نتایج جستجو برای عبارت :

ازدواج . مهربونی دخترک

پره از نداشته هاش
پره از تجربه هایی که باید جلوشو میگرفت
اون پره از هم اتاقی ای که پیشنهاد میده 
پره از دوستی که پشتشو خالی کرده 
پره از دویدن و نرسیدن به ارامشی که مدتها دنبالش گشته
اون پر شده از حساسیت هایی که هربار سعی کرد بهش اهمیت نده بدتر شد 
دخترک پره از حس تنهایی تو جمع
پره از مسخره شدن
پره از درک نشدن فهمیده نشدن
اون یه بغض بزرگ داره خفش میکنه 
دخترک خستست از نقش بازی کردن 
گاهی دلش میخواد نقش قوی هارو بازی نکنه 
بی تفاوت از کنار گرگا
روزی "فرانتس کافکا" نویسنده مشهور چک تبار، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختر بچه‌ای افتاد که داشت گریه می کرد. کافکا جلو می‌رود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود .دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ می‌دهد : " عروسکم گم شده ... "کافکا با حالتی کلافه پاسخ می‌دهد : " امان از این حواس پرت ... گم نشده ، رفته مسافرت ! "دخترک دست از گریه می‌کشد و بهت زده می‌پرسد : " از کجا می‌دونی ؟! "کافکا هم می گوید : " برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه ... "دخترک ذوق زده از
رفته بویدم دستشویی با دخترک تو دستشویی فشار اب زیاد شد ناراحت شد منو زد دستش خورد تو چشمم
منم برا اینکه بفهمه نباید این کارو بکنه چشممو گرفتم و دیگه باهاش حرف نزدم
از دستشویی اومدیم بیردن یه دستمال کاغذی و چسب برداشتم و روی چشمم زدم
مامانم پرسید چی شده
دخترک گفت نمیتونه حرف بزنه
مامانم پرسید چرا رفتید دستشویی چی شده چرا مامانت چشمش رو بسته
دخترک: مامانم حواسش نبود چشماش ندید رفت خورد تو دیوار حالا چشمش درد میکنه روش رو بسته
ما:
دانلود آهنگ رضا شیری دخترک
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دخترک * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , رضا شیری باشید.
دانلود آهنگ رضا شیری به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Reza Shiri called Dokhtarak With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه رضا شیری به نام دخترک
شب شده بازم تا صبح به فکرتمدیوونم یکم که نمیشه بهت بگم بدون شک میخوامتشب به سر رسید سر ایستگاه جدیدقلبم باز تپید ولی دلت بازم ندید دخت
میگم دخترک برام دعا کن
میگه دعا کن برا چکار؟
- دعا کن عاقبت بخیر بشیم
- یعنی دعا کنم پلیس بشی
- خخخخ اره همون
- چرا آتش نشان نمیشی. من آتش نشان بیشتر دوس دارم
- خب باشه اونم میشم
- پس دعا کنم چی
- عاقبتمان به خیر شود.
دوشب بعد
میگه : من تورو خیلی دوست دارم ببین انقدر (انگشت هاش را میاره بشماره) یکی دوتا چهارتا نههههه تا.
بعد میگه: تورو قد دنیای چاق دوست دارم
خودش میخنده خخخخخخ. یعنی میخاست بگه بیشتر از دنیا دوست دارم. میگه اندازه دنیای چاق. خخخخخخ
گرگ ش
منو دخترک توی اتاق خوابیده بودیم ؛ در واقع دخترک خواب بود من دراز کشیده بودم اما بیدار بودم . باز هم زمین لرزید، من ترسیدم و دامادک رو صدا کردم . بیدار شد و گفت آماده شو من میرم ماشین رو ببرم بیرون . زلزله که تموم شده بود اما من مثل بید میلرزیدم. تند تند چند تا وسیله برای دخترک برداشتم پیچیدمش توی پتو و پریدم بیرون ...حقیقتا این سری به نسبت سری پیش کمتر لرزیدیم منتها من خیلی ترسیدم . ترسیدم از اینکه نکنه سر دخترک بلایی بیاد و وقتی برگشتیم خونه حسا
با لباس فرم مدرسه کنار پدرش وارد دفتر شد. فکر کردم پدرش کار حقوقی دارد و دخترک بعد از مدرسه همراه پدرش آمده است. نزدیک باجه شدند؛ درخواست صدور گواهی رشد داشتند، فقط ۱۲ سالش بود، کفش اسپرت صورتی، مانتو و شلوار مدرسه، چشم های کودکانه... باورم نمی شد... داشت ازدواج میکرد! به سن قانونی نرسیده بود، میخواست از دادگاه حکم رشد بگیرد. دلم سوخت، برای دخترانگی هایی که به زودی تبدیل به زنانگی می شد، برای بچگی های نکرده، برای خانواده ای که قرار بود در قرن ۲۱
وقتی که دستهای دخترک را گرفت اندامش را به لرزه واداشت. لحظه ای با دودلی سرش را بالا گرفت و به او خیره شد. و آنطور خیره خیره نگاه کردن، با آن چشمهای درشت و اشک آلود. اما دوباره سرش را پایین انداخت.
پسرک میخواست رگهای دختر را به دندان بکشد و خون درونش را مزه کند. میخواست تمام استخوان های دخترک را در آغوشش خرد کند. 
بعد هم دخترک همانطور که سرش را پایین گرفته بود گفت: خداروشکر که مسواک میزنه. حداقل دندون هاش سالمه...
امروز 5 خرداد
امروز برا اولین بار گفت میخاد خودش از عرض کوچه عبور کنه. بهش گفتم باید مراقب باشه و دو طرفش رو نگاه کنه. همین کارو کرد و کلی خوشحال شد ک تونسته
نزدیک پله برقی اسمش یادش رفته بود میگفت مامان اونیکه مارو بالا میبره و پایین میبره
- پله برقی
- آره آره همین. من میتونم خودم تنهایی ازش برم
-آره
- واقعا من میتونم میتونم؟؟؟؟ (خیلی براش مهم بود این موضوع ک بهش بگم اره تو میتونی حتما)
- آره حتما ک میتونی
بالا رو راحت رفت اما سمت پایین رو میترسید
سلام دلم برات خیلی تنگ شده بود…
پسرک از شادی در پوست خود نمی‌گنجید …راست می‌گفت …خیلی وقت بود که ندیده بودش … دلش واسش یه ذره شده بود …تو چشای سیاهش زل زد همون چشهایی که وقتی ۱۵ سال بیشتر نداشت باعث شد تا پسرک عاشق شود و با تهدید و داد و عربده بالاخره کاری کرد که با هم دوست شدن …

دخترک نگاهی به ساعتش کرد و میون حر ف‌های پسرک پرید و گفت : من دیرم شده زودی باید برم خونه … همیشه همین جور بوده هر وقت دخترک پسرک رامی‌دید زود باید بر می‌گشت…
پ
دخترک پای چشم هایش سیاه برگشته بود، پلک هایش را به زحمت باز نگه داشته بود.
از من پرسید: رمان های روسی کجاست؟
راهنمایی اش کردم.
جنایت و مکافات را برداشت و گفت: هر کس جای من باشد، خودش را هم نمیتواند تحمل کند. بله! هر کس جای من بود همین کار را میکرد...
 
خیلی برایم عجیب بود. از مغازه که بیرون رفت، پسری به دنبالش دوید و شروع کرد قربان صدقه برود. سر دخترک را گرفت و روی شانه اش چنان محکم فشار داد که دخترک با تحکم فریاد زد: ولم کن بی ناموس بی پدر مادر!
 
میخ
دیشب که از خونه مامان با عصبانیت تمام برگشتم و داشتم حساب میکردم گذاشتن دخترک پیش مامان چه فایده ای میتونه داشته باشه و هر چی فکر می کردم به نتیجه ای نمیرسیدم و از طرفی فکر میکردم چطور به شوهر بگم این قضیه رو وارد خونه شدم که دیدم رو تخته وایت برد دخترک با ماژیک یه متن برامون نوشته به این مضمون که من و دخترک گل های بغ زندگیش هستیم و دوستمون داره و دورمون میگرده و فلان و آره و اینا
عصبانیت رو دادم پس ذهنم و شادی کل قلب و ذهنم  رو پر کرد 
ایده ش قر
قاضی حکم رو اعلام کرد: اعدام !!!!حضار اعتراض میکردن! اما دخترک که سرتا پا پر از ترس و لرز شده بود نمیتونست حرفی بزنه و حتی صدای دیگرانم نمیشنید!دخترک رو دستبند به دست بردن! داشت گریه میکرد! نمیخواست که شوهرشو بکشه اما ...هر شب کابوس میدید تا اینکه ...مسئول بند: بیا بیرون کتی! وقتشه!ترسی که وجود دخترک رو گرفته بود پاهاشو قفل کرده بود!جائی رو نمیدید! افکارش پر بود از صداهای مختلف!چشماشو باز کرد. دید که روی سکو ایستاده.قاضی: حرفی نداری اما دخترک حرفی ند
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد.او باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود پس می داد.کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ‌ها آرزوی ازدواج با او را داشتند.وقتی پیرمرد متوجه شد کشاورز نمی ‌تواند پول او را پس بدهد، پیشنهاد یک معامله را داد و گفت که اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می ‌بخشد.
دختر کشاورز از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاهبردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت اصلا یک کاری می ‌کنیم، من یک سنگ
رو به روی آینه ایستاده بود و موهای بلندش را شانه میزد...خورشید از گوشه ی پنجره ی اتاق دستش را لای موهایش می کشید و نوازشش می کرد ... 
دخترک معصومانه می خندید ... 
انگار که عشقِ مادرانه ی خورشید در قلبش نفوذ کرده بود...
دخترک در آینه به چشمانش لبخند زد ...
هوا ابری شد ... 
طوفان شد ... 
بادِ وحشی زوزه کشان خودش را به شیشه ی پنجره ی اتاق می کوبید ... 
دخترک ترسید ... 
از جلوی آینه کنار رفت ... 
هنوز دستش به دستان ِ پنجره نرسیده بود که پرده های سفید اتاق به رقص د
دخترکی در تاریکی اتاق سرش را توی زانوهایش فرو برده بود و گریه می‌کرد. دخترک دیگری از در وارد شد. هاله‌های نور از شکاف باز شده در روی موهای مشکی کوتاه دخترک گریان ریختند. دخترک کوچک عروسکش را دوست داشت، دلش می‌خواست خودش مامان عروسکش باشد. دستش را روی موهای مشکی دخترک گریان کشید و عروسک کچلِ چاق را کنار دخترک گذاشت و گفت: «برای تو »
17 سال بعد ...
دخترک مو مشکی به دخترک کوچک پیام داد: «آقای ایکس چند ماهی است زن و بچه‌اش را رها کرده و رفته. نزدیک ع
دخترکی دو سیب در دست داشت مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟ 
دخترک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید !سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شدهاما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : بیا مامان!این یکی شیرین تره!!!!!!
مادر خشکش زد ...چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود ...! 
هر قدر هم که با تجربه باشید ، قضاوت خود را به تاخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .....
 
 
ی پسره خیلی خوشگل و خوش تیپ تو شبکه پویا دیدهمیگه مامانم من دلم میخاد با این ازدواج کنم
 
تلوزیون داشت ی کارتون نشون میداد من فقط صداشو میشنیدمیهو ی صدای بامزه اومد برگشتم نگاه کردم ی مار خیلی بزرگ بود با تهجب گفتم عه این مارهگفت اره ینی تو نمیفهمی تو ک بزرگی تو ک درس میخ نی ینی نمیفهمی این ماره منم میفهمم تو ک بزرگتری از منخودتو بیارتوی من تو جونم پوستم نامدمدندتدکدکلیپ های رقص میذاشتیم با هم میرقصیدیم ب ی کلیپی رسیدیم زن و شوهر باهم میر
برنامه ماه گرفت
گوشیم را دادم دستش بهش گفتم ازم عکس بگیر حرف نزن و جلو هم نیا وقتی دارم سخنرانی میکنم، گفت کاش منم میتونستم سخنرانی کنم کنم گفتم بزرگ بشی میکنی
این عکس گرفتن و حرف نزدن و.... چندبار تکرار کردم ک حتما عمل کنه
رفتم برا سخنرانی ... تمام شد. برگشتیم خونه
خودش و باباش تعریف کردند ک دوتا دختر نشسته بودند پشت دخترک و داشتند حرف میزدند، دخترک برمیگرده بهشون میگه ببینید این مامان منه داره سخنرانی میکنه، وقتی داره سخنرانی میکنه حرف نزنید
دارم موهاشو میبندم میگه شبیه پسرا شدم میگم نه بعدم تو خب موهات کوتاهخودشو لووس میکنه میگه ماماااان اگر میخای من خوشحال بشم برو موهای بچه ی مائده رو بکن بیا بده به منمیپرسم بچش کیهمیخام ببینم درست میگه یا نهمیگه حلما دیگه همون ک موهاش اونجوریه (مدتهاست حرفی از ایشون زده نشده)
 
حرف داشتیم میزدیم ک مامانم گفت من دو تا بچه دارمدخترک با بغض رومیکنه ب من میگه : مامااان مامان جون میگه دوتا بچه دارهمن: خب چیشدهدخترک : مامان جون؛ تورو حساب نکردههههه
دو سال پیش، عید غدیر از درب یک مسجدی داشتیم می آمدیم بیرون، که مامانم با همکار قدیمیش روبرو شد. من و مامانم بودیم و اون خانوم و دخترش.
من زیرکانه رفتم جلو و گوش وایستادم.
مادرم شروع کرد احوال پرسی کردن، دخترک گفت رتبه کنکورش شده زیر دویست و می خواد بره دانشگاه فرهنگیان.
مامانم همونجا دعواش کرد، گفت برو حقوق بخون و بشو به خانوم وکیل خوب، حیف تو نیست با این رتبه می خوای معلم بشی؟
من همون جا تو دلم مامانم رو دعوا کردم، گفتم اجازه بده دخترک کارشو ب
عروسک دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟مهمان با مهربانی جواب داد:بله.دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از انها خیلی بانمک بودن دربین انها...یک عروسک باربی هم بود.مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید.دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم.نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.مهمان با کنجکاوی،پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!دخترک جواب د
دخترک در بهترین دانشگاه کشور پزشکی میخونه...جایی که خیلیا آرزوش رو دارن و منم یک زمانی داشتم...عکسی گذاشته بود از دست بیماری که بخیه اش زده و نوشته بود با این دستها میتونستم نقاشی بکشم اما دست هام رو هدر دادم...
دخترک به زودی فارغ التحصیل میشه و غریبه و آشنا بهش غبطه میخورن اما معتقده دست هاش رو هدر داده...چه توصیف قشنگی کرده...تمام این مدت به حرفش فکر میکردم...
 
مواظب باشید دست هاتون رو هدر ندید...
دختربا ناز به خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
دخترک ب
دختربا ناز به خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نمایان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
در دلم انتظار گشایشی است
از جنس انتظاری که دخترک توی گور برای رسول آخرالزمان میکشید
دخترک نه نفسش گرمتر از خاک سرد است
و نه عقل انتظار دارد
فقط میخواهد زندگی کند
و عاشق شود
و زندگی کند
و عاشق باشد
در دلم انتظار گشایشی است
همینقدر معصوم 
همانقدر تاریک..
چشمان وق زده و مرغوارش را به دیوار دوخته بود...درحالی که با انگشتانش روی میز ضرب گرفته بود مدام تکرار میکرد :برای چی بود!؟همه ی این کارا واسه چی بود؟؟!...غروب آفتاب بود...دقیقا همان زمانی که تیغ تاریکی سر خورشید را از تنش جدا می کرد...ایستاد و صندلی را عقب کشید...داشت در نور خون آلود خورشید ذوب میشد...برق ساتن آبی رنگ و مشمئز کننده لباس آن زنک چشمش را سوراخ کرده بود...دیگر در اتاقش نبود...و چقدر از آبی متنفر بود...دخترک میرقصید و کف پاهایش از سیاهی ذاتش
دختربا نازبه خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
دخترک ب
در میان نوشته هایم دخترکی پیداست، با انبوهی از درد و گلایه ها.
دخترکی که آنگونه هم که فکر میکند ،زندگی سخت نیست، فقط تحمل و صبر میخواهد،تلاش و جان کندن میخواهد رسیدن به هدف.
به خصوص هدفی که والا و بزرگ باشد.........
دلم برای دخترک میسوزد،دخترکی که هنوز اول راه است و از بدی ها و سختی های دنیا چیزی ندیده ،این گونه غمگین و ناامید است.وای به حال................
 
دخترک اومد از جوب بپره، خورد زمین
زدم بغل ببینم کمک نمی‌خواد که بلند شد و راه افتاد
یه وانت هم که این صحنه رو دید، زد بغل و پیاده شد
اما راننده‌ی سرویسش که خانوم هم بود از جاش تکون نخورد
بعد اینکه راه افتاد متوجه شدم ماشینه سرنشین داره
وگرنه یه چیزی بهش می‌گفتم که هم نونش بشه، هم آبش
بی‌انصاف سنگ‌دل!
خلاصه صبح اول صبحی یه ضد حال خوردم
حاج منصور راست می‌گفت:
تمام بچه‌ها حاضر بودن شهید بشن، اما یه دختربچه زمین نخوره
صلی‌الله علیک یا اباعبدا
دنبال عکسای اتلیه ای دخترک میگردم از یکسالگی به بعدشهرچی میگردم  تو پوشه ها نیستسرچ کلی میکنم .jpgعکس سالهای قبل از سال تقریبا 91 هست سفرها عیدها عروسی هاهمه عکسی هست غیر عکس دخترک خندم میگیره "عههه اینارم اورد خخخ"ازش میگذرم. دنبال عکسای دخترکمهارد رو سرچ میکنم. بازهم "عههه اینا" رو میارهعکس دخترک نیستلب تاب سرچ میکنم بازهم "عهههه اینا" رو میارهبازهم عکس دخترک نیست و پیدا نشدوسوسه میشم شانسی چندتایی از "اینا" رو باز میکنمیه حس عجیبیه نمیتونم
‏دختر پادشاه یونان عاشق شاپور ساسانی شد و پیشنهاد ازدواج داد ، شاپور در قبال این پیشنهاد خواستار باز کردن دروازه‌های شهر برای سربازان ساسانی کرد . شاهدخت موافقت کرد و به پدرش خیانت کرد ؛شاپور پس از تصرف شهر دخترک را گردن زد و گفت : کسی که به پدرش خیانت کرد چگونه به من رحم کند ؟!!
+تا تو باشی دیگه با پسرای خاورمیانه نپری
.باسمه تعالی
امور اجتماعی
ازدواج
غزل۳

می کند احمد سفارش، جملگی در ازدواج
می شود احسن تکامل، بندگی در ازدواج
هست کفویت همان درک مقابل هرجهت
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
می شود شیرین اگر هم کفو باشد همسرت
می دهد احمد بشارت رستگی در ازدواج
لازم است کفویت افراد در قبل از نکاح
آن تداوم می دهد هر زندگی در ازدواج
در مقابل نهی کرده ، مردمان را از طلاق
می شود جمعی دچار ماندگی در ازدواج
رزق می گردد دو چندان،گر شود جاری نکاح
نیست ممدوح و روا آزرد
دختربا نازبه خداگفت:
چطور زیبا می آفرینی ام و انتظار داری خود را برای همگان نکنم؟
خدا گفت:زیبای من!تو را فقط برای خودم آفریدم
دخترک،پشت چشمی نازک کرد و گفت:خدا که بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم
*خدا چادر را به دخترک هدیه داد*
دخترک با بغض گفت:با این؟اینطور که محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام کنی؟یعنی اسیر این چادر مشکی شوم ؟؟؟؟
خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسیر نگاه های آلوده خواهی شد...هر چیز قیمتی را که در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری
دخترک ب
دانلود آهنگ بهزاد پکس به نام دخترک گریه کن
Download Music From Behzad Pax - Dokhtarak Gerye Kon
 
دانلود آهنگ بهزاد پکس به نام دخترک گریه کن
دانلود آهنگ بهزاد پکس به نام دخترک گریه کن با دو کیفیت 128 و 320
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید...
ادامه مطلب
ازدواج دردسر ساز
ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فردی است.اگر در انتخاب همسر دچار اشتباه شویم زندگی ما نابود می شود و دچار مشکلات زیادی خواهیم شد .پس بهتر است قبل از ازدواج به نکاتی مهم توجه کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
قصد ازدواج دارم من را راهنمایی کنید
یکی از مهمترین قسمت های زندگی هر شخصی ازدواج است . اگر ازدواج موفقی داشته باشید از زندگی خود لذت خواهید برد اما اگر انتخاب شما درست نباشد ازدواج ناموفقی خواهید داشت
به ادامه بروید
ادامه مطلب
از دخترک
 
 دیشب ده و نیم رفتیم تو رخت خواب بخابه
قصه گفتیم و اینابعد زد زیر گریهحالا میگم اخه چرامیگه تو خیلی مامان خوبی هستی برا من زحمت میکشی بهم اب میدی قصه میگی شبا غذا میپزی. و من نمیتونن زحمتت جبران کنم تا ابد تا ابد . وقتی گریه میکنم منو اروم میکنی یا وقتی زمین میخورم کمکم میکنی و نمیتونم محبتت جبران کنم تا ابد تا ابد. میری امادای وقتی من باات نمیام تنها میمونی تنها همه کار میکنی. برای من میری از گوگل کارتون میگیری
بهش میگم گوگل تو از ک
از دخترک
 
 
 
 
 دیشب ده و نیم رفتیم تو رخت خواب بخابه
قصه گفتیم و اینابعد زد زیر گریهحالا میگم اخه چرامیگه تو خیلی مامان خوبی هستی برا من زحمت میکشی بهم اب میدی قصه میگی شبا غذا میپزی. و من نمیتونن زحمتت جبران کنم تا ابد تا ابد . وقتی گریه میکنم منو اروم میکنی یا وقتی زمین میخورم کمکم میکنی و نمیتونم محبتت جبران کنم تا ابد تا ابد. میری همدان وقتی من باات نمیام تنها میمونی تنها همه کار میکنی. برای من میری از گوگل کارتون میگیری
بهش میگم گوگل تو ا
طبق آمار ها در صورت ازدواج مردهای دهه پنجاه و شصت باز هم حدود یک میلیون! دختر دهه شصتی موفق به ازدواج نمیشوند و شاید مجبور باشن تا آخر عمر مجرد بمونن.
پسرای دهه شصتی در یک اقدام غافلگیرانه برای ازدواج سراغ دخترای جوانتر دهه هفتادی رفتن و دخترای دهه شصتی شانس ازدواج رو از دست دادن!
دخترایی که مسن شدن و با اومدن دخترای ترگل ورگل دیگه شاید چندان بختی برای ازدواج نداشته باشن.
 
پ.ن:شاید بگین از لحاظ مالی و جنسی خودشون رو ارضا میکنن؛اما هیچکدوم مثل
ازدواج و تشکیل خانواده و بخش مهمی از زندگی آدمی است و گریزی از سختی ها و آسانی های آن نیست. اما بحث اینجاست ما باید این سختی‌ها را تحمل کنیم تا شاید روزهای خوش بیاید؟
هرگز ما به این جهان نیامده ایم تا خود را بکشیم، تا به خود رنج دهیم. کافیست شما به مشاوره ازدواج بروید تا مسائل خودتان به ویژه مواردی که گمان می کنید به رابطه تان آسیب می زنند حل شود و علاوه بر آن یاد بگیرید اصول زندگی مشترک بر اساس نظر مشاور ازدواج خوب در تهران و با این فرهنگ چگونه
داستان جشن تولد دخترک ما از اینجا شروع می‌شود که وقتی برای درمان دندان درد خود به درمانگاه ارتش مراجعه می‌کند آن قدر مورد سیل محبت دکتر قرار می‌گیرد که او را به جشن تولد ساده‌ای که مادرش، تنها پناهگاهش، برایش تدارک دیده بود دعوت می‌کند. دکتر هم برایش سنگ تمام می‌گذارد و با هماهنگی فرماندهش و همکاری رفقایش جشن تولد مفصلی در سالن تئاتر شهرستان پلدختر‌[١] برگزار می‌کند و دل و جان دخترک را صفا می‌دهد.١. قسمت شرقی شهرستان #پلدختر از سیل در ا
انواع ازدواج موفق همراه با یک گزینۀ اضافی
می‌خواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً به دنبال یک ازدواج موفق می‌گردید؟ پس باید بیخیال تمام آن حرف‌ها و آدم‌هایی بشوید که می‌گویند باید چه کار کنی و چه کار نکنی. البته یادگرفتنِ برخی موضوعات و پیش گرفتن‌شان اصلاً اشکالی ندارد، چرا که به هر حال ارزش خود را در جایگاه خود دارند، اما ممکن است عواملی حتی بنیادی‌تر از این‌ها، برای موفقیت در ازدواج وجود داشته باشند.

ادامه مطلب
دخترکِ نوپا با پدرش آمده بودند پارک. بابای پُرحوصله‌اش، بی هیچ حرفی، پشتِ سَرِ «پنگوئن خانم» راه می‌رفت و هوایش را داشت. دخترک قدم که تند کرد، یکهو تِلِپ، خورد زمین! همان مدلی، چهار دست و پا که افتاده بود، مانده بود! بابا سریع آمد، بلندش کرد، تابی بهش داد و آرام گذاشتش زمین، روی پاهایش. کوچولو، تعادلش را که به دست آورد، لبخندی زد و راه افتاد! همین قضیه سه-چهار بار دیگر هم تکرار شد، که یک باره دخترک خودش را پرت کرد روی زمین!! بابا که فهمیده بود
«سکانس اول»یک روز دو رفیق دانشجو، توی سالن دانشگاه نشسته بودند که دختری از کنارشان گذشت. پسرک اولی رو به رفیقش کرد و گفت مدتی است که دل به آن دخترک چادرپوش بسته است. پسرک دومی سرش را برگرداند و دخترک را سر تا به پا پایید و چیز زیادی نگفت. انگار آدم دیگری شده بود. انگار آفتاب ته دلش خاموش می‌شد و شیطان تنش را پر می‌کرد. دیگر صدای رفیقش را نمی‌شنید. چیزی در تمام ذهنش تکرار می‌شد: « عشق اگر عشق است، چرا برای من نباشد؟». پسرک برخواست و از رفیقش دور
در حاشیه شهری کوچک،درختی رویده بود. او همیشه تنها بود و چون وقتی نهالی کوچک بود توسط روستایان لگد مال میشد به همین خاطر از مردم بدش می امد
روزی از روز های گرم تابستان دختری به سایه های او پناه برد و با صدایی آرام،ان گونه که انگار دارد با درخت حرف میزند،شروع به  خواندن داستانی از کتابکش کرد
او هر روز و هر روز می پامد و برای درخت داستانی میگفت و درخت نیز کم کم با او شروع به حرف زدن میکرد و برایش سیبی می انداخت.
روزی درخت از دخترک پرسید
-چرا هر روز
رمان : توله گرگژانر : تخیلی، تراژدی، عاشقانهنویسنده : *SHAKIBAgh*لحن : ادبیاز زبان: سوم شخص و اول شخصخلاصه :باید گشت به دنبال کسی که، بتواند عمرش را جاودانه سازد...تا دخترک بتواند با عشق او، با گرگینه‌های هم‌خونش مبارزه کند!باید گشت...دنبال مردی خون‌خوار... خون‌آشامی که با او یکی شود.هرچند که دشمن‌اند!رازی سر به مُهر که زندگی دخترک را احاطه کرده!آیا می‌توان چشم به روی تمام دشمنی‌ها بست و عاشق شد؟با ما همراه باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تکونش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب...
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تکونش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب...
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد



آیا عشق بعد از ازدواج می آید؟








برای یک ازدواج موفق عشق کافی نیست‎
 
عشق قبل
از ازدواج ممکن است باعث از بین رفتن علاقه و شوق رسیدن به رابطه ی پایدار
یا ازدواج شده و مخصوصا مردان را از رسیدن به هدف رابطه و ازدواج منصرف
کند.در مورد ایجاد عشق بعد از ازدواج باید بگویم درصورتی که انتخاب شما
انتخاب درستی باشد بعد از ازدواج با شکل گیری صمیمیت های جسمی و عاطفی به
مرور عشق آتشین همراه با لذت به وجود خواهد آمد.
ادامه مطلب
مراسم که تمام شد، نظرم نسبت به همه چیز عوض شده بود. دوست داشتم تا خانه بدوم، بروم دست بابا را ببوسم. دسترسی به قلب مادر داشتم  قلبش را می بوسیدم.
باور حرف های طاهره خانم سخت بود. اگر نمی شناختمش، می توانستم انکار کنم.
چند سال قبل که توی شهر پیچید همسرش با دوتا بچه و زن نجیبه و خانه و زندگی رفته سراغ زن دوم همه انگشت به دهان ماندند. طاهره خانم به کنار، برای هوسی آینده دوتا بچه را به فنا داد. ولی از این دخترک هم بعید بود. با این قد و قامت و زیبایی و پ
 
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از
دخترکِ نوپا با پدرش آمده بودند پارک. بابای پُرحوصله‌اش، بی هیچ حرفی، پشتِ سَرِ «پنگوئن خانم» راه می‌رفت و هوایش را داشت. دخترک قدم که تند کرد، یکهو تِلِپ، خورد زمین! همان مدلی، چهار دست و پا که افتاده بود، مانده بود! بابا سریع آمد، بلندش کرد، تابی بهش داد و آرام گذاشتش زمین، روی پاهایش. کوچولو، تعادلش را که به دست آورد، لبخندی زد و راه افتاد! همین قضیه سه-چهار بار دیگر هم تکرار شد، که یک باره دخترک خودش را پرت کرد روی زمین!! بابا که فهمیده بود
ممکن است شرایط به گونه‌ای برای شما رقم بخورد که قصد ازدواج با مرد مطلقه را داشته‌باشید. اما پیش از آن لازم است تمام جنبه‌های این تصمیم را در نظر بگیرید و با آگاهی و شناخت کافی وارد زندگی مشترک شوید. ازدواج یک زن مجرد با یک مرد مطلقه عموما قابل قبول‌تر از ازدواج یک زن مطلقه با یک مرد مجرد است. درصورتی که قصد ازدواج با مرد مطلقه را دارید ابتدا دقت کنید که فرد با معیارهای شما مطابقت دارد یا نه و سپس مسائلی مانند علت جدایی و مدت جدایی را در نظر بگ
بالاخره دخترک اینترن ارتوپدی شد و شبها دلم میخواد گوش باشم و چشم باشم و هوش و حواس،او از اُرتوپدی حرف بزنه و من بشنوم...
 
*کاش فاصله ی ما تا رویاهامون کوتاهتر بود...قلبم صبور نیست...
 
*آزمون اطفال دادم و توی یک جامعه ی آماری حدودا 300نفره،اولی را نفر هفدهم و دومی را چهل و دوم شدم...غُر میزدم از اینکه میتونستم بهتر بشم...دخترک رزیدنت رادیولوژی گفت درصدهات شبیه درصدهای اون موقع های من هستن....هاج و واج نگاهش کردم...یعنی چی میشه پایان این داستان?
 
*برای
چند روز پیش توی مترو نشسته بودم. این مکالمه را بین دخترک فال‌فروش و یک مسافر شنیدم:
- عمو! ببین من چی‌ میگم...
- من فال نمیخام...
- حالا ببین. با اون من مسابقه دارم. هر کی زودتر به یه فروشی برسه، باید ده تومن از اون یکی جایزه بگیره. من یه دونه دیگه باید بفروشم، وگرنه مجبورم ده تومن بهش بدم.
برگشتم و دخترک را نگاه کردم. پسرکی هم که داشت فال‌ و آدامس می‌فروخت، به نظر برادرش می‌رسید. 
با خودم فکر کردم چه ایده جالبی،
گاهی با رفقای همفکر و هم‌ایده و هم‌
زندگی کردن زیر یک سقف یک واقعیت است و با شخصیت‌های واقعی زن و شوهر سر و کار دارید و جایی برای رویا پردازی نیست.
شناخت درست از تفاوت‌ها و شباهت های بین دختر و پسر و خانواده های کمک می کند تا با شناخت از این تفاوت ها با دید باز تر و آگاهانه تر تصمیم گیری کنید.
در تصمیم گیری قبل از ازدواج باید به تفاوت ها و بعد از ازدواج بیشتر به شباهت هایشان اهمیت بدهید، زیرا توجه به تفاوتها، به انتخاب عاقلانه کمک می کند و اهمیت دادن به شباهت ها بعد از ازدواج، موج
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ویلیام گلاسر ...ketab9.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ...دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب) اثر دکتر ... نویسندگان: دکتر ویلیام گلسر و کارولین گلسر مترجم: دکتر علی صاحبی دسته ...
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با ...bookmax.ir › دانلود-کتاب-صوتی-ازدواج-بدون-شکست-حل-م-2دانلود ک
طالع بینی و پیشگویی ازدواج









هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای (... ) زاده (...) با خانوم (...) زاده (...) می توانند ازدواج کنند یا نه؟آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه؟و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟
ادامه مطلب
 
اقامت ازدواج در آلمان
به طور کلی اقامت ازدواج در آلمان با شهروندان خارجی می تواند صورت گیرد جدیدا به دلیل سوری بودن ازدواج در این کشور قوانینی تصویب شده است. در صورتی که ازدواج قانونی باشد و مجوز اردواج برای هر دو صادر شود. شهروند خارجی برای اقامت ازدواج در آلمان باید شرایطی را فراهم کند ، مانند سن و گواهی های مربوط و عدم موانع ازدواج، همچنین ازدواج در کشور آلمان به صورت مدنی باید انجام شود.

ادامه مطلب
فایل صوتی ازدواج بدون شکست
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل ... - پیپر داکpaperdoc.4kia.ir › info2 › دانلود-رایگان-کتاب-صوتی-...۲۴ تیر ۱۳۹۸ - دانلود رایگان کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب) اثر دکتر ویلیام گلسر و کارولین گلسر ...
ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب)www.sayehsokhan.com › title=ازدواج بدون شکست (حل م...این کتاب به همراه CD کتاب صوتی با صدای دکتر صاحبی ارائه شده است ... دکتر
مشاوره حقوقی اثبات زوجیت : تشکیل خانواده و ازدواج کردن به عنوان یک فعل نیکو در جامعه محسوب می شود زیرا  همه جوامع در هر جای دنیا فارق از هر دین و مذهبی، تشکیل خانواده را امری نیکو ومقدس قلمداد می کنند،در برخی از موارد طرفین نکاح اعم از زن و مرد منکر وجود رابطه زوجیت  و درحقیقت ازدواج می شوند درمشاوره حقوقی اثبات زوجیت باید بیان داشت ، انکار ازدواج و وجود رابطه زوجیت بیشتر در مورد نکاح و ازدواج موقت پیش می آید. قطعا ازدواج موقت استحکام  نکاح و
دخترک رویای پرواز داره
همش میگه میخام پرواز کنم برم تو آسمون بالا برم
دیروز اومده با صدای ناراحت و بغضی ک اجبارا میده تو صداش و قیافه ی ناراحت مظلوم میگه: دارم به علاقه مندی هام فکر میکنم
میگم علاقه مندی هات؟؟ یعنی چی
میگه: یعنی یاد اون روزی افتادم ک دستم در رفت و خیلی درد میگرفت؛ یاد اون روزی افتادم ک ساعت از بالای شومینه افتاد پایین خورد تو سرم
بعد همینجوری قیافه اش مظلومه
میگم آها اینا یعنی علاقه مندی هات میگه آره و منتظره بغلش کنم و ببوسمش
با سلام و عرض ادب
کارگاه هایی با عنوان مهارت های قبل از ازدواج و بعد از ازدواج با همکاری موسسه ذهن پویا و انجمن علمی دانشگاه پیام نور فردوس برگزار شد اولین جلسه ۳ ساعته مهارتهای پیش از ازدواج در تاریخ ۲۵ شهریور و جلسه دوم در اول مهرماه ۱۳۹۸ با تدریس اساتید گرانقدر سرکار خانم باقرزاده و جناب آقای دلیر برگزار شد و مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت
  
حیاط خیس شده بود و کفی. اب و کف ی کمی ریخت روی پله هاما تو سالن نشسته بودیم ک دخترک موقع پایین اومدن از پله پاهاش لیز خورد و 3  4 تا پله لیز خورد پایین. سریع بلند شد و گریه دوید بالاولی دلش طاقت نیاورد و دوست داشت پیش من باشه برا همین سریع برگشت پایینباباش دعواش کرد ک چرا افتاده زمینچند دقیقه ای گذشت و اروم شداول بهم گفت مامان من ی کمی اب رو تاید ریختم روی موکت ک موکت رو بشورم ک کمک شما بکنم و تاید توی پله ها نریختم اصلا من نمیدونم چجور اب و کف او
یکی از عوارض ازدواج فامیلی
تا حالا حتما درباره ازدواج فامیلی و مشکلات سلامت بعد از آن چیزهایی شنیده اید
ما در اینجا شما را با یکی از مشکلات ازدواج فامیلی برای نوزاد آشنا می کنیم (بیماری فنیل کتونوری )
ادامه این مطلب اینجا را کلیک کنید
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت . دخترک به بیماری سختی مبتلا شد ، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفj.
برای مشاهده و خواندن ادامه این داستان لطفا کلیک کنید:
 
کلیک کنید
در خواستگاری، توافق پسر و دختر و یا خانواده‌های دو طرف درباره ازدواج تعهد و حتی مشروعیت رابطه زناشویی ایجاد نمی‌کند.طبق قانون تصمیم بر ازدواج، ایجاد تعهد برای زوجین نمی‌کند حتی اگر تمام یا قسمتی از مهریه‌ای که بین طرفین برای ازدواج مقرر شده است، پرداخت شده باشد.بنابراین هر یک از زن و یا مرد در زمان خواستگاری تا زمانی که صیغه عقد جاری نشده است می‌تواند از ازدواج امتناع کند و طرف دیگری نمی‌تواند به هیچ وجه، او را مجبور به ازدواج کرده و یا
کنار گذاشتن خودارضایی با ازدواج کردن
ازدواج کردن بهترین روشی است که میتوان با آن برای همیشه از شر خودارضایی خلاص شد. چون پس از ازدواج شما میتوانید یک رابطه جنسی سالم و واقعی را با همسرتان داشته باشید و نیاز جنسی خود را برطرف کنید. و دیگر نیازی به روش های دروغین ارضا کردن مانند تخیل های شهوانی نیست.
ازدواج کردن یک سنت الهی است که تمام افراد میتوانند این سنت را انجام دهند. در دین اسلام به شدت به ازدواج اشاره شده است و گفته میشود که پیامبر اکرم (ص
کنار گذاشتن خودارضایی با ازدواج کردن
ازدواج کردن بهترین روشی است که میتوان با آن برای همیشه از شر خودارضایی خلاص شد. چون پس از ازدواج شما میتوانید یک رابطه جنسی سالم و واقعی را با همسرتان داشته باشید و نیاز جنسی خود را برطرف کنید. و دیگر نیازی به روش های دروغین ارضا کردن مانند تخیل های شهوانی نیست.
ازدواج کردن یک سنت الهی است که تمام افراد میتوانند این سنت را انجام دهند. در دین اسلام به شدت به ازدواج اشاره شده است و گفته میشود که پیامبر اکرم (ص
  دریای بزرگ خواب وحشتناکی دید و با عصبانیت از خواب پرید آن روز زیاد سرحال نبود و مدام با موج‌هایش به  کشتی‌ها می‌کوبید . دلش می‌خواست فریاد بلندی سر بدهد پس دهانش را باز کرد تا فریاد بکشد که ناگهان یک کشتی که همان موقع از جلوی دهان دریا می‌گذشت افتاد در شکم دریا و کشتی های دیگر هم ترسیدند و به سرعت ازمسیر دهانه دریا دور شدند و به ساحل رفتند در ساحل دختر کوچولو منتظر پدرش بود وقتی همه کشتی‌ها برگشتند و پدرش نیامد خبر غرق شدن کشتی که پدرش م
مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز ودیگری را به یک کوزه گر شوهر داد. چندی بعد همسرش به او گفت : ای مرد سری به دخترانت بزن واحوال آنها را جویا بشو.
مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت وجویای احوال شد، دخترک گفت که زمین را شخم کرده وبذر پاشیده ایم اگر باران ببارد خیلی خوبست اما اگر نبارد بدبختیم.
مرد به خانه کوزه گر رفت ، دخترک گفت کوزها را ساخته ایم ودر آفتاب چیده ایم اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوبست.
مرد به خانه خود برگشت همسرش از اوضاع پرسی
دخترک اومد از جوب بپره، خورد زمین
زدم بغل ببینم کمک نمی‌خواد که بلند شد و راه افتاد
یه وانت هم که این صحنه رو دید، زد بغل و پیاده شد
اما راننده‌ی سرویسش که خانوم هم بود از جاش تکون نخورد
بعد اینکه راه افتاد متوجه شدم ماشینه سرنشین داره
وگرنه یه چیزی بهش می‌گفتم که هم نونش بشه، هم آبش
بی‌انصاف سنگ‌دل!
خلاصه صبح اول صبحی یه ضد حال خوردم
حاج منصور راست می‌گفت:
«تمام بچه‌ها حاضر بودن شهید بشن، اما یه دختربچه زمین نخوره»
صلی‌الله علیک یا اباعب
انواع ازدواج در طول تاریخ بسیار زیاد بوده اند که البته همه آنها مورد پسند نیستند. به طور کلی ازدواج یکی از نهادهای اجتماعی جهانی است که توسط جامعه بشری تأسیس و تقویت شده است و با نهاد خانواده ارتباط نزدیکی دارد. در ادامه این مطلب سایت روانشناسی ویکی روان قصد بررسی انواع ازدواج در دنیا را از دید شاخه های علم روانشناسی داریم.
برگرفته از مقاله انواع ازدواج چیست ویکی روان
ادامه مطلب
پکیج کتاب صوتی ازدواج بدون شکست
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ویلیام گلاسر :: دانلود ...ketab9.blog.ir › post › دانلود-کتاب-صوتی-ازدواج-بدون...دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب) اثر ... با تئوری ... https://plusplus360.com › دانلود-رایگان-کتاب-صوتی-تئوری-انتخاب ۳ ...
فایل صوتی ازدواج بدون شکست - پروژه ها - تک بوکwww.takbook.com › best › فایل-صوتی-ازدواج-بدون-ش...کتاب از
9 انگیزه غلط برای ازدواج , آموزش مسائل زناشویی
بـرخی اوقات افراد گوناگون به دلایل عجیب و غریبی ازدواج میکنند. گاهی نـیز دلایل خوب و موجهی برای انتخاب فرد بخصوصی در سر دارند. آیا شما تحت فشار هسـتـیـد کـه هرچه زودتر ازدواج کنید؟ آیا در این مرحله از رابطه تان باید ازدواج کنید؟ بهتر است که خوتان را ارزان نفروشید. به این دلایل بد برای ازدواج نگاهی بیاندازید:
ادامه مطلب
تدلیس به معنی فریب است و تدلیس در امر ازدواج، جرم بوده و مجازات دارد.
مطابق قانون، اگر زن یا شوهر قبل از ازدواج، همسر خود را با گفتن مطالب کذب و غیر واقعی مثل داشتن تحصیلات عالی، ثروتمند بودن، داشتن شغل خاص و غیره فریب دهد، به شش ماه تا دو سال حبس محکوم خواهد شد.
 که پاش شکسته بود و توی خونه مونده بود.از اینکه خونه نشین شده بود ونمی تونست راه بره کلافه شده بود .تصمیم گرفت به پارک بره تاحال وهواش عوض بشه .
 
وقتی روی نیمکت پارک نشست ،چشمش به دختری که د و پاش فلج بود وروی نیمکت روبرو نشسته بود افتاد .از مادرش که اونو به پارک برده بود خواست تا روی اون نیمکت کنار اون دختر بشینه.
 
وقتی نشست سلام کرد وسر صحبت رو با اون باز کرد.با حالتی اندهناک وگلایه مند گفت، خیلی سخته که دیگران راه می رن وما نمی تونیم. دختری که
پکیج کتاب صوتی ازدواج بدون شکست
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست ویلیام گلاسر :: دانلود ...ketab9.blog.ir › post › دانلود-کتاب-صوتی-ازدواج-بدون...دانلود کتاب صوتی ازدواج بدون شکست (حل معمای ازدواج با تئوری انتخاب) اثر ... با تئوری ... https://plusplus360.com › دانلود-رایگان-کتاب-صوتی-تئوری-انتخاب ۳ ...
فایل صوتی ازدواج بدون شکست - پروژه ها - تک بوکwww.takbook.com › best › فایل-صوتی-ازدواج-بدون-ش...کتاب از
روانشناسی ازدواج یکی از مفاهیمی است که پرداختن به آن پیش از ازدواج می‌تواند کیفیت و سلامت زندگی افراد را ارتقا دهد. در واقع ازدواج یکی از مراحل مهمی است که در زندگی بیشتر افراد وجود دارد؛ پس باید با نهایت دقت صورت گیرد تا با شکست مواجه نشود. با بهره گیری از روانشناسی ازدواج و مفاهیم آن می‌توانید دست به بهترین انتخاب بزنید و در تمامی مراحل زندگی خود از آن استفاده کنید. همچنین در روانشناسی ازدواج به جنبه‌های مادی، فرهنگی، شخصیتی، روانی و خا
ازدواج ناگهانی یادگار یادگار یادگار امام چطوری رخ داد؟
الف-باران می آمد،توی یک نگاه عاشق شد،رخ داد.
ب-داشت عکس سلفی می گرفت با موضوع من و ازدواج یهویی،یهو رخ داد.
ج-گفت بابا وقتشه،بابا گفت بپوش بریم،رفتن،رخ داد.
د-بدون هماهنگی با روزنامه شهروند،رخ داد.
حضرت موسی (ع) در حالی ازدواج کرد که نه خانه داشت و نه ماشین و نه امکانات مالی .از دست فرعون نیز فراری بود.
ولی همه اینها مانع ازدواجش نشد.خداوند همه را به فضلش درست کرد.
فلما جاء ه و  قصّ علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین
سوره قصص آیه 25
پس اگر دو طرف در ازدواج سخت نگیرند ( مخصوصا خانواده ها ) موانع ازدواج برطرف خواهد شد.
جهت هدایت به صفحه ثبت نام وام ازدواج ، روی عکس زیر ضربه بزنید :
معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان: 
◽زوج های جوان برای ثبت نام وام ازدواج تنها به سایت بانک مرکزی به آدرس: VE.CBI.IR مراجعه کنند.
◽زوج هایی که ثبت نام کرده و هنوز پیامکی دریافت نکرده اند تا خرداد منتظر بمانند.
◽هر ۵۰ میلیون تومان وام ازدواج، یک ضامن
◽این تسهیلات ۷ ساله با سود ۴ درصد است.
◽وام ۵۰ میلیونی به زوج هایی که تاریخ عقدشان بعد از ۹۶/۱/۱ ثبت شده باشد تعلق می گیرد.
انقدر بدم میاد به بعضیها که سالگرد ازدواج یا کلا ازدواج و نامزدی و ... شون رو تبریک میگی در جواب میگن : ایشالله روزی خودت :|واقعا با خودشون چی فکر میکنن همچین جوابی میدن؟
شاید اصلا طرف نخواد ازدواج کنه یا هزار تا دلیل دیگه.
نگید آقا نگید...زشته
تیزرآنونس فیلم ازدواج به سبک ایرانی 2 محصول 1399 اثری از حسن فتحی, تیزرآنونس فیلم ازدواج به سبک ایرانی 2 با لینک مستقیم رایگان کامل کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, تیزرآنونس فیلم سینمایی ایرانی ازدواج به سبک ایرانی 2 جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه تیزرآنونس فیلم

ادامه مطلب
حلقه سفارش داده!!!!
میفهمین چی میگم?حلقهههه!!!
به دخترک گفته خودم از این یکی خوشم میاد ولی کسی که میخواد اینو دستش کنه جراحه و باید مدام از دستش در بیاره واسه عمل ممکنه اذیت بشه بخاطر همین اون رینگ ساده منطقی تره حالا بنظر تو که خودت دختری کدوم بهتره?
دخترک از همه جا بی خبر بهم میگفت سهیل هم پرید و دختره جراحه و فلان و گفته کریسمس امسال هم میام ایران و حتما دختره هم با خودش میاره!!....من?نشستم فقط تو سر خودم میزنم...
بهش پیام دادم که هروقت تونستی زنگ
اغلب افراد نیازهای جنسی و فرزندآوری را مهم‌ترین دلایل ازدواج می‌دانند. اما این روزها شاهد بالا رفتن سن ازدواج و حتی گاهی عدم تمایل زوجین به والدگری هستیم. بالا رفتن سن ازدواج به هر دلیلی که باشد، آسیب‌های متعددی برای خود فرد و جامعه در پی دارد. اگر کمی درباره مقوله ازدواج مطالعه داشته باشید، متوجه می‌شوید که ازدواج فقط راهی برای برطرف کردن نیازهای جنسی نیست؛ بلکه دلایل و اهداف ازدواج معنای عمیق‌تری دارد. در این میان گروهی از افراد هستن
هنوز نوشتنم نمیاد..نمیدونم قراره چی بنویسم اما گاهی صفحه وبلاگ رو باز میکنم که به رفقا سر بزنم و میبینم که چقدر دور افتادم از فضای نوشتن...
راستش توی این اوضاع شیر تو شیر مملکتمون و تنهایی های روز و شب من با دخترک، اومدن یه مهمون که چنتا وجه اشتراک باهاش داشته باشی از نعمتای بزرگیه که نمیشه وسعتش رو ذکر کرد...
بعد مدتها دیوان حافظ و اشعار فاضل رو تورقی کردیم با حضرت دوست... و چه بغضی در گلو خفه میشد از یادآوری دوران شیرین نوجوانی ام...
 دورانی که د
The
little girl doll told the guest, "Do you want to see your bride?" The
guest replied kindly, "Yes. Lady ran and brought all his dolls, some of
them very cute among them ..."There
was a Barbie doll. She asked the girl what they loved most of all ...
and thought to herself: Barbie, sure. But she was very surprised when
she saw. Grabbing a piece of doll that was a hand. He
said: "I love it most of all." Curiously, he asked: "It's not too
beautiful!" The little girl replied: "If I do not like her, I do not
have any other icons to play with her and love her, Breaking down ...
به استناد سایت حقوق خانواده دینا دفاتر ثبت ازدواج و طلاق برای ارائه خدمات در خصوص ثبت واقعه ازدواج و طلاق مستحق دریافت حق التحریر می باشند . البته باید تنها به میزان مشخص شده در تعرفه حق التحریر ثبت ازدواج و طلاق 99 از مراجعان خود هزینه دریافت کرده و مجاز به دریافت مبلغی بیش از تعرفه نیستند . برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تعرفه ثبت ازدواج و طلاق می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید :
 
 
www.heyvalaw.com/web/articles/view/1980/تعرفه-ثبت-ازدواج-و-طلاق.html
برای ثبت نام رایگان ازدواج موقت کلیک کنیدهمه افراد دارای غریزه جنسی هستند و طبعتا این غریزه باید از راه شرعی و حلال ارضا شود تا افراد دچار لغزش و گناه نشوند،شمار زیادی از مردان و زنان به هر دلیلی موقعیت ازدواج دایم را ندارند،در مذهب شیعه ازدواج موقت راه حلی برای این موضوع هست و سایت همسریابی عشق آنلاین بستر سالمی است برای افرادی که دنبال همسر موقت هستند
مروری بر احمقانه ترین پیوندهای زناشویی دنیا !
به گزارش ایران ناز دو زوج نیویورکی در شرایط صفر جاذبه مراسم ازدواج بر پا نمودند.خانم ارین فینیگان به همراه همسرش نوح فولمور در حالی که در شرایط صفر جاذبه و معلق در هوا هستند به تبادل بوسه های اغاز زندگی مشترک خود می پردازند.ازدواج عجیب انها به عنوان اولین مراسم ازدواج در شرایط صفر جاذبه به شمار می اید.
 
 
ادامه مطلب
آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم







 
 
چنان ارتباط عمیق وهمه جانبه ای می شود که
بی هیچ شک وشبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی
باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است .ازدواج مساله
بسیار مهمی است که بسیاری از جنبه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان
را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
ادامه مطلب



آنچه قبل از ازدواج باید بدانید




 
 
چنان ارتباط عمیق وهمه جانبه ای می شود که
بی هیچ شک وشبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی
باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است .ازدواج مساله
بسیار مهمی است که بسیاری از جنبه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان
را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
ادامه مطلب
هوای خونه غمگین بود...هر کسی به طریقی خودش رو خواب کرد و دودش رفت توی چشم من که تازه شبم از الان شروع میشه...پهن شدم روی تخت و آهنگ"هزار و یک شب" ابی توی سرم پلی میشه و باهاش میخونم....به عکسی که پسرک رذل همکلاسیم از عقدش گذاشته نگاه میکنم و توی دلم برای دخترک زیبا غصه میخورم...بنظرم موقع تحقیق از خواستگارتون به جای مراجعه به دوست و آشنا،از همکلاسی هاش چندتا سوال بپرسین...اون دختر به ذهنش هم خطور نمیکنه ما چه چیزهایی از همسرش با همین دو چشم روی کلّه
 
« خانوم بودن » خوب است اما گاهی « دخترک » درونت را زنده کن .گاهی اوقات بلند بلند بخند .اصلا دوچرخه سواری کن .چه عیبی دارد ؛ اگر دلت خواست لی لی بازی کنی ، آواز بخوانی .عروسکت را بغل کن موهایش را بباف .این قدر ما را در بند و زنجیر سن و سال مان نکنید .هر گاه دلمان صورتی خواست چه عیبی دارد در هر سنی صورتی بپوشیم ؟
مردم عزیز من ، می شود لطفا کمی کمتر قضاوت کنید ؟این دل خوشی ها خیلی ساده اند .با قضاوت های مان ، ساده ترین دل خوشی ها را از هم دریغ نکنیم .ما
تو اینستا نظرسنجی گذاشته بودن که با دلیل بگین چرا ازدواج نمیکنین؟
 
و یه مرد ایرانی کامنت داده بود: همه شرایطشو دارم ولی زنم اجازه نمیده :)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
با ازدواج کردن هیچ تغییری دفعتا اتفاق نمیفته، نه رفتار آدم ها، نه فکر ها و ارزش هاشون تغییر میکنه و نه زندگی از این رو به اون رو می‌شه.
فلذا نه به امید اینکه یه تغییری میکنید خودتون یا طرف مقابل ازدواج کنید نه امیدوار باشید که زندگی بعد ازدواج مثلا یچیز جدیدی می‌شه که قبلا نبود. 
همه چیز به مرور اتفاق میفته، با کنده شدنِ پوست، با قد کشیدن، با صبورتر شدن.
هروقت به زندگی های خواهرام و اداهای شوهراشون و اینا نگاه می ‌کنم با خودم میگم چه تضمینی هست که ازدواج کنی و زندگیت شیرین باشه اصلا تو که یبار ازدواج کردی و اون ازدواج رو خراب کردی
می دونم ازدواج واسه این نیست که کسی بیاد زندگی منو اداره کنه اما 
دلم دقیقا همینو میخواد! چون همین الانم زندگیمو خانواده ام و مخصوصا مامانم اداره می کنن 
معده ام ترش کرده 
رانی ندارم فامو دارم 
امپرازول ندارم من خر دیشب رفتم داروخونه هاا! :/ 
معده ام ترش کرده دیشب ش
دبیرستانی بودم، یه همکلاسی داشتم با خدا قهر بود. میگفت: <<شبی که پدرم از دنیا رفت تا صبح بیشتر از صد و بیست بار آیت الکرسی خوندم. شنیده بودم با دوازده بار خوندنش خدا هر حاجتی رو برآورده میکنه. صبح ولی پدرم هنوز مرده بود. >>
 با اینکه سعی میکردم غمش رو درک کنم، پیش خودم میگفتم: عجب دخترک احمقی! خب اون آدم مرده بوده. خدا چرا باید زنده ش میکرد؟ خدا چرا باید خودش رو به یه دختر بچه اثبات کنه؟
حدود بیست و شش سالگی اتفاقی برام افتاد که می تونست بهتر
نوشته شده 21 دیشب:
به طور بدی کمرم درد میکنه. یجوری انگار از تو درد میکنه
مثل ی زن بارداری ک کار انجام داده باشه
دخترک مریض شد
چرا داره تند تند مریض میشه. اوردمش دکتر. گفت سرم بدم بزنه که شب خیالت راحت باشه تب نکنه
اومدیم و حرف زدم با دخترک و با کلی گریه های مظلومانه رفتیم یه کلینیک و سرم زد
فقط نگرانه
همش میپرسه دستم خوب میشه؟ میتونم باهاش کار کنم؟ میتونم لیوان آب بلند کنم؟
میترسه دستش دیگع کار نکنه
امشبم مثل دیشب افطار کردنمون موکول میشه ب یک س
داستان عشق و ازدواج زشت ترین مرد و زیباترین زن
عشق اساسا تجربه نامتعارفی است که همه عادت ها و عرف ها را در می نوردد و قانون پذیر نیست. همه ما داستان های عشق نامتعارف زیادی را شنیده ایم اما شاید داستان عشق موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی را نشنیده باشید ، با این بخش از سرگرمی چفچفک  همراه شوید تا داستان عشق یک زن زیبا و مرد گوژپشت را برایتان بازگو کنیم.
ماجرای عشق مرد گوژپشت و زن زیبا

ماجرای عشق و ازدواج موسی مندلسون
موسی مندلسون فی
مرد تا ازدواج نکند انگیزه ای برای کار کردن ندارد و تا کار پیدا نکند نمی تواند ازدواج کند. مانده ایم در این دور باطلدوست داشتم بگویم: صاحب فرزند که شدیم پدر و مادرهای بهتری باشیم و جامعه ای با فرهنگی اسلامی تر بسازیم اما دیدم واقعا به همین سادگی ها هم نیست، پدر و مادرهای ما هم می دانند که ازدواج برای نسل جوانشان واجب است. اما توان مقابله با فرهنگ مسموم جاری در جامعه را ندارند.
این کار همت جهادی می طلبد.
به گمانم ما نسل ظهور تو هستیم و اینگونه بای
مشاوره قبل از ازدواج
 
آیا مشاوره ازدواج برای گرفتن تایید متخصص است؟
 
              
 
 
در ابتدای آشنایی قبل از ازدواج خیلی از نکات مهم برای شروع یک زندگی مشترک نادیده گرفته می شود، به همین دلیل با گذشت سال ها، مشکلات و اختلافات زیادی بین زوج ها به وجود می آید. مشاوره قبل از ازدواج مانند واکسنی برای پیشگیری از طلاق می باشد. ازدواج مهمترین تصمیم در زندگی هر فردی است، پس برای تصمیم گیری و کسب مهارت های لازم نیاز به آموزش دارید. باید بدانید که هم
مشاوره‌ی ازدواج در مرکز کانونو مشاوران به شما کمک می‌کند تا بتوانید جنبه‌های مختلفی رابطه را مد نظر قرار داده و تصمیمی عقلانی و منطقی بگیرید. هر فردی ممکن است در طی فرایند ازدواج منطق را کنار گذاشته  و بر اساس هیجان و عاطفه تصمیم بگیرد تا جایی که واضح ترین مشکلات هم از دید چشمانش پنهان بمانند. مشاوران ازدواج در مرکز کانون مشاوران با تجربه چندین و چند ساله در این زمینه می توانند به شما کمک کنند تا بهترین انتخاب و بهترین شروع را برای خود رقم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات لوازم خانگی