یه صحنه هست تو فیلما سارقان میریزن تو بانک بعد یه دفعه اسلحه رو میگیرن سمت کارمندا و مردم و میگن :اییییست،دستا بالا،هیچکی از جاش تکون نخوره!اون صحنه دقیقا صحنه خونه ماست وقتی تلفن خونمون اولین تیر هواییشو شلیک می کنه..همه هر جا و در هر موقعیتی که باشن یا میشینن یا خشک میشن.بعد دیدین تو همون فیلما وقتی دزدا می فهمن صدای ماشین پلیس داره میاد می خوان تا دیر نشده یه نفر که جای پولارو می دونه رو پیدا کنن که پولارو زودتر بردارن و در رن..اون لحظه دزده
برای اولین بار در چهل و چند سالگی، همراه نوههایش به سینما رفت.آن هم برای دیدن انیمیشن بنیامین!زیباترین اسپویل جهان یا شاید تنها اسپویل کنندهی شیرینِ جهان را امروز دیدم. مادرم بود. وقتی با هیجان انیمیشنی را که دیده بود با نوههایش مرور میکرد.اگر قرار باشه بعد از هزار سال که من علامه دهر بشم اونم "اگر". بعد بیام آموختههام و تجربیاتمو به دیگران انتقال بدم. فکر کنم هیچ وقت اون روز نرسه.قبلاً مدرسه ما رو برده بودن سینما (شاید تنها فای
درباره این سایت