نتایج جستجو برای عبارت :

چشمهایش :) بی اغراق.

پر از اغراقم...
اگر بخواهم چیزی یا کسی را توصیف کنم،اغراق می‌کنم...
در نشان دادن احساساتم،اغراق می‌کنم...
در تعریف کردن وقایع گذشته،اغراق می‌کنم...
وقتی می‌خواهم علاقه ام را به کتاب یا فیلم یا شخصیت خاصی نشان دهم،اغراق می‌کنم...
همین حالا که می‌خواستم درباره اغراق کردن هایم بنویسم،قصد داشتم که مثلا خودم را در یک اتاق بازجویی تاریک تصور کنم که بازجویی می‌آید و شروع می‌کند به اعتراف گرفتن،شکنجه کردن و فحش دادن!خاطرات مختلفم را مرور می‌کند
 ‍ ▪️آندری تارکوفسکی
 
ــ و چاپلین کمدی است؟ نه، او چاپلین است، صاف و ساده، پدیده‌ای بی‌همتا، هرگز تکرارناشدنی. او اغراقی ناب است، و بیش از هر چیز ما را به حیرت وامی‌دارد، با حقیقتِ بازی قهرمانش در هر لحظه حضورش روی پرده. در مضحک‌ترین موقعیت، چاپلین کاملا طبیعی رفتار می‌کند، و به خاطر همین است که مفرح است. شخصیتش انگار توجهی به دنیای اغراق‌انگیز اطرافش و منطق غریبش ندارد. چاپلین چنان کلاسیک است، چنان به شخصه کامل است که گویی سیصد سال پ
تکنیک اول : اغراق
برای ساختن روابط خلاق و غیر معمولی راحت ترین راه اینه که اغراق رو در کارهاتون دخالت بدید
مثال اغراق در احساس
مثلا تجسم کنید که تو
پارک محلتون کتاب ادبیات و بادکنک با هم خولت کردن وکتاب ادبیات داره شعر
میخونه و بادکنک هم داره میرقصه وشما هم یک گوشه پارک قایم شدید ودارید
یواشکی به اونا نگاه میکنید صحنه ای رو که دیده میشه باید خوب تجسم کنید و
به من هم تعریف کنید چی دیدید این ودتا عاشق ومعشوق چه احساسی دارن ( خوب
تجسم کنید!!)
 
هرکسی گاه و بی گاه دچار انحراف افکار می شود.افراد دچار افسردگی فقط بیشتر و عمیق تر در این تحریف ها گرفتار می شوند. روانپزشکان فهرستی ارائه داده اند که در ان فرایندهایی را که طی آن ذهن شما از واقعیت منحرف می شود معرفی کرده اند.
بزرگ نمایی و کوچک نمایی
ذهن شما از این تحریف برای اغراق کردن در اهمیت « دردناکی» اتفاقات ناخوشاینداستفاده می کند .تحریف بزرگ نمایی را به عنوان تحریف اغراق نیز می شناسند.به همین ترتیب گاهی ذهن سعی در کوچک نمایی ارزش و
بازهٔ زمانی یازده شب تا هفت صبح متعلق به غلط ترین تصمیم ها، اغراق شده ترین احساسات، فراموشی ها و یادآوری های غیرواقعی و سوگیرانه، به ضرر خود و به نفع دیگری است. دیگری ای که نیست و هر شب در این بازه زمانی خطرناک، احتمال داره که با وساطت هورمون و هیجان، برگرده.
آیت الله جوادی آملی: خطبه‌ای است که وجود مبارک حضرت امیر دُرفشانی می‌کند برزخ را معنا می‌کند، ساهره قیامت را معنا می‌کند. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌گوید: اگر ادیبان و بلاغت‌شناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها می‌فهمند که این سجده دارد. همان طوری که بعضی از آیات قرآن سجده دارد. ما این مطلب را به عرض استاد علامه طباطبایی رساندیم که این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نی
 
این رقص موج زلف خروشندهء‌ تو نیستاین سیب سرخ ساختگی، خندهء تو نیست
ای حُسنت از تکلّف آرایه بی نیازاغراق صنعتی است که زیبندهء تو نیست
در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباشصیدی چنین حقیر، برازندهء‌ تو نیست
شب‌های مه گرفته‌ مرداب بخت منای ماه! جای رقص درخشنده‌ء تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو می‌ نهنداین کسر شأن چشم فریبندهء تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبتجز حسرت گذشته در آینده‌ء تو نیست
 
بی اغراق
قطعا دیشب یکی از بهترین شب های زندگیم بود.
صبح که پاشدم فکر میکردم کلش فقط یه خواب بود. یه خوابی که خودم ساخته بودم.
ولی نبود
همش واقعی بود.
.
.
انگار دیگه قدرتِ توصیف لحظه هارو از دست دادم
شایدم دلم میخواد همه اش مالِ خودم باشه؟ اره، اره دلم نمیخواد هیچ کس رو شریک کنم توش.
شاید بعدها نوشتم. 
باید نگهشون دارم واسه روزای دلتنگی..
از تمام توانم استفاده می کنم تا وقتی یکی برام حرف می زنه درست جوابشو بدم، حرفشو قطع نکنم، بذارم آروم شه، طرفشو بگیرم و چیزایی مثل این... ولی وقتی بوی دروغ می آد، وقتی بوی اغراق می آد، وقتی بوی حرف مفت می آد و من چون حقیقتو می دونم و دیگه حال و حوصلم نمی کشه به حرفات گوش کنم، نمی تونی بهم تهمت دوست بد بزنی نمی تونی بگی کنارت نبودم در شرایط سخت نمی تونی بگی نمی تونی نمی تونی...
تو خبر داری؟
خبر داری که من یادت رو با خودم روی اقیانوس ها کشیدم و بردم؟
وقتی از آرام و هند رد میشدیم...
وقتی از استرالیا و اروپا و کانادا و خاورمیانه رد میشدیم...
حالا ابر و اسمون همه دنیا با تو آشنان اما تو خبر نداری و فکر میکنی که غریبی توی همه دنیا....
 
پ.ن. این پست حاوی اغراق و ادا میباشد ...
مهم نیست اگر دوست دارن درباره‌ی هر هنوز مبهمی حرف بزنن، عیبی نداره اگر اصرار دارن روی هر سبک‌سری و قصوری اسمای قشنگ و پیچیده بذارن، حلالشون اگه خوششون میاد با کلمه‌ها لاس بزنن و اغراق کنن و مهمل ببافن ولی کاش اونقدر بفهمن که هرکس زخمیِ جنگ خودشه و انصاف نیست از جنگی که هیچ وقت تووش نبودی حرف بزنی....
بعد از اینکه تعداد قابل توجهی از انبیاء و اوصیاء و اولیاء رو نام می‌بره و بر اونها درود می‌فرسته، می فرماید اللّهُمَّ اجعَلهُم اِخوانی فیک.. 
اغراق نیست که بگم همینجای دعا دوست داشتم از فرط شوق جان بدم..
+دعای امّ‌داود.
+خداوندا آنها را برادران من در راه خودت قرار بده.
+ راستش اول نوشته بودم از فرط شرم، بعد دیدم حس شوقش برام خیییلی پررنگ‌تر بود. برای همین به شوق تبدیل کردم. این سخاوت امام در دعا و این بلندپروازی بسیااار دلنشین بود برام :)
بالاخره بعد از نزدیک هشت ماه چشم انتظاری، امروز خبر گرفتن مجوز چاپ کتابم صادر شد. مجموعه ای از بیست داستان کوتاه که خیلی رویشان کار کرده ام. شاید اغراق نباشد بگویم روی یک داستان سه صفحه ای صد هزار تومان هزینه کرده ام. از هزینه نقد و وقتی که روی هرکدام گذاشته ام و کلاس هایی که بابت آموزش داستان گذرانده ام و ...
ادامه مطلب
اول قرار بود کاریکاتور عمو عزت الله باشه. بعد اینقدر شکل خودش در اومد که دست و دلم لرزید تغییرش بدم! خیلی سخته یه چیز متناسب رو از تناسب در بیاری! خلاصه که نتیجه یه چیزی دراومد مابین خودش و کاریکاتورش :))
مبحث فنی: توی کاریکاتور از اول باید با اغراق کشید، نه این که اول شکل اصلی و بعد تغییرات!
فکر کنم برای تکلیف فردا باید یکی دیگه بکشم :|
میم همکلاسی من در آموزشگاه خیاطی است. وسواسی، دقیق و کمی خنگ و بی‌سیاست. بی‌سیاست در زندگی فردی و خانوادگی. اما یک ویژگی مهم دارد. او ناتوان است از بزک کردن خودش و اینکه خود را جوری دیگر نشان دهد. 
ادای مادرهای موظف و فداکار را در نمی‌آورد. خودش است. خستگی‌اش از بچه‌داری و غرغرهای متوالی سارا را پنهان نمی‌کند. دخترش را دوست دارد ولی دوست داشتنش را اغراق نمی‌کند. میم آنقدر خودش است که دلم برایش در آینده بسیار تنگ می‌شود.
یک روزی هم رسید و یک نفر آمد و دو زانو کنارمان نشست، بعد سرش را کج کرد و توی چشمهایمان زل زد، نم اشک را که دید چشمهایش لرزید و بعد گفت که او هم مثل دل ما دلش تنگ است، گرفته است، غصه دارد.
بهمان گفت صبر کنیم...
از شما چه پنهان این روز ها همه بهمان میگفتند صبر کنیم...
اما هیچ کس قبل از گفتن چشمهایش نلرزیده بود...
اما قبل از گفتن هیچ کس دل ما نلرزیده بود...
از آرامشی که گرفته ایم ترس برمان داشته که این بار نکند پیرتر شویم...
فرار کردیم.
انتظار را به ترسِ نشد
دیالوگ ماندگار مختار برای این روزهاست که دیروز ضریح را لیس میزدند و امروز درب حرم حضرت معصومه را شکستند: 
دریافت
شیعه از دست فتواهای ناسنجیده امثال شما کم غرامت نداده هیچوقت ضرورت‌های زمانه خود را درک نکردید اگر بگویم خون مسلم ابن عقیل به گردن امثال شماست اغراق نکرده ام...
ادامه مطلب
وای امروز که کوه رفته بودم، پاهام داشت می‌لرزید. جدّی داشت می‌لرزید. :)) نمی‌دونم از ترس بود یا پاهام بی‌جون شده بود. جالب بود واقعا.
یاد یه باری افتادم که برای اولین بار دندونام داشت می‌خورد به هم از سرما. و اون باری که از تعجب دهنم ناخودآگاه باز شد. موقعیت‌هاشون رو یادم نیست ولی یادمه برام جالب بود؛ این که اتفاق‌هایی که فکر می‌کردم صرفا اغراق شده‌ن واقعا اتفاق می‌افتن. 
وای امروز که کوه رفته بودم، پاهام داشت می‌لرزید. جدّی داشت می‌لرزید. :)) نمی‌دونم بیش‌تر از ترس بود یا پاهام بی‌جون شده بود. جالب بود واقعا.
یاد یه باری افتادم که برای اولین بار دندونام داشت می‌خورد به هم از سرما. و اون باری که از تعجب دهنم ناخودآگاه باز شد. موقعیت‌هاشون رو یادم نیست ولی یادمه برام جالب بود؛ این که اتفاق‌هایی که فکر می‌کردم صرفا اغراق شده‌ن واقعا اتفاق می‌افتن. 
دانلود رایگان  قسمت 1 تا 8 سریال هویلا
تیزر قسمت 8
جهت مشاهده کلیک کنید

هیولا شخصیت‌هایی ساختگی و فانتزی نیستند. نمایش فعالیت‌های این هیولا‌ها به هیچ وجه با تکنیک مرسوم مدیری در طنز یعنی اغراق بیش از حد همراه نشده است. این بار طنز ماجرا جایی است که مدیری هر چه تلاش می‌کند تا با اغراق از پس ترسیم این هیولا‌ها بر آید نمی‌تواند و این هیولا‌ها در واقعیت جامعه‌ی امروز ما کار‌هایی بزرگ‌تر و عجیب‌تر از چیزی که در هیولا نشان داده می‌شود می‌کن
درس اخلاقی ‌ای که در آخر کتاب اسدلله به پسر میده رو دوست داشتم. ولی خب کتاب فوق‌العاده مثبت هیجده (!) بود. طنز و اصطلاحات قشنگش برای بیان کلمات خجالت‌آور رو دوست داشتم، ولی اغراقش در روابط به نظر من خیلی زیاد بود D: یعنی همه انگار فقط اسمی زن و شوهر بودن. در پشت پرده همه با هم بودن. ولی خب کتاب طنز بود و عمداً خواسته بود اغراق کنه. 
با اینکه زیاد بود ولی خیلی سریع خونده میشه جاذبه‌ی بالایی داره. 
خوندینش؟ نظر شما چیه؟ 
یک. ارزشمندترین ( بدون اغراق ) لحظه‌های زندگیم، لحظات هم‌صحبتی و همدلی با دوستانم بوده‌. دلم میخواد تک تک اون کلمه‌ها و لحظه‌ها رو قاب بگیرم، کلمه‌هایی که دوستانم ( از جمله تک تک ( واقعاً تک تک) شما ) در من دمیدید تا رشد کنم، به فکر فرو برم، و زندگی رو لمس کنم. امشب خیلی خوشحالم. هفت از ده. برای داشتن چنین دوستانی. 
---
دو. 
اینکه می‌گویند سرنوشت روی پیشانی نوشته شده، برای من معنای زیبا و طنازانه‌ای دارد. بله، سرنوشت تو روی پیشانی‌ات نوشته شده
بالاخره رسیدیم خونه. خونه ی دوم. اصلا متوجه مسیر نشدم. همشم چرت میزدم. یه جا که خوابمم برد با جیغ فکر کن چقدر ضایع با یه جیغ کوتاه از خواب پریدم. یادم نیست چی شد که جیغ زدم و خواب چی میدیدم. 
اینقدر خوشحالم دوباره همه چی آروم میشه و میتونم کار کنم که نگو سریع نهارو خوردم و بعدش وسایلارو جا به جا کردم تا بعدش شروع کنم. که شد الان میدونم شاید خیلیا لقب جوگیر بهم بدن یا با خوندن اینجا فکر کنن همش یا دروغه یا اغراق شده اما اینجوری نیست من واقعا لذت میب
در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی کرد در تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت
«ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ کمتر از دَه روز بعد معلوم میشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد
قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و
نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ میدهد]؛ این قدرت
محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است.
بدون اغراق اینستاگرام جزو اپلیکیشن‌های محبوب کاربران دنیا می‌باشد.کافیست یکبار به داخل این اپلیکیشن بروید تا با انبوهی از تصاویر با موضوعات مختلف مواجه شوید.
در این مقاله می‌خواهیم 5 ویژگی حرفه ای اینستاگرام را خدمت شما عزیزان آموزش دهیم که کمتر شناخته شده است. در ادامه با ما همراه باشید.
ادامه مطلب
چند دقیقه پیش کامنتی برای پستی دریافت کردم که معرفی یک انیمه بود. انیمه yuri on ice را که در ژانر yaoi (روابط پسر با پسر) است، چند سال پیش در این وبلاگ معرفی کرده بودم. با خواندن این کامنت به یاد آوردم که دیگر طرفدار yaoi نیستم و حتی آن را نفی می‌کنم.
اما چرا دیگر انیمه‌ی ژانر یائویی نمی‌بینم؟
نه به خاطر اینکه روابط بین دو پسر را نشان می‌دهد. نه به خاطر اینکه رابطه احساسی و جنسی دو پسر را نفی می‌کنم. اتفاقاً برعکس. چنین عقایدی ندارم و از این منظر یائویی
بنام خدا


*امام خامنه ایی :
در روایت‌گری امانت را رعایت کنیدکسانی‌ که در مناطق راهیان نور برای این مسافرین و کسانی که [به آنجا] می‌روند روایتگر حوادث هستند، امانت را در این روایتگری به‌طور کامل رعایت کنند. بنده با مبالغه کردن و اغراق‌گویی کردن و مانند اینها مخالفم؛ هیچ لزومی ندارد ما اغراق بکنیم، آنچه اتّفاق افتاده به قدر کافی شرافتمندانه و پُرانگیزه و جذّاب هست و لزومی ندارد ما همین‌طور یک چیزی به آن اضافه کنیم. گاهی شنیده می‌شود که نق
امروز اولین روز دانشجویی بود ... 
یک روزه واقعا خسته کننده و غم انگیز .... روزی که فهمیدم  چقدر این دنیا سخت  ..... چقدر بی رحم .... ...
انگار تازه دارم دارم  با دنیای اطرافم آشنا میشم .....
+ثبت نام حضوری  به مراتب سخت تر و خسته کننده تر بود و بازم خدارو شکر مامان و بابا و عمه حضور داشتند ولی خوب عمده کار بهرعهد خودن بود .
+ امشب برای اولین بار ( البته کمی اغراق چون قبلا  سابقه داشتم  ) خودم تنها در خوابگاه دانشحویی خواهم خوابید .
+ خدارو شکر همین روز اول دوس
برای داشتن رفتاری طبیعی و در عین حال، جاذبه‌ی بیشتر، فقط باید "بود"
خودتان را مخفی نکنید پشت چهره‌های ساختگی، دروغ نگویید 
نقشی که در وجود شما نیست به عهده ‌نگیرید و برای اینکه توجه دیگران را به خود جلب کنید، هرگز خود را با حرکت‌های اغراق شده به تکاپو نیندازید
به عبارت دیگر هیچ کار خاصی انجام ندهید، به همین سادگی...
| استفان گارنیه |
قبولم نمیکند....
باید قبول کنیم خیلی وقتا اگه خودمون باشیم قبولمون نمی کنن ....
یه جاهایی جسارت جواب نمیده ....
یه جاهایی هم جسارتی نیست ، حرکتی نیست ،تلاشی نیست ،فقط در حد چرخ خوردن تو ذهن باقی می مونه ....
یه جاهایی جامعه، اطرافیان جسارتمونو پس میزنن....
شاید زندگی جمعی که میگن همینه ولی با کمی اغراق....
اغراق میکنیم در دست کشیدن از رویاها و خواسته هامون ....
شاید تلاش نکردن و حرکت نکردنه پشت این بهونه که پس زده میشیم قایم شده باشه ....
گوش کنیم
دریافت
م
کتاب حرمسرای قذافی رو خوندم، خیلی غمگین بود. یعنی اگر رمان بود میگفتم چقدر مسخره و چقدر اغراق امیز و مگه میشه یه ادم انقدر بد باشه. ولی متاسفانه واقعی بود. و خیلی بد و غمگین و بد . البته خوندنش کمکم کرد دید بهتری از گذشته لیبی داشته باشم و کلا دید بهتری از لیبی. 
الان هم کتاب رنج های ورتر جوان رو شروع کردم. ینی چن دیروز پیش و خیلی خوب و اموزنده اس. 
 
+امروز اسلایدای پیج اینستا کارم رو درست کردم و به نظرم خوب شد. البته طرح کلیش و یه پستا رو. و الانم
بروید و در کارهایی که به آن علم ندارید، دخالت نکنید و فتواهای صد من یک غاز ندهید... دیالوگ ماندگار #مختار برای این روزهاست که دیروز #ضریح را #لیس میزدند و امروز درب #حرم_حضرت_معصومه #حرم_امام_رضا را شکستند:
شیعه از دست فتواهای ناسنجیده امثال شما کم غرامت نداده هیچوقت ضرورت‌های زمانه خود را درک نکردید اگر بگویم خون مسلم ابن عقیل به گردن امثال شماست اغراق نکرده‌ام ... فریادهای #مختار_ثقفی بر سر پیروان #تشیع_انگلیسی و جماعتی از #دینمداران_احمق که
صورت‌های خندان، خنده‌های بزرگ، خنده‌های بزرگِ مصنوعی، محبت‌های الکی، صورت‌های بزک کرده‌ی ساختگی، بینی‌های ساختگی، گونه‌های ساختگی، ابروهای ساختگی، لب‌های ساختگی، عضلات ساختگی، زیبایی‌های ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیبایی‌های پودری مصنوعی.
بدم نمی‌آمد مثل مهمانی باغ زعفرانیه‌ی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهره‌ی بزک کرده و لبخندهای اغراق آمیزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نمی‌آمد آخ
به اولین نفر تا آخرین نفری که توی کانتکت‌هام وجود داشت، به هرررر کسی که می‌شناختمش و امروز روزش بود، تبریک گفتم. چقدر بعضی‌هاشون ذوق کردن چون اصلا احتمال نمی‌دادن که بخوان از جانب من تبریک دریافت کنن! بعضی‌هاشون رو هم شب می‌بینم ولی تبریک اینطوری و یهویی باحال‌تره، نه؟! :)) بی‌اغراق واقعا خودم هم حس خوبی دارم الان… وقتی خوشحالی مردم، حتی برای چند ثانیه، به ۴ خط تبریک روزشون بنده چرا ازشون دریغ کنیم؟! :))) این که می‌گن اگه از خودت انرژی
دلم برای دستانت تنگ شده، 
برای شیوه‌ی قلم به دست گرفتن‌ات،
برای شعر از بر خواند‌ن‌ات، 
برای ابرو بالا انداختن‌ات به وقت حظ، 
برای آن‌وقت‌ها که به داشتن ما پز می‌دادی، 
برای اغراق شیرینت وقتی از ما سه تا تعریف می‌کردی، 
برای قد بلندت، برای شانه‌هایت،
برای قدم‌های سریعت، 
برای نگاه عاشقانه‌ات وقتی قرمز می‌پوشیدم، 
برای سلام‌های بلندت، 
برای حظی که از شنیدن صدای مرضیه می‌بردی، 
برای هدیه‌ی ناغافل خریدن‌هایت برای مامان،
برای یک
برای شروع، لینک دانلود فایل کلاس تجزیه و ترکیب استاد شامیری که در حقیقت فقط «آموزش ترکیب» رو شامل میشه، قرار میدم.
این کلاس که خودم توفیق حضور رو توش داشتم، بی اغراق یکی از فنی ترین و عالی ترین کلاسهایی بود که تا اینجای کار توی حوزه تجربه کردم.
 
آموزش ترکیب با روشی متفاوت از مدل رایج در حوزه که به نظرم بسیار کاربردی تر از روش معمول هست.
 
دریافت فایلعنوان: آموزش «ترکیب» استاد شامیری بهار 98حجم: 1.51 مگابایت
برای شروع، لینک دانلود فایل کلاس تجزیه و ترکیب استاد شامیری که در حقیقت فقط «آموزش ترکیب» رو شامل میشه، قرار میدم.
این کلاس که خودم توفیق حضور رو توش داشتم، بی اغراق یکی از فنی ترین و عالی ترین کلاسهایی بود که تا اینجای کار توی حوزه تجربه کردم.
 
آموزش ترکیب با روشی متفاوت از مدل رایج در حوزه که به نظرم بسیار کاربردی تر از روش معمول هست.
 
دریافت فایلعنوان: آموزش «ترکیب» استاد شامیری بهار 98حجم: 1.51 مگابایت
وقتی همیشه خوشبین باشیم واقعیتهای زندگی رانمیبینیم و وقتی اتفاق بدی می افتد یا آن را انکار می کنیم یا اینکه به صورت اغراق شده آن را بروز میدهیم واین مارا درزندگی ازواقعیت دور میاندازد درصورتی که اتفاقهای بد هم مانند گریه ی یتیمی میماند که بهشتش رااز دست داده است زندگی نه سفید تمام است ونه سیاه تمام بلکه خاکستری است اینگونه تعادلی بین انرژی معصوم ویتیم ایجاد میشود ونه معصومی سرخوش هستیم که همه چیزرا سفید میبیند ونه یتیمی که همه چیزرا سیاه
امشب در حال مطالعه فصلی از کتاب نام‌آشنای «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» بودم؛ فصل 13 از جلد اول. در این بخش مولف گرامی، دکتر غلامحسین دینانی، به توصیف و نقد نظر ابن تیمیه -درباره حدود توانایی استدلال قیاسی و تمثیلی می‌پردازد. همانطور که از این کتاب انتظار می‌رود هنر این کتاب بیشتر، چشم‌گشایی از مطالبی است که از دیدۀ اغیار در موضوع تاریخ فلسفه در جهان اسلام غایب است و می‌تواند سرنخی برای تامل بیشتر باشد اما اگر روحیه حاکم بر این دست متو
نمیدونم چرا معرفت زیادی پای هر آدمی میزارم..
چرا آنقدر احساساتی ام؟ 
من همیشه از محبت بیش از حد ضربه خوردم
اصلا فاز تعریف و اینا نیست
و اغراق هم نمیکنم ؛
تو تک تک لحظه های افتضاح بقیه پیششون بودم 
ولی خیلی وقتا تنها موندم..
هربار تصمیم میگیرم تو خوشیای بقیه باشم کنارشون ولی هربار اشتباه میکنم.
چرا بزرگ نمیشم من؟
امروز دو ساعت تو یه صفحه از کتاب قفل بودم و این یعنی شاید خ ر ی ت
پ.ن: خودم بدم میاد از اینکه اینجا غر بزنم:(
این هفته به افتضاح ترین حال
یکی از رویاها و آرزوهام اینه که دیشب و امروزی در حرم حضرت امیر باشم.
این در شرایطیه که در این دو روز حتی نتونستم در حرم حضرت ثامن باشم.
توفیقاتم به شدت و به وضوح تنزل پیدا کرده و هیچ بودنم رو به چشم می‌بینم.
راستشو بخواید کم کم دارم به اندیشه‌های جبرگرایی متمایل میشم.
:/

+عید تون خیلی مبارک.
دو ساله که در عید مبعث احساس شرمندگی مفرط دارم بابت تصمیمی که دو سال پیش گرفتم و عملی نشد. اما نمیذارم این حس سال دیگه هم تکرار بشه. با اینکه این که واقعا از
استاد راهنمای ارشدم بهم گفت: «آینده ت رو روشن میبینم»
معلم فیزیک سوم دبیرستانم که یه خانوم خیلی مهربونی هم بود گفت:«اگه یه نفر یه کار بد در حقت کنه، فراموش نمیکنی و نمی تونی ببخشیش.»
منا تو دوران دبیرستان بهم گفت:«آدم حسودی هستی.»
پیمان از کانادا بهم گفت: «به طرز وحشتناکی باهوشی.»
 
اگرچه دوست دارم اولی و آخری واقعا درست باشن ولی تا حدی  باهاشون مخالفم و احساس میکنم نظرشون اغراق شده واقعیت هست ولی خب یاداوری شون امید میده بهم و یه جورایی دوست
اگر کره ای هستید ، این یکی از بهترین سریال هاییه که دیدم
خیلی دوسش دارم
شخصیت اصلی فیلم دختریه به اسم "کیم هه جین" که در کودکی دختری زیبا و آراسته بوده اما بعد از ورشکستگی پدرش دیگه نتونسته خیلی به خودش برسه
حالا بزرگ شده و تبدیل به دختری شده که به خاطر اعتماد به نفس پایینش به خاطر ظاهرش نمیتونه با پسری که دوست داره روبرو بشه
 
این سریال پر از احساس خوبو لحظات شاد و باحاله
 
یک کاراکتر توشه به اسم " کیم شین هیوک " که بازیگرش یکی از ستاره های گروه
به برنامه Charash Design Crash Course خوش آمدید ، مجموعه ای از کلاس های اصول طراحی کاراکتر برای شروع کاریکاتوریست ها یا هنرمندان شخصیت واسطه ای که به دنبال طراوت هستند.
در این دوره ، من بر همه کاریکاتور و چگونگی ارتباط آن با طراحی شخصیت تمرکز می کنم. هشدار Spoiler: شما نمی توانید طراحی کاریکاتور بدون کاریکاتور داشته باشید. اصولگراها و ایده ها به قدری با هم همپوشانی دارند که معتقدم برای تبدیل شدن به یک طراح شخصیت عالی ، مطالعه کاریکاتور کاملاً ضروری است. من
سلام سلام 
در خدمت شما هستم با سیلی از پست های پیش نویس شده که هی باید برم اصلاح کنم تا در نهایت رضایت بدم بزنم روی انتشار :)))
یادتون هست گفتم صبح ها یکم پیاده روی میکنم؟ اینبار چندتایی عکس که توی همین پیاده روی ها در مسیر خونه تا خیابون اصلی گرفتم رو میذارم براتون که ببینید وقتی میگن شیرازو باید تو بهار دید یعنی چی! الکی نبوده که سعدی و حافظ شیرازی بودن دیگه،مگه میشه توی شیراز باشی و حس شاعرانه بهت دست نده؟! البته که شهرای دیگه هم زیبایی خودشو
اگر قبلا کسی میگفت یه بیماری با نرخ مرگ و میر 2% چقدر میتونه در جهان تاثیر بذاره؟ احتمالاً جواب می گرفت حدود 2% یا اغراق آمیز 10%!
اما الان چه جوابی میشنود؟
نکته جالبِ دیگه, ظرفیت بالای مردم شماله, انصافاً مردم مازنداران (و نیز قطعاً گیلان) شعور بالایی دارن و از سطحی نگری رایج در برخی استانهای جنوب غربی کشور بدورن!
میگی چرا؟ یه نگاهی به موضوعات این 15 روزه بکن, ........... گرفتی؟
اوج ِدیشب همان قسمتی بود که رو به دریا نشسته بودم. کشتی‌های مقابلم نمیگذاشتند آخر دنیا را ببینم. آسمان ابری بود و من اینقدر شکل در آسمان پیدا کردم که آخرش فهمیدم چرا هنرمندها به تجربیات از این دست علاقه دارند. باد ملایمی که می‌وزید را روی تمام اجزا صورتم حس می‌کردم. دکوتا با فرید در مورد چیزی حرف می‌زد و من اینقدر به این مکالمه خندیدم که نمی‌توانستم نفس بکشم. تمام شب حرف نزدم. آرام بودم. به ابرها نگاه می‌کردم و به مکالمه‌ی بچه‌ها گوش می‌
برای انتخاب یک مشاور فروش برای شرکت خود دقت کنید که مشاور مورد نظر هم از نظر آکادمی هم از نظر اجرا تجربه کافی داشته باشد
در حال حاضر به خاطر حجم عظیم تبلیغاتی و در دسترس بودن رسانه های مجازی هر کسی به راحتی با چند تبلیغ در فضای مجازی می تواند ادعا کند که تبدیل به مشاور فروش شده است
حتما دقت کنید که مشاوری که انتخاب می کنید با استفاده از فضای رسانه ای تبلیغاتی خود را بزرگ نکرده باشد
بسیار دقت کنید که مشاور فروشی که انتخاب می کنید با اغراق و ادعا
می توانم بگویم حقیقت این است که از این رداهای بلند، از کیکی که میخاهید رویش یک نماد از صلح بگذارید احتمالن و عکسهایی که قرار است در آنها کلاهمان را بیندازیم بالا خوشم نمی آید، پس دلم نمی خواهد در جشن فارغ التحصیلی شرکت کنم!؟ و حتی اگر اینها هم نبود بی هیچ دلیلی همیشه از این جشن مسخره و قسمتی از آن بودن خوشم نمی آمد پس در آن شرکت نمیکنم!؟ نه! همانطور که بعد از کارشناسی نتوانستم به بچه ها چیزی بگویم، آنها تمام این نمادها را دوست دارند، دوست دارند
بلاخره تونستم خاله عیال رو دعوت کنم
خاله عیال خیلی خیلی مهربونه و یک دوستی عمیق بین ما جاریست .
خاله دو تا دختر داره که یکیشون همسن من هست نرگس با دختر کوچولوش یاس و نسترن که چند سالی کوچکتر است و چندسالی مزدوج.
البته خاله دوتا پسر هم داره که از من بزرگترن و مجرددد که مسافرت بودند.
این دفعه برعکس قبل غذاهام فوق العاده شد
کیک هویج....سالاد اندونزیایی.‌‌مرغ زعفرانی...شوید پلو....زرشک پلو ...سوپ جو
بی اغراق از هر غذایی که تناول می کردند کلی تعریف هم م
عاداتى که می‌تواند نشان دهنده کمبود اعتماد به نفس باشد:
١. به همه چیز بله گفتن و ناتوانى در نه گفتن به بعضى درخواست ها و امور خلاف میل فرد.
٢. مکالمات درونى منفى و یا خود سرزنش گرى.
٣. عقب نشینى کردن از اهداف زمانى که فرد مورد انتقاد دیگران قرار مى گیرد.
٤. ناتوانى در تصمیم گیرى. 
٥. ترس از شکست.
٦. انتقادات سازنده در مورد کارها و امور را یک مشکل و نقص شخصى فرض کردن. 
۷. ترس از بیان نظرات و ایده ها در برابر دیگران.
۸. زود تسلیم شدن.
۹. مقایسه منفى خود ب
هر چی امسال، حالم از سریال مزخرف پایتخت بهم خورد (که معلوم شد تمام بار زحمات فیلم روی دوش اون نویسنده خدابیامرز بوده یا هر چی) و یکی از سطح پایین ترین کمدی های سخیف تاریخ رو نصفه و نیمه دیدم،
خداروشکر میتونم این شبها هر طور شده ساعت ۲۲:۱۵ بشینم و سریال فوق العاده نون خ رو ببینم و هااار هااار بخندم و روزها بعضی کلیپاشو توی اینستا ببینم باز هاار هاار بخندم و گاهی با دوستان برای هم (که همگی یه بار دیدیم) تعریف بکنیم و باز هاار هاار بخندیم.
قشنگ شست
ما امسال بدترین تابستون رو از سر گذروندیم...بدترینش رو
باور نمیکنید؟
ما اواخر خرداد یکسری علائم تو مادرم دیدیم و تابستونمون رو با این نگرانی شروع کردیم
نگرانی ای که تبدیل شد به تشخیص سرطان متاستاتیک، تبدیل شد به نگهداشتن این تشخیص تو دلمون برای خوب بودن حال خودش، شد لو رفتن داستان و قهرش با ما. شد جراحی با ریسک بالا، یازده ساعت دم در اتاق عمل تنها موندن، شد شب ها بیمارستان موندن و مدیریت عوارض بعد از جراحی. شد مراقبت از بد اخلاق ترین، بی اغرا
امروز بی هیچ مناسبتی، بی هیچ تولد و شهادتی می خواهم با شما حرف بزنم بانوی خوبی ها... 
صدای خواهش مرا می شنوید و تشنه شفاعتم، تشنه این حس عجیب ناب که نسبت به شما دارم، بانوی مهربانی ها، فداکاری ها، زنده کننده تمام زنانگی های ناب و عفیف، و ای معنای ناب مادر. 
نه شما را درست و حسابی می شناسم و نه می شود آن طور که باید شناخت،اما این را خوب میدانم که محبت شما در وجود آدم رخنه می کند، پس حتما روحی بزرگ دارید که این گونه انسان را حیران خودش می کند، نمی خ
احساسِ فوق العاده ای ته قلبم است، احساسی که مرا به شوق واداشته است، الان که دارم می نویسم، یک چیزی مثل یک رویای شیرین، توی وجودم نقش بسته است، اغراق نکرده ام، اگر بگویم،زندگی در بند بند وجودم به جریان آمده است،احساسم را کنار لبخندم میگذارم، آرام میگیرم، انگار که به رقص آمده باشم، هیجانم قابل توصیف نیست.
خدای قشنگم امروزم را با حالِ خوشی که برایم به ارمغان آورده ای شروع کردم، گوشه ی تقویمم نوشتم، آذر را خواهم زیست، آن گاه خندیدم، بلند و از س
یاهو
زمانی بود که احساس کردم در آستانه شروع فصل جدیدی در زندگیم هستم و تصمیم گرفتم که کوچ کنم به اینجا. احساس میکردم از دوره قبلی خودم بریده شدم و نیاز به شروع در فضایی جدید و حس میکردم.
علاوه بر اون، توی اون برهه دل مشغولی های من، مطالعاتم، افکارم، احساساتم در چنبره مرگ، با جنبه های متفاوتش، بود. اما به مرور فهمیدم باید جرئت زندگی کردن پیدا کنم. 
حالا، به قدر کافی با مرگ آشتی کردم. در زندگیم حضور داره و ازش فرار نمیکنم. اما میخوام از این به بعد
"شروعی تازه؟!"
سلام رفیق! میدونم داری با خودت میگی که این بلاگ که هیچی نداره و خیلی دربه داغونه! آره نظر خودم هم همینه! قضیه از جایی شروع شد که نیاز به یه تریبون داشتم که بتونم یه سری ایده هایی که توی ذهنم جرقه زده بود  رو توش پیاده کنم. منتها توی یه جایی دو بار کارم رو تخته کردن <اینستاگرام :-)> ! اومدم که برای سایت خودم بلاگ بزنم و اینا، ولی بدلایل بسیار زیادی بازم نمیشد این کار رو کرد! بنابراین تصمیم گرفتم که یه بلاگ مستقل از همه چی بسازم. آره..
سلام به حوریان عزیزم خوش اومدین به خونه ی خودتون نمیخام از خدا براتون بگم چون شما زرنگترینو بیشتر میفمین ما هم ک گنهکار و نابود میدونم که دلتون میخاد بهتون توجه شه ولی مشکل اینه که ما مخ زنی بلد نیستیم و گرفتاریا زیاده ولی از دیدار شما بدمون ک نمیاد مثکه ما برای هم ساخته شدیم داستان رو سکسی نکنم اینکه بلخره شما با ما آروم میشی ما با شما و شما از ما خوشت میاد مام عه شما خوشمون میاد دیگه من دیگه کار دارم باید برم ولی یادت باشه عشق رو عشقی که دور
شب ها میریم نوزادها رو ویزیت اول میکنیم ...
رفتم تو اتاق ، مادر شکایت کرد که اصلا شیر نمیخوره ...
جوجه اش ۶ ساعت بود به دنیا اومده بود و سینه ی مادرش رو نمیگرفت...
کلی یاد دادم و اینا ؛ دیدم نه واقعا بچه هه نمیگیره...
رفتم دستهام رو شستم و ضد عفونی کردم اومدم گرفتم بغلم ، انگشتم رو کردم دهنش تا رفلکس مکیدنش رو تحریک کنم ببینم درسته یا نه...
یک دقیقه ای سعی کردم و داشتم نا امید و نگران میشدم که چرا رفلکس مکیدن نداره ، که آقو یی دفعه انگشتم رو گرفت ، د مک
جَفر یا علم‌الحروف، از علوم خفیه است و به ادعای
باورمندان، به تفسیر حروف و اسما، از طریق قواعدی که در آن تعریف شده
می‌پردازد. به عبارت دیگر، جفر به دست آوردن مجهولات (پاسخ) است، از روی
کلمات جملهٔ سؤال به‌علاوهٔ اطلاعاتی در مورد زمان سؤال و اسمائی از خداوند
که با سؤال ارتباط دارند این کتاب بدون اغراق بهترین کتاب خطی آموزش
جفر میباشد علم جفر از جمله علوم غریبه دشوار و سنگین میباشد
ادامه مطلب
متامسک (Metamask) یکی از کیف پول‌های رسمی و معتبر اتریوم است که به صورت افزونه‌ای روی مرورگرهای کامپیوتر فعالیت می‌کند. با این نرم‌افزار می‌توانید به راحتی به ذخیره‌سازی اتریوم و توکن‌های مبتنی بر اتریوم (ERC-20) بپردازید. بدون اغراق متامسک را می‌توان بیش از یک کیف پول اتریوم دانست چراکه علاوه بر تمام امکاناتی که کیف‌پول‌ها ارائه می‌دهند، این افزونه امکان تعامل با برنامه‌های غیرمتمرکز (D-apps) و قراردادهای هوشمند را نیز می‌دهد. توسعه‌دهندگ
میگه فاطمه شماره خونتونو بدم به یکی از فامیلامون واسه امر خیر ...
میگم خب اطلاعات...
میگه !میفهمم نصفشو داره اغراق میکنه ...ولی خداییییی قد ۱۹۰ ؟اون سریع مشخص میشه قد اصلیشاااا!کما اینکه ادمی ک نردبونه واسه هیچ کس جذاب نیس!_مگه اینکه والیبالیست باشه!_
.....
فک کنم خودش پسره رو میخواست...خیلی بیخودی ازش تعریف میکرد ...حالا میگم بیخودی من تاحالا ندیدمش ولی ...حس و حال دختره یه جوری بود!گفتم چرا نمیاد خاستگاری خودت؟گفت چه میدونم ...البته منم جواب مثبت ن
گلودرد ویروسى
بدون اغراق صدها ویروس مى‌توانند باعث بروز آنفلوانزا یا سرماخوردگى شوند و این بیمارى‌ها اغلب با گلودرد همراه است. اگر دچار گرفتگى و آبریزش بینی، عطسه، دردهاى عمومى همراه با گلودرد شدید، احتمالاً ویروس‌ها عامل بیمارى هستند به‌ویژه اگر تب بیمار کمتر از ۱۰۱ درجه فارنهایت (۳/۳۸ درجه سانتى‌گراد) باشد. این عفونت‌ها بسیار مسرى هستند و اغلب تعدادى ازا عضاء خانواده یا جامعه این علائم را نشان مى‌دهند. هنگامى که دستگاه ایمنى بدن شر
سیاری از طراحی کاراکتر کارتونی ، پروژه خود را با طرح شروع می کنند. و بیشتر موافقان طراحان موافقند که این غالباً در جایی صورت می گیرد که ذات شخصیت دستگیر شود. بنابراین وقتی در حال طراحی خود هستید ، اطمینان حاصل کنید که آن جادو را از دست نمی دهید.
لوری روون می گوید: "من سعی می کنم به سبک اصلی نقاشی خود چسبیده باشم ، زیرا غریزه این است که آن را امتحان و تمیز کنم." "من دوست ندارم احساس کنم که توسط شخصیت ها خلق شده ام ؛ دوست دارم احساس کنم که به تازگی با
امروز یکی از دخترها بهم گفت : تو چند سالته؟ مگه همسن من نیستی؟ 
گفتم : آره هستم 
گفت : با اینکه همسن منی ولی از من خیلی جوون تر و خوشحال تری. نه که بهت بخوره بچه تر باشی ولی کلا خیلی شاد تری. منم تا یه سنی خیلی شاد بودم ولی از یه موقعی به بعد سرد شدم. 
گفتم : ببین من آدم شادی نیستم. فقط سعی می کنم با آدما خوشحال باشم. 
 
اینو گفتم و از کادر خارج شدم و در افق محو شدم
از این تعریف ها و تعبیرها توی این چندسال کم نشنیدم درباره خودم. برام جالبه. برای آدمی که
بین تمام سگ‌های دنیا، سگ پودل جزو باهوش‌ترین، بااستعداد‌ترین و خوش اخلاق‌ترین سگ‌هاست. اسم پودل رو توی تمام لیست‌های باهوش‌ترین نژادهای جهان در رتبه اول یا دوم قرار داره؛ پس اغراق نکردیم اگه بگیم پودل از نظر خیلی‌ها باهوش‌ترین سگ دنیاست!
سگ پودل کاملاً قابل تربیته و تقریباً هر آموزشی که بهش بدین رو خیلی سریع یاد می‌گیره و از پسش برمیاد. البته این هوش زیاد میتونه گاهی مضر باشه، مثلا پودل‌های باهوش زود حوصلشون سر میره و پودلی که که حو
یکی می‌گفت آدم تا مجبور به تغییر نشود تغییر کردن کار سختیه. اگر ناچار باشیم که پول دراوردن را یادبگیریم یا اینکه بمیریم اگر روحیه مان همراهیمان کند رسیدن به خواسته کار سختی نیست. فقط کمی درد دارد.
شاید شما هم مثل من آدمی باشید که زیاد فکر میکنید. چندبار فکر میکنید، فکرتان را پاره میکنید و دوباره از سر فکر میکنید. فکرتان نه به صورت خطی بلکه حالتی تکه بپاره به سان پرواز پشه در آسمان که در یک جای محدود مدام در حال جابجایی است. فکرتان مثل یک سیم کا
یکی از بی‌شمار ایراداتی که در خودم می‌بینم، این‌ئه که می‌دونم شبکه‌های اجتماعی [ اعم از اینستاگرام و توییتر ] باعث ازهم‌گسیختگی روان‌م می‌شن، ولی باز به فعالیت درون‌ش ادامه می‌دم. 
و اما مهم‌ترین چیزی که این شبکه‌ها رو [به ویژه توییتر] برام خطرناک می‌کنه، حجم پیام‌های پر از نفرت‌ئه. و مهم‌تر از همه نفرت از خودمون و چیزی که هستیم. 
شاید بدون اغراق این صفت تمام آسیایی‌های مقهور غرب باشه. ما به شدت اهل «خودتحقیری» هستیم. اخبار بد رو پر
چند شب پیش فاطمه زنگ زد.
فاطمه همیشه بی اغراق برای من فرشته ی نجات بوده است، چه آن موقع ها که مدرسه میرفتیم و هرروز بعد از برگشتن از مدرسه بهم زنگ میزدیم و تک تک اتفاق های زندگیمان را برای هم تعریف میکردیم، چه زمانی که از هم دور شدیم و هیچ چیز از دوستیمان کم نشد.
فاطمه همیشه برای من اولین گزینه ست، برای حرف زدن، چون گوش است... میشنود... دل میسوزاند.. راهنمایی میکند و درنهایت یادآوری میکند که تو خیلی بهتر از چیزی که فکر میکنی هستی و لایق بهترین ها...
 
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
فرد خودشیفته خود را بی نهایت بزرگ و با لیاقت می داند و به گونه ای اغراق آمیز از خود حمایت می کند. او به گونه ای رفتار می کند گویی هیچ کس در دنیا به اندازه او مهم نیست. آن ها بزرگ نیستند اما توهم بزرگی دارند و در ذهن خود از همه برترند. افراد دارای شخصیت خودشیفته در مرکز ثقل دنیای خود قرار دارند و از همه جهت خود را فرد مهم و به اصطلاح تافته جدا بافته تصور می کنند.
ادامه مطلب
در فرآیند ارتباطات که نمودار کلی آن در درس پنجگانه سواد رسانه ای آورده شد، محوری ترین و مهمترین اتفاق «اقناع» است. در واقع اقناع عبارت است از ایجاد اشتراک معنا میان فرستنده و گیرنده که منجر به همگامی و همراهی مخاطب با اهداف و امیال مولفان و صاحبان رسانه می شود. به بیان دیگر «اقناع غایت ارتباطات است». در این میان بیشترین هدف زندگی اجتماعی و تفهیم و تفاهم با دیگران و فرستادن پیام، عبارت است از تشویق گیرنده به تغییر رفتار، نگرش، باور، ارزش یا د
یکی از همسایه‌هایمان موجودیست به شدت جذاب و دوست داشتنی که میتوان با کمی اغراق لقب یکی از نوادر تاریخ را به او اعطا کرد! اصلا بگذارید کمی از همسایه‌ جانمان برایتان بگویم.
از ابتدای ۹۷ که به جمع همسایگان ما پیوسته‌اند و ما توفیق بودن در کنار ایشان را داریم‌ هر زمان که صدای جنبنده‌ای در کوچه باشد[خصوصا اگر خدایی ناکرده ماشین باشد] ایشان درِ حیاط را باز کرده و با همان شلوارک گل‌گلی مخصوص حیاط یا شلوار کُردی مخصوص کوچه نقش مفتش را به خوبی اجر
خودروسازان مطرح چینی و صنعت خودروسازی چین مدت ها است که مورد توجه بازار خودرو های جهانی، الخصوص جهان سوم قرار گرفته است. سیاست چین در خودروسازی به خوبی نشان می دهد که این کشور عزم خود را جزم کرده است تا به یکی از کشورهای صاحب سبک در خودروسازی تبدیل شود. برای دستیابی به این هدف، خودروسازان بخش دولتی و بخش خصوصی چین با سرمایه گذاری های سنگین و هنگفت همواره در تلاش هستند تا پله های ترقی را به سرعت برق و باد طی کنند و خود را در جمع خودروسازان معتب
خود بیمار پنداری حالتی روانی که شخص با وجود سالم بودن خیال می‌کند بیمار است. افرادی که بیش از حد نگران سلامتی خود هستند ممکن است مبتلا به این بیماری روانی بشوند. افراد مبتلا به این بیماری نگران سلامتی خود و ابتلا به اختلالات بدنی فرضی هستند. این افراد بطور دائم خیال می کنند که به بیماری شدیدی مبتلا شده اند و حتی اگر درباره آن هیچ نشانه پزشکی نداشته باشند هم در مورد بیماری خیالی خود متقاعد نمی شوند.
این افراد ممکن است شکایاتی در مورد نوعی نار
سلام دوستای عزیزم! تا حالا راجع به چیزی به اسم اثر مرکب چیزی شنیدین؟
اثر مرکب اسم یه کتاب نوشته ی دارن هاردی هست.
موضوع کتاب موفقیت، پیشرفت و بهبود شخصی و ... است و دارن هاردی خودشم که یه آدم سرشناس تو این حوزه اس و خیلی نمیخوام بهش بپردازم.
من معمولا از این دست کتابا نمیخونم چون به شخصه اعتقادی به چیزایی مثل قانون جذب و ... نداشتم و ندارم اما این کتاب اصلا در مورد قانون جذب نیس. 
اولین و مهمترین ویژگی این کتاب که خیلی من رو جذب خودش کرد این بود که
متأسفانه دیگر هیچ فردی که واقعا برایم ارزشمند باشد، باقی نمانده. می‌آیند، می‌روند، و من لحظه‌ای نگاه می‌‌کنم، لحظه‌ای دوستشان می‌دارم، تخطئه می‌کنم، زیر لب و نه حتی آنطور که زحمت صدایی بلند به حنجره‌ام تحمیل کنم، فحشی می‌دهم، و بعد می‌گذرم. دیگر منتظر هیچکس نمی‌مانم، بیشتر آزار نمی‌بینم، بیشتر سرک نمی‌‌کشم، بیشتر جستجو نمی‌کنم، حتی رد هم نمی‌شوم، آن‌ها رد می‌شوند و من حتی زیرچشمی رفتنشان را دنبال نمی‌کنم.
این یعنی بیشتر، زن
منشی موسسه سرش حسابی شلوغ بود. من مدام دستم را روی میز میکوبیدم و میگفتم: پس کار من چی شد؟ من کلی وقت اینجا منتظرم، کلاسم الان شروع میشه!
از اتاق های دیگر صدایش میکردند و تلفن های روی میزش مدام زنگ میخورد. در بین این همه شلوغی و ولوله برق اتصالی کرد و قطع شد. نفس عمیقی کشیدم و درست روبروی میز منشی نشستم. چهار پنج دقیقه ای گذشت که برق آمد و منشی با عجله گفت: موسیو حیدری، شما فیشتون رو بدید تا اوکی کنم!
با تحکم از صندلی به بالا پریدم و گفتم: موسیو ندا
Shirazart.blog.ir 
* شیوه" رئالیسم جادویی" جریانی که در مونیخ و با الهام از حرکت عینیت جدید و با توجه به نقاشی متافیزیک به وجود آمد. در این سبک ،اشیا به شکل واقعی خود نقاشی می‌شوند اما چگونگی نورپردازی یا ترکیب و مجاورت اشیا ،حالتی" جادویی "به اثر می بخشد. به شیوه" رئالیسم جادویی "،"سورئالیسم فقرا"  نیز میگویند.
*رالیسم جادویی شیوه‌ای است که در آن اشیا پیش پا افتاده با صراحت و موشکافی اغراق آمیز و غیر منتظره ای نمایش داده می‌شوند و هاله ای خیال پردازا
پسرک دنبال تسبیح پدربزرگش می‌گشت تا بازی کند. می‌خواستند جای پنهان کردن تسبیح را نفهمد. مادر همسرم تسبیح را از زیر مبل کنار تلویزیون برداشت، تا نگاه پسرک به دستان مادربزرگش افتاد، برای منحرف کردن توجه‌اش، مادر همسرم مدام و تند تند با صداهای من‌درآوردی، دستانش را توی هوا تکان می‌داد و می‌خندید، پسرک فراموش کرد نگاهش را ادامه دهد و احیاناً جای تسبیح را به ذهن بسپارد، توجه‌ش به حرکات اغراق‌آمیز مادربزرگش جلب شد و می‌خندید و سعی می‌کرد
حسن ختام این‌هفتهٔ درب و داغون، فقط و فقط طلا گرفتن آنه میتونست باشه که به‌اندازهٔ قبولی رشته‌ای که میخوام، خوشحالم کرد و اصلاً نمیتونم حتی توصیفش کنم که چقدررررررر امیدوار شدم و خوشحال شدم براش۸_____۸ خیلی زیاد. یعنی قشنگ میتونم بگم این خبر، اون هفته رو شست و برد پایین.بعد تصمیم گرفتم این‌هفته رو به‌خودم تلقین کنم که قراره خیلیییی خوب باشه. 
حالا آخر هفته میام میگم که دقیقا چه تاثیری داشت این:دی اگرچه این‌هفته هم پتانسیل داغان بودن رو دا
خود بیمار پنداری حالتی روانی که شخص با وجود سالم بودن خیال می‌کند بیمار است. افرادی که بیش از حد نگران سلامتی خود هستند ممکن است مبتلا به این بیماری روانی بشوند. افراد مبتلا به این بیماری نگران سلامتی خود و ابتلا به اختلالات بدنی فرضی هستند. این افراد بطور دائم خیال می کنند که به بیماری شدیدی مبتلا شده اند و حتی اگر درباره آن هیچ نشانه پزشکی نداشته باشند هم در مورد بیماری خیالی خود متقاعد نمی شوند.
این افراد ممکن است شکایاتی در مورد نوعی نار
کاربران شبکه‌های اجتماعی به استوری تبلیغاتی بهنوش بختیاری در رابطه با یک شربت که آن را درمان کرونا می‌نامد واکنش نشان دادند.
 تبلیغات اغراق‌آمیز برای مساله‌ای که اساسا فعلا درمانی ندارد و ذهن جامعه را هم به خودش مشغول کرده، به زعم کاربران شبکه‌های اجتماعی به نوعی سواستفاده از اعتماد مخاطب است. برخی کاربران پا را فراتر از گله و گلایه گذاشتند و خواهان برخورد با بهنوش بختیاری شدند!
سلام نو
کاپادوکیا سرزمینی بزرگ در بخش مرکزی ترکیه و در استان نوشهیر است که از جالب ترین بخش ها توریسم ترکیه شناخته می شود و جاذبه های حیرت انگیزی دارااست , در مهاجرت بدین ناحیه حتما از شهرهای ذیل زمینی در کاپادوکیا مشاهده نمائید , با وجود این که ترکیه در بسیاری از شهرهایش مانند استانبول، آنکارا، آنتالیا و ... اماکن جذاب , سواحل مضاعف قشنگ و شهر های تاریخی فراوان دارد, ولی بی اغراق شهر ذیل زمینی 18 طبقه زرتشتیان از جاذبه های عجیب ایست که نمی‌توان آن را
واقعا کار روی این مقاله ذهنم رو نسبت به ابعاد فقهی در مسائل متخلق باز کرده، بدون اغراق بعد از شروع این تحقیق سر کلاس های درسی با دقت بیشتر حاضر میشم. هر یار که مطلب درست و حسابی و مرتبط با این بحث پیدا میکنم واقعا به وجد میام. یک حدیثی رو در وسائل الشیعه دیدم که خیلی جای بحث داره؛ حتی مسوول پژوهش هم پیشنهاد داده که ادامه تحقیق رو روی این حدیث از باب درایه و رجال تمرکز کنم. اما حدیث:محمد بن یعقوب، عن علی بن ابراهیم، عن ابیه عن عثمان بن عیسی عن عل
در مورد اصول طراحی کاراکتر ، تصویر سازی و گفتن داستانی از طریق کار خلاقانه در آخرین جریان مستقیم در سایت ما بیشتر بیاموزید.
که اکنون به صورت ویدیویی در کانال ما موجود است.
https://maktabtv.com/Courses/character-design/
در این ویدئو مارتین 10 اصل اساسی را به سمت طراحی شخصیت ها طی می کند. پس از درک این اصول ، اطلاعات بیشتری در مورد آنچه در ایجاد شخصیت خوب یا بد شخصیت و همچنین آنچه باید در هنگام ایجاد یک سبک بصری و شخصیت برای شخصیت های خود داشته باشید ، بیشتر بدانید.
د
از سر صب که پاشدم دارم فقط آرایش میکنم
یعنی بی اغراق از ساعت دوازده تا به الان
یه کم آرایش میکنم
یه کم سلفی میندازم
یه کم میرقصم
و یه کم به زیباییام در آینه نگاه میکنم و میگم
فتبارک الله احسن الخالقین
اولش ضد آفتاب رنگیمو زدم. بعد که اومدم اتاقم گفتم خط چشم بکشم. بعد وسوسه شدم که رژ لب پلنگی بزنم با خط لب ببینم لبام گنده باشه چطور میشه. دیدم یه کم رژ گونه چاشنی کار کنم بد نیس. بعدش گفتم خب ریمل چه گناهی کرده مگه
اینجا بود که جای خالی سایه احساس شد.
سلام به همگی
میخواستم بدونم واقعا دلیل یک نفر برای گوش دادن موزیک های سبک متال و راک چیست و چرا یک دختر یا پسر موزیک های مهراب خسته علاقه دارد؟، درسته که توی آهنگ هاش فقط درد و دل میکنه اما واقعا زیادی اغراق میکنه.
آیا دختران خانواده برتر حاضر هستند با پسری که موزیک های مهراب خسته گوش میکنند زندگی کنند؟
بیشتر بخوانید ...
دانلود آهنگ - ترمیم روابط زناشویی
بیشتر به آهنگ های کدام خوانندگان داخی گوش می کنید ؟
ادامه مطلب
کسب درآمد روزانه 5000 ریال با سایت پارت کلیک.
ماهانه حدود 15000 تومان کسب کنید، که این درامد برابری با 4-5 گیگابایت اینترنت ماهانه میکند.
با ثبت نام در سایت مذکور و کلیک آگهی های کلیکی و گوگل، و صرف زمان در حد 2 - 3 دقیقه روزانه در حدود 500 تومان درآمد داشته باشید.
اگر در سایت 12 شب و 12 ظهر و 8 شب به سایت مراجعه کنید بیشترین درآمد روزانه را خواهید داشت. که در صورت زیرمجموعه گیری این درآمد بیشتر نیز خواهد شد.سایت مذکور خیلی مطمین و امن از نظر پرداختی می باش
کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو تا وسط هاش خوندم اما برخلاف نظر های مثبت زیادی که براش توی اینترنت دیدم (نقد و بررسی نه، فقط نظر کاربرها) من خیلی از کتابش خوشم نیومد. با اینکه در مورد قانون جذبه و من این قانون رو قبول دارم و با اینکه حرفاش به نظر حرف های بدی نمیان اما حس خوبی به من القا نکردن. توی حرفاش شاید کمتر ایرادی بشه پیدا کرد اما مثال هایی که میزنه با عقاید من همخوانی نداشتن.
تنها جوری که میتونم خودم رو راضی کنم اینه که میدونم گاهی
کسی که من هستم، کدومه؟اونی که خودم فکر می کنم هستم؟
اونی که بقیه می بینن؟
اونی که بعضیا می بینن؟
یا شاید اونی که هیچ کس نمی بینه، حتی خودم؟
هنوز دارم با خودم کلنجار می رم. واقعا "من" کیه؟
تو کتاب مطالعات پارسال نوشته بود که خصوصیات ظاهری مون هم جزئی از هویتمون هستن. ممکنه تغییر کنن، اما ما همونیم. به نظرم منطقی نیست. مثل این می مونه که بگیم سیب گرده. اما ممکنه یه چیزی گرد نباشه، ولی هنوز سیب باشه. نمی دونم چه جوری منظورمو برسونم. سولویگ لاغره. این
۱. در ذخایر تلگرامم متنی پیدا کرده بودم که چند وقت قبل نوشته بودم و در آن اعتراف کرده بودم که حسودم. مشخصا فردی و داستانی را ذکر کرده بودم و حسادتم به آنها را با جزییات برای خودم شرح داده بودم. نتیجه‌ی خاصی در بر نداشت جز اینکه دیگر خودم را پیش خودم سانسور نمی‌کردم. و حداقل حسادت را به عنوان بخشی از رذالت خودم پذیرفته بودم. این برای من گام کوچک و موثری بود تا از آن هیئت قدسی دور از خطا که برای خودم متصور بودم کمی دور شوم. 
۲. من انسان ناتوانی هست
بیت کوین در ایران بالاخره قانونی شد!

بعد از گرد و خاکی که استخراج رمزارزها، مخصوصا بیت کوین و شفاف نبودن قانون در این حوزه در چند ماه اخیر در کشور به پا کرد، بالاخره نرخ برق و شرایط استخراج رمزارز مشخص شده و فعالیت در این حوزه رنگ قانونی به خود گرفت.
به گزارش ایسنا، با ورود کشور به بازه پیک مصرف برق، اخبار استخراج ارز دیجیتال و بیت کوین بیش از پیش داغ و تأثیر این فرآیند بر میزان مصرف برق از اهمیت خاصی برخوردار شد. در حالی که وزارت نیرو مدام از
معنی میکاپ (make up) در فرهنگ لغت آرایش صورت با مواد آرایشی می باشد .
میک‌آپ همان آرایش عادی صورت است که میکاپ آراتیست مسئول رفع معایب احتمالی صورت،گردن و افزایش زیبایی می باشد.
فرق گریم با میکاپگریم امروزه به معنی استفاده از تکنیک سایه و روشن و ابزار زیبایی برای اصلاح چهره فرد است. در گریم شخصیت پردازی و حتی زیبا سازی به کمک عواملی که خود را نشان ندهد انجام می شود. اما آرایش تغییر صورت با استفاده از رنگ و لعاب است. آرایش روی فرم ها تاکید نمی کند
سلام
من پسری کمال گرا هستم، با اهداف بلند و همسری خوب و شایسته را در راه کمال می خواهم بگیرم ان شاء الله، همیشه و همه جا می گفتم در اسرع وقت می خواهم ازدواج کنم،(یعنی سریعا پس از دیپلم) و همیشه در دفترهای یادداشتم یا یادداشت های موبایلم ملاک های همسر آینده م رو می نویسم گاهی اوقات نامه فرضی برایش می نویسم،گاهی باهاش درد و دل می کنم و گاهی اوقات خودم را می بینم که پادشاه شدم و او ملکه محبوب من است، خلاصه در همه حال به فکر همسر آینده فرضی ام هستم و
اسمورودینکا 
دکتر گفته برای فکر نکردن به تو خودم را مجبور به فکر کردنِ به تو کنم. به صورت اغراق آمیز و افراطی، به امید اشباع شدن. برایم برنامه‌‌ی روزانه نوشته و این دلپذیرترین برنامه‌ایست که در زندگی به آن ملزم شده‌ام. 
نوبت اول، صبح‌هاست. ساعت ۹ تا ۱۰ وقت فکر کردن به توست. 
نوبت دوم، بعد از ظهرهاست. ساعت ۶ تا ۷ وقت نامه‌ نوشتن و حرف زدن با توست. 
و نوبت آخر، شب‌هاست. یک ساعت قبل از خواب، وقت خیره شدن به عکس توست. 
و خارج از این وقت‌های مقرر،
معاش در تایلند
مهاجرت تحصیلی , مسافرت کاری و مسافرت سپرده گذاری سه روش مرسوم از طریق های رسمی سفر می‌باشند که برای هر سرزمین طبق ضوابط و فیلترهای آن مملکت گوناگون است . مجموعه حقوقی برگزیده اصطهباناتی ( توسعه و گسترش گران مهر ) سوای اغراق یکی شایسته ترین شرکت های مهاجرتی در میهن است که با توکل بر علم و تجربه دوچندان خویش میتواند شما‌را از موقعیت معاش در سفر به تایلند با تور ارزان و لحظه آخری آشنا نماید و شمارا از همگی مشکلات و مزایای معاش با
میدونی کلاس زبان که میرم خیلی اذیت میشم از یک لحاظ هایی. مثلا یکیش این که گوشم با این که سمعک استفاده میکنم بازم نمیشنوه یه چیزایی رو مثل وقتی که میرم پای تخته سوال میپرسن ازمو من واقعا حولم شده باشمو دیگه هیچی. ولی با تمام اینها یه ترم گذروندمو نمرمم خوب شد هرچند بودن تو جمع اذیتم میکنه که هیچ اینجوریم باشی که دیگه کلا عذاب برات. نمیدونم درک میکنی یا نه ولی الان که مینویسم به خاطرش بغض تو گلومه. خب من روابط اجتماعیمم مثل مثلا مها نیست بقیه با
Shirazart.blog.ir 
فرانسیسکو گویا _ سوم ماه مه _ (۱۸۰۸- ۱۸۱۵-۱۸۱۴)- سبک رومانتی سیسم 
اثر سوم ماه مه ، احساسات بیننده را بر می انگیزد،اما این بار تاثیر پذیری ما از واقعه ی اندوهبار یک کشتار است .این پرده واقعه ای را بدون تلاش در قهرمان پروری به نمایش می گذارد ،  و انسان با رنج و درد ، لحظه ای با آن واقعه ارتباط برقرار می کند ، نه با عواقب شکوهمند ، از خود گذشتگی و مرگ در راه هدفی والا .در اینجا شاهد اثری هستیم که بعدها در قرن بیستم - در سبک دیگری که واقع گرا
این کتاب براساس فیلمی به همین نام نوشته شده‌؛ و طبق باور شبه علمی "قانون جذب" مدعیه که افکار ما میتونن مستقیما دنیای ما را بسازن! یعنی ما به هر چیزی که فکر کنیم و انرژی بدیم چه مثبت و چه منفی اون رو به زندگیمون جذب می کنیم.کتاب در هر فصل راز رو در مورد موضوعات مختلفی توضیح داده که از فصل های آن میشه به آشنایی با راز، چگونگی کاربرد راز در زندگی، توانمندی راز، راز در جذب ثروت و روابط و... اشاره کرد؛ که در هر فصل در مورد این که چگونه می توانیم قانون
بهار رسیده و من، نمی دانم چرا امسال بر عکسِ هر سالِ دیگری دوست دارم زندگی را آرام آرام طی کنم. کارها را به دستِ کاردان بسپارم و گاهی فقط به تماشا بنشینم و حظ ببرم از لحظه لحظه ی مادر بودنم.
اسم دخترم، قبل از اینکه اصلا وجود داشته باشد، در خیالاتم "حنانه" بود. برایش هزاران بار در رویا قصه ی ستونِ حنانه ی مسجد النبی را تعریف کرده بودم و از اینکه قرار است دخترم هم اسمِ ستونی باشد در جایی که خیلی از دقایقِ بودنم را در آرزویش گذرانده بودم و می گذرانم؛
بدون شرح :
نگاهِ چند بُعدی : پدر و مادر حرکت میزنن تو بعد 9 ما به این دنیای نا خواسته از طرف خود وارد میشی ( بدون رو در باسی و اغراق که نیس همیشه همین بود حالا من وارد جزئیات نمیشیم چطور اینا )
نوزاده هستی و تلاش میکنی ایمَکلَمَک کنی ( به زبان ترکی ) یا همون خیز زدن تو کف خونه هی زور میزنی و نمیشه زور میزنی ولی موقعه ش میرسه و خودت رو تکون میدی که رو شکمت بیفتی و باز برگردی اون زمون اینا سخت بود منم درکتون میکنم همتون :)  این دوره رو گذروندید بعدش سعی
✨﷽✨
سمت راست من در تصویر یک پیرمرد معنوی و متدین 90 ساله اهل آن منطقه است که سالها به کرمان رفته بود و گهگاهی برای رسیدگی به زمین‌های کشاورزی خود به آنجا می‌آمد به قول خودش برای #آب_گرفتن. سمت چپ من هم مرد نازنین و با معرفت و داغ جوان دیده، صاحبخانه عزیز و خوش‌مشربمان است. خود این عکس داستانی دارد. آن روز به میمنت حضور حاج آقا، صاحبخانه‌مان یک بُز را زمین زد و سر برید و ظهر ناهار به ما یک #کباب_دیگی مشتی و با #دوغ_مَشکی ترش و معرکه با سبزی #کرفس_
دومین ساخته‌ی نیما جاویدی یک درام پلیسی-معمایی است که حول محور جست‌وجو و شناخت یک زندانی فراری می‌گردد. آن‌چه سرخ‌پوست را از دیگر آثار چند سال اخیر جدا می‌کند، فیلم‌نامه‌ی دقیق آن است. یک فیلم‌نامه‌ی سه پرده‌ای که نقاطش مرتب چیده شده و جایی را برای به حاشیه رفتن و از ریتم افتادن، باقی نمی‌گذارد.
جاویدی با بهره‌گیری از یک موقعیت مکانی متفاوت از فضاهای متعارف و متداول فیلم‌های این سال‌ها، فضا و داستانی را می‌آفریند که بی‌شباهت و بی
خیلی شنیدیم و بعضی موقع ها شاید هم به اون فکر کردیم
ولی یه چیز ذهن منو درگیر کرده !
حوزه جغرافیایی ادیان دیگه کجا می شه؟
حضرت عیسی نهایتا در اطراف سوریه  و با اغراق در کل اروپا بوده!
اما چطوری انگولا هفده میلیون مسیحی داره یک کشور افریقایی
ارژانتین حدود سی و اندی میلیون نفر مسیحی
امریکا حدود دویست و سی میلیون مسیحی
و و و و و و
ایا اینان با استعمار کشورهای اروپایی به این دین پیوسته اند؟
ایا به صورت اتفاقی این دین را پذیرفته اند؟
ایا قبل از آن دی
باید این تجربه‌های عزیز را در خاطر نگه دارم. باید یادم بماند که نزدیک بودن به تو تا
چه اندازه می‌تواند مرا سر شوق آورد. این چند روز رخوت تعطیلات مرا اسیر خودش کرده
بود یک بار آن تماس تلفنی نیم ساعته و امشب هم مکالمه چند ساعته‌مان نجاتم داد. با
همه این‌ها نمی‌دانم چرا گاهی بی‌دلیل از تو دور می‌افتم. و چیزی که از تمام این
تجربه‌های شیرین یاد گرفته‌ام این است که خودم را از تو محروم نکنم. بی‌دلیل در
انزوای خود غرق نشوم، تو را راه بدهم، با تو ح

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Free thinks for informing