محصول عمدهی دیگر ماه رمضان، تقواست؛ که فرمود: «لعلّکم تتّقون». «دستی که عنان خویش گیرد»؛ معنای تقوا این است. عنان دیگران را گاهی درست میتوانیم بگیریم؛ اگر بتوانیم عنان خودمان را بگیریم، خودمان را از چموشی، از وحشیگری، از عبور از خطوط قرمز الهی باز بداریم، این هنر بزرگی است. تقوا یعنی مراقبت از خود برای حرکت در صراط مستقیم الهی؛ یافتن علم و معرفت و بصیرت، و بر اساس علم و معرفت و بصیرت، حرکت کردن.
افتادهایم
عکس خورشیدیم در آب روان
افتادهایم
ناامید از جذبهٔ خورشید تابان
نیستیم
گر چه چون پرتو به خاک از
آسمان افتادهایم
رفته است از دست ما بیرون
عنان اختیار
در رکاب باد چون برگ خزان
افتادهایم
نه سرانجام اقامت، نه امید
بازگشت
مرغ بیبال و پریم از آشیان
افتادهایم
بر نمیدارد عمارت این زمین
شورهزار
ما عبث در فکر تعمیر جهان
افتادهایم
از کشاکش یک نفس چون
موج فارغ نیستیم
گر چه در آغوش بحر بیکران
افتادهایم
چهرهٔ آشفته حالان
اختلال وحشت زدگی حمله حاد شدید اضطراب همراه با احساس مرگ قریب الوقوع میباشد.
مشخصه اختلال وحشت زدگی، حملات و دورههای مجزای ترس شدید هستند.
نخستین حمله پانیک اغلب کاملاً خود به خود است، اما گاهی نیز حملههای پانیک در پی برآشفتگی، فعالیت بدنی، فعالیت جنسی یا آسیب هیجانی متوسطی ممکن است روی دهند.
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
بیماری پانیک یا اختلال وحشت زدگی (panic)
بیماری پانیک یا اختلال وحشت زدگی و اختلال آگورافوبیا
تا جایی که همه به یاد می آورند خیابان وحشت را تاریکی در بر گرفته و شب پایدارهمچنان ادامه داشت. اما وقتی ملیون ها عنکبوت از خانه ی شماره ی 5 فرار کردند و همه جا با تار های خفه کننده ی خود پوشاندند خیابان وحشت سیاه تر شد.لوک ریسوس وکلو
در جست و جوی سومین یادگاری پدران موسس خیابان وحشت هستندکه قلب یک مومیایی باستانی است.آن ها به نبرد باعنکبوت های سیاه و غیر عادی می پردازند غافل از این که عالی جناب اتو اسنیر هم در لحظه مصمم به جنگ با آن هاست...
نماز وحشت نمازی است که افراد در اولین شبی که یک مومن از دنیا میرود برای او میخوانند. این نماز موجب تسهیل در امورات شب اول قبر میت میشود. نماز وحشت دو رکعت است و به جا آوردنش مستحب است.
به اعتقاد مسلمانان اموات در اولین شب وفات با عالم قبر و قیامت انس و آشنایی ندارند و این نماز باعث میشود از وحشت آنها کم شود و اموراتشان با سهولت پیش رود. نام گذاری کلمه "وحشت" نیز به همین دلیل است.
یکی از شیوههای خواندن نماز وحشت این است که در رکعت اول بعد
همین که پشت فرمان ماشین مینشینم، پشت پرده افکارم تبدیل به میدان جنگ میشود. آدمها از ناکجاآباد مقابل کاپوت ماشینم پرتاب میشوند و من تک تکشان را زیر میگیرم. همین وضعیت گاه و بی گاه توی خواب هم به سراغم میآید. یک ماشین ترمز بریده، وسط اتوبان میمالد به در و دیوار و جدول و ماشینهای لاینهای اطراف و خودم که محکم فرمان را توی مشت گرفتهام و از وحشت آب میشوم زیر صندلی. برعکس نوجوانهای دیگر، هرگز علاقهای به رانندگی نداشتم، به ضرب و
حمله هراس ( وحشت )
حمله هراس یک قسمت شدید از ترس ناگهانی است که در صورت عدم تهدید یا خطر آشکار رخ می دهد. در برخی موارد ، ممکن است علائم حمله وحشت را با حمله قلبی اشتباه کنید.
ممکن است یک حمله وحشتناک را تجربه کنید. یا ممکن است در طول زندگی چندین حمله وحشت داشته باشید. در صورت عدم درمان ، حملات مکرر هراس - و ترس از تجربه آنها - ممکن است شما را به اجتناب از سایر افراد یا اماکن عمومی سوق دهد. این ممکن است نشانه این باشد که شما به یک بیماری هراس مبتلا
از جان ما چه میخواهی دنیا؟ نمیبینی از تمام عائله در دنیا همین یک سر را داریم؟ از جان ما چه میخواهی دنیا؟! دست های پنجه افتابش را قرق کردی و ان ته مانده خون نخشکیده در رگ هایش را مکیدی. من جواب تمام سوالات ارسطو را میدهم. از شب تا سحر پای حرف های ارشمیدس مینشینم و انقدر برای مولانا سماع میرقصم که از شمس و شموس بی نیاز شود. همه کاری میکنم و قسم که همه چیزا را هم اگر بفهمم باز نتوانم فهمید تو از جان نحیف نگارم چه میخواهی؟ مگر پاهایت چه قدر توان دارند
چه خوش و آب و رنگ عشقی که ز چشم تو شد آغارچه بلند و در چه اوجی استبه خیالت ای گل آوازبه هوای کویت این بارصنما کجا روم بازنه ، بدان ، دوا نگردم به طبابت طبیبانکه سرم شده هوایی و تویی علاج این رازچو به دام عشق گشتم نشود رها عنانم و هر آن عنان ببازم و به دام بسته ام باز چه شود شوی دوباره تو به کوی ما خرامانکه دمی نیاز دارم به نگاه های پر ناز
✖️ تونل وحشت یکی از تفریحات مورد علاقه ی منه.همین دیروز اونجا بودم.وقتی از قطار پیاده می شدم به مسئول اونجا گفتم:-هی ، اون دختر بچه ی سفید پوش ، که با بدن بی سر، مارو تعقیب می کرد واقعا ایده ی جالبی بود!اما اون با تعجب منو برانداز کرد و گفت:-کدوم دختر بچه ؟ چنین چیزی توی تونل وحشت نبود!
میدونماون میخواد منو بترسونه?
ادامه مطلب
جمله ای که آقایون از شنیدنش وحشت دارند
بــطور حتم موارد بسیار زیادی وجود دارند که یک مرد هیچوقـت نـمی خـواهـد از زبان همسرش بشنود. "بریم خرید" یـکی از آنهاست. با شنیدن چنین عباراتی متوجه خواهید شـد کـه کل بعدازظهرتان در کنار اتاق پرو خانم تلف خواهد شـد. "تــو مـثـل پـدرت هسـتـی" یـکی دیـگر از این عبارات نـا گـوار اسـت و بـدتـر از آن شنـیـدن " تـو مـثـل پـدرم رفتار مـی کـنـی" اسـت که می تواند به طور جدی مردها را آزار دهـد. در ایـن قـسـمـت چـنـد
انسان دادگرا، در پی معشوق یکسره عنان به دست دل نمی سپارد؛
می کوشد خواهش وجدان را در قالبی معقول بریزد و روش کار خود را قانونمند سازد...
احساس عدالت، شاهین فکر را به سوی خود می کشد و هدف را تعیین می کند.
حقوقدان باید آنچه را به اشراق دریافته با منطق مرسوم حقوقی اثبات کند و به قانونگذار نسبت دهد.
دکتر ناصر کاتوزیان
در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر میزند و روی لباس خانمی مینشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن میکند. او وحشتزده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند.
واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشتزده میشوند. بالاخره آن خانم موفق میشود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر میزند و روی لباس خانم دیگری نزدیکی او مینشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین
سپاه وحشتشب با طلوع ستاره سرخی از غروب , دامنش رابر صحرا گستردانده بود. لشکر خسته, بعد از چند ساعت حرکت از کربلا , اطراق کرده بود. عمر سعد , شمر ابن ذلجوشن , حجّار ابن ابحر , حصین ابن نمیر و عمر ابن حجاج گرد آتشی نشسته وبه پشتی های زربفت تکیه داده بودند در حالی که طبقی از سیب و انگور روبرویشن نهاده شده بود.حجّار به نگهبان گفت:های سرباز!پس کو بریان شتر؟ مگر نمیدانی شکم جنگجویان تاب گرسنگی ندارد؟ابن نمیر گفت:شکم تو با یک شتر سالم هم پر نمی شود.(قهق
دلم میخواد فقط ادمای منطقی و مهربونو بشناسم ادمایی که نگاهشون چشو نوازش میکنه ادمایی که خندشون قشنگ ترین حالت ممکنه. من دیوونه وار وجود همچین انسان هایی رو لازم میدونم در زندگیم،از وجود انسان های تکراری که فکر میکنن همه چیز بهشون مربوطه بیزارم خیلی بیزار شدیدا بیزارم :)از موقعیت هایی که سواستفاده میکنن وحشت دارم ؛خیلی وحشت. امیدوارم همه پرندها برینن رو سر همچین شغال های انسان نمایی..|اطاق خودکشی|
پس از بیعت مردم مدینه با امام علی علیهالسّلام این اوّلین سخنرانی آن حضرت در سال ۳۵ هجری است. حضرت علی علیهالسلام در بخشی از خطبه خود فرمودهاند:
....به خدا سوگند، کلمهای از حق را نپوشاندم، هیچ گاه دروغی نگفتهام، از روز نخست، به این مقام خلافت و چنین روزی خبر داده شدم.آگاه باشید همانا گناهان چون مرکبهای بد رفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ میاندازند. اما تقوا، چونان مرکبهای فرمانبرداری است که سوارا
خودم را وارونه روی تخت پیدا کردم. صبح امروز وقتی چشم باز کردم به صورت چندش آوری وارونه بودم. امعاء و احشایم به صورت وحشیانه ای روی بدنم آونگ بودند. مغزم بیرون از پوست سرم بود و موهایم رفته بود به جای مغزم توی کله. رگ و پی های دست و پایم هم دیدنی نبود. از دیدن خودم وحشت کردم؟ بله که وحشت کردم. آدم صورت حیوانی و متهوعش را ببیند چه حسی بهش دست می دهد! جلوی آینه بایستد و به جای روکش زیبایش کثافات درونش را ببیند. آدم را ترس و هراسی در برمی گیرد که نمونه
حمله وحشت چه حسی خواهد داشت ؟
حملات وحشت منجر به بروز انواع علائم نگرانکننده میشود که میتواند برای فردی که این حمله را تجربه میکند ، ترسناک باشد . برخی از مردم دچار ترس از حملات قلبی شدهاند و بسیاری معتقدند که آنها در حال مرگ هستند . برخی دیگر آمیزهای از تردید و یا سرنوشت قریبالوقوع را احساس میکنند . برخی نیز میتوانند حوادث را به شدت خجالتآور بدانند و از گفتن به دوستان ، خانواده و یا یک متخصص سلامت روانی اجتناب کنند .
علایم ح
خانه وحشت
خانه وحشت
اختر شناسان بیشتر از هر زمانی به کشف سیاره قابل زیست دیگری مثل سیاره خودمان نزدیک شده اند. آنها در این راه تعدادی سیاره هولناک پیدا کرده اند. این سیارات دارای شرایط بسیار خشنی می باشند به طوری که حیات را در آن غیرممکن می سازد.
در اینجا تعدادی از ترسناکترین و کشنده ترین سیارات خارجی ارائه شده؛ نقاطی که هرگز آرزو نمی کنید سری به آنجا
قلعه وحشت کیشاز همون اولیه که وارد میشید یه دلشوره باحالی می گیرید و اون نیز به خاطر بدون نور بودن محیط است و اتفاقاتی که به صورت ناگهانی براتون پیش میاد و سبب ساز هیجانتون میشه بخصوص اون موقعیکه طرف با اره برقی تعقیبان میکنه خیلی هم اکنون میده . اگه فراروگریز کنین ممکنه اون موقع از واهمه و هیجان رویکرد رو نادرست برین و از مسیر گم راه بشین و تو ظلمات مطلق به دیوار بخورین و زخمی بشین که بعدش کلی به تکان خودتون میخندین . اگه ف
از آنجایی که واژه ی "ترسناکترین" از واژگان تفصیلی به شمار می رود و در واژگان تفصیلی هیچ قطعیتی وجود ندارد و در این دسته موارد ممکن است از دیدگاه برخی افراد ترسناکترین تعریفی متفاوت از سایرین داشته باشند، لذا صرفاً ترسناکترین اتاق فرارهای جهان تعریفیست از دیدگاه اکثریت که آنها را ترسناکترین اتاق فرار دانسته اند، این بدان معناست که ممکن است برخی از اتفاقی خاص در اتاق فرار به شدت وحشت کنند و برخی دیگر به هیچ عنوان از این اتفاق هیجان زده هم نشو
در تاریکی ناشناخته های ذهن ما کابوس هایی وجود دارد، که از سیاه ترین مناطق تخیل ما سرچشمه می گیرند. و در چنین نا امیدی های غیر قابل تصوری است که وحشت بزرگترین قدرت خود را به دست می آورد. این ترسهای ناشناخته همیشه وسعت اقتدار خود را حفظ می کنند، زیرا هرچه سعی می کنیم آنچه را که در تاریکی آنها پنهان است درک کنیم، هرگز نمی توانیم شکل آن هیولا ها و شیاطین پنهان و چیزهایی را که در آن طرف تاریک هستند را درک کنیم. این ترس ها به شکل عجیبی پنهان و نامحسوس
دیروز 27 ساله شدم. بر خلاف همیشه که روز تولدم را در شبکههای اجتماعی سکوت میکردم، این بار در استوری اینستگرم با عکسهای قدیمی تجدید خاطرات کردم و از حس و حال آن روزها نوشتم. دیدم هرچه عقبتر میروم در عکسهایم خندانترم. روز تولد 26 سالگیام غمگین و گریان بودم. سراپا وحشت. وحشت از 26 ساله شدن! وحشت از 30 سالگی! وحشت از اینکه در زندگیام هیچ کاری نکردهام. امسال به آرامی 27 سالگی را در آغوش گرفتم و به او خوشآمد گفتم. صبح که بیدار شدم فراموش کر
دیشب خواب خانم اُ رو دیدم معلم ادبیات فارسی اول و دوم دبیرستان . خانم اُ هیکل بسیار درشتی داشتن و قد 170 و بسیار رعب و وحشت ایجاد میکردن موقع درس پرسیدن و موقعی هم که کامل درس رو بلد بودی میگفتن برو بشین ولی پررو نشو خلاصه که اسم خانم اُ همواره برای من با رعب و وحشت همراه بود . دیشب خواب دیدم که امتحان ادبیات داریم ولی انتهای امتحان 5 نمره از آناتومی سوال دادن منم هرچی میگفتم خانم شما آناتومی از کجا بلدین میگفتن من دانشجوی پزشکی بودم انصراف داد
وحشت و تعجب و بهت ذهبی از تعداد طرق حدیث غدیر
ذهبی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتاب تذکرة الحفاظ مینویسد:
رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن الجریر فاندهشت له ولكثرة تلك الطرق.
جلدی از کتاب ابن جریر طبری در مورد طرق و اسناد غدیر دیدم و وحشت زده و شگفت زده شدم از این همه طریق برای حدیث غدیر.
تذکرة الحفاظ، تالیف ذهبی، جلد ۲، صفحه ۷۱۴، چاپ دار الکتب العلمیة
و در کتاب سیر اعلام النبلاء مینویسد:
جمع طرق حدیث غدیر خم فی
هوالرئوف الرحیم
طی دیشب و امروز دو نفر به شرایطم غبطه خوردن.
درسته که وقتهایی که عنان زندگی از دستم خارج میشه شروع می کنم به غر زدن از این همجواری، ولی واقعا تمام لحظاتی که هستن و خیالم راحته رو باید قدر بدونم.
خدایا شکرت. شکرت. شکرت.
بسم الله
هرچند وقتی عنان کار به دست حضرت آقا باشد و مجریان امر، سربازان کفنپوشش در سپاه و ارتش، جای نگرانی نیست و ما تنها زمان و مکان انتقام سخت را نمیدانیم - نه اصل تحقق آن را - اما عمق و شدت ذلتکشی برخی واقعا نوبَر است!بزدلهای عاقلنما! باید تا کجایتان حراج شود که بفهمید در برخورد با سگگرگهای تاریخ وادادگی راه به جایی نمیبرد؟ میخواهی از خون قاسم سلیمانی بگذری تا چه چیزی برایت بماند؟ اصلاً چیزی میماند که برایت بماند؟ فرد
معرفی کتاب رمان ساقدوش وحشتکتاب رمان ساقدوش وحشت نوشتهی فاطمه عیوضخانی، اثری خیالی، طنز و ترسناک دربارهی پسر خوشگذرانی به نام آرماند است که همراه دوستانش به سفری میرود و سرنوشتش تغیر میکند.
پدر آرماند که از خوشگدرانی او به سطوح آمده است، یک مهمانی ترتیب میدهد تا پسر خوشگذرانش کمی از این سرخوشی بیهودهاش فاصله بگیرد. هدف از این گردهمایی سر و سامان دادن آرماند بود اما باعث دوستی او با شاهرخ میشود که هر دو پایهی سفر و به قول خودشا
او سعی نمیکند از جنایتی که انجام داده است فرار کند. برعکس، او در حال غرق شدن در حس گناه است. او در حال اندیشیدن به حس مرگ با خود میگوید: این حس با چیزی که در ویتنام داشتم فرق میکند، چون آنجا قدرت انتخاب داشتم.
در روز اعدام وی، موها و ابروهایش تراشیده میشود که باعث میشود او شبیه آدمهای فضایی به نظر برسد. در این روز بیشتر افراد نسبت به هر روز دیگر از زندگی او با او مهربان بودند اما او پر از ترس و وحشت غریزی یک انسان از مرگ است. در حالی که
Artist: Designer Drugs | Music Name: The Terror | Genre: Electro | Released: 2011 | Album: Hardcore/Softcore | Designer Drugs – The Terror
هنرمند: دی زاینر دروگس | نام موزیک: هراس-وحشت-خوف-ترس زیاد | سبک: الکترو | تاریخ انتشار: 2011 | ملیت: آمریکا
دانلود آهنگ (دی زاینر دروگس) Designer Drugs با نام (وحشت) The Terror
ادامه مطلب
مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میّت بخوانند و دستور آن این است:
در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه «آیه الکرسی »
و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «انّا أَنزَلناه ُ» بخوانند
و بعد از سلام نماز بگویند: «اللّهُم َّ صَل ِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آل ِ مُحَمَّدٍ وَ ابعَث ثَوَابَهَا الَی قَبرِ فُلان ٍ» و به جای کلمه فلان ، اسم میّت را بگویند.
منبع: http://farsi.khamenei.ir
وزین در صحن آن جوشد چو اختر لؤلؤ بیضا
چو در میدان بگردانی سنان در لشکری انبه
چو در کوشش بجنبانی عنان در گوشه ای تنها
ازرقی هروی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
وحشت زدگی میتونه به شدت ترسناک باشه. به خصوص اگه برای اولین بار اونو تجربه کنید. زمانی که برای اولین بار دچار وحشت زدگی شدم , فقط 13 سال سن داشتم و به شدت ترسیده بودم. نمیفهمیدم چه اتفاقی داره برام پیش میاد و نمیدونستم چطور اون اتفاق رو متوقف کنم. بعد از تجربه ی اولین وحشت زدگی , تو اینترنت جستجو کردم تا همه چیز رو در این باره بفهمم. چند سال بعد , نکات و ترفند های زیادی رو پیدا کردم که با استفاده از اونها میشه در زمان وحشت زدگی , از نظر جسمی و روانی آ
بوی خون میآید... بوی باروت.. با هول میدوم در ناکجاآباد، میان ویرانهها... صدای انفجار .. پیش چشمم دانهدانه به زمین میافتند... میلرزند.. جان میدهند.. بچهها گریه میکنند. از میان آژیر و انفجار فریاد میکشم.. از وحشت اشک میریزم و شوری مینشیند به صورت دودگرفته و خاکیام. بچهها را میکِشم.. میاندازمشان جلو. با وحشت میان خرابهها میدوم.. باید سرپناهی پیدا کنم. باید سوراخ امنی پیدا کنم. بچهها را باید زنده نگه دارم. میایستم سرک می
بسم الله الرحمن الرحیمشهادت
روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در
عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از
ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به
سوی خانه امام حرکت کردند.
ادامه مطلب
وقتی دلت گرفته است
وقتی خسته ای
وقتی زخم خورده ای
وقتی فکر میکنی هیچکس تو را نمیفهمد
وقتی نمیفهمی
وقتی احساس ناتوانی میکنی
وقتی وحشت زده میشوی
آغوشی هست
که در همه حال دوستت بدارد
که تو را بفهمد
که شکست هایت را به رویت نیاورد
که تمام نقص هایت به اضافهی او، کمال شود
و تمام وحشت هایت آرامش
که از دین و ایمانت نپرسد
که از دانش و کوششت نپرسد
که دلش برایت نسوزد
آغوشی آرام و بی نیاز
آغوشی که امشب هم مثل شب های قبل:
به نوزادان مکیدن میآموزد تا گرسنه
شما به عنوان مشاور در کتابخانه ای در بریتانیا استخدام شده اید. شما به خاطر این موضوع بسیار هیجان زده هستید و همراه با خواهر خود جشنی ترتیب داده اید. اما هنگامی که خواهرتان توسط کتابی اسرارآمیز و خطرناک بلعیده می شود همه چیز به سرعت تغییر کرده و ترس و وحشت تمام وجود شما را فرا می گیرد. حال این وظیفه شماست تا برای نجات او به دنیای ناشناخته ها که سرشار از دلهره و وحشت است سفر کرده و خواهر خود را نجات دهید. اما آیا شما قدرت کافی برای مقابله با اهریم
چرا باید فیلم هیولایی GRABBERS را دید؟ یک فیلم ژانری خوب، تمیز، سرگرم کننده و یک اثری که در سیستم امروزی هالیوود به ظاهر دست نیافتنی است. این فیلم چیزی است که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی در هالیوود شبیه به آن زیاد بود، اما حالا در قرن ۲۱ آثار ابرقهرمانی و بلاکباستر های اکشن عجیب و غریب جای آن را گرفته اند و هر از چند گاهی چنین آثاری در بریتانیا دیده می شوند؛ و فیلم هیولایی ایرلندی با نام GRABBERS نمونه ای از آنها است. فیلم کمدی وحشت و هیولایی جان رایت،
عیب گیری فیلم ترسناک The Void«ووید» ( The Void ) احتمال دارد ناامیدکنندهترین فیلم اینجانب تا این لحظه از سال 2017 باشد . ولی چرا؟ خب , تحت عنوان یک کدام از دوستداران سرسخت و دیوانهی سینمای وحشتِ دههی 80 , زمانی فهمیدم فیلمی به نام «ووید» موجود است حسابی ذوق و سلیقه کردم . «ووید» جدیدترین کالا استودیوی مستقلِ «استرون 6» است . استودیویی که از جوانانی درست شده که کودکی و نوجوانیشان را در هم اکنون تماشای فیلمهای کمدی/ترسناک دههی 80 گذرانده بودن
آدم خوبه بعضی وقتا بشینه سختی هایی که ازشون عبور کرده رو مرور کنه...
وقتی خودم رو توی شرایط چند ماه پیش یا چند سال پیش قرار می دم تصویر واهمه ها و ترس های اون لحظه ها توی چشمم تداعی میشه...که می گفتم اگه نشه چی؟...اگه نتونم....؟...نه...نمی تونم....نه نمی تونم.
و تونستم...و شد.
پس این مشکل و مشکلات هم میشه...و می تونم...به فضل خدا :)
+این که هنوز زنده ام و قلبم هنوز می زنه، برام یه معنای خیلی عظیم داره: که هنوز به من امید هست :)
1397/11/21
بیار باره که امشب سوار خوا
۱. من یه نگاه کارشناسانه به "عصر جدید" انداختم و به این نتیجه رسیدم که اگه مجریش به جای احسان علیخانی، احسان کرمی باشه و اون مجری پشت صحنهش یکی تو مایههای باربد بابایی باشه، داورا هم اینقد خشک نباشن، مثلا مهران غفوریان یا اون داور شب کوک که آهنگساز بود، باشن... واقعا برنامه خوبیه!
۲. اون روزایی که به شدددت دنبال جا بودیم، من هر روز کلی طرح میکشیدم. کلی کتاب میخوندم، کلی زندگیم نظم داشت و واقعا پیشرفت داشتم. تا اینکه رسیدیم به اینکه باید دو
همین که پشت فرمان ماشین مینشینم، پشت پرده افکارم تبدیل به میدان جنگ میشود. آدمها از ناکجاآباد مقابل کاپوت ماشینم پرتاب میشوند و من تک تکشان را زیر میگیرم. همین وضعیت گاه و بی گاه توی خواب هم به سراغم میآید. یک ماشین ترمز بریده، وسط اتوبان میمالد به در و دیوار و جدول و ماشینهای لاینهای اطراف و خودم که محکم فرمان را توی مشت گرفتهام و از وحشت آب میشوم زیر صندلی. برعکس نوجوانهای دیگر، هرگز علاقهای به رانندگی نداشتم، به ضرب و
یکی از همکارهام یک ماه دیگه طرحش تموم میشه دیگه نمیخواد تمدید کنه . حرفشم اینه که دیگه نمیتونم شوهرمو راضی کنم که طرحمو تمدید کنم و بیام سر کار .و چرا شوهرش نمیذاره ؟ چون میخواد بچهدار شه . همهی اینها منو به وحشت میندازه .از وقتی وارد محیط کار شدم بیشتر با این واقعیت رو به رو شدم که خانمها برای رضایت شوهرهاشون چه کارهایی که نمیکنن و از چه خواستههایی که نمیگذرن!و خیالبافیهای منو راجب زندگی مشترک نیست و نابود کرده . یبار که باهم شیفت
یکی دیگراز اصول فضایل را از امیرالمونین ع سوال میکنیم او. میفرمایدپایه دوم ایمان صبر است و صبر یعنی. بردباری و خویشتن داری و استبلا و تسلط کامل بر نفس پس کسیکه خودرادر برابر پولو رشوه زن زانبه و محرمات دیگر بفروشد و عقلو دین خویش از کف دهد صبر ندارد ونیز کسبکه از هوسرانیهای مکروه و مرجوح چشم نبوشدو عنان نفس محکم نگیرد صابر. نیست و باز کسیکه در. برابر مصیبات وبلاهای دنیا جزع و بیتابی ها. ا غاز کند و مالک نفس خود نباشد صبر ندارد علاوه بر
این روزها همش حرف کرونا است، همه میترسن، همه وحشت دارن. همه از مرگ میترسن من از جهان بدون تو.
اگه مُردم، منو ببخش که تو رو تنها گذاشتم. منو ببخش که تو رو به باد سپردم. میخوام اینو بدونی، حتی در این لحظه هم دلم پر میزنه واسه اینکه یه بار دیگه ببینمت...
مجید عنان پور خیرآبادی؛ مدرس دانشگاه امام صادق (ع) - ایمیل enanpoor@gmail.com.
محبوبه عنان پور خیرآبادی؛ طلبه سال سوم حوزه علمیه عصمتیه سمنان – ایمیل m.enanpoor@gmail.com.
چکیده
تعلیموتربیت در زندگی بشر، مهمترین و اساسیترین جنبه زندگی است؛
بهگونهای که هرگونه انحراف در آن، باعث انحراف در همه امور زندگی میشود.
در عصر حاضر، ظهور فنآوریهای نوین ارتباطی به همراه تحولاتی که در فضای
مجازی به وجود آمده است، بسیاری از کارکردهای تربیتی خانوادهها ر
امروز تولد تارانتینو از خلاقترین و دوستداشتنیترین کارگردانای هالیووده که خب نیازی به معرفی نداره، داشتم نگاهی به آخرین پستای تبریک تولدش میکردم که چشمم به این عکس و ایدهٔ جالبش افتاد:
عکس مثلاً پوستر تبلیغاتی یک فیلم به نویسندگی استفان کینگ و کارگردانی تارانتینوئه که اسمش ۲۰۲۰ گذاشته شده.
حالا چرا جالب، ازین لحاظ که استفان کینگ معمولاً آثارش تو ژانر وحشت و فانتزیه، و ازونجایی که امسال تمام دنیا تو شوک کرونا رفتن و این ویروس همهگیر
یه وقتایی باید برگردم مدرسه، برم توی کتابخونه یا پیش بچههای المپیادی یا قاطی اونایی که برای کارگاه کار میکنن بشینم، یادم بیاد این دنیا چهقدر ارزش زندگیکردن داره؛ دنیای معصومتر و والاتر اون بچهها. دنیای کمحاشیهتر و کمدغدغهتر. دنیای دوستتر. امروز یکی رو که تازه از اون دنیا اومده بود، کلی نصیحت کردم. گفتم ببین، واقعا مهم نیست. تهش که چی؟ منم نمیدونم تهش چیه. اما میدونم اونی نیست که فکر میکردم. تهش فقط منم، هیچ چیز و آدم د
کتاب او در میان ماست : حسین شریعتمداری، نشر کیهان
معرفی:
خیلی غمگین بود وقتی جبرائیل دلیل ناراحتی اش را پرسید فرمود: برای امتم می ترسم ازقیامتشان, جبرائیل دوباره آمد:خدایت فرمود: آنقدر ازامت تو ببخشم که راضی شوی.خواندن این کتاب لحظاتی ما رو گره می زنه به بهترین بنده خدا, همون که مهمترین نگرانی اش خوشبختی مابوده…..
بریده کتاب(۱):
انوشیروان وحشت زده ازخواب برخواست……..همهمه ای مرموزهمه جای کاخ رافراگرفته بود. واهمه ای ناشناخته به جان انوشیروان
اندیشه ام خشکید دراین ناکجا آباد
این ناله ها هرگز نمی گنجد دراین فریاد
تا در کف تو رشته تقدیرهای ماست
پروردگارا داد خواهم من از این بیداد
من بنده سرکش نبودم نیستم شاید
این بار از دستت عنان بنده ای افتاد
تو سوزها در سینه خواهی ناله ها در دل
من یک خدای شاد می خواهم خدای شاد
من شعرهای تازه می خواهم زبانی نو
من دشت خواهم سبزه خواهم سایه شمشاد
من دامن یک کوه سرکش در بغل خواهم
من بید می خواهم که رقصد با صفای باد
یک چشم پر می خواهم از احساس دیدن ها
یک گ
آمد به میان به جان آتشافروخته شد روان آتش یک جلوه ز دلبری چو بنمودمن بودم و امتحان آتش هنگامهی وصل چون بر آمدنابود شدم به سان آتش زان چشم سیاه شعلهافکندل سوخته شد به خوان آتش
در روح چو خرقه باز کردمآن خرقه شد آسمان آتش ای چنگنواز خامهافروزمهمان کنام آن لسان آتش رویای تو پخته شد سحرگاهمن ماندم و آن نشان آتش گفتم چه سزای عاشقی بوداین قصّهی دلسِتان آتش؟ گفتا سر عاشقان ندیدیآویخته از دهان آتش؟ خاموش شو و زبان مرنجانتا ره بردت عنان
نمیدونم این منها چی میگه ؟ دست بکشم توی موهای سرت ؟ آدم وحشت میکنه ؟ دو نفر که تازه با هم آشنا شده اند و هیچ چیزی در مورد هم نمیدونند چرا باید چنین چیزی بهم بگند ... یاد اون دو مورد آقای همجنس باز منو میندازنند که یه مدت مجبور شدم برای فرار از دست شون خط م بیشتر مواقع از دسترس خارج باشه
دانلود بازی Metro 2033 Redux - بازی تفنگی اکشن - بازی اکشن شوتر اول شخص - بازی تفنگی ترسناک وحشت بقا + ترینر
دانلود بازی مترو ۲۰۳۳ نسخه ردوکس / دانلود اخرین نسخه ردوکس بازی مترو ۱/ دانلود کرک مترو ۲۰۳۳ ردوکس/ نسخه فشرده فیت گرل و کورپک و ریلودد Metro 2033 Redux
ادامه مطلب
میدانیم که امروزه ایزوگام به عنان یکی از راههای پرطرفدار ایمن سازی و عایق بندی سطئح جهت محافظت از ساختمان در برابر مشکلاتی همچون نفوذ آب و ایجاد رطوبت به خصوص هنگام بارش ها در فصول بارندگی از سال است و صاحبان سازه ها برای پیشگیری از به وجود آمدن خسارات و هزینه های بالای تعمیر ناشی از آن در صصد انجام عایق سازی به روش ایزوگام بر می آیند .از این رو وجود شرکت های معتبر با نمایندگی های فروش در ارائه خدمات عایق بندی مانند ایزوگام دلیجان از اهمیت ب
کارد به استخونم رسیده رفیق ...
هیچ وقت انقد ناامید و حیران و وحشت زده و بی پناه نبودم ...هیچوقتِ هیچوقت
من همه ی تلاشمو کردم ...ولی همه چی بدتر شد
اگر قرار به جواب دادن بود ...بلند تر از اینا بود و نشد
کارد به استخونم رسیده
خیلی خسته ام
همین
✔ بیوگرافی ✔
"علی خدامی" ملقب به "علی سورنا" متولد 27 فروردین 1369 می باشد.وی در سال 1387 فعالیت خود را در عرصه ی موسیقی زیر زمینی شروع کرد.مضمون و معانی اکثر شعر های او برگرفته از غم و اندوهی است که ناشی از زندگی شخصی وی می باشد.به احتمال زیاد رشته ی تحصیلی وی "برق صنعنتی" می باشد."سورنا" در شروع کار خود همکاری موفقی با "بنیامین" ، "فرزان وحشت" و "بازپرس" داشت.در میان سینگل ترک های موفق این هنرمند میتوان به آثاری چون"بخشیده نمیشی" با همکاری "بنیامین" ،"
وحشت گرفته بودتمام وجود اعضای زمین راو خون میگریست آسمانو عشق را کشته بودندفرشتگان گریه میکردندکسی نبود صدای کودکان را بشنودگریهشان را ببیندآرامشان کندقیامت بودعاشورا...
هنگامه اذان ظهر عاشورایی استزمانی که قصهی ما به "سر" رسیدالتماس دعا...
"انس داریم با تو. نخواه که وحشت دنیای آنها، جای زندگی در کنار تو را برای ما بگیرد."
از اینستاگرام حاجآقا مهدیزاده
خ. به یاد هم باشیم، به یاد آدمهایی که کسی رو ندارند یادشون کنه، به یاد اونهایی که احتیاج دارند کسی یادی ازشون بکنه و به یاد من.
هروقت کسی راجع به عشق صحبت میکنه، احساس میکنم قلبم فلجه. احساس میکنم یه سد محکمم که یه تَرَک کوچک داره و یه بچهی شیطون اون رو دیده و به جای اینکه پطروس باشه و بپوشوندش، یه پتک دست گرفته و داره عمیقترش میکنه. احساس میکنم اسفندیارم. از رویینتن بودن به خودم غرّهام، تا اینکه رستم زه کمونش رو میکشه و تیر دو شاخه رو به سمت چشمام روونه میکنه. احساس میکنم آشیلم؛ از فرق سر تا نوک پا فقط یه نقطه ضعف کوچولو دارم و از همونجا ضربه می
توی این چند هفته به تمام وحشتهای زندگیم فکر کردم. یادم میاد بار اولی که سعی کردم خودمو به آرامش دعوت کنم 11 سالم بود. برادر کوچیکترم سرما خورده بود و مادرم برده بودش درمانگاه. بارون مییارید و رعد و برق، خشنترین صداهایی که میتونست رو در میاورد. تمام یک ساعتی که بارون میبارید تنها بودم و از ترس میلرزیدم. اون یک ساعت آخرین باری شد که صدای رعد و برق برام آزاردهنده بود. تنها چیزی که از اون همه وحشت یادمه اینه که به خودم میگفتم:« آروم باش زه
تو تنهایی فاطمه. تنهای تنها. و اسمت را گویی آفریدهاند تا مخاطبِ وحشت باشد؛ هبوط همزمان ترس و تنهایی. لحظهای که درمییابی جز تو گوشی نیست، و زبانی، و چشمی. و ناگزیر میشوی در شبی که شهر بر ضد صبح آدمیان، با سلاح سمفونی زبالهها به مبارزه برخاسته، تو، خود، تنها، در سیاهی فرو شوی.
آیا بازبمانی، یا برسی.
میدونی، وحشت دارم از این که یه روزی یه جایی برم که تو نباشی. بداخلاقیام رو نگاه نکن، بلد نیستم نشون بدم که چهقدر دوستت دارم و شاید اینه یکی از اصلیترین دلایلی که همسنام، رفتنیاشون، ریز رفتنشون رو هم مشخص کردهن و من وقتی ازم میپرسن، میگم نمیدونم. حالا ببینم چی میشه، حالا شاید بعدا.
پ.ن: سرچ میکند: how to show your mom you love her
... حالا نخند کی بخند! آراد با چشمای گشاد شده در حالی که نفس نفس می زد زل زده بود به من ... اصلا یادش رفته بود لباس تنش نیست ... لبشو محکم گاز گرفت و گفت:- می کشمت به خدا ...
اینو که گفت وحشت کردم و پا به فرار گذاشتم ... آراد همینطور که دنبالم می دوید پیرهنش رو از چوب لباسی چنگ زد و تنش کرد ... من بدو ... اون بدو ... رفتم سمت حیاط ... آراگل با چادر نمازش از اتاقش مامانش پرید بیرون و با دیدن ما با وحشت گفت:- وای یا پنج تن! چی شده؟وقت نداشتم جوابشو بدم ... پریدم توی ح
خودم قلبمو درد میارم و از دردش مست میشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم این حالِ بد و این قفل زدن رو آهنگای شجریان، این همه خاطره ای که زنده میشه و همه و همه ش رو دوست دارم! خوبیش، همینه که شجریان هیچوقت من رو یاد خاطره ی یه فرد نمیندازه! شجریان فقط یاداور لحظه ست. لحظه و غم و فرار از واقعیت ها. همین هم یه نعمتیه نه؟
چه حلقههای بیثمر تو را به دار میکشدبیا به حلقهی خدای که دست یار میکشد
نه رهگذار عشق که بیا و جان عشق باشبیا که حقّ حی تو را بدان دیار میکشد
تو حرف دیگران زنی به دیگران و سایهایحریف حرفهای نهای که از تو کار میکشد
قلم شکست و جان گرفت، قلمروی بیان گرفتعنان کشید و خوان گرفت، خوشم به دار میکشد
رسید وصل تازهای، درون یکی برون یکی بکشت جان و جان نو به روزگار میکشد
زمانهای غریب نیست، غریب حال آدمیستکه بر درخت روحسار نشسته قار
مردها خیلی سریع تر از دخترها احساساتشون رو develop میکنن.
هرچی مرد ظاهرا بی تفاوت تر و خشن تر باشه بدتره.
این چیزیه که دور و بر خودم میبینم و منو به وحشت میندازه.
به مردها نگاه که میکنی اونها اگه تو رو دوست دارن، ته دلشون میمیرن برات.
شناختن مردها خیلی دشواره.
و وقتی میشناسیشون خیلی ترسناک میشه.
اگر نسخه جدید The Grudge یا کینه به ما چیزی بیاموزد ، احتمالا آن این است که: وقتی یک یا چند روح به شما می گویند "می خواهم چیزی را به شما نشان دهم" ، شما آن را دنبال نکنید. خط زمانی و حتی فهم محتوای درونی فیلم های جو-آن کینه یک و دو و سپس کینه یک و دو ساخته تاکاشی شیمیزو به قدری پیچیده است که شاید اگر آن ها را ندیده باشید متوجه ترتیب زمانی آن ها هم نمی شوید. اما فیلم جدید به نظر یک نیمچه بازسازی به همراه دنباله از از اولین نسخه جو-آن کینه است ، آن هم به سبک
اختلالات اضطرابی از دیدگاه DSM-IV-Rاختلالات اضطرابی از دیدگاه DSM-IV-R
اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند، و اغلب مبهم دل واپسی است که با یک یا چند تا از احساس های جسمی همراه می گردد، مثل احساس خالی شدن سردل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق زیاد، سردرد، یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار، بیقراری و میل به حرکت نیز از علائم شایع است. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است، خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید اماده می سازد (ک
ماه در آن شب تار وهول انگیز، لب فرو بسته بود و مرتب به اطرافش نگاه می کرد.تا چشم کار می کرد ، سیاهی بود و ظلمت. ماه ، در حالی که ناگفته های حزن آلودی را در دلش تلمبار کرده بود، بی صدا، رازهایش را بر ریل شب، حرکت می داد.خورشید ، مغرورانه به دنیا چشمک زد و با ناز و ادای خاص زنانه اش، به تماشای جهان مشغول شد. خورشید مغرور، مرا یواشکی می پایید. ( این تنها جمله ایست که ماه ناخدآگاه، از جریان سیال ذهنش به بیرون پرتاب کرد) بخوبی پیدا بود که خورشید، پی به
سورۀ توبه
امیرالمؤمنین علی را رضیالله عنه پرسیدند که چرا بر سر این سورت بسمالله الرّحمن الرّحیم ننبشتند؟ گفت: زیرا کلمۀ بسمالله زنهاریست و این سورت بیزاریست. و بیزاری و زنهاری باهم نباشد.
امّا قصۀ حرب حنین
یک
آن بود که چون رسول صلّی الله علیه وسلّم مکه را فتح کرد خبر به هوازِن بردند که محمد مکه را فتح کرد و دو هزار سوار از مکه به وی پیوست و قصد شما دارد. مهتر ایشان مالک عَوف بود. ایشان را گفت: «یا فوم، ما ماندهایم در عرب که زبون محمد نگش
امروز یه تجربه جالب داشتم
من عاشق والم یا همون نهنگ، میدونم که چقدر موجودات دوست داشتنی هستن،
یکم در موردشان خوندم، انواع اشون، تغذیه هاشون، شباهتشون به دلفین ها و ....
و علاقمندیم بیشتر هم شد و کلی عکس وال برای پوشه بک گراندم ودانلود کردم همین طور اکانت های اینستا مرتبط فالو کردم.
از نظر من وال ها موجوداتی هستند که در حین عظمت و هرکول بودنشون بسیار موجودات مهربون و باهوشی هستند .
اونقدر علاقمند شدم به شخصیتشون که اگر قرار بود اقیانوس خونه
«وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَینا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِینَ»[1]
ما ترازوی عدل را در قیامت برپا می کنیم، و به هیچ کسی کمترین ستمی نمی شود، و هر کاری ولو به اندازه دانه ای خردل، آن را حاضر می کنیم و کافی است که ما حساب کننده باشیم.
شاید برخی تصور کنند که برنامه قیامت و حضور انسانها در آن رستخیز عظیم، چون وقایع تلخ دنیوی است. محاسبه ای است که به
طرفِ ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمیکند
کلمات انتظار میکشند
من با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیست
شب از ستارهها تنهاتر است...
□
طرفِ ما شب نیست
چخماقها کنارِ فتیله بیطاقتند
خشمِ کوچه در مُشتِ توست
در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل میخورد
من تو را دوست میدارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت میکند
۱۳۳۴
اسباب نماز آیات
۱- اسباب شرعی وجوب نماز آیات عبارت است از: کسوف خورشید و خسوف ماه، اگرچه مقدار کمی از آنها گرفته شود؛ زلزله و هر حادثه غیرعادی که باعث ترس بیشتر مردم شود، مانند بادهای سیاه یا سرخ و یا زرد که غیرعادی باشند؛ تاریکی شدید، فرو رفتن زمین و ریختن کوه، صیحه آسمانی و آتشی که گاهی در آسمان ظاهر می شود.در غیر از کسوف و خسوف و زلزله، باید آن حادثه موجب ترس و وحشت بیشتر مردم شود، و حادثه ای که ترس آور نباشد، و یا موجب ترس و وحشت افراد ناد
گویند عارفی قصد حج کرد.
فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟
پدر گفت: به خانه خدایم.
پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟
گفت: مناسب تو نیست.
پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد.
هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟
پدر گفت: خدا در آسمان است.
پسر بیفتاد و بمرد!
پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟
از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو ب
عشق هم راز غریبی ست در این ظلمت شب
مرگ غمناک شکوفهز تگرگ،
خواهش کاهن یک معبد دوراز کلیسای همان نزدیکی!
دزد راوحشت از بیداری!
بیمِ ماریاز آلودگی طعمه به سم
روزِ وارونه که شب را ماند !
به کجا می رسدمخواب و خیال؟
به کجا می بردم دزد دریایی وجدان هرشب؟!
به کجا می کِشدم ؟!خوابِ آلودهِ به سنگینی سرب
آفرین باد به گلدسته مسجد که مرا کرد بیدارزخواب غم دوشین غریب
#پروین_اسحاقی
جهت خواندن اشعارم به این آدرس سر بزنید parvin58.blog.ir
*گشنمه شام نخورم اتفاقا مرغ سوخاری بود ولی نتونستم میل نداشتم یا هر
چی وقتی به این فکر میکنم که ته اش قرار گشنمه بشم و یه چیز دیگه بخورم
دیگه برام مهم نیس لقمه ی دهنم نون پنیر باشه یا مرغ یا هر چیز دیگه حقیقتا
مات شدم نمیدونم برا چی اینجام چی درسته چی غلط وحشت دارم ز اینکه چشمامو
باز کنم و ببینم 5 سال خطا رفتم اونم در صورتی که بابام قبلا تذکر داره بود
نمیدونم چی پیش میاد ولی هر چی که هس کاش زودتر بیاد چون حسابی منو بهم
ریخته
ترس...
واژه ای کاملا آشنا برایم،که زیاد در زندگیم داشتم و آدم محتاطی بوده ام اکثر اوقات...
ترس از منطبق نبودن نتیجه با افکار و تصوراتم از نتیجه
ترس از اعتماد کردن
ترس از رها کردن
ترس از فرداها
آخر مانده ام که این ترس ها به کجای زندگیم بر می خورد!
در برابرش جسارت...
همه ترس ها را ندید گرفتن
***دیالوگ ماندگار فیلم زیر آب:
_میدونی سخت ترین قسمت تونل وحشت کجاست؟
+نه!
_اونجایی که تو صف منتظری تا نوبتت شه.
از ترسناک ترین کتاب هایی که میتوانم نام ببرم ,کتاب های پزشکی است و قسمت ترسناکش آن جاست که هی بیماری هارا میخوانی و میبینی همه ی آن علائم را داری! کتاب که تمام میشود تو می مانی و چیزی که مثل خوره ذهنت را میخورد :چطوری با این همه بیماری هنوز زنده ام:) البته می گویند چنین توهم هایی بین همه ی دانشجویان علوم پزشکی رایج است پس جدی اش نگیرید!
تمام مدت جلوی چشمم بودند
بالای سر بچهاش نشسته بود و بدترین فحشهای عالم را به او میداد، تهدید میکرد او را میکشد و چشمهای دخترک سهساله پر از وحشت بود
تنها جرم او شیطنت کودکانه و بیشفعال بودن است که آن هم تقصیر مادر است
هربار به روستا سفر میکنم و در این خانه هستم، این رفتار را میبینم و زجر میکشم، کاری از دستم برنمیآید
دلم برای هردو میسوزد
به آینده این بچه فکر میکنم و میلرزم
به تمام بچههایی فکر میکنم که میتوانند کو
تمام روزم رو به این امید سر میکنم که ساعت دوازده نیمه شب بشه،لای پتوی چرک مُردم بلولم و خواب از این دنیا رهام کنه...
~دیشب با جدیت از این حرف میزدم که باید بعد امتحان دستیاری بجنبم و زود شروع طرح بزنم تا قبل شروع رزیدنتی کمی پول در بیارم و از این فلاکت در بیام...خندید و گفت یعنی دیگه مطمئنی که قبول میشی?...یک لحظه وحشت کردم و با حیرت نگاهش کردم...خدای بزرگ من از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم...
من میترسم، خیلی خیلی میترسم
من از دنیای آدم بزرگها میترسم
دنیایی خاکستری، بیرحم، خطرناک و پر از دروغ
دلم نمیخواهد جزئی از اینجا باشم، دلم میخواهد فرار کنم به سرزمینی دور و رنگی
من دلم نمیخواهد بزرگ شوم و جزئی از آنها باشم
دوست دارم با کسی از این ترس و نگرانی صحبت کنم
اما
همه شما آدم بزرگها احمقانه میپندارید و زاییده خیالات
بیخبر از این که این آدمها چقدر موجودات وحشتناکی شدهاند
نشستم واحدامو براشون میگم:)) باکتری. ویروس. فیزیو. آناتومی سروگردن. روانشناسی. یک مشت قولِ موجود در ترم دو!:)) هرچی بیشتر میگفتم بیشتر وحشت میکردن و برام ارزوی صبر میکردن. اصرار شدید که از همون اول ترم درس هرروز همان روز باشه ماجرا!:)) و بخونم جدی که بتونم پاس کنم. غمگینم . ولی چاره ای هست؟ نیست.
+ اتاق جدید بی نهایت سوت و کوره. ولی عوضش امکاناتش بیشتره و تمیز تره. باید کنار بیام این یه ترمو. نمیدونم واقعا:))
ابن منذر گوبد خدمت حضرت صادق ع از وحشت ترس. و اندوهاز تنهایی. یاداور شدم فرمود ایا شما را اگاه نگنم بچیزی که هر گاه انرا بگوبیدنه در شب و نه در روز از تنهایی نترسبد وال ابنست وبسم الله و با لله و توکلت علی الله وانه من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قدجعل الله لکل شی. قدرا اللهم اجعلنی. فی امایک و فی منعک. پس فرمود بما. رسیده که مردی سی. سال ابن دعا را میخواند ویک. شب. ترک کرد همان. شب اورا. عقرب گزید
مواردی که باید جدی گرفته
رعایت اصول بهداشت و اخلاقی در جامعه و خانواده
ویروس کرونا که یک ویروس چینی شناخته شده است تقریباً یک هفته بیرون از بدن می تواند زنده بماند.
شرایط سختی است ولی نباید خودمان را ببازیم و یا باعث دلهره و وحشت بیشتر در جامعه و خانواده خودمان بشویم.
با شایعه پراکنی و بزرگ نمایی های پیش از حد فرزندان خودتان را وحشت زده نکنید.
جاهای شلوغ و پر رفت و آمد دور هم جمع نشوید.
از دست دادن و روبوسی یکدیگر خودداری کنید.
در ک
نمیدونم کجایی و در چه حال ... چون اصلن مهم نبوده و نیست و نخواهد بود برام ....
ولی بعضی وقتا یه اتفاق هایی تو زندگیم می افته که نمیدونم چرا فکر میکنم از دعاهای توئه!!!
اما بعد میگم ...:. خدایا مگه میشه ؟ باید خواسته دو طرفه باشه که جواب بده یا نه ؟
و بعد باز بخاطر نوع دعای خودم شک میکنم .... شک نه وحشت میکنم ....
نه دلم میخواد بدونم .... !!!
نه دلم میخواد ندونم.... !!
فقط میترسم و از این حال سوالی خودم متنفرم
اما فقط از خدا از ته ته ته دلم میخوام که دیگه دع
۱- فرمایش امام زمان عج است که بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج،که همانا آن فرج شما است.
۲- سبب زیاد شدن نعمتهاست
۳-اظهار محبت قلبی به امام زمان عج
۴- از نشانه های انتظار است
۵- مایه ناراحتی و وحشت شیطان لعین
۶- زنده کردن امر ائمه اطهار
۷- تعظیم خداوند و دین خداوند است
۸- ادا نمودن قسمتی از حقوق آن حضرت
۹- نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان
۱۰- حضرت صاحب الزمان در حق قرائت کننده دعای فرج دعا می کند
هنوز بخوبی رئزی را که یک سوسک بزرگ با چنگک های چندش آورش به موهای همکارم آویزان شده بود، در حالی شروع به جیغ کشیدن کرد که همه ما به سمت او برگشتیم؛ ما هم مانند او ترسیده بودیم. هیچ وقت پاهای درازش که همچون عنکبوت به موهایش آویزان شده بود و برق چندش آور بالهایش و از همه بدتر صدای ترسناک چرق چرقش را فراموش نمی کنم. یکی از همکارانمان به سادگی بدون اینکه ترس از سوسک داشته باشد آنرا با دستش از موهای همکارم گرفت و از پنجره به بیرون پرتابش کرد.
چه چیزی
حملات وحشت زده ، هجوم ناگهانی و شدید ترس ، وحشت و یا اضطراب هستند . آنها سخت هستند ، و همچنین علائم فیزیکی و عاطفی هم دارند .
بسیاری از افراد با حملات پانتیک ممکن است به سختی نفس بکشند ، به شدت عرق کرده، میلرزند و احساس میکنند که قلبشان فشرده میشود.
برخی افراد همچنین درد قفسهسینه و احساس جدایی از واقعیت یا خود را در طی یک حمله وحشتزده تجربه خواهند کرد ، بنابراین آنها فکر میکنند که دچار حمله قلبی شدهاند . برخی دیگر احساس میکنند که
اینقد به خاطر دیروز ناراحت بودم که از صبح شدن و حاضر شدن وحشت داشتم ولی چقد تو خوبی دختر. دخترم شب ۱ ساعت زودتر خوابید صبح خودش درحال دست زدن بیدار شد وقتی رفتم تو اتاق دیدم نشسته تو جاش دست میزنه. بعد در حال نی نای نای حاضر شد داروشو بدون خون و خونریزی خورد. با کمک کلیپ آقا خرگوشه لباس پوشید . تو مهدم فقط خودش تنها بود میتونه راحت بازی کنه و بخوابه. خداروشکر
هایک ویژن را این روز ها در بازار سیستم های امنیتی و حفاظتی همه می شناسند . این برند به اتکای کیفیت بی نظیر خود توانسته یکی از بهترین ها در این حوزه شوند . اما علاوه بر کیفیت هایک ویژن نقطه قوت دیگری نیز دارد محصولات هایک ویژن در کنار کیفیت خود قیمت مناسبی نیز دارد .
هایک ویزن محصولات زیادی را به بازار عرضه می نماید. حال به معرفی همه محصولات ای شرک می پردازیم.
دوربین توربو اچ دی
هایک ویزن دوربین هایی با کیفیت و ارزان قیمت با عنان توربو اچ دی تولی
این بیماری واقعیت هایی داره:1.شیوع بالا2.حاد شدن افرادی که مشکل تنفسی و یا بیماری زمینه ای دارند3.رعایت بهداشت و جلوگیری از انتشار هم به وضعیت جامعه کمک می کنه
اما دو چیز قطعیه که جنگ رسانه ای:
1-ایجاد رعب و وحشت بین مردم و تشدید بیماری2-حمله به دین و مذهب و قم هراسی
حواسمون به توصیه های بهداشتی پزشکان باشهو از جنگ رسانه ای دشمن هم غافل نباشیم.
ان شاالله همیشه سلامت و شاد و خوشبخت باشیدو این وضعیت بزودی به سلامت رد بشه.
من از اونایی ام که همیشه خودم رو تصور می کنم دارم برای یه نوجوون درد و دل می کنم...مطمئنم اگه روزی به اون بچه بگم اینترنت رو از ما قطع کردن و دلایلش رو شرح بدم وحشت می کنم...البته قول میدم هیچ وقت تو این خراب شده هیچ موجود زنده ای رو به دنیا نیارم و اگر خدایی نکرده موفق به رفتن نشدم حتما یه بچه از یتیم خونه واسه خودم میارم، شایدم از خانه سالمندان یه پیرزن غرغرو برای پر کردن تنهایی خودم البته اگر وضعیت مالیم پیشرفت کنه و اون آدم بتونه کنارم زن
همیشه آن بیتی که میگفت " مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل،،،اینک شما و وحشت دنیای بی علی " تنم را میلرزاند. خیلی برایم بیت دردناکی بود. خیلی سنگین بود. نمیفهمیدم. واقعا نمیفهمیدم آدم ها چه طور ممکن است بعد علی زنده مانده باشند. نمیفهمیدم چه طور شیعیان آن داغ را تاب آوردند و بعد علی به زندگی برگشتند. نمی فهمیدم چه طور میشود بعد از آن حادثه باز مثل هر روز بیدار شد، کار کرد، شبها به بستر رفت و خوابید. قضیه وقتی پیچیدهتر میشد، که مید
در بغض فرو رفتهدر وحشتِ تنهایییک گوشه در این عالمیک گوشه ی تنهایی
یک گوشه در این عالمصد بار ترک خورنصد بار دعا کردنیک روز تو می آیی...؟!
صد بار دعا کردندر حسرتِ این تفهیممستغرق این اغماافسوس ، نمی آیی...
مستغرق این اغماسرگرمِ کسی بودنسرگرم شدن با توسرگرمِ تن آسایی
سرگرم شدن با توسرمست شدن از هیچهی جرعه از این خالیهی فرضِ تو اینجایی...!
هی جرعه از این خالیهی فحش به هر چیزیمبهوت و فروماندهیک مرده ی سرپایی
مبهوت و فروماندهمبحوس شده در خو
اگر قرنطینهی مورد نیاز برای کرونا اونی باشه که تو فیلمهای چینی میبینیم بعید میدونم بشه تو ایران مهارش کرد. به نظرم ما زیرساخت چنین عملیاتی رو نداریم. نه زیرساخت اجرایی و نه زیرساخت فرهنگی و اجتماعی. احتمالا باید منتظر باشیم بیماری تو کشور منتشر بشه و خودش جمع بشه بره پی کارش. این وسط فقط کسانی که موفق بشند قرنطینهی شخصی و خونوادگی خودشون رو درست انجام بدند مصون میمونند. به نظرم بهترین کار آموزش و تبلیغ این نوع قرنطینهست.
و اگر اط
این مسئله جدیدی نیست. اولین باری نیست ک تجربه ش می کنم. ما این داستان رو زیاد با هم داشتیم و هیچوقت برام عادی نشده. نمی دونم تو چطور تجربه ش کردی، چطور باهاش کنار اومدی. مسئله ای ک هست اینه ک، بیشتر از خودش از تاثیری ک داره روم میذاره وحشت کردم. همه چیز رو بهم ریخته، خوابیدنم، خواب هایی ک میبینم. منظورم از خواب، کابوس نیست. یه چیز جدیده، تاحالا این سبکش رو ندیده بودم و خیلی عذاب دهنده س. برام ساعت ها طول می کشه و همه مغزمو له و لورده می کنه، مث یه ف
تیکه تیکه خوندن آمار بالاخره تمام شده و بعد از اتمام دور اول گرچه نمیتونم هنوز تست هاش رو جواب بدم اما خودم رو اینطور آروم میکنم که نگران نباش،فعلا درحال قلق گیری هستی...باید اکسترای فارما رو شروع کنم اما ازش وحشت دارم.از اینکه چطور این حجم رو بخونم و اصلا چه تضمینی وجود داره بعد از خوندنش بتونم اون شش سوال دستیاری رو جواب بدم?
از نورو هم وحشت دارم...از درس هایی که مدتهاست نخوندمشون و با فکر بهشون توی این ماراتون احساس ضعف میکنم...اما من نباید ا
با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۹ میلادی، پرونده ی بازی های امسال هم کم کم دارد بسته می شود. دیگر کمتر کسی منتظر بازی های جدید و درجه یک است و در عوض همه منتظر انتخاب بهترین بازی سال و معرفی بازی های سال بعد هستند. به همین دلیل هم از اواخر ماه نوامبر تا آخر دسامبر، معمولاً سازندگان بزرگ بازی منتشر نمی کنند و بقیه ی سازندگان هم ترجیح می دهند یا بازی خود را تا نوامبر منتشر کرده و به هایپ مراسم انتخاب بهترین بازی سال برنخورند و یا آن را برای سال جدید
با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۹ میلادی، پرونده ی بازی های امسال هم کم کم دارد بسته می شود. دیگر کمتر کسی منتظر بازی های جدید و درجه یک است و در عوض همه منتظر انتخاب بهترین بازی سال و معرفی بازی های سال بعد هستند. به همین دلیل هم از اواخر ماه نوامبر تا آخر دسامبر، معمولاً سازندگان بزرگ بازی منتشر نمی کنند و بقیه ی سازندگان هم ترجیح می دهند یا بازی خود را تا نوامبر منتشر کرده و به هایپ مراسم انتخاب بهترین بازی سال برنخورند و یا آن را برای سال جدید
با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۹ میلادی، پرونده ی بازی های امسال هم کم کم دارد بسته می شود. دیگر کمتر کسی منتظر بازی های جدید و درجه یک است و در عوض همه منتظر انتخاب بهترین بازی سال و معرفی بازی های سال بعد هستند. به همین دلیل هم از اواخر ماه نوامبر تا آخر دسامبر، معمولاً سازندگان بزرگ بازی منتشر نمی کنند و بقیه ی سازندگان هم ترجیح می دهند یا بازی خود را تا نوامبر منتشر کرده و به هایپ مراسم انتخاب بهترین بازی سال برنخورند و یا آن را برای سال جدید
“مهم نیست تا کجا فرار کنی. فاصله هیچ چیز را حل نمیکند. وقتی طوفان تمام شد، یادت نمیآید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتّی در حقیقت مطمئن نیستی طوفان واقعاً تمام شده باشد. امّا یک چیز مسلّم است. وقتی از طوفان بیرون آمدی دیگر همان آدمی نیستی که قدم به درون طوفان گذاشت.”من توانایی خاصی دارم :/ تو این روزا فقط توانایی رو تو نامرئی شدن، سفر تو زمان، قدرت بیش از حد و چیزای دیگه می بینن ولی دنیا عجیب تر از اونیه که ما تصورشو می کنم... خب بذا
داشتم فکر می کردم پیش خودم که من از عشق وحشت دارم. یعنی همیشه وحشت داشته ام . و هنوز هم دارم . حالا بگویی دوست داشتن یک چیزی. بگویی دوستی کردن، یک چیز معقول تری. ولی عشق ، نه نه نه.
ولی بلا فاصله فکر میکنم پس اینهمه آدمی که عاشق شده اند و عاشقی کرده اند، به چه دل و جراتی همچین کاری کردند؟ چطور نترسیده اند؟ چطور توانسته اند؟ بعد به خودم می گویم یا دل شیر داشته اند خیلی، یا اینکه از اساس نمی دانستند قرار است چه بلایی سرشان بیاید.
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد؛ نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی بههمدر به است
چو فاصد که جراح و مرهمنه است
درشتی نگیرد خردمند پیش
نه سستی که ناقص کند قدر ِ خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یکباره تن در مذلّت دهد
شبانی با پدر گفت ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند.
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ ِ تیز دندان
#یادمـبمونه!
سعدی
✍استادحاج داوداحمدپور
بسم الله الرحمن الرحیم
امام سجاد علیه السلام :اگر همه مردم از شرق تا غرب عالم بمیرند همین که قران با من است هرگز احساس وحشت و تنهایی نمیکنم شهید شریف اشراف طی 10 سال قرآن را رونویسی کرده و کاتب قرآن می شود.
ادامه مطلب
درباره این سایت