نتایج جستجو برای عبارت :

از گوشه و کنار زندگی

به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از روزیاتو : بیشتر مردم در گوشه و کنار جهان آغاز سال ۲۰۱۹ میلادی را جشن گرفتند. به رسم هر سال، در لحظه سال تحویل جشن و آتش بازی برپاست و صحنه‌های جذابی از این مراسم ساخته می‌شود.
ادامه مطلب
فکرش را بکن ...یک بار دیگر ....فقط "یک" بار دیگر بتوانم گوشه ی بین الحرمین در آغوشت آرام بگیرم .....من طمع نمی کنم ...حرف قبه و شش گوشه و حرم را نمی زنم ....من همان گوشه ترین گوشه ی بین الحرمین را میخواهم که برای من امن ترین جای دنیاست . . . کنار همان قفسه ی دعا که خواب تمامش را گرفته بود ....اگر هم شد ،اگر اگر اگر که شد ؛؛؛برای ثانیه ای نفس کشیدن گوشه ی حیاط نجف ...و من دیگر به از این جا به بعدش فکر نمیکنم...میترسم به فکرم اجازه ی رویا پردازی بدهم !میترسم خو
این گوشه از سالن مطالعه که من میشینم، ظاهرا کارهایی جز مطالعه هم درش انجام میشه!!
مثلا چن شب پیش دوستان برای آماده شدن جلسه دفاع اومدن و دوست عزیز مدافع خودشون رو پیراستن. تو همون گوشه.
یکی میاد و فقط با گوشیش ور میره...تو همون گوشه.
اصلا یکی میاد و میگیره اینجا میخوابه ...اونم تو همون گوشه.
.
.
.
الان تو همون گوشه  دو نفر چنان دارن با هم حرف میزنن که احساس میکنی اینا از تو شکم مادر همدیگر رو میشناختن...چ چیز عجیبیه این دوستای خوابگاهی ...عجیب ترش اونج
گوشه گیری کودک چه علتی دارد؟
بخش کودک- درون گرایی و گوشه گیری برای آینده کودک بسیار مضر است . اگر کودکی برون‌گرا بوده، اما حالا به طور ناگهانی گوشه گیر شده باید علت یابی شود که این مشکل از کجا آغاز شده است
به ادامه بروید
ادامه مطلب
۳- دستهای گوشه دار :وقتی که دست گوشتی و مچ دست ضخیم و کلفت و کف در قسمت پائین وسیع و هر چه بطرف انگشتان بالا میرود وسعت آن کم شود و نوک انگشتان نیز دارای گوشه باشد ، گوشه دار نامیده میشود .اشخاصیکه دارای دستهای گوشه دار میباشند آزادیخواه و شورش طلب و هر کاری را قبل از فکر انجام میدهند، خوشگذران و اجتماعات و دسته بندیها و مسافرت را دوست دارند .
 
به طور کامل نوشته نشده است!
میدانمهست تاریخ بی نظیری در همهمه ی زندگیِ بی سر و سامانِ منکه در گوشه ای از ازدحام خیابانی شلوغمی نشینی کنارِ من و از غیب ترین احوالات دلم با من سخن می گوییو من از لطافت کلماتت تو را خواهم شناختبا تو عمق جانم را به زبانم جاری میکنمو نگاهم را لبریز از تبسم محزونت خواهم ساختآن روز در کنار رهگذرانِ بی توجهآرام پا به پای اشک هایت اشک خواهم ریخت !
ایده یا فکر اولیه از گوشه ی خیابان که راه می روید لحظه ای چشمتان به یک لنگه چکمه می افتد که غلت غلتان توی جوی آب می رود. نیم نگاهی به آن می اندازید و به آرامی از کنار آن می گذرید. این موضوع آنقدر بی اهمیت است که لحظه ای بعد این تصویر نیز زیرصدها تصویری ـ که بعد از آن در پی می آیند ـ دفن می‌شود. یکی دو دقیقه بعد هم هیچ اثری از تصویر آن چکمه در ذهنتان نمانده است.از گوشه‌ی خیابان که راه می روید لحظه ای چشمتان به یک لنگه چکمه می افتد که غلت غلتان توی ج
کلمه‌هامو از گوشه و کنار ذهنم جمع کردم و گفتم: من فقط می‌خوام همه چیز همین‌طور آروم باقی بمونه. پرسید: آروم مثل چی؟ 
گفتم: شبیه نسیم دم غروب که نمی‌تونه دریا رو آشفته کنه. شبیه وقتی که روبالشی‌های تمیز رو با قدیمی‌ها عوض می‌کنی. شبیه وقتی که میوه‌های شسته شده رو می‌چینی توی سبد و دست‌هاتو با گوشه‌ی پیراهنت خشک می‌کنی. شبیه وقتی که one last goodbye رو اتفاقی می‌شنوی و یادت میاد دنیا چرخید و چرخید و حالا با شنیدنش حالت خوب میشه جای غصه خوردن.
دو
 
خنده زد برق بر اساس جهان؟
ابر بهر چه می‌گریست؟ بگو...
#رفیع مشهدی
 
داره بارون میاد(:
من نشستم لب پنجره ذوق میکنم...
مامانم از اون طرف اتاق داره داد میزنه میگه از لب پنجره بیا کنارررررر!
واقعا نمیدونم چرا اینهمه از رعد و برق میترسه به نظرم امشب من باید حواسم بهش باشه
دقایقی بعد:
از گوشه اتاق باهاتون حرف میزنم... مامانم مثل عقاب نشسته کنارم که باز نرم کنار پنجره
دقایقی بعد تر:
آسمون دیگه کم کم داره آروم میشه... فقط بارون میاد پس اجازه مامان برای تر
دیدن ادم خفن فیس بوک که با موهای صورتی و ابی و زرد و لباس چهارخونه ی ارغوانی با زنها میچرخید در جشن شبانه و از نتایج کارهای علمی اش بهره میبرد وقتی همه از گوشه و کنار از تیپ عجیبش عکس میگرفتند احتمالا...
حیاطی بزرگ پر از موسیقی اپرا و بعد رقص و نور افشانی...
من در این گوشه ، که از دنیا بیرون است 
آسمانی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست 
آنچه میبینم دیوار است 
آه، این سختِ سیاه ، آنچنان نزدیک است 
که چو برمیکشم از سینه نفس ، نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته ،که پروازِ نگه ، در همین یک قدمی می ماند 
من در این گوشه ، که از دنیا بیرون است 
آسمانی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست 
آنچه میبینم دیوار است 
آه، این سختِ سیاه ، آنچنان نزدیک است 
که چو برمیکشم از سینه نفس ، نفسم را برمیگرداند
ره چنان بسته ،که پروازِ نگه ، در همین یک قدمی می ماند 
"ه.سایه"
یک سنگ کوچولو وسط کوچه ای افتاده بود. هرکسی از کوچه رد میشد، لگدی به سنگ میزد و پرتش میکرد یک گوشه ی دیگر. سنگ کوچولو خیلی غمگین بود. تمام بدنش درد میکرد. هرروز از گوشه ای به گوشه ای می افتاد و تکه هایی از بدنش کنده میشد. سنگ کوچولو اصلا حوصله نداشت. دلش می خواست از سر راه مردم کنار برود و در گوشه ای مخفی شود تا کسی او را نبیند و به او لگد نزند.یک روز مردی با یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. وانت را کنار کوچه گذاشت و توی بلندگوی دستیش داد زد: « هندو
من هر روز ساعت شش و بیست دقیقه‌ی صبح بیدار می‌شوم. هر روز از این‌که چند سانتی‌متر آن‌طرف‌تر کنار من دراز کشیده‌ای تعجب می‌کنم و چند ثانیه را به تماشا و حیرت و شنیدن صدای نفس‌هایت می‌گذرانم. بعدتر بلند می‌شوم و توی اتاق‌ها و نشیمن و پذیرایی می‌چرخم و وسایلم را از گوشه و کنار جمع می‌کنم و برای رفتن به محل کارم آماده می‌شوم. اما فقط صبح‌هایی که تو هم بیداری، جوانه‌ی تازه روییده در گلدان‌ را می‌بینم و رنگ قشنگ آسمان را به وقت طلوع آفتا
تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست
که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت
تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد
تو حول حالنایی حال و روزم با تو بهتر شد
تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی خراسانی قمی آری تو ایرانی
کنون دریای طوفانی ست ایران ناخدایی کن
نمک گیر تبار توست این کشور دعایی کن
دلم روشن نگاهم گرم حالم احسن الاحوال
به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال
که ایران در تو میبیند بهار سرزمینش را
کنار سفرهء باب الحوائج هفت سینش
«نقطه‌ی مقابل افسردگی خوشحالی نیست، بلکه شورِ زندگی است، و چیزی که در آن لحظه از من رخت برمی‌بست، شور زندگی بود.» اندرو سالمون، نویسنده، در نطقی قدرتمند و در عین حال تخریب‌گر، شما را به تاریک‌ترین گوشه‌های ذهنش در سال‌هایی می‌برد که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کرد. دورانی که انگیزه او برای سفری روشنگر به گوشه و کنار جهان شد تا با افراد مبتلا به افسردگی گفت‌وگو کند-- تا در کمال تعجب دریابد، هر چه بیشتر از خودش حرف می‌زند، افراد بیشتری
خرچنگ گوشه‌گیر 
 به آن خرچنگ منزوی و خرچنگ نرم‌شکم و به اختصار «خرچلزون» هم گفته‌اند.
 خرچنگ‌های گوشه‌گیر٬ بر خلاف اکثر خرچنگ‌های دیگر٬ شکمی نرم دارند. 
این خرچنگ‌ها برای محافظت از خود از پوسته سخت کهنه حیوانات دیگر استفاده می‌کنند و به همین دلیل غالباً مجبور می‌شوند به پوسته‌های بزرگ‌تری نقل مکان کنند.
نبشی پلاستیکی،فروش نبشی پلاستیکی در تهران ،خرید نبشی پلاستیکی ،نبشی پلاستیکی بسته بندی ،نبشی پلاستیکی کاشی،گوشه پلاستیکی،نبشی مقوایی، نبشی پلاستیکی اصفهان، نبشی بسته بندی، نبشی پلاستیکی پله ،گوشه پلاستیکی بسته بندی، نبشی کارتنی، نبشی مقوایی کارتن

گروه تولیدی تی تاک تولید کننده انواع نبشی بسته بندی 
نبشی پلاستیکی
نبشی مقوایی

تلفن تماس - مهندس محسنی:
09120578916
09199762163
داشتم یه ترانه ی اصیل و قدیمی گوش می دادم که رسیدم به اصطلاحی که یه روز غروبِ غمگین که یادم نیست غمگینیش از چی بود مادربزرگِ غمبرک زده ام لا به لای حرفاش گفت و از کل کلمه هاش همون چهار کلمه موند گوشه ی گوشم! یه غروبِ احتمالا تابستونی که توی حیاط نشسته بودیم و به خورشیدی که هی سردتر می شد و هی رنگش تند و تیز خیره بودیم که هنوز بوی حیاط مادربزرگه مونده گوشه ی بینی ام. یه بوی تیز خوش آیند. مثل نون محلی هایی که می پخت. اونوقت ها مادربزرگه دستش نشکسته
گاهی دست خودم را می گیرم، میبرم یک گوشه، برای خودم دلسوزی میکنم، گاهی پای درد و دل هایم می نشینم، اشک میریزم، خودم را بغل میکنم،شانه هایم را نوازش میکنم، اشک هایم را پاک میکنم، گاهی قربان صدقه خودم میروم، خودم را برای خودم لوس میکنم، ناز خودم را میکشم، آخر تمام این ها، بلند میشوم و به زندگی ام ادامه میدهم، میدانی سخت است، میدانی باور کن مشکل است، گاهی دلم برای خودم میسوزد، اما بلند میشوم، دوباره و دوباره بلند میشوم، من بیماری ام را پذیرفته
هر وقت احساس می کنم خدا رو فراموش کردم، نگاهی به دست هایم می اندازم. از دوربین گوشه اتاق به خودم نگاه میکنم و به چیستی خودم فکر میکنم. همین کافیه که خالق خودم رو حاضر ببینم.
انتظار یه بیت شعر عارفانه نداشته باش. متاسفانه من زیاد اهل شعر نیستم.
سر می خورند واژه ها و روح همین گوشه و کنار، هی بالا و پایین می شود؛ تاریک، روشن،دور، نزدیک. کلمات در ذهن، در کنار هم حرکت می کنند. یکی از دیگری پیشی می گیرد و گاه از آن عقب می ماند. در هم تنیده می شوند و یکدیگر را به بازی می گیرند مثل برگ های بید مجنون در یک عصر گرم و خسته.
کلمات می دوند و می دوند تا به گلو می رسند و درست همان جا، همان لحظه که باید ادا شوند، یک دست محکم انگار بر روی لب ها فشار می آورد. لب ها کمی به درون حرکت می کنند و کلمات را با فشاری
شب ها هرچقدر وقت مناسبی برای خوابیدن نیست در عوض وقت خوبیه برای فکرکردن. فکر کردن به بازی هایی که قراره فردا با دخترا انجام بدم. فکرکردن به اینکه غذا چی درست کنم. فکرکردن به اینکه آیا فردا وقت میشه دست‌شون رو بگیرم بریم بالای پشت‌بوم و از اون بالا شهر رو ببینیم یا نه. فکرکردن به اینکه وقتی صبح بیدار میشم و پرده رو میزنم کنار هوا ابریه یا آفتابی. اصلا من اینقدر آفتاب رو دوست دارم که میتونم هر روز صبح برم تو آسمان؛ بوسش کنم و برگردم. فکرکردن
حال و روز خوبی ندارم اما هر آنچه که تجربه می کنم را پذیرفته ام. لااقل می خواهم خودم اینجوری فکر کنم.
گوشه گیر شده ام. البته گوشه گیر بوده ام و خیلی حال و حوصلۀ گپ و گفت با بقیه را نداشته ام و ندارم.
از مهمانی ها و جمع های دوستانه فراری شده ام.
ادامه مطلب
سلاااام چند وقته انرژی ازام میباره البته بگما انرژی که با خستگی همراه دیدین یه کاریو انجام میدید که بهش علاقه دارید وقتی تموم میشه هم خوشحالید هم خستم خداروصدمرتبه شکر گوشه چشمیم به من نگاه کردن ان شاءالله همه رو شامل رحمت قرار بدند .
من گاه گاهی سرمیزنم به اینجااما دوستان میخوننو هیچ رد پایم نمیزارند ماهم میایم بی انگیزه برمیگردیم .
راسی یه چیزی دلم کنار اومد ...گذشت ازاش ...بیشتر نمیگم مثل قبلاناراحت کننده ننویسم این یه تیکم جهت اطلاع بود ه
Ch (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت چ می باشد) مانند: Chair, cheese
Ph (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ف می باشد)مانند: Phone, elephant
Kh (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت خ می باشد)مانند: Khazar, kharazmi
Gh (تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ق-غ می باشد)مانند: Ghand, ghorme sabzi
Sh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ش می باشد)مانند: She, share
Zh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ژ می باشد)مانند: Mozhgan, mozhdeh
Gh ( تلفظ این دو حرف در کنار هم بصورت ف می باشد)مانند: Laugh, enough
Th (تلفظ این دو حرف در کنار
یک.
آیابده که انسان با استادش اختلاف نظر داشته‌باشه!؟
مطلقاً خیر.
برای برخی از اساتید علاوه بر شأن علمی، شأن استاد اخلاق بودن هم قائلم و اون ادبشون بعض باعث میشه که پای درسشون زانو بزنم.
دو.
امروز با استادم بحث درباره کثرت و وحدت و وحدت شخصی بود و بحث بالا گرفته‌بود که خنده‌م گرفت و گفتم: استاد چقدر این بحث‌ها پیش میره!
سه.
ترس از این‌که این حرف‌ها سبب ضلالت کسی بشه قلم رو کنار گذاشتم و صرفاً به گوشه کنار کتاب‌هام مطالب رو با مداد می‌نویسم
زیباتر از آنی که در این قلب بمیرییا اینکه روی گوشه  عزلت بپذیریتو نقطه سرفصل تغزل به دوچشمیتوخود یم عشقی که تغییر نپذیریدر دامگه عشق چه بسیار زیادندآنها که به تیر نگهت رفته اسیریدر بارگه عشق به یک غمزه نگاهتجان از من مسکین زچه روباز نگیریبا غمزه ای از گوشه چشمان تو هستندجان بر کف وافتاده به دام تو کثیریتو باز همانی که بگویم به حقیقتدرقلب ودل ما تو کبیری وامیری
متأسفانه من سواد روایت ندارم که آن‌چه که رفت را جوری برایتان توضیح دهم که حس کنید با ما بودید. با من و پدرم. رفته بودیم کوه و آبی از بالای کوه سراریز می‌شد پایین و آبشاری بالای کوه بود و خودمان بودیم و خودمان. من تنها، خودم و خودم بدون موبایل، بدون این‌که عکسی بگیرم یا فیلمی یا استوری ای یا پست اینستاگرامی یا هرچی. با روسری سبز و سارافون زرشکی و شلوار جینی که از فرط لاغری بعد از افسردگی برایم گشاد شده بود. می‌رفتیم بالا و بالاتر و پدرم مدام می
از همان بچگی هایم همان قدر که از بودن در جمع و سر و صدا و شلوغی لذت میبردم، از خلوت و سکوت و بودن در دنیای خودم هم لذت میبردم.
دنیا و سکوتی که فقط و فقط متعلق به من بود.
هر کجا گوشه ی دنج و کوچکی را برای خودم سند میزدم و آنجا میشد متعلق به من و هر وقت که دلم میخواست به گوشه ی دنج خودم میرفتم و در دنیای خودم غرق میشدم.
ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید غمگین و احسای از مهدی جهانی به نام منو ول نکن من این گوشه ی دنیا تکو تنهام با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang mano vel nakon man in goshe donya tako tanham
دانلود آهنگ منو ول نکن من این گوشه دنیا تک و تنهام (با کیفیت بسیار عالی) و متن شعر
اگه بودی حال و روزم با الانم خیلی فرق داشت غم تو از دل من اینجوری زندونی نمیساخت♫♪✌
⭐️ ⭐️
افتادم این گوشه ی دنیا تک و تنها دلم تنگ تو که نیستی چی قشنگه توی این دنیای بی رنگ♫♪✌
⭐️
بلوریست آبی رنگ و درخشان.مسحور کننده و هم رنگ چشمهایت.مسموم میکند...میخواهم تو شوم...در خونم حل میشود.منجمد میشوم و آبی تر از همیشه خودم را در حال دست و پا زدن درچشمهایت می یابم.
بگو چگونه میتوان فراموش کرد لحظه درخشیدن مرواریدهای غلطان از گوشه ی چشمت را...که مرا از چشمت ب گوشه ای از این دوزخ انداخت...
آه ای اهریمن ترین اهریمن روزگارم.دوزخ همان جاست که تویی وجود نداشته باشد...
نبشی محافظ لبه ، نبشی مقوایی و پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ، نبشی ارومیه ، نبشی آستارا ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، گوشه پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلیمری 

نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ، نبشی پلاستیکی کاشی ، نبشی پلاستیکی بسته بندی  ، گوشه پلاستیکی ، نبشی بسته بندی ، نبشی مقوایی ، گوشه پلاستیکی بسته ب
فصل اول برنامه راه شیری
با قسمت دهم به پایان میرسد. این برنامه نجومی با یک ویژه برنامه به
مناسبت پنجاهمین سالگرد فرود انسان روی ماه ادامه پیدا می‌کند و پس از یک
استراحت یک ماهه فصل دوم آن مجددا شروع می‌شود. در این آخرین قسمت از فصل
اول راه شیری به گوشه و کنار نجوم سرک می‌کشیم و مروجان علم نجوم در ایران
به فعالیت‌های گوناگون نجومی در ایران می‌پردازند. از برگزاری باشگاه‌های
نجوم تا ساخت ساعت‌های آفتابی و عکاسی از آسمان شب موضوعاتیست که
احساسِ فوق العاده ای ته قلبم است، احساسی که مرا به شوق واداشته است، الان که دارم می نویسم، یک چیزی مثل یک رویای شیرین، توی وجودم نقش بسته است، اغراق نکرده ام، اگر بگویم،زندگی در بند بند وجودم به جریان آمده است،احساسم را کنار لبخندم میگذارم، آرام میگیرم، انگار که به رقص آمده باشم، هیجانم قابل توصیف نیست.
خدای قشنگم امروزم را با حالِ خوشی که برایم به ارمغان آورده ای شروع کردم، گوشه ی تقویمم نوشتم، آذر را خواهم زیست، آن گاه خندیدم، بلند و از س
میز غذاخوری را گذاشته بودند گوشه ی سالن، صندلی های آن را هم در کنار مبل های تشریفاتی و مبل های راحتی، یکی یکی در کنار هم دیگر  دورتا دور سالن پذیرایی چیده بودند. درست شبیه اتاق انتظار درمانگاه ها یا سالن انتظار دفاتر کاریابی که افراد یا روی آنها مشغول فرم پر کردن هستند یا کلافه و عصبی فرمهای تکمیل شده شان را در دست گرفته اند تا صدایشان بزنند و وارد اتاق مصاحبه بشوند.
ادامه مطلب
میگه باید به خودت کمک کنی،
باید بشینی و بازش کنی،بسنجی و بذاری حل بشه
بعد یه گوشه ی دور از ذهنت رهاش کنی
جنگ و چطور براى خودم حل کنم؟
چطورى این هیمه ى بزرگ از خشم و سیاهى رو
گوشه ى ذهنم رهاش کنم که همه ى وجودم و نبلعه؟
شب ها با حس خفگى از دوییدن یا صداى چمباتمه زده از فریاد نزدن
از خواب نپرم؟
چطوری نترسم از صداى بچه هاى حیرون بی خانواده،
یا از فکرم ببرم هجوم گورهاى بی کفن و...
جنگ
جنگ
جنگ
هراس تا همیشه ى من!
علی میگه چقد تو بی معرفتی چرا به من زنگ نمیزنی 
بعد از مدتها بدون اوردن بهونه میگم افسردگی بهم اجازه نمیده علی جان
و علی خوب منو درک میکنه و دیگه ازم ناراحت نیست 
کمی حرف میزنه از پایتخت و بدی هاش میگه از سیگار و مشروب و اعتیادشون میگه از تفریحای به درد نخور میگه از شلوغی و کثیفی میگه و من ته صدای بهونه گیرش دلتنگی این پسر کوچولوی گنده رو حس میکنم
بر خلاف حال و روزم میگم و میخندم و سعی میکنم حداقل اون کمی حالش عوض شه
آخه جگر گوشه ی منه 
ازش نارا
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از روزیاتو : سعیده اکبری: همیشه پرسش‌های زیادی در مورد آخرالزمان یا رستاخیز زامبی‌ ها، که به عقیده برخی از دانشمندان بالاخره روزی ناگزیر پیش می‌آید، ذهن مردم گوشه و کنار دنیا را به خود مشغول می‌کند.
ادامه مطلب
درست موقعی از زمان که باید یک گوشه‌ از بازار پسرکی ماهیِ قرمز بیندازد درون پلاستیک‌هایِ کوچک فریزر و بدهد دستِ دختر بچه‌ای که دست دیگرش در دست مادرش هست ؛ نه ماهی وجود دارد ، نه پسرک گوشه‌ای وایستاده و نه دخترک با مادرش به بازار می‌آید!
کار می کنید پول به دست می آورید می خرید می خورید چاق می شوید از قواره می افتید خودتان را به آب و آتش می زنید و هزینه ها می کنید که به تناسب اندام تان دست یابید آیا سود آیا نه در هر بیست و چهار ساعت بیست و چهار هزار بار با بیست و چهار هزار گناه مواجهید و گوشه ی هر یکی از آنها کنار قبا و ردا و مانتو و کت و کلاه سما را بگیرد بیست و چهار هزار گوشه ی گناه خورده اید و چاق از آنها هستید به فروشندگی شیاطین قهار استغفار یک سیستم بسیار دقیق و صد در صد رایگانِ
همه چیز درباره ی درمان گوشه گیری در کودکان، نوجونان و بزرگسالان آورده شده است.
برای همه ی ما پیش آمده که لحظاتی نیاز به تنهایی و خلوت کردن با خود داشته باشیم.
در مواجه با مشکلات یا زمان تصمیم گیری و فکر کردن این تمایل به خلوت گزینی و گوشه گیری شدید تر می شود.
اما گوشه گیری در بعضی افراد یک خصوصیت بارز است به نحوی که دیگران در محیط های رسمی و غیر رسمی فرد را با همین ویژگی می شناسند.
گوشه گیریگوشه گیری به معنای تمایل دائمی فرد به خلوت گزینی و تنها
همه چیز درباره ی درمان گوشه گیری در کودکان، نوجونان و بزرگسالان آورده شده است.
برای همه ی ما پیش آمده که لحظاتی نیاز به تنهایی و خلوت کردن با خود داشته باشیم.
در مواجه با مشکلات یا زمان تصمیم گیری و فکر کردن این تمایل به خلوت گزینی و گوشه گیری شدید تر می شود.
اما گوشه گیری در بعضی افراد یک خصوصیت بارز است به نحوی که دیگران در محیط های رسمی و غیر رسمی فرد را با همین ویژگی می شناسند.
گوشه گیریگوشه گیری به معنای تمایل دائمی فرد به خلوت گزینی و تنها
یک هفته است که گوشه لب‌هایش تبخال زده است. دقیقاً همان‌جایی که لب‌ها باز و بسته می‌شوند. و چون زخمشان به هم چسبیده و خشک شده است، موقع خوردن، خندیدن و حرف زدن مکافات گناهانش است که از او ستانده می‌شود. حالا دیگر بعد از یک هفته شرطی شده است. قبل از دهان بازکردن با خودش چرتکه می‌اندازد که این خوراکی یا این حرف ارزش دهان باز کردن و درد کشیدن را دارد یا نه. روزهای اول امانش بریده شده بود از این درد. اما حالا با خود می‌اندیشد که چه درد مفیدی است. ا
از گوشه و کنار میشنوم که انگار خبر ندارند که اینجا تعطیل نشده!
بلکه کمی جمع و جور تر شده!
و محفلی خصوصی تر...
اگر از اندک دوست داران این پن‌دار نویسه ها بودی
بیا... اما خودت را و انگیزه ات را معرفی کن...
چون متن هام سمی اند!
باید آماده مردن باشی!
http://eitaa.com/pen_daar
پ.ن: سعیم بر این‌ست که خواب آسوده اینجا را بر هم نزنم!
کوله‌ام رو جمع کردم که برم کرمانشاه... دلم گرفته از غروبی... نمی‌دونم چرا... شب با خودم فکر می‌کردم که الان باید یکی بود که هی پیام می‌داد و می‌گفت می‌خوای برسونمت تا ترمینال؟ باید یکی بود که وسایلم رو جمع می‌کرد و قایمکی تو کوله‌ زهوار در‌رفته‌ام چند تا خوراکی می‌ذاشت و توی راه پیام می‌داد که از جیب بغلی بردار بخور ضعف نکنی... باید یکی بود که دلش گوشه اتاقش تنگ می‌شد برای نبودنم. برای رفتنم. باید یکی بود که گوشه ذهنم درگیرش بود و گوشه ذهنش
نبشی پلاستیکی کاشی  ، خرید نبشی پلاستیکی، فروش نبشی پلاستیکی در تهران، گوشه پلاستیکی، نبشی بسته بندی، نبشی کارتنی، گوشه پلاستیکی بسته بندی ،نبشی مقوایی

گروه تولیدی تی تاک تولید کننده انواع نبشی بسته بندی 

نبشی پلاستیکی  - نبشی مقوایی 
تلفن تماس - مهندس محسنی :
09120578916
09137028196
09199762163
09197443453
سامانه پیامکی پاسخگویی 
09356970259
پسرک در گوشه ای به انتظار نشسته بود... روزها و سالها و قرن ها...در انتظاری طولانی ...
تا روزی جوانمردی را دید...
جوانمرد گفت که رسیدن تنها در حرکت کردن است... نه در گوشه نشینی و به انتظار نشستن...
و پسرک برخواست تا راهش را آغاز کند... راهی برای رسیدن...
کارهای روزانه‌ام را به حداقل رسانده‌ام. از اول تعطیلی‌ها سعی کردم خودم را گرفتار تنبلی نکنم. ساعت‌های کارکردنم را در روز ثابت نگه داشتم. گرچه چندین کتاب را نصفه رها کردم و نوشته و پژوهش و پروژه را، ولی بهم این حس را می‌داد که تمام تلاش خودم را می‌کنم و حداقل کارها را تا یک‌جاهایی جلو می‌برم. از آن جهت خوب بود اما این جایی از سال است که من بعد زمستان به خراسان می‌روم و کنار خانواده‌ام آرام می‌گیرم، در بهار با بابا قدم می‌زنم، گوشه‌ی گوه
آواز یا نغمه اصطلاحی است در موسیقی سنتی ایرانی که برای توصیف مجموعه‌ای از گوشه‌ها به کار می‌رود که معمولاً در کنار هم و مستقل از یک دستگاه اجرا می‌شوند. لفظ «آواز» دست کم در دو معنای دیگر نیز به کار می‌رود که یکی فرم موسیقی آواز است و دیگری شکل خاصی از فرم آواز که متر مشخصی ندارد .
آوازهایی که معمولاً در ردیف موسیقی ایرانی نام برده می‌شوند عبارتند از آواز ابوعطا، آواز دشتی، آواز افشاری، آواز بیات ترک، و آواز اصفهان (یا بیات اصفهان)؛ در برخ
سلام روز یکشنبه است
آخرین روز تابستون 98
گوشه ی صحن گوهرشاد رو به گنبد تکیه دادم به دیوار
دل نگران اربعینم و امیدوار به امام مهربانی ها
پ.ن 1 : هیچ وقت این گوشه خالی نبود .‌‌‌‌‌‌خیلی ذوق مرگم اینجام
پ.ن۲ : گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر ( خلاصه آقا خودت درست کن) 
پ.ن ۳ : امروز سه تا کلاس اولی داشتیم
خدایا گوشه ی چشمی بفرما
که هر رنجی شود رحمت به لطفت
بکن شادی برایم غُصّه ها را
شود ناراحتی راحت ز لطفت
بکن تاریکیم را نور خالق
بده پایان شب فرقت به لطفت
بکن زشتی به زیبائی مبدّل
گرفتاری مده شدّت به لطفت
شود هر قهر از من مهربانی
بده آرامش و عزّت به لطفت
بکن امکان پذیر هر کار سختم
بکن ترسم تو امنیّت به لطفت
خداوندا تو تنها تکیه گاهی
بکن ضعف مرا قدرت به لطفت
تمام لحظه هایم را پر از عشق
بده در بندگی همّت به لطفت .
.
معصومه رو که وسط راه دیدم و گل از گلم شکفت و از ته دلم خوشحال شدم، تازه فهمیدم که بعد از بچه دارشدنم چقدر تنها شدم!چقدر دوستای خوبمو یکی یکی به بهانه ی وقت نداشتن و شلوغی سر کنار گذاشتم!چقدر گوشه گیر و منزوی شدم... و به تبعش افسرده...ارتباط با صمیمی ترین رفقام شده در حد ماهی یه پیام یا کمترو این یعنی حلقه ی محاصره ی دنیا روز بروز داره تنگ تر میشه و من وسط این دایره دارم له میشم...
اجرای ارکستر متروکه فعلا متوقف شده و منی که از همه بیشتر خواهان لغو شدن این نمایش بودم الان بی‌حس نشستم یه گوشه. زحمت زیادی کشیده شد براش. حیف بود.
دو روزی میشه که مهدی اومده. دیشب صالح و ملی و سجادم بودن. دلم بسیار برای الهه تنگ شده. همزمانی برگشتن بچه‌ها و بازارچه ارتوان باعث شد دلتنگی غریبی رو حس کنم.
کاغذ کادو و نخی که گرفته بودم بی‌استفاده افتادن گوشه‌ی اتاق.

پ.ن همین الان مکالمه‌ی تلفنیم با مهدی تموم شد.
 
در نگاه علمی، دستگاه های موسیقی ایرانی به مجموعه‌ای از چند نغمه (گوشه) اطلاق می‌شود که با هم در گام، کوک و فواصل نت هم‌ آهنگی دارند. موسیقی ایران دارای هفت «دستگاه» و پنج «آواز» و در کل، دوازده «مایه» است.اگر بخواهیم این مسأله را به زبانی ساده توضیح دهیم، می‌توانیم بگوییم که «دستگاه‌ها» مجموعه‌ای از گوشه‌ها هستند.بین دستگاه‌های مختلف روابطی برقرار است. برخی گوشه‌ها در بیشتر از یک دستگاه دیده می‌شوند که این امر می‌تواند پرده‌گردان
هو
 
روضه‌ی عاشورای امسال جان‌‌کاه‌تر از تصورم بود. آن‌قدر که نیمی از روضه را از خود بی خود شده بودم و فقط فریاد بود و شیون. آن هم نه فقط من، تمام آن‌هایی که از ابتدای روضه دل داده بودند به سرایش غمبار نوحه‌خوان. امسال همه چیز خیلی روضه‌تر از هر سال بود، همه‌ی روضه‌ها، زمینه‌‌ها، حتی شورها... از همان شب اول که بیش‌تر صلابت است و دلتنگی عزای حسین. امسال که عجیب‌تر از هر سال دل‌ سنگ ما در روضه زیر و رو می‌شد. امسال عصر عاشورا از همیشه جان‌
نبشی پلاستیکی کاشی  ، خرید نبشی پلاستیکی، فروش نبشی پلاستیکی در تهران، گوشه پلاستیکی، نبشی بسته بندی، نبشی کارتنی، گوشه پلاستیکی بسته بندی ،نبشی مقوایی

گروه تولیدی تی تاک تولید کننده انواع نبشی بسته بندی 

نبشی پلاستیکی  - نبشی مقوایی 
تلفن تماس - مهندس محسنی :
09120578916
09137028196
09199762163
09197443453
سامانه پیامکی پاسخگویی 
09356970259
واقعیت اینه من زیاد سورپرایز شدم، اما هیچ‌وقت سورپرایز نشده بودم! یه بار تو خوابگاه نشسته بودم تو سر لپ‌تاپم می‌زدم که یهو هم‌اتاقیم با یه کیک تولد وارد شد و برام نقلی‌ترین جشن تولد دنیا رو گرفت. یه جشن تولد دونفره با یه کیک کوچیک. اون شب مجال شگفت‌زدگی نداشتم. چون حجم خوشحالیم به حس دیگه‌ای اجازه ورود نمی‌داد.اما هیچ‌وقت خوشحالیم با شگفتی مخلوط نشده بود. اونجوری که با دست راستم جلوی دهن باز شده‌م رو بگیرم و همزمان دست چپم رو بذارم روی
- آدمی در هر گوشه‌ای ازین هزارتوی زندگی که باشد چشمش به آن گوشه‌ی دیگر است. علتش هم ذات کمال طلب آدمی است. چاقوی تیز کمال طلبی اگرچه مصلح است اما گاه تنت را پاره پاره می‌کند. واقعیت این است که گوشه‌های این هزارتو اگرچه متفاوت ولی چشمگیر نیست "اگر از بیرون به آن نگاه کنی". 
- درک این مطلب نه به خواندن و حفظ کردن است که به تکرار در روزمه زندگی است. تکرار تا باور قلبی. آنقدر که اگر "همه" چیز را از ما گرفتند افسرده، غمگین و هراسان نشویم.
- "از کسانی نبا
نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ،  نبشی پلاستیکی کاشی ، گوشه پلاستیکی ، نبشی مقوایی ، نبشی بسته بندی ، گوشه پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلاستیکی پله ، نبشی پلاستیکی اصفهان ، نبشی پلیمری ، دستگاه نبشی زن پلاستیکی ، نبشی کارتن
بچگیام آروم و گوشه گیر بودم، جایی میرفتم مهمونی ساکت یه گوشه می‌نشستم وبه بازی کردن بقیه نگاه میکردم و منتظر بودم یکی از بچه ها بگه که باهاشون بازی کنم یا اینکه مامانم اجازه بده تا برم و باهاشون بازی کنم ، اما بیشتر وقتا این اتفاق نمی افتاد و بچه و مامانم اینقد سرگرم صحبت و بازی بودن که من رو یادشون میرفت. این بود که همیشه تو حسرت اون لحظه بودم حتی اگه جایی دیگه هم بازی می‌کردم بازم فکرم تو موقعیت قبلی بود و حسرت میخوردم. الان که بزرگ شدم هم ه
نمی‌دونم چرا. چرا نمی‌تونم کنارش بذارم؟ یه گوشه از قلبم، یه گوشه از ذهنم مونده و هیچ راهی هم برای بیرون انداختن‌اش به ذهنم نمی‌رسه. دوست داشتم که طرح‌ام رو با موضوع موسیقی و معماری کار بکنم، با چهار تا از آهنگ‌های بیتلز. از یه ماه قبل شروع کردم، ولی هنوز به نتیجه نرسیدم. باید کنارش بذارم و یادم نره که یه قسمت از کار معماری حجمه، پلان، نما، پرسپکتیو و... باقی چیزا هستن که باید روشون کار بکنم و موندن هنوز.
گل‌های زرد، بنقش و قرمز گل‌فروشی‌ها را به حال خودشان بگذار. یک روز و دو روز عطر خوش رزهای بی‌ریشه را فراموش کن. من برای تو نهال آورده‌ام. نهالی از درخت زیبای یاس. تا آن را در گوشه‌ی خانه‌‌ات بنشانی. چرا گوشه؟ آن را ه میان خانه بنشان، دور آن بنشین،‌ پیش او چای بنوش. من برای آب دادن به آن نهال به تو سر خواهم زد و تو با قلبی که از حرارت من می‌تپد به آن رسیدگی خواهی کرد. به دورش ربان‌ خواهی بست. درخت یاسم را به پیش خود حفظ کن. روزی گل‌های آن را با
چرا کودکم به هیچکس اعتماد ندارد؟ دلیل منزوی بودن کودکم چیست؟
داشتن یک کودک اجتماعی و خونگرم آرزوی هر مادروپدری است ولی متاسفانه این مساله برای خیلی از والدین در حد همان آرزو باقی می‌ماند.شاید باورتان نشود دیدن این صحنه که کودک گوشه‌ای ایستاده و با چشمانش بازی همسالان خود را دنبال می‌کند برای پدرومادر بسیار ناخوشایند است.
ادامه مطلب
 
جراحی کانتو پلاستی
جراحی کانتوپلاستیبرای تغییرات جایی که پلک بالا و پلک پایین به هم میرسند یعنی همان گوشه چشم از این عمل استفاده میکنند. 
در چه مواردی از کانتو پلاستی استفاده میشود؟
کانتو پلاستی افتادگی پلک ها که بر اثر بیماری و یا سنین بالا ایجاد میشود را رفع میکند و همچنین اگر از روش های دیگری استفاده شد و نتیجه مورد پسند قرار نگرفت، از جراحی کانتو پلاستی برای ترمیم آن استفاده می کنند. با استفاده از کانتو پلاستی میتوان عضلات پلک بالا و
مانده ام تنها 
به چه مانند کنم این غم تنهایی خویش 
به کجا بگریزم 
مقصد یار کجاست 
شاید آن گوشه نورانی میخانه یار 
خلوتی باشد به کنار 
تا رها سازم اندوه دلم را 
چو خزانی که در آن برگ ها 
از غم هجر تو بی تاب کنان 
فتادند زمین 
 
شاعر : ابراهیم حجتی نژاد 
دلم می خواد همه روز مثل کرم بیفتم یه گوشه. اصلا تخت قشنگ خودمو که کتابام کنارشن از فائزه پس بگیرم. بیفتم رو تخت. پتو کلفته که توپ توپی و رنگارنگه رو بکشم روم و کولر رو روشن کنم. یه بستنی لیتری شکلاتی هم کنار دستم باشه. تا شب، بخورم و فیلم ببینم و کتاب بخونم و بخوابم و بخوابم و بخوابم.
یه فاکتور دیگه هم باید داشته باشه. به قول آهنگ amensia، صبحش با فراموشی بیدار شم. این جوری دیگه فکر و خیال هم نمی کنم.
بارها در جلسات مختلفی که پیرامون بیانیه‌ی گام دوم انقلاب برگزارشده است عرض کرده‌ام که محتوای این بیانیه، حدود ۴۰سال است که در سخنرانی‌ها و مکتوبات رهبر انقلاب بیان شده، لکن متاسفانه به آنها توجه خاصی نشده است.رهبر انقلاب:در سخنرانی‌های ما، حرف‌های خوبی در گوشه و کنار هست.  منتهی غالباً دقت نمی‌شود و همینطور گم می شود. ۷۷/۲/۷
ادامه مطلب
پیشنهاد می‌کنیم استفاده از سایه‌های براق را کنار بگذارید به‌خصوص وقتی سن بالا می‌رود و به 40 نزدیک می‌شود. هرقدر پلک‌ها مات‌تر باشند، چهره زیبایی بیشتری دارد، با سایه‌هایی براق چروک‌های ریز خودشان را بیشتر نشان می‌دهند.  می‌توانید از یک خط‌چشم براق استفاده کنید.اگر دچار افتادگی پلک شده‌اید و دوست دارید چشم‌های‌تان بازتر و زیباتر به نظر برسد به هیچ وجه زیر مژه‌ها خط‌چشم پررنگ نکشید و تنها خط باریکی بالای چشم به سمت گوشه بیرونی چش
یکی از بناهای زیبا و دیدنی مجموعه زندیه که با مرگ کریم خان زتد ناتمام ماند مدرسه آقا بابا خان شیراز می باشد این بنا در ضلع جنوب شرقی مسجد وکیل طراحی و ساخته شده است. گوشه غربی مدرسه به دیوان شبستان مسجد متصل است. تنها ورودی این مدرسه در گوشه جنوبی آن و از کوچه نسبتا وسیعی می باشد.
ادامه مطلب
هر چقدر که می‌توانی صبور باشآرام و صبور...نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...!
"صبور باش" یعنی:آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، که نور آرامش حضورشتمام دلت را روشن کند...تمام دلت را به امید فردا که نه،به امنیت همین لحظهبه شیرینی همین الانروشنِ روشن کند...بگذار گریه‌هایت که تمام شد،آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت...
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و
از اواسط هزاره دوم پیش از میلاد، آریایی‌هایی به سوی فلات ایران (ایران‌زمین) مهاجرت کردند.
در این دوران تمدن‌های دیگری نیز در گوشه‌گوشه ایران وجود داشتند که با ورود آریایی‌ها (به گفته تاریخ رسمی غرب‌نگاشته)، یا زیر تیغ آریایی‌ها جان سپردند، یا با ازدواج‌هایی که انجام شد، در آنان مخلوط شدند. از این رو این تمدن‌ها رفته‌رفته نابود شدند.
ادامه مطلب
 نبشی پلاستیکی، نبشی بسته بندی، نبشی بسته بندی میوه، نبشی بسته بندی پرتقال، نبشی بسته بندی کیوی، نبشی مقوایی، نبشی کارتنی، خرید نبشی پلاستیکی، فروش نبشی پلاستیکی در تهران  
گروه تولیدی تی تاک تولید کننده انواع نبشی بسته بندی محافظ گوشه

در صادرات میوه، بسته بندی شکیل و مقاوم به ضربه اهمیت فراوانی دارد. گوشه های جعبه و کارتن های میوه و محصولات صادراتی به دلیل عبور از کنار یکدیگر برای جانشانی در کانتینر ها و ارسال در گمرک مستعد شکستن و ضربه
دست کتابم را میگیرم و باهم خیابان را متر می کنیم،میرویم همان پارک همیشگی، چشمانم را برمی گردانم و... درخت نازنینم! به سمتش پرواز میکنم، انگار که بخواهم او را در آغوش بکشم، می نشینم و ساعت ها غرق میشوم در خوشی ای که قابل وصف نیست، سرم را که بلند میکنم،در نگاه متعجب آقای میانسال لبخند میزنم، انگار که خنده اش گرفته باشد، به راهش ادامه میدهد، بلند میشوم، میروم کنار بچه ها، مادری به کودکش غذا میدهد، کودک مدام می گوید نه! رویش را به سمت من بر میگردا
آنسو
همراه جمعیت جیغ و سوت کشید و دست زد. شعار ها را
نمیفهمید اما همچنان کف میزد و شانه به شانه الی میخندید. مهم نبود چخبر است، کنار
هم بودنشان اهمیت داشت و آتش سوزاندن های گاه و بیگاه. پسری با رفیق هایش کمی
آنطرف تر مشغول کری خواندن بودند، نگاهی به تیپش انداخت و لبخندی زد، نه از این
لبخندهای هیز. پیرزنی نزدیکشان با لهجه محلی از پسرک میپرسید که چه شده؟ او هم
برای اینکه جواب زن را ندهد خود را به ندانستن زد. آخه مادر شما چطور اومدید توی
حیاط دانشگ
نور آفتاب پلک هایم را نوازش می‌کند ، درحالیکه روی چمن های نمناک دراز کشیده‌ام دست راستم را روی پیشانی گذاشته و چشم‌هایم را آرام باز می‌کنم. بالای سرم آسمانِ صاف و آبیست و در‌گوشه‌ی این منظره چند شاخه از درخت زیتونی که زیرش استراحت می‌کنم به چشم می‌خورد . قطرات بارانی که دیشب باریده بود روی برگ های سبزرنگ درخت می‌غلتند و درحالیکه خورشید به آنها می‌تابد ،می‌درخشند . لبخندی عمیق می‌زنم ، باران طولانی بود ، اما ابرهای سیاه کنار رفتند و آ
ثقیف قرابه های شراب را از سرداب آورد و گوشه حیاط، کنار چاه فاضلاب گذاشت. دعبل کتاب را کنار گذاشت. از روی دیواره ی حوض برخاست و رفت درِ چاه را برداشت. پارچه های گِل اندود سر قرابه ها را کند و یکی یکی شرابشان را سرازیر چاه کرد. «چیزی را که خدا حرام کرده، به درد همین چاه می خورد.» ثقیف پرسید: «چرا می خواهی دیگر نمی خوری؟» «دیشب به دیدن زلفا رفتم. وقتی گفت از این کارم دلگیر است، خجالت کشیدم. بعد فهمیدم که از خدا و حجت او باید بیشتر خجالت بکشم.»
+ دعبل و
نبشی پلاستیکی کاشی ، گوشه پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلیمری ، نبشی بسته بندی ، نبشی مقوایی ، گوشه پلاستیکی بسته بندی ، دستگاه نبشی زن پلاستیکی ،  نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ، گوشه پلاستیکی ، نبشی بسته بندی ، نبشی مقوایی ، گوشه پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلاستیکی اصفهان

تلفن تماس - مهندس نکیسا 
09137028196
09356970259
09918084148
09120578916

تحویل فوری در شهر های سازی کرج دزفول اصفهان شیرا
1/ رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار طلاب حوزه های علمیه: امروز وظیفه حوزه از گذشته سنگین تر است؛ علت هم این است که نیاز و قبول بیشتر است/ سابق شاید ایمانهای قرص وجود داشت لکن جلوه عملی نداشت. وسط تهران شیخ فضل الله را بر دار کشیدند، عده ای هم گوشه و کنار اشکی ریختند اما حرکتی صورت نگرفت؛ با آنکه رضاخانی هم سر کار نبود. این را مقایسه کنید با شهادت طلبه همدانی؛ چه غوغایی شد. اگر آن جنازه مطهر در تبریز و تهران و بقیه کشور هم می آمد همانطور تشییع میشد.
طی مسیر بیشترین حسی که به من لذت میداد دیدن مناظر طبیعی بود که برایم تازگی داشت و تنها فکری هم ذهنم را مشغول کرده بود این بود که در کربلا و نجف چکار باید بکنم.
نیمه های شب به مرز مهران رسیدیم.وقتی اتوبوس در محله ی مسکونی و خلوتی ایستاد تعجب کردم . این حیرت زمانی بیشتر شد که دیدم مسافران دارند با مقداری وسیله پیاده و وارد یکی از خانه ها می شوند. آخرین نفر من و دخترم بودیم که پیاده شدیم و از مسئول کاروان که گوشه ای ایستاده بود پرسیدیم چرا پیاده شوی
چقــدر باید بگذردتا مـن در مـرور خـاطراتموقتی از کنار تــو رد میشوم،تنـــم نلــرزد…بغضــم نگیــرد…
 
 
تکثـــیر مــے ‌شـــونــد و نــمے ‌مــیرند …سلـــولـــ ‌های خـــاطـــره‌ ات در مـــن …
 
 
 
بعضی وقت ها شریک تمام خاطراتتفقط یک شماره ی خاموش است . . .
 
 
 
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .عادتی که باور شود . . .باوری که خاطره شود . . .و خاطره ای که درد شود . . .
 
 
 
 
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !تبدیل به یه عشق عمیق می
همیشه یک گوشه‌ی ذهنم به این فکر می‌کنم باید برای دلم خودم بنویسم. همیشه فکر کرده‌ام وبلاگ‌نویسی یکی از بهترین لذت‌های دنیاست. جایی است که می‌توانی کلمه‌ها را فقط و فقط به هوای دل خودت بنویسی و در آن خبری از فضاهای خسته‌کننده و مصنوعی اینستاگرام و توییتر و فضای مجازی مدرن نیست. اصلاً وبلاگ اصالت دارد. عمق دارد. حالا گیریم که از اسب افتاده باشد ولی از اصل که نمی‌افتد.
بارها به خودم قول داده‌ام اینجا برای دل خودم بنویسم اما وقتی شغلت نوشتن
خدا اگه بخواد آدما رو از هر گوشه جهان و در هر قید و بندی که باشن بر می‌داره و بهم می‌رسونه. چرا مثال بزنم از ملیکاخاتون و امام حسن (ع) که بگیم این بخاطر شرایط ویژه شونه  ؟ مگه یلدا و آووکادو ی بلاگ قصه شون کم عجیبه؟
ولی کاش خدایی که آدما رو انقدر عجیب بهم وصل میکنه، همینجوری هم کنار هم نگهشون داره. ما آدما خیلی کار خراب کنیم‌. انقدر که بعد چندتا سختی همه معجزه های جلوی چشممون رو انکار کنیم و با خودمون بگیم : "ما آدمِ هم نبودیم، این اشتباهی بود که
شب می بارد چای را دم کردم
گوشه ای از این اتاق کم نور کز کردم
طعم یک لذت سرد را می نوشم با چای
تکیه دادم به دیواری سرد تر
می زنم نقشی درون سر ز ماه
با دست می چینم از آسمان 
ماه را می گیرم در آغوش 
با خود می گویم
حتما این ماه می دهد گوش
آخربن جرعه را می نوشم
با خود می گویم
آه از فرق میان من و دوست
آه از فرق میان و من و ماه
می زند احساس ، پتکی بر اندیشه ی یک کام از دور
پیرمردی فرتوت و عاشق
گاه گاهی هم خرفت و بی فکر
گوشه ای از ذهن بازی می کند با خود
و زنی جل
خب اول یه ستاره یه گوشه بزنین و بنویسین «توجه: هیچوقت حرفی که تو ذهنتونه و هیچ خزعبلی هیچ چرت و پرتی رو گوشه کتابتون ننویسین»
 
و دلیلش:(
من بدبخت من بدشانس دیوونه نمیدونم چرا گوشه کتابم نوشتم « باید راجب N یه تجدید نظری بکنم» حالا از بدبختی خیلی زیادم بی حواس کتابمو دادم یه مبحثی که ننوشته رو بنویسه:(
حالا چهارشنبه اومد کتابمو کوبید رو میزم و گفت: منم باید یه تجدید نظری راجبت بکنم
اولش رفتم تو شک ولی بعدش فقط تونستم دستو بکوبم تو صورتم
خلاصش ا
تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست
که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت
تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد
تو حول حالنایی حال و روزم با تو بهتر شد
تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی
تو شیرازی خراسانی قمی آری تو ایرانی
کنون دریای طوفانی ست ایران ،ناخدایی کن
نمک گیر تبار توست این کشور، دعایی کن
دلم روشن، نگاهم گرم،حالم احسن الاحوال
به لطف روضه های تو چه سالی می شود امسال
که ایران در تو می بیند بهار سرزمینش را
کنار سفره باب الحوائج هفت سی
متن آهنگ اگه بودی مهدی جهانی
اگه بودی؛ حال و روزم با الانم خیلی فرق داشتغمِ تو از دل من؛ اینجوری زندونی نمی ساختافتادم این گوشه ی دنیا تک و تنها، دلم تنگ…تو که نیستی؛ چی قشنگه توی این دنیای بیرنگمنو ول نکنمن این گوشه ی دنیا تک و تنهامن دیوونه از این دنیا فقط دستاتو می خوام
ادامه مطلب
دلشوره دلشوره دلشورهههه
همیشه اضطراب همیشه احساس ضعف همیشه ترس از تنهایی و طرد شدن و بی ارزش شدن حس دوست نداشتن خود و ادمای اطراف...احساس شکست...
اینا یه مدتیه که ولم نمیکنه. مخصوصا استرس و اضطراب از این که مبادا گندی بزنم و اتفاق بدی بیفته و ....
شبا با این که خیلی خستم ولی تا ۱ اینا خوابم نمیبره از بس که فکر میکنم...
گوشه کنار موهام کاملا سفید شده. دیگه اینقد زیاد شدن که نمیشه با قیچی بریدشون 
من در حق خودم ظلم کردم همین الانم دارم ظلم میکنم ولی نم
از گوشه‌ی اتاقم به تمام جهان، از گوشه‌ی جانم به تمام جانها. عشق در قلب من این‌گونه می‌تپد، و این‌‌چنین کار می‌کند.
عشق این‌چنین کار می‌کند؛ همچون ساعتی که وارونه می‎گردد.
و تو باید قلمو را، قلم را، ابزار جراحی را، گچ را، قدم را، نفس را، جان را و انسان را و خدا را و همه چیز را، چنین برداری و چنین در کار کنی.
حلمی | هنر و معنویت
سلام
سه راه پیشنهاد می کنم :
اول این که یک جدول با یک ردیف و دو ستون رسم کنید . یک سمت عکس مورد نظر را قرار دهید و سمت دیگر هم نوشته ، می توانید رنگ خطوط جدول را هم سفید کنید که مشخص نشود .
راه دوم این که از shape یا شکلک استفاده کنید ، عکس را به متن اضافه کنید ، سایز آن را کوچک کنید ، و با چپ چین یا راست چین ، آن را به گوشه ببرید . بعد یه شیپ رسم کنید و داخل آن متنی که می خواهید را اضافه کنید . این جا هم می تونید رنگ دو کار و رنگ پس زمینه را سفید یا حذف کنید .
گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود سجاده ی گوشه ی اتاقم. نه به سبب نماز هایی که رویش خوانده ام‌. که هر چه رویش خوانده ام، مایه ی شرمساری ست ... بلکه به سبب نماز هایی که رفقایی امثال ِ ساناز، روی سجاده ام خوانده اند. گاه، خدا را قسم می‌دهم به پاکیِ آن ها که روی سجاده ام قنوت گرفته اند. که روی سجاده ام سجده رفته اند. گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود اینکه سجاده ام متبرک است به آدم های درست و حسابی ِ دم و دستگاه خدا.
برای همین دلم رضا نمی‌دهد به کنار گذاشتنش. به
یکی از بچه های کلاس که از گیلان به دانشگاه ما آمده است در مورد حال و هوای شهرش میگفت. آنطور که شنیدم آنقدر برگ زرد روی زمین میریزد که آدم برای عبور و مرور باید یک تونل بسازد. در یک چشم به هم زدن حجم عظیمی از برگ های پاییزی روی زمین میریزند. با اولین باران پاییزی، قورباغه ها طلبکارانه گوشه مرداب می نشینند و غبغبشان را باد میکنند. اردک ها هم با فیس و شماتت از آب بیرون می آیند و با تبختر راه میروند و خودنمایی میکنند. نمیدانم، اما شنیدم که آنجا گاوها
من وسط اون جنگل بین اون همه درخت بلند و پیر و صدای حیوونای جنگل که هرلحظه بیشتر منو میترسوند، فقط به تو فکر میکردم. انگار مثل یه فرشته نجات ازت انتظار داشتم اونجا ظاهر شی و منو رو قالیچه ت سوار کنی و ببری با خودت.آره. تو اومدی. اومدی ولی گوشه کنار اون درخت وایستادی و به منی که هر لحظه به مرگ نزدیک تر میشدم نگاه کردی و گذاشتی بمیرم. تو گذاشتی و رفتی.
سلام و درود بر حضرت خاتم و فخر دو عالم محمد مصطفی ص که حبیب حق گشت و حلاوت یکتا پرستی را به جهانیان چشاند درود و هزاران صلوات بر ایشان که پیام خودشناسی و خداشناسی را در جهان آکندند و قرآن کلام حق را به ما هدیه دادند، عید مبعث عید شروع بندگی مخلصانه بر تمامی مسلمانان جهان بسیار مبارک باد، هنوز هم هستند مسلمانانی در گوشه گوشه ی دنیا که به جرم اعتقاداتشان عمار گونه و سمیه وار شرحه شرحه می شوند و جای بسیار سپاس دارد از خدای رحمان که در جایی به دنیا
بعضی روزا اتفاقای ناخوشایند پشت سرهم اتفاق میفتن.مثلا امروز که رفته بودیم بیرون تو فروشگاه در یخچال رو که باز کردم دستم به یه چیزی گرفت برید و یهو دیدم داره خون میاد ازش.بعد هم اومدم از کنار قفسه رد شم یکی از کنارم رد شد و دستم خورد به گوشه قفسه که لبه تیز داشت.وقتی هم می رفتیم اون طرف خیابون وسط خیابون وایساده بودیم تا رد شیم یه موتورسوار هول کرد نزدیک بود بزنه بهمون:|
همه اینا به کناررر ظهر قرمه سبزی گذاشتم وخوابیدم . با صدای زنگ در همسر از خو
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از نمناک : سوالی که اکثر خانم ها برای پاسخش ساعت ها مطالعه و یا وب گردی می کنند. شما تنها خانمی نیستید که در جستجوی پاسخ این سؤال هستید بلکه در سرتاسر دنیا هستند زوجینی که علاقه به تعیین جنسیت نوزاد خود دارند همین علتی است که محققان و پزشکان در گوشه کنار دنیا برای یافت روشی جدید به مطالعات خود همچنان ادامه می دهند.
ادامه مطلب
انگار دیگر رمقی برایم نمانده است... 
باید قدم بزنم بلکن آرام بگیرم ولی جانی ندارم... این بغض باید تمام شود ولی انقدر جلویش را گرفته ام، قهر کرده و دیگر نمی‌آید...
ما این همه بر در و دیوار نکوبیدیم خودمان را که تهش این شود... این همه فشار تحمل نکردیم، اوضاع جسمیمان اینطور بهم بریزد که تهش به این فاجعه برسیم...
مگر نه اینکه و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه... ما خواستیم اینطور نشود ولی گریزی از این مهلکه نبود...
باید بنیشینم یک گوشه.. تک تک حرف‌هایی که بر
دست دلم را گرفتم، آوردمش یک گوشه دنج، زیر چشمی نگاهش کردم، زیر بار نمیرفت که حرف بزند، اخم کرده بود و برای من قیافه گرفته بود، کم کم داشت بهم برمیخورد، ک دیدم زد زیر گریه،هاج و واج نگاهش کردم که وسط گریه خنده اش گرفت و گفت، چیه مگر نمیشود آدم دلش بگیرد؟! گفتم چرا میشود، دستش را محکم تر گرفتم و گفتم اما میشود که آدم حواسش به دلش نباشد، میشود که آدم دلش را فراموش بکند و بعد به خودش بیاید و ببیند دلش گرد و خاک گرفته و حسابی رنگ باخته است،دلم عجیب گ
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنمدل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضاگاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر استسوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضاتیره روز من از شام  غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرانه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضامی کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارونمن دل خسته سر گشته و حیران چ
 
من دستانم را دراز کردم و عاجزانه از تو خواهش کردم که دستانم را بگیری. تو همیشه همان جا می ایستادی و نگاه می کردی که چگونه موهای من در هوا می رقصند و تو تنها و تنها آن نیشخند آزاردهنده را تقدیدم من می کردی. زمانی که دستانمان در کنار یکدیگر جا می گرفتند من نفسهایم درون سینه ام حبس می شدند تا زمانی که تو بروی و مرا با تمام کمبود های تنها بگذاری. من دوست داشتم زمانی که سرت را بر روی میز می گذاشتی و چشمانت را می بستی در گوشه بنشینم و به چهره ات نگاه ک
قبل از اینکه بروم حمام لباس هایی که بوی سیگار میداد را گذاشتم توی تراس. میز را دستمال کشیدم و پیچک عزیز تازه رسیده ام را رویش فرم دادم. کنار پیچک ها شمع چیدم. تازه از سفر رسیده بودم و وسایلم در اتاق نامظم بود، منتها حالا از کمال گرایی ام کم کرده ام و میدانم بنا نیست همه کارها را در یک لحظه انجام دهم. باقی جمع و جور را گذاشتم پس از مراسم! 
با کاموا روی میز مخفف اسمم را نوشتم. سررسید را گوشه راست گذاشتم . هدفون و دستبند سال تولد را گوشه چپ.
از حمام که
نبشی محافظ لبه ، نبشی مقوایی و پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ، نبشی ارومیه ، نبشی آستارا ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، گوشه پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلیمری 

پالت های میوه و سنگ های گرانیت و کاشی وسرامیک هنگام بارگیری و تخلیه بار مستعد ضربه و صدمه بسیار هستند. جلوگیری از این امر با نبشی کشی و تسمه کشی روی نبشی قابل اجرا می باشد ‌.گروه صنعتی
نبشی محافظ لبه ، نبشی مقوایی و پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، نبشی پلاستیکی ، خرید نبشی پلاستیکی ، فروش نبشی پلاستیکی در تهران ، نبشی ارومیه ، نبشی آستارا ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلاستیکی کاشی ، گوشه پلاستیکی ، نبشی پلاستیکی بسته بندی ، نبشی پلیمری 

پالت های میوه و سنگ های گرانیت و کاشی وسرامیک هنگام بارگیری و تخلیه بار مستعد ضربه و صدمه بسیار هستند. جلوگیری از این امر با نبشی کشی و تسمه کشی روی نبشی قابل اجرا می باشد ‌.گروه صنعتی
شبیه به همیم که درد داریم اما دردی از هم دوا نمی کنیم. به هم دست نمیزنیم که دستمان کوتاه نشود از آغوشی که گرم تر می‌پنداریمش. حالمان بد است و حال بد را حرف زدن باید؛ حرف زدن را هم گوش شنوایی باید که جمله به جمله گره بگشاید از سیم های در هم پیچیده پشت پیشانی اما نه هر گوش شنونده‌ای میزبان حرف هایمان است و نه گوشمان به حرف دیگری بدهکار. من که نشسته‌ام این گوشه دنیا و فکر میکنم. فکر می کنم و آنقدر فکر میکنم که مغزم خون ریزی کند و دماغم غنات روان بدن
سلام عزیزم
با تو ام ای ابر
ابر سیاهی که زمانی سفید بودی
تو سفید می ماندی اگر ابر دیگری تو را نمی آزرد
و خود را به تو نمی کوبید
تو سفید می ماندی اگر تنها بودی
اگر تکه ای کوچک
در گوشه ای دور
در آسمان بودی
اما
حالا که تنها نیستی
حالا که در گوشه ای دور نیستی
این را بدان
که حتی هنگامی که سیاه می شوی نیز زیبایی!
هنگامی که می باری 
آرامش خواهی یافت
و آرامش خواهی داد
این را بدان که اشک هایت
هنوز طعم آرامش دارد
ببار ببار که غم هایت
ابدی نخواهد ماند
ببار که

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها