نتایج جستجو برای عبارت :

پسرا از چه دخترایی خوششون میاد

امروز داشتم تو کتابخونه به این فکر میکردم واقعا دخترای دور و برم همچین وضعیتی دارن؟! بعد اونوقت پسرا دوس دارن بااین آدما باشن و برن زیر یه سقف!!! تازه عاشقشونم میشن؟! :) بعدش یادم افتاد پسرامونم دست کمی از دخترامون ندارن و به احتمال زیاد بدترن :)
ینی دانشگاه هم دخترا همچین اوضاعی دارن؟! :)
همون بهتر زمین تا آسمون با دخترای هم سن و سالم فرق دارم :) میخوام صد سال سیاه بقیه از من خوششون نیاد☺
مخاطب اکثر دخترا و پسرا بود نه همشون :)
پسرا  ایرانی همه
دنبال دختر سفید و تپل و در صورت امکان قدبلند هستن.
از دخترای مظلوم خوششون نمیاد
اگر بهشون نزدیک بشید مخصوصا اگر متاهل باشن فقط به کردنتون فکر میکنن.
ببین ینی یه جوری که خودت هم دهنت باز میمونه. اینقد توله سگ و گرگ هستن.
پ ن: بوی بستنی پاک میاد....
هییی
بیدار کردن دخترا توسط پدر
عزیزم،  عروسکم،  پاشو ببین خورشید خانم اومده بهت صبح به خیر بگه پاشو قربونت برم
 
بیدار کردن پسرا توسط پدر
لنگ ظهرهپاشو دیگه لندهور. مرده شور خرناستو ببرهخواب به خواب بری ان شاالله
به احترام مظلومیت پسرا، یک دقیقه سکوت
نت داغون 
قیافه پسرا داغون
خونه سیل زده ها داغون
قیافه پسرا داغون 
وضع اقتصادی داغون
قیافه پسرا داغون 
ابولفضل با دغدغه شتر مرغش داغون
قیافشم داغون
شیر پر چرب داغون ...
حالا اینا به کنار 
قیافه پسرا رو گفتم؟؟
لامصب داغون داغونه 
چه حسی داری بعد از چند ماه چت کردن تو اینستا بفهمی طرف پسر بود نه دختر
اخه چرا دوره زمان برعکس شده ؟! دخترا عکس پسرا میزارن روی پرفایل پسرا عکس دختر ؟! 
حالا اینا کار ندارم قصد توهین به پسرا ندارم ولی آیا میشه پسر سریال کره ای ببین ؟ ( بله پدر من عاشق دونگ یی و جومونگ ) اینم به درک مگه میشه پسر عاشق دختر کره ای بشه ؟( جز جناب بی نام )  و از همه مهم تر  مگه میشه پسر  ادمین فن دختر به نام مین یانگ بشه؟! 
اخه چرا ؟!
قیافه فعلی من 
جدیدا به جایی که از طرف
 پیش تر در سال ۲۰۱۷ پسرا در این برنامه حضور داشتن اما اجراشون از قبل ضبط شده بود اما این بار به صورت "زنده" قراره در این برنامه که واقع در میدان تایمز آمریکاست، اجرا کنن و به این ترتیب پسرا اولین آرتیست کره ای هستن که به این موفقیت میرسن
 
پ.ن: تبریک اکسو الا و اکسوی عزیز ^0^
خدا این قابلیت رو به پسرا داده که از یه دختری خوششون بیاد،راجبش فکر کنند،بررسی کنند،یه نگاه به سرتا پای خودشونم نندازن حتی!و سرشونو بندازن پایین برن به دختره پیشنهاد ازدواج بدن.
تازه همون لحظه هم از دختره جواب مثبت یا منفی یا نظرشو بخوان!!
دخترِ بیچاره هم دو راه داره.یا عصبی بشه (که قطعا میشه) و بروزش بده و سرتا پای پسره رو قهوه ای کنه.یا اینکه بروز نده و محترمانه طرفو بپیچونه که بره رد کارش.
بعد از سالها به این درجه از عرفان رسیدم به خودم مسلط
‏دخترا-کتی جون بیا اینم اون  پونصد هزار تومنی که بهم قرض دادی خیلی خیلی ممنونم عزیزم
 
 
پسرا-ممد این بیست هزار تومن ما رو نمیدی؟ باید حتما مامور بیارم دمه خونتون؟+ برو الدنگ باز چی زدی هزیون میگی؟ کدوم بیست تومن اصلا؟ اصلا تو کی هستی؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام  به دوستان
من همیشه تو ذهنم این سؤاله که پسرا چجوری وقتی از کسی خوششون میاد برای ازدواج این موضوع رو توی خونواده شون مطرح میکنن.
دلم میخواد آقا پسرای عزیز تجربه هاشونو در این مورد بنویسن .ضمنا اگه خانما هم این تجربه رو از برادرهاشون دارن از شنیدن نظراتشون خوشحال میشم.به طور کلی چطوری برای اولین بار میگن زن میخوام؟یا مثلا فلانیو میخوام؟
سؤال دوممم این که ؛
واقعا مادرها و خواهرهای ایرانی چرا تا این حد با پسرشون در مورد انتخابش اختلاف سلی
#انیمیشن #قلب_خورشید
 کارگردان: احمد علمدارمدت زمان : ۸۸ دقیقهکشور سازنده: ایران سال ساخت: 1394تهیه شده در: مرکز پویانمایی صبا
این فیلم رو من ✋و پسرا ‍♂️ و دخترا ‍♀️و همسرم دیدیمما و پسرا و دخترا خوشمون اومد!✌️خوشتون میاد حتماً!☺️
لینک دانلود :
https://hw17.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/2f16352583110b91ae1e08e28c0f47af12466210-240p__79583.mp4
به وقت تعطیلات
https://eitaa.com/tatilat98
 
اولین انیمه ای که میخوام بهتون معرفی کنم بیشتر واسه پسرا توصیه میشه چون خشونتش یکمی زیاده و ممکنه دخترا خوششون نیاد ولی خیلییی قشنگه و با روحیه ی سیاه من که خیلی سازگاره تا الان دو فصلش ساخته شده بی صبرانه منتظر فصل جدیدش هستم از دستش ندید
خلاصه ی داستان و دانلود در ادامه مطلب ... 
 
ژانر : اکشن-درام-ترسناک-رازآلود-روانشناختی-ماوراطبیعی-بزرگسال
رده سنی : 17+
بخش دوم فصل سوم اضافه شد!

ادامه مطلب
والا تجربه نشون داد به ما پسرا هم کمتر از دخترا پیچیده نیستن.
بهترین شون تو شغلشون عالین و ممکنه حتی نذارن شما یه صندلی جابجا کنین.
نمونه ش هم همون آدم بی مزه که قبلا گفتم.
و بعد خب شما میگین واووو چه جنتلمن. ولی وقتی تو رابطه میرین میبینین که اش دهن سوزی هم نیستن و مث سگ پاچه میگیرن.
این کامی ۱۰۰۰۰ تا دختر دنبالشن. با همشون هم اوکیه.
کلا با همه اوکیه
 
و من اگه اگه بخوام وارد رابطه بشم و این غلطو بکنم گور خودمو کندم.
بچه ها یه نظر سنجی میخوام بذارم
در راستای پست قبلی شخص عزیزی که خیلی برای من محترمه، توی چندتا پیام خصوصی بنده رو نصیحت کردن که کاملا هم بجا بود، لابه لای صحبت هاشون گفتن که به پسرا هم حق بدم چون اونا چشمشون ترسیده و از طلاقی که معمولا از طرف خانوما درخواست داده میشه میترسن! یادم رفت ازشون بپرسم، گفتم بیام اینجا از همه ی خواننده ها بپرسم که پسرا دقیقا از چیه طلاق میترسن؟! الحمدا... واسه مهریه که زندان رو برداشتن، تا خانوم تمکین نکنه نفقه بهش تعلق نمیگیره، مهریه رو هم اینقد ق
آدما با 3حرف
ق
ل
ب
زندن
اما ما با3حرف
b
t
s
زنده ایم!
مردم با پول عشق میکنن ما با پسرا
مردم نتشونو صرف خودشون میکنن ما صرف پسرا
دقت کردین پسراى دیگه ادا در میارن میگیم...حالم بھم خورد
اما فرشتھ ھامون میکنن میگیم عررررررررر کیوتاى جذاب و تاق واز رو زمین قھ قھھھ میرین تا با کتک بلند شید؟
راستی چنقدھ آرمیا باید عر بزنن؟؟؟؟؟آقای مدیر ى کاری بکن یدفعھ تلفات میدیما

اداھاشون
..
کیوتیاشون

بزرگشدناشون
خوشحالیاشون و....چیزاى دیگھ

مثلا خشنن
آلو مسما یا مسما آلو? 
دلم میخواد این دو تا غذا رودرست کنم 
مرصع پلو که دختره نوشته دو ساعت تزئینش طول می کشه 
اما موادش چیزی نیست که کسی بدش بیاد 
ولی آلو مسما توش شکر و آبغوره یا آب نارنج داره ممکنه بابا مامان خوششون نیاد :( 
به من می خوره بتونم مرصع پلو درست کنم? 
میخواستم از پسرا بپرسم که تو ازدواج چقدر سن دختر براتون مهمه؟
چرا تو ازدواج پسرا با هر سنی همیشه میرن دنبال دخترای کم و سن و سال؟چرا برای ازدواج دخترا تاریخ انقضا وجود داره ولی برای پسرا وجود نداره ؟مگه از زندگی در کنار همسر ارامش نمیخواین به نظرتون دختر کم سن و سال که ممکنه با شما از نظر دیدگاهی و فرهنگی یه نسل تفاوت داشته باشه میتونه همراه و ارامشگر زندگی شما باشه یا شما بتونین ارامشگر اون باشین؟
 
سرما خوردم و حالم خوب نیست.
بی جون افتادم گوشه مبل و کانال اون ور آبی می بینم.
یه برنامه یه لیست از سریال های ترکی رو تهیه کرده که
پایان خوششون تو ذهن ها ماندگار شده.
همه می خندن،
همه به آرامش رسیدن،
همگی دور میز صبحونه یا شام نشستن و هیچ دغدغه ای ندارن.
به این فکر می کردم کاش...
پایان سریال ما هم برسه دیگه!
نه؟
خیلی دوست دارم به خودم نوید بدم که بعد از تموم شدن این ماجراها و برگشتن کشور به روال عادی در اولین فرصت میرم و تو گروه های گردشگری عضو میشم و یه سفر میرم. (بدون حضور خانواده!)
ولی حیف که نشدنیه و منم حوصله ی جنگیدن باهاش رو ندارم و شایدم حدس میزنم به اون جذابی که تصور میکنم نباشه و ارزشش رو نداشته باشه.
نگرانیشون از اینکه با کی میری؟همسفرات معلومن؟کی میری؟شب تو جاده این؟راننده ش کیه؟کار بلده؟غذا چی؟مجوز دارن؟از طرف کجاست؟
و در آخرم به این برس
معمولا همه از پند و نصیحت و حرفای این مدلی زیاد خوششون نمیاد.خب منم یکی از همونا...ولی این بار میخوام توی این پست هر حرفی،پندی،نصیحتی،توصیه ای،یا هر درسی که از اتفاقای زندگیتون گرفتید (کلا هرچیزی) که احساس میکنید به بقیه از جمله من هم میتونه کمک کنه برام کامنت کنید.مطمعن باشید تَک تَک کلمه هاشو با حوصله و اشتیاق میخونم...
ممنون
هرگز فکر نمیکردم،
سر اینکه فکر میکنم که توی مثلا جامعه غرب اینقدر به مرد فشار میارن و اذیتش میکننش و این انصاف نیست،
یا مثلا سر نحوه نگاهم به دنیا،
اینقدر ادم و مخصوصا پسر از من خوششون بیاد!
هر شبی که مهمونی میرم به این میرسم.
درسته که خدا به بعضیا نه قد میده نه هیکل نه قیافه نه پول، ولی میبینی یهو یه طرز تفکر میده و سر همون خواستگار میاد واسه ادم :))
 
خنگولتونم :)
مهم نیست اگر دوست دارن درباره‌ی هر هنوز مبهمی حرف بزنن، عیبی نداره اگر اصرار دارن روی هر سبک‌سری و قصوری اسمای قشنگ و پیچیده بذارن، حلالشون اگه خوششون میاد با کلمه‌ها لاس بزنن و اغراق کنن و مهمل ببافن ولی کاش اونقدر بفهمن که هرکس زخمیِ جنگ خودشه و انصاف نیست از جنگی که هیچ وقت تووش نبودی حرف بزنی....
۱. دستبند شوهری رو گرفتم ..خیلی خوب شـــــد همونی شد که طراحیشو دادم ^_^ + کادو تولد مادرشوهرجانم یه کیف خوشگل خریدم همه خوششون اومد + لباس تو خونه ام برا مامی خریدم بش دادم گف تو لباسایی که برام خریدی از همه بهتر بود خیلی خنک و خوشگله^_^
۲. دوتا خانم متقاضی بم گفتن خانم خوش اخلاق و باهوش 
۳. شربت خاکشیر + شربت الو جنگلی + کوبیده + قلیه قارچ با تن ماهی 
سال نو رو بهتون تبریک میگم موآ
امیدوارم امسالم مثل سال قبل کنار پسرا شاد و شنگول باشیم
امیدورام امسالم مثل سال قبل پسرا بترکونن
امیدوارم امسال یونجونی کیوتر تر و جذابتر و مهربونتر از هرسال دیگه ای باشه
امیدورام امسال سوبینی مثل هرسال یه لیدر مهربون و باهوش باشه و همیشه تو همه جا به پسرا کمک کنه خرگوشی کوچولوی گروه
امیدوارم امسال بوم کوچولوی خوشگلمون یه کوچولو عاقل تر بشه و یه کوچولو عقلش پیشرفت کنه
شوخی کردم اما امیدوارم کوچولوی مهربونمو
سال نو رو بهتون تبریک میگم موآ
امیدوارم امسالم مثل سال قبل کنار پسرا شاد و شنگول باشیم
امیدورام امسالم مثل سال قبل پسرا بترکونن
امیدوارم امسال یونجونی کیوتر تر و جذابتر و مهربونتر از هرسال دیگه ای باشه
امیدورام امسال سوبینی مثل هرسال یه لیدر مهربون و باهوش باشه و همیشه تو همه جا به پسرا کمک کنه خرگوشی کوچولوی گروه
امیدوارم امسال بوم بوم کوچولوی خوشگلمون یه کوچولو عاقل تر بشه و یه کوچولو عقلش پیشرفت کنه
شوخی کردم اما امیدوارم کوچولوی مهربو
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره میگه بیا بریم بیرون یا همش میگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش میگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو یه باتلاق که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. اقااااا یعنی پشمام ریخت فقط!!!!!!!!فک کنننننننن دقیقا هم
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره میگه بیا بریم بیرون یا همش میگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش میگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو راهی که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. اقااااا یعنی پشمام ریخت فقط!!!!!!!!فک کنننننننن دقیقا همون کا
دانشگاه که فعلا تعطیله
از فرط بیکاری تو کانالای دانشگاه میگشتم تا رسیدم به لینک کانال کراش دانشگاه !
همینجوری پیامارو میخوندم ؛تا رسیدم به این پیام:
سلام من رو خانمی که تو دانشگاه 15 خرداد هستن شنبه ساعت 2:30 تو کلاس 204 بودن مانتو مشکی بلند پوشیده بودن شلوار لی آبی و کتونیشون طوسی بود و کیفشون قرمز  گل گلی بود کراش دارم خیلی خوبی تو دختر#مهندس پزشکیشون
 
 
اینا مشخصات منه
من عاشق اون دقتشم.درکل تا قبل از دیدن پیامای این کانال اصلا فکرشم نمیکردم
سلام به همگی.
الان ساعت دو و بیست و یک دیقه ی صبحه،پس صبحتون بخیر باشه.اره حتما با خودتون میگید که چرا من باید این ساعت یک متن جدید بذارم،خب چون که از یک موضوع متعجبم.اونم خیلی!
راستی قبل از گفتن هر چیزی باید بگم که پرندم مرد و حتی فرصت نشد اونو به داییم بدیم و من واقعا ناراحت شدم.
خب، برم سر اصل مطلب:
من نمیفهمم چرا دخترا(نمیگم پسرا)،وقتی هنوز نه ازدواج کردن و نه نامزد کردن و نه هیچ چیز دیگه ای بین خودشون و طرفشونه،با اونا رابطه برقرار میکنن(...فک
 
سلام علیرضا،
 
اولا لطف داری،
 
بعدم من با کسی لج نیستم. باور کن.
با پسرها اصلا لج نیستم.
 
مشکل من اینه که گاهی اسپم میگیرم. و طول میکشه که بفهمم کی واقعیه و کی نیست.
 
من همه مخاطبامو دوست دارم.
 
یکی از ادمهایی که خیلی وقته ازش خبری نیست و واقعنی دلم براش تنگ شده طاهر هست.
 
پسرا رو دوست دارم عین دخترها و عین ترنس ها و همه تونو دوست دارم.
 
یه سفر دارم که توی ماه مارچ و اپریل افتاده.
 
ازین ناراحتم که چرا اونوقتهایی که حس میکردم مریض شدم خودم رو م
خیلی ها دوست دارن همیشه حرف های خوب بشنون،پست های شاد بخوننمثلا وقتی من مینویسم بی انگیزه ام طرف میاد دیسلایک میزنه و میرهولی من ترجیح میدم خودم باشم اینکه الکی بنویسم اینجا با انگیزه ام تا یه عده خوششون بیاد دردی از من دوا نمیکنه ابن یه حقیقته که بی انگیزه شدم+این پست خطاب به شخص خاصی نوشته نشده همه همینن
سلام اتفاقایی که این چند روز افتاده یکم عجیب غریبه و من نمیدونم از کجا باید شروع کنم یه سریا رو سانسور میکنم،میدونین چی حرص دراره؟هرکس و ناکسی صفحه ت رو بخونه جز اونی که باید،یا اگر میخونه به روی خودشم نمیاره باید یه فکری بکنم واسه این قسمت از چیزایی که حرصم میدن.دیروز عصر با ف.ح و م.ش رفتیم بیرون،قبل اینکه م.ش بیاد با ف.ح تا نزدیکای مدرسه ی بچه های معلول ذهنی راه رفتیم‌ :| واقعا معلول ذهنی ماییم یا اون بیچاره ها D:
راهمون سمت سینما کج کردیم اون
دخترای فامیل ما خیلی مفعولن
خیلیاشون بچه پولدارن
کار نمیکنن
و وقتی هم شوهر کردن شوهر مجبور بود خودش به فکر همه چیز باشه و همین طور پدر و مادر خودشون بهشون خیلی میرسن
خانواده پدرم سن ازدواج دخترا معمولا بین 29-32 هست
سن ازدواج پسرها معمولا بین 33-36
خانواده مادرم ولی کلا سن ازدواج ها پایین تره (اونها آذری زبان هستن و از طائفه آذری ها و دخترا و پسرا زودتر تشکیل خانواده میدن)
از خانواده مادر من احدی از دخترا کار نمیکنه (خیلی دخترا و پسرای خوشگلی هستن
و یه مشکل دیگه که ما ایرانیا و کلا هرکی که از کالچر ایرانیا میاد، داریم، نه همه مون البته، اینه که فکر میکنیم بیایم خارج برای ما ریختن. هم دخترامون هم پسرامون. یعنی پسرا اگه یه درصد بفهمن که اینجا که بیان هیچ اپشنی ندارن و باید هزار برابر گذشته هر شب خود ارضایی کنن، عمرا اگه چنین کاری کنن.
هیچ جا جای من نیستهیچ احساسی مال من نیست
هیچ موفقیتی خوشحالم نمیکنه
از تک تک لحظه های فکر کردنم متنفرم
یه روز باید خودم رو بندازم سطل آشغال
از این شخصیتِِ بی محتوا خسته م
.
.
ولی ندیدن بهتره از نبودنش؟
.
.
آخ که دلم لک زده واسه یه لحظه خودم بودن
این روزا پر شدم از دوست داشتنِ آدمای زندگیم
حس میکنم یه منِ از دست رفته دارم
یه من که شده برای بقیه، که خوششون بیاد، که ناراحت نشن، که تصورشون عوض نشه، که ازم خسته نشن؟
.
.
گفت من همینم که هستم ولی تو اگه یکی
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



















امتحان ریاضی از دخترا و پسرا☆
واقعا اگه خوب بود نظر بده♡
ﺑﺎﺭﻩ ﺴﺮﻫﺎ ﺍﻪ ﺗ ﺑﺰﻧﻦ ﺑﺮﻥ ﺑﺮﻭﻥ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭ؟....
 ﺍﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﻣﻌﻤﻮﻟ ﺑﻮﺷﻦ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ‌ ﺳﻠﻘﻪ ﻧﺪﺍﺭ
 ﺍﻪ ﺯﺎﺩ ﺑﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﺍ
 ﺗﻮ ﺳﺮﺗﻪ ﺍﻪ ﻧﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﺎ ﺲ
 ﺩﻪ ﺍ ﻭﺳﻄﻪ ﺍﻪ ﺯﺎﺩ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺯﻧ ﺑﺰﻧﻦ
 ﻣﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭ ﺍﻪ ﻪ ﻣﺪﺕ ﺯﻧ ﻧﺰﻧﻦ
 ﻣﻦ ﺳﺮﺕ ﺧﻠ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﺍﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ
 ﺯﺎﺩ ﺑﺨﻨﺪﻥ ﻣﻦ ﻟﻮﺱ ﺷﺪ ﺍﻪ ﻧﺨﻨﺪﻥ
 ﻣﻦ ﻪ ﻣﺮﺘﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﺍﻪ 
ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻣﻦ ﻫﻤﺶ ﺑ
بابای دختره مجوز رو صادر کرده که جمعه شب ان شالله برا جناب برادر خان بریم خواستگاری دخترشون!!!من قرار نیست برم ولی خب میتونم اعتراف کنم که یه هیجان شیرینی رو زیر پوستم حس میکنم. خدا کنه اگر به صلاحش هست بشه و از همدیگه خوششون بیاد. نمی دونم اگه این اتفاق بیفته عواقبش برا من چی هست؟ هنوزم میتونم توی این خونه فسقلبم بمونم یا ازم می گیرنش. برخوردا چطوری خواهد بود؟ میتونم با نفر جدید اضافه شده به خانواده کنار بیام یا نه؟! ولی در کل فکر میکنم جواب هم
خوابگاه دخترونه vs خوباگاه پسرا

خخخخ دوستان 2 روز دیگه وبلاگم فیلتره اگه میزبانی بفهمه من این ها رو منتشر می کنم خخخخخخخخخ
کلمو با چاقو میبرن خخخخخخ
در ضمن اینها من فتوشاپیست هم هستم سفارشی داشتین بدین به ایمیل یا یه کار دیگه بکنین برید توی قسمت ارتباط با من درخواست + لینک عکسی که میخواید براتون ویرایش کنم بفرستین خخخخخ ما خیلی باحالیم.
✅جهت دیدن مطلب پیشنهادی کلیک کنید
یکی از چیزایی که من باعث و بانیش شدم
اینه که در طول این دو نیم سال
هم کلی جملات و حرفهای مثبت درباره کانادا گفتم 
هم واقعیت هاشو که بعضا تلخ هم میتونه باشه
و از کرده خود دلشادم.
سیستم اینجا مریضیایی داره. خوبیا هم زیاد داره.
مثلا یادتون میاد همیشه میگفتم که چطوری پسرا رو منزوی و مریض میکنن
یا فشار میارن بهشون
و پسرا اینقدر دیگه از دخترا میترسن و جلو نمیرن که ترجیح میدن خونه شون رو مجانی به یه دختر کرایه بدن و ازش قرارداد و امضا بگیرن که براش شوگ
در بین همکارام با اینکه احتمال میدم خیلی ها از دکتر الف خوششون نیاد من دکتر الف رو میپسندم و اصلا هم از خانم الف که به گفته خودشون صلح طلبند خوشم نمیاد
امروز خانم الف بهم گفت فرم ها رو پیرینت بگیرم تا بچه ها باهاش برن بیرون ولی دکتر یه برگه سفید برداشت و پشت همون نوشت و رفت دمش گرم
خیلی حال کردم با این حرکتش
 .
پسرا می‌گفتن که "ما فیلم ترسناک دوست نداریم!" همه‌شون با هم داد می‌زدن که "ما خب می‌ترسیم! چرا باید همچین فیلمی ببینیم؟!" پسرا همه‌شون متفقن موافق بودن که خیلی دل‌رحمن! دلشون برای آدمای بیچاره می‌سوزه و با دیدن اونا خیلی غمگین می‌شن. پسرا می‌گفتن که خیلی نگران آینده‌ن! نگران زن و بچه‌های داشته و نداشته‌شون. اونا می‌گفتن اگه برای خونواده‌شون اتفاق بدی بیفته اصلن نمی‌تونن تحمل کنن! حتمن یا گریه می‌کنن یا می‌شکنن یا ریز ریز تموم می‌
سلام دوست عزیز
خیلیا می پرسن که مگه پسر هم گریه می کنه؟
بله پسرها هم حتی اگه14یا15سالشون هم باشه شک نداشته باشید که از سر بد رفتاری گریه می کنند
نمونش همین خود من
من موقعی که باهام بدرفتاری می کنند و منو درک نمی کنند گریه می کنم
گریه می کنم که چرا کنار اینجور آدما نشستن و منو درک نمی کنن
پس فقط دختر خانوما گریه نمی کنن بلکه پسرا هم گریه می کنن
خیلی خوبه امتحان کنید
(:
 اوممم نمدانم یادتون هست یانه ولیی چند وقت پیش ی کلیپ گذاشته بودم و گفتم هر کسی خندش نگرفت بهم بگع شادی و خوشمزه تنها کساییی بودن که خنده شون نگرفته بود اینه که این جایزه هارو براشونن بگذاشتمم امیدوارم خوششون بیادد.



ادامه مطلب
من هنوز نتونستم به خودم جواب بدم. بعد از بیست و خورده ای سال.
درسته که زندگی خودشونه و به من ربطی نداره،
ولی سوالم اینه:
چرا کامران و هومن موهای سینه شونو تمیز میکنن؟!
مگه نمیگن برای ایرانیا میخونیم فقط؟
مگه نمیگن تارگت ما ایرانیا هستن.
مگه نمیدونن دخترای ایرانی از مردی که موهای سینه شو تمیز میکنه و همینطور پسرای ایرانی، خوششون نمیاد!؟
حتی خود این وایتها موهای سینه شونو تمیز نمیکنن.
خوبه من از فردا با یه عالمه مو روی اندام هام راه بیفتم توی خی
 نمیدونم اینو قبلا تو وبم تعریف کردم یانه ولی دوباره تعریف میکنم چون یک چیزیش منو ناراحت کرده!
دوترم پیش که اندیشه اسلامی ۲ امتحان پایان ترم داشتم رفتم مجتمع ۳ من با اونجا زیاد آشنا نبودم و فقط سالن اجتماعاتش بلد بودم شماره صندلیم فقط میدونستم ولی نمیدونستم کجا باید برم پس رفتم همون سالن اجتماعات کلی ادم اونجا بود یه عده نشسته بودن یک عده درحال اومدن و چند نفر مراقب هرچی صندلی هارو نگاه کردم شماره من توش نبود تا یه خانمی گف شماره ات چنده بهش
 نمیدونم اینو قبلا تو وبم تعریف کردم یانه ولی دوباره تعریف میکنم چون یک چیزیش منو ناراحت کرده!
دوترم پیش که اندیشه اسلامی ۲ امتحان پایان ترم داشتم رفتم مجتمع ۳ من با اونجا زیاد آشنا نبودم و فقط سالن اجتماعاتش بلد بودم شماره صندلیم فقط میدونستم ولی نمیدونستم کجا باید برم پس رفتم همون سالن اجتماعات کلی ادم اونجا بود یه عده نشسته بودن یک عده درحال اومدن و چند نفر مراقب هرچی صندلی هارو نگاه کردم شماره من توش نبود تا یه خانمی گف شماره ات چنده بهش
دنیای پسرا عجب دنیای سختیه! همش رقابت همش جنگ همش قدرت دارن منچ بازی میکنن ، اما انگار جنگ جهانیه! دو ساعته دارن مهره های همدیگه رو میزنن :)) خخخخ خب چ کاریه صلح آمیز بازی کنین دیگه - برو بابا مثل شما دخترا خوبه که دلتون نمیاد مهره های همو بزنین وای اگه بزنی من دیگه بازی نمیکنم ماماااان این مهره ی منو زد باید بجنگی اینه بازی پسرا همچین دعا میکنن سر منچ که تو عبادت شب قدر اینطور دعا نمیکنن :| - خدایا نوکرتم ب مولا ی شیش بیاد شیش میاد خدایا شکررر
تو این پست نوشته بودم که هوس کردم، برم کافه.
از سر خیابونی که از تاکسی پیاده می شم تا محل کارم دقیقا 8 دقیقه وقت دارم برای پیاده روی کردن و لذت بردن هوا و دیدن تابلوهای مسیر. از سر بیکاری تعداد کافه های این مسیر 8 دقیقه ای رو شمردم. هفت تا شدن. تو دو سمت خیابون البته. که فست فودها رو هم حساب نکردم. فقط اونایی که صرفا روشون نوشته بود کافه، رو شمردم. 
از قبل کافه سینما رو برای رفتن انتخاب کرده بودم. چون می دونستم دو روز در هفته نمایش فیلم دارن می خواست
اقا اون دختره بود که میگفتم همش میاد وقتمو میگیره میگه بیا بریم بیرون یا همش میگه بیا بشین کنارم و من داشتم کلافه میشدم از اینکه نمیتونم مهارش کنم،خب؟؟؟؟
 جدیدا با یه دختری دوست شده.بعد امروز اومد با چشم گریون گفت این دختره خیلی وقت منو میگیره همش میگه بیا بشین پیش من همش بهم بکن نکن میکنه من افتادم تو راهی که نمیتونم ازش بیرون بیام چیکار کنم از دستش راحت شمو، گریه میکرد همینجور. یعنی داشتم شاخ درمی آوردم!!!!!!!! فک کنننننننن دقیقا همون کارای
همسری جلوی میوه فروشی محبوبش پارک کرده واسه خرید میوه محبوبش. به پسرا ماه کامل رو نشون میدم که عجیب به زمین نزدیکه و پشت ساختموناست. همسری رو میبینم که هنوز داره میوه انتخاب میکنه. ماه رو نگاه میکنم کلا اومده بالا و چه هایلایت سرعت گذر زمان رو به رخم میکشه
هر لحظه در حال دویدنم و انگار رسیدم به یک سوم آخر پیست دو میدانی ولی با یه حس خوب و پر انرژی
شاید من از معدود (شاید کمتر از صد و کمتر) آدمهایی هستم که دلم میخواد بیرون تهران تحصیل کنم، حتی اگر بهترین دانشگاه هم قبول شم که امیدی زیادی نیست بازم میخوام بزنم بیرون از این شهر کثیف (در حال حاضر حتی به دانشگاه رفتن هم فکر نمیکنم  -_-) (نمیدونم بقیه چرا از تهران خیلی خوششون میاد!؟ شاید بخاطر امکانات و دسترسی هاش، ولی خب اگر از استان های نزدیک تهران باشه در صورت نیاز یه سر میشه اومد تهران و زود رفت.)اگر کسی هست که تو شهرستان ها و شهرهایی غیر از مر
خب این رای گیری دیگه واقعا مهمه
https://namesns.com/m/entertainer/rank_list.html?cate=1&cate2=2&gender=1
تو این رای گیری هم تو قسمت گروه ها و هم در قسمت بازیگرا پسرا کاندید شدن
تو قسمت بازیگرا ته ته نامزد شده*_*
که متاسفانه کلا خیلیییی عقبیم
اینم یادتون باشه که هر سی ثانیه امکان رای دهی وجود داره
پس دست بجنبونین و پسرامونو ببرین بالا
آرمی..فایتیییینگ!
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
‏یه پسر دایی دارم۱۲سالشه
مامانش بهش گفته موقعی که برگه امتحانتو خواستی تحویل بدی فلان آیه رو بخون بعدش فوت کن
بعد این طفلکی فکر کرده گفتن تُف کن

خلاصه امروز از مدرسه زنگ زدن به خونشون
مامانش رفته مدرسه میگه گفتن که
نه تنها رو برگه خودش

رفته رو برگه چن نفر دیگم تف کرده 
کتابی که میخونم تینیجی عاشقانه س. بامزه س. این خیلی مهم نیست. می خواستم بگم که ظاهرا تو بلاد کفر آدما ... ینی دختر پسرا، یه آهنگ دارن. یه آهنگ برای خودشون که براشون معنی خاصی داره. و من متاسفانه باید به عرض خودم برسونم که من یه آهنگ با یه نفر دارم که هر دو هفته یه بار به یادش میفتم و امشب وقتی متوجه این موضوع شدم کتابو پرت کردم یه گوشه و فهمیدم که هنوز جاش درد می کنه. لعنتی لعنتی لعنتی
1
اکیپ نرگس اینا برام ناخوشایندترین پدیده دانشگاهه. توصیف حسم بهشون یه کم سخته ولی شاید تصورش آسون باشه! چندین نفر چادری جمع شده دور یک نفر. اون نفر؟ نرگس! دوست زیبای من! حالا دیگه ازش گریزونم نه فقط چون یه چشمی رو میگیره، که چون اون هم من رو نمی‌پذیره! احتمالا چون چندان خوب و سر به زیر به نظر نمیام! چون پسرا رو توی کلاس به اسم صدا میکنم و به محض این‌که کلاس کنسل میشه با همه بچه ها راه میفتم سمت سر در تا عضوی از یک اعتراض کوچکِ دانشجوییِ بی هدف ام
امروز ششمین روز خدمتته. ساعت پنج بهم زنگ زدی. گفتی با چه سختی ایی بیسکویت میخورین زیر پتو :-))) هوا اونجا طوفانی بود و نم نم بارونی می اومد. گفتی اسممو نیاری حالا تلفن هم شنود داره :-))) آخه چقد طفلکی هستین شما پسرا با این ماجرای سربازیتون آخه.این دفه شد پنج دقیقه و بیست و شش ثانیه. در حالی که انتظار نداشتم امروز زنگ بزنی و فکر کردم حتمن امروز به خانوادت زنگ میزنی، غافل گیرم کردی و با شنیدن خاطرات بامزت کلی خندیدم :-D مهربونترینم. دوستت دارم....
تو کلاس رانندگی مون ۹۰ درصد بچه کنکوری هایی بودن که از سر جلسه کنکور یه سره رفتن آموزشگاه برای اخذ گواهی نامه!
 یه دوقلوی آقا هم داشتیم. یکیشون جلسات اخر با یکی از دخترهای کلاسمون شماره رد و بدل کردن و دوست شدن :))
و خب من هنوز برام سواله وقتی ردیف خانوم ها و آقایون جداست، اینا کی وقت کردن از هم خوششون بیاد؟ شاید آقاهه پشت سرش چشم داشته؟بعد این دختره از کجا فهمیده این قل رو ترجیح میده با اون قُل؟ نکنه اشتباهی شماره اون یکی رو گرفته باشه؟ نکنه او
چهره ی آدمارو نگاه میکنم.همشون حیرون و سرگردون دنبال تروفی های این بازی لعنتی هستن.دخترا همشون دنبال اون پسری که قوی تر و قدرتمند تره و پسرا دنبال دختری که کول تره و خوشگل تر.دیگه هیچکس از همسن و سالای من دنبال ساختن نیستن.شاید چون ما تربیت شده ی پدرومادر هایی هستیم که همیشه ناکام بودن و تمام به دست نیاوردن هارو گره زدن فرو کردن تو مغزما!
خسته ام از این بازی.نمیخوام جزیی ازش باشم...
در زمان های قدیم ازدواج ها به صورت سنتی بوده و قبل از وصلت روابط دوستانه و شناخت نسبی امکان پذیر نبوده در دوره کنونی این امر کمرنگ تر شده و دختران و پسران قبل از ازدواج می توانند با هم در تماس باشند و شناختی کامل از هم پیدا کنند اگر بخواهیم مشکلات این روابط را بررسی کنیم شاید بسیار زیاد و برای خانواده ها زیان بار باشد در ادامه این مقاله با همراه باشید تا باهم به بررسی اینجور روابط بپردازیم
همانطور که گفتیم روابط دختران و پسران در عرصه کنونی ب
در زمان های قدیم ازدواج ها به صورت سنتی بوده و قبل از وصلت روابط دوستانه و شناخت نسبی امکان پذیر نبوده در دوره کنونی این امر کمرنگ تر شده و دختران و پسران قبل از ازدواج می توانند با هم در تماس باشند و شناختی کامل از هم پیدا کنند اگر بخواهیم مشکلات این روابط را بررسی کنیم شاید بسیار زیاد و برای خانواده ها زیان بار باشد در ادامه این مقاله با همراه باشید تا باهم به بررسی اینجور روابط بپردازیم
همانطور که گفتیم روابط دختران و پسران در عرصه کنونی ب
امروز صب دیر بیدار شدم‌، بعد غذا گرم کردم ، و گفت نمیخوره چون تکراریه نمیدونم چرا بعضی از پسرا اینقد از غذا ایراد میگیرن ، و همش بهونه میاره و لوس بازی و اذیت میکنه ، من جای عمه بودم نشونش میدادم عمه همش کتاب روانشناسی میخونه ، میگه تو این سن طبیعیه ، و در برابر تمام کاراش مهربونی نشون میده و ذره ذره آب میشه و همش بوسش میکنه ، خیلی سخته آدم اینطور باشه ، نمیدونم هرکسی جای اون بود چیکار میکرد..
ادامه مطلب
دارم از اون پاستیل‌هایی می‌خورم که اون روز جلو زیرج‌ نخوردم:) نیوشا و دوستش از دم دکه پشتی اومدن پیشم و نیوشا بهم سلام کرد. دوستش پاستیل رو بهم تعارف کرد و گفتم ممنون نمی‌خورم. یهو نیوشا پاستیل‌ها رو از دست دوستش گرفت و گفت  «از دست پسرا قبول نمی‌کنی نه؟ بیا بردار.» منم این‌جوری بودم که :  «گفتم که نه ممنون:|»
ولی واقعا الان که فکر می‌کنم اگه خود نیوشا می‌داد بر می‌داشتم چون سه ساعت بعدش که رفتم خونه تو راه برا خودم پاستیل خریدم:دی
..رسیدم ترمینال به خط واحدی چیزی نمیرسیدم رفتم سراغ تاکسیای مسیر خوابگاه راننده بهم گفت بشین داخل دوتا دیگه مسافر بیاد حرکت میکنم من که سوار شدم  همون موقع دوتا پسر دانشجو رسیدند اونا هم میخواستن بیان  سمت خوابگاه  تا این دوتا اومدند بشینند راننده با یه لهجه اصفهانی غلیظ گفت (آ فقط قبلی نشستنی یه زحمت بکشید این ماشینا یه هل بدید روشن بشد) طبیعتاا من که نباید پیاده بشم برای هل دادن پس من خیلی شیک و مجلسی داخل ماشین نشستم راننده خودش در حالی ک
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را
طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای ت
می دونم که یکی از مشکلات همه ما اینه که همه ما رو ترغیب میکنن تا بگیم مثلا چند تا مخ زدیم یا آخرین قرارمون کی بوده.خب مشکل اینه که اگر ما مخ نزده باشیم از خجالت آب می شویم یا دروغی میگیم مثلا فلان موقع بوده. اما اگه دوست دارین راه حل این مشکل رو بدونید مطلب های بعدی من را بخوانید( فقط بدونید که بنده خودم اینطوری نیستم. این رو می دونم چون توی مدرسه کلی از این پسرا دیدم )
حقیقت اینه که تمام استرس امروز به خاطر این نبود که بدونم کی معلممون میشه، بیشترش به خاطر دیدنِ نگاه تو بود وقتی که رنگ تازه ی موهام رو میبینی! دونستنِ عکس العملت دقیقه های آخر داشت منو میکشت. این چیزیه که قبلا تجربه اش نکردم چون همیشه اعتقاد داشتم "موی من مال منه و اهمیتی نداره دیگران خوششون بیاد یا نه... و من هر کاری خودم دلم بخواد باهاشون میکنم." از صبح خیلیا بهم گفتن که خیلی رنگش خوبه و بهم میاد اما... اون لحظه که تو گفتی خیلی خوشگله بهت میاد او
از این لحظه به بعد میم تنها طلای شهرمون نیست و با تشکر فراوان از دال که طلا شد، دیگه کوچکترین حسادتی به این کصخل روانی پاچه خوار ندارم
باشد که سال بعد بهمن هم طلا بگیره و انحصار طلا از چنگ پسرا بیرون بیاد
پ.ن: الان هم دارم ۱۳ reasons why رو می بینم و شرم بر من که دو فصل کلویی قشنگ رو مورد توجه قرار نداده بودم شما فقط مقدار shit بودن بانو رو ملاحظه بکنید
بعد از داداش بزرگم حالا نوبت این یکی داداشمه 
مامان هر دختری رو میبینه شب در موردش حرف میزنه 
منم اینشکلیم :|
به نظر من سخت ترین کار دنیا برای پسرا خواستگاری رفتنه
اونقد دوست دارم داداشم دست یه دختر رو بگیره بیاد خونه و بگه این خانمِ منه 
منم یه نفس راحتی بکشم :)) 
بعد  بگم حالا من چی بپوشم
+شهادت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد 
از خیلی وقت پیش در نظر مبااارکم بود که یه کتاب بنویسم...
به کتاب مجموعه داستان کوتاه...
خب ...تابستون نوشتنش تموم شد...
اما کسی دوستش نداشت اون موقع...الانم برای کتاب شدن دوست نداشتنی هستن!
ینی به کلی استادمون یه خط قرمز کشید روش فرستاد اومد اینور...
من اینطوری فکر کردم البته...
گفت هنوز وقتش نیس..بهتر نیس صبر کنی؟
بهتر نیس...وایسی تا نثر خودتو پیدا کنی‌..؟و من فقط بغض کردم و گفتم اینم یکی دیگه از بد شانسیای من...
تا امروز که تلگرامو باز کردم ...و دیدم یه
به آقا میگم از پیشرفت راضی هستی؟
میگه آره بهتره:/
عایا میفهمه ک من دارم خودمو به فارسی سخت این طرف جر میدم؟
چرا پسرا انقدر زود صمیمی میشن!
من تا وقتی کسی عشقم نباشه نمیگم عشقم
تا وقتی تموم سلولهای بدنم دوسش نداشته باشه نمیگم دوست دارم
هنوز ی چند تا سلول مونده خو
+ وقتی آقایی ک ایشون باشه تو زرد از آب درمیاد:)))
آخ آخ آخ! خوبه خودشو لو میده. چ کتابایی ک نخونده جناب تو این سالها
یعنی عاشق این صداقتشم. آدم ته گنداشو میدونه دگ خیالش راحته.
امروز مثل همیشه رفتم سراغ آینه
تا خودمو ببینم که حالا که میخوام ازخونه برم بیرون سرووضعم مناسبه یانه ؟
که اگه لازمه تغییری توی ظاهرم بدم .
یه لحظه باخودم فکرکردم این آیینه تمام تغییراتی که لازم بوده را کرده تا اینقدر شفاف وزلال بشه که دیگه نیاز به تغییر توخودش نبینه
درعوض حالا دیگه میتونه کمک کنه به کسانی که بهش رجوع میکنن تا حسابی خودشونا توش بررسی کنن وببینن چه تغییراتی لازمه بکنن که وقتی خودشونا تو آیینه میبینن خوششون بیاد واحساس رضایت
با گروه چپ از دوستام رفته بودم و فرایند بیرون رفتن شامل مقدار زیادی بقل میشد و من واقعن به قدرت بقل اعتقاد دارم این دست دادن اصلا فایده ندارد کاش میشد همه را بقل کرد کاش این قدر دور نبودیم کاش میشد معلم ورزشم رو بقل کنم کاش میشد استاد ادبیاتم رو بقل کنم کاش میشد همه را بقل کنم ولی نمیشه کلی مرز هست کلی شرط هست البته نمیخام همه رو بقل کنما میخام همه رو بتونم بقل کنم کلی فرق هست مثلا استاد ادبیات و نصف ملت که بدیهتن بدشون میاد اون نصفهی دیگه هم ک
 
دوس پسر دوستم که همون جوجوی خودمونه رفته کیش و اینا رو براش سوغات اورده.حق دارم با دیدنشون دچار افسردگی ناشی از سینگلی بشم آیا؟شکلاتاشونو قبلا خورده بودم اما اون دوتا بسته بیسکوییتیا و اوتمیلا از اونچه در تصویر می بینین خییییلی خفن تر و خوشمزه ترنالبته لازم به ذکره که تقریبا نصفشونو برای من گرفتهولی در هر حال من ازین دوست پسرا میخواااام
قرار نیست جواب همه را بدیمقرار نیست همه را خوشحال کنیمقرار نیست همه از ما راضى باشندقرار نیست همه با ما دوست باشندبعضى اوقات ما فکر میکنیم که مسئولیت ویژه اى بر عهده داریم تا رضایت همه را جلب کنیم و جورى رفتار کنیم که همه از ما خوششون بیاد و به همین خاطر زندگى خودمون را تباه میکنیم تا محبوب دل ها باشیم، اونم براى آدم هایى که امروز هستند و فردا نیستند! یادمون باشه که ما مسوول خوشحال کردن همه نیستیم و نباید باشیم سعى کنیم آدماى درست را انت
جالبه این مملکت با این همه ثروت، هیچ برکتی نداره.
هر روز هم بیشتر از دیروز داره گسسته میشه.
 
یعنی این چند ماه بگذره و من ازینجا برم، دیگه پام رو اینجا نمیذارم.
 
تو فکر کن هرچی مرد و پسر دور و برت میبینی همه یا مجردن یا طلاق گرفتن.
 
دلیل اینقدر گسستگی، اینقدر تنهایی، اینقدر بی کسی رو تو مملکتی که توش به دنیا اومدی، فرهنگش رو میدونی، و توش بزرگ شدی رو درک نمیکنم.
 
فکر کن سفیدها اینقدر تنهان، پسر گنده چهل سالشه، زندگی ساخته، هر شب سرشو تنهایی می
خاطره کار فرهنگی باحال
خاطره کار فرهنگی باحال
 
خاطره کار فرهنگی باحالبعضی وقتا وصف یک سری ازین کارهای باحال و خودجوشِ فرهنگی را که می‌شنوی، حالت خیلی خوب می شود.
مثلا یکی از این کارها مسابقه کتابخوانی‌ ای هست که در عرض ۲ ساعت توی مدارس برگزار کردند.بچه‌ها خیلی خوششون اومده بود.هم بخاطر اینکه ۳-۲ساعتی از کلاساشون پیچونده شده بودو هم اینکه ساعات درسایی که به نظر خودشون به درد زندگیشون نمی خوره، کتابای مفید خوندند.جالب بود براشون که همونجا
این مدت که فقط یه ناظر منفعل بودم مثل خدا، فهمیدم زیادی قرن بیست یکمی هستی. قرنی که توش کارای بشر خیلی قابل درک نیست. بنظر خیلی وقته دنبال یه شادی میگردی: یه شادی بی انتها، پُر از احوالات تکراری، پرُ از عکسهای سلفی با ژست های نمایشی، پُر از بقیه، پُر از قمارای دو سر باخت. میدونی بنظرم وارد بازی قرن شدی. باید یه فکری کرد.

+ تو آمار ابتدایی تحقیقم پسرا افسرده تر بودن.
این مدت که فقط یه ناظر منفعل بودم مثل خدا، فهمیدم زیادی قرن بیست یکمی هستی. قرنی که توش کارای بشر خیلی قابل درک نیست. بنظر خیلی وقته دنبال یه شادی میگردی: یه شادی بی انتها، پُر از احوالات تکراری، پرُ از عکسهای سلفی با ژست های نمایشی، پُر از بقیه، پُر از قمارای دو سر باخت. میدونی بنظرم وارد بازی قرن شدی. باید یه فکری کرد.

+ تو آمار ابتدایی تحقیقم پسرا افسرده تر بودن.
از سری مشکلات دختربودن میشه ب این اشاره کرد
که وقتی ی چیزیو احتیاج داری وباید بری بخریش
نمیشه با تیپ توخونه بری،و باید لباس بیرون بپوشی و
گاها کمی آرایش کنی( بماند ک بعضیام ارایشو میکنن)
ولی پسرا ن باهمون تیپای زاخار تو خونه راحت میرن بیرون
و خرید میکنن میان 
حالا این وسط اگه مثه من شخمی شانس باشین وبرید
خرید و پیاده درحال برگشت ب خونه باشین، باد مزخرفی 
بزنه و روسریتونو ببره باخودش و شما با دستان پر ناشی از
پلاستیک های خرید بدوید و روسریتون
ما چندتا اسم انتخاب کرده بودیم اما هیچکدومش مورد پسند من نبود
فکر کنم محمد هم نمیپسندید
راستش به اسم های ایرانی دم دستی اعتقادی نداشتم
از اسم های ایرانی قدیمی هم خوشم نیمومد
نمیدونم چرا ما ایرانی ها هرچی میخوایم بسازیم اسمش رو میزاریم آریا؟؟؟
یعنی کلا اگه اسم تمام محصولات ساخت ایران رو کنار هم بزاری میبینی تعداد خیلی زیادشون مثل همن
من نمیخواستم اسم شرکتمون یه اسم پیش پا افتاده باشه
اما به قول حسین که میگفت هرکس ایراد میگیره باید پیشنهاد
بالاخره امروز امتحانام تموم شد البته با یه خبر بد تموم شد، ولی خوابیدم و خب معجزه خواب اینه که همه چیزو کمرنگ میکنه بعدشم رفتیم بیرون با بچه های دانشگاه به لطف یکی دوتا از پسرا انقدر خوش گذشت که از شدت خنده محل اتصال فک پایین و بالام و پیشونیم درد میکنه :)اون خبر بد میتونه اینده منو کامل خراب کنه نمیدونم چی میشه اما امیدوارم به خیر بگذره نمیدونم چرا نمیتونم حتی بهش فکر کنم یا جدیش بگیرم! احساس میکنم باهام شوخی کردن یه شوخی زشت و کثیف جوری که اگ
 
کامران هومن رو چه از نظر هنری چه اخلاق حرفه ای دوست ندارم.
شهبال شبپره اینها رو ازین کانادای دهات که در بهترین حالت پسرا میرن توی 25 سالگی زن میگیرن (یه پسر ایرانی هیچ اپشنی ندار ه حتی اگه کامران هومن باشه) و اوج پیشرفتشون همینه، برد کامران هومن کرد. عین شهرام شب پره که پشت اندی کوروس واساد (ولی اونها مرام داشتن برعکس این دو تا) پشت اینها واساد، اوردنشون بالا، بعد اینها مثل ایرانیای کانادا جفتک انداختن (جیگرم جیگرم جیگرم).
 
کلا ادمای جالبی نی
گروه دورهمیقوانین گروه :تبلیغات و لینک ممنوع بی احترامی به اعضای گروه ممنوعپست تگ دار ممنوعمزاحمت در پی وی ممنوعفیلم و عکس و متن غیر اخلاقی ممنوعرده سنی ۲۰ تا ۳۵ سال دهه 70 و 60
لینک عضویت گروه تلگرام دورهمی دختر پسرا
 
لینک عضویت بهترین لینکدونی فعال رایگان تلگرام
من هر جا که میرم توی این کشور، این رو میبینم.
 
یه جور تبعیض در حق مردها هست. مخصوصا جنس مذکری که اصلا سفید به نظر نمیان.
 
میخوان غذا سفارش بدی، یه جوری به مرد نگاه میکنن یا باهاش رفتار میکنن انگار آدم نیست.
وقتی میری بیرون، خانم ها و اقایون فوری میان سمت تو، بارها شده دیدم خانم های سفید یا حتی اقایون سفید اومدن ما رو صدا زدن، بستنی به ما دادن (مجانی) از ما عکس گرفتن با دوربینمون، تا تونستن کمک کردن.
ولی به مرد محلی نمیذارن.
تمام توجه ها به زن هست.
یه جورایی، سوالی که من از خودم میپرسم، وقتی تو این شهر نفس میکشم (و توی این کشور، توی انتاریو این وضعیت بدتر بود)، وقتی بین مردم راه میرم، وقتی با اینها زندگی میکنم، همیشه به این فکر میکنم، که اولا اینها چرا اینقدر تنها هستن؟! حتی سوپروایزر من و هم ازمایشگاهیای من، خیلی تنها بودن. خیلی. اصلا کانکشن نمیتونن بزنن. اگه میخواین خوب بفهمینشون، فیلم on body and soul رو ببینین.
در ثانی، چرا اینها خوشحالی هم رو نمیخوان؟! توی ایران، مردم ممکنه یه جور خوشحالی
این عکس تایم لاین یا خط زمانی فستارو نشون میده و میگ تو این روزا چ کارایی قراره بکنن با دقت بخونیدش

حالا برای بچه هایی ک تازه آرمی شدن و نمیدونن فستا چیه باید بگم ک فستای بی تی اس از تاریخ 3 تا 13 جوئن هستش ک پسرا دبیو کردن
تو این ده روز آرمی و بنگتن جشن میگیرن و بنگتن هدیه هایی ب آرمی میده
فستاتون پیشاپیش مبارک گاایز
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_شصت_و_هشتم
.
قبول کردم 
هزینه رو دادم زمان حرکت دو روز دیگه بود
کل تعطیلات بین دو ترم دو هفته بود و هفته ی اول دخترا و هفته ی دوم پسرا باید می رفتن و محمد بنده خدا به عنوان مسئول باید تو هر دوتاش می بود
ادامه مطلب
دارم دست و پا شکسته زبان میخونم. با خودم قرار گذاشتم زبان خوندن برنامه ی هر روزم باشه اما خب عملی نمیکنم. از این بی اراده بودنم متنفرم. از اینکه حتما باید یه نیروی بیرونی منو به سمت یه کاری بکشونه. یه دختره هست که یه کمی باهاش دوستم. برای انجام هر کاری نیاز به یه پایه داره. هی به من پیام میده میگه مریم جان پایه ای بریم فلان جا؟ پایه ای فلان کارو بکنیم؟ منم هر بار یه جوری از سر خودم بازش میکنم. بعضی وقتا اما موفق نیستم و پایه ش میشم. بد هم از آب در نم
شب قشنگیه.مامان می گه سرده ولی به نظر من خنکه.ماه توی آسمون می درخشه و نور نقره ای رنگ خودش رو روی هرچیزی می اندازه.گل های لاله عباسی خونه مون هنوز کوچیکن.منتظرم تا مثل سال پیش دوباره گل های خوش رنگشون رو بدن و دوباره بوی خوششون فضای حیاط رو در بر بگیره.درخت انگوری که نمی دونم چند سال پیش کاشتیم،برای اولین بار پنج تا خوشه ی انگور داده. :)
پنجره ی اتاقم رو باز گذاشتم تا هوای خنک بهاری وارد اتاقم بشه.چه قدر من فصل بهار رو دوست دارم.از چند ماه پیش من
خاطره :از کارایی های فیزیک
 
از همان نوجوانی هایم، روابط اجتماعی خوبی داشتم اما ارتباط با بعضی ها برایم سخت بود. این یکی هم از همان ها بود! جلو رفتم کتاب را دستش دادم و لبخند زدم و برگشتم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که صدایم کرد. برگشتم به سمتش. گفت: نمی تونم بخونم. خیلی پیامک برام میاد.یاد شاگردانم افتادم. گفتم من خودم معلم فیزیکم، برای بچه های کلاسم از این کتاب ها بردم. خیلی خوششون اومد. حیفه نخونی!با تعجب بسیار نگاهم کرد: به شما نمی خوره معلم ب
 
والا باور کنین من مردهای زیادی رو تتیبشون رو ندادم تا به این شناخت برسم.
من فقط خیلی فکر میکنم.
ظاهرا این مردها روخیلی اذیت میکنه. چون اولش فوری خوششون میاد و میگن جدا شو کلا جمع کن بیا پیش من. انگار زندگی من پشمه.
 
بعد که میبینن میگی نمیتونم، نمیتونم، میگن ما چه گناهی کردیم که سی و هشت سالمونه و دوست دختر نداریم؟!
میگی خب برو پیدا کن یکی. 
میگن نه! دخترا میخوان ما رو کنترل کنن!
خب اسکل شاید منم عن شم بخوام تو رو کنترل کنم.
باور کنین من اهل دادن
 
هو سمیع
.
#قسمت_پنجاه و چهارم
.
خانواده ها از هم خیلی خوششون اومده بود
نشستیم تو جمع
همه متوجهمون شدند 
از سروان نطرش رو پرسیدند
- عالی تر از چیزی بود که می خواستم
همه زدند زیر خنده
باباش از هول بودن خودش تو خواستگاریش و عقدش گفت
-منم تو مجلس عقد هر مکثی که عاقد می کرد یه بله می گفتم ، عاقد می گفت صبر کن بابا
ادامه مطلب
یه دختر پسره روبروی من نشستن، بعد از یه سری بحث‌ها که کردن، که البته تمامشون از سمت دختره بود از جمله: دیگه نمیخوام درس بخونم... مامانت کی تورو دنیا آورد(!)... جایی کار میکنم چند برابر اتاقمه... پوستر فلان، این چاییه بهمان، عکس العملای پسره تبدیل شده به: عه! چه جالب...اوه! جدی؟...چقد خوب!
بعنوان یه ناظر، بطور واضح موضوعاتی برای دخترا جالبه برای پسرا نیست! سوالی که پیش میاد اینه تو زندگی متأهلی چجوری چندین سال باهم تعامل انجام میشه؟!....
.
پ.ن: خدایی خیل
چند روز پیش , یه نفر یه سری چیز گذاشته بود برای فروش ...
یه سری قاب عکس کوچولو داشت که خیلی قشنگ بودن :))
من در اون لحظه خواب بودم :))
و بعدش بیدار شدم و دیدم ملت هم خیلی خوششون اومده و همشو خریدن ... :( 
خلاصه , یکیش فقط مونده بود که اونو گرفتم :))
یه نفر بود که تو کامنتا دیدم که اکثریتشونو خریده بود :))‌ خیلی فوشش دادم :))
یکی دو روز بعدش توی آسانسور بودم و اون یه دونه ای که شده بود مال من دستم بود :))
و یه نفر دیگه هم تو آسانسور بود 
گفت می شه اینو ببینم ؟
گفت
بسم رب الشهدا
دیشب تو ماشینش نشسته بودیم و کارمون طول کشید... 
میگفت برام عجیبه چرا این درست نمیش:-[
وسط کار گوشیش زنگ خورد!
سلام علیکی کرد و گفت میشه5دیفه دیگه زنگ بزنی!!!
که گفت من اونورم!!!
از حرفاشون متوجه شدم که تماس از سوریه است... 
چشمام پر شد و التماس دعا گفتم... 
بهش سپرد که به اسم دعا کنه
آلاء بنت مریم
حس خیلی خوبی داشتم که یکی تو حرم بی بی اسمی از من کمترین ببره.... 
خوش بحال پسرا که میتونن برن سوریه
چقدر به این التماس دعا نیاز داشتم
پ ن:حالا ک
حدود سه ماه پیش نشسته بودیم دخترها دور هم میگفتیم و میخندیدیم...
همیشه چند تا نخاله داریم بینمون که الحق و والانصاف حقشونه اینا رو جمع کنی بندازی تو کوره آدم سوزی‌‌‌...
نمیدونم چی شد بحث دوست پسر و ... شد ، یکی از بچه ها گفت بابا تو چرا دوست پسر نداری ؟؟؟ خداااایی نداری ؟؟ پسرها که از دخترهای این مدلی سرزبون دار خوششون میاد و ... 
منم میخندیدم به شوخی میگفتم بیچاره پسر مردم :)) خلن مگه بیان سمت من، فرااار میکنن ... 
یهو یکی از نخاله ها برگشت گفت، نه
از من قول گرفته که بود سیر تا پیاز ماجرا را برایش تعریف کنم. بعد از ماه‌ها بود که همدیگر را می‌دیدیم. یک جا بین حرف‌هایش که در حال قدم زدن بودیم گفت: «من خودم اگه دختر بودم به هیچ عنوان با این پسرا وارد رابطه نمی‌شدم! چون دوستای خودم هستن دارم می‌بینم دیگه! همه از لحاظ عقلی تعطیلن! من که دوستشونم حاضر نیستم با اون پسر دو ماه حرف بزنم چه برسه به اینکه آدم دختر باشه و باهاش بره توی رابطه! کاملا از لحاظ روانی به گا میره آدم، همونطور که تو رفتی!» خن
این مطلب صرفا جهت خالی کردن غرغرهای دخترانه است وهیچ جنبه بدرد بخور دیگری ندارد!
من تقریبا چهار یاپنج ماه یکبار ضدآفتاب و کرم مرطوب کننده  وعطر میخرم 
دوسالی هم میشه که از برند های با کیفیت خارجی انتخابشون میکنم.
اول مهر که رفتیم واسه برادر کوچیکمون خرید پیش خودم گفتم بزار منم  به همون مغازه  ای که همیشه
  ازش خرید میکنم سفارش بدم  اینارو برام  بیاره
وقتی قیمت های جدیدشون گفت منصرف شدم.
عزای عمومی اعلام کردم برای خداحافظی با ضدآفتاب خوبم ,م
دانلود برنامه Ellen Show با حضور پسرامون برای دومین بار
با زیرنویس فارسی
مصاحبه الن با پسرا :   720    480    [زیرنویس]
سوپرایز فن ها توسط پسرا :   720     480   [زیرنویس]
اجرای Fake Love در برنامه :    1080   720    480
اجرای Airplane pt.2 در برنامه :    1080   720    480
یکی دو روز پیش بود که تا دیدم فیلم بیست و سه نفر فروش اینترنتیش راه افتاده سریع خریدم و دانلود کردم.. امروز فرصتی دست داد و نشستیم با خانواده فیلم رو دیدیم.... خیلی امیدوار شدم... بعد از فیلم چ شهید چمران که اون هم متوسط به بالا بود خیلی وقت بود فیلم قابل قبول دفاع مقدسی نداشتیم. این فیلم رو میشه بهترین فیلم دفاع مقدسی تاریخ ایران دونست.... خدا قوت به داش مهدی جعفری و گروهش گل کاشتند و البته حاج قاسم عزیز... از دست ندید... حاج خانم و بچه ها هم الحمدلله
آیا از گرمی هوا کلافه شده اید؟
آیا به دنبال یک دستور ساده و سریع برای خنک شدن می گردید؟
من به شما اسموتی هندوانه و نعنا را پیشنهاد می دهم!
خیلیم آسونه درست کردنش
مواد لازم: هندونهچند برگ نعنااگه دلتون خواست یه کوچولو خیلی کم عصاره لیمو تازهو یه مخلوط کن!
طرز تهیه:
به مقدار مصرف یا علاقه تون یا تعداد نفرات (حالا هر چی) هندونه قاچ کنین و بذارین تو فریزر تا کاملا یخی و خنک بشه، بعد هندونه خنکو تو مخلوط کن یا همون میکسر بریزین و چند تا برگ درشت نعنا
نحوه سربازی
اول به خانواده ها مخصوصا مادرا به پسراشون وابستن بگم که
چون پسرا غرورشون تو سربازی شکسته میشه اشک میریزن و گریه میکنن و تا حالا فشار بهشون نیومده و نازک نارنجین پس فکر نکنید اونجا بهشون بد میگزره یا شکنجه میدنشون پس الکی دلواپس نباشید باید پسرا برن سربازی تا یاد بگیرن زندگیو
تو سربازی اشپزی ... نظافت ... تمیز کاری ... انجام کار های شخصی .... و کارهای نظامی رو یاد میگیرن ...
خلاصه خوبیای سربازی زیاده واسه پسرا اینکه صبور میشن غرور کاذب
مردها رو مخصوصا مردهای مهاجر رو، تقریبا اینجا روانی کردن.
من اینجا وقتهایی که تنها میرم بیرون یا با دوستای دخترم میرم بیرون، میبینم که مردها چه مهاجر چه کانادایی میریزن سر ما، توی هر سنی. تا میبینن تو سخت نمیگیری دنیا رو و راحت میتونی بخندی و میتونی تعامل کنی و اثری از روانی بازیای دخترای سفید در تو نیست، فوری میان جلو و فوری میخوان باهات دوست بشن.
من خاطر خواه اولم یه پسر خاورمیانه ای بود (روز دوم ورودم باهاش اشنا شدم) و دومی یه پسر ایرانی بو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

باربری سریع و آسان