نتایج جستجو برای عبارت :

اندر احوال اردو جهادی تابستون نود و هشت!

ترم تابستون کرمانشاه بودم.
برگشتم خونه. حدود بیست روز مونده بود به زمان اردو جهادی تابستون. امسال گلستان آق قلا بود.
مطرح کردم با بابا و اینا که برم یا نه؟
پدرم گفتن: من خودم اردو جهادی هستم!
بنده خدا راست می گفتند. برا ایام مهر تو مغازشون کمک نیاز داشتند. منم گفتم چشم. هستم کمک شما.
 
حقیقتش خودم انتظار این پاسخ رو داشتم از مون وقت که کرمانشاه بودم. واسه همین به مسئول فرهنگی این اردو جهادی تابستون گفته بودم که اگه کاری برای قبل اردو هست بگو من ا
خاطرات اردو جهادی شهریور نود و هشت: (شماره یک)
ترم تابستون کرمانشاه بودم.
برگشتم خونه. حدود بیست روز مونده بود به زمان اردو جهادی تابستون. امسال گلستان آق قلا بود.
مطرح کردم با بابا و اینا که برم یا نه؟
پدرم گفتن: من خودم اردو جهادی هستم!
بنده خدا راست می گفتند. برا ایام مهر تو مغازشون کمک نیاز داشتند. منم گفتم چشم. هستم کمک شما.
 
حقیقتش خودم انتظار این پاسخ رو داشتم از مون وقت که کرمانشاه بودم. واسه همین به مسئول فرهنگی این اردو جهادی تابستون گ
روز ثبت احوال است. مقیّدم که هرساله در این روز احوالم را ثبت کنم. سال گذشته گفتم که احوالم بد نیست. امسال اما بهترم. از وقتی "جدال دو اسلام" را خوانده ام، بهترم. احوال جسمی ام خوب است. (خواننده فهیم میداند که ناثر با در نظر گرفتن این موضوع که یک یا دو بیماری داشتن در این زمانه طبیعی است این عبارت را قلمی کرده است.) احوال روحی ام بهتر از سال قبل، اما باز هم خوب نیست. احوال شهرم - سبزوار - دارد مثل شهر "ر ه ش" میشود. احوال رفقایم خوب است ظاهرا در نبود من.
آموزش و پرورش ناحیه 2 ری
دبیرستان شهید غفاری 1(نوبت صبح)
مهلت ثبت نام در اردوی پارک آبی تا جمعه98/8/26 می باشد
حد نصاب تشکل اردو 45 نفر می باشد. در غیر این صورت اردو تشکیل نمی شود.
پس از تایید و گرفتن مجوز اردو ، رضایت نامه به افراد داده خواهد شد.
مشخصات اردو:1- مبلغ اردو 80/000 تومان می باشد
2-زمان اردو چهارشنبه 98/8/29 می باشد.
5-انتخاب نهایی دانش آموزان برای اردو ،  مربوط به تصمیمات شورای آموزشی مدرسه می باشد.
لینک ثبت نام در اردو _کلیک کنید
آموزش و پرورش ناحیه 2 ری
دبیرستان شهید غفاری 1(نوبت صبح)
مهلت ثبت نام در اردوی پارک آبی تا جمعه98/8/26 می باشد
حد نصاب تشکل اردو 45 نفر می باشد. در غیر این صورت اردو تشکیل نمی شود.
پس از تایید و گرفتن مجوز اردو ، رضایت نامه به افراد داده خواهد شد.
مشخصات اردو:1- مبلغ اردو 80/000 تومان می باشد
2-زمان اردو چهارشنبه 98/8/29 می باشد.
5-انتخاب نهایی دانش آموزان برای اردو ،  مربوط به تصمیمات شورای آموزشی مدرسه می باشد.
لینک ثبت نام در اردو _کلیک کنید
امروز کولر روشن شد و وسط بهار، تابستون اومد تو خونه. 
سیزده سالمه. تابستون خیلی گرمیه بیرجند.تازه از کتابخونه برگشتیم. روی تخت دراز کشیدیم بستنی میخوریم و کتاب میخونیم. بوی خاک و نم کولر آبی مشاممون رو پر میکنه. معنای تابستون همیشه همراه با این بو توی ذهن میمونه.
آموزش و پرورش ناحیه 2 ری
دبیرستان شهید غفاری 1(نوبت صبح)
مهلت ثبت نام در اردوی پارک آبی تا جمعه98/8/24باشد
لینک ثبت نام در اردو _کلیک کنید
حد نصاب تشکل اردو 45 نفر می باشد. در غیر این صورت اردو تشکیل نمی شود.
پس از تایید و گرفتن مجوز اردو ، رضایت نامه به افراد داده خواهد شد.
مشخصات اردو:1- مبلغ اردو 90/000 تومان می باشد
2-زمان اردو بعد از گرفتن مجوز اعلام می گردد.
3- پس از تایید،روز شنبه 98/8/25، لیست نهایی اعلام خواهد شد.
4-ثبت نام این اردو فقط مخصوص پایه هشتم و
آموزش و پرورش ناحیه 2 ری
دبیرستان شهید غفاری 1(نوبت صبح)
مهلت ثبت نام در اردوی قم جمکران تا یکشنبه 98/8/26باشد
حد نصاب تشکل اردو 44 نفر می باشد. در غیر این صورت اردو تشکیل نمی شود.
پس از تایید و گرفتن مجوز اردو ، رضایت نامه به افراد داده خواهد شد.
مشخصات اردو:1- مبلغ اردو 90/000 تومان می باشد (به همراه ناهار )
2-زمان اردو پنجشنبه 98/8/30
4-ثبت نام این اردو برای تمامی پایه ها می باشد
5-انتخاب نهایی دانش آموزان برای اردو ،  مربوط به تصمیمات شورای آموزشی مدرسه می ب
حال عالَم سر به سر پرسیدم از فرزانه‌ایگفت: یا خاکی است یا بادی است یا افسانه‌ای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟گفت: یا کوری است یا کری است یا دیوانه‌ای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟گفت: یا برقی است یا شمعی است یا پروانه‌ای


ادامه مطلب
از پسفردا اردو به طور رسمی شروع میشه و کی باورش میشه که فقط روز های
۲۷ و ۲۹ اسفند
۱ و ۲ و ۳ و ۱۵ و ۳۰(به صورت نصفه روز بعد از سنجش) فروردین
۱۳ و ۲۲ اردیبهشت
۱۵ و ۱۶ خرداد
تعطیل باشیم؟! :///
انصافا خر هم از یه جایی به بعد جفتک میزنه بعد اینا میخوان میخوان مارو کنترل کنن :/
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)

دیگه می دونستم نمی خوام برم اردو جهادی.
 به مهدی رمضا... مسئول فرهنگی اردو گفتم اگه کاری چیزی بود حتما بهم بگو حالا که نمی خوام بیام حداقل اینجا کمک کنم.
شنبه صبحی بود که مهدی رمضا... پیام داد نمیای می خوایم بریم وسایل فرهنگی رو بخریم. منم گفتم میام. راه افتادیم رفتیم میدون شوش. از اون طرف محمد سنکـ... هم اومد. بعد انجام کارها بود که داشتیم برمی گشتیم مهدی ر
قبلا از بد بودن تابستون گفتم از حس حالش متنفرم از گرمای هواش از این که هیچ راه فراری برای عرق کردن تو خیابون نیست. اما این دفعه میخوام از تاثیرش تو نوشتن بگم. تابستون مغز آدمو خشک میکنه بدجور خشک جوری که انگار ارتفاعات کلیمانجارو با کویر لوت جاشون عوض شده. هرچی زور میزنی یه چیز به داستان اضافه کنی یا حداقل شاخ و بال بهش بدی پیشرفت که نمی کنی اون چیزی که یادت بودم از یادت میره.
القصه تابستون برای من بیشتر از این که فصل کار باشه فصل زنده موندنه.
 
گرشا رضایی تابستون
دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی به نام تابستون
Garsha Rezaei - Tabestoon
+ متن ترانه تابستون از گرشا رضایی
تابستون که میادش با چه حالی / میبینی یهو تو راه شمالی
تابستون یه سفر با شب و جادست / تابستون مثه دستات فوق العادست
 

ادامه مطلب
سلام علیکم
به اولین روز از فصل تابستون امسال خوش اومدید...
از امروز رسماً تابستون شروع میشه(لبخند)
اون موقع ها که مدرسه می رفتیم، به محض اینکه تابستون شروع می شد کیف دنیا را می کردیم...حالا انگار قراره چه اتفاقی بیفته(لبخند)
و البته تلویزیون هم این اشتیاق را تشدید می کرد...
ببنید لطفا
ادامه مطلب
دلم میخواد برم یه جای دور تنها باشم واسه چند روز انگار به ارامشی نیاز دارم که گم کردم کاش توانشو داشتم که برم کاش جراتشو داشتم تابستون
کسل کننده ای دارم اینکه تا چشمامو باز میکنم یادم میاد ادما چقدر میتونن
خودخواه باشن عصبیم میکنه حالا اینا به کنار خیلی وقته دچار این مشکلات
هستم کاش میتونستم یه کار کنم  تا از دست این تابستون کسل کننده خلاص بشم
کسی پیشنهاد واسم داره واسه رهایی از تابستون کسل کننده ؟؟؟؟؟؟؟
سلام!
بالاخره کنکور تموم شد و میشه گفت تابستون نهایتا شروع شده(چرا ۳ روز بعد کنکور اینو گفتم؟ خب چون تا الان دسترسی به اینترنت نداشتمP:) , من که خودم حدود ۳ سال تابستون نداشتم یادم رفته بود تعطیلات تابستونی چجورین و این چندروزه کلا داشتم داخل گوشیم داستان میخوندم تا اینکه گوشیم رو ازم گرفتن, الانم مشغول موسیقی و تفکرات فلسفی و ورزش و گردش و رمان و برنامه نویسی و بازی و ...م, خلاصه خیلی خوشحالم که زنده م!
تو این روزا چیکار میکنی؟ زندگی بر وفق مراد
آیا اسم کوروش در ثبت احوال ممنوع است از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
آیا نام کوروش از فهرست نام‌های مجاز ثبت احوال ایران حذف شده است
سخنگوی سازمان ثبت‌ حال کشور با تاکیدبراینکه لیستی زیر عنوان اسامی ممنوعه نداریم از تعیین عنوان محمد کوروش و محمد داریوش به هدف پسران خبر با ایلنا سر پاسخ به این پرسش که آیا محدودیتی سر تعیین اسم به هدف نوزدان.
ادامه مطلب
تابستون قشنگم خوش اومدی.
دلم میخواست با یک دنیا عشق به استقبالت بیام!
ولی ببخش که یه مقدار خسته و بی حوصله بودم...ولی این دلیل نمیشه دوستت نداشته باشم!
دلم میخواد تمام روزاتو به رنگ سبز و صورتی نقاشی کنم...به رنگ بستنی قیفی هایی ک فقط تو میدونی چقدر میچسبه!به رنگ هوای صبح وقتی پنجره رو نیمه باز میزارم و تو رو نفس میکشم!
دلم میخواد تمام روزاتو جشن بگیرم و از کنار تو بودن لذت ببرم :)
تابستون قشنگم!موافق زندگی کردن هستی؟ :)

+تابستون قشنگی داشته باشید
اردو یک روزه علمی تفریحی ویژه دانشجویان جدیدالورود دانشگاه علوم پزشکی تهران*بازدید از پارک علم و فناوری البرز (مرکز ناباروری و تولید جنین تعیین جنسیت شده_مرکز شبیه سازی حیوانات پژوهشکده ابن سینا و رویان) به مدت 3ساعت تقریبا*مسابقه دارت و طناب کشی و دورهمی به مدت 1ساعت تقریبازمان:پنجشنبه 27آذرماه98_زمان دقیق حرکت اعلام میشه متعاقبا ولی حدودا 8_9صبح و برگشت2_3بعدازظهر
انقدر تابستون زود و شلوغ پلوغ گذشت که میشه گفت اصلا تابستون نبود.
از اولش و امتحانا و ماه رمضون. بعد از اون تا 9 مرداد پروژه. عمل مامانبزرگ و دختردایی جدید. سفر آدمای مختلف به تهران و میزبان و تورلیدر بودن من. بدبختیای خاص خوابگاه. سمینار و صب تا شب کتابخونه رفتن. خونه و رنگ و بنایی. الانم که انتخاب واحده و از شنبه بعد هم کلاسا :|
دهم مرداد روزیه کهایرانیان باستان جشن چله ی تابستون میگرفتنبعد از رد شدن چله یتابستون هوا شروعبه خنک شدن میکنه...چله تابستونتون مبارک!پ.ن: ما نیز هنوز چله نشین سردی دهم مرداد چند سال پیشیم. هنوز چشم انتظار و هنوز دوست‌دارش...
پ.ن2: این مطلب رو پارسال گویا نوشته بودم، نمیدونم چرا تا امسال منتشر نشد.
بوی کولر که بهم میخوره دلشوره میگیرم
فکر میکنم باید با کسی حرف بزنم که نیست
فکر میکنم شبهای تابستون رو باید عاشق میبودم و نیستم
شاید یه روزی اینطوری بوده و حالا داره یادم میاد

#همین
پ.ن: شبهای تابستون_پشه بند روی پشت بوم_قرارهای شبانه_خنده های یواشکی
تو باید به این اردو بیای، جمله‌ایی بود که معلم جان با تحکم به من گفت! من دانش آموز جدید بودمو هیچوقت نتونستم با بچه ها کنار بیام، کلاس جدید دانش آموز های بدی داشت(به غیر ۲ نفر که کم و بیش باهم صمیمی شدیم)! اردوها همیشه به من بد میگذشت، خیلی کم به اردو ها میرفتم، ولی این اردو رو میخوام صددرصد برم، آخه آخرین اردوی من با این بچه ها و توی این مدرسه محسوب میشه، سال دیگه برمیگردم مدرسه قدیمی:) 

برمیگردیم شهر خودمون و اسم این اتفاقو گذاشتم (زندگی جدید
در تاریخ 98/2/11 اردوی یک روزه آموزشگاه اسماعیل بختیار بلداجی برگزار شد.این اردو به مقصد مجتمع فرهنگی  تفریحی آفتاب  متویی واقع در بخش چغاخور منطقه بلداجی برگزار گردید.
اعضای شورای دانش آموزی این آموزشگاه در اطلاع رسانی ،کسب رضایت نامه از دانش آموزان و فعالیتهای تفریحی ، فرهنگی در این اردو همکاری داشتند.
اینجا ننوشتم که نیمه دوم تابستون کلا حال و هوای استخر داشت واسم؟ و چقدر هم خوب بود، منهای استرس‌های شیرجه میخی البته! بار اخر که قمقمه ها رو از چهار یا پنج‌تا به دوتا کاهش دادم، دیرتر اومدم بالا موقع شیرجه و بعد هم دیگه نپریدم. هرچند شیرجه معمولی زدم بازم. اما باز تمرین خواهم کرد قطعا.
 
الانم یه دوش گرفتم میخوام تو آرامش ظهر کتابم رو تموم کنم. 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
دانشجویان عزیز دانشگاه های پیام نور استان تهران میتوانند با پر کردن فرم زیر جهت حضور در اردوی بازدید از یادمان های راهیان نور جنوب، ثبت نام کنند.
 
نکات ضروری مربوط به این اردو:
۱- اردو ویژه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران می باشد. اولویت با دانشجویانی است که زودتر در سایت ثبت نام کنند. ممکن است به دلیل استقبال زیاد و عدم ظرفیت کافی دانشجویانی که دیرتر ثبت نام میکنند نتوانند در اردو شرکت کنند.
۲- زمان اردو خواه
یعنی بهار اینجا کلا دو‌هفته طول می کشه.اصلا بهار فصل نیست که.همون تابستون که عمل زیبایی انجام داده.یعنی نقطه ای از ایرانم که تو تابستون از آفتاب سیاه می شم و تو زمستون از سرما و سوز.باید کم کم اسم اینجا رو بذارم کلبه عمو تم ! چی ؟! بوی نژاد پرستی میاد ؟! حقیقتا این بهار و‌تابستون فقط یکم میوه دارن که اونم گرون هستند.حالا این هو هو‌ کولر به کنار.روشن میکنی سرد می   شه.خاموشم کنی خیسِ عرقی. بیشتر از زمستون سرما میخوری ولی پرتغالم نیست لامصب.سیگا
بسم الله الرحمن الرحیم
 
دانشجویان عزیز دانشگاه های پیام نور استان تهران میتوانند با پر کردن فرم زیر جهت حضور در اردوی بازدید از یادمان های راهیان نور جنوب، ثبت نام کنند.
نکات ضروری مربوط به این اردو:
۱- اردو ویژه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران می باشد. اولویت با دانشجویانی است که زودتر در سایت ثبت نام کنند. ممکن است به دلیل استقبال زیاد و عدم ظرفیت کافی دانشجویانی که دیرتر ثبت نام میکنند نتوانند در اردو شرکت کنند.
۲- زمان اردو خواهرا
این اردو یک روزه  در مکانی بنام روستای دره دُر، واقع در شهرستان رفسنجان که همه در استان کرمان به واسطه چشم انداز سرسبز، کوهستانی زیبا و چشمه های روانش می شناسند، توسط کادر بسیج دانشجویی دانشگاه حضرت نرجس برگزار شد. که در کنار آن دانشجویان را به خانه خشتی حاج علی که در شمار بزرگترین خانه های خشتی جهان می باشد، نیز بردند.
این اردو از استقبال ویژه دانشجویان این دانشگاه برخوردار شد.
معلوم نیست این ترم چی بشه، دقیقا بین زمین و آسمون گیر کردیم، نمیدونیم بخونیم، نخونیم، چی بخونیم، و... 
ولی اصلا دوست ندارم حذف ترم کنم و یه ترم عقب بیافتم:(
پیام معاون آموزشی رو که خوندم گفته بود تابستون کلاس داریم. خب اینم از این. تابستون پر... 
بگذریم
فعلا سعی می کنم زندگی را زندگی کنم. 
صدای جیک جیک گنجشک ها از پشت پنجره میاد تو اتاقم. همراه با صدای باد. اونقدر به این صداها عادت کرده بودم که هیچ وقت نمی شنیدمشون. عادت چه می کنه با آدم. 
اینروزا انقد مهمون خوب داشتیم و مهمونی رفتیم و تولد گرفتیم و ولادت های قشنگ پشت سرگذاشتیم و پارک رفتیم و گشت و گذار کردیم و باغ رفتیم و میوه خوردیم و چیدیم و خرید کردیم و اتفاقای خوب پشت سر گذاشتیم که دلم نمیخواد تابستون تموم بشه... انگاری تولد امام رضا همیشه برکت داره؛ از یه ماه قبلش تا یه ماه بعدش...
از واژگان پرتکرار رسانه‌ی دولتی است، که این ایام موجب تلخی احوال شنوندگان و بینندگان عزیز است. نه کسی می داند اینکه «مطالبات به حق» نامیده می شود، کجاست و به چه صورت یافت می شود! و نه احدی داعه دار این روش مبهم مطالبه!
این واژه نیر به سرعتی بس فراتر از آنچه به نظر می رسید کلیشه شد و به ژانر های ناموفق این دستگاه، اضافه.
علی ایّ حال نه مرحمی از این أعلام و رسانش ها، بل هیزمی است بر آتش احوال امّت بیش از پیش...
خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بستگشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاندزمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشودنسیم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کردولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکنکه عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصالخطا نگر که دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفتبه خنده گفت که حافظ برو که پ
نمی‌دونم چرا اما اصولا تابستونا برای من شروع یه فصل جدید از زندگیم‌ه.
حتی ربطی هم به این نداره که آدما توی تابستون انگیزه تغییر پیدا می‌کنن.
واسه من معمولا محیط توی این مسئله دخیل‌ه؛ آدمایی که می‌بینم و باهاشون
برخورد دارم، اتفاقایی که میوفته و... این بین گاهی هم خودم انگیزشو پیدا
می‌کنم. احتمالا چون از اون وضعیت بخصوص خسته میشم و تصمیم می‌گیرم تغییرش
بدم. اما امسال می‌تونم بگم ۸۰ درصد این تغییرات صرفا بخاطر خودم بوده و نه
تاثیر فرد د
سلام 
 
خاص ترین لحظات زندگی انسان دقیقا لحظه هایی است که از تفکر به گذشته دور شده ودر حال با نیم نگاهی به آینده صرفا در حال زندگی هستیم 
وقت هایی را به یاد دارم که در فکر گذشته و نگرانی آینده حال خود را از دست دادم  و به نظرم گذشته فقط و فقط برای خاطره بازی و عبرت هاست ولا غیر 
 
خب این هارو گفتم ولی به قول نا معلومی اگر آشفته خاطر هم نباشد که دل نیست    دله؟؟؟
 
و این خاصیت جوانیست و زمانی برسد که دلمان برای آشفته خاطری ها هم تنگ شود و فقط در حاف
آه آمده ام که یک عالم غر بزنم ! از دمدمی مزاجی این روزها و حتی شاید این سال هایم بگویم و این رخداد تکراری نفهمیدنی که در کسری از ثانیه احوالاتم را تغییر می دهد و مرا از شادترین به غمگین ترین ، از مشتاق ترین به بی حوصله ترین و از علاقمندترین به متنفرترین تبدیل می کند. خیلی عجیب است که ناگهان ببینی که چیزی که تا این اندازه برایش مشتاق بودی برایت پوچ و بی معنا شده و دیگر کوچکتری میل و کششی به سمتش نداری ... یا اینکه حوصله و انگیزه ات بی خبر ته بکشد و ت
در ستایش سرور جوانان اهل بهشتسبط پیغمبر تویی یا مجتبیزاده حیدر تویی یا مجتبینور چشم فاطمه دخت نبیحامی مادر تویی یا مجتبیدر سپهر پر فروغ پنج تنچارمین اختر تویی یا مجتبیخوبی خوبان همه اندر تو جمعکان سیم و زر تویی یا مجتبیسرور اهل جوانان بهشتبر کریمان سر تویی یا مجتبیخانه ات را در به روی خلق بازاجود و اکبر تویی یا مجتبیبا فقیران حشر و نشرت بی نظیرلطف را مظهر تویی یا مجتبیچهره ات یادآور ختم رسلبا شکوه و فر تویی یا مجتبیدر شجاعت برتر از وصف و بی
تابستون واقعا شروع شد. گفتم اولین پست تیر ماهو بزارم 
با اینکه چندسالی هست تابستونو فصلی برای رسیدن به پاییز می بینم و به خاطر همین بهش احترام میزارم!
.
.
در حال حاضر تنها خواسته م از زندگی اینه که بهتر بشی و به زندگی عادیت برگردی آخه تو خودت زندگی
.
.
یه چیزایی تو فکرمه که توی هیچ کدوم اون قدری متبحر نیستم 
دوست دارم توی این چند ماه تابستون بهشون مسلط تر بشم 
تابستون برای من واسه شروع هیچ کاری مناسب نیست 
.
.
البته خواهر گلم با شما نبودم ... شما شر
زنگ
درس
فعالیت های انجام شده (تدریس)
فعالیت های خواسته شده (تکلیف)

اول
اجتماعی
مرور فصل های 10 11 و 12
امادگی برای جلسه بعد

دوم
فارسی
به دلیل رفتن به اردو فعالیتی انجام نشد
امادگی برای جلسه بعد

سوم
کار و فناوری
به دلیل رفتن به اردو فعالیتی انجام نشد
امادگی برای جلسه بعد

چهارم
ریاضی
حل تمرین از ک م م و ب م م 
کارگاه بازی نقطه بزار شلیک کن به همراه گروه کامل شود ، سوالات 1 تا 6 صفحه 81 و 82 تکمیلی در دفتر
سلام همراهان گرامی اچ پلاسخدمت روی گل شما عرض کنم که جدیداً تو وبلاگ ها که نگاه میکنم تیتر "اندر احوالات" رو زیاد میشنوم حالا خودم دست به کار شدم تا یه اندر احوالات برا خودم داشته باشمپس با من همراه باشید...❤️️اندر احوالات فضای مجازیوالا دیگه ازش خسته شدم . آخه واقعا انسان رو کلافه میکنه . توی دویست تا گروه و کانال باشی ولی اعصاب نداشته باشیجونم براتون بگه یه بار جوگیر شدم زدم تلگرام رو از ریشه حذف کردم . چون داشت اعصابم رو خورد می کرد . البته
در جهت بهبود حال و احوال اینستاگرام رو از گوشی پاک کردم. مطمئن تا چند روز درد خماری می کشم اما خب چه میشه کرد ادم باید از اعتیاد دست بکشه               احساس می کردم اینستا یکی از چیزایی که اعتماد به نفسم رو به طور موزیانه و غیر محسوسی کم می کنه و بگی نگی زیرزیرکی حالم رو بد می کنه.                    نظری دارید؟                  از جناب فیش نگار و سرکار خانم نبات خدا بابت کامنت ها و دلداری ها تشکر میکنم. یه سفر کوتاه یک روزه دارم که اگر عمری باقی ماند ش
 
ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی
اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی
چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی
باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی
این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی
مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره یاری نمی‌کنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
و اندیشه از بلای خماری نمی‌کنی
حا
اردو خوری چرخشی طرح گل
مشخصات اردوخوری چرخشی طرح گل :
مناسب برای نگهداری انواع تنقلات نظیر آجیل, شیرینی و میوه و …
مناسب جهت پذیرایی از میهمانان در مجالس و مراسم ها
تولید شده از جنس پلاستیک مقاوم و با کیفیت
دارای استند موبایل جهت نگهداری گوشی
ابعاد ظرف در حالت باز : 42* 8.5 سانتیمتر
ابعاد ظرف در حالت بسته : 27 سانتیمتر
دارای سوییچ روی ظرف برای چرخاندن
تازه ماندن مواد غذایی داخل ظرف
دارای برچسب پایه ضد لغزش
بسیار سبک و قابل حمل
دارای 5 محفظه مجزا

ق
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
اردو مطالعاتی نوروز99
اردوی مطالعاتی نوروز، فرصت طلایی شما برای پیشرفت،تثبیت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف!
اردو مطالعاتی نوروز99
چرا پیشنهاد ما برای اردوی مطالعاتی نوروز 99 با استادسلام بودن است؟
چرا عید و تعطیلات عید آن قدر اهمیت دارد و از آن به عنوان دوران طلایی نام برده می شود؟
 
چون در این زمان ها به دلایل مختلف، اغلب داوطلبان درس نمی خوانند و اگر داوطلبی در این زمان تلاش کند از سایرین به شدت جلو می افتد و نه تنها عقب افتادگی های خود را جبران
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
 
کتاب اردو با کیفیت بالا و کاملا خوانا در زمینه انواع کنز دعا و طلسم به زبان اردو که توسط دایال سنگها نوشته شده است که از جمله افراد سرشناس در زمینه علوم غریبه قرن حاضر است امیدواریم این کتاب برای شما سودمند باشد و از آن در زمینه تحقیق و آشنایی و اهداف خیر استفاده کنید
ادامه مطلب
+تابستون
گرمای هوای تابستون امسال فکر میکنم  بیش از  هر زمان دیگه اس اونقدری که محاله دم ظهر و بعدظهر ها برم بیرون ،   ولی با وجود گرمای عجیب و خیلی شدید  اینروزا ، طعم خنک و یخ بستنی ،عطر مست کننده بهار نارنج و شربت گل سرخ،خِرچ خرچ کردن یخ نوشابه ای زیر دندون، آب دوغ خیار عزیز جون با عطر خوش نعناع و گل سرخ ، لباس های رنگی رنگی   و نخی خنک،خوابیدن زیر کولر با موی خیس، راه رفتن تو مسیر رودخونه که آبش خنکِ،روزای بلند  و طولانی  هر روز   ، و  یه ع
شمع اندر شب بسوزد، عمر خود سازد تباه،
می دمد صبح سفید و میشود روزش سیاه.
گرچه شمع اندر سرش باشد کلاهی همچو زر،
بامرام آخر سرش را م یخورد این زرکلاه.
خانه را روشن نماید شمع از سوزش، ولی
گشته است او قاتل پروانه های بی پناه.
هر قدر این عالم فانی شود روشن ز نور،
سبز گردد هر کجایی سایه ها در روی راه.
سعی کمتر کن برای شهد، که از شهد خود
خانه ویران است زنبور عسل هر سال و ماه.
حقتلاشی خلق را چون حلقه در حلقش شود،
از صوابی گر سخن گویی، شود آخر گناه.
سر آغازبه نام خدایی که جان آفریدسخن گفتن اندر زبان آفریدخداوند بخشندهٔ دستگیرکریم خطا بخش پوزش پذیرعزیزی که هر کز درش سر بتافتبه هر در که شد هیچ عزت نیافتنه گردن کشان را بگیرد بفورنه عذرآوران را براند بجوروگر خویش راضی نباشد ز خویشچو بیگانگانش براند ز پیشوگر بنده چابک نیاید به کارعزیزش ندارد خداوندگاروگر بر رفیقان نباشی شفیقبفرسنگ بگریزد از تو رفیقپرستار امرش همه چیز و کسبنی آدم و مرغ و مور و مگسیکی را به سر برنهد تاج بختیکی را به خاک اند
بهتره از اولش بنویسم چون نمیتونم تمرکز کنم, بهش  زنگ زدم و گفتم میخوام اخر این هفته با بچه های دانشگاه برم اردوی سه روزه ,نمیتونم بیام خونه ,اما در عوض تمام مدت فرجه رو میام خونه و کنارتم,که دیدم ساکت شد ,صداش دورگه شد و گفت آهان! پس برنامه ریزی هاتو کردی مرسی که خبر دادی! بعد هم ساکت شد ,هر چی که گفتم و خواستم توضیح بدم حرف خاصی نمیزد و اخرش هم سرد خداحافظی کرد و قطع کرد! 
میدونستم چی میخواد و حرفش یعنی چی ! یعنی حق نداری بری ,باید بیای خونه, نباید
از مزایای زندگی تو ایران می تونم به پاهای سفیدم دستهای تیره ام صورت زردم و شکم سبزه ام اشاره کنم. امروز یه برگه پیدا کردم که تابستون رو چجوری بترکونم! پرانتز باز، تابستون ما رو ترکوند،پرانتز بسته. اول از همه نوشته بود اپیلاسیون و لیزر موهای زائد!یکی از پشمام پوزخند زنان زد رو شونه ام و گفت:حاجی لباس بیشتر بپوش لرز کردیم! اوس کریم چیه فایدشون ناموسا؟ حتی رتبه کنکورم باعث ریزششون نشد
عنوان مطلب لقبیه که داداشم بهم داده بود تو سال کنکور.الان حجم
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)
ثبت نام اردو جهادی به روز آخر رسید.من فرم رو پر کرده بودم. ولی به مسئول فرهنگی این اردو (مهدی رمضا...) گفته بودم احتمال نیومدنم زیاده دلیلش هم بهش گفته بودم.
یادمه که دو سه باز از اول اسفند پدر و مادر ازم پرسیدن کی میای خوبه برا عید؟! منم می گفتم معلوم نیست! و سعی می کردم کم کم مقدمه چینی کنم!
واسه اربعین 97 هم یادمه همین کارو کردم. روز آخر ثبت نام به بابام سر
شکر ایزد چهارمین شماره مطلب فوق روز گذشته مورخ 8 خرداد ماه در این تارنما منتشر گردید. شمارگان محدودی ازا ین مطلب باقیمانده است. از شما مخاطبین گرامی دعوت می کنم تا پایان راهکارها جهت استحصال اعتدال قوای نفس، این مطلب را دنبال و ما را همراهی فرمایید. ضمن سپاس
پدر اندر پدر اندر پدرم نوکرتست
افتخارم همه این است سرم نوکر تست
بسته ام شال عزا را به سر کودک خود
باشد آقا که بگویم پسرم نوکر تست
مادرم شیر غم عشق ترا داده به من
هرچه دیدیم به شهر و سفرم نوکر تست
همه ی هستی ما بسته به الطاف شماست
این دل محتضر و مختصرم نوکر تست
دخترانم همگی گریه کن داغ توام
افتخاری است چنین مفتخرم نوکر تست
اشک می ریزم و با داغ شما دمسازم
پدر اندر پدر اندر پدرم نوکرتست
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)

از تعطیلات بین دو ترم که یعنی اول بهمن تا 12 بهمن که اومده بودم خونه ، احتمال می دادم با رفتنم به اردوجهادی خانواده مخالفت کنند! چرا؟! خلاصه بگم چون دیگه ترم قبل دو تا درس رو افتادم پدرم گفتند دیگه عید خبری از اردو جهادی و اینا نیست! منم گفتم افتادنم به خاطر این اردوها و کارها و فعالیت ها نیست ...
واقعا هم به خاطر این ها فعالیت ها تو هیئت و بسیج و کارهای فره
اتاقم حسابی سرد شده
هر چی تابستون خنکی داشتیم تو این خونه
احتمالا از سرما یخ بزنیم زمستون
مامان که دیگه حسابی سرمایی هست و حتی تابستون به زور کولر رو روشن می کردم
شب ها ی بلوز آستین بلند می پوشم و تا صبح پتو رو تا زیر گلوم می کشم بالا
صبح ها با ی گلو درد خفیف بیدار میشم و کم کم خوب میشم
در این حد خونه سرد شده که میخوایم شوفاژ ها رو روشن کنیم
ادامه مطلب
کنکوریا ، پشت کنکوریا !! لطفا لطفا لطفا تابستون رو از دست ندین !! متاسفانه خیلی دیر میفهمین چقدررر تابستون مطالعه داشتن میتونست کلی تو پیشرفتتون تاثیر داشته باشه !! 
کنکور سخت نیس !!✌ واقعا سخت نیست !! اصلا حاضرم قسم بخورم تا بهتون ثابت شه !!
چهارمین کنکور و آخرین کنکورم رو میترررکونم ایشالله .. خیالمم از بابت برنامه راحته راحت هستش .. اونقدری توش مرور داره که آدم کیف میکنه :) به جرئت میتونم بگم من جمله بهترین برنامه هایی هست که یه کنکوری میتونه د
آن ۸.۵ ساعت اختلاف زمانی که بین تهران و تورنتوست را یادتان هست؟ 
بالاخره کار دستمان داد
صبح بیدار شدم و در عوالم بین خواب و بیداری دیدم جایی نوشته چند نفری در مراسم تشییع جان دادند
باورم نشد
 
بعد آن ۵ساعتی را که ما در حالت آماده باش جنگی به سر بردیم،‌شما خواب بودید و ما خدا خدا میکردیم همه چیز وقتی شما از خواب بیدار شده‌اید به خیر گذشته باشد
به خیر که ختم نشد اما زبانه شرش کوتاه شد و همان موقع ها که ۴۵ دیوانه توییت کرد All is well، شما هم کم‌کم چ
واقعا برای من غیر قابل باوره ، من که تابستون های قبلی کاری جز خواب نداشتم حالا غرق کار هنری شدم 
کار هایی که قرار بود واسه هفته پرورش خلاقیت انجام بدم تا امروز مشغولشونم ..تازه امروز هم قراره برم وسایل مورد نیاز برای ساخت عطر رو بگیرم تا یه عطر دست سازم برای خودم درست کنم..البته اگر توی شهر کوچیک ما داشته باشه 
*با دختر خالم کارت پستال درست کردم که روز بعدش یعنی تولدم بهم هدیه داد.
*به جز برگه هایی که دفعه قبل درست کردم دوتای دیگه هم با سایز A5درس
این روزهای شده تکرار هر روز ...چه خبر شده تو این شهر؟...چرا همه یهو یادشون افتاده یه خانم دکتر تمام وقتی هست که میتونه کیس خوبی برای ازدواج باشه؟...رسم سردرد و تهوع بعد از هر درخواست دیگه داره برام عادی میشه...هر بار باید قبل یا بعدش بالا بیارم...مسخره است...دارم از سردرد میمیرم...قرار بود یه تابستون اروم و پر از شیطونی و جوونی رو بگذرونم تا شروع کلاسا و حالا دقیقا برعکس شده...هر روز یه استرس جدید و سر درد های بدتر...و من هنوز هم هیچ دلیلی برای ازدواج ن
یعنی من در عجبم از تغییرات دمایی اینجا :-/ یعنی اگر با سرمای بیرون رفیق شدم و سرمای داخل خونه روی اعصابم پیاده روی می‌کند، بدانید و آگاه باشید که شیب تند تغییرات دمایی من را خواهد کشت :-|
من ظهر که لیلی رو برده بودم پارک، آفتابی وسط آسمان می‌درخشید که دوستان همه با تاپ و شلوارک تردد می‌کردند، ساعت ۶ رفتیم خرید از فروشگاه دم خونه، من با یه سویشرت بودم و کمی لرزیدم در راه و از فروشگاه که آمدیم بیرون در حد قندیل بستن سرد بود :دی
یعنی راحت ۱۵ درجه ا
برا شما شاید تابستون فصل «شادی و خنده» باشه...یا بچه‌تون «توی کوچه، گرم بازی، مثل چندتا(!) پرنده» باشه... اما برای من تابستون فصل «رفتن» عه. فصل «رفتن‌های بی‌برگشت» ... دلگیرتر از هر فصل دیگه‌ای.
 
 
+ برای شما که تابستون رو دوست دارید:
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت
دقیقاً 40 روز مونده
آمادگیشو ندارم
هدف من یه چیز دیگه بود که گرفتنش و اینو گذاشتن جاش
خنده داره اما کمترین حقی توی انتخاب این راه بهم ندادن
پارسال تابستون به برنامه هایی که ریختم عمل کردم و دقیقاً 31 شهریور کارم تموم شد و یه آخیشِ گنده گفتم
امسال هم دو تا هدف گنده دارم واسه تابستون
می دونم یکیش خیلی دست یافتنیه
اما اون یکیش تلاش و اعصاب بیشتری می خواد که من زیاد اعصابشو ندارم ولی باید انجامش بدم
ذوق صبح زود بیدار شدن واسه اون دو تا هدف رو از الا
خاطرات اربعین نود و هشت: (شماره چهار)
شاید این جملاتی که میخوام الان بنویسم بهترین و شیرین ترین خاطراتم تو کل این وبلاگ باشه. خیلی خوشحالم که می تونم این حرفا رو بنویسم و رویا نیست و واقعیه:
تو محرم امسال تو روضه ها و بویژه تو اون شب آخر اردو جهادی تابستون امسال تو مراسم قرعه کشی اربعینش و این ها، تو دلم همیشه از خدا و امام حسین(ع) می خواستم که توفیق نوکری و خادمی شون رو به من بدهند.
الحق هم که دادند.
اول از همه که تو کاروان اربعین دانشگاه خدارو ش
چند وقتی بود دلم میخواست مسافرت های تنهایی رو شروع کنم اما نمبدونستم واکنش خانواده چیه.
چند وقت پیش وقتی با بابا مطرح کردم از ایده ام استقبال کرد و بهم گفت اگه مامان هم مخالفت کرد من راضیش میکنم.
این شد که تصمیم گرفتم اولین سفر تنهاییم رو به مقصد شهر خودمون انتخاب کنم که هم ترسم بریزه از مسافرت تنهایی و هم یکم چم و خم روزگار دستم بیاد و این شد بهترین سفر تمام عمرم.خیلی اتفاقی هم ساعت حرکت به شب تغییر کرد و باعث شد تمام طول جاده رو فقط به شیشه زل
احمد احمدنژاد مسئولیت مرکز کنترل اردویی را صرفاً در حوزه صدور
مجوز حرکت اتوبوس‌ها دانست و گفت: «تمام مسئولیت‌ها و فرآیند برگزاری یک اردو در اختیار
استان است اما قواعدی باید در این حوزه از سوی مربی و سرپرست اردو رعایت شود.»
او تأکید کرد سرپرست اردو موظف است اردو را تا ساعت 23 به مقصد
برساند و اگر توانست این موضوع را انجام دهد طی مسیر حرکت می‌کند و اگر نتوانست حتماً
باید در یک‌جا اسکان داشته باشد.
احمدنژاد افزود: «اکثر تصادفات اردویی در شب ات
بعد ازین وادی فقرست و فنا
کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود
لنگی و کری و بیهوشی بود
آخرین امتحان رو گذروندیم! مدرسه یک بار دیگه تموم شده و تابستون شروع شده! هیچ ایده ای نداریم که "تابستون کنکور" که میگن چی هست! کی باید کتابا رو بخونیم چطوری بخونیم از رو چی بخونیم و چند ساعت خوبه و چقدر تست و آیا عمومی هم بخونیم؟! 
_قلم چی ثبت نام کردی؟
_فیزیک چی گرفتی؟
زمان میگذره و آزمون های جامع تابستون قلم چی و بقیه آزمون ها تموم میشه و سال تحصیلی ش
 من از فردا تا چهار شنبه همون هفته نیستم (22تا26تیر) اردو بسیجی شروع میشه و من دسترسی به اینترنت ندارم 
برام دعا کنید که با گروهمون مچ بشم و موفق بشیم ..
ازین به بعد مسئولیت  بسی سنگینی دارم و باید توی اردو نشون بدم که لیاقت مقام فرماندهی رو دارم ...
فقط و فقط دعا کنید برام ..(البته اول برای کسایی که بیشتر به دعای شما عزیزان احتیاج دارن بعد واسه من ... الان هم از کنار بهشت الرضا  توی مشهد رد شدیم ما که فاتحه خوندیم شما هم برای شادی روح اموات حداقل صلوا
به سیل ماشین ها و چراغای رو به روم خیره میشم. حس میکنم دلم یه کنجی میخواد که بشینم همینجوری سلام چطوری طور با خدا حرف بزنم. سم میگه که از کجا ما انقدر دلسرد و دور شدیم ازش و من باز میرسم به همون تابستون کذایی دو سال پیش. 
الان گیرم سر اینه که ناامیدم از کمکش راستش. پیش خودم میگم هر چی هست و نیست گند خودمونه خودمونم باید جون بکنیم جمعش کنیم. سامان میگه اره ولی اون حواسش بهت هست. یادته همون سال تابستون هم، حاضر بود تو ازش متنفر شی و زندگیت به باد نر
C.A.T آزمون اندر یافت کودکان فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: pdfتعداد صفحات: 18حجم فایل: 762 کیلوبایت قیمت: 17000 تومان 
دانلود پرسشنامه با موضوع C.A.T آزمون اندر یافت کودکان ، 
در قالب pdf  و در 18 صفحه، شامل :
 
فهرست مطالب : 
راهنمای آسمون انذر یافت کودکان
تعبیر وتفسیر آزمون
موضوع اصلی
قهرمان اصلی
خود پنداری
اشخاص، اشیاء ویا شرایط مطرح شده
اشخاص، اشیاء ویا شرایط حذف شده
مفهوم محیط
تعارض های شاخص
دفاع های اصلی
شذت سوپر ایگو
یکپارچگی ایگو
 
پردا
اردوی تفریحی نوجوانان  فعال در کلاس های قرآنی و برنامه های مسجد برگزار شد ، این اردو صبح روز جمعه 7 تیرماه به مقصد بندرعباس بود که با گردش از مکان تفریحی آبگرم گنو شروع شد و  با بازی و تفریح در ساحل بندرعباس و بازدید از باغ پرندگان به پایان رسید.
از دوستانی که در برگزاری این اردو ما را همراهی کردند ، به ویژه فرمانده محترم پایگاه شهید مستأجری برنطین تشکر و قدردانی می شود.



تصاویر بیشتر در ادامه مطلب
ادامه مطلب
درشب جمعه نگارچشم گریان دیدنی است/اشکها اندر وصالش دُرغلطان دیدنی است/گاه اندر یک عبادت عشق ایزد پرفروغ/نیمه ی شب معرفت درکوی رحمان دیدنی است/یک زمان از خشیت حق اشک جاری میشود/مشکلات شیعه آنجا هست آسان دیدنی است/ازولای آل احمد دل شود باران شوق/باولایت تا شهادت سوی ایمان دیدنی است/یک زمانی هم مجسم کربلابرعاشقان/گریه برغمهای زینب مثل باران دیدنی است/درمسیرحق پرستی اشک طوفان میکند/گریه ازروی بصیرت بهرانسان دیدنی است/از فراق و عشق مهدی شیعه گ
احوال ما در هر بلا راضی ز دوست، خوف و رجا
خود را قضاوت می‌کنم نی هر کـسی را هر کجا
هم حسن فاعل بایدت هم حسن فعل اندر جهان
با کار نیک و نیک کار محسن شو و مخلص بیا
در خـود نـظـر کـن ابـتـدا سـبحـانه سبحــانه
رو سوی آن مشکـل‌گشـا آنـگـه کـه آیـد بأسنا
باسنا یعنی (ناگواری‌ها(قرایتی)، سختی‌ها(رضایی)، مجازات(مکارم)، عذاب(المیزان))
بلا که می‌آد واکنش ما چی باشه؟ سیل و زلزله و غیره بلا هست، نیست، چی هست؟
واکنش ما چی باشه؟ چی بگیم؟ 
این شعر بالا خیلی م
سبط پیغمبر تویی یا مجتبیزاده حیدر تویی یا مجتبینور چشم فاطمه دخت نبیحامی مادر تویی یا مجتبیدر سپهر پر فروغ پنج تنچارمین اختر تویی یا مجتبیخوبی خوبان همه اندر تو جمعکان سیم و زر تویی یا مجتبیسرور اهل جوانان بهشتبر کریمان سر تویی یا مجتبیخانه ات را در به روی خلق بازاجود و اکبر تویی یا مجتبیبا فقیران حشر و نشرت بی نظیرلطف را مظهر تویی یا مجتبیچهره ات یادآور ختم رسلبا شکوه و فر تویی یا مجتبیدر شجاعت برتر از وصف و بیاناز یلان برتر تویی یا مجتبید
اندر نمازجمعه باران رحمت آید/باگوهربصیرت تقواوعزت آید/روح نمازجمعه باشد ولایت ودین/درآن شکوه مردم گلبانگ وحدت آید/هر ظهرجمعه خواند مارابه خودمصلا/برسفره فقیران بسیاربرکت آید/داردثواب حج وصدعمره ای نمازش/بر قلب شیعیان هم گنج ولایت آید/از خطبه های نابش دشمن هراس دارد/برمسلمین عالم هردم بصیرت آید/باشد قرارگاه تقوا وروح اخلاق/درجمعه بهر شیعه توفیق طاعت آید/اندر نمازجمعه زینت بنام مهدی است/بهرظهور مولا برقلب همت آید/
در ایامی نه چندان پیش از این تر        سه خواهر بودی اندر شهر دختر
دو خواهر از یکی دیگر بزرگتر            یکی کوچکتر از آن هر دو خواهر
پدر بر هر سه عاشق تر ز مجنون         به عشق دختر کوچک که برتر
ز عشق بیش او بر دخت کوچک          دو خواهر دوست تر میداشت مادر
پدر چون رخت از این دنیا بدر کرد      حکومت گشت اندر دست مادر
ز ثروت آن دو خواهر را فزون داد       نصیب دختر کوچک که کمتر
چو آن دختر برفت از پیش مادر          به شوهر خار شد زآن کار مادر
تمام عمر با ای
در شمارگان قبلی بیان شد که ما جهت اعتلای روحی
نیازمند کنترل و به واقع ایجاد اعتدال میان قوای نفس (جز عقل) می باشیم. در باب
قوه غضب راهکار ها جهت تعدیل آن از این قرار است که اولاً چنانچه انسان دچار خشم
شد اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است روی زمین بخوابد. دوماً در حالات عادی
که انسان دچار خشم نیست لازم است در احوال قدرتمندان، صاحب منصبان و پادشاهان عمیقا
تفکر کند. آنانی که رفتند، بدنهایشان زیر خروارها خاک نهفته است و درهمی از ثروت و
قدرتشان
به نام او...
کتاب یاداشت های یک پزشک جوان رو خوندم.
این کتابو بهمن ۹۷ ؛یه روز بارونی تو یه کتاب فروشی تو انقلاب خریدم در حالی که منتظر بودیم که بریم یه انیمیشن رو تو سینما بهمن ببینیم!!
کتاب سبک و روان و جالبی بود و گاهی حس میکردم ممکنه حس های آینده ی من هم باشه!هر چند که من پزشک نیستم...ولی احتمالا روزی دامپزشک میشم و این حس ها رو تجربه میکنم...
این چند روز به کلینیک های مختلف سر زدم برای اینکه تابستون رو اونجا بگذرونم ولی خب هیچ کدوم جواب قطعی نداد
طبیعت رو خیلی دوست دارم.
 
طبیعت دوست داشتنیه.
 
قبل از مرگم تصمیم دارم برم الاسکا (احتمالا تابستون سال دیگه) و تابستون سال بعدترش سفر میکنم یوکان Yukon.
 
اینم بقیه عکسا :)
 
واقعا جایی که رفتم قشنگ بود!
 
 
 
کلی فانتزی زدم اینجا.
 
کلی دریم کردم.
 
I am climbing the walls
 
I can't stay forever like this
 
برنامه ی من برای جبران تایم از دست رفته اینه :
قصد ندارم توی باقی ازمون های تابستون قلمچی شرکت کنم.
اولین آزمون مهرماه قلمچی در تاریخ 5 مهر برگذار میشه که یک آزمون تعیین سطحه.
برنامه ی من ، کسب آمادگی برای این آزمون تا 30 روز آینده س .
من قصد دارم مطابق برنامه راهبردی قلمچی در تابستون ، توی این 30 روز درس بخونم و برای آزمون تعیین سطح آماده بشم.
قلمچی در طی تابستون 5 آزمون برگذار کرد ( و می کنه ) که برای رسیدن به مباحث هر آزمون ، 2 هفته فرجه دارن دانش آم
روزای بعد امتحان رو دوست دارم، به چند دلیل. یکی این که فی النفسه "روز بعد امتحان" شیرینه بدون هیچ افزودنی! دوم این که تو دوره امتحانات، خونه به فاجعه آمیزترین حالت خودش میرسه و همش اینو به خودم میگم "تحمل کن ارکیده، ۲ روز دیگه تموم میشه، همه جا رو میسابیم!" و بعد امتحانات، دلم حال میاد! همه جا برق میافته. سوم این که وقت بایگانی جزوات و کتاب های درسیه‌‌، و کیفش از وصف خارجه :)) مورد آخرم این که، تابستونه... خدای من! تابستون شیرین و گرم و کلافه کننده!
به نام خدا
در بزرگداشت اول اردیبهشت که روز سعدی نام گرفته است
 
در وصف سعدی علیه الرحمه
حجره داری تو به بازار شکر؟
یا فروشی به فلان تیمچه زر؟
از ختن مشک به انبان داری؟
یا گلاب است تو را از قمصر؟
جای واژه نکند یک خرمن
سبزه داری و گل اندر دفتر؟
که متاعت بود این سان عالی
بار نقل است تو گویی،همه تر
سعدیا روی سخن با تو بود
که درخشی همه جا مثل قمر
چه نکونامی و نامیرایی
چلچراغی بر اصحاب نظر
هر دو باغ سخنت از گل پر
و اندر آن نغمه سرا مرغ سحر
چشمه جاری و هو
باتوجه به نزدیکی پایان سال تحصیلی اردوی یک روزه دانش آموزی درمحل اردوگاه فجرگندمان باحضور تمامی دانش آموزان وهمکاران برگزارگردیددراین اردو که دانش آموزان باحس همکاری واتحاد وکمک به همنوع آشنا شدنددراین اردو دانش آموزان بابرگزاری مسابقه کلاسی به شورنشاط پرداختند
به نام خدا
در بزرگداشت اول اردیبهشت که روز سعدی نام گرفته است
 
در وصف سعدی علیه الرحمه
حجره داری تو به بازار شکر؟
یا فروشی به فلان تیمچه زر؟
از ختن مشک به انبان داری؟
یا گلاب است تو را از قمصر؟
جای واژه نکند یک خرمن
سبزه داری و گل اندر دفتر؟
که متاعت بود این سان عالی
بار نقل است تو گویی،همه تر
سعدیا روی سخن با تو بود
که درخشی همه جا مثل قمر
چه نکونامی و نامیرایی
چلچراغی بر اصحاب نظر
هر دو باغ سخنت از گل پر
و اندر آن نغمه سرا مرغ سحر
چشمه جاری و هو
آرامش ماه خدا اندر ولای حیدراست/الطاف بیحد خدا بهرعطای حیدر است/حیدر مددکن دائما گنجینه رب وا شود/اینک ولایت محوری درآن رضای حیدراست/زمزم زچشم شیعیان از غربت مولاچکد/گنج فصیلتهای دین از آن صفای حیدراست/قرآن دعا ومعرفت حاصل به قلب مومنین/اندر سحرباگریه ای درآن نوای حیدراست/افطارهم وقت اذان داردصفای دیگری/گنج سعادت شیعه رااندردعای حیدراست/وقت ظهورمهدوی آید به ناگه درزمین/شیعه همیشه مفتخر چونکه گدای حیدراست/
دانلود آهنگ جدید هوروش بند تابستون
دانلود آهنگ هوروش بند به نام تابستون کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده تابستون با صدای هوروش بند از جوان ریمیکس
تنظیم : مسعود جهانی, ترانه : مهدی دارابی
Download New Music Hoorosh Band – Tabestoon

آهنگ جدید آصف آریا و هوروش بند را بزودی می توانید از جوان ریمیکس دانلود نمایید.
جدیدترین ساخته هوروش بند و آصف آریا، تابستون نام دارد.
امیدوارم این موزیک نیز از کیفیت مطلوبی برخ
از سفر یزدِ تابستون‌م ننوشتم تا نتیجه‌ی کنکور بچه‌ها قطعی بشه. همین الآن به‌م خبر دادن که نتیجۀ نهاییِ تاثیر مدال‌شون رو پیامک کردن براشون. هوووف... واقعن این مدت یه قسمت بزرگی از ذهن‌م درگیر بود. خداروشکر همه‌شون چیزی رو که می‌خواستن قبول شدن. مکانیک و هوافضا و فیزیک و علوم‌کامیپوترِ شریف و پزشکیِ شهید بهشتی. همین الآن به دونه‌دونه‌شون زنگ زدم و تبریک گفتم و یه‌کم با هم گپ زدیم. جمع‌مون دوباره تا چند روزِ دیگه جمع می‌شه. مصطفا و
بایادمهدی جمعه ها آرامش دل میرسد/کشتی دین مصطفی بالای ساحل میرسد/آموخته برماخداهر دم ولایت محوری/باعشق مهدی دلبری سرفصل کامل میرسد/اشکی چکان باندبه ات تاهرگره راواکند/زمزم به چشم شیعیان برقلب واصل میرسد/آمادگی کامل شود اندر رکاب نائبش/پایان برظلم وستم یاهرچه باطل میرسد/اندر نمازجمعه ها گنج بصیرت باولاست/باوحدت و فرزانگی عزت به محفل میرسد/ایران اسلامی ما دارد شکوهی جاودان/هردم سلامی برامام خوب وراحل میرسد/یک لشکری آماده محو تمام دشمنان/
خاطرات اردو جهادی شهریور نود و هشت: (شماره سه)
من شب آخر رسیدم اردو جهادی!
اون شبو خوابیدیم.
صبح بیدار شدیم.
دیگه خبری از بچه های روستا نبود.
چون دیروز اختتامیه برگزار شده بود.
با (حسین.ب ، صالح.م ، ابوالفضل.ح ، حسین.ع) سوار چهارصد و پنج شدیم و راه افتادیم طرف روستای انقلاب. رفتیم مدرسه و کلاساشو که 20 روز اونجا کلاس برگزار شده بود، تمیز کنیم و وسایل اصافی رو بیاریم.
از اینا که فاکتور بگیریم
( جارو زدن سالن ورزشی مدرسه در حین گوش دادن مداحی اربعین ...
 
تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده‌اش توی اتوبوس نشسته بودم. یه دختر کوچولوی ۸-۹ ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.  دختر کوچولو روسری‌اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد می‌زد با افسوس گفت: «توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟ از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس… تو گرمت نمی شه بچه؟».
همون موقع اتوبوس به ایستگاه رسید و ایستاد.
د
گزارشگر در یک «مصاحبه صمیمی و دوستانه» با عنوان «چرا نخبگان نفتی از ایران رفتند؟» از استاد دکتر کامبیز مهدی زاده، شاه داماد آقای روحانی که حالا رییس کارگروه معاونت علمی و فناوری رییس جمهور است می پرسد کدام کشور الان در نفت سرآمد است.
و آقا داماد جواب می دهد آمریکا. در آنجا شرکت های بزرگی هستند مثل «وست تگزاس اینترمدیت» و ....
استاد مهدی زاده، شاه داماد عزیز، اما نمی داند وست تگزاس اینتر مدیت اسم یک شرکت نیست و اسم یک نوع نفت سبک است که در تگزاس
                         اتوبار اندر گو 
                          22173179.              
     دااآهااابشرکت حمل ونقل اندر گو       
            متخصص  حمل اثاثیه منزل کالای اداری در تمام                   ل  حمل ونقل در تمام نقاط کشور.
                 شماره های تماس باربری  
             باربری اندرزگو 22173179     
شَ  
با.       هلال
        ااتنووبللش
             پپ
 د  شش
سلام.
خسته نباشید دوباره!!!
منم برگشتم دوباره!!!
هنوزم منتظرم دوباره!!!
دوباره،دوباره،دوباره!!!
خب امتحانا هم تمام شد و تابستون تقریبا آزاده و فعالیت دارم.(اما بازم به همون شرط همیشگی:بازدید از وب،ارسال نظر و...)
اخرین مطلبم برای بهمن بود که یه نظر سنجی گذاشتته بودم و تا الان فقط نه تا نظر داده شد.
برای همین اعصابم خیلی خورد بود و دوباره بلاگ رو ول کردم.
اما الان دوباره برگشتم و تا چند روز آینده هم یه نظر سنجی می ذارم و ایشالا یه هدیه ای هم در نظر می
 
امید زیادی ندارم اما مشتاق دیدارم .
 
پسا کرونا فیلم علمی تخیلی یا ژانر وحشت یا درام ؟!
 
نمیدانم !
اما از دوران حال ...
فیلم بسیار بدساخت و زشت در ژانر دلهره . مثل شهربازی های ایران ! 
نمی دانی از دلهره ی ارتفاع دچار تهوع شده ای یا از ترس شکست جوش و پاره شدن تسمه و هزار کوفت غیراستاندارد دیگر !
 
خود ویروس مهیب و بی رحم و سمج یک طرف ؛ اوضاع بلبشو و قمر در عقرب و ناموزون و ناهماهنگ و کلا وضعیت خراب اندر خراب اندر خراب و ...مکان جغرافیایی هم یک طرف .
 
ا
 

من کشتهٔ عشقم،خبرم هیچ مپرسید
گم شد اثر من،اثرم هیچ مپرسید
گفتند که : چونی ؟ نتوانم که بگویم
این بود که گفتم، دگرم هیچ مپرسید
فردا سر خود می‌کنم اندر سر و کارش
امروز که با درد سرم هیچ مپرسید
وقتی که نبینم رخش احوال توان گفت
این دم که درو می‌نگرم هیچ مپرسید
بی‌عارضش این قصهٔ روزست که دیدید
از گریهٔ شام و سحرم هیچ مپرسید
خون جگرم بر رخ و پرسیدن احوال؟
دیدید که : خونین جگرم، هیچ مپرسید
از دوست به جز یک نظرم چون غرضی نیست
زان دوست به جز یک نظرم ه
 
صدای بی امان جیر جیرک نوید تابستان را سر می دهد .
تابستان های دیروز کجا و تابستون های الان کجا؟!
تنها چیزی که تو تابستون های الان و گذشته فرق نکرده  میشه گفت:
  فقط و فقط صدای جیرجیرک هاست که همچنان با صدای بی امانشون نوید تابستان گرم و داغ  رو به همه (خبر) میدن... 
بعد کلی وقت سلام :)
خب تابستون همتون شروع شده؟؟؟؟؟
من که کلی برنامه برای تابستون چیده بودم و هنوز در حال برنامه ریزیم اما بعضی وقت نمیدونم چرا حال ندارم:/
دار گلیممو چله کشی کردم اما دیگه ولش کردم ...
کلی کتاب دارم که یه کوچولوش رو خوندم بعد امتحانام شروع شده کلا ولش کردم الانم نمیدونم چرا حال خوندن ندارم...
و کلی کار دیگه که اگه بیشتر ادامه بدم آبرو دیگه ندارم پیشتون:)
حالا کلی کار مثبت هم انجام دادما...کلی اهنگ حفظ کردم:)
نه شوخی کردم علاوه بر اهن
باتوجه به نزدیکی پایان سال تحصیلی اردوی یک روزه دانش آموزی درمحل اردوگاه فجرگندمان باحضور تمامی دانش آموزان وهمکاران برگزارگردیددراین اردو که دانش آموزان باحس همکاری واتحاد وکمک به همنوع آشنا شدنددراین اردو دانش آموزان بابرگزاری مسابقه کلاسی به شورنشاط پرداختند
الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا امیرالمومنین ...
                   *********************
ای کاروان ! ای کاروان من دزد شب رو نیستم
                                                       من پهلوان عالمم تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان من هر شبی یاهو زنم
                                                       گر صوفی از لا دم زند من دم ز الا هو زنم
باز هوایی نیستم تا تیهوی جان آورم
                                         
الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا امیرالمومنین ...
                   *********************
ای کاروان ! ای کاروان من دزد شب رو نیستم
                             من پهلوان عالمم تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان من هر شبی یاهو زنم
                             گر صوفی از لا دم زند من دم ز الا هو زنم
باز هوایی نیستم تا تیهوی جان آورم
                             عنقای قاف غربتم کی بانگ بر تیهو زنم؟
خاقان اردو دار اگر از جان مگردد ایل من
                     
بعد از یک سواری بیش از یک ساعته با مترو به محل سرویس دانشگاه رسیدم برای فرار از گرمای هوا سریع خود را به اتوبوس سرویس دانشگاه رساندم بلکم به زودی حرکت کند...زمانی که وارد اتوبوس شدم به حالت خسته خودم را به روی صندلی انداختم و وقتی خوب جاگیر شدم متوجه نگاهی از کنار شدم...سرم را که برگرداندم دیدم دختری از صندلی های ردیف کناری دارد به من نگاه میکند.بعد از ادامه دارشدن این نگاه به او نگاهی کردم...کمی تعجب همراه با شعف در نگاهش دیدم...مشخص بود که کار ا
وقتی به گذشته فکر میکنم چیزی جز یه اتاق تاریک با جند لامپ نیمه سوخته نمیبینم ...کل عمرم کلی سختی کشیدم .. مخصوصا این 3 سال اخر ..
17 - 18- 19 سالگیم 
هیچی از زنگی کردن نفهمیدم . نه رفیق صمیمی ای . نه مسافرتی . نه تفریحی و خیلی نه ها ی دیگه !
اما وقتی به آینده فکر میکنم فقط یک اتفاق میتونه اونو با گذشته ای که ازش حرف زدم متمایزش کنه !
دلمو خوش کردم به رخ دادنش تو این تابستون !
یعنی این تابستون اتفاق میفته ؟
"ولش کن در موردش حرف نزنم " ؛ این جمله رو بعد از 2 ساعت
وقتی به گذشته فکر میکنم چیزی جز یه اتاق تاریک با جند لامپ نیمه سوخته نمیبینم ...کل عمرم کلی سختی کشیدم .. مخصوصا این 3 سال اخر ..
17 - 18- 19 سالگیم 
هیچی از زنگی کردن نفهمیدم . نه رفیق صمیمی ای . نه مسافرتی . نه تفریحی و خیلی نه ها ی دیگه !
اما وقتی به آینده فکر میکنم فقط یک اتفاق میتونه اونو با گذشته ای که ازش حرف زدم متمایزش کنه !
دلمو خوش کردم به رخ دادنش تو این تابستون !
یعنی این تابستون اتفاق میفته ؟
"ولش کن در موردش حرف نزنم " ؛ این جمله رو بعد از 2 ساعت
به نظر این روزا روزای سرخوشیمه. انگار برام مهم نباشه وقت داره هدر میره. اما اینجوری نیست فقط هفته ی شلوغیو دارم آخر بهاری. امروز بعد ازمون خوبیدم بعد بیدار شدم کتابخونه اینورو بردم اونور. اونورو اوردم اینور. چقدر ذوق دارم که اتاقارو عوض میکنم نور میاد فکر کن رو تختم چه دلبر میشه. همش تصورش میاد تو ذهنمو دلم ضعف میکنه براش. بعد از اونم یه خورده گذشت رفتیم دنبال مامان بعدش رفتیم بستنی خوردیم همین الانم که اینجا دلم میخواد کتاب بخونم از آ به خ یه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها