نتایج جستجو برای عبارت :

غمنامه

جاری تمام اشکهاازبهر زین العابدین/آمدمصیبت نامه اش غمنامه روی زمین/بااو پیام کربلاجاری به دنیا گشته است/شدوارث پیغمبرو عشق امیرالمومنین/زهرابه داغ حضرتش گریان فروان میشود/باعمه زینب در سفربوده همیشه همنشین/همراه بابایش حسین ازمکه آمدکربلا/دیده است باچشمان خودآن لحظه های آخرین/گویدبه بابا تسلیت ازبهر یاران شهید/درعلقمه عباس را دیده است باحالی حزین/برقتلگاه شاه دین ازچشم اوخون میچکد/اشک فراوان ریخته باگریه های آتشین/بر روی نیزه دیده اس
جاری تمام اشکهاازبهر زین العابدین/آمدمصیبت نامه اش غمنامه روی زمین/بااو پیام کربلاجاری به دنیا گشته است/شدوارث پیغمبرو عشق امیرالمومنین/زهرابه داغ حضرتش گریان فروان میشود/باعمه زینب در سفربوده همیشه همنشین/همراه بابایش حسین ازمکه آمدکربلا/دیده است باچشمان خودآن لحظه های آخرین/گویدبه بابا تسلیت ازبهر یاران شهید/درعلقمه عباس را دیده است باحالی حزین/برقتلگاه شاه دین ازچشم اوخون میچکد/اشک فراوان ریخته باگریه های آتشین/بر روی نیزه دیده اس
باران اشک شیعیان داغ محمد است/سوگ بزرگ این جهان داغ محمداست/اوخاتم پیمبران محبوب کردگار/گریه برای دوستان داغ محمد است/حیدروفاطمه زاو غمدیده گشته اند/تاریک گشته آسمان داغ محمداست/سبطین مصطفی نگرغمگین حضرتش/باشد عزای بیکران داغ محمداست/حتی خدای احمدی گردیده سوگوار/رفته زدین ماامان داغ محمد است/اندر مدینه بهراو باران گریه هاست/غمنامه هاشده عیان داغ محمد است/صاحب عزای حضرتش مهدی فاطمه/گریدبراوبه هرمکان داغ محمداست/
دلهاخراسانی شده سوی رضاپر میزند/اندرحریم مشهد آن آشنا پر میزند/شدآخرماه صفراوج عزا و ماتمش/ایران اسلامی مابهرعزا پرمیزند/دارالشفای زائران گشته امام هشتمین/سوی حرم با معرفت شاه وگداپرمیزند/باشدمصیبت نامه اش ماتم سرای شیعیان/زائر دراین غمنامه اش سوی خداپرمیزند/در مرقد مولارضا رحمت فراوان میشود/دلهای عشاق خداتاکبریا پرمیزند/اندرشهادتنامه اش هر دیده ای گریان شود/درمضجع نورانیش موج دعاپرمیزند/ذکرشب وروز حرم باشد سراسریارضا/دلهای شیعه از
با سلام و عرض ادب خدمت مسئول محترم مربوطهبه استحضار میرسانم که اینستاگرام اینجانب مدتیست که افسارگسیخته گشته و سرکشی می‌نماید. میپرسید چرا؟ عرض می کنم. مدتیست که نمیدانم چرا و به چه دلیل و به کدامین گناه، پیام‌های اینجانب حتی با روشن بودن همان اسمشو نبرِ قانون شکن، به دست اینجانب نمیرسد!!!! اینم شد زندگییی؟؟؟ از شما مسئول محترم تقاضا می‌نمایم که در اسرع وقت رسیدگی کرده و عامل این برهم‌زنی را پیدا نمایید و هر چه سریعتر اینستاگرام بنده را ا
با سلام و عرض ادب خدمت مسئول محترم مربوطهبه استحضار میرسانم که اینستاگرام اینجانب مدتیست که افسارگسیخته گشته و سرکشی می‌نماید. میپرسید چرا؟ عرض می کنم. مدتیست که نمیدانم چرا و به چه دلیل و به کدامین گناه، پیام‌های اینجانب حتی با روشن بودن همان اسمشو نبرِ قانون شکن، به دست اینجانب نمیرسد!!!! اینم شد زندگییی؟؟؟ از شما مسئول محترم تقاضا می‌نمایم که در اسرع وقت رسیدگی کرده و عامل این برهم‌زنی را پیدا نمایید و هر چه سریعتر اینستاگرام بنده را ا
 
 
گاهی از آسمان خیالم عبور کن
در ازدحام واژه به قلبم خطور کن
تاریک خانه ی دلم از روشنی تهی است
چیزی بگو و قلب مرا غرق نور کن
طومار انتظار جهان را فرو بپیچ
یا خود دل بلازده ام را صبور کن
 
دل مرده ام، قبول، تو اما مسیح باش
یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن
بر انتظار کهنه ی من طعنه می زنند
چشمان شور رهگذران است، کور کن
غمنامه هایمان که به دستت رسیده است
اندوه را به یمن جوابی سرور کن
خورشید پشت ابر به جایی نمی رسد
مردیم پشت پرده ی غیبت، ظهور کن
 
بهار اتفاقی نیست که در تقویم ها بیفتد و روی کاغذ.
بهار ماجرایی نیست که در گوشی های موبایل رخ دهد و با پیام هایی نوروزی که هزاران بار دست به دست می گردد؛
بهار اتفاقی ست که در دل می افتد و در جان و در رفتار و در زندگی.
هیچ درختی پیام تبریکی برای کسی نمی فرستد. درخت اما می شکفد، جوانه می زند، شکوفه می کند، سبز می شود...
و ما باخبر می شویم که بهار است و ما می فهمیم که این چنین بودن مبارک است.
درختی که از شاخه ها و شانه هایش برف و یخ و قندیل های زمستانی آ
بهار اشک
 
محرمی دیگر از راه می رسد و بهار اشک دیگری بر عاشقان ولایت، که در آن غبار از جان های خسته خویش زدایند و وجودشان را به عطر حسینی معطر کنند.محرمی که با نام حسین پیوند خورده و با آمدنش فکرها و دل ها متوجه روزی می شود که بزرگ ترین روزهای مصیبت است.اشک ها در غم برترین انسان های عالم جاری می شوند. وقتی که فرشتگان آسمانی بر حسین گریانند و پریان و پرندگان در زمین و هوا بر او نوحه گرند؛ آیا نباید انسان ها با این آفریدگان هم نوایی کنند و با یادآو
خیلی اتفاقی بود که آن شب بر خلاف عادت، پیچ های اینستاگرام را پیش از اذان صبح باز کردم... خبر آنقدر برایم سنگین بود که باورش را در حد هرگز می دانستم! ناگزیر به زیرنویس های تلویزیون پناه بردم. به این امید که شایعه بودنش خوشحالم کند. اما دیدم و خواندم آنچه را که اصلاً حاضر به باورش نبودم...
هنوز چند دقیقه ای به اذان صبح باقی بود و ما بهت زده، فقط چشم به فضای سنگین سکوت سپرده بودیم... بعد از نماز، باز نگاهمان به صفحۀ تلویزیون برگشت که جز زیرنویس های یک
وقتی پیامبر خدا رحلت فرمود، عده ای در سقیفه
بنی ساعده جمع شدند، که جانشین برای او تعیین کنند! اما چون قبلا پیامبر حضرت علی
را تعیین کرده بود، لذا لازم دیدند او را هم دعوت کنند، تا از حق خود به نفع شورا
کناره گیری کند. اما حضرت علی ع نپذیرفت و فرمود: بدن مطهر پیامبر هنوز روی زمین
است، اول باید ایشان دفن شوند. اما بالاخره با زور شمشیر، حضرت علی را دست بسته،
از خانه بیرون برده و به: اعضای شورا ملحق نمودند! این یک روایت ساده از یک تاریخ
بلند است. یعنی
‼️‼️توجه توجه‼️‼️
بجااینکه بریزیدداخل خیابان قیام کنید،دعاکنیدفرج بشه"
(فقط ظهورمیتونه گره ازکاربازکنه)
( آیا وقت آن نرسیده است که امام زمان را بخواهیم)
شیعه در خواب غفلت = امام زمان علیه السلام در زندان غیبت
قال سبحان الله تبارک و تعالی فی کتابه:
اَ لَمْ یَاْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لایَکُونُوا کَالَّذِینَ اُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الاَمَ
کارها رو به اتمام بود که گوشی صبا زنگ خورد. بعد از تمام شدن مکالمه گفت، خواهرش تا چند دقیقه دیگر با ماشین می آید دنبالش، خیلی اصرار کرد که با هم برویم. با خانواده اش آشنایی نداشتم. از اینکه دعوت صبا را با آن همه اصرار و صداقت رد کنم خجالت کشیدم. بدون هیچ تمایلی به همراه نفیسه با او همراه شدیم.
خواهرش روی صندلی جلو کنار راننده جوانی نشسته بود. خوش آمد گویی گرمی کرد و احوالپرسی، راننده ولی به جواب سلامی بسنده کرد. به نظر می رسید خواهر و برادرکوچکت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها