نتایج جستجو برای عبارت :

مراقب خودمون باشیم

مرز باریکیست بین گستاخ بودن و صراحت کلام، مرز باریکی بین عشق و نفرت و مرزی بین دروغ و محافظه کار بودن... گاه نمیفهمیم که با یک کلام چطور یکی را آنقدر میرنجانیم که هرچه هست و نیست به یک ثانیه از دست میرود.. باید مراقب همه چیز بود...مراقب حرف زدن ها، مراقب عشق ها، مراقب مهربانی ها...
میگن اولین ها همیشه یاد آدم میمونه. ولی یه وقتایی اون اولینی که یادمون میمونه اولینیه که خودمون انتخاب کردیم. اولین تجربه ایکس بعد پیدا کردن خودمون و فهمیدن این که واقعا چی میخوایم. اولین تجربه فلان چیز که خودمون تصمیم میگیریم این دفعه دیگه واقعیه. به نظرم این اولین شیرین تره. چون مخصوص به خودمونه.مال خود خودمون.
شاید یکی از دلایلی که عشق این قدر خوبه اینه که پر از اولین هاست. اولین هایی که خودمون انتخابش کردیم.
یه جایی باید با خودمون روراست باشیم و قبول کنیم که دیگه داریم زیادی خودمون را دست بالا میگیریم .
از خودمون انتظار معجزه داریم .
 
آخه مگه ما کی هستیم ؟!
 
ندا می آید : تو چیزی جز یه کرم که از قضا در فرگشت دست و پا در آورده نیستی پس بگیر بشین سر جات و زندگی خودت را بکن !
ربطی نداره متأهلی یا مجرد،"مکث "را تمرین کن.گاهی زندگی سخته وگاهی ما سخت ترش میکنیم!گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم!گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامونیم!گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم!گاهی میشه بخشید اما با انتقام اِدامش میدیم!گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم!گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم!گاهی...گاهی...گاهی...تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یاش نمیخوایم بدونیم!کاش بیشت
این عادت بدیه که وقتی اتفاق بدی توی زندگیمون میفته یا کسی رو از دست میدیم ناراحتی و اندوه واقعیمون رو نشون نمیدیم و میریزیم توی خودمون
باید حرف بزنیم. باید یکی رو پیدا کنیم بشینیم سیر تا پیاز ماجرا رو، اونجاهایی که اذیت شدیم، اون جاهایی که زخم خوردیم رو براش بگیم و گریه کنیم. گریه کنیم و اندوهمون رو بروز بدیم. خودمونو خالی کنیم. نریزیم توی خودمون. مخصوصا ما خانما که ذاتا ساخته نشدیم واسه ریختن حرفامون توی خودمون. این حرفای فروخورده میشه بیما
 
ب طور مثال یه ظرف میوه خوری می خریم می زاریم کنار سالن ب عنوان دکور ، بعد تا یه نفر از کنارش رد میشه ، تن و بدنمون میلرزه که نکنه بخوره بهش بیفته بشکنه ، این یعنی مال مون داره ب ما حکم رانی میکنه و ما اسیر مال مونیم! و هیچ لذتی از مال مون نبردیم! :// انفاق رو امام حسن مجتبی علیه السلام فهمیده بود که تو طول عمرش سه بار تمام داراییش رو بخشید! ما اگه یه فقیر جلومونو بگیره بین دو تومنی و پنج تومنی و یه سکه 500 تومنی ، سکه رو میدیم!؟ :] ولی من خدایی دو توم
اهای عروسی که بیست چهاری مادر شوهر و پدر شوهرت رو مامان گلم بابای گلم خطاب میکنی و برای فامیل های همسرت پسوند "جون " از زبونت نمیفته 
چندبار مامان ، بابای خودت رو مادرجان ، پدرجان صدا کردی ؟؟؟
+ از این همه تزویر حرصی میشم ...
+ کاش یکم خودمون باشیم !
+ کاش یکم خودمون رو درست کنیم و بعد سعی کنیم خودمون باشیم :)
.
.
.
بله یه جیزی هم میخواستم تعریف کنم ، دوخطشم تایپ کردم دیدم بیخیال... مجالش نی ! 
+ هی رفیق ! اینا رو مینویسم که هر چند وقت یه بار که وبمو میخون
من کاری به مافیای نفتی ندارم به نظرم همه ما باید از خودمون شروع کنیم . ماشینهای بنزینیمون رو بذاریم کنار . حالا که مسئولین هم از مافیای نفتی میترسن و حتی اجازه ندارند طرح زوج و فرد رو اجرا کنن از خودمون شروع کنیم. مافیای نفت هم مثل مافیای مواد مخدره اگه مردم نا آگاه دنیا تصمیم بگیرن آگاه بشن مواد مصرف نکنن مافیای مخدر نابود میشن و همچنین اگه همه تصمیم بگیریم نیازمون به خودرو بنزینی کمتر بشه مافیای نفت خودبخود نابود میشه. 
از خودمون شروع کنیم
هر چقدر قبل از ازدواج باید مراقب باشیم که دل هامون دلبسته و عاشق و بیچاره ی کسی نشن، بعد از ازدواج چندیدن و چند برابر باید مراقب این قضیه باشیم.
قبول کنیم یا نه، بالاخره ما همون آدم هاییم. همون آدم هایی که کم کم از یکی خوششون میاد و یدفه میشه تمام فکر و ذکرشون.. ما همون هاییم و خدایی نکرده اگه زندگی مون ذره ای سرد شه یا بعد از چند سال دیگه جذابیت دوران عقد رو نداشته باشه و اتفاقات زندگی به سمت معمولی شدن بره برامون.. قلبمون میفته دنبال پر کردن این
خدا ما رو به اونچه که درون خودمون مخفی کردیم مبتلا می کنه!!! تا قلب ما رو پاک پاک پاک کنه .. چطور قلب ما برای پذیرفتن حق نَرم میشه تا بتونیم مسیر رو درست بریم جلو .. و به خودمون ظلم نکنیم؟؟
.. وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.
سوره آل عمران، آیه 154
 
 
همین امروز صحبت های روانشناسی به نام بابایی زاد رو گوش میدادم .. بحث شون این بود که ما نمی تونیم رفتاری غیر از آنچه
دلم میخواد دستتو بگیرم بریم یه شهر آروم برای خودمون زندگی کنیم برای خودمون کار کنیم برای خودمون وقت بذاریم و انرژی. 
همینقدر ساده همینقدر آروم.
دلم زندگی میخواد
میدونی چقدر دلم زندگی میخواد
فقط ممکنه پیرت کنم همین :))
من از این شهر خسته ام دلم میخواد دور بشم از این همه شلوغی و هیاهو و بدو بدو.
دلم میخواد دستتو بگیرم بریم یه شهر آروم برای خودمون زندگی کنیم برای خودمون کار کنیم برای خودمون وقت بذاریم و انرژی. 
همینقدر ساده همینقدر آروم.
مگه مردم بقیه شهرها زندگی نمیکنن؟ مگه ندارن؟ مگه همه چی تهرونه؟ من که میگم نه نیست.
دلم زندگی میخواد
میدونی چقدر دلم زندگی میخواد
فقط ممکنه پیرت کنم همین :))
فکر، روحیه می‌سازه و روحیه، فکر.
فکرای خوب روحیه خوب میسازن وفکرای بد روحیه ی بد. وقتی اولین فکر توی ذهن تشکیل میشه اگه این فکر رو مثبت فرض کنیم روحیه خوب اول رو می‌سازه و روحیه خوب اول فکر خوب دوم و فکر خوب دوم روحیه خوب دوم و این به صورت زنجیره ای از  افکار ادامه پیدا میکنه. در پایان روحیه ما شاد و عالی میشه و برعکس اگه این زنجیره با افکار منفی تشکیل بشه پس از مدتی ما با روحیه ای ضعیف و در دراز مدت با شخصی افسرده و ناامید روبرو میشیم. 
نکته قاب
سلام دوستای گلم خوبیییین ؟
ویروس کرونا یه ویروس جدید هست
بهتره که مراقب خودمون باشیم ( البته هنوز این ویروس تو ایران نیومده ) ولی بهتره راه های پیشگیری از این بیماری رو بلد باشیم
وقتی می ریم بیرون ماسک بزنیم ، بهتره از ماسک های فیلتر دار استفاده کنیم وقتی هم اون ماسک رو درآوردیم بی اندازیمش سطل زباله و از ماسک جدیدی استفاده کنیم
دستهامون رو  مرتب با آب و صابون به مدت 20 ثانیه بشوریم
وقتی احوالپرسی می کنیم از دست دادن و بغل کردن و روبوسی خود دا
گاهی نسیم رحمت خداوند عجیب می وزد؛مراقب باشیم‌،
که از این نسیم و رحمت الهی خود را دور نکنیم.
یک گناه و خطاء چه بسا انسان را چنان از این نسیم دور کند؛ که دیگر راهی برای برگشت نباشد.
وچه کارهای خوبی که باعث می شود وجودمان سراسر از محبت و عشق به محبوب شود.
دقّت کردید چقدر پوست کلفت شدیم؟ چندسالی هست که با پیشرفت تکنولوژی، ذهن ما هم پر شده از اتفاقات مختلفی که نه تو شهر خودمون، نه تو کشور خودمون، نه تو کره ی خودمون حتّی از سیاره های دیگه هم می شنویم. همین اوّل کاری از خودمون بپرسیم، چقدر از این اطلاعاتی که هرروز به گوش ما می رسه، به درد بخور هست؟ بخوایم در مورد مبحث بدردبخوری صحبت کنیم، اثر مطلب از بین می ره چون صحبت یه چیز دیگس!
چقدر شنیدی از سر بریدن ها، زنده زنده گور کردن ها، آتیش زدن ها، منفجر
گاهی زندگی سخت است...و گاهی ما سخت ترش می کنیم...
گاهی آرامش داریم ، خودمون خرابش میکنیم...
گاهی خیلی چیزا رو داریم اما محو تماشای نداشته هامون می شیم.
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم..
گاهی میشه بخشید اما با انتقام اِدامش می دیم...
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه می دیم...
و گاهی
گاهی...
تمام عمر اشتباه می کنیم...و نمی دونیم یا نمیخواییم بدونیم...
کاش بیشتر مراقب خودمون ، تصمیماتمون و گاهی... گاهی های زندگیمون باشیم.
-----------------
سلام دوستای گلم خوبیییین ؟
ویروس کرونا یه ویروس جدید هست
بهتره که مراقب خودمون باشیم ویروس کرونا وارد ایران هم شده و بهتره که راه های پیشگیری از این بیماری رو بدونیم :
وقتی می ریم بیرون ماسک بزنیم ، بهتره از ماسک های فیلتر دار استفاده کنیم وقتی هم اون ماسک رو درآوردیم بندازیمش سطل زباله و از ماسک جدیدی استفاده کنیم
دستهامون رو  مرتب با آب و صابون به مدت 20 ثانیه بشوریم
وقتی احوالپرسی می کنیم از دست دادن و بغل کردن و روبوسی خود داری کنیم
هنگام
سلام دوستای گلم خوبیییین ؟
ویروس کرونا یه ویروس جدید هست
بهتره که مراقب خودمون باشیم ویروس کرونا وارد ایران هم شده و بهتره که راه های پیشگیری از این بیماری رو بدونیم :
وقتی می ریم بیرون ماسک بزنیم ، بهتره از ماسک های فیلتر دار استفاده کنیم وقتی هم اون ماسک رو درآوردیم بندازیمش سطل زباله و از ماسک جدیدی استفاده کنیم
دستهامون رو  مرتب با آب و صابون به مدت 20 ثانیه بشوریم
وقتی احوالپرسی می کنیم از دست دادن و بغل کردن و روبوسی خود داری کنیم
هنگام
تا جایی که من میدونم قانون کلی اینه که هدف، وسیله رو توجیه نمیکنه..
اخلاق یکی از اساسی‌ترین پایه‌های دینه و این‌که "فلان کار شرعی بود ولی اخلاقی نبود" اصلاً در قاموس دین جایی نداره!
دین‌دار باشیم نه فقط فقه‌مدار!
مراقب خودمون باشیم.
بد دنیایی شده..

+دین متشکل از سه پایه است: اعتقادات(همین توحید و معاد و نبوت)+فقه(همین احکام و باید و نبایدها)+اخلاااااق.
اخلاق رو از دین جدا نکنیم.
لطفاً.

+عنوان: خداوندا اخلاق عالی را به من عنایت کن.(صحیفه سجادیه،
مسئولین بایست مراقبت کنند؛ هم قوّه‌ی مجریّه، هم قوّه‌ی قضائیّه؛ دستگاه‌های ناظر بایست مراقبت کنند؛ من این را به رئیس‌جمهور محترم گفتم. ایشان در اظهار عمومی گفتند که ما میخواهیم کارخانه‌های فلان جا را بفروشیم؛ من گفتم مراقب باشید؛ [چون] طرف می‌آید کارخانه را از شما میخرد؛ نه به قصد اینکه کار را ادامه بدهد و تولید را ادامه بدهد؛ کارخانه را میخرد، ماشین‌آلات را میفروشد، زمین را هم برج درست میکند، کارگرها را هم بیرون میکند. مراقب یک چنین
ما فقط میخوایم حال همه خوب باشه ، ولی بعضی وقتا حال کسی که خوب نمیشه که هیچ حال خودمونم خراب میشه... مثل بهار، بهار با اینکه نماد شادی و سرسبزی اما همه رو خوشحال نمی کنه چون بعضیا به گرده های توی هوا حساسیت دارن ، اما مگه این تقصیر بهاره؟
ما نمیتونیم نسبت به حال بد بقیه بی تفاوت باشیم اما تهش تصمیم با خودمونه یا باید اونقد تلاش کنیم تا همه رو راضی نگه داریم که تهش چیزی از خودمون نمونه و یا میتونیم از اول مسئول حال بد خودمون باشیم یه دیقه هم نسبت
دانلود در لینک روبرو ( دانلود فیلم نقاب 2 دو)
ما آدما هممون مثل همیم
صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم
نقاب هایی که به صورت میزنیم میتونه اذیت کننده باشه
میتونه هم عادی باشه
یکی نقاب دین میزنه- یکی نقاب تحصیل و یکی هم در مورد عشق
ماهیت همه ی این ها اینه که ما خودمون نیستیم و خیلی خوب خودمون رو گول میزنیم
اینقدر خوب خودمون رو گول میزنیم که خودمون هم یادمون میره که اصلا هدفمون چی بود
و قرار بود چه کارایی انجام بدیم
هدف آدم که یادش میره
ا
  همش داریم و همشه داریم یکسری چیز مینویسیم با یک موضوع و محوریت خاص تا خودمون رو محدود کنیم و این ویژگی آدماست که محدود زندگی کنن. حالا زندگی محدود که دست خودمون نیست ولی محدود زندگی کردن که دست خودمونه. نیایم با چند تا انتخاب خاص محدود، محدودش کنیم و نتونیم کامل باشیم. خودمون رو بسته ی یک محفظه ی شخصیتی نکنیم تا مثل میمون توی قفس همه ما رو با انگشت نشون بدن و بگن آره این همون آدمیه که باید توی حصار خودش برای ما ادا در بیاره تا ما توی جهان آزاد
  همش داریم و همشه داریم یکسری چیز مینویسیم با یک موضوع و محوریت خاص تا خودمون رو محدود کنیم و این ویژگی آدماست که محدود زندگی کنن. حالا زندگی محدود که دست خودمون نیست ولی محدود زندگی کردن که دست خودمونه. نیایم با چند تا انتخاب خاص محدود، محدودش کنیم و نتونیم کامل باشیم. خودمون رو بسته ی یک محفظه ی شخصیتی نکنیم تا مثل میمون توی قفس همه ما رو با انگشت نشون بدن و بگن آره این همون آدمیه که باید توی حصار خودش برای ما ادا در بیاره تا ما توی جهان آزاد
به شخصه اعتقاد دارم به اینکه : 
کسی که بهشت را در زمین نیافته است ، در آسمان نیز نخواهد یافت !
اول اینکه جنبه روانی اش رو در نظر بگیرید ، اینکه هممون به یک شکلی در اومدیم که به خودمون اجازه لبخند هم نمیدیم ، انگار با خودمون هم قهر کردیم .
 سوار تاکسی و مترو که میشیم انگار همه با هم دعوا داریم ، باور کنید هممون رفتنی ام از این دنیا ، چطور دلمون میاد اینطوری زندگی و بگذرونیم ؟ تا زمانی که خودمون با هم خوب نباشیم ، چطور انتظار داریم زندگی خوبی در ا
رفتین خارجکوچه کثیفه چند درصدمون جارو برمیداریم و جارو میزنیمکشور خودمون باشه چنددرصدشهر خودمون باشه چیکوچه خودموندر نهایت خونه خودمون اگه باشه؟!مسلما هرجا احساس مسئولیت بیشتری وجود داشته باشه حرکت بیشتری هم وجود دارهمینالی از تنبلی و بی عاری جوونت؟!ناراحتی از خونه نشستن و ولگردیش؟غصه علافی جوونای مملکتو میخوری؟دوست داری به خودشون حرکتی بدن و زندگیشونو سامان ببخشن، باید حس مسئولیت پذیری رو در وجودشون زنده کنیو《ازدواج》این کاره است.
به اون گفتم هی یه نگاهی به خودمون بکن
آخه کی حرف یه دعانوسِ پارتیزان و یه نخبه بیکار رو باور میکنه
با تعجب بهم گفت:مگه تو پارتیزانی
همینکه اومدم بهش توضیح بدم دوباره گفت:
بیخیال مرد، ما دوتا خودمون حرف خودمون رو باور نمیکنیم
از بقیه چه توقعی داری
ای کسایی که دوستون دارم لطفا مراقب خودتون باشید. کسی نمیتونه جای شما رو بگیره. واقعن اعصابم به هم میریزه وقتی حالتون خوب نیست.
با مامان دارم دعوا میکنم که چرا سهل انگاری کردی و رفتی اون بالای ارتفاع اخه چی کار داشتی اونجا الان خوب شد ازون بالا افتادی :((( نکنید دیگ نکنید.
مواظب خودتون باشید. بخش بیشتر حال خوب من حال خوب شماست:(
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدن
خدا به انسانها قدرت تصمیم گیری و اختیار و اراده داد ، قدرتی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات و جانداران هستتوی زندگی یاد بگیریم تابع تصمیمات هیچ کس نباشیمهیچ کس بهتر از خود ما نمی‌دونه چی به صلاحشه و چی براش خوبهپس بهتره خودمون واسه خودمون تصمیم بگیریماجازه ندیم هیچ کس اینا رو از ما بگیره و سلب کنهچون کسی که بتونه این قدرت‌ها رو ازمون سلب کنه ، قسمتی از انسانیت ما رو تسخیر کرده و
واسه خاله سوغات سوهان حلوایی آورده بودیم، منتهی سوهان خودمون رو که تست کردیم پشیمون شدیم و واسه خودمون نگهش داشتیم. منتهی بعد از یه هفته قضیه اش طی وراجی تلفنی لو رفت. منتهی خاله چون مثل مادر آدمه اجازه داد نصف جعبه رو بخوریم ولی نصف دیگه اش رو حتما واسشون ببریم.
_ دیونگی 
_ درگیر و سردرگمی
_ نفرت از خود
_ غم‌و افسردگی
_ فاز برداشتن
احساساتمون شبیه به همه .
شاید بخاطره همینه که انقدر به هم نزدیکیم.
وقتی راجب خودمون پنج‌نفر دقت کردم،دیدم همه‌مون یه درد مشترک داریم
فکر کنم اون درد مارو انقدر به هم نزدیک کرده..
خدا ادمایی که کناره هم میزاره که به هم نیاز دارند.
شاید حالا بفهمم چرا با وجود این همه دل‌شکستگی و انتقاد از هم. هیچوقت از هم جدا نمی‌شیم‌
وقتی یکی ازمون می‌پرسه چرا انقدر باهم رفیق‌اید؟ نمیدونیم
این روزها همه عجیب خسته ایم و سردرگم اما...
میتونیم جوره دیگه ای برا خودمون بسازیمش بهترین فرصت برای اینه که همه ی کارای عقب افتاده ای که تو سال جدید فرصت نکردیم انجامش بدیم و همیشه بخاطر نداشتن وقت گله میکردیم الان انجامش بدیم
یا الان دیگه واقعا نباید بهونه ای جز بیماری برای انجام ندادن کارامون داشته باشیم و سال جدید رو بدون اینکه کاری رو عقب بندازیم زندگی کنیم
اینکه الان سرگرم به انجام دادن کاری بشیم خیلی تو بالابردن روحیمون بهمون کمک میک
از آیه 33 سوره ی عنکبوت: 
لاتخف و لاتحزن انا منجوک
نترس و غمگین نباش؛ ما تو را نجات خواهیم داد.
 
یونس که از شکم نهنگ نجات پیدا کرد؛ آتش که بر ابراهیم سرد شد...شده یکی بغلت کنه بعد غم و دلتنگی و خستگی و اعتراضت شسته بشه و فقط حال خوب بمونه؟ ایمان همون آغوشه. ایمان ما رو نه فقط از "جهان فاسد مردم " که از خودمون هم نجات میده.
برای خودمون آغوش بخواهیم یا بسازیم؛ آغوشی از جنس امنیت، جنس ایمان.
 
اوضاع تلویحا بازنده بازنده شده ؛ 
ذهن ام قفل شده . 
دائم توی خواب فکرم مشغول بود
که چی بگم ؟ چطور بگم ؟! از کجا به کجا بگم ؟!
حس میکنم کسی دلش به حال ما نمی سوزه ... دیشب فهمیدم کسی جز خودمون پیگیرمون میشه،
خودمون داریم در مسایلی که انتظار داشته میشه محل ورود عاقلانه و منطقی خانواده ها باشه ،  وارد میکنیم؛ امیدوارم کار درستی رو انجام بدیم . 
یه سال پیش بود یکی از دوستام توی همین مرحله ازدواج ش به شکست خورد. 
توکل به خدا 
امروز داستان عجیب و جذاب یکی از دوستام رو گوش دادم 
اینکه که برای یه کار مهم که هیچ کس نمیتونسته انجامش بده توکل کرده بود یه توکل واقعی از جنس آرامش یعنی توکلی که هیچ استرسی تو دلش نبوده.
و در آخر هم همه چیز به نفعش تموم شده....گاهی وقتا ما آدما زورمون به بعضی کارا نمیرسه باید کسی رو وکیل مدافع خودمون قرار بدیم و فقط تلاشمون رو بکنیم و قطعا نتیجش به نفع خودمون میشه
مگه میشه خدا خودش گفته باشه کسی که اون رو وکیل کار خودش قرار بده کفایتش میکنه و بع
که یه روز بلاخره میونِ این درد ریشه می‌کنیم، جوونه می‌زنیم، رشد می‌کنیم، بزرگ می‌شیم ولی فراموش نمی‌کنیم. چون این فراموش نکردنه لازمه‌یِ رشده. که این درد چیزیه که خودمون انتخابش کردیم، پس چرا باید ازش فرار کنیم؟ ما باقی می‌مونیم کنارِ این درد و همراهِ باهاش رشد می‌کنیم. اونقدری که بلاخره یه روز زل بزنیم تویِ آیینه و با افتخار بگیم این آدمیه که خودمون ساختیمش. که این حجم از تغییر، انتخاب خودمون بوده. که باید بزرگ بشیم همپایِ این درد، به
برای پیشگیری از سوختگی کودکان به این توصیه ها ایفا کنید: - شناساگر و آژیر دود در ساختمانی نصب کنید و آن را فعال نگهدارید. - هنگامی که بچه از اجاق گاز، فر یا مایکروویو استفاده می کند، مراقب او باشید. - درجه ترموستات هیتر آب را زیر ۵۰ درجه سلسیوس نگهدارید. - ظرف غذا را بدون اینکه کسی مراقب آن باشد، روی اتشگاه افسون شده نکنید. - برای خروج از خانه هنگام آتش سوزی برنامه داشته باشید.
 
یکی از چیزهایی که تو افزایش اعتماد به نفس مهمه اینه که خودمونو دوست داشته باشیم. احساسی که ما نسبت به خودمون داریم خودبخود به دیگران منعکس میشه. اگه حس خوبی به خودمون داشته باشیم، دیگران هم این حس خوب رو به ما خواهند داشت. و اگه حس بدی به خودمون داشته باشیم و اعتماد به نفسمون پایین باشه، هیچوقت یکی دیگه نمیتونه ما رو دوست داشته باشه.
ادامه مطلب
هیچ آدمی قرار نیست همراه همیشگی تو باشه تو دنیا این یه امر کاملا بدیهی و منطقیه و باید بپذیریمش
باید یه بخشهایی از خودمونو همیشه واسه خودمون نگه داریم واسه اون روزهای تنهایی مطلق
یه بخشهای باحال و حال خوب کن! :)
اتفاقا حقیقت تلخی نیست.جالبه
همه مون گاهی نیاز داریم توی دنیای خودمون سیر کنیم بدون اینکه کسی باشه
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید دربارۀ زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه و حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید دربارۀ زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌دو
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید درباره‌ی زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌
وقتی برای کشته شدن یک فرد نظامی اون همه ایرانی اومدن بیرون
و فریاد زدن مرگ بر آمریکا
وقتی که این همه جوون ایرانی توی خاکمون کشته شدن
من میگم مرگ بر  خودمون
که با سکوتمون این وضع رو ادامه دادیم
موقعی که بلا سر خودمون اومد و کمکی نبود و صدایی نبود
تازه می‌فهمیم ایرانی یعنی چه
تا بلا سر خودمون نیاد ... هیچ نمی‌فهمیم که چرا
مرگ بر خودمان
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
این قسمت تولد یک عدد دختر حساس و کوچولو:))) 
داستان از این قراره که امروز یه وروجک پا به این دنیا گذاشته که القضا
به شدت ناز و مامانی(همون لوس خودمون)
الان بیاد :))) 
ببینه بهش گفتم لوووس:))) 
خدا خودش مراقب منه:)
 
خب خب محیا خانم امروز یه آرزو کن و‌از اقا امام حسین ع بطلب 
خوش شانس خانم امسال تولدت با تولد اقا یکی شده 
بازم تولدت مبارک 
مارو هم دعا کن:)
راستی اینو هم ببین:))
دریافتحجم: 29 مگابایت 
اگر روابط شما آن طور که می خواهید نیست،
مطمئن باشید کسی که باید تغییر کند خود شما هستید. ما یک عمر منتظر زن ایده آل یا مرد ایده آل می نشینیم، زن ایده آل و مرد ایده آل وجود ندارد.
با خودتان فکر کنید و ببینید اگر شما مرد ایده آل یا زن ایده آل خود نیستید و اگر شما با خودتان ازدواج نمی کردید، چرا کس دیگری باید با شما ازدواج کند؟ 
اگر شما با تمام وجود عاشق خودتان نیستید و این عشق قابل لمس نیست و در پوست خود راحت نیستید، شفاف نیستید، صادق نیستید، این ر
به این دلایل بیشتر مراقب دندان های خود باشید
بخش پزشکی سایت زنان ایرانی - مشکلات قلبی ممکن است با باکتری های موجود در دهان که وارد جریان خون می شوند، مرتبط باشند. ارتباط بین سلامت دهان و دندان و مسائل قلبی‌عروقی به طور کلی با باکتری ها در ارتباط هستند
به ادامه بروید
ادامه مطلب
چند وقت پیش یکی از بچه ها که ازدواجم کرده(!) بهم پیشنهاد کار داد:
مراقب سالن مطالعه کنکور ، 3 روز در هفته + جمعه ها هفته درمیون، از ساعت 15 تا22 : ماهی 350 تومن! 
+ روزایی که تا 4 کلاس دارم، کلاس + ناهار رو چیکار کنم؟
+اصلا برم؟ نرم؟ 
به نظرم به زندگی نظم میده و حداقل از این وضع درمیام! 
و مجبور میشم روز درمیون درس بخونم! آخر هر کورس به وحشت نمیوفتم از دیدن جزوه ها! 
 
چیکار کنم؟ 
کاملا بداهه باید بگم که ما آدم ها(من و شما)  ممکنه در زندگی به مسائلی پی ببریم(در مورد خودمو،دیگران و یا جهان هستی) ولی اینکه تنها کسی باشیم که به این مسائل پی برده باشیم خیلی کمه و به ندرت پیش میاد اما چون از پیش نمیدونستیم و خودمون برای بار اول باهاش مواجه میشیم این تصور قوت میگیره که احتمالا بقیه هنوز بهش پی نبرده باشند!
حالا می خوام که بدون هیچ محدودیتی ازتون دعوت کنم اون دست رازهارو اینجا برای خودمون(من و مخاطبین عزیز جان) به یادگار بمونه!
یک سری از رفتارها وقتی مدام و هرروز تکرار بشن تبدیل می شن به عادت ، قطعا این عادت خیلی از مواقع به نفع ماست و خیلی از مواقع هم به ضرر ما ! ما هم اگر نگاهی به خودمون بندازیم به عادت های بدی می رسیم که شاید سال هاست دوست داریم تبدیلش کنیم به یه عادت خوب اما ناموفق بودیم .
تعهّد خیلی کمک کنندس بطوریکه اگر واقعا با خودمون عهد ببندیم که تغییر کنیم و پای هر سختی که در پی داره بمونیم ، کار شدنی هست ..
ادامه مطلب
همیشه ما آدم ها تصور میکنیم که توی زندگیمون در یک نمایشنامه ای معین، نقش خودمون رو بازی می کنیم. ولی بزرگترین فراموشیه ما اینه که یادمون میره صحنه تغییر میکنه. و بی دلیل خودمون رو وسط یک نقش جدید و یک اجرای جدید پیدا می کنیم.و همین مابین مُکرر زخمی میشیم تا یاد بگیریم و مکرر میفتیم تا بزرگ بشیم...چیزی که وسط همه این نقش ها نباید یادمون بره، اینه که، نباید تغییر کنی. خودت باشی. تا آدما، خودِ واقعی‌ِ تو رو دوست داشته باشن... ✨
نویسنده : مصطفی مداحی

   همش داریم و همشه داریم یکسری چیز مینویسیم با یک موضوع و محوریت خاص تا خودمون رو محدود کنیم و این ویژگی آدماست که محدود زندگی کنن. حالا زندگی محدود که دست خودمون نیست ولی محدود زندگی کردن که دست خودمونه. نیایم با چند تا انتخاب خاص محدود، محدودش کنیم و نتونیم کامل باشیم. خودمون رو بسته ی یک محفظه ی شخصیتی نکنیم تا مثل میمون توی قفس همه ما رو با انگشت نشون بدن و بگن آره این همون آدمیه که باید توی حصار خودش برای ما ادا در بی
 
 
،  در تک تک لحظه ها ، لحظه ای خوب و لحظه ای هم شاید بد ، لحظه ای خوش و لحظه ای شاید  ناخوش ، این لحظه به لحظه ها دست بدست هم میدن و میشن لحظات عمر ما ، اونقدر زندگی کوتاهه و اونقدر آدمها در هیاهوی زندگی غرق میشن که هیچکسی هیچکدوم از دلشوره ها و نگرانی ها و رنج هایی رو که ما کشیدیمو یادش نمیاد ، آدمها رنجهای گذشته  خودشون رو هم در گذر زمان دیگه فراموش میکنن چه برسه به رنج هایی که ما متحمل شدیم ، آدمها همه فکر میکنن خیلی خوب رفتار کردن و حتی اونم
یه روزی هم میاد که یکی می‌زنه روو شونه‌مون و به خودمون میایم و می‌فهمیم تموم عمر تنها بودیم و آدمایی که باهاشون خندیدیم و گریه کردیم و حرص خوردیم و عصبی‌مون کردن و دوسمون داشتن و دوست داشتنمون رو خرجشون کردیم تخیلمون بودن 
یه روزی میاد که اونی که زده روو شونه‌مون تا به خودمون بیایم یه صندلی می‌ذاره و روبرومون می‌شینه و زل می‌زنه توو چشامون و ازمون می‌پرسه چرا توو خیالمون این آدما رو ساختیم
 یه روزی میاد که می‌فهمیم همه چیِ دور و برمون
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدن
خدا به انسانها قدرت تصمیم گیری و اختیار و اراده داد ، قدرتی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات و جانداران هستتوی زندگی یاد بگیریم تابع تصمیمات هیچ کس نباشیمهیچ کس بهتر از خود ما نمی‌دونه چی به صلاحشه و چی براش خوبهپس بهتره خودمون واسه خودمون تصمیم بگیریماجازه ندیم هیچ کس اینا رو از ما بگیره و سلب کنهچون کسی که بتونه این قدرت‌ها رو ازمون سلب کنه ، قسمتی از انسانیت ما رو تسخیر کرده و
هر آدمی باید اعضا و جوارح خودش را بشناسه . چشم و گوش و دست و پا و سیستم گوارش و بالاخره اعضای جنسی خودش را .
ما نباید با بدن خودمون رودربایستی کنیم یا نامهربان باشیم باهاش .
عدم توجه درست به بدن منجر به بروز بیماری میشه .
ما تنها کسی هستیم که باید به تمامی با بدن خودمون آشنا باشیم و او را بشناسیم .
دعوتتون میکنم به دیدن دو ویدئوی کوتاه کاملا پزشکی و آموزشی .
هیچ محدودیت سنی هم نداره .
اینجا ببینید :
آناتومی دستگاه جنسی
sahaja_yoga@
روح وحشی 
خیلی از دوستان و کاربران عزیز سئوال میکنند که ما برنامه های خودمون رو با چه برنامه ای می سازیم .  اگر این سئوال برای شما هم پیش اومده و علاقمند هستید که بدونید که چطور میشه بدون بلد بودن برنامه نویسی میشه یک اپ ساخت برنامه احکام شرعی ما رو نصب کرده و پنج ستاره بدهید . سپس از قسمت تماس با ما اطلاع دهید تا رمز آموزش های خودمون رو برای شما ارسال کنیم . با تشکر موفق باشید .
از کجا شروع می کنیم به اهمیت دادن به آدما توی ابعاد شخصی زندگیمون؟‌
اصلا تعریف شخصی چیه؟ خب واضح اینه که شخصی و غیرشخصی واسه هر کسی یه بازه ای از کارا رو پوشش می ده. اما با این حال، با همون تعریف شخصی از شخصی! یعنی خودمون می دونیم چی واسه خودمون شخصی هست و چی نیست...
یه بار یه نفر گفت که ما به خاطر بقیه باید به ظاهرمون اهمیت بدیم! که حال بقیه بهتر شه با دیدنمون! و اونجا بود که کلا ذهنم hang که چطور ممکنه یکی اینجوری به ماجرا نگاه کنه؟
فک کنم که خشمی
ما یه همسایه پایینی داریم،چون پنجره اتاق من مشرف به حیاط اوناست،بیشتر سر و صداهاشونو میشنوم...بعد تازگیا فهمیدم که همسایمون بارداره،امروز داشتم درس میخوندم،شنیدم دخترش که 5 سالشه داره بلند بلند با یکی بحث میکنه میگه اگه به حرف آبجیت گوش نکنی چشمات و در میارم:|فهمیدی؟من آبجیتم ازت بزرگ ترم هر کاری گفتم باید بکنی:|
اولش فک کردم اینا بچشون به دنیا اومده و زود رشد کرده،بعد متوجه شدم توهمی بیش نیست:|
+کاش یه دوست درست و حسابی داشتیم که حداقل شادمه
خب خوشبختانه بعد از خوردن ضربات سنگین از این دنیا بلاخره قاعدۀ مبارزه‌شو پیدا کردم / اگر به کسی خوبی کردی مراقب باش ممکنه همون شخص چند وقت دیگه دلت رو بشکونه / بعد از خوبی کردن اصلاااا انتظار خوبی متقابل رو نداشته باش / فقط مراقب باش بعد از اینکه خوبی کردی و اون خنجرو از پشت فروو کرد تو ناراحت نشی چون انتظارشو داشتی / خوبی کن ولی منتظر عواقبشم باش... / از خوبی کردن خوشحال نباش که من خوبی کردم پس اونم... نه از این خبرا نیست...همین باعث میشه که از تعد
آدمی به هر کسی که بخواد دروغ بگه، و خودش رو انکار کنه، برای خودش دیگه نمی تونه این انکار رو ادامه بده!! هر چی هست، هر کی هست، خود آدم به این موضوع آگاه تره ..
 
 
البته یه تفاوتی که می کنه اینه که انسان وقتی به رشد و بلوغ بیشتر برسه می تونه همه این حقیقت رو وجدان کنه
اما تا جایی که توانایی شناخت داره، نمی تونه حقیقت خودش رو انکار کنه.
دلیل رفتارهای خام و ناپخته! و بی جای خیلی از ماها هم همین موضوعه، به جای اینکه واقعیت خودمون رو بپذیریم، خودمون رو
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدن
خدا به انسانها قدرت تصمیم گیری و اختیار و اراده داد ، قدرتی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات و جانداران هستتوی زندگی یاد بگیریم تابع تصمیمات هیچ کس نباشیمهیچ کس بهتر از خود ما نمی‌دونه چی به صلاحشه و چی براش خوبهپس بهتره خودمون واسه خودمون تصمیم بگیریماجازه ندیم هیچ کس اینا رو از ما بگیره و سلب کنهچون کسی که بتونه این قدرت‌ها رو ازمون سلب کنه ، قسمتی از انسانیت ما رو تسخیر کرده و
نمی‌دونم شما هم بچه بودید Rise of Nations بازی می‌کردید یا نه؟
و نمی‌دونم آیا شما هم از خوندن کتاب‌های داستانی و روایت‌های انقلاب ۵۷ مثل من لذت بردید یا نه؟ یا از دیدنِ صحنه‌های به خیابان آمدن مردم در بهمن ۵۷؟ دیدن شادیِ چهره‌‌های ساده مردم؟ دیدن پیروزی؟
احساس می‌کنم دوباره انقلاب شده. ولی این‌بار ایران و تمام متحدانش انقلاب کردند. 
انقدر این شادی و شعفی که توی چهره مردم می‌بینم قشنگه، انقدر همه چیز باعث افتخارمونه، انقدر دل دل می‌کنم که ز
 
 
تا یه مدتی کلا ذهنم درگیر یه فکرایی بود. فقط فکر میکردم و حسرت میخوردم. اونم این که چی میشد  خودمون میتونستیم ادمای اطرافمونو انتخاب کنیم؟! مثلا خیلی از ادمهایی هستند که می بینیمشون و با خودمون میگیم چی میشد این با من نسبت نزدیک داشت؟ چی میشد این دوست من میشد؟ مثلا با خیلیا توی فضای مجازی اشنا میشدیم و این غریبه گاها از صد تا اشنا اشناتر میشد با ما. اونقدری که از تمام جیک و پوکمون خبر دار میشد. با اون راحت بودیم و با خودمون میگفتیم ای کاش هم
 
گاهی خودمون، عاملِ این هستیم که در کنج بنشینیم
 
و از زمین و زمان بهمون فشار وارد بشه و ...
 
گاهی خودمون هستیم که با رعایت نکردنِ محدودیت ها
 
و خطوط قرمز و نارنجیِ شخصیتِ
 
خودمون ، باعث میشیم که بقیه از خطِ قرمز ها هم فراتر بروند
 
و فکرِ ما رو مشغول کنن.
 
این خودِ ما هستیم .
 
یک فردِ منحصر بفردِ مستقلِ کامل .
 
که برای زندگی شخصی و خانوادگی و اجتماعیمون تصمیم های
 
اساسی و پایه ای میگیریم .
 
از دانشگاه رفتن گرفته تا ازدواج ،که مهمترین تص
شکی نیست که کم خوابی باعث سیاهی و پف زیر چشم می شود؛ اما آیا می دانستید که کم خوابی به سلامت چشم آسیب می رساند. اسپاسم و خشکی چشم، می تواند به علت کم خوابی بروز کند.


به گزارش : ما همیشه برای انجام کارهایمان از رانندگی گرفته تا خواندن خبرها، نیاز به قدرت بینایی داریم. برخی از عادت ها بدون این که متوجه باشید، به چشم آسیب می رساند.
ادامه مطلب
در حقیقت ما از خود آدم‌ها متنفر می‌شیم یا از ویژگی‌های نفرت‌انگیزشون؟
چرا از بعضی آدم‌ها متنفر می‌شیم؟
چون فقط دارای یه سری ویژگی‌های نفرت‌انگیز و آزاردهنده هستند؟ یا گاهی متنفر می‌شیم چون وجود اون ویژگی‌های نفرت‌انگیز رو کم و بیش در خودمون هم می‌بینیم؟ با تنفرمون هم در برابر اون شخص و هم در برابر خودمون طغیان می‌کنیم. طغیان در برابر خود. از خودمون می‌ترسیم، از این که ما هم اون ویژگی‌های آزاردهنده رو داریم که گاهی ممکنه در رفتار و
هیچ وقت نگاهتون به دیگران نباشه،همیشه نگاهتون به خودتون باشه.چون به دیگران نمیشه اعتماد کرد،به هیچکس نمیشه اعتماد کرد.پس همیشه خودتون رو ببینید.منظورم خودخواهی و غرور نیست بلکه هدفم از زدن این حرف اینه که،منتظر کمک و نگاه دیگران نباشین،اونا کار خودشون رو می کنن،هیچکس حواسش به اون یکی نیست.شما هم حواستون به خودتون باشه،منتظر کمک،تلاش و نگاه خودتون باشید.چون دنیا هیچ وقت آدمایی رو نداشته که بخوان به دیگری کمک کنن و حواسشون بهش باشه.مراقب خ
16/7/97امروز گوشی موبایل دستت بود منم گفتم سوفیا عشقم بگو الو سلام بابا،واااای باورم نمیشه تو سریع گفتی الو للام،باورت نمیشه کشته شدم از بس ذوق کردم،صبحشم خاله گفت دست نزن بده،تو هم سریع گفتی بده!!!!وای مامان شکر خدا که تو رو دارم ماشاءالله بهت که ایقد تیز و باهوشیکلمه های که میگی رو دوست دارم همون موقع برات بنویسم اما وقت نمیکنم مخصوصا این روزا که اسباب کشی داشتیم و از خونه رجایی اومدیم خونه جدید،ان شاءالله که اساب کشی بعدی خونه خودمون باشیم،
مراقب خنده هات باش ، ممکنه بعضی وقتا با خنده ای که می کنی مُهر تاییدی بزنی بر رفتار اشتباه دیگری ، رفتار اشتباهی که با خنده ی تو بیشتر تکرار بشه و به هر نحوی دل کسی برنجه ، قُبحی شکسته بشه و گناهی صورت بگیره !
روز حسابرسیِ اعمال که می شه یهو می بینی توی پرونده اعمالت ، مواردی هست که هیچ جوره نمی تونی درکش کنی ، همش می گی خدایا من که این کارا رو نکردم و بعد هم جواب می شنوی که درسته که این کار رو نکردی ولی خنده ی تو ، لایک تو ، انتشار مجدد تو باعث شد ک
گاهی پیش میاد که یکدفعه متوجه میشیم  جورابمون  سوراخه و اگه دیگران ببینن خجالت زده و شرمنده میشیم.
مثلا اگه مسجد باشیم و دیگران جورابهای سوراخ شده ما رو ببینن موقع نماز یک نوع کوچکی احساس می کنیم.  در نماز در برابر خدایی می ایستیم که همه عیوب ظاهر و باطن ما رو میبینه و باید با نهایت خضوع و خشوع و شرمندگی در برابرش بایستیم نه باحال کسالت و فکرمون همه جا بره جز پیش خدا. پیش خدا بدجوری جورابامون سوراخه و وضع خرابه و باید متوجه وضع خودمون باشیم.
htt
سلام...شبتون بخیر
اول کاری میخواستم یکم از ضرورت {خودشناسی} براتون بگم
همه ما ذاتا عاشق خودمون هستیم و برای خوشبختی خودمون حاضریم هرررکاری کنیم....
ولی اگه یه نگاه به بشریت بندازیم چند درصدشون احساس خوشبختی دارن؟!چند درصد به ارامش واقعی (نه یه لذت و ارامش کاذب و زودگذر) رسیدن؟
هرروزی که میگذره به اختراعات و اکتشافات و پیشرفت صنعت و راحتی زندگی جوامع امروزی بشر اضافه میشه ولی...ولی بیاین ببینیم ادما تو این زمونه زندگی با ارامشی دارن یا صد سال دو
هیچ وقت نگاهتون به دیگران نباشه،همیشه نگاهتون به خودتون باشه.چون به دیگران نمیشه اعتماد کرد،به هیچکس نمیشه نمیشه اعتماد کرد.پس همیشه خودتون رو ببینید.منظورم خودخواهی و غرور نیست بلکه هدفم از زدن این حرف اینه که،منتظر کمک و نگاه دیگران نباشین،اونا کار خودشون رو می کنن،هیچکس حواسش به اون یکی نیست.شما هم حواستون به خودتون باشه،منتظر کمک،تلاش و نگاه خودتون باشید.چون دنیا هیچ وقت آدمایی رو نداشته که بخوان به دیگری کمک کنن و حواسشون بهش باشه.م
وقتی تمام لذت و زیبایی زندگی در روابط اجتماعی و حتی شغل خلاصه میشه باید ترسید . این یک زنگ خطره !
آدم های زیادی را میشناسم که به ندرت با خودشون تنها میمونند .
میگن حوصله ام سر میره .
دور هم خوش میگذره .
واقعیت اینه که اغلب ما می ترسیم که با خودمون تنها بمونیم .
بلد نیستیم در تنهایی لذت ببریم .
هنرمندان بخصوص در هنرهای تجسمی ، نویسندگی ، نوازندگان و موارد مشابه کمتر با این مشکل روبرو میشن .
افرادی که کتابخوان هستند هم .
هر چیزی به قاعده . انسان موجود
چگونه مراقب قلب خود باشیم
قلب،
عضوی عضلانی و تو خالی است که در قسمت پایین قفسه سینه، در پشت و سمت چپ
استخوان جناغ سینه قرار گرفته است. اندازه ی قلب هر فردی به اندازه ی مُشت
دست اوست.
این عضو قوی و پُرکار، خون را به همه بخش‌های بدن اعم از سلول‌ها، عضلات، استخوان‌ها و اعضا پمپ می‌کند.
از دیدگاه یک متخصص قلب، قلب چه تعریفی دارد؟
در تمام طول زندگی، قلب با سرعتی حدود یک بار در ثانیه می‌تپد و حین فعالیت بدنی این سرعت به میزان قابل‌توجهی افزایش
 
از شاهکارای قسمت پنل تو مطالب جدید  بیان این است : 
نمیشه متن کپی شده خودمون رو تو پست خودمون در حالت عادی مثل قبل کپی کنیم‌ :| مگر با شرایط جدید که با گوشی بسختی انجام میشه :|
با تشکر از تمام تلاشگران این عرصه بخصوص مدیریت بیان :|
 
 
ادامه مطلب
     
 پرستار سالمند
 پرستار سالمند به شخصی گفته می‌شود که وظیفه حفظ و مراقبت از سالمند را به عهده می‌گیرد. این دسته از افراد ممکن است به صورت مستقل و یا به عنوان عضوی از مجموعه‌های پرستاری مؤسسات خدماتی فعالیت کنند. شخصی که به عنوان مراقب سالمند در منزل مشغول به کار می‌شود، باید قبل از هر چیز از اصول مربوط به نگهداری افراد سالمند مطلع باشد و اقتضائات سنی آن‌ها را در نظر بگیرد. افراد ممکن است به دلایل مختلفی مانند زندگی کارمندی، مشغله‌ه
ممکن نیست در گذشته حرفی زده یا کاری کرده باشیم و حالا که بهش فکر می کنیم یا یک دفعه یادمون میفته شرمنده نشیم پیش خودمون! حس بدیه واقعا
فکر می کنم انسان هر دفعه که احساس میکنه دیگه عقلش رسیده همون موقع بازم پایین تر رفته! مطمئن بودن یا احساس بی نقصی مقدمه شکست های سنگین بعدیه!
ترک کردن یک عمل بد از دید خودمون نه دیگران به تمرین کردن نیاز داره و همینجوری خود بخود درست شدنی نیست.
پ ن: زندگی خیلی ساده و پیچیده س نکته مهمش اینه که یک آن ممکن تموم بشه!
"
نمی‌دونم چی شد که یک بار موقع صبحانه با هم‌اتاقی‌م تصمیم گرفتیم خودمون رو فاش کنیم. بی‌کم و کاست قصه‌ی زندگی‌هامون رو بریزیم وسط و نترسیم از قضاوت شدن. نترسیم از فاش شدن و از عمق وجودمون خودمون باشیم. 
اما علت اون صبح هرچه که بود، نتیجه‌اش امروزی بود که از اتفاقی که براش افتاد، با هم گریه کردیم. تجربه‌های مشابهمون رو گذاشتیم وسط و هم‌دردی و هم‌دلی رو به معنای واقعی کلمه امروز تجربه کردم. 
گفت: اگه تو امروز نبودی من چی کار می‌کردم؟ گفتم:
شما قضاوت کنین:/
مراقب امتحان پریشب رفته مراسم احیا با مادر شوهر O__o
امروز اومده سر جلسه امتحان با خواهرش پشت مادر شوهره غیبت میکنه:|
ینی رسما 10 دقیقه فقط یه بند حرف میزد، بچه هام هی اعتراض میکردن انگـــــــــــــــار نه انگار
منم اعصابم خورد شد، با حرررررص تمام با سر خودکار سه بار زدم رو میز ینی بســـــــــــــــه
ادامه مطلب
اینکه آزادی باید چی باشه، سوال همیشه هاست...
امروز به این فکر کردم که آزادی باید به دست آوردنی باشه. همون طور که آزادی و رسیدن به خود اصیل تلاش کردنیه. ما باید به اندازه ای آزاد باشیم که آزاده ایم. که از خود رهاییم... گرجه... ما آزادیم تا خودمون رو آزاده بسازیم. یعنی حتی وقتی که آزاد نیستیم هم این آزادی رو داریم که خودمون رو در خود نااصیل بیشتر و بیشتر زندانی کنیم... قوانین اجتماعی شاید باید از قوانین جان بیان؟ و ما توی بستر اون قوانین آزاد باشیم کا
دل ما اگه گلهای خوش بو داشته باشه به خودی خود فرشته های خدا (زنبور های عسل زیبا) رو به طرف ما میاره و نتیجه اش هم عسل های خوبی میشه که برای ما درست میشه.
اما اگه پلیدی و آلودگی کینه و بدی در دلمون باشه خود به خود  مگس های شیطانی میان دنبال بوی بد اون آلودگی و نتیجه اون میشه رفتن دنبال وسوسه های مکرر شیطانی که خودمون موجب اومدن اونها شره بودیم اما بعدا دیگه اختیار می افته دست شیطان که هر کجا بخواد ما رو میبره چون خودمون با ضعفمون دعوتشون کرده بودی
با ع میریم خونه میم . ما سه تا همدم شادی و غم و غرغر و ذوق کردن های همیم. حداقل روزی یک ساعت رو توی گروه واتس اپ حرف میزنیم و خودمون رو خالی میکنیم. از چند ساعتی که کنار هم بودیم حداقل یک سومش رو در مورد خونواده همسر و غصه هایی که داشتیم حرف زدیم. در مورد چیزایی که توی دلمون دفن شده بود و رسوب کرده بود. در مورد چیزایی که نتونسته بودیم با کسی درمیون بذاریمش. توی خلال صحبتامون من به حرفای صهبا یه گریزی زدم . اینکه بیایم فکر کنیم اونا خانواده خودمونن
بسم الله الرحمن الرحیم
روز بعد از اون (کلیک)ماجرا مجبور بودم به همه ۷ تا مراقب سلامتم زنگ بزنم بگم پنجشنبه مرکز جلسه داریم تشریف بیارید
وقتی به اون مراقب داستان قبلی زنگ زدم سلام کردم فقط و گفتم تشریف بیارید
احوال پرسی کرد و کلی عذر خواهی که من نمدونستم شما دختر آقای ****هستید
تروخدا ببخشید من خیلی عذر میخوام همون شب رفتم پیش یارو و گفتم اگه راست میگی مشخصات گوشی رو بگو و طرف مونده چی بگه...کلی تهدیدش کردم و اصلا اجازه ندادم به شما زنگ بزنه
با ای
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه‌وقت پامون نلغزه.ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست هرکدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام هیچ کار احمقانه‌ای چطور می‌خو
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه وقت پامون نلغزه. ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست کدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ 
ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام  هیچ کار احمقانه چطور می‌خواس
تنهایی آدم رو کم‌طاقت می‌کنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها، موجودی غمگین و بی‌منطق می‌سازه. یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنونده‌ی بهانه‌‌های ریز و درشت‌مون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه ‌نفر که تویِ اوجِ بی ‌منطقی‌مون، صبور‌ترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون می‌دونیم حرفی که می‌زنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید
 
یکی از بزرگترین موانع خوشبختی ما میدونید چیه ؟اینکه ما در عوض اینکه دنبال شادی‌ها و خوشی‌های در دسترس در کنار عزیزانمان باشیم و خوشبختی را با یک لبخند از ته دل و حتی با خوردن یک بستنی و چیزهای ساده و در لحظه تجربه کنیم به دنبال این هستیم که خوشبخت به نظر بیاییم .اینه که وقتی میریم شمال و چند روز را با بهترین دوستانمون سپری میکنیم و از ته دل شاد میشیم وقتی بر میگردیم احساس خوشبختی نمیکنیم و به خودمون میگیم :
ای بابا ما هم که الکی خوشیم و خودم
همیشه قبل اینکه فحش بدیم اگه به چندتا چیز فکر کنیم میبینیم اون فحش داریم به خودمون میدیم ینی چی؟ ینی اینکه من اگه به عشقم فحش بدم دارم به خودم فحش میدم یه مثال کوچولو میزنم (ببخشید) مثلا وقتی من بهش بگم "آشغال" خودم زیر سوال میرم چطور؟ من دارم با همین "آشغال " زندگی میکنم باهاش خوشی و بدی میگذرونم همسرمه . همین آشعال پدر بچه هامه خلاصه که هرچی توهین کنیم به خودمون کردیم.
یه مشاور میگف حتی با همسرتون جلو بقیه یا تو پارک بگو مگو نکنین بزارین تو خلو
من هیچ وقت نفهمیدم زن بابابزرگ دوستش داشت یا نه اما الان تقریبا مطمئن شدم که دوستش نداشت... وقتی عملش کردیم مدام زنگ میزد اما تنها چیزی که می گفت این جمله بود نیاریدش خونه!! آوردیمش خونه خودمون اما یه روز قبل از عید گفت من میخام خونه خودم باشم نه اینکه اونجا راحت باشه نه خجالت میکشید .. فقط ده روز دووم اورد ... بابا قبول نکرد خونشون ختم بگیریم... ختمشا اینجا گرفتیم خونه خودمون... وقتی زن بابابزرگ از در اومد تو شروع کرد به گریه کردن اون لحظه با خودم ف
سلام:))
دکتر مجتبی شکوری، که احتمالا خیلی‌هامون می‌شناسیمش - یک واقع‌بین و در عین‌حال آرمان‌گرا، یک لطیف متفکر پرهیجان- دو سال پیش ٨گام برای موفقیت در سال جدید نشون داد.
«من مجتبی شکوری هستم و فکر می‌کنم این حرف‌ها درباره دنیای بعد از مرگ نیست. حقیقت واقعی درباره زندگی قبل از مرگ است. درباره این‌ که چه‌طور به سن ٣٠ یا شاید ۵٠سالگی برسید بی‌ آن‌ که بخواهید تفنگ روی شقیقه‌تان بگذارید.»
درباره ٨ زندان صحبت کرد که باید ازشون فاصله بگیریم. ک
اومدم اصفهان.
دلم برا شهرم تنگ شده بود. مخصوصا آدماش .
البته اینبار با اوتوبوس اومدم و نه با ماشین خودم.
دومین باری بود که با خانومم با اتوبوس سفر میکردم.
اولین بار تقریبا اوایل دوران عقدمون بود.
یادمه اوندفعه هم مثل اینبار صندلیش خراب بود و کمرش درد گرفت. شرایط هم طوری بود که نشد صندلیمون رو با هم عوض کنیم.
ماشین خودمون درسته که کوچیکه و توی سربالاییها کم میاره و کولر نداره و سر و صدا خیلی داره و صندلیهاش راحت نیست و مدام خراب میشه و .... ولی با ه
اومدم اصفهان.
دلم برا شهرم تنگ شده بود. مخصوصا آدماش .
البته اینبار با اوتوبوس اومدم و نه با ماشین خودم.
دومین باری بود که با خانومم با اتوبوس سفر میکردم.
اولین بار تقریبا اوایل دوران عقدمون بود.
یادمه اوندفعه هم مثل اینبار صندلیش خراب بود و کمرش درد گرفت. شرایط هم طوری بود که نشد صندلیمون رو با هم عوض کنیم.
ماشین خودمون درسته که کوچیکه و توی سربالاییها کم میاره و کولر نداره و سر و صدا خیلی داره و صندلیهاش راحت نیست و مدام خراب میشه و .... ولی با ه
میدونی یاد کِی افتادم؟ بهمن بود؟ شایدم اذر یادم نمیاد ولی یه برف تروتمیزی اومده بود صبح پنجشنبه بود ولی، من کلاس زبان داشتم و بعد کلاس زبان قرار بود باهم بریم نیم ساعت مونده بود به کلاس یه لنگ پا تو سرما اونور میدون منتظر من وایستاده بودی  کلاس که تموم شد دوون دوون اومدم سمت تو تاکسی گرفتیم که بریم سمت بالا  راننده تاکسی بهمون گفت دونفرین دیگه؟ ما خندمون گرفت گفتیم اره وسط راه گفتی پیاده شیم؟ برنامه ای نداشتم حقیقتا گفتم پیاده شیم خیابونا ل
در زندگی ما انسان ها
گاهی پیش میاد که غافل میشیم از تمام دلایلی که ساده به نظر میان اما شدیدا مهم هستند.
دلایلی چون : محبت ، عشق ، هم کلام شدن ، شنیدن ، حرف زدن و به آغوش کشیدن عزیزان.
نمیدونم شاید انقدر غرق مسائل دیگه ای شدیم که زیادی جدی گرفته شدن ، و هیچ نقطه اشتراکی با دلایلی که گفتم ندارن.
درست با توجه به بازه زمانی و تجربه ای که از اتفاقات پیرامون کسب می کنیم ، ولی باز از نظر شخصی "تلنگر" ی بهمون زده نمیشه و به خودمون نمیایم. 
شاید زمانی به خو
 
تا حالا شده از خودمون بپرسیم کهقیمت یک روز زندگی چنده؟پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمیکنیم؟قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چنده؟قیمت یک دست سالم چنده؟یک چشم بی عیب چقدر می ارزه؟قیمت یک سلامتی فابریک چنده؟اینا همه لطفه …همه نعمته که ما به حساب حق و حقوق خودمون میذاریمتا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازمون پس بگیرهقدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر …به زندگیت ایمان داشته
وقتی یکی بهمون ظلم میکنه میگیم طاقت بیار امتحان خداست
وقتی پدری در حق فرزنداش جفا میکنه میگیم امتحان خداست
وقتی یکی پولمون و میخوره میگیم خدا ازش نگذره
وقتی مورد ظلم واقع میشیم میگیم خدا لعنتش کنه!!! وقتی همسر یکی خیلی بده میگن بخاطر خدا تحمل کن بمون پاش ناشکری نکن!
وقتی مریض میشیم و دکتر نمیریم میگیم خدا خودش سلامتی بده!!!!
دست نگه دار!!!!
چرا میخوایم بی مسولیتی های خودمون و گردن خدا بندازیم؟!؟
چرا خودمون نمیریم حق خودمون و بگیریم منتظریم خدا ب
گاهی الکی الکی سر یه مشت تاراحتی و عصبانیت،آدما رو از خودمون می رونیم.این یک اشتباهه بزرگه،بدون شک.مگه ما چقدر زنده می مونیم؟مگه دنیا تا کجا ادامه داره؟مگه زندگی چقدر دووم میاره؟اصلا ارزشش رو نداره که بخاطر ناراحتی ها و عصبانیت ها بین خودمون و عزیزامون فاصله بندازیم.چون که بعدش،یه کم که بگذره،خودمون حسرت می خوریم.حیفه،خیلی حیف!من توی اینجور مواقع با خودم میگم:اگر امروز یا فردا،طرف(کسی که از دستش ناراحت یا عصبانیم)یه اتفاقی براش بیوفته،یه
دو سه روزی بود که از فرط دل درد به خودم میپیچیدم اما مادر جان فکر میکرد دروغ میگم چون نمیخوام روزه بگیرم...کل دیشب خواهری خونه رو به گند کشید و منم از امروز صبح نفله طور به زندگی خودم دارم ادامه میدم...حتی آب های بدنم رو هم بالا آوردم...بدترین حس ممکن اینه که اسهال و استفراغ و بدن درد و همه چیو با هم بگیری...القضا فردا هم ی امتحان کوفتی داشته باشی که از رو تنبلی و دل درد نخوندی...امروز رسما یا خواب بودم یا دسشویی...الانم میبینید اینجا میخواستم بهتون
من یه آدمم..مثل خیلی از آدمای دیگه یه سری عیب و ایراد دارم..
اما خب حداقل این شجاعت رو دارم که بیام در موردش بنویسم و از خودم بخوام که بهش فکر کنم...
فکر میکنم همه مون حداقل یک بار تو عمرمون از اصطلاح "خلایق هر چه لایق" استفاده کردیم..
تو خیلی از موقعیت هایی که بهمون بدی شده، خیلی از اوقات که تنها گذاشته شدیم و طرف مقابل یکی دیگه رو ترجیح داده، خیلی از اوقات که طرف مقابل قدر خوبی هامون رو ندونسته و ....
خواستیم خودمون رو آروم کنیم یا چی؟ اما هی مدام تو
{وظایف منتظران - شماره 38}
 
مراقبت از اعمال
 
مومن باید مراقب باشد درجات و مقامات معنوی و نزدیکی او به آنحضرت کم نشود و به دوری تبدیل نشود و توجّهِ امام زمان را از دست ندهد. باید مراقب باشد تا در انجام تکالیف خود در قبال آن حضرت کوتاهی نداشته باشد.
بر اساس روایات اهل بیت، اعمال شیعه بر امام زمان عرضه میشود. مخصوصا هر دوشنبه، پنجشنبه و جمعه. به عبارتی دیگر، بر شیعه لازم است مراقب باشد عملی را مرتکب نشود که حینِ عرض اعمال، باعث شرمندگی اش نزد امام
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_شصت_و_نهم
.
غذا رو که پخش کردیم ساعت یک بود که خودمون نشستم تو کوپه واسه خوردن 
تا حالا اینقدر کار نکرده بودم
چیزی نگذشته بود که صدا زدند بیاین تنقلات پخش کنید بعد پخششون با فاطمه رفتیم تو راهرو قدم بزنیم
بعد این همه دردسر دوتا چیپس و یکم میوه هم به خودمون رسید
بقیه ی مسیولا خواب بودن از خستگی
یه دفعه محمد از کوپه اومد بیرون
ادامه مطلب
اینکه امروز آخرین روز امتحانات بود به خودیه خود یه اتفاق فراموش نشدنی محسوب میشد ولی...
امروز امتحان شیمی داشتم:) اول جلسه ی امتحان که نشسته بودم سرجام حواسم به توضیحات مراقب نبود و داشتم به پشت سریم با تعجب می گفتم که یوتیوب تو چینم فیلتره(واقعا نمی دونستم:) 
بعدم که امتحان شروع شد یه عالمه خوشحال شدم چون برگه ی چک نویسی که بهمون داده بودن خیلی بزرگ بود. از همون برگه هایی بود که تو ابتدایی برای امتحان املا می خریدیم. خلاصه اینکه خوش خوشک بالای
خیلی از ما آدم هایی در پهنه چند ساله زندگی مون داشتیم که دلمون رو شکستند غمگین مون کردند و رفتند، فرق نمی کنه چه نقشی داشته، مهم نیست چه بلایی سر احساس ما آورده، مهم این که بار سنگین کدورت رو با خودمون حمل نکنیم، مهم این که خودمون حال مون بهتر باشه، باید خاطرات این آدم ها رو دفن کرد، خوب یا بد، یک بار برای همیشه، سر مزار خاطرات شون با دل سیر گریه کرد و بعد اون فکر کردن به هر کدوم این خاطرات فکر کردن به ماهیت یک موجود مرده است، شاید در گوشه ای از
مشکل از جایی شروع میشه که بنا رو میذاریم به قضاوت در حالی که میتونیم این کارو نکنیم! اگر در مورد یک شخص فکر اشتباهی داریم میتونیم بهش بگیم که توجیهمون کنه نه اینکه اون فکر اشتباه رو اونقدر توی ذهنمون تکرار و بزرگ کنیم که دیگه نشه جمعش کرد.
وقتی با یکی سر یه موضوعی دعوا داریم بهش بگیم فلانی من سر فلان موضوع باهات دعوا دارم. قانعمون کرد چه بهتر نکرد خدا همراهش باشه. هیچوقت نباید حاضر باشیم با فکر اشتباه خودمون یهو رابطه رو خاتمه بدیم و کینه اند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها