نتایج جستجو برای عبارت :

به هوای حرم کرب و بلا محتاجم

 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
❆ مرهم:
 
تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست!
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
ببین یک تماس ساده...یک «چه عجب!» یک دیدن سرشار از عشق...یک"دلم برایت تنگ شده"از ته دل...یک گفت و گوی کوتاه..."یک چه خوب شد امدی موقع خداحافظی"...چقدر حال هردویمان را خوب می کند و تو تا همین امروز قبل از ظهر،ساعت ده و پنجاه و نه دقیقه،دریغش میکردی.
+ممنون که دوستم داری.شایدباورت نشه ولی من به این دوست داشتن ها محتاجم...
+بعد از پیامک زدن و گفتن حرف های بالا، حال او هم خیلی خوب است...
 
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
به محبتت محتاجم دستانت را دوست دارم زندگی بخشی رودخانه را به یادم می آورد و طراوات برگ سبز کاج اگر بدانی چگونه به تو می اندیشم خودت را نیز نخواهی شناخت این هنر من است که به واسطه ی تو بدان آراسته ام , حتی اگر زیبا نباشی زیبا وصفت می کنم , چنان که کسانی که تو را ندیده اند هم دوست دارت شوند از من تشکر نکن در واقع این هنر توست که من را هنرمند کرده ای ... #الهام_ملک_محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم 
عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ 
وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ
وَ اللَّهُ یَعْلَمُ 
وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

محتاجم به دعایتان، دعایی که برادر برای برادر !!
 
 
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو 
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو 
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو 
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو 
سالها می شود از خویش سؤالی دارم من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو 
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم من از این زندگیم سود نبردم بی تو 
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم من اگر سر
این برای دوستان کنکوری ضبط شده بود. ولی من خودم گوش دادم و انگیزه گرفتم ازش. کلاً من عاشق اینم یکی منو نصیحت کنه D: 
اگه شما هم اینروزا خسته شدید از این اوضاع گوش بدید. کوتاهه. 
دریافتحجم: 3.38 مگابایتتوضیحات: مشاوره کنکور علیرضا افشار

+ کلی حرف دارما ولی درسا اجازه نمیدن زیاد بنویسم. دعا کنید برام. به دعاتون محتاجم :) 
دانلود آهنگ نم نم چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه Masoud Saberi – Ye Riz Mastam
نم نم چشم تو منو دریا کرد دانلود اهنگ از مسعود صابری
نم نم چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد گفته بودم بهت بی تو حالم بده گفته بودم چه آتیشی عشقت به بود و نبودم زده یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم سر هر قولی دادم تا تهش هستم به بارون تو محتاجم بریز مستم بریز مستم یه ریز مستم یه دم آرو
قشنگ حالم بده....
قشنگ حالم از این دنیا بهم می خوره....
قشنگ روی زخمهام نمک پاشیدن...
قشنگ نابودم کردند....
آخ که دلم چقدر قشنگ تنهایی می خواد
آخ که دلم چقدر قشنگ یه خواب ابدی می خواد...
اصلن قشنگ اوف اوف اوف......
التماس دعا....
قشنگ خیلی محتاجم به دعا.....
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم
تو چشمهٔ خورشیدی من ذرهٔ محتاجم
تو خواجهٔ مستغنی، من بنده مسکینم
#فروغی_بسطامی
#درود✋
#صبحتون_بخیر
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
شور احساسی حضرت زهرا (س)
هیئت الزهرا (س) تهران
دهه اول فاطمیه 98
سید مجید بنی فاطمه
سرمه چشمام، خاک پاهاتو، ماجرا داره دل من با تو

فایل صوتی + متن مداحی در ادامه مطلب...
(کربلا نصیبتون + شهادت)

متن مداحی:
سرمه چشمام، خاک پاهاتو، ماجرا داره دل من با تو اگر تو چشمام، نمه بارونه، به تو محتاجم، خدا می‌دونه
خدا می‌دونه، نبودی، روز من سیاه می‌شد آخر راهی که می‌رم، عاقبت کجا می‌شد کِی دلم، دچار کربلا می‌شد
صاحب قبر بی‌نشون، سلام مادر واسه زیارتت ک
یکی از دوستان قدیمم وضع زندگی خوبی نداره دقیقا هم توی کوچه ماست خونشون چند سال پیش کتابای کنکورم رو برد سال بعدش بهش پیام دادم حالش رو بپرسم خیلی بد جواب داد توی خیابونم ما رو می دید اصلا توجهی نمیکرد جوری شد که من فکر کردم اینطوری راحت تره تا اینکه امسال مامانم رفته خونشون گفته به زهرا بگو بیاد پیشم بیاد خونمون من از صبح تا شب تنهام تا اینکه و کلی از مشکلاتش برای مادرم گفته مادرم هم سریع به من انتقال داد داشتم فکر میکردم باید برم خونشون یانه
یکهووو هوای کربلاا را میکنی...
دلت آشووب میشود..
درست لحظه وداع از حرم، گوشه ای را پیدا کرده بودی که طلایی گنبد توی چشمت باشد.
بتوانی هی نگاه کنی و هی اشک بریزی و التماس کنی که مباداااا چشم هایت دیگر.... 
وسط اشک هایی که بی اختیار بر روی صورت  پایین میاید خادم سیاه چهره و بلند قد حرم را دیدی که با حرکت دستش همه آدم هایی که کنارت ایستاده بودند را حرکت میداد که اینجااا محل توقف نیست. حرِّک خانوووم...
دلت میخواست زمان بیشتری طول بکشد تا به طرف تو بیاید
دلم یه دوست میخواد که برم تو بغلش و سرم و بذارم رو شونه هاش و های های گریه کنم
سارا که حسابی این روزا درگیر جشن عقدشِ
ماریا که خیلی توداره و غصه هاش و تو دلش نگه میداره نمیخوام منم درد شم براش
ندا که تحمل نداره و زود قاطی میکنه
غزل و مریم و سمیرا و فاطمه و....هرکدوم مشکل خودشون و دارن دلم نمیاد از شونه هاشون سواستفاده کنم...
خانم دکتر هم سرش خیلی شلوغه و گفت بعد عید زنگ بزنم مرکز وقت مشاوره بگیرم دلم میخواد وقتی رفتم پیشش بشینم کنارش و سرم و بذارم ر
وبلاگ جدید ، اسم جدید ، آدم های جدید.....از هیچ کدوم ترسی ندارم جز اسم جدید اگر صدتا وبلاگ دیگه هم بزنم باز هم اسمم مبهم خواهد ماند....واقعا این رفتن ها بی فایده ترینه....اونی که از گذشته اش فرار کنه ترسوعه ، حکایت منه دیگه.....من از چی میخوام فرار کنم ؟؟؟ارشیو ؟؟با خودم حرف زدم، تصمیم یکی دو روز نبود که الان بعد پنج روز منصرف شه یا چی تصمیم شاید دو سه ماه قبل بود ولی باز هم دلم رضا نبود.....همه رو رد دنبال میزنم باز دوباره دنبال میکنم....نمی دونم یکجایی
خدایا دوستت دارم...
خدایا من جز تو چه کسی را دارمدر این دنیای فریبنده...دستانم را بگیر....رهایم نکن...که گرگ ها در کمینندو من  سخت به تو محتاجم...لذت مناجاتت را به من عطا کن
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
الله أحبک ...
یا إلهی من لدی غیرک؟فی هذا العالم المغری ...امسک یدی ....لا تترکنی ...الذئاب تتربصوانا حقا احتاجک ...أعطنی متعة صلاتک
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
مى خواهم که روزى تو را مقرر کنمتا فکرت آسوده باشدبهلول گفت : مانعى ندارد ولى سه عیب دارد!#اول : نمى دانى به چه چیزى محتاجم ،تا مهیا کنى#دوم : نمى دانى چه وقت مى خواهم#سوم : نمى دانى چه قدر مى خواهمولى خداوند اینها را مى داند،با این تفاوت که اگر خطائى از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهى کردولى خداوند هرگز روزى بندگانش را قطع نخواهد کرد
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را دعا می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را دعا کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت می‌شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس اندا
خانه را تکاندم . وسط مشغله ها و مریض احوالی ها و مدارا با افسردگی مزمن ، به تدریج تکاندمش از غبار و چربی و  بی سر و سامانی اشیا و لباس ها از اوایل اسفند تا اکنون . مانده اتاق خودم . الان اینجا هستم ، وسط کوهی از کتاب و لباس و خرده ریزها . رفتم بالای چهارپایه ای از خودم  لرزان تر و حواسم به شکسته گی کهنه ی قوزک پایم بود با گردنی دردناک و دلی گرفته پرده ی پر از حزن و خاک پنجره را  را به سختی باز کردم و انداختمش توی ماشین لباس شویی .هنوز  رد انگشت هایم ا
خانه را تکاندم . وسط مشغله ها و مریض احوالی ها و مدارا با افسردگی مزمن ، به تدریج تکاندمش از غبار و چربی و  بی سر و سامانی اشیا و لباس ها از اوایل اسفند تا اکنون . مانده اتاق خودم . الان اینجا هستم ، وسط کوهی از کتاب و لباس و خرده ریزها . رفتم بالای چهارپایه ای از خودم  لرزان تر و حواسم به شکسته گی کهنه ی قوزک پایم بود با گردنی دردناک و دلی گرفته پرده ی پر از حزن و خاک پنجره را  را به سختی باز کردم و انداختمش توی ماشین لباس شویی .هنوز  رد انگشت هایم ا
آن‌شکلی تشنه‌ی کلمات مستقیمِ تو ام که هرکس نداند، می‌گوید کلمه‌ای، سیل است بر عطش و آتشِ درونم که تویی ناجی من، پس بده عزیز و بر این ضعیف رحم بیار... اما نیستی. من می‌دانم که کلمه‌ای کافیست تا در این تمنا غرق بشوم. روح آدم که هرچه فروتر رود و بیش‌تر در عمق بماند، خفه نمی‌شود ؛ فقط بیش‌تر دردش می‌آید. حالا تو بیا و کلمه‌ای هم انفاق نکن؟ بدهی، ندهی، مرگم تویی که زنده نگاهم می‌داری.
ریاضی مهندسی اما نشسته میانِ من و تو، بیش از تو عذابم می‌ده
دانلود آهنگ یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم از مسعود صابری با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Masoud Saberi
یه ریز مستم یه دم آروم نمیشم بس که وابستم دانلود اهنگ مسعود صابری
نَمْ نَمْ چشم تو منو دریا کرد گم شدم تو خودم منو پیدا کرد ...♪ گفته بودم بَهَتَ بی تو حالم بِدَهْ گفته بودم چه آتیشی عشقت بِهِ بِوُدِّ وَ نبودم زده ...♪ یه ریز مستم یه دَمُ اروم نمیشم بس که وابستم سِرْ هِرُّ قولی دادم تا تَهِشُّ هستم ...♪ به بارون
ابوذر فرمود: آذوقه و پس انداز من در زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه یک من خرما بوده، و تا زنده ام از این مقدار زیاده نخواهم کرد. عطاء گوید: ابوذر را دیدم لباس کهنه ای به تن کرده و نماز می خواند، گفتم: ابوذر مگر لباس بهتری نداری؟ گفت: اگر داشتم دربرم می دیدی. گفتم: مدتی تو را با دو جامه می دیدم؛ گفت: به پسر برادرم که محتاج تر از خودم بود دادم، گفتم: به خدا تو خود محتاجی، سر به آسمان بلند کرده و گفت: آری بار خدایا به آمرزش تو محتاجم. سپس گ
 
وقتی قرار باشد تردیدها بر خواسته‌ها چیره شوند، دلیل قانع کننده‌ای از درون متولد می‌شود، رشد می‌کند و احساسات جدیدی را تولید می‌کند. احساسات آدمی حتی در باب یک مسئله دائماً در تغییر و تکامل‌اند؛ طوری‌که امروز احساسی داری که وجودش منقلبت می‌کند، اما ماه‌ها بعد با آن احساس بیگانگی می‌کنی. برای من شعرها شواهد مکتوب این ادعا هستند. شعری که همین چندوقت قبل با عشق و اشتیاق آن را زمزمه می‌کردم، امروز انگار مال من نیست. اصلاً آن را به جا نمی
مدتی پیش
یکی آمد
مرا بی «خود» از «خود» کرد.
بی « خود » شدم.
خود را سپردم ب تو
من، شدم تو
با تو نفس کشیدم
با تو درد
با تو خنده
با تو گریه
با تو عشق
با تو خشم
با تو...
همه چیز ِ«خود» را سپردم ب تو
تسلیم تو
بی قید و بند و بی حجاب
همه می گویند عوض شدم
دیگر آن «خود» قبلی نیستم.
.
تو
تو مرا عوض کردی
تو بمن رنگی دگر دادی،
نه
بهتر است بگویم،
تو رنگهای مرا بردی،
شدم بی رنگ
در این دنیای رنگارنگ
و انسانهای رنگارنگ
تو می دانی چه زجری می کشم من
.
.
( گاه ب این می اندیشم
قبلا هم گفته‌ام؛ وقتی در شرایطی هستم که نمی‌توانم بنویسم، یک سری واژه‌های کلیدی را جایی ثبت می‌کنم تا یادم بماند. ولی گاهی اوقات واژه‌ها هم کافی نیستند. «کار غذا منشی دستفروش» منظورم از این کلمات چه بوده؟! یه سری واژه‌ی دیگر هم داخل میز کار مدیریت وبلاگم دارم که داستان آن‌ها را هم یادم رفته! تکنولوژی؟ بله، تقصیر تکنولوژی‌ست که این اطلاعات بی‌مصرف را وارد مغزمان می‌کنیم. همین توییتر، همین اینستا، یا اصلا همین کانال‌ها؛ تند تند ورق م
هوالمحبوب
محبوب ازلی و ابدی سلام.
امروز مرا ببخش، بیشتر از دیروز و هر روز دیگری، برای تند‌زبانی‌هایم، برای دل شکستن‌هایم، برای بی‌پروایی‌هایم، برای دروغ‌هایی که گفته‌ام، برای تمام منم‌منم کردن‌هایم، برای تمام لحظاتی که ناخواسته دلی را رنجاندم، برای تمام نه‌های ریز و درشتی که گفته‌ام. مرا ببخش و بیامرز.امروز بیشتر از هر روزی به بخششت محتاجم. حتی تمام کسانی را که مرا رنجانده‌اند را نیز ببخش، حتی تمام کسانی را که آزارم داده‌اند را،
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

با تمام خستگی
خواب ب چشمانم نمی آید
غریب و تک و تنها و بی کس
در این شب، در این لحظه، در این ساعت
ب سوی تو پناه آورده ام مولای من
مرا دریاب
سایه ای پوسیده و مانده در گرداب دنیا
بی پناهی ناامید
غرقه ا
بسم رب الشهداء والصدیقین
یاحسین علیه السلام
نجف رفتی،کربلا رفتی، کاظمین رفتی ،سامرا رفتی
مشهد الرضا هم که آمدی...خوش آمدی
التماس دعا
میخواهم متفاوت صدایتان کنم میخواهم کربلایی قاسم خطابتان کنم که کربلایی شدن مقامی بالاتر از حاجی بودن است
که کربلایی بودن را برای عالم صرف کردید...
البته گفته اید نه حاجی بخوانیمت نه سردار نه هیچ گفته اید بگوییم سرباز
کربلایی قاسم شهیدم جز روضه عباس برای پیکر بی دستت چه بخوانیم تا قلبمان آرام شود؟
کربلایی در ر
بسم رب الشهداء والصدیقین
یاحسین علیه السلام
نجف رفتی،کربلا رفتی، کاظمین رفتی ،سامرا رفتی
مشهد الرضا هم که آمدی...خوش آمدی
التماس دعا
میخواهم متفاوت صدایتان کنم میخواهم کربلایی قاسم خطابتان کنم که کربلایی شدن مقامی بالاتر از حاجی بودن است
که کربلایی بودن را برای عالم صرف کردید...
البته گفته اید نه حاجی بخوانیمت نه سردار نه هیچ گفته اید بگوییم سرباز
کربلایی قاسم شهیدم جز روضه عباس برای پیکر بی دستت چه بخوانیم تا قلبمان آرام شود؟
کربلایی در ر
رسم_مردونگی
فایل پی دی اف "رسم مردانگی"
 
 
یه مردی بود که خعععیلی حالیش می شد ، خیلی باسواد بود، ایشون یه آرزویی داشت، دلش می‌خواست امام زمان رو از نزدیک و با چشماش ببینه.
کلی زحمت کشید، ذکر گفت، دعا کرد، این مسجد، اون مسجد، اما به نتیجه نرسید. یه روز بهش گفتن: «امام زمان رو نمی‌بینی، مگر اینکه بری فلان شهر.
آقای پرفسور، عزم سفر کرد. تو بازار آهنگرای اون شهر، تو یه مغازه قفل سازی، به آرزوش رسید، امامش رو دید‌. سلام کرد. امام جواب سلامش رو داد و
یوهوووووو ! یه ترم طااااقت فرسا تموم شد. ترم بعد هم فقط دو روز در هفته کلاس دارم و دیگه راحت میتونم برم سرکار اگه خدا بخواد. دعا کنید برام، به دل پاکتون محتاجم. 
این اخرین امتحان بود و دیشب تا سه داشتم درس میخوندم. شیش و نیم هم پاشدم دیگه رفتم دانشگاه که هشت امتحان داشتم. چون امروز سرویس نبود و یه دوستی رو هم باید میرسوندم. امتحانم هم نسبتا خوب بود. الان که دادم نگرانش نیستم. بعدش رفتم برا بچه‌ها یه سوغاتی‌ای چیزی بخرم و یه دوری زدم تو خیابونا. خ
 
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و ن
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه
عشقم امشب دلم گرفته کاش بودی بغلم میکردی هادیم..وقتی دلم میگیره گریم میگیره الانم دقیقا همون حالم دوست دارم همش گریه کنم..امروز باهم بودیم انگار اطرافمون هیچی وجونداشت فقط منو تو بودیم ...بودن با تو منو کلا تغییرمیده من اون تغییرو اون حس وحالی که پیشت دارمو خیلی دوسش دارم حاضرم هرچی دارمو بدم اون حسو تجربه کنم هادی!!
دلم تنگه باورکن تنگته ..شاید بگی اره امروز پیشت بودم اما برامن فرقی نداره من همیشه دلتنگ توام عزیزدلم،زندگی من جون من،از خدامیخ
تنهاشدم وقتی  که محتاجم به دلدار
اینسان به نکبت زندگی شدبرمن اجبار
تنها گناهم عاشقی بود و وفایم
عشقی که بادیوانگی کردآشنایم
لعنت به هرکس ادعای عشق دارد
چون کهنه شدبردیگری دل میسپارد
دیگرکسی باورندارد عشق کس را
دانند همه تفاوت عشق و هوس را
هرکس که ازعشق دم زندیک حقه بازاست
باعاشقان حیله گر بازی مجاز است
روزی چوکس پیش شماحرفی زدازعشق
خواهد به جیبش سهم افزون ریزد از عشق
حال مرااین خلق رنگارنگ ندانند
آنان که جزخودباهمه نامهربانند
هرکس که همر
یا طبیب القلوب...
این روزها به قلبم زیاد فشار میاد
مردم سرزمینم این روزها حالشون خوب نیست غم دارند این روزها برای هرکس که غربالگری روان پرمیکنم با پرسیدن هرسوال اشک تو چشم هاشون حلقه میزنه و کافیه من ادامه بدم تا بغضشون بترکه و شروع کنن به حرف زدن
اما هم خودم حال روحی مساعدی ندارم و اگر بخوام حرف هاشون رو بشنوم داغون میشم هم بلد نیستم چی بهشون بگم تا آروم بشن چه راهکاری بدم برای مشکلشون...
وچقدر مردم در به در دنبال یکی میگردند که فقط گوش کنه فقط
*موهای جلوم بلند بود...منم میخواستم اتو بکشم تا گردنم میومد..به خواهرم گفتم بیا کوتاش کن..گفت کاردارم!خودت میتونی کاری نداره که!!منم جو بلدیت گرفتم شت زدم به موهام...الان دو سه دسته بالای چشممه...بقیه میرسه پشت گوشم...حتی یه دسته هم میره زیر کش!:|||
*نمیدونم درک میکنید یانه!!با یکی بشینین فیلم ببینین که کل فیلم رو براتون بازگو کنه!مثلا شما داری میبینی مرده توسط پسرش کشته شد...اون از اون طرف بگه عهههه پسره باباشو کشت!!شت به این زندگی!!
مامانبزرگم چنین ا
 من سال هاست چشم به راه کسی
سرم به کار کلمات خودم گرم است...
تو را به اسم آب؛
تو را به روح روشن دریا؛
به دیدنم بیا!
مقابلم بنشین.
بگذار آفتاب از کنار چشمهای کهن‌سال من بگذرد... من به یکنفر،
از فهم اعتماد محتاجم.
من از این همه نگفتن بی تو خسته ام!
خرابم!
ویرانم!
 
#سیدعلی_صالحی
رفته بودم که بگویم ضربه‌تان سخت بود. خیلی کاری. خیلی محکم‌تر از آن که دیواره‌های سستِ باران‌خورده‌ام تابشان آورند. شکستم. بدجور هم. حالا تنهام. حالا قلبم مانده روی دستم. حالا فکرم سیاه شده. دلم سیاه شده. تنم سیاه شده. رفته بودم که بگویم نقشه‌تان خوب گرفت. های و هوهای قدیمم را خوب میخکوب کردید به دیوار.
دیدم دخترک قلم‌مو به‌دست نشسته و دارد رنگ می‌زند به پیراهنِ خاکی‌شان. بوی تازگی می‌دادند. وسط تابستانی. بی‌مناسبت. نفسم به عطرِ رنگ تازه
مژده‌ای، ختم رسل داد که آید به بهشت
هرکه بر من خبر آرد، که ربیع آمده است
حلول ماه ربیع الاول‌مون مبارک باشه   
عزاداری هایی که این دو ماه انجام دادیم
 و لباس مشکی‌هایی که این دو ماه پوشیدیم قبول باشه
دو ماه سخت و بشدت فرسایشی رو پشت سر گذاشتم و ان‌شاءالله که از این به بعد خبرهای خوبی در راه باشه و بشدت
 "به هر آنچه از خیر از تو می‌رسد سخت محتاجم"
********
7آبان تولد کوروش هست و به این مناسبت یه سری شعار برای بزرگداشت تولد این بزرگ مرد میخوام تو و
برخلاف انتظار اصلن فکرشو نمیکردم ساعت 7 صبح حرم انقدر شلوغ بشه و مشخص بود که دیشب حرم جا برای سوزن انداختن هم نداشت. البته این عکس رو من ساعتای 8:30 گرفتم . همون لحظه بیرون رفتن از حرم . 
دستم به ضریح نرسید که هیچ ، اصلن نمیشد وارد اون محوطه دور ضریح شد . من هم فقط یک گوشه ایستاده بودم و میتونستم ضریح رو ببینم و همونجا با امام رضا (ع) صحبت کنم . 
نمیدونم چرا این غرور که گاها خوبه نمیذاره همین اول کار گریه کنم . خیلی دلم میخواست این کار رو بکنم . از همون
#خیر
از بچگی هر وقت هر کاری خوبی میکردیمبهمون میگفتن : خیر ببینی*
خیر ببینی پسرم
خیر ببینی دخترم
خیر ببینی جوون
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم ، به همدیگه میگیم : صبح به خیر.
در طول روز به همدیگه میگیم : روز به خیر.
شاید در طول روز ، این کلمه رو چند بار تکرار کنیم ، و برای همدیگه طلب خیر کنیم.
ولی واقعاً این *خیر* ی که همه در جستجوی اون هستند، و از خدا میخوان. چیه؟
قران کریم می‌فرماید : همه انسان‌ها شدیداً در پی خیر هستند.همه در جستجوی بهترین‌ها هستن
#حکایت_وصل_مهدی_عج یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت.  روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر بروی». او نیز رفت و در آنجا چلّه گرفت و به ریاضت مشغول شد. روزهای آخر بود که به او گفتند: «الان امام زمان، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند». سریعا به آنجا رفت. وقتی رسی
کدام ریش‌سفیدی بود که جلوی پای من نیم‌خیز نشود؟چرا؟ چون سر آستینم نو بود!چرا؟ چون جیبم پر از سکه بود و سفره‌ام پر نان!
اما حالا جواب سلامم را نمی‌دهند.انگار که من را نجس می‌دانند!نجس هم هستم؛ این را خودم می‌دانم!برای اینکه محتاجم.
آدمِ محتاج، نجس است.این را خودم باور دارم.آدمِ پاک و مطهر فقط آن کسی‌ست که قدرت دارد، قدرت.
- محمود دولت‌آبادی - کلیدر
این روزها مردهای زیادی هستند که زیر این آفتاب سوزان و گرمای طاقت فرسا مشغول پول در آوردن از سن
وقتی که تهران داشتم تو مصاحبه و رواندرمانی نم نمک پیشرفت میکردم  و جرات  و  مسئولیت اجتماعی و دیده شدن و حس مفید بودن به دست میاوردم  اومدیم مشهد. یا هیچ کدوم از اینا اگر نباشه، حس خوشایندی ته دلم که دلیل و توجیهشو نمیدونم داشتم.
مشهد درگیر مدیریت خونه و زندگی و خانواده همسر و سازش با محل جدید و دوری و اینحرفا شدم.
به بچه هم فکر میکردم . نمیخواستم دیر شه.
بی کاری و نشناختن جایی و کاری اذیتم میکرد خیلی.
اومدم جبران کنم. 
گفتم رنگ کاری هم کار خوبی
از زمانی که یادم میاد دنبال یه روزی بودم که درسم تموم شه و منم مثل بقیه آدما به کارایی که دوست دارم برسم...
مثلا یه روز بارونی برم پاتوق کتاب و کلی کتاب جذاب با جلدای وسوسه انگیز بخرم و بعد کاملااااا خیس برگردم خونه،لباسامو عوض کنم،نهارمو بخورم و کنار بخاری،زیرپتو بی وقفه کتاب بخونم و با های لایت هی زیر جمله های دیوانه کننده خط بکشم...
تقریبا همیشه هم این بهانه رو داشتم که درسای مدرسه/دانشگاه  واجب تره فعلا دختر!
به غیر از دو سال اول دانشگاه که
دانلود آهنگ مسعود صابری من | دو کیفیت 320 و 128
موزیک جدید من با صدای دلنشین دکتر مسعود صابری همینک از جاز موزیک قابل دانلود است
Exclusive Song: Masoud Saberi | Man With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ من مسعود صابری
»───♫♫●|●|●♫♫───«محتاجم ، به آن نگاه ـه زیبا … !شبیه موج ـه دریا ، به قلب ساحل … !»──|♫●|──«هر لحظه ، به یاد ـه تو هستم من … !چه شد که دل بستم من ، چه کردی با دل … ؟─|♫●|─ای جانم ، تو میروی میدانم … !ولی بدان که ، من ـه شکسته ، هنوز همانم»──|♫●|
هیئتی که با حضور بچه ها برگزار میشه یه صفای خاصی داره ، ما آدم بزرگا هیئت رفتن هامون بوی اخلاص نمیده و هزار جور ریا داخلش پیدا میشه اما این بچه ها وقتی میان هیئت با اخلاص تمام میان و اصلا نمیدونن ریا یعنی چی.
شاید نتونن مثل هیئت های معروف مرتب سبنه بزنن ، شاید نتونن هماهنگ با هم واحد بزنن ، شاید نتونن وسط روضه نقش بازی کنن و تو سر کله خودشون بزنن و هوار بکشن.
اما همین یه قطره اشکی که از گوشه چشمشون سرازیر میشه بیشتر از هزار لیتر از اشکای ما ارزش
از زمانی که یادم میاد دنبال یه روزی بودم که درسم تموم شه و منم مثل بقیه آدما به کارایی که دوست دارم برسم...
مثلا یه روز بارونی برم پاتوق کتاب و کلی کتاب جذاب با جلدای وسوسه انگیز بخرم و بعد کاملااااا خیس برگردم خونه،لباسامو عوض کنم،نهارمو بخورم و کنار بخاری،زیرپتو بی وقفه کتاب بخونم و با های لایت هی زیر جمله های دیوانه کننده خط بکشم...
تقریبا همیشه هم این بهانه رو داشتم که درسای مدرسه/دانشگاه  واجب تره فعلا دختر!
به غیر از دو سال اول دانشگاه که
از زمانی که یادم میاد دنبال یه روزی بودم که درسم تموم شه و منم مثل بقیه آدما به کارایی که دوست دارم برسم...
مثلا یه روز بارونی برم پاتوق کتاب و کلی کتاب جذاب با جلدای وسوسه انگیز بخرم و بعد کاملااااا خیس برگردم خونه،لباسامو عوض کنم،نهارمو بخورم و کنار بخاری،زیرپتو بی وقفه کتاب بخونم و با های لایت هی زیر جمله های دیوانه کننده خط بکشم...
تقریبا همیشه هم این بهانه رو داشتم که درسای مدرسه/دانشگاه  واجب تره فعلا دختر!
به غیر از دو سال اول دانشگاه که
مثل ماهی از دست خودم فرار می‌کنم توی حوض نقاشی قایم می‌شوم. مسئله گم‌شدن است. این‌که چرا، برایش حدس‌هایی دارم مثل این‌که وقتی دردهایی دارم که از تحملم بیشتر است، خودم را در پستو حبس می‌کنم و غرق می‌شوم در مشغولیت‌های دنیای بیرون تا اوضاع آرام‌تر بشود و بیرون بیایم و از نو نسبتم را با اوضاع جهان بسنجم. من روی بازی نسبت به جهان ندارم. به حرکت محتاجم و نسبت به تغییر منعطف ولی نه مثل ماهی‌سیاه دلیر که درخود‌فرورفته و محتاطم. به هرچیز تازه
چهارشنبه ۲۱/۱۲/۹۸
به یک ورژن خیلی قویتر از خداوند محتاجم. به یک باور عظیم و فراگیر و جهش‌یافته. باید تکیه‌گاهی فراتر از تسلیم و عبودیت باشد که این حجم آشفتگی را بشورد و ببرد.
گاهی میگویم کاش دنیا سرعت می‌گرفت و زودتر می‌رسیدیم ته این ماجرا و دوباره یادم میفتد که تهش احتمالا خیلی درد و رنج منتظرمان است.
دلم می‌خواهد از این وحشت وابستگی به اطرافیانم و بالعکس عبور کنم و شیرفهم بشوم که با من یا بی من آفتاب طلوع خواهد کرد و هر چیزی راهش را پیدا خ
هروقت کتب دینی و قوانین شرعی را میخواندم ، ساعتها به این موضوع تفکر میکردم که دین مبارک اسلام راه همه‌چیز را پیش بینی کرده و اگر به فرائض آن بخوبی عمل کنیم نیازی به این همه هیاهو و فیل به هوا کردن نداریم. مثلا الان انواع بیمه ها و بانکها و خلاصه..... به پا شده ، در صورتیکه اسلام خمس و زکات و کمک به مظلومین و همه‌چیز را داشته. فقط آنقدرها صحیح اجرا نمیشه! مثلا وقف یک سرمایه ماندگار خداپسندانه است ولی گاهی نفس وقف اشتباهه! مثلا طرف مال مردم میخوره
قبل از اینکه مربی آوازم باشد یکی از مشتری‌های دست‌سازه‌هایم بوده و قبل‌تر از آن یکی از دنبال‌کنندگان صفحه‌ام در اینستا. بعد از خریدش کم‌کم با هم بیشتر آشنا شدیم. از علایقمان صحبت کردیم و مرا هل داد تا کاری که همیشه دوستش داشتم را انجام بدهم؛ ثبت نام در کلاس آواز. کمی گذشت و رفتیم کوه. توی مسیر گم شدیم. البته نگران نباشید؛ راه را پیدا کردیم. چادر زدیم. شب همانجا ماندیم. صدای خر و پفش نمی‌گذاشت که بخوابم. البته موارد دیگری هم بود که آزارم می
الآن که این ها را مینویسم نهارم را خورده ام و مسواک زده ام؛ نشسته ام پشت لپتاپم تا غذایم کمی هضم شود تا به حمام روم و پشمهای پایم را شیو کنم تا برای خودم خانمی بشوم. بلاهای زیادی این چند وقت بر سر من آمده است. اولین آن این است که آنیتا، همان دختررویاها که کابوس با عظمتی بود در حد نان، شروع کرد مرا نادید گرفتن و با یک پسری دماغ گنده، دماغ گنده تر ا من، رل زد. البته هیچ سند و مدرک موثقی موجود نیست که ثابت کند آن دو با هم هستند، ولی وقتی جفتشان را در ی
-سمیراا
-بله بابا - دخملِ بابا نری بیرون - نه بابا نمیرم خیالت راحت -سمیرااااااا! بابا باشگاه نری، الان وقت قِر دادن نیست! - نه دیگه بابا گفتم بیرون نمیرم یعنی باشگاه هم قاعدتا شاملش میشه ! - سمیرااااااا نبینم رفتی پیاده‌روی هاااااا - نمیرم بابا. باور کن نمیرم - سمیراااااااااااااا! اگه مدرسه روزی ده میلیون هم بهت دادن پانشی بری تو اون خراب شده بیچارمون کنی. هر چی مرض و بدبختیه از این مدارس بلند میشه. -:(((( پدر من گفتم که هیچ جا نمیرم... به خدا نمیرم
-سمیراا
-بله بابا - دخملِ بابا نری بیرون - نه بابا نمیرم خیالت راحت -سمیرااااااا! بابا باشگاه نری، الان وقت قِر دادن نیست! - نه دیگه بابا گفتم بیرون نمیرم یعنی باشگاه هم قاعدتا شاملش میشه ! - سمیرااااااا نبینم رفتی پیاده‌روی هاااااا - نمیرم بابا. باور کن نمیرم - سمیراااااااااااااا! اگه مدرسه روزی ده میلیون هم بهت دادن پانشی بری تو اون خراب شده بیچارمون کنی. هر چی مرض و بدبختیه از این مدارس بلند میشه. -:(((( پدر من گفتم که هیچ جا نمیرم... به خدا نمیرم
دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟
دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟
در روایات آمده است که مردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) شکایت کرد از دیر شدن جواب دعایش فرمود چرا نمی خوانی دعای سریع الاجابه را پرسید که آن کدام دعا است فرمود بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ ا
مرحله دوم: مسقطات خیار حیوان
در این مرحله یک مسأله بیان می‌کنند:
مسألة: یسقط هذا الخیار بأمور:
آخرین مسأله در خیار حیوان بررسی مسقطان این خیار است. مرحوم شیخ به سه مسقط اشاره می‌کنند دو مسقط اول را چون تکراری است توضیح نمی‌دهند و مسقط سوم را بررسی می‌نمایند.
مسقط اول: شرط ضمن عقد
اگر در ضمن عقد شرط کنند سقوط خیار خیوان را نافذ است.
سؤال: آیا می‌توان ضمن عقد شرط کرد قسمتی مثلا یک روز از خیار حیوان ساقط شود؟
جواب: بله چنانکه فاضل جواد در مفتاح ا
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
عکس پروفایل
یک دوره از زندگیمگم شد…وقتیمیان آرزوهای “کودکی” ام“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.انسان بزرگ بر خود سخت می گیردو انسان کوچک بر دیگران.انسان قوی از خودش محافظت میکندو انسان قویتر از دیگران.وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.هرکس که به او نزدیک تر است،آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیمو در دنیای دیگری از خواب بیدار
غزل شمارهٔ ۸۲۵                    از بـــــرای دلـــــم ای مـــــطـــــربـــــهٔ پــــرده‌ســــرای          چنگ بر ساز کن و خوش بزن و خش بسرای          از حــریـفـان صـبـوحـی بـه جـز از مـردم چـشـم          کـس نـگـیـرد بـه مئی دست من بی سر و پای          چـــنــگ اگــر زانــکــه ز بــی هــمــنــفــســی مــی‌نــالــد          بــاری از هــمــنــفــس خــویــش چــه مــی‌نــالـد نـای          امــــشـــب از زمـــزمـــهٔ پـــر
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
انّما المومنون الّذین آمنوا  بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصّادقون
همانا مؤمنان واقعی آنانند که به خدا و رسول او ایمان دارند و بعد از آن هیچ شک و ریبی در دل وارد نساختند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند اینان به حقیقت راستگویان هستند.[قرآن کریم]
پروردگارا توفیق شهادت در راهت و دوری از معصیت و نیّت راست و پاک به همه‌ی ما عنایت فرما، خدایا پایان عمرم را به شهادت خ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها