نتایج جستجو برای عبارت :

شعر « مترسک »

تمام ما مترسک ها
لباس کهنه میپوشیم
و از فضل جهان گاهی
دو پیکی باده مینوشیم
 
تمام ما مترسک ها
شبیه جانور هستیم
درون مزرعهٔ هامان
فقط دل را به خود بستیم
 
از آن سو باد می آید
شبیه راز می آید
منم میلرزم و گاهی
صدای ساز می آید
 
دمی شاد و دمی نالان
دمی رازی قرنطینه
ولی نه ، مال آدم هاست
اینگونه غم و کینه
 
تمام ما مترسک ها
به شادی دل نمی بندیم
دو چشم مبتلا داریم
و هرگز ما نمی خندیم
 
پر و بال سیه دارد
همان که بیگدار اینجا
نترسد آخر قصه
کلاغ داستان ما
 
وبلاگ یک مترسک که بسته شد، خیلی ناراحت شدم. اون همه شوق و انرژی برام جالب بود و یک باره رفتنش غم انگیز.اما... این بار دوستمون تصمیم گرفته توی اینستاگرام فعالیتش رو از سر بگیره. منم واجب دونستم بیام بهتون خبر بدم که: بدانید و آگاه باشید، باز مترسک با ماست. همون مترسکی که عاشق کلاغاست.
 
شما رو دعوت میکنم پیج اما مترسک رو دنبال و به دوستانتون هم معرفی کنید .
به نام خالق بی‌همتا
مترسک دلش را در باغ ذهن کاشت تا شاید دور شود از هر حسی به نام زندگی.
خسته از محبت‌های ظاهری سودای بی‌حسی را در سر پرورانده و از دل مترسکی
ساخته بود تا با کاشتنش در سرای کویری ذهن که رایحه احساس را کمتر حس کرده
بتواند هوای محبت را از وجودش بیرون کند.
اما خیالی بس بیهوده که تصور داشت که با این روش به هدفش خواهد رسید.
آخر مترسک دل به جای خشکاندن ذهن و دلش،جناب ذهن بیدار و هشیار را هم به
عشق خود دچار کرده بود.به دنبال راهی بود تا
بی تو...
گیرم که آفتاب بر آید
و از لقاح با افق
در سایه روشن سحر، صبح را بزاید
مرا چه سود!؟
بی تو همه روزهایم 
تاریک است.

باران چشمانم:
چتر چکارم می آید!؟
وقتی که باران
از چشمانم می بارد!!!

سیل:
باران که از نگاهت بارید
تمامِ خاطراتم را
سیل برد

تنهایی مترسک:
کلاغ از مزرعه رفت
و گونه های مترسک
از اشک تنهایی خیس شد

تنهایی اتاق:
چشمهایم در قاب پنجره
هر روز خیره می ماند
به انتهای کوچه
- دلم آمدنت را گواهی میدهد!
اتاق این را می گوید!!!
سعید فلاحی (زانا کور
دو برادر بودن که یکی از انها 17 سال داشت و مترس نامیده شوده بود و برادر دیگری10  سال بیشتر نداشت داریس نام نهاده شده بود.
روزی برادر بزرگتر که داشت در مرزعه کار میکرد از دوستش خبر جنگی را در مرز شنید و بعد از چند روز به کمک لشکریان شتافت.او را از دشمن هیچ باک نبود و شجاعانه در برابر دشمن ایستاد که در همین راه جانش را باخت.
خبر به گوش برادر کوچک تر که رسید روز ها گریه کرد و در غم افسردگی اسیر شد ولی معتقد بود برادرش زندست.
او به خانه که می امد با نگاه
می دانی؟!!!
مدتهاست که همان حسی را دارم که رنگ مشکی، در نمایشنامه ی "چهار صندوقِ" بهرام بیضایی در پایان نمایشنامه داشت...
من همان مشکی هستم که در راه وصال تو ، برای مبارزه با مترسکِ نفس، راه برگشت را برخودم بستم...
از حاشیه امنم بیرون آمدم... دائم توسط مترسکِ نفسم تهدید میشوم
من همراه با شکستن صندوقم... حتی تجهییزاتم را هم زمین گذاشتم...
هیچ چیزی جز نگاه تو، حس امنیت را به من برنمیگرداند... هیچ چیز...

 خلاصه چهار صندوق:
(چهار رنگ قرمز و زرد و سبز و مشکی
 خوبم باورکنید خوبم !
اشک هایم را ریخته ام غصه هایم را خورده ام بغض ها را قورت داده ام 
نبودن هارا می شمارم و ترس هایم را می کشم دیگر چه میخوام ؟؟
عجیب است این روز ها خالی ام از دلتنگی ، خشم  ،نفرت و حتی 
عشق
 
خالی حتی از احساس ...
و چقدر سخت است هر چه می خواهد میگوید و مجبورم به سکوت حتی نمی پرسد که ناراحت شده ای ؟
و من تنها چاره ام این است اشکی بریزم و بگویم  اشکالی ندارد... 

به قول بعضی ها :

همیشه معشوق شاهه عاشق مث برده 
همیشه عاشق قبلشو یه جایی
معرفی کتاب به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر
کتاب: فاطمه (س) نگین عرش
نویسنده: محمدرضا رمزی اوحدی
کتاب فاطمه (س) نگین عرش نوشته محمدرضا رمزی واحدی، به طور کوتاه به تمامی جنبه‌های شخصیتی بانوی بزرگوار، حضرت فاطمه (س) پرداخته است.در کتاب فاطمه (س) نگین عرش با استخراج و دسته بندی‌های احادیث، فصل‌های جدید و بی بدیلی از زندگی آن بانوی بزرگ، در 40 نگین به رشته تحریر در آمده است.
کتاب: مترسک
نویسنده: معصومه عیوضی
مادر سارا به
اصالت داشتن یعنی اینکه کسی که هستی و چیزایی که داری انقدر بهشون خو گرفتی که خون شده رفته توی رگ هات و لازم نیست حتی به خودت یادآوریشون کنی فقط کافیه زندگی کنی و بذاری تو زندگیت جریان داشته باشن و زنده نگهت دارن.
وقتی اصالت نداری درست مثل یه مترسک سر جالیزی.
به نام خدادردانه یه پست گذاشته بود  که اصلا یادم نیست پست واقعا چی بود!؟ یعنی یه پست طولانی بود. (همون طور که انتظار داریم!) تا آخرش خوندم ولی یادم نیست در مورد چی بود! کامنت دادن‌مون حضوری بود. یعنی وقتی می‌خواستیم کامنت بگذاریم، دردانه رو جلوی خودمون می‌دیدیم و کامنت رو بهش می‌گفتیم! فکر کنم پیشرفت تکنولوژی به بیان هم رسیده بود. حتی بقیه کامنت گذاران رو هم می‌دیدم. من نشسته بودم آستانه در اتاق خونمون! جلوی دیوار سمت راست هال پذیرایی دردان
۱۵. او واقعا نترس است
به اعتقاد بسیاری، بتمن ابرقهرمانی بدون ترس است، اما این موضوع صحت ندارد، نه؟ بتمن به این شکل نیست که هیچگاه ترس را تجربه نکند، بلکه او همیشه موفق می‌شود بر ترس خود غلبه کرده و از آن برعلیه دشمنانش استفاده کند. به همین علت است که مجرمان شهر گاتهام بسیار از او می‌ترسند. البته همه به جز جوکر. ممکن است یکی از جنبه‌های منحصر به فرد جوکر یک نیروی فرابشری نباشد، اما این ویژگی کاملا در انحصار این شخصیت است. او از هر جهتی نترس اس
مترسک مزرعه آتشین

«مترسک مزرعه آتشین» نوشته داوود امیریان (1349) نویسنده ایرانی است. امیریان بیشتر به خاطر نوشتن رمان‌های نوجوانان در زمینه دفاع مقدس شهرت دارد. از نمونه کتاب‌هایی که من از ایشان خواندم، می‌توان به کتاب‌های گردان قاطرچی ها، کودکستان آقا مرسل، مرد، رفاقت به سبک تانک و... اشاره کرد.

ادامه مطلب
هیچ فرقی
تاکید میکنم هیچ فرقی
بین حزب محافظه کار و لیبرال کانادا نیست
و حتی بین گرین و ان دی پی
چون سیستم کمونیستیه و همه از یه قماشن و فقط دو سه نفر رو علم کردن مثل مترسک که مردم بین بد و دتر به بد رای بدن.
 
ولی باید بگم که لیبرالا یه درصد عقب تر افتادن!
 
یه درصد!
 
احتمالش هست که اون یارو بود؟ همون اندرو شیر که گفتم داشت میگفت هم جنس گراها رو باید نابود کرد؟ اون انتخاب شه.
 
گفتم خبرتون کنم.
♦️ﻣﺘﺮﺳ ﺭﺍ ﺗﻔﻨ ﺩﺍﺩﻢ ﺗﺎ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘ ﻓﻬﻤﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ " ﺍﺭﺑﺎﺑﻤﺎﻥ " ﺷﺪ . . . . . . !!!
 
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺳﺎﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﻨ ﺷﻮﺩ ، ﺩﻨﻤﺎﻥ ﺳﺎﺳ ﺷﺪ! 
 
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻣﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧ ﺷﻮﺩ ، ﺍﻧﺴﺎﻧﺘﻤﺎﻥ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺷﺩ!
 
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺧﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﻤﺎﻥ ﺷﺮﻳﻒ ﺷﻮﺩ ، ﺷﺮﺍﻓﺘﻤﺎﻥ ﺧﺎﺑﺎﻧ ﺷﺪ!
 
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺷﺎﻩ ﻭ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ، ﺁﻗﺎ ﻭ ﺁﻗﺎ ﺯﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﻢ!
 
ﺧﻼﺻﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺩﻫﺎﻤﺎﻥ ﺩﺭ
از بس که دور مانده‌ام از یاس و صبح و باغ 
تن داده‌ام به قار و به قورِ کبودِ زاغ 
شاهینْ به شانه‌های دلم تُک نمی‌زند
تعظیم می‌کنم به مترسک به هر کلاغ
سبزینه‌های مزرعه سهمِ ملخ شدند 
خاموش شد اُجاق و چه سردست این اتاق!
این درّه‌ها ندا به کسی پس نمی‌دهند 
شیون بس است و ناله در این غارِ بی چراغ 
عمری، اسیرِ سفسطه و زور و زر شدم
آخر چقدر جُغد شنیدن از این نفاق؟!
از اغتشاشِ ذاتیِ این شهرِ کور و کر 
باید پناه بُرد به شعر و به چای داغ  
محمد حسین اف
وقتی که سهمم از زمین قدری تبسم بود
هر سال از این زندگی یک فصل پنجم بود
فصلی که پر بود از تنفر ، خشم ، از نفرت
فصلی که در آن مردمش یکسر تهاجم بود
جایی که دل بستن فقط مال مترسک هاست
مشروب ها از الکل یک خوشه گندم بود
یک نعره آنجا از زمین تا آسمان رفت و
مرداب طوفانی شد و دنیا تلاطم بود
عجب فصل عجیبی بود فصل پنجم عاشق
که شاعر هم دچار یکسری سو تفاهم بود
باید فاصله بگیرم از خودم ..از خودم و از وزوزهای توی سرم خسته شدم .. از لقمه های آماده ای که
 
فرود میاد توی مخم وسط درس خوندن و دست کاری میکنه اعصابم رو تا حدی که عصبانی ام کنه مثل یه گرگ زخمی رفتار کنم با زندگیم .
باید فاصله بگیرم و نگاهش کنم به آدمی که ساختم یا گداشتم ساخته بشه
یه مترسک تنها یا هر چیز ناشناخته دیگه . میدونم که خیلی براش کم گذاشتم خیلی
 
مترسک مزرعه آتشین

«مترسک مزرعه آتشین» نوشته داوود امیریان (1349) نویسنده ایرانی است. امیریان بیشتر به خاطر نوشتن رمان‌های نوجوانان در زمینه دفاع مقدس شهرت دارد. از نمونه کتاب‌هایی که من از ایشان خواندم، می‌توان به کتاب‌های گردان قاطرچی ها، کودکستان آقا مرسل، مرد، رفاقت به سبک تانک و... اشاره کرد.

ادامه مطلب
حس می‌کنم آخرین‌باری‌ست که آخرین‌بار است. 
و دیگر، بلاگر یا متخصص اهل قلم نخواهم بود. :)
حس می‌کردم چیزی اینجا من را نگه داشته. یک دلیل. چیزی تحت عنوان دوست که دلم برایش تنگ می‌شد. دروغ چرا؟ دلم برای هیچ‌چیز اینجا تنگ نمی‌شود. یک روز این جمله را توی وبلاگ مترسک خواندم و پیش خودم گفتم:"بی‌رحم! چقدر ما منتظر برگشتنت موندیم!" و حالا می‌فهمم حق داشت. دلم برای هیچ‌چیز اینجا، هیچ‌وقت تنگ نمی‌شود و اولین بار در کل هجده سال زندگی‌ام، این‌همه بی
دقیقا توو تاریخ ١٥ مرداد ٩٣ چیزی نزدیک به پنج سال پیش نوشته بودم "که بهت مشکوکم و حس آشنایی بهم میگه همه حرفا و کارا و ادا اصولات فیلمه". و چه جالب که بهم ثابت کردی درست فکر میکنم و نذاشتم بشم مترسک و عروسک خیمه شب بازی مسخره بازیای تو
مرسی ازت که عذاب وجدان ندارم
مرسی که نیستی
باران حضورت که ببارد تنهایی ام
خشکسالی اش را تعطیل می کند
به حرمت قطراتی از جنس تو

اس ام اس باران
sms baran

در این شبــهای بـــارانی  غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ که می آیـــــی
به احســــاست قســــــم یــــک شب
  دلم می میرد از حسرت
و من اهسته میگویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمـــیـــایــــی …..

اس ام اس باران
sms baran

بــــــــاران مــی خـــواهــــم
  آنـــقــدر شــــدیـــ
بیشتر از سه هفته هست که همش این بیمارستان اون بیمارستان هستیم.
ابتدا شوهر خواهرم عمل ستون فقرات انجام داد و چندین روز دور و بر اون بودیم. از بیمارستان... نگم که قتلگاه بود. همه ی کارها رو هم باید خودت انجام میدادی و کارکنان نقش مترسک داشتن. از نظافت و وضعیت بیمارستان هم نگم که افتضاح بود. سوسک آدم رو می‌خورد!
بعدش پنجشنبه هفته پیش داداش سکته قلبی کرد بس که سیگار کشید. چندین روز بخش CCU بود و بعد رفت بخش مردان و سپس آنژیوگرافی شد و برای اون فنر گذاش
حالا دیگر مشتری تئاترهای گروه اگزیت هستم. چند تا ویژگی دارند که برایم دوست‌داشتنی‌اند. چپ‌اند. به طرز هماهنگ و زیبایی چپ‌اند. نمایش قبلی که ازشان دیدم «مارکس در سوهو» بود. مارکسی که رستاخیز کرده بود و آمده بود به قرن بیست و یکم و دنیای قشنگ نوی آدم‌های قرن بیست و یکم را به چالش کشیده بود. بی‌عدالتی، ظلم، ستم، نظام طبقاتی، نیروی کار، بهره‌کشی، آزادی دریغ شده، آزادی ازدست‌رفته. «مترسک» هم به طرز تکان‌دهنده‌ای چپ بود. این‌که می‌گویم به ط
#باران:
بیا باران را 
از انحصارِ چتر 
بیرون بیاوریم
من تشنه ی 
شعرهای بارانی ام

#پنجره: 
شیشه ی پنجره
آبستنِ نبودن های مکرّرت شد
بیا و فارغ کن
این پنجره های پا به ماه را

#خیس:
مزرعه خیسِ باران
و رفت کلاغ
گونه های مترسک
خیس شد از اشک تنهایی 

#شعر:
زنان قبیله ی شعرم
همچنان آبی می پوشند
سرخ می بوسند
شعرم را بر لبهایشان.

#خیال:
بارانِ خیالت می بارد 
یکریز در 
کوچه های خیالم

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شع
جملاتی که با طلا باید نوشت؛ 
1.. گاهی لب های خندان بیشتر از چشم های گریان”درد”می کشند ..                               2..“پایِ “معرفت که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه. .3..یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت.. اگه خودتو بگیری میندازنت !4..مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :معذرت میخوام ..5..مزرعه را موریانه خورد،ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم ،لعنت به این حماقت!6..آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوس
انقدر پست نمیذارید بعد از مدت ها رفتم توییتر دیدم دختره از ساق پاش عکس گذاشته ؛ ناامید شدم و  رفتم اینستا دیدم یا سایه داره شعر میخونه یا بحث کریستوفر نولانِ.پیج های علمی و سینمایی عکس فیلم اینتراستلر و افق رویداد سیاه چاله رو گذاشتن و نوشتن : اثبات شاهکار بی بدیل نولان !یک فیلم ضعیف بی معنا پر از غلط علمی و سینمایی رو میگن شاهکار ! گریان شدم و اومدم همینجا پیام های ناشناس تهدید آمیز رو بررسی کردم (:
امروز تو بازار یه خانومی حاضر بود در قبال زرد
۱. شهر داره پر میشه از جونور های هالووینی...از مترسک و اسکلت و کدو تنبلای بزرگگگ....
۲. سه روز تعطیله...نصف روز برم خرید...موزه....پارک...انشالله...
۳. انتظار گاهی کشنده نیست اما ازار دهنده است...امروز زخمش بی درده اما فردای دور دردناکه و چرکی....
۴. صدای این خواننده جدید که اسمش هنگامه برچی هست رو میشنوم و یه جایی انتهای قلبم میلرزه....
۵. موهامو شاخه شاخه میکنم و میریزم توی سطل اشغالی که کنارمه...و چه قدر این کار لذت بخشه....
۶. بعد از مدت ها IP کسایی که میان و
خر وصیّت کرد : فرزندم ! بیا و ‌خر نباش !این همه خر بوده ای ، کافی ست ، پس دیگر نباش !
یا تلاشت را بکن با پارتی پُستی بگیر !یا فرار مغزها کن ! توی این کشور نباش !
کار کردن مثل خر در شأن ما هرگز نبود !همتی کن وارثِ این شغل زجرآور نباش !
سعی کن یا رانت خواری یا زمین خواری کنی !هر چه می خواهی بخور اما پی عرعر نباش !
آخورت را پُر کن و تنها خودت از آن بخور !بیخودی دلسوز اسب و قاطر و اشتر نباش !
از مترسک هم نترس ، اصلا به او جفتک بزن !لیک روی خط قرمزهای گاو نر نباش
سلام شما باید حدس بزنید که منظور من کدوم بلاگره :دی
خوب بریم سوال اول
1-این بلاگر با مایتابه هاش معروفه :دی بهار نارنج
2-به وقت متعجب شدن میگه یاحضرت عباس (کشدار بخونید):دی دردانه (شباهنگ )
3-این بلاگر داداششو باتشت رخشویی بیدار کردن:دی محبوبه شب
4-این بلاگر به مارکوی بیان معروفن و غرغرهاش بسیار:دی واران
5-این بلاگر دوکلمه حرف حسابش معروفه:دی آقاگل
6- درد دارم شبیه مردی که جوان است و محکوم شده به حبس ابد! کدوم بلاگر گفته اینو؟بانوچه (ثریاشیری)
7-این
"بوی گندم مالِ من ، هرچی که دارم مالِ تو‌ .یه وجب خاک مالِ من ، هرچی میکارم مالِ تو "هنگام برداشت محصول است.دو دست خود را باز کرده و خیره می نگرد.آفتاب سیاه میکند و میسوزاند.درخت ها غمگین اند.گندم زار ها در خود میپیچند.مترسک ها به آرامی به سوی دیگر می‌ چرخند و نگاه می کنند تا پیدایش کنند.از  کلاغ ها هنوز خبری نیست.داسی میان علوفه افتاده است.ارّه ای هم بر تنه درختی نیمه جان رها شده.نهال ناکامی زوزه می کشد بر صندوقِ چوبی زیبای پر از میوه که قطره قط
خانمی بطور زنده در بیلبرد تبلیغاتی ، مضحکه ی تعدادی برنامه داران ضد نظام!! فرهنگی شده است! برخورد مناسب و قانونی با این مترسک لازم است ولی برخورد با  عوامل پشت پرده ی این هتاکی ، واجب است!
عوامل جنگ فرهنگی ابتدا حساسیت سنجی میکنند و اگر مسئولین و مردم حساس نبودند، در مرحله ی، بعد غلظت کارشان را زیاد می کنند  و بدینگونه  راهبرد خود را اجرایی می کنند!!!
بدیهی است با اینگونه متخلفین که در پی هنجار شکنی هستند بایستی بسان مجرمان خشن! برخورد کرد و تذ
ما تو خونمون دو مدل دکترا داریم.
یک مدل دکترای با کلاس داریم که هر موقع مراد (الان نسرین ، شباهنگ یا دردانه! میاد میگه به مراد من چیکار دارین؟ آقا مراد از مراد ، مراد شما نیست :دی) این مدل دکترا است ، مستر و خواهر و برادرش ادعا دارند که فقط اونا دکتر اند. ما هم مترسک سر جالیزیم!
علت رو هم که جویا میشی میگن فقط phd دکتره! پزشک عمومی بره کشکش رو بسابه بابا! در حد کارشناسی ارشد بیشتر نیستی تو!
بعد یک مدل دکترا هم داریم که گلاب به روتون ، روی من به دیوار ،
از دوست جدید رازت را پنهان کن از دشمن قدیمی که طرح دوستی دوباره با تو ریخته خنجرت را چون اولی باورت را نشانه می گیرد دومی قلبت را


****
“سلامت را نخواهند گفت پاسخ “!! نه اینکه “سرها در گریبان “باشد ، نه !! خطها خراب است ! شارژها ته کشیده ! نفسها تکراری می آیند و میروند ! سرها همه در گوشیها جا مانده و دلها را نمیدانم کجا ! خلاصه کسی نمی بیند ، نمی شنود سلامت را ! بیهوده می کوشی مترسک جان ! کلاغها هم کارو بارشان بی رونق است کبوترها هم بالهایشان سنگین !
عباس! امروز دیگر روز توست. پسر مرجانه بدکاره در نامه ای به عمر سعد نوشته است که میان آب و سپاه حسین، حایل شود تا اینکه شمایان حتی یک قطره از این آب را ننوشید. البته از پسر مرجانه بعید نیست که چنین کینه ای داشته باشد. ریشه که ناپاک باشد، ثمری بهتر از این ندارد. اما، ای وای بر امت محمد که از میان آنان، سپاهی از ابن زیادها به مصاف فرزند پیامبر آمده اند. درد این است عباس! درد، انحراف امت پیامبر است. درد، گم کردن خورشید ولایت است. درد، زیاده خواهی و حرا
توی یکی از وبلاگ هام مطلبی نوشته بودم با عنوان " پیچیده ترین جنگ نظام هستی"
یادم نیست توی کدوم وبلاگ نوشتم... الان هم باید باشه... خودتون فکر میکنید پیچیده ترین جنگ نظام هستی چجور جنگی باشه؟
خوبه روش تاملی بکنیم... این جنگ چه مختصاتی داره که پیچیده ترین جنگ محسوب میشه؟
شما طرف مهاجم ات در جنگ هر چقدر هم که قَدَر باشه باز هم میشه یه جوری بهش ضربه بزنی...
مثل یمن که با دست خالی شروع کرد در مقابل ابرقدرت های نظامی جهان مقابله کرد و امروز خیلی توفیقات ب
توی ماشین یه آشنا نشستی و در طول مسیر،
راننده یه جایی کار داره و جای پارک هم نیست. مجبوره دوبل واسته و ازت می
خواد که بشینی پشت فرمون تا اگه افسر اومد جریمه نکنه؛ در حالیکه تو کل
عمرت فقط یه بار سه چرخه ی بچه ی همسایه تون رو دور حوض خونه سوار شدی!
خانمت
داره کیک درست می کنه و ازت می خواد با همزن برقی، چند دقیقه خمیر کیک رو
هم بزنی؛ در حالی که فرق بین نون و کیک و بیسکوئیت رو هم نمی دونی!
با
رفیقت می ری کوه و برای پختن کباب کوبیده، چند تا شاخه ی خشک
 
 
 
 
بیچاره مترسک !
 
 
بی‌‌پلک‌ به‌ هم ‌برزدنی، بر سر پا ماند
 
یک عمر سر مزرعه با چشمِ چراغان.هنگام درو آمده، اما
 
سهم وی از این مزرعه، نفرین کلاغان !
@@@@@
 
 
از چاله به چاه
تو بر اوج فلک چه دانى چیستکه ندانى که در سرایت کیست  (سعدی)______________________افسوس ای منجّم!در جست‌وجوی طالع و تقدیر آدمی،مُشتی سیاهچاله در اعماق کهکشان،هوش از سرت ربود و ندیدیاین چاه‌های ویلِ زمین را                                  که یک‌نفسبلعیده‌اند هر دو جهان را
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ»  «ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آن ها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است»۱

لازمه حفظ دین، عدم غفلت از دشمن است؛ به طوری که توصیه قرآن به افراد با ایمان
دانلود فیلم Fantastic Return to Oz 2019
امتیاز : 4.0 از 10
کیفیت : WEB-DL 1080p
ژانر : انیمیشن, خانوادگی, ماجراجویی
کارگردان : Fyodor Dmitriev
ستارگان : Dmitriy Dyuzhev, Konstantin Khabenskiy
سال : 2019
کشور : روسیه
سازندگان : Aleksandr Boyarskiy,Jeffrey Hylton
مدت زمان : 1 ساعت و 17 دقیقه
دختری به‌نام دوروتی که در ایالت کانزاس زندگی می‌کند براثر گردباد به سرزمین اعجاب آور اوز پرتاب می‌شود او باید به دیدن جادوگر شهر اوز برود تا بتواند به منزل خود بازگردد. در بین راه با مترسک ، آدم آهنی و شیر ترسو آشنا می
دانلود آهنگ صد تا یکیش تو نمیشه نه نیمشه برای من - موزیک ایرانی
Ahang sadta yekish to nemishe na nemishe baraye man
دانلود اهنگ صد تا یکیش تو نمیشه نه نیمشه برای من - موزیک ایرانی
مث پروانه میگردم دور این روز و شبا یه مترسک میشه قلبم تا دوشم کلاغا شیرین و خواستی تر از تو ندیدم من تا حالا دلمو میبره اون دلبری و ناز ادات دوتا چشمای سیاه این همه با شرم و حیا آخ چقدر دیدنیه اون دوتا چال گونه ها عطر نگاتو نفساتو نم بارون نداره تو هوامی و دوامی که بی تو دل آروم نداره این همه
طی یکی از انتخابات  بزرگی که گرفته بیدم 
مووووخام برم  المپیاد نانو (به زبون مشهدی نوشتم :)
 
بین خودمون بمونه ها ولی تو نانو  مانی هس  
 
شما ها چیز راجع به نانو میدونین؟؟
توجه !! توجه!!
کامنت نزاری بترشی بعلحححح اینجوریاس
حالا بماند که قراره واسه مترسک برم خواستگاری 
ایشالله نفر بعد  آقا محمد علی ولی اول شغلشون رو جور کنیم بعد 
 
(دارم دنبال شغل میگردم به یه جاهایی هم رسیدم بعله
خیلی جالبه، ادمها خیلی عجیبن.
 
ادمها فکر میکنن با رای دادن به کسی و مثلا اوردن محافظه کارها به جای لیبرال ها و برعکس چیزی عوض میشه.
 
همه ما در گذشته کارهایی کردیم، اشتباهاتی داشتیم.
ولی وقتی یه نفر توی سی و خورده ای سالگی میره کل وجودش رو سیاه میکنه (و اون طرف وایت هست) و لباس یه قوم خاص به جز قوم خودش رو میپوشه و باهاش عکس میگیره توی مراسم هالویین یا هرچی (که مراسم فان و مسخره بازی هست)، انتخاب کردن و نکردن اون واقعا چیزی رو عوض نمیکنه. حالا این
حقیقتش امروز حرفهایی رو شنیدم از عشق زندگیم،
که آرزو میکنم کاش از قبل بهم هدز اپ میداد که میتونستم صداش رو ضبط کنم یا حرفهاش رو بنویسم.
 
امروز بهم گفت، تو بهترین اتفاقی هستی که توی زندگی من پیش اومده.
 
دیدن بعضی آدمها تو رو یاد ادمها یا اورگان های دیگه میندازه،
مثلا دیدن باراک اوباما یا گرتا تونبرگ یا مریم میرزاخانی منو یاد گروههای دموکرات و کمونیست و سوشالی میندازه که به اونها قدرت میدن و این ادمها بدون اونها هیچ و خاموش هستن، حتی در عرصه
یکم. می‌نویسم و پاک می‌کنم. می‌نویسم و پاک می‌کنم. می‌نویسم و پاک می‌کنم. تمام سوژه‌ها به‌نظرم مسخره‌اند، تمام واژه‌ها به‌نظرم نارسا و بی‌معنی‌اند. حس می‌کنم برای نوشتن ناتوانم، حس می‌کنم فلج شده‌ام، حس می‌کنم ذهن قصه‌پردازم مرا گذاشته و رفته تعطیلات. و همهٔ این‌ها باعث آزردگی روحم می‌شود. ناگهان در خودم فرو می‌روم و در دل می‌گویم: «نکنه نمی‌تونم؟ نکنه از دست رفتم؟» مادر می‌گوید: «حالا که فرصتش پیش اومده، داری از دستش می‌دی.»
دانلود آهنگ مث پروانه میگردم دورت این روز و شبا راغب - موزیک ایرانی
ahang mesle parvane migardam doret in rozo shaba az Ragheb
مثل پروانه میگردم دورت این روز و شبا؛ دانلود اهنگ از راغب - موزیک ایرانی
مث پروانه میگردم دورت این روز و شبا یه مترسک میشه قلبم تا دورشن کلاغا شیرین و خواستنی تر از تو ندیدم من تا حالا دلمو میبره اون دلبری و ناز و ادا دوتا چشمای سیاه این همه با شرم و حیا آخ چقدر دیدنیه اون دوتا چال گونه هات عطر نگاتو نفساتو نم بارون نداره تو هوامی یا دوامی که بی ت
1. تبعیض جنسیتی
همیشه میگفتن آقا پیج دخترا فلان قدر فالوور داره و عکس از ناخنشون میذارن صد تا لایک میخوره و پسره پست بذاره تصادف کردم دارم میمیرم هیشکی تحویل نمیگیره و اینا... اینا همشششش کذبه! :/  مثال بارزشم پیج خودم (choobacki) که این همه گفتم آقا فالو کنید! ده نفر لبیک گفتن فقط!!! :/ ولی مترسک بی سر و صدا اومد و پنج شیش هزارتا فالوور داره حالا!!! حسودم خودتونید! :/
+ خییییلیییی مرسی از لبیک دهنده ها. خیلی مهربونید :*
2. خانوادگی
دفعه اولی که موش خرماها بی
1. تبعیض جنسیتی
همیشه میگفتن آقا پیج دخترا فلان قدر فالوور داره و عکس از ناخنشون میذارن صد تا لایک میخوره و پسره پست بذاره تصادف کردم دارم میمیرم هیشکی تحویل نمیگیره و اینا... اینا همشششش کذبه! :/  مثال بارزشم پیج خودم (choobacki) که این همه گفتم آقا فالو کنید! ده نفر لبیک گفتن فقط!!! :/ ولی مترسک بی سر و صدا اومد و پنج شیش هزارتا فالوور داره حالا!!! حسودم خودتونید! :/
+ خییییلیییی مرسی از لبیک دهنده ها. خیلی مهربونید :*
2. خانوادگی
دفعه اولی که موش خرماها بی
هم بی‌احساس و یخ ‌کرده، هم حساس مثل قالبی یخ
در دست طفلی صغیر که آدم به این بزرگی را آب می‌کند. دوباره خوابم از لب پشت بام
پریده است و من قبض روحش کرده‌ام. اِن مثل انزواطلبی و اَن مثل من، مثل انتگرال از
من. آن که می‌خواهد دنیا را تغییر دهد اگر باهوش نباشد و نگاهش را تغییر ندهد این
چنین مثل من سزاوار ناسزا می‌شود. باید قدر خود را بدانیم و از افکارمان قدرمطلق بگیریم.
باید قبول کنیم که آن‌ها به نزدیکی ما با یک نفر گیر ندهند و ما به نزدیکی رای آن
برام جالبه که من از سال ۹۵ وبلاگ دارم و اینجا بودم! از همون اوایل با کسایی آشنا شدم و با یسریا هنوز در ارتباطم و با یسریا نه! 
میخوام براتون اولین کامنت هامو برای کسایی که هنوز وبشون فعاله بگم!!! 
نگاه کردم دیدم اولین کامنت من تو وبلاگ و اینا ، برای وبلاگ آقا رامین بوده! 
۸ بهمن ۹۵
کامنت بعدیم برای میرزا بود که الان مدت هاااااست هیچ خبری نیست ازشون!!
۱۰ بهمن ۹۵
از همون موقع که اومدم وبلاگ تقریبا سناتور تد رو میشناسم!! و خب اگه دقت کنین تو پیوند ها
رمان یغمای بهار
دانلود رمان یغمای بهار اثر الف.کلانتری (یاسی) با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با لینک مستقیم
دلای ایلیاتی با فرار از بند بند ، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که کوه و سبیی ممنوع ... یک من ، یک تو و دنیایی حرف ... یک کلام ، درد و درد و درد ...
خلاصه رمان یغمای بهار
امروز پنجمین خرابکاریه ... مراسم چهلم خراب شه دودمان همه رو به‬ باد می‬دم ... ‫صدای فریادش آن قدر گویا و رسا بود که صدا از هیچ کس در نمی‬ آمد!
‫معمولا از زمانی که برگ
من یک پسر هستم ولی ای کاش یک دختر بودم.
اون وقت زمانی یک دختر می دیدم کمتر بهش نگاه می کردم و آه می کشیدم که چه متلکی بهش بگم که خوشش بیاد.
اون وقت وقتی عکس یک دختر میومد کمتر روش زوم می کردم شاید اصال بهش نگاه نمی کردم.
اون وقت وقتی مادرم می گفت برو فالن چیزو بیار کمتر سرم تو گوشیو بود برای چت کردن با دختره .
اون وقت دیگه الزم نبود وسط عروسیه جلو مه فامیال برقصم که شاید دختره نگاه کنه یا نکنه.
اون وقت زمانی که چشمام میشد قلعه شهواتم راه نمی افتادم
مقدمه
بزرگترین صفت شیطان چیست؟ در جواب این پرسش، بی درنگ پاسخ خواهیم داد حیله گری و فریبکاری. اما آیا واقعا سیمای شیطان این گونه است و یا او می خواهد ما با این نقاب او را ببینیم.
می گویند بزرگترین فریب شیطان آن است که "شیطان وجود ندارد" اما از آن فریب بزرگتر که "حقیقت شیطان" در پس آن پنهان شده است منحصر کردن او به "حیله گری است." آن چیزی که ابلیس را از "فرشته ای مقرب" به "مطرود ابدی" تبدیل کرد؛ غرور او بود. همان صفتی که با خزیدنش در زیر "جلد" بشر برای
من یک پسر هستم ولی ای کاش یک دختر بودم.
اون وقت زمانی یک دختر می دیدم کمتر بهش نگاه می کردم و آه می کشیدم که چه متلکی بهش بگم که خوشش بیاد.
اون وقت وقتی عکس یک دختر میومد کمتر روش زوم می کردم شاید اصال بهش نگاه نمی کردم.
اون وقت وقتی مادرم می گفت برو فلان چیزو بیار کمتر سرم تو گوشیو بود برای چت کردن با دختره .
اون وقت دیگه لازم نبود وسط عروسیه جلوی فامیال ها برقصم که معلوم نیست دختره نگاه کنه یا نکنه.
اون وقت زمانی که چشمام میشد قلعه شهواتم راه نمی
دانلود آهنگ سیروان خسروی متولد 4 مرداد 1361 در تهران است و اصالتا کرد است. سیروان خسروی خواننده سبک پاپ، تنظیم کننده، آهنگساز ، صدابردار و ناظر ضبط ایرانی است. وی برادر بزرگ تر زانیار خسروی می باشد، که خود از خواننده سبک پاپ و رپ است. دانلود آهنگ سیروان خسروی از سن 11 سالگی به مدت چهار سال نزد اوی جونیو به آموزش موسیقی و کیبورد پرداخت. سیروان خسروی در 16 سالگی زیر نظر کاوه یغمایی با اصول نوازندگی کیبورد و سبک راک آشنا شد. دانلود آهنگ سیروان خسرو
هر روز پولدارا پولدارتر میشن و فقیرا فقیرتر.چرا؟
جوابش خیلی سادس.یه حقه ای این وسط هست که نمیذاره آدما به زندگی ایده آل برسن!
از خیلی سال پیش که تکنولوژی اومده،زندگی آدما تغییرات زیادی کرده.کارا راحت تر شده و دسترسی ها آسون تر.اما به جای این دسترسی ها داریم چی میدیم؟ پولمون،امنیتمون، حریم خصوصیمون و گاها جانمون. شبکه های اجتماعی اختراع  شد برای ارتباط هرچی بیشتر آدما که فاصله معنایی نداشته باشه. اما بعدش تبدیل شد به جایی برای دنبال کردن یه
مارادونا در سنگر دشمن : تعریفی جذاب و شیرین از روزهایی نه چندان جذاب و البته تلخ
مارادونا در سنگر دشمننویسنده: داوود امیریانانتشارات: نشر شاهد
معرفی:
در این زمان که شور ونشاط بازی های کودکانه جایش را به نشستن و خیره شدن به صفحات موبایل و تبلت و کامپیوتر و فوقش حرکات انگشت داده، خواندن داستان ها و خاطرات طنز و زیبا می تواند کمی بچه ها را شاد کند و علاقه مند به مطالعه و شاید هم تفکر.به هر حال برای شروع یک گام بلند در راستای کتاب خوانی، مراجعه به
و اما رمان‌ و داستان شخصیت‌ محور.
از رمان‌های ماجرا محور زیاد گفتیم. ولی اغلب کسایی که کمتر کتاب می‌خونن،
میگن که آیا نمیشه همۀ این حرف‌ها رو با دیدن فیلم و سریال هم تجربه کرد؟ آیا جلوه‌های
ویژۀ سینمایی بهتر نمی‌تونه کلاس‌های جادوی سیاه هاگوارتز رو بهمون نشون بده؟ آیا بهتر
نیست به جای اینکه ده تا صفحه توصیف بخونیم تا بفهمیم وسط جنگ‌های جهانی چه خبر
بوده، اسلحه به دست بگیریم و برای نجات سرباز رایان به میدون جنگ بریم؟
من فکر می‌کنم اقتب
 نفس کاظمی چوکامی هستم  یکسال دارم و الانم از خونه مون فرار شدم!..  نه،!... ببشخید .. فرار کردم..
همونطور که در تصویر میبینید ، من به کوهی از شکلات برخوردم ..چی؟... نه... مشکلات با شکلات فرق داره؟ 
 خلاااصه من  دیگه خسته شدم....   به دره ای از ناباوری ها سقوط کردم..   من.... من دیگه....  من دیگه  نمیتونم ب این وضع ادامه بدم....   بخاطر همین یواشکی  تجهیزات فرار از خانه رو یکی یکی. برداشتم  ، و درحالیکه مادرم  داشت  با خودش توی آیینه دعوا میگرفت  و پدرم هم
در زندگی معجزه دیده ام . اما یستگی دارد شما تصورتان از معجزه چه باشد ؟ من اولین بار در دو سالگی از طبقه چهارم اپارتمان سقوط کردم و بدون برداشتن حتی یک خراش زنده و سالم ماندم .البته دکه ی سبزی فروشی مادر اقافریبرز که برویش آفتاده بودم خراب شده بود .
  من خوش شانسم 
مثلا ابله گرفتم ، و فقط سه تا جوش زدم یاکه توی تصادف مهیبم ، بهار دنده عقب زد به من ، و من زنده موندم ، پرچم لعنتیم رو کوبیدم به سقف . شما گوشتون با منه دیگه!!...نه؟... 
در شش سالگی با تفنگ ک
. وبلاگ شین #داستان نویسی خلاق #کلیک نمایید
من در زندگی معجزه دیده ام . اما یستگی دارد شما تصورتان از معجزه چه باشد ؟ من اولین بار در دو سالگی از طبقه چهارم اپارتمان سقوط کردم و بدون برداشتن حتی یک خراش زنده و سالم ماندم .البته دکه ی سبزی فروشی مادر اقافریبرز که برویش آفتاده بودم خراب شده بود .
  من خوش شانسم 
مثلا ابله گرفتم ، و فقط سه تا جوش زدم یاکه توی تصادف مهیبم ، بهار دنده عقب زد به من ، و من زنده موندم ، پرچم لعنتیم رو کوبیدم به سقف . شما گو
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
اس ام اس غمگین
 
در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و اس ام اس غمگین عاشقانه مرگ و تنهایی و جدایی دلشکسته در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
سالهاست که آمریکا فشار حداکثری را برایران وارد
می کند، تا او را به پای میز مذاکره بکشاند، ولی باید پرسید کدام فشار حداکثری،
اصلا فشاری وجود دارد؟ آخرین زور های آمریکا هم تمام شد! خودشان توبه کردند و
دنبال دوستی با ایران هستند. ولی عربستان حامی اصلی این فشارها، دچار توهم شده و
خودش بدون حضور آمریکا، می خواهد قشار بر ایران وارد کند! ولی نمیداند که فشار بر ایران،
کمانه کرده خودش را نابود می نماید. زیرا ایران سپر رستم، و کمان آرش ، تقوای محمد
ص و
دلمان می‌خواهد ایران قوی باشد. دلمان می‌خواهد پیشرفت کنیم. دلمان می‌خواهد برنده باشیم. دلمان می‌خواهد کشورمان سربلند باشد. دلمان می‌خواهد فرزندانمان به ما افتخار کنند. دلمان می‌خواهد شهیدانمان از ما راضی باشند. دلمان می‌خواهد مدیون همدیگر نباشیم. دلمان می‌خواهد این روند افتضاحات متوقف شود؛ یا لااقل کند شود. دلمان می‌خواهد شعارها کم‌تر شود. دلمان می‌خواهد کارها بیشتر شود. دلمان می‌خواهد نماینده‌مان دزد نباشد. باندباز نباشد. تنبل
 کوچه عشق(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
 
در خیابانی قدم میزدم هر کوچه عطر و طعم خودشو داشت به اولین کوچه رسیدم اسمش عشق بود که رگه های سیاه قلم بر روی دیوار های سپید نمایان بود روی دیوار نوشته بودعاشقم اهل همین کوچه ی بن بست کناریکه تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا؟کوچه کجا؟من کجا؟عشق کجا؟کوچه ی عشق پر از پیچک ها وسرو های سرسبز بود ولی بعضی وقتها کوچه تاریک میشد و بوی جدایی می داد و بعد از چند ثانیه رنگ خودشو به دست م
به عنوان یک هوادار فوتبال حمله به سفارت عربستان را هرگز فراموش نکردم. هربار که تیم‌های ایرانی، نه در ورزشگاه خانگی و نه پیش‌روی هزاران تماشاگر که در ورزشگاهی غریبه و خالی از تماشاگر، مقابل تیم‌های عربستانی به میدان می‌روند، یاد دی‌ماه نودوچهار می‌افتم. البته هنوز هم نه دلیل آن حمله را می‌دانم و نه اصلاً قصدم صحبت کردن از آن است. برای من خود رویداد اهمیتی نداشت؛ که هنوز دانشجو بودم و بیشتر وقتم با پایان‌نامه می‌گذشت و وقتی هم اگر می‌م
دفعه‌ی قبل چندسال پیش بود که این اتفاق افتاده بود و من اصلاً خبر نشدم. یعنی دو روز بود که وقتی آخر شب برمی‌گشتم خونه می‌دیدم که هیچکس نیست. بعد به یخچال توجه کردم که چیزی کم و زیاد شده یا نه. به جابه‌جایی وسایل روی اپن و میزها دقت کردم، از توی کمدها کفش‌هاشون رو چک کردم، کیف‌ها یا چمدون‌ها رو. ولی نه، هیچ چیز جابه‌جا نشده بود. این دو روز هیچکس به جز من توی خونه نیومده بود و هیچ نشونه‌ای هم از مسافرت رفتن نبود. روز قبل اصلاً متوجه نبودشون نشد
دارم مینویسم. بعد مدت ها. نمیدونم چطوری شروع کنم. شاید بهتر باشه با یه نامه خیالی به ماری شروع کنم. ماری یا به طور دقیق "مــَقی یه" (یه ورژن اسکاندیناویایی از همون نام مریم) کسی که این مدت خیلی کم بهش فکر میکنم . گاهی وقتا چشم تو چشم میشیم توی ایستگاه قطار یا کلاس. و یه لبخند سرد از جانب اون و یه لبخند گرم از طرف من. البته گرمای لبخند من کمی خنثی میشه وقتی اینو در نظر بگیریم که من در کل بلاکش کردم تو فیس بوک. به دلیل کاملا منطقی ای که نمیخواستم بدونم
نگاههای سهمگین ‌اهالی کافه مخصوصا مردوکان رو حس میکوردوم. نگاههایی که درون جنسی هسه و  هر کدام ترجمانی داره . والبته فقط یک مرد میتانه اورو دیلماجی کنه.گارسون بی یِ یمی میزی سر و اون دفتر محضری رو پیش بیورد و گفت: خوش آمدید ...دترک اعتنا نکورد و بگت: آفوگاتو لطفاگارسون که هودار پی اویی قیافه داد میزی از مهاجرین هسه اورو بگت: ببخشید، آفوگاتو نداریم.دتروک سرشو جیرانگتی به و موبالی همرا کار میکورد . جواب بدا: پس لطفا یه « موکا»  و به باریستاتون بگ
نگاههای سهمگین ‌اهالی کافه مخصوصا مردوکان رو حس میکوردوم. نگاههایی که درون جنسی هسه و  هر کدام ترجمانی داره . والبته فقط یک مرد میتانه اورو دیلماجی کنه.گارسون بی یِ یمی میزی سر و اون دفتر محضری رو پیش بیورد و گفت: خوش آمدید ...دترک اعتنا نکورد و بگت: آفوگاتو لطفاگارسون که هودار پی اویی قیافه داد میزی از مهاجرین هسه اورو بگت: ببخشید، آفوگاتو نداریم.دتروک سرشو جیرانگتی به و موبالی همرا کار میکورد . جواب بدا: پس لطفا یه « موکا»  و به باریستاتون بگ
دوستت دارم(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
نویسنده :محمّد رازانی
 
 
می شنوم اما خودم را می زنم به آن راهی که هرکس نمی خواهد جواب بدهد آنجا می رود. می بینم اما به او می گویم:«کورم ؛ مگر نمی بینی؟» کم نمی آورد. در مقابل حرفم می گوید:«می بینم. می بینم که دو چشم داری که وسعت دریا در مقابلشان گدایی می کند. چشم هایت شده اند آیینه روحت و قلبت.» می گویم:«قلب ندارم. حرف مفت است...» اما بحث کردن با این دختر بی فایده است. در دلم این را به او می گویم اما
دوستت دارم(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
نویسنده :محمّد رازانی
 
 
می شنوم اما خودم را می زنم به آن راهی که هرکس نمی خواهد جواب بدهد آنجا می رود. می بینم اما به او می گویم:«کورم ؛ مگر نمی بینی؟» کم نمی آورد. در مقابل حرفم می گوید:«می بینم. می بینم که دو چشم داری که وسعت دریا در مقابلشان گدایی می کند. چشم هایت شده اند آیینه روحت و قلبت.» می گویم:«قلب ندارم. حرف مفت است...» اما بحث کردن با این دختر بی فایده است. در دلم این را به او می گویم اما
در این بخش کلی اس ام اس عاشقانه غمگین براتون داریم.
به سلامتی‌ مترسککه با لبخندی به پهنای وجودشو دستهایی باز به فراخی آرزویشدر حسرت یک بغل گرم جان داد…
 
اس ام اس حسرت غمگین
 
خداوند ازم پرسید می خوری یا می‌بری؟گفتم میخورم اما غافل از این‌که رسمش این بود که حسرت را می‌خورند و لذت را می‌برند!
 
اس ام اس حسرت داشتن
 
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندمچون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم!همه ی ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود!همه ی ی ی آن ورق حسرت ملاقات تو
ابر های سیاه(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
 
 
 
او را دیدم با کتابی در دست خیابان را بالا و پایین میکرد
حواسش به من نبود.ولی من تمام حواسم پرتِ او بود.تا به حال او را اینچنین آشفته ندیده بودم. شاید با کسی قرار ملاقاتی داشته باشد.با دو عدد شیشه گِردِ براق بر دو چشمانش، همان اُبهت همیشگی اش را دارا بود.سراسیمه کتاب اش را بغل کرد و خیابان را رد شد.میتوانستم تشخیص دهم کتاب مورد علاقه اش است.هنوز چند صفحه ای باقی بود تا آن را تمام کند.آخری
  کافه دلتنگی(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
نویسنده:محمّد رازانی
 
 
                                                                                نگاهش ملتمسانه سمت عقربه های ساعت بود ساعت مچی که با تمام زیبایی دستان ظریفش را زینت بخشیده بود را با دقت یکبار دیگر نگاه کرد عقربه های ساعت از هم سبقت می گرفتند ثانیه ها در پس دقایق و دقایق در پس ساعت ها دو ساعتی از زمان موعدش گذشته بود .چشمانش در پشت پنجره های رنگین کمانی کاف
  کافه دلتنگی(از سری داستان های کتاب مترسک های دیوانه)
نویسنده:محمّد رازانی
 
 
                                                                                نگاهش ملتمسانه سمت عقربه های ساعت بود ساعت مچی که با تمام زیبایی دستان ظریفش را زینت بخشیده بود را با دقت یکبار دیگر نگاه کرد عقربه های ساعت از هم سبقت می گرفتند ثانیه ها در پس دقایق و دقایق در پس ساعت ها دو ساعتی از زمان موعدش گذشته بود .چشمانش در پشت پنجره های رنگین کمانی کاف
متن غمگین و سنگین
بغض ها را گاهى باید قورت داد ،عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
****    ****    ****
مــهـــم نــیـــســـت چـــقـــدر بـــالایــــی،مـــهـــم ایـــنـــه که اون بــــالالاشــــخــــوری یــــا عقاب . . .
****    ****    ****
نوشته های پرمعنای سنگین
” ﺧﻮﺍﺑﺪ؟ “ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺸﻪﻭﻟ ” ﻧﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ” ﺧﻮﻧﺪﻩ ﻣﺸﻪ …
****    ****    ****
توی دنیای واقعی‌ اونایی که کم
سه شنبه بیست و هفتم آبان نود و هشت من و اچ بی دستهای هم را گرفتیم و راه افتادیم سمت فلکه صادقیه. هوا ابری و گرفته بود و قطره­های ریز باران هرچند دقیقه یکبار می­چکید رویمان. انگار بین آسمان و زمین را اسفنجی کثیف گرفته بود و قطره­ها را در خودش نگه می­داشت. مردم با ماسکهای بی­دلیل که نه از آلودگی بود و نه از غبار کنار خیابان ایستاده بودند و با هم پچ پچ می­کردند. آنهایی که تنها بودند هم چانه­هایشان را در گردن و دستهایشان را در جیب فرو برده بودند. از
من اینجا نشسته ام. راه می روم. میخورم. میخوابم. و آن طرف. آن ور دنیا، جایی محصور در آب ها، دارد می سوزد...
هر دقیقه یک انسان و چند هزار موجود زنده دیگر از بین می روند. چهره هاشان را میبینم غصه ام میگیرد...
نگرانم و غصه دار و کاری از دستم بر نمی آید. حتی چند بار خواستم غمم را با چند نفر شریک شوم و با همچه مکالمه هایی مواجه شدم:
_وااااای حالا چیکا کنم؟ اوف چقدم که تو زندگی پرمشغله ی من کوالاها مهمن!!
_اخبار منفی رو منتشر نکن انرژی منفی خوب نیست برام.
بله م
من اینجا نشسته ام. راه می روم. میخورم. میخوابم. و آن طرف. آن ور دنیا، جایی محصور در آب ها، دارد می سوزد...
هر دقیقه یک انسان و چند هزار موجود زنده دیگر از بین می روند. چهره هاشان را میبینم غصه ام میگیرد...
نگرانم و غصه دار و کاری از دستم بر نمی آید. حتی چند بار خواستم غمم را با چند نفر شریک شوم و با همچه مکالمه هایی مواجه شدم:
_وااااای حالا چیکا کنم؟ اوف چقدم که تو زندگی پرمشغله ی من کوالاها مهمن!!
_اخبار منفی رو منتشر نکن انرژی منفی خوب نیست برام.
بله م
پنجمین گپ‌و‌گفت ِ کمی بدون ِ تعارفمون با حریری به رنگ آبان هست، قرار بود این مصاحبه امشب منتشر بشه ولی با صندلی داغی که توی وبلاگش راه انداخت کلا "فرضیه‌ها ریخت به‌هم" :دی از همین رو تصمیم گرفتم مصاحبه رو الان بذاریم که با پست صندلی‌‌داغ حریر هم‌زمان بشه و جواب سوالاتون رو اگر اینجا نگرفتید، برید اونجا بگیرید :دی حریر ِ 21 ساله‌ی بیان، دختر دریا و جنگله و زبان و ادبیات فارسی می‌خونه، هر آدمی یه نشونه‌ای داره و من معتقدم نشونه‌ی حریر، اد
جمله های غمگین
 
قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند
گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند
زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…
 
جمله های غمگین و گریه آور
 
جای زخم هاتون رو به دوستان صمیمی تون هم نشون ندین چون فقط کسی می‌تونه به اون زخم لگد بزنه که جاشو بلده!
 
جمله های غمگین
 
در زندگی خود هیچ وقت چهارچیز را نشکنید 
اعتماد 
قول 
ارتباط
 قلب
شکسته شدن آنها صدایی ندارند ولی دردناک است 
 
جملات عاشقانه
 
خدایا به‌ جهنمت‌ دیگر نیا
اقا سجاد عزیز برادر مهربان و کوچکترم (از نظر سنی و نه از نظر عقلی)، 
ممنونم به خاطر فرستادن اون لینک.
اتفاقا توی همه شبکه های اجتماعی ملت ایران بیشتر از نود و پنج درصدشون اصلااااااااااا باور نکردن این خانم رو هیچ، ایشون رو معادل کودکان قرار دادن که شستشوی مغزی شده.
 
چون ما کم ندیدیم مشابه این مترسک.
 
شما ببینین چقدر توی گوش اروپای غربی و شمالی و کانادا و استرالیا میخونن امریکا بده و منشا همه مشکلات بشره،
که دختر شونزده ساله، تا ترامپ رو میبی
هیجان انگیز ترین جشن های مردم روسیه از عید نوروز تا کریسمس
یکی از جذابیت های سفر به روسیه، برگزاری جشن های مردم روسیه به مناسبت اعیاد مختلف است. وجود ملیت های مختلف در روسیه زیبایی این جشن ها را دو چندان کرده است. این مقاله که با عنوان جشن های مردم روسیه از عید نوروز تا کریسمس گردآوری شده است، شما را با تمام جشن های مردم روسیه آشنا می کند.
جشن رستاخیز مسیح (عید پاک)
یکی از بزرگترین جشن های مسیحیان روسیه، جشن عید پاک است. به اعتقاد مسیحیان،
توی این مدت چند نفرتون مرتب پیگیر بودید که جریان گفت‌و‌گو با بلاگرها به کجا می‌رسه. مدتی خیلی درگیر بودم و امکان اینکه بتونم برای طرح سوالات وقت بذارم عملا نبود. نمی‌خواستم یک مشت سوال کلیشه‌ای و کلا تکراری باشه. اما خب فرصتش نشد و بخاطر پیگیری‌هاتون، تصمیم گرفتم توی این روزها که اکثرمون وقت فراغت بیشتری داریم، سعی کنم گفت‌و‌گوها رو ادامه بدم. هر چند بعضی از سوالات در همه مصاحبه‌ها قراره تکرار بشه، اما اون وسطا سعی کردم سوالاتی هم بنو
در این مطلب مجموعه ای از جدیدترین اس ام اس های عاشقانه را گردآوری نموده ایم که خواندن این پیامک ها بسیار لذت بخش و جذاب است.
اثبات کردن عشق و علاقه تنها به خریدن کادو یا انجام کارهای شگفت انگیز خلاصه نمی شود چراکه گاهی با گفتن یک جمله می توان گرمای عشق را در دل هر عاشقی دوچندان کرد ،اس ام اس های جدید و جملات زیبا از دوست داشتن در پیام کوتاه برای عشقتان در این بخش از سرگرمی اس ام اس سایت نمناک در اختیارتان گذاشته ایم.اس ام اس
عشق یعنی جسم و جانم م
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از دیجی تو  : جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «همه قصه‌ها و داستان‌ها قبلا گفته شده‌اند». این جمله تا حدی درست است. انسان‌ها به خاطرِ عواطف و احساساتِ مشترکشان تا به حال داستان‌های زیادی درباره حرص، حسد، انتقام، تنفر، عشق و ایثار تعریف کرده‌اند. اما من معتقدم داستان‌های زیادی وجود دارند که هنوز کسی آن‌ها را به وسیله سینما و تصویر، برای دیگران تعریف نکرده است. قطعا فیلمی که این‌بار درباره‌اش می‌ن
اگر لباسهایتان را رول میکنید، برای محکمترین شکن رول کنید یا دوردست لمحه را با کش پلاستیکی ببندید راس قوت نشود و لباسهای رولشده را با جبر کنار مقصود جای دهید مانند حجم کمتری را متصرف کنند. اگر داروهای زیادی مصرف میکنید، آنها را مروارید درآمد تیردان داروها جایدهید فرجام جای کمتری را متصرف کرده و ناپیدا نشوند. از وسایل آرایشی و بهداشتی مخصوص مهاجرت دخل سایز کوچک بهره وری یا لولو نگارخانه امکان آنها را دره کشور قصد خریداری کنید. چمدان یا کیف م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها