نتایج جستجو برای عبارت :

قهقرا

سلام دوستان عزیز می دانم موضوع عجیب را مطرح کردم اما حتماٌ بسیاری از شما شنیدین که فلان چیز خوب بجای پیشرفت رو به قهقرا یا پسرفت می رود از نظر لغوی کلمه ای است عربی از مصدر قهر با فتحه روی سه حرف به معنی دور شدن نابودی نفی و در بعضی نسخ ادبی بمعنی راندن نیز می دهد دوستان می خواستم مطلب بسیار مهمی را از فعل عربی بشما بگویم ولی فکر می کنم اول باید صبر کنم نظرات شما عزیزان درباره موضوع امشب چیست 
می دونم که قبلا از زهرا نوشتم 
و از اینکه حس می کنم سرنوشتم مثل اون خواهد بود 
یهو یاد برادرشوهر محبوبه افتادم 
که محبوبه برام در نظرگرفت 
من موافقت کردم 
با مامان تو دعوا بودم! مثل همیشه
زنگ زدن 
مامان بردلشت 
پسره ۲۸ ساله مطلقه و مکانیک بود 
مامانم گفت به دختر ما نمیخوره چون کوچیکتره 
و قطع کرد 
فکر می کنم ۳۰ ساله بودم اون موقع 
محبوبه مودبانه ناراحت شد 
بعدها مادربزرگ بستری شد 
مامان کنارش بود 
محبوبه شیفت بود 
نرفته بود پیش مامان 
ماما
اصل باطل بودن تسلسل و نیاز مندی هرچیز به علت ابتدا باید تعریف درستی از این دو اصل ارایه شودباطل بودن تسلسل بدین معنس است: در قهقرای معلول ها افتادن و پیدا نکردن stop place . و دلیل باطل بودنش این است که اصل علت العلل در اینجا کمک میکند و به سیر قهقرایی پایان میدهد. چکن هرچیزی علتی دارد و معلول بدون علت نداریم.به stop place همان علت العلل میگویند .در الهیات و اخصوصا اثبات خداوند بی نهایت و بدون حد و حدود و واجب من جمیع جهات از این اصلول استفاده می سود. در
اصل باطل بودن تسلسل و نیاز مندی هرچیز به علت ابتدا باید تعریف درستی از این دو اصل ارایه شودباطل بودن تسلسل بدین معنس است: در قهقرای معلول ها افتادن و پیدا نکردن stop place . و دلیل باطل بودنش این است که اصل علت العلل در اینجا کمک میکند و به سیر قهقرایی پایان میدهد. چکن هرچیزی علتی دارد و معلول بدون علت نداریم.به stop place همان علت العلل میگویند .در الهیات و اخصوصا اثبات خداوند بی نهایت و بدون حد و حدود و واجب من جمیع جهات از این اصلول استفاده می سود. در و
یقینا یکی از روزهایی که به خاطر صحبتایی که شد، جزو بهترین روزها برام بود. خدایا مرسی :)
 
+ از نظر دانشگاهی از روزای بد بود! مشکلات تشکیلات داره به اوج میرسه (دقیقا دم انتخابات که نیاز به همدلی و اجرای برنامه هست) و خداروشکر امسال شب انتخابات انصراف دادم -_- 
وقتی ۹ نفر آدم تو یه شورا نمیتونن باهم کنار بیان دیگه چه انتظاری میشه داشت؟
جاد رو به قهقرا بردن -_- حیف اون همه دوندگی که پارسال از درس و زندگی زدم تا ۴ تا دفتر راه بندازم ... 
واقعا دیگه حوصله
میفرمایند که : تف تو هرچی سیستم اداری و کارمندسازیه! 
یعنی من نشده یه جا برم کارمندی درحال دولپی کیک و شیرینی خوردن نباشه و عین آدم کارمونو راه بندازه. قشنگ میتونید افسردگی و زندگی به قهقرا رفته رو توی مترو های 5 و نیم صبح کرج که حامل اکثرا کارمند ها هستن و بالای 90 درصد توی ادارات ببینید! چه وضعشه! 
برادران هلال احمر هم نشد ما یه بار بریم اداره چشم مارو درنیارن بس که زل میزنن به سر تا پای سیاه پوش ما توی مقنعه و مانتوی آستین بلند و دکمه دارِ مشکی
میفرمایند که : تف تو هرچی سیستم اداری و کارمندسازیه! 
یعنی من نشده یه جا برم کارمندی درحال دولپی کیک و شیرینی خوردن نباشه و عین آدم کارمونو راه بندازه. قشنگ میتونید افسردگی و زندگی به قهقرا رفته رو توی مترو های 5 و نیم صبح کرج که حامل اکثرا کارمند ها هستن و بالای 90 درصد توی ادارات ببینید! چه وضعشه! 
برادران هلال احمر هم نشد ما یه بار بریم اداره چشم مارو درنیارن بس که زل میزنن به سر تا پای سیاه پوش ما توی مقنعه و مانتوی آستین بلند و دکمه دارِ مشکی
میفرمایند که : تف تو هرچی سیستم اداری و کارمندسازیه! 
یعنی من نشده یه جا برم کارمندی درحال دولپی کیک و شیرینی خوردن نباشه و عین آدم کارمونو راه بندازه. قشنگ میتونید افسردگی و زندگی به قهقرا رفته رو توی مترو های 5 و نیم صبح کرج که حامل اکثرا کارمند ها هستن و بالای 90 درصد توی ادارات ببینید! چه وضعشه! 
برادران هلال احمر هم نشد ما یه بار بریم اداره چشم مارو درنیارن بس که زل میزنن به سر تا پای سیاه پوش ما توی مقنعه و مانتوی آستین بلند و دکمه دارِ مشکی
یکشنبه و دوشنبه حالم بد بود، سرم و بدنم درد میکرد / تو رفع حاجتم هم مشکل پیش اومده بود / سه شنبه و چهارشنبه خوب بودم تا امروز / صبح که از خواب بلند شدم ... (بگذریم یه وضعی داشتم حالا) رفتیم دکتر و چندتا قرص و آمپول و بعدش گفت اگه خوب نشدی برو بیمارستان :| دعا کنید کرونا نگیرم اگه بگیرم تقصیر رئیس جمهور میشه که مدرسه هارو تعطیل نکرد / برام جالبه مسجد و شب لیلة الرغائب کرونا داره اما مدرسه کرونا نداره!؟ یعنی رسما دارن جامعه رو به قهقرا میدن! چرا مدرسه ه
یکشنبه و دوشنبه حالم بد بود، سرم و بدنم درد میکرد / تو رفع حاجتم هم مشکل پیش اومده بود / سه شنبه و چهارشنبه خوب بودم تا امروز / صبح که از خواب بلند شدم ... (بگذریم یه وضعی داشتم حالا) رفتیم دکتر و چندتا قرص و آمپول و بعدش گفت اگه خوب نشدی برو بیمارستان :| دعا کنید کرونا نگیرم اگه بگیرم تقصیر رئیس جمهور میشه که مدرسه هارو تعطیل نکرد / برام جالبه مسجد و شب لیلة الرغائب کرونا داره اما مدرسه کرونا نداره!؟ یعنی رسما دارن جامعه رو به قهقرا میدن! چرا مدرسه ه
تنها با نگاهی به اطراف متوجه می‌شویم که انسان‌ها با بحران‌های بیشماری دست و پنجه نرم می‌کنند و این همان تفسیر آیه «و خلقنا الانسان فی کبد» است که ما انسان را در رنج آفریدیم؛ بله انسان یعنی همین؛ یعنی همین چگونگی مدیریت رنج هایش که چگونه طنازی کند برای الهش و به زیبایی این رنج ها را مدیریت کند و به ثمر های خوشی برساند٬ ولی انگار برخی نمی خواهند با این رنج ها کنار بیایند به عالم و آدم شکایت دارند و گله می کنند جز منشأ اصلی یعنی خودشان
اما یکی
آدمها روز بروز برایم عجیب و غریب تر میشوند.
حجاب اجباری با بگیر و ببند و تنبیه را هیچ وقت درک نمیکنم.
چون که نتیجه نمیدهد.
سنت انبیا و اولیا و امامان ما هم همیشه بر اساس بالابردن معرفت و آگاهی و شعور جمعی بوده و با اجبار با این مسائل برخورد نکرده اند.
قصد دفاع کردن از دختر رقصنده را ندارم.
چون که خودش بهتر از هرکس دیگری میدانست که در کدام فضا و مملکتی چنین مشغولیتی را انتخاب کرده است و خودش میدانست که نتیجه علایقش بدون برخورد نخواهد بود.
به این ه
آخه چرا دارین منو بازی می‌دین شما. چرا می‌خواین شما همه چی رو عادی جلوه بدین. چرا دارین منو صحنه‌سازی درست می‌کنین. من باختم بدم باختم من آبروی شهر منو بردم سقف من رو سر من خراب شده خرج منو زن من داره می‌ده، من در منزل داماد من سکونت دارم؛ هیچ داغی بزرگ‌تر از این نیست! هیچ ننگی از این بزرگ‌تر نیست، من دارم به قهقرا می‌رم؛ فقط بذارید «برم» من!
پی نوشت 1 : به معنای واقعی mood الانم جمله ی بالاعم !
پی نوشت 2: کنکور 98 ؛ رو باختم. .. . . . .
پی نوشت 3 : لینک ف
آخه چرا دارین منو بازی می‌دین شما. چرا می‌خواین شما همه چی رو عادی جلوه بدین. چرا دارین منو صحنه‌سازی درست می‌کنین. من باختم بدم باختم من آبروی شهر منو بردم سقف من رو سر من خراب شده خرج منو زن من داره می‌ده، من در منزل داماد من سکونت دارم؛ هیچ داغی بزرگ‌تر از این نیست! هیچ ننگی از این بزرگ‌تر نیست، من دارم به قهقرا می‌رم؛ فقط بذارید «برم» من!
پی نوشت 1 : به معنای واقعی mood الانم جمله ی بالاعم !
پی نوشت 2: کنکور 98 ؛ رو باختم. .. . . . .
پی نوشت 3 : لینک ف
⚜️ببین، بیا خودت کلاهت را قاضی کن! مگر می‌شود من، تو را نشناسم و خاطرخواهت شوم؟! مگر می‌شود بی‌آنکه بدانم با تو بودن به چه دردم می‌خورد دستم را توی دستت بگذارم؟! من انسانم‌ها! با همان مختصات عجیب و غریبی که خودت از روز اول در سیستمم تعبیه کرده‌ای. و بعد برای آفرینش من، باز هم تأکید می‌کنم، منِ با همین مختصات، به خودت آفرین گفته‌ای.❤️حالا این من، می‌خواهد بیشتر بشناسدت... من اغلب فکر می‌کنم به تو، به خودم، به نسبتمان، به اینکه من با این
خیلی اتفاقی داشتم پیامک های گوشی قبل خودم رو پاک میکردم (بعد از مدتها روشن کرده بودم)، به یک پیام بر خوردم. پیامی که شب عروسی محمد در شهریور ماه برای خودم تایپ کرده بودم. از جنس پیام خوشم اومد. دوست دارم برای خودم در این وبلاگ به یادگار بمونه. حس اون شب رو یادمه. اینکه بعد آموزشی باشی و کار درست و حسابی نداری، عشقت هم گذاشته رفته و هنوز اکسپت دکترا هم نداری...
پیام این بود:
"ببین دقیقا اینقدر بریز و بپاش کرده که ذهن تو و امثال تو رو نابود کنه. تو رو
دردناک‌ترین دردِ دنیا بعد از گذشتن از درد گرسنگی و بی‌خانمانی و جنگ، میانمایگی در چیزیه که عاشقشی. درحالِ تجربه چنان دردی هستم که حتی از بیانش عاجزم. حس می‌کنم عدم، و ازبین‌رفتن، از این خواستن و نتونستن بارها بهتر باشه.
می‌خوام دانشگاه رو ول کنم. عمیقا می‌خوام دانشگاه رو ول کنم. عاشق رشته‌مم، دیوانه رشته‌مم، دیوانه‌وار ازش لذت می‌برم؛ اما توش میانمایه‌م. توش میانمایه‌م. میانمایه‌م. ترکیبی از پرفکشنیسم و میانمایگی و رفتارِ غیرحرفه
1. تو آسانسور بودیم یه دختر و پسر از شرکت بغلیمون هم بودن.. تو یکی از طبقات وقتی آسانسور باز شد نگهبان ساختمون جلوش وایساده بود.. دختره همچین بلند و با انرژی باهاش سلام و احوالپرسی کرد که منه ژولیده یهو از خواب پا شدم... یاد خودم افتادم روزگارانی که منم اینجوری بودم... پست هاش هم حتی هنوز تو وبلاگ هست..

2. نینی دار شدن بنظر من فقط از روی خودخواهی و سرگرمیه.. آدم ها بعداز مدتی که رابطه زناشوییشون بورینگ میشه به فکر یه تنوع میفتن، یه اسباب بازی گوگولی
پووووووفبالاخره تمام شد،بالاخره میتوانم سراغ بقیه بروم:)ان کتاب عوضی ۱۷۰۰صفحه ای مزخرف را میگویم ،همانی که بیشتر شبیه فاکینگ سریال های ترکی بود:/باورم نمی شود خواندمش؟:/از اول هم میدانستم که من حالم از هرچی عاشقانه و رمانتیک است بهم میخورد ولی گول ان ژانر نویسی《اکشن_اجتماعی_عاشقانه 》اش را خوردم :/متاسفانه من بیماری احمقانه ای دارم که اگر سریال یا کتابی را شروع کنم و تا اخر جاده را اسفالت نکنم نمیتوانم بیخیال شوم ،اگر نصفه و نیمه رهایش کنم
پووووووفبالاخره تمام شد،بالاخره میتوانم سراغ بقیه بروم:)ان کتاب عوضی ۱۷۰۰صفحه ای مزخرف را میگویم ،همانی که بیشتر شبیه فاکینگ سریال های ترکی بود:/باورم نمی شود خواندمش؟:/از اول هم میدانستم که من حالم از هرچی عاشقانه و رمانتیک است بهم میخورد ولی گول ان ژانر نویسی《اکشن_اجتماعی_عاشقانه 》اش را خوردم :/متاسفانه من بیماری احمقانه ای دارم که اگر سریال یا کتابی را شروع کنم و تا اخر جاده را اسفالت نکنم نمیتوانم بیخیال شوم ،اگر نصفه و نیمه رهایش کنم
من نمیفهمم چجوریه که این کرونا کل دنیا رو تونسته تعطیل کنه و اقتصاد جهان رو به قهقرا ببره، اما یه آزمون نهایی فکستنی رو نتونسته تعطیل کنه؟! واقعا برام سواله‌ها! بعد اصلا باشه قبول تاریخ تعیین کردید ما بریم امتحان بدیم و فاصله‌ها رو زیاد کردید و فیلان؛ رفت و آمد رو میخواید چیکار کنید؟ اگر خدای ناکرده یک نفر این وسط کرونا بگیره چی؟؟ میفهمید کنکور اون بچه میره هوا؟ تلاش‌هایی که یکسال کرده بخاطر امتحان نهایی‌ای که مهم نیست میره هوا! واقعا نمی
بسم الله
نمیفهمم چه جوری میشه که یه نفر با اینهمه دغدغه که دنیای امروز بهمون تحمیل کرده و با همه ماموریت های بزرگی که خدا برای زندگی ما تو دنیا در نظر گرفته ،فرصت رسیدگی به این مسائل پیش پا افتاده رو پیدا میکنه ؟!!!
مدام درگیر حرف و حدیث های واهی و دنبال مقابله به مثل کردن .
من حتی نمیفهمم چطور میشه دنبال یه آدمی که نمیخوادت و دوست نداره راه بیافتی چه برسه دنبال این کارای بی مقدار و سخیف
واقعا اون کرامت انسانی که خدا برامون قرار داده با این رفتا
هی جود،یک آهنگ غمگین بردار و سعی کن که شادش کنی !
هی جود!میدانم که تو عوض نمیشوی...
میدانم همان رواعصاب و تومخی قدیم باقی میمانی ،همانی در  بود و نبود هر چیزی دنبال دلیل است و مغزش را میترکاند تا بین دو طعم شکلاتی و زعفرانی بستنی یکی را انتخاب کند ،آخرش هم آنقدر فلسفه بافی میکند و اطلاعات قطار میکند که از هرچی بستنی در دنیا است متنفر میشود و لب به آن نمیزند...
بیا کمی آدم باش...
بیا کمی از نهیلیستی مستبدانه ات به سوی ان اگزیستانسیال رویایی ات غلت ب
هی جود،یک آهنگ غمگین بردار و سعی کن که شادش کنی !
هی جود!میدانم که تو عوض نمیشوی...
میدانم همان رواعصاب و تومخی قدیم باقی میمانی ،همانی در  بود و نبود هر چیزی دنبال دلیل است و مغزش را میترکاند تا بین دو طعم شکلاتی و زعفرانی بستنی یکی را انتخاب کند ،آخرش هم آنقدر فلسفه بافی میکند و اطلاعات قطار میکند که از هرچی بستنی در دنیا است متنفر میشود و لب به آن نمیزند...
بیا کمی آدم باش...
بیا کمی از نهیلیستی مستبدانه ات به سوی ان اگزیستانسیال رویایی ات غلت ب
دیشب داشتم به برنا می‌گفتم که "یادته ۲ ماه پیش چه دغدغه‌هایی داشتیم؟! چه چیزایی که برامون وجودشون بدیهی بود، چه چیزایی که تلاش می‌کردیم بدست بیاریم، چه چیزایی ناراحتمون می‌کردن!!"خنده داره! انقدر خنده دار که بعد از گذشت حدود ۷۰ روز از فوت پونه، آرش، نیلوفر و بقیه‌ی آشناها و غریبه‌های اون هواپیمای لعنتی، برای اولین بار به خودم اومدم و دیدم که سه-چهار روز شد که دلتنگشون نشدم! بهشون فکر نکردم! باهاشون حرف نزدم....#هرم_مازلو!توی این روزا که عمو
 
یکجا نشینی، قانع بودن به وضع موجود، بی حالی و گوشه گیری، فقدان انگیزه برای رشد و پیشرفت، ترس از شروع کار جدید، خجالت از بیان موضع حق و ... نتیجه ای جز عقب ماندگی کشور و توقف در حرکت انقلاب اسلامی ندارد. آب را هم که می دانید اگر یک جا بماند، می گندد.
"محافظه‌کاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همه‌ی زمینه‌های فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است.۱۳۷۹/۱۲/۲۲"1
می خواهید به جایی برسید، بلندپرواز باشید و از فکرهای بزرگ و همت بلند
تنهاشدم وقتی  که محتاجم به دلدار
اینسان به نکبت زندگی شدبرمن اجبار
تنها گناهم عاشقی بود و وفایم
عشقی که بادیوانگی کردآشنایم
لعنت به هرکس ادعای عشق دارد
چون کهنه شدبردیگری دل میسپارد
دیگرکسی باورندارد عشق کس را
دانند همه تفاوت عشق و هوس را
هرکس که ازعشق دم زندیک حقه بازاست
باعاشقان حیله گر بازی مجاز است
روزی چوکس پیش شماحرفی زدازعشق
خواهد به جیبش سهم افزون ریزد از عشق
حال مرااین خلق رنگارنگ ندانند
آنان که جزخودباهمه نامهربانند
هرکس که همر
امروز ساعت شش و نیم صبح با اضطراب از خواب بیدار شدم و ده دقیقه بعد خبردار شدیم که دزد هر چی توی ماشین بوده بیرون ریخته و چند چیز را دزدیده است حالم پریشان شد و بعد مدتی خداراشکر کردم که خود ماشین را نبرده و به اثرات صدقه بیشتر پی بردم.
ظهر که شد به فکر بچگیهایم افتادم موقعی که پدرم موتور داشت و وقتی به میدان بار می رفت تا میوه و صیفی جات بخرد خورجین هم می‌گذاشت. من همیشه فکر میکردم حقوق پدرم را که می دهند توی خورجین پر پول می شود با همین فکر بودم
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید پرسش را درست حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید». پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. ا
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
همیشه وقتی مراسم تشییع پیکر شهدا را می‌دیدم، در دل می‌گفتم ای کاش من هم در مراسم شرکت کرده بودم. اما همیشه یا بی‌خبر می‌ماندم یا کوتاهی همتم سبب می‌شد که بهانه‌ای برای شرکت نکردن در مراسم فراهم شود. این‌قدر این ماجرا ادامه پیدا کرد تا سال گذشته که آن شهید آمد و این‌جا هم شرحی از آن را بازگو کردم.
امسال روز دوم محرم هم دوباره به ضرورت کاری جایی بودم که پیکر دو شهید گمنام را آوردند. باز آن موج عجیب آمد و آن حال و هو
نام کتاب: بهشت خیالی ( ایرانی در غربت )
نویسنده: محمود طلوعی
نوبت چاپ: چاپ اول ۱۳۷۰
ناشر : انتشارات کتاب سرا 
تعداد صفحات: ۲۸۶ صفحه.
شابک: ندارد.
** تاریخ ورود به کتابخانه‌ی شخصی: * تاریخ خرید: ۹۷/۰۹/۰۵ دوشنبه ، (۰۸:۲۱:۱۴) از سایت iketab  * تاریخ تحویل: جمعه۹۷/۰۹/۰۹ 
* تاریخ مطالعه‌ی اول: چهارشنبه ۹۷/۰۹/۱۴ (۱۸:۲۵) تا جمعه ۹۷/۰۹/۱۶ (۰۳:۵۵بامداد)
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب شامل خاطرات نویسنده از سفر به فرانسه و امریکا در
دچار تناقضات شدید شدم
از خودم میترسم
این همه سال خودمو حفظ کردم و هیچ کاری نکردم. نه اهل رفیق بازی و پارتی بودم نه دوس پسر و این مزخرفات
ولی حالا یه جوری سر شدم که نمیدونم دیگه چه کاری ازم بر میاد
یه مهمونی شرکت کردم که همه دختر بودن ولی یه سری کارایی کردم که اگه حالم خوب بود عمرا نمیکردم. یه چیزایی دیگه برام مهم نبود که قبلا بود و همین منو میترسونه. از تغییر نمیترسم. از عاقبتم میترسم. به خیلیا هم گفتم اینو. گفتم که میترسم از خودم ولی کسی جدی نمیگ
نابرده رنج گنج میسر نمی شود...
این نظریه منه که من به عنوان یک انسان مهمترین عنصر در جهان هستم. همین خودم رو میگم. 
مهمترین عنصر بعد از خدا... پس هرچی که در دنیا وجود داره برای من، نه اینکه متعلق به من باشه، در خدمت منه. تمام انسانها به نحوی در خدمت من هستند. تمام درختها، تمام کوه ها. تمام فیلمهایی که ساخته شدند برای من ساخته شدند، تمام احادیث و روایات و آیات و داستانها و ضربا المثل ها و غیره... تمام کتاب ها برای من نوشته شدند. تمام پیامبران برای هد
به شادی احتیاج داشتم. دنبال چیزی بودم که ذهنم را درگیر چیزهای شادی‌آور کند. بعد از ماه‌ها توی سایت‌‌های موسیقی ایرانی گشت زدم و به آهنگ‌های جدید گوش دادم. در بعضی‌ آهنگ‌ها خواننده حتی اگر بشکنی هم می‌زد محتوای ترانه چیزی جز تحقیر و لعن معشوقه نداشت. آدم‌های کوچکی که حاضرند به‌‌خاطر مخاطب بیشتر و ایجاد عزت‌نفس‌های تصنعی شکست‌عشقی‌شان را تقصیر معشوقه‌ی به‌ظاهر نامردشان بی‌اندازند. مثلا: «حالم خرابه با خاطره‌هاتم بدم شاید که بعد
فرزندم:
در عصری قرار داریم که به موازات روحانی و حوزوی بصیر و آگاه و فعال، برای تبلیغ دین و ولایت محوری، باید هنرمند خلاق و متعهد و ولایت مدار و آگاه و بصیر و دین شناس داشته باشیم... نیاز امروز بشریت به بیان هنرمندانه ی دین و حقایق الهی بیش از هر زمانی است...
امروز دقیقا به همان اندازه که یک طلبه بصیر و دین شناس و ولایی سرباز امام زمان محسوب میشود یک هنرمند دین شناس و فعال و خلاق هم سرباز امام زمان محسوب میشود...
دردها در وادی هنر فراوان است... و ورو
به قهقرا رفت
سلاله ی عمرم و
 جگر گوشه های آرزوهایم
به کربلا.
پرپر  شده
جوانیم
دردشت نینوا.
چو اکبر لیلا
روان شده
جوانی ام
به مسلخ بلا.
من ماندم و
غریبه و تنها  
من ماندم و
دل عطشان  
به برزخ حتمی روا.
آه از شمر شقی روزگار و
سنان زمانه ی بی رحم و
غروب  غربت  و
شام غریبان عاشورا...
***
به اسارت برده اند
تنم را
وطنم را
جگر گوشه های نوجوان حسین و حسنم را...
یارب !
چه قیامت شده برپا
درعالم معنا
سری به منبر نی
سروش غیب می سراید و
تنی  نهان به بوریا  
عمرم ت
✍✍✍
"قامت غدیر"  در ژنده پیراهنِ انکار مگر می گنجد؟غدیر ؛ کتمان پذیراست مگر؟ابر، باد ،ماه ، خورشیدوفلک درمیانه ی  میدان ،  مومنان به گِردخویش خوانده اند که ازکدامین سِرّ ، مُهرِ  ملاحظات بردارند؟ابرِ واپسین حج ، بادِ وحی و ارادت ، ماهِ تمامِ علی و خورشید روی نبی ،همه در میان ومهیا بودند تا پیامبر رفته ها رابازگرداند ودر انتظار واپس مانده ها بماند که چه بگوید؟ پیمبر علی رابر بلندا بخواند و دستهایش را بالا ببردکه تنها بگوید این علی یارمن
اکنون آن‌قدر غمگینم که می‌توانم بنویسم آه! من عکس تو و آن دخترکان را با هم را دیده‌ام و دیده‌ام که چه طور قربان‌صدقه‌ی هم رفته‌اید و آه بله، من جای جای تنم زخمی می‌شد وقتی از صحبت کردن با دخترهای دیگر لذت می‌بردی. می‌توانم بنویسم که برایم شرح داده‌اند اتفاقا در رابطه با آن‌ها مشکلی با بدنت نداشتی؛ برخلاف رابطه‌ت با من که حتی به خاطر آن توییتم که گفته بودم «چرا همه‌ی پیج‌ها عکس برهنه از زن می‌ذارن فقط؟» توی لاک خودت رفته بودی و بابتش
اپیزود اول: «مثبتانه»
(خطر اسپویل)
فیلم به خوبی تبعیض های موجود در جامعه را نشان داده، در صحنه هایی مثل برخورد شاهین و دوستش با جوان هایی که برای تفریح و خوش گذرانی جمع شده بودند و یا صحنه دلخراش برخورد دولت مدرن با حاشیه نشین ها در پایان فیلم و یا در کل داستان و فضایی که کودکان در حاشیه شهر ها در آن بزرگ می شوند و روند تربیتی شان طی می شود. 
اینکه فیلم تلخ تلخ تمام نشد بهترین نقطه قوت فیلم بود، در جایی که شاهین می توانست مأیوسانه به قهقرا برود،
گاهی در مطالعه مشکلات و مسائل کشورمون سر در گم میشم. علتش اینه که مشکلات اقتصادی کشور چند وجهیه. ساده تر بخوام بگم باید فلسفه و منطق، روش شناسی و فلسفه علم، تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد رو با هم دونست تا بشه مشکل رو شناخت و واسش نسخه پیچید. از طرفی هر مطلبیو که یاد میگیرین باید مثل قطعات پازل سرجای خودش قرار بدین تا اون هدف کلی و شکل واحدی که دنبالشین از دست نره و شما گم نشین و به تناقض نرسین.  هر یک از جنبه های بالا رو که گ
چندوقت پیش مقاله‌ای خوندم راجع به زندگی اجتماعی انسان‌ها و این‌که معلوم نیست آیا انسان از ابتدا موجودی اجتماعی بوده یا برای رفع نیازهای خودش و بهره‌مندی از چیزهایی که اجتماع می‌تونسته بهش پیشکش کنه، پذیرفته که به صورت اجتماعی زندگی کنه. و البته نگارنده مورد دوم رو محتمل‌تر می‌دونست. و اگه من رو به عنوان نمونه انتخاب می‌کرد، احتمالاً به طور کلی از اجتماعات و زندگی اجتماعی ناامید می‌شد.
این روزها در نقطه‌ی اکسترمم زندگی می‌کنم و همه
........آیه بعد به یکی از مهمترین نعمتها بعد از نعمت آفرینش انسان،اشاره کرده می افزاید:"خداوند بیان را به او تعلیم کرد"( عَلَّمَهُ الْبَیٰانَ ).
"بیان"از نظر مفهوم لغت معنی گسترده ای دارد،و به هر چیزی گفته می شود که مبین و آشکار کننده چیزی باشد،بنا بر این نه فقط نطق و سخن را شامل می شود که حتی کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است،هر چند شاخص این مجموعه همان"سخن گفتن"است.
گرچه ما به خاطر
مینای داستان رگ خواب(لیلا حاتمی)حکایت می کند از زخم کهنه ای که درون بسیاری از ما وجود دارد و جدی گرفته نمی شود...
 
دیالوگ مقابل موزه مردم شناسی مینا را به یاد آورید:"هر موقع من خاک می خوردم پدرم منو دستگیر می کرد"، جالب است که مینا از واژه ی دستگیر استفاده می کند، به نظر شما وقت کسی را دستگیر می کنند چه احساسی به او می دهند؟ مجرم، گناه کار، اشتباه کار، کم ارزش. و این اتفاق چند بار و در چه موارد دیگری برای مینا در کودکی تکرار شده؟گویا مینا در محیط
این تماشاچیان  ناهنجار

بارها دیده ایم مردم موبایل به دست در حال
فیلمبرداری ازصحنه ی  یک تصادف. سانحه . دعوا
و درگیری. غرق شدن .آتش سوزی  و ...هستند

رفتار بی نزاکتی که همواره نجابت و وقار
ایرانیان را به سخره گرفته است.

بارها دیده ایم که مردمی موبایل بدست درحال
ثبت و ضبط دعوای خانوادگی و بحرانهای حیثیتی دیگران هستند.

در پیشامدهای تلخی همچون پلاسکو سلفی گرفتن
و فیلمبرداری این جماعت  بی وجدان مانع از کار
آتش نشانان ومدیران مقابله با بحران بود.

فیلم طنز کلمبوسوضعیت سینمای کشور‌ایران هر روز بحرانی تر می شود و هیچ کس نیز نگرانِ این حالت نیست ساخت و نمایش فیلم های کمدی مبتذل در معنای حقیقی کلمه و واژه منجر شده سینمای کشور‌ایران به قهقرا برود , هر بار که فیلم کمدی نمایش می شود و آن را می‌بینیم توبه میکنیم که دیگر به تماشای همچین فیلم های سخیفی نشینیم البته باز نیز گول می‌خوریم و فکر‌می کنیم برای مثال فیلم کمدی کلمبوس زیرا فیلمسازش فیلم های استانداردی در کارنا
فرزندم:
نمیدانم به یاد داری این بازی را یا نه:
شبها وقت خواب سریع لامپها را خاموش میکردی و میگفتی : هاپو بازی کنیم!!!... من هاپو بازی دوست دارم!!!
و من با تمام خستگی هر شب حدود ده دقیقه ای با نور گوشی ام و حرکات دستم همچین تصاویری روی دیوار روبروی تشک خوابمون می انداختم و به جای کارکترهایی که درست میکردم دیالوگ میگفتم و یه سینمای خونگی درست میکردم و تو آنقدر با هیجان محو این سینمای خانگی میشدی که یکی از تنبیهاتم برای خرابکاری های تو این بود که تو ر
تاریخ نگاری
علم و تاریخ همسانی‌های بسیاری دارند. هر دو می‌کوشند امر نامشهود را نشان دهند. هر دو با مسائلی دست به گریبان‌اند. هر دو جویای حقیقت هستند. هر دو می‌کوشند داده‌های فراروی خود را به درستی توصیف نمایند. هر دو به دنبال علل چیزها هستند. هر دو می‌کوشند پدیده‌ها را تبیین کنند. هر دو نوعی استقرا را انجام می‌دهند و هر دو از تعمیم‌های به دست آمده استفاده می‌کنند. و در آخر می‌توان گفت هر دو به دنبال حدس و ابطال هستند. به روایت دیگر آزمایش
 قتل میترا استاد به دست همسر سیاست­مدارش سوژه­ای شد برای بسیاری از واکاوی­ها و تحلیل­ها و حتی تسویه حساب­های سیاسی. صرف نظر از تحلیل­های سیاسی و واکاوی­های اطلاعاتی و جنایی این قضیه، آنچه که بایسته است پیشتر از این دست تحلیل­ها بدان توجه شود فروپاشی معنویت در سبک زندگی­های سکولار است.
 
زندگی که در آن تربیت دینی رنگ باخته، حدود و ثغور حجاب و عفاف در آن فرسنگها با یک خانواده مذهبی فاصله دارد و هیچ سنخیتی با یک رجل سیاسی در حکومت اسلامی ندار
 
دندان لق راباید کشید
الیف شافاک بانوی نویسنده ی ترک  برایم آدم جالبی است.
او توانست  نهضت زنان پیشرو و آزاد را  با شالوده ی جدیدی در داستانهایش رسم وطراحی کند...
آموزه های عمیقی  برای به قدرت رسیدن زنان و رسمیت بخشیدن به  هویت و آزادی زنان در آثارش  وجود دارد.
سوای آنکه به مدل فیلم های ترکیه ای به دنبال  تطهیر ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی است ،جنگجوی ماهری است که برای عشق و آرمانهایش جانفشانی می کند .
چهل قانون مولانا بهانه ای بود که الیف شا
دندان لق راباید کشید

الیف شافاک بانوی نویسنده ی ترک  برایم آدم جالبی است.

او توانست  نهضت زنان پیشرو و آزاد را  با شالوده ی جدیدی در داستانهایش رسم وطراحی کند...

آموزه های عمیقی  برای به قدرت رسیدن زنان و رسمیت بخشیدن به  هویت و آزادی زنان در آثارش  وجود دارد.

سوای آنکه به مدل فیلم های ترکیه ای به
دنبال  تطهیر ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی
است ،جنگجوی ماهری است که برای عشق و آرمانهایش جانفشانی می کند .

چهل قانون مولانا بهانه ای بود که الیف
ش
 
پشت صحنه ی توجیه و ریاکاری
توجیه برای دزدی و ریاکاری درجوامع  بد فرهنگ وبی فرهنگ هنری است که غالب مردم در پویایی وخلاقیت این هنرناهنجار به ورزیدگی رسیده اند
توجیه و فتوا دادن برای رسیدن به مطامع و منافع،آموزه و ارثیه ی حکومتی دولت ها وحکومت ها به مردم است
همه ی دزد ها  قبل ازارتکاب به  بزه  فتوا می دهند که به این دلیل از جیب ملت و افراد بزنند وبه آن دلیل از دیوار فلانی بالا بروند تا حقشان را مطالبه کرده و بگیرند و یا حقیقتی را به میل خود باط
پشت صحنه ی توجیه و ریاکاری
توجیه برای دزدی و ریاکاری درجوامع  بد فرهنگ وبی فرهنگ هنری است
که غالب مردم در پویایی وخلاقیت این هنرناهنجار به ورزیدگی رسیده اند

توجیه و فتوا دادن برای رسیدن به مطامع و منافع،آموزه و ارثیه ی حکومتی
دولت ها وحکومت ها به مردم است

همه ی دزد ها  قبل ازارتکاب
به  بزه 
فتوا می دهند که به این دلیل از جیب ملت و افراد بزنند وبه آن دلیل از دیوار
فلانی بالا بروند تا حقشان را مطالبه کرده و بگیرند و یا حقیقتی را به میل خود باطل
سرمربی تیم فوتبال نساجی گفت: از جیبمان به عشق این تیم و این مردم و اعتقادی که داشتیم خرج کردیم.


بخش ورزشی مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار
به گزارش خبرگزاری فارس، رضا مهاجری در گفت‌وگو با
برنامه تهران ورزشی گفت:‌من در این مدت درگیر کارهای باشگاه و تغییراتی که
وجود داشت بودم. روز گذشته جلسه داشتیم انتظارات از تیم زیاد است.
تماشاگران زیادی دارد و به هر حال کارها راست و ریست می‌شود.

وی در خصوص درگیری که چند روز قبل در حاشی
   تسنیم نیوز 
گزارش میدانی جالب 
 
درگیر فرآیند مدرن سازی شده ایم که گاه کور می نماید و گاه همین نگاه، کشورهای جهان سوم را به قهقرا می برد؛ خبرنگاریم و نیک می دانیم بد خبرها احاطه مان کرده اند اما در این حین خرسند می شوی آن گاه که مخاطبی وفادار، با دفتر ایرنا تماس می گیرد و می خواهد از نانوایی اجدادی حسن آقا در محله کهن امین الضرب رشت گزارشی تهیه شود.
در عالم خبری ، دست رد زدن به سینه سوژه ها گناهیست نابخشودنی؛ آدرس ثبت می شود و توصیف مجید درو
سودان، یکی از پهناورترین کشورهای قاره
آفریقا با حدود ۴۰ میلیون جمعیت، این روزها شاهد اعتراضات فزاینده مردمی بهمراه حمایت
ارتش علیه سی سال حکومت عمر البشیر، رئیس کشور مادام العمر خود بوده به طوری‌که
روز پنج‌شنبه 11 آوریل اعلام شد که ارتش این کشور او را وادار به کناره‌گیری از
منصب ریاست‌جمهوری و دستگیر کرده‌است. همزمان گزارش‌هایی درباره بازداشت شماری از
مقام‌های حکومت سودان و آزادی تمام زندانیان سیاسی در این کشور منتشر شده‌است.
مطابق
سودان، یکی از پهناورترین کشورهای قاره
آفریقا با حدود ۴۰ میلیون جمعیت، این روزها شاهد اعتراضات فزاینده مردمی بهمراه حمایت
ارتش علیه سی سال حکومت عمر البشیر، رئیس کشور مادام العمر خود بوده به طوری‌که
روز پنج‌شنبه 11 آوریل اعلام شد که ارتش این کشور او را وادار به کناره‌گیری از
منصب ریاست‌جمهوری و دستگیر کرده‌است. همزمان گزارش‌هایی درباره بازداشت شماری از
مقام‌های حکومت سودان و آزادی تمام زندانیان سیاسی در این کشور منتشر شده‌است.
مطابق
 
گروه اقلیت
ما انسان ها برای رشد وتکامل، دگردیسی و دگرگونی های متنوعی  را تجربه می کنیم وبه دلیل همین دگرگونی ها به بلوغ وتکامل  می رسیم
با دقتی در تاریخچه انسان شناسی در می یابیم که  انسان کهن نسبت به انسان امروزی بسیار خام ونابالغ است ودگرگونی های کمتری را را بخود اختصاص داده است و به همین مناسبت دیرینه شناسان انسان های کهن را در مسیر فراگیری رفتار زیستی به گونه های متفاوتی از کهن تا مدرن دسته بندی کرده اند .
پس از انقلاب کشاورزی وشهرنشین
گروه اقلیت

ما انسان ها برای
رشد وتکامل، دگردیسی و دگرگونی های متنوعی  را تجربه می کنیم وبه دلیل همین دگرگونی ها به
بلوغ وتکامل  می رسیم

با دقتی در
تاریخچه انسان شناسی در می یابیم که  انسان
کهن نسبت به انسان امروزی بسیار خام ونابالغ است ودگرگونی های کمتری را را بخود
اختصاص داده است و به همین مناسبت دیرینه شناسان انسان های کهن را در مسیر فراگیری
رفتار زیستی به گونه های متفاوتی از کهن تا مدرن دسته بندی کرده اند .

پس از انقلاب
کشاورزی وشهرنشین
فرضیه عصر صنعتی دایر بر اینکه خودخواهی فردی منجر
به هماهنگی و ایمنی و رشد رفاهی هر کس می شود از جنبه تئوریک اشتباهی بیش نیست. خودخواهی
نه تنها شامل رفتار شخص بوده بلکه منش انسان را هم در بر می گیرد: من همه چیز را برای
خودم می خواهم ، مالکیت، نه مشارکت، برای من لذت بخش است، اگر هدفم داشتن است پس ناچار
باید آزمند باشم، ثروتم هرچه بیشر اعتبارم بالاتر، باید دشمن و مخالف دیگران باشم:
مشتریانم که می خواهم آنان را فریب دهم، رقبایم که می خواهم از بین ب
  در آستانه ی چهلمین سال انقلاب 57 رضا پهلوی در اندیشکده انستیتو واشنگتن به گفتگو با مهدی خلجی نشست. مخاطبان حرف های آقای پهلوی چنان که گفته شد، تصمیم گیرندگانِ سیاسی در دولت و خارج از دولتِ آمریکا بودند. او خود را نماینده ی آن بخشی از جامعه ی ایران در نظر می گیرد که خواهانِ تغییرِ بنیادیِ نظامِ جمهوری اسلامی اند.
 
 در چند و چون از سخنانِ ایشان و حامیانشان پرسش ها و تردیدهایی مطرح است که به چندی از آن ها قصد دارم اشاره هایی بکنم. با تاکید بر عب
ر
  اسامی و نامهای قیامت در قرآن به تفکیک آیات
«مرحوم فیض کاشانى;» در محجّه البیضاء مى‌گوید: «در هر یک از نام‌هاى قیامت سرى نهفته است و در هر توصیفى معناى مهمى بیان گشته: باید کوشید این معانى را درک کرد و به این اسرار راه یافت.»
از همین رو به صورت فشرده به نام‌های قیامت اشاره خواهیم کرد؛ قبل از آن ذکر یک نکته ضروری است که این نام‌ها در ۳ قسمت آورده شده است که در بخش اول آن (تا نام ۲۴) اسامی تک کلمه‌ای؛ بخش دوم (تا نام ۳۵) اسامی قیامت در قالب جمل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها