نتایج جستجو برای عبارت :

من یه قهرمانم

( پرسپولیس  قهرمان )
تک ستاره،  شیرسرخِ  بی اَمانم
سرخ جامه، همچو ماهِ آسمانم
من مدالِ زرنشانم کشورم را
بی بدیلم، بی نظیرم،  قهرمانم
چون پلنگی برحریفانم بتازم
تور هر دروازه ای را گل نشانم
مقتدایی چون علی دارم به میدان
پوریایی مکتب هستم ، پهلوانم
آسمان با بازی من رنگِ خون شد
بر حریفان همچو تیری در کمانم
ریشه در تاریخ دارم، پرسپولیسم
افتخاراتم نه ایران، درجهانم
ای بنازم بر کلانی سر طلایی
با علی پروین به دنیا جاودانم
شیرهایی چون علی دایی به ح
پام رو می زارم روی پوستر فیلم #قصر_شیرین که چسبوندن کف زمین و زل می زنم به سبزیِ المانِ میدون انقلاب. مهر دوسال پیش که اومدم تهران، وانستادم اینجا و به خودم نگفتم مرسی که #دانشگاه_تهران قبول شدی، مرسی که روزی ۱۲ ساعت توی کتابخونه حرم درس می خوندی، مرسی که تلاش کردی و کم خوابیدی و حتی بعضی شب ها کم خوردی که خوابت نبره تا بیشتر بخونی، مرسی که غم و غصه از در و دیوار می ریخت ولی مرد عمل بودی. الان بابت همه مرسی نگفتنا، وایسادم میدون انقلاب و زل زدم ب
بسم الله الرحمن الرحیم .
ساعت تقریبا 9:30بود که به خانه ی پدرم رفتم تا درنبود اهل خانه مهمان عزیزمان یعنی مادربزرگم ملقب به ننه تنها نماند.....
یک جمع نوه و مادربزرگی صمیمی....
باتوجه به اینکه ننه شاهد بدخلقی های برادرم برای رفتن به مدرسه بود به شرح ماجراهایی از این قبیل پرداخت...
از جمله اینکه (به زبان خوده ننه می نویسم)
محمد (پسرعموم ) وقتی بچه بود میخواست بره مدرسه اذیت می کرد..همش یا باید زهره (مادرش) میرفت میشست مدرسه یا من میرفتم یا عمه مینا...
خل
امروز تولدمه !
امسال یه حس متفاوت تری نسبت به سال های قبل دارم
شاید دلیلش اتفاق هاییه که افتاده
میدونم توی آرشیو وبلاگم که بگردی شاید بیشتر پست های 20 سالگیم حالت ناراحت و متعجبی داشته
ضربه ی روحی بزرگی خوردم که به نظر خودم خداروشکر خیلی خوب تونستم خودم و احساسم رو جمع کنم و 6 ماهه به خودم بیام.طوری که الان با یادآوری اتفاقی که برام افتاده دیگه زخمم تازه نمیشه.نمیگم ناراحت نمیشم چون امکانش هست.اما یاد گرفتم قوی باشم
یاد گرفتم راحتتر از کنار مش
اون دوران ما بالاشهر زندگی می کردیم ؛ منم چون درسم خوب بود با معلمای مدرسه هماهنگ می کردیم برای بچه هایی که دیگه امیدی بهشون نبود من کلاس خصوصی برگزار کنم و  در عوض من برای معلم ها سوالات امتحان در می آوردم و طراحی می کردم.تو کلاس خصوصی هم دیگه هر چی عشق شون بود.از ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار تومان.
هر چند خانواده اوایل به پول تدریس من احتیاجی نداشتن ولی در اواخر پدرم دچار بحران مالی شدیدی شد و باعث شد که به پایین شهر کوچ کنیم.یادمه برای یک پسری کلاس می گ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها