واقعا از مزایای پرایوسی تلگرم و واتس اپ اینه که کسایی که حس میکنی فضولن یا به هر دلیلی دوست نداری توی کانکتهات باشن (من خودم وقتی کسی رو از کانتکتهام ریموو میکنم که حس کنم فضولی میکنه یا سرکوفت میزنه یا قضاوت میکنه)
و بعد ازادانه عکس پروفایل میذاری و حالشو میبری.
چون با قابلیت جدید تلگرم حتی اگه موبوگرم هم داشته باشی باز کسی نمیتونه عکساتو ببینه اگه خودت نخوای.
پایت را که از خانه میگذاری بیرون همه یک شکل لباس پوشیدهاند. مدل موها یکیست. مدل آرایش کردن هم همینطور. تفریحات یکیست. پایت را داخل خانهی مردم که میگذاری همه یک نوع تلویزیون و کاسه بشقاب و آبکش دارند. کلیسای نوتردام آتش میگیرد و مردم ایران از توییتر گرفته تا کانال تلگرم و صفحهی اینستا دربارهی آن صحبت میکنند. چرا؟ چون باید زرنگ باشیم و از قافله عقب نمانیم! هر موجی که بیاید سوارش میشویم. موج یاهو، موج فروم، موج فیسبوک، موج وبل
به نام خدا
سلام دوست عزیز سمپ پلیر هستی؟
چه خوب ما یه سرور دارم عالی هست با ادیت های خفن با کلی شغل عالی
میخواهی بیای بس یه کاری کن تو کانال تلگرام زیر عضو شو و اگه اندروید هستی لینک رو
نصب کن تازه آموزش هم میدم
تلگرم: @IRAN_RPGI
پس بدو عضو شو پارتی های خفن در راه هست
حدود 2 ساعت دربارهی این حرف زده بودیم که «تو با من حرف نمیزنی و بهم اهمیت نمیدی! فقط دنبال لاس زدنی و من این مدل رابطه رو نمیخوام!» گفته بودم که بالاخره بعد از 4 سال تنها شدیم؛ بعد از 20 ثانیه روی تخت بودن از من خواست که تاپم را دربیاورم! واقعا اگر جای او بودم در خیابان پشت بوتهها قایم میشدم، نه اینکه لبخند بزنم و به نشانهی سلام سرم را تکان بدهم! البته ماجرا به همینجا ختم نمیشود و بعد از عوض کردن عکس پروفایلم در تلگرم، دوباره پیام د
به نام خدا
سلام دوست عزیز سمپ پلیر هستی؟
چه خوب ما یه سرور داریم عالی هست با ادیت های خفن با کلی شغل عالی
میخواهی بیای بس یه کاری کن تو کانال تلگرام زیر عضو شو و اگه اندروید هستی لینک رو
نصب کن تازه آموزش هم میدم
تلگرم: @IRAN_RPGI
پس بدو عضو شو پارتی های خفن در راه هست
سلام. اگه وبلاگنویس یا وبلاگخوان هستید و احساس میکنید، بلاگستان دیگه مثل قدیما نیست و شور و اشتیاق آدمای اینجا کم شده، اگه وبلاگنویسهای خوبی میشناسین که توی اینستاگرم و کانالهای تلگرم و... مینویسن اما خوندن نوشتههاشون در وبلاگ یه چیز دیگه هست، اگه دوست دارید بلاگستان دوباره رونق بگیره، این پست عالیس و این یکی رو بخونید و به اشتراک بذارید و اگه دوست داشتید برای روشن کردن دوبارهی چراغ بلاگستان آتشی برآرید.
یکی از چیزایی که من باعث و بانیش شدم
اینه که در طول این دو نیم سال
هم کلی جملات و حرفهای مثبت درباره کانادا گفتم
هم واقعیت هاشو که بعضا تلخ هم میتونه باشه
و از کرده خود دلشادم.
سیستم اینجا مریضیایی داره. خوبیا هم زیاد داره.
مثلا یادتون میاد همیشه میگفتم که چطوری پسرا رو منزوی و مریض میکنن
یا فشار میارن بهشون
و پسرا اینقدر دیگه از دخترا میترسن و جلو نمیرن که ترجیح میدن خونه شون رو مجانی به یه دختر کرایه بدن و ازش قرارداد و امضا بگیرن که براش شوگ
https://t.me/proxy?server=ja.na.proxyfa.club&port=443&secret=dd00000000000000000000000000000000https://t.me/proxy?server=Iran.iMTproto.Vip&port=443&secret=dd00000000000000000000000000000001
https://t.me/proxy?server=bi.st.proxyfa.club&port=7980&secret=dd00000000000000000000000000000000
tg://proxy?server=Fou.MyPoroxy.Mywire.org&port=9090&secret=00000000000000000000000000000000
https://t.me/proxy?server=ja.na.proxyfa.club&port=443&secret=dd00000000000000000000000000000000
واقعا خیلی خوشحالم که اینترنت و محیط های مجازی وجود دارن
و کمک میکنن که مردم ما نفری یه اکانت بسازن و مدیر کانال تلگرم و ادمین فلان جا و نمیدونم مدیر اینور و اونور بشن و عقده ها رو مقداری جبران کنن.
عقده مدیریت به شدت در مردم ما فوران میکنه
فکر نکنین با رفتن این رژیم این عقده در ما درست خواهد شد. نه. اینا برن هم یه عده دیگه میان که دیکتاتورتر و بد ترن.
چون مشکل ما مردم ایران هستیم
مشکل ما مردم دلال و مورگیج بروکر و دروغ گو و عقده ای و سرکوب گر و دی
صبح ساعت 4 و نیم به خاطر سر و صدای هم خونه ایم از خواب بیدار شدم.
یه هم خونه ای سفید دارم که پسره ولی قدش از من حدود ده سانتی کوتاه تره. خیلی غیرعادیه قد و هیکلش ازین جهت که سفیدها دیدین درشتن؟ این برعکسه.
بگذریم.
خلاصه این ادم با اون هیکل ریز وقتی راه میره، اندازه چهل نفر سر و صدا میکنه انگار داره انتقام جویی میکنه.
همون موقع بلند شدم جواب پیامهای واتس اپ و تلگرم رو بدم.
به یه نفر جواب دادم: تو چشمای جذاب و دوست داشتنی ای داری (ِیا داشتی)
اونم د
به لطف یکی از دوستانم به تلگرم دسترسی دارم. فقط میتوانم با خودش چت کنم. هیچکس آنلاین نیست. خیلی اتفاقی رسیدم به کانال توییتر فارسی. این کانال و امثال آن تا مدتها برایم نفرتانگیز بودند. توییتهای ما را بدون اجازه کپی میکردند. گاهی حتی متن را سانسور میکردند. و از این راه کسب درآمد میکنند! خلاصه. خبرها را خواندم. ایرانیهای مقیم خارج، نگران و غمگین هستند. از خانوادههایشان بیخبرند. یکی نوشته بود «شما که نمیتونید وصل بشید چقدر جات
دراز کشیده بودم و ویسش را گوش میدادم. به خودم آمدم و چهرهام را در صفحهی گوشی دیدم که لبخند میزند. حس کردم که دلم برای صدایش تنگ شده بود. بعضیها میگویند که زمان همه چیز را حل میکند. ولی از نظر من، زمان که تنها کارش گذشتن است! این ما هستیم که عوض میشویم. محسن نامجو در سخنرانی «در رد و تمنای نوستالژی» میپرسد «چرا زمان خاصیت پاککنندگی ندارد؟» به نظرم سوال به جاییست. ترکشهای بعضی اتفاقات تا ابد در روان ما باقی میماند. هر از گاهی
کلا،
همه مون،
سعی کنیم از دور و برمون لذت ببریم.
یه وقتی میبینی دیگه کسی رو نمیبینی.
شب خواب مادربزرگم رو دیدم.
دیدم زنده هست
ولی اصلا مریض نیست.
یعنی کلا زنده هست.
یعنی اصلا قرار نبوده مرده باشه.
مریض هم نیست. سالمه.
بیدار که شدم گفتم آخ جون!
بعد نیم ساعت یادم اومد که مادربزرگم دو سال و خورده ای قبل (داره میشه دو سال و نیم) از دنیا رفت.
یادمه
یه بار جدی زنگ زده بوده روی اسکایپم، فکر کنم دو سه بار پشت هم زنگ زده بود ولی من گوشی رو برن
احتمالا شما هم تا به حال از نسخه های غیر رسمی تلگرام استفاده کرده اید. ویدیوگرام یکی از برنامه هایی است که به سرور های تلگرم متصل بوده و امکانات مختلفی را در اختیار کاربران قرار می دهد. اگر می خواهید برای دیلیت اکانت ویدوگرام اقدام کنید نیازی نیست حتما اکانت تلگرام خود را نیز حذف کنید شما باید اپلیکیشن ویدوگرام را از روی موبایل خود حذف کنید و سپس تمامی دسترسی ها را به تلگرامتان غیرفعال کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص حذف اکانت ویدوگرام
بنا به دلایلی باید فعالیت بیشتری در اینستگرم و کانال تلگرم داشته باشم. هنوز برنامهی مشخصی برای نوع فعالیت وبلاگم ندارم. فقط میدانم که خصوصیترها را اینجا خواهم نوشت. اما نمیدانم که آیا مایلم سایر نوشتههایم را هم اینجا منتشر کنم یا نه؟ قطعا با شما راحتترم و بیشتر از دیگران از جزییات زندگی من خبر دارید. بله بله، ژولیسِ شیاد که قصد داشت وبلاگستان را نجات دهد حالا دارد این حرفها را میزد! متاسفم که این را میگویم اما کار چندانی از م
خبرهای میرسه از اینکه تلگرام بلاکچینی داره میاد. طبق خبری هم که تو کانال اندیشکده تبیین در ایتا خوندم، ظاهرا به صورت محدود کارش رو شروع کرده، طبق گفته یکی از کارشناسای فضای مجازی هم قراره طبق برنامه، خرداد ماه رونمایی بشه.
نکته جالبش اینجاست که تو همین فضا، گوگل اقدام به حذف هاتگرام و تلگرام طلایی از روی گوشی ها کرده و وزیر ارتباطات هم میگه هاتگرام و تلگرام طلایی فاقد امنیتن! و حالا تلگرم طلایی و هاتگرام از روی بازار حذف شدن.
برای #حقالناس
در ابتدا برای رفتن تردید داشتم ولی در نهایت دعوتش را پذیرفتم. گمانم بعد از دو ماه بود که دور هم جمع میشدیم. ایمان مثل همیشه شروع کرد به رقصیدن. من از تماشای رقصیدنش لذت میبرم و بارها به خودش گفتهام که دلم میخواهد بتوانم مثل او برقصم. علیرضا را به زور کمی بین خودمان نگه داشتیم. عاشق آشپزی کردن است. چند باری به او گفتهم «عین زنهای 40 ساله همهش توی آشپرخونهای! بیا 2 دیقه بشینیم با هم حرف بزنیم دیگه!» به هر حال آدمیزاد در کنار غذا خوردن، رق
در پی بهتر شدن افسردگیام _حتی خدا هم نمیداند که قرار است تا کی این جمله را از من بشنوید!_ دوباره با جدیت در حال ساخت دستسازههایم هستم. کار با میخ و حلقهی یک سر را یاد گرفتهام و بسیار خوشحالم. البته کار سختی نبود، فقط از خریدن و امتحان کردنش میترسیدم. دلم میخواهد که کار با فلز، چوب و رزین را هم یاد بگیرم. مبلغ و مقدار زیادی مواد اولیه خریدهام و از هر فرصتی برای خلق کردن استفاده میکنم. من برای ساختن فرزندانم نقشه نمیچینم؛ یعنی از
در پی بهتر شدن افسردگیام _حتی خدا هم نمیداند که قرار است تا کی این جمله را از من بشنوید!_ دوباره با جدیت در حال ساخت دستسازههایم هستم. کار با میخ و حلقهی یک سر را یاد گرفتهام و بسیار خوشحالم. البته کار سختی نبود، فقط از خریدن و امتحان کردنش میترسیدم. دلم میخواهد که کار با فلز، چوب و رزین را هم یاد بگیرم. مبلغ و مقدار زیادی مواد اولیه خریدهام و از هر فرصتی برای خلق کردن استفاده میکنم. من برای ساختن فرزندانم نقشه نمیچینم؛ یعنی از
صبح از خواب بیدار شدم
ظهر شد
یهو یه پیام اومد (sms)
که
Hi Khengool,
I was wondering where you have stored the rest of the samples in the lab blah blah blah
با شماره انتاریو هم پیام داده بود
رفتم شماره ش رو توی تلگرم وارد کردم
Reza بود اسم یارو
رضا رو هم که همه شماها بهتر از من میشناسین (همون اسم Fake که یه شخصی باهاش میاد برام کامنت میذاره)
یعنی طرف مقابل کاملا میدونست که من نه انتاریو دیگه هستم نه دانشگاه.
و خودشم میدونست که اسم اون محلولایی که نوشته بود هم چرت و پرت بود و کلا این محلول ها به رش
بعد از ارسال sms، نوبت رسید به زنگ زدن به دوستان. با چند نفری صحبت کردم. علی خیلی غمگین و ناامید بود. تازه ماشین خریده بود تا در اسنپ کار کند. حالا با این افزایش قیمت بنزین، اصلا برایش به صرفه نیست. میشود گفت که صدای مهدیه عادی بود. حداقل کمی انرژی داشت. شاید هم اینطور تظاهر میکرد. ما افسردهها خوب بلدیم که زور بزنیم تا شبیه زندهها به نظر بیاییم. ایمان جواب نداد. دیروز علیرضا، مهیار و آزه را دیدم. در اوج ناامیدی و بلاتکلیفی لبخند زدیم. مهری ب
خبرهای میرسه از اینکه تلگرام بلاکچینی داره میاد. طبق خبری هم که تو کانال اندیشکده تبیین در ایتا خوندم، ظاهرا به صورت محدود کارش رو شروع کرده، طبق گفته یکی از کارشناسای فضای مجازی هم قراره طبق برنامه، خرداد ماه رونمایی بشه.
نکته جالبش اینجاست که تو همین فضا، گوگل اقدام به حذف هاتگرام و تلگرام طلایی از روی گوشی ها کرده و وزیر ارتباطات هم میگه هاتگرام و تلگرام طلایی فاقد امنیتن! و حالا تلگرم طلایی و هاتگرام از روی بازار حذف شدن.
برای #حقالناس
دو سال و سه ماه و پانزده روز پیش کانالم را در تلگرم ایجاد کردم. قضیه از این قرار بود که تصمیم گرفته بودم به ساختن دستسازه. در طی این مدت که با افسردگی، روابطم و به صورت کلی با «زندگی» میجنگیدم، فراز و نشیبهای زیادی داشتم. گاهی به مدت چند ماه نه چیزی ساختم و فروختم، و نه کانالم را آپدیت کردم. هیچوقت هم درست مثل آدمیزاد تبلیغ نکردم. راستش در این زمینه «انتظار» حمایت داشتم از دوستانم. تک و توک بودهاند کسانی که بدون درخواست من، در صفحاتشان ا
نهار امروزم بر خلاف 3 هفتهی گذشته اصلا خوشمزه نشد. داشتم کار میکردم و برای بند عینک جدیدی که میساختم ذوق داشتم. هیچ تمایلی نداشتم که کارم را رها کنم و وقتم را در آشپزخانه بگذارنم. اما مجبور بودم. از سر بیمیلی عدسی دیشب را با برنج قاطی کردم و کشمش و زعفران را هم اضافه کردم. هیچ طعمی نداشت! تنهاییام شکل جدیدی به خودش گرفته. هنوز هم با فاصلهی خانه تا سر خیابان و به خصوص فاصله تا باشگاهم کنار نیامدهام. شاید باشگاهم را عوض کنم. با فرم کوچه
3 روز بود که از اتاقم تکون نخورده بودم. به نظر من که فقط با یک بی خیالی ممتد می شد این چند روز تنهایی رو رد کرد، از همون نوعی که این دوست سرخوشمون «محمد» داره، ظهری با شنگولی خاص خودش اومده بود اتاق، میگفت بریم باغ کتاب! منم که مثل جنازه های نیمه جون پرت شده بودم یه گوشه گفتم آخه بابات خوب! ننه ت خوب! آخرین شب پاییز، اونم جمعه، کی دل و دماغ داره بره اون سر شهر، باغِ کتاب، دیمبل و دیمبو بشنوه؟! گفتش انار میدن بیا بریم! گفتم برا منم بیار!.
*
بعد نماز م
چرا کاربران کانال باید واقعی باشند؟
تلگرام به علت این که نسبت به سایر شبکه های اجتماعی مخاطبان بیش تری دارد مکان مناسبی برای معرفی محصولات و خدمات شما می باشد. دغدغه اصلی افرادی که می خواهند از طریق تلگرام کسب درآمد کنند، تعداد اعضای کانالشان می باشد. در ابتدای فراگیری تلگرام در کشور به دلیل این که رقبای زیادی برای جذب ممبر وجود نداشت، صاحبان کانال ها به راحتی می توانستند کاربران را به کانال خود جذب کنند. البته باید در نظر داشته باشید
بله دوستان. قطعا همهی ما دوست داریم حداقل فقط خودمان برای یک لحظه هم که شده به اینترنت جهانی دسترسی داشته باشیم و ببینیم که در دنیا چه میگذرد. باید هم بتوانیم. این حق مسلم ماست. امروز، باز هم به لطف یک دوست عزیز، توانستم به اینترنت جهانی دسترسی داشته باشم. ولی بدون حضور ایرانیها لطفی ندارد. حالا چه شده که منِ معترض از ایران و ایرانی به یکباره عاشق وطن شدهام؟! خیر. عاشق وطن نشدهام. ولی تلگرم و توییتر و غیره بدون حضور آدمهای همیشگی شبیه
چند روز پیش جلسهی سوم با روانپزشکم بود. حرفهایی زد که قبلا خودم چند باری به آنها فکر کرده بودم ولی به جوابی نرسیده بودم. مسئله را برایم شکافت و مرا به فکر فرو برد. دیروز کمند پیام داد و گفت میخواهند دور همی بگیرند و سپس مرا به گروه «عیش و نوش» واتساپ اضافه کرد. با خودم گفتم این بهترین موقعیت برای تجربهای جدید است. چه خوب شد که چهارشنبه باشگاه رفتم و منتظر پنجشنبه نماندم.بدون دغدغه و نگرانی کوله را بستم. با اینکه ماکسیم و تپسی و آژانس
توییتر جای عجیبیست. درواقع خودِ این شبکهی اجتماعی که ایرادی ندارد، بلکه ایراد از ما آدمهاست! رفتارهایمان در آن عجیب است. هر چندوقتیکبار بحث میرسد به نابلد بودن ایرانیها در سکس. بله من هم میدانم که آموزش نبوده. بله من هم میدانم که آگاهیرسانی نشده. بله، من هم میدانم که حرف زدن دربارهی آن تابو بوده. بله من هم میدانم که همیشه از آن با صفتهای منفی؛ کارای بد، فساد، زنا و غیره یاد کردهایم. ولی کسی که گوشی هوشمند، اینترنت و فیل
یکی دو تا چیز رو درباره فرهنگمون متوجه شدم (فرهنگهایی که
خیلی indirect هستن و یا خیلی تشریفاتی)
اینکه ماها یاد گرفتیم با نوشته و عکس این چیزها منظورمون
رو بیان کنیم و نمیتونیم خیلی direct
حرفمون رو به زبون بیاریم.
چیزی که خیلی زیاد توی استوری ها یا پست های هموطنانم
میبینم اینه که خیلی غیرمستقیم همه ش سعی میکنن با نوشته و ضرب المثل و شعر و
ترانه و گاهی باید رفت، گاهی باید موند، گاهی باید چای را اینجوری خورد و... منظور
بیان میکنن. نمیرن صاف صاف تو صورت ط
درباره این سایت