نتایج جستجو برای عبارت :

زمزمه حضور تو

طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
سلام
چند روزی که دارم فکر می کنم،چرا نمیشه یه نفر پیدا کرد تا بفهمه چی میگم،سو تفاهم پیش نیاد...خوب تا دو روز دارم زمزمه میکنم به قول یه عالمی ،ماها بی صاحب نیستیم...ما امام زمان عج رو داریم..
یا امام زمان عج من که بی صاحب نیستم لطفا کمک کنید ،درست تصمیم بگیرم.
جهت فرج صلوات بفرستید لطفا
نوشته شده 1398/09/22ساعت17:51
خوب واقعا خوب میشه ،مدام زمزمه کنم ،با امام زمان عج حرف بزنم....
با خداوند رفیق و مونس بشیم
این‌جا خاطر بارون عزیزه. وقتی می‌رسه، همه هم‌دیگه رو صدا می‌کنند به تماشا. دست می‌برند به نشستن قطره‌ها. عطرش رو به جون می‌کشند و زیر لبی دعا می‌خونند. بارون رحمت خداست. بارون یعنی خدا بار دیگه به ما نظر کرده. من خراسونی‌ام. هرچی ترانه می‌دونم از بارون از ننه‌های خون‌دل‌خورده و عاشقای خسته‌دله. بارون ولی زخم‌ها رو بهبود می‌ده. غصه‌ها رو با خودش می‌شوره. این‌جا بارون مرهمه. برای اومدنش چشم‌انتظاری می‌کشیم. بارون دعای مستجاب‌شده‌
شعری که ایت الله بهجت(ره) در اواخر عمرشان زمزمه میکردند....
با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟سال ها منتظر سیصد و اندی مرد استآنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی دادمرکبی نیست که راهی دیارش باشیمسال ها در پی کار دل ما افتادهیادمان رفت کمی در پی کارش باشیمما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمشحیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟اگر آمد خبر رفتن ما را بدهیدبه گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...
اللهم عجل لول
کف ایوان نشسته ام. نسیم خنکی می وزد، برگ های درخت خرمالو تکان می خورند. موسیقی عربی دلخواهم را می شنوم و منتظرم که ماه از راه برسد. در حال انتظار ستاره ها را می شمارم؛ یکی، دوتا، سه تا، چهار تا، ده تا. خسته از شمردن  با خواننده زمزمه می کنم: زیدینی عشقاً زیدینی، یا احلی نوباتِ جنونی‌، زیدینی. این جور وقتها دلم می خواهد زبان عربی را بفهمم. به ماه کامل نگاه می کنم و دوباره زمزمه می کنم: یا احلی نوبات جنونی...
کربلامنتظرماست حسینش تنهاست/شورشی بهرامامت به دل آن صحراست/آسمان غرق تماشای شهادت طلبی/تشنگی زمزمه ای بهر وصال یکتاست/یک یکی جان بفدای پسرفاطمه اند/ناظرشورحماسه زبر عاشوراست/برسد داغ عظیمی به دل پاک حسین/اکبرواصغراو تشنه لب کرببلاست/علقمه منتظر مقدم عباس علی/قهرمان دوجهان زمزمه ای ازسقاست/لحظه سخت وداع است حسین وزینب/حاکم بردل خواهر همه جابامولاست/سخت شد وقت شهادت زبرخون خدا/گریه کن بهرمصائب همه اش برآقاست/بر ولایت همه لبیک سعادت داریم
چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی بینی دردی که نم
باید از اول شروع کنی. همه همین را میگویند. اما زندگی که شطرنج نیست؛ آدم وقتی محبوبش را از دست میدهد که دیگر واقعاً نمیتواند از اول شروع کند بیش‌تر چیزی است شبیه ادامه دادن بدون او...
+اولین تماس تلفنی از بهشت
در تاریکى متوجه نشده بودم پدرم کنارم نشسته است
با حسى شبیه گناهکاران زمزمه کردم:
این اواخر بعضى شب ها بى خواب مى شم.
با مهربانى زمزمه کرد: مى گذره. هنوز جوونى. هنوز خیلى زوده که به خاطر غصه هات بى خواب بشى. نترس. اما وقتى به سن من برسى چیزهایى
چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوع...چشمه ها در زمزمه، رودها در شست و شوموج ها در همهمه، جویبارها در جست و جوباد در حال قیام، کوه در حال رکوعآفتاب و ماهتاب، در غروب و در طلوعسنگ پیشانی به خاک، ابر سر بر آسمانمثل این گنبد خَم شده، قامت رنگین کمانابر در حال سفر، آسمان غرق سکوتبر سر گلدسته ها، بال مرغان در قنوتکاسه ی شبنم به دست، لاله می گیرد وضوب
روزعرفه زمزمه یارقشنگ است/با سوزدعا لحظه دیدارقشنگ است/در مکه ودر کرببلاهست نیایش/بردرگه حق گریه وگفتارقشنگ است/باپرتو اخلاص شود متصل رب/ازیاد حسینی دم ایثارقشنگ است/محبوب شودهرکه بودیارولایت/باآل محمد رخ دادارقشنگ است/بعد عرفه لحظه قربانی حاجی است/با رمی بدان موعدبیدارقشنگ است/بر مسلم وهانی بده باشورسلامی/در کرببلاجلوه رخسارقشنگ است/با شورنیایش بکند لطف خداوند/این جمعیت و وحدت وانظارقشنگ است/بردیده رسدقطره اشکی ز فضیلت/درکوی ولاخصلت
آخر کلاس جبر خطی بود
استاد واث..(۱) پشت میز رو صندلی گوشی بدست نشسته بود که حضور غیاب کنه. تا صفحه حضور غیاب لود بشه گفت: در ضمن اونایی که میان ترمشون پایین تر از 10 گرفتن حواسشون باشه نیفتن.
بعد با مکث کمی گفت: (با لحن حضور غیاب گونه استادای دانشگاه بخونید): خب آقای آقاجا...(۲)؟
بنده خدا رفیقم حواسش نبود یه دفعه جاخورد و گفت: ما استاد؟! ما بالاتر از 10 گرفتیم!
همه زدیم زیرخنده.
تازه بنده خدا فهمید قضیه حضور غیابه الان و‌ اون بحث نمره 10 میان ترم اینا تم
کربلامنتظرماست حسینش تنهاست/شورشی بهرامامت به دل آن صحراست/آسمان غرق تماشای شهادت طلبی/تشنگی زمزمه ای بهر وصال یکتاست/یک یکی جان بفدای پسرفاطمه اند/ناظرشورحماسه زبر عاشوراست/برسد داغ عظیمی به دل پاک حسین/اکبرواصغراو تشنه لب کرببلاست/علقمه منتظر مقدم عباس علی/قهرمان دوجهان زمزمه ای ازسقاست/لحظه سخت وداع است حسین وزینب/حاکم بردل خواهر همه جابامولاست/سخت شد وقت شهادت زبرخون خدا/گریه کن بهرمصائب همه اش برآقاست/بر ولایت همه لبیک سعادت داریم
جمعه به جمعه میرودسخت شد انتظارما/جان به لبی رسیده و لحظه بی قرارما/دشمن شیعه رانگر پر زجنایت وستم/ظلم به انتهارسد ازبر روزگارما/مژده وصل حضرتش آمده بررخ بشر/وقت فرج که میرسد هست چوافتخارما/بس که ستم کشیده وگریه ناب کرده ایم/بر خوددیده ناگهان گلشن آشکارما/کشور وانقلاب مابهر ظهورآمده است/لطف به شیعه میکند حضرت کردگارما/لشکرصاحب الزمان سوی ولایت آمده/بهرنبرد دشمنان هست چو ذوالفقارما/نائب مهدوی نگر مژده به امتش دهد/شوردهدبه یاورو لشکر بیشم
ایشون خانوم جان ریچاردز، عضو کمیته دائمی کتابخانه های عمومی ایفلا
هستند که ازشون دعوت شده بود برای افتتاح کتابخانه مرکزی مشهد حضور یابند.اینکه ایفلا کیه و چیه مهم نیست." استاد گوگل کامل در اینباره توضیح میده."اما
اینکه ندونی کجا با کفش بری و کجا بدون کفش خیلی مهمه. خانوم ریچاردز در
سفرشون به ایران سری هم به کتاخانه های عمومی شیراز زدند. تصویری که ملاحظه
میکنید مربوط به حضور ایشون در کتابخانه دستغیب شیراز است. اینکه
خانوم "جون" (احتمالا عام
ضمن آرزوی موفقیت برای دانشجویان عزیز در امتحانات پایانی نیمسال اول 99-98، به اطلاع می رسانم روز چهارشنبه 11 دی حضور ندارم. هفته آینده روزهای شنبه، دوشنبه و سه شنبه حضور دارم. سایر روزهای حضور متعاقبا در وبلاگ اطلاع رسانی خواهد شد. هماهنگی از طریق ایمیل ضروریست. موفق باشید
رمان : زمزمه های مرموز عشقنویسنده : سمیرا ۱۰۰۰ژانر : عاشقانهتعداد صفحات : ۸۶خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق :در مورد یه دختر ساده اس دختری که تو زندگیش هیچ عشقی رو تجربه نکرده فقط محبت پدر و مادرشو میخواد ولی دریغ از این محبت به هر حال وارد دانشگاه میشه و با دختری به اسم شیرین اشنا مییشه و این شیرین خانم دختر پر شر و شوریه که میخواد هستی رو از لاک خودش دربیاره واسه همین اونو به جشن تولدش دعوت میکنه و هستی هم با هزار ضرب و زور بالاخره به این جشن می
متن ترانه محمد امانی به نام یا علی

ما چون شبیم و صبح درخشان ما توییباران دل بر دل عطشان ماتوییحق را به نام روشن تو میشود شناختای ذولفقار عدل که میزان ماتوییهر سوی دهر زمزمه یا علی علیستپیدای ما تو هستی و پنهان ما توییهر سوی دهر زمزمه یا علی علیستپیدای ما تو هستی و پنهان ما توییعمرت تمام جلوه ی آیات ذوالجلالتفسیر عاشقانه قرآن ما تویی .ما بی تو هیچ بی تو کویریم و شوره زاردر چارچوب خاکی تن جان ما تویی .درد از تو شعله ور شد و درمان بدست توستآشفته
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
الهی! ای آنکه نسبت به بندگانت دارای حلم و بخشش هستی و ای آنکه نسبت به توبه‌کنندگان مشتاقی! در این ضیافت که سفره‌اش را بر بندگان خود گسترده‌ای، توبه‌ای واقعی روزی‌مان کن؛ آنسان که راه برگشت در پیش نگیریم. ای بخشندهٔ مهربان! امید به رحمتت این سخن را در گوش دلمان زمزمه می‌کند که «صد بار اگر توبه شکستی، باز آی». یاری‌مان کن که نه از ناامیدان درگاهت باشیم - در این صورت خسارت‌زده خواهیم بود - و نه چنان باشیم که امید
"بوی گندم مالِ من ، هرچی که دارم مالِ تو‌ .یه وجب خاک مالِ من ، هرچی میکارم مالِ تو "هنگام برداشت محصول است.دو دست خود را باز کرده و خیره می نگرد.آفتاب سیاه میکند و میسوزاند.درخت ها غمگین اند.گندم زار ها در خود میپیچند.مترسک ها به آرامی به سوی دیگر می‌ چرخند و نگاه می کنند تا پیدایش کنند.از  کلاغ ها هنوز خبری نیست.داسی میان علوفه افتاده است.ارّه ای هم بر تنه درختی نیمه جان رها شده.نهال ناکامی زوزه می کشد بر صندوقِ چوبی زیبای پر از میوه که قطره قط
(به مناسبت روز زن)
سلام امروز با پنج شخصیت زن اویل هستیم
شمار۵:
جیل ولنتاین 
عضوتیم استارز
نابودگر نمیسیس
جیل ولنتاین
شماره۴:
اشلی گراهام
حضور نسبتا کنه در بازی اویل۴
دخی ریس جمهور
شماره۳:
انت برکین
حضور کوتاه ونسبتا بد در اویل ۲
شماره۲:
شری برکین
حضور بیکار وسیاه لشکراست ولی در اویل۶ باز خوب بود
شماره۱:
ایدا وانگ 
بهترین زن پر حضور ترین زن در این بازی ایدا وانگ فریبکار
بهار دارد تمام می شود. ماه این روزها عجیب زیبا شده است. ساری گلین گوش می دهم و از هزاران حرف ناگفته در گلو رنج می برم. کاش می توانستم سازی بنوازم، نقشی بکشم، آوازی بخوانم. روزها را با سر اومد زمستون زمزمه کردن می گذرانم و شب ها را با گوش دادن به بندر تهران صبح می کنم. بهار سختی بود و گذشت. خوب که گذشت. سال ها بعد از این بهار یاد می کنم. بهاری که ماهش ماه شده بود، که بی نهایت پروانه داشت، بابونه هایش با طروات بود، با مریم و محسن گاپچیکو پلو خوردیم و م
بهار دارد تمام می شود. ماه این روزها عجیب زیبا شده است. ساری گلین گوش می دهم و از هزاران حرف ناگفته در گلو رنج می برم. کاش می توانستم سازی بنوازم، نقشی بکشم، آوازی بخوانم. روزها را با سر اومد زمستون زمزمه کردن می گذرانم و شب ها را با گوش دادن به بندر تهران صبح می کنم. بهار سختی بود و گذشت. خوب که گذشت. سال ها بعد از این بهار یاد می کنم. بهاری که ماهش ماه شده بود، که بی نهایت پروانه داشت، بابونه هایش با طروات بود، با مریم و محسن گوجه پلو خوردیم و من ز
این روزها کمتر برایت می‌نویسم و به جای‌اش بیان کردن را بیشتر تمرین می‌کنم. سعی می‌کنم گم شدن در آغوشت و حرف‌های ناب را در گوشت زمزمه کردن را هر روز تمرین کنم. هر روز برایت از دوست داشتنم بگویم. هر روز و هر روز و هر روز...
دوباره نیمه اردیبهشت رسید و سپری شد. و من چقدر خوشحالم. از زیاد شدن عمر روزهای خوبمان. از قدمت رابطه‌مان. می‌دانستی هر روزی که می‌گذرد، یک روز به افتخار تو را داشتنم اضافه می‌شود؟
شاید گاه کم بنویسم و گاه زیاد... نمی‌دانم...
تیم ملی فوتبال کلمبیا در دومین دیدار دوستانه خود در ماه جاری میلادی نیز نتوانست به برد برسد و برابر الجزایر با ۳ گل شکست خورد. کارلوس کی‌روش بعد از این دیدار عنوان کرد تیمش بازی بهتری نسبت به حریف ارائه داد ولی دریافت دو گل در فاصله زمانی کوتاه باعث شد تا شیرازه این تیم از هم بپاشد. او عنوان کرد این بازی دوستانه به تیمش کمک خواهد کرد تا بازی در شرایط سخت را یاد بگیرد و بتواند بازی را در شرایط سخت و وقتی که عقب است را مدیریت کند. 
هواداران تیم م
پدرم در گوشم زمزمه می کند مبادا هراسِ فردا استخوان هایت را در تاریکی شب خرد کند؛ اینها همه اوهامند و به همراه شب محو خواهند شد. تنها تا اولین روشنایی دوام بیار. به حافظه ضعیفش لبخند می زنم و آب دهانم را قورت می دهم؛ این بار هم نه.
پاره‌ای از یک ترانه را پای پستش نوشته. ادامه‌اش را آن زیر کامنت می‌کنم. در جوابم می‌گوید دلش می‌خواهد زمزمه‌ی این شعر را بشنود، از بعضی آدم‌ها، از مثلا من. یک فایل صوتی در تلفنم دارم از یک روز سر ظهر که آفتاب رسیده بود وسط آسمان و مام‌بزرگ داشت پیازداغ درست می‌کرد و من نشسته بودم زیر پنجره و غصه‌ام گرفته بود و پی چیزی می‌گشتم، پی نوری شاید. از بین صدای موتور و آدم‌های توی کوچه و تق‌تق مام‌بزرگ پای گاز، گوشم را سپردم به صدای پرنده‌ها و
رابطه زناشویی در حضور فرزند خواب
 
 

رابطه زناشویی در حضور فرزند خواب
 
رابطه زناشویی بعد از بچه دار شدن خیلی مهم است، اما با گذشته خیلی فرق می‌کند. سوال بیشتر زوج‌های جوان بعد از بچه دار شدن این است که آیا می‌توانند در حضور نوزاد خواب رابطه زناشویی داشته باشند؟
گاهی والدین به دلایل گوناگون، مانند نداشتن اتاق خواب مجزا، محدودیت فضای منزل، داشتن بچه ی زیاد و شلوغ بودن منزل و گاه اهمال کاری و بی دقتی ، نمی توانند وضعیت و محیطی امن و ارام برا
رابطه زناشویی در حضور فرزند خواب
 
 

رابطه زناشویی در حضور فرزند خواب
 
رابطه زناشویی بعد از بچه دار شدن خیلی مهم است، اما با گذشته خیلی فرق می‌کند. سوال بیشتر زوج‌های جوان بعد از بچه دار شدن این است که آیا می‌توانند در حضور نوزاد خواب رابطه زناشویی داشته باشند؟
گاهی والدین به دلایل گوناگون، مانند نداشتن اتاق خواب مجزا، محدودیت فضای منزل، داشتن بچه ی زیاد و شلوغ بودن منزل و گاه اهمال کاری و بی دقتی ، نمی توانند وضعیت و محیطی امن و ارام برا
شاید باید تمام این سال‌ها را تجربه می‌کردم تا جایی در مسیر زندگی، با تو برخورد کنم.روزی که پیدایت کردم درست شبیه همان زمانی بودی که گمت کرده بودم! ترسیده و زخمی.تصویرت مدتها بود از ذهنم پاک شده بود اما چشمانت را شناختم.دوباره با چشم‌هایی برخورد کردم که امن‌ترین و البته غمگین‌ترین نگاه جهان را داشت، امن چون همیشه منتظرم بوده و غمگین از گمشدگی طولانی‌اش.به سمتت آمدم، همان لحظه تمام زندگی‌ام را مرور کردم و تو را دیدم که در هر خاطره‌ای حضور
سلام
فردا صبح فایل ویدیویی به همراه pdf فایل‌ها ارسال خواهد شد.
لطفا برای اعلام حضور خود برای هر جلسه وارد گروه زیر در تلگرام شوید:
@meybodmath
توجه: عدم عضویت در گروه و عدم اعلام حضور به منزله غیبت تلقی خواهد شد.
لطفا به دوستان اطلاع بدین.
همه چی از همون روز شروع شد . همون روز که داداش از سربازی اومده بود و ما هم از قضا مشهد بودیم . دائما جلوی کامپیوتر بود و مشغول چرخیدن توی سایت ها و در کنارش دو تا آهنگ مدام در حال پخش بود . هر روز این آهنگا رو میشنیدم . آهنگای واقعا زیبایی بودن . کم کم حفظ شدم و توی تنهاییام زمزمه می کردم .
حس آهنگا به شدت روم اثر گذاشت . در مورد عشق بود . حسرت خوردم کاش این توصیفات و حالت ها توی منم می بودن . و باز هم این بحث تکراری همش از ذهنم عبور می کرد که چطوری میشه
شب شده بود
آسمان اشک می بارید
معشوقم چای می ریخت
برگ های نارون در حیاط خانه ی ما
عاشق شده بود
باران نقاشی شب را خط خطی می کرد
هوا سوز سردی داشت
اسمان با ابر سلفی می گرفت
مادرم
سوزن نخ می کرد
باد با زمزمه اش لالا یی می خواند 
پنجره خوابش گرفته بود...!
شاعر:عینک
شب شده بود
آسمان اشک می بارید
معشوقم چای می ریخت
برگ های نارون در حیاط خانه ی ما
عاشق شده بود
باران نقاشی شب را خط خطی می کرد
هوا سوز سردی داشت
اسمان با ابر سلفی می گرفت
مادرم
سوزن نخ می کرد
باد با زمزمه اش لالا یی می خواند 
پنجره خوابش گرفته بود...!
شاعر:عیسی کیانی کری
سطرهایی هست که نوشته‌ای و دوست خواهی‌شان داشت، تا همیشه‌ها. سطرهایی هم نوشته‌اند و خوانده‌ای که زمزمه حتا کنی شاید. نوشیدن‌ام امشب، به ضرب دو گیلاس، سلام نوشتن‌ها باد که تو خود را می‌خواندی بی‌آنکه بدانی کلمه‌ها آینه‌‌اند...
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به...
تمام مدت همین یک جمله را زمزمه میکردم و مثل دیوانه ها کل حیاط را دور می‌زدم
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به
ربنا لا تحملنا ما لاطاقة لنا به...
..
..
نمی‌توانستم در آن وضعیت ببینمش
دوست نداشتم هیچگاه مریضی اش را ببینم
از اتاق عمل تا بخش دنبال تختش رفتم اما جرات نکردم جلو بروم
جلوی در اتاقش ایستادم اما جرات نکردم داخل بر
دیشب تو خیابونا, از تو ماشین به عابرای پیاده نگاه میکردم، دنبالت میگشتم... 
 زیر لب با صدای شجریان که در حال پخش بود، زمزمه میکردم: دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است/چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است...
قلبم تیر می‌کشه ، تیر می‌کشه از اینهمه ناچاری
راستی پاییز اومده فکر کردی چجوری بگذرونیم امسالو؟!
رهبر انقلاب در خطبه‌های #نمازجمعه27دی:یک مطلب راجع به انتخابات: برادران و خواهران عزیز، حضور ملت ایران مهمترین عامل اقتدار است، و این حضور در جاهای متعددی است، یکی از مهمترینش انتخابات است. در انتخابات حضور ملت ایران، کشور را بیمه می کند و دشمن را مایوس میکند.سعی و تلاششان بر این است که نگذارند با انواع و اقسام حیل، که مردم با شوق در انتخابات شرکت کنند.
من عرض می کنم مردم با شوق و ذوق باید در انتخابات شرکت کنند. حالا مسائل گوناگونی درباره انت
عادت کرده‌ام ، دیگر عادت کرد‌ه‌ام شب‌هایی که غمگینم، نگرانم، ناراحت یا عصبانی‌ام خوابش را ببینم‌.
 شبِ بدی را سپری کرده بودم و با چشمان اشک‌آلود سر روی بالش گذاشتم، طبق معلوم میانش رسید و امضایش را زیر خوابم زد؛ صبح در نگاهِ آینه به خودم خیره شدم و حاصل خوابِ نصف و نیمه‌ی دیشب را در پلک‌های ورم کرده و سردرد منزجر کننده‌ام دیدم، آرام شروع به زمزمه کردم و از آینه دور شدم، ظرف‌ها را شستم، پیازهای خرد شده را روی اجاق گذاشتم، برای بار صدم ز
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
خودآگاهی و رسیدن به خویشتن خویش، آدمی را در سِیر بندگی سرعت می‌بخشد و آنچه او را مغبون می‌سازد، پرداختن به امور باطـل است که بزرگترین سرمایهٔ انسان، یعنی لحظه‌های زندگی او را به تاراج می‌برد. پس ای کریم! حال که در این ایام درهای رحمتت باز است و دعا به اجابت نزدیک‌تر، حال که بزرگوارانه می‌بخشی و سخاوتمندانه عطا می‌کنی، چگونه امیدواران حضرتت از دعا به درگاهت ناامید خواهند بود! ما را از خیر و رحمتت نصیبی قرار د
وقتی آخر صلوات ها زمزمه ای می آمد که: و ایّد امامنا الخامنه ای، می‌گفت: باریکلا باباجون. اگه جرأت دارید، اینو ببرید دانشگاه.
بابا جون، ما جرأتش رو داریم. ولی توی این خفقان، اسم آقا که سهله، اسم کار فرهنگی رو بیاریم، صاف میریم تو گونی! من الان از توی گونی دارم مینویسم! هوا اینجا اصلا خوب نیست. فدای یک لبخند آقا. 
کتاب «خودت را به فنا نده» نوشته‌ی «گری جان بیشاپ» نویسنده‌ی اسکاتلندی‌ست که اولین بار در سال 2016 انتشار یافت. این کتاب که از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز است کمک می‌کند تا به بهترین خودتان تبدیل شوید. در پشت جلد آن آمده: تمام مدتی که درگیر بگومگو و قضاوت‌های درونی هستی، و البته هیچ‌وقت هم متوقف نخواهند شد، صدایی آرام زیر گوشت زمزمه می‌کند: «خیلی تنبل و خرفتی و اصلا به درد هیچ کاری نمی‌خوری» تو حتی متوجه نیستی چقدر به این زمزمه اع
می‌رود توی پارک، سوار تاب می‌شود، فکر می‌کند بگذار یک عکس هیولای مامانی از خودِ خفنم بیندازم، دوربین گوشی‌اش اما خسته، خودش بی‌هنر و تنش کوفته است. سرش را به بچه‌بازی‌های خودش تکان می‌دهد و با مهربانی زمزمه می‌کند: «برو به درک بابا.»
گوشی را پرت می‌کند توی سوراخ کیفش، جفت دست‌ها را می‌چسباند به زنجیرها، نیشش را تا ته باز می‌کند و لنگ در هوا می‌رود به نوک آسمان که خورشید بگیرد.
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفره‌ای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبی‌ست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
پشت همین سه نقطه ها میمونه...
کنارت میمونم حتی اگه...
.
دوست داشتنت را جار نمیزنم!
میترسم از شکستن سکوت شب
میترسم حواسِ ماه، پرت ماهِ من شود!
میترسم از چشمک ستاره ها
از زمزمه ی باد در گوش ابر ها
میترسم از تو بگویند باهم
و من تو برای خودم
و فقط برای خودم میخواهمَت...!
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام
دیشب بعد نماز مغرب طبق عادت داشتم ذکر صلوات رو بر لب زمزمه میکردم، به خودم گفتم این نوع از صلوات فرستادن چه فایده‌ای میتونه داشته باشه؟ درسته معنی صلوات رو میدونیم ولی خب وقتی بدون دقت به معنی ذکری رو به لب میاریم چه فایده ای میتونه داشته باشه؟
بماند که قطعا فوایدی هم خواهد داشت ولی سوال اصلی اینه، آیا این نوع از صلوات فرستادن یا گفتن هر ذکر دیگه ای به این شکل که زمزمه و
می دانی
زندگی آن بهاری نیست که قولش را داده بودند
همیشه زمستان است
می دانی
وقتی تمام خاطرات زندگیت را در یک پاکت سیگار دود می کنی و محو تماشای آن میشوی
با هر پک حجم عظیمی از خاطرات را مرور می کنی
آری زندگی نخی سیگار است
لب هاییست که با اشک زمزمه می شود:دوستت دارم
 
مرد نقاب دار به طرف در رفت و دستش را بالا ارود. در بدون هیچ صدایی باز شد. او خطاب به پسر گفت:
_بهت بگم،دانش اموزای اونجا خیلی افاده این،فکر نکنم باهاشون کنار بیای...
پسر با بی حوصلگی گفت:
_تا حالا صدبار بهم اینو گفتی.
مرد نقاب دار پسر را به داخل خانه هل داد و پرسید:
_دستور العمل رو که یادت نرفته؟
پسر با سر جواب منفی داد. مرد لبخندی سرسری به او زد و در باران غیب شد. پسر اهی کشید و به طرف پذیرایی رفت. تلویزیون برفکی تنها منبع نور پذیرایی ببودفتاریکی دیگ
اخبار امروز حاکی از انست که تعداد حضور در ترکیب ثابت استقلال بین یازده بازیکن امروز
غفوری و حسینی برای نهمین هفته متوالی حضور در ترکیب اصلی را تجربه میکنند.
اخبار جدید استقلال و حواشی پیش از دیدار تراکتور- استقلال
با اینکه بیش از ۶ ساعت به آغاز این بازی مهم زمان باقی مانده است ولی هواداران تراکتور به سمت ورزشگاه حرکت کرده اند و هم اکنون نزدیک ۵۰۰ نفر در مقابل ورزشگاه حضور دارند.
یکی از نکات جالب توجه مقابل ورزشگاه یادگار امام تبریز حضور و هم
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
خودآگاهی و رسیدن به خویشتن خویش، آدمی را در سِیر بندگی سرعت می‌بخشد و آنچه او را مغبون می‌سازد، پرداختن به امور باطـل است که بزرگترین سرمایهٔ انسان، یعنی لحظه‌های زندگی او را به تاراج می‌برد. پس ای کریم! حال که در این ایام درهای رحمتت باز است و دعا به اجابت نزدیک‌تر، حال که بزرگوارانه می‌بخشی و سخاوتمندانه عطا می‌کنی، چگونه امیدواران حضرتت از دعا به درگاهت ناامید خواهند بود! ما را از خیر و رحمتت نصیبی قرار د
‍ حضور جامعه دانشگاهی در راهپیمایی 22 بهمن ماهکارکنان، اساتید، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کهنوج و معلمان و دانش‌آموزان سمای این واحد دانشگاهی همگام با مردم ولایتمدار و انقلابی شهرستان کهنوج، امروز  ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۸ با حضور در جشن چهل و یکمین  سال انقلاب،  نمایشی از اتحاد و همدلی را به رخ جهانیان کش
ادامه مطلب
سلام واژه هایم را بپذیرکه در تب نگاه توبه پرتگاه سکوت می روندتو امابسان خورشیدتازه می کنی زمزمه بهار راکه چندیست خو کرده به نغمه زمستاناز خروش نگاهتعشق فرو می ریزدو جاری می شوددر این سرزمین بی نام و نشانتو را اعجازی می بینمبسان دم مسیحاکه کالبد خاکستر گرفته رابه سلام صنوبرها زنده می کند
پ ن: ندارد.
با سلام و عرض ادب خدمت دانشجویان محترم
احتراماً با عنایت به شرایط کنونی کشور ناشی از شیوع بیماری کرونا و همچنین تصمیم معاونت آموزشی دانشگاه مبنی بر احتمال عدم برگزاری امتحانات پایان ترم و محاسبه نمره نهایی درس بر حسب فعالیت های کلاسی، حضور و غیاب، تحقیق، پروژه و.... به اطلاع می رساند حضور تمامی دانشجویان و مشارکت آنها در حین تدریس مجازی الزامی بوده و عدم حضور دانشجو (بیش از 2 جلسه غیبت) به منزله عدم حضور در جلسه امتحان و حذف درس تلقی می گردد
وارد خانه که شدم توده ی ای از هوای گرم به صورتم خورد.خانه تاریک بود و بوی ماندگی میداد.
بعد از روشن کردن چراغ ها اولین کاری که کردم باز کردن پنجره ها بود.
کار انتقال وسایل از ماشین به خانه که انجام شد، رفتم سراغ هوشنگ*. دستی به سر و گوشش کشیدم و بوسه ای چسباندم روی کله اش.
قید مسواک و شستن صورت را زدم و بعد گفتن جمله ی :«شب همگی بخیر» راهی اتاقم شدم.
اتاق بوی خاک میداد و تنهایی. گشاد ترین لباسم را پوشیدم، ولو شدم روی تخت و به این فکر کردم که از فردا د
با توجه به اقدامات خصمانه آمریکا بر ضد مردم ایران، اهداف زیر متصور است:
۱- جلوگیری از حضور مردم و دلسرد کردن عمومی
۲- زمینه سازی برای نفوذ افراد غرب گرا به مجلس که خود آمریکا به صورت غیرمستقیم ،هزینه ریخت وپاش آنها را پرداخت می کند.این افراد قطعا مورد قبول آحاد ملت ستمدیده نخواهند بود لذا با حضور پر رنگ ملت،احتمال رای آنها کاهش می یابد.
۳-استفاده تبلیغاتی از حضور  کم برای تحت تاثیر قرار دادن اصل نظام ایران
هوالمحبوب
سال نود و یک بود که با مینا توی سایت کتابخوانان حرفه‌ای آشنا شدم. چه دوستی‌هایی که از آنجا شکل نگرفت، چه آدم‌هایی که حقیقی و مجازی به زندگی‌مان اضافه نشدند. آن اوایل فقط نقد و معرفی کتاب‌هایی را می‌نوشتیم که خوانده‌ایم. بعدتر‌‌ها اما حلقه‌های دوستی شکل گرفت و بحث‌ها تخصصی‌تر پیش رفت. اما زمانی که رتبه‌گذاری و امتیاز برای بچه‌ها جدی شد، سایت هم حالت مفید خودش را از دست داد. یکهو می‌دیدی کلی اکانت فیک ایجاد شده هم برای مزاحم
شماره 6:
انت برکین 
زن ولیام برکین
شماره5:
شری برکین
بچه کنه ی این زوج
شماره 4: 
اشلی گراهام
کنه تراز شری ودخی ریس جمهور
شماره3:
حضور عالی در اویل 2 و رولیشنز1 و2
شماره 2:
جیل ولنتاین بهترین زن سری اویل با حضور در سه نسخه 5 و3 و1
بعد ایدا وانگ چر حضور ترین وبهترین زن دنیای اویله
شماره 1:
ایدا وانگ 
جاسوس وسکر
ویروس جمع کن
فریب کار
عالی 
اسکار بهترین زن سری اویل به ایشون میرسه
 
 
بِسمِ رَبِّ روحُ الله(ره)
 
 
خسته شدی؟به این زودی؟ تو که نسل 3 یا 4 انقلابی...
هنوز کاری نکردی برای امام زمانت(عج) که!
میخوای جا بزنی؟
اولین توصیه امامت رو فراموش کردی؟(" اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است"  1398/11/22 )
این مسیری که واردش شدی،اتوبانی هست یک طرفه و بی انتها
یا باید مسیر را با ایمان به نصرت حق ادامه بدی یا دوربرگردانی وجود ندارد و
اگر
متوقف شوی،باخته ای
متوقف شوی،میشوی شمر زمانه ات
میشوی طلحه و ز
اینجا مهران است. در سال ۶۱ هجری - حدود ۱۴۰۰ سال پیش - حضرت امام حسین علیه‌السّلام فرزند پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای دفاع از حق و احیای امر به معروف و نهی از منکر، با لبی تشنه، بی یار و یاور در صحرای کربلا و دور از وطن، مظلومانه به شهادت رسید.
حضور حماسی عاشقان ابی عبدالله الحسین علیه‌السّلام در اربعین امسال، چشم جهانیان را چنان خیره کرده که نزدیک است از حدقه بیرون بزند...! به دشمنان اهل البیت علیهم‌السلام و ایران اسلامی باید
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

الهی! ای آنکه در آیات نورانی‌، بندگان را به صبر فراخواندی و به صابران بشارت داده‌ای، ما را از صابران قرار ده و چنان بر ارزش صبر و بردباری واقفمان ساز که براساس آیات کتاب آسمانی‌ات، توصیه ما به یکدیگر، گرویدن به حق و صبر باشد. به‌راستی که صبر هر پایانی را نیکو می‌کند و هر شقاوتی را به سعادت تبدیل می‌سازد. الهی! وجود ما را از هر ناپاکی مبری ساز تا در این روز هم‌صدا با روزه‌داران حقیقی به درگاهت زمزمه کنیم: «ا
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر،در شهر آب پخش حضور یافت و با مردم دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش سفیر جنوب؛شامگاه پنج شنبه آیت الله غلامعلی صفایی بوشهری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بوشهر با حضور در شهر آب پخش،دفتر امام جمعه بخش و حسینیه اباعبدالله الحسین(ع) این شهر را افتتاح کرد و سپس در محل حسینیه و در حضور مردم به سخنرانی پرداخت.
ادامه مطلب
فاطمه، فاطمه، فاطمه... مریم به رویم روشنی می پاشد: «نام خودت را زمزمه می کنی؟»
نور را می بلعم: «در دنیای دیگری بودم. نام مادرم را زمزمه می کردم و نام خودم را.»
«درود بر پدرت که نامی شایسته برای تو برگزید.»
آسیه تابی به گیسوان بلندش می دهد: «درود بر پدرت. چه خوش آهنگ است این نام. تکرارش که می کنی خوش آهنگ تر هم می شود. فاطمه، فاطمه، فاطمه...»
 
+ طلوع روز چهارم - فاطمه سلیمانی ازندریانی
حسین جان گاهی تو و امثالت، تلنگری هستید بر من و امثال من که خود را به سخره گرفته ایم و مشغول بازی زیبا و دلبرانه دنیا هستیم و خود را مشغول به ساختن اسم ورسم کردیم تا بلکه خلایق نگاهی به ما کنند، اما ای دل غافل که سرگرم بازی باید شویم که خدای خلایق نگاهی به ما اندازد.
.
.
حسین جان چه اسم زیبایی "حسین" نمیدانم آیا نوشته ای برای ما چند خطی از ارباب، از روضه و دم و شور روضه ای اربابت، نوشته ای از یک دهه نوکری ات که بدانیم چه کردی که ارباب مزد و اجرت را د
دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان

الهی! «بهشت» آرزوی زاهدان و نعمت از دست‌رفتهٔ کافران است، اما خوشا آنان که بهشتشان تو هستی و در زمزمه‌های عاشقانه‌شان از تو، جز تو طلب نمی‌کنند.سالک از تو غیر تو هرگز نخواستدادن این، نی غریب از کان جودمعبودا! قرآن را نامهٔ تو به انسان می‌دانم و چه دل‌انگیز است خواندن نامهٔ معشوقی که خود عاشقی خیرخواه است. در دیدگانم نور معرفت قرار ده تا در میان خطوط نامه‌ات، ببیند آنچه را که باید ببیند، بشناسد «صراط مستقی
معاون وزیر آموزش و پرورش:
حضور دانش آموزان در هیچ کدام از کلاس‌های درس از جمله کارگاه‌های عملی هنرستانی‌ها در این یک ماه الزامی نیست.
ساعت حضور معلمان در مدرسه مانند قبل است و هر معلمی در ساعت برنامه درسی خودش در مدرسه حضور می‌یابد./ایسنا
چهارشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۹۹@IrNews_24
مشاهده مطلب در کانال
 
 
 
چشمانم را می بندم و نامش را زیر لب زمزمه می کنم...
نامش از هر آرامش بخشی، آرامش بخش تر است، اما از خشم آتشین من کاسته نمی شود!
دوباره و سه باره زمزمه کردم، این نام آرامش بخش هر نا آرامی بود، ولی انگار خشم من بیشتر از هر وقت دیگری است...
زمزمه پاسخگو نبود، بی امان و با صدایی بلند، به یک باره از ته دل فریاد زدم:
_خدا!
سر تا سر وجودم غرق آرامشی وصف ناشدنی شد، حتی اسمش هم آرامش می دهد و جان دوباره می بخشد...
پس بر او توکل کن که او بهتر از هرکس صلاح تو ر
من از اسمان تنها خواستم ببارد. بر مزرعه ای که مدتهاست در نگاهش ارزوی قطره های باران موج می زند.
من از مترسگ با کلاه زرد خواستم بیدار بماند. بر سر دانه های خواب آلود گندم که مدت هاست به خواب زندگی کردن رفته اند.
صدای آرام در گوشم زمزمه کرد، خودت چکار می کنی؟
بار دیگر به فکر فرو رفتم با مظمون این سوال که خواسته ام از خودم چیست؟
سلام
چند روزی که دارم فکر می کنم،چرا نمیشه یه نفر پیدا کرد تا بفهمه چی میگم،سو تفاهم پیش نیاد...خوب تا دو روز دارم زمزمه میکنم به قول یه عالمی ،ماها بی صاحب نیستیم...ما امام زمان عج رو داریم..
یا امام زمان عج من که بی صاحب نیستم لطفا کمک کنید ،درست تصمیم بگیرم.
جهت فرج صلوات بفرستید لطفا
 

امیدوارم در ارامش خوابیده باشی . خوابی عمیق و دلچسب . چشمان من بیدارند . اما ذهن و روحم پیش تو ودر کنار بالین توست . پوششی برای تن "ارام خفته" ی تو که مبادا  پوششت را کنار زده باشی و التیام است برای ذهن خسته ات که مبادا نیارامد و بیدارت کند . واهمه دارم به چائیدن و  از خواب پریدنت . عشقمی و خواهی بود تا زمانیکه ترجمه ی عشق برایم اشناست .تا روزی که  حرارت عشق را تن زمهریرم حس کند و تا شبی که خورشیدش دل ساکت و تاریکم را به ضیاء مبارکش منور گرداند .بخ
 
فیلم سینمایی «انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی فرم حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر را پر کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم، «انفرادی» به کارگردانی سید مسعود اطیابی و تهیه کنندگی سید ابراهیم عامریان، با پر کردن فرم سی و هشتمین جشنواره ملی فجر، متقاضی حضور در این رویداد شد.
ادامه مطلب
برای ثبت دادخواست طلاق توافقی ابتدا باید در سامانه ثبت نام کرد ؟

مراحل درخواست طلاق توافقی با وکیل از ثبت در دفتر الکترونیک قضایی تا صدور رای طلاق توافقی بدون حضور زوجین انجام می شود مگر این که یکی از زن یا شوهر تمایل به حضور در دادگاه داشته باشند و یا به هر دلیل قاضی دادگاه حضور زوجین یا یکی از آن ها را الزامی کند.

منبع: سایت وکالت دادراه
برای لیگ نوزدهم چند بازیکن خارجی به یک دهه حضور در فوتبال ایران نزدیک می‌شوند.
به گزارش وبسایت نود، لیگ نوزدهم هنوز مشخص نشده چه زمانی آغاز می‌شود با این وجود تیم‌ها تمرینات برای حضور در لیگ را آغاز کرده‌اند و در حال جذب بازیکنان مورد نیاز خود هستند. در این فصل چند بازیکن خارجی هستند که چندمین فصل حضور خود در لیگ را تجربه می‌کنند. در این گزارش بررسی کرده‌ایم با سابقه‌ترین بازیکنان خارجی‌ای که در فوتبال ایران در لیگ نوزدهم حضور دارند، چ
این همایش برای تجلیل از دانش آموختگان مجموعه سخنوران برگزار شد که شرکت طراوان به عنوان اسپانسر ویژه حضور یافت . در این همایش شخصیت های محبوب دولتی از جمله نماینده محبوب آمل درمجلس شورای اسلامی ، جناب آقای دکتر عزت اله یوسفیان حضور داشتند.
برای مشاهده تصاویر به گالری سایت مراجعه بفرمایید.
 
 
حضور نوزاد نماینده انگلیسی در مراسم تحلیف
۲ نماینده انگلیسی از احزاب کارگر و محافظه‌کار به همراه نوزادان خود در مراسم سوگند پارلمان جدید حضور یافتند.دیلی‌میل با انتشار تصاویری از این واقعه نوشت: استیلا کریسی نماینده حزب کارگر در حالی سوگند را به جا آورد که فرزند شیرخوارش را در آغوش خود داشت.کیمی باندوک نماینده حزب راستگرای انگلیس نیز به همین شکل و در حالی که فرزندش را به سینه‌اش بسته بود در مراسم تحلیف حاضر شد.کریسی که مادر سه فرزند است
- همه چی میگذره.
- اوهوم، همه چی. به عنوان گونه انسان خیلی سخت‌جان هستیم. به همه چی عادت می‌کنیم.
 
در انتهای این مکالمه بود که متوجه شدم، در حال عادت کردن به این وضعیت جدید در زندگی‌م هستم. از همان روزهای آغازین مرتب نوشته‌هایی را در مورد مراحل مختلف سوگ می‌خواندم و می‌دانستم که نباید برای بهتر شدن حالم، خودم را تحت فشار بگذارم. به هر حال این تجربه، همیشه جز سخت ترین تجربیاتی بوده که بشر از اولین روزهایی که واحدی به نام قبیله را ایجاد کرده ب
مدیران محترم کانونهای مساجد شهر و روستا ی شهرستان خلیل آباد
حضور شما را در جلسه توجیهی اوقات فراغت 98 ( با حضور کارشناسان استانی )
در مورخه 98/3/26 روز یکشنبه هفته آینده ساعت 9 تا 11 صبح ارج می نهیم.
مکان : سالن آمفی تئاتر اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان خلیل آباد
حضور شما در جلسه الزامی بوده و در پرداخت کمک هزینه اوقات فراغت سالجاری موثر خواهد بود .
منتظر ارائه طرح ها و ایده های فرهنگی شما نیز هستیم.
روابط عمومی کانون معین مساجد شهرستان خلیل آ
آن چه نیاز دارم قاصدکی در بهار است. رنگ زرد روشنی که در عوض نابودی به معنای تولد دوباره است. نوید این که زندگی می تواند ادامه داشته باشد. مهم نیست لطمه هایی که دیده ایم چقدر شدید بوده است، این که دوباره اوضاع می تواند رو به راه شود. و فقط پیتا می تواند همه ی این ها را به من بدهد. بنابراین وقتی زمزمه می کند: «تو دوست ام داری. واقعی یا غیرواقعی؟» می گویم: «واقعی.»
انسی زیر لب زمزمه می کند :
 «   زندگی را فرصتی آنقدر نیست
که در آیینه به قدمت خویش بنگرد
یا از لبخنده و اشک
یکی را سنجیده گزین کند . »
شاملو گفته اینا رو ...
یکی گفته که می دونسته خیلی چیزا رو...
یادم باشه که باید بجنبم هر کاری باید بکنم، بکنم...
گورپدر اونایی که نمی فهمند... گور پدر اونایی که حسودند ... گور پدر اونایی که هیچی نمی دونند ولی ادعاشون گوش فلک رو کر کرده...
 
از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم
 
آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟
 
تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم
 
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ستامروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم
 
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی راتیغیم و نمی‌بریم ، ابریم و نمی‌باریم
 
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خوابگفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیدار
فوتبال ایتالیا در فصل گذشته روزهای خاطره
انگیز، جذاب و البته تلخی را به خود دید. از حضور رونالدو در فوتبال
ایتالیا گرفته تا درخشش غیرمنتظره آتالانتا، خداحافظی ده روسی و رفتارهای
نژادپرستانه هواداران. در این گزارش نگاهی به فصل 2018-2019 سری آ خواهیم
داشت؛

ادامه مطلب
..::هوالرفیق::..
به ما، استیودنت‌ها، گفتند یک هفته کنگره [سوپر تخصصی] داریم و همه‌ی شما باید حضور داشته باشید؛ چرا که حضور غیاب دارد! کنگره‌ی خیلی مفیدی بود. برای استیودنت‌ها کمتر پیش می‌آید که بتوانند یک سریال را شروع و تمام کنند...
ادامه مطلب
حسین جان گاهی تو و امثالت، تلنگری هستید بر من و امثال من که خود را به سخره گرفته ایم و مشغول بازی زیبا و دلبرانه دنیا هستیم و خود را مشغول به ساختن اسم ورسم کردیم تا بلکه خلایق نگاهی به ما کنند، اما ای دل غافل که سرگرم بازی باید شویم که خدای خلایق نگاهی به ما اندازد.
.
.
حسین جان چه اسم زیبایی "حسین" نمیدانم آیا نوشته ای برای ما چند خطی از ارباب، از روضه و دم و شور روضه ای اربابت، نوشته ای از یک دهه نوکری ات که بدانیم چه کردی که ارباب مزد و اجرت را د
خیلی داره تبعیض میشه ها
نمونش حضور نداشتن استقلال پرسپولیس در فیفا 19 و حضور تیمای رده آخری مثل بارسا و رئال
و یا نبودن ایران در گروه 8 ببر اقتصادی دنیا 
و یا فروخته نشدن پراید و تیبا و پژو 405 مونتاژ ایران در بازار آمریکا
چیکار کنیم با این تبعیضا؟
به کجا داریم میریم ما؟
شرکت طراحی سایت اذران وب بار دیگر از شما دوستان دعوت مینماید تا در 19دهمین نمایشگاه الکامپ حضور داشته باشید
حضور شما دوستان باعث افتخار اذران ب خواهد بود.
با حضور در نمایشگاه الکامپ از طرح های تخفیف اذران وب نیز بهره مند شوید.
اگر از شما بپرسند که «رؤیایی‌ترین گلی که می‌توانند به شما هدیه بدهند کدام است؟» چه پاسخی می‌دهید؟ احتمالا گل رز ؛ یا شاید هم گل نرگس و ارکیده‌ی آبی.اما پاسخ من «گل قاصدک» است! اصلا مگر داریم از این گل، رؤیایی‌تر؟!گل قاصدک زبان ندارد که اگر داشت؛ از خیلی چیزها سخن می‌گفت. از آرزوهای بسیاری که توسط پیر و جوان در گوشش خوانده شده تا آن‌ها را به خدا برساند. از «دوستت دارم» ‌هایی که عُشّاق برایش زمزمه کرده‌اند تا به گوش معشوقشان برساند. گل قا
حسین... مروارید سرخ کربلا.
حسین... ابر چشمان پر از اشک مؤمنان.
حسین... لانه ی پرنده های بی خانه.
...
وقتی محرم می آید، انگار همه چیز طلسم می شود؛ قلب ها همه عاشق می شوند، دل ها همه بی تاب می شوند، چشم ها همه گریان می شوند...
 
چه زیباست پرواز دسته دسته پرستو به حرمت حسین!
چه زیباست فریاد عاشقانه ی نامت حسین!
چه زیباست زمزمه ی زیارت عاشورایت حسین!
.
.
.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست...؟
..
"یاد تورا چگونه ز خاطر برم که عشق
نامت به برگ برگ درختان نوشته است
در هر بهار با نگه جستجو گرم
می جویمت میان گل و رقص برگ ها
من مانده ام به یاد تو در باغ خاطرات
گریان میان خنده ی نقل تگرگ ها
آن کوچه باغ و نسترن و مخمل نسیم
با هر بهار هست ولیکن تو نیستی
اردی بهشت هست هوای بهشت هست
گل بی شمار هست ولیکن تو نیستی .."
..
.
پ.ن۱: ‌‌‌‌‌‌و شبانگاهان که زمزمه می کردم در گوش او از پس فراق با دردی مهلک..
پ.ن۲: ولیکن تو نیستی.
بسم الله الرحمن الرحیم
همین الان که داشتم میومدم سر کار و زمزمه میکردم سر من پیش کسی خم نشد اما پیش پاهای تو افتاده گی داره...و غرق شده بودم در یک فکر رویایی
یکهو یه چیز سیاه روی شیشه دیدم و چشامو بستم و یک تکونی خوردم فکر کنم گنجشک بود :(
حتی جرات نکردم ماشینو نگه دارم ببینم چش شد؟
خیلی حالم بده بدنم داره مور مور میشه...
نتیجه اخلاقی: ماشین دست خانوم جماعت ندین
+آیا میدانستید من از ماه رمضون تا الان نهار نخوردم؟
#تغییر سبک زندگی
به چشمانش نگاه کردم؛ دستم می‌لرزید. نه، نه، نمی‌توانستم. آخر چرا باید یک تفنگ در دستانت باشد و مجبور باشی که آن را به سوی یک «خورشید چهر» نشانه بروی؟ آن هم زمانی که او با آن چشمان سحرانگیز به من می‌نگرد و تو با آن صدای مسخ‌کننده، در گوش من زمزمه می‌کنی: «بیفکن طرح بیداد.» یادت هست که به تو گفتم:«نشاید که کوته شود دست صلحم.»؟ مطمئنم که به یاد داری؛ زیرا رو برگرداندی و سر تکان دادی، انگار که سرانجام تسلیم این عشق آتشین شده‌ای؛ این عشق آتشینی ک
حضور مجدد #احمدی‌نژاد در مازندران:100:با
توجه به شنیده ها از حوزه انتخابیه بابل آقای هاشمی به عنوان مسئول ستاد
مرکزی دکتر کریمی و معاون سابق استانداری در زمان دولت احمدی‌نژاد ،در حال
رایزنی و پیگیری جهت حضور محمود احمدی‌نژاد در ستاد آقای کریمی در هفته ای
آینده می باشد.پ ن :احتمالا ایشان دیدارهای در قائمشهر،نکا،تنکابن خواهد داشت
 
 
دلبرِ زمستانیِ من!این فصل را برای ماندن ترجیح بده،می خواهم دی را کنجِ دنج ترین کافه برایت عاشقانه های شاملو را زمزمه کنم!می خواهم شب های سردِ دی را برایت آغوشانه گرم تر رقم بزنممی خواهم بهمن را کنجِ پنجره ی اتاقمان،برایت چای با عطرِ هل و دارچین دم کنم و بابوسه ای یک فنجان عشقِ گرم مهمانت کنم!می خواهم روز های برفیِ بهمن،خیابان ها جز ردِ پای منو تو اثرِ دیگری خلق نکنند!اما می خواهم اسفند را در آرام و خلوت ترین کلبه ی چوبیِ جنگل،کنارِ آتش،مو
یه وقتی از وقتاتون بزنید زیر همه چی!
مثل الان من هنوز بیدارم چایی میخورم تو خونه که همه خوابن میچرخم و با خودم آهنگ زمزمه میکنم؛ به صدای باد گوش میدم ،هوای خنک سحر و نفس میکشم،و باهرفکری که میاد تو ذهنم که زهر کنه این لحظه ها رو بی توجهی میکنم
عب نداره اگه تا ۱۰ صب بخوابم !کارامو دیرتر انجام بدم و یکمیش هول هولکی بشه و شاید به چندتاشم نرسم
مگه چند تا دم سحری خرداد و ماه رمضون تو آخر فصل بهارُ قرارِ تجربه کنم؟
بیخیال برنامه ریزی و این حرفا الانُ
یکی از شب های سرد و مه آلود لندن در اواخر قرن نوزدهم است او پشت پنجره پلاک ۲۲۱ بی خیابان بیکر ایستاده و از پشت پرده های ضخیمی که با دکور ویکتوریایی اتاق کاملا هماهنگی دارد بیرون را دید میزنند. jhf بیکاری را ندارد و حوصله اش حسابی سر رفته. زیر لب زمزمه می کند: "پس این قاتل و جنایتکار های لندن کجا هستند".
ادامه مطلب
شاید این فرق من و صبر و یه مشت زمزمه است
شاید این حسرت یک نگفتن درد دل است
شاید این آتش یک کوه پر از غم باشد
شاید این ترس نگاه از همه ی تن باشد
آتشی از نفسم میگذرد
بی دلیلم بی دلیلم پی خود
شاید این در پی خود بودن یک تن باشد
یا فراری ز تنی پژمرده
یا که احساس نفهمیدن این تن باشد 
شاید آن حس غریب نقطه ی امیدی بود
که زمین را به نگاهی وصل کرد
و سپهر را به دو دستم می داد
و مرا از همه ی این شاید ها دور کرد
سایه ام را همراهم کرد
بار ترس را از دوشم برداشت
 و ته
او نمی داند ولی من عاشق بهار هستم ، برای بار بیست یکم گفته ام "من عاشقت هستم" آری میدانم هر دم و هر ساعت مرا میخوانی با تو هستم بهار ...
بهار من عشق را از تو میخواهم ، بهار  همه ی هست و نیستم تو هستی . بهار مرا بخوان  من هوای زمزمه تو را دارم
بهار جان تمام حرفم این است "من عشق را به نام تو آغاز کردم"
در هر کجای عشق که هستی آغاز کن !
آخر صحب تهای حا جآقا بود که وارد مسجد شدم و یه گوشه نمازم رو بستم: «الله ا کبر. »«خب، امروز چهار تا راه برای اینکه توی نماز حواسمون جمع باشه، گفتیم:۱. ترجمۀ نماز و اذکار رو یاد بگیریم و به اون توجه کنیم؛۲. مکان مناسبی رو برای خوندن نمازمون انتخاب کنیم. طبیعیه ا گه کسی بخواد جایی مطالعه کنهکه س ر وصدا زیاده، حواسش پرت م یشه؛۳. وقت وضوگرفتن حواسمون جمع باشه؛۴. قبول کنیم که حضور قلب پیدا کردن تمرین م یخواد. »صبح تهای حا جآقا تموم شد، نماز من هم...! عج
هیئت دل روضه ی گلهای باغختم خزان مجلس آقای باغخشّ و خشِ برگ و صدای زمینزمزمه از شِکوه ی فردای باغگردنه ها در شب و ابر سیاهتابلوی نقّاشی یلدای باغکشف حجاب همه ی شاخه هالُختی اندام دلارای باغآمدن قاصد پیغام برفقارِ کلاغ و ننه سرمای باغکشت همه حاصل بی حاصلیپوچی مطلق شده رویای باغبلبل شوریده امیدش ، رسدبوی بهاران و تماشای باغ می رسد از ره خبر خوش ، تمامدوره ی برف و یخ و سرمای باغ.               احمد یزدانی.
جمعه احوال عجیبی دارد
هر کس از عشق نصیبی دارد
در دلم حس غریبی جاری است
و جهان منتظر بیداری است
جمعه، با نام تو آغاز شود
یابن یاسین همه جا ساز شود
جمعه یعنی غزل ناب حضور
جمعه میعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانیه اش یکسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
 ابر چشمان همه بارانی است
عشق در مرحله پایانی است
کاش این مرحله هم سر می شد
چشم ناقابل ما تر می شد...
در حالیکه این روزها، شبکه نمایش خانگی به واسطه حضور و پخش منظم آثار فریدون جیرانی، مهران مدیری و مجید صالحی دارای رونق مناسبی است و گوی سبقت را از مدت ها قبل از تلویزیون ربوده است، آثار جدیدتر کارگردانان و سریال سازان معتبر تلویزیون هم جهت حضور در این رسانه، در مراحل پیش تولید و تولید قرار دارند. باید دید حالا که سیروس مقدم، حسین سهیلی زاده و هومن سیدی وارد شبکه خانگی شده اند و در کنارشان حسن فتحی با عاشقانه ای مشابه «شهرزاد» حضور دارد، است
با پیشرفت و توسعه نرم‌افزار های حضور و غیاب،  بیشتر سازمانها و شرکتهای بزرگ به استفاده از نرم‌افزار های  مبتنی بر وب روی آورده اند.  دو نمونه از این نرم‌افزارها، نرم افزار  حضور و غیاب  تحت وب (Web-Based) و نرم افزار حضور و غیاب ابری (Cloud) است. با اینکه هر دو این نرم افزارها مبتنی بر وب بوده و کاربرد مشابهی دارند، اما تفاوتهای اساسی نیز با یکدیگر دارند. در ادامه به مهمترین این تفاوتها می پردازیم.


ادامه مطلب
سیستم های حضور و غیاب معمولا در اداره جات مورد استفاده قرار می گیرند تا با استفاده از آنها بتوان از زمان ورود و خروج افراد در یک سازمان اطلاع پیدا کرد.
سیستم های حضور و غیاب انواع مختلفی دارند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم :
سیستم حضور غیاب می تواند مجموعه ای از آپشن ها را داشته یا تعدادی از این آپشن ها را داشته باشد . این آپشن ها شامل موارد زیر می باشد :
سیستم تشخیص اثر انگشت
سیستم تشخیص چهره
سیستم تشخیص کارت
سیستم دریافت رمز یا شماره پر
خب اقای رئیس از یک ماموریت فوری برگشت و در کمال صحت و سلامت تشریف دارند... 
به همسر گفتم امروز که رفتم جلسه یهو دیدم رئیس نشسته سر میزش میخواستم بپرم بغلش کنم...! :))))
 
گاهی وقتی حضور بعضی ادمها در زندگی مثل یک معجزه میمونه 
گاهی فکر میکنم حضور این ادم تو زندگی من پاداش کدام کار نیک منه!؟؟؟
 
خدایا شکرت :) 
با پیشرفت و توسعه نرم‌افزار های حضور و غیاب،  بیشتر سازمانها و شرکتهای بزرگ به استفاده از نرم‌افزار های  مبتنی بر وب روی آورده اند.  دو نمونه از این نرم‌افزارها، نرم افزار  حضور و غیاب  تحت وب (Web-Based) و نرم افزار حضور و غیاب ابری (Cloud) است. با اینکه هر دو این نرم افزارها مبتنی بر وب بوده و کاربرد مشابهی دارند، اما تفاوتهای اساسی نیز با یکدیگر دارند. در ادامه به مهمترین این تفاوتها می پردازیم.


ادامه مطلب
گوشه‌ای تاریک نشسته‌ام.بوی دود و تعفن دور و برم را پر کرده.او را می‌بینم که اتفاقی گذرش به من خورده.زمزمه می‌کنم: «بیا رفیق.بیا باهام یکم غم بزن تو رگ.»نزدیک من می‌آید.«بیا.چیزیت نمی‌شه.»بوی موهاش می‌آید و بوی گند تنهایی‌م دود می‌شود می‌رود هوا.چشم‌هایش که به من می‌خورند گشاد می‌شوند.انگار ترسیده.عقب‌عقب می‌رود و از کنج متعفن من دور می‌شود.سرم را بین زانو هام می‌گذارم و پلک هام همه جا را تاریک می‌کنند.همان بوی آشنا. -شاید تنهایی سه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها