشی نیست.قطعا یک چیزی فراتر از ایناس.انگار برگشتم
و من یک هفته ی تمامه دارم تو سایتا دنبال دوتا کتاب شعر خوب و مناسب برای گروه سنی الف میگردم و پیدا نمیکنم. 
کلا نقدهای زیادی به کتاب کودک وارده، بعضی هاشون که مزخرف نوشتن (مثل همون خرخروی عرعرو!)، بعضیاش که خوبه و شاعر حسابی داره، بدآموزی داره(مثلا کتاب خروس سیگاری! یا بعضی کتابای می می نی) میمونه چندتا کتاب خوب، که اونام فروش اینترنتی هاشون داغونه، همه جا زدن ناموجود! 
راستش اون روزی که در بدر دنبال کتاب اصول بازاریابی یا تحقیق در عملیات میگش
سردمه، نقطه به نقطه بدنم غرق درده، خسته و لِهه، کوفته و داغونه ولی خوشحالم. هندزفریم رسماً مُرده و خب منم با آهنگ سیروان مردم. صبح یادم رفت برم مدرسه! کلاسی بود که باید می رفتم، کتابخونه بودم. ری ری باهاشون حرف زد که بذارن بدون لباس مدرسه برم سر کلاس. 
فکر کنم فقط من این توانایی رو دارم که شب امتحان هندسه ترم برم سینما و مطرب ببینم. سرگرم کننده و البته دردناک بود. هنوزم نمیدونم اسم اون تپلوعه محسن کیاییه یا مصطفی ولی میدونم خیلی احمق اسکل پاتری
دانلود آهنگ جدید ایرانی آنیتا بزار برو
 آهنگ بزار برو را با کیفیت128 و 320 برای کاربران همیشگی رسانه تاپ موزیک آماده دانلود کرده ایم + متن آهنگ
بزار برو موزیک جدید آنیتا با کیفیت بالا
Anita – Bezar Boro From Resaneh Top Music
 
تو خوب بودی هیچ شکی نیستمیخوای بری خب حرفی نیست دیگه بهونه نیارخاطرات زود از بین میرن حرفاتم که بی تاثیرن پس معطل چی ای
حالم از وقتی‌ رفتی‌ مثل آسمون گرفته داغونه داغونههوا هم که با ما قهره انگار پره باد و تگرگ و بارونه بارونه
دل من هو
متن ترانه حمید علائی به نام دوست داره

 
دوست دارهوقتی نیستی دل من از غصه داغونهوقتی هستی و میخندی میشم دیوونهتو خودت خوب میدونی جونم به تو بستسداره باورم میشه دل به تو وابستسدوست داره میدونی این قلب دیوونههمین قلبی که بدون تو نمیتونهدوست دارهدوست دارهوقتی دوری ازم دنیا یه زندونهغصه ها میان سراغ من دیوونهمیدونم اگه نباشی کار دل زارهبعد تو چشمای من از غصه می باره.
 
منبع : سایت نکست وان موزیک
 
 
منی که هیچ علاقه ای به اخبار و سیاست و حتی آب و هوا و فوتبال و غیره ندارم،امروز ی نرم افزار برای با خبر شدن از تمامی اخبار ها دان کردم:/ بعد من نهایت خبر خوندنام مال بچگی هام بود و اونم خوندن صفحه حوادث روزنامه بود که ی جایی دیدم خیلی اوضاع داغونه و روحیمو نابود میکنه دیگه نخوندم:/ به همین جهت هم همیشه بیخیال عالم بودم خخخخ ولی خب عوضش امروز حسابی ضایع شدم چون بلند شدم رفتم مدرسه و بی خبر از تعطیلی توی خیابون یخ زدم چون فقط ی سویشرت پوشیده بودم:/
دانلود آهنگ احمد سلو رد تماس

آهنگ احمد سلو رد تماس
دانلود آهنگ جدید احمد سلو رد تماس با کیفیت اورجینال
Download New Music Ahmad Solo Rade Tamas
متن آهنگ رد تماس احمد سلو
وقتی یاد اون که میوفتم تموم قلبم از درد میشه معذرت میخوام اگه این آخرا تماس تو رد میشه من یه دیوونم که حتی از خودش و از دلش رد میشه خوب میدونم که همین روزا میری رابطمون سرد میشه من روانی دیوونه کسی حالشو نمیدونه کسی نمیدونه چی کشیده دلش آشوبه همه روزاشو تو این خونه به یاد اونه و میخونه به یاد ا
اومد
الان که دارم مینویسم استخونای صورتم درد میکنه .
خراب بود حتی خیلی خراب تر از چیزیکه فکرشو میکردم
از اون موقه تا الان دارم گریه میکنم . فکر کنم تا یه سال دیگه این وضع ادامه داره
از اون موقه تا الان نخندیدم  و فکر نکنم به هیچ دلیلی تا سال دیگه هم بخندم
(البته اینجوری شبیه کسی میشم که خیلی ازش بدم میاد ولی چیکار کنم ؟  حالم داغونه)
هرجور فکر میکنم  هیچ اتفاق خوشحال کننده ای ممکن نیست بیوفته . اما نا راحتت کنندهه هاهیچ وقت تموم نمیشن
خودمو تو ا
متن آهنگ سعید نادری به نام سهم من از دستات

من به تو دل دادم تو به من مدیونی
من واست میمیرم تو خودت میدونی
واسه بودن باتو هر کاری میکردم
منو جا میزاری میگی برمیگردم
سهم‌من از دستات یه بغل افسوسه
حال شبهام بی تو پراز کابوسه
تو دوسم نداری من اینو فهمیدم
تو ازم بیزاری همه اینو دیدن
خنده ی هر روزم پیش تو جامونده
حالا من تنهامو زندگیم داغونه
دنبال تو هستم هر شبو تو رویا
شاید باز برگردی هنوز تورو یخوام
سهم‌من از دستات یه بغل افسوسه
حال شبهام بی ت
میگه:ماجده تو هم میای عروسی؟
میگم:نه...
میگه:چه غلطا...پدر مادر هر جا میرن بچه هم باس بیاد...
بلند میشم میرم تو اتاقم و درو قفل میکنم و تو دلم داد میزنم(د آخه وقتی نظرم براتون مهم نیست چرا میپرسیدددد)‍♀️‍♀️‍♀️

پی نوشت:چند روز پیش از قصد برای اینکه راضی شن منو نبرن،قیچی برداشتم رفتم دستشویی و افتادم به جون موهام... ولی بازم... تازه مامان برداشته میگه ماجده تو موهاتو لخت کن:| میگم مامان این موهای کج و کوله رو چجوری لخت کنم..خیلی داغونه که...میگه اش
خدا رو شکر انقدر خانواده سالمی دارم که اکثریت دوستام وقتی میان سراغم مشاوره میگیرن که کدام دکتر خوبه این آشنایی ما با انواع و اقسام دکترها باعث شده ما شماره موبایل یکسری هاشون رو هم داشته باشیم . 
اضافه کنم ما در استان های مختلف مثل زنجان اصفهان تهران اراک کاشان هم خدمات ارائه می دیم کافطه بگین مریضیتون چیه و چه دکتری میخواین بهترینش رو بهتون معرفی میکنیم فقط هیچ کدوم از بچه های فامیل پزشک نشدن که بازم چیز عجیبی نیست.
دوستم از شما تماس گرفته
سلام
من دختری 18 ساله ام، امسال کنکور تجربی دارم، درسم هم خیلی خوبه، تو یکی از بهترین مدارس هم درس میخونم و همیشه رتبه برتر شهر بودم و متاسفانه چون در حین این 3 سال خیلی سخت گیری از طرف مدرسه بوده من از درس زده شدم  و دو سال پیش هم اتفاقی افتاد که من از درس خوندن فاصله گرفتم و شدیدا افت درسی کردم. (خودم که نمیدونم ولی دوستام و معلم هام میگن تو هوش و استعدادت خیلی عالیه).
دوست دارم یه رشته خوب تو کنکور قبول بشم ولی انگیزم از بین رفته (نه به طور کامل ی
کیبوردمو عوض کردم. اون کیبورد داغونه رو گذاشتم که مال گوگله. چون این امکان رو داره که بک گراند بذاری براش و من یکی از بک گراند های فضاییمو گذاشتم و سوتی های تایپی آینده و حال و سرعت کند تایپ رو فدای یک تار موی منظره شگفت انگیز و جنون آور فضا می کنم و امشب که فردا شد آرزو می کنم که وقتی مردیم اختیار کنیم که بهشت و جهنممون کجا باشه. من جهنمم رو ونوس انتخاب کردم. ترجیح میدم توی یه جهنم با شکوه و دلفریب بسوزم.
از فرجه امتحانات بیزارم بیزار. 
دلم میخوا
دانلود آهنگ آرون افشار یار قدیمی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * یار قدیمی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , آرون افشار باشید.
 
دانلود آهنگ آرون افشار به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Aron Afshar called Yare Ghadimi With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه آرون افشار به نام یار قدیمی
یک دنیا حرف و یکخیابان پر از دلتنگیمن به تو باختمتو داری با کی میجنگیبی خبرم از تو منم و بغضی جانانهسهم من از
من از زمانی که یادم میاد سرم توی کتاب و درس بود وقت خیلی از کارهای دوستام رو نداشتم البته علاقه ای هم به بازیگوشی های دوران نوجوانی نداشتم یکی از دوستام اهل محلمونه با هم بزرگ شدیم یکسال و نیم فاصله سنیمونه وقتی شانزده سالمون شد راهمون خیلی جدا شد پریسا رفت سراغ دوست پسرو خوش گذرونی من موندم و کتابام یکسال بعد مادرش دید اوضاع داره خراب میشه به اولین خواستگار شوهرش داد پنج سال بعدم برگشت خونه پدرش چون ازدواجش ناخواسته بود و الان توی خط خیلی ا
 ۱.قطعا مسخره است  ولی می دونید من یه گوشه از ذهنم خوشحاله چون از چیزی که فکر می کردم  بهتر نتیجه گرفتم.این نتیجه هیچ تاثیری به جز کمی ضرر مالی برام نداشته.
۲.مامان بابای بی سواد هم خیلی باحالن نه؟مامانم منتظر بود برام زنگ بزنن از سازمان سنجش..در صورتی که من حتی کتابای هنرم ندارم!حالا امروز به مامانم گفتم رتبمو بعد نمی دونه چی بگه چون نمی دونه خوبه یا نه ..می گم باید رتبه ام زیر فلان عدد می شد..بعد می فهمه قضیه از چه قراره سینه میزنه :))
۳.ولی خیلی
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
متن آهنگ مرتضی اشرفی به نام دارم واست
یه شبه شدم بد عالم واست اینجوری که نمیمونه دارم واست
یه شبه داری میری و تنها میشم تو که منو دوسم داشتی تا دیشب
عشق یکی دیگه شدی من دق کردم تو خیالم دیگه تورو عاشق کردم
ولی حالا رفتی و تنها موندم چی میکشم از این دل واموندم
دلت از هر کی پر بود سر من خالی کردی خبردار شدی باختم خوشحالی کردی
باهات بد نبودم دروغ بلد نبودم ببین مشکل من اینه که تو بر نمیگردی
دلت از هر کی پر بود سر من خالی کردی خبردار شدی باختم خوشحال
انقدر زندگی رو بهمون سخت کردن که به مرگ مون راضی هستیم، مستاجریم، ماهی ۶۰۰ هزار اجاره خونه، آب و برق و گاز و تلفن میشه ۱ میلیون در ماه، قسط بانک و بدهی هم ۸۰۰ میره براش، دو تا بچه مدرسه ای هم داریم.
حالا درآمد همسرم چقدره؟، دو نیم در ماه
چرا ذره ای به فکر گروه آسیب پذیر جامعه نیستن؟، چرا انقدر گرونی بیداد میکنه؟، ما ماه به ماه رنگ گوشت و مرغ و ماهی نمی بینیم، این ها که چیزی نیست، حتی جدیدا گوجه و پیاز هم آرزوها پیوسته، دندون های خودم و همسرم
یک دنیا حرف و یکخیابان پر از دلتنگیمن به تو باختمتو داری با کی میجنگیبی خبرم از تو منم و بغضی جانانهسهم من از تو پرسه تو شهر دیوانهای یار یار یار قدیمی بی تو پر از خاطره هاتم رفتی از تو بی خبرم منای یار یار یار قدیمی بی تو نفس تنگی گرفتم در هوایت رهگذرم منای یار یار یار قدیمی بی تو پر از خاطره هاتم رفتی از تو بی خبرم منای یار یار یار قدیمی بی تو نفس تنگی گرفتم در هوایت رهگذرم مناز زمین و از زمان دلگیرم نیستی و بی تو من از دست میرمنیستی و حال دلم د
خیلی بهتر شد...
نامه مشروطیم امروز رفت در خونه دقیقا دو روز بعد اینکه اومدم خوابگاه دانشکده 
مادرم چندین بار باهام تماس گرفت نشد بردارم قبل از اینکه بفهمم نامه رسیده خونه، اونم بخاطر اینکه تو کلاس بودم گوشی رو حالت سکوت بود...
حالا بدبختیم تکمیل تر شد
زمونه دو هیچ ازم جلوتره
دو هیچ به نفعش
بدبختی پشت بدختی 
ولی همیشه بدتر وجود داره
خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
حالم داغونه
معلق در هواااااا
 
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشمو او در فغان و
جدیدا دارم به این مسئله عمیقا و بیشتر واقف میشم که چقدر پرتم!چند هفته ای میشه میرم کلاس ریاضی نمیدونم چرا راه رفت با راه برگشت یکی نیست؟!!! یعنی از یه راهی میرم بعد از همون راهه هم برمیگردم ولی با چیزای دیگه ای روبرو میشم نمیدونم چطور؟؟؟ 
معلوم نیست برگشتنی کجا زودتر می پیچم یا وقتی میام از کدوم سر کوچه میام که برگشتنی شاهد اونهمه تغییر میشم:|
هردفعه هم تصمیم میگیرم حواسمو جمع کنم ببینم از کجا می رم که ازونجا برنمیگردم ولی یادم میره:\
.
.
.
امروز
خدا رحم کرد دیشب اومدم خونه ی خودم ...
جمعه قرار بود برای کاری برم تهران ولی کنسل شد ... 
با این حال اومدم خونه ی خودم ... 
از یه طرف مادربزرگ بهترین دوستم روی سکوی پروازه و حالش بده و دوستم اونقدر ناراحته که با من هم حرف نمیزنه و من هم ناراحت خودشم و هم دیدنش من رو یاد مادربزرگم و مرگش و جریاناتش میندازه وچند روزه استرس گرفتم شدید... 
دیدم کاری که از دست من بر نمیاد که بمونم اونجا پیشش! همه اش یا خوابه یا سرش تو گوشی، منم استرس داره خفه ام میکنه ، پاش
رفته بودم پیش م.ش با هم فیزیو مرور کنیم.همه رو خوندیم تهش گفتم کاش آزمایش عملی من هر چیزی باشه جز گروه خونی.اونو اصلا نتونستم تشخیص بدم سر کلاس و چون گروه خونیم هم نمیدونم!! حتی نمیتونم جواب درست رو حدس بزنم
صبحش رفتم کاغذ قرعه کشی انتخاب کنم عدد 6 اومد و ایستگاه 6 دقیقا همون گروه خونی بود 
گفته بودم هر روز امتحان ترم دارم این هفته دیگه؟تصمیم گرفتم کلاسهای دوشنبه رو نرم که صبح یه ربع از 8 گذشته بود ک هم کلاسیم بهم خبر داد پاشو بیا سر کلاس ک این اس
من اونقدر خلم که دست مستر و خودمو میگیرم طرح ناخنامونو چک میکنم میگم وایسا ببینم درآینده ی (دورررررر) ((مستر از بچه خوشش نمیاد!)) طرح ناخنای بچم چه شکلی میشه اگه ترکیبی باشه طرح ناخنامون یا مثلا شبیه ناخنای من میشه یا مستر ولی انتخاب سختیه چون طرح ناخنای هردومون خوشگله چشماشم مث چشمای باباش سبزآبی هم باشه حله البته رنگین کمونی بگم بهتره چون تو موقعیت های مختلف رنگ عوض میکنه چشمای بچم
تازه دوست دارم مث خواهرشوهرم فندق و با نمک هم باشه خواهر کو
دانلود آهنگ جدید فرشید ادهمی به نام ای دل غاقل
دانلود ترانه شنیدنی ای دل غاقل از فرشید ادهمی با دو کیفیت اصلی به همراه متن موزیک پخش توسط سایت موزیکدل
Download New Song BY : Farshid Adhami – Ey Dele Ghafel / And lyrics
 دانلود آهنگ فرشید ادهمی ای دل غاقل
یه چشم اشکه یه چشم خونه …♪
دلم از دستش دیگه داغونه ولی باز دوسش دارم …♪
چشمم به ساعت گوشم به زنگه
»∵♫✿♫∷«
خودم میدونم قلبش از سنگه ولی باز دوسش دارم …♪
همه چیم اونه اما نمیدونه بی اون دلم خونه بی جونه …♪
تو دلم جنگ
دانلود آهنگ جدید آرمان آزمند خط قرمز
Download New Music Arman Azmand khatte germez
آهنگ جدید آرمان آزمند بنام خط قرمز
توو این روزها حالم خیلی داغونه من میمونم و عشقم تنهاییه خونه
خستم از همه حرفهایی که ازت شنیدم حتی یه بارم مهربونیت رو ندیدم
 
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم 
حقیقتش خیلی خیلی از مردم خسته شدم. یک دوستی دارم که الان آمریکاست، تقریبا اواسط مرداد میشه دوساله که ایران نیست. 
همیشه می گفت از مردم خسته شدم، همه جا شلوغه، همه چیز داغونه و... 
البته قصدش از آمریکا رفتن این نبود که از دست مردم ایران راحت بشه، رشته ای که می خواست بخونه، بین رشته ای بود و جدید و باید میرفت. 
بعد از  چندماه از بودنش در آمریکا پرسیدم، اون جا چجوریه؟  گفت خوبه. نظم دارن، مردم موسیقی رو فقط با هدفون گوش می د
این روزا همش ملعون میاد جلوی چشمام!نمی دونم چرا!
و البته بازم این روزا 1001 دلیل دارم که به آدم های دور و برم حسودی کنم!اگه ملعون بود واین چیزارو میدید ثانیه ای درنگ نمی کرد و خودشو می کشید بالا.ولی دریغغغغغغغغغغغغ که اون همه باهاش بودم و این خصلت های عالیش رو فرا نگرفتم!!!
ناهید خانم تبریز قبول شده ولی نم یدونیم چی!
مهسا ت داره دکترا می خونه همون خراب شده مشهور!
رضاز داره دکترا می خونه دقیقا جایی که من الان باید باشم!
فیروز هر روز منو می بینه و عین
باورم نمیشه....
پارسال همین ماه بود. ۱۶فروردین۹۷ ...
زنگ زدم بهش...گوشی روجواب داد....
سلاااااام. چطوری ؟
سلام؛ خوبی؟ هنوزنرفتی؟ گفتم بهت زنگ بزنم زیارت قبولی بگم از مشهد اومدی، سال نوت مبارک! نمیای قم ببینیمت؟ امسال عید نیومدی دلمون تنگ شده...
نه نمیتونم بیام، دارم میرم، وقت ندارم. این هفته وسط هفته بیاید‌ تهران دیدن خانمم! این دفعه خیلی داغونه بیاید بهش سر بزنید‌‌‌‌...
توکه میدونی وسط سال تحصیلی نمیتونم بیام تهران! بچه هامدرسه دارن...
میدونم ول
"وقتی به همه چیز و همه کس اهمیت می‌دهید، احساس می‌کنید که حق دارید همیشه در آرامش و شادی باشید و همه چیز باید دقیقا همان طوری باشد که شما دوست دارید. اما این یک بیماری است، و شما را زنده زنده خواهد بلعید. شما در این حالت، هر اتفاق ناخوشایندی را بی عدالتی می‌بینید؛ هر چالشی را یک شکست می‌دانید؛ هر ناراحتی را یک ناسزای شخصی تلقی می‌کنید؛ و هر مخالفتی را یک خیانت تصور می‌کنید. در جهنم کوچک خود که به اندازه‌ی فکرتان است، گیر می‌افتید؛ در حس حق
اگه میدونستم خوندن زبان اینقدر لذت بخشه زودتر سراغش میرفتم. اما خب همونقدر که معلمهایی هستن که کاری که باید انجام بدنو به بهترین نحو انجام میدن کساییم هستن که به بدترین وجه ممکن تمام زندگی یه ادم رو تحت تاثیر قرار میدن. اگه اون ادم به خاطر ندونستن یه کلمه یه بچه رو مسخره و تحقیر نمیکرد شایدمن زودتر از اینها دنبال یادگیری زبان میرفتم. به هر حال من تو این موقعیتم الان و دارم یاد میگیرم هرچند توی حرف زدن راه نیفتادم توی جمع به خصوص اما بلدم چیزا
یابن الزهرا....
 
دخترک میزنه به سیم آخر باخودش میگهحتما باید ادم خیلی خوبی باشم که مداح حضرت زهرا(س) بشم؟!کلافه طول اتاق رو قدم میزنه خودشو پرت میکنه رو تخت  یه مداحی که خیلی دوستش داره رو پلی میکنه آروم زمزمه میکنه خب برم یاد بگیرم قول میدم جایی نخونم فقط برای خودم یا ادم میشم و بعد میخونم آخدا قبوله؟! به مغزش فرصت مخالفت نمیده تند تند مخاطباش رو بالا و پایین میکنه ببینه کی میتونه بهش کمک کنه یه جای ذهنش تمسخرهای خانوادش رو متصور میشد ول
  فروشگاه دیدم که اون قایق فقط یه ماکت بوده و سرجمع نیم کیلوگرمم وزن نداره و پوسته ی کاغذیش پاره شده و توی هوا تاب میخوره ، سریع چهره ی شهروز توی ذهنم تداعی شد ، نگاه کردم دیدم ته فروشگاه هنوز یه موتور سیکلت هارلی دیویدسون پارکه ، که روش نوشه ، شهروز
رفتم و شلنگ بنزینش را پاره کردم ، یه فندک زدم و در رفتم 
کل وجودم خشم بود ، برگشتم خونه ، دیدم جلوی خونه مون شلوغه ، با تعجب دیدم که قایق رو شهروز آورده و با پدرش دارند تحویل میدند ، 
رفتم جلو ، شهرو
کارتو دادم به خانومه ...گفت رمز !گفتم فلان...و همون لحطه که صدای جیرینگ موفقیت عملیاتو شنیدم...میخواستم به خیار مجلس عقد بیع به موضوعیت لوازم ارایشی مسخره ای رو که به گمونم باعث حس بهتری در وجودم میشه یه جانبه فسخ کنم!
اما چون با دختر خاله محترم بودیم و فروشنده از بی عقلی و ناشی گری من تو این مقوله به ستوه اومده بود و میخواست چشمامو با عینکم ممزوج کنه به طوری که با فریم عینک شریک بشم در داشتن بخشی از چشمها!...نوعی اکراه درونی مانع این شد که فسخ کنم..
دقیقا یادم نیست چه سالی مطالبش رو میخوندم و اصلا نمیدونم چی شد که وبلاگش رو پیدا کردم! شاید اسم اون دانشگاه رو سرچ کرده بودم و وبلاگی به این اسم بود، یه چیز سبزی میاد تو ذهنم با پست های کوتاه! ولی اصلا یادم نیست چی بود! شاید اونجا کامنت گذاشته بود و یا شاید از لینک های دیگه بهش رسیده بودم... خب آدم خاصی بود و هست :) و حس جالبی داشت... امروز بعد از حدود شاید سه سال یا چارسال شایدم بیشتر... همون دانشگاهی دارم درس میخونم که خاطراتش رو مینوشت و دیگه برام
سلام خدمت دوستان عزیز
میخواستم منو راهنمایی کنید در مورد معرفی لوازم آرایش صورت برای پوست چرب؛
من متاسفانه پوست صورتم چربه و زیاد جوش میزنه، بد قیافه شدم، صورتم دونه دونه شده، خیلی ناراحتم، اگه آرایش نکنم واقعا خودم نمی تونم تحمل کنم چهره م رو، عذاب آوره ... .
مشکل دیگه ی من اینه که بعد از بند انداختن صورتم جوش میشه، نمیدونم چه کاری باید انجام بدم صورتم بعد از بند انداختن خراب نشه، پول رفتن به دکتر پوست ندارم، اوضاع مالی داغونه.
بعد اگه راه
*بعد از مدت ها بی حالی و بی حوصلگی و کلا اعصاب و روان داغون، هوس کرده بودم این روزا یه چیزی درست کنم، از چند وقت پیش هم این کیک های رنگی رفته بود رو مخم و هی میگفتم مگه میشه؟! تا اینکه امروز هم همچنان با همان بی حالی و اینا، بسم ا... شروع کردم ببینم چی میشه، حتی دیروز به همکارم فاطمه هم گفتم اگه خوب دربیاد عکسشو میارم نشونت میدم اما اگه خراب بشه و عکسی بهت نشون ندادم دیگه پیگیری نکن که درست کردم یا نه؛ بدون گند زدم توش و اعصابم داغونه... خلاصه کنم که
خودمم دیگه خسته شدم از تنبلی و درسای نخوندم
دیشب تا ۵ و نیم شب بیدار بودم و داشتم واسه میدترم زبان میخوندم
نه نه اشتباه نکنید من خرخونی نمیکردم ساعت ۱ و نیم نصف شب تازه یادم افتاد که عهههه فردا صب امت زبان دارم =|||
قرار بود ۷ و نیم پاشم برم زند که تا ۸ بانک باشم و کارای بانکیم تموم کنم ولی خب این نخوابیدنه گند زد توی همه برنامه ها و تا ۹ خواب بودم همونم بخاطر امتحان بیدار شدم وگرنه شیراز باشه منه تنبل و خواب آلود هم باشم شبش هم نخوابیده باشم =/// دی
هیچوقت نمیتونم بفهمم یه دختر، چقدر توی زندگیش بهش فشار میاد،
یا کلا چه فعل و انفعالاتی توی مغزش انجام میشه،
که اصرار میکنه خودش رو حتما در اختیار هر مردی که میبینه بذاره.
اینکه یه بار با یکی یه دو سه بار صحبت کنی بعد بببینش و بعد باهاش بخوابی چون میشناسیش،
بد نیست. 
تجربه هست، داشتنش به دردت میخوره و اینکه طرف رو خب میشناسی.
 
ولی اینکه تو هرکی رو میبینی بخوای اصرار کنی که بهش بدی،
خیلی عجیبه.
 
گاهی وقتا به این مردیت فکر میکنم
که چطوری میشه یک
۱- امروز یه دختر حدود ۲۵ ساله داشتم که اوضاعش مساعد نبود. رفتم سراغش باهاش گپ بزنم تا یه کم روحیه ش برگرده. لابلای حرفامون فهمیدم تافل داره بچه م. پرونده شو آوردم کنارش گفتم حالا که زبانت خوبه بیا ببینیم میتونی بفهمی اینجا چی به چیه یا نه. 
اُردری که متخصص براش گذاشته بود رو به زور و با کلی شوخی و خنده تونستیم با هم بخونیم. یهویی برگشت گفت میگما! چرا انقدر دستخط شما دکترا داغونه؟ گفتم قول میدی مثه یه راز بین خودمون بمونه؟ گفت آره. منم خیلی جدی گف
هیچی مزخرف تر از این نیست که کل شب و فرداییش  رو نخوابیده باشی و برسی مقصد باز روز باشه :/
نمی دونم چرا ایندفعه اینقد سخت بود تا برسیم...شاید چون خوشحال نیستم...
ساعت دو بعد از ظهر رسیدیم و من فقط گرفتم خوابیدم...فک کردم شب میریم خونه بابا خسرو اینا ولی بابا گفت فردا صبح بریم بهتره... بیدار که شدم و شام خوردیم بابا گیر داد بزنیم بیرون یه دوری بزنیم ولی من حوصله نداشتم اصلا....یعنی راستش رو بگم تو فرودگاه قبل پرواز بازم خواهش کردم نریم...دیگه آخرین امی
_بنظرم برادر بزرگتر داشتن یا کوچیکتر اما با اختلاف سنی کم(مثلا ۲ سال) خیلی خوبه...خواهر بزرگتر هم خوبه...کلا اینکه یه فرزند قبل از خودت باشه خوبه.. ترجیحا برادر : )
اغلب همکلاسی ها و دوستام برخلاف من ، بچه ی اول نیستن...بعد هرچی که میشه میگن "آره به داداشم که گفتم ، گفت فلان" ، "اینجای درسو نمی فهمیدم ، داداشم واسم توضیحش داد" ، "داداشم میگه اگه فلان کارو کنید بهتره" ، "صبحها با داداشم میام..همینجا کارمیکنه/درس میخونه" ، "این درس رو داداشم قبلا پاس کر
یا ذاالرأفه و المستعان
( ای دارای رأفت و یاوری به بندگان)
 
 
سلاااام
من برگشتم شکر خدا :)
سفرمون خیلی عالی بود.
اما حقیقتش دیگه سفرنامه طور نمینویسم اینجا.
تو دفترخاطرات شخصیم هم انگار سختمه نوشتنشون.
هم کااامل یادم نمیاد، هم حس میکنم به مرور زمان، دیگه رغبت نمیکنم بخونمشون و پشیمون میشم از نوشتن و وقت گذاشتن براشون
باز دفترخاطراتِ خوب که خوبه! آدم بعضی وقتا میخونتشون روحش شاد میشه!
امان از خاطرات روزانه!! یعنی الان دفترِ خاطرات روزانه راهن
سه‌شنبه هفتم ماه می ورزشگاه آنفیلد بندر لیورپول.لک لک ها بعد از شکست سه بر صفر مقابل حریف پرآوازه خود یعنی بارسلونا،حال باید در شهر خود به مصاف آنها بروند و چهار گل بزنند تا به فینال برسند.انها صلاح و فیرمینو دو بازیکن کلیدی خود را ندارند و کمتر کسی احتمال بازگشت لیورپول را بیش از ده درصد میداند.اما این حرف ها برای لیورپولی ها معنایی ندارند.انها پیش از این برگشته‌اند و امشب هم برخواهند گشت.دقیقه هفتم بازی.جوردی آلبا دفاع چپ با تجربه بارسلو
دانلود آهنگ ندیم کافیه با کیفیت 320 و 128 + متن آهنگ
هم اکنون ترانه جدید ندیم ینام کافیه را دانلود کنید و گوش دهید از جاز موزیک
Exclusive Song: Nadim | Kafiye With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ کافیه ندیم
»───♫♫●|●|●♫♫───«بد کردم با خودم … !دارم عشقو از دست میدم … !رد دادم ای خداتاوان ـه چی رو پس میدم … ؟»──|♫●|──«تصمیمشو گرفت … !داغ بودم نفهمیدموقتی که میرفت … !از تعجب میخندیدم … !─|♫●|─دلم میخواد عاشق بشم … !باز انتخابت کنمبه هر کاری دست میزنم … !تا
ملت ایران رو خیلی پر اعتماد به نفس یافته م.
دختره
از ایران
با یه لیسانس دانشگاه علمی کاربردی میخواد بیاد
گفت دانشگاه مقصدم فقط مک گیل و یو بی سی و تورنتو است!
به دانشگاه من هم گفت دانشگاه خز!
:|
الان دیگه برای من عادی شده.
ولی من با وجود داشتن تحصیلات عالیه و مقاله و... اعتماد به نفس نداشتم بیام همین تامسون ریورز اینجا که توی یه شهر درب و داغونه درس بخونم.
دختره حتی یه دونه ریسرچ نداره. یه مقاله نداره.
شایدم قبول شن. 
چه میدونم.
یاد گرفتم کلا نظر جها
دانلود آهنگ مسیح و آرش مرد
اهنگ شنیدنی و بسیار زیبای مرد آرش ای پی
رسانه جاز موزیک برای شما کاربران ترانه جدید مسیح و آرش AP را با نام مرد آماده کرده است
Exclusive Song: Arash & Masih | Mord With Text And Direct Links In JazMusics
خواننده این اثر آرش AP مسیح نام دارد 
برای دانلود روی لینک ادامه مطلب در زیر کلیک نمایید.
متن ترانه :
قسم به اسمت تو نداری حس !.!.!
بهم من شدم طلسمت تو برس به دادم ♫♪همه کاراتو حفظم از بس دادی ♫♪
حرصم من داغونه جسمم خلاصه ♫♪از ته وجود واست کی میمرد غ
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
دانلود آهنگ ندیم کافیه با کیفیت 320 و 128 + متن آهنگ
هم اکنون ترانه جدید ندیم ینام کافیه را دانلود کنید و گوش دهید از جاز موزیک
Exclusive Song: Nadim | Kafiye With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ کافیه ندیم
»───♫♫●|●|●♫♫───«بد کردم با خودم … !دارم عشقو از دست میدم … !رد دادم ای خداتاوان ـه چی رو پس میدم … ؟»──|♫●|──«تصمیمشو گرفت … !داغ بودم نفهمیدموقتی که میرفت … !از تعجب میخندیدم … !─|♫●|─دلم میخواد عاشق بشم … !باز انتخابت کنمبه هر کاری دست میزنم … !تا
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
Amir Tataloo
Khaar
#AmirTataloo
میدونی خار که میگین چیز بدی نیس
کارش محافظت از گل اما بازم خاره
میفهمی خار
تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی
چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی
دلمو با خنده خامش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی
همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم
زندگی میدم برات زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات
تو میدونی 
همه چیزو از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی
نمیدانم شما چقدر به چشم زخم اعتقاد دارید و کاری هم به این چیزها ندارم! در واقع کاری ندارم که اعتقاد دارید یا نه و دلایلتان چیست. 
چیزی که میخواهم بگویم این است که اگر معتقد به چشم زخم هستید، با جار زدن این موضوع، که شما در معرض چشم خوردن هستید و بارها و بارها چشم خورده اید، هیچ کس را به این فکر نمیاندازید که کمی آب یا سیب زمینی یا گوجه فرنگی به چشمهایش اضافه کند تا شوری اش کم شود! بلکه فقط دارید به شکلی غیرمودبانه دیگران را محکوم میکنید!
یکی از ه
قسمت اول را بخوان https://t.me/peyk_dastan/14892
قسمت 99
تقه ای به در خورد و دستگیره اش بالا و پایین شد.
- در و بازکن کژال، چرا در رو قفل کردی؟
 رویا بود، به بودنش نیاز داشتم مثل همیشه. سریع بلند شدم و کلید را چرخاندم به محض باز شدن در گریه از سر گرفتم و با بی قراری پشت پنجره رفتم، دنبالم آمد.
- کژال آروم باش. این چه حالیه که شما دارید؟! فرهان پایین داغونه تو بالا! خوب بگید چی شده؟
لذت بوسه ی نرم ولی پر عطشش در وجودم پیچید و هق هقم شدت گرفت. دستهایم را روی صورتم گذا
خب.. الان که این رو دارم مینویسم ساعت ۳ ظهره. دیشب ساعت ۱۰:۴۳ سایت سنجش رو لود کردم و دیدم که اومده نتایج. شماره پرونده و این هام رو آماده کردم بودم. وارد کردم و رفتم توش! احتمال دادم که رتبه باید تهش نوشته شده باشه در نتیجه بدون این که بالا رو ببینم لیز خودم پایین. خوب بود رتبه م نسبت به چیزی که فکر میکردم. نفس عمیق کشیدم.برگشتم بالا تر که ببینم چیکار کردم دقیق تر، دیدم که هولی شت! یه رتبه ی دیگه میبینم بالا که دقیقا همون کابوسیه که میدیدم برای کنک
این ترم حالم داغون داغونه
اون از دعوای کلاسی
جمعه هفته پیش هم که حراست بابت سازم گرفتم و اسمم رو یادداشت کرد و اینا
منم سرم شلوغ
هفته ای 4 جلسه و اون هفته 5 جلسه کلاس خارج از دانشگاه داشتم
حراستم رفت رو مخم
جزوه ای که پنجشنبه باید تحویل می دادم رو هم هنوز تحویل نداده بودم
قلی هم بابت جزوه رفت رو مخم
بهم حرف بد زد
باهاش تقریبا قهر کردم
خلاصه که کلا از وقتی اومدم روزای شخمی رو میگذرونم
تا چندروز پیش
که تولد ف بود
رفتم تو پیج گلگلی که ایده واسه تبری
حیاط مدرسه
مطب
دکتر معده بودیم. مادرش را آورده بود. مادرم را برده بودم. کتاب می‌خواند. وبلاگ
می‌خواندم. نوبتشان زودتر از ما بود. هر نیم ساعت یکبار از منشی می‌پرسید کی نوبت
مادر می‌شود. هر نیم ساعت یکبار از منشی می‌پرسیدم چند نفر تا مادر مانده.
تلویزیون سریال ماه رمضانی آتیلا پسیانی را پخش می‌کرد و از جایی که مطب آن‌قدر
شلوغ بود که صدا به صدا نمی‌رسید تنها تفریح من در سه ساعت معطلی خواندن آرشیو
وبلاگ محبوب بود و تنها تفریح او خواندن کتاب. ب
هوا را میبینی؟؟؟؟تکلیفش با خودش معلوم نیست....می‌بارد....نمی‌بارد...گرم است.....
سرد است.....طوفان میکند... می‌سوزاند....درست مثل تو....
یک ناپایداری مطلق.........
علی قاضی نظام
//////////////////
پ.ن1:
بعد از ظهری توئیت زده بودم که:
"کاش میشد امروز نرم سرکار بشدت نه حال دارم نه میتونم فکر کنم
برم بازده خاصی نخواهم داشت احتمالا :/ " 
ی خورده بعد ترش در حالی که کشون کشون خودم رو به در دانشگاه میرسوندم تا برم سرکار تو راه نوشتم که 
"کاشکی من با **** بودم و الانا میومد پیش
باخشم هلش داد، پاش پیچ خورد، نزدیک بود ازپله ها بیافته، مثل برق بازوی محسن رو گرفتم، و باچشمهای اشکی به صورتش، سرم رو به نشانه‌ی نه‌تکان دادم:
- اون ارزشش رو نداره دردت به جونم، بس کن، نمی‌خوای که بخاطر یه آدم ناچیز توی دردسر بیافتی.
محسن که تمام بدنش از شدت خشم می‌لرزید، نعره زد:
-این بی‌آبروی همه جایی به چه جراعتی پاش رو گذاشته توی این خونه ومی‌خواد اسمتو به زبون نجسش بیاره؟! هــان.
دستم رو پس زد، انگار دیونه شده بود و به جنون رسیده بود،
رمان #خیالت_رفتنی_نیست
       قسمت اول را بخوان https://t.me/peyk_dastan/14991
قسمت  64- ببین لیلی تو خودت هم الان شرایط روحی خوبی نداری. این قضیه ی طلاق و حضانت نفس، حرفای اون روز که خودم هم نمی دونم چیا بهت گفتند و کلی اتفاق دیگه که باعث شده اوضاع روحیت به هم بریزه. یه مدت دیگه هم معلوم نیست چی پیش بیاد و کلی اتفاق انتظارت رو می کشه. می دونم چه قدر اعصابت داغونه ولی یه کم صبور باش. قوی و محکم. هم به خاطر خودت، هم به خاطر بچه ات. چه حضانتش رو به تو بدن و چه به پدرش
1.سلام علیکم دوستان نادیده.صدای مرا (نوشته ی مرا) از یک صبح ابری و زمستانی در آخرین روزهای اسفند97میشنوید(میبینید).علت غیبتم این بود که باتری گوشیم خراب شده با اینکه تازه یکساله خریدمش و اگه زیاد استفاده بشه و شارژ بشه قاطی میکنه و فرتی خاموش میشه و این باعث یه توفیق اجباری شد که من برم به سمت ترک این عادت بد گوشی به دست بودن و نهایت روزی یک ساعت استفاده کنم ازش و این یک قدم مثبت بود برای من.
2.سرفه و حساسیت دخترها همچنان ادامه داره با اینکه داروه
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م
دیروز صبح توی خونه، طبق معمول، تنها بودم. دخترداییم یک هفته‌ای هست که اومده. زنگ زد و گفت بیا با هم بریم بیرون. من هم از خدا خواسته شال و کلاه کردم و منتظر موندم تا بیاد دنبالم. ساعت ۸.۵ اومد و توی محدوده‌ی خونه‌هامون یه ذره گشت زدیم. بعدش تاکسی گرفتیم و رفتیم یه منطقه‌ی دورتر، مطب دکتر پوست من! دخترداییم چند سوال پرسید و از مطب که خارج شدیم ساعت ۱۰ بود. از اونجایی که جفتمون بیکار بودیم به بیهوده چرخیدن توی خیابون‌ها ادامه دادیم تا این که دخت
رفتم با استاد راهنمام(دکتر مطهّری) برای اوّلین بار حرف زدم دیروز. ۲ سال پیش علی بهجتی بهم گفته بود که یه بار برو باهاش صحبت کن. آدم جالبیه. ولی هیچ وقت بهونه‌ی مناسب پیدا نکرده بودم. D:
یکم فضای فکری‌ش باهام متقاوت بود و با این که این مساله باعث شد صحبت روالی که من می‌خواستم رو طی نکنه، ولی جالب بود! اوّل گفتش می‌خوای چی بشی؟ خیلی سوال کلّی‌ای بود. گفت می‌خوای کار آکادمیک بکنی یا چی؟
از دهنم پرید که بدم نمی‌آد کار آکادمیک رو تجربه کنم! اوّل صح
خاااب هلوووووووما شب یلدامونو باشکوه تر از هرسال برگزار کردیم...خیلی خوردمممممینی خیلی چاق میشم؟!چیکار کنم؟اول که رفتیم خرید و یه عالم پفک و چیپس و لواشک و پشمک و پف پفیو نمیدونم هر چی که دلم میخاست گرفتیم.بعد قشنگ از دوسه روز پیشِ مامان هعی داره چیز میز میسازه...تازه شامم رشته پلو خوردیمبعدددددِ شاممثلن یلدامون شد!!!ناموسا اول که از اتاق اومدم بیرون سفره رو دیدم هنگ کردمآقا نمیدونستم کدومو بخورمپشمام ریخته بود و تصمیم گیری سخت!بعدامید سه ت
دمی با رئیس جمهور دمدمی!
ترامپ: خانم، خانم!
ملانیا: چی باز داد می زنی؟
ترامپ: قربون دستت تلویزیون رو روشن کن بزن فاکس نیوز، نه بزن شبکه یک ایران ببینم این شینزو نامه ما رو تحویل داده یا نه. از صبح هرچی بهش زنگ می زنم رد تماس می ده.
ملانیا: چقدر بهت گفتم به این ژاپنی ها اعتماد نکن، دیدی اصلا پذیرایی بلد نبودن، رفتیم اونجا اتاقشون رو دیدی نه یک مبل درستی نه یک تابلوی خوشگلی، انگاری رفته بودیم قبرستون.
ترامپ: ول کن بابا من نگران چی هستم تو نگران چی! ب
خب با سلام خدمت دوستان
خاسم قبل اینک رزیدنت ایول 4 رو تعریف کنم
یه چن تا شخصیت های رزیدنت ایولو معرفی کنم
بعد ایشالا سر فرصت میریم سر وقت ریز به ریز اتفاقای ایول 4
 
خب اول از همه شخصیتیو میگم که شخصا از همه بیشتر دوسش دارم
ایدا وانگ
ایدا وانگ کیست ؟؟نام مستعارش زن قرمز پوشه
شخصیت خیلی مثبتی نیست ولی خیلی محبوبه واسه طرفدارا
وتو رزیدنت ایول های 2 . 4 و 6 حضور داره
تو رزیدنت ایول 1 هم یه اسمی ازش میبرنایدا به هیچی پایدار نی و خیلی مبهمهحتی هویتش
+ دیروز خبر مرگشون کلاس آنلاین فیزیک گذاشتن و آقاهه که از قضا ازش متنفرم بعد اینکه با بدبختی به سایت کوفتیش وصل شدیم میگه ریاضیا ۴۰ دیقه دیگه بیان الان تجربیا بیان، بعد ریاضیا بیان ۴۰ دیقه بمونن، بعد دوباره تجربیا بیان. و این تو چه وضعیتی بود؟ وضعیتی که کلاس مسخرشون از ساعت چهار به شیش منتقل شد و ارتباط تازه ساعت ۷ اوکی شد و فاااااااااک خب منم کامپیوترو خاموش کردم. من مگه اسکل شماهام؟ همین جوری سر کلاسش هیچی نمی فهمم دیگه اونجوری مث غاز از تو
شاید دارم از روی عصبانیت حرف میزنم 
اصلا زشته حرفی که زدم
چمه
در حالت عادی چنین حرفی رو نمیزنم
عصبانی بودم قطعا
منتهی چرا عصبانی میشم از دستش
خب یکیش شاید اینکه میره امار منو کامل میذاره کف دست اون اسکل خان
نباید چیزی که من بعنوان راز میرم میگم رو به اون بگه دیگه
که منم در جوابش دیگه هیچ رازی و چیزی رو بهش نمیگم دیگه
میدونی حتی ازینکه رازم رو هم بهش میگه ناراحت نمیشم
چیه مگه یه راز دیگه
ازینکه اونو محرم تر میدونه
با اون صمیمی تره
بعد اونروز بر
داره کم کم یه هفته میشه، از تاریخ شروع دلخوریام ازت.
از اون روز چهارشنبه که دلم می‌خواست بعد از تموم شدن کلاس‌هات یه راست بریم تهران ولی به خاطر ورزشِ تو موندیم. مگه تو نبودی که می‌گفتی تو حد فاصل دو تا امتحانت بریم تهران؟ مگه سه هفته از آخرین باری که مادر و پدرامون رو دیدیم نگذشته بود؟
شام! تو فکر می‌کنی که بزرگترین مشکل من درست کردن شامه؟ چرا فکر می‌کنی باید از داشتن غذای آماده کلی خوشحال بشم؟ یعنی من اینقدر بد رفتار کردم که تو باید اینطو
یکی دو تا چیز رو درباره فرهنگمون متوجه شدم (فرهنگهایی که
خیلی indirect هستن و یا خیلی تشریفاتی)
اینکه ماها یاد گرفتیم با نوشته و عکس این چیزها منظورمون
رو بیان کنیم و نمیتونیم خیلی direct
حرفمون رو به زبون بیاریم.
چیزی که خیلی زیاد توی استوری ها یا پست های هموطنانم
میبینم اینه که خیلی غیرمستقیم همه ش سعی میکنن با نوشته و ضرب المثل و شعر و
ترانه و گاهی باید رفت، گاهی باید موند، گاهی باید چای را اینجوری خورد و... منظور
بیان میکنن. نمیرن صاف صاف تو صورت ط
سلام ....
چقدر حرف دارم برای گفتن...
از یکشنبه هفته قبل شروع میکنم که قرار بود با خواهرم برید تهران هم خرید کنیم هم لباس مجلسی برای من نگاه کنیم و بخریم و هم جمعه شب بریم استقبال بنیامین مهربانم....
یکشنبه حدود ساعت ده شب بود نه من و نه خواهرم چمدان نبسته بودیم که خواهر بزرگم زنگ زد گفت برادر دامادمان از جای  بلندی افتاده پایین و بدجور آسیب دیده،  من و خواهرمم بدو بدو خودمون رو به بیمارستان رساندیم و سفر فردا رو کنسل کردیم،  رفتیم دیدیم کل روستا ا
hi hoes
بالاخره اومدم وب و ....سوپرایز سوپرایز!
قرار نیس مطلب جالب توجهی بزارم
اومدم فقط شرح حالی بدم و برم و یکم وباتونو چک کنم
و این چن وقت اخیری ک نبودم...چ اتفاقاتی افتاد؟
اولا...یاسی کجاس:/؟؟چرا رف دوبارهههه...چرا هی میرین شما-ـ-بخدا جو اینجاهم داره عین توییتر ب گوه کشیده میشه
گایز واقا اگ با حرفای یکی حال نمی کنین زورتون نکردن بیاین وبش و کامنت بزارین و نقدش کنین...درصورتی این حقو دارین ک خود طرف ب شما گفته باشه"نظرتو راجبم بگو" و این داستانا!
گفت
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها