نتایج جستجو برای عبارت :

داستانک شکستن نفس

روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
 
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نم
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید محمد رضا تورجی زاده)
یکی از همرزمان شهید اینگونه تعریف می کرد:
بعد از نماز ظهر  کل بچه های گردان دور هم جمع شده بودند.ناگهان 
یکی از مسئولین آمد و گفت: دستشویی های اردوگاه خراب شده! 
الان هم برای تعمیر چند نفر رو اوردیم اما می گویند
ادامه مطلب
در باغ یک دیوانه خانه، جوانی رنگ پریده, جذاب و شگفت انگیز را دیدم.
بر نیمکتی کنار او نشستم و گفتم : «چرا این جایی؟» مرد با تعجب به من نگاه کرد و گفت :«چه سوال عجیبی، اما جوابت را می دهم. پدرم می خواست مثل او باشم؛ عمویم هم می خواست من مثل خودش باشم. مادرم می خواست من تصویری از شوهر دریانوردش باشم و از او پیروی کنم. برادرم فکر می کند باید مثل او ورزشکاری ماهر باشم.» «استاد فلسفه و استاد موسیقی و استاد منطق هم می خواستند مثل آنها باشم، مصمم بودند که
شکستن ناخن های تان به یکی از این دلایل ساده است!!
 عوامل و دلایل مختلفی در شکستن ناخن ها تاثیر گذارند که پرشین وی این بخش از اخبار زیبایی و آرایش را به ارائه ی برخی از دلایل شکستن ناخن ها و راه کارهای جلوگیری از آن اشاره کرده است.
ناخن ایده آل به ناخنی می گویند که در برابر ضربه تا حدودی مقاوم باشد و دارای خاصیت ارتجاعی بودهو راحت شکسته و خم نشود ولی گاهی ناخن ها شکننده می شوند که دلایل مختلفی در شکننده بودنآن ها تاثیر گذارند،در همین راستا پرشی
دیروز که برادرم اومد خیلی از من  دلخور بود که چرا بهش روز معلم رو تبریک نگفتم و دلش خیلی از من پر بود و من سکوت کردم و هیچی در برابر شکایتهاش نگفتم اما بعد که نشستم راجب این قضیه نوشتم دیدم که در چه لحظه هایی که هیچ رد پایی ازش نبود تو اون لحظه های تنهایی  و با خودم گفتم هر چند من این کارو ناخواسته انجام دادم اما کار خیلی خوبی کردم گاهی باید دل آدمها بشکنه تا بتونن دل شکستن رو خوب درک کنن وصدای شکستن قلبشون به گوش خودشون برسه. گاهی این تنها ترین
از ابتدای امسال به خودم قول داده ام در مسابقه ماهانه داستان پنجاه و سه کلمه ای مجله آمریکایی Prime را شرکت کنم تا اینکه بالاخره یک روز نوشته هایم به درجه ای از کیفیت برسد که برنده مسابقه ماهانه بشوم.
امتیاز این مسابقه به این است که تنها باید در 53 کلمه داستانت را بنویسی....همین و بس. نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. اینجاست که قدر کلمات را می دانی. جایی برای زیاده گویی نیست. نمی توانی هذیان گویی کنی.باید خیلی سریع همه اجازی پازل را بچینی و در پایا
حتما تا به حال با شکستن دستبند طلا مواجه شدید و بابت این مسئله هزینه زیادی را متحمل شده اید. اما ایا می دانید که این شکستن به چه دلیلی رخ می دهد. برای فهمیدن این موضوع این مطلب را بخوانید.
دلایل شکستن دستبند طلا
وجود ناخالصی در طلا : برخی از فلزات در زمان ترکیب با طلا به دلیل عدم ترکیب کامل اتم ها با یکدیگر با آن ترکیب نشده و موجب شکستن دستبند می شوند، فلزات سرب، قلع، آلومینیوم و پلاتین از جمله این فلزاتند. تمام کیس هایی که سبب شکستن دستبند طل
استاد این بار با موضوع جدیدی درس انشاء را شروع کرد. او لیوانی را از کیف خود در آورد  به شاگردان نشان داد و گفت موضوع انشاء امروز این است. بعد ناگهان لیوان را به زمین زد و صدای مهیبی بلند شد و تکه های شیشه به این سوی و آن سوی پرت شد. همه شاگردان از این کار استاد متعجب شده بودند و سکوت همراه با ترسی ملایم فضای کلاس را در بر گرفته بود. انگاری زمان متوقف شده بود و همه در فکر عمیقی فرو رفته بودند. بعد استاد گفت حالا شروع کنید به نوشتن!
پس از مدتی مشخص شد
تمام مساله این است که هیج چیز را برای همیشه در تعلیق نمی توانی نگه داری. تاریخ به انتظار تصمیم تو نخواهد نشست، تو میتوانی زودتر از ان لحظه که انتظار به اوج خود می رسد و ظرف بلور میان زمین و هواست، ضربه ات را بزنی و انتظار را پایان بخشی، اما هرکز نمیتوانی کاسه را میان زمین و هوا رها کنی، زودتر شکستن، اری، دیرتر شکستن، شاید.اما به هر حال، شکستن ، نقش بلور است.هنگامی که معرکه، معرکه ی عبور است نه توقف و عبور، ذات همه چیز است.
نادر ابراهیمی
آتش بدون
گفت :فقط بهم بگو که دیدی.
گفت:دیدم.
آروم شد و همه راه تا خونه رو از پاییز قشنگ و هوای سرد و آسمون ابری و نم بارون و درختای رنگی حرف زد و خوشحال بود که باورش داشت.
حالش خوبترین حال دنیا بود و از ته دل فریاد کشید: خدایا شکرت.
 
#داستانک
#باور
#خدابامنه
آخرین جمله‌ای که توی آخرین ساعات سال به خودم دارم میگم اینه که:
همه چیز قابل تحمله و همه چیز قابل بخشش جز چیزی که باعث شکستن دل دیگرون بشه
امید وارم دلی رو نشکسته باشم توی یک سالی که گذشت. و اگر هم خواسته یا ناخواسته زخمی نشوندم بر دلی خدا به دلش بندازه و باهام صاف بشه 
منم دارم سعی میکنم دلم رو صاف کنم با همه اونایی که شاید جایی باعث شکستن دلم شدند.
تا چه پیش آید زین پس 
دلنوشته های بهنام زرگر رامهرمزی:
گاهی سزای خواستن،داشتن،وگاهی سزای داشتن،شکستن،وگاهی سزای شکستن،فقط یک دل بی گناه است. آری دلم، که دلم برایت میسوزدچراکه تو هم به ناچارازسرتنهایی بایددرخرافات عشق بسوزی وبسازی./۱۱۹
Behnamzargar
1️⃣باعث شکستن محفظه ساچمه ها میشود و خودرو دیگر حرکت نمی کند.
2️⃣درصورت شکستن , احتمال قفل کردن فرمان وجود دارد وکنترل خودرو از دست شما خارج می شود.
3️⃣در صورتی که سرعت خودرو زیاد باشد احتمال اسیب رسیدن به گیربکس وجود دارد.
4️⃣دربعضی موارد احتمال چپ کردن خودرو نیز میباشد.
نویسنده : اشکان ارشادی 
این آیه خیلی کوتاهه ولی پر از معنی! واقعا دوست حامی نمانده! دل شکستن شده هنر همه! 
بقول شاعر : 
تا توانی دل به دست آر 
                        که دل شکستن هنر نمی باشد 
قوم الظامین نباید باشیم که اگر باشیم نسل‌های خودمان را از بین می بریم. 
چند بیت آخر را حتما بخوانید : 
مقصود خداست با توانایی های خودمان ، خودتان بخوانید.
خیالی بخارایی با دوبیتی ها بخوانید.
زمان ما آهنگران میخواندش! 
ادامه مطلب
داستانک :شماره 100
 
. . .
به خاطر بیماری مادرت
میخواستیم تو رو سقط کنیم
ولی ، فاطمه این اجازه رو نداد...
 
 
خودش رفت برای اینکه تو زندگی کنی
 
 
روزای آخر عمرش ازم قول گرفت مراقبت باشم ،
 
 
جواد!
 
 
من فقط به خاطر قولی که به مادرت دادم ،
رضایت نامه رو امضا نمیکنم
 
 
وگرنه
 
 
این همه نوجون تو جبه شهید شدن ،
تو هیچی از اونا کم نداری....
___________________
ابوالقاسم کریمی_فرزندزمین
  
کتاب خردل خر است: مجموعه داستانک های تلخ و شیرین از جنگ و صلح
 
کتاب خردل خر استنویسنده: مهدی نورمحمدزادهانتشارات: روایت فتح
بریده کتاب:
داستان سفید۳۸:« دیسک بین مهره های ۴ و ۵ وضعش خیلی خرابه! اگر مواظب نباشین و استراحت نکنین مجبور به جراحی میشیم! حتی یک بسته چند کیلویی هم نباید بلند کنین و الا کرختی پاهاتون روز به روز بدتر میشه… .»عکس ام آر آی کمرش را داخل کیفش قایم کرد و به آرامی از پله‌های مطب پایین رفت.-دکتر چی گفت؟زن پشت ویلچر شوهرش ای
یک نقطه ای دقیقا هست که شروع میشود به سفید شدن. به شکستن. و به طرز چشمگیری همه تو را می بینند و می گویند حیف. و تو نمی توانی بدون بغض توضیح دهی که این سان شکستن از پس رنج هزاره هاست! نمی توانی بگویی بیست سال گذشته چگونه گذشت. نمی توانی بنویسی که گرچه دستت خالی است، ولی تنت چه سان خسته ست. مثل آن ها که سال ها تنها در معدنی دورافتاده ای در اعماق، زمین را می درند، در انزوا. و مطلقا به هیچ نمی رسند. با روی سیاه و موی سپید باز میگردند انگار. چند روز پیش به
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی)
یکی از دوستان شهید خاطره ای را اینگونه بازگو می کرد:
در یکی از شب ها برای تدارکات برگزاری کنگره شهدا تا دیروقت بیدار 
بودیم. در آنجا سنگری کنده بودند. باران هم می بارید. رفت و مشغول
نماز و دعا شد. بهش گفتم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید ابراهیم هادی)
یکی از هم محله ای های شهید هادی تعریف میکرد:
ابراهیم مجروح شده بود. دیدم در کوچه با عصای زیر بغل راه میرود. چند دفعه ای به آسمان نگاه کرد و سرش را پایین انداخت. رفتم جلو و پرسیدم:(آقا اِبرام چی شده؟؟)
اولش جوابم را نمیداد ولی بعدش گفت
ادامه مطلب
تا چه اندازه کمر به شکستن بسته ای؟ همان ابتدا که آمدی خورده شکسته های گم و گور شده در اتاق را به دستان مصمم تو سپردم. حال چرا مصمم تر از همیشه مشت می زنی؟ نه دیواریست که تاب بیاورد نه پنجره ای که طعم خون را بچشد. تنها زمینی مانده خشک و بی باران. هرچه می خواهی فریاد بزن ,تکرار کن گذشته ی زشت و کثیف را. اینجا پژواکی هم به سویت روانه نیست , دل خوش به پاسخی هم نباش.نه جانی به جسمی نه آبی به کامی نه نوری به چشمی. پلی هم نمانده , تنها راهیست به تاریکی لهجه د
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی)
برادر شهید تعریف میکرد:
شب عملیات به دو نفر از همرزمانش گفته بود:(وقتی دانشکده بودیم خواب دیدم در منطقه سرسبز خیلی قشنگی با هم هستیم. آنجا یک اتفاق خوب برای هر سه مان افتاد!) بعد از تعریف ان به دوستانش گفته بود
ادامه مطلب
در طول این چهل سال سیاست هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمن، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن
عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ ملت ایران بوده است؛ شما جوانان
باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. بیشتر...
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
روایتی از یکی از همرزمان شهید حججی:
از داعش یک روستا را پس گرفته بودیم ولی هنوز در آن درگیری
بود. وسط خمپاره و نارنجک و تیر و تفنگ بودیم که ناگهان دیدیم 
محسن بلند شد. به او گفتم: چیکار می کنی؟
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
مادر شهید حججی تعریف می کرد:
حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی 
نگین اش (یافاطمه الزهرا سلام الله علیها) حک شده بود. موقعی که
می خواست برود سوریه،بهش گفتم:(مامان، این رو دستت نکن!
ادامه مطلب
شعر در مورد دل شکستن
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دل شکستن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نکند بوسه بمیرد
خبرش گم بشود
دل شکستن نکند
مایه ی فرهنگ شود
شعر در مورد دل شکستن
مردم بیدرد را دل از شکستن ایمن است
گوشه این فرد باطل از شکستن ایمن است
با دل آگاه دارد کار عشق سنگدل
بیشتر دلهای غافل از شکستن ایمن است
شعری در مورد دل شکستن
کلام هیچ مدانان به مردم همه دان
هز
به زندگی فکر کن! ولی برای زندگی غصه نخور. دیدن حقیقت است، ولی درست دیدن، فضلیت.ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را میخرد.با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا آمدی .مهربان باش و دوست بدار و عاشق باش.شاید فردایی نباشد. شاید فردایی باشد اما عزیزی نباشد...یادمان باشد؛ با شکستن پای دیگران، ما بهتر راه نخواهیم رفت!یادمان باشد؛ با شکستن دل دیگران ما خوشبخت تر نمی شویم!کاش بدانیم اگر دلیل اشک کسی شویم دیگر با او طرف نیستیم؛ باخدای او طرف هستیم
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان نزدیک شهید باکری می گفت:
در شب های عملیات مهدی همراه بچه نمی توانست به خط بزند. باید
در مقر می ماند و عملیات را هدایت می کرد.
هر بار که بچه ها می رفتند جلو به دلیل خستگی یا طولانی بودن راه،
مقداری از اسباب های کوله شان به زمین می افتاد.
صبح وقتی آقا مهدی می خواست
ادامه مطلب
میگفت:
 صورتت کبود بود.
نفش نمیکشیدی.
به پهنای صورت گریه میکردم.
تو توی یه دست بودی.
با دست دیگه محکم به دیوار تکیه میزدم.
نفس نمیکشیدی ... رو دستم بی جون افتاده بودی. نمیدونست چیکار باید بکنم ... با تمام وجود میخواستم برگردی.
همه دورم جمع شده بودند. بلند با گریه میگفتم: دخیلم.... دخیلم.


خودت یکی که نه چند معجزه ای .... یه روزی متوجه میشی... قدر خودت رو بدون.
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان و همرزمان شهید اینگونه می گفت:گاهی اوقات یک سری مسیرهایی را با ماشین همراه
آقا مهدی می رفتیم. ایشان همیشه نکاتی را به من گوشزد می کردند که بیشتر نکات اخلاقی و درس
های زندگی بود. یک روز به من گفت:( میخوای یک فرمولی بهت بگویم،که متوجه بشی کاری که انجام
میدهی برای خداست یا نه؟) با خودم گفتم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان و هرزمان شهید اینگونه می گفت:گاهی اوقات یک سری مسیرهایی را با ماشین همراه
آقا مهدی می رفتیم. ایشان همیشه نکاتی را به من گوشزد می کردند که بیشتر نکات اخلاقی و درس
های زندگی بود. یک روز به من گفت:( میخوای یک فرمولی بهت بگویم،که متوجه بشی کاری که انجام
میدهی برای خداست یا نه؟) با خودم گفتم
ادامه مطلب
یکصد و پنجاه داستانک عاشورایی یکصد و پنجاه داستان بسیار کوتاه و مینیمال با موضوع عاشورا، کربلا و قیام امام حسین مناسب برای: - ارسال در شبکه های اجتماعی - وبلاگ نویسی -متن های رادیویی -پلاتو های تلویزیونی - بنرها و پوسترها و اجرا در مراسم مرتبط با محرم فرمت: ورد 37 صفحه ...دریافت فایل
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید ابراهیم هادی)
با ابراهیم و چند تا از بچه ها رفیق بودیم. جوری که خیلی از وقتمان
را با هم می گذراندیم. از میان ما رفقا فقط ابراهیم هادی بود که 
سر کار می رفت. یک هفته ما را به یک چلو کباب دعوت کرد.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان و همرزمان شهید اینگونه می گفت:گاهی اوقات یک سری مسیرهایی را با ماشین همراه آقا مهدی می رفتیم. ایشان همیشه نکاتی را به من گوشزد می کردند که بیشتر نکات اخلاقی و درسهای زندگی بود. یک روز به من گفت:( میخوای یک فرمولی بهت بگویم،که متوجه بشی کاری که انجام میدهی برای خداست یا نه؟) با خودم گفتم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان و همرزمان شهید اینگونه می گفت:گاهی اوقات یک سری مسیرهایی را با ماشین همراهآقا مهدی می رفتیم. ایشان همیشه نکاتی را به من گوشزد می کردند که بیشتر نکات اخلاقی و درسهای زندگی بود. یک روز به من گفت:( میخوای یک فرمولی بهت بگویم،که متوجه بشی کاری که انجام میدهی برای خداست یا نه؟) با خودم گفتم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید ابراهیم هادی)
یکی از نزدیکان شهید ابراهیم هادی تعریف می کرد:
داشتیم با ابراهیم درباره ورزش صحبت می کردیم. ابراهیم می گفت:
هر وقت برای مسابقات کُشتی یا ورزش می رفتم، وضو داشتم. و قبل
از مسابقات هم دو رکعت نماز می خواندم.
پرسیدم: چه نمازی می خواندی؟
ادامه مطلب
بعضی وقت ها نباید خوشحال باشینباید خیالت راحت باشدباید دلت بشکندباید با خودت مواجه شویو درست و غلط را در غیر حال خوب خودت بشناسیباید بدانی دلت سنگ است تا بشکنی تا خوشحال نباشی، خوشحال کنیباید بدانی شکستن بد نیست، باید شکست تا فهمید لگدمال شدن سخت تر است و بسیار سخت ترباید خود را در خود جستجو کرد تا سختی وجودت را بشکنیو برای شکستن این؛باید بفهمی سنگ چیستباید با خودت هر بار آشنا شویآخر خود آن آشنایی است که هر از گاهی با خویش بیگانگی میکند گم
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
سپاه قبولش نمی کرد. بهانه می آوردند که: رشته ات برق است و به
درد ما نمیخورد.
برای حل این مسئله خیلی دوندگی کرد.خیلی اینجا و آنجا رفت. 
آخرش هم هر طور که بود راضی شان کرد.
ادامه مطلب
 
 «شهید حسن انفرادی»
 
 بچه ها کوچک بودند، کارخانه زیاد بود و من هم از پس کارها بر نمی آمدم، حسن همیشه در کارها به من کمک می کرد. قند شکستن خانه دیگر با او بود. وقتی می آمد مرخصی، مقدار زیادی قند می شکست تا در زمان بودنش در منطقه، من به زحمت نیفتم.
 
  به طور اتفاقی یک روز مشغول شکستن قند بود که چند نفری از دوستانش به خانه مان آمدند. تعجب کرده بودند. گفتند: برادر حسن! شما در جبهه فرمانده اید اینجا قند می شکنی؟
 لبخندی زد و جواب داد: من آنجا فرمانده
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
دوستان شهید محسن حججی تعریف می کردند:
دو بار برای رفتن به سوریه، اسم نوشت.
یک بار را هم ما را مهمان کرد به صرف آش!
بچه ها دست اش می انداختند و می گفتند: راستی محسن اگه جور
نشه که بری، با ما چکار می کنی که آش خوریم؟
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
یکی از نزدیکان شهید تعریف می کرد:
یک روز دیدم محسن عجله دارد و پله ها را دوتا یکی می رود.
بهش گفتم: مگه دزد دنبالت کرده؟خودتو نکشی؟! فوق اش یک دقیقه
دیرتر می رسی دیگه!
ادامه مطلب
 صرف فعل گیلکی شیکسن/ فارسی شکستن
این فعل در غرب گیلان به شکل ایشکفتن واگۊیه می‌شود
 
¤ ماضی ساده (شکست) » بیشکس
غرب: بیشکفت
 ---------------------------------
 ¤ ماضی نقلی (شکسته) » بیشکسه
غرب: بیشکفته
 ---------------------------------
 ¤ ماضی بعید (شکسته بود) » بیشکسه بؤ
غرب: بیشکفته بۊ
 ---------------------------------
¤ ماضی استمراری (می‌شکس) » شیکس
غرب: شیکفتی
 ---------------------------------
¤ ماضی ملموس (داشت می‌شکست) » شیکسه دؤبؤ
 ---------------------------------
¤ مضارع ملموس (داره می‌شکنه) » شیکسه دره
  -
بسم الله الرحمن الرحیم
تصمیم گرفتم برای کتابخون شدن!
برای شکستن عقاید خودم!
که البته نه کتاب خون شدن کار شاخیه و نه شکستن عقایدم!
این شهر پر شده از مردم کتاب به دست با انواع و اقسام مدارک!
پر از کسایی که عقایدشون رو میشکنند تا به هدفشون برسن!
ان شاالله که منتهی بشه به عاقل شدن!
به ساختن عقایدی محکم تر تا یه دیوار بلند و محکم بکشم بین خودم و عقاید مردم شهرم!
یه محدودیت واسه امنیت:)
و یه نیم نگاه از امام زمانم(عج) تا بشه مهر تایید :)
یا الله یا الرحمن 
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
یکی از نزدیکان شهید تعریف می کرد:
یک روز دیدم محسن عجله دارد و پله ها را دوتا یکی می رود.
بهش گفتم: مگه دزد دنبالت کرده؟خودتو نکشی؟! فوق اش یک دقیقه
دیرتر می رسی دیگه!
یکهو هندل موتور را زد و گفت: همین یک دقیقه، یک دقیقه هاست که
شهادت آدم رو یک روز یک روز عقب می اندازه!
 
کتاب حجت خدا
 
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی)
همسر شهید سیاهکالی این داستان را روایت کرده اند:
یک شب حمید به من گفت که به خانه دوستش برویم که تازه بچه دار 
شده اند. من هم قبول کردم شب به خانه شان رفتیم. بعد از مدتی من
بچه را گرفتم؛ اما بچه روی چادر من استفراغ کرد. من هم چادرم 
کثیف شد.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی)
همسر شهید سیاهکالی این داستان را روایت کرده اند:
یک شب حمید به من گفت که به خانه دوستش برویم که تازه بچه دار 
شده اند. من هم قبول کردم و شب به خانه شان رفتیم. بعد از مدتی 
من بچه را گرفتم؛ اما بچه روی چادر من استفراغ کرد. من هم چادرم 
کثیف شد.
ادامه مطلب
من اینجا ، لب دریاچه، جلوی انعکاس ماه روی آب دریاچه، دارم یکی یکی می‌شمرم قدم‌هایی رو که ازش دور شدم.
سایه‌ها هم کم و بیش هستن. پشت درختا، لای بوته‌ها و توی آب سرد دریاچه. سنگینی‌ نگاهشون رو روی خودم حس می‌کنم.صدای زمزمه‌هاشون توی گوشم می‌پیچه.نمی‌دونم ماهیا خوابن یا بیدار. باد می‌وزه و سطح دریاچه‌ رو می‌لرزونه. بوته‌ها و شاخه‌ها خش خش می‌کنن. من هنوز آرومم. به آسمون صاف نگاه می‌کنم. ستاره‌ها مثل همیشه براق و درخشنده راه درست رو نشون
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید عباس بابایی)
داستان از زبان شهید عباس بابایی:
مدرک پروازم لنگ یک امضای این ژنرال آمریکایی بود. داخل اتاقش
بودم و با هم صحبت می کردیم. یک لحظه بلند شد و به بیرون اتاق 
رفت. کمی منتظرش ماندم. یکدفعه نگاهم به ساعتم افتاد
ادامه مطلب
چند کاری که من خودم انجام میدم و حالم حداقل یه پله بهتر میشه را برای شما می‌نویسم:
خواندن چند صفحه از یه کتاب
خواندن شعر
خواندن یه داستانک که حال خوب کن باشه
پیاده روی و قدم زدن
نگاه کردن حیوانات و بازی آنها
خلوت کردن و صحبت با خود
نوشتن در مورد حالمون که چرا بد شده و چطور می‌تونم اون را بهتر کنم
صحبت با یه دوست قدیمی
پرداختن به کاری که دوست داری (من خودم کار با کامپیوتر و نقاشی)
شما چکار می‌کنید که حالتون بهتر بشه؟ برام بنویسید
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مصطفی کاظم زاده)
حمید داود آبادی، یکی از دوستان شهید کاظم زاده تعریف می کرد:
هر روز مصطفی برای ناهار من را به مغازه چلو کبابی یا ساندویچ 
فروشی دعوت می کرد. خیلی این کارش عذابم می داد، چون توان
جبران اش را نداشتم و مثل او هم از یک خانواده وضع خوب نبودم.
ادامه مطلب
وب‌سایت گجت نیوز: شکستن قولنج جزو عادت‌های غلطی محسوب می‌شود که بین مردم بسیار رایج است. قولنج شکستن آسیب‌های جبران ناپذیری را به بدن وارد می‌کند. در ادامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم که قولنج چیست و شکستن آن چه عوارضی دارد؟
بسیاری از مردم با فشار آوردن به اجزای بدن همچون گردن، انگشتان دست، کتف و ستون فقرات کمر، قولنج خود را می‌شکنند و از شکستن قولنج خود لذت می‌برند. حرکات مفصلی و قولنج کردن مفاصل جزو اصلی‌ترین دلایل ایجاد صدا در اع
 
علاقه ی عجیبی به شکستن اش داریم . 
وجودش آزارمان می دهد .
شاید چیزی را یاد آورمان میشود .
نیستی را !
سکوت برای ما یادآور نیستی است . نیستی که میخواهیم با کلمات جان اش ببخشیم ...
و این اشتباه از آنجا نشات میگیرد که ما توهم مرکزیت هستی را داریم . خود را اشرف مخلوقات می دانیم و به خورد ذهن خودشیفته ی ما داده اند که ما یکدانه ی کائنات هستیم و بهانه ی خلقت ...
 
سکوت را میشکنیم تو توان شنیدن صدایی غیر از صدای خودمان را نداریم . نه از آن جهت که گوش هامان فر
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از همرزمان شهید می گفت:
مهدی از کشتن نفرت داشت. هدف او پیروزی بر سران عراق بود نه مردمشان. همیشه می گفت:(هر وقت دیدید دشمن تسلیم شد دیگه شلیک نکنید.) دیدن کشته های عراقی ناراحتش می کرد و روی آنها پای نمیگذاشت. گاها پیش می آمد که
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مصطفی احمدی روشن)
یکی از آشنایان شهید احمدی روشن می گفت:
مصطفی را با حاج اقا خوشوقت اشنا کرده بودیم. مصطفی اکثر 
اوقات که مجلسی بود، پای منبر حاج اقا می نشست. یک بار در یک
جمع دوستانه به حاج اقا گفت:
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید محمد رضا تورجی زاده)
برادر شهید محمد رضا تورجی زاده تعریف می کرد:
آخر هفته ها از پادگان به خانه می آمد. خیلی شاد و سرحال بود. یک
شب وقتی خواب بودم حدود ساعت سه نصفه شب با صدایی عجیب
از خواب بیدار شدم.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
یکی از دوستان شهید حججی تعریف می کرد:
با هم اعزام شدیم سوریه، منطقه "عبطین"
تازه به آنجا رسیده بودیم که برای اسکان باید به یک مدرسه منتقل
می شدیم. همان اول، دم در بودیم که جنازه یک داعشی را دیدیم.
ادامه مطلب
جای دنجی بود و هم صحبت خوبی
لیوان چای را بر میداشتم با چند عدد قند همراه خیالی مشتاق با گامهایی آرام میرفتم و کنارش مینشستم. حس میکردم! به ندرت میان صحبت هایم بر میگشت و خیره نگاهم میکرد بین خودمان بماند نگاهش عجب میچسبید من تماما خریدارش بودم. سهم من از او حضورش و سهم او از من یک لیوان چای!
گاهی سخت بیتاب میشدم آرام سر فرا گوشش می آوردم که شاید نجوایم، سکوت دلنشینش را به لبخند همچون عسلش مزین کند واقعا معرکه میشد! آخرین بار کنار پله دیدمش. اما
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم حسین محرابی)
این داستان توسط یکی از همرزمان شهید محرابی روایت شده است:
چند وقت بود که آمده به "حما". می خواست به دمشق برود و 
مأموریت اش را تمدید کند. بعد از آن هم باید به حلب می رفت؛ موقع
خداحافظی به حسین گفتم: ببین وقتی می روی دمشق، یک بازار 
روبروی مسجد اموی یک بازار هست به اسم حمیدیه.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از همرزمان و سربازان شهید باکری می گفت:
دستور بود هیچکس بالای ٨۰ کیلومتر سرعت، حق رانندگی ندارد.
یک شب داشتم می آمدم کنار جاده یک نفر دست بلند کرد. نگه داشتم
و سوارش کردم. همین که سوار شد گاز دادم و رفتم. من با سرعت بالا
حرکت می کردم و با او گرم صحبت  شده بودم.
ادامه مطلب
دانلود فیلم شکستن همزمان بیست استخوان
ابزار وبلاگ  » عکس » فیلم ایرانی » دانلود فیلم ایرانی 
اینفوگرافی فیلم ایرانی

اسم فیلم: Rona, Azim’s Mother (شکستن همزمان بیست استخوان)
کارگردان: جمشید محمودی
تهیه‌کننده: نوید محمودی
نویسنده: جمشید محمودی
موسیقی: سهند مهدیزاده
فیلم‌بردار: کوهیار کلاری
تدوین: جمشید محمودی
توزیع‌کننده: خانه فیلم (ایران)
تاریخ‌های انتشار: 22 شهریور 1398
مدت زمان: 90 دقیقه
کشور: ایران و افغانستان
زبان: فارسی
فروش گیشه: 232?472?000
روش تولید 
برای تولید پودر ابتدا تخم مرغ ها به واحد شستشو فرستاده شده و سپس به واحد جداسازی فرستاده می شوند که در آنجا تخمه مرغ های فاسد جداشده و حذف می گردند. مرحله بعد شکستن است، شکستن می تواند به دو روش دستی یا ماشینی انجام گیرد، یک کارگر ماهر می تواند 500 تا 800 عدد را در یک ساعت بشکند. .در مواردی که تعداد زیاد است از ماشین های تمام اتوماتیک استفاده می گردد. برای تولید پودر سفیده ، جدا سازی دقیق سفیده از زرده اهمیت فراوانی دارد. حتی یک مقدار کم
 
خدا جان چرا از اینجا تا ان بالا بالا به اسمان هفتم ت را هیچ کدام از این اپراتور های به اصطلاح هیچ کس تنها نیست (!!) ساپورت نمیکنند؟!
خدا جان این ها عقل شان کم بود و نفهم! تو چرا هیچ جایی برای امروز من نگذاشتی؟! تو که میدانستی یک چنین روزی، روزی روزگاری در زندگی ام میرسد، چرا؟! چرا راهی نیست برای حرف زدن با تو...حتمن میگویی نیازی نبود ! چون تو همه چیز را میبینی! 
میبینی؟! امروز را میبینی؟! اشک هایم را ، بیشعوری و دل شکستن ادم ها را میبینی؟! خدایا دلی
باسلام
 
بزودی یک داستانک با چند قسمت که سعی کردم جالب بنویسمش رو منتشر میکنم :)
در کانال تلگرامی و وبلاگ خودم :)
هرجمعه ساعت 21 شب منتظر باشید...
 
اگه خدابخواد امشب قسمت اول منتشر میشه...
منتظر باشید...
 
 
[آپدیت]
+بدلیل برخی دلایل قسمت اول فعلا منتشر نشد...
انشاالله در طول این هفته منتشر میشه فقط منتظر حمایت هاتون هستیم :))
 
 شکستن قولنج عادتی خطرناک و بسیار شایع
بعضی عادت دارند با فشار به انگشتان دست، حرکات سریع گردن یا فشار پا بر روی ستون فقرات کمری، این صداها را ایجاد کنند. در یک تقسیم بندی ساده می توان این صداها را 
به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته صداهای حاصل از حرکات مفصلی و دسته دیگر صدای حاصل از قولنج کردن مفاصل است که طی یک فشار شدید در انتهای دامنه حرکتی ایجاد
 می شود.

ادامه مطلب
گاهی اوقات شکستن ال سی دی گوشی برای تلفن هایی اتفاق می افتد که واقعا اررش آن را ندارد که تعمیر شود و خودتان نیز پیش از این مایل بودید که در اسرع وقت تلفن همراه جدیدی خریداری کرده و جایگزین آن نمایید. اما اگر LCD تلفن همراه شما به هر دلیلی شکسته است ، و قصد استفاده مجدد از آن را دارید ، اقدامات زیر را انجام دهید :
اولین کاری که باید انجام دهید این است که چک کنید آیا گارانتی تلفن همراه اندروید یا آیفون شما ، صفحه نمایش های شکسته و کرک شده را پوشش می
نمایشگر گوشی های مدرن امروزی از کیفیت مناسب و اندازه بزرگی برخوردار می باشند. بزرگ شدن نمایشگرها خود با خطراتی همراه می شود که یکی از آنها شکستگی است. اما این شکستگی خود درجاتی دارد که در بعضی از موارد فقط منجر به شکستن گلس و در بعضی دیگر منجر به شکستن ال سی دی می شود.در ادامه با ما همراه باشید تا نکاتی را در خصوص تعویض گلس ال سی دی گوشی های سامسونگ در اختیار شما عزیزان قرار دهیم.

ادامه مطلب
رفتم سوپر مارکت خرید کنم. دختری رو که چهار سال قبل همدیگه رو دوست داشتیم و جدا شده بودیم رو دیدم .
دست یکی رو گرفته بود وخلاصه فضای رومانتیکی داشتن ، وقتی منو  دید به یه بهونه ای اومد کنار دستم وایساد گفت ببین من با نامزدمم ولی تو از وقتی من ولت کردم هیشکی طرفت نیومده!! 
خلاصه!! کم نیاوردم!! 
منم یه پنجاهی در آوردم دادم به فروشنده گفتم یه بسته پوشک سایز بچه دوساله بده و هیچی بهش نگفتم و اومدم بیرون . بنده خدا  دختره داشت چشاش از کاسه در می اومد
خلا
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید شاهرخ ضرغام)
یکی از همرزمان شهید خاطره ای را اینگونه تعریف می کردند:
شاهرخ همش بهم میگفت:( هرطور که شده باید کله پاچه پیدا کنی!). بهش گفتم:( ما اینجا توی آبادان غذای درست و حسابی نداریم؛ انوقت تو میگی کله پاچه پیدا کنم؟؟) خلاصه هر طور که شد با کمک آشپز، یک کله پاچه درست کردیم. شاهرخ کله پاچه برداشت و برد پیش
ادامه مطلب
 احکام شکستن دل در احادیث و آیات نورانی قرآن کریم آمده است که طبق فرمایشات کفاره هم دارد ولی قبل از انکه به آنها بپردازیم بهتر است شعری از سهراب بخوانید تادر ادامه مطلب با احکام و کفاره شکستن دل بنده ی خدا بپردازیم.

1- آنگاه که غرور کسی را له میکنی،
2- آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
3- آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی،
4- آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی،
5- آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی!
6- آنگاه که خ
...
 
"عرفت الله بِفَسخِ العَزائم و حَلّ العقود و نَقضِ الهِمَم؛"
 
"خدا را شناختم به فسخ تصمیم ها، و گشوده شدن گره ها و شکستن اراده ها."
 
من که میدانستم این ها را. دلم نمیدانست؛ آن هم امروز یقین کرد.
 
همین. تمام. 
 
یا علی مدد. 
 
...
 
 
 
 
 
 
دستم رو روی چوب خام روشن نارنج میکشم. بویش مستم میکند. مداد را بر میدارم و طرحی مبهم را رویش نقاشی میکنم. مثل اینکه کلافه باشم بر میگردم جاهایی که مبهم است دوباره پر رنگ میکنم. ار موئی را بر میدارم. کالبدی مبهم از انسان را برش میدهم. سپس نوبت مقار هست سطحش را تراش میدهم. پستی و بلندی های ظاهرش و تمام جذابیت جسمیش را به ظرافت طرح میزنم. بعد سطحش را با سنباده کاملا صاف و یکدست میکنم. تمام سر تا پاش رو پولیش میزنم جوری که برق میزند. با خوشحالی و ذوق ب
دانلود فیلم شکستن همزمان بیست استخوان
ابزار وبلاگ  » عکس » فیلم ایرانی » دانلود فیلم ایرانی 
اینفوگرافی فیلم ایرانی

اسم فیلم: Rona, Azim’s Mother (شکستن همزمان بیست استخوان)
کارگردان: جمشید محمودی
تهیه‌کننده: نوید محمودی
نویسنده: جمشید محمودی
موسیقی: سهند مهدیزاده
فیلم‌بردار: کوهیار کلاری
تدوین: جمشید محمودی
توزیع‌کننده: خانه فیلم (ایران)
تاریخ‌های انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۸
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
کشور: ایران و افغانستان
زبان: فارسی
فروش گیشه: ۲۳
دانلود فیلم شکستن همزمان بیست استخوان
ابزار وبلاگ  » عکس » فیلم ایرانی » دانلود فیلم ایرانی 
اینفوگرافی فیلم ایرانی

اسم فیلم: Rona, Azim’s Mother (شکستن همزمان بیست استخوان)
کارگردان: جمشید محمودی
تهیه‌کننده: نوید محمودی
نویسنده: جمشید محمودی
موسیقی: سهند مهدیزاده
فیلم‌بردار: کوهیار کلاری
تدوین: جمشید محمودی
توزیع‌کننده: خانه فیلم (ایران)
تاریخ‌های انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۸
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
کشور: ایران و افغانستان
زبان: فارسی
فروش گیشه: ۲۳
داستانک‌رباعی با راوی دوم‌شخص
شاعر: داوود خانی خلیفه‌محله (لنگرودی)
ظهری شرجی،
                   دمِ هوا بیش‌ازحد،
باحوصله،
              یک زنجره‌ی کاربلد،
کور از خواب وُ
خیس عرق، می‌دیدی؛
بر شاخه‌ی
خشکیده‌ی رَز زِر می‌زد! (10 تیرماه 98)
داستانک
می روم پشت پنجره و به کوههایِ آن دورها نگاه میکنم. به ابرهای تیره ی آسمان که خبرِ باران آورده اند و به شاخه های درختان که در باد تکان می خورند. خودم را با پیراهنی گُل گُلی، در حال دویدن و‌ چرخیدن میانه ی دشتی سرسبز در دامنه ی آن کوهها تصور میکنم. در حالیکه باد لای موهایم وزیده و باران، نم نم شروع به باریدن کرده است. از این تصورِ شیرین، تمام وجودم سرشار از شعف می شود.
ناگهان دنیای کوچکم، وسیع می شود و از خودم، تو و سلولِ خانه مان، فرسنگها
اگر به دنبال بازی کم حجم و هیجان انگیز در سبک بازی های سرگرم کننده برای تلفن همراه هستید، Smash Hit یا همان سنفونی شکستن شیشه را به شما پیشنهاد می کنیم. این بازی زیبا و مهیج با امتیاز ۴٫۶ از ۵٫۰ بیش از صد میلیون بار در گول پلی توسط کاربران دانلود شده است. سازنده این بازی اعتیاد آور Mediocre است که آن را به صورت رایگان برای دانلود کردن در گوگل پلی قرار داده است.
داستان بازی
بازی به این صورت آغاز می شود که شما با تعداد ۲۵ توپ سنگی که در اختیار دارید، باید
غالباً "شکستن" چیزی، یعنی خرابی و زشتی نسبت به وضعیّت اولیّه. اما شکسته‌هایی هم هستند که بعد شکستن زیباتر می‌شوند؛ أنا عند المنکسره قلوبهم... زیباتر از دل شکسته هم داریم؟!
 
 
حاشیه:
گاهی فکر می‌کنیم موقعیت‌های زندگیمان درست شبیه به ظرفی شکسته ست که نه به‌کار می‌آید و نه زیبایی اولیهاش را دارد.. اما یک هنرمند بلد ست این شکسته‌ها را طوری به‌هم پیوند بزند که ظرف دیگری شود که خواهان بیشتری هم دارد؛ مثلاً بین شکستگی‌ها را با طلا پر کند یا مث
وقت بخیر 

    یه مدت تصمیم داشتم که بجز مطالب خودم ، هیچ مطلبی از جای دیگه ای رو توی وبلاگ جدیدم 

نذارم ، مگر در مواردی بعنوان مثال جملات و کلام  کوتاه بزرگان جهان ، ولی بخاطر بروز بودن وبلاگ
 هم  که شده فعلا  ازین تصمیم صرف نظر میکنم ، البته  فقط برای مواردی که  از نظر خودم  ارزش
 ارائه دادن به مخاطب رو داشته باشه .  مانند داستانکی  که امروز  یکی از دوستان با محبتم برام
 فرستاده که امیدوارم اونرو بخونید و براتون مفید واقع بشه :
  داستانک )
مرا محکم در آغوش بگیر ...
این روزها بیش از هر وقت دیگر احساس شکستن دارم...
....
راه علاج ندارد...
دلی که بدجور هوایت دیوانه اش کرده ...
جز زنجیر بازوهات ...
....
تو دور و من دور تر ‌...
و هر دو خسته از روزگار ...
کاش .‌‌..
کاش ...
صبحم با تو بخیر میشد !
.....
دلم تنگ است ...
 
 امام خمینی (رحمه الله):
 
«من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض مى‏ کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگ‌ترین ساده ‏اندیشى این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروى‏ از ما و اسلام عزیز دست برداشته‏ اند؛ لحظه ‏اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى‏ با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى ‏زند. باید براى شکستن امواج طوفان‌ها و فتنه‏ ها و جلوگیرى از سیل آفت‌ها به سلاح
تخته وایت بردهای شیشه ای یکی از خلاقانه ترین محصولات موجود در بازار هستند؛ آن ها براق ، تمیز و آسان برای استفاده هستند و یک سطح عالی برای ماژیک های وایت برد، ماژیک های دائمی  و… ارائه می دهند. گلس بردها با شیشه های گرمادیده ساخته شده اند که به طور معمول تا ده برابر بیشتر از شیشه های معمولی تقویت شده و استقامت دارند.
با وجود اینکه گلس برد از جنس شیشه های گرمادیده ساخته می شود، اما باز هم برخی از مردم نگران شکستن این نوع وایت برد شیشه ای هستند ز
باربری شریعتی بدون شکستن اثاثیه منازل
 
 
کارگران باربری شریعتی در تهران بدون شکستن اثاثیه های منازل و با بهترین و کاربردی ترین شیوه ها بارهایتان را به تمام مناطق تهران و شهرستان ها حمل و نقل و جابجا می نمایند.با باربری در شریعتی نگران هیچ چیز نباشید. باربری شریعتی بسته بندی اثاثیه ها به نحوی با کادری متخصص و ماهر چنان انجام می گسرد اتوبار شریعتی  که بدون شکستن و خراش برداشتن اثاثیه ای صورت گیرد و هچنین با حمل و نقل و جابجایی به هر مقصد
معرفی ژانر سایکو
 
 
 
 
ژانر دیوانه یا این که سایکو ( Psycho ) یک کدام از ژانرهای به شدت مربوط به دیگر گونه‌های سینمایی است .در‌این ژانر کنش‌ها و واکنش‌های کاراکتر حیاتی ; سبب ساز ساخت داستانک‌هایی می گردد که براساس طینت این ژانر ; ماجرا با اهمیت به جهت سینمای حادثه‌ای ; ترسناک ; ترکیبی و . . . سوق داده میگردد . از این رو ژانر دیوانه را چه بسا می‌توان یک زیرگونه از ژانر ترسناک یا این که دلهره هم در حیث گرفت .مفاهیم : ژانر
شرایط قسم خوردن و احکام شکستن قسم








کسی که قسم می‌خورد باید بالغ و عاقل باشد
 
قسم‌هایی
که معمولاً از روی عادت برای امور عادی و کم‌ارزش‌، بر زبان جاری می‌گردند،
در عین حال که نامطلوب و شایستة پرهیز هستند لغو و بی‌اعتبار شمرده شده و
اسلام هیچ گونه عقوبتی را چه دنیوی و چه اخروی بر آن مترتب نمی‌سازد.
قسم خوردن
ادامه مطلب
داستانک
می توانستم دختری عشایری باشم. زیر «سیاه چادر» به دنیا بیایم. در کودکی دنبال بزها بدوم و با خاک و گِل و سنگ بازی کنم. در نوجوانی بلد بشوم نان بپزم. جاجیم و گبه ببافم و دوغ و پنیر و کره درست کنم. شاید در جوانی با پسری از قبیله ی خودمان یا قبیله ای دیگر  ازدواج کنم و کودکانی بزایم. شاید هم نه. مدت زمانی کوتاه یا دراز بزیَم و در روزی گرم یا شبی سرد، این جهان را پشت سر بگذارم. این تصویر تماما زیبایی است. این قصه، هیچ کم و کسری ندارد. چه کسی گفته ا
داستانک های زیبا از امام رضا علیه السلام
م24داستان زیبا در "داستانک های زیبا از امام رضا علیه السلام " داستانک های شگرف از زندگی و برخی کرامات امام رضا علیه السلام1- کیسه پر طلا کجایی مرد خراسانی؟ صدایش از پشت در می آمد. دستش را از لای در آورد بیرون . یک کیسه ی پر از طلا. ـ این ها را بگیر و برو، نمی خواهم ببینمت. گرفت و رفت. پرسیدند:"خطایی کرده بود؟" گفت :"نه،اگر مرا می دید خجالت می کشید."2- سخن گفتن با گنجشک گنجشک خودش را انداخت روی عبای امام . جیغ می ز
{تمثیلات و مثال های مهدوی - شماره 31}
 
لامپ و چراغ
 
تصور کنید یک چراغ را برای گرما و نورش، نزد کودکی میگذاریم و او از روی جهل و نادانی به آن سنگ میزند. برای اینکه چراغ آسیب نبیند آن را برمیداریم. دلیل برداشتنِ چراغ، ترس از قدرت و ناتوانی در برابر او نیست، بلکه، ترس از خطا و اشتباه اوست. البته اگر چندین لامپ و چراغ داشتیم، ممکن است آن را برنداریم و در صورت آسیب دیدن، چراغ بعدی را بیاوریم. ولی اگر یک چراغ باقی بماند، آن را جهت در امان ماندن از شکستن
آخرین چراغ خونه خاموش شد.تا الان داشتم تو گوشیم چرخ میزدم که یادم افتاد تشنه ام بود.لیوان دسته دار سرامیکی رو از کابینت برداشتم و شیر تصفیه رو چرخوندم و کمتر از نصف آب ریختم.میخواستم سریع سر بکشم و بپرم تو رختخواب گرمم که یه چیزی منو کشوند سمت پنجره .همونجور که لیوان آب دستم بود و زمزمه کنان میخوندم ماه درمیاد که چی بشه میخواد عزیز کی بشه  پرده رو کنار زدم و کوچه رو یه دید زدم و لاجرعه آب رو سرکشیدم ‌.پرده رو انداخته نیانداخته یه نیم دایره زرد
این روزا خیلی اتفاقا برام افتاده خیلی اتفاقی خیلی اتفاقا افتاد 
وسط این همه اتفاق شکستن پای دوستم از همه چی بدتر بود 
داره تموم‌میشه دیگ 
چند روز دیگ برمیگردم خونه تفریبا برا ۳ هفته 
خوب یا بدشو نمیدونم اما میدونم دلم تنگ میشه 
دل مظلوم که بشکند، شاید در این دنیا دادرسی نداشته باشد! اما خداوند، در دنیایی دیگر و جوری دیگر، از ظالم حساب پس می گیرد! او را به خاک سیاه می نشاند. چیز کمی نیست! شکستن دل، حق الناس است. وخداوند از حق الله و حق النفس می گذرد، اما از حق الناس هرگز!..
بعضی وقت ها
لازم است
سکوت کنی
و بگذری
درد دارد
جار زدن
یک سری جملات
درد دارد
شکستن
غرورت
درد دارد
شکسته شدن
و باز ، ماندن
بعضی وقت ها
لازم است
احساست را
بغضت را
حرف های نگفته ات را
زنده به گور کنی
و بیخیال شوی
و
بروی
همین.
-آقای ربات
پشت همین سه نقطه ها میمونه...
کنارت میمونم حتی اگه...
.
دوست داشتنت را جار نمیزنم!
میترسم از شکستن سکوت شب
میترسم حواسِ ماه، پرت ماهِ من شود!
میترسم از چشمک ستاره ها
از زمزمه ی باد در گوش ابر ها
میترسم از تو بگویند باهم
و من تو برای خودم
و فقط برای خودم میخواهمَت...!
شکستن سنگ حالب از طریق مجرای ادرار (TUL)







قولنج
کلیه یک بیماری با درد شدید پهلو بوده که بعلت گیر کردن سنگ ادراری در
لوله حالب و بدنبال آن انسداد و تورم کلیه رخ می دهد.  در اکثر موارد سنگ
های کوچک حالب با تجویز مسکن خوبخود دفع می شوند ولی در موارد که سنگها
بزرگتر باشند و باعث انسداد کامل لوله حالب شوند اورژانس محسوب می شود.
ادامه مطلب
بعضی وقتها استرس و فشار کاری آنچنان به آدم حمله می کنه که صدای شکستن استخوانهایت را هم میشنوی. خیلی جالبه که آدم یادش میره که هیچ چیزی ارزش سلامتی را نداره
شرایط وقتی بد میشه انگار آدم هم قاطی می کنه و دیگه نمی تونه عاقلانه فکر بکنه
ادامه مطلب
چکش های ماسه ساز خرگوشی : معمولا این نوع چکش ها به دلیل ارتباط مستقیم با مواد خرد شونده و ظرفیت تولید بالای روزانه باید از آلیاژهای سخت و مقاوم در مقابل شکستن و خوردگی تولید شوند . این نوع چکش ها در آلیاژهای چدن ، چدن نایهارد و فولاد منگنزی ساخته میشوند .
 
شلوغی خیابون و آفتاب مرداد ماه کلافه اش کرده بود؛
خیلی وقت بود از خونه نزده بود بیرون؛
خیابون ها و آدمها براش غریبه بودند؛
خوشحال نبود ناراحت هم نبود یه احساس مسخره و کسل آور همه وجودش رو گرفته بود؛
بالاخره به ساختمون مورد نظر رسید از پله ها بالا رفت  و نشست تو نوبت؛
مثل همیشه بارم کلی هم صحبت پیدا کرد؛
از دختربچه سه ساله بانمک گرفته تا پیرمرد شصت ساله؛
همه باهاش حرف می زدند و اونم خوب گوش میداد.کارش تو ساختمون یه کم طول کشید ولی بالاخره تمو
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :
من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !
یک اینکه می گوید :
خداوند دیده نمی شود
پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد
دوم می گوید :
خدا شیطان را
ادامه مطلب
آیا میدانید دلیل پرتاب آب کولرگازی از پنل داخلی آن چیست ؟
شما هم با این مشکل روبرو شده باشید که هنگام استفاده از کولر گازی از پنل داخلی آن قطرت آب به بیرون پرتاب می‌شود؟
پرتاب آب کولرگازی یکی از بدترین حالاتی است که برای یک کولر گازی در فصل گرم سال اتفاق میافتد زیرا در این حالت شما قادر به استفاده از کولر گازی خود نخواهید بود. زمانی که این اتفاق میافتد علاوه بر خساراتی که می‌تواند به خانه شما مانند خراب کردن گچ، خراب کردن کاغذدیواری و فرش شم
  
کتاب خردل خر است: مجموعه داستانک های تلخ و شیرین از جنگ و صلح
 
کتاب خردل خر استنویسنده: مهدی نورمحمدزادهانتشارات: روایت فتح
بریده کتاب:
داستان سفید۳۸:« دیسک بین مهره های ۴ و ۵ وضعش خیلی خرابه! اگر مواظب نباشین و استراحت نکنین مجبور به جراحی میشیم! حتی یک بسته چند کیلویی هم نباید بلند کنین و الا کرختی پاهاتون روز به روز بدتر میشه… .»عکس ام آر آی کمرش را داخل کیفش قایم کرد و به آرامی از پله‌های مطب پایین رفت.-دکتر چی گفت؟زن پشت ویلچر شوهرش ای
رز قرمز
روی پله های حیاط نشسته بود و به گلهای ریز و درشت باغچه نگاه میکرد.
آفتاب دم ظهر نمیذاشت عطر یاس توی حیاط خونه بپیچه و دخترک با عطرش مست بشه.
چندتا از برگهای گلدون شمعدونی زردو پلاسیده شده بودند و باید چیده می شدند.
خاک کاکتوسها کامل خشک شده بود و نیاز به آب داشت.
حیاط خونه باید حسابی آب و جارو میشد و کلی کار دیگه که دل و دماغ انجامش رو نداشت.
زانوهاش رو بغل گرفت و سرش رو چسبوند به دیوار .جوری که فکر میکردی همه غمهای دنیا رو داره.
صدای دعوای
  فکر کنم هفتم_هشتم بودم که اسم شاهین نجفی به گوش ام خورد. اون زمان تنها متوجه شدم که یه خواننده است که به یه امامی فحش داده و من اونقدر از نظر ام مسخره بود کار اش که حتی نرفتم یه آهنگ اش رو گوش بدم.
  کِی اولین آهنگ از اش رو شنیدم؟ 
ادامه مطلب
این متن قشنگ کمی آرامش میده ❤️❤️❤️
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،
" نمی توانند " 
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به "  حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
 میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑ ﺧﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺖ
ﺑ ﺧﺎﻝ غصه ﻫﺎﺖ
ﺑ ﺧﺎﻝ ﻫﺮ ﻪ ﻪ ﺧﺎﻟﺖ  ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮ ﺑﺒﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔ
 
خود را در آینه میبینمچقدر دیگر از آن همهشلوغی و شادابیخبر نیست! آیا این فرد نابود شده کهمشاهده میکنم من هستم.. عمق وجودم امم اسمش چه بود؟ قلب؛ آری چقد جایش خالی اش میسوزداز آن وقتیکه قلبم را شکستن و آن را از جایش کندم به این فردی که دیگر نمیشناسمش تبدیل شده ام.....
مریم کریمی 
اسفند ۱۳۹۸
قیمت شیشه سکوریت
شیشه سکوریت
شیشه سکوریت چیست؟ پایداری شیشه سکوریت چهار برابر بیشتر از شیشه معمولی هست , در اثر شکستن شیشه به تکه‌ها و ذرات کوچک و ریزی تبدیل میگردد که فاقد لبه‌های تیز و خطرناک بوده و بی‌ضرر میباشد , شیشه سکوریت در مکان‌هایی که مورد ایمنی بشر در حق تقدم جای دارد , همانند نماهای فرنگی ساختمان‌ها و فضاهای داخلی اماکن همگانی و مکان‌هایی که شیشه در مساحت فراوان مورداستفاده قرار می گیرد به‌صورت تک جداره و یا این که در ساختار
 
کاش! هیچ وقت آرزو نمی کردم که بزرگ تر از دیروز شوم... اگر من بزرگ نمی شدم؛ دستان مادر بزرگ نمی لرزید! شاهد پیر شدن مادرم نبودم، شاهد سفید شدن موهای پدرم نبودم..!کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم؛ از کجا می دانستم که اینقدر گران تمام می شود!؟ بزرگ شدنم!.کاش بزرگ نمی شدم؛ که حرف های دیگران قلبم را بشکند؛ کاش! همان کودک شاد و خوشحال می ماندم، همان کودکی که گریه اش فقط برای! شکستن اسباب بازی هایش بود...از کجا می دانستم!؟ وقتی که بزرگ می شوم؛ برای شکستن قلبم اشک
آزادی ای که از دست داده ایم، آزادیِ خود بودن و بیان خود است. اما اگر به زندگی خود نگاه کنیم، می بینیم که بیشتر وقتمان صرف کارهایی می شود که برای خوشایند دیگران انجام می دهیم، برای پذیرفته شدن از سوی دیگران به جای زندگی کردن برای خود. این اتفاقی است که برای آزادی ما افتاده است. و ما در جامعه ی خود و در همه ی جوامع بشری، میبینیم که از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر اهلی شده اند.
#چهارمیثاق
#دون_میگوئل_روئیز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Psychology