نتایج جستجو برای عبارت :

موهام دستهات رو کم دارن

جمعه ی قبل از مردن بابا خونمون خواستگاری بود.
گفت تا نیدمدن موهات رو ببافم؟ گفتم میخوام باز باشه.
شب که رفتن و داشت موهام رو می بافت به شوخی گفت من اگر پسر بودم با دختری که موهاشو نمی بافه عروسی نمیکردم.
بابا واقعا رفتارت مسئولانه نبود؛ شاید اگر دلواپس این بودی که نباشی موهام رو کسی نمی بافه، الان زنده بودی.
خلاصه که موهام انقدر دستهات رو کم دارن هر آن ممکنه برم آرایشگاه پسرونه موهام رو کوتاه کنم.
یکبار اومدم کنار خانواده تو اینستا پست هارو باهم ببینیم زرت کلیپ های عاشقانه میاد :/ 
یادتونه که گفتم مامانم نمیزاره دم موهام رنگ کنم؟ ادامه اش:
آقا ینی چی ترکیب حنا و قهوه و بابونه زدم به موهام عکسش (خانمی با موهای بلوند) بود :| من از ترسم فقط دم موم زدم دیدم هیچ فرقی نکرده :/ کل موهام زدم 
به این اینترنت اعتماد نکنید همش چرته .
دیروز شنبه ۱۷ فروردین بود . مثل اون قدیما که بعد از عید تشنه دیدارت بودم بهت زنگ زدم ... گفتی دندون عقلت رو کشیدی با بیهوشی کامل ... هی ناز کردی، هی نازت رو کشیدم ... هی سر به سرت گذاشتم ... خیلی خندیدیم... اونقدر که گونه هام درد گرفت... گفتی استرس نداشتی... بالاخره دکتر دندون پزشک کار خودشو بلده ... نگرانی نداره که ... مثل اینه که قورمه سبزی نگران باشه من خوب می پزمش یا نه... کلی خندیدم به حرفهات... گفتی لپت ورم کرده و قلمبه شده ... قربون صدقه ی لپ قلمبه ات هم ر
بابابزرگم به موهام نگاه کرد و گفت جای دستهای دخترم رو هنوز روش می بینم...موهام رو توی دستش گرفت و گریه کرد.
من اغلب شبها روی کاناپه ولو بودم و سرم روی پای مامان بود کتاب میخوندم؛ اینستا چک میکردم و مامان هم یا قرآن و کتاب میخوند یا تلویزیون میدید یا سرگرم گوشیش بود . بعد از مامان دیگه روی کاناپه نخوابیدم جز یک شب که از چهلم بابا اومدیم و سرم روی پای سعید بود خوابیده بودم. تا دستش رو برد لای موهام از خواب پریدم چون بوی مامان لحظه ای مشامم رو پر کر
اه نارنجی شد موهام ،! کی گفته خودمون میتونیم رنگ کنیم !؟باید بریم یه
مشت پول بری یم تو ارایشگا تا خوب در بیاد !مث این فیلم مهران مدیری بود
میگف ما یه رنگ میگیریم با یه کاسه قلم مو هم داریم منو سیسترم همش اینجوری
رنگ میکنیم امشبم ریدیم تو موهامون!بعد از خیلی خیلی  موهامو رنگ کردم !چه
خاکی کنم ب سر !باید تیرش کنم !فردا!
اون روزی مامان رو مجبور کردم موهامو کوتاه کنه. اونقدر تحمل همین چند سانت بلند شدن و برخورد موهام به گردنم برام سخت شده بود که یک قدم با برداشتن ماشین و زدن همه شون فاصله داشتم. دوست دارم پشت سرم خالی باشه و وقتی دست می‌کشم، چیزی لای انگشت‌هام نمونه و جلوی موهام بلندتر باشه تا هرچند وقت یک بار بریزم‌شون توی صورتم و چشم‌هام رو بپوشونم. برای وقت‌هایی که دلم نمی‌خواد این دنیا رو ببینم. و انگار اگر من نتونم ببینمش، اون‌ها هم نمی‌تونن منو ببین
دیگه بیرون رفتن بهم خوش نمیگذره باید یکاری  کنم خوش بگذرونم 
دیگه غم و غصه و غر زدن برام فایده نداره....
فک کنم باید کانالم عوض کنم بزنم کانال به خود رسیدن و جینگول پینگول کردن و کلاس رقص رفتن... 
میگن توجه به زیبایی خودمون یک جور لذتِ... 
میخوام موهام کوتاه کنم (موهام تا پایین کمرمه و بنظرم خیلی بلنده...) ولی مامانم نمیزاره میگه موهات همینجوری خیلی قشنگن!
رنگم که نمیزارن :( 
جمعه باشه
هوا آفتابی باشه
روزای آخر پاییز باشه
تنها باشی
موسیقی باشه
پنجره باز باشه
رو به دریا..   
تو قاب پنجره بایستی و نور آفتاب 13:24 دقیقه به صورت و دستهات بتابه..
تازه میفهمی اصلا اونجایی که وایسادی نیستی!
پس کجایی بغیر ازونجا.. ؟
پارسال رفتیم ملاقاتش شیمی درمانی کرده بود تمام موهاش و تراشیده بود
باب شوخی و باز کرد و خندید و بحث رفت سمت موی سر...
خواهرزاده ها و خواهرش موهاشون و نشون دادن و اون هم میخندید که دیگه غصه شامپو خریدن نداره و راحت شده
اصرار کردن که منم موهام و نشون بدم موهای من از همشون بلندتر بود
تازه هم هایلایت کرده بودم اتفاقا سشوار هم کشیده بودم 
وقتی اومدم خونه خیلی ناراحت شدم گفتم کاش موهام و بازنمیکردم
عذاب وجدانم به قدری بودکه یه وجب از موهام و کوتاه ک
برای من همیشه کوتاه کردن مو مثل یک شروع دوباره است. وقتی که موهات رو کوتاه میکنی یعنی اینکه داری به خودت فرصت یک رشد دوباره رو میدی. برای همین از دوران کودکی عاشق کوتاه کردن موهام بودم. وقتی که موهاک رو کوتاه میکردم توی آینه خودم رو نگاه میکردم و به خود جدیدم سلام میکردم و براش آرزوی موفقیت میکردم.برای چندمین باره که میبینم چیزها به خوبی پیش نمیرن، دوست دارم برطبق رسم همیشگی موهام رو کوتاه کنم و یک فرصت دوباره به خودم بدم.
رمان رویای بلند
دانلود رمان عاشقانه رویای بلند اثر مهسا صفری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان رویای بلند دختری بنام گیسی است که دختره خودپسندیه ، این دختره خودپرست قصه ما مجبوره بخاطره دلایلی یک سال پیش ( جده ) مادربزرگش زندگی کنه ، مادربزرگی که تاکنون اونو ندیده و اتفاقاتی که واسه گیسیا در این مدت می گذرد داستانی ساخته است به اسمه رویای بلند ، رویای بلندقصه ی رازه ، قصه خنده ها و گریه ها ، قصه
امروز رو نمیدونم چجور سازمان دهیش کنم دوتا کلاسا رو لغو کردم :/
اول تمیز کاری بعدشم به خودم رسیدن !خودمم در عجبم چجور وقت میکنم به خودم برسم چند روز پیش موهام اذیتم میکرد واقعا وقت ارایشگاه رفتنم نداشتم یه قیچی ورداشتم موهامو زدم بعدشم نشستم به موهام نگاه کردم ^_^ از خود راضی یا خود شیفته نیستم ولی قشنگ بود خدایش :')
من برم به کارام برسم که خیلیییی زیاده خیلییییی !!
کاش من همه فنه حریف بودم کاش منم یکی داشتم کمکم میکرد کاش یکی بود که بگه بهم تو بشی
 
دیروز عشقم اورد یک پست کوتاه رو نشونم داد که خنده مردم و کلی هم ناراحت شدم.
گفت تو رو خدا ببین این عشق سابقت که مانی لاندری هم دوست داره چی گذاشته.
بچه ها گرگ زاده یه پست خیلی مضحک و چیپ گذاشته بود در این شکل:
ای ارایشگر یا بیا موهام کوتاه کن یا میام میکنمت. یه همچین خزعبلی.
اینقدر دلم براش سوخت. و برای خودم.
میدونید ادمها لایه های زیادی دارن.
وقتی تو باتجربه میشی به مرور زمان و کاریزمای ادمها و همه چیشون میریزه.
وای من اینقدر خنده م گرفت.
بتونم ا
این دوستم بود، که توی انتاریو بود، و دوسش دارم و دختر خوبیه و دوست داشتم به کسی که میشناسم معرفی کنم؟
معرفی کردمش به یکی از دوستای آقام برای ازدواج،
تو ده روز همدیگه رو زدن ناکار کردن و دعوا و بحث شده و کلا به هم فحش دادن و به هم زدن!
این دومین مورد دعوای جدی دوستم با دوستای آقامه!
این دوستم شوهر بکن نیست!
بیرون موهام کاملا مشکیه،
ولی وقتی این موهای مشکی رو کنار میزنی، موها هر روز دارن سفیدتر میشن!
دارم با سرعت نور پیر میشم!
میگن آدما قبل مرگشون
من به دنیا که اومدم تا چند سال اول موهام طلایی بود، توی افتاب کاملا طلایی زیر لامپ مشکی
بعد شد قهوه ای
تا دوزاده سیزده موهام قهوه ای بود
بعد شد مشکی
الان عوض شده بچه ها خیلی محسوس شده قهوه ای
میگن علامت پیری زودرس هست
رنگ موها اول قهوه ای روشن میشه بعد میشه سفید!!!!
خدا رحم کنه!
دیروز رفتیم یه انیمیشین دیدیم
ugly dolls
فوق العاده بود!
درباره یه یه سری عروسکه که چون کامل و متقارن توی شرکت ساخته نشدن میندازنشون توی بخش آشغالی
و میخوان که برن عروسک بچه ه
فقط دکلره ریزش مو میده؟ آخه این موی مشکی پرکلاغی ای که  روش زده بود قهوه ای سوخته و البته تو پاچه ی من کردن به جای گردویی انصافا موهامو نمیریزونه :) حالا دو یا سه بار هم روغن آرگان اندازه سه چهار قطره به کل سرم زدم که بعید می دونم همچی معجزه ی درجایی بکنه چون اگه میخواست موی من آسیب ببینه قطعا با رنگ می دید درسته؟ 
خوب حالا ضرر رنگ چیه؟ راسته میگن موها رو بیشتر سفید می کنه؟ 
از رنگ موهام ناراضی نیستم خوب معلومه اونی که من نمیخوام نیست ولی حتی یه
سلام
یه سوال داشتم که واسه م نظر عموم مهمه، راستش من پسری هستم 23 ساله و دانشجو، من از موی بلند خوشم میاد، یعنی منظورم اینه که موی بلند خودم رو دوست دارم، می خوام موهام بلند باشه، حس میکنم خوش تیپ ترم، حالا جدیدا موهام به یه حدی رسیده که میشه با کش بستش، خواستم بدونم مردم نظر بد به پسرانی که موهاشون رو میبندن دارن یا عادیه؟، کلا هر چیزی که فکر میکنید رو بگید.
واسه دانشگاه یه خورده حساس شدم که نکنه مورد تمسخر قرار بگیرم یا نگاه خاصی بهم بشه، و
 زن، سرم را روی یک‌پاش گذاشته، خم شده و انگشت‌هاش را لای موهام یله داده به جست‌وجو. کف دستش هنوز عطر زردچوبه‌ی دیشب را می‌دهد که سخاوت‌مندانه، مشت کرده‌ و ریخته‌بود روی میگوها. منِ قدردانِ بودن‌اش، خوش‌خوشک و لرزان در آینه‌ی پشت شانه‌ام، چشم‌ها را خمار کرده‌ام و خط‌ِ پلک تازه‌ای را تمرین می‌کنم. مطابق دستورالعمل: از انحنای بیرون به سمت برگی چشم. زن میان شخم‌زدن‌هاش، به زخمه‌ی صورتیِ زیر موهام که می‌رسد پوسته‌ی نازک ملتهب‌ام ر
دانلود آهنگ موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد من خدای دردم ولی هی دردا دانلود اهنگ ایرانی
Ahang mohamo zadam yad dastat to moham khafam mikard
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد؛ من خدای دردم ولی هی دردا | دانلود اهنگ ایرانی
موهامو زدم یاد دستات تو موهام خفم میکرد بهم میاد جلو آینه دیدم خودمو بد نشدم زیاد اون لباسی که تو دوست داشتی نپوشیدم دیگه عکست نیست رو صفحه گوشیمم آخه یه آدم چقدر میتونه بشه بی رحم آخ چه دردایی کشیدم از دستت دیوونه خیلی حرف تو دلمه کس
دیشب دست به یک عملیات انتحاری زدم.
 
کلافه بودم از روند  و سبک زندگیم و کلافه تر، که فقط نظاره میکنم و هیچ کاری برای بهتر شدنش نمیکنم.
اصلا حوصلش رو ندارم. فکر کنم من باید شیراز به دنیا میومدم. (شوخی)
 
خلاصه طی یک عملیات زورم به تنها چیزی که رسید همونیه که خانم ها موقع اعصاب پریشیشون زورشون بهش میرسه.
چهل سانت از موهام رو کوتاه کردم و ریختم دور :D
و امروز با شوک شدن همکارم نسبت به کاری که کردم مواجه شدم.
اون همه خرج کردی مو رنگ کردی بعد کوتاه کردی
خسته و له و لَورده یه جا لَم داده بودم،
روبروم پر بود از گُلای قرمز و زرد و بنفش و نارنجی،
بعد از زمستونی که از سَر گذشت، اینجا انگار بهار و تابستون بهم رسیده بودن.
هوا رو به تاریکی میرفت،یه نفر انگار ستاره ها رو از خواب بیدار میکرد،
ماه وسط آسمون خرامیده،جا خوش کرده بود،زوزه باد توی درخت ها می پیچید
و تاریکی،از هر جایی سرک میکشید.
بچه ها اونطرف غرق و گیج و منگ بازی بودن،چشمام و بستم و برای لحظه ای
احساس کردم که شاید آرامش نزدیک تر از مرگ بهم با
بخاطر عملکرد خوبم در ماه گذشته،
یک دستگاه بابلیس مخروطی به خودم هدیه دادم از دیجی کالا سفارش دادم امشب به دستم رسید:) 
 
من موهام به شدت صافه! یعنی انقدر که وقتای عروسی و مهمونی و ... با هزار مدل تافت و کرم و اسپری و .. اگه یکم حالت بگیره! 
امشب بابلیسم که رسید گفتم دیگه میتونم یه مدل موی خوشگل و حالت دار به موهام بدم از این لختی دربیارم! 
 
عاقا اینو نگفتم؟؟؟ 
 
بالای 7 بار موهامو بابلیس کشیدم ، کرم مو زدم، تافت زدم ... شما بگو اگه دو دیقه به اون حالت
فکر کنم برای حالم باید دو دقیقه سکوت کنم 
برای حال و احوالی که مرده 
دل مرده 
اعصاب مرده 
زندگی مرده 
انگیزه ی مرده 
همه چیز مرده 
دیگه در من چه چیزی وجود داره برای زندگی؟ 
کاش همون سیزده سالگی که خونریزی کردم مرده بودم 
کاش هیچ وقت به زندگی برنمی گشتم 
مامان امروز می گفت هر دری رو که زیاد بکوبی آخرش باز میشه 
لابد نذر و نیازهای همون سیزده سالگی من که زنده بمونم مثال خوبیه! 
زنده موندم اما چه کیفیتی؟ 
هیچ کیفیتی 
هیچ! 
الانم در خونه ی خدا رو ب
+ خوابتو دیدم ..یک روز قبل از تولدت ، دو شب قبل از مردنت .
+ پردیس عزیزم هیچکس نمیدونه من و تو چقدر با هم بودیم .. چقدر بودنمون کنار هم زیبا بود توی اون مدرسه لعنتی . امروز .. حالا که مردی خاطراتت یادم میاد غمگین تر از هر وقتی هستم .. نوشته هات رو که میخونم میفهمم چقدر دورم از اون زمان از اون خلوص و دیوانگی و پاکی. کاش بیشتر کنارت بودم ..کاش رهات نکرده بودم که برم یه جای دیگه برای پیشرفت یا هر چی..
+ فکر میکنم تو نزدیک ترین کسی هستی که تا الان مرگ اونو ازم
چند ماهی میشه که موهامو رنگ کردم.
و زنهای اطرافم با نگاه خاصی دنبالم میکنن.
پشت نگاهشون میگن: چطور به خودت اجازه میدی قبل از ازدواج دست به همچین کاری بزنی؟
ما زمان تو ابروهامونو برنمیداشتیم...چقد وقیح و دریده شدی...
ولی واقعیت اینه من نمیتونم تا ابد منتظر کسی بمونم تا زیبایی های خودم رو کشف کنم!! چه دلیلی وجود داره دخترها برای هر عملی،منتظر نفر دومی باشن که از موقعیت فعلی نجاتشون بده؟
با رنگ کردن مو چه اتفاقی برای من افتاد که نجابتمو لکه دار کنه
من الان فهمیدم که ترایپوفوبیا دارم. (Trypophobia)
نکته جالب اینجاست که این ترس رو من از بچگی داشتم و حتی فکرشم نمیکردم که این ترس های به ظاهر بی ربط همشون بهم مربوط باشن!
وقتی بچه بودم تو حموم موهام رو که میشستم و یک دسته از موهام رو نگاه میکردم، میدیدم شبیه حفره حفره شدن و واقعااااا میترسیدم
چندسال پیش ها، حدودا سال ۹۲ بود که دوستم یک ایمیلی برام فرستاد در مورد اینکه لباس زیر رو وقتی میگیرین اول بشورینش بعد استفاده کنین. چون یک زنی تو امریکا یک کرم
​​​​​امروز رفتم خونه مامان بزرگ.گشتم قیچی پیدا کردم میگم مامانی بیا پایین موهامو قیچی بزن.رفتیم تو حیاط.تاکید کردم فقط قیچی بزن.کوتاه نکنیاااااااا.موهام کوتاه نشه 
میگه باشه 
میگم حله.کوتاه نشه هاااااا 
میگه پایین موهات کجه:/
میگم عیب نداره کوتاه نکن.فقط قیچی بزن رشد کنه.
میگه باشه فقط کجیشو میگیرم.
میگم نهههههه ولش کن بزار کج باشه 
میگه سرتو صاف بگیر 
​​​​​​سرمو صاف گرفتم کوتاه کرده 
وقتی نگاه کردم قشنگ به راحتی پونزده سانت کوتاه
خوب باید بگم که از دیشب هی دستمو می برم پشت سرم تا گیره رو از سرم باز کنم! (مخصوصا موقع خواب) و بعد می بینم آشِ چی؟ کشکِ چی؟ موهامو کوتاه کردم گیره کجا بود :) 
شبیه این قضیه هنوز در مورد عینک برام پیش میاد 
تو خونه بابا مخالفت کرد با موهام داداش بزرگ گفت خوبه و بهتر از قبلته! داداش کوچیک هم تلفنی بهش گفتم گفت آره بهت میاد! در حالیکه همین داداش کوچیک قبلا هم‌رای بابا بود که دختر باید موهاش بلند باشه (دلم براش تنگ شده) 
دیروز استعلاجی بردم و دیگه نمی
تاریخ فراموش نخواهد کرد که صاف کردن موهام یک ساعت و نیم به طول انجامید. خب خدایا تو که به ما چارتا دونه شیوید دادی میذاشتی همونجوری صاف بمونن چرا زحمت کشیدی ما رو ببعی کردی؟ -_-
+ دارم میرم پیششون ^_^ 
+ بعد از مدتها لاک صورتی ^_^ 
 
این پسرهایی که دانشجو هستن و تو خوابگاه تشریف دارن یا کسانی که به واسطه کاری با هم خونه گرفتن، اگر باردار میشدن، آخر ترم یا پایانِ کاری با بچه به بغل برمیگشتن خونه!
یا اگر تست کنن میبینید که علی رغم ادعایی که دارن، از عقب .... بله...
بعد بازم ادعا دارن که دخترها و زن ها چنین و چنانند.
دیدم که میگم ها.
البته من کسی نیستم که قضاوت کنم کسی رو. اینکه گناه داره یا نداره به من یا کسی مربوط نیست. فقط منظورم اینه جا نماز آب نکشید. همونی باشید که هستید.
بهم گفت که اگه اومدم تهران دوست دارن که با اونا زندگی کنم! و من فکر کردم که صرفا تعارفه ولی تاکید کرد که تعارف نیست و واقعا دوست دارن برم پیششون :)))))))))))
و در توصیف میزان خفن بودن این پیشنهاد باید بگم که یه اتاق دارن که کلا کتاب چیده‌ست توش از کف تا به سقف! و تفریح روتین، کوه رفتن جمعه هاست که چندساله وقفه ای توش ایجاد نشده! و تا بهشتی یک خیابون فاصله ست و میشه پیاده رفت!
 
اصولا آدم عاقل الان به جای بندری زدن میره خودش رو با تست خفه میکنه!
میگه:ماجده تو هم میای عروسی؟
میگم:نه...
میگه:چه غلطا...پدر مادر هر جا میرن بچه هم باس بیاد...
بلند میشم میرم تو اتاقم و درو قفل میکنم و تو دلم داد میزنم(د آخه وقتی نظرم براتون مهم نیست چرا میپرسیدددد)‍♀️‍♀️‍♀️

پی نوشت:چند روز پیش از قصد برای اینکه راضی شن منو نبرن،قیچی برداشتم رفتم دستشویی و افتادم به جون موهام... ولی بازم... تازه مامان برداشته میگه ماجده تو موهاتو لخت کن:| میگم مامان این موهای کج و کوله رو چجوری لخت کنم..خیلی داغونه که...میگه اش
امروز داشتم تو کتابخونه به این فکر میکردم واقعا دخترای دور و برم همچین وضعیتی دارن؟! بعد اونوقت پسرا دوس دارن بااین آدما باشن و برن زیر یه سقف!!! تازه عاشقشونم میشن؟! :) بعدش یادم افتاد پسرامونم دست کمی از دخترامون ندارن و به احتمال زیاد بدترن :)
ینی دانشگاه هم دخترا همچین اوضاعی دارن؟! :)
همون بهتر زمین تا آسمون با دخترای هم سن و سالم فرق دارم :) میخوام صد سال سیاه بقیه از من خوششون نیاد☺
مخاطب اکثر دخترا و پسرا بود نه همشون :)
لعنت به این دورانِ منس :/
ماه رمضون شب نوزده بود 
این ماه هم که جلوتر افتاد گور به گور 
واقعا انصافه؟ کمردرد و سرفه های داغون ده روزه و شیفتای شلوغی که کارمو به سرم کشوند کم بود 
که خبر دامادی این گور به گور شده با منس! جلو افتاده! باید همزمان بشه؟ 
واقعا که هورمونای بدنم فکر می کنن اعصابمو انگار از تو جوب آوردم

راستی کوتاه کردم 
مردونه زدم  
کداممان بیشتر مقصر بودیم؟ من که موقع شانه کردن موها جیغ و داد می کردم ( و میکنم ) و اجازه نمی‌دادم مامان موهایم را شانه کند؟ یا مامان که به جای آرام شانه کردن، راه حل را در کوتاه کردن دائمی موهایم می دید؟ نتیجه یک چیز بود. موهای قارچی و مصری در تمام دوران کودکی. دایی‌ام می‌گفت : یه کاسه استیل بردار بذار رو سرش زیرشو قیچی کن. مصری دیگه چه صیغه ایه. به نظر من هم منطقی می آمد. 
بعد انگار عادت کردم. خودم داوطلب می‌شدم برای آرایشگاه رفتن. هربار یک بها
من متوجه شدم که هر چقدر ادم رو خودش کار کنه و خودش خوب باشه و مغزش اروم و هر چی، نمیتونه بگه من ادم خوبیم، ادمهای مسموم کنارم نمیتونن روم تاثیر بگذارن.
مثل اینکه موهات رو کلی خوشکل کنی و بعد بری توی باد وایسی و بگی من موهام خوشکله، امکان نداره بهم بریزه.
این چیزی بود که دیشب باز هم بهم ثابت شد.
حتی ذره ایی از انسانهای مسموم، برای من خوب نیست.
واقعا برام سواله که خدا چه جوری نعمت هاش رو قسمت کرده؟ چرا یک سری همه چی دارن و یک سری هیچی ندارن؟
البته منظورم این نیست همه چی ولی خیلی نعمت ها رو دارن، این ها رو هم معمولا از نزدیک میشناسم و شاید یا یک و دو تاشون هم دوستم، پس لطفا نگید ظاهر بینی و از باطن خبر نداری، مثلا یک سری پول دارن, خوش قیافه هستن, صدای خوبی دارن, خانواده دارن, سالم و تندرستن, خوش تیپ و خوش هیکل هستند، خوش سر و زبونن، کلی استعداد و هنر دارن.
البته قبول دارم با داشتن همه این ه
وای خدا من این قضیه پیر درون داشتن رو برای دو نفر که به شدت این اخلاق رو دارن، توضیح دادم،
یکیشون همون جا بغض کرد و گریه کرد و تایید کرد که درسته،
یکی دیگه شون هم کلا سیستمش به هم ریخت!
حرفای من اینقدر واقعی هست؟! ترسیدم! اون بنده خداهایی که این ها رو خوندن اینجا و در نهان دارن خودکشی میکنن رو معذرت میخوام ازشون.
مش یخی 
موهامم که رنگ مشکی کردم 
میشه؟ 
دکلره زیاد میخواد؟ 
قشنگ میشه؟ 
من سبزه ام خوب میشه؟ 
مش کم بذارم یا زیاد؟ 
بگم اصصصصلا نزدیک ریشه ها نبره که از زیر مقنعه دیده نشه یا نه زشت میشه اگه از ریشه خیلی دورباشه؟ 
لازمه بگم موهام مردونه است؟ 
معلوم نیست بتونم برم چون اول باید شیفتم درست بشه 
من هی این موهام رو میزارم بلند بشه که یه بار فقط بتونم بریزمش یه طرف حالا هی نمیشه :|
شاید باورتون نشه ولی یه پروسه 7 ماهه شده تا الان هی نمیشه هی نمیشه
یا یکی میمیره
یا مسافرتیم
یا میخوره ماه آخر کنکور کلا کوتاه میکنم که درگیرش نباشم و اینا اومدم بگم این سری هم با اینکه میشد ولی خب چون باید برم مدرسه و نگاه اول و این حرفا گفتم کوتاه ترش کن و این پروسه به 1 و نیم ماه بعد منتقل شد -_-
احساس وقتی در رابط با خونواده معنی شه معنی کاملتری به خودش میگیره.
اینکه پدر یا مادر چقدر با تو یا با همدیگه مشکل دارن دارن هیچ چیزی رو عوض نمیکنه نسبت به زمانیکه بچه بودی و عاشقانه میپرستیدنت.
عاشق باش. عاشق خونواده ای که شاید دیر قدرشونو بفهمی.
حقیقتش
از قضاوت از نظرات مزخرف ازینکه کسی گیر بده به من که چرا موهام بلنده یا چرا وقتی میخندم دندونام میزنه بیرون یا لباسام که چرا گل گلین یا چرا لبخند داری یا چرا لپات قرمزه یا چرا بینیت بزرگه
یا هرچی
دوست ندارم حاشیه داشته باشم
 
برای همین تلگرمم رو خصوصی کردم و عکسامو فقط مخاطبام که ادمایین که عزیزن برام و دوسشون دارم، میبینن.
همین.
زر زده هرکی گفته. جسارتا :)
بعضی از کارشناس ها میگن انقد به پسرها فشار نیارین که تو مردی نباید ناله کنی، نباید از خودت نقطه ضعف نشون بدی، باید همیشه مثل کوه باشی و جایی برای استراحت و درد دل نیست. میگن مردها هم گاهی نیاز دارن درد دل کنن و از مشکلاتشون صحبت کنن.
ولی چرت گفتن.
من امشب امتحان کردم.
- یه مشکلی رو با خونواده در میون میذاری
- حالا دوتا مشکل داری!
تا قبل این یه فشار عصبی روم بود به یک علت بیرونی. الان صرفا مامان بابامم ناراحتن که من ناراحت
حقیقتش
دنیا قاعدتا باید خیلی ساده تر ازینی باشه که مردم ما توی ایران
یا مردم ایران ما توی خارج دارن تجربه میکنن
اینکه همش بک اپ پلن داشته باشی همش مثل مارکو پولو ازین کشور بری اون کشور هر جا پا میذاری برنامه های مهاجرت رو عوض کنن
حتی اونایی که پاسپورت دارن وضعشون بهتر از ماها نیست
توی شت و بدبختی خودشون گرفتارن
زندگی باید قاعدتا خیلی ساده تر ازینها میبود.
یه مشت کسخل دارن به دنیا ریاست میکنن و میلیارد میلیارد ادم رو درگیر حماقت خودشون کردن.
آیا می دانستید که ترازوسین و داکسازوسبن نسبت به پرازوسین نیمه عمر و طول اثر بیشتری دارن؟! 
عیبی نداره من باید بدونم ! نه فقط برای امتحان فردا! بلکه برای کل طول عمرم ! 
و آیا میدانستید که آلفابلاکر ها بر خلاف بتا بلاکر ها اثر مثبتی بر lipid profile دارن ؟ 
حالا اینکه الفا و بتا رسپتور کجان و هر کدوم چند تا ساب تایپ دارن وبر هر کدوم چه دارویی موثره، بماند ! 
بازم عیبی نداره ! چند سال بعد برای فشار خون کنترل نشدتون باید اینارو تجویز کنم! 
بعد یک مشت پوپ
خب بدی شغل من اینه که همیشه با ادمای مایه دار که بچه هاشون همسن من هستند سر و کار دارم ...بدیش به اونجاست که خیلی به بچه هاشون حسودیم میشه که مامان باباهای جوونی دارن 
به اینکه مایه دارن..زمین و ویلاهای آنچنانی...
خب این بده خیلی بد...شاید هم از اون لحاظ که توقعم از زندگی بالا میره خوبه
اونقدر کمبود خواب داشتم که تا الان من فقط ۲ ساعت بیدار بودم... :)) 
الان میخوام پاشم خونه رو جمع کنم یه گردگیری جارویی بکنم... 
بعد برم برای خودم یه کم خوراکی جات بخرممم... 
بیام خونه بشینم سه تار تمرین کنم ، فیلم ببینم... 
موهام رو روغن بزنم ، رو صورتم ماسک بذارم... 
آخ که جمعه های بی کشیک و تعطیل چه حااالی میده... 
یه زمانی آرزوم این بود وضع زندگیم بشه اینی که الان هست
ولی الان اون حس لذتی که اگه اون موقع میداشتمش رو بهم نمیده
یه جورایی حالت قدر ندونستنه:)
دلم میخواد امتحانا تموم شهو بشینم به کارو زندگیم برسم یکم سرو سامون بدم وضع زندگیمو
ولی هنوز 5 تا امتحان دادم از 16 تا:))
+برای سلامتی همه مریضا دعا کنیم خصوصا سرطانیا:)
++دارم میذارم موهام بلند شه از یه بند انگشت الان رسیده به یک وجب^-^
ادم ها چیزای نداشته،
یا چیزایی که با بدبختی به دست اوردن و ممکنه با یه باد هوا از دست بدن
رو خیلی پز میدن.
 
چون میترسن که بزودی از دستشون بره بنابراین سعی میکنن تا وقت یدارنش پزش بدن.
 
ادمای قوی
ادمایی که مطمئن هستن از خودشون
و به خودشون تکیه دارن
 
مطمئنن که هیچی رو بیخودی و بی تلاش به دست نیاوردن پس بیخودی هم از دستش نمیدن.
 
پس خیلی اطمینان دارن به خودشون.
- یکی از موهبت هایی که به یه آدم خدا می ده اینه که مردم دست از سرش بر دارن یه مدتی!
 
- آنم آرزوست... خصوصا از supervisor بی درک و کنترلگر.
 
- بدون پول چجوری می شه زندگی کرد؟ اگه بدونم دیگه چیزی از زندگی نمی خوام! (مگه می شه دیگه چیزی نخوام؟، شایدم شد.)
 
- توی دنیای ایده آل، هر کسی هر کاری دلش بخواد می کنه. پولم همه دارن یا به عبارتی پولم لازم نیست.
یه شامپویی دارم که بوش برام خاطره‌انگیزه اگرچه هر تلاشی کردم نتونستم معین کنم که مربوط به چه خاطره‌ای هست. اونچه ازش در ذهنم ثبت شده یه حال خوب عاشقانه هست و خب همین کافیه که هربار احساس فقدان کردم رفتم و این شامپو رو به موهام زدم و حالم خوش شد.
یه چیزهایی واقعی نیست مربوط به بازنماییه و خدا میدونه چقدر عوامل در این بازنمایی دخیلند. انگار کن داستان زندگی خودت رو بنویسی.
امروز زندگی نور داره. نور ملایم عصر بهاری. که بارون زده و داره از لای برگای سبز زنده میخوره رو موهام.
نامجو میگه 
«هوا برای زندگی کافی نیست؛ و نور نیز لازم.»
سوگند هم میخونه:
« در میان طوفان هم پیمان با قایق ران هاگذشته از جان باید بگذشت از طوفان هابه نیمه شب ها دارم با یارم پیمان ها
که برفروزم آتش ها در کوهستان ها» 
+ دوستش دارم. 
امروز قشنگ یه دسته از موهام کنده شد... اونقد گریه کردم و جیغ جیغ کردم که گلو و گوشای خودم درد گرفت چه برسه به بابا -_-
خب من چیکار کنم خوشم نمیاد موهامو ببندم :( موقع ورزش موهام گیر کرد لای یکی از این دستگاه ورزشیا کشیده شد....
بغلم کرده دلداریم بده مثلانا:/ تو همون وضع کلی دعوا کرده که صدبار میگم موهاتو جم کن موقع ورزش بعدم میخواست ببافه که ادامه بدیم ولی من اعصاب نداشتم فرار کردم.با اینکه من این همه ورزش کردمو از نظر وضعیت بدنی خیلی پیشرفت کردم ولی
یکی امروز گفت باز خوبه تو این شرایط، کنکوری نیستم.
عمیقا به فکر فرو رفتم؛ فکر اینکه چطور میشه بدون درد و خونریزی مرد :|
+ انگیزه امروزمو میدونید چی ساخت؟ آهنگ «من ادامه میدم» یاس. آقا چقد این بشر خوبه.
+ دیگه هیچی پیدا نمیکنم که ضد عفونیش کنم :))) موهام مونده فقط که خب اگه الکل بزنم منطقاً به لقاءالله می پیونده. اگه نمی پیونده بگین بزنم.
+ راستش امروز فهمیدم که چقد خوشبختم! جدی میگم‌.
 مامان بزرگ دوستم همیشه میگه موهای آدم از دل آدم تغذیه میکنه، اگه میخوای حال یه آدمو بفهمی حال موهاشو ببین.فکر میکنم موهای من مستقیم از توی قلبم رشد میکنند که هروقت قلبم ناآروم میشه موهام شروع میکنند به‌ ریختن. حال این روزهامو اگه بخواید بپرسید بذارید از حال موهام بگم براتون...خوب نیست حال موهام. این چند روز ریزش شدید مو گرفتم...کف حموم و اتاق و تخت و بالشتم بازار شام موهامه.خیلی بلدم خودمو بزنم به اون راه و حواسمو با کتاب و فیلم و ویلون و خیال
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. 
عیدی شکر خدا بد نبود. 
من که همش استراحت کردم. کارای عقب افتاده زیادی دارم. هر وقت میخوام مشغول بشم به درسی و چیزی یه افسردگی عجیبی منو میگیره. اینکه رنگ موهام مثل دندونام بشه بازم بیکار و عاطل باطل نشسته باشم مشغول درس خوندن محض و علاف خیلی منزجرم میکنه. 
نه عشقی نه حالی نه کاری نه باری..... خدایا شکرت سلامتیمونو بهمون ارزانی داشتی و ندادی دست یه عده که از توش نون دربیارن. 
مهم نیست اگر دوست دارن درباره‌ی هر هنوز مبهمی حرف بزنن، عیبی نداره اگر اصرار دارن روی هر سبک‌سری و قصوری اسمای قشنگ و پیچیده بذارن، حلالشون اگه خوششون میاد با کلمه‌ها لاس بزنن و اغراق کنن و مهمل ببافن ولی کاش اونقدر بفهمن که هرکس زخمیِ جنگ خودشه و انصاف نیست از جنگی که هیچ وقت تووش نبودی حرف بزنی....
داشتم فکر می‌کردم چه خوب می‌شد اگر بیان یک اپلیکیشن برای موبایل می‌داشت. وقتی توی گوگل جست‌وجو کردم متوجه شدم انگار سرویسای وبلاگ‌نویسی بزرگ مثل وردپرس، ویکس، بلاگر، تامبلر و ... هم نرم‌افزار و هم اپلیکیشن دارن. حالا که همه دارن، ما چرا نداشته باشیم؟ البته من تا حالا نه از سرویسای خارجی استفاده کرده‌م، نه با اپلیکیشن‌هاشون کار کرده‌م که بدونم دقیقاً چه امکاناتی دارن. فقط به‌طور کلی یه همچین پیشنهادی به ذهنم رسید، گفتم مطرح کنم ببینم
یکسال پر از دغدغه پر از اتفاق و پر از کارهایی که باید انجام میدادم یک لحظه استراحت برایم آرزو شده بود مخصوصا بعد از عید ولی الان انقدر بیکارم انقدر وقت اضافی دارم که نمی دونم باهاش باید چکار کنم دوتا کلاس اسم نوستم یکی هر روز صبح سه ساعت و یکی هم رانندگی .
کلاس کامپیوتر چهارتا میدون با خونمون فاصله داره برای جبران این بی تحرکی تصمیم گرفتم دوتا میدون رو پیاده برم و بقیش رو با تاکسی . کلاس رانندگی هم هر چند سال های پیش هیچ علاقه ای برای گرفتن گوا
یه چیزو متوجه شدم.
ادمایی که همیشه به من سردرد میدن
یا ازشون سعی میکردم دوری کنم
همه شون یه اخلاق مشترک رو حتما داشتن:
too much drama
 
ادمایی هستن که یا وقت ازاد زیاد دارن
یا یه سری اختلالات و به هم ریختگی های روحی و روانی دارن
یا به هر دلیلی به اهدافشون نرسیدن و میخوان بقیه رو اذیت کنن
یا دیکتاتورن
یا هرچی
 
بلاخره توی شخصیتشون یه مسئله ای دارن که بیشتر ادمها نمیتونن باهاش کنار بیان.
 
اغلب ادمهای کانادا
و نه همه
ولی اغلب ادمها
دنبال دراما هستن
 
دل
تمام مدت وقتم رو تلف کردم. اگه هاگوارتز درس خونده بودم الان می‌تونستم هوای ملس بارون خورده‌ی دلچسبی که اون بیرون درجریانه رو بریزم توی شیشه. هر وقت دلم گرفت بازش کنم پخش بشه تو هوا، بچرخه لای موهام بره توی ریه‌ها. اما خب چه کنم که ماگلم! فقط روم اسم افسونگر گذاشتن که دلم نشکنه! حقیقت این هست که هیچ وقتی توی یازده سالگیم جغدا سمت خونه‌ی ما دعوتنامه مدرسه رو نیوردن. آه! توی بزرگسالی ممکنه بیارن؟
واقعا از ته دلم احساس میکنم این د.و.ل.ت ما رو مسخره کرده! ببخشید ولی به نظرم دارن باهامون مثل یک حیوان رفتار میکنن که هروقت سرکشی کرد میندازنش توی قفس
دیگه داره بهم فشار میاد
حتی درسامم ناقص میخونم.یه سری جزوه هام توی تلگرامن و یه سری دیگشون نیاز به سرچ کردن دارن
از این طرف هم توی یه اتاق 15 متری بدون هیچ هم صحبتی گیر افتادم
این چه وضعیه واسمون ساختید
دلمون به چی خوشه که توقع داریم با اعتراض چیزی درست شه واقعا :/
+امروز روم دوم رژیمم بود.
+روغن نارگیل واسه مو فوق‌العااااده اس. یه شی باتر هم واسه قبل حمام میگیرم و البته حیف تمام پولایی که واسه سرم مو داذم! هیچ کدوم به پای روغن نارنگیل نمیرسن، با دو بار زدن موهام خیلییی نرم شده. ماسک موم البته تموم شده که به زودی یه گارنیه میگیرم.+چقدددر حال و هوای عید دارم! البته اینم بگم که امشب  حسابی سرده اما صبحا حس عید دارم!
+دیگه برم یه ویدیو واسه پیجم ادیت کنم. فعلا :)
 
خطرناک ترین آدم ها اونایی هستن که با اعتماد به نفس تمام، احساس دانستن و راه بلد بودن دارن، ولی دارن اشتباه میرن. اما ظاهر کارشون اینو نشون نمیده!
تازه هر کی هم همراهشون نشه با تمسخرشون مواجه میشه.
سفسطه گرهای ِ پرحرفی که هیچ وقت کم نمیارن و حرف هیچ کس جز خودشون رو قبول ندارن.
اما...
کاملا برعکسش رو ادعا میکنن!
با خودتون صادق باشید حداقل!
 
 
 
* یا لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا، لقد اضلنی عن الذکر...
 
* شد یه هفته پاکی
این نوجوونی هم داره می‌گذره. انگار هیچ‌وقت قرار نیست برم کنسرت خواننده مورد علاقه‌م و بغلش کنم بعد شبو تا صبح خوابم نبره. 
ولی یه شب با موتورم میزنم بیرون و با سرعت زیاد میرونم. درحالی که باد لای موهام می‌پیچه، احساس میکنم به هیچ‌جا تعلق ندارم. اون شب حسابی مست میکنم و ال اس دی میزنم. پسر مورد علاقه‌مو میبوسم و از H نشان هالیوود بالا میرم. آخه من ارتفاع رو دوست دارم، و پرواز رو بیشتر.
و... بعدش دیگه نمیدونم قراره چه اتفاقی بیفته.
اکثر آدما دچار نوعی مرضن
اصرار میکنن بیان تو زندگیت
اصرار میکنن که بمونن
و بعد مدام آزارت میدن
از مواضع خودشون بهیچ وجه حاضر نیستن پایین بیان اما انتظار دارن تو خیلی از ارزشهاتو زیر پا بذاری به خاطرشون!!
حالا این خاطر معلوم نیست تا کی قراره باشه اصلا؟؟!!
طوری وانمود میکنن که فقط خودشون درد کشیدن یا گرفتاری دارن و اون گرفتاریا هم خیلی بزرگن و میخوان تمام غم و غصه هاشونو رو سر شما خراب کنن و شما هم باید هرطوری و به هر قیمتی شده حالشونو خوب کنین.
میشه لطفا مشخصات پسرانی که خیلی دختر دور و ورشونه رو بگید؟ به نظرتون پسرانی که دختر زیاد دور و ورشونه چه مشخصه هایی دارن و چطوری میشه تشخیص شون بدیم ما دخترهای کم تجربه؟
ممکنه غرور زیادی و وقت نداشتن زیادی یکی از علامت های این گروه از پسران باشه؟ مثلا وقت هایی که طرف خیلی ادعا میکنه که سرش شلوغ کاره، این میتونه یه علامتش باشه؟ آخه بعضی آقایون انقدر ادعای سرشلوغی دارن که آدم تعجب میکنه. رئیس جمهور هم انقدر سرش شلوغ نیست که بعضی پسرها ادعاش رو
این آخرین باری نیست که شکست می خورم ولی شاید آغاز اولین باری باشه که بالاخره پیروز میشم. چندتا تصمیم عجیب گرفتم. صفرمیش رو هفته پیش عملی کردم و موهام رو مدلی که میخواستم کوتاه کردم. اولیش اینه که مقاومت رو تموم کنم و برم دکتر؛ یا فردا یا پسفردا. دومیش اینه که هر اتفاقی افتاد، کم نیارم و همین یه ماه طاقت بیارم. سومیش اینه که دهنم رو ببندم. یه سکوت طولانی مدت.
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه!
واقعیت اینه که درونگراها حرف نمی زنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌
اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌
درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و می بینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمی شن!
خدایی در مقایسه با شهرهای خاورمیانه و اروپا و اسیای شرقی و امریکا، شهرهای کانادا مالی نیستن.
ولی بین شهرهای کانادا ونکوور واقعا زیباترینشونه. ونکوور کلا یه دنیای دیگه هست.
کل بی سی و یوکان همین شکلیه.
مشکل ونکوور اینه که مثل بقیه کانادا، مردم مسن ترش اصرار دارن که کانادا ر به شکل بریتیش ها و انگلیس دوران قبل از جنگ جهانی اول نگه دارن،
و نسل جدید حالش به هم میخوره ازین مسخره بازیا.
و این جنگ ادامه داره.
 
سلام
من خودم یکی از اون هایی هستم که فیلم های خارجی میبینم، چه سریال چه سینمایی، منظورم چیزهایی نیست که توی تلویزیون پخش میشه، منظورم فیلم هایی هست که اصولاً دانلود میکنیم و میبینیم، یا ماهواره پخش میکنه، این سبک از فیلم ها اصولاً جذاب به نظر میرسن.
با بحث های شرعی دیدن این فیلم ها در این پست کاری ندارم، هر کی معتقد بود، ببینه مرجع و دینش چی میگه، بحثم تاثیری هست که توی زندگیِ روزمره مون میذاره، این فیلما باعثِ سرگرمی میشن، جذابن، تجرب
■ درونگراها حرف زدن رو دوست ندارن!
□ اشتباه محضه! واقعیت اینه که درونگراها حرف نمیزنن تا وقتی که چیزی وجود داشته باشه که ارزش مطرح کردن داشته باشه‌‌.‌‌اونا از مکالمه های روزمره بی معنی و سلام و احوال پرسی های الکی بیزارن‌‌.‌‌ درباره چیزایی که بهش علاقه دارن یا موضوعاتی که درباره اش اطلاعات خوبی دارن بپرسین و ببینین که اونا تا چند ساعت یا حتی چند روز آینده ساکت نمیشن!
پنجشنبه هفته پیش رفتم آرایشگاه به این هدف که‌ موهامو یه حالتی بدم و بعد لایتشون کنم برای بار اول بصورت اصولی!
تو فاصله‌ای که منتظر بودم ارایشگر موی نفر قبل منو تموم کنه، مسئول سالن بردتم اونور که مشاوره رنگمم بگیرم. دختره که رنگ می‌کرد ازم پرسید چجوری میخوام، موهام که بلندی‌شون روی از استخون کتفم دو بند انگشت پایین تر بود رو نشون دادم بعد انگشتمو تا دو بند انگشت زیر شونه‌م نشون دادم گفتم میخوام قدشونو انقد کوتاه کنم و جلوی موهام که تا زیر
دلم براش تنگ شده
تا پس فردا منو ببین نیشش باز بشه دوباره بگه:
hi my lady
و بشینیم حرف های مسخره بزنیم و بخندیم
از الان دارم به دلتنگیم برای تعطیلات فکر میکنم
و اینکه قرار برم مسافرت و تا اینکه دوباره روز کاری بشه نمیبینمش
و فکر اینکه نکن ازم دلگیر بشه که چرا چند روز نیستم
و اصلا چطوری میشه بهش توضیح داد که چرا ایرانی ها دو تا عید دارن
و چرا انقدر تعطیلات دارن
و نکن بعد از تعطیلات دیگه دلش نخواد حرف بزنیم
افکارم مسخره هست می دونم ولی طعمش مثل قند می
کلا موی بلند به من نمیاد بابای خیلی از دخترا تعصب دارن رو مو های دخترشون و دوست دارن موهاشون بلند باشه ولی به نظر من این که دخترشونو مجبور میکنن اونطور که دل خودشون میخواد باشه در حقش ظلم کردن ، حالا اینا رو گفتم که بگم بابای خودمو عشقه که هر جور باشم بازم دوستم داره .
ریا نباشه ولی وقتی موهای کوتاهمو دید از اون خنده مهربوناش کرد و گفت چه خوشگل شدی :))
خلاصه منم دخترم و دلم به همین قوت قلب دادنای بابام خوشه و کلی ذوق میکنم از این مهربونییاش
دوست
بیشتر از یک ساله که دلم می خواد برم هزار پیچ(بام گرگان) داد بزنم تا تخلیه شم اما نمیشه.
مدت هاست دلم می خواد برم شهربازی جیغ بزنم تا تخلیه شم اما نشده.
وسط گیر و دار نزدیک شدن نهایی و کنکور و... دلم میخواد برم گلیداغ توی طبیعتش کتاب دروغ های کوچک بزرگ رو تموم کنم اما نمیشه.
تف به همه نشدن های لعنتی تخمی.

امروز خوب بودم اما نمیدونم از در خونه که وارد شدم بی دلیل دلم گرفت. دوست دارم های های گریه کنم و یکی دست بکشه به موهام. این آدم از خونوادم نیست قطعا
دراز کشیده بودم روی مبل و فکر میکردم. چشمام بسته بود
صدای پای دخترک میامد ک داره میاد پایین
چشمامو باز نکردم
اومد بالای سرم فکر کرد خوابم
رفت پتوی خودش را آورد انداخت روم
بعد رفت بالشت خودش را آورد گذاشت زیر سرم
پتو و بالشت را صاف کرد و مطمین شد که دستامم زیر پتو باشه.
وقتی درست کرد کامل سرش را آورد نزدیک
گونه ام را بوسید
آروم دست کشید روی موهام و خوند : لالالالایی لالالالایی ....
چند باری خوند و گفت پیش پیش پیش
آروم دوباره رفت و آروم در را بست
دخ
شاید باید بپذیرم کم کم که من افسرده شدم...
کارم شده خوردن ، خوابیدن، بیمارستان رفتن ، لا به لاش سه تار زدن و فیلم دیدن...
دیگه پیاده روی نمیرم...
استخر نمیرم...
برای خودم خرید نمیکنم...
با دوستهام بیرون نمیرم! 
از صمیمی ترین دوستم دوری میکنم و اون فکر میکنه برای دوستیمون مشکلی پیش اومده...
کاش میفهید مشکل منم نه رابطه... 
شاید کسی باورش نشه ! من به اون تمیزی دو روزه حمام نرفتم ! دو روزه حتی مسواک نزدم ! دو روزه حتی موهام رو شونه نکردم! 
به نظرتون باید بر
از استرس مصاحبه انقدر خوابم میاد و نمیبره که حاضرم یکی یه گلوله تو مغزم خالی کنه، راحت شیم بریم بابا!! یاد شب کنکور ارشد افتادم؛ ف...ک ایت.
چطور میشه از آدمایی که قراره داناییتو بسنجن نترسید؟ مخصوصا که آلمانی هم باشن...به برزیلِ میزبانِ جام جهانی رحم نکردن این ملت، من که سوسکم!!
تنها امادگیم برای مصاحبه اینه که موهای کوتاهمو افشون می کنم، تو خونه رژه میرم و در جواب اعتراض خانواده میگم:« من قراره با دانشگاهی که انیشتین توش درس خونده مصاحبه بشم پ
از وقتی که محمود رو پیدا کردم، دیگه خیالم راحت شد که بعد از یه عمر در به دری و از این پیرایشگاه به اون پیرایشگاه رفتن، چه توی جهرم و چه شیراز، به یه پیرایشگر رسیدم که واقعا به دردم می خوره و با سلایقم سازگار! امّا خب کرونا باعث شد که این مدّت نتونم برم پیشش و موهام هم حسابی رشد کرد و ماشالا خوش حالت هم که هست :| و اصلا هم اذیت نمی کنه :| :|
ادامه مطلب
دنیای عجیبی شده، حیوانات جنگل شرف دارن به بعضی از آدم ها. امروز مراجعه کننده ای داشتیم که هنوز ۵۰ سالش نشده بود، اما قیافه اش مثل یه پیرمرد ۹۰ ساله شکسته بود، دست هاش می لرزید. موضوع شکوائیه اش رو که دیدم دلم میخواست بمیرم. ایراد ضرب و جرح اونم توسط پسرش. با هزار امید و آرزو بچه بزرگ کنی آخرش دست روت بلند کنه. بنده خدا مثل ابر بهار گریه می کرد، وقتی سید چایی آورد براش بهم گفت صبحونه هم نخوردم. دلم کباب شد براش. تخت بیمارستان پر از پدر و مادرهایی ه
سلام بچه ها ، این مدتی که تصمیم گرفتم وبلاگمو فعال کنم فکرم بد مشغول شد ، تصمیم گرفتم دیگه نیام ،تا بعد کنکور م ، اون موقه میامو یه خبر خوش میدم ، 
لیمو امیدوارم فعال باشی همچنان ، قدیمی ترین دوست وبلاگی من ، (فکر کنم چیزی حدود ۴ سال پیش اولین بار به وبت اومدم ، ). فقط یه چیزی رو از طرف من بخاطر داشته باش ، بدترین ادم ها هم ویژگی های قابل ستایش دارن ، و بهترین ادم ها هم ویژگی های منفی دارن ،، به هر حال نباید غافل شد ❤❤ 
خداحافظ همه تا مرداد ماه ، 
خب بیاید همینجا همون کسایی که واقعا این واژه براشون عجیب و ناملموسه.
اینجا وبلاگ خودمه و من دوست دارم نظر شخصیم رو درباره این افراد بنویسم.
اصولا وقتی یه کلمه اینقدر براتون جنبه کنجکاوی و طنز داره؛ انگار مثلا گفتی سیب لاکپشتی و صندلی مغناطیسی. همینقدر براتون عجیبه.
این دسته از افراد دو رو دارن  اکثرا: خب اینکه ه واقعا نمیدونن و ندونستن شون دست خودشون نیست. در عین حال خودشون میخوان که ندونن خودشون دارن انتخاب میکنن که اطلاعات روانشناسی شون د
امروز دو سوم مسیر دفتر تا خونه رو اجبارا پیاده اومدم و از شدت پادرد و غصه دارم میمیرم...
و فهمیدم که تمام جوونیم رو در کابوسی بیش نمیگذرونم...کابوسی که انتها نداره و جوانی ای که بر باد میره...
اینروزا موهای سفیدم رو دیگه کوتاه نمیکنم و گذاشتم بین موهام بلند شن...
پ.ن: دیشب فیلم "عصبانی نیستم" رو دیدم... وضعیت ما جوون هاست....من الان عصبانی نیستم
_ مه سو _
دانلود کتاب صوتی تغییر بزرگ اثر دارن هاردی
دانلود کتاب صوتی تغییر بزرگ اثر دارن هاردی
فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 2 حجم کل فایل ها: 50 مگابایت مدت زمان پخش: 61 دقیقه نویسنده: دارن هاردی ناشر: رادیو مثبت درباره کتاب: در این کتاب صوتی دارن هاردی قصد دارد شما را هیپنوتیزم کند تا به سمت کارآفرین شدن و ثروتمند شدن حرکت کنید. از شما می zwnj;خواهد در خود تان ...
دریافت فایل
دارن هاردی - دانلود رایگان کتاب|دانلود کتاب صوتی| پانته آ https://panteashop.ir › دارن-هاردی
دانلود کتاب صوتی تغییر بزرگ اثر دارن هاردی
دانلود کتاب صوتی تغییر بزرگ اثر دارن هاردی
فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 2 حجم کل فایل ها: 50 مگابایت مدت زمان پخش: 61 دقیقه نویسنده: دارن هاردی ناشر: رادیو مثبت درباره کتاب: در این کتاب صوتی دارن هاردی قصد دارد شما را هیپنوتیزم کند تا به سمت کارآفرین شدن و ثروتمند شدن حرکت کنید. از شما می zwnj;خواهد در خود تان ...
دریافت فایل
دارن هاردی - دانلود رایگان کتاب|دانلود کتاب صوتی| پانته آ https://panteashop.ir › دارن-هاردی
موهای من، کلفتی و ضخامت و پرپشتیش، سه برابر یه دختر سفیده. ما خاورمیانه ایا کلی مو داریم. اینو دو بار دو تا ارایشگر اثبات کردن به من دقیقا سه برابره. برای همین هیچوقت نمیتونم دم اسبی ببندم حتی اگه کوتاه هم باشه.
 
بچه ها من توی این حدود سه سال، دو بار ارایشگاه رفتم و موهام رو کوتاه کردم.
امشب میخوام موهامو خودم کوتاه کنم با یوتیوب! ببینم چی درمیاد! اخه هر بار 45 دلار پولش میشه! 45 دلار! کلا یه دونه خط میبرن. ساده ترین مدل 45 دلاره. که همون trim کردن مو ه
بیخیال بودن خوبه ولی دیگ ن تا این حد ..‌. 
خوب نیس ادم گوسفند باشه البته بلانسبت گوسفندا  هه 
وقتی میبینم یسری ادما هستن ک براشون هیچ اهمیتی نداره ک چه بلایی دارن سرشون میارن اینکه میبینن دارن ناعدالتی میشه ولی هیچی نمیگن تمام وجودمو پر میکنه از حس تاسف
حالم بد میشه وقتی میبینم بین یه مشت احمق دارم زتدگی میکنم 
شاید بشه ادمی ک نااگاهه رو اگاهش کرد بهش فهموند زندگی ینی چی ولی ادمی ک نمیخاد بفهمه نه 
بخدا حیف هوا ک یسریا حرومش میکنن حیففف
سلام دوستان عزیز
من یه خانم 27 ساله متاهلم. لیسانس دارم و شاغلم. البته نیمه وقت،اهل باشگاه، مطالعه و استخر رفتن هستم. خودم حس میکنم معمولی هستم. عشوه و ادا ... ندارم. مانتوی هستم ولی خیلی محرم و نامحرم و مسائل اخلاقی رو رعایت میکنم. جیغ جیغو نیستم . مثلا واسه یه زخم انگشت جیغ بزنم، گریه کنم. 
میخوام بدونم آدم با کلاس یعنی چی؟، وقتی میگین فلانی با کلاسه یعنی چی؟، چه رفتاری دارن که میشن با کلاس؟، من دوست دارم با کلاس باشم نه معمولی!!! در مورد خودم بخو
دیروز بعد از راهپیمایی سوار تاکسی شدم چند قدم جلوتر دو تا آقای مسن و یه حاج آقا هم سوار شدن. هر وقت چشمم به این حاج آقا میخوره روسریمو جلوتر میکشم.البته همیشه موهام پوشیده هس ولی نمیدونم چرا اینجوری میشم. قبل از اومدن از خونه فراموش کرده بودم کارتم رو بردارم ‌کلی دویست تومنی توی کیف پولم بود. دویست تومنی های رو شمردم و نگه داشتم توی مشتم ولی  حاج آقای مهربون گفت کرایه همه با من.وقتی اومدم خونه مامان گفت تو که پول نداشتی چند روز پیش پولاتو من ب
دوست دارم خودمو باز کنم 
و کف دست کسایی بزارم که دوستم دارن 
ولی اگر می دونستم طاقت تماشای تقلای اون شعله ی کوچیکو دارن که خودمو نمی بستم ... گره نمی زدم 
گره کوری که سرش دست هیچ کس نیست
دوست دارم خودمو باز کنم 
اما نمیشه 
فقط می تونم وقتایی که شعله م زبونه می کشه ، امیدوار باشم که یه روزی می رسه که دیگه اینجوری نباشه 
فقط می تونم امیدوارم باشم که این گره ها پیله ی تن منن 
شاید یه روزی پروانه شم ...
دلشوره دلشوره دلشورهههه
همیشه اضطراب همیشه احساس ضعف همیشه ترس از تنهایی و طرد شدن و بی ارزش شدن حس دوست نداشتن خود و ادمای اطراف...احساس شکست...
اینا یه مدتیه که ولم نمیکنه. مخصوصا استرس و اضطراب از این که مبادا گندی بزنم و اتفاق بدی بیفته و ....
شبا با این که خیلی خستم ولی تا ۱ اینا خوابم نمیبره از بس که فکر میکنم...
گوشه کنار موهام کاملا سفید شده. دیگه اینقد زیاد شدن که نمیشه با قیچی بریدشون 
من در حق خودم ظلم کردم همین الانم دارم ظلم میکنم ولی نم
درووووووووووووووووووود بیکران به همه دوستان و خویشان و خوانندگان گل اینجا
سال نوی همگی مباااااااااااااااااااااااارک
آرزو میکنم سال 99 برای همه تون پر باشه از اتفاقات عالی، پول، سلامتی، شادی و عشق
من که از اعداد تکراری خاطره خوب دارم (جلسه دفاعم ساعت 11 روز 11 بهمن (یعنی یازدهمین ماه سال) بوده) :)) و امیدوارم امسال هم به کام خودم و همه شماها باشه
 
 
آقا من اعتراف میکنم بعد نوشتن پست قبلی و هشتا لبخند، خیلی خیلی حالم خوبه
اصلا دیروز همش مثل قدیما
فکر کنم که (این جدیده و حاصل تجربیات دو سه ماه اخیرم)،
یک مرد
وقتی که واقعا یه دختر رو دوست داره
همه زندگی و عمرش و وقتش و همه چیزش رو صرف میکنه که اون دختر رو خوشحال کنه و اون دختر کلا خوشحال باشه.
 
ممکنه سعی هم حتی بکنه که یکمی بهش زور هم بگه،
به دو دلیل:
1. کاری که دختره میکنه ممکنه اون لحظه به نفعش نباشه و پسره نمیخواد اسیبی به دختره وارد بشه
2. مردها معمولا دوست دارن یکمی قدرت و کنترل هم روی دختری که دوسش دارن داشته باشن.
 
بافت موهام رو باز کردم و انگشتهام رو لا به لای تارهاش کشیدم و آخیش گفتم. همین طور که به سمت اتاقش می رفت، گفت: همتون کچلین! زن باید موهاش تا زیر باسنش باشه. 
دهانم رو واسش کج کردم و اداش رو دراوردم: ایشالا زنت واست موهاشو تا اونجا بلند کنه! من همین که سالم باشن موهام و ترکیب رنگیشون شبیه رنگ چشمام باشه، شاد شادم.
سرش رو از در اتاقش بیرون آورد: هه هه هه! همچین میگه انگار رنگ موهاش فابریک همین بوده. 


بعد در رو بست و ادامه غر زدنش رو نامفهوم شنیدم: ه
گاهی با خودم فکر میکنم که مردم ما کی دست از پشت سر هم حرف زدن ، مسخره کردن این و اون ، ادای فلانی رو گرفتن و سوژه کردن همدیگه برمی‌دارن ؟؟
و جوابی که هردفعه به خودم میدم اینه که هیچ وقت ، مردم ما هیچوقت دست از خاله زنک بازی و مسخره کردن و ... برنمی‌دارن . چون ما ایرانیها کلا آدم‌های طنازی هستیم:/ آدم‌های مهمون نوازی هستیم ، آدم‌های خونگرمی هستیم ، آدم‌های بافرهنگی هستیم ،آدم‌هایی با طبع شاعری هستیم. و همه‌ی اینها بخورد توی سرمان کاش ، حالا که
دوستااان بشتابید به من رااای نهاااانید 
نگا به من کنید دوستان با دقت کاااامل 
دوستان کیا تلگرام دارن ؟؟؟؟
 
خب اونایی که دارن بدویین که یه دقا وقتتونو میگیره 
برید توی این کانال 
@korean_chizs
بعد برید به این عکس رای بدین بعد بیاین خصوصی بگین که رای دادین 
اونجا هم من براتون چیزای خوجل موجل میفرستم ..
 
فقط خواااهشا براییید 
به این براییید  
 
پلیززززز
تزریق ژل غضروفساز در افراد مسن، ورزشکاران، تصادفی ها، و افرادی که ساییدگی زانو، آب آوردی زانو دارن و پارگی ناقص ربات صلیبی که منجربه خونریزی می‌شود و به خصوص افرادی که آرتروز دارن توصیه می‌شود. در مطب مرکزافزایش قدو ناهنجاری های مادر زادی این تزریق صورت میگیرد
هرکدوم از انیمه هایی که در ادامه معرفی میشن ارزش یه پست جداگونه دارن ولی به دلیل محدودیت توی گذاشتن تصاویر و هم سبک بودنشون توی یه پست قرارشون دادم و همشون فوق العاده پیشنهاد میشن! البته برای دوستانی که جنبه ی بالایی دارن و توجه داشته باشید بیشتر پسرونه هستن!
من که عاشقشونم امیدوارم شمام خوشتون بیاد!
 
ادامه مطلب
دو الی سه روز دیگه قراره برم برای مصاحبه و در حال آماده شدن و انتخاب لباس ها و این موارد هستم.
 
موهام رو هم کوتاه نکردم . عکس هم نگرفتم و دیپلمم رو هم باید بگیرم از مدرسه.
 
فقط نمیدونم وقتی بپرسه آخرین کتابی که خوندی چی بود ؟ بگم شازده کوچولو که مربوط به 5 سال پیش هست اشکال داره یا نه .
البته کتاب الکترونیکی هم حساب کنیم یک رمان دو سال پیش خوندم که البته قشنگ بود ولی خب باز هم خیلی قدیمی هست .
 
خیلی میترسم
من اطلاعاتم خیلی کمه . خصوصا شرایط اجتماع
سلام...
مجموعه قصه های سرزمین اشباح رو من 1_2 سال پیش شروع کردم و جلد اولش رو خوندم ولی چون از کتابخونه میگرفتم و میخوندم جلد دومش دست کی امانت بود و نتونستم بخونمش...جلد سوم رو شروع کردم ولی متوجه نمیشدم بعضی ماجراهاش رو...
تا اینکه چند روز پیش با پاییز رفته بودیم کتابخونه و دیدم جلد دومش هم اومده...
و من دوباره افتادم تو دور خوندن این مجموعه:)

داستانش:یه پسره به اسم دارن (همون اسم نویسنده ش دارن شان)با دوستش میره به یک سیرک عجایب که نمایش ببینه...تو
دوشنبه ها به طرز بی رحمانه ای دنیا و کائنات دوست دارن منو دل تنگم کنن... بیشتر از هر روز دیگه ای تنها موندنم رو به رخم میکشن. چراش رو نمیدونم .شاید هم بدونم ... 
هی دوست دارن این سیکل سوال تکراری منزجر کننده رو تو مخ من تکرار کنن... که چرا هیچ کس به اندازه کافی خوب نبود؟ چرا هیچ کس نموند؟ مشکل از منه ... مشکل از منه یحتمل .... 
از سیل پل دختر یه عکس دیدم چند وقت پیش ،یه نیمکت کامل تو گل و لای فرو رفته بود... حکایتش ،حکایت احوال این روزای منه ... طوفانها و سی
سلام...
مجموعه قصه های سرزمین اشباح رو من 1_2 سال پیش شروع کردم و جلد اولش رو خوندم ولی چون از کتابخونه میگرفتم و میخوندم جلد دومش دست کی امانت بود و نتونستم بخونمش...جلد سوم رو شروع کردم ولی متوجه نمیشدم بعضی ماجراهاش رو...
تا اینکه چند روز پیش با پاییز رفته بودیم کتابخونه و دیدم جلد دومش هم اومده...
و من دوباره افتادم تو دور خوندن این مجموعه:)

داستانش:یه پسره به اسم دارن (همون اسم نویسنده ش دارن شان)با دوستش میره به یک سیرک عجایب که نمایش ببینه...تو
چن روزی میشی ک عادت کندنشونو ع سر گرفتم..:)
باید برم دوباره کچل کنم ..
تولد دلاراس فردا ...
شاید براش تولد گرفتم ...
قلبم پره خونه و نمیتونم حتی یه لبخند بزنم..
من اشتباه کردم...
تو رابطه رفتنم اشتباه بود...
راه برگشتنی نیس و خودمم دیگه فقد میخوام بگذرم...
من همینم ..
همیشه ادم بده منم ...
همیشه بدترین کارا رو من میکنم :)
حقمه:)
مدارا کردنمه ک بم ضربه میزنه..
باید صگ شم ...خیلی بدتر ع ادمای دورم :)
باید صگ شم ک بفمی صگا ن تنا زوزه میکشن 
حتی ادم میدرن :)
 
متنفرم ع
دانلود آهنگ غمگین و احساسی از حسین عامری به نام درختان سایه دارن ما نداریم از حسین عامری با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang derakhtan saye daran ma nadarim az Hossein Ameri
دانلود آهنگ درختان سایه دارن ما نداریم از حسین عامری (عالیترین کیفیت)
لالا لالالالا لالا لالالالا ./!♬!
درختان سایه دارن؛ ما نداریم… نداریم… ./!♬!
همه گلدسته دارن؛ ما نداریم… نداریم… ./!♬!
بگردم کوه به کوه؛ دره به دره… بگردم تا بگیرم؛ آهو بره… آهو بره… ./!♬!
عزیزم؛

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها