نتایج جستجو برای عبارت :

در لجن زار معاصی از بها افتاده ایم

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه ۹۸
در لجن زار معاصی، از بها افتاده ایمدور از مولای خود در تنگنا افتاده ایمراه را گم کرده و بیراهه دائم می رویمدر غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایمکیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟!از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایمبرکت از اموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟!گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایمرنگ ایمان رفته از این شهر، تقوا رفته استوای بر ما... شاید از چشم خدا افتاده ایممنتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه ۹۸
در لجن زار معاصی، از بها افتاده ایمدور از مولای خود در تنگنا افتاده ایمراه را گم کرده و بیراهه دائم می رویمدر غل و زنجیرِ اوهام خطا افتاده ایمکیست بیچاره تر از ما بندگان بی پناه؟!از امام عصر، از مولا جدا افتاده ایمبرکت از اموال مردم رفت، مشکل از کجاست؟!گیرِ مال شبهه و مال ربا افتاده ایمرنگ ایمان رفته از این شهر، تقوا رفته استوای بر ما... شاید از چشم خدا افتاده ایممنتقم، خون شهیدان ریخت، دیگر
افتاده‌ایم
عکس خورشیدیم در آب روان
افتاده‌ایم
ناامید از جذبهٔ خورشید تابان
نیستیم
گر چه چون پرتو به خاک از
آسمان افتاده‌ایم
رفته است از دست ما بیرون
عنان اختیار
در رکاب باد چون برگ خزان
افتاده‌ایم
نه سرانجام اقامت، نه امید
بازگشت
مرغ بی‌بال و پریم از آشیان
افتاده‌ایم
بر نمی‌دارد عمارت این زمین
شوره‌زار
ما عبث در فکر تعمیر جهان
افتاده‌ایم
از کشاکش یک نفس چون
موج فارغ نیستیم
گر چه در آغوش بحر بیکران
افتاده‌ایم
چهرهٔ آشفته حالان
مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده
هر که در عشق رکب خورده کنار افتاده
فصل تا فصل خدا بى تو هوا یک نفره است
از سرم میل به پاییز و بهار افتاده
هر دو سرخیم ولى فاصله ما از هم
پرده هایى است که در قلب انار افتاده
پیش هم بودن و هم جنس نبودن درد است
آه از آن سیب که در پاى چنار افتاده
حس من بى تو به خود نفرت دانشجویى ست
از همان درس که در آن دو سه بار افتاده
سهمم از عشق تو عکسى ست که دیدم آن هم
دستم آنقدر تکان خورده که تار افتاده!
#سید_سعید_صاحب_علم
دین حق در خطر افتاده، کمک کن فضه
حرف حق از اثر افتاده، کمک کن فضه
قول داده به نبی حیدرِ من صبر کند
یاد حرفِ پدر افتاده، کمک کن فضه
درب این خانه که خود بوی نبی را دارد
گیرِ چندین نفر افتاده، کمک کن فضه
سرخ شد حلقه و مسمارِ درِ این خانه
شعله بر جانِ در افتاده، کمک کن فضه
با لگد ریخت درِ خانه... ببین روی سرم...
یک درِ شعله ور افتاده، کمک کن فضه
مردک پست چنان ضربه به پهلویم زد
شاخه ام از ثمر افتاده، کمک کن فضه
سوی کوچه ببرم زود، علی را بُردند
حیدرم در خط
سلام دوستای گلم
من اومدم با ی اموزش دیگه
آموزش خط چشم کشیدن برای خانم هایی که پلک افتاده دارن
خب سوالی که پیش میاد اینه که از کجا بدونید که پلک شما افتاده است یا نه؟؟
اگر پلک های شما کمی پایین تر است و یک چروک کوچک بالای چشم به وجود آورده،شما جزء آن دسته خانم هایی هستید که پلک های کمی افتاده دارید
یک خط چشم باریک زیر پلک شما گم می شود ،به یک خط چشم پهن تری نیاز دارید تا تاکید بیشتری روی چشم ها به وجود آورد


ادامه مطلب
وسقمی لا یشفیه الّا
طبک.
درد و مرضی که به جونم
افتاده رو جز تو کسی نمیتونه
طبابت کنه.
آن مریضی غرق شدن
در استخر آمال و آرزوهایی
که تمومی نداره.
آن درد اعتیاد به فضای مجازی.
آن جراحت و زخم قلب
دور افتاده از تو.
آن روان پریشان
آن روح آسیب دیده.
خدایا کمکم کن.
♪♬♬♪چه شود دوست شوی دست در این دست کنی حبیب من♪♬♬♪
♪♬♬♪چه شود نیم نگاهی به این عاشق سرمست کنی مرا مست کنی♪♬♬♪
♪♬♬♪دل به دلت داده منم منم پای تو افتاده منم منم دلبر دل برده تویی تویی عاشق دیوانه منم منم♪♬♬♪
♪♬♬♪دل من افسار ندارد درگیر تو است دیدم آن چشم تورا چشمانم مست شد است♪♬♬♪
♪♬♬♪دل به دلت داده منم منم پای تو افتاده منم منم دلبر دل برده تویی تویی عاشق دیوانه منم منم♪♬♬♪
♪♬♬♪دل من مست کن و دست در این دست کن و زیر و رو
تو رفتی کار من شد لعنت تقدیرِ افتادهکه من در سوی دیگر ، رو به رویت گیر افتاده.میان قهوه خوردن ناگهان رفتی دلم جاماندشبیه یک دوچرخه ساکت و زنجیر افتاده.خبر پیچید در کافه میان دشت آهوییرها شد از دویدن ها همان جا شیر افتاده.نمی دانم تو اکنون دوستم داری دلم می گفت:که پیش پای من از دست تو شمشیر افتاده... 
"محمدامین آقایی"
دو روزی میشه که ساعت دیواری اتاق خواب مونده و یه ساعتی عقب افتاده. البته کار می کنه اما هر چند وقت یکبار که میزونش می کنم یک روز صبح پا میشم می بینم که یه ساعت عقب افتاده. حالا نمی دونم به خاطر نامیزون بودن روی دیواره، به خاطر قدیمی بودن، یا واقعا باتریش ضعیف شده. یا شاید هم با من لج کرده.
بعضی وقت‌های یا حتی به عبارت دقیق‌تر و بی‌تعارف‌تر 
در نود درصد اوقات زندگیم حس می‌کنم تبدیل شدم به یک لیست بلند بالا از کارهای عقب افتاده که قرار نیست هیچ کدامشان تیک بخورد...
کارهای عقب افتاده که از سر وظیفه‌است به کنار.‌..
آرزوها و دوست داشتنی‌هایم را هم یکی پس از دیگری از سر وا میکنم و پی‌اش را نمی‌گیرم 
رخوت است یا بختک هر چه هست دست از سرم برنمی‌دارد...
من یه روز از فصار روانی این همه کار جان خواهم داد
التماس دعای هدایت
افتاده ام از پا مرا حالی نمانده ستدیگر مرا آرامشی عالی نمانده ستلبریز دردم بسکه سودای تو دارمزین گردوی تر هم مرا فالی نمانده ستبرصفحه شطرنج دل مات تو گشتمکیش تو ام جای تو هم خالی نمانده ستدلبر دراین شبهای تنهایی دراین شهربرناظمی والی وسالاری نمانده ستچون نیستی از تاروپود نقش القاچزین فرش ها نقشی براین قالی نمانده ستاز رفتنت برلوح دل امروز وفرداجز یک غزل از شاعر لالی نمانده ست
با اینکه قوول داده ام هیچ وقت خاطراتت را مرور نکنماما هر از گاهی یواشکی توی ذهنم تو را مرور میکنم
دعا میکنم که خدا کند دل به دل راه نداشته باشد
که اگر داشته حتما تو هم میفهمی که من یادت افتاده ام
ننهههه اصلا دعا میکنم کاش دل به دل راه داشته باشد 
آنوقت دلم خوش است به اینکه شاید اول تو خاطراتمان را مرور کرده ای و من به یادت افتاده ام 
#دلخوشی_های_کوچک
#به_وقت_دلتنگی
دیروز جلسه‌ی اول کلاس گیتار با عری بود. نمیدونم ممد بفهمه چه واکنشی نشون میده. شاید بهتر بود قبل از اینکه با پشمینه پوش و خط مشکی هماهنگ میکردم بهش میگفتم ولی خب اتفاقیه که افتاده. پریروز سر یه موضوع کوچیک واکنش بدی نشون داد. با گذشته‌ای که اتفاق افتاده حق داره به راحتی شک کنه ولی نه در مورد من اخه! تنها چیزی که برام مهمه اینه که خوب جدا شیم. چند سال دیگه که به روزای دانشگاه نگاه میکنه از یه نفر حس خوب بگیره. ترجیحا اون ادم من باشم :) حالا گذشته ا
هفته پیش رفتم نوبت گرفتم و یه جلسه آموزشی هم رفتم
به بابا گفتن روز امتحان تا پر نشده زود بیا نوبت بگیر چون تعداد زیاده
هفت و نیم صبح اومد گفت بگیر بخواب شصت نفرشون پر شده :/
کلیییی آدم دیگه م وایسادن ببینن می تونن نفر آخر امتحان بدن
الان دیگه امتحانم رفت واسه تابستون تا اون موقع هم همین چس مثقال رانندگی یادم میره :/
من این گواهینامه ره بگیرم یه نفس راحت بکشم تموم شه نکبتِ نحس
معلوم نیست چرا انقدر نحسی افتاده توش
شده یک زلزله و در پی بم افتاده ست
راه وا می کند و سوی تو می آید دل
مثل یک شیعه که چشمش به حرم افتاده ست
مهرداد نصرتی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
به نام خالق بی‌همتا
# مجالس+
# دیوارنوشت
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه‌ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت
همپایه‌ی درد و بلای مجتبی نیست
طوری تمام هستی‌اش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال
رز
یکی از قشنگ ترین شعرهای فاضل نظری به نظرم این شعر هست که اون بیت معروف « مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست» توی این شعر اومده. سالها قبل این بیت رو شنیدم بودم و نمیدونستم از فاضل نظری هست. امشب بیت اولش روی زبونم بود و با خودم زمزمه میکردم
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاستآه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال
متن ترانه علی زند وکیلی به نام بر باد رفته

بهشتم گم شده بر باد رفتهصدام کن اسم من از یاد رفتهصدام کن بی صدات از دست میرمنذار از ترس تنهایی بمیرمدلم آواز کولی وار میخواد دلم آغوش گندم زار میخوادمن از دلبستگی ها زخم خوردم دلم یه عشق بی آزار میخوادخواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بودخون من از گوشه ی چشم تو راه افتاده بودخواب دیدم سایه ای بودم که همراهی نداشتتوی خوابم یه فرشته بال هاشو جا گذاشتچه حالی داره حس پر کشیدن یه دریارو یه جرعه سر کشیدن
یه کلبه‌ی سرد و مرطوب، یا حتی یه خونه‌ی نمور ِتاریک که گوشه‌ی شهر افتاده. وقتی عین چی داره بارون می‌آد و همه‌ی جوارح آدم تیر میکشه از درد و اونجاست که خاطره مثه فواره می‌زنه بیرون از همه جای وجودِ آدم. از همه چیز. خاطره‌ی چیزهای تموم شده. پری از آرزوهای نرسیده و لحظه‌های نداشته. دردِ ناشی از ادامه دار نبودنِ اون لحظه‌هایی که تجربه کردی. و حسرتِ لحظه‌هایی که هیچ‌وقت نداشتی.‌ همه‌چی تموم می‌شه به یکباره. قبل اینکه بفهمی چی شده و کی اتفاق
خورش قیمه غذای اصیل و قدیمی ما ایرانی هاست که برای خوشمزه شدن و جا افتاده تر آن بهتر است به یک سری از نقاطی که در زیر به آن اشاره شده است دقت کنید ، اگر تمامی این نکات را در طرز تهیه قیمه رعایت کنید می توانید بهترین طعم جا افتاده رو به خورش خود بدید که با این صورت می توان نذری های فوق العاده خوشمزه ای با این قیمه ها مهیا نمود.
ادامه مطلب
متن ترانه آرون افشار به نام زلزله

 
 
زیبا صنم آواره ترین عاشق دنیا منمکه در قفس چشم تو پر میزنمشلاق نگاهت نزنی بر تنمتو باشو ببین از همه دل میکنمزلزله میکنی در قلب آرام من این همه سعی نکن افتاده ای در دام مناز تپش می ایستد دل تا نگاهم میکنی من خرابم پس بگو کی رو به راهم میکنیدلدار من لذت نبر از این همه آزار من به بد کسی افتاده سر و کار منتا روی دل عاشق بیمار من از خود نرهان قلب گرفتار منزلزله میکنی در قلب آرام من این همه سعی نکن افتاده ای در دام
بوی خاک عطر باران خورده در کوهسار...
خواب گندم زارها در چشمه مهتاب...
 
 
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن...
 
 
 
+انصافا لحظه ای چشمتان را ببندید و با خودتان فکر کنید در زندگی هرکدام از ما چندبار این پیشامدهای شگفت افتاده است. تا حالا شبی را در گندم زارها زیر نور مهتاب صبح کرده ایم؟ وقتی که صبح میشود، شبنم اردیبهشت تنمان را که میگیرد، گوسفندان را برای چرا به کوهسار ببریم. چندبار در زندگی بوی خاک باران خو
خون است که روی خاک خشت افتاده است

داغ است به قلب سر نوشت افتاده است

خیزید و فرشته را به بیرون ببرید 
آتش به در باغ بهشت افتاده است
شهادت بانوی دو عالم ، امّ ابیها حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها بر عموم مسلمانان تسلیت
زیبا صنم آواره ترین عاشق دنیا منمکه در قفس چشم تو پر میزنمشلاق نگاهت نزنی بر تنمتو باشو ببین از همه دل میکنمزلزله میکنی در قلب آرام من این همه سعی نکن افتاده ای در دام مناز تپش می ایستد دل تا نگاهم میکنی من خرابم پس بگو کی رو به راهم میکنیدلدار من لذت نبر از این همه آزار من به بد کسی افتاده سر و کار منتا روی دل عاشق بیمار من از خود نرهان قلب گرفتار منزلزله میکنی در قلب آرام من این همه سعی نکن افتاده ای در دام مناز تپش می ایستد دل تا نگاهم میکنی م
امسال که سوم دبیرستانم این خاطره رو ساعت ده شب مینویسم
امروز بعد مدرسه تو راه داشتم میومدم که تو پارک مسیر مدرسه دیدم سر و صدا زیاده 
چند نفر هم ایستاده بودن داشتن داد میزدن کنجکاو شدم اخه ساعت 2 و نیم ظهر کی میتونه باشه؟
نزدیکتر شدم دیدم یکی از هم کلاسی های من که همیشه ادعای لاتیش میشد و چند باری منو اذیت کرده بود
رو زمین افتاده و دو نفر دیگه دارن لگد میزنندش
اون دو نفر رو هم میشناختم از مدرسه بغلیمون بودن 
یه لحظه دلم خنک شد ولی فوری حالم بد ش
سلام...نمیدونم  چی بگم والا ... بازم  امتحانا من و از زندگی  انداخت  ولی به هر طریقی بود  بالاخره  این ماه  لعنتی هم تموم شد اما  طی  چنتا پست  بعدی  مطالبی که  میخواستم  ماه  پیش  منتشر کنم رو  با عنوان خرداد عقب افتاده  آپلود میکنم  که در حق این  ماه  مظلوم   هم  ظلم  نکرده  باشم ...
 
همه ی حال خوب من برای سال جدید در همان یک روز خلاصه شد 
در همان یک فروردین هزار و سیصد نودونه 
من از دوم فروردین تا به امروز در یک گیجی وحشتناک به سر میبرم 
انگار وارد دنیای عجیب غریبی شده ام که نمیفهممش 
 در آن دنیای عجیب و غریب گیر افتاده ام 
من در آن دنیای عجیب مدام سرگیجه دارم 
دنیا دور سرم میچرخد 
مدام نفس نفس میزنم 
ضربان قلبم آنقدر زیاد است که هر لحظه احساس میکنم قلبم کنده میشود
میفتد جلوی‌پایم 
دو قدم که برمیدارم انگار یه کوه بزرگ جا
      ( ذهن مبتلا ).روزها فکر من این است همه شب این سخنمکه گرفتار بلایم  زِ چه رو دَم نزنم
.
چه خطایی، چه قصوری که زِما سرزده است؟وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم
.
سایه افکنده به ایران و به دنیا کروناترس باعث شده آیینِ دیانت شکنم
.
چو بلا آمد و عبرت نگرفتم، به ستمنان آجر کنم از سودِ کلان، دل نَکَنم
.
کرونا خدعه بوَد، فتنه ی دشمن بنِگرمبتلا کرده چرا؟ ذهنِ مرا، تا بدنم
.
شدم از مسجد و ازمدرسه محروم، چرا؟ذهنِ آلوده شده  عامل این گم شدنم
.
لعن و نفر
در یک روز گروه روان قانونی رو تصویب کردن که اگر کسی عملی روانپزشکی رو افتاده باشه، تئوری هم افتاده و امتحان دوباره هم گرفته نمیشه ‍♂️ در کل یه ۵ واحدی رو الکی الکی افتادم . احساس میکنم مثل اقتصاد کشورم دارم دچار رکود میشم . دوستانم هم ورود منو به جمع دانشجویان " لَش کُن" و تنبل تبریک گفتن . یک نکته جالب هم بگم تنها کسی هم که افتاده من هستم . باید در کتاب گینس هم ثبتش کنن . میترسم فردا هم حکم اخراج از دانشگاه بیاد دستم . 
بخش بعدی جراحی داریم . این
 
ما برای درد کشیدن آفریده شدیم 
اشتباه کردیم که خیال میکردیم روزی تو ایوون خونه‌ای گرم میشینیم و به روزهای سخت گذشتمون فکر میکنیم و با خودمون میگیم که ارزشش رو داشت
اشتباه میکردیم که فکر میکردیم روزی کسی که عشق رو برای ما معنی کرده رو در آغوش میگیریم و یادمون میره تنهایی چقدر سخت و جانکاه بود ، یادمون میره چقدر مردیم تا یه بار زنده شیم
اشتباه میکردیم که تو رویا میدیدیم که دلمون گرم شده ، پشتمون گرم شده ، خیالمون گرمه 
بهار اشتباه بود ، سال
حواسم پرت سوتیم شد یادم رفت بگماستاد موسیقیم گفت هوشت خیلی خوفه ^_^
جلسه قبل بهم سه تا کتاب گفت بخرم که دوتا شو گیر آوردم و یکیش رو نداشتن
امروز وقتی رفتم اون دو تا رو باهم باز کرد و از هردوش بهم مشق داد
گفت به بقیه فقط یه دونه رو درس میدم ولی چون تو زود یاد میگیری خوبم تمرین میکنی این کتاب سنگینه رو هم درست میدم :)
یکم پز بدیم سوتی مونو بشوره ببره بفهمین اونقدرام خنگولک نیستم
ولی جدی یه سوال
چرا من هرجا کلاس ملاس میرم کلی تعریف میکنن و میگن خوبی
ا
(این داستان کوتاه ارزش چاپ ندارد ولی شاید ارزش خواندن داشته باشد)
شغال سر بر آستان کفتار سایید و به پابوسی شتافت و در حالی که از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجید، گفت: تمام شد سرورم، تمام شد؛ شیر جنگل بی یال و کوپال گوشه ای افتاده و وقت سورچرانی و خوش گذرانی است، نفس های آخرش را دارد می کشد و کمی دست بجنبانید، ده دوازده درخت آن طرف تر، زیر کهنسال ترین درخت جنگل او را می بینید که آخرین لحظات عمرش را می گذراند و نفسش به خس خس افتاده است. حیف است ای
Aron Afshar
Khato Neshan
#AronAfshar
بی من نتوانی
این خطو نشان
لبریزم از عشق آرامش جان باران ببارد عجب حال خوشی 
شاید ندانی ولی باعثشی
بی من نتوانی 
این خط و نشان
لبریزم از عشق آرامش جان باران ببارد عجب حال خوشی 
شاید ندانی ولی باعثشی
در دل من افتاده عشقت زمینگیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم
در دل من افتاده عشقت زمینگیر شدم
سر تو با قسمت با تقدیر درگیر شدم
ای بهونه ی زندگی بی تو من بی قرارم
با دل من جنگ نکن من که تسلیم
لاله در این بوستان خونین کفن افتاده است
حسن یوسف گوشه‌ای بی پیرهن افتاده است
 
هر گلی در این چمن سرمست می‌روید ز خاک
بس که در این باغ، جام از دست من افتاده است
 
از کجا می‌آیی ای بوی بهشتی کاین چنین
لرزه بر اندام آهوی خُتَن افتاده است؟
 
نامه‌ای در دست دارد از هزاران آشنا
این گل قاصد اگر دور از وطن افتاده است
 
بس که تاریک است این صحرا و دل‌ها داغدار
هر گلی امشب به فکر سوختن افتاده است
 
ای نسیم آهسته پا بگذار، چون هر گوشه‌ای
نسترن افتاده است
گوسپلن (کمیته برنامه‌ریزی دولتی شوروی) در عمل تلاش می‌کرد تا از تصمیم‌گیری اجتناب کند. اگر تصمیمی که می‌گرفتی بد از آب در‌می‌آمد، ممکن بود تیرباران شوی. بهتر بود که هیچ‌گونه مسئولیتی را نپذیری.
من آینده را دیده‌ام: چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟ 
***
مقیاس کوچک: 
فرد به روی زمین افتاده و تقاضای کمک می‌کند، اما از جیب‌ها به جای دستی برای کمک، گوشی‌ای برای فیلم‌ گرفتن خارج می‌شود. 
شاید گرفتن مسئولیت یک مصدوم سخت‌تر از کمک‌نکردن به او باش
خواهری جای مادری بوسید
چه قدر بوسه در گلو داری
قحط آب است ولی کمی خونست
شکر حق که تو وضو داری
***
بعد اکبر چقدر بی تابی
بعد سقا چرا شکستی تو
دل زینب پر از تلاطم شد
گره معجرش که بستی تو
***
ذوالجناحت نمی رود چون که
دخترت گرفته ست راهش را
بوسه می زنی او را، صورتش
معجر و چادر سیاهش را
***
السلام علیک یا مظلوم
همچو ناجیه پر غم و محزون
گونه هایت به خاک غلتیده
مثل بسملی شدی در خون
***
ساعت حدود سه ته گودال
مادری می رسد سراسیمه
ساعت حدود سه ته گودال
می نشیند به
من 25 سالمه و روی پیشونی و خط اخم رو صورتم چین و چروک ریزی افتاده.خواستم بدونم اگه بوتاکس کنم فایده ای دارد و اینکه سنم برای بوتاکس زود نیست؟ اگر اثر بوتاکس بعد از گذشت چن ماه بره عضلاتی ک بوتاکس در اونجا تزریق شده شل نمیشه و افتاده بشه؟ و دفعه دوم نخوام تجدید کنم چیز خاصی نمیشه؟ اصن شما پیشنهاد میکنین؟ ممنون اقای دکتر ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
چه دارد برای تو، تنهاییِ کبریا؟
خدایا! اگر هستی از عرش پایین بیا!
وطن کو؟ که عشقی بِوَرزم به «سیما»ی آن
که بیزارم از دین و تاریخ و جغرافیا
خدا! این‌همه قارّه! جا مگر قحط بود؟
چرا سرزمینِ من افتاده در آسیا؟
غزل را کتک می‌زند ناظمِ محترم
ببین ترکه و خط‌کش افتاده دستِ کیا!
پر از گوشِ مخفی‌ست این چاردیوارِ شعر
بله! شعر؛ این سازمانِ همیشه «سیا»
پدرخوانده‌ی مرده‌ام بس که خط خورده‌ام؛
که میراث‌داری ندارم در این مافیا
مریم جعفری آذرمانی 
۱۹ اسفن
آخرش درد دلت، در به درت خواهد کرد
مهره ی مار کسی کور و کرت خواهد کرد
عشق یک شیشه ی انگور کنار افتاده است
که اگر کهنه شود مست ترت خواهد کرد
از همان دست که دادی به تو بر خواهد گشت
جگر خون شده ام خون جگرت خواهد کرد
ناگهان چشم کسی سر به سرت می ذارد
بی محلیش ولی جان به سرت خواهد کرد
جرم من خواستن دختر ارباب ده است
مادر این جرم شبی بی پسرت خواهد کرد
همه ی شهر به آواز من عادت کردند
وقت مرگم گذری با خبرت خواهد کرد
#امیر_سهرابی
دخترها مثلِ سیب ، روی درخت هستند.بهترینشون روی بالاترین قسمتند.مردها بهترین را نمیخوان، چون میترسند در ازای بدست آوردنشون آسیب ببینند.درعوض آنهایی که روی زمین افتاده ،و زیاد خوشمزه نیستند رو انتخاب میکنند. شاید چون آسان بدست میان .
به همین دلیل سیب های قله درخت فکر میکنند که مشکل از آنهاست. درحالی که آنها فقط بزرگ هستند.
در حقیقت باید صبوری کنند تا مرد درست از راه برسد وشهامت چیدن سیب از قله درخت رو داشته باشد.
 نباید برای اینکه کسی به ما دست
بهشتم گم شده بر باد رفته
صدام کن اسم من از یاد رفته
صدام کن بی صدات از دست میرم
نذار از ترس تنهایی بمیرم
 
دلم آواز کولی وار میخواد
دلم آغوش گندم زار میخواد
من از دلبستگیها زخم خوردم
دلم یه عشق بی آزار میخواد
 
خواب دیدم آسمون از چشم ماه افتاده بود
خون من از گوشه چشم تو راه اتفاده
خواب دیدم سایه ای بود که همراهی نداشت
توی خوابم یه فرشته بالهاشو جا گذاشت
 
چه حالی حس پر کشیدن
یه دریا رو یه جرعه سر کشیدن
با چشم بسته آدمها رو دیدن
به تو قبل از دوراهی
دوست ندارم طولانی بخوابم. نزدیک سه روز بود که گاهی در حد یک یا دو ساعت می‌خوابیدم. ولی ظهر دیروز نفهمیدم چطور خوابم برد و تا شب مثل سنگ افتاده بودم روی تخت. دوست ندارم طولانی بخوابم چون مغزم ریسِت می‌شه. چون همه تلاش‌هام برای باور به ادامه‌ی حیات به باد میره. چون بعد هر خواب طولانی، شوریده و مضطر بیدار می‌شم و از مرور سریع و بی‌اختیار همه‌ی اتفاق‌های افتاده و نیفتاده تهوع میگیرم. طوری که انگار مواجهه‌ی اولمه. لحظه به لحظه و ساعت به ساعت،
طرز تهیه خورش قیمه خوشمزه به سبک خاص
خورش قیمه غذای اصیل و قدیمی ما ایرانی هاست که برای خوشمزه شدن و جا افتاده تر آن بهتر است به یک سری از نقاطی که در زیر به آن اشاره شده است دقت کنید ، اگر تمامی این نکات را در طرز تهیه قیمه رعایت کنید می توانید بهترین طعم جا افتاده رو به خورش خود بدید که با این صورت می توان نذری های فوق العاده خوشمزه ای با این قیمه ها مهیا نمود.
مواد غذایی مورد نیاز برای خورش قیمه
مواد لازم خورش قیمه سیب زمینی
گوشت :200 گرم
لپه 
دلم برای دینی میسوزه که افتاده دست ما!!!!!
مغزم داره منفجر میشه بخاطر بحث کردن با یه ادم پر مدعا
اسلام خیلی غریب افتاده واقعا
دلم میخواد فریاد بزنم بگم به داد اسلام برسیم! نرسیم
ولش کنیم!!!!
دین و هرطور عشقمون کشید تفسیر نکنیم
خدایا شرمنده که نشناختمت و نتونستم درست بشناسونمت
میشه خودت خودت و بهم بشناسونی
خودت میدونی چه راه هایی و رفتم برای پیدا کردنت
اما هربار دورتر شدم و راه برام ناهموار شد
میگن برای اینکه خدارو بشناسی باید خودت و بشناسی
چطور
بنظرم اگر کسی را دوست داشته باشید نمی توانید سکوت کنید. من چند بار خواستم مدتی سکوت کنم اما نتوانستم. نمی دانم اگر چیزی نمی گفتم، می آمد و می پرسید: محمد اتفاقی افتاده؟! نمی دانم فقط می دانم سکوت الان اش تحمل ناپذیر است. چیزی نمی گوید، فقط گوش میگیرد. اگر چهره به چهره بودیم می دانستم بیابم این سکوت اش چه معنی را می دهد اما الان برایم غیرقابل تشخیص است. نمی خواهم بپرسم: اتفاقی افتاده؟ می خواهم‌ در انتظار بشینم و من بگویم او بشنود. او روزی سکوت اش
F – Face (صورت): اگر دچار سکته مغزی شده اید ، صورت شما ممکن است از یک طرف افتادگی یا بی حسی داشته باشد. یک آزمایش خوب: سعی کنید لبخند بزنید و در آینه بررسی کنید تا ببینید که آیا یک طرف صورت از کار افتاده است یا خیر.
 
A – Arm (بازو): اغلب ، یک بازو ضعیف یا افتاده خواهد بود. سعی کنید هر دو بازو را به طور همزمان بلند کنید و ببینید که آیا یکی از آنها به سمت پایین حرکت می کند یا خیر.
 
S – Speech (گفتار): ممکن است صدا گرفته و نامفهوم به نظر برسد ، و دیگران نتوانند حر
 
 
گویند گویند گویند که روزی مهر یه دلبری به دل یکی افتادای کاش نمی افتادگویند که هرشب توویِ دستش یه پیاله با من آن نیستاصاً عین خیالش چرا استاد آخه چه کاریه استادگویند که کشته مرده میدادتار مژگونشو من، من به قربونشو ای وایافتاد افتاد افتاد به دلم مهر تو ای کاش نمی افتاد نمی افتاداسفند و دی و خرداد و مرداد
♫   ♫   ♫   ♫
♫   ♫  NITROMUSIC.IR  ♫   ♫
♫   ♫   ♫   ♫
که همش مهمونی آخه چه کاریه استاد استــاددلا دلا دلا دلا استادچرا چرا چرا چراگویم گو
روز آخر که نمی‌دانستیم روز آخر است به بچه‌ها گفتم نمی‌دانم چرا به دلم افتاده باید تند تند درس‌های فارسی را جلو ببریم. بچهها خندیدند و گفتند ما از زودتر تمام شدن همه درس‌ها استقبال می‌کنیم.
روز آخر که نمی‌دانستیم روز آخر است، بعد از مدرسه رفتم حرم، دلم می‌خواست فلافل بخرم، به رفقایم که زنگ زدم گفتند ما ناهار داریم، فلافل نخر.
به حرم که رسیدم، دور ضریح خلوت بود اما نمی‌دانم چرا با خودم گفتم از دور سلام بدهم بهتر است. _فکر می‌کنم این دو واق
"بوی گندم مالِ من ، هرچی که دارم مالِ تو‌ .یه وجب خاک مالِ من ، هرچی میکارم مالِ تو "هنگام برداشت محصول است.دو دست خود را باز کرده و خیره می نگرد.آفتاب سیاه میکند و میسوزاند.درخت ها غمگین اند.گندم زار ها در خود میپیچند.مترسک ها به آرامی به سوی دیگر می‌ چرخند و نگاه می کنند تا پیدایش کنند.از  کلاغ ها هنوز خبری نیست.داسی میان علوفه افتاده است.ارّه ای هم بر تنه درختی نیمه جان رها شده.نهال ناکامی زوزه می کشد بر صندوقِ چوبی زیبای پر از میوه که قطره قط
1. صبحی که با چایی دارچینی که بابای آدم به آدم بدهد آغاز شود صبحی ست از صبح های بهشت.
2. میدونید از صبح تا حالا چه اهنگی افتاده سر زبونم؟ دختر مردم پکرم کرده شماعی زاده :))) بعد هی "پکر" رو میگم "کپر" کلی می خندم خودم به خودم :)) بعد تازه بیشتر اون قسمتش افتاده تو دهنم که میگه "میدونه، اره میدونه، خود شیطون بلاش میدونه" :))) بعد بابام در سکوت نگاهم میکنه :))) میگه حداقل یه چی بخون من بلد باشم. میگم تو چی بلدی؟ میگه بیا معین بخونیم :))) 
3. اون روز تو مدرسه قیاف
هو
 
روضه‌ی عاشورای امسال جان‌‌کاه‌تر از تصورم بود. آن‌قدر که نیمی از روضه را از خود بی خود شده بودم و فقط فریاد بود و شیون. آن هم نه فقط من، تمام آن‌هایی که از ابتدای روضه دل داده بودند به سرایش غمبار نوحه‌خوان. امسال همه چیز خیلی روضه‌تر از هر سال بود، همه‌ی روضه‌ها، زمینه‌‌ها، حتی شورها... از همان شب اول که بیش‌تر صلابت است و دلتنگی عزای حسین. امسال که عجیب‌تر از هر سال دل‌ سنگ ما در روضه زیر و رو می‌شد. امسال عصر عاشورا از همیشه جان‌
عجیب ترین قسمت زندگی برام اونجاست که برمیگردم عقبو نگا میکنم،یهو به خودم میام و میگم،چه کردی فازی،انگار که کل راهو اشتباه اومده باشم...نمیتونم بگم خیلی برام اتفاق افتاده،ولی افتاده،حسش سخته مثل سنگ و پوچ مثل هوا،انقدر بی معنا،رسیدم ته راه...دیدم اشتباه اومدم،از همون اولش
زندگی عجیب چیزیه،در اوج خوشحالیم عمیقا ناراحتم از چیزی که نه تنها من،کل دنیا میدونن ارزششو نداره!ولی خوشیش اینه که یاد بگیرم دقیقا چی هست این همه تلاش و شاید نتلاش!به هر
ساعت دو و بیست دقیقه‌ی صبح است. زن به پشت خوابیده است روی زمین. دست‌هایش را زیر سرش به هم قلاب کرده. آسوده از لذت و رخوت و رنج و ملالی چند ساعته، شاید هم چند ساله. صدای خر خری آرام از تخت گوشه‌ی اتاق به گوش می‌رسد. امیدوار است که سرمای سرامیک‌ها کمی گرمای آتشی را که به جانش افتاده خنک کند. خنک نمی‌کند. بدنش اما به لرزه افتاده. دندان‌هایش به هم می‌خورند. دردی مبهم در تمام بدنش حس می‌کند. خیره است به سقف. آن جمله فوئنتس در کنستانسیا که «تعلقی که
طرف، سه دقیـــــــــــــــــقــــــــه و پــــــــنــــجــــــــاه و دو ثـــــــــــــانیه، از فضایل پکیج جمع‌بندی دکتر فلانی ویس، ضبط کرده. بعد من پنجاه و دو ثانیه پشت سر هم، با بقیه نمی‌تونم صحبت کنم://از فکرشم مورمورم میشه://روز به روز کمتر، آدما رو درک می‌کنم. 
تازه رویکرد کاری جدید واسه آرامش اعصابم اینه که اصلااا با همسن و سالای خودم حرف نزنم. هیجده‌ساله‌های دور من (حداقل) ، یه‌موجودات عجیبی شدن سر این‌قضیه عقب افتادن کنکور. یه
ایدا-نه واستا ببینم الان یادم اومد توکه خواهر نداشتی؟پس این خانوم کیه؟کامران به تته پته افتاده بود-کی گفته من خواهر ندارم؟یهویی دختره از جاش بلند شدو رفت سمت در-احمق خودتی اقا کامران-صبرکن ایدا....واستابا بسته شدن در به طرف من اومدهمش داد میزد-نمیتونستی جلوی دهنت و بگیری؟هاننننننننننننننننن ننن؟-به من چه میخواستی بهش درو غ نگی-که تو زن منی اره؟همون طور که میومد جلو من میرفت عقبیهو دوییدم سمت پله ها اونم شروع کرد پشت سرم بدوییدنبه غلط کردن ا
من می دوم تو می دوی
من می ایستم تو می دوی
من می خوابم تو می دوی
می می نشینم تو می دوی
من خسته می شوم تو می دوی
تو لحظه ای هم به من امان نمیدهی...
من، چه به هوش باشم و چه در غفلت تو تنها یک وظیفه داری...
تو من را به پایان خط نزدیک تر می کنی...
به تصویر یک سالگی م که می نگرم، غمی بزرگ همه وجود من را در بر می گیرد...
غمی از جنس خسران... غمی از جنس از دست دادن چیزی گرانبهاتر از قیمتی ترین جواهرات این دنیا...
غمی که همه قلبم را تهی می کند و دردی که درمان ندارد... حس ع
آتشی در خـــاک ما از خاک چین افتاده است
اهرمن از شرق در این سرزمین افتاده است
 
نوبهـاران می رسد، بر شاخسارانــم  ولـــی
آفتی چــرکین وُ داغـــی آتشین افتــاده است
 
طرح لبخندی نمی بینم بـه لب‌ها‎، ای دریــغ
گیسوان آشفته وُ بر چهره چین افتاده است
 
کوچه خالی، دست خالی، خانه خالی،آسمان
رنگ غم ، آهنگ ماتم بر زمین افتاده است
 
سوز سرمــای زمستان است وُ یخبندان دی
آنچــه در جــان بهار و فرودین افتاده است
 
باغبـــان در خواب و آمــد لشکر باد خز
            
 
با سلام
اگه مستند miss americana رو دیده باشین حتما متوجه شدین که تیلور توی اون مستند خیلی از چیزهایی که توی زندگی ش اتفاق افتاده رو به تصویر کشیده و راجب اونا توضیح داده (از جمله اتفاق هایی که بین اون و کانیه وست افتاده بود که به تازگی معلوم شد که کی دروغگوعه) . حالا من چند تا از اون مهم  هاش رو میگم :
ادامه مطلب
دوباره
وقت تمناست لیله القدر است
شب ضیافت مولاست لیله القدر است
دوباره دیده چو دریاست لیله القدر است
«بساط عشق مهیاست  لیلة القدر است
نوای ادعیه بر پاست لیلة القدر است»

خداست
در پی آن که به ما ثواب دهد
به مردمان جهان حق انتخاب دهد
به شام تیره ی ما قدری آفتاب دهد
«پی بهانه ی آن که به ما جواب دهد
به استجابت درخواست، لیلة القدر است»

شبی
که تا به سحر ابر دیده بارانی است
شبی که حال و هوایش، هوای قرانی است
شبی که تا به سحر رحمت و فروانی است
«شبی که
طرز تهیه خورش قیمه خوشمزه به سبک خاص
خورش قیمه غذای اصیل و قدیمی ما ایرانی هاست که برای خوشمزه شدن و جا افتاده تر آن بهتر است به یک سری از نقاطی که در زیر به آن اشاره شده است دقت کنید ، اگر تمامی این نکات را در طرز تهیه قیمه رعایت کنید می توانید بهترین طعم جا افتاده رو به خورش خود بدید که با این صورت می توان نذری های فوق العاده خوشمزه ای با این قیمه ها مهیا نمود.
مواد غذایی مورد نیاز برای خورش قیمه
مواد لازم خورش قیمه سیب زمینی
گوشت :200 گرم
لپه 
یک رادیو عقب افتاده که کارش تربیت افراد تو سری خور و حمال است تا چرخ کج و کنجلشان را بچرخانند .
با دانشی وارداتی و به شکلی مزورانه اقدام به طراحی و هدف گذاری اموری بی ثمر و بی فایده می کند و وقت و پول مردم را به هدر می دهد و چیز های اساسی و مهم را رها می کند.
 
دانلود آهنگ جدید ساسی به نام استاد با کیفیت 128
گویند گویند گویند که روزی مهر یه دلبری به دل یکی افتادای کاش نمی افتادگویند که هرشب توویِ دستش یه پیاله با من آن نیستاصاً عین خیالش چرا استاد آخه چه کاریه استادگویند که کشته مرده میدادتار مژگونشو من، من به قربونشو ای وایافتاد افتاد افتاد به دلم مهر تو ای کاش نمی افتاد نمی افتاداسفند و دی و خرداد و مرداد
که همش مهمونی آخه چه کاریه استاد استــاددلا دلا دلا دلا استادچرا چرا چرا چراگویم گویم گویم
این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است، من اما نگرانمدر فکر تو بستم چمدان را و همین فکرمثل خوره افتاده به جانم که بمانمچیزی که میان تو و من نیست غریبی استصد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟انگار که یک کوه سفر کرده از این دشتاین‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانماز سایه سنگین تو من کمترم آیا؟بگذار به دنبال تو خود را بکشانمای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیرانآنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
 
#فاضل_نظری
 
من علاقه ی زیادی به خوندن شعر دارم.
متن آهنگ:
من بریدم از همه رسیده ام به توبه تو پناه عاشقانه اممن شکسته قایقم تو ساحل منیبی تو من پر از بهانه اممن رسیده ام به تو رها نکنمرا که تو امید آخر منیشک ندارد عشق تو همیشهعاشقم ببین تمام باور منیببین لحظه ای حال مراببین برگی ام افتاده بر زمینمن تورا میخواهمت همینببین لحظه ای حال مراببین برگی ام افتاده بر زمینمن تورا میخواهمت همینمرا جواب میکند سکوت چشم های توو باز تنگی نفس و باز هم هوای توبریده ام دل از همه ببین به تو رسیده امبه کوچه ه
گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده
تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده
خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد
کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده
نمی دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر
درختی را تجسّم کن که از هر سو تبر خورده
غم انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ست در بازی
که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده
شبیه پوشه ای در دست مردی گیج و مبهوتم
به خاک افتاده ام، در راه او بر صد نفر خورده
هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی ست
که در دیدار پایانی به
متن آهنگ یه چیزی بگم از امیرعلیبزار از حرفات یچیزی بگم فردا نگی نگفتی چرااخه واسه گفتن اینا دل تو دلم نیستبزار از دردام بگم چقدر تنهامنرنجی از حرفام ولی بد تا کردی باهامدرد نبودن تو کم نیستبازم بیا دوباره حس مشترک با همبسازیم امشبو خدا هم افتاده نگاهش توی نگاهمسرده هوا چقدر سرده حواس تو کجا پرتهدل من از این فاصله ها پر از دردهاون که رفته کاشکی برگردهبازم بیا دوباره حس مشترک با همبسازیم امشبو خدا هم افتاده نگاهش توی نگاهمسرده هوا چقدر سرده
امروز همسر بعد از اتمام مکالمه اش با همتا ناراحت بود
بهم می گفت من چیکار کنم
یکساعت صحبت کردیم بعد که می گم خسته ام و .... خداحافظ... همتا ناراحت می شه. از من توقع داره مثل یک عاشق و نوجوانی که تازه به عشقش رسیده رفتار کنم. ولی من یه مرد جا افتاده ام ، عمری ازم گذشته ، مسولیت زندگی و سه تا بچه دارم . اینجوری نمی شه.اینجوری باشه و همتا بخواد با این طرز تفکر بیاد داخل زندگی وقتی ببینه من اینجوری نیستم صدمه می بینه
همسر بهم گفت
تو خودت می بینی که من تو رو
‍ ‍ درود همراهان گرامی#نقد_شعر#انجمن_ادبی_شعر_باران #مدیریت_برنامه ؛#بانو_مریم_راد #مورخ؛۹۸/۱۰/۲۲ یکشنبه#ساعت_شروع ؛(۲۱)یک بغل تنهائی ام ازخود کنار افتاده ام بر سراب بوسه ای در انتظار افتاده امگیسوان شعله ام از التهاب دردِ خود در دل خاکسترِ خون بی قرار افتاده امدر تنور شیونم انگار می خوابی به ناز از خودم تنگ آمدم از تو فرار افتاده امآنچنان آلوده ی درد تو هستم در خودمنغمه ای محزون که از زلفِ دوتار افتاده ام.بوی سرد شانه ها در باد ، خنجر م
وقایع اتفاق افتاده در اربعین
 
 
در این نوشتار تنها به سه واقعه مشهور مرتبط با قیام حسینی در اولین اربعین شهادت سیدالشهداء اشاره می شود و به وقایع دیگر که طبیعتا در آن زمان رخ داده است عنایتی ندارد.
1. نخستین زیارت قبر امام حسین علیه السلام  توسط جابربن عبدالله انصاریبشارة المصطفى: از اعمش، از عطیه عوفى روایت شده که گفت: با جابر بن عبد اللَّه انصارى، جهت زیارت قبر حضرت حسین‏ بن على علیه السّلام، راه افتادیم وقتى به کربلا رسیدیم، جابر به کنار
طرز تهیه خورش قیمه خوشمزه به سبک خاص
خورش قیمه غذای اصیل و قدیمی ما ایرانی هاست که برای خوشمزه شدن و جا افتاده تر آن بهتر است به یک سری از نقاطی که در زیر به آن اشاره شده است دقت کنید ، اگر تمامی این نکات را در طرز تهیه قیمه رعایت کنید می توانید بهترین طعم جا افتاده رو به خورش خود بدید که با این صورت می توان نذری های فوق العاده خوشمزه ای با این قیمه ها مهیا نمود.
مواد غذایی مورد نیاز برای خورش قیمه
مواد لازم خورش قیمه سیب زمینی
گوشت :200 گرم
لپه 
چه حالی، احسن الحال است، چه خیری اول سال استعزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال استهر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج راعلی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال استکسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست استاساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال استهمین که نام او در خاطر بیمار می آیدطبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال استهمیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان استکریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال استزن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و...زن ا
آتشی در خـــاک ما از خاک چین افتاده است
اهرمن از شرق در این سرزمین افتاده است
 
نوبهـاران می رسد، بر شاخسارانــم  ولـــی
آفتی چــرکین وُ داغـــی آتشین افتــاده است
 
طرح لبخندی نمی بینم بـه لب‌ها‎، ای دریــغ
گیسوان آشفته وُ بر چهره چین افتاده است
 
کوچه خالی، دست خالی، خانه خالی،آسمان
رنگ غم ، آهنگ ماتم بر زمین افتاده است
 
سوز سرمــای زمستان است وُ یخبندان دی
آنچــه در جــان بهار و فرودین افتاده است
مسعود رضایی بیاره
تزریق بوتاکس در ابروها / پلک های افتادهاین یک تکنیک پیشرفته است که می تواند ابروهای شما را لیفت کند و طوری بالا ببرد که دوست دارید. گاهی به این روش، لیفت ابروی شیمیایی یا لیفت صورت با بوتاکس گفته می شود.این شیوه نیاز به یک متخصص باتجربه دارد تا به دقت در منطقه ی بالای صورت تزریق را انجام دهد، طوری که چشم ها باز شوند و پلک های افتاده بالا بروند.در صورت افراد جوان، ابرو خوب حفظ می شود و موقعیتش بالا باقی می ماند. در حالیکه، اثر افزایش سن می تواند
حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمه الله علیه )
یک روزدرایام تحصیل درنجف اشرف ،پس ازاقامه نماز،پشت سرآیت الله مدنی دیدم که ایشان شدیدا گریه می کنندوشانه هایشان تکان می خورد.رفتم پیش آقای مدنی وگفتم :ببخشیداتفاقی افتاده که این طورشما به گریه افتاده اید؟ایشان فرمودند:یک لحظه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)رادیدم که به پشت من اشاره فرمودند:آقای مدنی نگاه کن شیعیان من بعدازنماز،سریع می رونددنبال کارخودشان وهیچکدام برای فرج من دعانمی کن
طرز تهیه خورش قیمه خوشمزه به سبک خاص
خورش قیمه غذای اصیل و قدیمی ما ایرانی هاست که برای خوشمزه شدن و جا افتاده تر آن بهتر است به یک سری از نقاطی که در زیر به آن اشاره شده است دقت کنید ، اگر تمامی این نکات را در طرز تهیه قیمه رعایت کنید می توانید بهترین طعم جا افتاده رو به خورش خود بدید که با این صورت می توان نذری های فوق العاده خوشمزه ای با این قیمه ها مهیا نمود.
مواد غذایی مورد نیاز برای خورش قیمه
مواد لازم خورش قیمه سیب زمینی
گوشت :200 گرم
لپه 
در طول جنگ یک نمونه از فعّالیّتهای ارتش [عملیّات] والفجر هشت است. خدا
رحمت کند شهید ستّاری را؛ شهید ستّاری آن وقت افسر فنّی بود، مسئول فنّی
بود در نیروی هوایی، هنوز فرمانده نیرو هم نبود؛ کاری کرد در والفجر هشت که
رزمندگان از اروند عبور کردند و رفتند آن طرف اروند و فاو را گرفتند و آن
قضایای مهم که واقعاً آن حرکت دنیا را تکان داد. آنجا شهید ستّاری و
همکارانش چند شبانه‌روز خواب به چشمشان نیامد؛ این دستگاه‌های پدافند را
دائماً از اینجا منتقل
چه شب فرخنده ای! بیخواب شده ام، تهوع دارم و علیرضا یادش افتاده به لاس سطحی نچسب *بپردازد! اطلاعات بگیرد و به زور از داستان های زندگی خودش تعریف کند. حرف ها و مهارتش در مخ زنی مرا به شدت یاد فرید می اندازد. 
خداوندا! چه قدر از دست این جماعت گزیده شدیم تا معنی ریسمان سفید سیاه و ترس را فهیدیم
معجزه
 
شما به معجزه اعتقاد دارین؟
تا حالا معجزه دیدی؟معجزه را  از نزدیک حس کردی ؟!!!قرار نیست معجزه یه چیز خیلی خفن باشه گاهی لابه لای اتفاقات وقتی نگاه میکنی درکش میکنیچندوقت قبل از ماشین پیاده شدم وراه افتادم سمت محل کار از خیابون که رد شدم دیدم یه پسر اون طرف خیابان داره از تو ماشین بال بال میزنه من: اول صبح مردم خجالت نمیکشن ...یکم که دقت کردم دیدم موبایلش را تو دستش داره تکون میده ....من: اخه این چه طرز شماره دادنه...بعد دیدم داره به سمت ماشی
شلی بازو را با کمک این روش‌ها رفع کنید
بازو افتاده یا به اصطلاح بهتر شلی بازو از نظر بار منفی روحی هیچ فرقی با شکم ور افتاده روی کمربند یا شلوار ندارد. شلی بازو شما را پیرتر نشان می‌دهد و بدون هیچ چون و چرایی در لباس‌های آستین‌ حلقه‌ای، بد فرم دیده می‌شود. در واقع، می‌توانیم بگوییم که شلی بازو هر آنچه که برای خوش تیپ بودن ساختید را خراب می کند. علاوه بر این، اعتماد به نفس و تصویر ذهنی که از خودتان دارید را از بین می برد.
ادامه مطلب
داستان خاطره است از رویدادی که اتفاق افتاده است. حالا بیایید این «|تفاق افتاده است» را فعلی بگیرید که زمان ندارد. یعنی شرح و چینشی از یک ماجرا که در گذشته ، حال ، آینده اتفاق افتاده . این شکل از کاربرد فعل زمانی ست که اتفاق در ذهن ما بازسازی می شود و آن جا زمان مفهوم عادی  خودش را از دست می دهد. این همان«خاطره» می تواند باشد که دیگر اتفاقی در گذشته نیست. می تواند همیشگی باشد. می تواند هنوز برای ما که در این لحظه اسیر هستیم ، رویدادی در آینده باشد.
انقده اتفاقای جورواجور افتاده من نمیدونم اصلا چی بگم!شاید یه روزی سر فرصت بشینم اساسی بنویسم یه رمز گنده هم بذارم روی پست که مبادا ابرو و شرفم با خاک یکی شه :))))
ا.م و کلی ماجرای دیگه.
اومدم فقط بنویسم پیرتر شدم دیدین؟هجده سالگی جذابه؟فکر نمیکنم.
بله، فقط کافیه سیستم نورونی عملکرد دترمنستیک داشته باشه، اونوقت از همون موقعی که احتمالا سناریوی پرت شدن آدم تو زمین اتفاق افتاده، عملکرد نورونی با عملکرد دترمنستیک زمین و سایر موجودات همراه شده، و بوم، اگه این درست باشه یعنی تمام تاریخ از گذشته تا حال تا آینده از ابتدا کاملا معین بوده و طبق برنامه اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد.اگه این فرضیه رو بگذاریم کنار تحقق پردازش کوانتومی و فرض دیگرمون این‌ باشه که ساختار علت و معلولی به طور کام
متن آهنگ حمید هیراد گفتم بمان
به تو گفته بودم ز من بگذری روم در پی عشق ویرانگری
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی
به تو گفته بودم که دستم بگیر کنار دلم باش و با من بمیر
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی
گفته بودم که آرامشم میرود نقطه امن آسایشم میرود گفتم تا بدانی
گفته بودم نرو خواهشا میشود پیش من باشی سازشم میشود
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی
تورا دیدمت بعد عمری سلام ببین اشک شوقی که ریزد مدام
ماندن یا نماندن به پای تو ماندم یا نماندم
آمدی
گیر افتاده ام
میان انسان های پر ادعا
همان ها که شعارِ زندگی هر کس مربوط به خود اَش است سر می دهند
اما در مواجه با پوششی متفاوت، فکری متفاوت، نگاه و زندگی متفاوت
می شوند قاضیانِ علامه دهر
دست در دست یکدیگر، مشت مشت حرف ویرانگر به دهان، نگاه های قضاوتگر در چشمان
می تازند به بی پناهانی که تنها تفاوت شان، تفاوت آنهاست
گیر افتاده ام میان انبوه نگاه هاشان، حرف هاشان، ادعا و شعار هاشان
همان هایی که عینک روشن فکری بر چشم زده اند و از برابری در روابط ز
برای اولین بار در زندگیم برای خونه ی بابام رفتم نونوایی:)))
یاد اون خاطره مشهورم افتاده بودم معلوم نبود کدوم از شاطر ها همون آدم نا متعادلی بود که اون خاطره رو برام درست کرد! جا داشت پیداش میکردم پخخخخخخ کنم بهش، اما خب نمیشد!!!!
مطمئن هستم که منشاء پیدایش این موجود هیچ خفاش یا خوک و یا همچه جانوری نیست؛ بل که یک روزی یک جایی یک زمانی، منِ تنهایِ دور از تو، با حسرت به دو دست گره خورده به هم نگاه میکرده که ناگهان یک قطره از چشمِ منِ حسود جدا افتاده و تبدیل شده به این موجود کوچک عالم گیر.
 
پ.ن:
دلم برای تو...دل تو هم...
 
نزدیکی ها ی تهران، قلب خاکستری و پر خس این کشور مغموم، جایی که هنوز برهوت نیست اما جنبش شهر به هن هن افتاده است، مرز بین هیجان و سکون، جایی که پیدا کردنش تنها با صدای عود ممکن می شود نه تار، نه سنتور، تنها و تنها یک صدای طنین انداز قوی عود که یک بغض گره خورده پشتش است، درست همان جا که شک می کنید به راه آمده و موسیقی به گریه تان می اندازد، با اولین قطره اشکی که فرو ریخت سرتان را بالا بیاورید و کمی به راست بچرخید درست همان جا دقیقا در اولین نظر، ت
 
نزدیکی ها ی تهران، قلب خاکستری و پر خس این کشور مغموم، جایی که هنوز برهوت نیست اما جنبش شهر به هن هن افتاده است، مرز بین هیجان و سکون، جایی که پیدا کردنش تنها با صدای عود ممکن می شود نه تار، نه سنتور، تنها و تنها یک صدای طنین انداز قوی عود که یک بغض گره خورده پشتش است، درست همان جا که شک می کنید به راه آمده و موسیقی به گریه تان می اندازد، با اولین قطره اشکی که فرو ریخت سرتان را بالا بیاورید و کمی به راست بچرخید درست همان جا دقیقا در اولین نظر، ت
تصمیم گرفته بودم که این ماه مبارک هر روز چیزی بنویسم زیر همین بحث هزارتوی زندگی. حالا با این سرماخوردگی و آفساید اعلام شدن دیروز به عنوان اولین روز رمضان من بازی را سه صفر عقب افتاده شروع کرده‌ام. اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ.
بدم میاد از تنبلیم ،از تن پروریم ،صبح تا شب پای یه گوشی فقط وقت تلف کردن !!!!باید جلوی خودمو بگیرم با گوشیم کار نکنم ،به زندگیم برسم اتاقمو مرتب کنم واسه فاینالم بخونم ،درس های عقب افتاده رو جبران کنم لباسامو مرتب کنم ،ناسلامتی عیده ها ،اه لعنت به تنبلی ...این بود چیزی میخواستم ؟؟؟
وی از معدود انسان‌هایی بود که بین «صبا عزیزم، دخترم» و «رابطه با تو واسه من سمه»اش اندک فاصله‌ای بود :)))
 
پ.ن این منم. با همه‌ی نوسانات خلقیم. با همه‌ی روان‌پریشیم و همه‌ی خنده‌های وسط زار زدن چون یادم به یه چیز خنده‌دار افتاده. اگه نمیتونی این انسان معمولی رو دوست داشته باشی مشکل از من نیست :)
حرکت نوسانی از هروئین منی تو به سم.
واو سو ماچ این ا یر!
چند سال پیش شیما همین کلاس شبکه‌ای رو می‌رفت که الان می‌رم. انتهای سال بود رفته بودم پیشش در حال جمع و جور کردن و حرف زدن بودیم که برگشت بهم گفت راستی استاد بهمون گفته یه لیست سالانه بنویسیم؛ یعنی انتهای هر سال مشخص کنیم که برای سال بعد چی می‌خوایم و با جزئیات دقیق و جملات مثبت بنویسیمش انقدر گفت و حرف زد تا آخر سر راضیم کرد و با مسخره بازی نوشتم و بعدشم کلا فراموش کردم همچین چیزی رو نوشتم. سال بعد که داشتم وسایلمو مرتب می‌کردم اتفاقی اون لی
اونقدر تو فشارم که یه ساعت بعد خواب، بیدار شدم دیدم دارم گریه می‌کنم
چند دقیقه طول کشید تا به خودم بیام
واقعیت اینه که واقعا باور کرده بودم همچین اتفاق بدی برام افتاده. چون همیشه انتظارش رو داشتم
ولی برای اولین بار توی خواب یکی از ترس هام رو تجربه کردم
لعنت به این دورانِ منس :/
ماه رمضون شب نوزده بود 
این ماه هم که جلوتر افتاد گور به گور 
واقعا انصافه؟ کمردرد و سرفه های داغون ده روزه و شیفتای شلوغی که کارمو به سرم کشوند کم بود 
که خبر دامادی این گور به گور شده با منس! جلو افتاده! باید همزمان بشه؟ 
واقعا که هورمونای بدنم فکر می کنن اعصابمو انگار از تو جوب آوردم

راستی کوتاه کردم 
مردونه زدم  
خسته ام... 
خیلی وقته خسته‌ام... 
فقط دارم وقت رو یجوری میگذرونم. 
هربار با یه جرقه ای، یه بهونه ای، یه برنامه ای... 
ولی پشت همه ی تلاشها و دست و پا زدنام، 
مثل آدم خوابی که بختک افتاده روش و صداش در نمیاد، 
خیلی وقته مرده ام... 
خواهی که بگویمت تورا چند # از قصه ی مردمان در بند
فخر و حسد وغرور و کینه # افتاده به پایشان چو پا بند
از نیش زبانشان امان نیست # حتی سر قله ی دماوند
عادت به ریا و کبر دارند # پنهان شده پشت ماسک و روبند
بهره نبرند به هر دو عالم # از مهر و محبت خداوند
فرهنگ مگر کمک کند باز # این طایفه را شوند خوشایند
گرجی تو ز ایزدت طلب کن # فرهنگ رود در این فرایند
دانلود آهنگ جدید بابک مافی وای دلم با کیفیت عالی
Download Music Babak Mafi Vay Delam
متن آهنگ وای دلم بابک مافی
قشنگترین احساس دنیا رو بهت داد دلم هر بار ازش غافل شدی به گریه افتاد دلم با همه احساسش برات دیوونگی کرد دلم انگار فقط به خاطر تو زندگی کرد دلم وای دلم وای دلم وای دلم ساده بود وای دلم وای دلم همیشه آماده بود دل بیچاره از چشم تو افتاده بود … وای دلم وای دلم وای دلم ساده بود وای دلم وای دلم همیشه آماده بود دل بیچاره از چشم تو افتاده بود …
دل عاشقی میکر
جوانی کانادایی یک ماه برای تفریح به ایران اومده بود
شبی که می خواست بره، بهش گفتم قبل رفتن یک سوال من رو جواب بده.
...
چرا ایران اینقدر عقب افتاده است؟
 
پاسخ داد: ببخشیدا، بهت برنخوره، تو این یک ماه متوجه شدم که خیلی مردم ایران تنبل هستند. فقط می خوان بشینن و از زیر کار در برن. پول هم خودبخود در بیارن!
 
بوعلی طوسی که پیرِ عهد بود // سالِکِ وادیِ جدّ و جهد بود
آن‌چنان جا کو به ناز و عز رسید // من ندانم هیچکس هرگز رسید
گفت فردا اهل دوزخ زار زار // اهل جنت را بپرسند آشکار
کز خوشیِ جنت و ذوق وصال // حال خود گویید با ما حسبِ حال
اهل جنت جمله گویند این زمان // خوشیِ فردوس برخاست از میان
زانکه ما را در بهشت پُرکمال // روی بنمود آفتاب آن جمال
چون جمال او به ما نزدیک شد // هشت خُلد از شرم آن تاریک شد
در فروغِ آن جمالِ جان‌فشان // خُلد را نه نام باشد نه نشان
چون ب
بوعلی طوسی که پیرِ عهد بود // سالِکِ وادیِ جدّ و جهد بود
آن‌چنان جا کو به ناز و عز رسید // من ندانم هیچکس هرگز رسید
گفت فردا اهل دوزخ زار زار // اهل جنت را بپرسند آشکار
کز خوشیِ جنت و ذوق وصال // حال خود گویید با ما حسبِ حال
اهل جنت جمله گویند این زمان // خوشیِ فردوس برخاست از میان
زانکه ما را در بهشت پُرکمال // روی بنمود آفتاب آن جمال
چون جمال او به ما نزدیک شد // هشت خُلد از شرم آن تاریک شد
در فروغِ آن جمالِ جان‌فشان // خُلد را نه نام باشد نه نشان
چون ب
امشب دلم از داغ تو غم دارد از بیداد تو
کشتی دلم ، گم شد زتو ، آن غمزه بی فریاد تو
آهی کشم از دوریت اشکی دهم بر کرسیت
اینسان گدا کی دیده ای افتاده و سجاد تو
هر شب تو را دارد طلب این قلب بی مقدار من
کن خود نظر بر این من محتاج آن امداد تو
هر در زدم ، هر جا شدم ، بستند در را روی من
بگشا تو قفل بخت من از مهر پر تعداد تو
یارب تو گرجی را ببین تا دیده ام روشن شود
آنگه ببینی تا ابد گردیده ام معتاد تو
بعد از گرونی بنزین و شلوغ کردن بعضیا تو بعضی از شهرها، خماری نبودن اینترنت به جونمون افتاده و با دیدن آرامش شهر ولایی مون! مشهد، این فکر به ذهنمون خطور کرد که اعلام استقلال نموده و خود در وصل کردن اینترنت دست به کار بشیم!
پ.ن. مرفهین بی‌درد که میگن، ما مشهدی‌هاییم‌آ
 
امتحانات ترم در ماه مبارک رمضان افتاده بود و چون بنده ترم پیش را خراب کرده بودم باید نمره ای خوب در این ترم میگرفتم پس دست به دامن ایزد منان شدم در این یک ماه تمامی نماز ها اعم از صبح و ظهر و..... را اول اول وقت میخواندم ،به قرآن روی آوردم 
کلا به خدا خیلی نزدیک شدم و این را هم در نظر بگیرید که من تمامی کتاب هایم را به طور کامل جویدم .
آخر سر هم با یک نمره توپ قبول شدم .
قورمه سبزی مجلسی جا افتاده و به روغن افتاده از جمله خوشمزه‌ترین و محبوب‌ترین غذاهای ایرانی است. قورمه سبزی را با انواع گوشت قرمز و گوشت مرغ و لوبیاهای مختلف درست می‌کنند.
 
مواد لازم
گوشت گوسفند: ۳۰۰ گرم
پیاز: ۱ عدد متوسط
لوبیا چیتی: ۱۰۰ گرم
تره و اسفناج: ۲۵۰ گرم (هر کدام ۱۲۵ گرم)
گشنیز و جعفری: ۱۵۰ گرم (هر کدام ۷۵ گرم)
شنبلیله: ۵۰ گرم
لیموعمانی: ۳ عدد
نمک، فلفل، زردچوبه: به مقدار لازم
 
طرز تهیه قورمه سبزی
لوبیاها را از شب قبل خیس کنید و چند بار

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها